نام پژوهشگر: ابراهیم برزگر
حجت احمدی عباسعلی رهبر
انسان محور اصلی علم سیاست است بر این اساس نوع روابط انسان ها و همچنین شناخت انسان بماهو انسان و شناخت جایگاه او در هستی، منجر به نظریه پردازی مختلف در علم سیاست شده است. در حکمت صدرایی نفس انسان در بدو خلقتش مستعد کمالاتی است که فرد در طول دوران زندگی باید آن را از قوه به فعل برساند و تبدیل به انسان کامل شود. انسان کامل از عقلانیتی تام برخوردار می شود که شایستگی اداره اجتماع را دارد. از منظر امام خمینی به جز چهارده معصوم علیهم السلام کسی به مقام انسان کامل نرسیده و با استناد به روایات مختلف در چاره جویی دوران غیبت که امام معصوم حضور ندارد فقهایی که بر نفس خود صیانت می کند مطیع خداوندند و از هوای نفس پیروی نمی کنند به سفارش معصوم، می توانند نیابتاً اداره جامعه را برعهده گیرند. ویژگی های مذکور در واقع نمایانگر نزدیکترین شخص به انسان کامل است. انسانی که دستورات خدا را می شناسد از آنان اطاعت می کند و در مهار قوای شهویه غضبیه و وهمیه با قوه عقل می کوشد، نزدیکترین حالت به فعلیت تام نفس کامله انسانی را داراست. البته پیمودن سیر تکاملی انسانی که برای همه افراد جامعه یک هدف ضروری است با اعتدال در قوای نفسانی و عدالت در جامعه محقق می شود. این خود منجر به آزادی انسان از قید نفس اماره و طاغوت شده و در نهایت موجب حریت انسان در تصمیم گیری و اعمال و رفتارش خصوصا در عرصه اجتماع و سیاست می شود. حریتی که تحقق آن لزوما وابسته به رعایت چارچوب قانون و شرع است ودر تلازم با آن اعتدال فردی و اجتماعیتا عدالت جهانی محقق می شود.
عباس کاکه جانی محمدباقر خرمشاد
انقلاب اسلامی ایران به عنوان حادثه ای مهم تأثیرات متفاوتی داشته که مهم ترین آن را باید در اندیشه سیاسی شیعه دانست.
سمیه حمیدی محمد جواد کاشی
سیرتحول گفتار ناسیونالیستی از گفتار بالنسبه منحل کننده خود (self) به سمت گفتار دموکراتیک تر و گشاینده فضا برای ظهور خود (self) تحول یافته است.در این میان گسترش شهر نشینی، تحصیلات ، جهانی شدن و غیره از عوامل عینی قدرتمندی خود (self) در ایران بوده است. این پژوهش به بررسی سه دوره زمانی می پردازد در مرحله نخست ناسیو نالیسم تجدد خواه ناسیونالیسمی است که تازه با مفاهیم مدرن آشنا شده است و از سوی دیگربه دلیل قدرت اتوریته این دوره ناتوان ازدرک جایگاه خود دردوران مدرن است این ناسیونالیسم با شناخت ناپخته خود از جهان پیرامون راه حل را از فرق سر تا نوک پا فرنگی شدن می داند . تعامل خود در این دوره با دیگری ناقص است از این رو خود نمی تواند در این دوره تحول آفرین و سازنده باشد. فضای باز سیاسی ایجاد شده پس از دوران استبداد رضا شاهی نیز نمی تواند برای خود ایرانی ثمربخش باشد این فضا نه تنها نمی تواند زمینه را برای شکل گیری خود مدرن فراهم کند بلکه حتی زمینه جذب بی برنامه و توده ای به آلترناتیو های دیگر را مهیا می کند و در نهایت زمینه ساز خود بدون خود در دوره بعدی می شود مرحله بعدی ناسیونالیسم ایرانی با محوریت دکتر مصدق شکل می گیرد و با کنار رفتن او در محاق می رود از سوی دیگر همین خود ناقص در این دوره از عوامل فروپاشی جنبش ملی گراست از این رو از خود در این دوره به خود بدون خود یاد می شود.انقلاب اسلامی ایران همانند نقطه عطفی است .با انقلاب ایران روند دگرگونی عوامل ساختاری شتاب می گیرد که این منجر به قدرت یابی خود می شود.دراین مرحله که ما بزنگاه آن رادردوم خرداد می بینیم این بار ناسیونالیسم ایرانی به خود برای خود می رسد همچنین ضعف های خود را نیز به دیگری محول نمی کند بلکه خود برای خود است خود در این مرحله خود آزادی خواه توسعه خواه و صلح جوست .
مجتبی ناصری ابراهیم برزگر
سید احمد فردید نخستین اندیشمند ایرانی است که با تفکر مارتین هایدگر، متفکر بزرگ دوران ما، عمیقاً آشنایی یافت و کوشید مفاهیم، دیدگاه ها و بصیرت های اساسی تفکر وی را به جامعه ایرانی معرفی کند و از این رهگذر بر فرهنگ و فضای فکری جامعه ما تأثیری ژرف به جای گذاشت. با این وصف، در جامعه ما چالش ها و منازعات نظری بسیار فراوانی حول و حوش شخصیت فردید و نحوه ارزش گذاری تفکر او وجود دارد. دامنه این منازعات از تفسیر های ژورنالیستی در مورد اندیشه های فردید تا تفسیر های فلسفی و تحلیلی گسترده است. عده ای او را سر آغاز آشنایی با اندیشه های فلسفه قاره ای بویژه فیلسوف آلمانی مارتین هایدگر می دانند و خدمات او را حوزه زبان شناسی و ترجمه آثار اندیشمندان مغرب زمین ارج می نهند. برخی اورا فیلسوف انقلابی و نظریه پرداز انقلاب اسلامی ایران می دانند و اندیشه های او را در راستای مبارزه با سرما یه داری و تمدن غرب ایدئولوژیک می خوانند. برخی دیگر ابعاد یوتوپیایی و آخرالزمانی گفتار فردید را برجسته می کنند و او را پیام آور فروپاشی جهان امپریالیسم و برون آمدن جهان تحت سلطه و استعمار از عسرت و ظلمت می دانند. و در نهایت گروهی نیز او را پریشان گو و پریشان اندیشی می پندارند که با مشتی کلمات و عبارات مغلق و تفسیر های بی ریشه از هایدگر زمینه های فکری خشونت و تلقی های فاشیستی از دین و حکومت را فراهم می آورد. فردید نزدیک به نیم قرن خواندن و فکر کردن و درس دادن خود را هایدگری یعنی پیرو «طریقت» هایدگر می دانست. در مورد فیلسوف آلمانی شاید نتوان از کلمه «فلسفه» هایدگر سود جست. جهت آن است که تفکر هایدگر چونان نظامی منسجم نیست که یک بار به وجود آمده و بر محور اصولی مشخصی بسط یافته و به نهایت خود رسیده باشد. لذا نقادان تفکر هایدگر در غرب از فلسفه هایدگر سخن نمی گویند بلکه همه جا از «طریقت» یا طریقت های هایدگر می گویند. مثلاً تحقیق پربهای هانس جورج گادامر، شاگرد، همکار نزدیک و دوست وفادار فیلسوف عنوان «طریقت های هایدگر» را دارد. در میان نقادان، سخن از آن است که برخی آثار منتشر نشده فیلسوف وجود دارد که انتشار و سپس آگاهی بدان ها گردش مجددی را برای اهل نظر نسبت به شناخت هایدگر همراه خواهد داشت. باری فردید خود را هایدگری می دانست. اما در معرفی این چهره پرآوازه فلسفه نوین آلمان، لااقل در حد آشنایی با نام وی یا ایجاد شوق و میل در سر کردن به عالم هایدگری و نیز قلب تفکر وی نقش اول را ایفا کرده است. اما فردید، قبل از پرداختن به اندیشه های متافیزیک غربی، خاصه فلسفه های معاصر و مدرن، با فلسفه اسلامی آشنایی داشته و با مفاهیم الهیات اسلامی / شیعی / عرفانی علقه هایی پیدا کرده بود. او بعداً و تا پایان زندگی اش این علقه ها را در بسط افکارش حفظ کرد و مفاهیم فرهنگ اسلامی را در آموخته هایش از فلسفه ی مدرن غربی دخالت می داد
شهرام آموزگار شجاع احمدوند
بعثت نبی مکرم اسلام (ص ) در دورانی از تاریخ جزیره العرب به وقوع پیوست که این سرزمین به جز بخش هائی از آن (یمن فعلی ) که به دست ساسانیان اداره می شد، فاقد هرگونه حکومت مرکزی و تشکیلات متمرکز سیاسی - اجرائی جهت اداره امور عمومی بود لذا نوعی خودمختاری بر محوریت «قبیله » در سرتاسر این سرزمین و از جمله یثرب و مکه حکمفرما بود. شرایط اقلیمی و آب و هوای جزیره العرب و عدم تمایل دولت های بزرگی چون ایران و روم به فتح جزیره العرب به علت همین شرایط جغرافیایی، از مهم ترین علل تداوم ساختار قبیله ای و سنن و فرهنگ ناشی از آن بود. با این توضیح ، اساس قدرت را در جزیره العرب «قبیله » تشکیل می داد که البته این قدرت در اموری همانند استقلال جغرافیائی قبایل (اطم ) و استقلال فرهنگی قبایل در سنن و رسوم (ربعه ) خود را نمایان می ساخت . چنانکه گذشت ، دو شهر مکه و یثرب نیز از این قاعده مستثنی نبودند و لذا همین امر خود نقطه آغازی برای حرکت سیاسی پیامبر اسلام (ص ) گشت بطوریکه پیمان عقبه اول در سال دوازدهم بعثت و «پیمان عقبه دوم » که در سال سیزدهم بعثت در پی مذاکره پیامبر با تعدادی از مردم مدینه به وقوع پیوست، ازهمین منظر قابل تحلیل است . در شهر یثرب طوایف و قبایل مختلف عرب و یهود حول دو قبیله مهم «اوس » و «خزرج » سال ها بود که به تقابل و نزاع برخاسته بودند. پس از جنگ «یوم بعاث » در سال های نزدیک هجرت ، و به خاطر کشته های بسیار زیاد این جنگ ، هردو طرف خواهان آشتی و پایان نزاع بودند اما به علت سنت رایج قبیله ای مبنی بر لزوم پرداخت خون بها و از طرفی تعیین میزان این خون بها از سوی شخصی که اولاً همه ریاست او را قبول داشته باشند و ثانیاً در جریان نزاع بی طرف باشد، این امکان به وجود نیامده بود. شیوه تبلیغ پیامبر اسلام(ص ) در موسم حج که به نزد افراد و قبایل زیارت کننده کعبه رفته و به تبلیغ آئین اسلام می پرداختند ،باعث آشنائی آن حضرت با تعدادی از مردم یثرب شد. این عده مسلمان شدند و برای تبلیغ اسلام به یثرب بازگشتند. در سال بعد از این واقعه تعداد دوازده نفر از مردم مدینه با پیامبر پیمان«عقبه اول » را بستند که این پیمان خود باعث ایجاد زمینه جهت «پیمان عقبه دوم » در سال بعد یعنی سال سیزدهم بعثت با تعداد هفتاد و سه نفر از مردم یثرب شد. این پیمان به نوبه خود فرصتی مغتنم برای پیامبر جهت هجرت و تبلیغ آئین اسلام و نیز برای مردم یثرب جهت رهائی از مصیبت جنگ های قبیله ای و پایان یکباره این نزاع ها بشمار می رفت . مفاد پیمان عقبه دوم در واقع بنیاد و اساس ریاست دینی - سیاسی پیامبر اسلام(ص) بر شهر یثرب (که بعدها به مدینه النبی و سپس مدینه شهرت یافت ) بشمار می رود. بر اساس بخشی از این پیمان نامه ، مردم مدینه متعهد می شدند که از پیامبر حمایت کرده و با دوستان او دوست و با دشمنان او دشمن باشند (بیعه الحرب ). قابل ذکر است که حتی اسلام آوردن بسیاری از مردم مدینه نیز براساس همان سنت های «قبیله » میسر شد بطوری که در خصوص قبیله بنی عبدالاشهل ، طبری درجلد سوم کتاب مهم تاریخ طبری این گونه می گوید که پس از گفتگوی اسعدبن خضیر با مصعب بن عمیر و اسلام آوردن اسعدبن خضیر، وی به پیش سعدبن معاذ آمد و با تحریک عرق قبیله ای وی (چون میزبان مصعب پسر خاله سعدبن معاذ بود)، او نیز اسلام آورد. طبری در ادامه می نویسد: «چون سعد معاذ به نزدیک قوم ایستاد، گفت : ای بنی عبدالاشهل مرا چگونه می شناسید؟گفتند: سالار و سرور مایی . گفت : زنان و مردان شما با من سخن نکنند تا به خدا و پیامبر اوایمان بیاورند. گوید: به خدا همان شب در محله عبدالاشهل مرد و زنی که مسلمان نشده باشد، نبود.» بنابراین ، حرکت سیاسی - دینی پیامبر بواسطه ساختار قبیله به پیش میرفت و لذا «قبیله » از اهمیتی اساسی در این دعوت برخوردار بود. پس از هجرت پیامبر اسلام (ص ) به مدینه ، در همان اوائل هجرت ، پیمان نامه ای بین پیامبر و قبایل عرب و یهود مدینه منعقد شد که به «پیمان نامه مدینه » شهرت یافت و در واقع بنیان حقوقی حکومت پیامبر(ص ) در مدینه را تشکیل می داد. این پیمان نامه در 47 بند نوشته شد و براساس آن حقوق افراد و قبایل مورد تاکید قرار گرفت . از این پیمان نامه به عنوان سندی که روابط میان حکومت و مردم را تبیین می کند، چهار نکته اساسی برداشت می شود: نخست ، مفهوم «امت » تمامی مسلمانان (مهاجران و انصار)، یهود و مشرکان ساکن حرم (مدینه ) را شامل می شد به طوریکه در بند 25 پیمان نامه به وضوح بدان اشاره شده است: «یهود بنی عوف ، خود و هم پیمانان (موالی ) آنها، با موالی یک امت هستند. یهود به دین خود و مسلمانان به دین خودشان ، مگر کسی که ستم کند و گناه نماید و چنین کسی جز خود و خاندانش را دچار زحمت نخواهد کرد». دوم ، مطابق این سند و سایر بیعت هائی که بعدها به وقوع پیوست و نیز آیات 80 سوره مبارکه اسراء، 97 انفال و 100 نساء، شرایط اطلاق واژه «امت » و حتی شرط اسلام مسلمانان ساکن سایر مناطق «هجرت به مدینه » بود که البته این شرط در بسیاری از بیعت ها (تا فتح مکه در سال هشتم هجرت ) همواره مورد تاکید قرار می گرفت . سوم ، در این پیمان نامه حقوق افراد در کنار حقوق قبایل مورد تاکید قرار گرفته است . بدین مفهوم که علاوه بر سنت رایج عرب مبنی بر حرمت حقوق سران و اشراف قبایل (حق جوار، امان و...)، حقوق عامه مردم و برابری آن مورد تاکید قرار گرفته است . چهارم ، در این پیمان نامه بر استقلال داخلی قبایل از لحاظ جغرافیائی (اطم ) و فرهنگی (ربعه ) در چارچوب اصول کلی اسلام تاکید شده است (بندهای 24 الی 35 پیمان نامه ). بدین ترتیب پیمان نامه های عقبه اول و دوم ، پیمان نامه مدینه و نیز آیات الاحکام اسلامی (حدود 500 آیه ) شالوده نظام سیاسی حکومت پیامبر اسلام (ص ) بر مدینه را بنیان نهادند و روابط قدرت و مردم را نمایان ساختند. در خصوص تحلیل ساختاری این روابط ، اشاره به این نکته ضرورت دارد که روابط قدرت در مدینه براساس وحی اسلامی و در بستر قبیله شکل گرفت . بدین مفهوم که وحی اسلامی ومیراث قبیله دو عامل اساسی در جریان قدرت در حکومت مدینه بودند. پیامبر اسلام (ص ) براساس وحی اسلامی از یک سو به تقابل با میراث قبیله برخاستند و از سوی دیگر بسیاری از عناصر قبیله بویژه ساختار عمومی آن را حفظ و در جریان روابط قدرت مدنظر قرار دادند. البته به رغم نقش تعیین کننده قبیله در جریان روابط قدرت در مدینه ، آنچه در میان گروه دعوت (مسلمانان نخستین ) تعیین کننده و به قول محمد عابد الجابری مخیله اجتماعی آنان را تشکیل می داد، عقیده اسلامی (در برابر قبیله و غنیمت ) بود. جدا از روابط این حکومت ، ساخت آن نیز از مشخصه هائی برخوردار است که باعث نزدیکی آن به مفهوم مدرن «دولت » شده است . نخستین ویژگی ساخت نظام سیاسی حاکم - محکوم مدینه ، عنصر «سرزمین » یا «حرم » می باشد. حکومت پیامبراسلام (ص ) دارای «حرمی » بود که در بند 39 پیمان نامه مدینه بدین ترتیب مورد اشاره قرار گرفته است : «داخل شهر یثرب برای اهل این صحیفه منطقه امن و حرم می باشد». محمد حمیداله در کتاب «تاریخ مدینه » این گونه می نویسد: ابن جحیفه از سندی نام می برد که نزد علی (ع ) بوده و در آن نوشته شده بود: بسم ا... الرحمن الرحیم ، محمد فرستاده خدا گفت : «هر پیامبر را حرمی است و مدینه ، حرم من است ». آنچه که از این روایات و دیگر منابع تاریخی استنباط می شود، حاکی از این است که پیامبر اسلام (ص )، مدینه و حرم آن را به عنوان سرزمین حکومت خود محسوب می فرمودند و بر این اساس است که حمیداله به نقل از المطری آورده است که: «پیامبر تعدادی از یاران خود را فرستاد تا حدود حرم مدینه را از هر سو نشانه گذاری کنند». از طرفی واژه «حرم » نیز درنزد عرب که درمقابل «حل » به عنوان مرزبندی جغرافیائی آورده شده است ، احکام ویژه ای برای خود دارد که از جمله آن حرمت مسافران ، عدم قطع درختان و... می باشد. نکته قابل ذکر در خصوص حرم حکومت پیامبر(ص ) در مدینه این است که با توجه به قبول ساخت کلی قبایل توسط پیامبر (به شرط تعهدات اعتقادی و مالی چون زکات )، اصولاً استقلال جغرافیائی این قبایل (اطم ) نیز مورد قبول آن حضرت بود. «اطم » بنیایی محکم و بلند قلمداد می شد که معمولاً جهت قلعه دفاعی مورد استفاده قرار می گرفت و لذا واژه «اطم » در نزد عرب دارای مفهومی جغرافیائی بوده و فضای جغرافیائی قبایل را مشخص می ساخت . از طرفی این حکومت از لحاظ عنصر«جمعیت » نیز بسیار نزدیک به مفهوم مدرن «دولت » می باشد. همان طور که پیش تر عنوان شد، در جای جای پیمان نامه مدینه ، مردم ساکن مدینه اعم از مهاجران ، انصار، یهود و مشرکان ، با واژه «امت » اطلاق می شدند که از جمله آن بند 25 پیمان نامه می باشد. با این توضیح می توان گفت که مفهوم «امت » در حکومت پیامبر(ص ) درمدینه هم ردیف مفهوم جمعیت در تعریف مدرن «دولت » می باشد. اما نکته دیگر اینکه باتوجه به مفاد این پیمان نامه و روابط حکومت پیامبر و مردم مدینه ، اصولا ًواژه «امت » در پیمان نامه مدینه از همان ابتدا دارای مفهومی سیاسی بوده که فراتر از تعلقات اعتقادی و بر اساس نوعی «قرارداد اجتماعی » استوار بوده است . این برداشت ازبند 25 و سایر بندهای پیمان نامه قابل دریافت است ؛ چنانکه همه افراد و قبایل ذکر شده در این پیمان نامه ، به اعتبار آن، مشمول اطلاق واژه «امت » گشته اند. نکته دیگر اینکه مفهوم امت نیز همانند قبیله دارای یک ساختار سلسله مراتبی بوده است چنانکه صحابه نزدیک پیامبر در ساختار مفهومی «امت » دارای جایگاهی همانند سران و اشراف قبایل بوده اند. عنصر دیگری که در نزدیکی نظام سیاسی - دینی مدینه به مفهوم مدرن از «دولت » نقش تعیین کننده دارد، «حکومت » می باشد. حکومت یکی از معمول ترین مفاهیمی است که به صورت هم معنا با مفهوم «دولت » به کار برده می شود در حالی که منظور ما از حکومت (government)، آن وجه از دولت (state) می باشد که امور عمومی را برعهده دارد. بنابراین در یک نگرش کلی می توان دولت را به عنوان قدرت عمومی کاملی در نظر گرفت که به حکومت شخصیت می بخشد. در واقع حکومت مجری و حامل اقتدار دولت است . در یک مقایسه تطبیقی نیز نظام حاکم - محکوم مدینه در دوران ریاست سیاسی - دینی پیامبر اسلام (ص ) بر آن ، حکومتی بود که در واقع از لحاظ ساختار اجرائی ، پیامبر مرکز دایره و صحابه نزدیک آن حضرت نزدیک ترین دایره به این مرکز قلمداد می شدند. همچنین این حکومت دارای کار ویژه هائی از قبیل انطباق با محیط ، تقلیل منازعه و کشمکش میان بخش های مختلف جامعه و... بود که البته از این لحاظ (با یک مطالعه تطبیقی ) نیز شباهت بسیار زیادی به عملکرد حکومت های مدرن دارا بود چنانکه انحصار قدرت (از نظر پیمان نامه مدینه ) و نیز قدرت قانونگذاری ، این شباهت را بیشتر قوت می بخشد. اما از لحاظ کارکرد نیز این نظام حاکم - محکوم همانند حکومت در معنای مدرن آن عمل کرده است به صورتی که نهاد مسجد به عنوان نهادی که از صدر اسلام دارای جایگاهی ویژه بود، حیطه قضائی و شورائی و حتی اجرائی را در خود جمع کرده بود؛ بدین مفهوم که مطابق حکومت های مدرن ، حوزه قضائی ، شورائی و اجرائی (علی رغم درنظر داشتن شخصیت تعیین کننده رسول اکرم(ص) با توجه به مقام رسالت آن حضرت ) درحکومت پیامبر نیز و در نهادی به نام «مسجد» تعریف شده بود. از لحاظ اجرائی اگرچه با توجه به حاکمیت دینی - سیاسی پیامبر اسلام (ص ) بر مدینه ، نظر ایشان تعیین کننده بود (با در نظر گرفتن مواردی که در قرآن با آیه «یا ایهاالناس » بدان اشاره شده که در این موارد مشورت توصیه شده است )، اما این اعلام نظر از لحاظ حقوقی مقید به آیات قرآن کریم ، وفود، بیعت ها و پیمان نامه مدینه بود. از جمله این امور اجرائی را که در حکومت پیامبر اسلام(ص ) بدان اشاره شده است (در پیمان نامه مدینه و سایر وفود) می توان در اعلام جنگ و صلح ، تبادل یا آزادی اسراء، دریافت زکات و جزیه و تشکیل سپاه نام برد. اما مهمترین وجه اجرائی این حکومت همانا تبلیغ آئین اسلام و تربیت اسلامی امت بود. با توجه به عبارات بالا آنچه که مدنظر است این است که اصولا نظام ریاست پیامبر بر مدینه دارای ساخت و بدنه اجرائی و روابطی بود که شباهت بسیاری را به مفهوم مدرن حکومت دارد. اما چهارمین مولفه در مفهوم مدرن دولت یعنی «حاکمیت » نیز در دولت مدینه نمایان بود. قانون گذاری در دولت پیامبر طبق آیات قرآن کریم و وفود مدینه اعم از وفود عقبه و پیمان نامه مدینه و سایر بیعت ها انجام می شد. این قدرت نیز هم بر اساس مقام نبوت آن حضرت (وحی اسلامی ) استوار بود و هم تا حد کمتری بر اساس ساختار قبیله. در این مورد نیز همانند موارد قبلی عنصر قبیله در کنار وحی اسلامی تاثیر خود را داشته است . اقتدار عالیه دولت پیامبر نیز گو اینکه بر اساس مقام نبوت آن حضرت بود اما تجلی بیرونی آن در پرتو قبیله بازتاب داشت . مفهوم «ربعه » نیز بر اساس وحی اسلامی در چارچوب قبیله قابل تحلیل است. چنانکه پیامبر در کنار اعمال حاکمیت ، استقلال قبایل را در خصوص سنن و فرهنگ (در چارچوب اصول کلی اسلام ) به رسمیت می شناخت. اما طرح این سوال در اینجا ضرورت دارد که اصولاً «حاکمیت » پیامبر و حکومت ایشان بر آمده از چه منبعی است ؟ الجابری عقیده دارد که مخیله اجتماعی مسلمانان نخستین (گروه دعوت ) در دوران حیات پیامبر(دوران تنزیل ) بر اساس «عقیده اسلامی » شکل گرفت و قبیله و غنیمت تاثیر بسیار کمتری (نسبت به دوران تاویل ) داشتند. بر این اساس منشأ قدرت حکومت پیامبر (ص ) در «عقیده اسلامی » است. با توجه به این نکات می توان مفهوم حاکمیت در تعریف مدرن از دولت را با مفهوم «عقیده اسلامی » در سنت نبوی مقایسه کرد. با توجه به نکات مطروحه، این تحقیق بر آن است که با مطالعه سیمای عمومی قدرت در مدینه پس از هجرت پیامبر اسلام(ص) ، فرآیند شکل گیری دولت پیامبر در مدینه را که ما از آن به «دولت مدینه» یاد میکنیم را در چارچوب رهیافت «وبری » و روابط قدرت بین دولت پیامبر و شهروندان بررسی کند؛ لذا بررسی ساخت و روابط قدرت در مدینه النبی ، از ابعاد مهم این تحقیق می باشد. برخی از ابعاد دیگر این تحقیق به شرح ذیل است: الف . برخی صاحبنظران با توجه به اینکه دعوت پیامبر را از همان ابتدا، پروژه ای سیاسی به شمار می آورند، ساخت قدرت مذکور را حاصل جمع دین و سیاست دانسته اند و برای این ادعا روایاتی را نقل می کنند از جمله اینکه مورخان از شخصی به نام عفیف کندی یاد می کنند که گفت : «فردی تاجر بودم ، در ایام حج به مکه آمدم . به پیش عباس رفتم ، در حالیکه نزد وی بودم ، مردی بیرون آمد و به سوی کعبه نماز گذارد. آنگاه زنی بیرون آمد و با او نماز گذارد و آنگاه نوجوانی با آنان نماز گزارد. به او گفتم ای عباس این دین چیست ؟ گفت این برادر زاده ام محمدبن عبدا... است . که ادعا می کند خداوند وی را فرستاده است و گنج های قیصر و کسری بروی گشوده خواهند شد... . عفیف گفت ای کاش من چهارمین آنها بودم ». بر این اساس الجابری حکومت پیامبر اسلام (ص ) را بر اساس جمع بین دین و سیاست دانسته و به تبیین این موضوع می پردازد. در مقابل ، مهدی حائری در کتاب «حکمت و فلسفه » حکومت پیامبر را یک مصلحت اندیشی مقطعی از نوع ریش سفیدانه دانسته و بر این عقیده است که پیامبر اسلام ، دین را از سیاست جدا دانسته و در پی تشکیل حکومت نبوده اند. با توجه به این نظرات ، تلاش ما در این تحقیق این است که نشان دهیم اولاً دعوت پیامبر، دارای یک وجه سیاسی می باشد و ثانیاً این وجه سیاسی ، دین را نیز در خود داخل دارد و به عبارتی حکومت در نزد پیامبر(ص ) جمع بین دین و سیاست می باشد. ب . دعوت و حکومت پیامبر بر اساسی استوار است که وحی اسلامی جوهر و هسته اصلی آن و ساخت عمومی قبیله ، چارچوب آن را تشکیل می دهد. این ویژگی را می توان در بدنه اجرائی حکومت پیامبر، روابط آن با امت و کل ساخت قدرت ، مشاهده کرد. در چارچوب همین ساخت قبیله است که «اطم » و «ربعه » (استقلال جغرافیائی و فرهنگی قبایل ) معنی پیدا می کند.
رسول کامران کشتیبان ابراهیم برزگر
غلبه ترس تهاجمی در کل شخصیت رضاشاه و محرومیتهای مادی و معنوی وی مانع عمده ای بود تا از وی شخصیتی از جنس ریخت مدیر بوجود اورد و شخصیت سیاسی وی از جنبه روانشناختی شخصیتی خود شیفته بود.
میثم محمدی ابراهیم برزگر
در این تحقیق نشان داده می شود که تغییر و تحول نظریات ولایت فقیه از سال های آغازین قاجاریه تا سرآغاز انقلاب اسلامی فقط ریشه در مبانی نظری ندارد بلکه بسط و ضیق حوزه اختیارات و ولایت فقیه در نظریات فقها، تابعی از تحولات و تغییرات عرصه عینی قدرت ایشان بوده است. اهمیت تحقیق در پیوند میان روش مارکسیستی غربی و نظریات دینی شرقی و توان توضیح آن است.
علی کریم زاده ابراهیم برزگر
این پژوهش مسائل مربوط به هویت قومی در میان قومیت عرب استان خوزستان را بررسی می کند. که در این میان تشدید هویت قومی، دلایل آن و ارتباط آن با مسائل امنیتی را بیان می کند. روش تحقیق در این پژوهش بصورت متاتحلیل پژوهش های قبلی و مصاحبه با نخبگان محلی می باشد
فاطمه جعفریان ابراهیم برزگر
فصل اول : طرح تحقیق: هدف این تحقیق شناخت اندیشه و شخصیت مدرس است . با توجه به تاثیری که این شخصیت در تاریخ معاصر ایران زمینه چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم از طریق تاثیر گذاری بر اندیشه امام خمینی داشته شناخت ابعاد شخصیتی مدرس و چگونگی شکل گیری آن با رویکردی میان رشته ای می تواند به شناخت بهتر تاریخ معاصر ایران یاری رساند. فرضیه این تحقیق تاثیرگذاری وراثت، محیط و یادگیری و برداشت از متون وحیانی بر شخصیت مدرس است با متغیر مستقل وراثت، محیط و یادگیری و برداشت از متون وحیانی و متقیر وابسته اندیشه و شخصیت مدرس. تحقیق کتابخانه ای بوده و از دو روش تاریخی و توصیفی تحلیلی بهره گرفته است. مفاهیم این تحقیق عبارتند از: شخصیت: شخصیت ترکیبی از اعمال, افکار, هیجانات و انگیزشهای فرد است وراثت: انتقال خصوصیات والدین و اجداد به کودک از طریق سلولهای جنسی محیط و یادگیری: شامل محیط فیزیکی یا همان آب و و هوا و شرایط جغرافیایی و محیط اجتماعی مثل طبقه و خانواده می شود که برای فرد یادگیری ایجاد می کند برداشت از متون وحیانی: برداشت خاص از متون وحیانی همچون قران و احادیث فصل دوم: چهارچوب نظری این فصل چهار رویکرد روانشناسی شامل رویکرد روانپویشی، رویکرد انسانگرایی،رویکرد وراثت شناسی شخصیت، رویکرد رفتار گرایی را مورد بررسی قرار داده است. در رویکرد روانپویشی نظریه های فروید، یونگ،آدلر،فروم،اریکسون بررسی شده. در رویکرد انسانگرایی نظریه های مزلو،راجرز، کلی بررسی شده. در رویکرد وراثت شناسی نظرآلپورت و در رفتارگرایی نظر اسکینر مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت مفروضات نظریه انسان گرایی یعنی اعتقاد به سالهای اتی زندگی در رشد و تلاش انسان برای تحقق خود و تاکید بر انسان سالم به عنوان مدل تحقیق پذیرفته شده و نظریه اریکسون، مزلو، یونگ، راجرز و الپورت در این راستا در مدل تحقیق قرار گرفت. در مورد اندیشه نیز نذریه اسلامی پذیرفته شد. فصل سوم:زندگی نامه مدرس زندگی و فعالیت های سیاسی و علمی مدرس از کودکی تا شهادت مورد بررسی قرار گرفت فصل چهارم:شخصیت مدرس در این فصل ابتدا تاثیرات کلی وراثت،محیطو یادگیری و متون وحیانی بر شخصیت بررسی شده و سپس تاثیر این عوامل بر شخصیت مدرس مورد بررسی قرار گرفته. داشتن دغدغه اجتماعی و قدرت بیان خصوصیتی است که به عنوان خصوصیات ارثی مدرس مطرح شده.تاثیر محیط و یادگیری بر شخصیت مدرس در 5 بخش تاثیر محیط طبیعی که آزادگی و عدم پایبندی به تعلقات را در او به وجود آورد.تاثیر محیط اجتماعی که به طبقه او به عنوان طبقه روحانی مرجعیت و توانایی تاثیر گذاری بر جامعه بخشید و تاثیر نظام سیاسی که به او توانایی حضور در مرکز مسائل سیاسی و درگیر شدن با سیاست و اگاهی سیاسی بخشید تاثیر خانواده که تربیت مذهبی و زاهدانه به او داد و تاثیر محیط آموزشی که علاقه به علم را در مدرس بوجود اورد مورد بررسی قرار گرفته. همچنین خصوصیاتی چون عفو اغماض،اخلاص،صداقت و زهد در مورد تاثیر متون وحیانی بر شخصیت مدرس بررسی شده است. فصل پنجم :اندیشه مدرس در این بخش اندیشه مدرس در دو بخش اندیشه مدرس و تاثیر شخصیت براندیشه مدرس مورد بررسی قرار گرفته است بخش اول به سه قسمت اعتقادات ،اخلاقیات و سیاست عملی تقسیم شده است که در این قالب وجوه گوناگون اندیشه مدرس که نمایانگر اعتقادات مذهبی و منش او در زندگی و همچنین اعتقادات او در عرصه سیاست ورزی است مورد بررسی قرار گرفته است.در بخش دوم نیز تاثیر نوع شخصیت مدرس بر اندیشه او بررسی شده. نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت که در شیوه شخصیت و منش مدرس نشانه های بارزی از افراد خودشکوفا در نظریه مزلو و مفاهیمی از این دست در نظریه های مطرح شده در مدل تحقیق دارد و شخصیت و منش و تاثیر گذاری او حاصل تجربیات زندگی و موقعیت اجتماعی و وراثت بوده است که موجب بوجود امدن شخصیت کامل و خودشکوفا در او شده است.
مهسا ادیبی بیدی ابراهیم برزگر
چکیده در این پژوهش تلاش می شود تا با بهره گیری از نظریه ابن خلدون ظهور، تحول دولت و سقوط سلسله صفویه مورد بررسی قرار گیرد لذا این پایان نامه در پنج فصل تنظیم شده است که به ترتیب: در فصل اول بیان مشئله، فرضیه ها، مفاهیم، اهداف و روش و سوابق پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت که به خواننده کمک می کند تا با روند پژوهش آشنایی پیدا کند. در فصل دوم به بررسی نظریه سیاسی ابن خلدون پیرامون دولت، پرداخته خواهد شد در این فصل تلاش می شود تا یک مدل تحلیل که یک تصویر خلاصه شده از چگونگی تحلیل داده ها در فصول بعدی در قالب نظریه ابن خلدون ارایه شود. در فصل سوم به بیان شرایط و عوامل اثرگذار بر چگونگی قدرتگیری این سلسله به خصوص مفهوم عصبیت پرداخته خواهد شد این که چگونه دو جریان قدرتمند تشیع و تصوف در قالب عصبیت قزلباش در هم آمیختند و شگل گیری این عصبیت جدید همراه با زوال عصبیت حکومت قبلی به اصلی ترین عوامل تشکیل سلسله صفویه تبدیل شد. در فصل چهارم با بهره گیری از مفهوم عمر سیاسی دولت، به بررسی پروسه تکوین دولت در سلسله صفویه در پنج مرحله پیروزی، استبداد، آرامش، خرسندی و مسالمت جویی و اسراف و تبذیر پرداخته خواهد شد. در فصل پنجم به بیان شرایط و عوامل اثرگذار بر سقوط سلسله، در قالب آسیب های وارده در بدنه دولت که در طی پروسه تحول، وارد بدنه دولت شده و با تداوم خود زمینه سقوط را فراهم می کند پرداخته خواهد شد.
اشکان استواری ابراهیم برزگر
در قرن بیستم و ادامه آن در دهه اول قرن بیست و یکم، ما شاهد تلاش مسلمانان برای بازیابی هویت خویش و بازگشت به دورانی هستیم که مسلمانان، در اوج تمدن خویش بودند. بدون شک، در امر بررسی چگونگی تشکیل تمدن، مراجعه به متفکران مسلمان که در این زمینه صاحب اندیشه هستند، کاری عاقلانه و امری لازم و ضروری می باشد. در قرن هشتم هجری، متفکری مسلمان و متعلق به سرزمینهای شمال آفریقا، با دانش گسترده و عمیق خود، دست به تلاشی گسترده زد تا با خلق اثری عظیم، مراحل گوناگون شکل گیری تمدنها را دریابد تا بلکه بتواند مسلمانان را از خمودگی و انحطاط چند قرنه، نجات بخشد. ابن خلدون، در اثر سترگ خود "مقدمه"، در پی آن است که با مراجعه به تاریخ و رجوع به تمدنهای موفق، راز ماندگاری و دوام تمدنها را دریابد. ابن خلدون نه تنها سعی در استفاده از اسناد و روایات معتبر تاریخی دارد، بلکه وی با پایه گزاری علم عمران، مستقیما به زندگی اجتماعی بشر پرداخته، عوامل شکل- گیری و بقای تمدنها را با بررسی جنبه های گوناگون زندگی جمعی انسانها، در اختیار علاقه مندان به این موضوع قرار داده است. هدف ما در انجام این تحقیق، بررسی عوامل و مولفه هایی است که از دید ابن خلدون در شکل گیری و تداوم تمدن نقش اصلی را بر عهده دارند. سعی ما بر آن است که با توجه به دیدگاههایی متفاوت از دیدگاه خود، بحث را پیش برده و در حقیقت، با مطرح ساختن فرضیه های رقیب، فرضیه خود را درباره چگونگی تشکیل تمدن در اندیشه ابن- خلدون مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش، ما بر آن هستیم که از منظر ابن خلدون، تمدن نیز مانند دیگر پدیده- ها دارای چهار علت می باشد. عصبیت یا همان اراده معطوف به قدرت، علت فاعلی، دولت علت صوری، نهادهای اجتماعی-اقتصادی علت مادی و سرانجام خیر عموم، علت غایی تمدن می- باشند. عصبیت به عنوان علت فاعلی تمدن، مهمترین مولفه در شکل گیری آن می باشد و رعایت عدالت، تنها مولفه ای است که از منظر ابن خلدون، تضمین کننده تداوم و شکوفایی تمدن می باشد. ما در این پژوهش، انواع عدالت را از دید ابن خلدون نام برده و نقش هر یک را در تداوم تمدن مورد بررسی قرار می دهیم.
ابوذر گلین رستمی غلامرضا خواجه سروی
اندیشه مهدویت از کانونی ترین گزاره های اندیشه سیاسی شیعه است. در اندیشه شیعه حکومت تنها از آن خدا و حجت خدا که پیامبر و وصی پیامبر است می باشد. در عصر غیبت حجت الهی، اصل حکومت از جانب شیعیان منتفی نمی باشد چرا که وجود آن از بدیهیات عقلی است لذا برای حکومت باید شخصی که از طرف امام حق برای این منصب مشخص شده است، در این جایگاه قرار بگیرد و از این طریق یگانه راه کسب مشروعیت برای حکومت را بدست آورد.در دوره غیبت سه خوانش مختلف از بحث نیابت و کسب مشروعیت مطرح شد که به ترتیب، نیابت خاصه ، نیابت عامه بی تفاوت نسبت به حکومت و نیابت عامه مسئول در برابر سیاست به وجود آمد.هر سه این خوانشها را می توان در تاریخ معاصر ایران تحت عنوان بابیت، انجمن حجتیه و انقلاب اسلامی رصد کرد که به بررسی هر کدام می پردازیم.
محمد هادی جوکار شجاع احمدوند
تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال اصلی و اساسی که ارزش و عینیت در فلسفهی تاریخ ابن خلدون چه جایگاهی دارد در چهار فصل تنظیم گردیده است. بنابر فرضیه تحقیق متدولوژی تاریخنگاری ابن خلدون بر عینیت فارغ از ارزش استوار گردیده است. در فصل اول با بررسی دو دیدگاه عمدهی فلسفهی تاریخ، یعنی فلسفهی جوهری یا نظری تاریخ و فلسفهی تحلیلی یا انتقادی تاریخ، به توضیح هر دو دیدگاه پرداخته شده است.از آنجا که محور بحث پیرامون دیدگاه دوم میباشد، شاخصههای اصلی آن یعنی علیت، تبیین، ارزش، عینیت و... مورد بررسی قرار گرفت. فصل دوم به جهانشناسی ابن خلدون و دیدگاه وی در مورد جهان و انسان و رابطهی میان آن دو در ابعاد مختلف به خصوص رابطهی انسان با طبیعت و اجتماع اختصاص داده شد. در فصل سوم، بحث پیرامون جایگاه ارزش در متدولوژی تاریخنگاری ابن خلدون و تلاش عمدهی وی برای تدوین تاریخی فارغ از ارزش شکل گرفت. در فصل چهارم به دیدگاه وی در مورد تاریخ علمی و عینی و دخالت دادن عنصر عقلانیت در تاریخنگاری و ضرورت تدوین تاریخ عینی از دیدگاه وی اشاره گردید. در نهایت فرضیه تحقیق اثبات گردیده و چنین نتیجه گیری گردید که متدولوژی تارخنگاری ابن خلدون هم به جهت مبانی نظری و هم به جهت کاربردی بر عینیت فارغ از ارزش استوار است.
غزاله طاهری عطار علی اصغر پورعزت
در طول تاریخ، ملت های بسیاری شکل گرفته اند؛ ملت هایی با مشخصه های گوناگون که گاه با تکیه بر ویژگی های مطلوب خویش رهنمای نسل های آینده شده و جوامع پس از خود را شکل داده اند وگاهی در قالب مللی فاقد تشکل و کم بهره از خردجمعی، به دلیل ضعف مدیریت و سوء تدبیر منقرض شده، از اذهان و یادها محو شده و به تاریخ پیوسته اند. بنابراین سوالی شکل می گیرد مبنی بر اینکه «چه عوامل و الزاماتی موجب می گردد که ملتی واحد و خردمند شکل گرفته و تداوم یابد؟». در پژوهش حاضر، با هدف پاسخ به پرسش فوق، تلاش شد با تحلیل نگاشته شده ها در حوزه ملتسازی و حکمرانی خوب با استفاده از روش نظریهپردازی داده بنیاد و تحلیل محتوا، عوامل موجد ملت و راهبردهای تداوم بخش موجودیت آن بازشناسی شوند، و بدین ترتیب الگویی متشکل از سه جزء شکل گرفت. الزامات آغازگر ملتسازی (هویت ملی عام و خاص)، راهبردهای تداوم بخش فراگرد ملتسازی (عدالت اجتماعی، کارآمدی حکومت، شهروندی، جامعهپذیری سیاسی)، و پیامدهای حاصل از تدوام موجودیت ملت و فراگرد ملتسازی (انسجام و یکپارچگی ملی، اعتماد عمومی، صلح پایدار، توسعه متوازن و پایدار، مشروعیت ملی و فراملی). پس از طراحی الگوی «ملتسازی در پرتو رویکرد حکمرانی خوب»، مدل به منظور ارزیابی، تعدیل و اصلاح در اختیار خبرگان قرار گرفت، و پس از دو دور دلفی مدل اصلاح شده و بازطراحی شد. در مرحله پایانی، وضعیت ملتسازی در ایران بر اساس مدل پژوهش، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مرحله آسیب شناسی نشانگر آنند که مهمترین مولفه در شکل گیری ملت ایران، سرزمین مشترک و پس از آن به ترتیب باورهای مشترک، ارزش های مشترک، مذهب مشترک، دشمن مشترک، تاریخ مشترک، زبان رسمی مشترک، رهبری ملت گرا، و آداب و رسوم مشترک قرار دارند. از میان راهبردهای تداوم بخش موجودیت ملت ایران، حفظ تمامیت ارضی به منزله اولی ترین راهبرد، و پس از آن به ترتیب تسهیم قدرت، استقلال ملی، عدالت میان قومی، و ارتش ملی و مردمی قرار دارند. در بخش پیامدها نیز انسجام و یکپارچگی ملی به مثابه مهمترین و محتمل ترین پیامد بازشناسی شد. ضمن اینکه توزیع ناعادلانه فرصت های اجتماعی، و پس از آن به ترتیب رقابت مخرب گروه های سیاسی، تمرکزگرایی قدرت، توزیع ناعادلانه فرصت های علمی، شکاف میان نخبگان سیاسی و توده مردم، و شکاف طبقاتی میان فقیر و غنی به مثابه چالش برانگیز ترین مولفههای حفظ تداوم فراگرد ملتسازی در ایران شناسایی شدند.
معصومه میرزایی چشمه ابراهیم برزگر
جریان شناسی سکولاریسم در ترکیه به سه دوره تاریخی تقسیم می شود. دوره اوج که سالهای 1923-1940 را در بر می گیرد. دوران تعدیل نسبی که سالهای 1940-1980 را شامل می شود که با کنار زدن نظام تک حزبی و شکل گیری حزب دموکرات زمینه تعدیل و ضعف نظام دیکتاتوری سکولار فراهم شد و دوران ضعف و افول که از سال 1980 به بعد از زمان به قدرت رسیدن و روی کار آمدن اسلامگراها را شامل می شود.
عمار مومن زاده سیاهمزگی شجاع احمدوند
چکیده جنبش حزب الله لبنان به عنوان یکی از جنبش های اسلامی معاصردر خاورمیانه با توجه به مبارزه علیه اسرائیل و رویکرد نظامی در بدو شکل گیری خود با درک واقعیت های سیاسی اجتماعی لبنان، از رویکرد نظامی در رقابت های سیاسی داخلی فاصله گرفته است.حزب الله با تغییر رویکرد در عرصه داخلی و اتخاذ استراتژی عقلانی مبادرت به رقابت و مشارکت در صحنه سیاسی - اجتماعی لبنان کرده است. رقابت و مشارکت حزب الله علاوه بر اینکه باعث تحکیم و تثبیت جایگاه حزب الله در عرصه داخلی و خارجی شده، بر روند توسعه سیاسی نظام و جامـــعه سیاسی لبنان تأثیر گزار می باشد. حزب الله توانسته است علاوه بر کسب مشروعیت مردمی برای مقاومت علیه اسرائیل و بدون عدول از منطق مقاومت، سبب ثبات و آرامش نسبی صحنه سیاسی لبنان شود که این ثبات در سایه مدل دموکراسی همزیست گرا، رعایت قواعد رقابت های سیاسی و همچنین اقدامات مشارکت جویانه توسط حزب الله لبنان فراهم شده است. واژگان کلیدی: حزب الله لبنان، توسعه سیاسی، رقابت سیاسی، مشارکت
عبادالله مولایی ابراهیم برزگر
پدیدارشناسی هویت سیاسی اتحادیه اروپا چکیده نظر به نقش اروپا در معادلات جهانی، مساله هویت سیاسی اتحادیه اروپایی پرسش های مهمی را برای ناظران و بازیگران سیاست بین الملل در سده جاری طرح نموده است که پاسخ به آنها در فهم ماهیت سیاست، سرشت قدرت و تصویر بین المللی اروپا در نظریه و واقعیت راهگشا خواهد بود. چه آن که دردوره پسا جنگ سرد پرسش از امکان وسرشت هویت اروپایی به مساله تاریخی و دوران ساز اتحادیه اروپا تبدیل شده و یکی از مهم ترین مضامین مناظره های نظری سیاست اروپایی را تشکیل می دهد. روایت گران هویت اروپایی با ابتناء برآموزه های سنت فلسفه سیاسی نوکانتی به طرح شرایط امکان هویت سازی درسطح اروپایی پرداخته اند. "اروپای جهان وطنی"، "اروپای مدنی"، "اروپای پست مدرن" و "اروپای هنجاری" ازجمله مهم ترین روایت هایی هستند که از تاسیس نوع جدیدی از سیاست، اجتماع و حکمرانی سیاسی وهویت بین المللی درقالب اتحادیه اروپا جانبداری نموده اند. چگونگی نقش آفرینی روایت های نظری در تعریف و شکل دهی به هویت اروپایی، فلسفه وجودی هویت سیاسی درعرصه سیاست داخلی اتحادیه اروپا، روایت های هویت بین المللی و نسبت آن با هویت سیاسی اتحادیه اروپا و سرشت هویت اروپایی در آغاز سده بیست و یکم مهم ترین پرسش هایی هستند که رساله حاضر با بهره جستن از سنت پدیدار شناختی و روش تحلیل روایت عهده دار تلاش برای ارائه پاسخ به آن ها گردیده است. باتوجه به نقش و جایگاه اتحادیه اروپا در سیاست بین الملل و نسبت تاریخی ایران و اروپا، فهم ژرف تر سیاست اروپایی و این که کشورما در سده بیست ویکم با چه نوع اروپایی مواجه خواهد بود، شایسته توجه و حائزاهمیت است. برمبنای یافته های رساله حاضر هویت اروپایی به رغم داعیه گذار از منطق وستفالیایی، کماکان در فضای هستی شناختی سیاست مدرن تعریف شده است. با این همه تاریخ اروپا بیش از آن که تاریخ وحدت و هم گرایی باشد، تاریخ تشتت و واگرایی بوده است. به بیان دیگر اروپایی ها فاقد مولفه های مشترک هویت سازی درقالب الگوی هویت سازی وستفالیایی بوده و از هیچ کدام از مولفه های هویتی عینی و ذهنی متعارف یعنی میراث تاریخی یکسان، اسطوره های وحدت بخش، زبان واحد، فرهنگ مشترک ومانند آن برخوردارنیستند. امتناع هویت سازی درون اروپایی تمام عیارموجب گرایش به وجه سیاسی و مدنی هویت سازی و نیز نقش آفرینی هویت بین المللی دربازتعریف هویت اروپایی گردیده است. ازاین رو هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا دو مولفه مکمل به شمار رفته و دارای نسبت تعاملی بایکدیگر می باشند. درمجموع نظریه و رفتار سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبین این واقعیت است که این نهاد از سرشت ماهوی متمایزی برخوردار نبوده و درجهانی مشابه با دیگر بازیگران سیاست بین الملل به سر می برد. اگرچه روایت گران هویت اتحادیه اروپا از گذار اروپا از سیاست قدرت محور وستفالیایی سخن می رانند اما الگوی حاکم بر هویت سازی سیاسی و بین المللی اتحادیه اروپا در هردو عرصه سیاست داخلی و بین المللی و در همه روایت های موجود نه پسا وستفالیایی بلکه نوعی بازآفرینی آموزه های وستفالیایی در موقعیتی متفاوت می باشد.
مرتضی شیرودی ابراهیم برزگر
در جدال بین سنت و مدرنیسم در تاریخ معاصرایران،اساسی ترین مرحله،بومی سازی مفاهیم مدرن سیاسی در دستگاه سنت دینی است.در این میان سه عالم دینی(اسدآبادی،نائینی و امام خمینی(ره)به روش زیر به بومی سازی مفاهیم مدرن پرداختند.اسدآبادی بااستدلال اصالت سنت به تحمیل سنت بر مدرنیسم،نائینی با فرض عدم تغایر سنت و مدرنیسم به ارحج بخشی مدرنیسم بر سنت و امام خمینی(ره) به یکسان انگاری سنت و مدرنیسم در صورت و تغایر در سیرت.
رسول نوروزی فیروز ابراهیم برزگر
در بررسی بازتابهای انقلاب اسلامی در جهان پیرامون بهویژه تاثیرات آن بر کشورهای مسلمان، همواره خلاء نگاه تئوریک احساس میشده است. در این پژوهش سعی شده در قالب چهارچوبهای مفهومی به تاثیرات انقلاب اسلامی بر کشور ترکیه پرداخته شود تا بتوان فهم روشنتری از چرایی و چگونگی تاثیرات بر کشور ترکیه بدست داده شود. از سویی دیگر تحولات سه دهه اخیر ترکیه نشان از رشد اسلامگرایی، بهویژه اسلامگرایی سیاسی، در بافت اجتماعی این کشور میدهد. اگر چه به علت پیشینه اسلامی بودن این کشور نمیتوان علت تامه تحولات اسلامخواهانه آنرا، به وقوع انقلاب اسلامی نسبت داد؛ اما بلاشک میتوان گفت انقلاب اسلامی با احیاء اسلام سیاسی در ایران، سبب ایجاد اعتماد به نفس در جنبشهای اسلامگرا و تشدید گرایشهای اسلامخواهی و یا همان احیای اسلام سیاسی در کشور ترکیه گردد. براساس الگوی تئوریک انتخاب شده، در سبدهای مفهومی نگرش و رفتار جامعه و نیز نگرش و رفتار دولت و رهبرانِ ترکیه به انقلاب اسلامی بررسی خواهد شد، و در ورای آن تاثیرات انقلاب اسلامی بر فضای سیاسی اجتماعی این کشور تبیین خواهد شد. بومیسازی انقلاب اسلامی و ارائه نوع خاصی از اسلامگرایی (اسلام میانهرو) در ترکیه را میتوان ثمره تحولات اسلامگرایی در ترکیه دانست که تحت تاثیر انقلاب اسلامی بر بافت سیاسی ـ اجتماعی خاص ترکیه به وجود آمده است
حمیدرضا مطلبی شجاع احمدوند
بسمه تعالی رابطه اسلام و دموکراسی در اندیشه گولن و بازرگان آنچه در این پایان نامه به آن پرداخت می شود رابطه اسلام و دموکراسی از منظر کلان بحث علم و دین برای رسیدن به تفسیری از نظم سیاسی مدنظر این دو متفکر می باشد در هر کدام از این دو نظم سیاسی برمبنای چهار شاخص غایت نظم سیاسی ، مرجعیت اعمال حاکمیت سیاسی ، محدودیت اعمال حاکمیت و حق اعتراض بر گرفته از کتاب تاریخ تفکر سیاسی به عنوان چهارچوب نظری این پژوهش مورد بحث وبررسی قرار می گیرد هر دو متفکر به نظم سیاسی دموکراتیک اسلامی قائل اند اما نظم سیاسی مد نظر گولن از خلال اصلاح جامعه به ویژه از طریق تبلیغ ، ارشاد ، جهاد و خدمت و نظم سیاسی مد نظر بازرگان از خلال اصلاح جامعه به ویژه از طریق تعاون ، روحیه جمعی وخدمت تحقق خواهد یافت.گولن نظم سیاسی را در رستگاری و تکامل فرد و جامعه با اتکاء به اصل عدالت و بازرگان آن را در تکامل بشری در مسیر حقیقت جویی با اتکاء به اصل آزادی می بیند گولن مرجع اعمال حاکمیت سیاسی را در حاکمیت مردمی منتج از اصل خلافت و امانت در چهارچوب حاکمیت الهی می داند و بازرگان مرجع اعمال حاکمیت سیاسی در حاکمیت خداوند در حکومت مردم با تکیه بر دو اصل شورا و بیعت برای تحقق احکام الهی می داند در حالیکه گولن محدودیت های اعمال حاکمیت سیاسی در چهار چوب کنترل اخلاقی ، نهادی ، قانونی بر مبنای دو اصل عدالت و تقوا و بازرگان نیز آن را در چهارچوب کنترل اخلاقی ، نهادی ، قانونی اما بر مبنای دو اصل آزادی و تقوا بر می شمارند . در شرایطی که گولن چهارچوب حق اعتراض را بر مبنای الگوی اصلاحی و قانونی جهت تضمین حفاظت از جامعه مدنی و حفظ اصل تساهل و کثرت گرایی و بازرگان آن را برمبنای الگوی اصلاحی و قانونی جهت صیانت از جامعه مدنی و حفظ اصل آزادیخواهی و استبداد ستیزی ترسیم می کند. آنچه می توان در مقام مقایسه تفکر این دو اندیشمند گفت این است که هردو متفکر از رهگذر رابطه سه گانه انسان،طبیعت ،خدا سعی در تبیین روند تکاملی انسان به سمت رستگاری دنیا وآخرت دارند. ضمن اینکه انسان محور این تکامل می باشد و نظم سیاسی بایستی انعکاسی از تکامل انسان و به تبع آن جامعه باشد با این تفاوت که در بازرگان طبیعت انعکاسی از توحید است ولی طبیعت در اندیشه گولن انعکاسی از عشق و محبت خداوندی است به گونه ای که در این رابطه سه گانه به منطق دیاکلتیک هگلی نزدیک می شوند که در آن انسان به عنوان سوژه از طریق طبیعت به عنوان ابژه به خداوند واصل می شوند اما برخلاف هگل تجلی روح خدا دولت نمی باشد بلکه انسان تجلی گر روح خداست .در اندیشه بازرگان آزادی و تقوا که مبنای محدودیت اعمال حاکمیت می باشند در اثر وسعتی که تقوا به آزادی می دهد در نهایت در یک رابطه ذاتی به هم می پیوندند واز این رهگذر از مفهوم آزادی منفی(رهایی از اسارت) به آزادی مثبت به معنی امکان تحقق اراده انسان در عالم می رسیم اما در اندیشه گولن دو مفهوم آزادی و تقوا مبنای محدودیت اعمال حاکمیت می باشند که در نهایت در یک رابطه ذاتی بهم می پیوندند که مفهوم عدالت به معنای کنترل بیرونی بر رفتار انسانی در راستای قانون به مفهومی اخلاقی به معنای کنترل درونی ناشی از وجدان تبدیل می شود. هر دو متفکر روایتی اصلاح گرایانه از حق اعتراض دارند و برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود که همان تغییر کارکرد ی و رفتاری سیستم است نه تغییر ساختاری سیستم تلاش می کنند ودر این راستا اصلاحات خود را در قالب فرهنگی از پایین به بالا دنبال می کند با این تفاوت که گولن بر خلاف بازرگان جنبشی مداراگونه به صورت نرم وحتی از طریق مبارزه منفی در جهت تغییررفتاری نظم سیاسی در جهت مطلوب می باشد.
ولی الله اسفندیار ابراهیم برزگر
فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه : قدرت دولت و آزادی فرد در آثار و اندیشه های آیت الله نائینی و در اندیشه سیاسی معاصر شیعه کدامند . همچنین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در تجزیه و تحلیل داده ها و از روش کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات ، در نهایت اثبات کرده ایم که از دیدگاه اندیشمندان شیعه معاصر اول آنکه اسلام آزادی فردی ، اجتماعی و سیاسی انسان را پذیرفته است و آن را ناشی از وجود استعداد های طبیعی و فطری وجود انسان می داند . دوم آنکه این آزادی ، فرد را مطلق نمی داند بلکه آن را نسبی و دارای حد و مرزهایی می داند که از طریق وضع احکام و قوانین ثابت (وجوب و حرمت) و متغیر (مباحات) تبیین و تعیین می شوند . به منظور سهولت در کار و ایجاد نظمی منطقی در مراحل مختلف تحقیق مجموع مطالب این رساله در سه فصل سامان یافته است . در فصل اول به چارچوب نظری فصل دوم اندیشه متفکران معاصر شیعه در مورد آزادی فرد و قدرت دولت و فصل سوم دیدگاه آیت الله نائینی در مورد آزادی فرد و قدرت دولت و در پایان به نتیجه گیری پرداخته شده است .
محمد بیاتی چالشتری ابراهیم برزگر
پژوهش حاضر با عنوان رفتار سیاسی ائمه اطهار علیهم السلام با مخالفان می باشد.سوال اصلی تحقیق چگونگی رفتار سیاسی ائمه با مخالفانشان است.فرضیه ای مطرح شده آن است که اصل در برخوردورفتارایشان با مخالفان بررفق و مدارا بوده،مگر جایی که کیان اسلام در خطر نباشدودو سوا ل فرعی دیگرعبارتنداز: اول آنکه ،حدومرز مدارا با مخالفان تا کجاست. دوم آنکه؛ متوسل شدن به جنگ در چه شرایطی صورت می گرفته است.در جواب سوال فرعی اول، فرضیه ای که مطرح شده این است که تا جایی که کیان اسلام در خطر نبود مدارا به عنوان بهترین راه حل و رفتار انتخاب می شد.ودر جواب سوال فرعی دوم ،فرضیه این است،که زمانی که مخالفین دست به سلاح می بردندائمه اطهار برای پیشرفت ،تبلیغ و دفاع از دین اسلام، با قاطعیت عمل کرده و متوسل به جنگ می شدند.که برای سنجش و بیان فرضیه های موجود،آن هادر دو فصل مورد بررسی قرار گرفته اند.قبل از اینکاربه چهار چوب مفهومی پرداخته شده،وابتدا مبانی نظری مدارا در غرب واسلام بررسی،وسپس به بحث مفهومی مدارا در سیره ائمه درحوزه اخلاق،رفتاروعقیده وانواع آن پرداخته شده است.واین بحث با بیان مخالف و اپوزیسیون درغرب و اسلام وتقسیم مخالفین ائمه ادامه داده شده است.فصل دوم،بررسی رفتار سیاسی ائمه ی دارای اقتدار سیاسی با مخالفانشان می باشد،در این فصل به رفتار دو امام بزرگوار امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام پرداخته شده است. فصل سوم رفتارسیاسی سایر ائمه که فاقد قدرت سیاسی بودندمی باشد که رفتارشان با مخالفین به عنوان یک رهبر معنوی ای،بهترین الگو برای همه کسانی است که دارای قدرت هستند . شیوه بارز همه آنان مدارا با مخالف بوده ،مگر زمانی که کیان اسلام درخطرباشد.وچون فاقد قدرت سیاسی بودند این کار را با تعلیم و تربیت شاگردان،سکوت(تقیه)و...انجام می دادند .
وحید شوکتی آمقانی ابراهیم برزگر
موضوع پایان نامه بررسی «تأثیرات جهانی شدن بر هویت ملی در ایران» است. محور بررسی در این تحقیق جهانی شدن به عنوان فرایندی بوده که به عنوان بزرگ ترین رویداد تاریخ بشری، که به دنبال تجدد و به مدد فناوری ها ی اطلاعاتی و ارتباطی، مرزهای میان دولت-ملت ها را کم رنگ تر کرده و زندگی جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. ابتدا جهانی شدن و ابعاد و مجاری تأثیرگذاری آن به عنوان متغیر مستقل، بر هویت ملی به عنوان متغیر وابسته مورد مداقه قرار گرفته است. برای این منظور ابتدا مقوله ی جهانی شدن و جنبه های مختلف آن به ویژه جنبه ی فرهنگی آن که تاثیر جهانی شدن بر هویت ملی عمدتا ناشی از تاثیرات فرهنگی است بررسی شده است. سپس با مرور نظریه های مختلف در مورد جهانی شدن که عمدتا دیدگاهی نسبتاً میانه روتر و واقع بینانه تر نسبت به فرایند جهانی شدن دارند نظیر آنتونی گیدنز، مانوئل کاستلز، رونالد رابرتسون، دیوید هلد و آنتونی مک گرو و...، مدلی تحلیلی که ناظر بر جنبه تاثیرگذای جهانی شدن بر هویت ملی است، ارائه شده است. آنگاه هویت ملی ایران از دیدگاه متفکران مختلف مطرح گردیده و سپس با شاخص سازی در هویت ملی؛ مذهب تشیع، فرهنگ ایرانی و اقوام ایرانی به عنوان عناصر هویت ملی انتخاب شده اند. سپس تأثیرات جهانی شدن بر این عناصر، که به واسطه جهانی شدن رسانه ها و گسترش فرهنگ تجدد است، بررسی شده است. روش مورد استفاده در این پایان نامه، مطالعه ی کتابخانه ای، روش متاتحلیل و استفاده از روش دلفی و رجوع به صاحب نظران موضوع است. و در نهایت امر نیز یافته ها که شامل گرایش به عام گرایی در بعد فرهنگی ایرانی و مذهب تشیع و خاص گرایی در اقوام ایرانی است به همراه نتیجه گیری و پیشنهادات اعضاء پانل دلفی ارائه شده است.
مرتضی ابراهیمی محمد باقر خرمشادر
جنگ نقش مهمی در تحولات اجتماعی، صنعتی شدن کشور، توسعه ی سیاسی و اقتصادی، نظم و انسجام، کاهش فاصله بین نخبگان و توده های مردمی، تمرکز قدرت سیاسی، افزایش قدرت نظامیان در عرصه ی سیاسی، حفظ تمامیت ارضی، تمدن-سازی، ناسیونالیسم، استقلال گرایی، مشارکت پذیری مردم، اتحاد و یکپارچگی، حفظ باورهای مذهبی و سنتی و ... دارد. اما این دیدگاه ها به استثنای دیدگاه کینگ، به طور اعم در ارتباط با جنگ های صورت گرفته در جوامع اروپایی بوده است. با عنایت به این که نظریات مربوط به جنگ متغیرهای متعددی در خصوص رابطه ی جنگ با مفاهیم دیگر مطرح می کند، لذا این مطالعه به دنبال استخراج و تحلیل ارتباط بین جنگ و ایدئولوژی ناسیونالیسم است. زیرا مطالعه ی رابطه ی جنگ، سیاست و ناسیونالیسم یکی از مهم ترین پدیده های جامعه شناسی سیاسی است. جنگ یکی از واقعیت های اجتناب ناپذیر حیات سیاسی معاصر بوده و بررسی تاریخ نشان می دهد که تمامی کشورها برای حفظ موجودیت، ساختار و اشکال هنجاری ـ ارزشی خود همواره نیازمند آگاهی و دفاع در برابر تهدیدهای بالقوه و بالفعل هستند، و الا هیچ کشور و ملتی نمی تواند استقلال، هویت، ملیت، موجودیت سرزمینی، میهنی، قومی، طایفه ای و سیاسی خود را حفظ کند. جنگ فارغ از علل و ریشه ها، ابعاد عادلانه، مشروع، مذهبی، ضروری، طبیعی، اختیاری، اجباری، خوب و بد، ابزاری یا هدف دار بودن آن یکی از دغدغه های مهم بشری در طول تاریخ بوده است. زیرا جدا از اهداف و ماهیت آن در طول تاریخ با سرنوشت بشر گره خورده است. به طوری که نقشی اساسی در نابودی یا تأسیس حیات سیاسی هر جامعه داشته است. کمتر کسی است که با شنیدن واژه ی جنگ دچار اضطراب روحی و روانی نگردد. زیرا همواره صحنه هایی از ویرانی و کشتار را در ذهن و فکر انسان ها به تصویر می کشاند. واژه ی جنگ از واژه ای آلمانی به معنای آزمون نبرد با استفاده از اسلحه بین ملت ها یا دولت های مستقل گرفته شده است(بیرو ، 1366: 215). جنگ برخلاف بلایای طبیعی و بیماری های ناشناخته و لاعلاج محصول مستقیم و آگاهانه ی یکی از طرفین است که قطعاً برای یکی از طرفین، بیشتر از دیگری ماهیت ارزشی دارد. در واقع نوعی تحمیل اراده ی خود و سلب قدرت حریف است. به عبارت دیگر، جنگ به عنوان وسیله و ابزاری ایدئولوژیک تأثیرات خاصی در حوزه ی درگیری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد، زیرا ستیز در هر زمان، شکل خاص خود را داشته است(بوتول ، 1380 : 135). از دیگر مسائل مهم جنگ بررسی ابعاد و نتایج غیرنظامی آن است که متأسفانه به رغم قلمرو وسیع و پایدار (حوزه غیرنظامی) کمتر مورد توجه قرار داشته است. تبیین و شرح جنگ از جمله جنگ عراق علیه ایران، نیازمند پرداختن به ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی آن است. عده ای به تأثیرات سیاست بر جنگ باور دارند، به این معنی که جنگ را فقط ابزار و وسیله ی رسیدن به هدف و مولفه ای تابع سیاست می دانند. گروهی مانند برن، کوف و کلاوزویتس به تبعات منفی جنگ اشاره دارند و معتقد هستند که برخورد نظامی اسباب نابودی کشور و صنعت می شود. به قول کانت جنگ سبب پذیرش نامعقول اراده طرف قوی تر می شود(گالی ،1372: 131). و گاهی هم موجب نفرت بین جوامع می گردد. تولستوی جنگ را نمونه ی اصلی و سرچشمه های اصلی تمام شرارت های انسانی می-داند(همان: 165). بوتول می گوید: «جنگ موجب عقده ی نظام های سیاسی شکست خورده می گردد که بدترین عقده، حقارت در برابر مردم است»(بوتول،1967 :85). علاوه بر آن جنگ برای حکومت و سیاست های پیروز، موجب وادار کردن مردم شکست خورده به تقلید و پیروی از فاتحان می شود؛ مانند پیروزی دول متفقین و وادار کردن آلمان به تبعیت از خود(همان: 88). در واقع جنگ و ستیز موجب از بین رفتن روابط مسالمت آمیز بین ملت ها و دولت ها گردیده و اغلب اعتقادات ملت ها و نظام های سیاسی را از بین می برد(همان: 101). پیتریم سورکین می گوید؛ تأثیر جنگ بر سیاست موجب می شود که[گاهی] روابط بین الملل هم رابطه ی جنگی به خود بگیرد. سیاستمداران نیز برای ملاحظات امور امنیتی خود تا حدی که شایعات را کنترل کند، سانسور را به طور عمده در جهت سیاسی به کار می گیرند(فرامرزپور،1374: 71). علاوه بر آن جنگ موجب می-شود که حکومت ها تمام سازمان های مهم تولیدی را در اختیار گرفته، موجب تحمیل هزینه ی سنگین به جامعه شوند تا زمینه تسلیم و انقیاد گروه های ضعیف و به وجود آمدن امپراتوری ها را فراهم کنند(برن و کوف ، 1375 :396). در عین حال جنگ موجب تشدید میهن پرستی(ناسیونالیسم افراطی) تجاوزکارانه نیز خواهد شد و سال ها همه چیز را درکام فرو خواهد برد. چون هر ملتی برای موجودیت خود خواهد جنگید. البته میهن پرستی افراطی همه چیز را در خود غرق نموده ما را سال ها عقب انداخته و موجب غارت خواهد شد(گالی:131). کارل مارکس و انگلس در تغییرات اجتماعی نخستین نقش را برای عوامل اقتصادی، تکنیکی و اجتماعی قائل هستند؛ انگلس هم مثل مارکس شکل گیری یک ملت مسلح برای دولت انقلابی آینده و ابعاد روابط ارتش با جامعه را مورد تمجید قرار داده، می گوید: «خدمت نظام اجباری بر رأی گیری همگانی برتری دارد»(کاپلو ، 1389: 47). نیروی واقعی تحول سیاسی، اجتماعی نه رأی دهندگان بلکه نظامیان در عرصه ی جنگ و منازعه هستند. مارکس می گوید که جنگ رقابت بین دولت ها، موجب گذر جوامع از شکل سرمایه داری به فرم سوسیالیستی می شود. او معتقد است که هدف و انگیزه در جنگ روایتی نوین از خواست و جدال بوده و موجب امنیت سیاسی و متعاقب آن بقای حکومتی می شود. او جنگ را به طور ذاتی غیرعقلانی نمی داند. چون بعضی ستیزها برای رهایی از طبقات اجتماعی ضروری هستند(گالی، 1372 :107). تدا اسکوکوپل می گوید: بعد از جنگ-های خارجی، سودمندی نیروهای مسلح در سرکوب رفتارهای سیاسی خشونت آمیز داخلی کاهش می یابد(کاپلو،1389 :51). از طرفی ناسیونالیسم نیز به عنوان یکی از پدیده های مهم و نیرومند سیاسی جوامع، بمب قرن بیستم لقب گرفته است پدیده هایی که ادعای حاکمیت ملی در برابر حکومت های سنتی و انحصارگر داشته اند. این دولت ها (مانند پهلوی اول و دوم) برای توجیه رفتار خود به ناسیونالیسم باستانی گرایی تمسک جسته و موجب پایمال شدن حقوق سیاسی و اجتماعی مردم می شدند. تا مردم را هم رأی خود سازند(ن ک، کواسمی، 1382). ناسیونالیسم مقتدرترین نیروی سیاسی، حمیتی و وابستگی به یکدیگر است که به بقا هویت گروهی به واسطه پیوندهای مشترک (زبانی، عقیدتی، سرزمینی، مذهبی و تاریخی) می آن جامد. به نظر کواسمی این حمیت موجب وفاداری، افزایش سطح همبستگی و احساس تعلق بیشتر می شود. ناسیونالیسم به لحاظ ماهیت سیاسی، ایدئولوژیکی و مکاتب سیاسی قرن 19م که از اروپا آغاز شده، دارای کارکرد دوگانه می باشد؛ به این معنا که اگر ملیت به صورت خط مشی رسمی ایدئولوژیکی دولت ها درآید، موجب جنگ، نفرت و نزاع خواهد شد. در این صورت ملی-گرایی ماهیت منفور و مطرودی از خودش در اذهان و افکار عمومی خواهد گذاشت(پلنووایتون ، 1998 :34 - 33). مانند تنفر حاصل از ناسیونالیسم فاشیستی آلمان و ایتالیا و ناسیونالیسم عهد رضاخان و پسرش که در قالب باستان گرایی و ایده ی ایران شهری دوام یافت. اما اگر ناسیونالیسم به عنوان یک مکتب سیاسی و ایدئولوژیکی در جهت حفظ اعتقادات مذهبی، فرهنگی، تاریخی، حمیت، انسجام و وحدت و رهایی ملت از اسارت و ذلت استبداد، استعمار و جنگ تحمیلی باشد، امری مطلوب و افتخارآمیز خواهد بود. البته بایستی توجه کرد انقلاب ایران بر اساس مکتب اسلام از ناسیونالیسم و عناصر آن تحلیل خاص خود را دارد. به این معنی که تبیین و تعریف اسلامی از مفهوم ملیت تا جایی است که تبدیل به یک کیش و شریعت جدید نشود. از طرفی در اسلام و انقلاب اسلامی ایران حاکمیت ملت و ملیت گرایی آن طور که در انقلاب فرانسه به عنوان نفی و نهی حاکمیت همه چیز، از جمله اندیشه های تئولوژیک و پذیرش مطلق ملت مطرح بوده، نیست چون انقلاب فرانسه نقطه ی عطف ثمره دهی اندیشه های ناسیونالیستی بود که با شعار حاکمیت ملت، ملت گرایی و ملت محوری آغاز گشت(ن ک، موسوی، 1378)، که از همان ابتدا، انقلاب به مسیر استبدادی و دیکتاتوری ناپلئون منحرف گردید و کلیه ی اقلیت های قومی و نژادی از حقوق طبیعی و مساوی با اکثریت مردم محروم گردیدند. در حالی که در انقلاب اسلامی نه تنها جنگ هیچ قوم و قبیله ای را از حقوق طبیعی و سیاسی خود محروم نساخت، بلکه به عنوان یک مولفه ی بسیار مهم در مشارکت سیاسی، دفاعی و انسجام ملی نقش بازی کرد. لذا جنگ نقش محوری در تبلور و تجلی اراده ی انسجام، یکپارچگی، حمیت و غیرت کلیه اقشار داشت، به عبارت دیگر هر چند بعد از انقلاب فرانسه، جنگ انقلابیون نوعی مبارزه علیه نظام فئودالیسم به قصد آزادی سیاسی و دمکراسی بود، لکن در ایران نه تنها خود انقلاب اسلامی زمینه و بستری برای هموار کردن زندگی سیاسی دمکراتیک بود، بلکه دفاع در برابر دشمن نیز در زمینه ی حفظ اهداف جمهوریت ـ اسلامیت نظام تلقی می شد. این خود نوعی پیوند تشیع و ایرانیت بود که در پرتـو جنگ ارزشـی، سه اصل اساسـی و مـهم از اصـول ناسیونالیـسم یعـنی «1- آزادی، 2- برابری، 3-برادری»(بهزادی،1354: 71) را دچار تحول مفهومی و معنوی نمود. اگر ناسیونالیسم قرن 19م در اروپا با ادعای رسیدن به آزادی، برابری و برادری در برابر حکومت های اشرافی، استبدادی و فئودالیسم شکل گرفت و موجب پیدایش دولت ـ ملت ها گردید، اما ناسیونالیسم در ایران هم به قصد رهایی از جنگ و حکومت بسته ی سلطنتی شکل گرفت و هم به قصد تشکیل دولت با محوریت مردم و دین. زیرا مردم برای رسیدن به اصول سه گانه (ازادی، برابری و برادری) معنوی فوق هزینه ی سنگینی پرداخته بودند، لذا حفظ آن هم جزء وظایف، واجبات و تکالیف ملی ـ شرعی تلقی می گردید. با توجه به مطالب فوق، اگر ناسیونالیسم دارای اجزاء و افراد مادی و معنوی شامل جغرافیای معین و افراد ساکن در آن، یعنی زبان ، فرهنگ، اعتقادات، باورها، تاریخ مشترک و نژاد واحد باشد، قطعاً حفظ و دفاع از آن ها نیز مهم-ترین نماد ملیت و ملت است. باید افزود در کنار این عوامل مذهب، زمینه ی انسجام و پایداری فوق العاده را به لحاظ سابقه دیرین در ایران فراهم نمود. به طور کلی تحقق ناسیونالیسم به معنای اعم نیازمند دو رکن « ضرورت (حفظ استقلال) و شرایط لازم(تهدید و خطر)» دارد. به عنوان مثال قوم گرایی به عنوان جلوه ای از ایدئولوژی ناسیونالیستی برای رفتار ناسیونالیستی امری ضروری است. اما شرایط کافی برای نیرومند و گسترده نمودن ناسیونالیسم با روی کرد میهن پرستی، به خاطر پدیده ی «هویت» بسیار سخت و مشکل است(کلاس ،1993: 43) و نیازمند عناصر دیگری نظیر مذهب و ایدئولوژی برای باروری ناسیونالیسم در جنگ است. با توجه به این که شرایط جنگی کشور و نیز ضرورت های آن نظیر حفظ استقلال، باورها، وحدت و عقاید و انسجام ملت مبیِن تأثیراتپذیری از جنگ تحمیلی بود، هر چند که جنگ در ظاهر موجب تمرکز قدرت سیاسی برای حمله کننده و عدم تمرکز قدرت سیاسی بر حریف می شود(ادیبی، 1381:76)، اما به طور واضح در حمله ی عراق علیه ایران موجب تمرکز قدرت فکری مردم و نخبگان سیاسی در حفظ هویت ملی گردید. در حالی که تصور حمله عراق علیه ایران ناشی از وجود تمرکز قدرت سیاسی در عراق و پراکندگی قدرت سیاسی در ایران بود. در واقع ثبات و شکل گیری چنین دولت هایی در نتیجه ی نوعی دست یافتن به حق است. چنان چه هگل نیز معتقد است که جنگ تعیین کننده، محور حق است، چون حق با برنده ی جنگ بوده و عامل پویایی جامعه شده و موجب جلوگیری از کاهش حمییت و غیریت می شود و تحقق مفهوم جدید ناسیونالیسم ایرانی در جنگ با همه اجزا و عناصر آن یعنی مذهب، سرزمین، تاریخ، آداب و رسوم، زبان، آگاهی در ارتباط مستقیم با تحقق منافع ملی و با حضور گسترده ی مردم و دین بود. با توجه به این که جنگ یکی از پدیده های مهم جامعه شناختی بوده و به راحتی وضع جامعه را نیز تحت تأثیرات قرار می دهد. لذا شناخت رابطه پدیده های متعدد برای فهم ابعاد، انواع و تأثیراتات آن بسیار ضروری و لازم است. چون اکثر مطالعات جنگ در ارتباط با تاریخ ایران به علل و اهداف آن معطوف شده و به پیامد های سیاسی جنگ-ها از جمله جنگ عراق علیه ایران اشاره نشده است. لذا اهمیت دارد که جهت کنترل و مهار عواقب منفی جنگ، ابتدا حوز ه ی تأثیراتات سیاسی آن استخراج و سپس هر کدام به طور مجزا مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. دفاع ملی و همه جانبه ی مردمی در برابر تجاوز عراق هرگونه ابهام و تردید در ماهیت تجاوز عراق را برطرف ساخته، در نتیجه ارزش و اهمیت تاریخی دفاع مردم ایران را روشن ساخت. در این زمینه علاوه بر ابعاد تاریخی و ارزشی ضرورت دارد که حوزه ی تأثیراتگذاری سیاسی جنگ به ویژه در عرصه ی ملی گرایی مورد مطالعه قرارگیرد. زیرا ملی گرایی یکی از عناصر قدرت ملی در هر کشور محسوب می-گردد. چون این پدیده در تاریخ ایران به طور مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط با تحولات گوناگون بوده است. لذا مطالعه ی جایگاه و نقش ملی گرایی در قبل از انقلاب و مقایسه ی آن با تحولات به وجود آمده، نظیر جنگ، از اهمیت ویژه ی این پژوهش است و چون پژوهش مجزا و مبسوط در رابطه با تأثیرات جنگ بر ملی گرایی در ایران صورت نگرفته است، لذا مطالعه-ی این امر در زمینه ی آثار انقلاب و جنگ با ناسیونالیسم امری مهم و جدی است. بنابراین نسبت جنگ و سیاست به طور عام و نسبت آن باناسیونالیسم به طور خاص، سلسله سوالاتی را بر می انگیزاند که کلیه ی آن ها می تواند به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز مربوط شود؛ از آن جمله: ? جنگ چه تأثیرات یا تأثیراتاتی بر سیاست دارد؟ ? تأثیرات جنگ بر کدام بخش از سیاست بیشتر، عمیق تر و مستقیم تراست؟ ? تأثیرات جنگ بر ناسیونالیسم چگونه است؟ ? جنگ عراق علیه ایران چه تأثیراتی بر سیاست و حکومت در ایران داشته و تأثیرات این جنگ بر ناسیونالیسم ایرانی چگونه بوده است؟
غیث جیراوند غلامرضا خواجه سروی
این تحقیق بدنبال شناخت آسیب هایی است که به ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی وارد می شود، است. شناخت این آسیب ها، به پایداری نظام نوپای اسلامی کمک شایانی خواهد نمود. دست یابی به ثبات سیاسی برای نظام جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهداف مورد نظر از اهمیت بالایی برخوردار است به همین دلیل می بایست نظام جمهوری اسلامی تمهیداتی را جهت رسیدن به ثبات سیاسی از نوع سخت و نرم بیندیشد. نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدای شکل گیری با چالش ثبات سیاسی درگیر بوده که در طی این رساله آسیب های ثبات سیاسی از سال 1358 تا 1388 مورد بررسی قرار داده شده است. همچنین دوران 37 ساله حکومت محمدرضا شاه (پهلوی دوم) جهت بهره برداری سنتی از آن برای جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. ثبات سیاسی به دو نوع سخت و نرم تقسیم می شود. در راستای شناخت آسیب های ثبات سیاسی، نظام جمهوری اسلامی را در مقاطع مختلف (از سال 1358 تا 1388) مورد بررسی قرار دادیم. در دوران ده ساله ابتدایی (تا سال 1368)نظام جمهوری اسلامی را، بیشتر درگیر آسیب های سخت دیدیم که بدین منظور نظام جهت ایجاد ثبات سیاسی با ساختار سازی سیاسی یعنی با نهادسازی، تأسیس مراکز قدرت سیاسی جدید و تأسیس و تقویت ساختار نظامی به مقابله با این آسیب پرداخت و توانست ثبات سیاسی سخت را محقق سازد. از سال 1368 تا 1388نظام جمهوری اسلامی را بیشتر درگیر ثبات سیاسی نرم بوده و چالش های سخت در آن به مقدار زیادی کم شده بود. از آنجا که ثبات سیاسی نرم نیز دارای شاخص های متعددی است، مناسب دیده شدکهآسیب هایی از نوع اقتصادی، فرهنگی، ارزشی- اعتقادی و کارآمدی را در طول این دوره زمانی که شامل دولت هاشمی رفسنجانی، خاتمی و 4 ساله اول احمدی نژاد است، مورد بررسی قرار داده شود، تا تحلیل واقع بینانه تر و به دور از کلی گویی در مورد آسیب های نرم وارد شده در ثبات سیاسی در طول این دوره بدست آورده شود. نتایج بدست آمده، از این بررسی نشان داد که نظام جمهوری اسلامی نتوانسته است به نحوه مطلوب و شایسته ،کارآمدی خود را به نمایش بگذارد و در زمینه انجام کارویژه های خود روند رو به رشدی را داشته باشد که این امر بر ثبات سیاسی نرم نظام اثر گذار بوده است. همچنین در طول این 30 سال دشمنان خارجی نقش فعالی در ایجاد اشکال مختلف بی ثباتی سیاسی ایفا نموده اند. در مجموع آنچه از تحلیل و بررسی 30 سال ثبات سیاسی نظام جمهوری اسلامی به دست آمده نشان می دهد که تهدیدات ثبات سیاسی، از آسیب و تحلیل سخت شروع و به طرف آسیب و تهدید نرم سوق پیدا کرده است، که در حال حاضر آسیب نرم جایگاه برجسته ای در آسیب های وارده به ثبات سیاسی نظام یافته که این آسیب بالفعل بوده در حالیکه همچنان امکان آسیب سخت برای نظام بصورت بالقوه وجود دارد.
نصرالله خواجه ابراهیم برزگر
شکل گیری جنبش های اسلامی از یک سو متاثر از عوامل عینی ماننداستعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، الغای خلافت عثمانی، سکولار سازی شتابزده جوامع اسلامی، شکست های نظامی مسلمانان از بیگانگان، شکست الگوهای رقیب مانند ناسیونالیسم و سوسیالیسم عربی، وانحطاط درونی(بحران مشروعیت، بحران هویت، توزیع ناعادلانه ثروت، فساد و سرکوب)، بوجود آمدند و از سوی دیگر متاثر از عوامل فکری و اندیشه مانند آموزه های اصلاح طلبانه و دستورات دینی مبتنی بر مبارزه با ظلم، کفر و طاغوت و تلاش برای ایجادجامعه ای با ارزش دینی می باشد. در نتیجه جنبش های گوناگونی به وجود آمدند که یکی از آنها جنبش «شاه ولی الله دهلوی» بود. شاه ولی الله که از فساد و انحطاط جامعه اسلامی و تباهی و تفرقه مذهبی، فکری و اجتماعی مسلمانان سنی در هند رنج می برد، به ضرورت اصلاح و نوآوری و تحول فکری متناسب با اوضاع و احوال عصر پی برد. او به رغم گرایشهای صوفیانه همانند ابن الوهاب شعارهای اصلاحی سر داد و به منظور بر گرداندن اسلام به شهرت و اعتبار اولیه، به نفی خرافات و بدعتها و پیرایه ها و طرح شعار بازگشت به اسلام راستین و بویژه رفع تفرقه و تشتت از میان مسلمانان سنی و ایجاد وحدت میان مذاهب اسلامی (غیر از تشیع) و آشتی دادن پیراوان آن مذاهب و مکاتب صوفیانه همت گذاشت. جنبش شاه ولی الله سر چشمه بسیاری از حرکت ها و جنبشهای بنیادگرا، اصلاح طلب و اسلامی در هند از زمان استعمار انگلیس بر هند بود. جماعت تبلیغ هند همانند بسیاری از جنبش ها و حرکت های مسلمانان در دوران استعمار انگلیس ، ریشه در حرکت شاه ولی الله دارد . یکی از فراگیر ترین جنبش ها وحرکت های اسلامی معاصر، در سال (1305ش|1926میلادی) توسط مولانا محمد الیاس کاندهلوی (متوفی 1323ش)به وجود آمد. این جنبش به منظور تبلیغ اسلام ، از منطقه ای به نام میوات آغاز شد و به تدریج در سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یافت، به گونه ای که امروزه در جهان یکی از جنبش های اسلامی شاخته شده است. این جنبش نیز مانند تمامی جنبش های اسلامی در هند ریشه در استعمار انگلستان و حرکت اصلاح طلبانه شاه ولی الله دهلوی دارد که هم زمان با آغاز ظهور مسلمانان در هند آغاز شد. رهبران این جنبش به دعوت قبل از سیاست تاکید می کنند. و تا جامعه از هر جهت آماده برای فداکاری برای دین نباشند به سیاست روی نمی آورند. شکل گیری جنبش های اسلامی از یک سو متاثر از عوامل عینی ماننداستعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، الغای خلافت عثمانی، سکولار سازی شتابزده جوامع اسلامی، شکست های نظامی مسلمانان از بیگانگان، شکست الگوهای رقیب مانند ناسیونالیسم و سوسیالیسم عربی، وانحطاط درونی(بحران مشروعیت، بحران هویت، توزیع ناعادلانه ثروت، فساد و سرکوب)، بوجود آمدند و از سوی دیگر متاثر از عوامل فکری و اندیشه مانند آموزه های اصلاح طلبانه و دستورات دینی مبتنی بر مبارزه با ظلم، کفر و طاغوت و تلاش برای ایجادجامعه ای با ارزش دینی می باشد. در نتیجه جنبش های گوناگونی به وجود آمدند که یکی از آنها جنبش «شاه ولی الله دهلوی» بود. شاه ولی الله که از فساد و انحطاط جامعه اسلامی و تباهی و تفرقه مذهبی، فکری و اجتماعی مسلمانان سنی در هند رنج می برد، به ضرورت اصلاح و نوآوری و تحول فکری متناسب با اوضاع و احوال عصر پی برد. او به رغم گرایشهای صوفیانه همانند ابن الوهاب شعارهای اصلاحی سر داد و به منظور بر گرداندن اسلام به شهرت و اعتبار اولیه، به نفی خرافات و بدعتها و پیرایه ها و طرح شعار بازگشت به اسلام راستین و بویژه رفع تفرقه و تشتت از میان مسلمانان سنی و ایجاد وحدت میان مذاهب اسلامی (غیر از تشیع) و آشتی دادن پیراوان آن مذاهب و مکاتب صوفیانه همت گذاشت. جنبش شاه ولی الله سر چشمه بسیاری از حرکت ها و جنبشهای بنیادگرا، اصلاح طلب و اسلامی در هند از زمان استعمار انگلیس بر هند بود. جماعت تبلیغ هند همانند بسیاری از جنبش ها و حرکت های مسلمانان در دوران استعمار انگلیس ، ریشه در حرکت شاه ولی الله دارد . جماعت تبلیغ را به عنوان جنبشی دینی تا سیاسی که در خارج از کشور تاسیس شده و مرکز اصلی آن نیز در خارج از کشور قرار دارد، می تواند به عنوان پدیده امنیتی لحاظ کرد. این جماعت از زمان ورود به ایران تاکنون باعث گسترش تفکراتی پیرامون موضوعات مختلف شده است و این تفکرات را می توان سرچشمه احساس خطر حکومت ایران از این جنبش لحاظ کرد. تهدیدات و فرصت هایی که از جانب این جنبش، نظام جمهوری اسلامی ایران را در بر می گیرد و مسئولین ما به عنوان دغدغه به این امور می پردازند را می توان در نحوء مدیریت و برخورد با این جنبش خلاصه کرد. در صورتی که برخوردی مناسب با این جنبش شود و نیاز ها و خواسته های این جنبش تامین شود، می توان این جنبش را محفلی برای افزایش امنیت و احساس آرامش مردم منطقه جنوب شرق ایران قرار داد
سمیه حمیدی ابراهیم برزگر
ورود تجدد منجر به برهم خوردن موازن? اجتماعی در کشور شد به گونه ای که ساحت فکری ایرانیان را به دو پار? اساسی سنت و مدرن تقسیم کرد. شکاف میان دو دنیای سنتی و مدرن در اثر سیاست های نوسازی رضاشاهی تشدید شد. ادامه این وضعیت در دور? محمدرضا منجر به ظهور شکاف های مدرن عصر صنعتی نظیر شکاف شهر و روستا و شکاف اقتصاد سنتی(خرده بورژوازی و بازار) و اقتصاد سرمایه داری مدرن(وابسته به دربار) از یک سو و از سوی دیگر بروز شکاف های فرهنگی-تمدنی گردید. تراکم این شکاف ها به نوعی دوگانگی و دوقطبی شدن عرص? اجتماع و تقابل جدی با قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی منتهی گشت. از این رو انقلاب اسلامی را می توان نقط? تلاقی و تراکم شکافهای اجتماعی در ایران دانست. پس از انقلاب نیز به لحاظ خصلت در حال گذار بودن جامعه ایرانی شکاف میان سنت و مدرن در جامعه به حیات خود در کنار سایر شکافهای اجتماعی پیشین ادامه داد.
احمد بیکلری ابراهیم برزگر
پس از ورود فلسفه یونانی و شکل گیری فلسفه اسلامی، مسأله و دغدغه اصلی متفکران مسلمان نسبت سنجی بین یافته های عقل بشری و آموزه های وحیانی و دینی، و رفع برخی تعارض ها بین آنها بوده است.ازاین رو، اندیشمندان مسلمان در این زمینه دچار اختلاف نظر شده، و هر دسته و گروهی کوشید تا به نحوی این مسأله را حل کند. البته عده ای در درون تمدن اسلامی، از همان ابتدا، صورت مسأله را پاک نموده، و به بی نیازی عقل بشر به وحی و دین حکم دادند. محمد ابن زکریای رازی از این دسته است. گروهی دیگر، یافته های عقل بشری از جمله علوم یونانی را تقسیم بندی کرده، و تنها آنهایی را که به نظرشان با مبانی دینی در تضاد نبود پذیرفتند. ابوحامد غزالی از این گروه است.اما دسته دیگری کوشیدند تعارض های به وجود آمده بین برخی از آموزه های دینی و عقل بشری را رفع کنند. ابن رشد از این دسته است. او تلاش کرده تا در ادامه کارهای دیگر فلاسفه و متفکران مسلمان، مسأله را به صورت تفصیلی مطرح و راه حل نهایی را ارائه دهد. اگر یافته های عقل بشری را به دو حوزه نظری و عملی تقسیم نماییم، فلاسفه ومتکلمان، بیشتر در جهت رفع تعارض در حوزه نظری تلاش کرده اند. این در حالی است که فقها عهده دار امور عملی بوده اند. از همین جا اهمیت چهره ابن رشد که هم فیلسوفی برجسته، و هم فقیهی شاخص و صاحب نظر در فقه اهل سنت و نیز فقه مقارن (تطبیقی)، و علاوه بر اینها عهده دار منصب قضاوت بوده است، و با این تعارض ها هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی مواجه می شده، آشکار می گردد. از این رو، در این پژوهش تلاش شده، با سیری در اندیشه های این فیلسوف و فقیه بزرگ مسلمان، مسأله نسبت بین فلسفه و دین در حوزه عملی، و به ویژ سیاست بررسی گردد.اکثر پژوهشهایی که درباره ابن رشد صورت گرفته، اندیشه های او را در حوزه حکمت نظری دنبال کرده و کمتر به مباحث مربوط به حکمت عملی پرداخته اند. از آنجا که ابن رشد علاوه بر فیلسوف، فقیهی برجسته نیز بوده است، مطالعه اندیشه هایش در حوزه عملی به ویژه سیاست از اهمیت بسیاری برخوردار است. همچنین یکی از مفروضات اصلی این تحقیق آنست که مسأله اصلی برای ابن رشد برقراری هماهنگی و سازگاری بین حکمت و شریعت بوده است. بنابراین، بررسی رویکرد او برای ایجاد سازگاری بین فلسفه و دین (حکمت و شریعت) در حوزه عملی ارزشمند خواهد بود. ابوالولید، محمد بن احمد بن رشد اندلسی فیلسوف و فقیه بزرگ قرن ششم هجری در زمان و مکانی می زیست که حیرت و سرگردانی در کسب معرفت از مشخصههای آن بود. این مسأله باعث شده بود که فیلسوفان آن دیار، تعیین نسبت میان مردم و عقل و شرع را در دستور کار خود قرار دهند و جایگاه و وظیفه عامه مردم، فیلسوف، متکلم و فقیه را در نسبت با حقایق دینی تعیین کنند. طی دو قرن مبارزه میان فقها، متکلمان و فلاسفه، به علت نفوذ سیاسی فقها در دولت مرابطین و دولت موحدین، پیروزی ظاهری از آنِ فقها بود. فتاوای تکفیر آنها متوجه فلاسفه بود. با این وجود، در عهد موحدین، فلسفه بزرگترین دستاورد خود یعنی اثبات هماهنگی بین عقل و شرع را به دست آورد. این اندیشه در آثار ابن رشد به طور بسیار گسترده مطرح شد.
ابوذر رفیعی قهساره محمد باقر خرمشاد
نظام های انتخاباتی از جمله مهمترین نهادهای حقوقی و سیاسی در هر کشور می باشند. تحقیقات و پژوهش های متعدد و بیشماری که طی سالهای اخیر، توسط محققان و پژوهشگران علوم سیاسی در مورد نظام های انتخاباتی در کشورهای مختلف صورت گرفته است، به خوبی نشان می دهد که نهاد نظام انتخاباتی بر بخش های مختلف حیات سیاسی در یک کشور تاثیرات عمیق و پایداری می گذارد. یکی از مهمترین حوزه هایی که به شدت تحت تاثیر نظام های انتخاباتی است، شکاف های اجتماعی می باشد. متاسفانه، علیرغم اهمیت بسیار زیاد نظام های انتخاباتی، هنوز تحقیقات و مطالعات جامع و کاملی در کشورمان در مورد نظام های انتخاباتی و پیامدهای سیاسی هر یک از انواع مختلف نظام های انتخاباتی صورت نگرفته است. این پژوهش به سه بخش کلی تقسیم می شود: در بخش نخست تلاش خواهد شد تا انواع مختلف نظام های انتخاباتی و ویژگی های هر یک از این نظام ها را مورد ارزیابی قرار گیرد. بخش دوم مقاله نیز به بررسی نوع نظام (های) انتخاباتی به کار رفته در انتخابات مجلس در سال های پیش و پس از انقلاب اسلامی در ایران می پردازد. بخش سوم نیز به ارزیابی پیامدها و اثرات نظام انتخاباتی به کار رفته در انتخابات مجلس در سال های پس از انقلاب بر احزاب سیاسی، شکاف های اجتماعی، میزان مشارکت در انتخابات، و رابطه نمایندگان و رای دهندگان اختصاص یافته است.
طهمورث شمشیری عباس علی رهبر
یکی از مسائل حیاتی برای هر حکومتی مبحث تربیت سیاسی است. در تربیت سیاسی سعی می شود تا ارزشها و باورهای حکومت، به نسل جدید آموزش داده شود. در واقع هر حکومتی برای تداوم خود نیازمند این است تا افراد را در چارچوب ارزشها واصول خود پرورش دهد و چه بسا دیده شده است که غفلت از این موضوع، سرنوشت دردناکی را برای حکومتها رقم زده است. علامه طباطبائی(ره) به عنوان خالق یکی از بی بدیل ترین و بی نظیرترین تفاسیر قرآن شناخته می شود.علامه همچنین یکی از بزرگترین عالمان دینی و از نطریه پردازان حکومت اسلامی می باشد. نظریه استخدام و نظریه جامعه عادله دینی، از مهمترین نظریات علامه میباشد. در نظریه استخدام علامه قائل به این است که هر کسی در مقابل بهره و استفاده ای که از دیگران می برد راضی می شود که دیگران از او بهره کشی نماید. علامه غایت جامعه را سعادتمندی آن می داند و تحقق سعادت واقعی را در جامعه عادله دینی می داند و رکن اصلی جامعه عادله را عدالت می داند. برای استمرار جامعه عادله باید اصول صحیح انتقال ارزشها که همان تربیت سیاسی است آموزش داده شود. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، در ابتدا به شناخت مولفه های تربیت سیاسی در جامعه عادله دینی پرداخته شده تا اصول و چارچوب جامعه عادله دینی، به عنوان یکی از مهمترین نظریات علامه روشن شود، و در قسمت های بعد نقش قوانین الهی در جامعه عادله دینی مورد بررسی قرار میگیرد و در انتها نظریه استخدام به عنوان زیربنای اندیشه سیاسی علامه مورد بحث قرار میگیرد.
حسن یعقوب نیا غلامرضا خواجه سروی
چکیده بررسی تأثیرات و نقش کانونی انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های شیعی عربستان و بحرین در چارچوب نظریه ژئوپولیتیک، هدف اصلی مقاله حاضر است. در همین راستا، سوال اصلی این بود که «انقلاب اسلامی ایران چرا و چگونه تأثیری بر جنبش های شیعی بحرین و عربستان داشته است؟» جهت پاسخ به سوال مذکور این فرضیه اصلی مورد آزمون قرار گرفت که «وقوع انقلاب اسلامی در ایران موجب شکل گیری و یا تقویت جنبش های شیعی عربستان و بحرین شده است».یافته های تحقیق نشان می دهد که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و خیزش های متعدد بعدی که غالباً متأثر از آن بودند، مذهب شیعه به عاملی مهم و اثر گذار در دنیای ژئوپولیتیک تبدیل شد. باتوجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ ترین کشور شیعه مذهب با موقعیت ممتاز در منطقه و داشتن امکانات طبیعی، جمعیتی و نیروی انسانی فرهیخته، به عنوان متروپل جهان تشیع مطرح است، از این رو، رهبری و هدایت این ژئوپولیتیک را عهده دار می باشد. براین اساس هر اقدامی در ایران ـ به عنوان کانون مذهب شیعه ـ جوامع شیعی را که به حوزه نفوذ ایران تعلق دارند، متأثر می کند. بنابراین وقوع انقلاب اسلامی نیز به عنوان یک رخداد بزرگ، که در مرکز این ساختار ژئوپولیتیکی (ایران) اتفاق افتاد، به سیاسی و تشکیلاتی شدن پیرامون و نیمه پیرامون (جوامع شیعی) منجر شد. در این بین از آنجایی که پیام انقلاب اسلامی فاقد هرگونه سلطه و هجمه ی فرهنگی بود، علاوه بر شیعیان عراق، لبنان و...، در عربستان و بحرین که شیعیان آن بیش از دیگر مناطق در انزوا به سر می بردند، تأثیرات عمیقی برجای گذاشت. این اثر پذیری را می توان در سه محور «خود آگاهی، هویت یابی و سیاسی شدن»، «شکل گیری و یا تقویت جنبش های شیعی» و «رفتارهای سیاسی- عاطفی» در هر دو جنبش شیعی بحرین و عربستان و «قدرت یابی و ورود به ساختار نظام سیاسی» برای شیعیان بحرین مشاهده کرد.
یداله زارع نژاد غلامرضا کاشی
جریان فراماسونری همیشه در کنار جریان های اسرار آمیز و شیطانی بیان شده است که در سراسر جهان پراکنده شده است و کشور ایران هم از گسترش آن در امان نبوده است. اما این در حالی است که جریان فراماسونری یک جریان اندیشه ای بوده که با تشیکل دولت های مدرن در ارتباط است. همچنین این جریان فکری دارای مبانی خاصی در الهیات می باشد و همین مبانی تأثیراتی شگرفی بر روی اندیشه های سیاسی فراماسونرها داشته است. و نگارنده این پژوهش سعی دارد الهیات سیاسی فراماسونری را در دو بعد جهانی و مطالعه موردی در ایران بررسی نماید. در هر دو بخش موارد زیر به صورت جداگانه هم در اروپا که خاستگاه فراماسونری است و هم در ایران که یکی از منازل فراماسونری می باشد، بررسی می شود: تاریخچه فراماسونری، زمینه فکری پیدایش فراماسونری، الهیات فراماسونری، اندیشه سیاسی فراماسونری. و در پایان هم نقدی بر الهیات سیاسی فراماسونری خواهد داشت.
عبدالله حاجی زاده ابراهیم برزگر
پرسش اصلی اینکه مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی آیت ا... جوادی آملی را چگونه می توان تبیین کرد . فرضیه این که وی،ازمشرب فکری حکمت متعالیه می کوشد از سویی دغدغه سازگاری و ناسازگاری با آموزه های دینی را مورد توجه قرار داده و از طرف دیگر به یک مفهوم اسلامی از آزادی، دست پیدا کند و آزادی تکوینی و تشریعی را ارائه و آن را به آزادی سیاسی پیوند دهد و انواعی از آزادی را شناسایی کند . نگارنده ضمن پرداختن به حکمت متعالیه بعنوان چارچوب مفهومی پژوهش، از یک سو و مبانی فکری آیت ا...جوادی آملی از سوی دیگر، به تبیین مفهوم آزادی پرداخته و سپس ،حدود و اقسام آزادی را تشریح و نسبت آن با سایر مفاهیم مرتبط را در اندیشه سیاسی وی را روشن می سازد .
رسول نیکنام حشمت الله فلاحت پیشه
در این تحقیق ما به دنبال جانمایی منابع ملی در نظریه و چهارچوب کلان توسعه ملی که همان الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است می باشیم. همچنین می خواهیم به فهمی دقیقتر از مفهوم منابع و شیوه های تأثیر گذاری آن بر فرآیند پیشرفت بپردازیم. به این منظور نخست به توضیح مفهوم منابع ملی و ذکر انواع آن اقدام می کنیم. در ادامه به منظور نشان دادن اینکه پیشرفت ماهیتی هنجاری دارد نخست به تاریخچه مختصری از تمدن و اندیشه غرب از دوران نوزایی به این سو، و روند شکل گیری نگرش و اندیشه سرمایه داری و انسان محوری اشاره می کنیم و سپس با کمک گرفتن از نظریات انتقادی و دیدگاه آنها در خصوص نظام سرمایه داری و اثرات این دیدگاه بر مقوله منابع به نقد تجویز فرهنگ فراگیر و بالتبع الگوی توسعه فراگیر می پردازیم و تأکید کرده که در هر مکان و زمان باید نظریه و یا الگوی توسعه بومی که به لحاظ فرهنگی و اعتقادی، اقتضائات زمانی و مکانی را در نظر گرفته باشد، مورد استفاده قرار گیرد و نقشه راه پیشرفت، مبتنی برآن باشد. برای تکمیل این دیدگاه در ادامه ، در خصوص رابطه دین با فرهنگ صحبت کرده و به مطلوبیت آفرین بودن دین – همچون فرهنگ اشاره می کنیم. و به این نتیجه می رسیم که اگر در پی دست یابی به الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی هستیم باید موتور محرکه مطلوبیت ساز الگویمان همین فرهنگ متشکل از زیرساختهای دینی و ایرانی باشد. در پایان با کمک مفاهیم به دست آمده و دستگاه تحلیلی ایجاد شده به نقد و بررسی برخی مواد و بندهای برنامه های چهارم و پنجم توسعه با نگاه منبع محور، می پردازیم. نتیجه نهایی که از این پژوهش می گیریم این است که مکتب چقدر در تأمین سعادت بشری مثمر ثمر می باشد. زیرا با توجه به اهدافی که در هر مکتب در نظر گرفته می شود، ابزارهای خاصی برای رسیدن به آن پیشنهاد و به کار بسته شده و فرهنگ سازی صورت می پذیرد. و نتیجه قطعی این است که مدل زندگی بسته به نوع جهان بینی متفاوت می شود. نگاه به منابع در دسترس و نحوه بهره جویی از آنها هم در گرو همین نگرش و مکتب است. و ما هم به عنوان انسانی که نگرش الهی را پذیرفته و از زاویه مکتب اسلام که در گذر زمان فرهنگ ایرانی هم بر آن نقش بسته می خواهیم چیزها را بر سازیم، اقتصاد ما قطعاً بطور تمام و کمال، عین الگوهای توسعه تجویزی از سوی نظام سرمایه داری نخواهد بود. و از طریق تجربه و آزمون فرضیه ها در یک جامعه اسلامی می توان انتظار داشت که علم اقتصاد مورد نظر بومی پدید آید. یعنی برای دست یابی به الگوی بومی اسلامی – ایرانی پیشرفت باید بر فرهنگ خود متکی باشیم. فرهنگی مبتنی بر آموزه های اسلامی و وجوه فرهنگی و اخلاقی ایرانی. در آن صورت قطعاً بهتر خواهیم توانست در مورد نوع سعادتمان و تأمین آن توسط این الگو اطمینان داشته باشیم.
مصطفی ساوه درودی محمدباقر خرمشاد
رساله حاضر تحت عنوان جریان های فکری- سیاسی ایران معاصر و عدالت در مقام پاسخ به این سوال که «نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در دو سطح نظری و عملی، نزد جریان های سیاسی ایران معاصر چه بوده است؟» به بررسی سه جریان فکری-سیاسی ایران معاصر و نگاه آن ها به عدالت از زمان انقلاب مشروطه تا حال حاضر پرداخته و در چهار بخش شامل کلیات،مفهوم عدالت در اندیشه مکاتب سیاسی، سیر تطور جریان ها در ایران ، نگاه متفکرین و جریان های فکری- سیاسی به عدالت با توجه به دو فرضیه ارایه می شود. 1. نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در ایران معاصر در سطح نظری نزد لیبرالیست ها «قانون گرایی»، نزد سوسیالیست ها «مساوات» و نزد اسلام گرایان «تعدیل» بوده است. 2. نقطه کانونی گفتار عدالت طلبی در ایران معاصر در سطح عملی نزد لیبرالیست ها «دفاع شهروندی»، نزد سوسیالیست ها «دفاع از کارگران و دهقانان» و نزد اسلام گرایان «دفاع از مستضعفین و مبارزه با فقر» بوده است. محقق برای بررسی فراز و فرود اندیشه عدالت طلبی در جریان های سیاسی ایران معاصر با بهره گیری از رهیافت هرمنوتیک و روشی که اسکینر برای بررسی و فهم نظریه سیاسی به کار گرفته، بعد از بیان کلیاتی در مورد پژوهش به مفاهیم عدالت دراندیشه متفکرین مکاتب سیاسی مورد نظر پرداخته و در ادامه با توجه به تاکید اسکینر در بررسی چرایی حاکمیت یک تفکر تحت تاثیر فضای حاکم بر جوامع، روند شکل گیری تحرکات جریان های سیاسی در ایران را از زمان مشروطه مورد بررسی قرار داده است. در بخش پایانی بعد از بیان مقایسه تطبیقی اندیشه دو نفر از متفکرین هر کدام از جریان های سیاسی، براساس الگوی پژوهش به چگونگی و چرایی اندیشه عدالت طلبی در جریان های سیاسی ایران، در سه محور رهبران فکری،ایدئولوژی و طبقات حامی پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی های انجام شده حاکی از آن است که عدالت طلبی در مقاطع زمانی مختلف و با توجه به سیر تحولات و شرایط حاکم بر ایران از فراز و فرود متفاوتی برخوردار بوده است. تمرکز لیبرالیسم بر اساس اندیشه های بیرونی بر روی آزادی خواهی قرار داشته و از این رو عدالت در هیچ مقطع زمانی دغدغه آن نبود. لیبرال ها حفظ حقوق اساسی فردی را عین عدالت دانسته و بیشتر نگرش های منفعت طلبی را دنبال می کنند. از نظر آن ها عدالت جنبه وصفی داشته و آن را فراتر از طبیعی بودن مطرح نموده و معتقدند این موضوع چندان ربطی به عرصه عمومی و نهادهای سیاسی و اجتماعی ندارد. عدالت در اندیشه سوسیالیستی مبتنی بر شعار مساوات و برابری در برخی مقاطع زمانی به عنوان تفکر غالب در ایران موفق به یار گیری شد، اما به لحاظ اینکه به دور از فهم عموم و مبتنی بر اندیشه مارکسیستی سخن می گفت توفیقی در این را به دست نیاورد. از نظر سوسیالیسم مفهوم عدالت بیشتر با تأکید بر موضوع اقتصادی به توزیع عادلانه ثروت مبتنی بر نیاز افراد و نفی مالکیت خصوصی است و آزادی های انسانی را نفی می کنند. جریان اسلام-گرایی مبتنی بر آموزه های شیعه تمرکز خود را در اجرای عدالت به لحاظ نظری بر اعتدال و در جنبه عملی در دفاع از محرومین ومبارزه با فقر قرار داد، اما این جریان نیز قبل از انقلاب اسلامی به دنبال حاکمیت اسلام، عدالت و آزادی را در درجه دوم قرار داد. بعد از انقلاب اسلامی با وجود سرمایه گذاری های ارزشمند، در این حوزه،در پی بروز اختلافات فکری در چگونگی اجرای آن، توفیق چندانی دراین راه به دست نیاورد. نتایج نهایی پژوهش حاکی از آن است که هر چهار جریان به دلیل آشفتگی های زبان شناختی و ناسازه-های گفتاری و رفتاری در نظر وعمل موفق به خروج از این آشفتگی و ارائه الگویی برای عدالت نشدند و سه محور اصلی در اندیشه عدالت طلبی یعنی برابری در فرصت ها، برابری در واگذاری امکانات و برابری در استفاده از منابع، همچنان به عنوان چالش اصلی هر کدام از جریان های فکری- سیاسی ایران باقی مانده که امید است این مهم در نظام ج.ا.ا از طریق توجه به مفاد مطروحه در قانون اساسی و پذیرش نخبگان به قواعد بازی دموکراسی مبتنی بر قانون اساسی و مبانی ارزشی نظام ج.ا.ا،چشم انداز مناسبی را برای رسیدن به عدالت فراهم نماید. کلیدواژه: لیبرالیسم، سوسیالیسم، اسلام گرایی، جریان های فکری- سیاسی، عدالت.
عبدالمحمود محمدی لرد ابراهیم برزگر
بی ثباتی سیاسی یکی از موانع اصلی حکومت ها در ایفای کارکردهای عمومی بوده و کارآمدی آن ها را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به اینکه در سند چشم انداز بیست ساله کشور، جمهوری اسلامی ایران در دهه اول ???? هجری شمسی کشوری باثبات تلقی شده است، در این پژوهش کوشش شده است وضعیت ثبات سیاسی کشور در دهه مذکور پیش بینی و راهبرد ثبات سیاسی کشور تبیین شود. برای نیل به این مقصود چهار مرحله ی پژوهشی با روش شناسی های مختلف در نظر گرفته شده است. ابتدا علل ثبات یا بی ثباتی سیاسی کشور شناسایی و سپس در مرحله دوم سناریوهایی برای وضعیت ثبات سیاسی کشور معرفی شده است. در مرحله سوم سناریوهای مختلف در یک سامانه شبیه سازی مورد آزمون قرار گرفته و محتمل ترین سناریو برای وضعیت ثبات سیاسی کشور در دهه اول ???? هجری شمسی شناسایی شده است. در نهایت در مرحله چهارم مناسب ترین راهبرد برای ثبات سیاسی کشور در دهه مذکور تدوین شده است. در مرحله اول بر اساس رهیافت سیستمی دیوید ایستون سعی شده است علل و ریشه های ثبات یا بی ثباتی سیاسی در فرآیند پویای سیستم اجتماعی شناسایی شده و در یک مطالعه تطبیقی با استفاده از فرضیه هایی واجد شروط لازم و کافی مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته های این تحقیق، مهم ترین عواملی که بر ثبات سیاسی تأثیر دارند عبارتند از فساد حکومت، کارآمدی حکومت، سودمندی اقتصاد، حاکمیت قانون، فرهنگ سیاسی دموکراتیک، جهانی شدن و وفاق نخبگان سیاسی. در مرحله دوم برای هر یک از عوامل هفت گانه فوق و ثبات سیاسی سه حالت کیفی تعریف شده و میزان تأثیر متقابل حالات کیفی عوامل مختلف سنجیده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار تولید سناریو، تعداد چهارده سناریو که به لحاظ منطقی محتمل هستند برای وضعیت ثبات سیاسی کشور تعریف شده است. در مرحله سوم، سامانه شبیه سازی ثبات سیاسی با استفاده از روش برون یابی روند ایجاد شده و وضعیت هر یک از متغیرهای کلیدی از سال ???? تا سال ???? ترسیم شده است. نتایج پژوهش نشان داد که از میان متغیرهای کلیدی فقط متغیر جهانی شدن روندی کاهشی داشته و سایر متغیرها نسبت به شرایط دهه ???? افزایش یافته اند. ثبات سیاسی کشور نیز با وجود افزایش در دهه ???? هجری شمسی، در مقایسه با سایر کشورهای جهان در حد کم برآورد شده است. پس از تحلیل کمی، تأثیر متغیرهای کیفی همچون جابجایی قدرت، حمله نظامی، منازعات قومی، تحقق برنامه پنجم توسعه، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و گفتمان انقلاب اسلامی بر روند کمی ثبات سیاسی مورد ارزیابی قرار گرفت و بر اساس نتایج به دست آمده، خط روند ثبات سیاسی کشور بهبود یافته و به سطح متوسط جهانی رسید. در مرحله چهارم با توجه به روند رشد متغیرهای کلیدی موثر بر ثبات سیاسی کشور، مناسب ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران برای افزایش ثبات سیاسی در دهه ???? هجری شمسی، به ترتیب اولویت تلاش برای افزایش روابط اقتصادی با نظام جهانی، افزایش کارآمدی حکومت، گسترش وفاق میان نخبگان سیاسی کشور، کنترل فساد اقتصادی، اشاعه فرهنگ سیاسی دموکراتیک، توسعه حاکمیت قانون در فرآیندهای سیاسی کشور، ایجاد اقتصاد سودمند و رشد اقتصادی متوسط و در نهایت مدیریت منازعات قومی می باشد.
صدیقه نوری غلامرضا خواجه سروی
چکیده الف: موضوع و طرح مسئله( اهمیت موضوع و هدف): تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپولیتیک تشیع؛ وقوع انقلاب اسلامی ایران بازتاب و پیامدهای وسیعی در سطح منطقه ای و بین المللی درپی داشت؛ در دوره ای که بسیاری استقرار یک دولت دینی همراه با مشارکت مردمی را امری دور از ذهن می دانستند و بر آن بودند که دین نمی تواند به مثابه عامل وحدت بخش و محرک انقلاب عمل کند، انقلاب ایران موفق شد نظام سلطنتی را سرنگون و زمینه حکومت ارزش ها و معیارهای دینی را مهیا کند. این امر موجب برانگیخته شدن توجه ملت ها ودولت ها و پدید آمدن کتب وپژوهش های متنوع فراوانی پیرامون انقلاب اسلامی شد که تا کنون ادامه دارد. از جمله موضوعاتی که به ویژه در دهه اخیر مورد توجه محققان قرار گرفته تاثیراتی است که این رخداد بزرگ بر حوزه نفوذ شیعیان داشته است که اهمیت ژئوپولیتیکی شیعیان را به طور عام و ایران رابه طور خاص، مضاعف کرده است. اما تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفته اندک بوده و سازمان یافتگی و انسجام لازم را ندارند. لذا پرداختن به این موضوع ، به ویژه در دوران معاصر که شاهد عینیت یافتن وگسترش حوزه نفوذ تشیع در جهان هستیم، امری ضروری به نظر می رسد. ب: مبانی نظری: مذهب نیز مورد مطالعه جغرافی دانان قرار می گیرد؛ زیرا برای فهمیدن چگونگی اشغال کره زمین اساسی است. جغرافی دانان مکان مذاهب مختلف جهان را با مدرک مورد بررسی قرار می دهند و توضیحاتی برای اینکه چرا برخی مذاهب توزیع های پراکنده داشته و برخی دیگر متمرکز هستند، ارائه می کنند. برای شناخت این که چرا برخی مذاهب توزیع های گسترده ای نسبت به مذاهب دیگر دارند، جغرافی دانان به اختلاف هایی که در ادای فرایض دینی وجود دارد، نظر می اندازند.در به کار بردن مفاهیم جغرافیای بنیادی، جغرافی دانان محل های مشخص منشا مذاهب را مورد مطالعه قرار می دهند. جغرافی دانان تمایل بین جهانی شدن و تنوع محلی، به ویژه درمورد مذهب را بنا به دلایل گوناگون زیر مورد مطالعه قرار می دهند: - مردم به طور عمیق به مذهبشان توجه دارند و ارزش های عمیق قلبی و باورهای خود را به عنوان توصیف فرهنگ به تصویر می کشانند. - برخی مذاهب به طور واقعی به جهانی شدن تمایل دارند، درحالی که سایر مذاهب در پهنه های محدود جغرافیایی توسعه یافته اند. - ارزش های مذهبی نه تنها در فهمیدن چگونگی هویت و زبان مردم مهم است، بلکه همچنین به روش های معنی داری توجه دارد که چشم انداز را سازمان دهی می کند. - بیشتر مذاهب پیوسگی منحصر به فردی دارند. بنا براین، سازگاری با مذاهب جهانی معمولا به دورشدن از مذهب محلی سنتی تمایل دارد، درحالی که مردم از دیدگاه جهانی، می توانند زبان های مهم و نیز و نیز زبان فرهنگ محلی خود را یاد بگیرند. - مهاجران به مانند زبان، مذهب خود را نیز به مکان های جدید می برند، ولی آنها ضمن یادگیری زبان مکان جدید، مذهب خو درا حفظ می کنند.( احمدی،33:1390و32) با توجه به موضوع این پژوهش، دراینجا نیز «مذهب»- به عنوان یکی از عوامل مهم و بنیادین فرهنگ- به طور عام و تشیع به طور خاص به مثابه یک موضوع ژئوپولیتیک در نظر گرفته شده است به عبارت دیگر توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادی در امر ژئوپولیتیک، حیطه های دیگری از همنشینی جغرافیایی را مطرح می کند که از جمله می توان به ژئوپولیتیک مذهب اشاره کرد سوالات تحقیق سوال اصلی انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ سوالات فرعی 1- سطوح تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع شامل چه مواردی است؟ 2- ریشه های عقیدتی انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری بر ژئوپلیتیک تشیع داشته است؟ فرضیه های تحقیق فرضیه اصلی انقلاب اسلامی ایران موجب تقویت و گسترش ژئوپلیتیک تشیع شده است. فرضیه های فرعی 1- انقلاب اسلامی ایران باعث بیداری و هویت خواهی و قدرت جویی شیعیان در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی شده است. 2- انقلاب اسلامی ایران به دلیل جذابیت شعارها، اهداف، روش ها ، محتوا و نتایج و سابقه مشترک دینی و تاریخی باعث اهمیت و اولویت یافتن تشیع در اذهان سایر مسلمان و در معادله ی قدرت در جهان اسلام و در منطقه شده است. 114 کتاب فارسی،3 منبع لاتین،20 مقاله و پایان نامه و24 پایگاه اینترنتی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. پ: روش تحقیق: تعریف مفاهیم ژئوپولیتیک: در یکی از جامع ترین تعاریف،می توان ژئوپولیتیک را «علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت .و سیاست و نیز کنش های ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر دانست» (حافظ نیا،1385: 37) همچنین می توان ژئوپولیتیک را « معادل سیاست جغرافیایی دانست که اثر محیط و اشکال یا پدیده های محیطی، چون موقعیت جغرافیایی،شکل زمین،منابع کمیاب،امکانات ارتباطی و انتقالی (زمینی، دریایی، هوایی، فضایی) وسایل ارتباط جمعی و... را در تصمیم گیری های سیاسی، به ویژه در سطوح گسترده منطقه ای و جهانی، مطالعه و بررسی می کند.» (مجتهدزاده،1381: 129) تشیع: شیعه در لغت به معنای پیرو است ودر اصطلاح «نام عمومی برای گروهی وسیع از فرقه های مختلف مسلمانان است که نقطه آغاز همه آنها ، شناسایی حضرت امیر مومنان علی (ع) در مقام خلیفه بر حق پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) می باشد.» (حلبی،1372: 50) ژئوپولیتیک تشیع: منظور از ژئوپولیتیک تشیع، شرایط جغرافیایی و چگونگی پراکندگی شیعیان و تاثیر آن در موقعیت سیاسی جوامع شیعی است.«تشیع به عنوان یک عامل ژئوپولیتیکی در نظر گرفته شده ؛زیرا نقطه ثقل جغرافیایی شیعیان مناطقی است که بر روابط قدرت در سطح منطقه و جهان تاثیر گذار است» (سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح،188:1387) انقلاب اسلامی ایران : انقلاب اسلامی ایران عبارت است از «دگرگونی بنیادین در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن، منطبق بر جهان بینی ارزش های اسلامی و نظام ولایت و امامت، بر اساس آگاهی و ایمان مردم و حرکت پیشگام صالحان و قیام قهرآمیز توده مردم.» (زنجانی،1375: 14) روش تحقیق: روش انجام این تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد وشیوه گردآوری اطلاعات و داده های پژوهش، کتابخانه ای و اسنادی است و از سایت های اینترنتی نیز استفاده شده است. از نظر محدوده زمانی، حوزه نفوذ تشیع هم در دوران قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران و هم در دوره بعد از آن، مورد بررسی قرار می گیرد تا تاثیر انقلاب ایران به نحوی بارز مشخص شود. جامعه مورد تحقیق: در این پژوهش جوامع شیعی بر اساس چهار عامل 1-موقعیت جغرافیایی 2-جمعیت شیعیان 3-جایگاه شیعیان در ساختار سیاسی کشورهایشان 4- نقش جوامع شیعی در سیاست بین المللی بررسی می شوند. از آنجا شیعیان در اقصی نقاط جهان حضور دارند و پرداختن به همه کشورهای شیعی کاری زمان بر و نیازوند پژوهشی گسترده و جداگانه می باشد لذا در این جا به بررسی تعدادی از این جوامع می پردازیم و به دلیل اینکه قاره آسیا بیشترین کشورهای شیعه نشین را در خود جای داده، موارد مورد مطالعه بیشتر به این قاره تعلق دارد. ت: یافته های تحقیق: در میان کشورهای بررسی شده، ایران با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد خود در منطقه سرشار از انرژی خلیج فارس، دارا بودن یک حکومت شیعی و نیز جمعیت نود درصدی شیعیان و نقش آفرینی در سطح منطقه ای و بین المللی در کانون و راس هرم جوامع شیعی جای می گیرد. به عبارت دیگر براساس ساختار روابط ژئوپولیتیک و از دیدگاه ژئوپولیتیک مذهب، ایران هم در کانون جغرافیایی قلمرو مذکور واقع شده و هم کانون ژئوپولیتیک این کشورهای شیعه نشین محسوب می شود و همچون نیروی محرکی در جهت گسترش حوزه نفوذ شیعیان در جهان عمل می کند؛ مناطق گوناگون جهان از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس(بحرین، قطر، عمان، امارات متحده عربی، عربستان، کویت وعراق)،کشورهای شرق مدیترانه( لبنان و سوریه)، کشورهای آفریقایی، آسیای مرکزی(افغانستان)، شبه قاره هند(پاکستان) و بسیاری از نقاط دیگر، شاهد خیزش دنیای تشیع و تجدید حیات آن در قالب حرکت شیعیان به سمت اثرگذاری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به این ترتیب شیعیان عزت نفس خودرا بازیافته و به عنصری تاثیرگذار در تحولات داخلی و خارجی تبدیل شده اند. اکثر شیعیان در حال حاضر در ساختار سیاسی جوامع و کشورهای خود نقش آفرینی می کنند و مشارکت سیاسی آنها سبب تقویت جایگاه و موقعیتشان در این جوامع شده است. ث:نتیجه گیری: یکی از عواملی که باعث می شود مذهب در گسترش حوزه نفوذ موثر باشد، تعداد قابل توجه پیروان آن مذهب می باشد . بدون تردید اگر جمعیت پیروان یک مذهب از حد معینی کمتر باشد، اهمیت ژئوپولیتیکی پیدا نمی کند درمورد مذهب تشیع ذکر کردیم طبق آمارهای رسمی جمعیت شیعیان حدود 140 میلیون نفر است که تعداد درخور توجهی می باشد. شرط مهم تر این است که پیروان آن مذهب باید قلمرو جغرافیایی مشخصی را اشغال کنند؛ صرف نظر از تفاوت های داخلی تشیع که این مذهب را به فرقه ها و گروه های گوناگون تقسیم می کند، اکثر شیعیان در مناطقی سکونت دارند که واجد شرایط و ویژگی های خاصی می باشند و از مراکز مهم ژئوپولیتیکی جهان به شمار می روند. از جمله هفتاد درصد منطقه خلیج فارس که سه چهارم ذخایر نفتی دنیا را دربر می گیرد. این ویژگی ها می تواند در راستای ارتقای منزلت سیاسی و اجتماعی شیعیان در سطح ملی، منطقه ای و جهانی عمل کند . ایران پس از انقلاب، که با ماهیت انقلابی و شیعی خود، به نقش آفرینی در عرصه منطقه ای و بین المللی و عمدتا در تقابل با قدرت های بزرگ پرداخت، مصداق بارز و عینی این موضوع می باشد. انقلاب اسلامی و موقعیت منحصر به فرد ایران در منطقه خلیج فارس و نیز وجود اقلیت های شیعی در پیرامون آن، این کشور را به بازیگری مهم در عرصه منطقه ای و جهانی تبدیل کرد که در تقسیم بندی ما از جوامع شیعی نیز ایران در راس هرم قرار دارد. به دنبال گسترش و اهمیت یافتن تشیع و خودآگاهی و هویت یابی شیعیان، به عنوان پیامدهای انقلاب اسلامی ایران، در سایر کشورهای شیعه نشین نیزشاهد تحرک و پویایی شیعیان هستیم.با پیروزی انقلاب اسلامی ایران که مبتنی بر آموزه های تشیع بود و رهبری آن را هم عالمی از مراجع تقلید شیعه برعهده داشت، تشیع و پتانسل درونی آن در صحنه جهانی و در محافل علمی و سیاسی مورد توجه قرار گرفت و به ویژه اسلام شناسان غربی که تا این زمان توجه چندانی به مکتب تشیع نداشتند، متوجه غفلت خود شده و پی بردند که از نظر شناخت این مکتب در تاریکی و ابهام به سر می برند به همین دلیل تحقیقات شیعه شناسی در میان موسسات پژوهشی غرب جایگاه خاصی یافت و در حال حاضر نیز این پژوهش ها ادامه دارد که این امر به نوبه خود گسترش و رشد مذهب تشیع را در سراسر جهان به دنبال داشته است ؛ در برخی کشورها از جمله کشورهای آفریقایی که در گذشته هیچ شیعه ای در آن وجود نداشت، اکنون شمار فراوانی شیعه وجود دارد که این را باید ناشی از امواج گسترده انقلاب اسلامی ایران دانست. این رخداد عظیم نشان داد که در داخل جغرافیای کشور ایران محدود و خلاصه نمی شود؛ بلکه تاثیرگذاری و دستاوردهای آن، از مرزها فراتر رفته که در سراسر جهان مشهود می باشد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعیان نقش چندانی در مناسبات سیاسی حکومت ها و نیز ساختار قدرت جهانی نداشتند، سیاست مداران و زمامداران برای مولفه و عنصر تشیع، جایگاهی قائل نبودند اما به دنبال این واقعه تاریخی شیعیان احساس کردند حال که حکومتی شیعی در ایران به قدرت رسیده و توان بالایی برای حمایت از آنان دارد،باید به هویت فراموش شده خود بازگردند و به مقابله با مشکلات و تبعیض های سیاسی و اجتماعی در جوامع خود بپردازند درواقع،آنها پس از یک دوره فترت و سستی از خواب غفلت بیدار شده، هویت تازه ای یافتند؛ زیرا پیروزی انقلاب اسلامی ایران آنها را با الگوی عینی یک جنبش شیعی آشنا نمود. آنها ابتدا با تاسیس وتقویت تشکل های گوناگون و سپس تکامل یابی سیاسی ناشی از آن توانستند در جهت ارتقای سیاسی و اجتماعی خود گام بردارند. بررسی ابعاد تاثیر گذاری این انقلاب بر جوامع شیعی، حاکی از آن است که علی رغم مخالفت بسیاری از دو لت های اقتدارگرای اسلامی و غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران توانست شیعیان جهان را در مسیر بازیابی هویت شیعی خود قرار داده، جایگاه آنان را از حاشیه و پیرامون به مرکز ثقل تحولات جهان اسلام منتقل کندو باعث گسترش تشیع، عزت و قدرت شیعیان و تبدیل شدن آنان به عنصری تاثیرگذار در تحولات ملی، منطقه ای و جهانی شود.بدین صورت می توان گفت فرضیه ما در این پژوهش تایید می شود و انقلاب اسلامی ایران موجب تقویت و گسترش ژئوپولیتیک تشیع شده است.
عبد الرضا بیگی فر ابراهیم برزگر
اهل سنت ایران به دلیل تمایز مذهبی، با دیگرهموطنان خود مورد مطامع اهداف استکباری می باشند. لذا با بررسی سیر تحول اندیشه سیاسی، عقاید و آرا آنان طی قرن ها از زیست مسالمت آمیز و همگرایی سرزمینی پیروی نموده و با توجه به اشتراکات حداکثری با هموطنان شیعه مذهب، تبیین و تقویت وحدت با توجه به سیاست تقریب مذاهب نظام که موفق بوده، امری لازم به نظر می رسد. روش پزوهش تحلیل محتوا و فرا تحلیل و شیوه گردآوری کتابخانه ای و از روش مصاحبه نیز استفاده گردیده است. از روش مقایسه واقعیات دریافتی نتایج لازم استخراج گردیده است. یافته های حاصل این پژوهش، دستیابی به دید گاه اهل سنت ایران مبنی بر همزیستی با هموطنان دیگر و تفکر وحدت وسیاست تقریب مذاهب در این مورد موفق عمل کرده است . در نظام جمهوری اسلامی با توجه به واقعیات منطقه خاورمیانه لازم است سیاست های مناسب افزونتری در ارتباط با اهل سنت ایران بایستی مورد تدبیر قرار بگیرد.
محمدتقی پوریان ابراهیم برزگر
ثبات سیاسی لزوماً حذف امکان تغییرات مهم اجتماعی و سیاسی نیست بلکه ناظر بر فقدان نسبی برخی حوادث سیاسی «بی ثبات کننده» است که به صورت تغییر در ساختار قدرت و تغییر در حکومت از طریق اقدامات مسالمت آمیز یا خشونت آمیز خودنمایی می کند. در نگاهی دیگر مسائل ثبات و بی ثباتی سیاسی به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول ناظر بر شاخص های نابسامانی سیاسی- اجتماعی بوده و دسته دوم متوجه مدیریت اجرایی کشور است. از این رو چنانچه ثبات و بی ثباتی سیاسی به لحاظ موضوع قابل بررسی باشد، تأثیر عوامل مختلف بر فرآیند آن مدنظر قرار می گیرد. بنابراین مسأل? محقق این است که: وضعیت ثبات و بی ثباتی سیاسی ایران را در سال های 1368 تا 1392 مطالعه و مهم ترین عوامل موثر بر آن را مورد بررسی قرار دهد و از این رهگذر مدلی برای تحلیل آن ارائه نماید. بر این اساس سوال اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه: جمهوری اسلامی ایران درمقطع یاد شده از لحاظ ثبات/ بی ثباتی سیاسی چه وضعیتی داشته و چه عوامل کلیدی در بروز این وضعیت ها موثر بوده اند؟ برای پاسخ به سوال فوق فرضیه اصلی تحقیق عبارت است از: «ایران در مقطع ربع قرن بعد از پایان جنگ تحمیلی، شش دوره متمایز را از لحاظ ضریب ثبات/ بی ثباتی سیاسی پشت سر نهاده و اصلی ترین عوامل در تدارک این فراز و فرود به ترتیب وزن عبارتند از: مشروعیت سیاسی، جامعه پذیری سیاسی، حزب گرایی و گسست های متراکم یا متقاطع در بین گروه های اجتماعی». محقق برای ورود به بحث، تعریفی از ثبات سیاسی ارایه نموده است که «ثبات سیاسی در واقع حفظ مشروعیّت نظام است که با انطباق خواست های شهروندی با کارویژه های دولتی تحقق می یابد و انسجام ملی برای سامان سیاسی – اجتماعی در قالب فعالیت جناح های سیاسی از ضروریات آن محسوب می گردد. چنانچه عکس این حالت در جامعه ای اتفاق بیفتد نظام سیاسی حاکم بر آن به درجه ای از بی ثباتی سوق پیدا می کند». این تحقیق با استفاده از روش ترکیبی شامل روش کیفی (منابع کتابخانه ای) و روش کمی (تحلیل محتوا و دلفی )، از فیش های مطالعاتی و سه راند پرسشنامه دلفی به عنوان ابزارهای گردآوری بهره برداری نموده است. روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری نیز از نوع صوری و محتوایی بوده که با استفاده از مقایسه نتایج مربوط به اجرای ابزار سنجش (پرسش نامه دلفی) با حاصل کار دیگران تعیین گردید. محقق برای تحلیل توصیفی و استنباطی از آزمون های خی 2، فریدمن و ضریب کندال بهره برداری نمود. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد؛ الف) با اتخاذ نوعی فناوری سیاسی می توان به مطالعه چگونگی وضعیت ثبات سیاسی در ایران بعد از جنگ و بررسی دلایل اثرگذار بر این وضعیت پرداخت و علم سیاست را در خدمت مدیریت ثبات سیاسی قرار داد. ب) امکان فرموله نمودن مطالعات سیاسی به مثابه فیزیک سیاسی وجود دارد یعنی با کمّی کردن مفاهیم کیفی می توان میزان ثبات و کاهش ثبات سیاسی را اندازه گیری و شدت و ضعف آن را سنجید و میزان اثرگذاری هر یک از دلایل ساختاری و کارگزاری مربوط به آن را مشخص نمود. ج) محور اصلی ثبات سیاسی، ارتقای مشروعیت برای حفظ نظام است. در جمهوری اسلامی ایران ایفای نقش دو سویه مردم و حاکمیت برای حفظ و استمرار مشروعیت تنها از طریق زیرساخت های اصولی و عقلانی و نیز جامع نگری کارگزاران امکان پذیر است؛ بنابراین دستیابی به این دو عنصر مستلزم کاربست صحیح روش های جامعه پذیری سیاسی و جناح بندی سیاسی میسّر خواهد بود و چنین شرایطی ضمن جلوگیری از گسست اجتماعی، ضریب ثبات سیاسی در جامعه را افزایش می دهد. البته در این راستا سهم رهبری به عنوان هدایت کننده کارگزاران در حفظ ثبات سیاسی کشور برجسته بوده که همواره در شرایط خاص فصل الخطاب جناح بندی سیاسی نیز قرار می گیرد.
سید محمد رضا بزاززاده طزرجانی غلام رضا خواجه سروی
اسلام سیاسی مفهومی مربوط به دوران جدید می باشد که اشاره به رابطه ی میان دین اسلام و حکومت دارد اما انقلاب اسلامی ایران نوع بدیعی از ارتباط میان اسلام و حکومت را با رهبری فکری امام خمینی ایجاد کرد که عنصر اساسی به نام عقل را وارد این ارتباط کرد. عقلانیت موجود در نظریه امام خمینی ابعاد زمانی و مکانی امر حکومت داری و به عبارت کلی تر مصلحت را در عمل سیاسی حکمران در نظر می گیرد. اسلام سیاسی عقلانی انقلاب اسلامی ایران تأثیر مستقیم بر حزب الله لبنان داشته به طوری که همانند اسلام سیاسی عقلانی انقلاب ایران از سه مرحله پیروزی، تحکیم و توسعه عبور کرده است. در این پژوهش ما از نظریه پخش و نیز بررسی سه مرحله مذکور به اثبات ادعای خود مبنی بر اینکه اسلام سیاسی عقلانی انقلاب اسلامی ایران تأثیری مستقیم و بارز بر حزب الله لبان داشته است می پردازیم.
ابراهیم برزگر علیرضا فرح بخش
مطالعه حاضر به بررسی عناصر فراداستانی در دو اثر جاده مالهولند و امپراطور داخلی از دیوید لینچ میپردازد. برای رسیدن به این هدف، پژوهشگر فیلم های انتخاب شده را از منظر نظریه ی روایت خود آگاه ارائه شده توسط پاتریشیا وو و لیندا هاچن مبنی بر اینکه اثر توجه خواننده را بر ماهیت ساختگی خود معطوف میکند مورد بررسی قرار میدهد. همچنین این پایان نامه به مفهوم هستی شناسی از نگاه برایان مک هیل و دو تکنیک رایج نمایش در نمایش و فریبندگی پاسخ می دهد. به علاوه به جستجوی مفاهیم چندآوایی میخائیل باختین و بینامتنیت جولیا کریستوا در این دو اثر می پردازد. پس از تجزیه و تحلیل ، نشان داده شد که لینچ از طریق تکنیک و روایت سینمایی روایتی خود آگاه که بر ساخت و خلق اثر تاکیید می ورزد در ارائه میدهد. به عبارت دیگر، این دو فیلم روایتی خودشیفته از خود به نمایش می گذارند. جاده مالهولند هر دونوع آشکار و پنهان و امپراطور داخلی فقط نوع آشکار فراداستان را در بر دارد. هر دو فیلم در بردارنده دو تکنیک، نمایش در نمایش و فریبندگی می باشند. در آخر، نشان داده شد که هر دو فیلم وام دار تکه ها و آواهایی از دیگر متون ادبی، سینمایی و نقاشی می باشد.
ُسید ولی موسوی نژاد ابراهیم برزگر
بحران، حوادث شگفتی ساز، تغییرات ناگهانی و سریع، ابهامات و خارج شدن همه چیز از کنترل در جهان ما ویژگی سیستم های پیچیده است. سیستم های انسانی و رخدادهای اجتماعی، سیاسی، همچون سیستم های پویا و غیرخطی، سازواره ها و تشکیلات بغرنج، نوعی سیستم های دارای اوصاف حیاتی می باشند که خصلت پیچیده بودگی را دارا هستند. رویدادهای غافلگیرکننده 15 سال اخیر سیاست ایران، یادآور این گونه سیستم های پیچیده است. در این پژوهش این سوال مطرح شده است که پیچیدگی و حضور قدرتمند عنصر غافلگیری در وقوع حوادث و خلاف انتظار بودن نتایج آنها در جامعه سیاسی ایران بین سال های 1376 تا 1391 را چگونه می توان تحلیل کرد ؟ فرضیه ای که به آزمون گذاشته می شود این است که سیاست ایران دارای خصلت هایی مانند رخدادهای غافلگیر کننده مداوم، ائتلاف های گذرا و ناپایدار، انشعاب پی در پی گروه های سیاسی و عوض شدن خط مشی ها، سیستمی آشوبناک می باشد و از این رو مفاهیم بنیادی نظریه آشوب نظیر اثرپروانه ای، خودسازماندهی، خودهمانندی و جاذبه های غریب می تواند قدرت توضیح دهندگی مناسبی درباب تحولات ایران داشته باشد. برای تحلیل این رخدادها پس از کلیات پژوهش در فصل اول، در فصل دوم به بیان نظریه های پیچیدگی و آشوب، و مفاهیم آن همچون خودهمانندی، خودسازماندهی، خودترمیمی، جاذبه های غریب، اثر پروانه ای و کنترل توزیع شده پرداخته می شود. در فصل سوم پارامترهای موثر بر آشوبناکی و پیچیده بودن جامعه سیاسی ایران، بررسی شده و به این پرسش پاسخ داده می شود که چرا رویدادهای سیاسی در ایران باعث غافلگیری می شود. در فصل چهارم با اشاره به خصلت خودسازماندهی سیستم های پیچیده موضوع توسعه در ایران طرح شده و چنین استدلال شده است که توسعه می تواند به صورت خودسازمان یافته ای و از راه انطباق با محیط تحقق یابد. در فصل پنجم با اشاره به خودترمیمی سیستم های پیچیده استدلال شده که جامعه ایران بدون دخالت عوامل بیرونی و با مکانیزم خودترمیمی می تواند بحران های هویتی را برطرف نماید. در فصل ششم با تشریح آشوب های سال 1388 ایران، استدلال شده به دلیل اینکه پارامترهای موثر بر این شورش ها، تنها منحصر به بخشی از جامعه بود نتوانست موفق شود. این نظریه و مفاهیم آن قدرت توضیح دهندگی و تحلیل رخدادهای سیاسی و مباحثی همچون توسعه، هویت و کنش های جمعی را دارد.
آرش خضیراصل مصطفی کواکبیان
درمشروطه جدال اصلی میان دو گروه از طرفداران نظام سنت قدمایی درگرفت. گروهی که حاضر به پذیرش هیچ گونه تغییری نبودند وگروه دیگری، که سعی می کرد با حفظ اصول اساسی، آن ها را با مفاهیم جدید بازسازی نماید. از آن جا که جنبش سیاسی مشروطه خواهی، کوششی برای تدوین نظریه ی حکومت قانون و ایجاد نهادهای آن بود، فقه، به عنوان نظام حقوق شرع، تنها بخش نظام سنت قدمایی بود که می توانست در تفسیر نوعی به نظام حقوقی جدید تبدیل شد و محلاتی به عنوان عالمی مشروطه خواه با فهم و درک این مهم به دفاع از مشروطه پرداخت. او در مهم ترین رساله اش «اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» اصل العله اوضاع آشفته ی ایران را استبداد می داند. محلاتی درمان این بیماری را برقراری حکومتی با قدرت محدود شده می داند اما به عنوان یک فقیه شیعه با مشکلی عمیق مواجه بود. بر اساس آموزه های شیعه، هر حکومتی جز حکومت امام معصوم (ع) غاصب، جائرو حکومت جور است و همکاری با آن توصیه نمی گردد مگر در راستای اهداف شریعت. محلاتی با پیوندی که میان فلسفه سیاسی و فقه سیاسی شیعه ایجاد می نماید به چاره جویی می پرداخته و حکومت را به سه شکل ترسیم می نماید: اول حکومت مختلط الهی امام که با توجه به دوران غیبت از دسترس ما خارج است. دوم حکومت فردی مستبده که به دلیل مفاسده آن به ویژه استبداد مطرود است و سوم حکومت جمعی مشروطه . محلاتی با بهره گیری از فقه و قواعد فقهی و ادله های عقلی به توجیه و نظریه پردازی حکومت مشروطه می پردازد. بر این اساس، حال که امکان دسترسی به حکومت کمال مطلوب وجود ندارد باید نزدیک ترین شکل حکومت به آن را برپا نمود. در این حکومت فرد یا گروه خاصی حق انحصاری در امور سیاسی ندارند و مردم مالک و صاحب همه ی منافع و مصالح هستند و همه ی امور باید بر اساس نظر آن ها از طریق نمایندگان شان صورت پذیرد لکن این امور همه در حوزه و عرصه عرف قرار دارند وگرنه عرصه ی شرع که به کلیات و اصول و قوه قضائیه می پردازد در اختیار فقهاست . هدف نهایی و غایی حکومت مشروطه، حفظ و اعتلای اسلام از طریق امر به معروف و نهی از منکر و نفی سلطه بیگانگان است. در عرصه ی عرفی او بر اساس آموزه های اصولی فقه شیعه قائل به منطقه ی فراغی است که ارکان مشروطه یعنی آزادی، برابری، قانون گذاری و ...در آن قابل توضیح و اجراست. محلاتی در عرصه ی نظر معتقد است فقها در حوزه امور شرعی دارای اختیاراتی می باشند اما بر اساس آن چه در عرصه ی عمل به عنوان یک فقیه اصولی از او شاهدیم می توان گفت او معتقد است که مردم می توانند در امور عرفی به فقها مراجعه و آن ها را به رهبری و زعامت انتخاب کنند که در این صورت فقیه منتخب دارای نظارت ولایی و حکومت از مشروعیت الهی – مدنی برخوردار خواهد گردید. در این حکومت مردم از سوی خداوند صاحب حق حاکمیت بوده و مشروعیت آن ها در عرض مشروعیت الهی فقیه قرار دارد؛ به عبارتی هر دو جزء مشروعیت در عین استقلال با هم دارای مرزهای مشترک و تداخلی هستند.
حدیث اقبال غلامرضا خواجه سروی
مردم سالاری دینی ایران الگویی است که در مخالفت با «یکه سالاری» و «اندک سالاری»، «مشارکت و حاکمیت مردم» را با «مرجعیت دین» به رسمیت می شناسد. این الگوی بومی، پاسخی به «ضرورت» نظام سازی بر پایه دین و «مساله» دموکراسی خواهی در یک کشور مسلمان بوده است. نظام ها، متشکل از نهادها، و نهادها متشکل از ساختارها هستند. در مرحله گذار و روند توسعه سیاسی، مشارکت مردمی از مجرای «نهادمندی» محقق می شود. مشارکت مردمی در اسلام دارای تمهیدات و تاییداتی چون «شورا»، «فرهنگ عمومی مشورت و ارشاد» و «امربه معروف و نهی از منکر» به عنوان سازوکار «نظارت» می باشد. «حاکمیت دین» در این الگو در سه حوزه «تقنین، اجرا و قضا» تعبیه شده است و «نهاد قانون اساسیِ» این الگو، اصول متعددی را به منظور تضمین مردم سالاری و حاکمیت مردم اختصاص داده است. هر تعریفی از دموکراسی مشتمل بر دو مولفه کلی «مشارکت» و «رقابت» می باشد. مشارکت سیاسی با استناد به «متدولوژی مورد اجماعِ ارزیابی دموکراسی» در این الگو محقق شده است، اما در سوی دیگر ضعف های «مقومات رقابت سیاسی»، یعنی «نهادهای سیاسی فراگیر»، «نهادهای واسط» و «کثرت سالاریِ چارچوب مند»، و «وجود الگوهای رقیب» چالش هایی است که این پژوهش متوجه این الگو می بیند. این تجربه نظام سازی بر بنیاد تئوری و نهادسازی می تواند الهام بخش کشورهای متحول شده مسلمان در مسیر ایجاد و نهادینگیِ نظامی نو باشد. بخش مهمی از این پژوهش توجه به «بیداری اسلامی» و «انقلاب های عربی» در جهان اسلام و مسئله نظام سازی در این کشورهاست. با طرح چالش ها و ظرفیت های بیداری اسلامی، به نظر می رسد ظرفیت های الگوی مردم سالاری اسلامی ایران، پاسخی به چالش های بیداری اسلامی می باشد. از این رو این پژوهش، نهادهای اساسیِ ساختار این نظام بر بنیاد حاکمیت دین و مردم را با استفاده از «نظام ارائه الگوی نهادی» ارائه نموده است ؛ و سعی بر این بوده که به گونه ای عام و قابل تطبیق بر برداشت های مختلف فقهی از دین باشد.
مصطفی یقینی پور عباسعلی رهبر
وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 تحولی اساسی و مهم در ترتیبات سیاسی - اجتماعی ایران و نقطه عطفی در تاریخ تفکر و کنش انسانی محسوب می گردد. اوج گرفتن اعتراضات مردمی و پیروزی انقلاب در دهه 50 خورشیدی توجه بسیاری از تحلیل گران و بازیگران بین المللی را به این نقطه از جهان جلب نمود، در این رهگذر متفکرین بسیاری براساس الگوی نظری و سطح شناخت خویش به تحلیل چیستی، چرایی و چگونگی انقلاب ایران پرداختند، اما واقعیت چیست؟! انقلاب اسلامی چیست؟ ملت ایران از چه می گریخت و به کجا می نگریست ؟! علی رغم مطالعات وسیع صورت گرفته در موضوع انقلاب اسلامی پژوهی کمتر به بررسی و ارائه مبانی و علل وقوع این پدیده بالاخص با تکیه بر ماهیت خود آن پرداخته شده است. مطالعات فردی- دانشگاهی دانشجو و نظر مساعد اساتید راهنما و مشاور، هدایت گر تحقق به صورت گزینش جامعه شناسی معرفت به عنوان چارچوب نظری مطلوب برای تبیین و تحلیل چیستی و چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران گردید اما با توجه به مبانی فرانظری و نظری جامعه شناسی معرفت مرسوم، تلاش نمودیم با تبیین ساحت و نسبت جامعه و معرفت در منظومه فکری استاد مطهری به عنوان اندیشمند اسلامی و نظریه پرداز انقلاب اسلامی، تطابق الگوی جامعه شناسی معرفت استاد مطهری با انقلاب اسلامی ایران را بررسی نماییم. مطابق این مدل تحلیلی، در برهه ای از تاریخ ایران معاصر مساعی انسان ایرانی برای خروج از واقعیت اجتماعی عصر پهلوی در معرفت تولیدی نخبگان انقلاب شناسایی گردید و در میان کثیری از ایده ها و الگوهای انقلابی و اصلاحی، معرفت ناب اسلامی باز تولید شده توسط امام خمینی(ره) مورد پذیرش جامعه ایران قرار گرفت.
عبدالله گنجی ابراهیم برزگر
چکیده: دراین پژوهش تلاش شد تا رابطه اسلام و ناسیونالیسم در ایران که در دو قرن اخیر به سیاست و حکومت پیوند خورده اند در قالب سه الگو مورد بررسی قرار گیرد که این سه الگو عبارتند از: 1ـ غلبه ناسیونالیسم بر اسلام (1320 ـ 1285) 2ـ تفکیک اسلام و ناسیونالیسم (1357 ـ 1320) 3ـ سازگاری اسلام و ناسیونالیسم (ادامه دارد ـ 1357) . علاوه بر آن تأثیر هر الگو بر منافع ملی در هنگام استقرار در حکومت مدنظر قرار گرفت و علاوه بر احصاء شاخص های دوازده گانه منافع ملی، تلاش شد چگونگی تحقق آنها توسط هر الگو مورد بحث و بررسی قرار گیرد. شاخص های مذکور عبارتند از: 1ـ حفظ تمامیت ارضی 2ـ استقلال سیاسی 3ـ وحدت ملی 4ـ ملت سازی 5ـ ایدئولوژی 6ـ اقتدار ملی 7ـ غرور ملی 8ـ انطباق و سازگاری هویتی 9ـ قدرت و نفوذ منطقه ای 10ـ قدرت بسیج گری 11ـ توسعه 12ـ قدرت گفتمان سازی در پایان مشخص گردید که الگوی سازگاری اسلام و ناسیونالیسم در تأمین منافع ملی با شاخص های مذکور موثرتر بوده است. علاوه بر احصاء نتایج با روش های ترکیبی و به جهت اتقان بیشتر، نتایج حاصل از پژوهش مجدداً با روش دلفی در معرض قضاوت اساتید این حوزه قرار داده شد و مورد تائید قرار گرفت. هدف غایی از این پژوهش پیداکردن راهی برای ایجاد تعادل بین دو خواستگاه ودو اندیشه اسلام و ناسیونالیسم در ایران بود و نتیجه حاصل نیز نشان داد که بهترین الگو از الگوهای سه گانه، ایجاد سازگاری بین اسلام و ناسیونالیسم است و حذف هیچ یک از صحنه سیاسی ـ اجتماعی ایران امکان پذیر نمی باشد. این دو، هویت ملی، دینی و سیاسی ایرانیان را تشکیل داده است و تلاش برای حذف هر کدام منجر به ایجاد شکاف های هویتی خواهد شد. در پایان پژوهش، قابلیت تعمیم پذیری الگوی برتر مورد بررسی قرارگرفت که این الگو در کشورهایی مانند پاکستان و مصر قابل تعمیم است.ـ
حمید ابهجی غلامرضا خواجه سروی
مقوله توسعه سیاسی از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی در چارچوب مطالعه سیاست های مقایسه ای مورد توجه اندیشمندان علوم سیاسی قرار گرفت. البته قبل از دوران جنگ جهانی دوم، بویژه در دهه های بیستم و سی ام، محققین و فلاسفه سیاسی سعی نمودند تا این مقوله را براساس دگرگونی ها و تغییرات اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. از دوران پس از جنگ جهانی دوم، فضای جنگ سرد بین دو قطب سرمایه داری و سوسیالیستی، اندیشمندان غربی را بر آن داشت تا تحت تاثیر این وضعیت، الگوها و نظریه هایی در رابطه با توسعه سیاسی ارائه دهند که این نظریه ها عمدتاً رنگ ایدئولوژیک داشت و بیشتر معطوف به تحولات دنیای غرب بود. البته به غیر از استقرار نظام دو قطبی، می توان از گسترش فزآینده جنبش های سوسیالیستی در جهان سوم، روند روبه افزایش نهضت های آزاد ی بخش در مستعمرات و افزایش تعداد واحدهای مستقل سیاسی در جهان سوم به عنوان دلایل اصلی طرح نظریه های توسعه سیاسی نام برد. در دهه های چهل و پنجاه میلادی، زمانی که از توسعه بحث به عمل می آمد، اغلب توسعه اقتصادی مدنظر بود، یعنی روندی که منجر به افزایش درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی شده و باعث بهبود سطح زندگی مردم گردد. لذا توسعه سیاسی مانند کالایی تجملی بود که باید بعد از توسعه اقتصادی تحقق یابد. در مراحل بعد، مفهوم توسعه سیاسی به نحوی با مقوله فرهنگ سیاسی همراه شد و پس از آن، مقوله توسعه سیاسی با نظریات توسعه نیافتگی و وابستگی مطرح شد. زیرا گروهی از اندیشمندان بر این عقیده بودند که یک سلسله عوامل بیرونی، استعمار و امپریالیسم، باعث عدم توسعه کشورهای جهان سوم گردیده است. آنها معتقد بودند که در مراحل نخست، روند توسعه در جوامع شرقی و غربی یکسان بود، ولی ناگهان با ورود استعمار به جهان سوم این روند قطع گردید و این گونه جوامع قادر به ورود به دوران ما بعد فئودالیسم نشدند. ( قوام، 1384 : 24-11) با بروز بحران بدهی ها در آمریکای لاتین، توسعه سیاسی نئولیبرالسیم که توسط صندوق بین المللی پول ارائه گردید بر مشارکت مردم، انتخابات آزاد و توزیع قدرت سیاسی به همراه تعدیل ساختاری در بعد اقتصادی مطرح گردید، به طوری که برخی از کشورها مانند برزیل با اتخاذ این نوع توسعه سیاسی از مقروض ترین کشور دنیا در سال 1980 میلادی. به اقتصاد ششم جهان در سال 2013 تبدیل شده است. با فروپاشی شوروی، این نوع توسعه سیاسی عملاً در اکثر کشورهای جهان یکه تاز شده است. به طور کلی تحت تأثیر این تحولات موضوع توسعه سیاسی نیز در ایران از چندین دهه پیش مطرح گردید و الگوهای مختلفی در دستور کار دولتمردان ایرانی در دوره های مختلف قرار گرفت. به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان فرایند نوسازی و توسعه در ایران، دوران پهلوی دوم نشان از چیرگی الگوی شبه مدرنیستی دارد. الگوی شبه مدرنیستی بر دو پایه استوار است: الف) نفی همه سنت ها، نهاد ها و ارزش های ایرانی اسلامی که سبب عقب ماندگی و سرچشمه حقارت های ملی محسوب می شدند. ب) اشتیاق سطحی و هیجان روحی گروهی کوچک، اما روبه گسترش از جامعه شهری، به کسب ظواهر جهان مدرن. در مجموع، در این دوره شبه مدرنیسم بر نهاد استبداد ایرانی متکی بود و این بیش از هر چیزی، آشکار کننده محتوای شبه مدرنیسم دولتی در ایران است. انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن ماه سال 1357 با مشارکت همه جانبه مردمی و بهره گیری از شعارهای دینی و رهبری مرجعیت والای علمی، سیاسی، مذهبی و معنوی آیت الله امام خمینی (ره) و همراهی روشنفکران به پیروزی رسید وقوع انقلاب همزمان با دوره حاکمیت گفتمان سوسیالیسم (بلوک شرق) و حاکمیت گفتمان نظام غربی مبتنی بر سکولاریسم (بلوک غرب) جهت گیری جدیدی در جهان به وجود آورد و از طرفی، خواسته ها و مطالبات اصلی مردم در انقلاب اسلامی 57 در مجموع خواسته های غیر مادی و در نتیجه معنوی، سیاسی و فرهنگی بود. شعار اصلی در تظاهرات مردم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود که در بطن این شعار، توسعه سیاسی در اولویت قرار داشت. بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران در ابتدای تأسیس، موجودیت خود را در نفی و برکناری رژیمی تعریف کرد که بر اساس الگوهای نظری وارداتی، بخصوص الگوهای توسعه مدرنیستی، به سبک و سیاق غرب، راهبرد بلند مدت خود را تنظیم نموده و بدون در نظر گرفتن اقتضائات بومی و شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور بوده است. وقوع انقلاب اسلامی نشان داد که جامعه ایران تداوم چنین فرایندی را بر نمی تابد. جمهوری اسلامی ایران علاوه بر رد مدل خطی در توسعه سیاسی، با مدل نئومدرنیستی و چهره شاخص آن هانتینگتون نیز چندان میانه ای ندارد. اینک سوال اساسی این است که بعد از گذشت سه دهه، این انقلاب در مقابل نفی نظریه های نوسازی غربی و رد نظریه توسعه مدرنیستی به سبک غرب چه الگویی از توسعه سیاسی را طراحی وعمل نموده است؟ چارچوب نظری توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی کدام است؟ و از نظر کارکردی چه عملکردی توسعه سیاسی در طول حیات خود داشته است؟ وآنچه تعادل این نظام را حفظ کرده و باعث تداوم آن شده چیست ؟
عابد خدری محمدباقر خرمشاد
سیری در مجموعه تفکرات و اندیشه های ایرانیان درباره سبک زندگی، خود روشن کننده این واقعیت است که خدا محوری ، اخلاق و معنویت در کنار علم و دانش و سیاست، از مولفه های اساسی و بنیادی تمدن ایرانی -اسلامی است و دین مبین اسلام، همه مظاهر تمدن و فرهنگ را یک جا در بر دارد. در جامعه ما که دین فرهنگ ساز اسلام با فرهنگ ملی ایرانی اشتراکات فراوانی دارد، فرهنگ سیاسی شیعه نقش به سزایی بر سبک زندگی سیاسی ایرانی ایفا کرده است. این حقیقت را به خوبی می توان از ارزش ها، معتقدات، اخلاق وآداب و رسوم، رفتارهای اخلاقی و حرکتهای احساسی و عاطفی، همزیستی ایرانیان با پیروان دیگر ادیان و ملل به خوبی استنباط کرد. حرکتهای اجتماعی، انقلابها و نهضت ها و حماسه های سیاسی و محتوای این نهضت ها از شعارها، سخنرانیها و بیانیههای انقلابیون و رهبران این حرکتها نیز نشان دهنده این معناست.
محمد مهدی انصاری ابراهیم برزگر
هر نظام سیاسی در تلاش است تا کارگزاران و نخبگان سیاسی خود را بر اساس مبانی فکری و نظری خود تربیت نموده و به کار گیرد. این رساله نشان می دهد که وجود یک الگوی سامان یافته و مدون در پرورش و به کار گیری نخبگان و رجال سیاسی در جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان در کارامدی و مشروعیت نظام سیاسی ایفای نقش می کند.در الگوی پیشنهاد شده افراد با تقوی و شایسته که واجد اهلیت به معنای جامع آن هستند در مناصب سیاسی و حکومتی به کار گرفته می شوند و چهار مرحله شناسایی، پرورش، گزینش و پایش به عنوان مراحل فرایندی در این الگو توسط احزاب سیاسی و نهادهای آموزشی و مدنی دنبال می شوند.
اباصالح تقی زاده طبری محمدجواد غلامرضا کاشی
پرسش از حقیقت در فهم سیاست، پرسشی اساسی است و ما را از وضع روزمره و متغیر سیاست، متوجه وضع بنیادینی می کند که در آن سیاست در نسبت با امر نامحدود و کلی قرار می گیرد. بی توجهی به این وجهِ سیاست، به ما نشان نمی دهد که چرا امر سیاسی از امر اقتصادی متمایز است. سیاست در عین حضور در زندگی هرروزینه ما، درباره ی معنا و جهت زندگی و چگونه زیستن هم سخن می گوید و همواره خود را در این وضع بینابینی نگه می دارد. ما در این پژوهش تلاش کردیم تا از امر سیاسی، آنگاه که به ضرورت در نسبت با حقیقت قرار می گیرد، پرسش کنیم و بر نقش الهیات در این میان تاکید نماییم. تمرکز بر فلسفه سیاسی مدرن، از آن جهت در اینجا مهم بود، که کمتر به بنیادها و محتوای الهیاتی آن توجه می شود. در فلسفه سیاسی مدرن هر چند که دین مقام قرون وسطایی خود را از دست می دهد، باز به ضرورت الهیات همچون ماده ای در صورت نظریات و اندیشه-های سیاسی حضور دارد. پرسش بنیادین ما این بود که آیا در غیبت الهیات، امکان صورت بندی امر سیاسی که متوجه نظم سیاسی، اجتماع، قانون و دولت است، وجود دارد؟ در غرب مدرن، پس از ظهور سوژه و مشخصاً سوژه فردی، امر سیاست با چالش های جدی مواجه می شود. پرسش مهم این بود که چرا سوژه آزاد، مستقل و خودمختار باید از سیاست اطاعت می نمود؟ سوژه خودبنیاد مدرن، چگونه بر قانون، نظم سیاسی و حاکمیت سیاسی گردن می نهد و به یک شهروند تبدیل می شود؟ ما در این رساله با بررسی فلسفه سیاسی هابز، لاک و نهایتاً هگل نشان دادیم که چگونه الهیات سیاسی امکان فلسفه سیاسی مدرن است. توجه به الهیات سیاسی در فهم فلسفه سیاسی مدرن می تواند سطح مناظرات فکری و خصوصاً سیاسی کشور ما را ارتقاء داده و غفلت تاریخی ما از تامل در مبانی و بنیادها جبران کند.
حنیف نصراللهی نسب ابراهیم برزگر
دانشگاه الازهر یکی از نهادهای بسیار موثر در دنیای اهل تسنن و کشورهای مسلمان سنی مذهب است که اکثریت جهان اسلام را تشکیل می دهند این دانشگاه به جهت پتانسیل و ظرفیت هایی که در تاثیر گذاری بر کشورهای مختلف اسلامی دارد موقعیتی خاص را برخوردار است که در طول بیش از هزار سال عمر خود به صورت متناوب و به فراز و فرود های بسیار این پتانسیل را در جهت نشر معارف اسلامی به کار گرفته است لکن یکی از مهم ترین ارزشهای اسلامی و ضرورت های دنیای امروز برای مسلمانان هم گرایی و منطقه گرایی دینی و مذهبی است تا بر اساس آن بتوانند منافع ملی و اهداف دینی خود را محقق کنند . متاسفانه با وجود رویکرد های روشنفکری و متجددانه در دینای اسلام و هم چنین پیشرفت برخی از کشورهای اسلامی ، هم چنان شاهد از هم گسیختگی و گاها رقابت منفی کشورهای مسلمان و نا کار آمد بودن سازمان های بین المللی تشکیل شده توسط آنان هستیم . آسیب شناسی این معضل ما را به این سمت می کشاند که موانع این هم گرایی کدامند و عوامل موثر در آن چه گزینه هایی می توانند باشند . نهاد روحانیت و مرجعیت در هر مذهبی یکی از نهادهای موثر بین المللی در میان مسلمانان است و بر طبق آموزه های تئوری سازه انگاری اگر این نهاد موفق بشود با تغییر ذهنیت و هویت ملتها و دولتها رفتار آنها را تغییر دهد ، می توان آن را یک عامل اثر گذار بین المللی به شمار آورد . اینکه الازهر در مسیر این مهم قرار گرفته یا نه و ریشه ها و عوامل آن چه بوده است سوالی است که این نوشتار مختصر ا به آن پاسخ داده است . واقعیت موجود این است که الازهر در گذشته و حال به سمت هم گرایی کشورهای اسلامی حرکت کرده است و ریشه های این حرکت به پیشینه شیعی مسلک ، افکار سید جمال اسد آبادی و نهایتا زمینه و هویت چند صدایی موجود در مصر باز می گردد هر چند که موانعی بر سر راه آن بوده است که تا کنون رفع آنها به طور کامل میسر نشده است .
اکبر تقوی شوازی ابراهیم برزگر
موضوع نظریهپردازی در باره حکومت اسلامی در اندیشههای فقهی – سیاسی شیعه موضوعی مهم می باشد که از سوی گروه های مختلف درون و برون دینی با چالش های متعددی روبرو می باشد و یکی از این چالش؛ منشاء مشروعیت حکومت است. آیت الله مصباح یزدی از کسانی است که به موضوع منشاء مشروعیت حکومت پرداخته است. پرسش اصلی در این نوشتار آن است که ریشه ها و عوامل موثر در شکل گیری نظریه مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی آیت الله مصباح یزدی چیست؟ فرض بر این است که ریشه های نظریه مشروعیت حکومت در اندیشه آیت الله مصباح یزدی، متاثر از چهار دسته عوامل شامل: اجتماعی - درونی، اجتماعی - بیرونی، فکری - درونی و فکری - بیرونی می باشد. لذا این پژوهش می کوشد تا به بررسی چگونگی تاثیر و نقش عوامل مختلف مذکور بر نظریه ایشان بپردازد و بدین منظور از تئوری فرانظریه سازی ریتزر (نوع mu) بهره می گیرد. اثبات این نکته که شکل گیری نظریه مزبور متاثر از عوامل آشکار و پنهان اجتماعی و فکری می باشد، از دستاورد مهم این پژوهش است.
میثم اسدی عباسعلی رهبر
تحقیق حاضر با مراجعه به آیات قرآن کریم و با تکیه بر تفاسیر شیعه، سیر حرکت تکاملی انسان و فرجام جهان را بررسی کرده است. در ابتدا ضمن تشریح طرح پژوهش به بیان کلیاتی درباره مفهوم فرجام، فرجام شناسی، آینده پژوهی، اندیشه سیاسی در اسلام، تفاسیر شیعه، حکومت جهانی و مهدویت پرداخته شده است. سپس مبانی نظری بحث با تشریح مبانی فرجام شناسی آرای کلی مکاتب گوناگون الهی و بشری درباره نگرش مثبت و منفی به آینده جهان بررسی گردیده است. در بخش اصلی پژوهش نیز مولفه ها و ویژگی های فرجام شناسی قرآن مجید بر اساس مهم ترین آیات مربوط به فرجام شناسی از منظر تفاسیر شیعه از قرآن مجید ذکرشده و بحث های تفسیری حول آن مولفه ها آورده شده است.
فریبا کلام زاده عشرت آباد غلامرضا خواجه سروی
چکیده ندارد.
حسن نرمانی ابراهیم برزگر
چکیده ندارد.
محمد آز ابراهیم برزگر
چکیده ندارد.