نام پژوهشگر: علی آبرومند
راضیه دلاوریان سعید ضیائی نژاد
در این تحقیق اثرات جایگزینی روغن ماهی با روغن های گیاهی بر شاخص های رشد، تغذیه ای، بقاء، ترکیبات شیمیایی و پروفیل اسید چرب به مدت 60 روز مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 240 قطعه بچه کپور ماهی با میانگین وزنی 20 گرم تحت 4 تیمار با جیره غذایی ایزونیتروژنیک و ایزولیپیدیک حاوی 10 % روغن اضافه شده، تغذیه شد. جیره غذایی حاوی 100 % روغن ماهی کیلکا به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. تیمار دوم حاوی 100 % روغن سویا، تیمار سوم حاوی 100 % روغن خرما و تیمار چهارم حاوی 50 % روغن سویا و 50 % روغن خرما بود. شاخص های رشد همچون درصد افزایش وزن بدن ( bwg )، افزایش وزن روزانه ( dwg )، درصد نرخ رشد ( sgr ) و متوسط رشد روزانه ( adg ) در تیمار(روغن ماهی) به طور معنی داری کمتر بود و تیمار (روغن سویا و خرما) در هر چهار شاخص بیشترین رشد را نشان داد ( p < 0.05 ). شاخص های تغذیه ای از جمله نسبت تبدیل غذایی ( fcr ) در تیمار (روغن ماهی) از گروه های دیگر بیشتر بود. بهترین نرخ ( fcr ) و نرخ رشد وابسته به پروتئین ( pgr ) در تیمار (روغن سویا و خرما) دیده شد و درصد چربی خالص مصرفی ( nfu ) در ماهیان تحت تیمار روغن سویا بیشتر بود ( p < 0.05 ). در حالی که هیچ اختلاف معنی داری در بازده تبدیل غذایی (fce)، ضریب کارایی پروتئین ( per )، درصد پروتئین خالص مصرفی ( npu )، ضریب کارایی چربی ( ler )، نرخ جذب چربی ( fdr )، شاخص کبدی (hi)و شاخص احشائی (vi) مشاهده نشد . همچنین هیچ اختلاف معنی داری در درصد بازماندگی (sr) گروه ها به دست نیامد. بررسی ترکیبات شیمیایی نشان داد که تیمار مخلوط روغن سویا و خرما با اختلاف معنی داری بالاترین درصد پروتئین بدنی و تیمار شاهد بیشترین درصد کربوهیدرات و خاکستر بدنی را به خود اختصاص داده است ( p < 0.05 ). در حالی که اختلاف معناداری در، درصد رطوبت و چربی بدنی مشاهده نشد. بررسی نتایج پروفیل اسید چرب هیچ اختلاف معنا داری را در میزان mufa، pufa و hufa نشان نداد ( p > 0.05 ) اما میزان saf در تیمار آخر با اختلاف معناداری در مقایسه با دیگر تیمارها بیشتر بود ( p < 0.05 ). دراین تحقیق با توجه به شاخص های رشد، تغذیه ای، بقاء، ترکیبات شیمیایی و پروفیل اسید چرب، بهترین تیمار، تیمار چهارم که حاوی 50 % روغن سویا و 50 % روغن خرما بود، شناخته شد.
لاله محمدصالحی بابک قائدنیا
صنعت آبزی پروری به ویژه میگو بطور متداول در ایران و سایر کشورها با بیماری¬های مختلفی مواجه بوده است، که از بین عوامل مختلف، باکتری های بیماری¬زا مهم¬ترین عامل عنوان شده، زیرا صدمات اقتصادی بزرگی به صنعت پرورش میگو وارد کرده است. این پژوهش در دو بخش شرایط آزمایشگاهی و شرایط طبیعی انجام شد. در شرایط آزمایشگاهی ابتدا امکان کاربرد نانوذرات مس با غلظت موردنیاز میگوی سفیدغربی (34 میلی-گرم بر کیلوگرم جیره) در کنار پروبیوتیک b. subtilis (cfu/ml108)و سپس بررسی خواص آنتاگونیستی پروبیوتیک، نانوذرات¬مس و ترکیب این دو در برابر باکتری بیماری¬زا v. harveyi luminescent با دو روش انتشار چاهکی و دیسکی بررسی شد. در شرایط طبیعی، میگوها در تیمارهایی شامل تیمار1 (تیمار کنترل)، تیمار2 (تیمار پروبیوتیک b. subtilis(cfu/ml108)، تیمار3 (تیمار یون¬مس (34 میلی¬گرم بر کیلوگرم جیره))، تیمار4 (تیمار نانوذرات¬مس (34 میلی¬گرم بر کیلوگرم جیره))، تیمار5 (پروبیوتیک و یون¬مس) و تیمار6 (تیمار پروبیوتیک و نانوذرات¬مس) به مدت 8 هفته تغذیه شدند. از یافته¬های شرایط آزمایشگاهی مشخص شد که نانوذرات مس با غلظت موردنظر اثر بازدارندگی بر پروبیوتیک نداشته و امکان کاربرد همزمان این دو در جیره وجود دارد و در رویارویی با باکتری بیماری¬زا، سوسپانسیون ترکیبی پروبیوتیک و نانوذرات مس بیشترین بازدارندگی را در برابر باکتری بیماری¬زای ویبریو از خود نشان دادند که با سوسپانسیون پروبیوتیک اختلاف معنی¬داری نداشت(05/0??). یافته¬های شرایط طبیعی مشخص کرد که در تیمار پروبیوتیک و تیمار پروبیوتیک و نانوذرات¬مس به¬طور معنی¬داری عملکرد رشد، بازماندگی و فلور باکتریایی روده را نسبت به تیمار کنترل بهبود بخشید و منجر به افزایش بازماندگی نسبی در مواجهه با باکتری بیماری-زای ویبریو گردید(05/0??). میگوهای تیمار نانوذرات¬مس نسبت به تیمار یون¬مس اثربخشی بهتری در رشدو بازماندگی از خود نشان دادند؛ علاوه براین نرخ بازماندگی نسبی بالاتری در مواجهه با باکتری بیماری¬زای ویبریوبدست آمد. کاربرد نانوذرات مس که در این پژوهش برای اولین بار صورت گرفت نه تنها منجر به کاهش عملکرد پروبیوتیک b. subtilis موجود در جیره نگردید بلکه منجر به افزایش اثر آن¬ها در بهبود رشد وبازماندگی نسبی میگوها در رویارویی با باکتری بیماری¬زای ویبریو گردید.
سمیه گل مهدی حمید آقاتولایی
پایان نامه شامل یک مقدمه و سه فصل می باشد. در مقدمه، خلاصه ای از مطالب اساسی در مورد زیر مدولهای اول عنوان شده است . فصل اول شامل تعاریف و قضایای مقدماتی است . در فصل دوم به نقش فضاهای برداری در ساختار زیر مدولهای اول، شکلهای مختلف و نحوه ساختن آنها اشاره شده است . در فصل سوم به طور خاص روی اشتراک این نوع زیرمدولها بحث می کند و خواص آن ها را در حالتیکه مدولها متناهی مولد و ضربی و حلقه نوتری، ددکیند یا s.t.r.f هستند مورد بحث قرار می دهد. لازم به ذکر است که تمام این تحقیقات در حالتیکه مدول یکانی و حلقه جابجایی و یکدار است انجام شده است .