نام پژوهشگر: ماشاالله سالارپور
معصومه ظریف ماشاالله سالارپور
در مطالعه حاضر مهمترین عوامل تعیین کننده تجارت بخش کشاورزی ایران با کاربرد مدل جاذبه مورد بررسی قرار گرفت و بدین منظور از دادههای ترکیبی مربوط به 26 شریک تجاری در بخش واردات و 32 شریک تجاری در بخش صادرات استفاده شد. برآورد اثرات تصادفی و انجام آزمون هاسمن منجر به انتخاب مدل اثرات ثابت جهت تعیین اثر متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته گردید. ابتدا تأثیر متغیرهای مستقل تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه، متغیر مشابهت لیندر، فاصله جغرافیایی، نرخ ارز، عدم قطعیت نرخ ارز و متغیر مجازی مرز مشترک بر هر یک از صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران برآورد گردید. سپس متغیرهای مجازی مربوط به یکپارچگی های منطقه ای سازمان کنفرانس اسلامی و اکو نیز در مدل وارد گردید. نتایج نشان داد که تولید ناخالص داخلی شرکای تجاری اثر مثبت بر صادرات و واردات محصولات کشاورزی دارد که این اثر در رابطه با کشورهای عضو سارمان کنفرانس اسلامی کوچکتر است. همچنین متغیرهای اثر لیندر، فاصله جغرافیایی و عدم قطعیت نرخ ارز تأثیر منفی بر هر دوی صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران داشتند. متغیر درآمد سرانه تأثیر منفی بر صادرات داشت در حالی که واردات محصولات کشاورزی وابستگی معنی داری با درآمد سرانه کشورهای صادرکننده نداشته است. متغیر نرخ ارز واقعی دارای اثر مثبت اما بسیار کوچک بر واردات و اثر منفی بر صادرات بخش کشاورزی ایران داشته است. همچنین نتایج نتایج داد که تشکیل یکپارچگی بین ایران واعضای سازمان کنفرانس اسلامی منجر به افزایش 124 درصدی صادرات و 245 درصدی واردات محصولات کشاورزی ایران خواهد شد و یکپارچگی اعضای اکو تأثیر معنی داری بر هیچ یک از صادرات و واردات محصولات کشاورزی ایران نخواهد داشت. با توجه به وابستگی منفی میان صادرات و واردات با فاصله جغرافیایی کشورها، تقویت زیرساخت های حمل و نقلی بین المللی جهت تقویت روابط تجاری دوجانبه پیشنهاد می گردد. همچنین تشکیل توافقات تجاری بین ایران و شرکای او در سازمان کنفرانس اسلامی از اثرات منفی نوسانات نرخ ارز خواهد کاست. علاوه بر آن کشورهای اسلامی که تولید ناخالص داخلی مشابه ایران داشته و فاصله جغرافیایی آنها با ایران کم باشد از پتانسیل تجاری بالایی برخوردارند و ضرورت انعقاد پیمان های منطقه ای با آنها بخوبی احساس می شود. تشکیل این گونه پیمان ها با هدف آزادسازی تجاری، کاهش و نهایتاً حذف محدودیت های تعرفه ای و گمرکی، می تواند کمک شایانی به رشد بخش بازرگانی خارجی کشورهای عضو بنماید.
حسن سخدری احمدعلی کیخا
بیمه محصولات کشاورزی را می توان یکی از مهمترین سازوکارهای مقابله با خطرات اجتناب ناپذیر بخش کشاورزی و مناسب ترین راهکار برای خسارت مالی به حساب آورد. یکی از راه های توسعه و گسترس بیمه محصولات کشاورزی، هماهنگی و نزدیک کردن برنامه های مدون موجود با خواستها، نیازها و انتظارات کشاورزان است. این پژوهش با هدف شناخت عوامل موثر بر رضایت مندی کشاورزان از بیمه محصولات کشاورزی، با روش پژوهش توصیفی پیمایشی و با استفاده از مدل های رگرسیون خطی فازی (متقارن و نامتقارن) و رگرسیون فازی براساس تحلیل بازه ای انجام شد. جامعه آماری، کشاورزان استان خراسان رضوی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و از بین کشاورزان بیمه گذار این استان انتخاب شدند. نتایج مدل های رگرسیون فازی نشان داد که شاخص های تعهد کشاورز نسبت به بانک کشاورزی، وجهه ظاهری بانک کشاورزی در نزد کشاورزان و میزان پاسخ گویی بانک کشاورزی به عنوان مسئول بیمه به شکایات تأثیری در رضایت مندی کشاورزان از بیمه محصولات کشاورزی نداشته است. همچنین، شاخص میزان غرامت دریافتی دارای اثر مستقیم و مثبت بر رضایت مندی بیمه گزاران از بیمه بود. شاخص میزان حق بیمه تأثیر بسیار کمی بر رضایت مندی از بیمه را نشان داد و با توجه به ضریب پایین این متغیر می توان گفت که بیمه گزاران از میزان حق بیمه ای که می-پردازند، رضایت کمی داشته اند. در نهایت شاخص کیفیت کالا و خدمات دریافتی دارای اثر مستقیم و مثبت بر رضایت مندی بیمه گزاران از بیمه بود. در حالت رگرسیون فازی براساس تحلیل بازه ای برخی از شاخص هایی که در مدل های رگرسیون فازی صفر بودند دارای ارزش شدند که می توان به شاخص تعهد کشاورز به بانک کشاورزی، شاخص وجهه ظاهری بانک کشاورزی در نزد کشاورزان و شاخص میزان پاسخگویی بانک کشاورزی به عنوان مسئول بیمه به شکایات اشاره کرد. لذا، حالت رگرسیون فازی براساس تحلیل بازه ای در مقایسه با حالت فازی (متقارن و نامتقارن) از دقت بالاتری برخوردار است.
فرشید علی پور دهکی حمید محمدی
اثرگذاری اعتبارات، سپرده های سرمایه گذاری و ارزش افزوده بخش کشاورزی بر اشتغال بخش کشاورزی این ضرورت را ایجاب می کند تا با بررسی عوامل موثر بر توسعه اشتغال بخش کشاورزی، راهکارهای عملی برای توسعه فرصت های شغلی این بخش فراهم آید. در مطالعه حاضر، نقش اعتبارات تخصیصی بانک کشاورزی ایران با محوریت بانک تخصصی این بخش، بر اشتغال بخش کشاورزی استان مازندران و با استفاده از تکنیک خود توضیح با وقفه های توزیعی ( )، الگوی تصحیح خطا( ) و داده-های سالیانه 1389-1363 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج برآورد مدل پویا وجود رابطه بلندمدت تعادلی بین متغیرهای توضیحی و متغیر اشتغال بخش کشاورزی را تأیید می کند. از برآیند تخمین معادلات نتیجه گیری می شود که رابطه بین اعتبارات و ارزش افزوده بخش کشاورزی با متغیر اشتغال منفی و بیانگر اثر معکوس و معنی دار بین این متغیرها و متغیر وابسته می باشد. از طرفی ضرایب متغیر سپرده سرمایه گذاری وجود رابطه مثبت و معنی دار این متغیر با متغیر درون زا را تأیید می کند. همچنین آزمون های ثبات ساختاری، تجزیه واریانس و توابع واکنش(شوک) بر روی متغیرهای مطالعه صورت گرفت. نتایج حاصل از تخمین مدل حد آستانه ای و مدل تصحیح خطای آستانه ای با در نظر گرفتن رشد اعتبارات بانکی به عنوان متغیر حد آستانه مقدار 44 صدم برآورد شده است.
انسیه احمدوند حمید محمدی
از هنگامی که بشر به فکر استفاده از آب و خاک برای تولید مواد غذایی افتاد، همواره مسئله آب و روش درست بهره برداری از آن مهم و مورد توجه بوده است. امروزه با بهره برداری فراوان و بی رویه از منابع آب های سطحی و زیرزمینی، مسئله کمبود آب جنبه بحرانی پیدا کرده است. بازار آب کشاورزی ابزاری مناسب در جهت تخصیص بهینه منابع آب بین بهره برداران کشاورزی و کاهش آثار کمبود آب است. این مطالعه به تعیین عوامل موثر بر توسعه بازارهای آب زیرزمینی در استان همدان پرداخته است. از آنجایی که مهم ترین سفره آب زیرزمینی استان در دشت همدان- بهار قرار دارد، این دشت به عنوان منطقه مورد مطالعه در نظر گرفته و نمونه ای تصادفی شامل 240 بهره بردار به عنوان جامعه مورد مطالعه انتخاب شد. داده های بدست آمده در قالب داده های تابلویی وارد مدل-های لاجیت، پروبیت و توبیت شده و مورد تخمین قرار گرفتند. نتایج حاصل از تخمین ها نشان داد که از بین متغیرهای در نظر گرفته شده متغیرهای مساحت زمین، میزان آبدهی چاه، تعداد ماه های استفاده از چاه، روش آبیاری و مجوز احداث اثر معنی دار بر توسعه بازارهای آب زیرزمینی دارند. در انتها با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاداتی در جهت توسعه بازارهای آب ارائه شد.
مهدی خدادادی حسینی ماشاالله سالارپور
خانوارهای روستایی به عنوان نیروی اصلی فعال در بخش کشاورزی تأثیر بسزایی در تولید محصولات این بخش و اقتصاد کشور دارا می¬باشند. از این رو، توجه به منابع درآمدی روستاییان وتنوع بخشیدن به آن از جنبه¬های مختلف حائز اهمیت می¬باشد. به منظور مدیریت ریسک، ایجاد جریان درآمدی، عرضه نیروی¬کار مازاد، پاسخ به انواع مختلف از شکست بازار و اعمال استراتژی¬های مقابله ای، خانوارهای روستایی نیاز به تنوع در منابع درآمدی دارند. ایجاد تنوع درآمدی در مناطق روستایی با توجه به ویژگی¬های هر خانوار و در چارچوب معیشت پایدار قابل بررسی می¬باشد. بر این اساس، در این مطالعه ابتدا تابع مطلوبیت روستاییان شهرستان زابل با استفاده از مدل خانوار کشاورز (ahm) برآورد شد. سپس، تابع تعیین تنوع درآمد روستاییان تخمین زده شد. پس از تخمین توابع، با استفاده از مدل tobit تأثیر هر یک از عناصر بر وضعیت درآمد روستاییان بررسی شد. در پایان نیز برای تعیین احتمال تعلق هر خانوار به ترکیب خاصی از گروه¬های درآمدی، از مدل لوجیت چند¬گانه (mnl) استفاده شد. داده¬های مورد نیاز برای این مطالعه مربوط به سال 91-1390 می¬باشد که با استفاده از پرسشنامه¬های تنظیمی و از 75 خانوار نمونه جمع¬آوری شد. حل مدل¬های مذکور نیز در محیط نرم افزاری excel، eviews و shazam صورت گرفت. نتایج نشان داد که منابع درآمدی روستاییان شهرستان زابل شامل درآمد حاصل از فعالیت¬های کشاورزی، دامی و جنبی می¬باشد و سهم درآمد حاصل از بخش کشاورزی مهم ترین عامل نابرابری درآمد روستاییان است. افزون بر آن نتایج نشان داد که به لحاظ تأثیرگذاری متغیرهای موثر، تفاوت معنی¬داری در سطوح یک و 5 درصد بین بخش¬های درآمدی مختلف وجود دارد. نتایج به دست آمده از مدل لوجیت چندگانه نیز حاکی از آن بود که ضرایب متغیرهای توضیحی در این مدل با احتمال بیش از 95 درصد، همزمان برابر صفر نیستند. این امر نشان-دهنده¬ی تناسب فرم تابعی انتخابی در کلیه تخمین¬ها می¬باشد. همچنین، نتایج نشان داد که مدل لوجیت چند گزینه¬ای در سطح بالایی در بخش¬ درآمد دامی، بخش درآمد زراعی، بخش درآمد دامی-زراعی و بخش درآمد ترکیبی معنی¬دار شد. بیشترین ارزش احتمال (p-value) نیز پس از تخمین مدل، برابر 079/0 و برای بخش درآمد زراعی به دست آمد. در پایان نیز به منظور ایجاد تنوع درآمدی بین خانوارهای روستایی شهرستان زابل، سرمایه¬گذاری کافی در امر آموزش و هماهنگی بیشتر فعالیت¬های بازتوزیعی دستگاه های اجرایی در تخصیص یارانه¬های هدفمند به خانوارهای روستایی پیشنهاد شد.
عباس کول غلامرضا یاوری
چکیده در این پژوهش از روش ناپارامتریک تحلیل پوششی داده ها (dea) برای بررسی کارآیی فنی و فنی خالص محصول سیب زمینی، در 23 استان کشور استفاده شده است. به هرجهت، در بسیاری از کاربردهای واقعی، نهاده ها و ستاده ها، اغلب غیر دقیق هستند. در این مطالعه از تحلیل پوششی داده های بازه ای (idea) جهت غلبه بر داده های نامطمئن استفاده شده است.جهت حل مدل، شش نهاده شامل اجاره نیروی کار، اجاره زمین، اجاره ماشین آلات، هزینه آب آبیاری، هزینه کود و هزینه آفت کش و یک ستاده بازده ناخالص برای داده های سال زراعی 90-1389 استفاده شده است. بازه¬های برآورد شده، نشان می¬دهد که با در دسترس بودن منابع، شرایط مناسب برای افزایش کارآیی 23 استان تولید کننده محصول سیب زمینی فراهم است؛ لذا به نظر می رسد که برطرف کردن کاستی های این استان ها، منجر به ایجاد انگیزه لازم برای اعمال مدیریت مطلوب می گردد. بیشترین میزان اختلاف بین میانگین مقادیر هزینه مصرف مطلوب و مقدار واقعی هزینه مصرف نهاده ها، مربوط به دو نهاده آفت کش و زمین است. از این رو، برگزاری کلاس های ترویجی در قالب رهیافت مشارکتی برای آموزش کشاورزان مناطق عمده تولید کننده محصول سیب زمینی در استان های ناکارا با هدف افزیش عملکرد و استفاده بهینه از زمین های کشاورزی موجود، با استفاده از روش تلفیق دانش بومی و مدرن و برگزاری کلاس مدرسه در مزرعه با همکاری استان های کاملاً کارا می تواند گام موثری در این مهم باشد. سازماندهی ارگان های ذیربط جهت مدیریت تلفیقی آفات (ipm) برای کاهش مصرف غیر بهینه نهاده آفت کش و در نتیجه کاهش هزینه مربوط به این نهاده در استان های ناکارا پیشنهاد می شود. کلید واژه ها: کارآیی، سیب زمینی، تحلیل پوششی داده ها
آرزو خالقی زاده حمید محمدی
محصولات کشاورزی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مورد حمایت دولت قرار دارند، انتظار می رود با کاهش حمایت این کشورها در قالب سیاست های تعهدشده سازمان تجارت جهانی قیمت محصولات کشاورزی در بازار جهانی افزایش یابد. هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر اشتغال زایی بخش کشاورزی می باشد. در این مطالعه نقش افزایش قیمت محصولات کشاورزی بر اشتغال زایی بخش کشاورزی با استفاده از تکنیک خودتوضیح برداری ( ) و الگوی تصحیح خطای برداری( ) و داده های سالیانه 1392-1360 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آزمون یوهانسون وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین متغیرهای توضیحی و متغیر اشتغال کشاورزی را تایید می کند. همچنین آزمون هایی مانند تجزیه واریانس و تکنیک های عکس العمل آنی نیز بر روی متغیرهای این مطالعه صورت گرفته است و در نهایت با استفاده از آزمون تودا و یاماموتو رابطه علیت گرنجری بین شاخص قیمت محصولات کشاورزی و اشتغال کشاورزی بررسی شد و نتایج نشان داد که یک رابطه علیت یک طرفه از شاخص قیت محصولات کشاورزی به اشتغال کشاورزی وجود دارد.