نام پژوهشگر: فاطمه زرین کمر

بررسی مقایسه ای آناتومی و تعیین کمی کاروتنوئید کروسین در گونه crocus sativus l. در دو منطقه قائن و طبس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1388
  سمیه تاجیک   فاطمه زرین کمر

زعفران با نام علمی crocus sativus l. از تیره زنبقیان گیاهی است علفی، پایا و دارای ساقه زیر زمینی به نام کرم و گلهای بنفش و کلاله سه شاخه قرمزرنگ می باشد. این گیاه بومی ایران می باشد. ترکیبات شیمیایی کلاله زعفران از سه جزء اصلی کروسین (ترکیب کاروتنوئیدی عامل ر نگ زعفران)، پیکروکروسین (عامل طعم) و سافرانال (عامل عطر) تشکیل شده است. زعفران از دیرباز به عنوان یک گیاه دارویی در درمان بسیاری از بیماریها استفاده می-شده است و کروسین به عنوان anticancer از رشد سلولهای سرطانی جلوگیری می کند. با توجه به اهمیت زعفران به عنوان یک محصول با ارزش و خواص دارویی کاروتنوئیدهای آن در تحقیق حاضر تاثیر فاکتورهای محیطی در دو منطقه قائن با ارتفاع حدود 1400 متر و حداقل دمای 6/6- و حداکثر دمای 33 درجه و طبس با ارتفاع حدود 700 متر و حداقل دمای بین 1/7 و حداکثر دمای 43 بر ریخت زایی و مقدار کمی رنگیزه کاروتنوئیدی کروسین، پیکروکروسین و سافرانال کلاله، همچنین میزان فلاونوئید کل گلپوش و میزان فلاونوئید کامفرول گونهcrocus sativus l. بررسی شد. بررسی تصاویر میکروسکوپ الکترونی سطح برگ مربوط به دو منطقه قائن و طبس، قرار گرفتن روزنه ها را در هر دو رقم درون کریپت در سطح تحتانی برگ نشان داد. مقایسه سطح تحتانی برگ در هر دو رقم افزایش قطر کریپت و چین-خوردگی های کوتیکولی بیشتر را در سطح تحتانی برگ در منطقه طبس نسبت به قائن مشخص کرد. همنین رقم مربوط به طبس تنوع اشکالی موم بیشتری را نسبت به قائن نشان داد که این تنوع شامل اشکال کریستالیزه، کروی و فلسی شکل می باشد. بررسی تصاویر میکروسکوپی کلاله نیز افزایش میزان غدد ترشحی برجسته و بزرگتر را در طبس نسبت به قائن نشان می دهد همچنین میزان چین خوردگی های کوتیکولی درکلاله طبس نسبت به قائن بیشتر می باشد که نشان دهنده کاهش سطح کلاله رقم مربوط به طبس نسبت به قائن می باشد. نتایج حاصل از مطالعات ریخت شناسی برگ در دو منطقه قائن و طبس نشان دهنده افزایش ضخامت کوتیکول فوقانی و تحتانی رقم مربوط به طبس نسبت به قائن می باشد. ضخامت اپیدرم فوقانی و تحتانی، همچنین دیواره خارجی اپیدرم فوقانی و تحتانی، ضخامت سلولهای نردبانی فوقانی و تحتانی، بافت پارانشیم زمینه در نمونه منطقه طبس نسبت به قائن کاهش یافت. طول اپیدرم کریپت، قطر خارجی و داخلی کریپت، عمق کریپت، تراکم سلولهای روزنه، منفذ روزنه، اتاقک زیر روزنه در رقم مربوط به طبس نسبت به قائن بیشتر می باشد. ضخامت پهنک برگ قائن نیز نسبت به طبس بیشتر می باشد. ارزش اقتصادی و کیفیت زعفران وابسته به تعیین کمی آنالوگهای کروسین، پیکروکروسین و سافرانال می باشد (abdullaev et al 2007). در این مطالعه ضمن تعیین میزان این ترکیبات در مناطق قائن و طبس، زعفران این مناطق از لحاظ کمی نیز تعیین کیفیت شد. بررسی و مقایسه مقادیر ترکیبات کلاله زعفران شامل کاروتنوئید کروسین و منوترپن الدئید پیکروکروسین و سافرانال و همچنین مقایسه میزان ترکیب فلاونوئید کامفرول گلپوش توسط دستگاه hplc و مقایسه ترکیب فلاونوئیدی کل توسط اسپکتروفتومتر در مناطق قائن و طبس حاکی از افزایش میزان این ترکیبات در منطقه قائن نسبت به طبس بود. در هر منطقه نیز مقایسه میزان این ترکیبات در مزارع سه ساله و شش ساله صورت گرفت که نتایج افزایش معنی دار میزان این ترکیبات را در مزارع سه ساله نسبت به شش ساله در هر منطقه نشان داد.

بررسی اثر درجه حرارت های مختلف بر ساختار آناتومی گونه odorata violaدر مراحل مختلف تکوین و فعالیت ضدمیکروبی آن.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1388
  معظمه رمضانی   فاطمه زرین کمر

چکیده: گیاهان دارویی بدلیل دارابودن ترکیبات با ارزش درمانی قرن هاست که در درمان بیماری های انسانی بکار می روند. گونه viola odorata متعلق به تیره violaceae از گیاهان دارویی مهم هستند که در درمان برونشیت های حاد، مخملک، سرخک، التهاب دستگاه گوارش، کلیه و مثانه بکار می رود. این گونه به دلیل دارا بودن پلی ساکاریدهای پکتینی و اسید سالسیلیک دارای فعالیت ضد باکتری است و بدلیل ترکیبات دفاعی همچون پروتئین های خاص مانند سیکلوتیدها دارای فعالیت ضد باکتریایی، ضد توموری، ضد سرطانی و ضدhiv می باشد. هدف این تحقیق، بررسی آناتومی قسمت های مختلف گونه v. odorata (برگ، ساقه و ریشه) و ارزیابی اثرات ضدباکتریایی عصاره های آبی و اتانولی قسمتهای مختلف گیاه در 3 تیمار دمایی (10،20 و30 درجه سانتیگراد) و در4 مرحله از رشد گیاه (4برگی، 5 برگی،6برگی وگلدهی) بر گونه های باکتریایی سودوموناس آئروژینوزا، اشرشیا کلای و استافیلوکوکوس اورئوس می باشد. برای بررسی تفاوت های معنادار بین نتایج حاصل از مطالعات آناتومی ساختار برگ، ریشه و ساقه در طی مراحل رشد و در3 تیمار دمایی آنالیز آماری انجام داده ایم. این تفاوت ها شامل تراکم کرک ها، تعداد روزنه، ضخامت کوتیکول و سلول های اپیدرمی، ضخامت پهنک، اندازه مزوفیل برگ، قطر ساقه و ریشه، ضخامت پارانشیم پوست، آرایش در ساقه و ریشه می باشد. بررسی مقایسه ای نشان داد که عموماً تیمار دمایی 20 درجه نتایجی مشابه با تیمار دمایی 30 درجه را دارد. دمای کم سبب افزایش ضخامت کوتیکول، تعدادکرکها و کاهش تراکم روزنه ها می شود. از طرفی ریشه نیز فاقد فضای پیت بوده است. نتایج حاصل از اثرات ضدباکتریایی دربین 3 باکتری مطالعه شده نشان دادpseudomonas aeroginosa بیشترین تاثیر و eureos staphylococcus کمترین تاثیر از عصاره را در طی مراحل رشد داشته است. در بررسی فعالیت ضدباکتریایی اندام ها دیده شد که تیمار دمایی 10 درجه داری اثر ضدباکتریایی بیشتری نسبت به 2 تیمار دیگر بوده و با رشد گیاه فعالیت ضدباکتریایی در دو اندام برگ و ریشه کاهش یافته ولی در مرحله گلدهی در اندام گل فعالیت افزایش می یابد. واژگان کلیدی: آناتومی، تیره بنفشه، اثرضدباکتریایی، استرس دمایی.

تاثیر غلظت های مختلف سرب بر ساختار آناتومی گونه بابونه آلمانی (matricaria chamomilla) در مراحل مختلف تکوین و تاثیر آلودگی مذکور بر آپی ژنین تولیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1388
  سیده زهره صادری   فاطمه زرین کمر

افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا، آب و خاک های کشاورزی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد که این تنش در گیاهان کاهش رشد و عملکرد را موجب می شود. فلز سرب مهمترین فلز آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است که حاوی نزدیک به 120 ترکیب شیمیایی می باشد. مشخص شده است که تنش فلزات سنگین بر میزان برخی از متابولیت های ثانویه این گونه تاثیرگذار است. در تحقیق حاضر اثر فلز سرب بر مورفولوژی و آناتومی بابونه آلمانی در سه مرحله پنجه دهی، ساقه دهی و غنچه دهی و هم چنین میزان تولید آپی ژنین که یکی از مهمترین فلاونوئیدهای موجود در این گونه بوده و خواص دارویی متعددی دارد، مد نظر قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله پنجه دهی (که در آن برگ ها همگی از ناحیه یقه ظاهر می شوند) به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تاثیر غلظت های 0، 60، 120، 180 و 240 میکرو مولار سرب قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی بعد از طی هر یک از مراحل تکوینی مورد نظر انجام شد. براساس نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی در هر سه مرحله تکوین، با افزایش جذب سرب بیومس ریشه و اندام هوایی کاهش یافت، اما تغییر مورفولوژی دیگری در گیاهان تحت تنش دیده نشد. نتایج حاصل از مطالعات سطح برگ با میکروسکوپ sem در هر دو سطح تحتانی و فوقانی، کاهش قطر دهانه روزنه و افزایش طول سلول محافظ روزنه را در گیاهان تحت تیمار، در مراحل تکوین نشان داد، هم چنین افزایش تراکم موم های سطحی و تغییر شکل آن ها از کروی به بی شکل نیز در گیاهان تحت تنش مشاهده شد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ و ساقه در هر سه مرحله تکوینی حاکی از کاهش در قطر ساقه، پهنک برگ و اندازه سلول های اپیدرم و بافت آوندی برگ و ساقه با افزایش جذب سرب بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نشان داد که تنش سرب در مراحل مختلف تکوین اثرات متفاوتی بر آناتومی ریشه بابونه آلمانی دارد؛ در مرحله پنجه دهی با افزایش جذب سرب قطر ریشه و بافت آوندی افزایش یافت و در مرحله غنچه دهی افزایش جذب، کاهش در قطر ریشه و آوند را موجب گردید. با توجه به نتایج حاصل با افزایش غلظت سرب تا 180 میکرومولار، غلظت این فلز در ریشه و اندام هوایی بابونه آلمانی در هر سه مرحله تکوین افزایش یافت. هم چنین مشاهده شد که در هر سه مرحله تکوین، تجمع سرب در ریشه این گونه در مقایسه با اندام هوایی بیشتر است. نتایج حاصل از اندازگیری مقدار آپی ژنین تحت آلودگی سرب حاکی از بدون تغییر ماندن این ماده تحت تنش مذکور است. به طورکلی می توان بابونه آلمانی را یک گونه متحمل به تنش سرب بیان کرد، اما با توجه به تجمع سرب در ریشه نمی توان این گونه را یک گیاه بیش انباشته معرفی کرد.

بررسی اثر تنش غرقابی کوتاه مدت بر میزان تخلخل ریشه گیاه آفتابگردان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1388
  شیرین احمدی   اکبر مستاجران

چکیده غرقابی زمانی ایجاد می شود که در نتیجه بارش شدید و طولانی مدت باران، طغیان رودخانه ها، آبیاری بیش از حد و یا افزایش سطح آب های زیرزمینی میزان آب موجود در خاک به حد اشباع برسد. میزان کاهش عملکرد محصولات کشاورزی در این شرایط تا بیش از پنجاه درصد گزارش شده است. بیش از یک سوم مناطق تحت کشت آبی در دنیا تحت تاثیر شرایط غرقابی قرار دارند و لذا اثرات مخرب غرقابی به صورت پراکنده برای همه گیاهان در همه مناطق قابل مشاهده است. اثر مخرب غرقابی بر محصولات کشاورزی در آسیای جنوب شرقی و آسیای جنوبی (ویتنام، تایلند، بنگلادش، نپال، هند و پاکستان) و همچنین در جنوب ایالات متحده در حوزه رودخانه می سی سی پی و نیز در استرالیا گزارش شده است. غرقابی در ایران در مناطق شمالی مجاور دریای خزر، حاشیه رودخانه ها و همچنین محل هایی که فزونی بارندگی منجر به افزایش سطح آب های زیرزمینی می شود گزارش شده است. بیشترین سطح زیر کشت آفتابگردان به صورت دیم در نواحی حاشیه دریای خزر و استان های مازندران و گلستان قرار دارد که وقوع تنش غرقابی در آن ها محتمل می باشد. با توجه به مطالب فوق بررسی اثرات تنش غرقابی در ارقام مختلف آفتابگردان و توان بازیابی آن ها پس از قرار گیری در معرض تنش می تواند به انتخاب رقم مقاوم تر جهت کشت در این مناطق کمک نماید. به همین منظور بذر چهار رقم مختلف آفتابگردان (r-14*cms51، r-n1-118*cms19، r-864*cms14و hysun33) پس از ضد عفونی و جوانه زنی به ظرف های پلاستیکی مخصوص چهار لیتری حاوی محلول هوگلند منتقل و به مدت یک هفته به طور پیوسته هوادهی گردید. زمانی که گیاهان چهارده روز سن داشتند به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. نیمی از گیاهان (شاهد) از اکسیژن کافی برخوردار بودند در حالی که محلول غذایی نیم دیگر گیاهان (تحت تنش) با استفاده از گاز ازت، اکسیژن زدایی می شد. سه روز بعد نیمی از گیاهان شاهد و نیمی از گیاهان تحت تنش برای اندازه گیری های لازم برداشت شدند و مابقی به منظور مطالعه توان بازیابی مورد استفاده قرار گرفتند. به همین منظور در محلول غذایی این گیاهان اکسیژن کافی پمپ می شد. پس از بیست و یک روز همه گیاهان برداشت شدند. در هر مرحله از برداشت از هر تیمار هشت گیاه برداشت شد که نیمی برای اندازه گیری میزان تخلخل و نیم دیگر برای سایر اندازه گیری ها مورد استفاده قرار گرفت. میزان تخلخل ریشه به روش غوطه ور سازی بر مبنای قانون ارشمیدس و نیز به روش برش گیری اندازه گیری گردید. در روش اول قسمتی از ریشه بعد از غوطه ور شدن در آب توزین شده و سپس در معرض خلاء قرار گرفت و مجددا در آب توزین گردید و سپس میزان تخلخل با استفاده از رابطه پیشنهادی محاسبه شد. در روش برش گیری از چهل میلی متری نوک ریشه مقطع گیری شد و مقاطع عرضی ریشه به ترتیب با محلول های کارمن و سبز متیل رنگ آمیزی شد. برای محاسبه میزان تراکم سلولی تعداد سلول های سالم و طبیعی موجود در فاصله بین استوانه مرکزی و اپیدرم در برش میکروسکوپی شمارش گردید. تعداد ریشه های نابه جا، قطر هیپوکوتیل، وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی و مقدار کلروفیل نیز در نمونه های گیاهی سالم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در پایان اعمال سه روز تنش هیپوکسی اختلاف میزان وزن تر ریشه و بخش هوایی و وزن خشک ریشه و بخش هوایی بین گیاهان شاهد و تیمار دیده از نظر آماری معنی دار نیست. لیکن تعداد ریشه نابه جا، قطر هیپوکوتیل، میزان کلروفیلa، کلروفیلb و کلروفیل کل، میزان تخلخل ریشه و تراکم سلولی بین گیاهان شاهد و گیاهان تنش دیده از اختلاف معنی داری برخوردار است. پس از اتمام دوره بازیابی نتایج نشان داد که اختلاف تعداد ریشه نابه جا، قطر هیپوکوتیل، مقدار وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی، غلظت کلروفیل، میزان تخلخل و تراکم سلولی در ریشه بین گیاهان شاهد و گیاهان تنش دیده از نظر آماری معنی دار است. در پایان به دلیل این که رقم r-864*cms14 در پاسخ به تنش هیپوکسی نسبت به سایر ارقام رفتار سازگارانه تری از خود نشان داد به عنوان رقم مقاوم تر به غرقابی معرفی گردید. کلمات کلیدی: هیپوکسی، آئرانشیم، غرقابی، تخلخل، آفتابگردان

بررسی اثر کادمیوم بر تکوین ساختاری و فعالیت پراکسیداز در گونه بابونه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1389
  الهه صادقی راد   فاطمه زرین کمر

امروزه افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا آب و خاک های کشاورزی در اثر فعالیت های انسانی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد و یکی از مهم ترین تنش های محیطی برای گیاهان محسوب می شود که موجب کاهش رشد و عملکرد در گیاهان می شود. حضور فلزات سنگین همچنین موجب القای تشکیل اکسیژن های واکنشگر شده و از این راه نیز به سلول های گیاهی آسیب می رساند. سیستم های آنتی اکسیدان که از برخی آنزیم ها و ترکیبات آلی تشکیل شده است نقش مهمی در کاهش تنش اکسیداتیو و جلوگیری از آسیب های آن دارد. یکی از آنزیم های آنتی اکسیدان مهم پراکسیداز است. این آنزیم از مهم ترین آنزیم های خانواده اکسیدوردوکتازهاست که قادر به تجزیه ماده سمی پراکسید هیدروژن می باشد. کادمیوم یکی از مهمترین فلزات آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است. در تحقیق حاضر اثر فلز کادمیوم بر مورفولوژی و آناتومی بابونه آلمانی در سه مرحله پنجه دهی، ساقه دهی و غنچه دهی و همچنین میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز مد نظر قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله پنجه دهی که در آن برگها همگی از ناحیه یقه ظاهر می شوند به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تأثیر غلظت های 180،120،60،30،0 میکرو مولار کلرید کادمیوم قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی بعد از طی هر یک از مراحل تکوینی مورد نظر انجام شد. براساس نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی در هر سه مرحله تکوین، با افزایش جذب کادمیوم بیومس ریشه و اندام هوایی کاهش یافت. نتایج حاصل از مطالعات سطح برگ با میکروسکوپ sem در هردوسطح تحتانی و فوقانی کاهش قطر دهانه روزنه و افزایش طول سلول محافظ روزنه را در گیاهان تحت تیمار، در مراحل تکوین نشان داد، همچنین افزایش تراکم مومهای سطحی و تغییر شکل آنها از کروی به بی شکل نیز در گیاهان تحت تنش مشاهده شد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ و ساقه در هر سه مرحله تکوین حاکی از کاهش قطر ساقه، پهنک برگ و اندازه سلولهای اپیدرم و بافت آوندی برگ و ساقه با افزایش جذب کادمیوم بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ و ساقه درهر سه مرحله تکوینی حاکی از کاهش در قطر ساقه پهنک برگ و اندازه سلول های اپیدرم و بافت آوندی برگ و ساقه با افزایش جذب کادمیوم بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نشان داد در هر سه مرحله تکوین با افزایش جذب کادمیوم قطر ریشه و بافت آوندی کاهش یافت. با توجه به نتایج حاصل با افزایش غلظت کادمیوم تا180 میکرومولار، غلظت این فلز در ریشه و اندام هوایی بابونه آلمانی در هر سه مرحله تکوین افزایش یافت. هم چنین مشاهده شد که در هر سه مرحله تکوین، تجمع کادمیوم در ریشه این گونه در مقایسه با اندام هوایی بیشتر است. نتایج حاصل از اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز نشانگر افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز هم زمان با افزایش جذب کادمیوم بود. به طور کلی می توان بابونه آلمانی را یک گونه متحمل به تنش کادمیوم بیان کرد. اما با توجه به تجمع کادمیوم در ریشه نمی توان این گونه را یک گیاه بیش انباشته معرفی کرد.

پاسخ فیزیولوژیک و آناتومیک دو رقم کلزا (حساس و مقاوم به سرما) به محلول پاشی اسید سالیسیلیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1389
  حامد کشاورز   سید علی محمد مدرس ثانوی

به منظور بررسی اثر محلول پاشی اسید سالیسیلیک بر صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک، آناتومی، عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم کلزا با مقاومت متفاوت به سرما، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 89-1388 در مزرعه ی تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفت. در این آزمایش دو رقم کلزا rgs (حساس به سرما) و licord (مقاوم به سرما) در دو زمان محلول پاشی (مرحله ی اول با توجه به نزدیک شدن دما به محدوده دمایی 10 - 7 درجه سانتی گراد در مرحله ی روزت و مرحله ی دوم با نزدیک شدن دما به محدوده ی دمایی 10 - 7 درجه سانتی گراد در اواخر زمستان) با چهار غلظت اسید سالیسیلیک (0، 100، 200 و 400 میکرومول) به صورت تصادفی در کرت ها ی آزمایشی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمار اسید سالیسیلیک در هر دو رقم بر اکثر صفات مورد بررسی اثر معنی داری داشته است به طوری که در نمونه گیری بعد از محلول پاشی مرحله ی اول، تغییرات فیزیولوژیک و آناتومیک چشمگیری حاصل شد. میزان کلروفیل، فلاونوئید، پرولین، قند و آنزیم های آنتی اکسیدان پر اکسیداز و پلی فنول اکسیداز در تیمار عدم مصرف اسید سالیسیلیک در رقم مقاوم بیشتر از رقم حساس بود. محلول پاشی اسید سالیسیلیک موجب افزایش عملکرد بذر در هکتار شد. بیشترین ارتفاع بوته، وزن صد دانه و وزن خشک اندام هوایی در رقم مقاوم بدست آمد. تیمار 100 میکرومول اسید سالیسیلیک در رقم مقاوم در مرحله ی اول محلول پاشی بیشترین تعداد غلاف در بوته را دارا بود و بیشترین تعداد بذر در غلاف در رقم مقاوم در مرحله ی دوم محلول پاشی با غلظت 200 میکرومول حاصل شد. محلول پاشی اسید سالیسیلیک موجب افزایش چین خوردگی و تزئینات برگ هر دو رقم شد. ضخامت پهنای برگ تحت تأثیر اسید سالیسیلیک افزایش یافت و دستجات آوندی ریشه در رقم مقاوم قطر بیشتری داشتند. همچنین به دلیل تأثیرات مثبت این شبه هورمون بر فرآیند فتوسنتز و جذب عناصر، می توان با مصرف اسید سالیسیلیک، افزایش در کمیت و کیفیت عملکرد و اجزاء عملکرد گیاه را شاهد بود.

بررسی اثر کلسیم در کاهش سمیت کادمیوم وتکوین ساختاری ریشه و فعالیت آنزیم پراکسیداز در گونه بابونه matricaria chamomilla
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1390
  سوده فرزادفر   فاطمه زرین کمر

امروزه افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا آب و خاک های کشاورزی در اثر فعالیت های انسانی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد و یکی از مهم ترین تنش های محیطی برای گیاهان محسوب می شود که موجب القای اکسیژن های واکنشگر شده و از این راه نیز به سلول های گیاه آسیب می رساند. کادمیوم یکی از مهمترین فلزات آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی، فیزیولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. کلسیم به دلیل اثر رقابتی با کادمیوم منجر به کاهش جذب، انتقال و تجمع کادمیوم در گیاه می شود. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است. در تحقیق حاضر نقش کلسیم در بهبود سمیت کادمیوم برتکوین ساختاری ریشه و فعالیت آنزیم پراکسیداز در گونه بابونه مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله پنجه دهی که در آن برگ ها همگی از ناحیه یقه ظاهر می شوند به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تاثیر غلظت های صفر، 1/0 و 5 میلی مولار کلسیم و صفر، 120 و 180 میکرومولار کادمیوم قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی بعد از طی یک هفته انجام شد. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی با افزایش غلظت کلسیم در گیاهان تیمار شده با کادمیوم، بیومس ریشه افزایش یافت. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نشان داد که با افزایش کلسیم در گیاهان تیمار شده با کادمیوم قطر ریشه، بافت آوندی، ضخامت اپیدرم و پارانشیم پوست ریشه افزایش یافت. نتایج حاصل از اندازه گیری میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز نشانگر کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز همزمان با افزایش غلظت کلسیم در گیاهان تیمار شده با کادمیوم بود.

جذب فلزات سنگین و همزیستی میکوریزایی گیاه صبرزرد (aloe vera) در اقلیم خشک و سرد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1391
  مرتضی حسینی رنجبر عرب آبادی   حسن زارع مایوان

آلودگی ناشی از حضور فلزات سنگین در هوا، آب و خاک یکی از مشکلات مهم اکولوژیک در سطح جهان است. فلزات سنگین عموماً در غلظت های خیلی کم منجر به اختلال در فعالیت های متابولیکی گیاهان می گردند. نتایج مطالعات بر روی گیاه آلوئه ورا نشان داده است که آلوئه ورا توانایی جذب مقادیر زیادی از فلزات سنگین از جمله fe,al,zn,mn,cu :و v را دارد و از این حیث، می تواند در پالایش خاک، مورد استفاده قرار گیرد. نتایج مطالعات نشان داده که قارچ های میکوریزی (vam) اثر مثبت و معنی داری بر رشد و نمو و میزان ژل برگ های آلوئه ورا دارند. در این تحقیق قابلیت جذب فلزات سنگین و همچنین اثر همزیستی میکوریزایی گیاه آلوئه ورا در سه سن رویشی یک ماهه، سه ماهه و شش ماهه در دو منطقه منتخب گله دار (مبدأ) و رفسنجان (مقصد) در شرایط مزرعه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری با طرح تصادفی در 12 پلات 2×2 مترمربع از خاک، ریشه ها و برگ گیاهان در پاییز سال 1390 در 4 تکرار برای هر گروه سنی به عمل آمد. نمونه ها بسته بندی، کدگذاری و برای انجام تحقیقات بیشتر به آزمایشگاه منتقل شد. آنالیز نمونه های خاک به روش xrf و نمونه های گیاهی به روش جذب اتمی به منظور تعیین محتویات فلزات سنگین صورت گرفت. اسپورهای قارچ های میکوریزایی برای هر نمونه خاک شمارش گردید. از ریشه گیاهان برش های طولی و عرضی تهیه، رنگ آمیزی و مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت. برای تعیین درصد آلودگی میکوریزایی از روش gride line intersect استفاده شد. اطلاعات حاصل مورد آنالیز آماری توسط نرم افزار spss 19 قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که گیاه آلوئه ورا قابلیت جذب فلزات سنگین را دارد. ریشه های گیاه، همزیست با قارچ های میکوریزی (vam) هستند که با افزایش سن گیاه درصد همزیستی افزایش می یابد. میزان جذب فلزات سنگین توسط گیاهان رابطه مستقیمی با خواص فیزیکی و شیمیایی خاک و همزیستی گیاه با قارچ های میکوریزایی دارد . بطوری که، گیاهانی که درخاک رفسنجان (مقصد) رشد کرده بودند، به دلیل میزان بیشتری از فلزات سنگین در خاک در مقایسه با گیاهان منطقه گله دار دارای بیوماس کمتری بودند. نتایج حاصل نشان داد که گیاه آلوئه ورا قابلیت جذب فلزات سنگینی نظیر al>fe>mn>cu>pb>zn را دارد. نتایج نشان می دهد که از گیاه آلوئه ورا می توان در پالایش خاک های آلوده به فلزات سنگین استفاده کرد از طرفی، استفاده مستقیم از این گیاه در صنایع مختلف غذایی، آرایشی و بهداشتی و دارویی ممکن است انسان را با مشکلات سلامتی مواجه کند با این حال قارچ های میکوریزایی می توانند انتقال فلزات سنگین از ریشه به برگ های این گیاه را کاهش دهند.

نقش گونه فستوکای بلند (festuca arundinacea) در گیاه پالایی خاک آلوده به ترکیبات گازوئیلی (کل هیدروکربن های نفتی) و ارتباط آن با مراحل تکوین ریشه و اندازه گیری فعالیت آنزیم لاکاز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1391
  فاطمه ری پور   فاطمه زرین کمر

هیدروکربن های نفتی (tphs) از جمله گازوئیل، جزء آلاینده های معمول خاک بوده که می توانند حاوی ترکیبات سمی باشند. زیست پالایی روشی پذیرفته شده برای پاکسازی خاک های آغشته به ترکیبات نفتی می باشد که یکی از انواع آن، گیاه پالایی است. نکته مهم برای موفقیت آمیز بودن پالایش خاک های آلوده به ترکیبات نفتی با روش گیاه پالایی، انتخاب گیاهان مناسب با قابلیت رشد و سازگار شدن با محیط آلوده است. جنس festuca، گیاهی علفی از تیره گرامینه می باشد که به دلیل داشتن ریشه گسترده و عمیق با طبیعت فیبری، موجب ایجاد محیط مناسب برای افزایش تجزیه آلاینده های نفتی می گردد. در این تحقیق، تأثیر خاک آلوده به گازوئیل بر درصد جوانه زنی، مقدار بیومس و آناتومی اندام های رویشی و نیز میزان فعالیت آنزیم های لاکاز و پراکسیداز در اندام های رویشی فستوکا، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا بذر گیاه در خاک آلوده به گازوئیل در غلظت های 10000، 20000 و ppm 30000 در شرایط گلخانه ای کاشته شد. برداشت گیاه در تیمارهای زمانی هفتگی به مدت یک ماه پس از جوانه زنی بذر صورت گرفت و همچنین، بررسی خاک از لحاظ باقیمانده tphs توسط دستگاه gc انجام شد. نتایج نشان دادند که با افزایش آلودگی در خاک، درصد جوانه زنی بذر، رشد طولی و وزن تر اندام های رویشی کاهش می یابد. بر اساس مطالعات سطح برگ، با افزایش آلودگی، پهنای سطح برگ کاهش می یابد اما افزایش در طول کرک و همچنین طول و پهنای روزنه های سطح رویی برگ مشاهده می شود. در ضمن تراکم موم ها در سطح برگ بیشتر شده و به حالت بی نظم در کل سطح برگ پراکنده می گردند. مطالعات ساختاری ریشه به طور کلی، نشان دهنده افزایش قطر ریشه، قطر آوند چوب و آبکش، بیشتر شدن ضخامت لایه اپیدرم، پارانشیم پوست، لایه آندودرم، نوار کاسپاری و دایره محیطیه تحت اثر تیمار آلودگی خاک می باشد. بررسی تغییر فعالیت لاکاز نشان دهنده افزایش معنادار فعالیت آنزیم موجود در ریشه در تیمارهای 10000 و 30000 نسبت به شاهد می باشد. مقدار فعالیت این آنزیم در ریشه فستوکا به مراتب بیشتر از اندام هوایی است اما در اندام هوایی نیز، یک روند افزایشی در فعالیت لاکاز در هر چهار هفته مورد مطالعه دیده می شود. بررسی تغییر فعالیت آنزیم پراکسیداز ریشه، در تمامی هفته ها بیانگر کاهش معنادار فعالیت آنزیم در هر یک از تیمارهای 10000 و 30000 نسبت به شاهد می باشد. اما بررسی تغییر فعالیت این آنزیم در برگ فستوکا در هر چهار هفته، حداقل در بالاترین تیمار نسبت به شاهد افزایش معنادار دارد. سنجش ترکیبات نفتی باقیمانده در خاک پس از مدت زمان معین نشان می دهد که با افزایش شدت آلودگی خاک، درصد پاکسازی خاک کاهش می یابد. اما از طرفی برای یک غلظت مشخص آلاینده، با گذشت زمان درصد پاکسازی خاک بیشتر می شود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که festuca arundinacea با ایجاد تغییراتی در ساختار و فعالیت های آنزیمی خود می تواند آلودگی خاک به گازوئیل را تا غلظت ppm 30000 تحمل کرده و در ضمن به عنوان گزینه مناسبی برای گیاه پالایی مناطق آلوده به ترکیبات نفتی همچون گازوئیل به کار رود.

بررسی اثر شرایط هیپوکسی بر تغییرات مورفولوژیکی ریشه و میزان پرولین و کربوهیدرات های گیاه نخود
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1391
  مهرداد نظری   اکبر مستأجران

گیاهان عالی برای رشد و متابولیسم به اکسیژن نیاز دارند، لذا وجود اکسیژن کافی در منطقه ی ریزوسفر برای سلامت سیستم ریشه و حداکثر رشد گیاه ضروری است. منطقه ی ریزوسفر به طور متداول به دلایلی از جمله غرقابی خاک، تراکم خاک، آبیاری زیاد یا زهکشی ضعیف در معرض هیپوکسی موقت قرار می گیرد. بیش از یک سوم مناطق تحت کشت آبی در دنیا تحت تأثیر شرایط غرقابی قرار دارند و لذا اثرات مخرب تنش هیپوکسی به صورت پراکنده برای همه گیاهان در همه مناطق قابل مشاهده است. عمده کشورهای تولید کننده نخود در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند و حدود 90 درصد از محصول نخود جهان در شرایط دیم تولید می شود. در ایران نیز به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای تولیدکننده نخود، عمده کشت این محصول به صورت دیم انجام می گیرد. در شرایط دیم تنش غرقابی (هیپوکسی) در اوایل رشد و تنش خشکی در انتهای رشد از تنش های عمومی گیاهان یک ساله قلمداد می شود. بنابراین در برخی سال ها به دلیل توزیع نامناسب بارندگی، احتمال وجود تنش غرقابی کوتاه مدت برای نخود خصوصاً در مراحل اولیه رشد در ایران وجود دارد. لذا این تحقیق برنامه ریزی شد تا اثر هیپوکسی کوتاه مدت روی تغییرات مورفولوژیکی ریشه و میزان تغییرات پرولین و کربوهیدرات های گیاه نخود در ریشه و قسمت هوایی در شرایط هیپوکسی و بازیابی مورد بررسی قرار گیرد.با استفاده از نتایج این بررسی می توان ارقامی که تحمل و مقاومت بیشتری به شرایط غرقابی (هیپوکسی) در اوایل دوره رشد دارند را عنوان نمود و در ضمن به برخی از علت ها و مکانیزم های کمکی اشاره نمود. برای انجام این تحقیق، بذر چهار رقم گیاه نخود (ilc482، آرمان، گریت و آزاد) از مرکز تحقیقات دیم ایران تهیه گردید، سپس بذرها پس از ضدعفونی شدن به جهت جوانه زنی به مدت سه روز در تاریکی و در شرایط مرطوب قرار گرفتند. پس از ظهور جوانه ، بذور به گلدان های حاوی پرلیت منتقل و به مدت هفت روز در اتاق کشت در شرایط کنترل شده نگهداری شدند. پس از این مدت گیاهچه ها به محیط هیدروپونیک حاوی محلول غذایی هوگلند انتقال داده شدند. پس از اتمام مرحله ی کاشت، تمامی ظرف های محیط هیدروپونیک توسط پمپ هوا به مدت ده روز به صورت یکسان هوادهی گردیدند. سپس تیمار هیپوکسی به گیاهچه های هیجده روزه از طریق تزریق گاز ازت 9/99% به محیط کشت، به مدت دو و یا چهار روز حسب طرح آماری اعمال گردید. در این مدت از گیاهان شاهد و تحت تنش به صورت روزانه نمونه برداشت شد. جهت بررسی اثر بازیابی پس از تنش، بخشی از گیاهانی که قبلا تحت تنش دو و چهار روزه بودند مجدداً توسط پمپ هوا به مدت یک و سه روز هوادهی گردیدند. این آزمایش به صورت آزمون فاکتوریل، طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. پارامترهای مختلف از جمله تغییرات آناتومیکی ریشه، میزان وزن تر و خشک، پرولین، کربوهیدرات های محلول و احیاء ریشه و بخش هوایی در همه ی نمونه های برداشت شده مورد سنجش قرار گرفت. برش گیری از نمونه های گیاهی به جهت بررسی تغییرات آناتومیکی ریشه به صورت دستی و از 3-1 سانتی متری نزدیک طوقه انجام گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که پس از اعمال تنش هیپوکسی، وزن خشک ریشه و بخش هوایی چهار رقم نخود در مقایسه با گیاهان شاهد کاهش معناداری را نشان داد. در مقابل، میزان پرولین در پایان زمان تنش دو و چهار روزه در ریشه و بخش هوایی افزایش یافت که میزان این افزایش در تنش هیپوکسی چهار روزه به مراتب بیشتر از تنش دو روزه بود. در ضمن میزان کربوهیدرات های محلول و احیاء در شرایط تنش به طور معنی داری نسبت به گیاهان شاهد افزایش یافت. علاوه براین، مطالعه آناتومیکی ریشه گیاهان شاهد و گیاهان تیمار شده با تنش هیپوکسی نشان داد که تنش هیپوکسی باعث ایجاد تغییرات آناتومیکی در ریشه گیاهان رشد یافته در شرایط هیپوکسی می شود. گیاهان شاهد، دارای سلول های سالم و کروی شکل، فضاهای بین سلولی و دیواره های سلولی کاملاً مشخص و سالم هستند. در حالی که گیاهانی که تحت هیپوکسی قرار داشتند دارای سلول های بی نظم با دیواره در حال از هم گسیختن، فضاهای بین سلولی نسبتاً بزرگ و دیواره سلولی به شدت نازک شده که در مواردی نیز تخریب شده بود مشاهده شد. این حالت بیانگر شکل گیری آئرانشیم بوده که در رقم گریت در مقایسه با سایر ارقام مشخص تر بود. همچنین تنش هیپوکسی باعث کاهش ضخامت نوار کاسپاری لایه آندودرم شد که میزان کاهش در تنش چهار روزه بیشتر بود. در بازیابی یک روزه پس از تنش هیپوکسی اثرات تنش ادامه داشت، به طوری که بازیابی یک روزه نتوانست از کاهش وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی، افزایش میزان پرولین، کربوهیدرات های محلول و احیاء، شکل گیری آئرانشیم و کاهش ضخامت نوار کاسپاری جلوگیری کند. در مقابل، بازیابی سه روزه تا حدودی توانست اثرات تنش هیپوکسی را بهبود دهد و باعث افزایش وزن ترو خشک ریشه و بخش هوایی، کاهش میزان پرولین، کربوهیدرات های محلول و احیاء، بهبود وضعیت سلول های کورتکس و افزایش ضخامت نوار کاسپاری در مقایسه با دوره هیپوکسی و دوره بازیابی یک روزه شد. با توجه به این مشاهدات می توان نتیجه گرفت که تنش غرقابی سبب کاهش وزن تر و خشک ریشه و بخش هوایی و افزایش میزان پرولین، میزان کربوهیدرات های محلول و احیاء، از یک طرف و از طرف دیگر سبب تغییر نظم و تخریب سلول های کورتکس و کاهش ضخامت نوار کاسپاری می شود که این وقایع در ارقام مختلف نخود متفاوت است. در بین چهار رقم نخود مورد ارزیابی می توان عنوان نمود که رقم آرمان نسبت به هیپوکسی حساس تر و رقم گریت مقاوم تر است.

اثر غرقابی کوتاه مدت بر روی آنزیم سلولاز و آنزیم های آنتی اکسیدان در گیاه آفتابگردان (.helianthus annus l)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده علوم 1390
  ژیلا زمانی فرادنبه   اکبر مستاجران

وقوع تنش غرقابی عمدتاً در مناطق شمالی کشور مصادف با رشد رویشی اولیه گیاه حادث می شود که نتیجه آن کاهش رشد و میزان محصول است به همین دلیل بررسی اثر تنش غرقابی کوتاه مدت در ارقام مختلف آفتابگردان و توان بازیابی آن ها پس از قرارگیری در معرض تنش می-تواند به انتخاب رقم مقام جهت کشت در این مناطق کمک نماید. لذا با توجه به مطالب فوق تنش دو و چهار روزه هیپوکسی و بازیابی یک و دو روزه پس از هر مرحله از تنش بر روی چهار رقم از گیاه آفتابگردان (لاکومکا، آلستار، یوروفلور و هایسان25) اعمال گردید. به این منظور گیاهان پس از مرحله جوانه زنی به محلول غذایی هوگلند منتقل و به مدت یک هفته به طور پیوسته هوادهی شدند. زمانی که گیاهان پانزده روز سن داشتند، تحت تنش دو و چهار روزه حسب طرح آزمایش قرار گرفته و در مقابل گیاهان شاهد در شرایط مطلوب به رشد خود ادامه دادند. پس از دو و چهار روز تنش هیپوکسی، بازیابی یک و دو روزه اعمال شد. سپس نمونه برداری از هر مرحله تنش هیپوکسی، بازیابی و گیاهان شاهد، انجام گرفت و نمونه ها به دو بخش جهت اندازه گیری وزن خشک ریشه و بخش هوایی تقسیم شدند و سپس از عصاره ریشه برای تعیین میزان فعالیت آنزیم سلولاز و آنزیم های آنتی اکسیدان (گایاکول پراکسیداز، لاکاز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در پایان اعمال دو و چهار روز تنش هیپوکسی اختلاف میزان وزن خشک ریشه و بخش هوایی بین گیاهان شاهد و تنش دیده از نظر آماری معنی دار است به طوری که در هر مرحله از تنش هیپوکسی کاهش وزن خشک ریشه و بخش هوایی نسبت به وضعیت شاهد به ترتیب در حدود 33% و 11% می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده میزان تغییرات وزن خشک ریشه به مراتب بیشتر از بخش هوایی است که می توان علت این اختلاف را قرارگیری مستقیم ریشه در معرض تنش هیپوکسی دانست. در ضمن در طی دوران بازیابی، گیاهان قادر بوده اند تا این کاهش وزن ناشی از شرایط تنش هیپوکسی را جبران نمایند، اما پس از دو روز بازیابی هنوز به وزن گیاهان شاهد نرسیدند به طوری که هنوز در وزن خشک ریشه و بخش هوایی به ترتیب 20 و 5 درصد اختلاف وزن مشاهده می شود. در طی هر مرحله از تنش هیپوکسی مقادیر آنزیم های سلولاز، گایاکول پراکسیداز، لاکاز، کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز نسبت به وضعیت شاهد افزایش قابل توجهی را نشان دادند که این افزایش به-ترتیب حدود 437، 346، 195، 257 و 272 درصد پس از دو روز تنش می-باشد. در پایان به دلیل این که رقم لاکومکا در پاسخ به تنش هیپوکسی رفتار سازگارتری از خود نشان می دهد می تواند این رقم به عنوان رقم سازگار نامیده شود و رقم هایسان به دلیل قابلیت بیشتر بازیابی به عنوان رقم سازگارتر به شرایط بازیابی معرفی گردید.

بررسی مولکولی برخی از ژن های مسیر ایزوفلاونوئیدها ، فعالیت آنزیم های لاکاز و پراکسیداز و تغییرات ساختاری در گیاه یونجه (medicago sativa l. ) تحت تنش سرب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم 1392
  سیما قلیچ   فاطمه زرین کمر

آلودگی فلزات سنگین، به ویژه فلز سرب، در محیط زیست یکی از مهم ترین تنش های محیطی برای گیاهان محسوب شده که موجب کاهش رشد و عملکرد آنها می گردد. ایزوفلاونوئید مدیکارپین یکی از مهم ترین ترکیبات گیاه یونجه است که تجمع و ترشح و افزایش بیان ژن آنزیم های کلیدی مسیر بیوسنتزی آن در پاسخ به تنش های زیستی و غیر زیستی مختلف گزارش شده است. در این تحقیق، بررسی بیان ژن و فعالیت آنزیم های کلیدی مسیر بیوسنتزی مدیکارپین و تجمع این ترکیب تحت تنش سرب بررسی شد. همچنین فعالیت آنزیم های لاکاز و پراکسیداز و نقش اکسیداسیون فلاونوئیدها در تحمل تنش سرب انجام گردید. مطالعات ساختاری نیز به منظور فهم بیشتر چگونگی مقابله با تنش سرب در گیاه یونجه به عنوان یکی دیگر از اهداف این پژوهش انجام شد. بدین منظور گیاهان یونجه (رقم همدانی) در دو مرحله تکوینی( مرحله جوانه زنی و مرحله رویشی ) با غلظت های 120، 240، 500 و 1000 میکرومولار سرب به مدت 10روز در قالب طرح آماری کاملا تصادفی تحت تیمار قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان دهنده کاهش رشد گیاهان یونجه و افزایش میزان جذب سرب در ریشه و اندام هوایی بود. میزان ترکیبات فنول کل، فلاونوئید کل و اورتو دی فنول کل افزایش یافت. تیمار سرب باعث ایجاد تنش اکسیداتیو در گیاه شده و میزان تولید پراکسید هیدروژن، میزان پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی افزایش یافت. نتایج نشان دهنده افزایش فعالیت آنزیم های پراکسیداز، لاکاز و فنیل آلانین آمونیالیاز تحت تیمار سرب در گیاهان یونجه بودند. میزان مدیکارپین در ریشه دانه رست های تحت تیمار کاهش یافت. از سوی دیگر بررسی کمی بیان ژن های pal ، chs وvr نشان داد که تنش سرب در مرحله جوانه زنی بر بیان این ژن ها بی تاثیر بوده است. در مرحله رویشی با افزایش غلظت سرب در محیط رشد گیاهان در حالیکه میزان مدیکارپین داخل ریشه کاهش یافت، میزان خروج مدیکارپین از ریشه ها به محیط رشد افزایش یافت. میزان بیان ژن های pal ، vrوchs در ریشه کاهش یافت اما در اندام هوایی میزان بیان هر سه ژن افزایش یافت. عمده ترین تغییرات ساختاری مشاهده شده در سطح برگ ها شامل کاهش قطر دهانه روزنه و افزایش طول سلول محافظ روزنه و تغییرات موم های سطح برگ بود. در ریشه و ساقه گیاهان تحت تیمار، ذرات سرب به طور عمده در دیواره های سلولی بافت های اپیدرم، پارانشیم پوست و کلانشیم مشاهده شدند. بررسی های تشریحی بر روی بافت های ریشه و ساقه حاکی از افزایش قطر ریشه و دستجات آوند چوب و آبکش و کاهش ضخامت پارانشیم پوست ریشه و افزایش قطر ساقه، اپیدرم، پارانشیم پوست و مغز ساقه بود. به طور کلی می توان گفت که گیاه یونجه به خوبی می تواند غلظت های بالای فلز سرب را تحمل کند و با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق مجموعه ای از سازو کار های تشریحی و فیزیولوژیک را در جهت تحمل بهتر و به حداقل رساندن اثرات سمی فلز سرب به کار می گیرد.

بررسی تاثیر آلودگی فنانترن بر تکوین ریشه یک گونه فستوکا (festuca arundinace)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1391
  فرشته ستوده   فاطمه زرین کمر

هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (pah)قسمتی از آلاینده های نفتی موجود در محیط اند که شدیدا" در اکوسیستم های زمینی پایدارند. به علاوه آن ها لیپوفیلیک هستند و ممکن است در گیاهان تجمع یابند و به طور غیرمستقیم می توانند باعث درمعرض قرار گرفتن انسان از طریق مصرف غذایی شود. برای کاهش آلودگی های نفتی، روش های فیزیکی و شیمیایی متعددی وجود دارد که بسیاری از آن ها به سبب هزینه بالا و اثرات جانبی مضر، کمتر استفاده می شوند. بنابراین در سال های اخیر به روش های زیستی نظیر گیاه پالایی((phytoremediation توجه بیشتری شده-است. انتخاب نوع گیاه از اهمیت خاصی برخوردار است. علت استفاده از گونه ی festuca arundinaceae، به خاطر سیستم ریشه ای افشان آن ها می باشد. این نوع سیستم ریشه ای گسترده، سبب افزایش سطح جذب آب و عناصر غذایی می شود. در تحقیق حاضر، تاثیر 3 غلظت (80، 300 و 600) فنانترن ، یکی از (pahs)، بر آناتومی ریشه گیاه فستوکا در مدت 10، 20 و 30 روز، میزان جذب این آلاینده توسط ریشه گیاه فستوکا و همچنین میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی (کاتالاز و پراکسیداز) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ابتدا بذر گیاه در گلدان های حاوی خاک آلوده به فنانترن در غلظت های 0، 80، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم خاک کاشته و پس از طی مدت 10، 20 و 30 روز برداشته شدند. نتایج نشان داد که بیشترین میزان جذب فنانترن مربوط به ریشه گیاه 30 روزه تحت تیمار آلودگی خاک با غلظت 600 میلی گرم بر کیلوگرم خاک بود. افزایش غلظت فنانترن خاک، سبب کاهش رشد طولی و بیومس گیاه شد. از طرفی با افزایش غلظت فنانترن خاک، میزان فعالیت آنتی اکسیدانی ریشه ی گیاه فستوکا افزایش یافت.

بررسی آناتومی سه گونه trigonella foenum-graecum, trigonella persica ,trigonella ellipticaو تعیین کمی ترکیب trigonelline در مراحل مختلف تکوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم پایه 1392
  شی ناز خاکی نژاد خانی   فاطمه زرین کمر

شنبلیله یک گیاه یکساله متعلق به خانواده فاباسه یا لگومینوزه می باشد. این گیاه در کشورهای مدیترانه ای و آسیای غربی یافت می شود، همچنین در بخش هایی از ایران از جمله لاهیجان، اصفهان و. . . نیز وجود دارد. این گیاه تاریچه ای طولانی در استفاده های پزشکی دارد. تریگونلین (n- متیل نیکوتینات ) مهمترین آلکالوئید موجود در شنبلیله می باشد، این متابولیت ثانویه از نیکوتینات شکل گرفته است. این ماده دارای خصوصیات فیزیولوژیکی متفاوتی ضد سرطان، بازتولید دندریت ها و آکسون ها، تقویت حافظه (بیماری آلزایمر) و ضد دیابت (کاهش سریع سطح گلوکز خون ) می باشد. تریگونلین از سه گونه اندمیک ایرانی،trigonella foenum-graecum ,t. persica,t. ellipticaطبق پروتوکل استخراج شد و میزان تریگونلین عصاره آنها توسط دستگاه hplcدر مراحل مختلف رویشی اندازه گیری شد. بر طبق نتایج ما، در گونه t. foenum-graecumبیشترین میزان تریگونلین در دانه و سپس گل آن می باشد. در گونه های t. persica ,t. ellipticaبیشترین میزان تریگونلین در ل و سپس دانه می باشد. این نتایج نشان می دهد که در گونه های مختلف جایگاه ذخیره تریگونلین متفاوت است و ما دریافتی که در تمام این گونه ها الگوی مشابهی وجود دارد که با بالا رفتن سن گیاه، سطح تریگونلین در بافت ها کاهش می یابد

بررسی اثر اشعه فرابنفش (uva , b) بر ساختارتشریحی گیاه بنفشه سه رنگ ( (viola tricolor l.و مقدار فلاونوئیدهای آن در مراحل مختلف تکوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1392
  سمیه سالاری جلگه   فاطمه زرین کمر

پرتو فرابنفش قسمتی از طیف خورشید است که دارای انرژی بالایی است و بر اساس طول موج به سه طیف ( nm400-320a (،nm) 320-280b ( ، nm) 280-100c (، تقسیم می شود. گیاهان بیش از سایر موجودات در معرض این اشعه قرار دارند بدین دلیل گیاهان برای حفاظت از خود سازوکارهای دفاعی شامل مکانیسم های آنزیمی و غیر آنزیمی در مقابل این اشعه در خود ایجاد می نمایند. از این سازوکار دفاعی می توان در مورد گیاهان دارویی استفاده نمود. در این تحقیق تاثیر پرتو فرابنفش با طول موج (nm400-280) بر مقدار موسیلاژ، فلاونوئیدکل، ترکیب دارویی روتین، کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها بررسی شد. همچنین سنجش فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز در تحمل به تنش پرتو فرابنفش انجام گردید. مطالعات ساختاری نیز به منطور فهم بیش تر چگونگی مقابله با تنش پرتو فرابنفش در گیاه بنفشه سه رنگ به عنوان یکی دیگر از اهداف پژوهش انجام شد. بدین منظور گیاهان بنفشه سه رنگ در دو مرحله ی تکوینی ( مرحله رویشی و مرحله زایشی) به مدت یک ماه، 4 ساعت در روز در قالب طرح آماری کاملا تصادفی تحت تیمار قرار گرفتند. بر مبنای نتایج بدست آمده رشد طولی و عرضی برگ گیاهان پرتو دیده در مقایسه با گروه شاهد کاهش یافت. بررسی های تشریحی حاکی از افزایش ضخامت پارانشیم پوست، اپیدرم، کوتیکول، و سلول های موسیلاژی در بافت‎ های ساقه، دمبرگ و برگ بود. غلظت کلروفیل a و b و کلروفیل کل نیز تحت تیمار پرتو فرابنفش به طور معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت. و مقدار فلاونوئیدکل، موسیلاژ و ترکیب روتین به مقدار قابل ملاحظه ای در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. به طور کلی می توان گفت که گیاه بنفشه سه رنگ در مقایسه با گیاهان دیگر می تواند تنش فرابنفش را تحمل نماید و با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق مجموعه ای از سازوکارهای تشریحی و فیزیولوژیکی را در جهت تحمل بهتر تنش به کار گیرد.

تاثیر سمیت کادمیم بر گیاه کاهو (s. lactuca sativa)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده زیست شناسی 1390
  ایوب کریمی   حسن زارع مایوان

چکیده آلودگی خاک به فلزات سنگین، نتیجه بسیاری از فعالیت های بشری نظیر معدن کاوی، استخراج و ذوب فلزات و کاربرد کودها، سموم و قارچ کش های کشاورزی و غیره می باشد. کادمیم فلز سمی برای موجودات زنده و محیط زیست می باشد.کادمیم اگرچه برای رشد گیاه ضروری نیست، اما به راحتی از طریق ریشه جذب می شود. حضور مقادیر زیاد فلزات سنگین باعث ایجاد سمیت در گیاهان می گردد. کاهو با نام علمیlactuca sativa s. که گیاهی پر مصرف در رژیم غذایی مردم است و افزایش تقاضا برای آن در بین مردم دیده می شود دارای حساسیت بالایی در جذب و ذخیره کادمیم در بین سبزی های خوراکی می باشد. با توجه به اینکه زمین های کشت این گیاه بیشتر در حاشی? شهرها و یا نزدیک رودخانه ها و کارخانه های حاشیه ای می باشد و با فاضلاب حاوی این عناصر سنگین آبیاری می شوند. همچنین قابلیت بالای جذب و ذخیر? عنصر سنگینی نظیر کادمیم در برگ های کاهو که بخش خوراکی گیاه به شمار می رود بسیار بالاست و از طرف دیگر، تهدید سمیت کادمیم بر سلامتی انسان از طریق مصرف کاهو محتمل است. بدین منظور جهت تعیین حدود کلی تحمل گیاه کاهو به جذب کادمیم، کاهو در هفت سطح کادمیم (صفر، 5 ،10 ،20 ،40 ،60 و 100 میلی گرم در کیلوگرم) درنمونه ای از خاک اطراف گلخان? دانشگاه تربیت مدرس تهران کشت داده شد. از قسمت های مختلف گیاه (ریشه واندام هوایی) و خاک نمونه برداری شده، مراحل آماده سازی بر روی نمونه ها انجام گرفته، نمونه ها جهت سنجش به وسیله دستگاه فلورسانس اشعه x(xrf) به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج به دست آمده رابط? مثبتی بین کادمیم خاک و مقدار جذب شده توسط گیاه را نشان داد. نتایج نشان داد که این تبعیت حدأکثر تا غلظت 40 میلی گرم در کیلوگرم کادمیم برای خاک و گیاه صادق است. تا همین مقدار نیز بیومس اندام هوایی و ریشه گیاه کاهش نشان داد. ازغلظت40 میلی گرم در کیلوگرم کادمیم خاک به بعد کاهش در بیومس اندام هوایی و ریش? گیاه شدید بود. کلمات کلیدی: کلریدکادمیم، کاهو ، آلودگی خاک. abstract the pollution of soil with heavy metals is resulted from the human activities such as mining, extraction and melting of metals, using agricultural fertilizers, poisons and fungicides, and this puts the human and environmental health in danger. cadmium is apoisonousmetal to living beings and to the natural environment. although cadmium it is not a necessary factor for growing of the plant, it is easily absorb through the root skin. the presence of large amounts of heavy metals makes toxicity in the plants. lettuce, with the scientific name lactuca sativa s. is popular vegetable in people diet and has an increasing demand. among the eatable vegetables, lactuca sativa s. has a high sensitivity to absorbing and storing cadmium. considering, on the one hand, that the cultivation lands of this plant are located mostly in suburban areas, near the rivers and marginal factories, and usually are irrigated with sewage that contains these heavy elements, and on the other hand, the high capability of lettuce in absorbing and storing heavy metals such as cadmium, the effect of toxicity cadmium on human health is a probable danger. thus, for determining the general extents of the tolerance of lettuce to the absorption of cadmium, it has been cultivated lettuce with seven levels of cadmium (0, 5, 10, 20, 40, 60, 100 mg/kg) in a soil sample of a round of the greenhouse of tarbiatmodares university. it has sampled from different parts of the plant (root and leaf) and from the soil, then the steps of preparation have been done, and the samples has been moved to laboratory for parting, studying the evaluating by the x ray fluorescence (xrf).the results have indicated a positive relation between the amount of cadmium in the soil and the absorbed amount of cadmium by the plant. according the results this dependency holds to the maximum cadmium density of 40 mg/kg for the soil and the plant. up to this maximum point, the biomass of leaf and root of the plant showed some decrease. from the density of 40 mg/kg on, the biomass of leaf and root of the plant was decreased sorely. key words: ، lactuca sativa s, cadmium chloride, soil pollution مقدمه کاهو با نام علمی:lactuca sativa s. جزء رسته magnoliophyta، رده magnolipsida، راسته asterales، تیره asteraceae (compositeae)، زیر تیره زبانه گلی ها، لیگولی فلور liguliflorae)) می باشد.کاهو یکی از قدیمی ترین سبزیجات دنیا است ، منشاء آن در هندوستان و آسیای مرکزی می باشد.کاهو طبق مدارکی که بدست آمده از شش قرن قبل از میلاد در ایران مصرف می شده است (1،6). فلزات به طور طبیعی با مقادیری مختلف در پوسته زمین وجود دارند. حفر معادن و استخراج فلزات، عملیات ذوب و پالایش، صنایع مختلف، تخلیه فاضلاب ها و انهدام زباله ها، کشاورزی و استفاده ازانواع کودهای شیمیایی، آفت کش ها، علف کش ها و حشره کش ها، پساب های صنعتی و خانگی و لجن فاضلاب ها که برای افزایش محصولات کشاورزی به خاک افزوده می شوند باعث رها سازی افزاینده فلزات به محیط زیست می شوند، مشکلات جدی برای محیط زیست پدیدآورده و سلامتی بشر را به خطر می اندازد. فلزات سنگین گروهی از فلزات با جرم حجمی بالاتر از 5 گرم بر سانتی متر مکعب هستند مانند : کادمیوم، کروم، جیوه، سرب، آلو مینیوم، نقره، نیکل و... ،که آلاینده های مهم محیط زیست به خصوص در مناطقی که فعالیت های انسانی بالاست به شمار می روند. (20،23). فلزات بر خلاف آلاینده های آلی از نظر شیمیایی قابل تجزیه نیستند، بنابراین به دلیل غیر قابل تجزیه بودن و آثار زیانبار فیزیولوژیک بر جانداران در غلظت های کم، اهمیتی ویژه درآلودگی محیط زیست دارند (23). متداولترین فلزات سنگین خاک در مناطق آلوده کادمیوم، سرب، کروم، مس، جیوه، نیکل و روی هستند (12). آلودگی فلزات سنگین، به غلظت هایی بالاتر از حد خطر ساز اطلاق می شود. از آنجا که خطر سازی هر کدام از فلزات متفاوت از دیگری است، لذا حدود مجاز هر فلز نیز متفاوت از سایر فلزات بوده و اختصاصی است. افزون بر این، حدود مجاز فلزات در خاک برای کاربرد های گوناگون و از کشوری به کشور دیگر و حتی در مناطق مختلف یک کشور، متفاوت است. کادمیم فلزی نرم به رنگ سفید نقره ای براق با جرم اتمی41/112 گرم، نقطه جوش 767 و نقطه ذوب 9/320 درجه سانتی گراد است. این عنصر به آسانی در اسید نیتریک محلول ولی در اسید کلریدریک و اسید سولفوریک به کندی حل می شود. کادمیم یکی از مهمترین آلاینده های زیست بوم است. این عنصر برای انسان و گیاه ضروری نیست. با اینکه بیش بود آن ضرری برای رشد گیاه ندارد، برای انسانها و حیوانات بسیار کشنده است (3،8،9،10). بنابراین باید از ورود آن به زیست بوم و زنجیره غذایی جلوگیری کرد. کادمیم در همه نقاط زمین وجود دارد. در نقاط دوردست و غیر مسکونی زمین، غلظت کادمیم در هوا کمتر از یک نانوگرم در متر مکعب هوا است. غلظت کادمیم در آب دریاهای باز و اقیانوس ها 02/0 تا 1/0 و در آب های شیرین و ساحلی کمتر از 1/0 میکروگرم در لیتر است. غلظت مجاز کادمیم در آب براساس استاندارد خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده آمریکا، 01/0 میلی گرم در لیتر است (21). مقدار کادمیم در خاک ها و سنگ ها بسیار متفاوت است. مقدار کادمیم در خاک معمولاً 1/0 تا 5/0 میلی گرم در کیلوگرم و در سنگ های فسفاته تا 100 میلی گرم در کیلوگرم نیز دیده شده است. کادمیم به شکل سولفید یا ترکیب با عناصر دیگر به صورت ناخالصی در معادن سنگ روی، مس و سرب یافت می شود. کادمیم متصاعد شده از سوختن نفت خام، سوخت ها و ذغال سنگ ممکن است با بارش های نیواری به سطح زمین برگردد. غلظت کادیمم در مواد غذایی غیر آلوده کمتر از 1/0 میلی گرم در کیلوگرم وزن تر است. این مقدار در فراورده های لبنی ،تخم مرغ، گوشت ماهی و گوساله کمتر از 01/0 و در سبزی ها، میوه ها و دانه ها کمتر از 2/0 میلی گرم در کیلوگرم است (2،7). منابع عمده پخش کادمیم در زیست بوم مراکز استخراج معادن فسفات، روی، مس، سرب، نفت خام و ذغال سنگ، کارخانه های ذوب فلزات، صنایع فولاد و استفاده از کادمیم در صنایع رنگ کاری، آب کاری، فلزکاری، باطری سازی، کاغذ سازی، پلاستیک، لامپ های فلورسنت، تلویزیون، سموم حشره کش و به ویژه استفاده از کودهای فسفاته با ناخالصی کادمیم و فاضلاب در کشاورزی است (ملکوتی و همکاران، 1379). مقدار کادمیم در لجن فاضلاب در کشورهای مختلف از 2 تا 1500 میلی گرم در کیلوگرم متفاوت است (21). کودهای شیمیایی فسفاته فلزات سنگینی از جمله کادمیم در خود دارند. میزان جذب کادمیم به وسیله گیاه به تحرک و فراهمی آن در محیط ریشه و آن نیز به نوبه خود به گونه شیمیایی کادمیم در خاک بستگی دارد. ویژگی های خاک مانند ظرفیت تبادل کاتیونی خاک ، phو ماده آلی خاک بر تجمع کادمیم در گیاه، حلالیت و تحرک آن در خاک تأثیر می گذارند. رطوبت، حرارت و تبخیر از عواملی هستند که باعث تسریع جذب فلزات سنگین به وسیل? گیاهان می گردند (21). در phهای پایین )خاک های اسیدی (فلزات سنگین زیادتری در اختیار گیاهان قرارمی گیرد. در صورت وجود فسفر در خاک و به علت تداخل آن با فلزات سنگین تماس گیاهان با فلزات سنگین کاهش می یابد (14،2). لیکن، برخی گیاهان مانند کاهو، اسفناج، کلم و کرفس میل بیشتری به جذب کادمیم داشته و آن را با غلظتی بسیار بیشتر از سایر گیاهان در پیکره خود ذخیره می کنند (24). توزیع کادمیم بین ریشه و بخش های هوایی گیاه به گونه گیاهی، محیط رشد و مدت زمان تماس گیاه با کادمیم بستگی دارد (20). جذب کادمیم به وسیله گیاه و ورود به زنجیره غذایی، سلامتی انسان ها و حیوانات را به گونه ای جدی تهدید می کند (21). کادمیم نسبتاً به آسانی به وسیله دستگاه گوارش و ریه انسان جذب می شود. دفع کادمیم بسیار کند است. نیمه عمر بیولوژیکی آن در بدن انسان 10 تا 30 ساله است. تقریباً نیمی از کادمیم جذب شده، در کبد و کلیه انباشته می شود. از عوارض کادمیم، بیماری هایی از جمله سرطان ریه و پروستات، آمفیزم و برونشیت، درد شکم، گاستریت، قی، نکروز کبدی، ضایعات کلیوی و دردهای عصبی پراکنده در بدن به نام ایتای- ایتای است (5,1). با توجه به اینکه کادمیم به صورت طبیعی در خاک وجود دارد ودر زنجیره غذایی حرکت می کند و نظر به آلودگی های اخیر حاصل از انتشار غبارها و ریزگردهای غباری از سوی عراق، مطالعه تاثیرات کادمیم بر روی رویش گیاه کاهو با نام علمی lactuca sativa l. ونقش گیاه در تثبیت ومتعادل کردن جذب کادمیم و بررسی اثر آن بر روی نحوه جذب وتجمع این فلز سنگین از خاک مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها برای انجام این مطالعه از خاک محوطه گلخانه دانشگاه تربیت مدرس استفاده گردید. نمونه های خاک انتقال داده شده به گلخا نه ابتدا در محل سرپوشیده و در هوای آزاد خشک شده و با استفاده از وسایل مکانیکی و یا آسیاب خاک کاملا خرد شدند و سپس از الک دو میلیمتری عبورداده شدند. به مقدار لازم جهت اندازه گیری ماده آلی از الک 5/0 میلیمتری نیز عبور داده شدند. پس از آماده سازی، نمونه های خاک به آزمایشگاه انتقال یافتند تا بافت، ماده آلی، اسیدیته اشباع و هدایت الکتریکی آنها اندازه گیری شود، بعد نمونه های خاک به آزمایشگاه فلزات انتقال یافتند تا مقدار کادمیم کل نمونه های خاک اندازه گیری شوند. غلظت آلاینده با توجه به حد مجاز کا دمیم در خاک انتخاب شد، به گونه ای که دامنه ای از غلظت صفرآن فلز تا چندین برابر غلظت مجاز را بپوشاند. غلظت مجاز کادمیم از 1 تا 5 میلی گرم در کیلوگرم خاک است. بنابراین، غلظت ها به صورت (صفر، 5 ،10 ،20 ،40 ،60 و100میلی گرم در کیلوگرم) انتخاب گردید در ضمن هر تیمار در 3 تکرار اعمال شد و پس از اینکه با آب به حد بین ظرفیت زراعی مزرعه و اشباع در آمد به مدت 45 روز به حالت ثابت به حال خود رها شد تا کلیه واکنش های شیمیایی، فیزیکی و حتی بیولوژیکی صورت بگیرد. بدین منظور ( آلوده کردن خاک)، ابتدا مقدار لازم از نمک کلرید کادمیم برای آلوده کردن جرم مشخصی از خاک محاسبه شد، سپس جرم محاسبه شده نمک به یک کیلو گرم از خاک افزوده شد و کاملا با آن مخلوط گردید تا پیش ماده ای همگن به دست آید. این پیش ماده آلوده، سپس کاملا با توده خاک مخلوط گردید. پس از آن خاک های آلوده تقریبا تا رطوبت اشباع آبیاری و به مدت 45 روز به حالت خود رها شدند که تا حد امکان برهم کنش های آلایند ه و خاک صورت پذیرد و شرایط آلودگی طبیعی تر باشد. در طول این 45 روز، کارهای تکمیلی از جمله آماده سازی گلخانه و مطمئن شدن آن از بابت امکانات، عدم آلوده بودن گلخانه به بیماری و حشرات پیگیری شد. و مقدمات انتقال فعالیت به گلخانه فراهم گردید. سپس نمونه خاک های آلوده شده باکادمیم بعد از 45 روز در گلدان های 3 لیتری شماره گذاری شده ریخته شده و جهت کشت بذر به گلخانه منتقل می گردد. بذر کاهوپیچ بلند (romain siahoo ) استفاده شده در این آزمایش از شرکت فلات خریداری شده؛ بذر دارای توان ژرمیناسیون 90 درصد ودرجه خلوص 99 درصد، بود. بذرها با عمق 4-5 سانتی متر (5 برابر طول بذر) وبا تراکم 08/0 بوته در مترمربع ( 5-6 بذر در هر گلدان) کاشته شدند. کاشت گیاهان، آبیاری و مراقبت و نگهداری تعیین ظرفیت مزرعه یک گلدان به طور کامل با خاک پر گردید و در آون 70 درجه به مدت 24 ساعت قرار گرفت تا رطوبت خود را کاملا از دست بدهد. سپس وزن گلدان مورد نظر اندازه گیری شد. پس از آن گلدان تا حد اشباع آبیاری شده و وزن آن دوباره مورد اندازه گیری قرار گرفت. تفاوت میان این دو عدد به عنوان ظرفیت مزرعه (field capacity) درنظر گرفته شد که در مورد گلدان های مورد نظر 150میلی لیتر محاسبه گردید. گلدان های کاشته شده در گلخانه در دمای حداکثر 28 درجه سانتی گراد و حداقل 15 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. درطول دورهه رشد گیاهان، عملیات آبیاری و وجین علف های هرز با دست انجام گرفت آبیاری گلدان ها با آب شهر تقریبا هر سه الی چهار روز انجام گرفت هربار به اندازه ظرفیت مزرعه ( 150میلی لیتر) و هرهفته یک بار نیز گلدان ها کاملا جابه جا شدند تا تمام گیاهان در شرایط محیطی (نور وگرما) یکسان قرار گیرند. برداشت گیاهان در مرحله 4 تا 5 برگی یعنی حدود 45 روز بعد از کاشت صورت گرفت پس از این مدت نمو نه های شاهد و تیمارهمگی از خاک خارج شده و برای ادامه مطالعات به آزمایشگاه منتقل شدند. آماده سازی نمونه های گیاهی و خاک جهت آنالیز xrf جهت آماده سازی نمونه های گیاهی واز بین بردن ترکیبات آلی آنها، ابتدا بخش های ریشه، ساقه و برگ نمونه ها جداسازی و خشک شد سپس در کوره در دمای 900-800 درجه سانتی گراد به مدت چهار ساعت قرار داده شد. خاکستر های به دست آمده به میزان 4 گرم برای از بین بردن ترکیبات آلی خاک منطقه با استفاده از o2 h2وآب مقطر شستشوی خاک انجام گرفت، نمونه به مدت 24 ساعت در دمای 120 درجه سانتی گراد آون قرار گرفت و به میزان 4 گرم از آن برای انجام دیگر مراحل آماده سازی به آزمایشگاه تحویل داده شد و آنالیزها با استفاده از دستگاه coxf – geo. maj - & trace – modi انجام گرفت. اندازه گیری وزن خشک اندام هوایی وریشه ابتدا خاک اطراف ریشه گیاهان به آرامی شسته شد و اندام هوایی از محل یقه از ریشه ها جدا شد. سپس نمونه ها در دمای اتاق خشک شدند و وزن خشک آنها مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج نتایج تجزیه نمونه های گرفته شده از گلخانه نتایج تجزیه های فیزیکی و شیمیایی نمونه های خاک جدول) 3-1( نتایج بعضی از تجزیه های فیزیکی و شیمیایی، خاک استفاده شده درگلخانه را نشان می دهد. جدول 3-1- نتایج تجزیه های فیزیکی و شیمیایی خاک استفاده شده در گلخانه (%om) ph ec بافت خاک (%clay) (%silt) (%sand) 75/1 57/7 26/3 لوم سیلتی رسی 50/32 50 50/17 بر پایه نتایج جدول (3-1) خاک استفاده شده در این پژوهش جهت کار گلخانه ای برای تکمیل اطلاعات، خاکی با بافت لومی سیلتی رسی، با مواد آلی اندک، غیر شور برای گیاه کاهو و با واکنش قلیایی ضعیف بود. رطوبت خاک در طی آزمایش های گلخانه ای تقریبا ثابت و برابر با رطوبت ظرفیت زراعی نگه داشته شد. نتایج تجزیه های مربوط به تعیین غلظت کادمیم در اندامهای کاهو جدول (3-2) نتایج مربوط به غلظت کادمیم در اندام هوایی و ریشه کاهو رشد یافته برروی خاک های آلوده شده با غلظت های مختلف کادمیم و فاکتورهای غلظت اندام هوایی و ریشه را نشان می دهد. جدول3-2- میزان کادمیم در برگ و ریشه کاهو رشد یافته برخاک های آلوده شده با تیمارهای مختلف و فاکتورهای غلظت برگ و ریشه. تیمار(کادمیم اعمال شده به خاک) میانگین غلظت کادمیم در برگ میانگین غلظت کادمیم درریشه scf rcf 0(شاهد) 69/1 98/0 65/2 54/1 5 04/9 66/5 80/1 12/1 10 49/9 51/6 94/0 64/0 20 52/9 53/8 47/0 42/0 40 52/9 22/10 23/0 25/0 60 52/9 18/10 15/0 16/0 100 29/9 22/10 092/0 101/0 نتایج جدول(3-2) نشان می دهد که تا غلظت 20 میلی گرم در کیلوگرم جذب و تجمع کادمیم در برگ از ریشه بیشتر بوده است. ولی از غلظت 40 میلی گرم در کیلو گرم کادمیم میزان تجمع در ریشه بیشتر از برگ شده است. از سوی دیگر با توجه به نتایج به دست آمده، از غلظت 40 میلی گرم در کیلو گرم به بعد اختلافی در میزان جذب مشاهده نشد.که حتی در غلظت 100 کاهش تجمع نیز مشاهده شد. و به احتمال قوی به خاطر سمیت بیش از حد کادمیم (در تیمار 100 اعمال شده ) برروی ریشه گیاه و ناتوان کردن آن در انتقال کادمیم از ریشه به برگ میزان تجمع در ریشه بیشتر ازبرگ شده است. بیومس گیاه جدول(3-3) نتایج تجزیه های مربوط به تعیین وزن خشک برگ، ریشه و گیاه کاهو رشد یافته بر خاک های تیمار داده شده با غلظت های مختلف را نشان می دهد. جدول 3-3- نتایج تجزیه های مربوط به تعیین وزن خشک برگ، ریشه و گیاه کاهو رشد یافته برخاک های تیمار داده شده با غلظت های مختلف در گلخانه تیمار(کادمیم اعمال شده) میانگین وزن خشک برگ برای هر تیمار میانگین وزن خشک ریشه برای هر تیمار میانگین وزن خشک گیاه برای هر تیمار 0(شاهد) 93/3 13/1 07/5 5 74/3 08/1 83/4 10 16/3 94/0 11/4 20 80/2 68/0 43/3 40 37/1 21/0 31/1 60 58/0 11/0 70/0 100 19/0 07/0 28/0 در خاک های آلوده شده بیومس برگ ها و ریشه ها به طورمعنی داری پایین تر از خاک شاهد بود. مشاهدات عینی گلخا نه نیز موید این نکته بود. در خاک شاهد میانگین بیومس برگ و ریشه 93/3 و 13/1 گرم در هر گلدان بود در حالی که پایین ترین وزن برگ خشک (گلدان/گرم 19/0) و وزن ریشه (گلدان/گرم 07/0 (در نمونه ای که 100میلی گرم بر کیلوگرم کادمیم بر آن اعمال شده بود، به دست آمد نمودار (3-1) و(3-2). نمودار 3- 1- نموداررابطه بین سطوح مختلف کادمیم اعمال شده به خاک ومیانگین وزن خشک ریشه نمودار 3- 2- نمودار رابطه بین سطوح مختلف کادمیم اعمال شده به خاک ومیانگین وزن خشک برگ نمودار 3- 3- نمودار رابطه بین میانگین وزن خشک برگ وریشه فاکتورهای انتقال برگ و ریشه جهت پی بردن به وجود رابطه واقعی بین کادمیم کل خاک با مقدار تجمع یافته در اندام هوایی و ریشه می بایست از فاکتورهای انتقال کادمیم از خاک به اندام هوایی(scf) و ریشه (rcf) استفاده کرد. تاکنون مطالعات زیادی در زمینه انتقال فلز به گیاه صورت گرفته است، اغلب فاکتورهای غلظت ریشه (rcf) وبرگ (scf) برای بیان غلظت های آلاینده در گیاهان استفاده می شوند، به خاطر اینکه انتقال از خاک به گیاه یکی از روش های اصلی برای ورود آلاینده ها به زنجیره غذایی است جدول ( 3-3). فاکتور انتقال خاک به گیاه شاخصی است برای ارزیابی پتا نسیل انتقال فلز از خاک به گیاه . فاکتورانتقال معمولاً به صورت نسبت غلظت فلز در گیاه به غلظت کل فلز در خاک تعریف می شود (11). برای یک فلز مورد نظر فاکتور انتقال بسته به نوع گیاه به مقدار زیادی تغییرمی کند (14،15). فاکتور انتقال را معمولا برای گونه گیاه مشخص و فلز معلوم ثابت در نظر می گیرند ولی به هر حال فاکتور انتقال می تواند بسته به شرایط محیطی مثل رژیم آب و هوایی همراه با نوع خاک و شیمی خاک متغیر باشد (16). گیاهان با توانایی جذب بالا جهت استخراج فلزات سمی از خاک مورد استفاده قرار می گیرند (17،18). در حالی که گیاهان با توانایی جذب پایین برروی چنین خاک های آلوده شده برای دوری از تجمع بیش از حد کشت داده می شوند. فاکتورهای انتقال خاک به گیاه برای تخمین توانایی گیاه کاهو در جذب فلز کادمیم استفاده شدند و آنها یکی از مولفه های کلیدی سلامتی انسان نسبت به کادمیمی است که از طریق زنجیره غذایی وارد بدن انسان می شود. rcf و scf طبق روابط زیر اندازه گیری شدند: غلظت آلاینده در ریشه منهای غلظت آلاینده در خاک = rcf غلظت آلاینده در اندام هوایی منهای غلظت آلاینده در خاک = scf نمودار 3- 4- نمودار میانگین غلظتrcf و cd نمودار 3- 5- نمودار میانگین غلظتscf و cd نمودار 3- 6- نمودار میانگین غلظتscf و rcf نتایج و تحلیل آماری مطالعه نتایج تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار spss نشان داد بین تیمار اعمال شده به خاک (هفت غلظت مختلف از کادمیم شامل صفر، 5 ،10،20 ،40،60 و100 میلی گرم در کیلوگرم) و مقدار کادمیم جذب شده توسط ریشه کاهو رابطه معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد و ارتباط بین تیمار کادمیم اعمال شده به خاک و میزان کادمیم جذب شده توسط اندام هوائی کاهو رابطه معنی دار نیست. اما از سوی دیگر جهت پی بردن به وجود رابطه واقعی بین اعمال تیمار به خاک و میزان تجمع تیمار مورد نظر در برگ یا ریشه بهتر است به جای مقادیر جذب کادمیم توسط برگ یا ریشه، رابطه موجود بین تیماراعمال شده به خاک با فاکتورهای انتقال تیمار از خاک به ریشه و اندام هوایی در نظر گرفته شود که با در نظر گرفتن این موضوع به این نتیجه رسیدیم که با افزایش مقدار کادمیم اعمال شده به خاک میزان کادمیم برداشت شده توسط ریشه و اندام هوایی افزایش یافت و برای هر دو مورد رابطه مثبت معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت به طوری که بین کادمیم اعمال شده به خاک و فاکتور انتقال کادمیم از خاک به ریشه (rcf) و به اندام هوایی (scf) به ترتیب (615 /0r= و 552/0r=) وجود داشت که برای هردو مورد درسطح 05/0 معنی دار شد. همچنین نتایج نشان داد با افزایش میزان کادمیم ریشه کاهو میزان آن در اندام هوایی نیز افزایش یافته، یک ارتباط معنی دار را نشان می دهد. علاوه بر آن با افزایش میزان کادمیم اعمال شده به خاک ، وزن خشک اندام هوایی و ریشه به ترتیب با (896/0 r= و 814/0 r=) کاهش یافت. به عبارتی دیگر بین تیمار اعمال شده به خاک و وزن خشک ریشه واندام هوایی رابطه معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد. همچنین رابطه مثبت معنی داری با (979/0 r=) بین وزن خشک ریشه و وزن خشک اندام هوایی کاهو مشاهده شد. بحث تجمع فلزات سنگین توسط گیاهان وابستگی بالایی به نوع گیاه و ظرفیت مختلف گیاهان در جذب آنها دارد که توسط جذب هر گیاه یا فاکتورهای انتقال فلز از خاک به گیاه مورد ارزیابی قرار می گیرد. غلظت کادمیم در کاهو همبستگی معنی داری با غلظت کل فلز کادمیم در خاک داشت و عوامل مختلفی مثل تفاوت در شرایط محیطی، مدیریت گلخانه و ... بر روی این مسئله تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر، با افزایش غلظت کادمیم در خاک، میزان آن در خاک و در نهایت درکاهو (ریشه و اندام هوایی) افزایش می یابد. بالا بودن فاکتور انتقال برای کادمیم بدان معنی است که کادمیم به آسانی از خاک به بخش های خوراکی سبزیجات منتقل می شود. فاکتورهای انتقال کادمیم برای گیاه کاهو با افزایش غلظت کل کادمیم خاک، کاهش یافته است. و این مسئله به دامنه غلظت فلز در خاک بر می گردد. زمانی که غلضت فلز خاک پایین باشد (مثلا کمتر از3/0 میلی گرم بر کیلو گرم) فاکتورهای انتقال به شدت با افزایش غلظت خاک کاهش می یابند. زمانی که غلظت فلز خاک بالا باشد (به عنوان مثال بالاتر از 1 میلی گرم در کیلوگرم) کاهش فاکتورهای انتقال با افزایش غلظت فلز خاک کمتر خواهد بود. نتایج به دست آمده از تجزیه نمونه های گیاه نشان داد که کاهو با کادمیم آلوده شده بود. رابط? مثبتی بین غلظت کادمیم در خاک و غلظت کادمیم در ریشه و برگ وجود داشت (یعنی با افزایش غلظت کادمیم در خاک غلظت آن در ریشه و برگ نیز افزایش می یافت). برطبق sepa (استاندارد کیفیت محیط زیستی، 2005)، ماکزیمم حدود مجاز کادمیم به ترتیب برای سبزیجات ومیوه ها (میلی گرم بر کیلو گرم وزن خشک 2/0-1/0) می باشد. کادمیم در ریشه و برگ نمونه های کاهو رشد یافته برخاک های آلوده شده با کادمیم در دراز مدت بر روی خاک های از حد sepa و who برای سبزیجات ومیوه ها تجاوز کرده است. وبا توجه به خطرات فلزات سنگین برای سلامتی انسان این زمین های آلوده برای کشت سبزیجات برگی مخصوصا سبزیجاتی که تمایل زیادی برای جذب وذخیره کادمیم دارند مورد استفاده قرار نگیرند. نتیجه گیری نتایج کارهای گلخانه ای نشان داد که نمی توان آلودگی های حاد کادمیم در خاک را با استفاده ازکاهو پالایش کرد و به عبارت دیگر، وقتی آلودگی خاک به کادمیم از حدی فراتر رفت در میزان جذبش توسط گیاه کاهو تاثیری ندارد. پس می توان گفت که از آن برای کاهش آلودگی کادمیمی تا حد معین می توان استفاده نمود. ناتوانی کاهو در جذب و زدودن آلودگی های بالای کادمیم از خاک را نیز می توان به زیست فراهم نبودن کادمیم در خاک، رسوب کردن و فراهم نبودن کادمیم به دلیل واکنش خاک مورد آزمایش )57/7 =ph ) و ناتوانی گیاه در انتقال کادمیم از ریشه به بخش های هوایی گیاه ارتباط داد. بنابراین پژوهش های بیشتری درباره افزایش زیست فراهمی کادمیم در خاک با افزودن کلات های مصنوعی ویا کاهش ph خاک پیشنهاد می شود. رابطه مثبتی بین غلظت کادمیم در خاک و غلظت کادمیم در ریشه و برگ وجود داشت) یعنی با افزایش غلظت کادمیم در خاک غلظت آن در ریشه و برگ نیز افزایش می یافت.( غلظت کادمیم در کاهو همبستگی معنی داری با غلظت کل فلز کادمیم در خاک داشت. rcf و scf مربوط به این مطالعه کاهو و کادمیم بالا بودند. بالا بودن مقادیر انتقال کادمیم از خاک به گیاه بدان معنی است که تجمع فلز کادمیم توسط گیاه کاهو بالا است. با افزایش مقدار کادمیم خاک، بیومس اندام هوایی و ریشه کاهو کاهش معنی داری را در مقایسه با شاهد نشان داد. پیشنهادها - در تحقیق حاظر تیمار کادمیم به صورت نمک کلرید کادمیم استفاده گردید. پیشنهاد می شود اثر احتمالی فلز سنگین سرب وسنجش این فلز در اندام های زمینی و هوایی گیاه مورد نظر نیز بررسی گردد. - می توان اثر سمیت کادمیم را بر روی سایر فاکتور های زیستی مانند فاکتورهای آنزیمی و آنتی اکسیدان های گیاه کاهو بررسی نمود. - پیشنهاد میگردد به طور همزمان با بررسی اثر سمیت فلز سنگین کادمیم بر روی گیاه، با استفاده از آبیاری کردن گیاه توسط فاضلاب شهری حاوی فلزات سنگین و در زمین های کشاورزی کشت کاهو (محیط طبیعی) و مقایسه با گیاهان کشت شده در شرایط گلخانه ای و مقایسه نتایج به دست آمده از آنها، به نتایج بهتری دست یافت.

تاثیر سالیسیلیک اسید بر متابولیسم فنل ها و ساختار رویشی و زایشی در در بابونه ی آلمانی .matricaria chamomilla l.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1392
  اعظم عبداله زاده   فاطمه زرین کمر

در این مطالعه تاثیر سالیسیسلیک اسید بر برخی از ترکیبات فنلی و آناتومی در بابونه ی آلمانی ((matricaria chamomilla l مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر غلظتهای مختلف سالیسیلیک اسید در گیاهان نود روزه در کشت هیدروپونیک طی چهار روز بعد از تیمار مطالعه شد. در آزمایشهای اولیه از غلظتهای 0، 05/0، 125/0، 25/0 ، 5/0 و 1 میلی مولار سالیسیلیک اسید جهت تیمار گیاهان نود روزه ی m. chamomilla استفاده شد. به غیر از گیاهان تیمار شده با غلظتهای 05/0 و 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید، بقیه ی گیاهان یعنی گیاهان تیمار شده با غلظتهای 25/0 ، 5/0 و 1 میلی مولار سالیسیلیک اسید بعد از 24 و 48 ساعت به ترتیب پژمرده شدند و از بین رفتند. نتایج حاصل از بررسی میزان آپی ژنین گل در گیاهان تیمار شده با 05/0 و 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید نشان داد که گیاهان تیمار شده با 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید در مقایسه با گروه شاهد و گیاهان تیمار شده با 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید بیشترین میزان آپی ژنین را داشتند. در ادامه مطالعات، گیاهان تحت تاثیرغلظت 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید قرار گرفتند. نتایج حاصل از hplc و سنجش فلاونوئید، آنتوسیانین و آپی ژنین نشان داد که میزان این ترکیبات نسبت به گیاهان شاهد افزایش معنی داری نشان می دهد. به طور کلی سالیسلیک اسید در غلظت 125/0 میلی مولار سبب افزایش فلاونوئید، آپی ژنین، آنتوسیانین ، قندهای محلول و ترکیبات ترپنوییدی کامازولن، گوایازولن و فارنزن نسبت به گروه شاهد می شود. نتایج حاصل از بررسی تاثیر 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید بر بیان ژن آنزیمهای مسیر بیوسنتز آپی ژنین pal (فنیل آلانین آمونیالیاز) و fsii (فلاوون سینتاز) در اندام هوایی بابونه ، با استفاده از روش semi-quantitative rt- pcr در طی چهار روز بعد از تیمار نشان داد که بیان این ژن ها تا روز سوم به طور صعودی افزایش پیدا می کند و در روز چهارم روند کاهشی دارد. مقایسه ی بیان ژنهای fsii و pal با هم دیگر نشان داد که تیمار 125/0 میلی مولار سالیسیلیک اسید به طور کلی تاثیر بیشتری بر بیان ژن pal نسبت به بیان ژن fsii دارد. طبق نتایج به دست آمده از مطالعات میکروسکوپ الکترونی sem سطح برگ گیاه بابونه افزایش چین خوردگی کوتیکول و مومهای سطح آن در نمونه ی تیمار در مقایسه با نمونه ی کنترل مشاهده شد. همچنین تفاوت معنی داری در قطر دهانه روزنه در هر دو سطح تحتانی و سطح فوقانی برگ را نشان داد. در مقایسه با نمونه ی کنترل، قطر دهانه روزنه در هر دو سطح با تیمار mm 125/0 سالیسیلیک اسید افزایش یافت. اندازه سلول های محافظ روزنه در هر دو سطح تحتانی و سطح فوقانی نمونه ی کنترل و تیمار تفاوت معنی داری نشان دادند.

بررسی اثر منگنز بر چگونگی تکوین برگ در گونه بابونه matricaria chamomilla l. تحت تنش کادمیوم
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1392
  فاطمه رحمانی   فاطمه زرین کمر

آلودگی ناشی از حضور فلزات سنگین در هوا، آب و خاک، یکی از مشکلات مهم اکولوژیکی در سطح جهان است. کادمیوم یکی از سمی ترین فلزات برای گیاهان و جانوران است که اثرات سوء بسیاری بر متابولیسم گیاه می گذارد. جذب و سمیت کادمیوم را می توان در حضور مقادیر بیش از حد برخی از مواد مغذی ضروری فلزی نظیر منگنز تعدیل کرد. تحقیق حاضر به منظور درک بهتر اثرات منگنز بر کاهش سمیت کادمیوم می باشد. بدین منظور اثرات غلظت های مختلف کادمیوم و منگنز (cd mµ120، cd mµ120+mm mn 3/0، cd mµ120+ mm mn 6/0، m cdµ180، m cdµ180 + mm mn 3/0،m cdµ180+ mm mn6/0،control، mm mn 3/0،mm mn 6/0) بر روی گیاه بابونه آلمانی matricaria chamomilla l. در دو مرحله تکوین، رویشی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفت. دانه های بابونه در شرایط گلخانه ای کشت شدند. سپس در ابتدای مرحله رویشی گیاهان به محلول هوگلند 2/1 انتقال داده شدند و پس از یک هفته سازش با محیط جدید به مدت 12 روز برای مرحله رویشی و 6 روز بعد یعنی 18 روز برای مرحله زایشی تحت تیمار با غلظت های مختلف کادمیوم و منگنز قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده منگنز تا حدودی اثرات سمیت کادمیوم را بر روی گیاه بابونه آلمانی تعدیل کرد. بدین صورت که موجب کاهش غلظت کادمیوم اندام هوایی در تیمار 180 میکرومولار کادمیوم شد. بهبود وزن خشک ریشه و اندام هوایی، رشد طولی ریشه، افزایش تعداد برگ نیز در تیمار توأم مشاهده شد. مطالعات آناتومیکی افزایش ضخامت اپیدرم فوقانی و تحتانی، اسکلرئید فوقانی و تحتانی، دستجات چوب و آبکش و آوند مرکزی، طول برگ، مجرای ترشحی و کاهش در ضخامت کوتیکول فوقانی و تحتانی را نشان داد. مطالعات فیزیولوژیکی کاهش فعالیت آنزیم پراکسیداز و کاتالاز را در مرحله رویشی نشان داد. در مرحله زایشی میزان فعالیت آنزیم کاتالاز چندان تحت تأثیر قرار نگرفت و افزایش در فعالیت آنزیم پراکسیداز مشاهده شد. میزان کلروفیل کل و کارتنوئید نیز تا حدودی بهبود یافت.

بررسی تأثیر غلظت های مختلف سرب بر ساختار آناتومی گونه بابونه آلمانی (matricaria chamomilla l.) در مراحل مختلف تکوین گل و سنجش میزان اسانس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1390
  نساء آلبوغبیش   فاطمه زرین کمر

افزایش روز افزون آلودگی فلزات سنگین در هوا، آب و خاک های کشاورزی خطرات بی شماری را برای موجودات زنده به همراه دارد که این تنش در گیاهان کاهش رشد و عملکرد را موجب می شود. فلز سرب مهم ترین فلز آلاینده در محیط زیست است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثرات متعددی دارد. بابونه آلمانی با نام علمی matricaria chamomilla l. یکی از گونه های مهم گیاهان دارویی است که اسانس آن حاوی نزدیک به 120 ترکیب شیمیایی می باشد. مشخص شده است که تنش فلزات سنگین بر میزان برخی از متابولیت های ثانویه این گونه تأثیرگذار است. در تحقیق حاضر اثر فلز سرب بر مورفولوژی و آناتومی بابونه آلمانی در مرحله زایشی و هم چنین میزان ترکیبات اسانس در سه اندام گل، ریشه و برگ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور گیاهان در مرحله رویشی به محیط هیدروپونیک منتقل شدند و تحت تأثیر غلظت های 0، 60، 120، 180 و 240 میکرومولار سرب قرار گرفتند. جمع آوری از نمونه های گیاهی در سه مرحله گلدهی انجام شد. نتایج حاصل از مطالعات دانه های گرده و کلاله با میکروسکوپ sem در مرحله پایانی گلدهی، کاهش قطر دانه گرده را در گیاهان تحت تیمار نشان داد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی گل نشان داد که تنش سرب در مراحل مختلف تکوین اثرات متفاوتی بر آناتومی گل بابونه آلمانی دارد؛ در مرحله پایانی گلدهی با افزایش جذب سرب قطر کیسه گرده و دانه گرده کاهش یافت و در گلچه های زبانه ای و لوله-ای افزایش جذب سرب، افزایش در طول گلچه ها را موجب گردید. با توجه به نتایج حاصل با افزایش غلظت سرب تا 240 میکرومولار، کاهش در قطر تخمک، قطر کیسه گرده، دانه گرده و تعداد دانه گرده طبیعی در مرحله پایانی گلدهی مشاهده گردید. هم چنین مشاهده شد که در مرحله پایانی گلدهی، با افزایش غلظت سرب طول گلچه زبانه ای و لوله ای بیشتر است. نتایج حاصل از اندازه گیری مقدار اسانس و آپی ژنین تحت آلودگی سرب حاکی از کاهش ترکیبات اسانس( کامازولن، فارنزن و گوایازولن) و افزایش آپی ژنین در گیاهان تحت تیمار است.

بررسی تأثیر آلودگی هیدروکربن های نفتی (گازوئیل) بر تکوین اندامهای رویشی گونه فستوکا (festuca arundinacea )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم زیستی 1390
  فائزه شبانی   فاطمه زرین کمر

آلودگی خاک به هیدروکربن های نفتی(tphs) یکی از مهم ترین مشکلات زیست محیطی در برخی از نقاط کشور به ویژه در اطراف پالایشگاه های نفت است. گیاه پالایی یک روش موثر و مقرون به صرفه از لحاظ اقتصادی برای پالایش این دسته از آلاینده های محیط زیست می باشد. در این روش، انتخاب نوع گیاه از اهمیت خاصی برخوردار است. گیاه فستوکا به دلیل داشتن سیستم ریشه ای افشان در پیشبرد گیاه پالایی خاک آلوده به tphs موثر است. جنس فستوکا، گیاه علفی پایا با ریشه های عمیق با بیش از 450 گونه گیاهی، متعلق به تیره poacea می باشد. این جنس، سازگاری خوبی به شرایط مختلف محیطی دارد. در این تحقیق ، تأثیر آلودگی کل هیدروکربن های نفتی (گازوئیل) بر آناتومی اندام های رویشی گیاه فستوکا به وسیله میکروسکوپ نوری و الکترونی و همچنین میزان جذب این آلاینده توسط این گیاه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا بذر گیاه در گلدان های حاوی خاک آلوده به گازو ئیل در غلظت های 1000، 2000 و 4000 میلی گرم بر کیلوگرم خاک در شرایط گلخانه ای کاشته شد و گیاهان پس از طی مدت 30 و 60 روز برداشت شدند. نتایج حاصل از مقایسه مقادیر tphs جذب شده در ریشه گیاهان 30 و 60 روزه و اندام هوایی گیاهان 30 روزه نشان داد که بیشترین میزان جذب tphs متعلق به ریشه گیاه 30 روزه تحت تیمار آلودگی خاک با غلظت ppm 4000 می باشد. نتایج حاصل از مطالعات سطح برگ با میکروسکوپ sem افزایش طول سلول محافظ روزنه را در سطح فوقانی برگ نشان داد. همچنین تغییر شکل موم های سطح برگ از حالت کریستالی به بی شکل در گیاهان تحت تنش مشاهده شد. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ در گیاهان 30 روزه نشان دهنده افزایش ضخامت کوتیکول، اندازه سلول های اپیدرم ، ضخامت پهنک ، قطر دسته آوند مرکزی، ضخامت آوند چوبی و آوند آبکش همراه با افزایش غلظت در گیاهان تحت تیمار بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نیز در گیاهان 30 روز نشان دهنده افزایش پارانشیم پوست، آندودرم، قطر آوند آبکش، قطر دسته آوند مرکزی، قطر ریشه در ریشه گیاهان تحت تنش غلظت ppm 4000 بود. در مورد ریشه گیاهان 60 روزه از لحاظ اندازه متازایلم، آوند آبکش و قطر ریشه بین گیاهان شاهد وگیاهان تحت تیمارهای مختلف گازوئیل تفاوت معناداری وجود نداشت. به طور کلی می توان گفت که آلودگی گازوئیل در خاک تا غلظتppm 4000 برای این گیاه قابل تحمل است و گیاه f.arundinacea گیاهی مناسب جهت گیاه پالایی آلاینده های نفتی مثل گازوئیل است.

بررسی ساختار گیاه یونجه (medicago sativa l) و سنجش مدیکارپین در مراحل مختلف تکوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم زیستی 1392
  نسترن اسدی   فاطمه زرین کمر

یونجه با نام علمی medicago sativa l. ازخانواده حبوبات، گیاهی است پایا و علوفه¬ای است این گونه دارای ترکیبات متعددد فلاونوئیدی است این ترکیبات معمولأ به فرم گلوکوزیده و مالونیل گلوکوزیده، ابتدا در ریشه¬ها و سپس در اندامهای هوایی یونجه تجمع می¬یابند. یکی از مهم¬ترین این ترکیبات در گیاه یونجه، ایزوفلاونوئید مدیکارپین است این فیتوآلکسین باعث فعال شدن ژن¬های ریزوبیومی دخیل در فرآیند تشکیل گرهگ می¬شود. در این پژوهش میزان کل ترکیبات فلاونوئیدی و فنلی و همچنین میزان فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (pal) در مراحل مختلف تکوین گیاه در سه تکرار شامل مراحل جوانه¬زنی، رویشی و زایشی با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه-گیری شد. در این مطالعه غلظت مدیکارپین توسط hplc و هم چنین ساختار آناتومی یونجه در مراحل مختلف نمو توسط میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی برگ و ساقه در هر سه مرحله تکوینی حاکی از افزایش در قطر ساقه، پهنک برگ و اندازه سلول¬های اپیدرم و بافت آوندی برگ و ساقه با افزایش رشد گیاه بود. نتایج حاصل از مطالعات آناتومیک برش عرضی ریشه نشان داد در هر سه مرحله تکوین با افزایش رشد گیاه، قطر ریشه و بافت آوندی افزایش یافت. غلظت مدیکارپین نیز با افزایش رشد گیاه افزایش یافت به طوری که بیشترین میزان این ترکیب در مرحله رویشی و کمترین میزان غلظت آن در مرحله جوانه¬زنی مشاهده شد. کلمات کلیدی : یونجه، آناتومی، مدیکارپین

اثر آهن بر سمیت کادمیوم و تکوین ریشه در گونه بابونه آلمانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم زیستی 1392
  طیبه رضایی   فاطمه زرین کمر

یکی از مهم¬ترین فلزات آلاینده اکوسیستم، کادمیوم است که بر مورفولوژی و آناتومی گیاهان اثر میگذارد. در این تحقیق با توجه به اهمیت دارویی و اقتصادی بابونه آلمانی chamomilla l. matricaria ، اثرات غلظت¬های مختلف کادمیوم (120 و 180 میکرو¬مولار) و آهن (3/0 و 6/0 میلی¬مولار) بر روی گیاه بابونه آلمانی در دو مرحله تکوینی رویشی و زایشی مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج حاصل از برش عرضی ریشه، تحت تیمار کلرید¬کادمیوم، صفات تشریحی ریشه مثل قطر ریشه، قطر آوند مرکزی شامل آوند چوبی و آبکش، ضخامت سلول¬های اپیدرم، پارانشیم پوست و دایره محیطیه کاهش یافت اما اندازه فضاهای بین¬سلولی افزایش یافت به¬طوری¬که بیش¬ترین مقدار کاهش برای هر صفت، در تیمار 180 میکرو¬مولار کادمیوم مشاهده شد. استفاده از آهن، به صورت توأم با کادمیوم باعث تعدیل اثر کادمیوم بر همه صفات آناتومیکی در هر دو مرحله رویشی و زایشی شد و بیش¬ترین اثر را غلظت 6/0 میلی¬مولار آهن به عهده داشت. غلظت کادمیوم در ریشه و اندام هوایی، تحت تیمار توأم با آهن کاهش یافت. افزایش جذب آهن، اثرات سمی کادمیوم را بهبود بخشید، به¬طوریکه بیومس و فاکتورهای رشد در ریشه و اندام هوایی گیاه که تحت تنش کادمیوم کاهش یافته بود، با افزودن آهن افزایش یافت. محتوی پروتئین¬های محلول در ریشه و اندام هوایی تحت تنش کادمیوم کاهش یافت و افزودن آهن موجب افزایش آن شد. نتایج به دست آمده، افزایش فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدان از جمله کاتالاز و پراکسیداز را تحت تیمار کادمیوم در ریشه و اندام هوایی گیاهان بابونه در هر دو مرحله تأئید کرد. تیمار آهن، میزان فعالیت آنزیم¬های کاتالاز و پراکسیداز را کاهش داد. تغذیه گیاه با آهن توانست انتقال کادمیوم در گیاه را به علت مشترک بودن ناقلین کادمیوم و آهن، کاهش دهد و از اثرات سمی آن را بکاهد.

مورفولوِژی و هیستوشیمی کرک های غده ای در شنبلیله(trigonella foenum-graecum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم زیستی 1393
  سپیده شاربیان   فاطمه زرین کمر

کرک های غده ای ساختارهای ترشحی تخصص یافته ای هستند که تولید فراورده های ترشحی از جمله اسانس در برخی گیاهان به وجود آنها بستگی دارد.تنوعی از ترکیبات شیمیایی مهم از جمله ترپن ها، فلاونوئیدها، آلکالوئیدها، لیپیدها و غیره، توسط سلول های ترشحی تخصصی با عملکرد های متفاوت تولید می شود . برخی از این ترکیبات در داروسازی ، تهیه کود ها ، آفت کش های طبیعی ، طعم دهنده های غذایی و حتی آرایشی و بهداشتی به کار می روند. شناسایی این ترکیبات در کرک های غده ای برای تبیین پروتکل های مورد نیاز برای جداسازی انها حائز اهمیت است.

آناتومی برگ و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خشکی جنس (avena (poaceae در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1386
  زهره سیفی   فاطمه زرین کمر

چکیده ندارد.

تاثیر شوری بر میزان رشد، املاح محتوی بافت و تولید الکالوئید در درخت انار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  آرزو اصفا   صادق فرهی آشتیانی

از آنجا که زمینهای شور حدود 7درصد سطح کره زمین را در بر می گیرند و قسمت وسیعی از این خاکها به علت شوری زیاد غیرقابل زرع می باشند، لذا تاثیر آب آبیاری با شوری های متفاوت بر میزان رشد، جذب یون، تغییرات تشریحی و عملکرد تولید آلکالوئید در درخچه انار مورد بررسی قرار گرفته است.