نام پژوهشگر: محمدناصر شرافت
نیاز بشیری محمدعلی کفایی
چکیده ندارد.
منصور قویدل محمدحسین پورکاظمی
چکیده ندارد.
محسن ناظم حسین صمصامی
چکیده ندارد.
مریم رمضانی محمدعلی کفایی
چکیده ندارد.
جلیل تاجیک محمدحسین پورکاظمی
چکیده ندارد.
ناصر جهانیان محمدناصر شرافت
این تحقیق از یک طرف به منظور شناخت تحلیلی و واقعی توسعه غرب ، و استفاده از نکات مثبت آن، و از طرف دیگر برای نقد و بررسی مبانی نظری توسعه اقتصادی غرب ، و در نهایت ، به منظور لزوم توجه بیشتر به مبانی نظری توسعه اقتصادی از دیدگاه اسلام با لحاظ نمودن اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، طراحی شده است . و برای دستیابی به اهداف فوق، بخشهای سه گانه زیر را سامان داده ایم: در بخش اول به بررسی مبانی غیر اقتصادی توسعه اقتصادی غرب پرداخته و در سه فصل، این مبانی را تحلیل نمودیم. فصل اول، که درباره مبانی خداشناسی است ، علت مهم "دنیاگرایی" غریبان را در "خشونتهای کلیسا" و "نارسایی مفاهیم کلیسای در مورد خدا و ماوراء الطبیعه" دانسته که منجر به نوع خاصی از خداشناسی طبیعی "دئیسم" شده است و این جهان بینی نیز موجب پیدایش تفکر لیبرالیسم اقتصادی و رواج آن توسط نخبگان پولی "بورژواها" و نخبگان فکری "روشنفکران" شده است . در ادامه این فصل، خداشناسی طبیعی به نقد کشیده می شود. در فصل دوم، مبانی انسان شناختی را از دیدگاه فردگرایی ذره ای و فردگرایی اخلاقی بررسی نموده ایم. فردگرایی ذره ای که مبتنی بر انسان محوری است ، تجربه فرد را سنگ محک حقیقت دانسته و عمل تجربی و شناخت حسی را تنها معیار اندیشه مفید و تغییر دهنده جهان می داند. فردگرایی اخلاقی "لذت گرایی یا فایده گرایی" نیز که توسط "بنتام" نظریه پردازی شد، فلسفه زندگی را به دنیا و ارزشهای حسی محدود نموده و ارزشهای متعالی را لحاظ نمی کند. بهر تقدیر این دو مبنا نیز بررسی انتقادی می گردد. اما فصل سوم، درباره مبانی سیاسی - اجتماعی است که ابتدا تاریخچه سیاسی اجتماعی غرب بررسی می گردد، سپس سکولاریسم "جدایی دین از سیاست "، ناسیونالیسم و آزادی اجتماعی، نقد و بررسی می شود. بخش دوم درباره مبانی اقتصادی توسعه اقتصادی غرب است که از یک مقدمه و یک فصل تشکیل می شود. در مقدمه سه تعریف از توسعه اقتصادی بیان شده و نتیجه گیری می کنیم که توسعه اقتصادی سرمایه داری همان رشد اقتصادی است و بنابراین مبانی اقتصادی این رشد را که مالیکیت خصوصی، آزادی اقتصادی و عدم مداخله دولت و مسئله توزیع ناعادلانه است و در فصل چهارم، از جهت تاریخی و برهانی بحث می کنیم. بخش سوم که مقایسه مبانی نظری توسعه اقتصادی در غرب و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است ، ضمن مروری اجمالی و نقادانه بر مبانی نظری غرب ، و بیان محدودیتها و نقائص آن، مبانی نظری ارائه شده در قانون اساسی را بیان نموده، و مترقی بودن آنها را نسبت به مبانی غربی نمایان می کنیم. در پایان، مطالب پیشنهادی برای الگوی توسعه اقتصادی ایران بر اساس اصول قانون اساسی ارائه می گردد.