نام پژوهشگر: مرادپاشا اسکندری نسب
عباس حسین پور احمد حسن آبادی
دو آزمایش به منظور تعیین سطح اقتصادی پروتئین خام و ترئونین بر روی جوجه های گوشتی نر در دوره آغازین(7 تا 24 روزگی) و رشد(25 تا 42 روزگی) انجام شد. در هر آزمایش از 288 قطعه جوجه گوشتی نر نژاد راس 308 در 24 واحد آزمایشی استفاده شد که به صورت آزمایش فاکتوریل(2×4) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تیمار در 3 تکرار و تعداد 12 قطعه جوجه در هر تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایشی شامل 2 سطح پروتئین (توصیه سویه راس 308 و کمتر از توصیه سویه) و 4 سطح ترئونین(90، 100، 110، 120 درصد توصیه nrc) بودند. در آزمایش اول سطوح پروتئین 22 و 8/20 درصد و در آزمایش دوم 5/19 و 2/18 درصد محاسبه شده بود. در آزمایش دوم میزان تیتر آنتی بادی در پاسخ به تزریق srbcو آزمایشات بافت شناسی مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش اول در 24 روزگی و در آزمایش دوم در 42 روزگی از هر تیمار 4 قطعه پرنده نزدیک به میانگین وزنی همان واحد آزمایشی انتخاب و کشتار شدند. در آزمایش اول خوراک مصرفی، درصد ران، درصد کل دستگاه گوارش و نسبت طول به وزن دودنوم تحت تأثیر سطح پروتئین جیره قرار گرفتند(05/0 > p) اثرات متقابل بین سطح پروتئین و ترئونین بر خوراک مصرفی و افزایش وزن و نسبت طول به وزن ایلئوم معنی دار بود(05/0 > p). اثر ترئونین بر درصد لاشه معنی دار بود که با افزایش ترئونین درصد لاشه افزایش یافت(05/0 > p). همچنین در آزمایش اول نسبت طول به وزن دودنوم و ایلئوم تحت تأثیر سطح ترئونین قرار گرفتند(05/0 > p). در آزمایش دوم با افزایش سطح ترئونین، افزایش وزن به طور معنی داری بهبود یافت(05/0 > p). افزودن ترئونین بر درصد گوشت سینه نیز تأثیر معنی داری داشت(05/0 > p). در هر دو آزمایش با افزایش سطح ترئونین جیره ضریب تبدیل بهبود یافت ولی از نظر آماری معنی دار نبود(05/0 < p). اثر پروتئین بر نسبت طول به وزن دودنوم و ژژنوم، عمق و نسبت ارتفاع به عمق پرز زبانی ایلئوم معنی دار بود(05/0 > p). اثرات متقابل بین سطح پروتئین و ترئونین بر نسبت طول به وزن ژژنوم، عرض، عمق، نسبت ارتفاع به عمق پرز زبانی دودنوم، عمق پرز زبانی ژژنوم، ارتفاع پرز زبانی ایلئوم معنی دار بود(05/0 > p). همچنین اثرات متقابل این دو عامل بر چربی محوطه بطنی در آزمایش دوم تمایل به معنی داری داشت(06/0 = p). اثر ترئونین بر ارتفاع، عرض و عمق پرز زبانی دودنوم و ژژنوم و ارتفاع، عرض و عمق پرز برگی دودنوم و ایلئوم، و همچنین ارتفاع پرز زبانی ایلئوم و پرز برگی ژژنوم معنی دار بود. در هر دو آزمایش با کاهش سطح پروتئین جیره و افزایش سطح ترئونین هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم افزایش وزن کاهش یافت در حالی که سود تغذیه ای افزایش یافت که بهترین سود تغذیه ای مربوط به سطح ترئونین 110 درصد توصیه nrc داشت. اثر ترئونین بر میزان تیتر آنتی بادی در پاسخ به تزریق srbc در 41 روزگی (مرحله دوم) معنی دار بود(01/0 > p) که با افزایش سطح ترئونین میزان تیتر آنتی بادی در پاسخ به تزریق srbc افزایش یافت. از نظر فیزیکی بهترین سطح عملکرد در هر دو آزمایش مربوط به سطح ترئونین 110 درصد توصیه nrc بود. در هر دو آزمایش از برنامه ریزی غیر خطی برای رسیدن به حداکثر عملکرد فیزیکی و حداکثر کردن سودآوری استفاده شد. میزان پروتئین و ترئونین مورد نیاز برای حداکثر نمودن عملکرد برای آزمایش اول به ترتیب 6/21 و 85/0 درصد و برای آزمایش دوم سطح پروتئین و ترئونین برای دستیابی به حداکثر عملکرد 48/18 و 84/0 درصد برآورد گردید. برآورد به دست آمده برای سود زمانی صحت دارد که قیمت هرگرم وزن زنده مرغ 20 ریال، قیمت هر گرم ترئونین 40 ریال و قیمت هر گرم پروتئین 10 ریال باشد اما اگر قیمت ها تغییر کند برآورد هم تغییر خواهد کرد.
محمد جواد فاضلی مرتضی دلیری
پیشرفتهای سریع حاصل شده در اصلاح نژاد دامهای اهلی تا حدود زیادی مدیون به کارگیری تکنیک های نوین تولید مثلی می باشد. نگهداری تخمک های بارور شده در شرایط آزمایشگاهی، استفاده از آن برای انتقال جنین و یا تولید جنین به روش آزمایشگاهی با تقلید و اطلاعات به دست آمده از موجود زنده انجام می شود. لذا هرچه شرایط محیط طبیعی دستگاه تولید مثلی موجود زنده بهتر شناخته شود، موفقیت های آزمایشگاهی بیشتر خواهد بود. در این پژوهش به منظور بررسی اثر گونادوتروپین ها و استرادیول 17 بتا بر بیان ژنهای igf-i، igf-ii و tgf? از سلولهای اپیتلیال اویداکت بز استفاده شد. در این پژوهش اویداکت بزها پس از جداسازی از لاشه بزهای تازه کشتار شده در pbs حاوی جنتامایسین شستشو داده شد و سپس در دمای 4 درجه سانتیگراد از کشتارگاه به آزمایشگاه منتقل گردید. در آزمایشگاه سلولهای اپیتلیال مجرای اویداکت جمع آوری و در محیط کشت m199 دوبار شستشو داده شدند. به منظور بررسی اثر هورمونهای ذکر شده بر بیان ژنهای igf-i، igf-ii و tgf?، آزمایشات لازم در چهار تیمار که عبارت بودند از: تیمار شاهد شامل سلولهای اپیتلیال کشت در محیط کشت tcm199 حاوی ده درصد fbs و تیمارهای بعدی شامل سه تیمار که دارای شرایط تیمار شاهد بودند ولی به یکی از آنها 10 نانوگرم استرادیول17 بتا و به بعدی 1/0 واحد بین المللی lh و fsh و به تیمار آخری 1/0 واحد بین المللی lh و fsh و 10 نانوگرم استرادیول 17بتا اضافه گردید. سلولها در ظروف کشت چهارخانه ای و 37 درجه سانتیگراد و 5 درصد co2 کشت داده شدند. سلولها که شامل سلولهای مژه دار و ترشحی بودند پس از 24 ساعت به کف ظرف کشت چسبیده و شروع به رشد کردند. در طی رشد سلولهای مژه دار بدون مژه شدند و مورفولوژی سلولهای ترشحی را پیدا کردند. پس از گذشت 90 ساعت سلولها تمام کف ظرف کشت را پوشاندند. جهت استخراج rna، سلولها در مراحل 24 و 48 و 90-72 ساعت با انجام تیمار تریپسین برداشت شدند. از rnaی استخراج شده با استفاده از پرایمرهای تصادفی هگزامر cdna تهیه گردید. کلیه نمونه ها با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و انجام واکنش pcr برای حضور و یا عدم حضور cdna مربوط به ژنهای igf-i، igf-ii و tgf? و ژن خانه دار بتااکتین مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که سلولهای اویداکت در حضور هر یک از هورمونهای گونادوتروپین و استرادیول 17 بتا به خوبی رشد کرده و ژنهای igf-i، igf-ii و tgf? در همه تیمارها بیان شد. میزان بیان ژن igf-i در حضور هورمونهای گونادوتروپین و استرادیول 17بتا افزایش پیدا کرد. به دلیل اینکه igf-i در تکثیر و تمایز سلولهای جنینی تاثیر دارد این یافته می تواند بعد از بررسی سایر جوانب مطلب، در تهیه محیط های کشت جنین مورد توجه قرار گیرد.
ملیحه عراق نظام آبادی محمد حسین شهیر
پژوهش حاضر اثر پلی مورفیسم ژن تیروگلوبولین و غلظت هورمون های تیروئیدی را بر صفات لاشه مورد بررسی قرار داده است. برای این منظور تعداد 98 رأس بره نر 11 ماهه افشاری که در مزرعه دانشگاه زنجان در شرایط یکسانی پرورش داده شدند انتخاب شد. قبل از کشتار با استفاده از دستگاه اولتراسوند، ضخامت چربی، ضخامت و سطح مقطع عضله راسته در ناحیه بین دنده 13-12 اندازه گیری شد، خونگیری جهت استخراج dna انجام شد و غلظت پلاسمایی هورمون های تیروئیدی ( t3 و t4 )، tsh و thg و لیپیدهای پلاسما مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از کشتار، ضخامت چربی و عضله در همان ناحیه، روی لاشه اندازه-گیری و تفکیک لاشه انجام شد. جهت انجام واکنش های pcr، یک جفت آغازگر با استفاده از توالی ژن tg گاو طراحی شد. محصولات حاصل از pcr نمونه ها با روش sscp مورد بررسی قرار گرفته و در ژل غیر-واسرشته ساز اکریلامید تفکیک شدند. با بررسی کامل باندها بر روی ژل، تمامی نمونه ها در 6 گروه ژنوتیپی d- ,ac ,bb ,ab ,aa و ee قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد که بین ضخامت چربی بین دنده 13-12 و ژنوتیپ ها تفاوت معنی دار )05/0>(p وجود دارد و ژنوتیپ bb کمترین (cm 38/1) و ژنوتیپ d- بیشترین (cm 87/1) میزان انباشت چربی در این ناحیه را دارند بالعکس درصد ضایعات به طور معنی داری در ژنوتیپ bb (20/4) از سایر گروه ها بیشتر و در ژنوتیپ d- (04/3) کمتر بود. ژنوتیپ bb کمترین مقدار عمق عضله راسته (09/2)، درصد راسته (60/15)، درصد سردست (87/15) و درصد لاشه (70/42) را داشت. و همچنین ژنوتیپ bb به طور معنی داری کمترین میزان درصد قلوه گاه (08/15) و ژنوتیپ ee کمترین وزن قبل از کشتار (25/48) را نشان داد. ژنوتیپd- بیشترین میزان درصد قلوه گاه (94/16) وژنوتیپ ab (36/59) بیشترین میزان وزن قبل از کشتار را داشتند و اختلاف بین گروه ها معنی دار بود. همبستگی بین غلظت t4 با درصد دنبه (27/0-) و وزن دنبه (30/0-) و غلظت هورمون t3 با ضخامت چربی پشت (23/0-) و وزن دنبه (25/0-) در سطح 05/0 p< معنی دار بود. هورمون t4 با عمق عضله راسته (28/0-)، درصد راسته (22/0-) و درصد لاشه (27/0-) و غلظت ft4 و t3 پلاسما به ترتیب با درصد لاشه (30/0-) و وزن لاشه (22/0-) همبستگی منفی داشتند. این نتایج نشان می دهد چندشکلی در ژن tg با برخی صفات لاشه مرتبط است و ممکن است موجب کاهش ضخامت چربی پشت گردد اما انباشت چربی در نواحی دیگر مانند دنبه افزایش پیدا می کند. همچنین جهش در این ژن موجب کاهش عمق عضله راسته، وزن قطعات مختلف لاشه و وزن زنده می شود.
روناک خرمتایی مرادپاشا اسکندری نسب
هدف مطالعه حاضر بررسی ناحیه تنظیم کننده یا آغازگر (5?utr) ژن dgat1 و ارتباط چندشکلی در این ناحیه با صفات چربی لاشه بود. در این مطالعه 97 رأس بره نر با سن تقریباً یکسان و 16 رأس آمیخته های افشاری×برولا مرینو (نسل f1) گله تحقیقاتی-آموزشی دانشگاه زنجان مورد استفاده قرار گرفتند. اندازه گیری های سونوگرافی برای ضخامت چربی، ضخامت و سطح مقطع عضله راسته بر روی دام زنده در ناحیه پشت بین دنده 12 و 13 انجام و ارتباط آن با اندازه های واقعی بر روی لاشه پس از کشتار ارزیابی گردید. لاشه ها پس از طی 24 ساعت نگهداری در سردخانه به دو نیمه راست و چپ تقسیم گردیدند. نیم لاشه راست به قطعات گردن، ران، سردست، قلوه گاه، راسته، دنبه تفکیک و ضایعات (چربی های اضافی) اندازه گیری شد. از تمام دام ها نمونه خون جهت استخراج dna و اندازه گیری پارامترهای خون مانند کلسترول، hdl، ldl، vldl و تری گلیسرید گرفته شد. پرایمرهای لازم برای نواحی 5?utr و اگزون شماره یک و نیز اگزون های 14 الی 17 که به ترتیب قطعاتی به طول bp 566 و bp 634 را تکثیر می-کردند، طراحی گردیدند. جهت بررسی چندشکلی در نواحی یادشده ابتدا توسط pcr نواحی موردنظر تکثیر و سپس محصولات به دست آمده پس از واسرشته سازی با استفاده از تکنیک sscp و بارگذاری بر روی ژل اکریل آمید 12 درصد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از sscp و تعیین توالی حاکی از وجود چندشکلی تک نوکلئوتیدی در نوکلئوتید 127 ناحیه 5?utr بود. بررسی ارتباط چندشکلی مشاهده-شده با صفات لاشه و نیز فاکتورهای خونی نشان داد که، چندشکلی در این ناحیه در صفات لاشه با وزن دنبه ، ران و سردست و در پارامترهای خونی با کلسترول و hdl در ارتباط بود.
جواد امینی مهابادی مرادپاشا اسکندری نسب
در سال های اخیر تلاش های زیادی برای بهبود باروری حیوانات نر به ویژه گاوهای نر انجام شده است.در این تحقیق، 30 سر موش بالغ نر نژاد ویستار با وزن 250 تا 270 گرم از مرکز حیوانات آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی کاشان در تابستان 89 تهیه شد. موش ها به طور تصادفی به دو گروه 15 تایی تقسیم بندی شدند. حیوانات گروه a جیره ی معمولی، درحالی که گروه b 70% جیره ی معمولی + 30% دانه ی کنجد را به مدت 12 هفته مصرف کردند. سپس حیوانات کشتار شده بیضه ی آنها جهت انجام اندازه گیری میانگین وزن حیوان و وزن و حجم بیضه، پارامترهای قطر لوله های منی ساز، ضخامت اپیتلیوم در لومن و هورمون های جنسی lh، fsh و تستوسترون مورد بررسی قرار گرفتند. آنالیز آماری با استفاده از spss انجام شد و با سطح احتمال p<0.0001 معنی دار بود. وزن بدن موش ها، حجم و وزن بیضه و درصد حجمی عروق در لوله های سمینی فروس دو گروه کنترل و رژیمی غیر معنی دار بود ولی، میانگین تعداد سلول های اسپرم و تحرک آنها در اپیدیدیم چپ، تعداد سلول های اپیتلیوم و درصد حجمی اپیتلیوم، لومن و فضای بینابینی و قطر این لوله ها در گروه رژیمی نسبت به گروه کنترل بسیار معنی دار(p<0.0001) تشخیص داده شد. هورمون جنسی lh در گروه رژیمی با سطح احتمالp<0.0315 نسبت به گروه کنترل معنی دار بود ولی دو هورمون دیگر غیر معنی دار تشخیص داده شد. مصرف دانه ی کنجد پارامترهای بیضه، باروری و تولید اسپرم را بهبود بخشیده و پتانسیل باروری در نرها را افزایش داد.
حسین ایمانی مهدی گنج خانلو
چکیده پزوهش حاضر به منظور بررسی آثار سامانه و ترتیب خوراکی دهی علوفه و کنسانتره بر عملکرد گاوهای هلشتاین اوائل شیردهی انجام شد.24 راس گاو هلشتاین چند بار زایش کرده با میانگین وزن بدنی 12±600 و روزهای شیردهی 15±85، در جایگاهای انفرادی به طور تصادفی به سه تیمار اختصاص یافتند:1) خوراندن جیره کاملآ مخلوط در چهار وعده(tmr) 2) تغذیه جداگانه علوفه و کنسانتره که، کنسانتره در ساعت 6 صبح، 18 عصر و علوفه در ساعت 12 ظهر و 12 شب ارائه می شد و3) تغذیه جداگانه علوفه و کنسانتره که، کنسانتره در ساعت 12 ظهر، 12 شب و علوفه در ساعت 8 صبح و 18 عصر ارائه می شد. نسبت کنسانتره به علوفه 60 به 40 بود. ماده خشک مصرفی، تولید و ترکیبات شیر، متابولیت های خون، قابلیت هضم ماده خشک ، فراسنجه های مربوط به مایع شکمبه، فعالیت جویدن و امتیاز وضعیت بدنی مورد بررسی قرار گرفتند. ماده خشک مصرفی (01/0p<) برای گاوهای دریافت کننده tmr بالاترین بود و بین دو ترتیب خوراک دهی، گاوهای که ابتدا علوفه دریافت کرده بودند، بالاترین بود(8/24 ، 09/21 و 78/21). تولید شیر بین تیمارها مشابه بود(14/35 ،85/36 و 65/35 ). درصد چربی شیر در گاوهای دریافت کننده tmr نسبت به دو تیمار دیگر بالاتر بود. میزان پروتئین شیر تفاوت معنی داری بین تیمارها نداشت اما به طور عددی برای گاوهای دریافت کننده tmr بالاتر بود. میزان اوره شیر در گاوهای که علوفه را پیش از کنسانتره دریافت کرده بودند نسبت به دو تیمار دیگر بالاتر بود. مقدار مواد جامد بدون چربی (80/7 به 70/8 و69/8) برای گاوهای که ابتدا علوفه دریافت کرده بودند نسبت به دو تیمار دیگر پایین تر بود. ph ادرا و مدفوع، غلظت نیتروژن آمونیاکی مایع شکمبه بین تیمارها مشابه بود، در صورتیکه گاوهای که ابتدا کنسانتره دریافت کرده بودند پایین ترین ph شکمبه داشتند. مدت زمان روزانه خوردن، نشخوار کردن،کل جویدن، دراز کشیدن و ایستادن، قابلیت هضم ماده خشک و سطوح متابولیت های خون تفاوتی بین تیمارها نداشت. بعلاوه، وقتی زمان نشخوار برحسب ماده خشک مصرفی بیان شد، گاوهای مصرف کننده علوفه وکنسانتره به صورت جدا، زمان بیشتری را برای نشخوار نسبت به tmr صرف کردند.تعداد پروتوزوآ شکمبه بین تیمارها تحت تاثیر قرار گرفت و شمار بالای پروتوزوآ برای گاوهای دریافت کننده جیره کاملآ مخلوط بود. بنابراین، گاوداران ممکن است با بکارگیری تغذیه جداگانه علوفه و کنسانتره نسبت به جیره کاملآ مخلوط سود ببرند، زمانی که کنسانتره ابتدا به دام داده شود. کلمات کلیدی: سامانه خوراک دهی، ترتیب خوراک دهی، رفتارشناسی ?
سمیه ابراهیمی مرادپاشا اسکندری نسب
هورمون محرک فولیکول گاوی (fsh) به خانواده هورمون های گلیکوپروتئینی تعلق دارد که از غده هیپوفیز یا جفت ترشح می شوند. این هورمون یک هترو دایمر می باشد که از زیر واحد آلفا (مشترک در همه هورمون های گلیکوپروتئینی) و زیر واحد بتا (اختصاصی هر هورمون) تشکیل شده است. fsh گاوی در تکنولوژی تولید مثل، مانند سوپراوولاسیون حیوانات مزرعه ای و درمان سندرم پلی سیستیک تخمدان استفاده می شود. همچنین این هورمون برای اهدف بالینی، دامپزشکی و درمان ناباروری کاربرد دارد. تکنولوژی dna نوترکیب ابزار مفیدی جهت تولید fsh عاری از آلودگی های هورمونی، پریونی و ویروسی فراهم می کند. تولید پروتئین نوترکیب در سیستم های بیان یوکاریوتیک مثل pichia pastoris یک روش مطمئن برای تولید fsh گاوی با اهداف درمانی است. همچنین شناسایی پروتئین تولید شده به صورت نوترکیب، توسط آنتی بادی ویژه، صحیح بودن ساختار تغییرات پس از ترجمه پروتئین را تایید می کند. هدف این تحقیق تولید هورمون fsh گاوی در سیستم بیانی pichia pastoris بود. برای این منظور orf کد کننده دو زنجیره آلفا و بتای ژن fsh گاوی به طور جداگانه در وکتور ptz57r/t کلون شد سپس در وکتور بیانی ppic9 ساب کلون گردید و در نهایت توسط واکنش pcr و تعیین توالی تایید شد. دو پلاسمید نوترکیب حاوی زنجیره آلفا و بتا به ترتیب با آنزیم های محدود کننده sali و saci که ایجاد فنوتیپ his+ mut+ gs115 می کنند، خطی شدند. محصول ایجاد شده داخل سلول مستعد مخمر با الکتروپوریشن کوترانسفکت شد و حضور آن در سلول توسط pcr تایید گردید. در ادامه چند کلون جهت بررسی بیان انتخاب شد. سپس، رسوب سلولی کلون های انتخابی در محیط bmmy سوسپانسیون شد و به مدت 4 روز در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار گرفت. در طول دوره انکوباسیون، متانول به عنوان القاگر با حجم نهایی 5/0 درصد هر 24 ساعت اضافه شد و هر 6 ساعت نمونه برداری انجام گردید. بیان هورمون fsh گاوی بصورت نوترکیب در محلول رویی و رسوب سلولی مخمر، با تکنیک pcr و وسترن بلات تایید شد.
معصومه آهنجان حمید گورابی
هورمون محرک فولیکول، پروتئینی دوبخشی است که از زیر واحد آلفا و بتا تشکیل شده است. این دو زیر واحد با پیوند غیر کووالانسی به هم مرتبط هستند. هورمون fsh نقش مهمی در تنظیم بلوغ تخمک بازی می کند و یک عنصر کلیدی برای رشد فولیکول در تخمدان میش می باشد. هدف این مطالعه کلون و بیان زیر واحدهای هورمون محرک فولیکول گوسفندی در مخمر pastoris pichia است. برای این منظور ژن های دو زنجیره آلفا و بتا fsh گوسفندی از طریق استخراج rna از سلول های هیپوفیز قدامی گوسفندی جداسازی و cdna آنها ساخته شد. با کمک پرایمرهای اختصاصی ژن، ناحیه orf هر دو زنجیره تکثیر و در وکتور ptz57r/t کلون شدند. سپس ژن نوترکیب در وکتور بیانی pic9 ساب کلون و توالی یابی شد. پس از کشت سلول های مخمر، وکتور نوترکیب حاوی زنجیره آلفا و وکتور نوترکیب حاوی زنجیره بتا به روش الکتروپوریشن به درون سلول مخمر p. pastoris کوترانسفکت شدند. بیان پروتئین نوترکیب با القا متانول 5/0 درصد حجم کل در هر 24 ساعت صورت گرفت. صحت قرار گیری ژن fsh در ژنوم مخمر توسط pcr با پرایمرهای aoxi و پرایمرهای اختصاصی ژن بررسی شد. در نهایت، حضور ژن fsh گوسفندی توسط sds-page و وسترن بلاتینگ مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه بیان هورمون نوترکیب fsh گوسفندی با پپتید نشانه آلفا فاکتور- پپیتید نشانه طبیعی ژن در میزبان مخمر متیلوتروفیک پیکیا پاستوریس امکان پذیر است. بنابراین این سیستم یک میزبان قابل اعتماد برای تولید fsh گوسفند است.
علیرضا مسلمی محمدباقر فرشینه عدل
بدین منظور از 2 زنبورستان از هر یک از 4 شهرستان استان زنجان شامل زنجان، ابهر، ماهنشان و طارم اقدام به نمونه برداری شد. اندازه گیری صفات مورفولوژیک به روش روتنر و با استریومیکروسکوپ مجهز به عدسی چشمی مدرج انجام گرفت. زنبوران زنبورستان یک منطقه زنجان با اندازه عرض بند سوم وچهارم پشتی شکمی بیشتر زنبوران درشت تری نسبت به بقیه زنبوران مناطق مورد بررسی هستند و زنبوران زنبورستان دو منطقه زنجان ویک ابهر با اندازه عرض بند سوم و چهارم پشتی شکمی کمتر، زنبوران کوچک جثه تری نسبت به بقیه زنبوران می باشند، تعداد قلاب های بال سمت راست و چپ در زنبورهای موردمطالعه تفاوت معنی داری نداشته اند، بر اساس نتایج کلی73% از نمونه های مورد مطالعه خصوصیت discoidal shift در ناحیه 1+ بودند ، پس می توان نتیجه گرفت که بال جلویی اکثر زنبوران از نظر این خصوصیت درناحیه 1+ هستند. باانجام تجزیه خوشه ای برای تمام خصوصیات مناطق مورد بررسی به دو گروه تقسیم شدند:1) زنبورستان یک ماهنشان، زنبورستان دو زنجان و زنبورستان یک و دو طارم، 2) زنبورستان دو ماهنشان و زنبورستان یک زنجان و زنبورستان یک و دو ابهر. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی برای 14 صفت مورد ارزیابی مشخص گردید که مولفه اول و دوم به ترتیب 494/50 و 846/22 درصد و مجموعاً 339/73 درصد از تغییرات کل را توجیه نموده اند. مولفه اصلی اول بیشترین سهم را در تبیین واریانس کل داشت. عرض بال، کوبیتالa، کوبیتالb، طول ران، ساق، پنجه، t3 و t4 و قلاب چپ وراست بیشتر توسط این مولفه توجیه شدند به عبارت دیگر می توان بیان داشت، از آنجاییکه مولفه اصلی اول مهمترین مولفه می باشد، پس صفات مذکور نیز که عمدتاً توسط این مولفه توجیه می شوند، نسبت به سایر صفات در تمایز مورد ارزیابی زنبورعسل مهمتر هستند. صفات طول بال، کوبیتال ایندکس و طول موی بند پنجم پشتی شکمی، ضریب تبیین بیشتری در مولفه اصلی دوم داشتند. به عبارت دیگر این مولفه عمدتاً توجیه کننده این صفات میباشد. کلمات کلیدی: زنبورعسل، خصوصیات مورفولوژیکی، تنوع فنوتیپی.
مهناز نوری رحیم عصفوری
دراین مطالعه ردیابی جایگاه های صفت کمی (qtl)درصد چربی شیر در جمعیت هلشتاین ایران با استفاده از 10 جفت نشانگر ریزماهواره مربوط به کروموزوم 14 شامل: ilsts039, cssm066, ilsts011,cbdikm002, cbdikm004, dik5080, dik4884, dik4361, dik258, bm1508, که از بانک اطلاعاتی جهانی ژنوم گاو (http://www.marc.usda.gov/genome) استخراج شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه خون از 10 خانواده پدری شامل 232 نتاج گاو ماده هلشتاین از گاوداری های تحت پوشش مرکز اصلاح نژاد و بهبود شیر کشور مربوط به استان های تهران، اصفهان، مرکزی، خراسان، فارس، یزد، قزوین و زنجان جمع آوری شد. سپس استخراج dna از نمونه ها با استفاده از کیت استخراج accuprep® (bioneer ، کره جنوبی) صورت گرفت و آنالیز مولکولی در پژوهشکده بیوتکنولوژی شمال کشور (abriin) انجام شد. بعد از سنجش کمیت و کیفیت dna استخراج شده، واکنش های pcr با تمام نشانگرها آزمایش شد. تعیین ژنوتیپ نمونه ها با کمک موئین الکتروفورز انجام گرفت و پس از تعیین ژنوتیپ، تجزیه و تحلیل داده ها برای یافتن محتمل ترین محل qtl با استفاده از نرم افزار dmu صورت پذیرفت. محتمل ترین مکان ها که حداکثر آزمون درستنمایی را داشته و معنی دار بود، برای درصد چربی موقعیت ( cm3)، و برای تولید شیر و همچنین تولید چربی موقعیت ( cm54) بدست آمد (05/0>p). با توجه به اینکه ژن dgat1 در موقعیت سانترومری کروموزوم 14 قرار دارد، ممکن است این ژن یک کاندیدای قوی برای اثرات مشاهده شده qtl مربوط به درصد چربی در این جایگاه باشد.
جعفر جمعدار مرادپاشا اسکندری نسب
در این تحقیق از اطلاعات صفات تولیدمثلی 6 گله گاو شیری بزرگ متعلق به گاوداری های صنعتی استان آذربایجان شرقی که در مدت 10 سال (1389-1380) توسط سازمان جهاد کشاورزی استان تحت نظارت مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود، برای برآورد پارامترهای صفات تولیدمثلی با استفاده از مدلهای خطی و آستانه ای و همچنین روندهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات استفاده گردید. بدین منظور در مدل خطی، بهترین پیش بینی نااریب خطی ارزش های اصلاحی صفات با استفاده از نرم افزار wombat و با روش حداکثر درست نمایی محدود شده (reml) برآورد شد. در مدل آستانه ای با الگوریتم نمونه گیری گیبس از توزیع پسین حاشیه ای حاصل از روش بیزی به صورت آنالیز تکرارپذیری تحت مدل حیوانی از نرم افزار thrgibbs1f90 استفاده شد. در مدل خطی میزان وراثت پذیری حاصل برای صفات سن اولین زایش، فاصله زایش تا اولین تلقیح، فاصله اولین تلقیح تا تلقیح منجربه آبستنی، فاصله زایش، روزهای باز، نرخ آبستنی، تعداد تلقیح بازای آبستنی و موفقیت آبستنی در اولین تلقیح به ترتیب 036/0±281/0، 023/0±065/0، 014/0±076/0، 022/0±112/0، 021/0±11/0، 014/0±079/0، 014/0±078/0 و 013/0±068/0 و در مدل آستانه ای میانگین پسین وراثت پذیری افزایشی برای صفات تعداد تلقیح به ازای آبستنی و موفقیت آبستنی در اولین تلقیح به ترتیب 0001/0±07/0 و 0022/0±136/0 برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی صفات نیز تحت روش تجزیه و تحلیل دو صفتی در هر مدل برآورد شدند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که با وجود وراثت پذیری پایین حاصل از مدل خطی و آستانه ای برای صفات تولیدمثلی، تجزیه این صفات با استفاده از مدل آستانه ای در مقایسه با مدل خطی، منجر به افزایش صحت ارزیابی و در نتیجه افزایش سرعت پاسخ به انتخاب خواهد شد.
مریم رضایی مرادپاشا اسکندری نسب
به منظور بررسی اثرات محیطی و برآورد مولفه های واریانس، پارامترهای ژنتیکی، فنوتیپی و روند ژنتیکی و فنوتیپی صفات رشد درگوسفند مغانی از 7231، 5766، 3336، 2856 و 2417 رکورد مربوط به اوزان تولد، 3، 6،9 و 12 ماهگی که توسط ایستگاه اصلاح نژاد جعفرآباد از گله های مردمی جمع آوری شده بود، استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده و مدل حیوانی تک صفتی انجام شد. برآورد مولفه های واریانس، پارامترهای ژنتیکی و پیش بینی ارزشهای ارثی صفات وزن بدن با نرم افزار wombat انجام شد. روند ژنتیکی و فنوتیپی با استفاده از ضریب تابعیت میانگین ارزشهای ارثی و تابعیت میانگین عملکرد برسالتولدمحاسبه شد. وراثت پذیری مستقیم در تجزیه یک صفتی مربوط به اوزان تولد، 3، 6، 9و12ماهگی به ترتیب 14/0 ،083/0، 11/0، 22/0 و 19/0 برآورد گردید. وراثت پذیری مادری برای اوزان تولد، 3 و 6 ماهگی بترتیب 00/0±092/0، 01/0±075/0 و02/0±067/0 برآورد گردید .همبستگی های ژنتیکی بین صفات بسیار متغیر بوده و دامنه ای از17/0 (بین وزن تولد و12 ماهگی) تا 94/0 (بین وزن 6 ماهگی و 9 ماهگی) برآورد گردید. همبستگی های فنوتیپی دامنه ای از 13/0 (بین وزن تولد و 12 ماهگی) تا 55/0 (بین وزن3 ماهگی و 9 ماهگی) برآورد گردید. روند ژنتیکی اوزان تولد، 3، 6، 9 و12ماهگی به ترتیب 6 ، 8 ،8 ، 11 و 86 گرم در سال برآوردگردید. روند فنوتیپی اوزان تولد، 3، 6،9و12ماهگی به ترتیب30، 116، 37، 342- و 43- گرم برآوردگردید. نتایج حاصل نشان می دهد که قبل از هر اقدامی بایستی شرایط محیطی و بهینه برای بروز هرچه بیشتر پتانسیل ژنتیکی گله فراهم شود تا روند ژنتیکی با روند فنوتیپی گله هم جهت شود
فریبا نایری مرادپاشا اسکندری نسب
به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی و محیطی صفات تولیدمثلی گوسفند مغانی با استفاده از مدل خطی و آستانه ای از اطلاعات صفات تولید مثلی ایستگاه جعفرآباد مغان که در مدت 15 سال (1374-1389) توسط سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل جمع آوری شده بود، استفاده گردید. در مدل خطی پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات با استفاده از نرم افزار wombat و روش حداکثر درست نمایی محدود شده تحت مدل های حیوانی یک صفتی و چند صفتی برآورد شد. برای برآورد پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی صفات آستانه ای با مدل آستانه ای از روش بیزی از طریق نمونه گیری گیبس از نرم افزار thrgibbsf90 استفاده شد. میزان وراثت پذیری حاصل از مدل خطی برای صفات چندقلوزایی، تعداد بره متولد شده ، تعداد بره شیرگیری شده، میانگین وزن بره های متولد شده، میانگین وزن بره های شیرگیری شده، مجموع وزن تولد و مجموع وزن شیرگیری به ترتیب 06/0، 13/0، 09/0، 09/0، 06/0، 07/0، 14/0 برآورد گردید. میزان وراثت پذیری برآورده شده حاصل از مدل آستانه ای برای صفات چندقلوزایی، تعداد بره متولد شده و تعداد بره شیرگیری شده به ترتیب 14/0، 12/0 و 10/0 برآورد شد. مقدار همبستگی ژنتیکی بین صفات مورد مطالعه در محدوده 99/0- برای صفات تعداد بره متولد شده و میانگین وزن بره های متولد شده تا 99/0 برای صفات تعداد بره متولد شده و مجموع وزن تولد متفاوت است. بطور کلی مقایسه نتایج حاصل از تجزیه مدل خطی و غیر خطی نشان می دهد که استفاده از مدل های آستانه ای در مقادیر پایین وراثت پذیری تفاوت قابل ملاحظه ای با مدل های خطی ندارد. کلمات کلیدی: صفات تولید مثلی، پارامتر ژنتیکی و فنوتیپی، مدل های خطی و آستانه ای، گوسفند مغانی
ثریا رفیعی مرادپاشا اسکندری نسب
در تحقیق حاضر اقدام به تولید نرم افزار mas گردید. این نرم افزار برای پیش بینی ارزش ارثی از تلفیق اطلاعات کمی و مولکولی استفاده می نماید. بعضی از ژن هایی که یک صفت را کنترل می کنند، می توانند نسبت به بقیه دارای اثرات بزرگی باشند. این قبیل ژن ها، ژن های با اثر بزرگ نامیده می شوند که در -qtl ها (جایگاه صفت کمی) مکان یابی می شوند. دنبال کردن الگوی توارث این قبیل qtl ها می تواند برای کمک به انتخاب مورد استفاده قرار بگیرد. این موضوع مجالی برای افزایش برنامه های پیشرفت ژنتیکی حیوانات اهلی بوسیله انتخاب به کمک مارکرها (mas) را فراهم می سازد. کارایی انتخاب به کمک مارکرها بر شاخصی متشکل از اطلاعات فنوتیپی و مولکولی پایه گذاری شده است. نرم افزار mas براساس روش های مدل مختلط (mmm)، با زبان برنامه نویسی c# تهیه شد. در این نرم افزار از مدل دام برای پیش بینی ارزش ارثی به فرم ماتریسی استفاده گردید. با تعیین پلی مورفیسم ناحیه پروموتور ژن dgat1، پس از استخراج dna از نمونه های خون، مراحل pcr بر روی نمونه های dna انجام گرفت. فراوانی های آللی و ژنوتیپی حیوانات مشخص گردید. از نرم افزار mas برای پیش بینی ارزش ارثی تعداد 80 رأس از بره ها ی نر گله اصلاح نژادی طرح ملی اصلاح نژاد گوسفند افشاری مزرعه آموزشی دانشگاه زنجان استفاده گردید. جهت مقایسه نتایج پیش بینی ارزش ارثی با روش مذکور، از نرم افزار sas استفاده گردید. مقایسه نتایج پیش بینی ارزش ارثی با نرم افزار mas و sas، نشان دهنده اثر ورود نشانگرهای مولکولی در انتخاب براساس تلفیق اطلاعات کمی و مولکولی است.
سودابه سمساریان سعید زره داران
در تحقیق حاضر به منظور شناسایی تنوع آللی موجود در ناحیه پروموتور ژن پرولاکتین و ناحیه 5utr ژن igf-1از تعداد 158 قطعه مرغ بومی ایستگاه اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران خونگیری انجام شد. از واکنش زنجیره¬ای پلیمراز(pcr) برای تکثیر قطعات ژن¬های موردنظر استفاده شد و تعیین الگوی باندی ناحیه 5utr مربوط به ژن igf-1 با استفاده از روشsscpانجام شد. صفات عملکردی شامل اوزان تولد، 8 و 12 هفتگی، سن و وزن بلوغ جنسی، میانگین تعداد تخم¬مرغ در 3 ماهه¬ی اول تولید و میانگین وزن تخم¬مرغ نیز اندازه¬گیری شد. در بخش اول پس از استخراج dna قطعه¬ای به اندازه 154- 130 جفت باز از ناحیه پروموتور ژن پرولاکتین و 621 جفت باز از ناحیه 5utr ژن igf-1با استفاده از تکنیک pcr تکثیر گردید. محصولات pcr به¬دست آمده با استفاده از ژل اکریلآمید آنالیز گردید که منجر به شناسایی ژنوتیپ¬های متفاوت در ژن پرولاکتین در مرغان مورد مطالعه شد. برای این جایگاه از ژن پرولاکتین، دو آلل iو dبا فراوانی¬های 615/0 و 385/0 و سه ژنوتیپ ii، id و dd با فراوانی¬های 35/0، 53/0 و 12/0 به¬دست آمد. در ژن igf-1 چندشکلی مشاهده نشد. در بخش دوم ارتباط چندشکلی ژن¬های مذکور با صفات اقتصادی به¬وسیله رویه glm نرم¬افزار sas مورد بررسی قرار گرفت. جهت پیش¬بینی تعداد و وزن تخم¬مرغ تولیدی با استفاده از اطلاعات مربوط به صفات عملکردی و چندشکلی ژن¬های مورد بررسی از شبکه عصبی مصنوعی استفاده گردید. برای ناحیه پروموتور ژن پرولاکتین،نتایج نشان داد کهپرندگان دارای ژنوتیپ ddتعداد تخم تولیدیکمتر وسن بلوغ جنسی بالاتری نسبت به پرندگان دارای ژنوتیپ¬هایii وid داشتند.بنابراین استفاده از اطلاعات مربوط به چندشکلی ژن پرولاکتین می¬تواند در جهت ارتقاء تولید تخم¬مرغ در مرکز اصلاح¬نژاد مرغ بومی مازندران به¬طور موثری استفاده شود. همچنین شبکه¬ی عصبی مصنوعی با استفاده از اطلاعات مربوط به صفات عملکردی و چندشکلی ژن پرولاکتین با دقت بالایی قادر به پیش¬بینی تعداد و وزن تخم¬مرغ است.
فیروزه نوری زاده مرادپاشا اسکندری نسب
پژوهش حاضر جهت تعیین آلل های کاهش دهنده ی تولید چربی در ژن های مرتبط با چرخه ی ppar با استفاده از آنالیز est این ژن ها در بافت آدیپوز گوسفند صورت گرفت. برای این منظور پس از شناسایی چرخه ی ppar گاو، با استفاده از منبع اینترنتی kegg، مشخصات مهم ژن های در گیر در آن که شامل 72 ژن بود، از ncbi استخراج شد، همچنین ژن های متناظر در گوسفند که 71 مورد بودند، نیز شناسایی، و با ژن های گاو مورد مقایسه قرار گرفتند و مشخص شد که 70 درصد ژن های این چرخه در موجودات مذکور مشترک است و علاوه بر این در تحقیق حاضر ژن های با بیان بالا در بافت آدیپوز گاو با استفاده از نمایشگر افتراقی ddd شناسایی شده و مشخصات مهم این ژن ها نیز از ncbi به دست آمد. از طرفی کل داده-های est بیش از 20 بافت گوسفند و گاو از پایگاه های داده ای موجود در ncbi جمع آوری شد. سپس تمامی توالی های est به دست آمده برای گاو با کل ژن های مورد بررسی با استفاده از ابزار بیوانفورماتیکی blast مورد مقایسه قرار گرفته و کل est، همچنین est های موجود در بافت آدیپوز برای تک تک ژن های مورد بررسی دسته بندی و در نهایت توالی های est موجود در بافت آدیپوز هر ژن توسط نرم افزار matlab هم تراز شده و est های دارای چند شکلی شناسایی شدند. با مکان یابی est های دارای چند شکلی مربوط به هر ژن در روی dna ی آن، 367 موقعیت اگزونی و اینترونی دارای چند شکلی برای تمامی ژن ها (به جز چند ژن که چند شکلی نشان ندادند) با استفاده از blast و پایگاه داده ای ensemble تعیین شد، همچنین با استفاده از منبع kegg و پایگاه داده ای david چرخه های بیوشیمیایی مرتبط با ژن های مورد بررسی و ارتباط این ژن ها با یکدیگر مشخص شده و بر اساس اطلاعات به دست آمده، برای ژن های مورد بررسی شبکه ی ژنی طراحی، و ژن های موجود در شبکه به لحاظ اهمیت در شبکه و در نتیجه بافت آدیپوز گاو دسته بندی شدند. بدین ترتیب ژن های و ژن هایcd36, slc27a2 وfabp، به عنوان ژن های بسیار موثرو قطب و ژن های acsl6, scp2, lpl, adipoq sorbs1 fads2, acsl1, scd, و ucp, به عنوان ژن های پر اثر موجود در شبکه معرفی شدند، همچنین 24 ژن به عنوان ژن های مهم مرتبط با چرخه های سنتز و متابولیسم چربی که در بافت آدیپوز گوسفند و گاو بیان بالایی دارند گزارش شدند. سپس موقعیت هایی از این ژن ها که دارای est های کمتر بودند شناسایی و تحت عنوان آلل های کاهش دهنده ی تولید چربی در بافت آدیپوز گاو معرفی شدند، در نتیجه با توجه به شباهت بالای ژنوم موجودات گوسفند و گاو، توالی های مذکور با استفاده از blast با توالی dna ی ژن های متناطر در گوسفند مقایسه و به عنوان آلل های کاهش دهنده ی تولید چربی در بافت آدیپوز گوسفند معرفی شدند.
محمد جبارزاده ایوریق مرادپاشا اسکندری نسب
در این مطالعه به منظور بررسی صفات تولیدی گاوهای هلشتاین ایران، از اطلاعات 240558 رکورد روزآزمون و 22216 رکورد 305 روز مربوط به گله¬های 3 منطقه ای، خشک بیابانی، نیمه خشک و مدیترانه ای ایران که طی سالهای 1382 تا 1392، توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود استفاده گردید.برای تجزیه تحلیل داده ها و برآورد پارامترها از نرم افزار wombat 2013 تحت الگوریتم aireml استفاده شد. برازش اثرات ثابت موثر بر روی رکوردها با استفاده از نرم افزار sas انجام گرفت که تاثیر گله سال فصل زایش و استان برای داده های 305 روز و تاثیر سال-فصل، گله روزآزمون و استان بر روی داده های روزآزمون بر روی هر سه صفت مقدار شیر، درصد چربی و پروتین شیر معنی دار بود(p<0. 01). اثر سن زایش به عنوان عامل کمکی، در هر دو نوع از داده ها بر روی هر سه صفت معنی دار بود (p<0. 01). میزان وراثت پذیری برآورد شده با استفاده از رکورد های روزآزمون و مدل رگرسیون تصادفی در سه منطقه ی خشک بیابانی، نیمه خشک و مدیترانه ای برای درصد چربی شیر به ترتیب؛ 0/19، 0/10 و 0/02 ، برای درصد پروتئین شیر به ترتیب 0/148، 0/195، 0/059 و برای مقدار شیر تولیدی به ترتیب 0/315، 0/260 و 0/026 بدست آمد.
صونا sona بهنام رستمی
این پایان نامه در خصوص ارزیابی های کمی و کیفی اسپرم قوچ های افشاری و هیبرید افشاری * برولا مرینو قبل و بعد ازانجماد بود.
ایمان نعمتی مرادپاشا اسکندری نسب
چکیده ندارد.
اباذر کریمی علی نیکخواه
چکیده ندارد.
الهام اربابی اول مرادپاشا اسکندری نسب
چکیده ندارد.
امیر جلایری نیا مرادپاشا اسکندری نسب
چکیده ندارد.
محمد مهدی پور رابری احمد حسن آبادی
چکیده ندارد.
مرتضی صفرخانلو مصطفی معماریان
چکیده ندارد.
مریم ادهم مرادپاشا اسکندری نسب
چکیده ندارد.
رباب خانه شهری مرادپاشا اسکندری نسب
نرم افزار mt.pbv ، نرم افزار پیش بینی ارزش اصلاحی چند صفتی است که در محیط matlab نوشته شده است. اساس کار این نرم افزار تشکیل معادلات مدل مختلط چندصفتی و برآورد اثرات ثابت و پیش بینی ارزشهای اصلاحی با استفاده از دو مدل دام و پدری است که با دریافت داده ها ، شماره ستون اولین اثر ثابت ، تعداد صفات مورد بررسی ، شماره ستون رکوردها، واریانسهای ژنتیکی افزایشی و واریانسهای فنوتیپی و در صورت نبود ایندو با دریافت همبستگیهای ژنتیکی و فنوتیپی و وراثت پذیریها و واریانسهای فنوتیپی مربوط به صفات شروع به محاسبه کرده و در طی دریافت داده ها نیز کنترلهایی را برای خطاهای احتمالی انجام می دهد . محاسبات با تشکیل lhs و rhs شروع شده و در صورتی که ابعاد این ماتریسها بزرگ نباشد با استفاده از پیش ضرب معکوس ماتریس lhs و rhs جوابها بدست می آیند. در غیراینصورت معادلات مدل مختلط با استفاد از روش تکرار گوس-سایدل حل خواهند شد. جوابهای نهایی به صورتهای مختلفی مرتب شده و در workspace ذخیره می شوند و کاربر می تواند بسته به نیاز به هر کدام از این جوابها دسترسی داشته باشد.