نام پژوهشگر: حسین مجتهدزاده
افشین نمیرانیان حسین مجتهدزاده
در این تحقیق امکان سنجی فرآوری و مولایت زایی کانسنگ آندالوزیت میشدوان بافق مورد مطالعه قرارگرفته است. در مطالعات اکتشافی انجام شده در منطقه، ذخیره ای بیش از یک میلیون تن ماده معدنی با عیار متوسط 15% آندالوزیت برآورد شده است. ولی مطالعات کانی شناسی انجام شده در قالب این طرح، نشان داده است که درصد ماده معدنی گروه آندالوزیت در این کانسنگ کمتر از حدود مورد نظر بوده است و بخش عمده کانی های گروه آندالوزیت را کانی سیلیمانیت تشکیل داده است. با انجام مطالعات صحرائی و تهیه نمونه از بخش های مختلف کانسار، نمونه اولیه ای با عیار حدود 10% سیلیمانیت برای انجام مطالعات بیشتر تهیه گردید. پس از انجام مطالعات مقاطع نازک تهیه شده از این کانسنگ، نمونه اولیه به دو فراکسیون تقسیم شد. آزمایش فرآوری به روش های ثقلی (میز لرزان) و جداکننده مغناطیسی بر روی فراکسیون355-150 و آزمایش های فلوتاسیون بر روی فراکسیون 150-75 انجام گرفت. شیب و فرکانس بهینه میز لرزان جهت رساندن درصد al2o3 از 20% به 42% به ترتیب 14 درجه و 50 هرتز به دست آمد. درصد al2o3 کنسانتره میز لرزان بعد از جدایش مغناطیسی با زاویه تیغه 70 درجه و شدت 8/4 آمپر به 62% افزایش یافت. با آرایش مجدد محصول میانی حاصل از جدایش مغناطیسی با زاویه تیغه 80 و شدت 8/4 آمپر، درصد al2o3 به 52% رسید. با ترکیب دوکنسانتره فوق، درصد نهایی al2o3 به 58% رسید و بازیابی جدایش بر حسب al2o3، 45% گردید. آزمایش فلوتاسیون با استفاده از کلکتورهای aero825، aero801 و fs2، موجب افزایش عیار al2o3 از 18 به 46 درصد گردید. و بازیابی جدایش 72% شد. عملیات مولایت زایی در دماهای مختلف (1400، 1500 و 1550 درجه سانتی گراد)، زمان های مختلف (1، 5/1، 2و 5/2 ساعت) و دانه بندی های مختلف (300-، 150-، 75- و 38- میکرون) بر روی کنسانتره انجام گرفت. دمای پخت بهینه، c°1550، زمان پخت بهینه 5/1 ساعت و دانه بندی زیر 38 میکرون به عنوان دانه بندی بهینه انتخاب گردید.
علی نظام الحسینی جواد غلام نژاد
طی دهه های متمادی روش های زمین آماری برای تخمین ذخیره کانسار ها مورد استفاده بسیار قرار گرفته اند. پیشرفت های اخیر در شبکه های عصبی باعث شده است تا این روش به عنوان یک ابزار قدرتمند در تخمین ذخیره کانسار ها مطرح باشد. این پایان نامه به مدل سازی شبکه عصبی برای تخمین ذخیره کانسار آهن چغارت پرداخته است. با توجه به تغییرات فضایی، ورودی های چند بعدی و داده های گمانه ها با نوفه زیاد، طراحی شبکه عصبی چند لایه، برای کشف رابطه غیر خطی حاکم، ضروری به نظر می رسید. ساختار های گوناگونی از شبکه عصبی بررسی و درنهایت ساختار پس انتشار، برای مسئله مدل سازی عیاری و تخمین ذخیره کانسار برگزیده شد. آنالیز حساسیت برای نوع ساختار شبکه، تعداد لایه های مخفی و نرون های مخفی، نوع توابع فعال سازی، نرخ یادگیری و فاکتور مومنتوم، انجام گرفت. تاثیر پارامتر های ذکر شده روی تخمین ها به تفصیل بررسی شده و در نهایت مقادیر بهینه برای این پارامتر ها مشخص شدند. برای ارزیابی نتایج شبکه-عصبی به عنوان ابزاری برای تخمین ذخیره کانسار، ذخیره و تناژهای تخمینی در افق های مختلف با مقادیر تخمین حاصل از روش زمین آمار مقایسه شدند. در نهایت ساختار بهینه برای تخمین آهن دارای توپولوژی 1-10-20-3 با مقادیر 0/71= r و 47/6= mse بدست آمد. برای عنصر فسفر نیز شبکه ای با ساختار 1-4-8-3 با مقادیر 0/60= r و 0/43= mse به عنوان شبکه بهینه انتخاب شد. به عنوان آخرین مرحله این مطالعه، شبکه عصبی بهینه طراحی شده، برای تخمین عیار و تناژ آهن و فسفر در افق های مختلف کانسار آهن چغارت، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج در نهایت به صورت یک گزارش افق به افق تناژ و عیار میانگین ارائه شده و پلان های کانسنگ در هر افق به صورت بلوکی ترسیم شدند. در نهایت بوسیله شبکه عصبی، ذخیره معدن چغارت از افق 800 تا 1100 متری، حدود 135/8 میلیون تن با عیار متوسط آهن 56/14 و فسفر 0/707 درصد برآورد شد.
جمال دشتی امیرآباد محمد اخوان قالیباف
طی عملیات معدنکاری، استخراج و فرآوری، باطله های ناشی از آن در اطراف معادن ریخته شده و به صورت سد باطله رها می شود. زهاب اسیدی (amd) تولید شده ناشی از اکسیداسیون باطله های سولفیدی بزرگترین مشکلی است که محیط زیست اطراف معادن را تا کیلومتر ها تهدید می کند. با توجه به گستردگی آلودگی حاصل از اکسیداسیون باطله های سولفیدی و گستردگی معادن سولفیدی در کشور، این پژوهش در معدن سرب و روی کوشک بافق، از توابع استان یزد انجام شد. ابتدا بر اساس نقشه توپوگرافی 50000/1 منطقه، نقشه های مورد نیاز تهیه گردید. به منظور مطالعه خصوصیات شیمیایی خاک منطقه، 16 نمونه خاک از درون آبراهه ها و اطراف آن برداشته شد و در آزمایشگاه بر روی نمونه ها آزمایشات شیمیایی معمول انجام گدید. از روش جذب اتمی میزان عناصر سنگین محاسبه گردید. سپس شاخص آلودگی منطقه به عناصر سنگین تعیین شده و محدوه گسترش آلودگی در منطقه محاسبه گردید. برای برآورد میزان پتانسیل اسید زایی پیریت از روش تست پراکسید هیدروژن (آب اکسیژنه 35%) استفاده شد و بر اساس آن میزان آهک برای خنثی سازی اسید تولید شده محاسبه گردید. سپس درصد تراکم پوشش گیاهی منطقه به وسیله ترانسکت خطی (12 مورد) تعیین و میزان پوشش گیاهی دو منطقه شاهد و آلوده به فلزات سنگین مقایسه گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار spss استفاد شد. نتایج نشان داد که خصوصیات شیمیایی خاک منطقه به شدت تحت تاثیر اکسیداسیون پیریت می باشد. آلودگی خاک منطقه به فلزات سنگین سرب، روی و کادمیوم نسبت به حد مجاز آن، به طور متوسط بیش از 15 برابر می باشد. دامنه گسترش آلودگی از محل سد به طرف پایین دست حوضه، بیش از 4 کیلومتر می باشد. حضور فلزات سنگین باعث کاهش تراکم پوشش گیاهی در حدود 17 درصد در منطقه آلوده شده است. در پایان پیشنهاد شد برای کاهش اثرات مخرب پیریت، ضمن تغییر مسیر جریان آب ورودی به سد باطله، از خنثی ساز هایی مثل آهک برای بالا بردن اسیدیته خاک منطقه استفاده شود.
میترا پوراحمدی حسین مجتهدزاده
مجموع بررسی های انجام یافته حاکی از اهمیت نقش ساختارهای ثانوی و گسل ها در کنترل کانی سازی سرب، روی و مس در کانسار قله کفتران می باشد که منجر به تشکیل کانسنگ رشته رگه ای (استوک ورک) در منطقه شده است. مطالعات ژئوفیزیک نیز با هدف تعیین زون های مینرالیزه و محورهای آنومالی در منطقه مورد نظر انجام شد.
طیبه حیدری ترک اباد حسین مجتهدزاده
پدیده¬های نامنظم با اشکال نامنظم و بی قاعده از اصول هندسه اقلیدس پیروی نمی¬کنند. هندسه¬ای که برای توصیف این پدیده¬ها به کار می¬رود، هندسه فرکتال نامیده می¬شود. هندسه فرکتال تا به حال در علوم مختلفی از جمله هواشناسی، پزشکی و مهندسی معدن مورداستفاده قرار گرفته است. جداسازی آنومالی¬های ژئوشیمیایی از موارد کاربرد فرکتال در مهندسی معدن می¬باشد. هندسه فرکتال برای جداسازی آنومالی¬ها سعی در پیدا کردن غلظتی بحرانی دارد که در محدوده آن بُعد فرکتال تغییر می¬کند. این مقدار غلظت بعنوان حد آستانه در نظر گرفته می-شود. تاکنون روش¬های مختلف فرکتالی مانند روش عیار- مساحت، طیف توان- مساحت و عیار- حجم برای پیداکردن مقدار حد آستانه عناصر گسترش یافته¬اند. در این مطالعه مقادیر حد آستانه عناصر مختلف، مربوط به اندیس مس ظفرقند با روش¬های عیار- مساحت، عیار- محیط و عیار- تعداد محاسبه شدند. نتایج این سه روش در اکثر موارد مشابه و نزدیک به هم می¬باشد. با استفاده از روش طیف توان- مساحت نیز مناطق آنومالی عناصر مشخص شد. که بین مناطق آنومالی نشان داده شده توسط این روش با مناطق آنومالی سایر روش¬ها هم¬بستگی بالایی وجود دارد. نتایج حاصل، موفقیت تمام روش¬های فرکتالی در جداسازی آنومالی¬ها در اندیس ظفرقند را بیان می¬کند. در این مطالعه برای درون¬یابی داده¬ها، دو روش kriging و idw مورداستفاده قرار گفته است؛ با توجه به نتایج، در اکثر موارد روش kriging در محدوده موردمطالعه مناسب¬تر می¬باشد. برای اعتبار سنجی نتایج حاصل و تأیید مناطق آنومالی، با توجه به در اختیار نداشتن اطلاعات حفاری¬های موجود در ظفرقند، نتایج با نتایج روش آماری u که قبلاً در یک پایان¬نامه محاسبه شده بود و هم¬چنین با مدل¬سازی دو بعدی داده¬های مقاومت ویژه و پلاریزاسیون القایی مقایسه و صحت نتایج به اثبات رسید. سپس مناطق امیدبخش کانی¬سازی معرفی شدند، با توجه به نتایج، مرکز سیستم کانی¬سازی در جنوب شرق محدوده ظفرقند می-باشد.
امیرحسین شیخ علیشاهی حسین مجتهدزاده
کارخانه فلوتاسیون فسفات اسفوردی سالانه مقادیر زیادی باطله حاصل از فلوتاسیون آپاتیت را وارد سد باطله مجتمع می کند. این باطله دارای مقادیر قابل توجهی از کانی های آهن دارا می باشد که قابل بازیابی هستند. در این تحقیق ضمن مطالعه کیفیت باطله موجود، آزمایش های فرآوری شامل جدایش مغناطیسی شدت پایین و بالا، و فلوتاسیون بر روی نمونه های باطله انجام گرفته است. نتایج مطالعات شناسایی بر روی نمونه نشان داد که d80 نمونه در حدود 80 میکرون می باشد وبیشترین مقادیر کانی های آهن در فراکسیون های ریز می باشد همچنین کانی اصلی آهن دار نمونه, هماتیت می باشد.آزمایش های جدایش مغناطیسی نشان داد که شدت میدان مناسب برای جدایش مگنتیت و هماتیت به ترتیب 2500 و 9000 گوس می باشد. آزمایش فلوتاسیون فسفرزدایی کارایی کلکتور lilaflot نسبت به کلکتور های دیگر بهتر ارزیابی کرد. به طور کلی نشان داده شده است که کنسانتره سنگ آهن با عیار %fe=64 و p=0.34% و بازیابی وزنی کلی 37.5 درصد در مقیاس آزمایشگاهی قابل تولید است. با توجه به درصد بالای فسفر این کنسانتره، احتمالا به صورت مخلوط با کنسانتره های با فسفر کمتر قابل استفاده است.همچنین تجهیزات جدایش مغناطیسی و فلوتاسیون بر اساس میزان موجود تولید باطله فعلی رافر فلوتاسیون آپاتیت انتخاب گردیده است.
فرزانه فریدونی حسین مجتهدزاده
روش لیتوژئوشیمیایی چند عنصری می¬تواند منجر به یافتن مبنایی برای مطالعه گرانیت¬ها بر پایه تحولات زمین¬شناسی و ژئوشیمیایی گردد. توده¬های گرانیتوئیدی که تمرکزهایی از عناصر اقتصادی را به همراه دارند عمدتا الگوی ژئوشیمیایی خاصی را نمایش می¬دهند که شناخت این الگوها در بعضی از موارد امکان تشخیص واحدهای بارور از عقیم را فراهم می¬سازد. در هر ناحیه خاص،¬ تمایز میان توده¬های گرانیتی مولد کانسارهای قلع از انواع عقیم می¬تواند براساس یک یا چند نسبت از نسبت¬های ,k/rb ,mg/li ba/rb و rb/zr انجام پذیرد. مقادیر بسیار کم این نسبت¬ها و یا مقادیر بسیار بالای rb/sr ,(na+k)/fe ,(na+k)/(ca+mg) می¬تواند معرف کانی¬سازی قلع در آن ناحیه باشد. برای تشخیص گرانیت¬های حاوی تنگستن از گرانیت های عقیم از تنگستن استفاده از شاخص ژئوشیمیایی gci=log10 ((rb3×li×104) / (mg×k×ba×sr)) پیشنهاد شده است. در گرانیت¬های حاوی تنگستن نسبت¬هایrb/sr ,li/k و ba/sr بالا بوده و در گرانیت¬های فاقد تنگستن نسبت-های,k/rb ba/rb و mg/liپایین می¬باشد. با مقایسه ترکیب عناصر جزئی و کمیاب توده¬های نفوذی مناطق مورد بررسی برای تشخیص گرانیت¬های حاوی قلع و تنگستن سه نمودار بسیار مهم نسبت sm/eu به rb , دیاگرام سه جزیی (na + k)، fe و mg و دیاگرام سه جزئی rb ,ba و sr به دست آمده است. در این مطالعه گرانیت های مناطق مشیرآباد، بروجرد، آستانه، ده¬نو و کلاه قاضی در زون سنندج-سیرجان و گرانیت شیرکوه در زون ایران مرکزی با استفاده از شاخص¬های ژئوشیمیایی ذکر شده در پایان¬نامه جهت تشخیص کانی¬زایی قلع و تنگستن مورد بررسی قرار گرفته¬اند، که با توجه به شاخص های ژئوشیمیایی به دست آمده به نظر می¬رسد که مناطق بروجرد، مشیرآباد، کلاه قاضی و شیرکوه دارای پتانسیلی از کانی¬زایی قلع و تنگستن و مناطق ده¬نو و آستانه فاقد این کانی¬زایی می-باشند.
مجتبی دارابی عبدالحمید انصاری
در سال های اخیر افزایش عمق معدنکاری و وجود ذخایر زیرسطحی در بستر سنگی سبب گردیده تا مطالعات هیدروژئولوژی در بدست آوردن اطلاعاتی دقیق از محیط ناهمگن سازند زیرسطحی موثر باشد. به عبارتی با تغییر جنس سازندها با افزایش عمق از آبرفت به سنگ، پیچیدگیهای مساله نیز بیشتر میگردد. به نحوی که جریان دیگر در تمام محیط انتقال نمییابد و تنها توسط مجراهایی نظیر شکستگیها و گسل های منطقه جابجایی صورت میگیرد. با این تفاسیر ابتدا لازم است تا ناپیوستگیها شناسایی شده و سپس به بررسی نحوه حرکت جریان در این محیط ناهمگن پرداخته شود. با توجه به حضور آب در پیت های شمالی و جنوبی معدن سنگ آهن سهچاهون، در این تحقیق سعی شده تا شناختی از وضعیت هیدروژئولوژی محدوده انجام پذیرد و با توجه به هجوم آب به درون کارگاه استخراج به مدلسازی جهت جریان در محدوده پرداخته شود.در انجام این تحقیق با گردآوری اطلاعات گوناگون اعم از اطلاعات زمین شناسی، مورفولوژی، تکتونیکی، هواشناسی، ژئوفیزیک، ژئوشیمی، هیدروژئولوژی و اطلاعات زیرسطحی کسب شده از حفاریها، سعی شده تا یک نظریه جامع و کامل در زمینه هیدروژئولوژی محدوده معدن سهچاهون ارائه گردد. در ابتدا با بررسی نتایج نمونههای هیدروشیمی تهیه شده سعی در مشخص کردن تیپ آب های موجود در بخش آبرفتی و سنگی گردید. بررسی دادههای مربوط به بارش و تبخیر، بررسی شکستگی ها و گسل های منطقه و بررسی داده های مربوط به آزمایش های لوژن و لوفران از مراحل انجام گرفته میباشد. با استفاده از اطلاعات زمین شناسی سطحی و مقاطع موجود و همچنین با استفاده از اطلاعات گمانه های لیتولوژی حفر شده در محدوده کارگاه استخراج و اطراف آن به ساخت مدل سه بعدی زمین شناسی پرداخته و سپس خروجی این مدل به عنوان هندسه آبخوان در نظر گرفته شد. در مرحله بعد به مدلسازی کمی حوضه آبریز در حالت پایدار به منظور تعیین شرایط مرزی مدل هیدروژئولوژی محدوده اطراف معدن به ابعاد 5/5 کیلومتر مربع پرداخته شد. سپس با هدف پیش بینی تغییرات سطح ایستابی در سالهای آتی مدل ناپایدار حوضه آبریز از سال 1379 تهیه شد. به منظور صحت سنجی نتایج مدلسازی عددی انجام گرفته اقدام به نمونه برداری سطح ایستابی از پیزومترهای موجود در محدوده و در 4 نوبت گردید.وجود ناهمگنی در مقیاس کارگاه استخراج نشان دهنده عدم وجود یک آبخوان مشخص میباشد. همچنین به علت قرار گرفتن معدن در محیط بیابانی آبهای موجود در منطقه دارای غلظت بالای یونهای کلر، سدیم و پتاسیم میباشند. نتایج حاصل از مدلسازی عددی حوضه اّبریز در حالت پایدار با 61 درصد همبستگی قابل قبول می باشد. ورودی آب در مدل کارگاه استخراج روباز از قسمت جنوب شرقی و خروجی آن از قسمت شمال غربی محدوده است. نتایج مدلسازی ناپایدار همبستگی بالای 94 درصد را در سال 83 و 90 درصد را در سال 93 نشان میدهد. با توجه به نتایج مدل، تغییرات سطح ایستابی برای دوره های زمانی 6 ماه، یکسال، دوسال و پنج سال آینده پیشبینی گردید. میزان تغییرات هد آب پیش بینی شده در طول دورههای زمانی متفاوت کم میباشد. وجود شکستگیها سبب نوسانات شدید در سطح ایستابی منطقه میشود که این موضوع هم از داده های واقعی و هم از طریق مدل بدست آمد.
محمد قمی حسین مجتهدزاده
چکیده ندارد.
آذین یزدی حسین مجتهدزاده
چکیده ندارد.
سارا کسمایی علی رضا یاراحمدی
چکیده ندارد.
مهدی مالک حسین مجتهدزاده
چکیده ندارد.
مصطفی دهقانی جواد غلام نژاد
چکیده ندارد.
کمال علمدار حسین مجتهدزاده
روش های میدان پتانسیل شامل مغناطیس سنجی و گرانی سنجی کاربرد گسترده ای در اکتشاف کانسارها دارند. پیشرفت سریع تکنولوژی از یکسو و حجم وسیع داده های برداشت شده در مقیاس های وسیع (چهارگوش های زمین شناسی) باعث پیدایش و کاربرد روش های تفسیر اتوماتیک و نیمه اتوماتیک در کمی سازی توده های سبب شونده آنومالی میدان پتانسیل شده است. این روش ها عمدتاً در حوزه فرکانس صورت می گیرد و شامل تخمین عمق، تخمین مرز، تخمین پارامترهای مغناطیس شدگی و تبدیلات است. هدف از انجام این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل هر یک از این روش ها و معرفی قابلیت های آنها می باشد. در این پژوهش ضمن بررسی هر یک از این روش ها سعی شده است شرایط، قابلیت ها و محدودیت های هر روش بررسی شود. برای این منظور روش های مذکور بر روی داده های مصنوعی مدل های مختلف و نیز بر روی داده های پتانسیل واقعی در مقیاس محلی و ناحیه ای اعمال شده است. داده های مورد استفاده مربوط به داخل کشور (مناطق گل گهر، سیریز کرمان، شاهرود، ندوشن، چهارگوش آباده) و خارج از ایران بوده اند. از روش های تخمین عمق می توان به روش های سیگنال تحلیلی، مشتق قائم سیگنال تحلیلی، اویلر دیکانولوشن، تصویر سازی پارامتری توده ((spi، عدد موج برجسته (elw) و تحلیل طیف انرژی (psa) اشاره کرد. چون اکثر روش های تخمین عمق در نقاط مرزی توده کار می کنند در نتیجه قبل از تخمین عمق توده می بایست توسط فیلترهای مختلف مرز توده تعیین شود. استفاده از فیلتر های مختلفی چون فیلترهای مشتق، فیلترهای فاز محلی، فیلتر سیگنال تحلیلی و فیلتر جدید معرفی شده در این نوشته به نام سیگنال تحلیلی زاویه تیلت (asta) سبب تخمین مرز توده ها خواهد شد. تخمین پارامترهای مغناطیسی توده شامل زاویه میل و انحراف بردار مغناطیس شدگی توده از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در تبدیلات مغناطیسی کاربرد گسترده ای دارد. نتایج تحلیل داده های میدان پتانسیل در مقیاس محلی و ناحیه ای بهترین روش تخمین مرز را فیلترهای فاز محلی، سیگنال تحلیلی و فیلتر جدید سیگنال تحلیلی زاویه تیلت معرفی می کند. از بین روش های تخمین عمق معرفی شده، روش های elw، psa و spi نتایج دقیقتری را ارائه می کند.
حمید زریان حسین مجتهدزاده
چکیده ندارد.