نام پژوهشگر: فرهاد جمهری

بررسی تاثیر آموزش مدیریت استرس مادران در کاهش رفتارهای رخاشگرانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  سمانه عرب   فرهاد جمهری

یکی از مشکلاتی که بسیاری از والدین با آن مواجه هستند، پرخاشگری در فرزندان آنها است. که خود یکی از عوامل بروز استرس و فشار روانی موجود در محیط خانواده است. احتمالاًپدران و مادرانی که دچار استرس شدید باشند نمی توانند وظیفه خود را نسبت به فرزندانشان به درستی انجام دهند. متاسفانه هر چه مشکل رفتاری کودک بارزتر شود استرس والدین نیز بیشتر می شود و آنها نمی توانند روش تربیتی موفق تری را در مورد فرزندان خود اعمال کنند و این امر منجر به پیدایش و شدت یافتن اختلال رفتاری در بین فرزندان آنها می شود.در این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس به مادران درکاهش رفتارهای پرخاشگرانه کودکان پیش ازدبستان پرداخته شد. پژوهش از نوع آزمایشی و نمونه گیری به صورت تصادفی بود. به منظور انجام این بررسی 2مهد کودک در شهرستان محلات به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه پرخاشگری پیش دبستانی در بین کودکان این 2مهدکودک اجرا گردید. 18 نفر ازکودکانی که نمرات بالایی در پرسشنامه گرفته بودند انتخاب شده ودر دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. سپس درگروه آزمایش، مدیریت استرس به مادران طی 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش داده شد.یک ماه پس ازاتمام آموزش مجدداً پرسشنامه پرخاشگری در هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. یافته ها حاکی ازتفاوت معنا دار بین دو گروه بود. نتیجه تحقیق نشان داد که آموزش مدیریت استرس موجب کاهش پرخاشگری کلی درکودکان شده است و درکاهش پرخاشگری کلامی- تهاجمی، فیزیکی- تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی، موثر بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت استرس مادران در بروز رفتارهای پرخاشگرانه کودکان تاثیر دارد و می توان با برنامه های آموزش استرس به والدین بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان را کاهش داد یا از بروز آن جلوگیری کرد.

مقایسه مداخلات پزشکی و مداخلات روانشناختی در بهبود کیفیت خواب افراد مراجعه کننده به کلینیک خواب در شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  محبوبه داستانی   فرهاد جمهری

این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخلات پزشکی و روانشناختی در بهبود کیفیت خواب مراجعان به کلینیک خواب در شهر تهران صورت گرفت. پژوهش از نوع طرح های آزمایشی و بصورت پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش می باشد. جامعه مورد پژوهش تمام افراد مراجعه کننده به کلینیک های خواب در شهر تهران با شکایت بی خوابی یا بدخوابی بود. نمونه شامل 26 نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک خواب بهارلو بود که بطور تصادفی در 2 گروه 13 نفری جایگزین شدند. در گروه مداخله روانشناختی افراد طی 4 جلسه تحت آموزش تنش زدایی عضلانی تدریجی، تصویرسازی ذهنی، موسیقی آرام بخش و بهداشت خواب قرار گرفتند و در گروه مداخله پزشکی افراد تحت دارو درمانی با داروهای خواب آور شامل بنزودیازپین ها و آگونیست های گیرنده بنزودیازپین بر حسب تشخیص پزشک متخصص به مدت 4 هفته قرار گرفتند و پس از 4 هفته از آزمودنی ها پس آزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ ،مقیاس خواب آلودگی اپوورث، پرسشنامه وقفه تنفسی خواب برلین و پرسشنامه افسردگی بک بود.نتایج تحلیل داده ها نشان داد مداخله روانشناختی می تواند باعث بهبودی تاخیر در بخواب رفتن، مدت خواب، اثربخشی خواب و کیفیت خواب شود، درحالیکه مداخله پزشکی و دارودرمانی عمدتا در بهبودی اثربخشی خواب و کیفیت خواب تاثیرگذار است. مقایسه دو نوع مداخله نیز نشان داد که مداخلات روانشناختی اثربخشی بیشتری در بهبود تاخیر در بخواب رفتن، مدت خواب، اثربخشی خواب و کیفیت خواب، نسبت به مداخله پزشکی دارد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان مداخلات روانشناختی را به عنوان جایگزینی مناسب برای درمان آشفتگی های خواب و بی خوابی پیشنهاد کرد.

اثربخشی آموزش تاب آوری فردی (امید و عاطفه) بر تغییر آثار سبک دلبستگی ناایمن در دانشجویان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  نجمه خوشخرام   محمود گلزاری

به دلیل اهمیت جنبش مثبت نگر در قرن حاضر و بر اساس مباحث و نظریه ها به بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری (امید و عاطفه)بر تغییر آثار سبک دلبستگی ناایمن پرداخته شده است.در این تحقیق از روش شبه آزمایشی با طرح پژوهشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید.جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دارای سبک دلبستگی ناایمن متاهل دانشگاه علامه طباطبایی که در سال تحصیلی 88-1387 در کلیه مقاطغ تحصیلی مشغول به تحصیل می باشند.از جامعه مورد نظر به روش نمونه گیری در دسترس،دانشجویان ساکن خوابگاه متاهلین علامه انتخاب شدند و پس از تعیین سبک دلبستگی آنها 52 نفر دارای سبک دلبستگی ناایمن بودند که 16 نفر(8 نفر در امید درمانی و 8 نفر در افزایش عاطفه) در گروه آزمایش و 8 نفر نیز در گروه کنترل جایگزین شدند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش،پرسشنامه تجارب شخصی در روابط صمیمانه ـفرم تجدیدنظرشدهecr-r))پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی(panas)،پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ ،پرسشنامه امید اسنایدر)می باشد.نتایج پژوهش نشان می دهد که امید درمانی و افزایش عاطفه بر رضایت زناشویی که یکی از آثار سبک دلبستگی ناایمن می باشد،تاثیر می گذارداما امید درمانی بر تغییر سبک دلبستگی دانشجویان ناایمن تاثیری ندارد اما افزایش عاطفه بر تغییر سبک دلبستگی تاثیر میگذارد (p<0/01).

مقایسه سبک های اسنادی، جهت گیری زندگی، سلامت عمومی، و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان خوش بین و بدبین کلاس پنجم ابتدایی منطقه یک تهران و بررسی اثر بازآموزی اسنادی مادران و کودکان بر ایمن سازی روانی کودکان بدبین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1388
  فرشیده کاظمی   علی اکبر سیف

پژوهش حاضر به منظور شناسایی کودکان خوش بین و بدبینی انجام یافته است که آخرین سال های کودکی را سپری می کنند و در آستانه بلوغ و نوجوانی قرار دارند. این پژوهش چهار هدف اصلی را دنبال کرده است. هدف اول، شناسایی کودکان خوش بین و بدبین بوده است. این شناسایی به منظور مداخله روانشناختی به هنگام، درزمینه تغییر سبک اسنادی کودکان بدبین و پیشگیری از افسردگی در سنین بعدی انجام یافته است. بسیاری از کودکان بدبین، در آزمون مرکز مطالعات همه گیرشناسی افسردگی، نشانه های افسردگی را ظاهر ساخته اند. هدف دوم از این پژوهش، مقایسه سبک اسنادی، جهت گیری زندگی، سلا مت عمومی، و بهزیستی روانشناختی مادران و پدران کودکان خوش بین و بدبین بوده است. هدف سوم، بررسی رابطه بین خوش بینی- بدبینی مادران و کودکان و هدف چهارم، روشن ساختن این موضوع است که تا چه حد می توان با مداخله های روانشناختی به موقع ، نظیرآموزش سبک های اسنادی مثبت به مادران و کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، سبک های اسنادی منفی آنها را تغییر داد و خوش بینی را درست قبل از رسیدن به سن بلوغ و آغاز نوجوانی، ایجاد نمود و از افسردگی این کودکان دردوره های بعدی زندگی اشان پیشگیری کرد و زمینه ایمن سازی روانی آنان را فراهم ساخت. جامعه آماری این پژوهش را 4900 دانش آموز پایه پنجم ابتدائی منطقه یک تهران تشکیل می دهند. از این جامعه 480 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. این دانش آموزان در 10 مدرسه و 20 کلاس درس در سال تحصیلی 86-87 به تحصیل اشتغال داشته اند. دانش آموزان خوش بین و بدبین براساس پرسشنامه سبک اسنادی کودکان (casq) انتخاب شدند و غربال کودکان با نشانه های افسردگی از طریق اجرای آزمون مرکز مطالعات همه گیر شناسی افسردگی کودکان (ces-dc) انجام گرفت . خوش بینی و بدبینی والدین براساس پرسشنامه سبک اسنادی (asq) و مقیاس جهت گیری زندگی- نسخه باز نگری شده (lot-r) مورد ارزیابی قرار گرفت؛ که اولی به بیان "علت " رویدادهای کنونی و دومی ( خوش بینی گرایشی) به " انتظارات" فرد در مورد رویدادهای نامعینی که در آینده اتفاق می افتند اشاره دارد. بعلاوه با اجرای پرسشنامه سلامت عمومی – فرم 12 گویه ای (ghq -12) و مقیاس 54 گویه ای بهزیستی روانشناختی رایف (ryff’s pwb - 54 item) ،سلامت روانی و بهزیستی روانشناختی والدین نیز مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس بهزیستی شامل شش مولفه است که عبارتند از خود تعیین گری، رشد شخصی، پذ یرش خود، تسلط برمحیط، هدف داشتن در زندگی ، و روابط نزدیک با دیگران. به منظور اجرای طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه، 60 نفراز دانش آموزانی که سبک تبیین آنان بدبینانه تر از سایرین بود انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش ( 30 نفر) و گواه (30 نفر) جایگزین شدند. در پایان دوره بازآموزی سبک اسنادی، با توجه به افت آزمودنی ها، گروه آزمایش اول را کودکانی (13 نفر) تشکیل می دادند که مادران آنان نیز ( 13 نفر) در دوره باز آموزی اسنادی ویژه بزرگسالان شرکت کرده بودند. گروه دوم آزمایش شامل کودکانی می شد ( 11 نفر) که تنها خود آن ها در دوره باز آموزی اسنادی شرکت کرده بودند و گروه گواه (29 نفر) شامل کودکان بدبینی می شد که در دوره با زآموزی اسنادی شرکت نداشتند .در این پژوهش، علاوه بر استفاده از روش های آماری چون همبستگی و آزمون t، از روش آماری تحلیل کوواریانس نیز، که ترکیبی است از روش تحلیل واریانس و رگرسیون، به منظور بررسی اثر بازآموزی اسنادی مادران و کودکان برایجاد سبک های اسنادی خوش بینا نه تر در کودکان، استفاده شده است. آزمون بن فرونی نیز به منظور مقایسه های تعقیبی در طرح نیمه آزمایشی مورد استفاده قرار گرفت.نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبک تبیین دختران (220 نفر) و پسرانی (236 نفر) که به طور کامل به پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پاسخ داده بودند، تفاوت معناداری وجود ندارد. توزیع نمرات سبک اسنادی در کل دانش آموزان توزیع نرمالی را نشان می داد. این نتایج همگرایی یافته های این پژوهش را با تحقیقات مشابه (آلوی ، سلیگمن و پیترسون، 1984) نشان می دهد. اما تفاوت هنگامی آشکار می شود که سبک اسنادی کودکان براساس رویدادهای منفی مورد ارزیابی قرار می گیرد. این تفاوت ها گرایش به بدبینی بیشتر در کودکان ایرانی مورد بررسی این پژوهش را در برابر رویدادهای منفی نشان می دهد. به این معنا که به نظر می رسد این کودکان در مقایسه با همسالان خود در پژوهش های مشابه، علت رویدادهای بد و ناخوشایند را بیشتر به ابعاد درونی، پایدار، و کلی نسبت می دهند؛ موضوعی که می تواند بر حرمت خود وایجاد اختلالات عاطفی، شناختی، و رفتاری ناشی از درماندگی آموخته شده اثر بگذارد. نتیجه آزمون غربالگری افسردگی نیز نشان داد که میانگین افسردگی کودکان مورد بررسی در این پژوهش بالاتر از نقطه برش تعیین شده توسط سازندگان این آزمون بوده است. نکته قابل توجه آن است که دختران در مقایسه با پسران به طور معناداری وجود افسردگی بیشتر را آشکار می ساختند .در این پژوهش رابطه معکوس و معنادار بین سبک اسنادی کودکان در برابر رویدادهای مثبت و وجود نشانه های افسردگی مورد تایید قرار گرفت. کودکانی که رویدادهای خوب را به عوامل درونی، پایدار، و کلی نسبت می دادند، افسرده نبودند و یا نشانه های افسردگی را به میزان کمتری نشان می دادند. اهمیت رویدادهای مثبت در سبک تبیین کودکان در پژوهش های مختلف مورد تایید قرار گرفته است. در حالی که در بزرگسالان آن چه که بیشتر با کاهش سلامت روانی و ظهور علائم افسردگی رابطه دارد، سبک اسنادی در برابر رویدادهای منفی می باشد. نتایج پژوهش حاضر نیز اهمیت بیشتر سبک اسنادی در برابر رویدادهای منفی را در والدین دارای نشانه های افسردگی نشان می دهد. نتایج نشان داد که بین سبک اسنادی و سلامت عمومی مادران رابطه معناداری وجود دارد. بدین ترتیب نتیجه گرفته شد مادرانی که در برابر رویدادهای منفی سبک اسنادی خوش بینانه تری دارند از سلامت روانی بالاتری بهره مندند. به طور کلی رابطه های معنادار بین سبک اسنادی، جهت گیری زندگی، سلامت عمومی، و بهزیستی روانشناختی والدین مشاهده شد و بین پدران و مادران به طور کلی تفاوت معناداری مشاهده نشد، هر چند که در خرده مقیاس های این پرسشنامه ها تفاوت هایی بین دو جنس وجود داشت. براساس یافته های این تحقیق والدینی که در برابر رویدادهای منفی و ناگوار سبک اسنادی بیرونی، ناپایدار، و خاص را به کار می برند، ازاحساس استقلال و خود تعیین گری، پذیرش خود، و رشد شخصی بالاتری برخوردارند، و از سلامت روانی بیشتری بهره می برند. همبستگی های به دست آمده بین متغیرهای مورد بررسی در والدین نه تنها از جهت تاثیر گذاری آن ها بر فرزندان دارای اهمیت است، بلکه دورنمای بهداشت روانی کودکان بدبین و لزوم تغییر سبک های اسنادی بدبینانه آن ها را مطرح می سازد. اجرای طرح نیمه آزمایشی نشان داد که آموزش سبک های اسنادی مثبت و خوش بینانه به کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، می تواند سبب ایجاد سبک های تبیین خوش بینانه تری در آنان شود. با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس نشان داده شد که کودکان هر دو گروه آزمایش، پس از شرکت در دوره بازآموزی اسنادی، در مقایسه با گروه کنترل به صورت معناداری از سبک اسنادی خوش بینانه تری در پس آزمون برخوردار شده بودند. بین گروه آزمایش(1) که مادران و کودکان در دوره های بازآموزی سبک های اسنادی شرکت داشتند، و گروه آزمایش (2) که تنها کودکان در باز آموزی شرکت داشتند، تفاوت معناداری دیده نشد. این یافته ها را می توان به اثرات مستقیم تر باز آموزی اسنادی کودکان و تاثیر گذاری غیر مستقیم باز آموزی اسنادی مادران بر کودکان نسبت داد. بدین معنا که بازآموزی اسنادی کودکان به صورت مستقیم تری، نسبت به بازآموزی مادران، وارد عمل می شود و در یک دوره کوتاه سه ماهه (14 جلسه) نیز اثرات خود را آشکار می سازد. حال آن که اثرات بازآموزی اسنادی مادران بر کودکان به صورتی غیر مستقیم وارد عمل می شود و سبک اسنادی کودکان را متاثر می سازد؛ زیرا که مادران ابتدا یاد می گیرند که به اصلاح سبک های بدبینانه و افسرده وار خود بپردازند و پس از تسلط براین سبک ها و "تغییر باورهای" خود در تفسیر رویدادهای خوشایند و ناخوشایند، آن ها را به کودکان خود منتقل می سازند. بدین صورت تاثیرگذاری بازآموزی اسنادی مادران برکودکان به زمان بیشتری نیاز دارد. انجام تحقیقات طولی می تواند این موضوع را روشن تر سازد. در جمعبندی نتایج طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضرمی توان گفت که اجرای این طرح نشان داد که آموزش سبک های اسنادی مثبت و خوش بینانه به کودکان بدبینی که در خطر افسردگی قرار دارند، می تواند سبب تغییر سبک های اسنادی بدبینانه آنان شود و به آن ها سبک های خوش بینانه تری را بیاموزد که اثر بخشی آن در پیشگیری از افسردگی و ایمن سازی روانی کودکان در بسیاری از تحقیقات نشان داده شده است .

مقایسه طرحواره های ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی زنان اقدام کننده جراحی زیبایی با زنان غیر اقدام کننده شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1389
  زهرا قنبری   فرهاد جمهری

پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه طرحواره های ناسازگارانه و اضطراب اجتماعی زنان اقدام کننده جراحی زیبائی با زنان غیر اقدام کننده انجام شده است. بدین منظور، نمونه ای بالغ بر 120 نفر که شامل 60 نفر زنان متقاضی و اقدام کننده جراحی زیبائی با تعداد 60 جمعیت غیر متقاضی، با روش نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شده اند. برای اندازه گیری طرحواره های ناسازگارانه از پرسشنامه طرحواره یانگ (نسخه سوم فرم کوتاه، 2005) و اضطراب اجتماعی از پرسشنامه اضطراب(هراس) اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت که این ابزار از اعتبار و پایه مطلوبی برخوردارند. نتایج با استفاده از آزمون t مستقل به کمک نرم افزار آماری spss تحلیل شد. نتایج نشان دادند که تفاوت معناداری میان طرحواره های ناسازگارانه زنان اقدام کننده جراحی زیبائی با زنان غیر اقدام کننده وجود ندارد. ولی زنان اقدام کننده جراحی زیبائی اضطراب اجتماعی بالاتری را نسبت به زنان زنان غیر اقدام کننده، تجربه می کنند . با توجه به نتایج تحقیق می توان استنتاج نمود که زنان اقدام کننده جراحی زیبائی از اضطراب اجتماعی بیشتری رنج می برند و احتمالا این عامل یکی از دلایل اقدام به جراحی می باشد.

بررسی ارتباط بین عوامل شخصیتی و تفکّر انتقادی دانشجویان کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 89-88
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1389
  محسن اصغری   فرهاد جمهری

این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین عوامل شخصیتی (روان نژندی، برونگرایی، باز بودن به تجربه، توافق پذیری، و مسئولیت پذیری)، و مهارت های تفکّر انتقادی (تحلیل، استنباط، استدلال قیاسی، استدلال استقرائی و ارزشیابی) و فاکتور های جمعیت شناختی (سن، جنسیت، رتبه قبولی در کنکور، رشته تحصیلی، وضعیت تأهل، یک یا دو زبانه بودن) در بین اعضای جامعه آماری انجام شده است. دراین پژوهش جامعه آماری شامل کلیه دانشجویانی است که در سال تحصیلی 88-89 در مقطع کارشناسی یکی از زیرگروه های دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی مشغول تحصیل بوده اند. برای سنجش تفکر انتقادی دانشجویان از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا و برای سنجش شخصیت دانشجویان از آزمون شخصیتی (ffi-neo ) استفاده گردید. دراین پژوهش، روش نمونه گیری در دسترس مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس آمار ارائه شده از سوی معاونت آموزش دانشگاه، درسال تحصیلی 89-88 تعداد 1646 نفر تحت عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی در 8 رشته تحصیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه به تحصیل اشتغال داشته اند که از این تعداد، 273 نفر مرد و 1373 نفر زن بودند. تعداد نمونه پژوهش بر اساس جمعیت جامعه آماری، با استفاده از جدول مورگان (310 نفر) تعیین گردید. برای تحلیل از روش های آمار استنباطی (t مستقل)، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. در یافته های پژوهش بین مهارت های تفکر انتقادی و عوامل شخصیتی دانشجویان ارتباط معناداری مشاهده نگردید، اما بین مولفه باز بودن به تجربه و مهارت های تفکر انتقادی گروه نمونه پژوهش رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین نمرات مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان رشته روان شناسی بالینی با نمرات دانشجویان رشته های روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، علوم تربیتی(گرایش های آموزش پیش دبستانی و دبستانی و گرایش آموزش کودکان عقب مانده ذهنی) تفاوت معنادار است. کلید واژه ها: عوامل شخصیتی، مهارت های تفکّر انتقادی، دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی

اثر بخشی آموزش مهارت های جرات ورزی و امتناع بر کاهش عود معتادان مراجعه کننده به مرکز درمانی ترک اعتیاد حیات سبز شهرستان اقلید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - پردیس آموزشهای نیمه حضوری 1390
  عبدالله هاشمی   فرهاد جمهری

هدف کلی این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های جرات ورزی و امتناع بر کاهش عود معتادان بود روش انجام پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش)و جامعه آماری شامل معتادان مراجعه کننده به مرکز درمانی جهت ترک اعتیاد در شهرستان اقلید بود با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر آزمودنی انتخاب شد گروه آزمایش تحت متغیر جرات ورزی قرار گرفت همچنین برای اندازه گیری مرفین موجود در ادرار آزمودنی ها از تست های اکن و اینتک استفاده شد که با این روش عود بیماران شرکت کننده مورد ارزیابی قرار گرفت پرسشنامه جرات ورزی از روایی محتوای برخوردار بوده و میزان الفای کرونباخ آن 83%بود به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای اماری کای دو و تحلیل کوواریانس استفاده شد یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به نتایج آزمون کای دو تفاوت معنا داری بین دو گروه آزمایش و کنترلدر دو مرحله پس آزمون و پیگیری در میزان عود وجود دارد بدین صورت که میزان عود معتادان در گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل است همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اعمال متغیر مستقل توانسته است در کاهش میزان عود معتادان موثر واقع شود .

بررسی نقش شرم و احساس گناه در اعتیادپذیری دانشجویان کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1391
  مرتضی کشمیری   فرهاد جمهری

مطالعات فراوان نشان داده است که در کنار افراد وابسته به یکی از انواع مواد مخدر تعداد قابل توجهی از افراد را می توان یافت که از نظر شخصیتی و هیجانی مستعد اعتیاد به مواد مخدرند. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین شرم و احساس گناه با اعتیادپذیری در نوجوانان و نیز امکان پیش بینی اعتیادپذیری با استفاده از هیجانات خودآگاهی چون شرم و احساس گناه انجام شده است. شرکت کنندگان در این پژوهش 140 دانشجوی دختر و پسر کارشناسی دانشگاه‎های دولتی شهر تهران بودند که به روش خوشه‎ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند.جهت سنجش اعتیادپذیری از پرسشنامه آمادگی برای اعتیاد دارای سه خرده مقیاس آمادگی اعتیاد(aps)، اعتراف به اعتیاد(aas) و گرایش به الکلیسم(mac-r)، همچنین برای اندازه‎گیری شرم و احساس گناه از آزمون عاطفه خودآگاه (tosca-??) استفاده شد. بین شرم و اعتیادپذیری در هیچ یک از خرده مقیاس ها رابطه‎ای مشاهده نشد. احساس گناه با آمادگی اعتیاد(aps) رابطه مثبت معنی‎دار و با اعتراف به اعتیاد(aas) رابطه منفی و معنی‎دار داشت. نتایج نشان داد متغیر احساس گناه نزدیک به 6 درصد از واریانس اعتیادپذیری را پیش بینی می کند (01/0=sig) و نزدیک به 4 درصد از واریانس پذیرش اعتیاد توسط احساس گناه پیش بینی می شود (05/0=sig). ). بین دختران و پسران در نمرات آمادگی اعتیاد، پذیرش اعتیاد، گرایش به الکلیسم و شرم تفاوت معناداری یافت نشد. در متغیر احساس گناه بین دختران و پسران تفاوت معنادار وجود داشت و میانگین نمرات دختران به طور معنادار از نمرات پسران بالاتر بود (95/0=sig).

بررسی رابطه بین پایگاه هویت و سخت رویی در بین دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر ایلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشگاه پیام نور مرکز تهران - دانشکده علوم انسانی 1384
  غضبان عبدالحسینی   فرهاد جمهری

چکیده ندارد.

رابطه بین میزان امیدواری و خوش بینی با دوری از رفتارهای پرخطر در دختران 15 تا 18 ساله شهرستان کرمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  سیمین شجاعی باغینی   محمود گلزاری

چکیده ندارد.

رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت با رضایت زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  علی محمدزاده ابراهیمی   فرهاد جمهری

چکیده ندارد.

بررسی رابطه سبک دلبستگی، خودکارآمدی و عوامل شخصیتی با رضایت مندی از زندگی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  آزاده مرادی   فرهاد جمهری

چکیده ندارد.

بررسی رابطه میان ویژگی های شخصیتی و ملاک های رفتاری همسر گزینی از دیدگاه تکاملی در میان دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 88-1387
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1387
  عاصفه احمدی کمرپشتی   فرهاد جمهری

چکیده ندارد.

بررسی تفاوت چپ برترها و راست برتر ها در پردازش اطلاعات هیجانی بین دانشجویان دانشکده های روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 87
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  وحید نخعی مقدم   فرهاد جمهری

این پژوهش با هدف بررسی تفاوت میان چپ برتر ها و راست برتر ها در پردازش اطلاعات هیجانی ( که در این پژوهش اطلاعات هیجانی بصورت دیداری ارایه شد)انجام گرفت.به این منظور آزمودنی ها از میان افرادی که پرشسنامه دست برتری و پا برتری واترلو را پاسخ داده بودند انتخاب شدند .این افراد متشکل از 30 دختر و 30 پسر بودند که در هر جنس 15 چپ برتر و 15 راست برتر وجود داشت. جامعه ی آماری ما در این پژوهش کلیه ی دانشجویان دانشکده های روانشناسی و علوم تربیتی و حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بودند.طرح پژوهشی در این تحقیق علی_مقایسه ای می باشد.ابزار اندازه گیری این پژوهش، پرسشنامه ی دست برتری و پا برتری واترلو بود.از دستگاه biofeedback-x2000 و دو دستگاه رایانه برای نشان دادن تصاویر هیجانی و دیگری برای مشاهده کردن و ارزیابی میزان هیجان آزمودنی ها استفاده شد.نتایج تجزیه و تحلیل داده ها ی بدست آمده از آزمایش نشان دادند که بین چپ برترها و راست برترها در پردازش اطلاعات هیجانی(تصاویر هیجانی) تفاوت معناداری وجود دارد.همچنین بین چپ برتر ها و راست برتر ها در پردازش اطلاعات هیجانی منفی هم تفاوت معنی داری مشاهده شد. از طرف دیگر بین دختران و پسران در پردازش اطلاعات هیجانی(تصاویر هیجانی) مثبت تفاوت معنی داری وجود داشت.

بررسی اثربخشی آموزشی گروهی حلم بر کاهش پرخاشگری فرزندان شاهد و ایثارگر 12 تا 18 ساله شهر آبدانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1388
  زهرا صبوری   فرامرز سهرابی

هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی حلم بر کاهش پرخاشگری فرزندان شاهد و ایثارگر 18ـ12 ساله شهر آبدانان بود. فرضیه پژوهش بیان می دارد که "آموزش گروهی حلم بر کاهش پرخاشگری فرزندان شاهد و ایثارگر 18ـ12 ساله مؤثر است". آزمودنی های این پژوهش، دانش آموزان دختر شاهد و ایثارگر 18ـ12 ساله شهر آبدانان و در سال تحصیلی 88ـ1387 مشغول به تحصیل بودند و با روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند. روش تحقیق، روش تجربی پیش آزمون ـ پس آزمون با استفاده از گروه آزمایش و کنترل بود. ابزار اندازه گیری در این تحقیق پرسشنامه پرخاشگری و مقیاس سنجش حلم بود. آزمودنی ها پرسشنامه پرخاشگری و حلم را تکمیل کردند. تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که در آزمون پرخاشگری، نمره بالاتر از میانگین گرفته بودند در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس آموزش حلم به عنوان مداخله بر روی گروه آزمایش اعمال شد و مداخله ای در گروه کنترل صورت نگرفت. پس از اتمام آموزش حلم ، به صورت هم زمان، پس آزمون بر روی هر دو گروه کنترل و آزمایش انجام شد، و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. در این خصوص برای توصیف و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از امار توصیفی جهت محاسبه میانگین ها و انحراف معیار استفاده شد و در بخش آمار استنباطی برای آزمون فرضیه و بررسی معنی دار بودن تفاوت میانگین گروهها از آزمون t تفاضل در نرم افزار spss بهره گرفته شد. پس از تجزیه و تحلیل آماری نتایج نشان داد که فرضیه تحقیق مورد تایید قرار گرفته است و آموزش گروهی حلم بر کاهش پرخاشگری در فرزندان شاهد و ایثارگر 18ـ12 ساله شهر آبدانان مؤثر بوده است. بنابراین از «آموزش حلم» می توان به عنوان یک مداخله درمانی معنوی جهت کاهش پرخاشگری در نوجوانان پرخاشگر استفاده نمود.

رابطه درآمد پدر و هوش فرزند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1349
  فرهاد جمهری

چکیده ندارد.