نام پژوهشگر: ابوالفضل فرید

بررسی اثربخشی روشهای آموزش مستقیم،آموزش شناختی اخلاق ،شفاف سازی ارزشها،وتلفیقی بر قضاوت ورفتار اخلاقی دانش آموزان دختر وپسر پایه اول دبیرستان ناحیه چهار تبریز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1389
  ابوالفضل فرید   اسماعیل سعدی پور

چکیده پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر روشهای آموزش مستقیم ،شفاف سازی ارزشها،شناختی اخلاق وتلفیقی برقضاوت ورفتاراخلاقی دانش آموزان پایه اول دبیرستان صورت گرفت. آزمودنیهای این پژوهش را244نفر از دانش آموزان(116دختر و128پسر)اول دبیرستانی ناحیه چهار تبریزتشکیل میدادند.آزمودنیها به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.بدین صورت که ازبین دبیرستانهائی که دانش آموز اول دبیرستانی داشتند یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه به تصادف انتخاب شدند وازهر مدرسه نیز 5کلاس به تصادف انتخاب شدند.هر کدام از کلاسها یکی ازروشهای چهارگانه آموزشی را دریافت کردند(8کلاس).یک کلاس ازدختران ویک کلاس از پسران هم بعنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند.به منظور جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون وپس آزمون، ازآزمون قضاوت اخلاقی ditجیمز رست وچک لیست محقق ساخته رفتار اخلاقی استفاده شد.برای تجزیه وتحلیل اطلاعات ازروش تحلیل کوواریانس و اندازه گیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روشهای آموزشی باعث افزایش قضاوت اخلاقی و رفتار اخلاقی دانش آموزان میشود. از بین روشهای آموزشی ،آموزش شناختی اخلاق بیشترین تاثیر را داشت. همچنین مشخص شد که تعامل روش وجنسیت در قضاوت اخلاقی معنی دار نیست اما دررفتار اخلاقی معنی داراست. یافته دیگر این پژوهش آن بودکه آموزش توانست تفاوتهای ازقبل موجود قضاوت ورفتار اخلاقی راکاهش دهد.وبالاخره تفاوت معنی داری در رفتار اخلاقی پس آزمون وپیگیری دانش آموزان مشاهده نشد.

بررسی رابطه ی شیوه های مدیریت کلاس درس و ادراک از جو مدرسه با اهمال کاری معلمان دبیرستان های شهرستان دهدشت در سال تحصیلی 93-1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  آیت قدوسی نژاد   سیروس اسدیان

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی شیوه های مدیریت کلاس درس و ادراک از جو مدرسه با اهمال کاری معلمان می باشد. نمونه¬ی پژوهش حاضر، مشتمل بر معلمان مرد و زن دبیرستان های شهرستان دهدشت بوده است (153 معلم مرد و 85 معلم زن) که به روش طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ی نگرش و باورهای معلمان در مورد سبک مدیریت کلاس درس مارتین و بالدوین (1998)، پرسش نامه سنجش جو سازمانی هالپین و کرافت (1363) و مقیاس اهمال کاری سازمانی صفاری نیا و امیرخانی (1390) بودند. روایی و پایایی هر سه آزمون محاسبه گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده¬ها با استفاده از نرم افزارهای آماری spss و amos و از آزمونهای همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، تحلیل مسیر، تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل خوشه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شیوه های مدیریت کلاس درس و اهمال کاری معلمان رابطه ی معنی داری وجود ندارد، بین ادراک از جو مدرسه و اهمال کاری معلمان همبستگی منفی معنی دار وجود دارد و همچنین شیوه های مدیریت کلاس غیر مداخله گرایانه و تعامل گرایانه با ادراک از جو مدرسه ی معلمان همبستگی مثبت معنی دار دارند. نتایج همچنین نشان داد که شیوه های مدیریت کلاس درس با واسطه گری ادراک از جو مدرسه اهمال کاری معلمان را پیش بینی می کنند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نیز نشان داد بین معلمان مرد و زن و معلمان دارای سوابق خدمت مختلف از لحاظ ادراک از جو مدرسه تفاوت معنی دار وجود دارد ولی از لحاظ شیوه های مدیریت کلاس درس و اهمال کاری بین آن ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در ادامه، معلمان از لحاظ اهمال کاری به دو خوشه ی معلمان با اهمال کاری پایین و اهمال کاری بالا تقسیم شدند. نتایج نشان داد که از روی خوشه های اهمال کاری می توان ادراک از جو مدرسه ی معلمان را تبیین کرد ولی شیوه های مدیریت کلاس درس قابل تبیین نیستند. درنهایت، نتایج این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفت و محدودیت¬ها و پیشنهاد های پژوهشی و کاربردی ارائه گردید.

فراتحلیل رابطه تفکر انتقادی و خلاقیت با شاخص های پیشرفت تحصیلی در فراگیران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1393
  سالار عبدالملکی   ابوالفضل فرید

پژوهش¬های زیادی در زمینه رابطه تفکر انتقادی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی صورت گرفته¬اند. تعدادی از این تحقیقات موید رابطه این دو متغیر با پیشرفت تحصیلی شده¬اند و تعدادی نیز وجود این رابطه را تأیید نکرده¬اند. لذا هدف پژوهش حاضر ¬بررسی رابطه تفکر انتقادی و خلاقیت با شاخص¬های پیشرفت تحصیلی فراگیران با استفاده از روش فراتحلیل بود. سوال¬های این تحقیق عبارت بودند از: 1- وضعیت اندازه اثر رابطه تفکر انتقادی با پیشرفت تحصیلی چگونه است؟ 2- وضعیت اندازه اثر رابطه خلاقیت با پیشرفت تحصیلی چگونه است؟ 3- نقش تعاملی جنسیت بر رابطه ی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 4- نقش تعاملی جنسیت بر رابطه ی خلاقیت و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 5- نقش تعاملی مقطع تحصیلی بر رابطه ی تفکر انتقادی و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ 6- نقش تعاملی مقطع تحصیلی بر رابطه ی خلاقیت و پیشرفت تحصیلی به چه صورت است؟ جامعه این پژوهش شامل پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه های سطح استان تهران، دانشگاه تبریز، طرح¬های تحقیقاتی و پایان¬نامه¬های موجود در کتابخانه ملی ایران، طرح¬های تحقیقاتی پژوهشکده¬های تعلیم و تربیت تهران و تبریز و طرح¬های پژوهشی و مقالات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی بود. حجم نمونه در پژوهش حاضر شامل 142 مطالعه اولیه بود که پس از خروج تعدادی از تحقیقات 123 مطالعه باقی ماند. نتایج آماری پژوهش¬های اولیه نشان داد تفکر انتقادی (207/0es=) و خلاقیت (185/0es=) با پیشرفت تحصیلی دارای رابطه معنادار هستند؛ اما طبق شاخص کوهن، میزان این رابطه در هردو متغیر پایین ارزیابی شد. بین فراگیران دختر (234/0es= تفکر انتقادی، 210/0es= خلاقیت) و پسر(333/0es= تفکر انتقادی، 140/0es= خلاقیت) نیز، در زمینه رابطه متغیرهای تفکر انتقادی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری یافت نشد؛ البته در زمینه تفکر انتقادی، نمره پسران در شاخص کوهن بیشتر بود. تعامل مقطع تحصیلی با تفکر انتقادی و پیشرفت نیز معنادار نشد. در رابطه خلاقیت و پیشرفت هم فقط دو مقطع راهنمایی (008/0es=) و دبیرستان(157/0es=) با هم تفاوت معنادار داشتند. شاخص کوهن نیز نشان داد میزان رابطه تفکر انتقادی (356/0es= دانشگاه) و خلاقیت (333/0es= راهنمایی، 140/0es= دبیرستان) در مقاطع بالاتر بیشتر است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد باتوجه به پایین بودن ملاک¬های کوهن می¬توان نتیجه گرفت در سیستم آموزشی توجه چندانی به خلاقیت و تفکر انتقادی نمی¬شود. کلیشه¬های جنسیتی موجود در جامعه می¬تواند در بالاتر بودن تفکر انتقادی پسران موثر باشد. همچنین در مقاطع بالا به دلیل دستیابی فراگیران به توانایی تفکر انتزاعی و صوری و نیز به¬دلیل استقلال فراگیران در این سنین، خلاقیت و تفکر انتقادی در این مقاطع بالاتر است.

بررسی مقایسه ای دانش آموزان با سبک های یادگیری مختلف از لحاظ بازده های شناختی و عاطفی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید مدنی آذربایجان - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1393
  ساناز حسین زاده   جواد مصرآبادی

هدف پژوهش حاضر تعیین نیمرخ های سبک های یادگیری مختلف دانش آموزان مقطع دوم متوسطه و مقایسه این گروه از دانش آموزان از لحاظ بازده های شناختی و عاطفی است.روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه رشته های تجربی و انسانی و ریاضی که در نیمسال 92-93 در شهر مراغه مشغول به تحصیل بودند تشکیل می داد و نمونه آماری شامل 314 دانش آموزبود و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای می باشد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک یادگیری کلب و آزمون گروهی اشکال نهفته ویتکین geft و پرسشنامه تجدید نظر شده سنجش نگرش به مدرسهsaas-r و برای اندازه گیری بازده های شناختی از نمره پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استفاده شد.