نام پژوهشگر: شادی نفیسی

تفسیر مبهمات قرآن در پرتو روایات امامان شیعه (علیهم السلام )
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1389
  هدی سنوبری   محمد علی مهدوی راد

بخش عظیمی از آثار مکتوب تدوین شده در آستانه قرآن را، نگاشته هایی شکل می دهد که با عنوان «علوم قرآنی» شهره اند. در میان علوم قرآنی، عنوان «مبهمات قرآن» بحثی ، مهم و کارآمد در فهم قرآن وآیات آن است. قرآن کریم در لابلای سطور زرین و صفحات نورانی خود از نامها،جایها، جریانها و پدیده هایی سخن گفته است بدون اینکه به گونه مشخص چند و چونی آن ها را رقم بزند مانند: ?وَ وَاعَدْنَا مُوسیَ‏ ثَلَاثِینَ لَیلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَهً? و ?وَ عَلَی الثَّلاثَهِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیهِمُ الْأَرْضُ بما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیهِمْ أَنْفُسُهُم? ، از این موارد در اصطلاح علوم قرآنی با عنوان مبهمات یاد می شود که از دیر باز در ضمن تفسیر آیات بوده است و برخی از عالمان آثاری درباره آن رقم زده اند.روشن است که ابهام زدایی از آنچه مبهم نامیده می شود پیش از هر چیز مستند به نقل ها و گزارش ها خواهد بود که پژوهش های انجام شده دربار? مبهمات با تکیه به مستندات و نقل های اهل سنت شکل گرفته است این پژوهش برای ستردن خلأ، اثری مکتوب در این زمینه است که با هدف تبیین و تفسیر مبهمات بر پایه روایات اهل بیت (علیهم السلام) سامان یافته است. «تفسیر مبهمات القرآن» بلنسی که گسترده ترین کتاب در این موضوع است مبنا قرار گرفته و هر آنچه او «مبهم» تلقی کرده است با روایات و نقل های منابع شیعی سنجیده شد، مواردی پذیرفته شده و مواردی دیگر نقد شده و بخش هایی از آنچه در آن کتاب آمده است از نقد رد شده است. این پژوهش نشان داده است که تفسیر مبهمات در مکتب خلفاء غالباً در جهت فضیلت سازی و منقبت سوزی به خامه آمده است و اما آنچه در نکتب اهل بیت (علیهم السلام) شکل گرفته است واقع نمایی دقیق و استوار و سامان یافته است.

تفسیر روایی سوره فرقان
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1388
  مریم کرمی   محمد علی مهدوی راد

استوارترین تفسیر از قرآن کریم تفسیری است که در کلام و بیان داناترین مفسران وعالمان به قرآن یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرش (علیهم السلام) جاری شده و تجلی یافته است. آموزه های تفسیری این، آگاه ترین مفسران، در قالب روایات و احادیث تفسیری به دست ما رسیده، که مشتمل بر روایاتی که شأنی از شئون آیه (قرائت، شأن نزول، تبیین و تفسیر آیه، بیان مصداق و ...) را تبیین کرده و مربوط به کل آیه یا جمله و واژه ای از آن بوده و مستقیما ناظر و متناظر به آیه هستند، ویا در ذیل آیه ای خاص نیامده، اما مرتبط و هم موضوع با آیه هستند. در این پژوهش کوشیده ایم تا با استناد به روایات تفسیری و منبع قرار دادن آن ها، و بهره گیری از دیگر مبادی تفسیری، نظیر تبیین لغوی، مراجعه به نظرات و آراء مفسران، تحلیل عقلی، و هم چنین بهره گیری از آیات قرآنی هم موضوع و مرتبط در مواردی که با مشکل فقر و عدم وجود روایت تفسیری مواجه هستیم، متنی سلیس، روان و مستند در تفسیر آیات به نگارش در آورده، بدین طریق تفسیری با صبغه? روایی و اثری از آیات قرآنی ارائه دهیم. سوره فرقان به حکم آنکه از سوره‏های مکی است بیشترین تکیه‏اش بر مسائل مربوط به مبدء و معاد، و بیان نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، و مبارزه با شرک و مشرکان و انذار از عواقب شوم کفر و بت پرستی و گناه است.لذا محتوای این سوره مبارکه و آموزه های بیداری بخش و تنبه آفرین آن را می توان در سه بخش به ترسیم در آورد. بخش اول؛ که آغاز این سوره را تشکیل می‏دهد با توحید و یگانگی خداوند و نکوهش بت پرستی سخن به میان آمده، آن گاه منطق مشرکان را شدیدا در هم می‏کوبد، و بهانه‏جوئی های آن ها را پاسخ می‏گوید، و قسمت هایی از سرگذشت اقوام پیشین را که بر اثر مخالفت با دعوت پیامبران گرفتار سخت‏ترین بلاها و کیفرها شدند، به عنوان درس عبرت، برای مشرکان لجوج و حق ستیز بازگو می‏کند. بخش دوم؛ این بخش اشاره به این دارد که: مثل کنار هم قرار گرفتن مومن و کافر در هستی چیز نو ظهوری از ناحیه خدای سبحان نیست، و در عجائب صنع او و آیات بیناتش نظائر زیادی دارد، مانند: گستردن سایه و آفتاب را دلیل آن قرار دادن، قرار دادن شب برای پوشش و خواب برای آرامش و روز برای حرکت و ..... بخش سوم؛ این بخش سوره فشرده? بسیار جامع و جالبی از صفات مومنان راستین (عباد الرحمن) و بندگان خالص خدا است که در مقایسه با کفار متعصب و بهانه‏گیر و آلوده‏ای که در بخش اول مطرح بودند، موضع هر دو گروه کاملا مشخص می‏شود. استوارترین تفسیر از قرآن کریم تفسیری است که در کلام و بیان داناترین مفسران وعالمان به قرآن یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت طاهرش (علیهم السلام) جاری شده و تجلی یافته است. آموزه های تفسیری این، آگاه ترین مفسران، در قالب روایات و احادیث تفسیری به دست ما رسیده، که مشتمل بر روایاتی که شأنی از شئون آیه (قرائت، شأن نزول، تبیین و تفسیر آیه، بیان مصداق و ...) را تبیین کرده و مربوط به کل آیه یا جمله و واژه ای از آن بوده و مستقیما ناظر و متناظر به آیه هستند، ویا در ذیل آیه ای خاص نیامده، اما مرتبط و هم موضوع با آیه هستند. در این پژوهش کوشیده ایم تا با استناد به روایات تفسیری و منبع قرار دادن آن ها، و بهره گیری از دیگر مبادی تفسیری، نظیر تبیین لغوی، مراجعه به نظرات و آراء مفسران، تحلیل عقلی، و هم چنین بهره گیری از آیات قرآنی هم موضوع و مرتبط در مواردی که با مشکل فقر و عدم وجود روایت تفسیری مواجه هستیم، متنی سلیس، روان و مستند در تفسیر آیات به نگارش در آورده، بدین طریق تفسیری با صبغه? روایی و اثری از آیات قرآنی ارائه دهیم. سوره فرقان به حکم آنکه از سوره‏های مکی است بیشترین تکیه‏اش بر مسائل مربوط به مبدء و معاد، و بیان نبوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، و مبارزه با شرک و مشرکان و انذار از عواقب شوم کفر و بت پرستی و گناه است.لذا محتوای این سوره مبارکه و آموزه های بیداری بخش و تنبه آفرین آن را می توان در سه بخش به ترسیم در آورد. بخش اول؛ که آغاز این سوره را تشکیل می‏دهد با توحید و یگانگی خداوند و نکوهش بت پرستی سخن به میان آمده، آن گاه منطق مشرکان را شدیدا در هم می‏کوبد، و بهانه‏جوئی های آن ها را پاسخ می‏گوید، و قسمت هایی از سرگذشت اقوام پیشین را که بر اثر مخالفت با دعوت پیامبران گرفتار سخت‏ترین بلاها و کیفرها شدند، به عنوان درس عبرت، برای مشرکان لجوج و حق ستیز بازگو می‏کند. بخش دوم؛ این بخش اشاره به این دارد که: مثل کنار هم قرار گرفتن مومن و کافر در هستی چیز نو ظهوری از ناحیه خدای سبحان نیست، و در عجائب صنع او و آیات بیناتش نظائر زیادی دارد، مانند: گستردن سایه و آفتاب را دلیل آن قرار دادن، قرار دادن شب برای پوشش و خواب برای آرامش و روز برای حرکت و ..... بخش سوم؛ این بخش سوره فشرده? بسیار جامع و جالبی از صفات مومنان راستین (عباد الرحمن) و بندگان خالص خدا است که در مقایسه با کفار متعصب و بهانه‏گیر و آلوده‏ای که در بخش اول مطرح بودند، موضع هر دو گروه کاملا مشخص می‏شود.

اخلاق در جنگ از منظر امیر مومنان (علیه السلام)
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1388
  صدیقه فروزنده   شادی نفیسی

اخلاق در جنگ از منظر امیرمومنان (علیه السلام)، به گوشه ای از حیات پربار امام و مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) می پردازد که در ظاهر جز کشتن و از میان برداشتن و ریختن خون یکدیگر سپاهیان را ثمری در میان نیست. او در مصاف با دشمن، پیروزی را نه برای دنیا خواهی و نه برای حکمرانی که برای اعتلای اعلی کلم? توحید، و رهایی انسان ها از بند شرک و گمراهی می خواهد. جنگ به خودی خود امری منفور و ناپسند است، اما اگر در راه خدا باشد بر عکس مورد تأکید اسلام است و البته در جهت دفاع از ارزش های دینی و ملی. و متخلق شدن به رفتارهای حسنه در این عرصه آن را اخلاق پذیر می سازد و از زشتی آن را دور می سازد. در مکتب علوی، معیار اخلاق، هماهنگی درون و برون است. و انسان اخلاقی کسی است که در باطن، دارای ‏نیت پاک و اندیش? اخلاقی باشد و در ظاهر نیز با بهره گیری از بسترهایی مناسب، طبق موازین اخلاقی و سجایای انسانی عمل کند. بدین منظور باید نسبت به مراحلی در این عرصه، ملتزم باشد و این اصل هماهنگی درون و برون را جام? عمل بپوشاند. تا در این صورت، این رزمنده را رزمند? اخلاق مدار و این عرصه را عرص? اخلاقی بدانیم. این موارد در ذیل بیان می گردد: 1ـ نوع نگاه به هر پدیده ای در نوع تفکر بشر تأثیر گذار است. بنابراین امام علی (علیه السلام) در جنگ نیز جهت گیری های رفتاری تمام مجموعه جنگ را بسته به نوع نگاهی می دانست که در تمامی ارکان این مجموعه جاری باشد. وقتی رزمنده ای خداوند را مولا و سرپرست و یاور خود بداند و تنها بر او اتکا کند نه قدرت و ساز و برگ نظامی، این یعنی نگاه به خدا مبنی بر اصول اسلامی و اصول علوی (علیه السلام). و اگر رزمندگان با داشتن نیتی خالص، دریابند که برای چه کسی و برای چه امری می جنگند و در حقیقت تلقی خود را از جنگ تصحیح و مشخص کنند، به جنگ به عنوان موقعیتی برای مبارزه با هر آنکه سد راه رسیدن به هدف مقدس و والای انسانیت و دین داری است و موقعیتی ممتاز برای جهاد در راه خدا که نهایت آن یا پیروزی است و یا پیروزی و شکست همراه با شهادت است که حتی آن شکست در حقیقت پیروزی است, این را افتخار و عزت خود دانسته و نهایت استفاده از چنین فرصت مغتنمی را برای رسیدن به آمال بزرگ خود می کند. بینش رزمند? مسلمان نسبت به رزمندگی خود، در وجود او نقش هدایت گری را بازی می کند و به او توان می دهد تا به حکمت و فلسف? واقعیت های هستی از جمله حوادث تلخ و شیرین، مانند پیروزی و شکست در جنگ، پی برده و به راحتی آن ها را هضم کند و متزلزل و متشنج نگردد، در رویارویی حق و باطل، جبه? هر دو را تشخیص دهد تا در جبه? باطل جای نگیرد، از حوادث مختلف زندگی و جنگ به خصوص حوادث تلخ آن، برای نورانی ساختن و تصحیح مسیر آیند? خویش، درس عبرت بگیرد. بعد از خاتم? جنگ، روحیات رزمندگی خویش را حفظ کند، در مقابل وسوسه های دلسرد کنند? شیطان های انسان نما منبعی برای حفظ روحی? سایرین و مصون کردن روحی? ایشان شود، با حوادث مختلف زندگی و جنگ، با بصیرت و روشنفکری برخورد کند و تحت هیچ شرایطی از اصول و باورهایی که به خاطر آن جان خویش را در صحن? نبرد در معرض خطر قرار داده بود دست بر ندارد. نوع نگاه در جنگ نسبت به دشمن رابط? بسیار نزدیکی با نوع رفتار جنگجویان در جنگ دارد. اگر دشمن شناسی و بینش صحیحی در رابطه با دشمن در رزمندگان وجود داشته باشد هرگز تنها به انتقام گیری و به اشد مجازات رساندن دشمن و برخورد بی رحمانه نسبت به او فکر نخواهند کرد. 2ـ اخلاق نیازمند اموری است که بستر تحقق آن را فراهم کند و آن را حفظ نماید و بدون شک اخلاق در جنگ بدون تمهیدات و مقومات لازم معنا نمی یابد. برای نیل به این منظور باید جنگجویان و فرماندهان نظامی برخوردار از ویژگی ها و دارای عملکردهایی مناسب برای پیاده سازی اخلاق در جنگ باشند. یک رزمند? خوب باید متصف به صفات ویژ? جایگاه و موقعیت خود باشد. و اخلاق مدار بودن او بدون در نظر گرفتن ویژگی های خاص و شایستگی های لازم? مقام و جایگاه او، هرگز ممکن نخواهد شد. اگر فرمانده جنگ، دارای هوشیاری و کاردانی لازم نباشد قادر نخواهد بود به موقع و در شرایط لازم دستوراتی را صادر نماید که در شرایط بحرانی جنگ که در اخلاق در جنگ نیز تأثیر گذار خواهد بود تصمیماتی را صادر نماید. فرماندهی بی بصیرت، نادان و غیر آشنا با موقعیت و زمان باعث می شود که خون های ناروای بسیاری در جریان جنگ ریخته شود که با کاردانی و هوشیاری و تصمیمات به موقعی که یک فرماندهی هوشیار می توانست بگیرد هرگز چنین اتفاقاتی نمی افتاد و گاه جنگ نیاز به طول کشیدن نداشت. شجاعت و شهامت و استقامت و شکیبایی از ویژگی ها و روحیات بسیار مهم و موثر رزمندگان به شمار می آید. رزمندگان باید صفات زشت بیم و هراس، تردید و دودلی، دلهره و اضطراب و سردرگمی و بی هدفی را از وجود خود برانند و به اطمینان، آرامش، پایداری، وقار و در یک کلام به صلابت و شجاعت برسند. بهره گیری از عملکردهایی همچون؛ بهره گیری از آموزش نظامی ـ تربیتی سپاهیان، انتخاب فرماندهان مناسب نظامی، قدردانی و توبیخ، بهره گیری از عبادات و مناجات، پرهیز از خود پسندی و دوری از چاپلوسان، رسیدگی به وضعیت اقتصادی و معیشتی سپاهیان و مشورت می تواند به اخلاق مداری و رعایت حقوق در جنگ یاری رساند. 3ـ هر کسی در هر مرتبه ای از مراتب نظامی دارای حقوق و حدودی است و بدون آشنایی و پاسداری از این حقوق و حدود، جنگ به سمت مطلوب و به هدف خود نمی رسد. حقوق متقابل رزمندگان و فرماندهان، و حقوق دشمن و خود جنگ فی نفسه که برعهد? جنگجویان است، از حقوقی است که در جنگ تا سپاهیان، بدان ملتزم نباشند اخلاقی شکل نخواهد گرفت. تبعیت از اوامر فرماندهی از حقوق فرماندهان است برعهد? رزمندگان، که رزمندگان حق تخلف از آن را نخواهند داشت. مهرورزی و گذشت، دفاع و حمایت از سایر رزمندگان، تقسیم غنائم و رعایت عدالت و انصاف در دادن حق رزمندگان از حقوق رزمندگان است که فرماندهان نسبت به رعایت آن ملزم هستند و حتی در برخی از آن سایر رزمندگان نیز باید نسبت به رعایت آن بکوشند. فراهم کردن زمین? اصلاح و هدایت دشمن، پذیرفتن تقاضای صلح و امان خواستن دشمن و رد نکردن آن، عدم استفاده از نیرنگ پس از پیمان صلح، پرهیز از ناسزا گویی دشمن، رعایت حد اعتدال و عدم افراط دربار? دشمن شکست خورده، عفو دشمن شکست خورده و حقوق اسیران از حقوق دشمن است که تا رزمندگان نسبت به رعایت آن حقوق ملتزم نگردند اخلاقی در جنگ شکل نخواهد گرفت. و حقوق جنگ در منشور اخلاقی امیر مومنان (علیه السلام) شامل؛ حفظ اسرار نظامی، فرار نکردن از جبهه، حفظ اتحاد و همبستگی، رعایت حقوق غیر نظامیان و حقوق طبیعت و حفظ حدود و حریم الهی می باشد.

رویکرد حدیثی علامه شعرانی(ره) (با تکیه بر شرح کتاب وافی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده الهیات 1389
  سعیده کاظم توری   فتحیه فتاحی زاده

محدثان همواره با همه توان خویش در زمینه شرح، تفسیر، نقد، ردّ و حلّ اختلاف روایات گامهای بلندی برداشته اند،که در قالب بیان، ایضاح ، تعلیق و شرح جلوه گر است. علامه شعرانی از جمله عالمانی است که به دلیل وسعت معلومات در علوم منقول و معقول به شرح کتابهای روایی از جمله کتاب وافی پرداخته است.

مدیریت فکر و شناخت در حوزه اخلاق براساس آیات و روایات
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1389
  سمانه مطلق مجد   شادی نفیسی

با تأمل در نظام تربیتی اسلام درمی یابیم که هدف نهایی این مکتب تربیت انسان های کامل و سعادتمند است که رکن اساسی آن اخلاق می باشد. آموزه های دینی نشان می دهند که تفکر و شناخت از مهم ترین راه کارها برای نیل به اخلاق پسندیده و دوری از رذائل است. لذا در کلام خداوند و به تبع آن معصومان (علیهم السلام) بر شناخت فرد از یک سلسله معرفت های بنیادی در مقام اصلاح و مدیریت اخلاق تأکید جدی شده است. بررسی گزاره های قرآنی و روایی مرتبط با این موضوع حکایت از آن دارد که شش دسته شناخت در اصلاح و مدیریت اخلاق مهمند. این شناخت ها عبارتند از: شناخت انسان از خود و ویژگی هایی که خداوند در اختیار او قرار داده است و نیز ویژگی هایی که به صورت اکتسابی به آن دست می یابد. شناخت کرامت انسان سبب دوری از گناهان و پیروی از امیال نامشروع، ناچیز دانستن دنیا و صبر در برابر مشکلات می شود. نیز خویشتن شناسی از جنب? پستی آغاز و انجام سبب می شود تا انسان از خود بزرگ بینی و تکبر دوری کند. شناخت دیگر، شناخت دنیا است. شناخت واقع بینانه نسبت به دنیا سبب می شود تا انسان با توجه به فنا پذیری دنیا از اندوه، حرص و طمع بپرهیزد و با توجه به سختی های دنیا از جزع دوری کند. توجه به زودگذر بودن دنیا نیز سبب زهدورزی می گردد. همچنین توجه به این که زندگی دنیا، زندگی در لحظه حال است، نه در گذشته و نه در آینده سبب می شود تا انسان فقط رنج و نگرانی لحظه ای را که در آن قرار دارد تحمل کند و صبور باشد. همچنین شناخت ناپایداری و عدم بقای دنیا سبب دوری از آرزوی طولانی، تکبر و تفاخر می گردد. شناخت مرگ به عنوان واقعیتی دیگر از هستی، سبب دوری از آرزوی طولانی، اندوه دنیا و کاهش ترس و اضطراب به گاه مرگ می شود. شناخت آخرت نیز به عنوان سرایی پایدار سبب زهدورزی در دنیا، پرهیز از حرص، عجب و دوری از گناهان می شود. همچنین شناخت خدا از جنبه های گوناگون موجب برخی تأثیرات اخلاقی دیگر می شود. شناخت رازقیت خداوند سبب دوری از ترس از فقر، غم و اندوه، گناه، حرص، طمع و بخل می گردد. همچنین شناخت و یقین به قدرت و توانایی او بر انجام هر کاری سبب دوری از خشم و حزن می شود. شناخت عظمت و بزرگی خداوند نیز سبب دوری از تکبر و ایجاد خشیت می گردد توجه به علم خداوند سبب رهایی انسان از ترس و اضطراب، دوری از زشتی ها و حیاورزی می شود. نیز یقین به لطف و رحمت او سبب دوری از غم، اندوه و یأس و نا امیدی می-شود. شناخت دیگری که در متون دینی به کرات به آن اشاره شده است، شناخت پیامد برخی خلق ها و اعمال است. این شناخت خود به دو دسته شناخت پیامد نیک اعمال و پیامد منفی اعمال تقسیم می شوند. در ذیل شناخت پیامد نیک اعمال مواردی چون آسایش و راحتی دل، برتری و بلندی رتبه، عنایت ویژه خداوند در روز قیامت، ایجاد محبت، برطرف شدن کینه، پاداش و اجر الهی، پیروزی و موفقیت قرار دارد و در ذیل شناخت پیامد منفی اعمال مواردی چون از بین رفتن ایمان، ایجاد ناراحتی و غم، عذاب اخروی و دنیوی، پستی و ذلت، ندامت، کینه و احباط عمل قرار دارد. کلید واژه ها: اخلاق، شناخت، تفکر، خودشناسی، خداشناسی، دنیا و آخرت شناسی، پیامد شناسی.

نقد حدیث در آیینه روایات معصومان (علیهم السلام)
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1386
  ناصر حیدرزاده   شادی نفیسی

حدیث به عنوان یکی از منابع و مآخذ اصلی تعالیم دین مبین اسلام در طول تاریخ دستخوش تغییر و تصحیف، سوء فهم، دستبرد و جعل شده است. از آنجا که برای نیل به سعادت، افزون بر بهره گیری از قرآن کریم به سنت هم نیازمندیم، ناگزیریم که به پیرایش و بازشناسی حدیث اقدام کنیم. این اقدام در عصر خود معصومان (علیهم السلام) تدبیر شده و ایشان در تحقق هم? این امور، شاگردان و پیروانشان را راهنمایی کرده اند که این امر علاوه بر اثبات مشروعیت نقد حدیث، لزوم به کارگیری این شیوه و روش را نشان می دهد. افزون بر نقدهای بسیاری که از سوی معصومان (علیهم السلام) در زمینه ها و موضوعات مختلف همچون مباحث توحیدی، امامت، فقهی، اخلاقی، قرآنی، فضایل، تاریخ و سیره نقل شده است؛ اصول و معیارهایی نیز مانند عرضه به قرآن، سنت و اجماع در سخنان ایشان به عنوان معیار سنجش روایات بیان شده است. با این حال در مقام نقد علاوه بر استفاده از این اصول و معیارها، به ویژه قرآن و سنت، از معیارهای دیگری نیز به تناسب موضوع استفاده کرده اند. استدلالهای عقلی و منطقی که معمولاً در کنار دیگر معیارها مورد استفاده قرار می گیرد در سیره و منش نقّادان? معصومان (علیهم السلام) فراوان مشاهده می شود. همچنان که در مواردی با استناد به مطالب مورد قبول مخاطب به نقد روایات پرداخته اند که اینها همگی نشان از موقعیت شناسی و جامع نگری ایشان در برخورد با مسائل و موضوعات مطرح شده در جامعه دارد. از نکات مهم و قابل توجه در نقدهای معصومان (علیهم السلام) بر یک مسئله، توجه به شرایط و موقعیت آن است. به دیگر سخن، ایشان با درک صحیح شرایط جامعه با بینش و آگاهی کافی و با توجه به موقعیت خود و پیروانشان و در نظر گرفتن میزان فهم و درک آنها به بررسی و سنجش روایات اقدام کرده اند. بخشی از نقدهای معصومان (علیهم السلام) مربوط به سند روایات و بخشی دیگر به نقد متون و محتوای روایات مرتبط است. این نقدها معمولاً متناظر به اشتباهاتی است که گاه به دلیل سوء فهم راویان، گاه به دلیل خطاهای بشری و در مواردی نیز به خاطر جعل و وضع عمدی پدید آمده است. از نظر کمّی تعداد روایاتی که در این زمینه از امام صادق و امام رضا (علیهما السلام) نقل شده است بیش از دیگر معصومان است و به طور کلی فراز و نشیبهایی نیز در نقدهای ایشان وجود دارد که معمولاً متأثر از فرصتهایی است که در هر زمان وجود داشته و نیز موضوعاتی که در هر دوره ای مطرح شده است. بر این اساس با توجه به اوضاع و شرایط زمان امام صادق (ع) روایات نقد ایشان در هم? موضوعات اعم از اعتقادی، فقهی، اخلاقی و ... است در حالی که روایات امام رضا (ع) با توجه به گسترش بحثهای کلامی آن دوره، بیشتر در زمین? مباحث اعتقادی و فضایل است.

بررسی تطبیقی روایات فریقین پیرامون آیات (به ظاهر) ناسازگار درباره عصمت انبیا علیهم السلام
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  فاطمه سادات میرهاشمی   شادی نفیسی

عصمت انبیا (علیهم السلام) یکی از مباحث جدی و با سابقه در حوز? مباحث اعتقادی کلامی است که تقریباً هم? فرق اسلامی اصل وجوب آن را پذیرفته اند و تنها درجزئیاتی چون محدوده و زمان آغاز آن اختلافاتی وجود دارد. اولین جایی که این اختلافات خود را نشان می دهد، تفسیر آیاتی است که ظاهر آنها با مسئل? عصمت ناسازگاری دارد. در این تحقیق سعی بر این است که معنای این گونه آیات با توجه به روایات فریقین پیرامون آنها، به دست آید. در بحث نافرمانی آدم(علیه السلام) از نهی خداوند؛ روایات عدم هوشیاری، جبر الهی، فراموشی به هنگام خوردن از درخت، عدم عصمت قبل از نبوت و اشتباه در فهم کامل نهی خداوند را عنوان کرده اند. در بحث از شرک ابراهیم (علیه السلام)؛ برخی روایات ?هذا ربی? را اقراری تلقی کرده و برخی روایات راه حلهایی چون فرض یا انکاری استفهامی بودن آن را مطرح کرده اند. در اتهام کذب ابراهیم نیز؛ روایاتی ?إِنِّی سَقیم‏? را از معاریض کلام، یا تقیه ای دانسته و قصد اصلاح و یا وجود شرط محال در ?بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ هذا? را مانع دروغ قلمداد کرده اند. روایاتی دیگر نیر هر دو سخن را دروغ انگاشته اند. در مبحث قتل نفس توسط موسی (علیه السلام)؛ روایات، غیر عمدی بودن قتل و یا مامور بودن موسی به آن را عنوان کرده اند. و دربار? نسیان عهد توسط موسی در همراهی با عالِمِ الهی؛ برخی روایات آن را به معنای فراموشی(ضد ذکر) و برخی آن را به معنای تَرک عهد و یا از معاریض کلام تلقی کرده اند. پیرامون قضاوت داود (علیه السلام) میان دو خصم؛ روایاتی اسرائیلی دلیل استغفار او را گناهی که در حق «اوریا» مرتکب شد عنوان کرده و روایاتی نیز دلیل آن را تعجیل در صدور حکم بیان کرده اند. دربار? سلیمان (علیه السلام) و برگزیدن علاقه به اسبها بر ذکر پروردگار؛ روایاتی اسرائیلی اذعان دارند که سلیمان اسبها را به انتقام اینکه او را از نماز بازداشتند به هلاکت رسانید. روایاتی نیز کشتن اسبها برای انتقام را قبیح تلقی کرده و ماجرا را این طور حکایت کرده اند که سلیمان اسبها را برای شرکت در جنگی بازدید می کرد که وقت نماز گذشت و خواست که خورشید را بازگردانند تا نماز را در وقتش بخواند. همچنین دربار? انابه و بازگشت سلیمان در پی فتنه و افتادن جسد بر تختش؛ برخی روایات اسرائیلی، گناه سلیمان را کشتن اسبها و یا تمایل قلبی به یکی از طرفین دعوا در داوری اظهار کرده و برخی روایات دیگر گناه او را نگفتن «انشاء الله» در تصمیمش تلقی کرده اند. برخی روایات نیز حاکی از ترس سلیمان بر جان فرزندش از شر شیاطین و غفلت از اراده پروردگار است. پیرامون همّ یوسف (علیه السلام) به انجام عمل قبیح؛ روایاتی همّ وی را اراده و تصمیم به انجام عمل معنا کرده و برخی روایات به شدت چنین همّی را رد کرده اند، روایتی نیز قصد او را ضرب و قتل بیان کرده است. و در بحث از طولانی شدن حبس یوسف به عقوبت استمداد از غیر خدا؛ روایاتی به طرق متعدد در میان فریقین علت باقی ماندن چندین سال? یوسف را در زندان، عقوبت الهی برای استمدادش از غیر خدا تلقی کرده اند. روایات شیعی غالباً عملِ به ظاهر گناه آلود را به گونه ای تاویل کرده اند که گناه بودن آن نفی شود، اما در روایات اهل سنت که اکثراً موقوف یا مقطوعند اهتمامی به نفی گناه وجود ندارد. در راستای روایات، برخی تفاسیر اهل سنت به شرح ظاهر آیه بسنده کرده و از انتساب گناه به نبی خدا ابایی ندارند. اما تقریباً همه تفاسیر شیعی با توجه به روایات و یا حتی فراتر از آنها و با تکیه بر عقل، به تنزیه ساحت انبیا از گناه پرداخته اند.

بررسی تطبیقی روش تفسیر قرآن به قرآن در دو تفسیر المیزان و التفسیر القرآنی للقرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1391
  عبداله فروزان فر   نهله غروی نایینی

تفسیر قرآن به قرآن به عنوان یک روش تفسیری ویژه و دارای اصول و مبانی خاص، در قرن چهاردهم مورد استقبال مفسرانی چون علامه طباطبایی و عبدالکریم خطیب قرار گرفت و به عنوان صحیح ترین روش تفسیر قرآن شناخته شد. پژوهش حاضر که به بررسی تطبیقی روش یاد شده در تفاسیر این دو مفسر اختصاص دارد، می تواند از یک طرف گامی موثر در جهت شناساندن بهتر این روش و کشف مبانی و وجوه آن به شمار آید و از طرف دیگر، امتیازات روش تفسیری مفسران آن ها نسبت به یکدیگر را بهتر نمایان سازد. مطالعه ی دو تفسیر المیزان و التفسیر القرآنی للقرآن و بررسی سیره ی عملی مفسران آن ها نشان می دهد که اعتقاد به مبانی مشترکی همچون عمومی بودن فهم قرآن، حجیت عقل در مسیر فهم قرآن، حجیت ظواهر قرآن، استقلال قرآن در دلالت بر مقاصد خود و بی نیازی از غیر و اعتقاد به عرف خاص قرآن سبب گرایش آن ها به این روش تفسیری شده است. علی رغم این که اعتقاد علامه به وحدت موضوعی سوره های قرآن و اعتقاد خطیب به تناسب سوره های قرآن نیز در چنین گرایشی بی تأثیر نبوده است. اعتقاد دو مفسر به مبانی مشترک سبب شده تا به هنگام تفسیر آیات، از وجوه مشترکی همچون تفسیر آیه با آیه، سیاق، منطوق آیات و عرف ویژه ی قرآن، بهره گیری کنند. مقایسه ی دو تفسیر به خوبی نشان می دهد که مفسران آن ها با وجود بهره گیری از وجوه تفسیری مشترک، برداشت های تفسیری متفاوتی از آیات ارائه کرده اند. در این پژوهش بر آنیم تا با روش توصیفی – تحلیلی پس از بررسی مبانی و وجوه تفسیری علامه و خطیب در روش تفسیر قرآن به قرآن، به ریشه یابی علل اختلاف برداشت های تفسیری آن ها بپردازیم.

فضا و محتوا شناسی سوره احقاف بر پایه روایات
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  نرگس خاتون صادقی نیارکی   محمد علی مهدوی راد

قرآن کریم برای هدایت بشر و سوق آنها به سمت و سوی سعادت دنیا و آخرت و خارج ساختن آنها از تاریکی ها به روشنایی نازل شده است. پس برای بهره مندی از این دریای بیکران معرفت، لازم است که به تدبیر در آیات بپردازیم و از آن جهت که راهنمای ما در شناخت صحیح مقاصد آیات، تفاسیر هستند و در تفسیر نیز ائمه اطهار برترین افرادی هستند که حق سخن دارند، برای رسیدن به تفسیر استوار و دقیق، تفسیر سوره از نگاه معصومان، نقش آفرینی و اهمیت ویژه ای خواهد داشت. در طول قرون متمادی، عالمان و مفسرانی دانا و آگاه به جمع آوری این روایات تفسیری همت گماشته، و تفاسیر روایی و اثری را سامان داده اند. در تحقیق حاضر، تلاش شده بر پای? روایات وارده از معصومان، به فهم آیات ـ در سطح ظاهر و باطن ـ نزدیک شویم و با توجه به جایگاه بلند سنت در تفسیر قرآن به این مهم نیز بپردازیم که روایات در ذیل آیات تا چه اندازه موضع تبیینی و تفسیری و تحلیلی خواهند داشت. در این پژوهش کوشیده ایم تا با استناد به روایات تفسیری و منبع قراردادن آنها، و بهره گیری از دیگر مبادی تفسیری، نظیر تبیین لغوی، مراجعه به نظرات و آراء مفسران، و هم چنین استفاده از دیدگاه ها و آراء اندیشمندان علوم قرآنی به تفسیر باطنی سور? احقاف و آیات آن نیز بپردازیم. تحلیلی از فضای کلی سوره بر پای? برخی نقلها و نیز طرح موضوعات مهمی چون انذار و یا نگاهی تأویلی به حادث? عاشورا و ... از جمله درون مای? دیگری از سوره است که به آن پرداخته شده است. تعمیم مفهومی آیات چونان قاعده ای در تفسیر کلام الهی از دیگر دستاوردهای این پژوهش است که بویژه در ذیل آی? سی و پنجم، رخ نموده است. بدین سان صفحات رساله تفسیری است از آیات الهی با تکیه بر روایات با توجه به گستره ای که در تفسیر روایی قائلیم.

جایگاه نقل در نظام معرفتی ابن رشد
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  مهدی ابراهیم زاده اصفهانی   موسی ملایری

ابن رشد از فیلسوفان مشهور مغرب اسلامی است که در تاریخ فلسفه بعنوان شارح آثار ارسطو شناخته می شود. در این پژوهش در ابتدا به تبیین مختصری از شرایط فرهنگی و تاریخی مغرب اسلامی و زمینه های تکوین نظام فکری ابن رشد پرداخته شده است. در ادامه تأثر ابن رشد از آموزه های ارسطوئی و جایگاه بازگشت به ارسطو در سیر تاریخی فلسفه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پایانی نیز رویکرد ابن رشد به نصوص دینی با تکیه بر دو کتاب کلامی مهم او یعنی فصل المقال فی مابین الشریعه و الحکمه من الاتصال و الکشف عن مناهج الادله فی عقائد المله بررسی شده است. با بررسی آراء ابن رشد و تمرکز بر نحوه استفاده از آیات و روایات در این دو کتاب درمی یابیم که آنچه ساختار اصلی نظام فکری ابن رشد را تشکیل می دهد فلسفه به روایت ارسطوست. هرچند ابن رشد می کوشد تا هرگونه نزاع بین فلسفه و نصوص دینی را با استفاده از نظریه تأویل مرتفع سازد. ابن رشد فیسلوفان را بعنوان مصداق راسخان در علم شایسته تأویل متون دینی می داند. از دیدگاه او حکمت و فلسفه که محصول عقل برهانی به حساب می آید، می تواند با ظواهر دینی تعارض داشته باشد، اما با باطن دین تعارضی ندارد. ابن رشد مدعی است که اکثر مردم از آموزه های دینی جز معانی ظاهری آن چیزی دریافت نمی کنند از این رو نباید آنها را از معانی باطنی و آنچه مربوط به اهل تأویل (فلاسفه) است آگاه کرد چرا که موجب فساد عقیده ایشان و ایجاد اختلاف و تفرقه و ایجاد فرق ضالّه می شود.

ترجمه و نقد کتاب تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده های اسلامی، اثر هربرت برگ (سه فصل اول)
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  زهره زنجانچی نیکو   شادی نفیسی

اعتبار روایات از جمله مباحث بنیادینی است که عموم مسلمانان به رغم مذاهب گوناگونشان، گرچه در گستر? آن اختلاف دارند، اما اصل آن را با ادل? گوناگون مسلم می دانند. تعیین اعتبار روایات و پذیرش اصالت تاریخی آنها، زیر بنای همه مباحثی تلقی می شود که به نوعی بر حدیث مبتنی است و موضوعات متنوعی را از سیره گرفته تا فقه و تاریخ و عقاید در بر می گیرد. اعتبار روایات و اصالت تاریخی آنها از جمله مباحثی است که از دیر باز نزد خاور شناسان محل تأمل بوده است. تردیدها دربار? اعتبار آن، اما از قرن نوزدهم با مباحث گلدتسیهر به مرحله تازه ای وارد شد و از پشتوانه علمی قوی تری برخوردار گردید. شکاکیت گلدتسیهر را خاورشناسانی نظیر شاخت، کرون، کوک، کالدر و ونزبرو در حوزه های مختلف فقهی، تاریخی و قرآنی پی گرفته و گسترش داده اند. در مقابل مسلمانان نیز کوشیده اند تا به این تردیدها پاسخ دهند و از اعتبار روایات و اصالت تاریخی آنها دفاع کنند. آبوت، سزگین و اعظمی در شمار این عالمان قرار دارند. در این مقابله، البته محققان غربی غیر مسلمانی نیز وجود داشته اند که به طور کامل یا به طور جزئی به نقد شکاکیت مطرح شده پرداخته اند. خاورشناسانی نظیر فوک، قسطر، مورانی، شوئلر، فان اس، ینبل، و موتسکی از این جمله اند. مجادله بین این دو گروه در دهه های اخیر با به کارگیری روش های جدید، رونق تازه ای یافته است. هربرت برگ در کتاب خود با عنوان "تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده های اسلامی: صحت مکتوبات اسلامی از دوره تکوین"، به طرح و نیز تحلیل نظرات این دو گروه از خاورشناسان شکاک و نقاد می پردازد و می کوشد آن چه را که از این پیش فرض و روش و نوع اطلاعات موجب می شود تا این دو گروه، با یکدیگر به توافق نرسند شناسایی کند. موضوع سخن در کتاب تکوین و تکامل تفسیر در نخستین سده های اسلامی, مسأله وثاقت متون روایی به طور عام, و وثاقت روایات تفسیری به طور خاص است. این کتاب در فصول نخست، آرا و نظریات مطرح شده در این باب را به نحوی جامع گردآوری, و چکیده ای را از مطالعات حدیثی در غرب ارائه می دهد. بر اساس میزان شکاکیتی که محققان در مورد حدیث در کل و اسناد به طور خاص نشان می دهند، برگ محققان را در سه دسته، طبقه بندی می کند. با این حال وی نتیجه گیری می کند که "در واقع تنها دو موضع وجود دارد: از یک طرف محققان شکاکی وجود دارند که تصور می کنند در بهترین حالت "اسناد ارزش تاریخی بسیار محدودی دارند"، و از طرف دیگر محققان مسلمان و محققان غربی با شکاکیت کمتر وجود دارند که "اسناد را به لحاظ تاریخی سودمندتر تلقی می کنند". طبق گفته مولف، هیچ موضع میانی بین این دو دیدگاه وجود ندارد و سپس برگ به تجزیه و تحلیل دیدگاه ها می پردازد. برگ در دو فصل این کتاب با استفاده از اظهاراتی که آنها را روشن، اثبات شده یا معمولاً مورد قبول تلقی می کند، در حالی که واقعاً اینگونه نیستند، علیه عقاید محققی استدلال می کند. گاهی هم برگ دیدگاه یک محقق را نادیده می گیرد، در حالی که در مواقع دیگر وی تنها به بخشی از اثر او تکیه می کند و از کنار بقیه بی توجه می گذرد، استدلال های برخی از محققان توسط وی تحریف می شود یا تا حدی به آنها عمومیت بخشیده می شود که خود محققان تمایلی به آن نداشته اند. به علاوه، برگ ادعا می کند که محققان از هر دو جبهه، استدلال هایشان مبتنی بر دور است و بنابراین فقط می توانند سایر محققانی را که پیش فرض های مشترکی با آنها دارند، متقاعد سازند. در این پایان نامه ضمن ترجمه دقیق سه فصل اول کتاب، تا حد امکان به توضیح برخی آرای مطرح شده و در عین حال نقد برخی دیگر پرداخته ایم.

بررسی تطبیقی رویکرد پیامبران اولوالعزم در برخورد با مخالفان از منظر قرآن
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  فاطمه سرفرازی   شادی نفیسی

از ارزشمندترین رهنمودهای قرآنی، همانا شیو? گفتار و رفتار با مخاطبان خویش، به ویژه با مخالفان است. در سنجش نسبتِ دشمنی مخالفانِ انبیا علیهم السلام از منظر قرآن کریم، دشمنی یهود و مشرکان نسبت به انبیا علیهم السلام و امّت اسلامی، از دشمنی ترسایان بیشتر است؛ امّا عداوتِ مطلق از آنِ منافقان است. بر اساس آن چه بیان گردید؛ می توان مخالفین انبیا علیهم السلام را در سه گروه جای داد: «منافق»، «یهود» و «مشرک». هر یک از این سه گروه خود، در سرسختی و دشمنی متفاوتند. به گونه ای که آن دسته از منافقین، یهود و مشرکینی که به مقام و ثروتی نرسیده اند؛ [گروهِ کم خطر] نسبت به آنانی که صاحب مقام و ثروتی هستند؛ [گروهِ پر خطر]؛ دشمنیِ کمتری در تعامل با انبیا علیهم السلام دارند. خصوصیّت عامّ منافقین، «دو رویی و دو چهره گی» است و قرآن به آن ها، نسبت کذب داده است. کذب منافقان در تعامل با آیات خداوند متعال، پیامبر و مومنان رخ می نماید. امّا از بارزترین ویژگی های منافقان، تحتِ لوای دورویی و دو چهره گی شان، «فساد در لباس اصلاح» است. این فساد، در چهار عرص? اندیشه و با شبهه افکنی، عواطف و با ایجاد تفرقه، سیاست و با ایجاد سازمان موازی و جاسوسی، و اقتصاد و با نابودی حرث و نسل، بروز می نماید. در رویکرد گفتاری و رفتاریِ پیامبر با منافق، آن چه بیش از همه به چشم می خورد «مدارا همراه با دوراندیشی» آن حضرت است. از جمله ویژگی های عامِّ یهود، همانا حس گرایی، راحت طلبی و عهدشکنی است و از جمله ویژگی های خاصِّ گروهِ پرخطراز آنان، همان فساد در عرص? اندیشه و امر به منکر و هتک حرمت رهبری و شبهه افکنی در حقانیّتِ رهبری، فساد در عرص? عواطف با تفرقه، فساد درعرص? سیاست با اتّحاد بر ضدِّ اسلام و فساد در عرص? اقتصاد و ربا خواری می باشد. بیشترین منازعاتِ یهودیان در قرآنِ کریم، عمدتاً با حضرت موسی علیه السلام و پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله صورت پذیرفته است. رویکرد گفتاریِ آن دو بزرگوار با یهود کم خطر، همانا «حکمِ منع از ساختن خدایی محسوس» و «درخواست بازگشت به درگاه الهی» است و رویکرد گفتاری با یهودیانِ پر خطر با «اصلاح در عرص? اندیشه» و رویکرد رفتاری با یهودیانِ کم خطر همانا، «حذفِ بتِ محسوس» و «واگذاری به حال خود» و با یهود پر خطر به صورتِ «افشای فساد در عرص? اندیشه» با لعن و نفرین آمرانِ به منکر و لعن هتّاکان حرمت رهبری و « رفعِ فساد در عرص? عواطف، سیاست و اقتصاد» بر محورِ اعمال خشونت و جنگ مسلّحانه بود. ویژگی های عامِّ مشرک همان ادّعای ربوبیّتِ ربُّ الارباب، تحجّرگرایی، پندارگرایی و منفعت طلبی است و ویژگی خاصّی گروهِ پرخطر از آنان همان فساد در عرص? اندیشه با ادّعای رهبری بر مردم و ایجاد شبهات در حقّانیتِ رهبر و پیروانش، فساد در عرص? عواطف و با تفرقه، فساد در عرص? سیاست و با اتّحاد و همبستگی بر ضدّ اسلام و فساد در عرص? اقتصاد است. رویکرد گفتاریِ پیامبران اولوا العزم علیهم السلام با مشرکین کم خطر و پر خطر با احتجاج با مدّعیانِ ربوبیّتِ ربّ الأرباب و مدّعیان رهبری بر مردم، رفعِ شبهات آنان بود.

تبعیت از منظر قرآن و حدیث
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  سمیه طاهری   ثریا قطبی

چکیده تبعیّت، پیروی کردن از چیزی یا دنباله روی از دیگری در راه و تفکر، با شرط اختیاری و از روی میل باطنی است که در رفتار و گفتار آدمی ظهور دارد. دنباله روی شخص و یا اشخاص از متبوعان خویش بر اساس نوع تبعیّت و ویژگی پیروی کنندگان و پیروی شوندگان با سعادت و شقاوت ابدی انسان پیوند می خورد و در جهت یابی و تعیین سرنوشت وی نقش آفرین است. از این روست که در آیات و روایات به آن توجه خاصی شده است. در آیات قرآن و روایات اهل بیت (:)، تبعیّت از خداوند، انبیای الهی (:)، امامان معصوم (:) و کتب آسمانی، در ردیف تبعیّت مطلقِ ممدوح و تبعیّت از صالحین، پدر و مادر، زوج و فرمانده، در شمار تبعیّت ممدوح است؛ البته در جایی که با کلام خداوند و آموزه های انبیا و امامان (:)، تغایر نداشته باشد. به همین ترتیب تبعیّت از هوای نفس، ظنّ، شیطان و آباء، در شمار تبعیّت مذموم جای می گیرد. شناخت، دوستی، تسلیم پذیری، صبر، اعتماد، زدودن هر گونه قید و شرط و برخورداری از ظرفیّت بالا، از لوازم تبعیّت به شمار می رود. سربلندی در آزمایشات الهی، رشد فکری، آمرزش و تعالی معنوی، از پی آمدهای تبعیّت پسندیده و کوردلی، ارتکاب معاصی، سقوط از مرتب? انسانیّت، ناتوانی در کنترل نفس، غفلت از یاد خدا، ناکامی در وصول به درجات معنوی، سقوط از مرتب? جوانمردی، پند ناپذیری و دچار شدن به محنت، ضلالت، هلاکت و غضب الهی، از پی آمدهای تبعیّت ناپسند است. کلید واژه ها: تبعیّت، ممدوح، مذموم، پیروی شونده، پیروی کننده

تفسیر روایی سوره انبیاء(آیات 50-1)
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1392
  زهرا انصاری نسب   شادی نفیسی

این تحقیق برآن است تا به تبیین تفسیر روایی50 آی? اول سور? انبیاء بپردازد و برای این منظور، به منابع مختلف لغوی، تفسیری و کتب حدیثی شیعه و اهل سنت به ویژه تفسیر نورالثقلین، البرهان و الدرالمنثور، رجوع شده است. سور? انبیاء، از نظر ترتیب نزول، هفتاد و سومین سور? قرآن به شمار می‏رود، که بعد از سور? ابراهیم در مکه نازل شده است و در ترتیب فعلی قرآن مجید، بیست و یکمین سور? قرآن محسوب می گردد،که شامل 112 آیه است.50 آی? آغازین سور? انبیاء در سه قسمت کلی، غفلت مردم نسبت به معاد، اثبات معاد و پاسخ به مشرکان در مورد نبوت مورد بررسی قرار گرفته است.

اصلاح فرهنگ عمومی از منظر نهج البلاغه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم 1386
  محبوبه خزایی   شادی نفیسی

چکیده ندارد.

سلام در قرآن و حدیث
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث - دانشکده الهیات 1386
  انسیه یزدانیان   شادی نفیسی

چکیده ندارد.

جایگاه و کاربرد سنت در تفسیر قرآن به قرآن
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1387
  مصطفی سلیمی زارع   کاظم قاضی زاده

چکیده ندارد.

مرگ اندیشی و تاثیر آن بر تربیت انسان از دیدگاه نهج البلاغه
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث - دانشکده الهیات 1387
  زهراسادات موسوی   شادی نفیسی

چکیده ندارد.

قواعد فهم حدیث در لسان روایات
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث - دانشکده الهیات 1387
  زهرا زارعی مدوییه   شادی نفیسی

چکیده ندارد.

معیارهای فهم و نقد حدیث در تفسیر المیزان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1381
  شادی نفیسی   محمدعلی مهدوی راد

تعیین معیارهایی برای نقد حدیث و توجه به نکاتی در فهم حدیث از جمله اموری است که ریشه در روایات پیامبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت (ع) دارد و از دیرباز مورد توجه بوده است . با اینهمه در غیر حوزه فقه ، حدیث پژوهان در داوری در باره احادیث بسیار احتیاط کرده اند و این احتیاط در حوزه روایات شیعی آن چنان شدید بوده است که کمتر نگاشته ای مستقل در این باره شکل گرفته و موارد انگشت شمار آن هم ، منحصرا متعلق به دوره معاصراست . دراین بحث روایی تفسیر المیزان ، با گردآوری روایات غیر فقهی ناظر به آیات قرآنی ، مجموعه ای گسترده و بی بدیل را فراهم آورده که ضمن آن علامه به داوری در باره احادیث پرداخته و کاستی های روایات را در کنار پیچیدگی ها و لطایف آن به نیکویی نمایانده است . علامه در بررسی خود از روایات ، بیش از هر چیز، به متن روایت توجه دارد و از ضعف سند جز به عنوان قرینه ای درکنار متن ، یاد نمی کند. همچنانکه متن روایات را با عرضه بر قرآن ، سنت ، عقل ، تاریخ ، واقع و علم به نقد می کشد . اما رویکرد علامه را تنها در همین معیارها نمی توان خلاصه کرد.