نام پژوهشگر: ابوالقاسم مرتضوی

تاثیر آزادسازی قیمت حامل های انرژی بر بهره وری مصرف آن در سامانه های مختلف آبیاری دشت قزوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1392
  صفیه بهمن پوری گله زن   ابوالقاسم مرتضوی

بخش کشاورزی به عنوان بخش پایه و استراتژیک اقتصاد، تامین کننده غذا و مواد اولیه برای سایر بخش ها است و در صورت ایفای نقش موثر این بخش، زمینه فعالیت و پیشرفت سایر بخش ها فراهم شده و کشور به سوی توسعه سوق می یابد. سیاست تأمین و توزیع نهاده های کشاورزی از نخستین سیاست های حمایتی دولت در بخش کشاورزی است. یکی از نهاده های مهم در تولید محصولات کشاورزی انرژی است که میزان تولید، متأثر از افزایش قیمت این نهاده است به طوری که افزایش قیمت انرژی، منجر به افزایش هزینه های تولید شده که در نهایت کاهش تولید در بخش کشاورزی را به دنبال خواهد داشت. با توجه به این که سامانه های آبیاری تحت فشار، اغلب نیازمند مصرف انرژی برای تأمین فشار لازم برای پمپاژ ثانویه ی آب هستند، بحث تامین انرژی برای و به تبع آن هزینه های مصرف انرژی در این سامانه ها اهمیت زیادی دارد. با توجه به اهمیت این موضوع لازم است تاثیر آزاد سازی قیمت حامل های انرژی را بر شاخص های بهره وری در سامانه های مختلف اندازه گیری نمود تا از این طریق بتوان به اهداف بلند مدت در حفظ منابع آب و انرژی و هم چنین افزایش امنیت غذایی دست یافت، لذا در این مطالعه با ارایه ی یک الگو ی شبیه سازی و کاربرد ره یافت برنامه ریزی ریاضی مثبت (pmp)، طی 5 سناریو، تاثیر آزاد سازی قیمت برق بر بهره وری مصرف آن، در دو سیستم آبیاری تحت فشار در زیر بخش زراعت دشت قزوین بررسی شد. اطلاعات آماری مورد نیاز از 103 بهره بردار منطقه، در سال زراعی 91-1390 که به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، جمع آوری گردید. نتایج اعمال سیاست آزاد سازی قیمت برق بر الگوی کشت نشان داد که با اعمال سیاست مذکور، سطح زیر کشت محصولات با نیاز آبی پایین، در هر دو سیستم آبیاری افزایش می یابد در حالی که میزان افزایش در سیستم بارانی از نوع سنترپیوت بیشتر است. همچنین نتایج بررسی شاخص بهره وری برق نشان داد که اعمال سیاست آزاد سازی قیمت برق باعث کاهش بهره وری برق خواهد شد، با این تفاوت که در سیستم بارانی از نوع کلاسیک با آبپاش متحرک درصد کاهش بهره وری بیشتر از سیستم بارانی از نوع سنترپیوت است. از آنجایی که مقدار شاخص های بهره وری در سیستم بارانی از نوع سنترپیوت بیشتر از سیستم بارانی از نوع کلاسیک با آبپاش متحرک است، بنابراین به منظور افزایش بهره وری برق در منطقه، اعطای تسهیلات لازم در جهت تجهیز مزارع به شیوه های نوین آبیاری با راندمان بالا در مصرف آب پیشنهاد می گردد.

هدفمندسازی یارانه حامل‏‏های انرژی بر ارزش اقتصادی آب در بخش کشاوررزی شهرستان کلاله
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  فاطمه مزرعه   صادق خلیلیان

بخش کشاورزی در مقایسه با صنعت، بنا به دلایل مختلف آسیب پذیرتر است. این امر باعث میشود تا کشورهای مختلف بخش اعظمی از سیاستهای حمایتی خود را بر استمرار تولید در این بخش به کار گیرند. بخش کشاورزی برای پیشرفت و توسعه نیازمند حمایت دولت است و دولت برای جلوگیری از کاهش سرمایه گذاری و افزایش تولید در این بخش سیاستهای مختلفی اعمال کرده است که یکی از مهمترین سیاستها، اعطای یارانه به نهاده های تولیدی است. یکی از نهاده های مهم مصرفی در بخش کشاورزی سوخت است که در ایران با قیمت بسیار پایین تر از قیمت جهانی در اختیار کشاورز قرار میگیرد و سهم زیادی از یارانه ی پرداختی را به خود اختصاص میدهد. اعطای یارانه به انرژی، به عنوان نهاده مورد نیاز برای استخراج آب، میتواند به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در بهره برداری بی رویه از این منبع تلقی شود. در این مطالعه با توجه به فاز دوم هدفمندی یارانه ها و تصمیم به آزادسازی قیمت حاملهای انرژی تا سطح قیمت جهانی، به بررسی اثر این سیاست بر ارزش افزوده آب در بخش کشاورزی شهرستان کلاله با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی خطی در پنج سناریو پرداختیم. نتایج نشان داد با افزایش قیمت سوخت سطح زیر کشت محصولاتی که نیاز آبی کمتری دارند افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج حاکی از کاهش ارزش اقتصادی آب در نتیجه ی آزاد سازی یارانه ی حامل های انرژی است. براساس یافته های تحقیق با آزاد شدن قیمت گازوئیل تا سطح قیمت های جهانی، بازده برنامه ای به طور متوسط سالانه حدود 5/3 درصد نسبت به شرایط حاضر در منطقه کاهش مییابد. بر اساس نتایج بدست آمده ارزش اقتصادی آب در منطقه از قیمتی که در حال حاضر کشاورزان برای آب پرداخت میکنند بیشتر است. لذا به منظور ایجاد انگیزه ی صرفه جویی در میان کشاورزان توصیه میشود قیمت آب حداقل تا سطح قیمت در الگوی بهینه افزایش یابد و دولت تسهیلات لازم جهت توسعه ی روش های نوین آبیاری در اختیار کشاورزان قرار دهد.

بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در تعیین قیمت آب آبیاری با استفاده از یک رهیافت چند معیاره در دشت قزوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  رضا هزاره   ابوالقاسم مرتضوی

کمیابی منابع آب در تمام بخش¬ها بخصوص بخش کشاورزی یکی از مسایل مهم اقتصادی در یک اقلیم خشک و نیمه¬خشک محسوب می¬شود. کشور ایران یکی از مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. لذا استفاده بهینه از آب مطرح می¬گردد، بخصوص در دهه اخیر که موضوع کمیابی و کمبود نسبی آب بیش¬تر حس شده و مدیریت تقاضای آب به عنوان رویکردی جدید جلوه نموده و در نتیجه قیمت¬گذاری آب نیز به عنوان سازکاری برای مدیریت آن مورد توجه واقع شده¬است. اما استفاده از سیاست های قیمتی به منظور مدیریت منابع آب، تنها بر روی تقاضا تأثیر ¬گذار نیست، بلکه اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست¬محیطی خواهد داشت. بدین منظور این موضوع یکی از چالش¬های پیش روی دولت¬ها خواهد ¬بود تا بتوان یک سیستم قیمت¬گذاری برای آب در نظر بگیرد که هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست¬محیطی را پوشش دهد. لذا این پژوهش درصدد بررسی اثرات، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در تعیین قیمت آب آبیاری در اراضی تحت پوشش شبکه آبیاری دشت قزوین می¬باشد. اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از طریق مصاحبه و تکمیل 151 پرسشنامه از کشاورزان منطقه مورد مطالعه و سازمان¬های مربوطه جمع آوری گردید. در این مطالعه در ابتدا، قیمت تمام شده آب (با در نظر گرفتن هزینه های سد و همچنین هزینه های سد و شبکه انتقال آب)، قیمت آب براساس قانون تثبیت آب بهاء، قیمت سایه ای آب در منطقه محاسبه گردید. در مرحله بعد با استفاده از مدل برنامه¬ریزی اثباتی و رهیافت حداکثر آنتروپی به بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از اعمال قیمت¬های تعیین شده در منطقه پرداخته شده است. سپس به منظور محاسبه وزن شاخص¬های اصلی و زیر شاخص¬های آنها از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد و در مرحله نهایی با استفاده از رهیافت تصمیم گیری گروهی topsis قیمت¬های تعیین شده رتبه بندی گردیدند. نتایج نشان می¬دهد، با توجه به اثرات منفی اقتصادی و اجتماعی افزایش قیمت آب آبیاری و اهمیت 80/62 درصدی این دو شاخص، قیمت¬های 196، 228 و 243ریال در اولویت قیمت¬گذاری قرار گرفتند. همچنین نتایج تحلیل حساسیت نشان داد، با افزایش اهمیت شاخص¬ و زیر شاخص¬های زیست محیطی، قیمت¬های بالاتر در اولویت قیمت گذاری قرار گرفتند.

ارزشگذاری کل اقتصادی آب در غرب استان مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1392
  احمد سام دلیری   حمید امیرنژاد

در سالهای اخیر علم اقتصاد محیط زیست ابزارهای مناسبی برای ارزشگذاری منابع طبیعی بخصوص منابع آبی شامل ابداع کرده که در کمی نمودن ارزش خدمات آنها کمک شایان توجه ای نموده است. انجام این تحقیق در شرایط حاضر گام مهمی در کشور به منظور مراقبت از منابع آبی شمال کشور و حرکت در راستای توسعه پایدار است. در این رساله بر اساس اطلاعات موجود و جمع آوری شده بوسیله پرسشنامه ها و با استفاده از روشهای مختلف ارزشگذاری، ارزش کل اقتصادی آب در منطقه غرب استان مازندران برای سال 1390 برآورد شده است تا دورنمایی از اهمیت این منابع را مشخص نماید. نتایج حاصل از روش تابع تولید نشان می دهد که متوسط ارزش اقتصادی آب در بخش کشاورزی و صنعت به ترتیب برابر 9087 و 22017 ریال در هر مترمکعب می باشد. همچنین متوسط تمایل به پرداخت مصرف کنندگان در بخش روستایی و شهری برای آب شرب به ترتیب برابر 3078 و 3919 ریال برای هر مترمکعب می باشد. ارزش کل تفریحی سالانه رودخانه هاو دریاچه های غرب استان با به کارگیری روش ارزشگذاری مشروط و مدل یک و نیم بعدی به ترتیب برابر 324341 و3216 میلیون ریال برآورد شده است. همچنین ارزش حفاظتی سالانه این منابع معادل 48496 میلیون ریال خواهد بود. نتایج نشان داد نقش منابع آبی غرب استان مازندران در کنترل سیل معادل 7820 میلیون ریال بوده و همچنین عدد 2/40240 میلیون ریال بعنوان حداقل ارزش اقتصادی سالانه این منابع از نظر کارکرد جذب و دفع مواد مغذی و جذب رسوبات می باشد. همچنین ارزش کل منابع آبی در بخش ماهیگیری برابر 190776 میلیون ریال محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که جمع کل ارزش اقتصادی آب در غرب استان مازندران در سال1390 برابر 4058978 میلیون ریال بوده که از این میزان 8/98 درصد مربوط به ارزشهای استفاده ای آب و 2/1 درصد ارزشهای غیراستفاده ای (حفاظتی) آب می باشد. 6/97 درصد ارزشها مربوط به ارزشهای استفاده مستقیم بوده که سهم ارزشهای استفاده مستقیم مصرفی 5/89 درصد و سهم ارزشهای استفاده مستقیم غیرمصرفی1/8 درصد می باشد. 8/78 درصد کل ارزشها مربوط به ارزش مصرفی آب در بخش کشاورزی می باشد و بخشهای ماهیگیری، صنعت و شرب با 7/4، 5/3 و 5/2 درصد در رتبه های بعدی ارزش مصرفی آب محاسبه شده در این تحقیق قرار دارند. مطابق آمارهای موجود متوسط سهم ارزش افزوده بخش آب از تولید ناخالص داخلی استان مازندران طی سالهای دهه هشتاد، برابر 23/0 درصد است، درصورتی که مطابق نتایج این تحقیق، این شاخص در سال 1390 برابر 3/11 درصد می باشد. لذا پیشنهاد می گردد چنانچه ارزش آب در بخشهای مختلف اقتصادی بصورت ارزش تولیدنهایی آب و تمایل به پرداخت مصرف کنندگان محاسبه گردد و به عنوان سهم بخش آب در حسابهای ملی و منطقه ای کشور منظور گردد، سهم واقعی بخش آب در تولید ناخالص داخلی مشخص خواهد شد.

بررسی اثرات رفاهی سیاست حذف یارانه شیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  میلاد رستگاررودمعجنی   صادق خلیلیان

یکی از مسائل مهم در سال های اخیر اجرای طرح هدفمندی یارانه ها در کشور بوده است که در بخش کشاورزی کالاهای گندم، شکر، روغن نباتی و شیر را شامل می شود. شیر به عنوان یک کالای استراتژیک در هر کشور رابطه مستقیم با سلامت جامعه و امنیت غذایی آن کشور دارد. روند تغییرات سرانه شیر طی دهه های اخیر نشان دهنده افزایش سرانه شیر با وجود دخالت دولت در بازار است؛ ولی باز هم با حداقل مصرف سرانه لازم فاصله دارد. هدف این مطالعه بررسی اثرات رفاهی حذف یارانه و تغییرات مصرف سرانه شیر بود که برای آن از داده های سال های 1353 تا 1386 استفاده شده است. در این مطالعه با استفاده از سیستم معادلات همزمان، عرضه و تقاضای شیر تخمین زده شد. پس از محاسبه کشش های لازم، با استفاده از روش داسیلوا و گرانس، تغییرات رفاهی حذف یارانه شیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که عدم دخالت دولت در بازار شیر موجب افزایش رفاه تولید کنندگان، کاهش رفاه مصرف-کنندگان، افزایش هزینه دولت، افزایش هزینه های اجتماعی، افزایش عرضه و کاهش تقاضای شیر و در نتیجه کاهش در سرانه مصرف شیر در کشور می شود. در نهایت پیشنهاد گردید که دولت در امر سیاست-گذاری مسائلی چون حداقل مصرف سرانه، تغییرات هزینه های دولت و هزینه های اجتماعی سیاست را لحاظ کرده و بررسی نمایند.

بررسی تاثیر سیاست قیمت گذاری آب بر بهره وری مصرف آن در بخش کشاورزی مطالعه موردی: دشت همدان-بهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1390
  امید زمانی دادانه   ابوالقاسم مرتضوی

در دو دهه اخیر و به ویژه در سالهای پایانی قرن بیستم، آب و مدیریت آن به یک دغدغه بزرگ بینالمللی تبدیل شدهاست. کشور ما نیز از جمله مناطقی است که با کمبود آب مواجه است. بطوریکه از مقایسه میانگین بارندگی سالانه کشور (240 میلیمتر) با میانگین بارندگی سالانه در سطح کرهزمین(850 میلیمتر) ملاحضه میشود که بارندگی در ایران کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سطح دنیاست. با وجود کمبودهای اشاره شده، کشاورزی ایران به شدت به آب آبیاری وابسته است. بطوریکه آب به عنوان مهمترین و محدودکنندهترین نهاده تولید کشاورزی در ایران به شمار میرود. در کشور ما به دلیل پراکنش نامناسب مکانی و زمانی بارندگی، بیشتر بار تولید موادغذایی بر دوش زراعتهای فاریاب است. دشت بهار-همدان هم از جمله مناطق کشور است که با بحران آب مواجه است. درصد بالایی از منابع آب مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصادی این دشت توسط منابع آب زیرزمینی تامین میگردد. کمیابی آب به عنوان مهمترین عامل محدود کننده فعالیتهای کشاورزی در این منطقه است. بدلیل گسترش سطح زیر کشت محصولات با نیاز آبی بالا و برداشتهای بیرویه، منابع آبزیرزمینی این دشت با خطر نابودی مواجه شدهاست. بطوریکه بدلیل منفی شدن بیلان آب از سال 1371 به عنوان دشت ممنوعه اعلام گردیده است. بر اساس آنچه ذکر شد و همچنین با توجه به اینکه یکی از راهکارهای توصیه شده جهت مقابله با کمبود آب، پیادهسازی نظام بهرهوریآب کشاورزی در ساختار مدیریت آب کشور میباشد، در این مطالعه افزایش بهرهوریآب در نتیجه سیاست قیمتگذاری آب به عنوان راهکاری برای حل مشکل آب منطقه مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از روش برنامهریزیریاضی اثباتی و ماکزیمم آنتروپی در دو روش آبیاری نوین و سنتی استفاده شد. نتایج اعمال سیاست قیمت آب بر الگوی کشت نشان داد که با اعمال سیاست مذکور، سطح زیر کشت محصولات با نیاز آبی پایین و مجهز به روشهای نوین آبیاری افزایش مییابد. همچنین نتایج بررسی شاخصهای بهرهوری آب نشان داد که اعمال سیاست قیمت آب باعث افزایش بهرهوری آب خواهد شد، با این تفاوت که در روش آبیاری نوین رشد افزایش بهرهوری بیشتر از روش سنتی است.

بررسی آثار اقتصادی گذار تغذیه‏ای شکر در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1392
  رسول افشارتبار   ابوالقاسم مرتضوی

گذار تغذیه ای تغییرات ساختاری در الگوی غذایی همراه با افزایش مصرف غذاهای حاوی چربی اشباع شده، قندهای افزوده شده، نمک و کاهش مصرف کربوهیدرات های پیچیده، فیبر غذایی، میوه ها و سبزیجات است که سبب بیماری های مزمن غیر واگیردار می شود. بر اساس "چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی"، سبد مصرفی خانوارها بایستی اصلاح گردد. این مطالعه با هدف بررسی آثار اقتصادی تغییر ترجیحات مصرف کنندگان شکر بر مازاد رفاه تولیدکننده، مصرف کننده و جامعه، تلاش نموده تا چارچوبی اقتصادی و مقداری جهت تحلیل آثار گذار تغذیه ای شکر به سمت استاندارد شدن مصرف آن فراهم آورد. بدین منظور از یک مدل تعادل جزئی جهت مدل سازی بازار شکر استفاده شد. نتایج حاصل از مدل اولیه توانست مقادیر و قیمت‎های واقعی سال 1390 را به نحو مطلوبی باز تولید نماید، بنابراین اعتبار مدل برای سناریوسازی در حالت‎های مختلف مصرفی تأیید گردید. در ادامه با تغییر سلیقه مصرف‎کننده و انتقال منحنی تابع تقاضا، مقادیر، قیمت ها و شاخص های رفاهی محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که تغییر سلیقه مصرف کنندگان بدون در نظر گرفتن عواید حاصل از کاهش مصرف شکر سبب کاهش شاخص های رفاهی تا 50 درصد خواهد شد، اما با در نظر گرفتن منافع بهداشتی- درمانی مصرف استاندارد شکر، رفاه جامعه تا 2 برابر نیز افزایش خواهد یافت.

تعیین تعادل اقتصادی-زیست محیطی حوضه آبخیز دریاچه زریوار مریوان ( کاربرد مدل نظریه بازی چندهدفه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  کامران عبدالهی   محمد حسن وکیل پور

حوضه آبخیز دریاچه زریوار دارای کاربری های گوناگون است، سالیانه شـمار زیـادی گردشـگر وارد ایـن منطقه شده که منبع درآمدی برای ساکنان منطقه بوده و از سویی دیگر به تخریب و آلودگی حوضه می افزایند، فعالیت کشاورزی و باغداری ساکنان حوضه هم منبع درآمد و هم تامین کننـده معیشـت و مکفـی نیـاز غـذایی روستاییان حوضه است ولی مصرف بی رویه انواع مـواد شـیمایی و بهـره بـرداری بیش ازحـد از زمـین هـا توسـط کشاورزان و باغداران موجب فرسایش و آلودگی بیشتر خاک گردیده است. وجود رشته فعالیـت هـای دامـداری و صنعتی نیز علاوه بر درآمدزایی، به تخریب بیشتر دریاچه افزوده است به طور خلاصه مـی تـوان گفـت مجموعـه فعالیت های ذکرشده علاوه بر آنکه بسیار درآمدزا هستند ولی باعث بروز پدیده اوتریفیکاسیون (تغدیـه گرایـی) و درنتیجه پیری دریاچه شده است. این امر به یک نگرانی عمومی تبدیل شده و بحث هـای بسـیاری را در محافـل منطقه و استانی به همراه داشته است. سیاست ایده آل مدیریت حوضه آبخیز به گونه ای است کـه زمـین را بـه کاربری های مختلف طوری اختصاص دهیم که از ظرفیت تجمعی آب کاسـته نشـود و همچنـین اثـر سـویی بـر کیفیت آب مخزن نداشته باشد. در این مطالعه یک مدل چندهدفه نظریه بازی (mogm) جهت تصمیم گیـری و موازنه چالش های اقتصادی – زیست محیطی حوضه آبخیز دریاچه زریوار مریوان بسـط داده شـده اسـت . از نظریـه بازی ها به عنوان ابزاری جایگزین برای حل تعارضات استراتژیک یعنی توسعه اقتصادی (توسعه و کاربرد زمـین) و حفاظت از محیط زیست( حفظ کیفیت آب و کاهش مواد آلاینده) استفاده شده است. برای محاسبه و نمایش انواع مختلف کاربرد اراضی از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) استفاده شد. نوآوری و مزیت مدل چندهدفه بازی را می توان هنگام ارائه نتایج آن مشاهده کرد، به طور ی که این مدل برخلاف مدل متعارف چندهدفه که جواب بهینه پارتو را به دست می دهد منجر به دستیابی بـه راه حـل تعـادلی نـش مـی گـردد . در حالـت تعـادل نـش بـازی، چالش های اقتصادی-زیست محیطی متوازن شده و طرفین بازی به توافق می رسند. از سوی دیگر مدل به کاررفته به آسانی قابل تفسیر توسط تصمیم گذار است. نتایج نشان داد که الگوی فعلی کاربری اراضی متناسب بـا اهـداف اقتصادی زیست محیطی نیست و لازم است تغییراتی در کاربری های فعلی صورت پـذیرد . همچنـین نتـایج مـدل حاکی از برتری مدل mogm نسبت به مدل متعارف برنامه ریزی چندهدفه است . در پایان پیشنهاد می گردد جهت به واقعیت نزدیک تر شدن تحقیقات، از مدل های بازی نیز به منظور پیش بینی واکنش تصمیم گیران استفاده شود. زیرا این مدل ها نسبت به مدل های معمولی واقعی تر بوده و عکس العمل تصمیم گیران در دنیای واقعی را بهتر توصیف می کنند.

تعیین الگوی کشت زراعی با هدف حداقل سازی میزان مصرف کود و سموم شیمیایی: (مطالعه موردی روستای کروا، شهرستان قائمشهر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه مجتهدی   ابوالقاسم مرتضوی

کشاورزی به عنوان یکی از محورهای اساسی توسعه در کشورهای در حال توسعه، نقش مهمی در توسعه اقتصادی این کشورها دارد. برای رسیدن به توسعه کشاورزی به سیاست ها و برنامه های مناسب و پذیرفتنی از سوی کشاورزان نیاز است. با توجه به اینکه استفاده از سموم دفع آفات در بخش کشاورزی در 50- 60 سال گذشته تشدید شده ، این افزایش سبب رشد بالای بازده محصولات شده است. همچنین طبق نظر کارشناسان جهاد کشاورزی در ایران، مصرف کود و سموم شیمیایی در سطح بالایی می باشد، لذا در این تحقیق به دنبال تعیین نوعی الگوی کشت در منطقه کروا از شهرستان قائم شهر برای دوره زمانی 1392- 93 هستیم که علاوه بر در نظر گرفتن سود کشاورزان، میزان مصرف کود و سموم شیمیایی را به حداقل برساند. اطلاعات مورد استفاده از طریق روش نمونه گیری مورگان با تکمیل 50 پرسشنامه در منطقه مورد بررسی بدست آمده است. به منظور دستیابی به اهداف تحقیق از روش برنامه ریزی آرمانی- فازی و روش برنامه ریزی خطی استفاده شده است و کلیه تخمین ها با استفاده از نرم افزار گمز صورت گرفته است. به منظور برآورد مدل برنامه ریزی آرمانی فازی ابتدا حدود بالا و پایین نهاده در منطقه مورد بررسی محاسبه گردید و با توجه به مقادیر بدست آمده سطوح آرمانی سود، مصرف کود شیمیایی و سموم شیمیایی محاسبه شد. با توجه به سطوح آرمانی بدست آمده و نتایج مدل آرمانی فازی چندهدفه ملاحظه گردید در بین محصولات بهاره به جز محصول برنج مرغوب، سطح زیر کشت سایر محصولات(برنج پرمحصول، سویا بهاره) با افزایش همراه بوده است. همچنین مقایسه میزان مصرف کود و سموم شیمیایی در مدل آرمانی فازی چندهدفه نشان داد که با توجه به الگوی کشت پیشنهادی میزان مصرف این نهاده ها کاهش یافته است. بنابراین با توجه به نتایج می توان بیان نمود که میزان مصرف کود و سموم شیمیایی در منطقه مورد بررسی بیش از مقدار بهینه مصرف این نهاده ها می باشد بطوریکه میزان مصرف بهینه نهاده کود و سموم شیمیایی با توجه به الگوی پیشنهادی به ترتیب 35 درصد و 15 درصد کمتر از میزان مصرف فعلی آن ها در منطقه پیشنهاد نموده است. لذا الگوی پیشنهادی این مطالعه با توجه به اینکه علاوه بر معیار اقتصادی، معیار زیست محیطی را نیز مد نظر قرار می دهد می تواند به عنوان یک الگوی کشت بهینه در منطقه معرفی شود و کاهش سود ناشی از اعمال این الگوی کشت می تواند از طریق کاهش هزینه های تولید جبران گردد.

ارزیابی سیاست های قیمت گذاری آب بر میزان مصرف آن در بخش کشاورزی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1393
  آزیتا ورزیری   محمد حسن وکیل پور

وجود خلأ بین توان تأمین و شدت تقاضای آب، بیانگر این مهم است که تقاضای آب بحران آفرین بوده و یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر محسوب میگردد که می تواند منشأ بسیاری از تحولات مثبت و منفی جهان قرار گیرد، بنابراین با توجه به تنگناهای موجود در راستای بهره برداری، تخصیص، استفاده بهینه و جلوگیری از اتلاف این منبع ارزشمند و مبارزه با مشکل کم آبی به خصوص در بخش کشاورزی، اتخاذ سیاستها و راهبردهای درازمدت و ایجاد توازن بین عرضه و تقاضای آب ضروری است. دشت دهگلان نیز از جمله مناطق کشور است که با بحران آب مواجه است و درصد بالایی از منابع آب مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصادی آن توسط منابع آب زیرزمینی تأمین میگردد. آبخوان دشت دهگلان اصلی ترین و بزرگترین منبع آبی زیرزمینی استان کردستان است که به دلیل افت قابل ملاحظه سطح سفره (از سال 1380 به بعد) این دشت مواجه با بحران شده و به عنوان منطقه ی ممنوعه معرفی شده است. در این تحقیق تلاش گردیده تا آثار سیاست قیمتگذاری آب بر بهره برداری و حفظ منابع آب زیرزمینی در بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین بخش مصرف کننده آب در دشت دهگلان مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور از روش برنامه¬ریزی ریاضی اثباتی و رهیافت حداکثر آنتروپی استفاده شد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز در این تحقیق از طریق تنظیم پرسشنامه برای سال زراعی 92-1391 و تکمیل آن توسط کشاورزان دشت دهگلان جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که هزینه استخراج هر مترمکعب آب معادل 634.3 ریال است در حالیکه ارزش اقتصادی نهاده ی آب معادل 2512.6 ریال به ازای هر مترمکعب تعیین شده و با اعمال سیاست قیمت آب بر الگوی کشت، سطح زیر کشت تمام محصولات کشت شده در منطقه کاهش یافته و مصرف نهاده ی آب و سایر نهاده ها نیز کاهش نشان می دهند. بر اساس نتایج پیشنهاد میگردد که جهت حفظ بازده ناخالص و مقدار تولید محصولات از رقم های مقاوم به خشکی به عنوان سیاست مکمل سیاست قیمتی استفاده شود.

بررسی عملکرد و نقش شرکت های تعاونی تولید کشاورزی در شهرستان دماوند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1386
  هومن رضایی   ابوالقاسم مرتضوی

چکیده ندارد.

پیش بینی و تعدیل ریسک بنگاه های تأمین غذا در راستای دستیابی به امنیت غذائی؛ مطالعه موردی تولیدات صنایع لبنیات ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  مهدی جعفری   صادق خلیلیان

چکیده ندارد.

بررسی عوامل موثر بر صادرات میگو در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  نجمه توحیدی   ابوالقاسم مرتضوی

چکیده ندارد.

تعیین ارزشهای تفریحی و حفاظتی پارک جنگلی نور استان مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1388
  نجمه نخعی   ابوالقاسم مرتضوی

این مطالعه به تعیین ارزشهای تفریحی و حفاظتی پارک جنگلی نور و اندازه گیری میزان تمایل به پرداخت افراد جهت بازدید و حفاظت از این پارک با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و پرسشنامه انتخاب دو بخشی دو بعدی می پردازد. برای بررسی تأثیر متغیرهای توضیحی بر میزان تمایل به پرداخت افراد، از مدل logit استفاده شده و پارامترهای این مدل با استفاده از روش حداکثر راستنمایی برآورد شده اند. نتایج نشان داده است که به ترتیب 2/80 و 7/70 درصد افراد تحت بررسی در این تحقیق، حاضر به پرداخت مبلغی جهت استفاده ی تفریحی از پارک و حفاظت از آن هستند. متوسط تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان برای ارزش تفریحی این پارک 4054 ریال به ازای هر بازدید برآورد شده است و متوسط تمایل به پرداخت هر خانوار برای ارزش حفاظتی پارک، سالانه 151752 ریال بدست آمده است. همچنین، ارزش تفریحی و حفاظتی سالانه ی پارک برای هر هکتار به ترتیب 1112392 و 229707314 ریال برآورد شده است. نتایج بیانگر این است که پارکهای جنگلی از ارزش تفریحی و حفاظتی بالایی برخوردار هستند که این نکته می تواند برنامه ریزان و مدیران اجرایی، اجتماعی و اقتصادی را در برنامه ریزی حفاظت و بهره برداری پایدار منابع طبیعی یاری دهد.

ارزیابی کارایی واحد های پرورش ماهی در استان تهران با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها (dea)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1387
  پژمان اعلایی بروجنی   ابوالقاسم مرتضوی

با توجه به امکانات و محدودیت های موجود در بخش شیلات، مناسب ترین راهکار برای افزایش درآمد ها و کاهش هزینه ها، به کار گیری درست و مطلوب عوامل تولید موجود و بهبود کارایی فنی، به معنی به دست آوردن حداکثر تولید از مجموعه ثابتی از عوامل تولید و یا به دست آوردن مقدار معینی محصول با حداقل نهاده است. اندازه گیری کارایی در شیلات، مخصوصاً زمانی که نهاده ها قابل کنترل هستند، بسیار مهم است. به وسیله تخمین کارایی و شناسایی علل عدم کارایی در شیلات می توان این امید را داشت که یکی از اهداف آبزی پروری، یعنی افزایش تولید، محقق گردد. استان تهران به دلیل برخورداری از شرایط اقیلمی مناسب و همجواری با استان های شمالی و در نتیجه وجود رودخانه ها و چشمه های آب با دبی بالا، دارای استعداد لازم جهت توسعه آبزی پروری می باشد. با توجه به ضرورت افزایش تولید در صنعت پرورش آبزیان، در مطالعه حاضر با هدف شناسایی واحدهای کارا و ناکارای پرورش ماهی در استان تهران، تعیین یک مجموعه مرجع (الگو) برای واحدهای ناکارا، هدف گذاری برای واحدهای ناکارا بر اساس اطلاعات واحدهای کارا و دست یابی به راه های افزایش تولید گوشت ماهی از طریق بهبود کارایی فنی واحدهای پرورش ماهی به بررسی کارایی واحد های پرورش ماهی استان تهران، با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها (dea)، پرداخته ایم. برای طراحی مدل dea ابتدا متغیر های اصلی مورد مطالعه تعیین شد. بدین منظور در مرحله اول واحد های پرورش ماهی در استان تهران با توجه به تفاوت در شیوه تولید و نوع محصولات تولیدی به شش گروه تفکیک شدند. این گروه ها عبارتند از: مزارع سردآبی، مزارع گرم آبی، استخر های خاکی، سیستم مدار بسته، منابع آبی خرد و منابع آبی طبیعی و نیمه طبیعی. در مرحله بعد متغیر های مربوط به هر یک از گروه ها تعریف گردیده و در مدل وارد شدند. نهاده های مورد بررسی عبارتند از: مساحت مفید استخر ها، تعداد بچه ماهی رها سازی شده، میانگین دبی آب ورودی، میزان غذای مصرفی و تعداد نیروی کار مورد استفاده. ستاده نیز میزان محصول تولیدی می باشد. داده های مورد نیاز از طریق گزارشات عملکرد سالانه اداره کل شیلات استان تهران جمع آوری شده است. با استفاده از داده های فوق الذکر مقادیر مربوط به کارایی فنی، تخصیصی، اقتصادی و کارایی مقیاس به کمک نرم افزار deap 2.1 و با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس برای سال های 85-1382 محاسبه گردید. نتایج مطالعه نشان داد که در حال حاضر درصد کمی از واحد های پرورش ماهی در استان از لحاظ تکنیکی، تخصیصی و اقتصادی، کاملاً کارا عمل می کنند. نکته قابل توجه افزایش میانگین کارایی تکنیکی، تخصیصی و اقتصادی واحد های پرورش ماهی در هر شش گروه مورد مطالعه در طول دوره چهار ساله می باشد.