نام پژوهشگر: علیرضا تقی زاده
علیرضا تقی زاده ایرج عبداللهی
هدف: بررسی ارتباط بین شدت اسپاستیسیته و قدرت عضلانی در بیماران سکته مغزی می تواند در جهت دهی به درمان کمک کننده باشد و همچنین می توان با استناد به نتایج این مطالعه در مورد اثرات احتمالی اسپاستیسیته روی قدرت عضلانی قضاوت کرد. در این مطالعه ارتباط بین شدت اسپاستیسیته و قدرت عضلانی در عضلات اکستانسور زانو و پلانتار فلکسور مچ پای بیماران مبتلا به سکته مغزی مورد بررسی قرار گرفته است. روش بررسی:تعداد 40 بیمار سکته مغزی که حداقل 3 ماه از سکته آنها می گذشت و دامنه سنی آنان 82-25 سال بوده است در مطالعه شرکت کردند. برای ثبت تون از مقیاس تعدیل یافته آشفورث(mas) و برای ثبت قدرت از دستگاه ایزوکینتیک استفاده شد.برای اینکه بتوان گشتاور عضلانی را بین بیماران مقایسه کرد از دو روش نرمال سازی بر مبنای تفریق و بر مبنای وزن استفاده شد. یافته ها: ضریب آماری کندال تائو-بی برای بررسی وجود ارتباط محاسبه شد. این ضریب برای ارتباط گشتاور نرمال سازی شده بر مبنای وزن و داده های حاصل از مقیاس تعدیل یافته آشفورث در هیچ کدام از گروههای عضلانی معنادار نشد (01/0= ?) ولی برای ارتباط بین گشتاور نرمال شده به روش تفریقی و داده های حاصل از مقیاس تعدیل یافته آشفورث در عضلات اکستانسور زانو(005/0=p) و عضلات پلانتار فلکسور مچ پا (002/0=p) معنادار شد. نتیجه: این مطالعه با اثبات وجود رابطه منفی بین قدرت عضلانی و اسپاستیسیته نشان داده است که عضلات اسپاستیک ضعیف هستند و به سمت درمان های تسهیلی متمایل شده است.
علیرضا تقی زاده رسول دهقانی
رشد فزاینده مخابرات بی سیم در دو دهه گذشته نیاز به ساخت فرستنده-گیرنده های با قابلیت های بالاتر، اندازه کوچکتر، توان مصرفی کمتر و ارزان تر را ایجاب نموده است. در ساختار فرستنده-گیرنده از بخش های آنالوگ، دیجیتال و مد ترکیبی استفاده می شود. تکنولوژی cmos با ظرفیت های عظیم خود امکان ساخت کلیه بخش های یک سیستم مخابراتی روی چیپ را با کمترین هزینه و توان مصرفی فراهم آورده است. به علاوه با پیشرفت روز افزون مدارات مجتمع دیجیتال و افزایش سرعت پردازش آنها بیشتر عملیات پردازشی از بخش آنالوگ به دیجیتال منتقل گردیده است. با این وجود نه تنها از اهمیت بخش آنالوگ کاسته نشده است، بلکه روز به روز بر اهمیت این بخش افزوده شده است. از مهمترین مواردی که در قسمت آنالوگ فرکانس بالا در فرستنده-گیرنده امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است، ساخت اسیلاتور کنترل شونده با ولتاژ در تکنولوژی cmos با نویز فاز پایین است. به عنوان مثال پارامتر نویز فاز در سیستم های مخابراتی با مدولاسیون نوع ofdm از اهمیت ویژه ای برخوردار است. البته اهمیت نویز فاز تنها به دنیای آنالوگ محدود نمی شود و حتی در دنیای دیجیتال نیز، نویز فاز تحت عنوان جیتر حائز اهمیت می باشد. ساختارهای مختلفی برای اسیلاتورهای کنترل شونده با ولتاژ وجود دارد که مهمترین و پرکاربردترین آنها اسیلاتورکنترل شونده با ولتاژ cmos نوع lc است که دارای مشخصات بسیار مناسبی از جمله نویز فاز بسیار پایین نسبت به سایر ساختارها می باشد. مکانیزم تبدیل منابع نویز مختلف موجود در این مدار به نویز فاز خروجی به دلیل خاصیت غیرخطی و سیگنال بزرگ مدار اسیلاتور بسیار پیچیده می باشد. در طول سالها تلاش های گوناگونی در آنالیز نویز فاز صورت گرفته است که باعث ایجاد مدل های مختلف گردیده است. هر کدام از این مدل ها دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود می باشند و تأثیر برخی از پارامتر ها روی نویز فاز را مشخص می نمایند. از مهمترین این مدل ها، مدل leeson و مدل جدیدتر ارائه شده توسط hajimiri می باشد. براساس مدل های مختلف، در طول سال ها روش های مختلفی برای کاهش نویز فاز اسیلاتورها به کار گرفته شده اند که همگی سعی در کاهش این پدیده مخرب با حداقل هزینه دارند. در این پایان نامه ابتدا به معرفی اصول عملکرد و انواع اسیلاتور های فرکانس بالا و مفاهیم نویز فاز و جیتر و تأثیر آن بر عملکرد سیستم مخابراتی می پردازیم. سپس مدل های ارائه شده برای نویز فاز اسیلاتور lc را معرفی و روابط مربوط به این مدل ها بررسی می کنیم. در ادامه با بررسی پایه ای این اسیلاتور اثر تغییر هر کدام از پارامتر های موثر در نویز فاز آن به تنهایی بررسی و شبیه سازی های لازم صورت خواهد گرفت. روابط دقیق تری برای دامنه نوسان اسیلاتور بر حسب نسبت ابعاد ترانزیستور های سوئیچ و در نتیجه تعیین یک نسبت بهینه برای مشخصات مناسب به دست می آید و اثر ضریب تزویج بین دو سلف بر عملکرد اسیلاتور مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه روش های کاهش نویز در اسیلاتور lc مورد بررسی قرار می گیرد و روش هایی برای کاهش نویز اسیلاتورها ارائه و با شبیه سازی تأیید می شوند.
علیرضا تقی زاده بهروز رضایی منش
در دیدگاههای سنتی بیان می شد که سرمایه های مالی، انسانی و اجتماعی مهمترین نقش را در موفقیت سازمانها ایفا می کنند.اما در سالهای اخیر توجه ی محققان سازمانی به توانمندیها و صفات مثبت در افراد و اهمیت محیطهای مثبت معطوف شد و بیان شد صرف داشتن امکانات و تکنولوژیهای پیشرفته، مهارتها و تجربه های شغلی و تعاملات اجتماعی نیروی انسانی، موفقیت سازمانها تضمین نمی شود بلکه صفات مثبت کارکنان موضوع حایز اهمیت تری است. اینجا بود که سرمایه جدیدی به نام سرمایه روانشناختی برای سازمان ها معرفی شد. این پژوهش در صدد است که به سنجش سرمایه روانشناختی کارکنان اداره ی کل آموزش و پرورش استان یزد بپردازد و ارتباط این سرمایه ( بعنوان متغیر مستقل) را با تعهد سازمانی( بعنوان متغیر وابسته) و رضایت شغلی( بعنوان متغیر میانجی) آنها مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه و نمونه ای متشکل از 150 کارشناس اداره کل آموزش و پرورش و با استفاده از نمونه گیری تصادفی جمع آوری شده است.داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار18 spss و8.5 lissrel مورد تحلیل قرار گرفت و با توجه به نوع داده ها، روش تحقیق و توزیع داده ها از روش های همبستگی و رگرسیونی از جمله ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و همچنین تحلیل عاملی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان داد که اداره کل آموژش و پرورش استان یزد دارای سرمایه ی روانشناختی در سطح نسبتا بالایی است و از اینرو کارکنانی با تعهد سازمانی بالایی دارا است و نیز رضایت شغلی بر رابطه بین سرمایه روانشناختی و تعهد سازمانی تاثیر نسبی دارد . همچنین ارتباط سرمایه روانشناختی، نسبت به ارتباط هر یک از اجزایش با تعهد سازمانی در مجموع بالاتر بود.