نام پژوهشگر: محمود حبیب نژاد روشن
مسلم اکبری دهنو کریم سلیمانی
در سال های اخیر بخصوص در کشورهای توسعه یافته که مقدار زیادی از آبهای سطحی آنها مهار شده است. استفاده بهینه و جلوگیری ازآلوده شدن آن بهترین راه مبارزه با بحران آب می باشد. به حداقل رسیدن آب رودخانه ها از جنبه های مختلف نظیر احدث سازه های آبی، تصفیه خانه ها، تغذیه سفره های آب زیر زمینی و مسائل زیست محیطی مشکل می باشد. لذا مطالعه جریان کمینه رودخانه ها در سطح حوضه های آبخیز می تواند در ارائه راهکارها بسیار مفید واقع شود. تاکنون در مطالعات هیدرولوژیکی بیشتر فراوانی سیل ها مورد توجه بوده وکمتر به تحلیل فراوانی جریان کمینه پرداخته شده است. لذا در این تحقیق باانتخاب ایستگاههای هیدرومتری مناسب به تجزیه و تحلیل فراوانی جریانهای کمینه برای سری های جریان کمینه با تداوم های 7، 10، 15، 30، 60 و90 روزه در حوضه های آبخیز استان لرستان پرداخته شد. با انجام تحلیل فراوانی و مقایسته نتایج توزیع های مختلف، توزیع لوگ پیرسون تیپ سه، مناسبترین توزیع برای منطقه شناخته شد. با تعیین پارامترهای فیزیو گرافی، اقلیمی و غیره، از روش تجزیه و تحلیل عاملی مهمترین عوامل موثر بر جریانهای کمینه، بارش متوسط سالیانه، مساحت، تراکم زهکشی و درصداراضی با پوشش گیاهی مناسب تشخیص داده شدند. جهت تعیین مناطق همگن ازروش آنالیز خوشه ای استفاده گردید که دو منطقه همگن بدست آمد. همچنین به منظور بدست آوردن روابط بین توابع توزیع احتمال و ویژگیهای حوضه آبخیز، با انجام تحلیل منطقه ای روی مناطق همگن و کل منطقه و استفاده از مدلهای رگرسیون چند متغیره، جریان کمینه با دوره بازگشت های مختلف در مناطق همگن برآورد گردید و نتایج نشان داد که مدلهای ارائه شده در مناطق همگن از دقت بیشتر و خطای استاندارد کمتری نسبت به کل منطقه برخوردار می باشند.
مهدی جلالی محمود حبیب نژاد روشن
به منظور پیش بینی جریان رودخانه در حوزه های آبخیز طی سالیان متمادی روشهای مختلفی ابداع گردیده که کارایی آنها نیز به اثبات رسیده است. یکی از این مدلهای شیبه سازی، شبکه های عصبی مصنوعی است که می تواند با دقتی در خور توجه واقعیات موجود را به تصویر بکشد. در این تحقیق به منظور شبیه¬سازی دبی به بررسی و تاثیر پارامترهای هواشناسی بر روی جریان رودخانه قره آغاج پرداخته شد. برای این منظور از آمار دبی، بارش و دمای ماهیانه ایستگاههای موجود حوزه با طول دوره آماری 23 سال (83-1360) استفاده گردید. داده های موجود پس از نرمال سازی به سه دسته آموزش، صحت سنجی و آزمایش تقسیم و به 5 صورت متفاوت و 9 مدل با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با قانون پس انتشار خطا و توابع یادگیریlm و gdx مورد آزمون قرار گرفتند. بهترین آرایش شبکه با استفاده از تابع یادگیری lm به صورت 1-21-9 با مقادیر ضریب همبستگی 1 و 1 بترتیب برای داده های آموزش و تست و برای تابع یادگیری gdx نیز به صورت 1-13-7 با مقادیر ضریب همبستگی 94/0 و 96/0 حاصل گردید. نتایج حاصل بیانگر تاثیر پارامترهای هواشناسی مانند دما و بارش روی جریان خروجی حوزه و اختلاف بسیار ناچیز بین داده های شبیه سازی شده با مقادیر مشاهداتی می باشد. همچنین شبکه های عصبی در شبیه سازی جریان رودخانه با تابع یادگیری lm کارایی بهتری را نشان داد.
سمانه نصیری محمود حبیب نژاد روشن
چکیده عموما پدیده بارش- رواناب موضوعی است که زمینه گسترده ای از هیدرولوژی را در بر می گیرد. ازعوامل مختلفی که می تواند در میزان تولید رواناب خروجی در حوزه تاثیر گذار باشد می توان مساحت حوزه، مقدار و شدت بارش، میزان نفوذپذیری خاک، نوع و بافت خاک را نام برد. در مدل hec-hms نیز با محاسبه تلفات و هدررفت آب به عنوان پارامتر اصلی مدل حوزه می توان میزان تولید رواناب و بارش مازاد را تعیین کرد. مشهورترین نرم افزار های مدلسازی هیدرولوژیکی قسمتی را برای تعیین تلفات و محاسبه آن دارند. هدف اصلی در این تحقیق تعیین دقیق ترین روش های برآورد تلفات در مدل hec-hms می باشد، تا با بررسی و مطالعه، بهترین روشی را که می توان برای شبیه سازی حوزه در تعیین میزان رواناب به کار برد شناسایی کرد. به منظور محاسبه و بررسی تلفات، ابتدا با استفاده از gis، خصوصیات فیزیکی خاک و و حوزه در اختیار مدل قرار می گیرد، در این مطالعه برای محاسبه تلفات از سه روش scs ساده، گرین و امپت و شرایط اولیه و نرخ ثابت تلفات استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش scs ساده با محاسبه تلفات حوزه جواب دقیق تری را در تعیین دبی حداکثر حوزه برآورد می کند. روش گرین و امپت نیز بهتر است برای تعیین حجم رواناب به کار برده شود. روش شرایط اولیه و نرخ ثابت تلفات نیز با توجه به ساده و آسان بودن پارامترهایش بیشتر در حوزه هایی جواب می دهد که ایستگاه های هواشناسی و هیدرومتری با پراکندگی مشخص قرار گرفته باشند.
معصومه مرادی فرح آبادی محمود حبیب نژاد روشن
نیاز به منابع آبی با رشد جمعیت و افزایش فعالیتهای بشر در زمینه کشاورزی و صنعت و خانگی باعث بهره برداری بیش از اندازه از این منابع شده است. آبهای زیرزمینی یکی از منابع مهم مورد استفاده است که حجم آن به دلایل ذکر شده در حال کاهش است که پیامدهای زیادی از جمله کاهش جریان رودخانه در طی دوره های خشک، کاهش دسترسی به منابع آبی برای نسلهای آینده، از دست رفتن کیفیت و شوری آب و کاهش رفاه ساکنان حوزه آبخیز را در پی دارد. بدین منظور جهت بررسی روند سطح آب زیرزمینی روشها و مدلهای مختلفی بکار برده شده و گسترش یافته است. در این مطالعه که در دشت ساری – نکا انجام شده است، از روش رگرسیون چند متغیره برای پیش بینی نوسانات آب زیرزمینی استفاده شده است. در این مطالعه مدلسازی با استفاده از روش حداقل مربعات انجام گرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که با استفاده از داده های مورد نیاز، شامل دبی رودخانه و بارندگی و تبخیر و دما، مراحل مدلسازی با موفقیت انجام شده و مدل به خوبی توانسته است سطح آب زیرزمینی را در چاههای مورد مطالعه شبیه سازی نماید. مرحله اعتبار سنجی در دو دوره 6 ساله و 3 ساله انجام شده است. با توجه به نتایج حاصل شده مشاهده می شود که برای پیش بینی 6 سال، در چاه بزمین آباد و سه راه اسلام آباد اکثر این مقادیر معنی دار نبوده و در این دو چاه مدلسازی به صورت موفقیت آمیزی انجام شده است. در چاه دنگسرک مدل نتوانسته است پیش بینی چندان خوبی را انجام دهد و در چاه دولمرز بین مقادیر مشاهده شده از سطح چاه و مقادیر پیش بینی شده توسط مدل اختلاف معنی داری مشاهده می شود. در حالیکه پیش بینی برای دوره 3 سال به جز برای سطح آب زیرزمینی در چاه سراه اسلام آباد در موارد دیگر موفقیت آمیز بوده است. در سطح کل دشت نیزمدل توانسته است نوسانات آب زیرزمینی را در مرحله مدلسازی به خوبی شبیه سازی کند هرچند که پیش بینی مدل در طی دوره 6 ساله رضایت بخش نبوده است اما برای سه سال، پیش بینی خوبی صورت گرفته است. سطح آب زیرزمینی از سال 65-1364 تاسال 67-1366 افزایش داشته و سپس تا سال 82-1381 سیر نزولی داشته و از آن به بعد به صورت صعودی افزایش یافته است. اما به طور کلی یک روند صعودی در سطح آب زیرزمینی در منطقه مشاهده می شود و از میانگین سالانه 39/1 متر در سال آبی 1364-65 به 24/2 متر در سال 1385-86 رسیده است. همچنین بارندگی و دبی رودخانه تاثیرگذارترین عامل در نوسانات سطح آب زیرزمینی می باشند.
نظام الدین محمودی محمود حبیب نژاد روشن
طراحی پروژه های کم هزینه در کشورهای در حال توسعه نیاز به آنالیزهای منطقه ای اولیه دقیقی دارد تا که منجر به انتخاب مکان بهینه شود. در بیشتر موراد تنها نقشه های بزرگ مقیاس دردسترس است که اطلاعات کافی از خصوصیات محیطی و مورفولوژیکی فراهم نمی کند. در این زمینه تکنیک سنجش از دور می تواند اطلاعات زیادی را با قدت تفکیک مکانی و زمانی بالایی در اختیار ما قرار دهد. بنابراین تکنیک سنجش از دور ابزار نقشه برداری بسیار مفیدی بخصوص در نواحی که اطلاعات کافی دردسترس نیست می باشد (مانند اکثر کشورهای در حال توسعه). دراین پژوهش ما روشی برای ارزیابی مکان ساخت سدهای خاکی کوتاه ارائه داده ایم که بطور گسترده ای بمنظور جمع آوری آب مورد استفاده قرار می گیرد. معیار های انتخاب که در دو روش کیفی و کمی تعریف شده اند برپایه آنالیزهای منطقه ای هستند و در آن از داده های ماهواره ای(تصویر، مدل رقومی ارتفاعی) هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی که بصورت رایگان و براحتی قابل دسترسی می باشند، استفاده شده است. معیارهای کیفی بمنظور شناسایی دره ها، بستر دره ها و سازند های سنگی برپایه تفسیر های چشمی تصاویر ماهواره ای و نقشه های بزرگ مقیاس دردسترس بکار برده می شوند؛ از دیگر معیارهای کیفی فاصله از زیرساخت ها و موقعیت گسل ها می باشد. معیار های کمی برحسب شاخص های ?، p و ? بیان می شوند: شاخص پلان آبرفت(?)، بعنوان نرخ سود به هزینه (benefit/cost) و برحسب حجم آبی که می تواند ذخیره شود در مقابل حجم سد، قابل محاسبه است؛ شاخص هیدرولوژیکی(p) مبتنی بر آنالیز حوزه های مشارکت کننده در هر مکان و الگوهای باران سنجی در منطقه بوده و ضریب ترکیب (?)، ترکیب جنبه های هیدرولوژیکی و مورفولوژیکی می باشد. در روش بکار برده شده در حوزه بابل رود استان مازندران، از 35 مکان تنها 23 مکان توانستند از فیلتر معیار های پیشنهادی عبور کنند.23 مکان باقی مانده برحسب مقدار ضریب ? کلاسه بندی شدند . کلمات کلیدی: سد خاکی کوتاه، سنجش از دور، gis، hec-hms
جلال زندی محمود حبیب نژاد روشن
اولویت بندی، در اجرای پروژه های منابع طبیعی امر بسیار مهم و ضروری می باشد و به تصمیم گیران اجازه خواهد داد تا مناسب ترین استراتژی های مدیریتی و پایدار را در درازمدت اجرا نمایند. وضعیت کنونی فرسایش با یک شاخص نسبی نمی تواند بطور دقیق اولویت نواحی جهت کنترل فرسایش خاک را شناسایی نماید. هدف از این تحقیق شناسایی اولویت های حفاظت با استفاده از یک روش ارزیابی چند معیاره در حوزه آبخیز وازرود مازندران می باشد. روند تغییرات خطر فرسایش نشان دهنده مناطقی است که خطر فرسایش در آن ها در حال ازدیاد بوده و همچنین بعنوان یکی از معیارهای شناسایی اولویت ها می-باشد. در این تحقیق سه نوع اصلی فرسایش آبی در منطقه مورد مطالعه شامل: فرسایش دامنه ای، حرکات توده ای و فرسایش کناری تشخیص داده شد. سپس اقدام به پهنه بندی خطر این فرسایش ها در دو سال متفاوت 2000 و 2010 گردید. پهنه بندی خطر فرسایش های دامنه ای در قالب معادله تلفات خاک اصلاح شده جهانی (rusle) صورت گرفت. در تهیه نقشه حساسیت به زمین لغزش سال های 2000 و 2010 از مدل آماری دو متغییره فاکتورهای وزن دار شده (wf) استفاده گردید. تغییرات مکانی فرسایش کناری در بلندمدت ثابت می ماند، بنابراین، با جداسازی نواحی تحت تأثیر شدت این فرسایش در اطراف رودخانه ها از طریق قابلیت های rs و gis برای سال های 2000 و 2010 نقشه حساسیت آن ها تهیه گردید. با فازی سازی و ترکیب نقشه های حساسیت به فرسایش های دامنه ای، توده ای و کناری سال های 2000 و 2010 نقشه خطر فرسایش آبی سال 2000 و 2010 بدست آمده و به شش ناحیه خطر خیلی-کم، کم، متوسط، شدید، خیلی شدید و فوق العاده شدید تقسیم گردید و روند تغییرات فرسایش آبی خاک با مقایسه نتایج خطر فرسایش بین 2000 و 2010 و ارزیابی های چند معیاره محقق گردید. دو سطح با بالاترین اولویت، مناطق با درجه فرسایش شدید و یا افزایش قابل توجه در فرسایش که در این 10 سال اخیر بوقوع پیوسته را شامل می شود (32/1588 هکتار و 31/11% از کل منطقه مورد مطالعه)، و بعنوان مناطق کنترل فرسایش خاک و اختصاص استراتژی های مدیریتی مناسب در آن پیشنهاد می گردد. دو سطح میانی مناطق با وضعیت فرسایشی پایدار در طول زمان یا تغییرات جزیی را شامل می شوند، و به اقدامات کنترلی کمتری نیازمندند. روش حاضر بسیار دقیق بوده و پتانسیل لازم را برای اجرا و کاربرد در سایر نواحی دارد.
سعید کریمی محمود حبیب نژاد روشن
در سال های اخیر، بیشتر تحقیقات در کشور های صنعتی از مسئله بهره برداری و تامین آب های زیرزمینی به مسئله کیفیت آب زیرزمینی تغییر یافته است. دشت شیراز قسمتی از حوضه آبخیز دریاچه مهارلو است. کیفیت آبخوان این دشت در دوره مورد مطالعه روند نزولی داشته است. این نتیجه در بررسی پارامتر های کیفیت آب زیرزمینی با استفاده از آزمون من-کندال تایید می شود. بررسی نقشه های هم مقدار کاتیون و سختی کل نشان داد که مقدار آن ها افزایش یافته و بیشترین غلظت در نواحی جنوبی و کمترین غلظت این عوامل در نواحی شمالی و ابتدایی دشت می باشد. بر اساس طبقه-بندی آب آبیاری طبق نظر ویلکوکس در حال حاضر آبخوان دشت در دو کلاس c3s1 و c4s1 قرار می گیرد که دارای آب شور و خیلی شور است. بر اساس طبقه بندی شولر در حال حاضر دشت دارای آب در کلاس قابل قبول و نامناسب می باشد که این نشان دهنده افت کیفیت آب در دشت شیراز است. نتایج پایش خشکسالی نشان داد که شدید ترین خشکسالی در دوره مورد مطالعه رخ داده است و میزان بارندگی کاهش یافته است. با توجه به هیدروگراف واحد دشت شیراز در دوره آماری 90-1372 سطح آب زیرزمینی دارای سیر نزولی بوده که به طور کلی سطح آب زیرزمینی 98/5 متر افت داشته است. نقشه های تراز آب زیرزمینی نیز افت در سطح آب زیرزمینی را نشان میدهند. نتایج بررسی همبستگی نشان داد که بین بارش و سطح آب زیرزمینی همبستگی معنی داری وجود ندارد اما سطح آب زیرزمینی با بهره برداری و عوامل کیفیت آب دارای یک همبستگی معنی دار منفی در سطح 99% است.
مهتاب صفری شاد محمود حبیب نژاد روشن
srm دو معیار عددی به نام های ضریب تبیین (r2) و اختلاف حجمی (dv) را برای برآورد دقّت، در نظر می گیرد. جهت شبیه سازی جریان از داده های سال آبی 85-1384 جهت واسنجی مدل و از داده های سال آبی 86-1385 جهت ارزیابی مدل استفاده گردید. در این مطالعه به منظور محاسبه سطح پوشش برف از تصاویر ماهواره ای سنجنده modis استفاده شد. از میان 13 داده مورد نیاز جهت اجرای مدل ضریب رواناب برف از جمله اطلاعاتی بود که در زیر حوزه مورد مطالعه اندازه-گیری نشده بود. بنابراین در دوره واسنجی مدل، مقدار این ضریب به همراه سایر پارامتر ها با استفاده از روش سعی و خطا آنقدر تغییر داده شد تا بیشترین ضریب همبستگی میان دبی های برآوردی و انداره گیری شده حاصل گردد. سپس از این ضرایب در دوره ارزیابی مدل استفاده شد. بعد از اتمام مراحل فوق الذکر نتایج زیر حاصل شدند : مدل حجم رواناب سالانه را با اختلاف حجمی 50/0- درصد و ضریب تبین 91/0 برای سال آبی 85-1384 شبیه سازی نمود و برای سال آبی 86-1385 حجم رواناب سالانه را با ضریب تبین 95/0 و اختلاف حجمی 46/0درصد شبیه-سازی نمود. نتایج حاصل از شبیه سازی، حکایت از کارائی مدل مذکور در زیر حوزه مورد مطالعه دارد.
مولوده صادقی محمود حبیب نژاد روشن
در این مطالعه تغییرات زمانی و مکانی پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی دشت ساری- نکا در 39 حلقه چاه طی سال های (1390- 1377) توسط تکنیک های آماری آنالیز واریانس یک طرفه (one-away anova)، آنالیز مولفه های اصلی (pca) و آنالیز خوشه ای (ca) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه (one-away anova) نشان داد که زمان بر تغییرات پارامتر های کیفیت آب زیرزمینی به جز پارامتر k و cl اثر معنی داری داشته که شامل کاهش مقادیر اکثر پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی (افزایش کیفیت آب) بوده است. همچنین مطالعه تغییرات مکانی پارامتر های کیفیت آب زیرزمینی آشکار نمود مکان نیز بر پارامتر های کیفیت آب زیرزمینی به جز ph اثر معنی داری داشته است است که شامل افزایش مقادیر پارامترهای کیفی (کاهش کیفیت آب) از جنوب دشت به سمت شمال می باشد. نتایج آنالیز مولفه اصلی (pca) ارتباط نزدیک بین آنیون ها، کاتیون ها، غلظت املاح محلول، هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم و سختی کل را در تمامی سال های مطالعاتی و دشت ساری- نکا نشان داد. همچنین پارامترهای mg, ca, th, ph در سال 90- 89، پارامترهای hco3, ph در سال های 78- 77 و 79- 78 و دشت ساری- نکا ارتباط نزدیکی باهم داشتند. پارامترهای hco3 در سال 88- 87، tds در سال های 79- 78 و 80- 79، k در سال های 81- 80 و 83- 82 و ph در سال های 80- 79، 82- 81، 83- 82، 84- 83، 85- 84، 86- 85، 87- 86، 89- 88 حضور معنی داری داشته اند. همچنین بررسی نتایج آنالیز خوشه ای (ca) نشان داد چاه های دشت ساری- نکا از نظر مقادیر پارامترهای کیفیت آب در چهار خوشه قرار گرقتند.
پیام پناهنده محمود حبیب نژاد روشن
ارزیابی آسیب پذیری، جهت ترسیم مناطقی که بیشتر در معرض منابع آلودگی انسانی هستند به یک عنصر مهم برای مدیریت معقول منابع و برنامه ریزی کاربری اراضی تبدیل شده است. در دشت تالار قائم شهر، بیشتر مناطق از زمین های کشاورزی پوشیده شده اند و آب های زیرزمینی نیز توسط 3 منبع اصلی آلوده می شوند: منابع کشاورزی، منابع صنعتی، منابع شهری و روستایی. برای ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی دشت تالار قائمشهر از مدل دراستیک استفاده شده است. مدل دراستیک از هفت پارامتر محیطی استفاده می کند (عمق تا سطح ایستابی، تغذیه آبخوان، محیط آبخوان، محیط خاک، توپوگرافی، تاثیر منطقه غیراشباع و هدایت هیدرولیکی). پس از ترکیب رتبه ها و وزن ها با این پارامترها، هفت لایه در محیط نرم افزار arc gis 10 تولید شد و با همپوشانی لایه ها، نقشه آسیب پذیری آب های زیرزمینی مشخص گردید. وزن دهی به پارامتر های مدل دراستیک در دشت تالار توسط روش ahp صورت گرفت و نرخ سازگاری در این روش 0002/0 محاسبه گردید که نشانگر آنست که وزن پارامترها دارای سازگاری مطلوب می باشند. در نهایت نقشه آسیب پذیری دشت تالار به 5 ناحیه طبقه بندی شد: 07/2% خطر خیلی کم، 68/34% خطر کم، 07/49% خطر کم تا متوسط، 47/13% خطر متوسط تا زیاد، 71/0% خطر زیاد. همچنین نرخ شاخص دراستیک برای کل منطقه بین 5/3 تا 5/7 مورد برآورد قرار گرفت.
علیرضا کاوه کاکا شاهدی
چکیده در این مطالعه تغییرات زمانی-مکانی کیفیت آب سطحی حوضه آبخیز تالار، استان مازندران در شش ایستگاه طی سال های 1390-1382 توسط تکنیک های آماری آنالیز واریانس یک طرفه (one-way anova)، آنالیز مولفه اصلی (pca) و آنالیز خوشه ای (ca) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه (one-way anova) نشان داد که تغییرات زمانی و مکانی اثر معنی داری بر پارامترهای کیفیت آب سطحی حوضه آبخیز تالار داشته است. به طوری که طی دوره مطالعاتی (1390-1382) پارامترهای کیفیت آب روندی افزایش داشته (کاهش کیفیت آّب سطحی) و ایستگاه خطیرکوه-دوآب بیشترین و پل شاهپور کمترین مقادیر پارامترهای کیفیت آب را داشتند. نتایج آنالیز مولفه اصلی (pca) نشان داد در تمامی سال های مطالعاتی (1390-1382) به جز سال 1386-1385 (یک مولفه اول) دو مولفه اول؛ در ایستگاه شیرگاه-تالار دو مولفه اول؛ در ایستگاه های کیاکلا، پل شاهپور، پل سفید-تالار و پالند سه مولفه اول؛ در ایستگاه خطیرکوه-دوآب چهار مولفه اول، مولفه های اصلی توضیح دهنده تغییرات زمانی و مکانی پارامترهای کیفیت آب بودند. نتایج آنالیز خوشه ای (ca) نشان داد که ایستگاه های کیاکلا و شیرگاه-تالار در خوشه یک، ایستگاه های پل شاهپور و پالند در خوشه دوم، ایستگاه خطیرکوه-دوآب در خوشه سه و ایستگاه پل سفید-تالار قرار گرفتند. بررسی نتایج این مطالعه نشان داد علت تغییرات پارامترهای کیفیت آب سطحی (کاهش کیفیت آب) را در بعد زمان و مکان می توان به ترتیب به فاکتورهای تغییرات کاربری اراضی و لیتولوژی موجود در منطقه مورد مطالعه نسبت داد. واژگان کلیدی: تغییرات زمانی و مکانی، کیفیت آب سطحی، حوضه آبخیز تالار.
احسان محمودیان عطااله کاویان
یکی از مشکلات عمده طرح های پخش سیلاب، ورود رسوبات به داخل سیستم های پخش و ته نشست مواد ریزدانه و نهایتاً کاهش نفوذپذیری است. مواد معلق موجود در سیلاب به طور وسیعی میزان تغذیه که یکی از اهداف اصلی اجرای پروژه های پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان و روند تغییرات نفوذپذیری و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک تحت تاثیر عملیات پخش سیلاب در منطقه پخش سیلاب جاجرم در خراسان شمالی می باشد. در این تحقیق با روش استوانه های مضاعف نفوذپذیری سطحی خاک در عرصه پخش و شاهد اندازه گیری شد. به منظور بررسی روند این تغییرات، در داخل عرصه که در مجموع شامل 9 نوار پخش است، در هر نوار 3 نقطه و خارج از عرصه 14 نقطه و در مجموع 41 نقطه انتخاب گردید. جهت اندازه گیری تغییرات خاک نیز اقدام به حفر 20 گودال خاک در دو منطقه سیل گرفته و خارج از آن و نمونه گیری از عمق 0تا 20 سانتی مترگردید. نتایج نشان می دهد نوارهای 1 تا 3 از نظر نفوذپذیری در رتبه کمی آهسته قرار گرفته است و نوارهای 4 تا 9 همچنان در سطح متوسط باقی مانده است. همچنین در مورد تغییرات خاک نتایج نشان دهنده افزایش معنی دار میانگین درصد رس، سیلت درصد اشباع خاک، کربن آلی و همچنین میزان هدایت الکتریکی، ازت کل و فسفر قابل جذب و کاهش معنی دار درصد ماسه و اسیدیته در مناطق تحت اجرا نسبت به مناطق شاهد بوده است.
ولی الله کریمی کریم سلیمانی
مدلهای کامپیوتری از جمله ابزارهای مناسبی هستند که میتوانند به منظور بررسی اثرات ناشی از کمیت سیلاب شهری و شبیه سازی فرآیندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی در سیستمهای پیچیده جمع آوری آبهای سطحی به کار گرفته شوند. لذا به منظور انتخاب مدل مناسب شبیه سازی، بررسی های متعددی صورت پذیرفت و با توجه به کارآیی، کاربرد گسترده و دسترسی رایگان، مدل epa-swmm به کار گرفته شد. در دو بخش انتخاب شده در حوضه ی شهری بابلسر به عنوان منطقه ی مورد مطالعه، هر ساله آبگرفتگیهای متعددی روی میدهد که علاوه بر بروز اختلالات ترافیکی و تصادفات، شناورشدن آشغالها روی سطح آب و انتشار آلودگی ها، سیلابها وارد منازل مردم شده و خساراتی را به بار می آورد. این پژوهش در سه بخش آنالیز بارندگی، شبیه سازی و آنالیزسیلاب و سناریوهای مختلف محتمل، انجام گرفت. بارشهای سنگین به عنوان رگبارهای با مقدار بیش از 10 میلیمتر که از میانگین مقدار آن بارشها بیشتر باشند، تعریف شدند. با توجه به کوچک بودن حوضه های مورد مطالعه، رگبار طرح دو ساعته و دوره ی بازگشت نیز 2، 5 و 10 ساله در نظر گرفته شد. برای به دست آوردن بهترین الگوی توزیع زمانی رگبار طرح، 7 روش پیلگریم ترسیمی، پیلگریم محاسباتی، شیکاگو، ین و چاو، هایتوگراف بلوکهای ساختگی، احتمالاتی هاف و scs مورد بررسی قرار گرفتند و نهایتا با توجه به مقایسه های صورت گرفته و نتایج شبیه سازی سیلاب ناشی از الگوهای مختلف رگبار طرح در حوضه های مورد مطالعه، الگوی توزیع زمانی به دست آمده به روش ین و چاو برگزیده شد. نتایج آنالیز حساسیت مدل نشان داد که بیشترین حساسیت مدل به ترتیب به درصد مناطق نفوذ ناپذیر، عرض جریان روزمینی، ضریب زبری مناطق نفوذ ناپذیر، شیب، ذخیره ی سطحی سطوح نفوذناپذیر و درصد مناطق نفوذناپذیر با ذخیره ی سطحی صفر بوده است. واسنجی و اعتبار سنجی مدل نیز با توجه به نتایج آنالیز حساسیت برای دادههای عمق جریان آب در مجاری آبروی مربوط به پنج رگبار واقعی انجام پذیرفت. نتایج حاکی از شبیه سازی قابل قبول مدل برای شکل هیدروگراف و همچنین حجم کل رواناب می باشد. نتایج شبیه سازی نشان داد که در هر دو حوضه، بخش هایی از شبکه دارای ظرفیت بالا و بخشهایی نیز دارای ظرفیت کم بوده که باعث بروز آبگرفتگی در سطح شهر گردیده است. لذا راهکارهای اجرایی اصلاح بخشهایی از مجاری آبرو، ساخت کانال جدید با مقطع مستطیلی یا دایره ای، و ساخت واحدهای ذخیره به دو صورت سری یا موازی پیشنهاد گردید که برخی از آنها باعث برطرف شدن کامل مشکلات آب گرفتگی در هر سه دوره بازگشت طراحی و برخی نیز باعث کاهش آب گرفتگی ها شدند. از بین پنج سناریوی مطرح شده، دو سناریوی افزایش تراز سطح آب رودخانه ی بابلرود و تغییرات توام ضریب زبری و ذخیره چالابی سطوح نفوذ ناپذیر تاثیر چندانی روی وضعیت آبگرفتگیها نداشتند ولی تغییر کاربری اراضی، تغییر اقلیم و بارشهای سنگین باعث افزایش بسیار زیاد حجم و مدت زمان سیلاب شد. نتایج این تحقیق نشان داد که از نرم افزار epa swmm 5.0 می توان در ارزیابی شبکه های جمع آوری سیلاب و ارائه راهکارهای اجرایی برای بر طرف نمودن نواقص موجود استفاده نموده و همچنین با درنظر گرفتن تغییرات احتمالی عوامل تاثیرگذار بر فرآیندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی در آینده، وضعیت کل حوضه را ترسیم نمود
رضا احمدی لمراسکی محمود حبیب نژاد روشن
تهیه و اجرای طرح های توسعه ایی، طراحی ساختار های هیدرولوژیکی همانند سد ها ، پل ها ، برنامه ریزی های مربوط به حفاظت خاک و مدیریت کمی و کیفی منابع آبی نیازمند درک کامل و دقیق چرخه رواناب دارد. از اینرو نفوذ در هیدرولوژی سطحی و زیر سطحی نقش مهمی ایفا کرده و عامل کلیدی در تمام معادلات بارش و رواناب می باشد. از آنجایی که بیشتر مطالعات انجام گرفته در منطقه بهشهر- گلوگاه در اراضی کوهپایه انجام گرفته است و کمتر توجهی به اراضی دشتی و ساحلی این منطقه شده است و همینطور از آنجایی که بیشتر محصولات کشاورزی این منطقه در اراضی دشتی و ساحلی کشت می شود و با توجه به اهمیت نفوذ پذیری آب در خاک در اراضی کشاورزی، مطالعات نفوذ پذیری در این منطقه ضروری به نظر می رسد. در منطقه مورد مطالعه یک شبکه 10 km × 8 kmبرای نمونه برداری در نظر گرفته شد که ابعاد سلول های این شبکه 1000 متر مربع می باشد. در محل هر تقاطع این شبکه بجز نقاط حذف شده، در مجموع 80 نقطه در شبکه برای نمونه برداری انتخاب شد. ضمنا موقعیت مکانی تقاطع بین شبکه ها که محل نمونه برداری است با gps e trex summitثبت و یادداشت گردید. اندازه گیری نفوذ آب در خاک با استفاده از روش استوانه تک حلقه با در نظر گرفتن ارتفاع نفوذ یک سانتیمتر و زمان متغیر، انجام پذیرفت. پس از برداشت نفوذ مشاهده ای، با استفاده از دو معادله هورتون و کوستیاکوف، برآورد سرعت نفوذ آب در خاک نسبت به مقادیر مشاهده ای انجام گرفت.جهت انتخاب مدل مناسب، معیارهای سنجش خطا شامل rmse، re و nss برای هر معادله موردسنجش قرار گرفت که نتایج حاصل از آزمون های آماری نامبرده در ارتباط با معادله هورتون به ترتیب برابرند با 5/55، 24/61 و 0/98 همچنین نتایج حاصل از این آزمون ها در معادله کوستیاکوف به ترتیب برابرند با 8/5، 64/14 و 0/96. نتایج نشان داد که معادله هورتون دارای دقت بیشتری نسبت به معادله کوستیاکوف در برآورد میزان نفوذ نسبت به مقادیر مشاهده ای در این منطقه می باشد. همچنین تغییرات مکانی نرخ نفوذ پذیری با کمک نرم افزار ?gs?^+ نسخه 5 بررسی شد. نتایج نشان داد که تمامی تغییر نماهای متغیرهای مورد مطالعه همسانگرد می باشند و وابستگی مکانی قوی بین نقاط اندازه گیری شده نفوذ پذیری آب در خاک وجود داشته است.
ابراهیم قبادی محمود حبیب نژاد روشن
مدیریت بهینهی منابع آبی، بهمنظور بهرهبرداری، حفظ و ارتقای کمیت و کیفیت آنها، نیازمند به وجود دادههایی در زمینهی موقعیت، مقدار و پراکنش عوامل شیمیایی آب در یک منطقهی جغرافیایی معین میباشد. انتخاب صحیح پهنهبندی و نقشهی آنها گامی اساسی و مهم در مدیریت منابع آبی منطقه بهشمار میرود. این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات کمی و کیفی آب زیرزمینی دشت بوشکان در دورههای آماری با روش زمینآماری انجام گردید. دادهها پس از ارزیابی و کنترل آماری به محیط نرمافزاری arcgis10.1 فراخوانی و ضمن تعریف لایهها با برنامهی جانبی analyst geostatistical، نرمال بودن آنها بررسی شد. سپس مدل نمایی واریوگرام بهعنوان مناسبترین شکل برازشی به ساختار فضایی دادههای نرمال خواص کیفی آّب (ph، tds،ec، so4، cl، hco3، k، na، mg، ca، th، sar) و تراز سطح آب داده شد. بهمنظور دقت در روش ارزیابی متقابل براساس کمترین مقدار شاخص rmse و rmsse، از بین روشهای قطعی؛ روش تابع شعاعی و عکس فاصله و از بین روشهای زمینآماری؛ روش کریجینگ ساده بهعنوان بهترین انتخاب و نقشهی پهنهبندی آنها ترسیم گردید. در بررسی تغییرات تراز آب بوشکان از قسمت شمالغربی آبخوان به سمت مرکز، جنوب و جنوبشرقی آن روند کاهشی دارد و متوسط افت آّب دورهی آماری و سالانه بهترتیب 39/17و 24/1 متر میباشد که بهعلت کاسهای شکل بودن آبخوان تحت تأثیر کاهش شیب سطح زمین، تغییرات ژئومرفولوژی منطقه، کاهش شیب هیدرولیکی جریان و آبهای برگشتی از بخشهای کشاورزی و شهری میباشد. همچنین از نظر تغییرات کیفی، قسمتهای شمالغربی، غرب، شرق و شمالشرقی آبخوان پایینترین کیفیت آب را دارد که مهمترین عامل تأثیرگذار، نزدیکی آبخوان به سازندهای میشان و آغاجاری و وجود شرایط مناسب توپوگرافی و ژئومرفولوژی در منطقه و تراکم فعالیتهای انسانی و کشاورزی میباشد. بهطور کلی نتایج بهدست آمده حکایت از افت شدید تراز سطح آب و کاهش کیفیت آب زیرزمینی دشت بوشکان در دورهی آماری است که روندی نزولی و شیب منفی را نشان میدهند. لذا توسعهی عملیات آبخیزداری و مصرف درست و قانونمند آب بهمنظور جلوگیری از برداشت بیرویه، عواقب خطرناک افت سطح ایستابی، کاهش کمیت و کیفیت منابع آب زیرزمینی و همچنین تقویت و حفظ آبخوان ضروری است.
تریفه ادریسی محمود حبیب نژاد روشن
شبیه¬سازی جریان رودخانه برای اطلاع از آورد رودخانه در دوره¬های زمانی آتی و تعیین دبی¬های سیلابی اهمیت ویژه¬-ای دارد. فرایندهای هیدرولوژیکی مختلفی مثل گیرش گیاهی، ذخیره سطحی، نفوذ، ذخیره خاک، نفوذ عمقی و ذخیره آب زیرزمینی باید در مدلسازی پیوسته هیدرولوژیکی در نظر گرفته شوند. مدل hec-hms الگوریتم احتساب¬کننده رطوبت خاک(sma) را برای شبیه-سازی روابط طولانی مدت بین بارش،رواناب، ذخیره، تبخیر و تعرق و تلفات خاک در بر می¬گیرد. در این مطالعه مدل احتساب¬کننده رطوبت خاک(hms sma) به منظور تعیین تاثیر رطوبت خاک در ایجاد رواناب، ارزیابی جریان¬های شبیه¬سازی شده، دبی¬های اوج و حجم سیلاب سالانه و ماهانه در حوضه آبخیز زارم¬رود واقع در استان مازندران به کار برده شد. داده¬های روزانه بارش و رواناب 4 سال (89-85) به همراه داده¬های ماهانه تبخیر و تعرق، مدل رقومی ارتفاع(dem) با قدرت تفکیک 25 متر و نقشه شبکه هیدروگرافی برای مراحل کالیبراسیون و اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آنالیز حساسیت نشان داد که پارامترهای ذخیره خاک، ذخیره زون کششی، حداکثر نرخ نفوذ و ذخیره گیرش سطحی مهم¬ترین پارامترهای موثر در حوضه آبخیز زارم¬رود بودند. همچنین نتایج شبیه¬سازی بیانگر این بود که مقیاس زمانی ماهانه با داشتن بیشترین مقدار ضریب تعیین و حداقل خطای مطلق میانگین، دقیق-ترین شبیه¬سازی را ارائه کرده است. با توجه به مقدار ضریب تعیین دبی های روزانه مشاهده¬ای و برآوردی در مرحله واسنجی 55/0 و در اعتبارسنجی 41/0 می توان گفت که مدل احتساب¬کننده رطوبت خاک نتایج خوبی را در شبیه سازی دبی¬های متوسط روزانه ارائه کرده است. از طرفی نیز ضریب تعیین حجم¬ مشاهداتی و محاسباتی ماهانه نشان¬دهنده عملکرد قابل قبول مدل بود و حجم سالانه شبیه¬سازی شده در مقیاس زمانی سالانه تطابق بیشتری با حجم مشاهده¬ای داشت. به طور کلی نتایج تحقیق قابلیت خوب مدل hec-hms را به همراه مدل جدید محاسبه تلفات sma برای شبیه¬سازی جریان رودخانه در حوضه آبخیز رودخانه زارم¬رود را نشان داد.
آتیکه افضلی کاکا شاهدی
ارزیابی کیفیت آب¬های زیرزمینی برای اطمینان از استفاده ایمن و پایدار از این منابع مهم است. با این حال، توصیف شرایط کیفیت آب با توجه به تنوع مکانی آلاینده¬های مختلف و طیف گسترده ای از شاخص هایی (مواد شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی) که می¬تواند اندازه گیری شود، به طور کلی دشوار است. در تحقیق حاضر، کیفیت آب زیرزمینی مخروطه افکنه هراز واقع در جنوب دریای خزر در طول سالهای 1378 تا 1386 با استفاده از روش پایپر، شولر، ویلکوکس و gqi مورد بررسی قرار گرفته است. روش پایپر بیانگر تیپ و رخسار بی کربناته کلسیک آب زیرزمینی در 29 چاه و بیکربنات سدیک در دو چاه است، روش شولر بیانگر کیفیت قابل قبول در تمام چاه ها به غیر از یک چاه (چاه شماره 29 با کیفیت متوسط) است، با استفاده از روش ویلکوکس مشخص شده که 100% نمونه های آب مورد بررسی در کلاس c3s1 قرار دارند، که بیانگر آب با کیفیت متوسط است. بررسی نمونه های آب با استفاده از روش gqi نیز نشان داده که کل محدوده مطالعاتی از لحاظ این شاخص دارای کیفیت تقریبا خوب می¬باشد، مقدار این شاخص برابر03/77 است. در ادامه تحقیق جهت بررسی تغییرات آب زیرزمینی از مدل ریاضی که می¬تواند بیانگر تاثیر نوع بهره برداری¬های گذشته و فعلی باشد، استفاده شده است. استفاده از مدل¬های رایانه¬ای یکی از روشهای ارزان و سریع در مطالعه منابع آب¬زیرزمینی است، با توجه به تغییر و تحولات آب¬های زیرزمینی در سالیان اخیر در بیشتر دشت¬های کشورکه به سمت کاهش ذخیره آبخوان¬ها سوق پیدا نموده است، بررسی و شناسایی رفتار آبخوان¬ها امری ضروری بوده و برای دستیابی به این مهم، بهترین راه شبیه سازی (simulation) آبخوان¬ها می¬باشد. شبیه سازی رفتار آبخوان¬ها و اعمال تنش های مختلف با سناریوهای طراحی شده متفاوت، می¬تواند در مدیریت منابع آب¬زیرزمینی نقش تعیین کننده¬ای داشته باشد. در تحقیق حاضر پس از تعیین کیفیت آب جهت شرب و کشاورزی، با روشهای ذکر شده، کمیت و کیفیت آبخوان با استفاده از نرم افزار gms و با مدل¬های modflow و mt3dms بررسی شد. modflow قادر به شبیه سازی کمیت آب زیرزمینی و mt3dms قادر به شبیه سازی کیفیت آب زیرزمینی است. با استفاده از modflow مشخص گردید که حداکثر تراز آب در جنوب محدوده آبخوان مخروطه افکنه هراز با مقدار 07/125 متر و حداقل آن در شمال محدوده مدل و در مجاور ساحل با مقدار 52/17- متر قرار گرفته است. همچنین براساس خروجی مدل mt3dmsکه براساس مقدار cl تهیه شده است، حداکثر مقدار این عامل در سمت شرق و شمال غرب منطقه به مقدار 17/297 میلی گرم برلیتر، قرار گرفته است. سیاست مدیریتی اعمال شده، بهره¬برداری از محدوده آبخوان مخروطه افکنه هراز در سال آبی 1387- 1386مانند سال قبل از آن، بوده است. پیش بینی¬های مدل حاکی از آن بوده که در تمام پیزومترها تراز آب در شهریور سال آبی 1387-1386 نسبت به شهریور سال آبی 1386-1385بطور متوسط به مقدار 749916/0 متر افزایش خواهد یافت و حداکثر مقدار کلر بدون تغییر باقی خواهد ماند.
شامحمد یوسفوند محمود حبیب نژاد روشن
در این تحقیق در ابتدا با استفاده از عکس های هوایی میزان توسعه طولی 17 آبکند انتخابی با استفاده از موقعیت مکانی راس آبکندها در سال 1376، بر روی عکس های هوایی و همچنین موقعیت مکانی راس انها در سال 1388 که با استفاده از gps مشخص گردید،اندازه گیری شد. سپس حجم قسمت توسعه یافته با استفاده از مقطع زدن در فاصله های 2 متری،محاسبه گردید.و در نهایت ارتباط بین عوامل مختلف با حجم فرسایش آبکندی در نرم افزار آماری spss14 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت
محمد عارف نظری کاکا شاهدی
نقش آب در زندگی بشر انکار ناپذیر بوده و تلاش بشر، دسترسی به آب به مقدار کافی، با کیفیت مناسب می باشد. مدل ماهانه بیلان آب عمدتا برای شبیه سازی و پیش بینی رواناب در یک حوضه بکار می رود و در مقایسه با هیدروگراف خروجی رواناب از مدل هایی با گام زمانی کوتاه تر ، عموما اثرات نامنظم بعضی فاکتورهای نامشخص طبیعی را نشان نمی دهد. جهت برآورد و شبیه سازی بیلان آبی ماهانه در حوضه های آبخیز تالار و کسیلیان با استفاده از روش بیلان آبی تورنت وایت پارامترهای موثر بیلان آبی (تبخیر و تعرق واقعی و پتانسیل، آب زیر زمینی و ذخیره رطوبت خاک) محاسبه شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره گام به گام اقدام به مدلسازی گردید
جبار هادی قورقی قربان وهاب¬زاده
رسوباتمعلق رودخانه به عنوان مهمترین پیامدفرسایش خاک وانتقال این موادبه آبراهه هاهستند. حجم زیادیازاین رسوبات، درپشت سدها، آبهای ساکن، چاله هایداخلی ودریاهاواقیانوس هاتهنشین می شود. این تحقیق با هدف تهیه و تدقیق منحنی سنجه رسوب معلق در ایستگاه های هیدرومتری واقع بر رودخانه های تلوار و چم شور در حوضه سفیدرود استان کردستان انجام شد. با استفاده از معادله سنجه رسوب و با دخالت دادن عوامل موثر دیگر در انتقال رسوب، معیارهای هیدرولوژیکی و اقلیمی زمان نمونه برداری، داده ها تفکیک گردید. برای انتخاب مدل بهینه 12 شاخص مورد استفاده قرار گرفت. در ایستگاه های حسن خان و شادی آباد روشی که در آن تقسیمبندی دادههابهصورت سال پر آب، سال کم آب و فصول هیدرو اقلیمی، (روشm6-9)انجامگرفتهبوده با در نظر گرفتن برآیند 12 شاخص مختلف دارای بیشترین دقت و کمترین خطا بوده، به عنوان بهترین روش و در ایستگاه دهگلان روشی که در آن تقسیمبندی دادهها براساس سال فصول هیدرواقلیمی و کلاسه بندی دبی جریان به دو کلاس انجامگرفتهبود(روش m9-4)،بهعنوان روش بهینه انتخاب گردید.روش کلی 32/73 درصد و روش بهینه 2/34 درصد به طور متوسط درسه ایستگاه رسوب معلق برآوردی را کمتر از مقدار واقعی برآورد کردند. نتایج نشان داد که تغییرات میزان و نوع بارش در سال های پرباران و کم باران و همچنین فصول و ماه های مختلف سال با ایجاد تغییرات پیچیده و ترکیبی در شرایط فیزیکی و رطوبتی خاک و پوشش گیاهی، در نهایت منجر به تغییرات غیریکنواختی در میزان فرسایش سطح حوضه، دبی جریان و رسوب معلق حمل شده توسط رودخانه ها می گردد.با تفکیک داده ها برای شرایط مختلف بارش و جریان می توان عدم یکنواختی را حذف نموده و شرایط را برای ایجاد منحنی سنجه رسوب با دقت و صحت بالاتر هموار نمود.همچنین نتایج تایید کرد که تأخیر طبیعی ایجاد شده در شرایط بارش و جریان توأم با پیچیدگی های اثر دما و پوشش گیاهی موجب می شوند که در نظر گرفتن فصول هیدرواقلیمی منطقه اثر قابل ملاحظه ای بر افزایش دقت و صحت منحنی سنجه رسوب نسبت به فصول اصلی داشته باشد.
سیده گیلدا معافی خانقاه سادات محمود حبیب نژاد روشن
آبخیز های شهری با آبراهه های سرپوشیده و زمین های نفوذناپذیر و کاربری اراضی متنوع، رفتار هیدرولوژیکی و هیدرولیکی کاملاً متفاوتی نسبت به حوضه های طبیعی از خود بروز می دهند. شهر ساری سالانه چندین بار هنگام بارش رگبار های نسبتاً شدید دچار سیلگرفتگی می شود و چشم انداز نامطلوبی را در سطح شهر ایجاد می کند و بروز چنین سیلاب هایی در روال عادی زندگی شهروندان اختلال ایجاد کرده و شرایط بحرانی را بر بخش هایی از شهر حاکم می کند و شهروندان را به لحاظ جانی و مالی متضرر می نماید. برقراری نظم و ایجاد محیطی امن برای شهروندان مستلزم برنامه ریزی جامع، طراحی و مدیریت سیستم های دفع آب های سطحی می باشد، که می تواند تنها در قالب یک روش کارآمد و با استفاده از مدل های محاسبه و کنترل رواناب های شهری تحقق یابد. محدوده مورد مطالعه در شهر ساری با مساحت 64/39 هکتار به 51 زیرحوضه تقسیم گردید. با توجه به موضوع مطالعه و شبیه سازی سیلاب در حوضه های آبخیز شهری نیازمند اطلاعاتی از قبیل وضعیت اقلیمی، توپوگرافی، رژیم هیدرولوژیکی منطقه و علاوه بر آن ها اطلاعات مربوط به وضعیت فعلی شبکه های جمع آوری آب های سطحی و خصوصیات هیدرولیکی آن ها می باشیم. در اینجا سیلاب شهری توسط مدل mike swmm شبیه سازی شده است. با به کارگیری این مدل توسط مجموعه ای از داده های هیدرولوژیکی منطقه و داده های هیدرولیکی سیستم زهکشی منطقه، قابلیت شبکه جمع آوری آب های سطحی در خروج رواناب حاصل از رگبارهای طرح با تداوم 2، 4 و 6 ساعته با دوره بازگشت های 2، 5، 10 و 25 سال ارزیابی شد. نتایج شبیه سازی نشان داد که برخی از مجاری آبروی موجود در این نواحی توانایی و قابلیت عبور دادن سیلاب طراحی را نداشته و این امر موجب خواهد شد تا در محل گره های منتهی به مسیر های بحرانی اضافه بار و شرایط سیلابی ایجاد شود که این وضعیت در برخی از گره ها به حدی طولانی خواهد شد که می تواند موجب بروز مشکلات جدی در خصوص تردد و آب گرفتگی معابر شود. پس از انجام شبیه سازی گره و کانال های بحرانی در منطقه مورد مطالعه شناسایی و جهت رفع مشکل آب گرفتگی به روش آزمون و خطا توسط مدل مذکور ابعاد اصلاحی پیشنهاد شدند. در مجموع با اصلاح ابعاد مجاری موجود، سعی شد شرایط به گونه ای مهیا شود تا در هنگام وقوع سیلاب طراحی، میزان تداوم شرایط سیلابی و اضافه بار به طور کامل حذف و یا به حداقل ممکن برسد.
محمد محمدی پیروز محمود حبیب نژاد روشن
به منظور شناخت عوامل موثر در بروز سیلاب بررسی همه جانبه حوضه های آبخیز به عنوان خاستگاه و منشاءاصلی آن مطرح بوده، لذا در این مطالعه به بررسی علل وقوع سیلاب در حوضه نکارود پرداخته می شود. از میان عوامل مختلف تاثیرگذار بر سیلاب تعداد 15 عامل فیزیوگرافی، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، خاکشناسی و هوا و اقلیم شناسی به عنوان متغیرهای مستقل در این تحقیق انتخاب گردیده است .