نام پژوهشگر: محسن دستگیر
ایوب احمدی محسن دستگیر
تحقیقات گذشته نشان داده اند که بیشتر بودن حجم اقلام تعهدی جاری نسبت به اقلام نقدی جاری، با کاهش بازده دارایی ها و بازده خالص دارایی ها در دوره آتی مرتبط می-باشد. نتایج این تحقیقات در سطح وسیعی بدین گونه تفسیر شد که بیشتر بودن حجم اقلام تعهدی عملیاتی نسبت به اقلام نقدی عملیاتی می تواند علامتی برای سودآوری مدیریت باشد. در واقع تحقیقات گذشته پایداری کمتر اقلام تعهدی عملیاتی جاری نسبت به اقلام نقدی عملیاتی جاری با بازده دارایی ها و بازده خالص دارایی های دوره آتی را به ارتباط مختلف این اقلام با سود عملیاتی نسبت می-دادند. در این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که اقلام تعهدی نسبت به اقلام نقدی دارای تأثیر بیشتری بر متوسط دارایی ها و خالص دارایی های دوره آتی که به ترتیب مخرج بازده دارایی ها و مخرج بازده خالص دارایی هاست، می باشد. همچنین به این نتیجه رسیدیم که اگر چه اقلام تعهدی عملیاتی نسبت به اقلام نقدی عملیاتی دارای پایداری کمتری با بازده دارایی ها و بازده خالص دارایی ها دوره آتی است، اما این اقلام دارای پایداری یکسانی با سود عملیاتی دوره بعد می باشند. ما نتیجه می گیریم که پایداری کمتر اقلام تعهدی عملیاتی نسبت به اقلام نقدی عملیاتی نباید به سودآوری مدیریت ارتباط داده شود، بلکه باید به همبستگی قویتر اقلام تعهدی عملیاتی نسبت به اقلام نقدی عملیاتی با متوسط دارایی ها و خالص دارایی های دوره آتی برگردد.
رضا جان جانی ولی خدادادی
این تحقیق تاثیرات توانایی پیش گویانه ی اقلام تعهدی و جریان نقدی بر کیفیت سود را در بورس اوراق بهادار تهران بررسی می کند .در این تحقیق برای آزمون فرضیه ها ما از دو روش مقطعی و ترکیبی استفاده کرده ایم. معیار ارزیابی کیقیت سود در این مقاله قابلیت پیش بینی و پایداری سود است. این تحقیق نشان می دهد که تجزیه ی سود جاری حسابداری به اجزای نقدی و تعهدی نسبت به رقم کلی سود جاری دقت بیشتری برای پیش بینی سود آتی دارد. همچنین این تحقیق نشان می دهد که جزء نقدی سود جاری (جریانات نقدی) توانایی بیشتری نسبت به جزء تعهدی سود جاری(اقلام تعهدی) برای پیش بینی سود آتی و جریان نقدی آتی دارد و جزء تعهدی سود جاری توانایی بیشتری نسبت به جزء نقدی سود برای پیش بینی اقلام تعهدی آتی دارد. همچنین این تحقیق نشان می دهد هنگامی که سود جاری شامل یک قدرت پیشگویانه ی قوی تری برای جزء تعهدی یا جزء نقدی باشد، توانایی بیشتر ی برای پیش بینی سود آتی دارد. و هنگامی که سود جاری شامل یک قدرت پیشگویانه ی قوی تری برای جزء تعهدی یا جزء نقدی باشد، ثبات سود افزایش می یابد. اما هنگامی که سود جاری شامل یک قدرت پیشگویانه ی قوی تری برای جزء تعهدی یا جزء نقدی باشد، رابطه همزمان بین بازده سهام و سود افزایش نمی یابد.
بهمن پایروند محسن دستگیر
جریان های نقدی عملیاتی از اختلافات زمان بندی و مشکلات تطابق بیشتری نسبت به سود حسابداری رنج می برند. اقلام تعهدی که بیانگر تفاوت بین سود و جریان های نقد است، نقش با اهمیتی در کاهش این مشکلات نهفته در جریان های نقد بازی می نماید. از این رو از اقلام تعهدی انتظار می رود توانایی سود برای تشریح بازده را بهبود بخشد. اما در بازه های زمانی بلندمدت، مشکلات تطابق و زمان بندی جریان های نقد کاهش یافته و انتظار داریم که قدرت توضیحی سود و جریان نقد برای بازده به سمت همگرایی پیش رود. با بررسی یک نمونه متشکل از 75 شرکت از میان شرکت های پذیرفته شده در بازار اوراق بهادار تهران در طی سال های 1386- 1383و با استفاده از رگرسیون حداقل مربعات معمولی و به کارگیری آزمون نسبت راستنمایی ونگ، نتایج حکایت از آن دارد که: سود نسبت به جریان های نقدی عملیاتی محتوای اطلاعاتی بیشتری در کوتاه مدت داشته اما در بلندمدت قدرت توضیحی این دو به همدیگر نزدیک می شوند. از طرف دیگر ما اقلام تعهدی را به اقلام تعهدی جاری و غیرجاری تفکیک نموده و نقش آن ها را مورد بررسی قرار دادیم. یافته های ما نشان می دهد که اقلام تعهدی جاری نقش با اهمیتی در بهبود ارتباط سود با بازده (نه در کوتاه مدت نه در بلندمدت) ایفاء نمی نمایند اما اقلام تعهدی غیر جاری در کوتاه مدت دارای چنین نقشی است.
احسان مهرجو محسن دستگیر
بررسی ویژگی های اجزاء تشکیل دهنده ی سود یک از بحث برانگیزترین اهداف تحقیقات حسابداری مالی بوده است. اسلون (1996) نشان داد که اقلام تعهدی تشکیل دهنده ی سود نسبت به اقلام نقدی آن ثبات کمتری دارد. ما در این تحقیق در ادامه ی تحقیق اسلون، رابطه ی بین اقلام تعهدی عملیاتی و اجزاء آن را با سود سال آتی مورد آزمون قرار دادیم. در این تحقیق اقلام تعهدی عملیاتی ابتدا به دو جزء سرمایه در گردش تعهدی عملیاتی و خالص اقلام تعهدی عملیاتی تقسیم کردیم. در مرحله ی بعد ما اقلام تعهدی را به دو جزء رشد و کارایی تقسیم کردیم و اثر این عوامل را بر سود سال آینده مورد بررسی قرار دادیم. جامعه تحقیق ما شامل داده های مربوط به 142 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران طی بازه ی زمانی 1381 تا 1386 می باشد. ما در این تحقیق از خالص اقلام تعهدی عملیاتی به عنوان همگن کننده ی متغیرها استفاده کرده ایم. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه ی منفی و معنی دار بین سود و اقلام تعهدی عملیاتی سال جاری است. همچنین نتایج تحقیق نشان دهنده ی وجود رابطه ی مثبت و معنی دار بین تغییرات کارایی و سود سال آتی است. در مقابل نتایج ما نشان دهنده ی وجود رابطه ی منفی و معنی دار بین تغییرات سرمایه در گردش تعهدی عملیاتی و سود سال آتی است. در عین حال ضرائب به دست آمده در مورد متغیرهای رشد فروش و خالص اقلام تعهدی عملیاتی معنی دار نمی باشند.
الهام ابشیرینی محسن دستگیر
هدف این تحقیق، بررسی رابطه ی بین مدیریت واقعی سود و مدیریت حسابداری سود برای هموارسازی سود می باشد. وجه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی به عنوان نماینده ی متغیر مدیریت واقعی سود و اقلام تعهدی اختیاری به عنوان نماینده ی متغیر مدیریت حسابداری سود در نظر گرفته شده است. در این تحقیق از داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ی1387- 1380 استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها، نماینده ی متغیرهای مدیریت واقعی سود و مدیریت حسابداری سود برآورد شده توسط مدل های رویچودهاری(2006) و کوتاری و همکاران(2005) بکار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد مدیران از هر دو روش مدیریت سود برای هموارسازی سود استفاده می کنند و مدیریت واقعی سود و مدیریت حسابداری سود بصورت همزمان انجام می شوند.
کوثر طاهری راد ولی خدادادی
این تحقیق به بررسی اثر اختیارات مدیریت بر اقلام تعهدی ، در یک محافظه کاری حسابداری شرطی می پردازد . تحقیقات گذشته ، نشان داده است که محافظه کاری حسابداری شرطی موجود در سود ، عمدتا ناشی از بخش تعهدی سود می باشد . در اینجا که اقلام تعهدی به دو بخش اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیراختیاری تفکیک می شوند ، داده های مالی 113 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1380 الی 1387 جمع آوری و فرضیات تحقیق با استفاده از تحلیل ضرائب همبستگی و مدل سازی رگرسیونی آزمون شده است . در نهایت ، یافته های تحقیق نشان می دهد که محافظه کاری حسابداری شرطی که در رابطه با اقلام تعهدی مطرح می شود ، عمدتا واکنشی به بخش اختیاری اقلام تعهدی اختیاری است .
سیدعلی واعظ محسن دستگیر
سود بعنوان مهمترین محصول سیستم اطلاعاتی حسابداری باید از کیفیت قابل قبولی برخوردار باشد. کیفیت سود مفهومی وسیع و با ابعاد مختلف است. در ادبیات حسابداری عدم دستکاری سود (فقدان مدیریت سود) و تاثیر پذیری بهنگام از اخبار بد (محافظه کاری مشروط) از جنبه های کیفیت بالای سود محسوب می شود. به همین دلیل از طریق بررسی وضعیت مدیریت سود در شرکت های درمانده مالی و وضعیت محافظه کاری مشروط آنان، کیفیت سود شرکتهای مذکور مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و با همین جنبه های کیفیت سود شرکتهای غیر درمانده (سالم) مقایسه گردید. این پژوهش با استفاده از اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران و در دوره زمانی سالهای 1380 الی 1388 انجام گردید. نتایج تحقیق بیانگر این است که شرکتهای درمانده مالی سودهای خود را در سه سال قبل از ورشکستگی به شکل افزایشی مدیریت می کنند. انجام این مدیریت به دو طریق دستکاری اقلام تعهدی و فعالیتهای واقعی مورد آزمون قرار گرفت و مشخص گردید که شرکتهای درمانده مالی بیشتر از شرکتهای سالم از طریق فعالیتهای واقعی سودهای خود را مدیریت می کنند، درحالیکه شرکتهای سالم اینکار را بیشتر از طریق اقلام تعهدی انجام می دهند. همچنین در این پژوهش با استفاده از مدل بال و شیوا کومار وضعیت محافظه کاری مشروط درشرکتهای درمانده و غیر درمانده مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت و مشخص گردید که میزان محافظه کاریمشروط در شرکتهای درمانده بیشتر از شرکتهای غیر درمانده می باشد، یعنی سودهای شرکتهای غیر درماندهجسورانه تر از شرکتهای درمانده می باشد و در نتیجه از این لحاظ کیفیت سود در شرکتهای درمانده بالاتر از شرکتهای غیر درمانده است.
سعید حاجی زاده محسن دستگیر
هدف این تحقیق بررسی ارتباط میان برخی از متغیرهای کلان اقتصادی و ساختار سرمایه شرکت ها می باشد. به همین منظور داده های شرکت های موجود در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی بین سالهای 1378 تا 1389برای بررسی این انتخاب شدند. نتایج فرضیه های تحقیق نشان داد که بین تغییرات نرخ ارز و حجم نقدینگی و ساختار سرمایه شرکت ها ارتباط مثبت و معنادار و بین تغییرات نرخ بهره و ساختار سرمایه شرکت ها ارتباط منفی و معناداری برقرار است. همچنین نتایج نشان داد که بین تورم و ساختار سرمایه شرکت ها ارتباط معناداری برقرار نمی باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از فرضیه های تحقیق، در کل باید بیان شود که متغیرهای کلان اقتصادی تأثیر با اهمیتی در تصمیم گیری های شرکت ها در خصوص نحوه تأمین مالی آن ها دارند و لازم است تا مدیران آن ها بیشتر به این متغیرها توجه نموده و آن ها را در تصمیم گیری های خود مورد توجه قرار دهند.
عباس افلاطونی محسن دستگیر
هدف این تحقیق بررسی شواهدی در مورد دستکاری فعالیت های واقعی (مدیریت سود واقعی) برای رسیدن به آستانه سود صفر در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1388-1381 است. همچنین، این تحقیق به بررسی تاثیر مدیریت سود واقعی روی عدم تقارن زمانی شناسایی سود در مقابل زیان می پردازد. در این تحقیق، جریان وجوه نقد عملیاتی، هزینه های تولید و هزینه های اختیاری برای کشف شواهد مربوط به مدیریت سود واقعی مدنظر قرار گرفته است. همچنین، برای سنجش عدم تقارن زمانی در شناسایی سودها، از معیار معرفی شده توسط باسو (1997) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد، شرکت های مشکوک به مدیریت سود واقعی، جریان وجوه نقد عملیاتی غیرعادی و هزینه های اختیاری غیرعادی کم و هزینه های تولید غیرعادی زیادی دارند. این شواهد بیان می کند، شرکت ها برای رسیدن به آستانه سود صفر، فروش های خود را تسریع می کنند، هزینه های اختیاری را کاهش می دهند و محصولات بیش از حد نیاز تولید می کنند. افزون بر این، نتایج نشان می دهد که مدیریت سود واقعی، عدم تقارن زمانی شناسایی سودها را (به عنوان یکی از معیار های کیفیت سود) کاهش می دهد. نتایج تحلیل های تکمیلی، یافته های اخیر را تایید می کنند.
حسن فرج زاده دهکردی حسین اعتمادی
در این تحقیق تاثیر مدیریت سود بر هفت بعد کیفیت سود بررسی شدهاست. هفت بعد کیفیت سود که تحت عنوان ویژگیهای کیفی سود شناخته میشوند عبارتند از کیفیت اقلام تعهدی، پایداری، قابلیت پیشبینی، هموار بودن، ارزش مربوط بودن، به موقع بودن و محافظهکارانه بودن سود. بر اساس مبانی تئوریک، دو نظریه رقیب در رابطه با موضوع پژوهش وجود دارد. در نخستین، نظریه که به تئوری فرصتطلبانه بودن مدیریت سود شهرت دارد، انگیزه مدیریت در دستکاری ارقام حسابداری، به ویژه مدیریت سود، ناشی از منافع شخصی مدیریت است. به عبارت دیگر، مدیریت از طریق اختیارات خود در استفاده از اصول و روشهای حسابداری و همچنین، تخمینهای موجود در مبنای تعهدی حسابداری، سعی دارد منافع شخصی خود را حداکثر سازد و در نتیجه اقدامات مدیریت سود در نهایت به گمراه شدن استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری منتج خواهد شد. نتیجه نهایی این فرضیه، کاهش محتوا (کیفیت) اطلاعاتی ارقام حسابداری در نتیجه مدیریت سود است. از سوی دیگر، در فرضیه رقیب که به فرضیه آگاهی دهنده بودن یا کارا بودن مدیریت سود شهرت دارد، هدف مدیریت، از دستکاری سود، ارائه اطلاعات خصوصی به سرمایهگذاران است. از آنجا که مدیران دانش، گستردهتری در خصوص آینده شرکت دارند، از اختیارات موجود در فرایند گزارشگری به منظور انتقال اطلاعات نهانی خود به سرمایهگذاران استفاده میکنند و درنتیجه، پیشبینی این فرضیه افزایش محتوای اطلاعاتی سود حسابداری در نتیجه مدیریت سود است. در این پژوهش، این دو فرضیه از طریق تاثیر مدیریت سود بر ویژگیهای سود مورد بررسی قرار گرفتهاست. در صورتی که فرضیه فرصت طلبانه بودن مدیریت سود صحت داشته باشد، مدیریت سود باید باعث کاهش مقادیر مطلوب این خصوصیات شود. در صورتی که فرضیه کارا بودن مدیریت سود واقعیت داشته باشد، مدیریت سود باعث بهبود خصوصیات کیفی سود خواهد شد. در این پژوهش از اطلاعات مرتبط با 303 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در طی دوره 7 ساله 1388-1382 و جمعاً 1657 مشاهده سال-شرکت استفاده شده و از مدلهای رگرسیونی چند متغیره و روش دادههای ترکیبی برای آزمون فرضیههای پژوهش استفاده شدهاست. نتایج به دست آمده نشان میدهد که 1) مدیریت سود تاثیر نامطلوبی برخصوصیات کیفی سود به صورت مجزا دارد. 2) بازار سرمایه قادر به درک و واکنش نسبت به اقدامات مدیریت سود نیست. به عبارت دیگر، ویژگیهای مبتنی بر بازار در مواجهه با مدیریت سود، کمتر تحت تاثیر قرار میگیرند. 3) مدیریت سود تاثیر نامطلوبی بر کیفیت سود (به عنوان برآیند ویژگیهای سود) دارد. 4) علاوه بر مدیریت سود، ویژگیهای ذاتی مدلهای کسب و کار و محیط عملیاتی نیز تاثیر با اهمیتی در تعیین ویژگیها و کیفیت سود شرکت دارند. 5)سرانجام، کیفیت اقلام تعهدی، بیشترین تاثیر منفی ناشی از مدیریت سود را میپذیرد. همچنین، در این پژوهش با توجه به مبانی نظری، یک مدلی مفهومی تدوین شد و با توجه به دادهها گردآوری شده آزمون شد. آزمون مدل مفهومی نشان داد که تنها چهار ویژگی کیفیت اقلام تعهدی، قابلیت پیشبینی، هموار بودن و ارزش مربوط بودن، تبیین کننده کیفیت سود هستند و از میان عوامل ذاتی، اندازه شرکت و طول چرخه عملیاتی به همراه اقلام تعهدی اختیاری به نمایندگی از مدیریت سود، 64% تغییرات در کیفیت سود را تشریح مینمایند.
فرزین خزدوزی محسن دستگیر
چکیده ندارد.
شیوا حسن پور محسن دستگیر
چکیده ندارد.
محسن خادم بروجردی محسن دستگیر
چکیده ندارد.
محمدحسین قلمبر محسن دستگیر
ساختار سرمایه هر شرکت، از ترکیب بدهی ها و حقوق صاحبان سهام آن شرکت به منظور تأمین مالی دارایی ها تشکیل می شود. اما مسأله ای که در مورد ساختار سرمایه مطرح می شود این است که مدیران مالی چگونه می توانند چیدمان بهینه آن را تعیین نمایند. برای بررسی این مسأله ابتدا باید تلاش هایی در جهت تعیین عوامل موثر بر ساختار سرمایه صورت گیرد. در این تحقیق تأثیر پنج متغیر درون شرکتی بر ساختار سرمایه سنجیده گردیده که عبارتند از: سودآوری، فرصت های رشد، اندازه، دارایی های مشهود و سن شرکت و نسبت های بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت نیز به عنوان متغیرهای وابسته این تحقیق قرار گرفته اند. روابط میان متغیرهای مذکور بوسیله روش های همبستگی، رگرسیون چندگانه و آزمون تحلیل مسیر، بررسی گردیدند. نتایج آزمون های همبستگی و رگرسیون چندگانه بیان نمودند که میان دارایی های مشهود و سن شرکت با نسبت بدهی های بلند مدت و همچنین میان سودآوری، دارایی های مشهود و سن شرکت با بدهی های کوتاه مدت روابطی بدون واسطه وجود دارد و نتایج آزمون تحلیل مسیر نیز وجود یک رابطه با واسطه میان فرصت های رشد و نسبت های بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت را نشان داد که متغیر دارایی های مشهود نقش واسطه را بعهده داشت. نتایج این تحقیق و تحقیقات پیشین نشان دادند که تأثیر عوامل درون شرکتی بر ساختار سرمایه به شرایط زمانی و مکانی بستگی دارند و با تغییر این شرایط، نوع و میزان تأثیر آنها بر ساختار سرمایه نیز تغییر خواهند نمود.