نام پژوهشگر: سعید حمیدیان
محسن امیری رامشه محمد حسن حایری
از سهراب سپهری چند غزل نسبتاً برجسته و یک مثنوی ضعیف به جا مانده است. فروغ فرخزاد سه شعر موفق در قوالب سنتی دارد که هر سه در مجموعه تولدی دیگر آمده است. احمد شاملو دوازده شعر در قوالب سنتی دارد و نامه و برف از آثار برجسته او به شمار می رود.مهدی اخوان ثالث در اشعار سنتی خود چهره ای متفنن و بذله گو دارد. نیمایوشیج نیز چند رباعی برجسته از خود به جا گذاشته است.
محمد امیر جلالی سعید حمیدیان
چکیده الف. موضوع وطرح مسأله (اهمّیت موضوع و هدف) : حُبِّ عُذری به عنوان رویکردی خاص به مقول? دلباختگی، یکی از شالوده های تفکّر عرفانی را خاصه در متون ادبی فارسی پی ریزی کرده است. بدون شناختِ حُبِّ عُذری و ویژگی های آن، مقدّمات بسیاری از مضامین غزل فارسی (اعم از عاشقانه و عارفانه)، خاصه اشعار سعدی، به درستی، درک و دریافت نخواهد شد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها : برای تحقیق در اشعارِ مجنون، سعی بر آن بوده که اساس کار، نه بر مجموعه های چاپی اشعار او، بلکه تا حدّ ممکن به منابع دست اوّلِ شعر عرب، همچون الشّعر و الشّعرای ابن قُتَیبه، طبقات الشّعرای ابن سلّام، طبقات الشّعرای ابن مُعتَز، الأغانی ابوالفرج اصفهانی و نیز مجموعه های دیگری همچون مَصارع العُشّاق ابن سَرّاج و َتزیین الأسواق اَنطاکی نهاده شود. نیز آراء برخی از پژوهشگران شعر عرب از گذشته تا امروز، از جاحظ و اصمعی گرفته، تا غُنَیمی هلال، طه حسین و کراچکوفسکی نقل و نقد شده اند. ابتدا سعی شده است با به دست دادن تعریفی تا حدّ ممکن از حبّ عُذری، ویژگی های آن بررسی، و تعامل آن با عشق افلاطونی و میزان تأثیرپذیری عرفان فارسی از موضوعات آن، تحلیل و تبیین شود. فرضی? نخست، تأثیرپذیری شعر متمایل به عرفان فارسی از موضوعات و سنخ پروری های عشق عُذری و پس از آن، اثرپذیرفتن سعدی از اشعار عُذریون، خاصه مجنون بوده است. آیا سعدی که اشعار شعرای عرب را تحت مطالعه داشته، با اشعار عربی منسوب به قیس بن مُلَوَّح نیز آشنایی داشته است؟ به فرض پذیرفتن این مطلب که حُبّ عُذری و شعر مجنون، یکی از آبشخورهای اندیشگی و معرفتیِ سعدی را تشکیل داده باشند، این تأثیرپذیری در «صورت» و «معنا»ی غزل سعدی تا چه حد بوده است؟ پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، شیو? تحقیق، جامع? مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه-گیری، ابزار اندازه گیری، نحو? اجرای آن، شیو? گردآوری وتجزیه وتحلیل داده ها : حُبِّ عُذری را می-توان عشقِ منزّه زمینی نامید؛ کمالِ مطلوب عشقِ غیرِ روحانی؛ عشقی انسانی میان دو جنس مخالف، امّا پاک و بی هیچ تمتّعِ جسمانی؛ . عشقی سراسر جدایی امّا توأمان با وفاداری که فرجام آن، مرگ دلباختگان است بی آنکه به وصالی بینجامد. برخلاف کسانی چون حسین علی محفوظ در کتاب سعدی و متنبّی که به صرف کوچک ترین مضمون مشترک ، حکم به وام گیری سعدی از شعرای عرب داده است، این نگارنده بر پای? نظریات نقد ادبی جدید چون آراء شکلوفسکی دربار? روابط بینامتنی و مکالم? متونی که در هم? ادوار تاریخ، دارای موضوع مشترک اند، احتیاط و شک علمی را همواره پیش چشم داشته و از ارائ? احکام جزمی و قطعی، تا حدّ ممکن پرهیخته است. ت. یافته های تحقیق: - حُبّ عُذری، از آبشخورهای اصلی بسیاری از موضوعات غزل فارسی است؛ همچون عشق پیش از تولّد، عشق پس از مرگ، و... - عشق عرفانی، در بحث المجاز قنطره الحقیقه، اگر در چهارچوب نظری یعنی گذر از جمال جسمانی و رسیدن به درک و دریافتِ مطلق جمال (و به تعبیر عرفای اسلامی: جمال الهی) وام دار عشق افلاطونی باشد، باری مقدّم? این دلباختگی می باید عشقی فارغ از تمنّیات جسمانی باشد و این مقدّمه به عقید? نگارنده، چیزی نیست جز حُبِّ عُذری. - گذشته از موضوعات و مضامین حبّ عُذری، شخصیت های عشق عُذری نیز همچون مجنون و لیلی، به نمادهایی کلیدی در شعر پارسی و خاصه شعر عرفانی تبدیل شده اند. - سعدی، بخش قابل توجّهی از تلقّی خود از دلباختگی را وام دار شعر شعرای عُذری عرب است. - سعدی، هم در عرص? معنایی و موضوعی، و هم در پاره ای موارد، در عرص? شکلی، از اشعار مجنون متأثّر بوده است و برخی از ابیات او که دربار? لیلی و مجنون سروده شده اند، اشار? مستقیمی به اشعار منسوب به مجنون دارند؛ امری که تاکنون از چشم محقّقان پارسی زبان پنهان بوده است. ث. نتیجه گیری وپیشنهادات: شعر عرفانی فارسی و نیز غزل های فارسی و عربی سعدی، از شعر شعرای عُذری و حبّ عُذری به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی جمالشناسی و معرفتی در تلقّی از مفهوم دلباختگی، تأثیری غیر قابل تردید پذیرفته است. - بسیاری از مضامین شعری سعدی که برآمده از تلقّی شعرای عُذری و خاصه مجنون از دلباختگی است، در غزل او دارای بسامد سبکی اند. - شناخت حبّ عُذری و اشعار عُذریون، درک و دریافت مبانی جمالشناختی و معرفتی سعدی را در غزل، تا حدّ بسیار چشمگیری افزایش می دهد.
امین احمدی محمود بشیری
هویت جمعی انسان درارتباط با وطن شکل می گیرد و معنا و مفهوم می یابد. هم زمان با انقلاب مشروطه، یکی از مهم ترین اندیشه های غربی که به ایران وارد شد، «ناسیونالیسم» نام دارد که بر متفکران و شاعران این دوره تأثیر گذاشته است. در شعر شاعران مشروطه، تلقی های جدیدی از مفهوم وطن دیده می شود. برخی از شاعران این دوره هم چون بهار، ادیب الممالک فراهانی و نسیم شمال، وطن را ایران به علاوه ی اسلام می دانند؛ اما برخی دیگر هم چون عارف، میرزاده ی عشقی و فرخی یزدی، وطن را ایرانِ مجرّد از اسلام می دانند و نوعی عرب ستیزی در اشعارشان دیده می شود. در اشعار دهخدا، نوعی آموزش وطن پرستی دیده می شود، اما ایرج میرزا اغلب رویکردی تمسخرآمیز به این مقوله دارد. مفهوم وطن در شعر شاعران معاصر کاملاً متفاوت با شاعران سنتی ما و هم چنین شاعران دوره ی مشروطه است. وطن در شعر این دوره، جنبه ای نمادین می یابد. برخی از شاعران این دوره مانند نیما و شاملو، چندان از وطن خود راضی نیستند و این نارضایتی بیش تر به خاطرِ ناآگاهی مردمان وطن است. برخی دیگر، مانند اخوان ثالث و شفیعی کدکنی، از وطن با عشق و علاقه یاد کرده و وطن تجلّی آمال و آرزوهای آن هاست. فروغ فرخ زاد چندان دلبستگی ای به وطن ندارد و «ناسیونالیسم مثبت» محمدرضا پهلوی را تمسخر می کند. فریدون مشیری در انتظار امیرکبیری دیگر برای نجات ایران است و سیاوش کسرایی انتظار آرشی را می کشد که عدالت اجتماعی را برقرار سازد.
مصطفی دشتی آهنگر سعید حمیدیان
رمان هایی که در سال های اخیر، زنان خلق کرده اند، شباهت های فراوانی با هم دارند؛ به نظر می رسد نویسندگان زن،- خواسته یا ناخواسته- از الگوی واحدی برای نگارش رمان هایشان استفاده می کنند. این رساله در قدم اول قصد دارد وجود شباهت ها را در پاره ای از این رمان ها اثبات کند و در گام بعدی نشان دهد این شباهت ها در چه زمینه هایی وجود دارند. برای تحلیل این مسئله از رویکرد ساختارگرایی استفاده شده زیرا ساختارگرایی، ادبیات را با دیدگاهی کلی و خود بسنده مطالعه می کند. با استفاده از این رویکرد، شباهت ها و جهت گیری اصلی این رمان ها در پاره ای از عناصر داستانی کشف می شود. رمان ها کمابیش شباهت های ساختاری عمده ای با هم دارند. دلیل این شباهت ها پیش از هر چیز، وضعیت فرهنگی مشابه پدیدآورندگان این رمان هاست که باعث شده ساختارهای ذهنی مشابهی در خلق آثار دیده شود. فصل اول این رساله به مقدماتی برای تبیین هرچه بیشتر مسئله و روش کار می پردازد. در فصل دوم، مهم ترین مبانی نظری ساختارگرایی آمده است. فصل سوم به مطالعات موردی درباره ی عناصر داستانی چند رمان پرداخته و در فصل آخر یافته های تحقیق بررسی و نتیجه گیری نیز ذکر می شود.
شهلا فرقدانی سیروس شمیسا
چکیده تذکره ها یکی از منابع مهم نقد شعر فارسی محسوب می شوند.این منابع را می توان اصلی ترین میدان ارزش گذاری و نقد شعر دانست، زیرا تذکره نویسان در ضمن شرح احوال شاعران و گزینش اشعاره ارزیابی شعر و محاسن و معایب کلام ایشان توجه جدی کرده اند. ارزش همه ی تذکره ها ی فارسی در زمینه ی آرای انتقادی یکسان نیست. برخی تذکره ها اساس کار خود را برارائه ی شرح احوال شاعران و گزینش اشعار ایشان گذاشته اند و چندان به نقد و تحلیل شعر نپرداخته اند. این تذکره ها از آن جهت که مبیّن احوال شاعران، اوضاع سیاسی، اجتماعی و گرایش های عمومی جامعه ی خود هستند، منبع تاریخ ادبی به شمار می روند. تذکره هایی نظیر لباب الباب محمد عوفی، تذکره الشعرا دولتشاه سمرقندی و تذکره ی نصرآبادی از جمله ی این آثار هستند. . اما برخی تذکره ها مبنای کار خود را بیشتر برنقد و ارزش گذاری شعر شاعران گذاشته اند و شرح احوال شاعران برای آن ها اهمیت ثانوی داشته است، از این رو شرح احوال شاعران را مختصر آورده و اشعار انتخابی را مفصل ذکر کرده اند. این تذکره ها را از این جهت که عیناً به کار ارزیابی شعر پرداخته اند ، می توان از منابع انتقادی ادب فارسی به شمار آورد. تذکره هایی که در دوره ی صفویه در شبه قاره ی هند تالیف شده اند از این منظر قابل توجه هستند. با توجه به اهمیتی که تذکره ها در زمینه ی مطالعات ادبی دارند اما به عنوان موضوع مستقل مورد توجه محققان قرار نگرفته اند.با شناخت این متون انتقادی علاوه بر این که می توان به رویکردهای ذوقی ادیبان و ناقدان هر عصر پی برد، تحول و تطور معیارها و موازین انتقادی ادبا را نیز می توان دنبال کرد. این امر نگارنده را بر آن داشت تا در رساله ی حاضر با تحلیل و بررسی تذکره های مهم فارسی آرای انتقادی نویسندگان این آثار را گردآوری،تحلیل و طبقه بندی کند.برای رسیدن به چنین هدفی سیاهه ای از تذکره های فارسی فراهم شد و از این میان تذکره های تحقیقی و انتقادی فارسی را که در ایران و هند تالیف شده اند ، انتخاب شد. علاوه برآن برای درک و دریافت سیرتحول آرای انتقادی در تذکره ها فاصله زمانی قرن هفتم تا سیزدهم را ملاک گزینش تذکره ها قرارگرفت. برای تحلیل و بررسی آرای انتقادی تذکره نویسان منابعی که مستقلاً در زمینه ی نقد ادبی ایران تالیف شده و نیز تالیفاتی که به هر شکل به نقد و تحلیل شعر شاعران پرداخته اند و نیز برخی کتاب های مربوط به نقد ونظریه های ادبی گردآوری شد، سپس به مطالعه، یادداشت برداری از منابع مورد نظر اقدام کرد و پس از طبقه بندی موضوعات انتقادی به تدوین و تنظیم پرداخت.
عاطفه احمدی سعید حمیدیان
شاهنامه اثر گرانقدر استاد طوس است و حماسه ای اساطیری پهلوانی و تاریخی است که آن را در شمار برترین حماسه های جهان قرار داده اندو پس از فردوسی سرایندگان بسیاری به تقلید از تقلید از شاهنامه متون حماسی پدید آوردند یکی ازین متون داستان بهمن نامه اثر ایرانشاه ابن ابی الخیر است که در این پژوهش با شاهنامه مورد مقایسه قرار می گیرد . در این تحقیق علت برتری شاهنامه بر بهمن نامه بررسی گردیده است.
وجیهه تیموری سعید حمیدیان
" تابو" به عنوان یک بر ساخته ی اجتماعی و فرهنگی دارای ابعاد مختلفی است که از سویی ترس ها و هراس های ناخودآگاه و از سویی امیال وغرایز پنهان افراد یک اجتماع را نشان می دهد. یکی از بسترهای باز شناسی و واکاوی تابوها متون داستانی است.ادبیات داستانی مبتنی بر عوامل متعددی از جمله تجربیات فردی, ذهنیات شخصی و واقعیات اجتماعی است و تابو های یک اجتماع نیز برخاسته از این عوامل و موثر بر این عوامل است.در این مقاله تابوها به عنوان یکی از مولفه های اصلی تشکیل دهنده ی هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه در ارتباط با هویت مستقل افراد مورد بررسی قرار گرفته اند که از منظر زنان و مردان نویسنده ی معاصر و از خلال داستان هایشان معرفی و بررسی می شوند. در این راستا تلاش شده است با بسط مفاهیم نظری تابو در گستره ی اجتماع ایران و ادبیات داستانی معاصر ,ویژگی ها و شاخصه های پنهان و برجسته ی هویت ایرانی در عصر امروز مورد بررسی و شناسایی بیشتر قرار گیرد.
زهرا تقی زاده علی اکبری سعید حمیدیان
رساله ی حاضر با عنوان:«فرهنگ اصطلاحات شادخواری از ابتدای قرن چهارم تا پایان قرن ششم»، حاصل پژوهشی است مفصل در باره ی شراب و تمامی ملزومات مربوط بدان در متون ادبی فارسی(اعم از نظم و نثر) که بازه ی زمانی آن از ابتدای قرن چهارم تا پایان قرن ششم هجری اتست.این اثر که بخش اعظم آن در قالب یک فرهنگ ارائه می شود، به ترتیب فصول زیر را دربرمی گیرد: 1- پیدایش شراب/شراب چیست 2-شراب در ادیان(زردشتیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان) 3-شراب در میان ایرانیان(پیش از اسلام و پس از اسلام) 4-انداختن شراب 5-شراب در طب 6-فرهنگ اصطلاحات، واژگان و ترکیبات شادخواری 6-1-نام های شراب 6-2-انواع شراب 6-3-ترکیبات شراب 6-4-نقل های شرابخواری 6-5-ظروف شرابخواری 6-6-حالات مستی 6-7-خاصیت شراب 6-8-اندازه و مقدار شرابخواری 6-9-اصطلاحات مربوط به افراد و متفرقه 6-10-ترکیبات اصطلاحی 6-11-زمان های شرابخواری 6-12- مکان های شرابخواری 6-13-شراب و گل 6-14-شراب و شکار 6-15-شراب و موسیقی 6-16-مجلس شرابخواری فهرست منابع و مآخذ
میثم حسین خانی سعید حمیدیان
بررسی نمودهای فرهنگی و اجتماعی که در اشیا و رسوم درباری و اجتماعی و باور ها و علوم گوناگون اعم از تجربی و خرافی تجلی پیدا می کند.همچنین بررسی پوشیدنی ها و بوییدنیها و خوردنیهای روزمره و گیاهان و تحلیل عقاید باورها درباره ی جایهای خاص اعم از شهرها و رودها و اشارات معماری
محسن بابایی میرجلال الدین کزّازی
چکیده: در اجتماع توصیف شده در شاهنامه،نهادها و سازمان هایی وجود دارند که به آموزش فرد می پردازند.یکی از این نهادها نهاد خانواده است که بستر شایسته ای برای انتقال فرهنگ وتوسعه ی فرهنگی می باشد .والدین تلاش می کنند تا ارزش ها و الگوهای مورد نظر خود و جامعه را در شخصیّت کودکان خویش درونی سازند. در شاهنامه علاوه بر محیطِ خانواده و اجتماع، نقش دایه نیز در رشد جسمی و شخصّیتِ فرد قابل توجه است .گهرداشتن و نژاده بودن ،عامل و شاخصه ی دیگری است که درتربیت پذیریِ فرد، موثر است. دومین نهاد آموزشی ، نهاد دین است.با این که آیین های گونه گونی در شاهنامه نمود دارند اما نقش آیینِ مهر وآیین زرتشت نمود بیشتری دارد. نخستین باوری که دین به فرزندان می آموزد تأثیر چرخش فلک بر سرنوشت ایشان است و دیگر، باورداشتن به خداوند ناهید و مهر.از آموزه های دینی زرتشت نیز سفارش به راستی و راستکرداری در تربیت فرد جلوه ی چشمگیری دارد. نیز بر خرد و خردمندی به عنوان یک شاخصه ی دینی در آموزش و تربیت افراد، بسیار سفارش شده است. از نهاد آموزش وپرورش در دوره ی ساسانیان به وضوح سخن گفته می شود اردشیربابکان دستور می دهد که در هر کوی و برزن ،دبستان بسازند. فرهنگیان در این دبستان ها گرد می آیند و به آموزش کودکان می پردازند. در بخش های اسطوره ای و پهلوانی نیز از پرورش و آموزش بسیار سخن به میان آمده است.برخلاف آن چه که تصور می شود آموزش و پرورش در دوره ی ساسانیان منحصراً در اختیار لایگانِ (طبقات) بالای اجتماع نبوده است اما بیشتر کسانی که از آن بهره مند می شده اند شاهزادگان، اشراف و ثروتمندان بوده اند. شکلِ سازمان یافته ی یک نهاد نظامی را در دو دوره ی جمشید و اردشیر می بینیم. در دوره ی جمشید آموزش ها و دسته بندی های منظم نظامی وجود دارد و برای نخستین بار ارتشتاران یکی از طبقات اجتماعی محسوب می شوند .شکل گسترده تر یک نهاد نظامی را در ابتدای دوره ی ساسانیان، در زمان اردشیر بابکان می بینیم . اردشیر برنامه ی منسجمی می چیند تا استعدادیابی کند و جوانان شایسته را برای سپاهیگری آموزش دهد. در جای های دیگر شاهنامه، پادشاهان در جنگ های مهم وگسترده عموماً از نیروی مردمی ( کشاورز جنگی) هم برای مقابله با دشمنان بهره می برند اما از آموزش نهادمند این سپاهیان نیمه وقت نیز سخن قابل توجهی وجود ندارد.
احمدرضا بهرامپور عمرانی سعید حمیدیان
این پژوهش دارای چهار فصل مجزاست. در فصل نخست آثار منثور (5اثر)به دقت معرفی شده است . در فصل دوم تلقی نیما از نظریه شعر و علل فقدان حضور نظریه ای منسجم در آثار او بررسی شده است .در فصل سوم که خود دارای سه بخش است مواجهه نیما با نوآوری و موانع پیش روی او بررسی شده است . در فصل چهارم که مفصل ترین بخش پژوهش است در سه بخش جداگانه تلقی نیما از شعر شاعران (گذشته و همروزگار و پیروان)جستجو شده است.
مهدی حیدری سیروس شمیسا
چکیده ندارد.
فتانه نادری سعید حمیدیان
چکیده ندارد.
رزیتا فخار سیروس شمیسا
چکیده ندارد.
زهرا عبدی احمد تمیم داری
چکیده ندارد.
علی خدیور میرجلال الدین کزازی
چکیده ندارد.
صدیقه حضرتی نژاد سعید حمیدیان
چکیده ندارد.
حامد ریسمانیان محمد ترابی
چکیده ندارد.
سعید حمیدیان
چکیده ندارد.