نام پژوهشگر: حسن باب الحوایجی

ارزیابی تنوع پتانسیل ژنتیکی تولید بذر 150 ژنوتیپ یونجه زراعی (medicago sativa l.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  رضوانه رحمت آبادی   حجت اله مظاهری لقب

به منظور بررسی تنوع ژنتیکی صفات مورفولوژیک مرتبط با عملکرد علوفه و بذر در 150 ژنوتیپ یونجه و تعیین روابط بین صفات و همچنین، گروه بندی ژنوتیپ ها از طریق روش های چند متغیره، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 2 تکرار در سال زراعی 90-89 در مزرعه پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. تجزیه واریانس 19 صفت موثر در عملکرد علوفه در چین اول و 15 صفت موثر بر عملکرد بذر در چین دوم نشان داد که برای کلیه صفات مورد ارزیابی تنوع زیادی بین ژنوتیپ ها وجود دارد. ضرایب تنوع فنوتیپی برای کلیه صفات از ضرایب تنوع ژنتیکی بزرگ تر بودند. بیشترین ضریب تنوع ژنتیکی در چین اول به عملکرد تر و خشک علوفه و وزن تر و خشک ساقه و در چین دوم به وزن بذردر بوته، عملکرد بذر و شاخص برداشت اختصاص داشت. بیشترین عملکرد خشک علوفه در چین اول و دوم مربوط به ژنوتیپ x1312(85) بود. ژنوتیپ محلی شاپور از نظر کیفیت علوفه برتری داشت. ژنوتیپ کدی91 برترین ژنوتیپ از نظر عملکرد بذر بود. تجزیه مرکب صفات بر اساس طرح کرت های خرد شده در زمان برای داده های حاصل از دو چین، حاکی از وجود تنوع زیاد بین ژنوتیپ ها بود. ژنوتیپ های قره یونجه101 و فیض48 دارای بالاترین عملکرد علوفه تر و ژنوتیپ های x1312(85) و فیض48 دارای بیشترین عملکردخشک علوفه بودند. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که مهمترین صفات موثر بر عملکرد علوفه خشک، صفات عملکرد تر علوفه، وزن خشک بوته و وزن خشک ساقه بودند در حالی که مهمترین صفات تاثیر گذار بر عملکرد بذر به ترتیب شامل شاخص برداشت، وزن خشک علوفه، وزن بذر در بوته و وزن خشک بوته بودند. تجزیه خوشه ای در چین دوم 4 گرو عمده را آشکار ساخت و مشخص نمود که تنوع ژنتیکی با تنوع جغرافیایی مطابقت ندارد. ژنوتیپ های خوشه سوم، دارای حداکثر عملکرد بذر و علوفه بودند و زمان رسیدگی متوسطی داشتند.به علت دارا بودن حداکثر اختلاف بین ژنوتیپ های گروه های 3 و 4 ، این ژنوتیپ ها برای استفاده در تلاقی با هدف ایجاد تنوع بیشتر مناسب هستند. در تجزیه به مولفه های اصلی برای چین اول، 7/76 درصد از تغییرات توسط 4 مولفه اول توجیه شد و مولفه های اول و دوم به ترتیب عملکرد و کیفیت علوفه تلقی گردید. درتجزیه به مولفه های اصلی برای چین دوم، چهار مولفه اول 66 درصد از واریانس کل را توجیه کردند. مولفه اول به عنوان مولفه کاهش عملکرد بذر و مولفه دوم به عنوان مولفه کاهش عملکرد علوفه نام گذاری شدند.

بررسی اثر آنیلین بر مراحل تکوین و آلرژی زایی دانه های گرده آهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم پایه 1392
  زینب سرکانی   عبدالکریم چهرگانی راد

آنیلین یکی از اجزاء تشکیل دهنده diesel exhaust particles است و در پژوهش حاضر، تأثیر آن بر تکوین دیواره بساک و میکروسپورزایی در گیاه آهار مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور در شرایط کنترل شده گلخانه ای، گیاهان آهار کاشته شده و با سه غلظت 5 ، 10 و 20 میلی لیتر در لیتر آنیلین از دوهفته پیش از گلدهی تیمار شدند. غنچه ها در مراحل مختلف تکوینی جمع آوری شده، سریعاً با فیکساتور faa تثبیت شده و برای انجام مطالعات تکوینی در الکل70? نگهداری شدند. با استفاده از تکنیک های یاخته- بافت شناختی، برش های میکروسکوپی از آن ها تهیه سپس به روش هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. لام های تهیه شده با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد مطالعه قرار گرفته و از آن ها با دوربین دیجیتال عکس برداری شد. در بخش مطالعات آلرژیکی دانه های گرده، پس از جمع آوری گرده ها از گیاهان تحت تیمار و شاهد، حساس سازی موش های آزمایشگاهی با تزریق عصاره گرده و aloh3 انجام شد و سپس توان آلرژی زایی گرده ها با آزمون های پوستی و سنجش ige مورد بررسی قرار گرفت. از دیگر سو، پروفایل پروتئینی دانه های گرده تیمار شده و کنترل پس از انجام الکتروفورز مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که در گیاهان تحت تیمار آنیلین، ناهنجاری هایی در سطح مورفولوژی گلچه های دیسکی؛ همچون سوختگی رأسی و ناشکوفا ماندن آن ها، در تعداد و ساختار بساک از جمله ایجاد حالت 6 پرچمی، ایجاد بافت توموری درون بساک، انباشتگی لوکول از کریستال، حضور گرانول های نشاسته در لایه تاپی و واکئله شدن غیرطبیعی آن مشاهده شد. دانه های گرده گیاهان تیمار شده بی نظمی هایی در شکل، اندازه و تزئینات اگزین از خود نشان دادند. در میان تترادها، میکروسپورهای جوان و گرده های بالغ نیز سطوحی از نکروزه شدن دیده می شد. نتایج حاصل از تست های آلرژیکی دانه های گرده اگرچه نشانگر تفاوت هایی در میزان ige گروه های مختلف تیماری بود؛ اما نمی توان سیر افزایشی و یا کاهشی را بطور واضح در آن ها یافت نمود. نتایج مشابهی برای تعداد ائوزینوفیل های موش های تیمار شده با عصاره های گرده ای به دست آمد. مطالعات پروتئینی، نشانگر حضور یک باند جدید 49 کیلو دالتونی در گرده گیاهان تیمار شده با آنیلین بود.

ارزیابی فعالیت ضد باکتری، ضد قارچی و آنتی اکسیدان عصاره ی گیاهان گل گاو زبان و ناجور دندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1392
  سمیرا محمدی   خسرو پیری

ایران کشوری گسترده، وسیع و با اقلیم های متنوع است و همین شرایط اقلیمی، منجر به تنوع فراوان گونه های گیاهی شده است. در این تحقیق محتوی فنل و فلاونوئید کل و فعالیت مهار رادیکال آزاد dpph، در عصاره متانولی سه گیاه گل گاوزبان خوزستانی، ناجوردندان و شکرتیغال مورد بررسی قرار گرفت. همچنین خواص ضد باکتریایی و ضد قارچی دو گیاه گل گاوزبان و ناجور دندان بررسی شد. نتایج نشان داد که عصاره متانولی ریشه گل گاوزبان روی باکتری گرم مثبت staphylococcus aureus و bacillus subtilis بیشترین بازدارندگی را داشت. در گیاه ناجوردندان عصاره dmso در غلظت 600 میلی گرم در میلی لیتر بیشترین بازدارندگی را روی باکتری pseudomonas aeruginosa نشان داد. بیشترین میزان فنل در عصاره متانولی گیاه شکرتیغال بود. بیشترین میزان فلاونوئید هم مربوط به برگ گل گاوزبان و شکرتیغال بود. کمترین میزان ic 50 مربوط به گل و ناجوردندان و بیشترین درصد مهار مربوط به ناجوردندان بود. خاصیت ضد قارچی در هیچ یک از دو گیاه دیده نشد. القا ریشه مویین در گیاه گل گاوزبان و تایید تراریختی ریشه های مویین به کمک pcr انجام شد. از ریشه های مویین به منظور باززایی کالوس گرفته شد.در همه غلظت های هورمون 2,4-d کالوس تشکیل شد. بیشترین میزان کالوس زایی در غلظت 5/0 میلی گرم بر میلی لیتر 2,4-d بود. در حضور هورمون های ba و iba بیشتری میزان کالوس زایی وقتی بود که دو هورمون در بالاترین غلظت، یعنی 2 میلی گرم در لیتر بود. با افزایش غلظت هر عصاره میزان بازدارندگی رشد باکتریایی افزایش یافت. با توجه به اهمیت ترکیبات فلاونوییدی در درمان بیماری های انسانی و جلوگیری از اکسیداسیون لیپیدها در مواد غذایی میزان بالای فلاونویید در برگ گیاه گل گاوزبان و گیاه شکرتیغال قابل توجه است.

اثر استفاده از سوپرجاذب کلوفونی در ویژگی های کشت سیب زمینی، فلفل سبز و ریحان، محیط کشت و آب زه کشی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  مرضیه میرزایی   صفر معروفی

یکی از روش های صرفه جویی در مصرف آب در بخش کشاورزی، استفاده از نانو جاذب ها می باشد که به سوپرجاذب یا هیدروژل معروف هستند. سوپرجاذب ها پلیمرهای آبدوستی هستند که هم آب جذب نموده و هم مقادیر زیادی املاح را نگه می دارند. در این پژوهش اثر یک سوپرجاذب با هسته ی جذب کننده ی رطوبت پتاسیمی که به نام تجاری کلوفونی معروف است را در کشت سه گیاه ریحان، فلفل سبز (قلمی) و سیب زمینی (رقم مارفونا) مورد بررسی قرار داده و در این رابطه علاوه بر گیاه، خاک و زه¬آب خروجی از محیط کشت نیز بررسی شد. تحقیق حاضر بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجراشد. تیمارهای آزمایش شامل سه نوع گیاه(سیب زمینی، ریحان و فلفل سبز) و پنج سطح سوپرجاذب (0، 2، 4، 6 و 8 گرم در گلدان) بود. کشت در گلدان و در شرایط گلخانه ای و به مدت هشت ماه (در سال های 1392 و 1393) انجام گرفت. تحلیل آماری داده ها، بر اساس آزمون دانکن و در سطح معنی¬داری 5 درصد انجام شد. گلدان های از نوع پلاستیکی و با قطر دهانه ی 30 سانتیمتر و ارتفاع 30 سانتیمتر بودند که در درون آنها سوپرجاذب و خاک بطور توأم بر روی یک لایه فیلتر سنگی ریخته شده بودند. پس از کشت غده¬ی سیب زمینی و نشاهای چهار برگی ریحان و فلفل سبز قلمی آبیاری گلدان ها با آب معمولی انجام گرفت و زه¬آب خروجی از آن¬ها در سه مرحله ی ابتدا، اواسط و انتهای دوره ی رشد گیاهان جمع¬آوری گردید. علاوه بر عناصر سنگین، سدیم و پتاسیم نمونه های گیاهی، خاک تحت کشت و زه¬آب های خروجی اندازه¬گیری شد. همچنین مقادیر ecو ph خاک و زه¬آب بررسی شد. نتایج نشان داد که افزایش میزان سوپرجاذب باعث افزایش غیرمعنی¬دار عملکرد سیب زمینی و نیز کاهش غیرمعنی¬دار آن در ریحان و فلفل می¬شود. آنالیز آماری داده-های فلزات سنگین و عناصر سدیم و پتاسیم بیانگر آن است که با افزایش میزان سوپرجاذب در خاک، مقادیر منگنز و نیکل در غده ی سیب زمینی (فاقد پوست) و میوه¬ی فلفل سبز به ترتیب کاهش و افزایش داشته اند (در سطح 5 درصد). افزایش سوپرجاذب، باعث افزایش پتاسیم خاک شده است که در خاک ریحان معنی¬دار بوده است (در سطح 1 درصد). همچنین افزایش سوپرجاذب باعث کاهش معنی¬دار سدیم در خاک تحت کشت گیاه ریحان می¬شود (در سطح 5 درصد). استفاده از سوپرجاذب باعث کاهش میزان مس (در سطح 1 درصد) و افزایش مقدار آهن (در سطح 5 درصد) در زه¬آب خروجی از محیط کشت سیب زمینی در اغلب تیمارها شد، همچنین کاربرد آن باعث کاهش میزان روی (در سطح 5 درصد) و افزایش مقدار کادمیم (در سطح 5 درصد) در زه¬آب خروجی از محیط کشت فلفل سبز گردید. در زه¬آب خروجی از محیط کشت ریحان نیز مقدار نیکل در برخی تیمارها کاهش داشته است.