نام پژوهشگر: ساناز رمضانپور
حسام شعبانی امیر موسوی
بلایت فوزاریومی سنبله در گندم که توسط قارچ f. graminearum ایجاد می شود، در مناطق مرطوب و نیمه مرطوب جهان از نظر اقتصادی به عنوان یک بیماری مهم گندم بشمار می آید. این بیماری نه تنها باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه بلکه کیفیت دانه را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. دی اکسی نیوالنول (don) یکی از مهمترین سم های تولید شده توسط قارچ در دانه های آلوده می باشد که برای سلامت انسان و دام مضر می باشد. don به عنوان عامل بیماری زا از طریق مهار سنتز پروتیین های یوکاریوتی میزبان فعالیت می کنند. جایگاه عمل don زیر واحد s60 پروتیین ریبوزومی l3 rpl3)) می باشد. تغییرات نقطه ای در اسید آمینه های پروتیین ریبوزومی l3 rpl3)) در مخمر باعث ایجاد مقاومت به don شده است. همانند سایر پروتیین های ریبوزومی، توالی rpl3 به میزان بالایی در موجودات یوکاریوت حفاظت شده است. به دلیل هگزاپولویید بودن گندم نان, شش ژن همولوگ rpl3 در آن وجود دارد؛ سه ژن هومیولوگ از دو نوع rpl3a و rpl3b. توالی یابی ژن های کد کننده rpl3 نشان داده است که هیچ تفاوتی میان توالی اسید آمینه ای رقم حساس و مقاوم گندم وجود ندارد. هدف اصلی از این تحقیق تشخیص تغییرات احتمالی ایجاد شده در سطح رونوشت ژن های rpl3 (انواع a و b) تحت تنش fhb در گندم است. بدین منظور، از خوشه های آلوده به قارچ بیماری زا و غیر آلوده سه رقم sumai3 (مقاوم)، ،frontana (نیمه مقاوم) و فلات (حساس) در بازه های زمانی 1، 3 و 7 روز بعد از آلودگی استخراج rna انجام شد. آزمون های rt-pcr نیمه کمی و کمی همراه با آغازگرهای اختصاصی ژن rpl3 (انواع a و b) برای تشخیص تفاوت در سطح رونوشت این ژن ها بین ارقام حساس و مقاوم انجام گرفت. اطلاعات به دست آمده کاهش در سطح بیان ژن گیاه آلوده نسبت به غیرآلوده در ارقام sumai3 و falat طی 24 ساعت اولیه بعد از آلودگی را نشان می دهد و افزایش در سطح بیان ژن در بازه زمانی 7 روز پس از آلودگی گیاه آلوده نسبت به غیرآلوده در رقم frontana را نشان می دهد.
فرزانه مردمومن ساناز رمضانپور
بیماری سوختگی فوزاریومی یکی از مهم ترین بیماری های گندم است که علاوه بر ایجاد افت در محصول نهایی باعث آلودگی دانه به صد ها مایکوتوکسین به خصوص توکسین دی اکسی نیوالنول می گردد. این مساله که ارقام مقاوم دارای پتانسیل ژنتیکی به منظور سم زدایی و تحمل توکسین های فوزاریوم هستند به تایید رسیده است. با وجود تحقیقات گسترده بر روی این بیماری، مکانیسم های مولکولی دخیل در این امر هنوز به روشنی مشخص نگردیده است. در این تحقیق به منظور شناسایی ژن های با بیان افتراقی در پاسخ به توکسین دی اکسی نیوالنول از روش cdna-aflp استفاده گردید. بذور رقم سومای تری به عنوان رقم مقاوم و رقم فلات به عنوان رقم حساس بر روی محیط کشت حاوی ppm30 توکسین دی اکسی نیوالنول به منظور جوانه زنی قرار گرفتند و نمونه برداری در زمان های صفر، 12 و 48 ساعت و تیمار های دائم بر روی محیط حاوی توکسین انجام گرفت. تمام نمونه های گیاهی در یک مرحله مورفولوژیک برداشت شدند و به منظور استخراج rna کل در نیتروژن مایع منجمد گردیدند. به منظور ساخت mrna از تیوب های پوشیده با استراپتاویدین و آغازگر های دارای بیوتین استفاده گردید. پس از سنتز رشته ی اول و دوم cdna از آنزیم های برشی psti و taqi که دارای جایگاه برشی 6 و 4 نوکلئوتیدی می باشند استفاده گردید. با استفاده از الکتروفورز عمودی باند های با بیان افتراقی جدا شده و همسانه سازی با استفاده از کیت clonejet و باکتری e.coli انجام گرفت و باند های مورد نظر توالی یابی شدند. آنالیز توالی های همسانه سازی شده توسط نرم افزار blastx انجام پذیرفت. توالی های مهم بدست آمده شامل ژن های هیستیدین کیناز (تنظیم کننده پاسخ دفاعی)، آنزیمgdp مانوز 3 و 5 اپیمراز، تیوردوکسین پراکسیداز، آنزیم gtpase، پروتئین کالترین، پروتئین خانوادهabc وکالنکسین بودند. به طور کلی توالی های بدست آمده در سه گروه ژنی شامل ژن های ساختاری، توالی های انتقال سیگنال و پروتئین های دفاعی گیاه طبقه بندی شدند.
راضیه قربانی ساناز رمضانپور
پوسیدگی فوزاریوم سنبله یکی از بیماری های مخرب گندم و غلات دانه ریز می باشد. اهمیت این بیماری به علت کاهش عملکرد و آلودگی دانه با مایکوتوکسین fhb می باشد که برای انسان و حیوانات خطرناک می باشد. گسترش واریته های مقاوم به اسکب مهمترین استراتژی جهت کنترل این بیماری می باشد. ونگ شای بای ژرم پلاسم طبیعی مقاوم به اسکب می باشد که منشأ آن جیانگسو چین است. در مورد اساس مولکولی واکنش بین fhb و گندم اطلاعات اندکی موجود می باشد. در این مطالعه ژن های گندم وf. graminearum مرتبط با فرایندهای آلودگی با استفاده از روش cdna-aflp شناسایی شد. از کل 600 قطعه مشتق شده از رونوشت که با استفاده از 15 جفت آغازگر بدست آمده بود، 147 توالی (24 درصد) الگوی بیان افتراقی پس از آلودگی نشان دادند، که 63 درصد آن ها پس از تلقیح قارچ فوزاریوم افزایش بیان نشان داد و 37 درصد آن ها پس از تلقیح قارچ کاهش بیان نشان داد. 17 قطعه که در واریته ونگ شای بای مقاوم آلوده شده بیان افتراقی نشان داده بودند، کلون و توالی یابی شدند. پنج مورد از آن ها در بانک ژن هیچ گونه تشابهی نشان ندادند، شش مورد از توالی ها در واکنش های دفاعی و مسیرهای سیگنال دهی درگیر بودند و سه مورد از توالی ها در فرایندهای سنتز پروتئین و dna دخالت داشتند.در این تحقیق ژن های درگیر در واکنش های بین گندم و پاتوژن fhb شناسایی و الگوی بیان آن ها مشخص گردید. مطالعه حاضر می تواند در روشن ساختن اساس مولکولی فرایندهای آلودگی و شناسایی ژن هایی که سبب بازدارندگی رشد و تکثیر پاتوژن می گردند مفید باشد.
سیما تدین ساناز رمضانپور
گندم یکی از گیاهان مهم اساسی و یک منبع غذایی غنی، اقتصادی و مناسب است. عوامل بیماری زا، آفات، علف های هرز و تنش های غیر زنده از جمله فاکتورهایی هستند که باعث کاهش عملکرد گندم می شوند. یکی از بیماری های مهم قارچی در گندم، بیماری سپتوریای برگی گندم است که عامل آن در مرحله جنسی mycosphaerella graminicola می باشد. در این مطالعه به منظور بررسی و تأیید تفاوت در واکنش ژنوتیپ مقاوم و حساس، در مرحله ی گیاهچه ای صفات سطح نکروز، سطح پوشش پیکنیدی و سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری برای هر صفت و در مرحله ی گیاه کامل شدت بیماری و سطح زیر منحنی پیشرفت شدت بیماری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج برای هر دو آزمایش گیاهچه ای و گیاه کامل نشان داد که بین ژنوتیپ لاین مقاوم و رقم حساس تجن برای هر کدام از صفات مورد ارزیابی تفاوت معنی داری وجود دارد. سپس به منظور بررسی الگوی بیان برخی از ژن های دخیل در واکنش های دفاعی سه رقم گندم به سپتوریای برگی و نیز برای تعیین زمان برهم کنش گندم- عامل بیماری سپتوریای برگی در واکنش سازگار و ناسازگار بین آنها، الگوی تظاهر ژن های بتا-1،4-گلوکاناز، بتا-1،4،1،3-گلوکاناز، اسیدیک کیتیناز در مرحله ی دو برگی در ژنوتیپ لاین مقاوم، رقم متحمل آرتا و رقم حساس تجن در شرایط گلخانه ای با استفاده از روش real-time pcr مورد بررسی قرار گرفت. همچنین الگوی تظاهر ژن های بتا-1،3-گلوکاناز، بتا-1،4-گلوکاناز، بتا-1،4،1،3-گلوکاناز، pr-1.2، اسیدیک کیتیناز، فنیل آلانین آمونیالیاز، کالکون سینتاز و اگزالات اکسیداز در شرایط مزرعه ای در ژنوتیپ لاین مقاوم و رقم حساس تجن بررسی شد. تجزیه و تحلیل نتایج در نرم افزار rest نشان دهنده بیان افتراقی این ژن ها بین ارقام حساس و مقاوم به سپتوریای برگی بود. مقایسه نتایج به دست آمده در شرایط گیاهچه ای و گیاه کامل، حاکی از آن بود که ژن های اسیدیک کیتیناز، بتا-1،3-گلوکاناز و اگزالات اکسیداز کاندیداهای خوبی به عنوان ژن های واکنش دفاعی گندم به بیماری لکه برگی سپتوریایی محسوب می شوند. ژن های کالکون سینتاز و pr-1.2در شرایط گیاه کامل و ژن فنیل آلانین آمونیالیاز در شرایط گیاهچه ای در مسیر سیگنال مقاومت نقش داشتند. ژن های بتا-1،4-گلوکاناز، بتا-1،4،1،3-گلوکاناز نقشی در مسیر سیگنال مقاومت نداشتند.
ابوالفضل مازندرانی سعید نواب پور
تنش خشکی یکی از عوامل مهم محدود کننده تولید محصولات زراعی در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری در سراسر جهان است. در این راستا متخصصین اصلاح نباتات در صدد هستند تا با تولید ارقام مقاوم به تنش خشکی، تولید محصولات زراعی را در این مناطق بهبود بخشند. تنش خشکی آثار گوناگونی را بر گیاهان زراعی دارد که می توان به تغییرات فنوتیپی، آنزیمی و بیان ژن ها اشاره کرد. از دیدگاه مولکولی، به طور عمده اثار مضر تنش خشکی از طریق تولید مقادیر زیادی از رادیکال های آزاد اکسیژن حاصل می شود. این رادیکال ها در غلظت های بالا موجب آسیب جدی به سلول می گردد، در حالی که در غلظت های پایین نقش پیام رسانی را ایفا می کنند. این آزمایش در ایستگاه تحقیقاتی مرکزتحقیقات کشاورزی استان گلستان و به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت. تنش خشکی به عنوان فاکتور اصلی آزمایش شامل سه سطح (آبیاری بعد از 50، 100 و 150 میلی متر تبخیر از سطح تشتک تبخیر کلاس a) بود که 50 میلی متر تبخیر به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. ترکیب فاکتوریل سه رقم سویا شامل dpx، ساری و we6، و سه مرحله رشد (گلدهی، غلاف بندی و پرشدن دانه) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. صفات مورد ارزیابی شامل عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد غلاف، وزن هزار دانه که در مرحله انتهایی رشد اندازه گیری شد و میزان کلروفیل a و b، سطح اکسیداسیون سلولی و روند بیان ژن های کاتالاز و dreb1 بود. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که در طی تنش خشکی میزان عملکرد دانه و صفات وابسته کاهش یافت. میزان کلروفیل در سطح اول تنش (100 میلی متر تبخیر) افزایش و در سطح دوم (150 میلی متر تبخیر) کاهش یافت. میزان اکسیداسیون سلولی تحت تنش و همچنین با نزدیک شدن به مراحل انتهایی رشد افزایش یافت. همچنین بررسی های مولکولی روی الگوی بیان ژن کاتالاز و dreb1 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش qrt-pcr تغییرات بیان این ژن ها را نشان داد. در طول تنش میزان بیان ژن کاتالاز ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد. بیان ژن dreb1 نیز مشابه با ژن کاتالاز بود. رقم dpx بیشترین بیان ژن dreb1 را در سطح اول تنش در مرحله غلاف بندی و کم ترین کاهش را در سطح دوم تنش در همین مرحله نشان داد. رقم ساری بیشترین کاهش را در بیان ژن dreb1 در سطح دوم تنش نشان داد. از طرفی بین اغلب صفات مهم زراعی و بیان ژن کاتالاز همبستگی مثبت مشاهده شد. میزان کلروفیل نیز با بیان ژن های کاتالاز و dreb1 همبستگی مثبت نشان داد.
رقیه صفری ساناز رمضانپور
افزایش ورود آلاینده هایی نظیر فلزات سنگین می تواند اثرات مخربی بر آبزیان، اکوسیستم های آبی و به طور غیرمستقیم زندگی انسان داشته باشد. اثر دوزهای تحت کشنده (lc50 05/0 ، 1/0، 2/0 و 5/0) کلرید کادمیوم بر فاکتورهای بیوشیمیایی خون، آسیب های بافت آبشش و بیان ژن hsp70 در بچه ماهیان تاس ماهی ایرانی در مواجههچهارده روزه مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات بافت شناسی آبشش نشان داد که شدت آسیب ها در تمام غلظت ها تا روز هفتم مواجهه افزایش یافت و در روز چهاردهم مواجهه تغییری در میزان آسیبها مشاهده نشد. شدت تغییرات از روند وابسته به دوز تبعیت می کرد و نمونه های تیمار شده با lc50 5/0 کلرید کادمیوم علائم آسیب را شدیدتر از دوزهای دیگر (lc505/0<2/0<1/0<05/0)نشان دادند. پارامترهای بیوشیمیایی در دوز های تحت کشنده (lc50 05/0، 1/0 و 2/0) و گروه شاهد بررسی شد. سطح astبه طور معنی داری (05/0p<) طیچهار روز اول مواجهه از 5/225 بهiu/l7/262 افزایش یافت. این روند افزایشی در سطوح مختلف alt (67/30- 13) و ldh(1496-1271) نیز مشاهده شد. کاهش غیر معنی داری(05/0p>) در 3 پارامتر ذکر شده از روز چهارم مواجهه تا روز چهاردهم مشاهده شد. هم چنین سطوح ast، alt و ldh در دوز بالاتر (lc502/0) از سایر دوزهای مورد مطالعه بالاتر بود. گلوکز افزایش معنی داری (05/0p<) تا روز چهارم مواجهه و سپس روند کاهشی را تا روز چهاردهمنشان داد. بیشترین میزان کورتیزول در روز اول در تمام غلظت های مورد مطالعه مشاهده شد. جهت مطالعات بیان ژن hsp70در بافت های آبشش و کبد نمونه برداری در روزهای اول، دوم، هفتم و چهاردهمانجام شد. نتایج نشان داد که در بافت های کبد و آبشش بیان نسبی mrna- hsp70 در نمونه های تحت تیمار در تمام روزهای مواجهه در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت(05/0p<). بیان نسبیmrna- hsp70پاسخ وابسته به زمان را درهر دو بافت بعد از مواجهه با کلرید کادمیوم نشان داد. روند مشابهی در تمام دوزهای مورد مطالعه در دو بافت مورد بررسی مشاهده شد. افزایش معنی داری (05/0p<) در روز دوم مواجهه، سپس کاهش در روز هفتم و افزایش مجدد در روز چهاردهممشاهده شد. اگرچه در این مطالعه افزایش بیان نسبی mrna- hsp70 در هر دو بافت مورد مطالعه مشاهده شد، اما بیان نسبی آن به طور معنی داری در بافت کبد از بافت آبشش بالاتر بود(05/0p<). هم چنین بیان نسبیmrna- hsp70 در تمام روزهای مواجهه در دوزهای بالاتر مقادیر بالاتری را نشان داد. نتایج این مطالعه حاکی از این است که پارامترهای بیوشیمیایی، بافت شناسیو بیان mrna-hsp70 می توانند به عنوان شاخص موثری در مانیتورینگ تغییرات اکوتوکسیکولوژی محسوب گردند.
ابوذر معرب تقی قورچی
به منظور بررسی تأثیرسطوح مختلف افزودنی سین بیوتیک در جیره، 18 بره شیرخوار نژاد مغانی مورد آزمایش قرار گرفتند. بره ها به 3 گروه (6 رأس در هر گروه بر اساس وزن 6-5 کیلوگرم) تقسیم شده و دوره پرورش 90 روز بود. تیمارها عبارت بودند از: شاهد( بره ها تغذیه شده با شیر مادر همراه با جیره آغازین)، گروه شاهد + 3 گرم سین بیوتیک به ازای هر بره در روز و گروه شاهد + 6 گرم سین بیوتیک به ازای هر بره در روز. مصرف ماده خشک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک به طور ماهانه در طول دوره پرورش اندازه گیری شد. نمونه گیری خون در روزهای 1 و90 دوره پرورش انجام گرفت. نمونه گیری مدفوع برای اندازه گیری بار میکروبی مدفوع هر ماه در طی پرورش انجام شد و کلی فرم ها، لاکتوباسیلوس ها و باکتری های هوازی کل اندازه گیری شدند. در پایان پرورش تعداد 4 بره از هر گروه به منظور بررسی تغییرات مورفولوژیکی روده و تغییرات بیان ژن های التهابی کشتار شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که تیمار حاوی 3 گرم سین بیوتیک به ازای هر بره در روز بیشترین مقدار افزایش وزن روزانه، بیشترین وزن بدن ، بیشترین مصرف خوراک روزانه و بهترین ضریب تبدیل را نسبت به شاهد داشت، اما تفاوت معنی داری بین گروه 3 گرم سین بیوتیک و شاهد وجود نداشت (p>0/05). سین بیوتیک مورد استفاده اثر معنی داری بر روی کلسترول خون داشت (p<0/05). بیشترین و کمترین سطح کلسترول درخون به ترتیب در گروه شاهد و6 گرم سین بیوتیک بود. سطوح کلی فرم ها و لاکتوباسیل ها به ترتیب به طور معنی داری کاهش و افزایش پیدا کرده بودند (p<0/05). در مورد بیان ژن های التهابی هم تمام ژن ها تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند و افزایش پیدا کردند اما این افزایش در هیچ موردی معنی دار نبود و بیشترین بیان در مورد ژن 6 –il بود. نتایج ما نشان داد سین بیوتیک می تواند به عنوان محرک رشد در بره ها استفاده شود و باعث بهبود سلامتی روده آن ها شود.
مانیا بنی کمالی ساناز رمضانپور
چکیده در سال¬های اخیر اهمیت استفاده از گیاهان دارویی و فرآورده¬های حاصل از آن، نقش این گیاهان را در چرخه اقتصاد جهانی بسیار مشخص تر کرده است. گیاه دارویی اسطوخودوس فرانسوی از خانواده نعناع می باشد و کاربردهای فراوانی در جنبه های مختلف صنعت برای آن برشمرده اند. ترکیبات فراری که در ماده مؤثره اسطوخودوس بیشترین اهمیت را دارند به میزان زیادی از محیطی که گیاه در آن توسعه یافته تأثیر می پذیرند. تکنیک cdna-aflp برای شناسایی برخی از ژن های افتراقی پاسخ دهنده به تنش شوری در گیاه اسطوخودوس به کار گرفته شد. گیاه اسطوخودوس در بستر پرلیت کوکوپیت (2:1) در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار کشت گردید. تیمار شوری با غلظت های صفر، 25 و 50 میلی مولار از nacl اعمال شد. نمونه برداری از برگ و گل برای استخراج rna با روش بیوزول صورت گرفت. خالص سازی mrna از rnaکل با استفاده از کیتmrna capture انجام شد. رشته اول cdna از روی mrna توسط آنزیم رونوشت بردار معکوس ساخته شد و سنتز رشته دوم cdna با استفاده از آنزیم dna پلیمراز از روی رشته اول cdna تکمیل گردید. آنزیم هایpsti وtaqi جهت هضم آنزیمی cdna دو¬رشته ای استفاده شد. بعد از تکثیر با آغازگر¬های عمومی، cdna¬ها با آغازگرهای اختصاصی تکثیر شدند. با استفاده از 23 ترکیب آغازگری، 43 باند افتراقی از الکتروفورز عمودی با ژل پلی¬اکریل¬آمید 5 درصد جداسازی شد. بعد از تکثیر مجدد باندها با آغازگرهای اختصاصی خود و بارگذاری روی ژل آگارز، tdf 15 برای همسانه سازی تائید شد. بعد از انجام همسانه¬سازی در باکتری e.coli با استفاده از کیت کلون جت و توالی یابی آنها، ژن ها با نرم افزار blastxمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ژن هایی که درنتیجه این تحقیق شناسایی شدند در گروه های ژنی مربوط به تنش شوری مثل اکسیدوردوکتاز، انتقال سیگنال مانند کالمودولین، سرین/ ترئونین کیناز و پروتئین های غشایی، حمل¬و نقل همچون سدیم:پروتون آنتی پورتر و منیزیم ترانسپورتر، ایجاد مکانیسم دفاعی از جمله سیتوکروم p450 و پکتین استراز، دفع سموم آلدئیدی مانند ایزوبوتیرات دهیدروژناز، کنترل کیفیت پروتئین¬ها مثل چاپرون clpb و پروتئین مرتبط با یوبی کوئیتین و انتقال سیگنال¬های هورمونی مانند gamyb و استروئیدهای گیاهی طبقه بندی شدند که بسیاری از ژن¬های مربوطه نقش مستقیم در تحمل به شوری دارند. کلمات کلیدی: اسطوخودوس، تنش شوری، بیان افتراقی، cdna-aflp
نرجس خاتون عالمی رستمی احد یامچی
قارچ فوزاریوم از قارچ¬های آلوده کننده گندم در سطح جهان می¬باشد که باعث بیماری ویرانگر بلایت فوزاریومی گندم (fhb) می¬شود که علاوه بر کاهش تولید جهانی گندم، به دلیل آلودگی دانه¬ها به تجمع مایکوتوکسین¬ها از جمله توکسین don در سلامت و ایمنی مواد غذایی تاثیر بسیاری دارد. این تحقیق با هدف شناسایی پروتئین های دفاعی بیان شده دخیل در مقاومت به قارچ f. graminearum در گیاه گندم و مقایسه الگوی پروتئوم واریته های حساس و مقاوم برای شناسایی پروتئین های اختصاصی واریته مقاوم انجام شد. بدین منظورکشت بذور ارقام فلات و سومایتری در محیط کشت حاوی توکسین در دو سطح تیماری شاهد (صفر) و توکسین خالص شده don از قارچ فوزاریوم (ppm 10) صورت گرفت. نمونه¬گیری از کولئوپتیل و گیاهچه¬های دو برگی جهت استخراج پروتئین صورت گرفت و استخراج پروتئین به روش تغییریافته تری¬کلرواستیک اسید- استون انجام شد. تجزیه ژل¬های الکتروفورز دو بعدی پس از آنالیز با نرم¬افزار نشان داد که تعداد 13 لکه پروتئینی پس از تیمار با توکسین به¬طور تکرارپذیر دارای بیان افتراقی بوده که از این تعداد 7 لکه پروتئینی از رقم مقاوم جدا شد و در گروه پروتئین¬های کاندید در مکانیسم مقاومت قرار گرفت، 4 لکه پروتئینی از هر دو رقم در گروه مکانیسم دفاعی مشترک گیاه نسبت به توکسین و یک لکه از رقم حساس جداسازی و در گروه پروتئین¬های حساسیت قرار داده شد. در مرحله بعد ، پاسخ ژن الکل دهیدروژناز در آلودگی به توکسین خالص don، اسپور و عصاره قارچ در بافت¬ها و مراحل رشدی مختلف 3 رقم مقاوم و حساس گندم نسبت به fhb مورد بررسی قرار گرفت. نتایج real-time pcr نشان داد میزان بیان ژن الکل دهیدروژناز در سنبله¬های آلوده به توکسین don در 12 ساعت پس از آلودگی در رقم مقاوم سومای تری و فرونتانا افزایش شدیدی داشته است. همچنین الگوی تظاهر مشابهی از ژن الکل دهیدروژناز در هیپوکوتیل، ریشه و برگ در مرحله گیاهچه¬ای مشاهده شد، این در حالی است که بیان ژن الکل دهیدروژناز در بافت سنبله گیاه بالغ بیش از مرحله¬ی گیاهچه¬ای بوده است. الگوی بیان ژن الکل دهیدروژناز در پاسخ به توکسین don، سوسپانسیون و عصاره قارچ ثابت می¬کند که don می¬تواند به عنوان یک الیسیتور در بیان ژن الکل دهیدروژناز عمل کرده و منجر به تولید آنزیم الکل دهیدروژناز نوع 1 شود که نقش مهمی در سم¬زدایی توکسین don و سایر مایکوتوکسین¬ها در مراحل اولیه آلودگی به فوزاریوم در ارقام مقاوم دارد.
علی سعیدی پور سعید نواب پور
برخی صفات در گندم که در هیبرید نسبت به والدین، تفاوت معنی¬داری را نشان می¬دهند، پدیده هتروزیس را بروز می¬کنند. این پدیده توسط ژن¬ها و یا پروتئین¬هایی کنترل می¬شوند که شناسایی این ژن ها و پروتئین¬ها از دیدگاه ملکولی در پروژه¬های اصلاح گیاهان، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این تحقیق به منظور بررسی وجود اثر هتروزیس در مقاومت به بیماری سپتوریوز برگ گندم (septoria tritici rob. ex desm.) در رقم تجن (والد حساس)، لاین (bobwhite#1/fengkang)، (والد مقاوم) و نسل اول حاصل از تلاقی آنها انجام گرفت. بدین منظور در سال 1392، این ژنوتیپ¬ها در واحد گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان کشت گردیدند. تلقیح ارقام در یک نوبت و به شکل همزمان انجام گرفت، قبل از تلقیح، از بافت برگ پرچم (شاخص مقاومت به قارچ) نمونه گیری به عمل آمد، نمونه گیری بعدی پس از ظهور علائم بیماری بر روی برگ پرچم انجام شد. جهت بررسی وجود اثر هتروزیس از آنالیز پروتئوم بافت برگ پرچم در مراحل قبل و بعد از اسپورپاشی استفاده گردید. نتایج حاصل از آنالیز ژل¬ها در مرحله قبل از اسپورپاشی نشان داد که دو لکه پروتئینی دارای بیان افتراقی بین هیبرید و والدین می-باشد، که از این بین یک مورد مربوط به افزایش بیان و مورد دیگر حضور/ عدم¬حضور می¬باشد. تعداد چهار لکه پروتئینی در مرحله بعد از اسپور¬پاشی شناسایی شدند که از این تعداد یک مورد مربوط به تغییر جایگاه بوده، یک مورد افزایش بیان داشته است و دو مورد به حضور/ عدم¬حضور لکه پروتئینی مربوط می¬باشد.
ثریا قریشی ساناز رمضانپور
جو یکی از قدیمی¬ترین غلات است که در مناطق معتدله دنیا کشت می¬شود و رتبه چهارم را در جهان به خود اختصاص داده است. سفیدک پودری یکی ازمهم¬ترین بیماری¬های خسارت¬زا در تولید جو می¬باشد. بنابراین آگاهی از وجود ژن¬های مقاومت در بین ارقام و گونه¬های اهلی جو و همچنین موثر بودن این ژن¬ها در برابر جمعیت¬های قارچ موجود درایران بسیار با اهمیت است. به منظور بررسی تاثیر قارچ blumeria graminis(عامل سفیدک پودری) بر بیان برخی ژن¬های درگیر در واکنش مقاومت در جو، از یک ژنوتیپ حساس (رقم افضل)، یک ژنوتیپ نیمه حساس (لاین 67) و یک ژنوتیپ مقاوم (لاین 104) به بیماری سفیدک پودری جو استفاده ¬گردید. پس از کشت ژنوتیپ¬ها در گلخانه، گیاهچه¬های یک هفته¬ای مورد آلوده¬سازی قرار گرفت و در زمان¬های مختلف پس از تلقیح (10-0) روز نمونه¬برداری از گیاهان آلوده و شاهد (غیرآلوده) صورت گرفت. پس از انجماد نمونه¬ها در ازت مایع، استخراج rna از آن¬ها صورت گرفته و cdna با استفاده از کیت شرکت فرمنتاز ساخته شد و به عنوان الگو در واکنش qrt-pcr مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمون پیشرفت بیماری (audpc) و شدت بیماری (severity) لاین 104 به عنوان رقم مقاوم، لاین 67 نیمه حساس و ژنوتیپ افضل حساس شناخته شد. نتایج مولکولی نیز نشان دادند که کیتیناز و گلوکاناز که آنزیم¬های کلیدی در تخریب دیواره سلولی قارچ¬ها می¬باشند، بیان بیشتری در ژنوتیپ مقاوم داشتند. در لاین نیمه حساس تعداد رونوشت¬های ژن کیتیناز کمتر از ژنوتیپ مقاوم و بیشتر از ژنوتیپ حساس بود. بیشترین میزان بیان ژن کیتیناز در ژنوتیپ مقاوم در تیمار 12 ساعت پس از آلودگی و کمترین میزان بیان آن در همین تیمار در ژنوتیپ حساس بود. در مورد سه ژن دیگر (گلوکاناز، پراکسیداز و فنیل آلانین آمونیالیاز)، میزان بیان در ژنوتیپ مقاوم بیشتر از ژنوتیپ حساس بود. نتایج آزمون فعالیت آنزیمی در مورد پراکسیداز، کاتالاز و پلی¬فنول¬اکسیداز نیز تایید کننده سطح بیشتر فعالیت آن¬ها در ژنوتیپ مقاوم بود.
سکینه اکبریان ساناز رمضانپور
عوامل محیطی سبب تغییراتی در رشد و نمو گیاهان دارویی و نیز کمیت و کیفیت مواد موثره آنها می شود. شوری خاک یکی از عوامل محدود کننده در کشت گیاهان در بسیاری از نواحی جهان مخصوصا در نواحی خشک و نیمه خشک می باشد.نعناع فلفلی (mentha piperita) یک گیاه دارویی ارزشمند است که به دلیل کاربرد گسترده آن در صنایع مختلف، در سطح وسیعی از مزارع کشت می شود. هدف از اجرای این تحقیق بررسی بیان 2 ژن فسفولیپازc و گلوتامین سنتتاز در پاسخ به تنش شوری در گیاه نعناع فلفلی با استفاده از تکنیک real time pcr بود. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. تنش شوری در پنج سطح مختلف به میزان 25، 50، 75، 100 و 150 میلی مولارnacl اعمال شد. نمونه برداری از بافت برگ و ریشه انجام گرفت. پس از یک هفته اعمال تنش شوری،الگوی بیان ژن فسفولیپاز cدر بافت برگ نشان داد که در سطح شوری 25 میلی مولار تقریبا 7 برابر افزایش بیان وجود داشت که این افزایش معنی دار بود. بیان این ژن در بافت ریشه نعناع فلفلی پس از یک هفته اعمال تنش، در سطوح شوری 25 و 100 میلی مولار تقریبا 3 برابر و در سطوح 50 و 75 میلی مولار به ترتیب 12 و 14 برابر نسبت به شاهد کاهش یافت.نتایج نشان داد بیشترین میزان بیان ژن فسفولیپازc در بافت برگ یک هفته پس از اعمال سطح شوری 25 میلی مولار بود در حالی کهکمترین میزان بیان این ژن در بافت ریشه و یک هفته پس از اعمال سطح شوری 75 میلی مولار بود. ژن گلوتامین سنتتاز فقط در بافت برگ 24 ساعت پس از اعمال سطح شوری 150 میلی مولار بیان شد و در شاهد و سایر تیمارها بیان نشد. چون هدف آزمایش بررسی الگوی بیان ژن به صورت نسبی بود، دیگر نیازی به real time pcr نبود.