نام پژوهشگر: جلال قادری
لقمان احمدی مختار قبادی
به منظور بررسی اثر کود آهن بر برخی خصوصیات کیفی، کمی، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی نخود زراعی و همچنین نحوهی کاربرد کودآهن (خاککاربرد و محلولپاشی) و نیز زمان استفاده در مراحل فنولوژیک مختلف گیاه، آزمایشی در سال زراعی 91-1390 در مزرعهی تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه اجرا شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات (کرتهای یکبار خرد شده) در قالب طرح پایهی بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. شرایط آبیاری تکمیلی و تنش خشکی به عنوان فاکتور اصلی قرار گرفتند. زمان و نحوهی کاربرد کود آهن در هشت سطح شامل عدم کاربرد کود آهن (f1)، مصرف خاککاربرد کود آهن (f2)، محلولپاشی در مرحلهی شاخهدهی (f3)، محلولپاشی در مرحلهی گلدهی (f4)، محلولپاشی در مرحلهی غلافبندی (f5)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی شاخهدهی (f6)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی گلدهی (f7)، خاککاربرد + محلولپاشی در مرحلهی غلافبندی (f8)، به عنوان فاکتور فرعی قرار داده شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسهی میانگینها نشان داد که اثر فاکتور رژیم رطوبتی بر روی اکثر صفات مورد بررسی معنیدار بوده و تیمار آبیاری تکمیلی در اکثر صفات نسبت به تنش خشکی برتری نشان داد. فاکتور کود آهن بر صفات مهمی چون عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در غلاف، شاخص برداشت، میزان آهن دانه، درصد پروتئین، میزان سبزینگی، شاخص سطح برگ، فعالیت ویژهی آنزیم کاتالاز و فعالیت ویژهی آنزیم پراکسیداز اثر معنیداری داشت. تیمار f7 از نظر عملکرد دانه (1614 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد بیولوژیک (3683 کیلوگرم در هکتار)، درصد پروتئین دانه (7/27 درصد)، فعالیت ویژه آنزیم کاتالاز (2/346 واحد در میلیگرم پروتئین) و پراکسیداز (2/106 واحد در میلیگرم پروتئین) بیشترین مقادیر را به خود اختصاص داد. با این وجود، میزان آهن دانه (88/66 میلیگرم در کیلوگرم) در تیمار f8 بیشتر بود.
علی عبداللهی آرپناهی محمد جعفر ملکوتی
به منظور تعیین ضرایب معادله میچرلیخ- بری در راستای تعیین نیاز کود پتاسیمی مزارع که برای انجام توصیه صحیح کودی توسط آزمایشگاه های تجزیه خاک، آب و گیاه مورد نیاز می باشد، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با پنج تیمار به شرح تیمار اول (شاهد)= عرف زارع (np)؛ تیمار دوم= np + ریزمغذی ها؛ تیمار سوم= np + ریزمغذی ها + 100 کیلوگرم در هکتار کلرور پتاسیم؛ تیمار چهارم = np + ریزمغذی ها + 200 کیلوگرم در هکتار کلرور پتاسیم (قبل از کاشت و پنجه دهی) و تیمار پنجم= np+ ریزمغذی ها + 300 کیلوگرم در هکتار کلرور پتاسیم (قبل از کاشت + پنجه دهی و ساقه رفتن)، به مدت یک سال زراعی (87-1386) در مزارع گندم منطقه سرپل ذهاب کرمانشاه اجرا شد. قبل از کاشت یک نمونه خاک مرکب از عمق 0 تا 30 سانتیمتری از مزارع مورد بررسی و یک نمونه آب برای انجام تجزیه های فیزیکوشیمیائی تهیه گردید. یک سوم اوره به همراه تمام کودهای ریزمغذی و سوپر فسفات ترپیل قبل از کاشت و مابقی کود اوره در دو مرحله همراه با تیمارهای کود پتاسیمی مصرف گردید. اندازه کرت ها 20 متر مربع (5*4 متر)، فاصله تیمارها و تکرارها به ترتیب 1 و 1/5 متر و گندم رقم چمران (رقم غالب در منطقه) (triticum aestivum l.) بود. نتایج آزمایش نشان داد که از 12 مزرعه مورد آزمایش، وزن هزار دانه در 6 مزرعه، عملکرد دانه در 11 مزرعه در سطح 5% معنی دار گردید. در حالی که میانگین عملکرد دانه گندم در قطعات شاهد (بدون مصرف پتاسیم) 3608 کیلوگرم در هکتار بود، این رقم در تیمار پنجم با میانگین 157 میلی گرم در کیلوگرم پتاسیم قابل استفاده خاک تا 4025 کیلوگرم در هکتار (12 درصد) افزایش یافت که در سطح 5 درصد معنی دار گردید. ضرایب c1 و c معادله میچرلیخ- بری به ترتیب، 0016/ و 0085/0 بدست آمد. با آگاهی از رابطه میچرلیخ- بری ( log (a-y) = log a - c1b – cx ) و با داشتن ضرایب مربوطه، می توان بدون مصرف و یا با مصرف مقدار معینی کود پتاسیمی (x)، عملکرد مزرعه گندم را با تعیین مقدار پتاسیم قابل استفاده آن، پیش بینی نمود. همچنین با توصیه مقدار معینی کود پتاسیمی، عملکرد مزرعه گندم را با علم به پتانسیل تولید منطقه پیشاپیش تعیین نمود. به دلیل کمبود بارندگی، سرما و گرمای بیش از حد رایج در سال زراعی تحت بررسی، متوسط عملکرد گندم کمتر از حد رایج بود، نظر به اینکه عملکرد بدست آمده در این پژوهش، معرف عملکرد رایج منطقه نمی باشد، لازم است این آزمایش تحت شرایط طبیعی در نقاط مختلف کشور برای محصولات مختلف زراعی از جمله گندم مجدداً تکرار شود تا آزمایشگاه های بخش خصوصی را برای انجام توصیه صحیح کودی یاری نمود.