هوش تجاری یک مفهوم مدیریتی است که به مدیران در سازمان ها کمک میکند که اطلاعات را مدیریت کنند و تصمیمات واقعی و درست اتخاذ کنند. بعضی هوش تجاری را به عنوان فرآیند تبدیل داده به اطلاعات و سپس تبدیل این اطلاعات به دانش تعریف کرده اند. این مفهوم تبدیل به یک روند محبوب برای تجارت هایی شده است که خواستار ایجاد ارزش افزوده در فرآیند تصمیم گیریشان هستند. علاوه بر این اندازه گیری میزان بلوغ سیستم های هوش تجاری به عنوان یک موضوع مهم در نظر گرفته میشود. هوش تجاری همچون توسعه نرم افزار یک فرآیند محسوب میشود که با مولفه هایی همچون گردش کار و مصنوع بیان میشود. در مهندسی نرم افزار مدل یکپارچه بلوغ ظرفیت تعریف شده تا سطوح مختلف بلوغ فرآیند نرم افزار را بیان کند. در این تحقیق مفاهیم اصلی مدل یکپارچه بلوغ ظرفیت برای اندازه گیری میزان بلوغ فرآیند هوش تجاری در نظر گرفته شده است. این تحقیق سطح بلوغ فعالیت های هوش تجاری را علاوه بر آینده هوش تجاری در صنعت بانکداری ایران مشخص میکند. این تحقیق همچنین حوزه های کلیدی بهبود در فرآیند هوش تجاری در صنعت بانکداری ایران را مشخص میکند. علاوه بر این نقاط قوت و ضعف بانک های ایران در فرآیند هوش تجاری را عنوان میکند. در ابتدا مدلی برای هوش تجاری در نظر گرفته شد و عواملی که در فرآیند هوش تجاری تاثیر گذارند، سپس براساس این عوامل پرسشنامه ای برای اندازه گیری میزان بلوغ طراحی شد. نود و نه پرسشنامه جمع آوری شد و با به کار گیری تحلیل عاملی داده ها و مدل سنجیده شدند. همچنین برای سنجش قدرت مدل آزمون رگرسیون انجام شد و در آخر سطوح بلوغ هوش تجاری در صنعت بانکداری ایران اندازه گیری و معرفی شد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

چکیده ندارد.

امروزه در اقتصاد جهانی هیچ بازاری فاقد رقابت نمی باشد و با تکیه به بازار داخل، در آینده شرکت ها توان مقابله با این رقابت را ندارد. بنابراین بین المللی شدن، لازمه ی هر واحد تجاری در کشورهای در حال توسعه است تا با ورود به بازار های خارجی با فشار حاصله از رقابت، کمبود کمک ها و حمایت های دولت مقابله کند. برای حصول این امر، مخصوصاً در ایران که صادرات غیر نفتی در مقایسه با صادرات نفتی سهم کوچکی دارد، نیاز مبرمی به مدل فرایند بین المللی شدن احساس می شود. هدف از این مطالعه بررسی فرایند بین المللی شدن شرکت های ایرانی صادراتی سیم و کابل(مورد کاوی) و یافتن مدل می باشد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که مدل بدست آمده توسط mtigwe-2005 برای فضای ایران مناسب است؛ با این تفاوت که برخی از خصوصیات همچون سن شرکتها باید حذف شود و دو زیرفرایند "مشوق های صادرات" و"مشکلات صادرات" نیاز به تغییر دارند. این تحقیق نشان میدهدکه مشوق های صادرات در ایران عبارتند از: تمایل به رشدوارتقا ، کاهش احتمال خطر، استفاده از جایزه های صادراتی، اشباع و محدودیت بازار داخل، بکارگیری کل ظرفیت تولیدو توسعه نام تجاری. مشکلات صادرات در ایران عبارتند از: موقعیت سیاسی ایران (مانندتحریم ها)، وضعیت نامساعد سیستم حمل ونقل وگمرک در ایران، کمبود سرمایه و نقدینگی، کمبود کمک های دولت به صادرکنندگان در مقایسه با بقیه کشورها وتهیه مواد اولیه با کیفیت