نام پژوهشگر: صفر فضلی
مرضیه غلامپور محسن الوندی
اهداف سازمان بوسیله هیئت مدیره یا بوسیله مدیریت عالی سازمان تعیین می شود و طرح و ساختار سازمان با توجه به این اهداف مشخص می گردد. جهت تعیین اهداف می توان عوامل موثر بر بقای سازمان یا به عبارتی عوامل استراتژیک سازمان را شناسایی و رسیدن به اهداف آنها و رضایت بخشی ذینفعان سازمان را جزو هدف های اصلی سازمان بشمار آورد، زیرا عوامل استراتژیک مستقیماٌ بر بقاء و اثربخشی سازمانی تأثیر دارند و می توان با اولویت بندی اهداف عوامل استراتژیک و خود عوامل، میزان توجه سازمان به ارضای نیازهای آنها را تعیین نمود تا اثربخشی سازمانی بالاتر رود. اثربخشی به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان اهدافش را محقق می سازد، تعریف شده است . در این تحقیق ابتدا به تعیین ذینفعان شرکت حمل و نقل بین المللی خلیج فارس پرداختیم و سپس اهداف مربوط به ذینفعان به وسیله مدیران شرکت مذکور مشخص گردید. پس از آن با استفاده از داده های پرسشنامه ذینفعان و اهدافشان به وسیله روش کمّی topsis اولویت بندی شدند. در نهایت ذینفع مشتریان در اولویت اول و تأمین کنندگان در اولویت دوم قرار گرفتند. پس از آن اهداف مربوط به ذینفعان اولویت بندی شدند که اهداف پرداخت به موقع به تأمین کنندگان و حمل به موقع، ایمن و سریع کالاهای اساسی در رتبه اول و دوم قرار گرفتند.
مالک طهوری صفر فضلی
مقدمه : هدف این پژوهش ارائه و بکارگیری رویکرد جدیدی برای غربالگری سهام بر اساس رویکرد تصمیم گیری و بهینه سازی چند معیاره می باشد. روش تحقیق : دو معیار عمومی در این تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. معیار اول به عنوان معیار سلامت شرکت ها عمل می نماید و دومین معیار، موفقیت بازار شرکت ها می باشد. رویکرد پیشنهادی مبتنی بر انتخاب سهام هایی است که همبستگی بالایی بین عملکرد مالی و موفقیت بازار آنها وجود دارد. دو استراتژی متفاوت برای غربالگری سهام و سه رویکرد رایج برای تجمیع معیارها به کار گرفته شده است. معیار اساسی برای انتخاب شرکت های مناسب برای سرمایه گذاری، نزدیکی دو شاخص سلامت مالی شرکت ها و موفقیت بازار آنها می باشد. یافته ها: با استفاده از مدل پیشنهادی در فصل و داده های جمع آوری شده از گزارش های مالی شرکت های دارو سازی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران، به غربالگری سهام در این صنعت پرداخته شد که نهایتا از میان تعداد بیست و چهار شرکت، شش شرکت توسط هر روش غربال گردید و مشخص شد که پنج شرکت به صورت همزمان توسط هر دو مدل غربال گردیده اند. نتایج : نشان داده شده است که این رویکرد از مورد توجه قرار گرفتن شرکت های نا مناسب جلوگیری می نماید. یعنی آن شرکت هایی که موفقیت بازار آنها بر اساس مواردی از جمله شایعات و اطلاعات نادرست است. رویکرد طراحی شده به افرادی پیشنهاد می گردد که سرمایه گذاری در سهام شرکت هایی را ترجیح می دهند که نزدیکی عملکرد مالی در سال گذشته و موفقیت بازار آنها در سال جاری به اثبات رسیده باشد.
کاوه طهماسبی پور صفر فضلی
هدف از انجام این پروژه، کمک کردن به گردشگران متقاضی اقامت در هتل های تهران برای یافتن هتل مناسب ایشان است. این موضوع به وسیله یک سیستم خبره فازی انجام می شود. سیستم خبره ای که طراحی شده است، ابتدا میزان مطلوب معیارهای انتخاب هتل از دید گردشگر را از وی می پرسد. سپس معیارهای اعلام شده توسط کاربر را با شرایط هتل های تهران بر اساس قواعد سیستم خبره فازی مقایسه می کند و هتل ها را متناسب با شرایط کاربر مرتب می کند. علاوه بر این، سیستم اقدام به ارزیابی هر کدام از هتل ها با عبارات کلامی همچون مناسب، نسبتاً مناسب، نسبتاً نامناسب و نظایر آن نموده و به منظور کمک به تصمیم گیری کاربر، این موارد را نیز به وی اعلام می کند. گردشگر، پس از مشاهده نتایج رتبه بندی و ارزیابی هتل ها، می تواند نسبت به مشاهده جزئیات هر هتل اقدام، و با اطلاعات بهتری محل اقامت مطلوب خود را انتخاب کند. برای انجام این پژوهش، ابتدا پرسشنامه ی خاصی برای تعیین مهم ترین معیارهای انتخاب هتل از دید گردشگران، طراحی و به بیش از 300 گردشگر تحویل گردید. به کمک نتایج حاصل از پرسشنامه، 30 معیار مهم انتخاب هتل شناسایی شد. در مرحله بعدی، به کمک روش تحلیل عاملی، این معیارها در قالب هفت عامل اصلی طبقه بندی شدند که معرف معیارهای اصلی انتخاب هتل محل اقامت می باشند. با توجه به عامل های تعیین شده و ملاحظات مربوط به ورودی های سیستم خبره فازی، معیارهایی که توسط سیستم باید مورد ارزیابی قرار گیرد، مشخص و اطلاعات مورد نیاز از بیش از 40 هتل تهران جمع آوری شد. سپس قواعد و مجموعه های فازی سیستم خبره تعیین گردید. سیستم خبره فازی با توجه به معیارها، وزن هر معیار(اولویت هر معیار از دید کاربر)، مجموعه های فازی تعیین شده برای هر معیار و مجموعه قواعد تعریف شده، اقدام به امتیازدهی به هتل ها و همچنین رتبه بندی و ارزیابی آن ها می نماید. سپس، سیستمِ طراحی شده، به شکل یک نرم افزار ایجاد گردید و در آخرین مرحله انجام پژوهش، مورد ارزیابی نیز قرار گرفت که نتایج حاصل از ارزیابی، بیانگر موفقیت آمیز بودن پژوهش صورت گرفته می باشد.
سیامک راثی پور محسن الوندی
در پاسخ به افزایش رقابت، کوتاه شدن چرخه عمر محصولات و تغییر سریع سلایق مشتری، بسیاری از شرکتها بر زنجیره تامین، به عنوان وسیله ای برای دستیابی به مزیت رقابتی بلند مدت، تاکید وتمرکز نموده اند. یکی از اجزاء مهم مدیریت زنجیره تامین، مسئله ارزیابی و انتخاب تامین کننده می باشد که در اصل یک مسئله تصمیم گیری چند معیاره است. در این زمینه از مدل های ahp و tco می توان نام برد که در این تحقیق با توجه به معیارهای انتخاب شده به منظور ارزیابی عملکرد و انتخاب بهترین تامین کننده از بین 6 تامین کننده قطعه مهره برنجی کارخانه هود کن در سال 87 ، با هدف کاهش هزینه ها و بهبود مدیریت انتخاب تامین کننده از این دو مدل استفاده شده است. با توجه به موجود نبودن منابع کافی در زمینه tco، این تحقیق می تواند به عنوان منبعی جدید جهت کمک به پژوهشگران در راستای این مدل مورد استفاده قرار گیرد. از مزایای دیگر این تحقیق اجرای آن در صنایع لوازم خانگی می باشد چرا که این صنعت تا کنون کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این تحقیق پس از بررسی معیارهای موجود در زمینه انتخاب تامین کننده، با طراحی یک پرسشنامه معیارهای نهایی مربوط به ارزیابی و انتخاب تامین کننده از دیدگاه متخصصان صنعت لوازم خانگی انتخاب و بر اساس مدل tco به چهار گروه اصلی تقسیم شدند. پس از آن با جمع آوری اطلاعات مربوط به مدل tco از طریق بانک اطلاعاتی هود کن و تامین کنندگان آن، به رتبه بندی تامین کنندگان با استفاده از این مدل پرداخته شد و در ادامه با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مدل ahp با استفاده از پرسشنامه مقایسات زوجی، رتبه بندی تامین کنندگان با استفاده از این مدل انجام گردید. شایان ذکر است که داده های مدل ahp با استفاده از نرم افزار ec مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و محاسبات مدل tco نیز به روش دستی انجام شده است. در نهایت نیز با اجرای آزمون علامت زوج نمونه ای مشخص گردید که الویت بندی تامین کنندگان توسط دو رویکرد ahp و tco متفاوت بوده و با استفاده از پرسشنامه ای دیگر مبنی بر نظر متخصصان و اجرای آزمون t استیودنت مشخص گردید که از نظر متخصصان ahp و tco الویت بندی متفاوتی ارائه می دهند.
محمد کریمی محسن الوندی
هر سازمان به منظور آگاهی از میزان عملکرد و مطلوبیت فعالیت واحدهای خود به یک نظام ارزشیابی جهت سنجش این مطلوبیت نیاز دارد و این موضوع برای مؤسسات مالی از جمله بانک ها اهمیت بیشتری دارد. شعب این مؤسسات عملاً با وجود انجام وظایف مشابه، به دلیل قرار گرفتن در شرایط محیطی متفاوت و تأثیرپذیری از آن شرایط، عملکرد متفاوت خواهند داشت. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر متغیر محیطی بر امتیاز کارایی شعب بانک، به عنوان واحدهای تصمیم گیری ( dmu) می باشد. با توجه به مزیت مدل غیر پارامتریک تحلیل پوششی داده ها( dea) نسبت به سایر مدلهای پارامتریک و غیر پارامتریک، جهت سنجش کارایی از مدل dea استفاده گردید و به دلیل اینکه مناطق تحت پوشش هریک از شعب بانک تفاوت قابل توجهی با یکدیگر دارند، از متغیر محیطی تراکم جمعیت به عنوان یکی از ورودی های مدل در محاسبه کارایی، به روش dea فازی، استفاده گردید. نمونه ای شامل 56 شعبه از بانک ملت انتخاب گردید. پس از مدلسازی کارایی بر مبنای مدل پایه ایbcc ورودی محور، مسأله یکبار در حال قطعی و بار دیگر در حالت فازی (با روش برشα و تئوری امکان ) حل گردید. در حالت قطعی تعداد 17 و در حالت فازی (با تأثیر متغیر محیطی تراکم جمعیت) تعداد 18 شعبه کارا محاسبه گردید و همچنین میانگین امتیاز کارایی در حالت فازی نسبت به حالت قطعی افزایش یافت.مقایسه دو مدل قطعی و فازی نشان می دهد میان متغیر محیطی و امتیاز کارایی همبستگی ضعیف و معکوس وجود دارد، با افزودن متغیر محیطی تراکم جمعیت به متغیرهای سنجش کارایی، ضمن افزایش میانگین امتیاز کارایی و تعداد شعب کارا، درجه بندی شعب نیز تغییر می یابد.
معصومه دانش شکیب صفر فضلی
چکیده* مقدمه – روش های رایج تفکیک و رتبه بندی بنگاهها در بورس اوراق بهادار تهران، به علت عدم کارایی از قابلیت اتکاء کمی برخوردار بوده، نتایج حاصل از آنها فاقد اعتبار می باشند. هدف از این پژوهش ارائه مدلی است که با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری و ضمن برخورداری از توان بالاتر، مسئله انتخاب و رتبه بندی را بطور بهینه حل نماید. روش تحقیق – چنانچه رویکردها به درستی ترکیب شوند می توانند ضمن حفظ نقاط قوت هر تکنیک، نقاط ضعف آن را توسط نقاط قوت دیگری جبران نمایند. در این پژوهش دو مدل ترکیبی در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها با استفاده از نسبت های مالی ارائه می شود. یکی از این رویکردها بر مبنای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تکنیک الویت بندی با تشابه به راهحل ایدهآل (topsis) است و دیگری بر مبنای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و topsis می باشد. مقایسه این مدلها، شباهت ها و تفاوت های آنها را آشکار نموده، همچنین برتری fahp بر ahp را که به دلیل استفاده از اعداد فازی در بسیاری از پژوهش ها مورد پذیرش قرار گرفته است، مورد بررسی قرار می دهد. به منظور به کارگیری مدل مفهومی پژوهش در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها؛ جامعه آماری کلیه شرکت های صنعت سیمان بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1380 تا 1386 در نظر گرفته شد. با توجه به استفاده از روش مقطعی در این پژوهش؛ دادهها برمبنای (سال– مشاهده) بیان می گردد که به معنی تعداد مشاهدات در سالهای مورد بررسی است و مجموع مشاهدات برای 30 شرکت صنعت سیمان 189 (سال– مشاهده) می باشد. به منظور افزایش قابلیت اعتبار نتایج تحقیق، از بین اعضای جامعه آماری ذکر شده نمونه گیری به عمل نیامده، تمامی مشاهدات مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین پژوهش حاضر از جمله تحقیقات کاربردی بوده، مدل هایی ترکیبی در حل مسئله رتبه بندی ارائه می نماید که قادر به رتبه بندی و تصمیم گیری های مالی و غیرمالی است. یافته های پژوهش –وزن نسبت های مالی با توجه به نظرات گروههای مختلفی از خبرگان تعیین، بدین ترتیب هر نسبت به میزان اهمیت آن در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها دخیل می گردد و رتبه هر شرکت با توجه به مدل های ارائه شده، مشخص می شود. به منظور مقایسه نتایج حاصل از دو رویکرد ترکیبی و انتخاب رویکرد بهینه، وزن ها، نتایج رتبه بندی و توان رویکردها در تفکیک گزینه ها با استفاده از آزمون های آماری مورد مقایسه قرار گرفت. نتیجه گیری – نتایج پژوهش ضمن ارائه رتبه بندی شرکت ها نشان می دهد که نه تنها نتایج حاصل از وزن معیارها و رتبه بندی گزینه ها توسط دو رویکرد ترکیبی می تواند یکسان در نظر گرفته شود، بلکه همچنین توان دو تکنیک در تفکیک گزینه ها نیز مشابه می باشد، بنابراین برتری fahp بر ahp و بلعکس رد شده، تنها تفاوت در نحوه عمل و محاسبه نتایج دو تکنیک مشاهده می گردد.
منا حیدربیگی محسن الوندی
بقا در بازار امروزدر گرو حفظ توان رقابتی در مقابل رقبای قدرتمند در عرصه تجارت است که این امر مستلزم افزایش رضایت مشتری است. استفاده از آموزه ها و نظامهای کیفی در صدر برنامه های بسیاری از واحد های کسب و کار قرار گرفته است. بدین جهت شش سیگما که کارایی بالایی در شناسایی و حذف مشکلات فرایند دارد مورد استفاده قرار میگیرد.صنعت بیمه به عنوان صنعتی سودآور است و با توجه به رقابت شایان توجهی که در این عرصه وجود دارد ارتقای کیفیت خدمات این شرکتهاضروری می نماید. بیمه عمر یکی از انواع بیمه های عمر است که تقاضای زیادی برای آن وجود دارد و کاهش خطا در فرایند صدور آن موجب کاهش زمان و هزینه خواهد گردید که به نوبه خود افزایش رضایت مشتری را در پی خواهد داشت. این پژوهش با هدف بررسی فرایند صدور بیمه نامه عمر با رویکرد شش سیگما صورت پذیرفته است.تحقیق حاضر از لحاظ نوع هدف جزء پژوهش های کاربردی به حساب می آید. به علاوه، از نظر نوع روش تحقیقف، توصیفی- پیمایشی است .شایان ذکر است که مطالعات کتابخانه ای و میدانی شامل مصاحبه و پرسشنامه به منظوراستخراج نیازهای مشتریان و ارائه راهکارهای بهبود دهنده صورت پذیرفته است.این پژوهش به شامل پنج فاز میباشد که در هر مرحله از ابزارهای مختلفی بهره گرفته شده است. در مرحله اول در فاز تعریف، منشور پروژه تدوین شد و نمودار جریان فرآیند صدور بیمه نامه عمر با در نظر گرفتن روش اجرایی صدور ترسیم گردید.در فاز دوم یعنی اندازه گیری، تعیین معیارهای بحرانی کیفیت از نظر مشتریان استخراج شده است و سطح سیگما و شکستهای بالقوه فرایند محاسبه و فرایندهای دارای ریسک بالا شناسایی شد.در فاز سوم در مرحله تحلیل داده ها ،کنترل آماری فرآیند صورت گرفت. تجزیه و تحلیل جزیی فرآیند به منظور شناسایی خطاها و استخراج علل خطاها با کمک نمودار علت و معلول انجام شده است.در مرحله چهارم با نظرسنجی از اساتید و کارشناسان و با در نظر گرفتن مشکلات شناسایی شده راهکارهایی برای بهبود ارائه شد. با استفاده ازاین راهکارها گزینه هایی برای طراحی آزمایشات ارائه گردید نتایج حاصل از آزمایشات صورت گرفته امکان ترسیم مدل جدید صدور بیمه نامه عمر را فراهم ساخت.
مسعود احمدزاده صفر فضلی
مقدمه- مسأله انتخاب سهام مناسب و پربازده یکی از مسأیلی است که ذهن سرمایه گذاران را بسیار مشغول کرده است. در این تحقیق سعی شده تا ضمن بررسی مدل های dea (مدل ccr، مدل bcc) جهت انتخاب سهام و تشکیل پرتفوی بهینه، میزان کارایی آن با مدل اثر اندازه و بازده صنعت مقایسه شود، تا با انجام ارزیابی مقایسه ایی تکنیک برتر جهت انتخاب سهام و تشکیل پرتفوی به سرمایه گذاران معرفی گردد. روش تحقیق- در این بررسی از مدل های dea (مدل ccr، مدل bcc) به منظور ارزیابی کارایی شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران و تشکیل پرتفوی بهینه از میان شرکت هایی با کارایی بالا استفاده شده است. علاوه براین میزان بازده پرتفوی تشکیل شده به وسیله شرکت های کوچک، مدل های dea و بازده صنعت با استفاده از داده های مالی گذشته با یکدیگر مقایسه شده اند. از آنجایی که میزان کارایی مدل های dea در مباجث تولیدی و خدماتی به اثبات رسیده، لذا در این تحقیق سعی شده کارایی آن در مباحث مالی نیز مورد بررسی قرار گیرد. به منظور ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها به وسیله مدل های dea؛ جامعه تحقیق، شامل شرکت های فعال در شش صنعت خودرو سازی، کانی های فلزی، کانی های غیر فلزی، دارو، سیمان و محصولات شیمیایی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد، که در طول بازه زمانی سه ساله (سه ماهه چهارم سال 1385تا سه ماهه سوم 1387) فعالیت داشته اند. شرکت هایی که سال مالی آن ها 29/12/ xxxx و اطلاعات مالی آنها در دسترس باشد، وارد نمونه تحقیق می شوند، لذا تعداد نمونه ها در هر دوره متفاوت خواهد بود که تعداد آن در دوره های مختلف بین 85-54 شرکت متغیر می باشد. تحقیق حاضر در دسته تحقیقات ارزیابی و توصیفی قرار می گیرد. یافته ها- میزان کارایی هر کدام از شرکت ها با توجه به داده های ورودی (میانگین داراییها، میانگین حقوق صاحبان و بهای تمام شده فروش) و خروجی (سود خالص، سود عملیاتی و درآمد) به وسیله مدل های dea تعیین گردید. هم چنین شرکت های کوچک موجود در هر صنعت با توجه به ارزش بازارشان مشخص شدند. به منظور مقایسه نتایج حاصل از مدل های dea و اثر اندازه و معرفی مدل برتر، میزان بازده پرتفوی و بازده ریسک تعدیلی پرتفوی آنها با یکدیگر و با بازده صنعت، با استفاده از آزمون های آماری مورد مقایسه قرار گرفت. نتیجه گیری- نتایج نشان می دهند که پرتفوی انتخابی مدل های dea در مقایسه با بازده صنعت دارای بازدهی بیشتری هستند، اما این مورد در مقایسه با مدل اثر اندازه صادق نیست. هم چنین میزان بازده ریسک تعدیلی پرتفوی مدل های dea با مدل اثر اندازه و بازده صنعت دارای اختلاف معناداری نمی باشند. لذا استفاده از مدل های dea و اثر اندازه به عنوان یک استراتژِی انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران می توانند دارای کارایی مناسبی بوده، اما برتری هر کدام از این دو تکنیک بر یکدیگر رد شده است.
خدیجه محمدیان محسن الوندی
روش تحقیق - در پروژه ی حاضر، تلاش شده است تا با بهره گیری از دو تکنیک qfd و ahp، نیازهای پیاده سازی موفق نظام مالیات بر ارزش افزوده، شناسایی و اولویت بندی شوند. از سویی دیگر، به جهت داشتن معیاری برای مقایسه، نیازهای مشتریان - که در این تحقیق، از آن ها با عنوان مودیان نظام مالیاتی نام برده می شود- یک بار با روش ahp و براساس نظر کارشناسان نظام مالیاتی و بار دیگر براساس نظر مودیان، اولویت بندی شده و جداگانه وارد خانه ی کیفیت شده اند. پژوهش حاضر در سطح اداره کل امور مالیاتی استان قزوین انجام و با توجه به ماهیت آن، از هر دو روش کتابخانه ای و میدانی بهره گیری شده است. اعتبار پرسشنامه های مربوط به مقایسات زوجی ahp، با استفاده از نرخ ناسازگاری محاسبه شده و جهت افزایش اعتبار داده های جمع آوری شده نیز از نظرات متخصصانی استفاده شده است که از ابتدای اجرای این نظام، حضور داشته اند. دو اولویت بندی محاسبه شده برای راه حل ها از طریق هر دو روش ترکیبی qfd-ahp و روش qfd، از طریق آزمون های آماری مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتیجه گیری- نتایج حاکی از این هستند که اجرای این نظام در ایران، با مشکلات زیادی مواجه شده که عوامل زیادی در آن دخیل هستند به این جهت که آغاز اجرای آن بدون بسترسازی کامل و ایجاد زیرساختارهای لازم انجام گرفته است. بهبود فناوری اطلاعات و کاهش تعداد بخشنامه ها، از جنبه های مهم در این نظام مالیاتی هستند. از طرفی نتایج حاصل از هر دو روش qfd-ahp و qfd در اولویت بندی راه حل ها نیز یکسان بوده و این امر نشان می دهد که نظرات مودیان و کارشناسان، تقریباً مشابه می باشد. واژگان کلیدی- مالیات بر ارزش افزوده (vat)، استقرار نظام مالیات بر ارزش افزوده، توسعه تابع کیفی (qfd)، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (ahp).
غلامحسین شهریان سید مجید الهی
ارزیابی عملکرد، یکی از وظایف اصلی هر سازمان، و یکی از وجوه مدیریت عملکرد می باشد، که در گذشته بیشتر از طریق به کارگیری شاخص های مالی اجرا شده است. از آنجایی که در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش، فعالیتهای ارزش آفرین سازمانها فقط متکی به داراییهای مشهود آنها نیست، توجه صرف به دیدگاههای مالی برای ارزیابی عملکرد به تنهایی با مشکلات و نارسائیهایی همراه است، لذا استفاده از مدلهای ارزیابی چند بعدی نظیر کارت امتیاز متوازن که از منظرهای مختلف سعی در ارزیابی عملکرد دارد گسترش یافته است. در این مطالعه یک مدل ارزیابی عملکرد مبتنی بر کارت امتیاز متوازن فناوری اطلاعات (it bsc) که شامل پنج وجه (مزایا، عملیاتی، کاربر محوری، تکنولوژی، و رقابت استراتژیک) می باشد به همراه تحلیل شبکه ای (anp) و منطق فازی (fuzzy) ، مورد استفاده قرار می گیرد. در این خصوص برای ارزیابی عملکرد، در مرحله اول چشم انداز، استراتژیهای فناوری اطلاعات، و شاخصهای مرتبط با هر کدام از مناظر کارت امتیاز متوازن فناوری اطلاعات مشخص می گردد. در مرحله دوم با استفاده از نظر نخبگان وزن شاخصها، وجوه کارت امتیاز متوازن و استراتژیها بر اساس تحلیل شبکه-ای و به صورت فازی تعیین می گردد. در مرحله سوم بر اساس نظر نخبگان و مشتریان این واحد به هر شاخص امتیاز داده می شود، و در مرحله آخر بر اساس وزنهای محاسبه شده، و امتیازات شاخصها عملکرد واحد اندازه گیری می شود. مدل پیشنهادی برای ارزیابی عملکرد واحد فناوری اطلاعات شرکت مهندسی و ساخت تجهیزات مپنا در سال 1389 بکار گرفته شد، و عملکرد این واحد 52% محاسبه و ارزیابی گردید.
رسول تقی زاده محسن الوندی
هدف این پژوهش، انجام مقایسه بین روش رتبه بندی فازی و ترکیب آنالیز روابط خاکستری با تاپسیس فازی، در انتخاب پورتفوی بهینه از بین شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در سال 1387 است. برای انجام این کار ابتدا از روش رتبه بندی فازی برای انتخاب پورتفوی بهینه برای شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. این کار با ایجاد تعداد زیادی پورتفوی تصادفی و سپس رتبه بندی فازی آنها انجام پذیرفت. سپس ارزیابی عملکرد مالی شرکتهای موجود در پورتفوهای بهینه انجام گرفت. بدین منظور با استفاده از آنالیز روابط خاکستری، نسبتهای مالی برای شرکتهای موجود در پورتفوهای بهینه بدست آمده، خوشه بندی گردید. هر خوشه نمایانگر یک شاخص در روش تاپسیس فازی برای رتبه بندی عملکرد مالی شرکتها خواهد بود. مهمترین نتیجه این تحقیق حاکی است که با مقایسه نتایج حاصل از روش رتبه بندی فازی برای انتخاب پورتفوی بهینه با رویکرد ترکیبی آنالیز روابط خاکستری و تاپسیس فازی در رتبه بندی شرکتها از لحاظ عملکرد مالی نشان داده شده است که نتایج حاصل در صورتی که ضریب ریسک گریزی سرمایه گذار کم باشد، با همدیگر رابطه معناداری دارند.
میلاد آقایی صفر فضلی
مقدمه – در محیط رقابتی امروز، مدیران شرکتهای خودروسازی که با چالش اساسی رو به رو هستند؛ سعی دارند تا سازمانهای خود را به سازمانهائی رقابتی تبدیل نمایند؛ در این راستا، نگهداری و تعمیرات نقش اساسی را در کاهش هزینه ها، کمینه سازی زمان از کار افتادگی دستگاهها، بهبود کیفیت و تامین قابلیت اطمینان تجهیزات و در نهایت، دست یابی به اهداف کمی و کیفی سازمانی ایفا می کند. روش تحقیق – این تحقیق از لحاظ روش توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی است. در این تحقیق، تکنیک anp که بر فرض وجود ارتباط میان عوامل موثر بر ارزیابی استوار می باشد؛ بکار گرفته شده است. در این راستا، در ابتدا با استفاده از روش دلفی (نظر مدیران واحد نگهداری و تعمیرات 4 شرکت خودرو ساز) و ادبیات تحقیق، عوامل موثر بر ارزیابی استراتژی بهینه استخراج و طبقه بندی گردیدند. پس از آن، برای افزایش اعتبار تحقیق و تائید نتایج حاصل از اجرای تکنیک دلفی، نمونه ای به تعداد 66 نفر از میان مدیران وکارشناسان نت، به روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و بوسیله پرسشنامه طراحی شده، تاثیر گذاری شاخص های استخراج شده در ارزیابی استراتژی بهینه نت صنعت خودرو سازی ایران با استفاده از آزمونهای t تک نمونه ای و تحلیل عاملی تائیدی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، رابطه میان عوامل موثر با استفاده از آزمون پیرسون استفاده گردید. پس از آن، برای تعیین جهت رابطه میان عوامل موثر از روش dematel و نرم افزار matlab برای تعیین نحوه و چگونگی ارتباط میان عوامل موثر استفاده شد. پس از تعیین نحوه ارتباط میان عوامل موثر، در گام بعد وزن هر یک از عوامل و رتبه بندی استراتژیها با استفاده از نرم افزار super decision و تکنیک anp انجام پذیرفت. یافته های پژوهش – یافته های تحقیق حاصل از طبقه عوامل موثر بر ارزیابی استراتژیهای نت و اجرای تکنیک دلفی حاکی از آن است که عوامل موثر بر ارزیابی استراتژی بهینه نگهداری و تعمیرات در صنعت خودرو سازی ایران عبارتند از: الزامات ایمنی، الزامات هزینه ای، الزامات استراتژیک و الزامات فنی. در بررسی رابطه میان عوامل تاثیر گذار در ارزیابی استراتژی بهینه نگهداری و تعمیرات مشخص گردید که در بیشتر موارد بین عوامل موثر ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از اجرای تکنیک dematel حاکی از آن است که الزامات ایمنی بر الزامات فنی، استراتژیک و هزینه ای، الزامات هزینه ای بر الزامات استراتژیک و فنی، الزامات استراتژیک بر الزامات هزینه ای و فنی و الزامات فنی نیز بر الزامات هزینه ای تاثیر گذار هستند. تعیین وزن هر یک از عوامل، بعد از اجرای تکنیک anp حاکی از آن است که عامل c2 (الزامات هزینه ای) در اولویت اول، c4 (الزامات فنی) ، c1 (الزامات ایمنی) و c3 (الزامات استراتژیک) نیز به ترتیب در اولویتهای دوم تا چهارم قرار دارند. پس از تعیین وزن هر یک از عوامل، نتیجه انتخاب استراتژی بهینه و رتبه بندی گزینه ها به صورت زیر انجام پذیرفت: tpm، rcm، pm، pdm، cbm و cm. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که از نظر خبرگان، استراتژی بهینه در صنعت خودرو سازی ایران با استفاده از تکنیک ترکیبی anp-dematel عبارت است از: نگهداری و تعمیرات بهره ور (tpm). از طرف دیگر با توجه به مقایسه نتایج تحقیق با سایر تحقیقات می توان گفت، انتخاب استراتژی بهینه نت امری اقتضائی و مختص هر سازمان بوده و با توجه به شرایط حاکم بر محیط سازمان، به عنوان متغیرهای برون سازمانی و همچنین، شرایط درون سازمان به عنوان متغیرهای درون سازمانی است.
امین یزدانی کچویی محمد مهدی مظفری
در طول دهه اخیر بخش سلامت بیشتر کشورها با افزایش قابل توجه هزینه های خدمات بهداشتی درمانی درکل و خصوصا رشد هزینه های بیمارستان روبرو بوده اند. این مسأله به خاطر اثر ترکیبی عوامل مرتبط با تقاضا از قبیل تغییرات جمعیتی، تحولات اپیدمیولوژیکی، انتظارات اجتماعی و عوامل مرتبط با عرضه که شامل تکنولوژی پیشرفته و ناکافی بودن اطلاعات در دسترس برای مشتریان و مصرف کنندگان خدمات بهداشتی درمانی، می باشد. در کنار این عوامل، مطالعات و بررسی های انجام شده نشان می دهد این افزایش هزینه می تواند حداقل تا حدودی به علت استفاده ناکارآمد از منابع باشد. بدیهی است عدم وجود کارایی و اثربخشی در چنین بخشی، که یکی ازمهمترین بخش های خدماتی در توسعه و رفاه اجتماعی است. روند افزایشی هزینه های خدمات بهداشتی جمعیت رو به رشد، دولتها و تامین کنندگان خدمات سلامتی را تحت فشار گذاشته تا به کیفیت و بهره وری منابع خود بیشتر توجه نمایند. به هر حال به کارگیری کارای منابع خدمات بهداشتی هدفی مهم در توجه روز افزون به این خدمات می باشد. روش به کار رفته در این تحقیق رویکرد ترکیبی تحلیل پوششی داده ها و شاخص مالمکوئیست (dea-mi) می باشد که برای بررسی میزان تغییر بهره وری 27 بیمارستانهای آموزشی و درمانی تحت پوشش دو دانشگاه علوم پزشکی تهران و شهید بهشتی شهر تهران به کار گرفته می شود. بدین منظور ابتدا مدل سازی برنامه ریزی خطی برای هر یک از واحدها صورت می گیرد. هر واحد نیاز به 8 برنامه ریزی خطی می باشد، برنامه ریزی های خطی ذکر شده با استفاده از تحلیل پوششی داده ها حل شده، سپس نتایج حاصل از برنامه ریزی خطی هر واحد وارد روابط شاخص تغییر بهره وری مالمکوئیست می شود. نتایج چهار حالت ورودی محور بازده ثابت نسبت به مقیاس، ورودی محور بازده متغیر نسبت به مقیاس ، خروجی محور بازده ثابت نسبت به مقیاس و خروجی محور بازده متغیر نسبت به مقیاس، با استفاده از دو نرم افزار excel و ems، برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق خلاصه سازی شده و میزان تغییرات بهره وری ، تغییرات کارایی، تغییرات کیفی و تغییرات تکنولوژی بررسی می شود. یافته های تحقیق- نتایج چهار حالت یکسان و نشان دهنده این مطلب است که تغییرات بهره وری به همراه تغییرات تکنولوژی و تغییرات کارایی طی دوره مورده بررسی کاهش داشته و تنها تغییرات کیفی روند مثبتی را منعکس نموده است. از مزایای روش dea-mi می توان به توانایی این روش در تقسیم بندی تغییرات بهره وری به سه بخش تغییر کارایی و تغییر تکنیکی و همچنین تغییر کیفی، اشاره نمود که به دین صورت محقق قادر خواهد بود که جنس تغییرات شکل گرفته را تعیین نماید. به صورت کلی از نتایج حل مدل های مذکور به همراه تحلیل این نتایج، می توان دریافت که استفاده از شاخص بهره وری مالمکوئیست همراه با dea نسبت به استفاده از مدل های قدیمی تر سنجش بهره وری، دقت بیشتری برای اندازه گیری و تفسیر بهره وری نسبی واحدهای تصمیم گیری از خود نشان می دهد.
آیدن علیشاهی صفر فضلی
چکیده مقدمه : چگونگی تاثیر عوامل سازمانی در شکل گیری نوع مدیریت دانش و تاثیر این فضای مبتنی بر سرمایه های حاصل از دانش بر عملکرد سازمان، کانون توجه بسیاری از پژوهشگران می باشد. در این پژوهش به بررسی تاثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و استراتژی سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت دانش پرداخته می شود. روش : تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق، بخشی از جامعه بانکی کشور (شعب مختلف بانک صادرات شهر تهران) انتخاب گردید و تعداد 210 عدد پرسشنامه مشتمل بر سوالات چند گزینه ای طیف لیکرت تدوین گردید و پس از آزمون روایی و اعتبار، بین افراد نمونه به صورت الکترونیکی و حضوری توزیع شد. داده های جمع آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تاثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel تحلیل شدند. یافته ها : نتایج تحقیق حاکی از تاثیر مثبت فرهنگ سازمانی (59/2=t ، 26/0=?) ، استراتژی سازمانی (32/3=t ، 30/0=?) و مدیریت دانش (42/5=t ، 57/0=?) بر عملکرد سازمانی بود در حالیکه تاثیر ساختار سازمانی بر عملکرد قابل توجه نبود. (11/1=t ، 06/0=?) از طرفی نقش مدیریت دانش به عنوان میانجی برای متغیرهای فرهنگ سازمانی و استراتژی سازمانی نیز مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری : با تعمیم یافته های حاصل از نمونه آماری می توان گفت علاوه بر اینکه فرهنگ و استراتژی سازمانی تاثیر بسزایی در افزایش عملکرد سازمان دارند، بهبود مدیریت فرایندهای مرتبط با دانش سازمانی که متاثر از عواملی چون فرهنگ و استراتژی سازمانی است نیز منجر به افزایش عملکرد سازمانی خواهد شد. از اینرو با توجه به عوامل موثر در پردازش دانش و زیرساخت های آن، پیشنهاداتی ارائه خواهد شد.
مهدی سبزی سید مجید الهی
با استفاده از رویکرد تحلیل پوششی داده ها به منظور سنجش متغیرها و با استفاده از رگرسیون چند متغیره به منظور آزمون فرضیات و تجزیه و تحلیل نتایج، قصد داریم تاثیر استراتژی تنوع، قابلیت بازاریابی و قابلیت تکنولوژی به عنوان سه مستقل متغیر مهم و اساسی را در عملکرد 38 شرکت صنعت فلزات اساسی عضو سازمان بورس اوراق بهاردار تهران برای سال 1387، بدانیم. نتایج این مطالعه نشان می دهد که اولاً، هر سه متغیر مستقل تاثیر مثبتی در عملکرد شرکت ها دارند و ثانیاً، قابلیت تکنولوژی یک تعیین کننده کلیدی در عملکرد شرکت ها می باشد و شرکت تکنولوژی گرا احتمالاً عملکرد کسب وکار بهتری از شرکت بازارگرا خواهد داشت، همچنین شرکت هایی که اقدام به اجرای استراتژی تنوع محصول یا تنوع جغرافیایی کرده اند نسبت به شرکت هایی که به تنوع محدود در تولید محصولات و یا فعالیت در بازارهای مختلف اعتقاد دارد، عملکرد کسب و کار بهتری را از خود نشان داده اند. از طرفی استفاده از کارایی به عنوان متغیر میانجی نشان داد که این متغیر تأثیر تعدیل کننده ای در روابط بین هر سه متغیر مستقل و عملکرد سازمانی دارد یعنی تاثیر مثبت استراتژی تنوع، قابلیت بازاریابی و قابلیت تکنولوژی در عملکرد شرکت های کارا بیشتر از تاثیر آنها در عمکلرد شرکت های غیرکارا می باشد. یافته های ما یک منظر جدید برای مدلسازی کردن قابلیت های بازاریابی و تکنولوژی و استراتژی تنوع شرکت بر عملکرد آن فراهم می سازد و یک ابزار الگوبرداری برای تقویت تصمیمات تخصیص منابع ارائه می کند. کلمات کلیدی: استراتژی تنوع، قابلیت، قابلیت بازاریابی، قابلیت تکنولوژی، کارایی، عملکرد و تحلیل
رضا جمشیدی محمد مهدی مظفری
مقدمه - در هر سازمانی، چه تولیدی و چه خدماتی، مهمترین عامل برای حفظ و رشد سازمان مشتریان آنند، چنانچه اگر سازمان در جلب رضایت و وفاداری آنان موفق شود و بتواند آنان را حفظ کند، زمینه رشد و بقای طولانی مدت خود را مهیا کرده است . تحقیقات نشان داده است که وقتی روابط مشتریان با یک شرکت ادامه می یابد سود شرکت به شدت افزایش می یابد. روش تحقیق - در تحقیق حاضر سعی شده است تا ابتدا عوامل موثر بر وفاداری مشتریان بانک ملی را بر اساس نظرات و اظهارات مشتریان شناسایی و سپس با کمک روش های تصمیم گیری چند معیاره شامل topsis و electre اهمیت هر یک از عوامل مذکور را بر وفاداری مشتریان تعیین کنیم. جامعه آماری تحقیق متشکل از 300 مشتری وفادار به شعبه محمدیه بانک ملی شهر قزوین می باشد. یافته ها – نتایج نشان می دهد که میان رتبه بندی دو تکنیک تصمیم گیری بکار رفته در این تحقیق تفاوت آماری وجود دارد. همچنین نتایج رتبه بندی بیانگر آن است که ارائه تمامی خدمات بانکی در یک شعبه و میزان سود سپرده های بانکی از بالاترین اهمیت جهت افزایش رضایت مشتریان برخوردارند.
مهرداد نظری اصلی محمد مهدی مظفری
فرایند جهانی شدن ? همراه با پیشرفت و توسعه تکنولوژی اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی و هم چنین مجازی شدن محیط کسب و کار تاثیر بسیار شگرفی بر نحوه عملکرد سازمان ها گذاشته است. بدین ترتیب نقش فناوری اطلاعات در سازمان ها از یک ابزار برای افزایش سرعت و کارایی خارج شده و به یک فراهم آورنده فرصت های جدید تبدیل شده است. از جمله مسائل مطرح در زمینه برنامه ریزی و مدیریت فناوری اطلاعات? همراستا و همتراز نمودن استراتژی های کسب و کار و استراتژی های فناوری اطلاعات می باشد. دستیابی به این همترازی و استمرار آن از دغدغه های اصلی برنامه ریزان در سازمان می باشد. در این راستا مدل همترازی استراتژیک به عنوان اصلی ترین رویکرد در برقراری همترازی میان حوزه های کسب و کار و فناوری اطلاعات? و میان حوزه های داخلی و خارجی سازمان مطرح می باشد. از سوی دیگر روش ارزیابی متوازن و نقشه استراتژی به عنوان ابزاری قدرتمند در جهت مدیریت استراتژی ها و به عنوان سیستمی برای پشتیبانی تصمیم گیری در سطح مدیریت استراتژیک و اهداف کوتاه مدت و همچنین برقراری توازن بین ذینفعان خارجی و عوامل داخل سازمانی می باشد. لذا در این پایان نامه با درنظر گرفتن نقاط قوت روش ارزیابی متوازن در ارزیابی عملکرد راهبردی? از ترکیب آن با مدل همترازی استراتژیک جهت همترازی مدل کسب و کار استفاده شده است? در ادامه از تکنیک تاپسیس برای رتبه بندی اولویت ها در جهت بهینه سازی منابع استفاده گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این مدل می تواند سازمان ها را مطمئن سازد که استراتژِی های سازمان در راستای ماموریت? چشم انداز و سیاست های کلان سازمان می باشد . هم چنین ترکیب این دو مدل باعث برقراری یکپارچگی عملیاتی در سازمان گشته و با ارائه الگویی برای اولویت بندی استراتژی های سازمان چارچوبی برای افزایش تمرکز بر روی استراتژی های ارزش آفرین در سازمان ارائه می دهد.
محمد علی وثوقی دیزجی صفر فضلی
مقدمه: امروزه، نفت به عنوان مهم ترین منبع انرژی و ابزار قدرتمند سیاسی و اقتصادی محسوب می شود. قسمت عمده ای از اقتصاد و تعداد زیادی از مشاغل به این صنعت وابسته است. هرگونه خطری مانند انقطاع و شکست، ممکن است به خسارات زیادی از لحاظ مالی، فیزیکی و روانی منجر شود. صنعت نفت نه تنها، مانند سایر صنایع، در مقابل ریسک های متعدد آسیب پذیر است بلکه در مقایسه با سایر صنایع، صنعتی پیچیده محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه چهارچوبی برای شناسایی و ارزیابی ریسک های مرتبط با زنجیره تأمین صنعت نفت است. روش پژوهش: در این پژوهش ابتدا ریسک ها و استراتژی های مدیریت ریسک شناسایی شده و سپس با استفاده از تکنیک دمتل روابط بین معیارها تعیین می شوند. برای به دست آوردن اهمیت و رتبه بندی معیارها از فرایند تحلیل شبکه ای استفاده می شود. یافته های پژوهش: نتایج به دست آمده از تکنیک ها نشان دادند که ریسک مقرراتی و محیطی با وزن 42326/0 مهم ترین معیار و از میان زیرمعیارهای این معیار ریسک دولت با وزن 52391/0 به عنوان مهم ترین ریسک هستند. رتبه بندی گزینه های پژوهش نشان دادند که استراتژی همکاری و انتقال با وزن 38748/0 در رتبه یک قرار گرفت. نوآوری های پژوهش: مدیریت ریسک زنجیره تأمین که موضوع جدیدی به شمار می رود، برای اولین بار در صنعت نفت مورد بررسی قرار گرفت. همچنین برای اولین بار معیارها و زیرمعیارهای مدیریت ریسک زنجیره تأمین نفت شناسایی و معرفی شدند. از طرف دیگر در این پژوهش از تکنیک های دمتل و فرایند تحلیل شبکه ای برای اولین بار در حل مسأله مدیریت ریسک زنجیره تأمین در صنعت نفت استفاده شد. نتیجه گیری: این پژوهش از دو تکنیک معتبر برای ارزیابی ریسک ها و استراتژی های مدیریت ریسک و دانش خبرگان امر استفاده نمود و با ارائه تصویری جامع از مدیریت ریسک زنجیره تأمین رهنمودهایی را برای مدیران صنعت نفت ارائه نمود که می تواند مدیران را در تخصیص منابع و اولویت بندی اقدامات یاری دهد.
هادی جعفری مزرعه یزدی صفر فضلی
مقدمه : سرمایهگذاری در بورس به یکی از مهمترین دغدغهها تبدیل شده است و این مساله که چه سهامی برای سرمایهگذاری انتخاب شود از جنبههای مختلف بررسی شده است. هدف این پژوهش استفاده از یک تکنیک ترکیبی است که به بررسی چندین معیار در قالب یک مساله میپردازد که این امر باعث بررسی جامعتر مساله میشود. روش پژوهش : در این پژوهش ابتدا معیارها شناسایی شده و سپس توسط تکنیک dematel روابط بین معیارها مشخص میشود. در مرحله بعد توسط تکنیک anp وزن معیارها بدست آمده و توسط تکنیک vikor به رتبه بندی سهام تحت بررسی پرداخته میشود و در آخر با کمک تکنیک smarter بررسی میشود که آیا تکنیک پیشنهادی نسبت به روشهای رایج در رتبهبندی سهام از توان بالاتری برخوردار است یا خیر. جامعه پژوهش حاضر، 50 شرکت برتر در بازار بورس تهران میباشد و دادهها مربوط به سالهای 1385-1389 است. یافته های پژوهش : با استفاده از تکنیک پیشنهادی شرکتهای کنترل خوردگی تکین کو و سیمان درود به منظور سرمایهگذاری پیشنهاد شدند و آزمون فرضیه ثابت کرد که تفاوت معنی داری بین دو روش رتبه بندی وجود ندارد. نتیجه گیری : این پژوهش از یک تکنیک ترکیبی معتبر برای رتبه بندی سهام استفاده نمود و پس از آزمون فرضیه مشخص گردید که تکنیک پیشنهادی از نظر توان برتری نسبت به روش های رایج رتبه بندی ندارد، لذا مناسب است مدیران در تصمیمات خود از رتبه های منتشر شده توسط سازمان بورس اوراق بهادار استفاده نمایند.
سارا امیرخانی مجید الهی نوقانی
با توجه به اینکه کارکنان هر سازمان نقش بسزائی در موفقیت و شکست سازمان دارند رضایت شغلی آنها از جمله مسائل مهم سازمان می باشد، همچنین در دنیای رقابتی امروز همه سازمان ها تلاش می-کنند تا به اهداف خود رسیده و سازمانی اثر بخش باشند. با در نظر گرفتن این موارد در این پایان نامه تأثیر اجرای طرح کارانه بر رضایت شغلی واثر بخشی سازمانی در واحدهای ستادی بانک سرمایه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری به روش طبقه تصادفی متناسب با حجم طبقه انجام شده است و جمع آوری اطلاعات با توزیع پرشسنامه صورت گرفت. تحلیل های آماری به وسیله نرم افزار spss انجام شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها مشخص شد که رابطه معنی داری بین دو متغییر طرح کارانه و رضایت شغلی کارکنان همچنین بین دو متغییر طرح کارانه و اثر بخشی سازمانی وجود دارد و هر دو فرضیه پژوهش تأئید شدند.
مسعود کاظمی آسیابر سیدمجید الهی
انتخاب پیمانکار، فرآیند انتخاب مناسب ترین پیمانکار به منظور انجام پروژه به آن گونه که مشخص شده است، می باشد که در موفقیت پروژه ساخت بسیار مهم است. تصمیم گیری چند معیاره، تصمیم گیری ذهنی و ضمنی را بسیار عینی و شفاف می سازد و هم برای داده های کمی و هم کیفی می توان از آن استفاده کرد. این تحقیق، یک روش انتخاب پیمانکار به وسیله استفاده از هر دو تکنیک ahp و vikor است که در یکی از پروژه های صنعت ساخت و ساز به عنوان مطالعه موردی پیاده سازی شده است. به علاوه مزیت اصلی دیگری از روش پیشنهاد شده که فرآیند انتخاب را اصولی تر و واقعی تر می کند، استفاده از تئوری مجموعه فازی است که به تصمیم گیرندگان اجازه می دهد تا ارزیابی شان از عملکرد پیمانکاران از معیارهای تصمیم در اصطلاحات زبانی نسبت به ارزش های قطعی بیان کنند. نتایج نهایی نشان می دهد که پیمانکار 3، مناسب ترین پیمانکار در این مطالعه است.
آرزو واهبی صفر فضلی
امروزه سرمایه های فکری مانند دانش، مهارت و روابط بیش از پیش به منبعی حیاتی برای رقابت میان سازمان ها تبدیل شده است. در اقتصاد دانش محور امروز، شرکت ها فقط محصول یا خدمت تولید نمی کنند بلکه برای باقی ماندن در اقتصاد جدید باید ارزش افزوده خلق نمایند. بنابراین با توجه به تاثیر بسزای سرمایه های فکری بر عملکرد بهتر و همچنین تاکید بر خلق ارزش افزوده به عنوان لازمه ی بقا در عصر حاضر و نیز ارتباط مستقیم بین ارزش افزوده و مفهوم بهره وری بررسی رابطه بین سرمایه های فکری و بهره وری از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.هدف این تحقیق در برجسته سازی نقش سرمایه فکری در بهره وری شرکت های صنعت مواد و محصولات شیمیایی می باشد تا بدین وسیله بتوانند از سرمایه فکری خود بیشترین بهره برداری راداشته باشند. همچنین یافته های این تحقیق به مدیریت بهتر سرمایه فکری نیز کمک میکند.
احمد تیموری صفر فضلی
مقدمه یکی از جهت گیری های مدیریت نوین توجه به اصل مشتری گرایی و جلب رضایت خدمات گیرندگان می باشد. در نظام اداری و اجرایی کشور نیز رضایت مردم از خدمات ارائه شده توسط دستگاههای دولتی به عنوان یکی از شاخص های اصلی سنجش کارآمدی و رشد و توسعه نظام تلقی می گردد. این پژوهش دو هدف را پی می گیرد. اولین هدف، تعیین بهترین معیارهای کیفیت خدمات برای بخش دولتی و هدف دوم، رتبه بندی مراکز و ارتقای سطح خدمات کیفی آنها با استفاده از بهبود اجزا کیفیت ضعیف است. عموما ارزیابی کیفیت خدمات، یک مسئله تصمیم گیری چند معیاره ی پیچیده است و در یک محیط عدم اطمینان صورت می گیرد. ولی در اکثر پژوهش ها توجهی به شرایط عدم اطمینان نشده است. روش پژوهش برای شناسایی معیارهای مناسب کیفیت خدمات در بخش دولتی مدل های سی سال گذشته مورد برسی قرار گرفته اند. که از میان اجزا این مدل ها، هفت معیار انتخاب شدند. معیارهای غربال شده با استفاده از روش ahp وزن دهی شده اند. به منظور ارزیابی کیفیت خدمات مراکز ثبتی و همچنین شناسایی معیارهای ضعیف هر مرکز از ترکیب دو روشvikor و gra در یک محیط فازی استفاده شده است. برای نشان دادن قابلیت کاربردی مدل پیشنهادی ، مراکز ثبت اسناد و املاک استان قزوین مورد ارزیابی قرار گرفته اند . در نهایت برای تشخیص پایایی مدل پیشنهادی، تحلیل حساسیتی از ضرایب مدل صورت گرفته است. یافته های پژوهش با استفاده از غربال گری معیارهای کیفیت خدمات و همچنین روش ahp ، معیارهای پاسخگویی (c1)، خدمات سریع (c5) ، قابلیت اطمینان (c6)و عدم وجود خطا در تحویل خدمات(c3)، چهار معیار پراهمیت و برخورد کارکنان (c7)، بعد ظاهری (c4) و استفاده از اخرین تکنولوژی (c2)سه معیار با اهمیت کمتر انتخاب شدند. رتبه مراکز ثبتی با استفاده از مدل پیشنهادی بدین صورت بدست آمده است: 1-قزوین، 2- بوئین زهرا، 3- البرز، 4-آبیک، 5- تاکستان نتیجه گیری: مدل ارائه شده در این پژوهش، بر خلاف مدل های قبلی تنها به ارزیابی کیفیت خدمات و رتبه بندی گزینه ها نمی پردازد بلکه به منظور ارتقای کیفیت خدمات هر مرکز، نقاط ضعف آن ها را نیز مشخص می کند. . نتایج این مطالعه پایایی و روایی مدل پیشنهادی را در یک محیط فازی به خوبی نشان می دهد.
امیرپویا ایروانی تبریزی پور محسن الوندی
مقدمه: بیمارستان ها به عنوان سازمان هایی اجتماعی به منظور حفظ منابع نیاز به استقرار سیستم ارزیابی عملکرد در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند که تامین آن علاوه بر تضمین و تامین سلامت، بهره وری کامل از موسسات درمانی با هزینه مناسب را در پی خواهد داشت. کارت امتیازی متوازن (bsc) یکی از ابزارهایی است که علاوه بر بعد مالی، ابعاد غیرمالی را نیز در مدل ارزیابی لحاظ نموده، با استفاده همزمان از معیارهای کمی و کیفی اقدام به بهترین ارزیابی می نماید. اماکارت امتیازی متوازن میزان اهمیت مناظر و همچنین شاخصهای تحت هر منظر را نه بطور نسبی و نه به طور مطلق ارائه نمیدهد. در این مطالعه برای رفع این نقص، از روش فرایندتحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) جهت وزن دهی به مناظر وشاخصهای کارت امتیازی متوازن در بیمارستان استفاده شده است. روش تحقیق : این تحقیق، تحقیقی کاربردی از نوع توصیفی- مقطعی بوده که در سال 1389 در بیمارستان هاشمی نژاد تهران انجام شده است. ابتدا لیستی از شاخصهای ارزیابی عملکرد با رویکرد کارت امتیازی متوازن تهیه، مقایسات زوجی از روش میدانی و توزیع پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی استاندارد - با نرخ سازگاری پایین تر از 1/0- بین 7 خبره تصمیم گیری بدست آمده است. سپس از طریق fahp وزن هر شاخص و هر منظر بدست آمده، در آخر میزان تحقق موزون هریک از آنها در سال 1389 مورد ارزیابی قرار می گیرد. یافته ها: این تحقیق نشان داد که در میان منظر های کارت امتیازی متوازن، منظرذینفعان جامعه و عرصه خدمت با 11/28 درصد از برتری اندکی نسبت به سایر مناظر برخوردار است. همچنین در میان زیر شاخص ها نیز میزان رضایت مندی بیماران و همراهان، میزان رضایت مندی فراگیران، تعداد بیماران خارجی جذب شده اهمیت بسزایی در عملکرد بیمارستان دارند. همچنین امتیاز نهایی عملکرد در سال 1389، 88/95% محاسبه گردید. بحث و نتیجه گیری: این تحقیق دیدگاه مدرن ارزیابی متوازن و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی را به منظور ارائه یک مدل نظام مند ارزیابی عملکرد بیمارستان پیشنهاد می کند. بررسی ها نشان داد در هیچ یک از تحقیقات اخیر ترکیب این دو تکنیک در بیمارستان بکار گرفته نشده است. بنابراین در این پژوهش بر ترکیب تکنیک ها و استفاده از روش fahp در وزن دهی و اولویت بندی مناظر و شاخص های کارت امتیازی متوازن، به کارگیری آن ها در ارزیابی عملکرد موزون بیمارستان و همچنین نتایج حاصل از رویکردهای ارائه شده تأکید می شود. از این رو نتایج آن می تواند برای مدیران، مشتریان و سهام داران بخش بهداشت و درمان مفید بوده و آن ها را در اخذ تصمیمات درست و استراتژی های مناسب برای آینده یاری نماید.
محمد مهدی نیک منش صفر فضلی
تونل انتقال آب بهشت آباد به فلات مرکزی ایران به طول 65 کیلومتر و قطر تمام شده 6 متر (قطر حفاری 8/6 متر) و به منظور انتقال سالانه بیش از 746 میلیون مترمکعب آب از سرشاخه های کارون به بخش مرکزی ایران در دست مطالعه می باشد. جریان آب درون تونل تحت فشار خواهد بود. مسیر 65 کیلومتری تونل بهشت آباد از دو زون ساختاری زاگرس رورانده و سنندج- سیرجان عبور می نماید در این تحقیق بخش زاگرس از ورودی تونل شروع شده و تا تراست زاگرس در حوالی کیلومتر 17 ادامه می یابد برای انتخاب مناسب ترین روش حفاری مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه 17 کیلومتر اول با توجه به شرایط زمین شناسی و ژئوتکنیکی منطقه به سه پهنه تقسیم شده است که از متراژ 0 تا 5450 متر، 5450 تا 7800 متر، و 7800 تا 17000 متر می باشد. انتخاب روش درست حفاری تصمیمی پیچیده بوده که نیاز به در نظر گرفتن بسیاری از فاکتورهای فنی، اقتصادی و محیطی دارد. وجود تعدادی مشکلات در هر روش طبیعی است. در نتیجه روش بهینه، روشی است که کمترین مشکلات را داشته باشد. در این پروژه ابتدا با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی مدلی ساخته شد و بر اساس این مدل به بررسی سه روش حفاری و انفجار، حفاری با رودهدر و حفاری با tbm با در نظر گرفتن معیارهای شرایط زمین شناسی و ژئومکانیکی سنگ منطقه، شرایط اقتصادی، شرایط عملیاتی، شرایط زیست محیطی، هندسه تونل و عوامل مدیریتی پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده در هر سه پهنه، روش حفاری با tbm بیشترین امتیاز را کسب کرد. در نتیجه پیشنهاد می شود برای حفاری از یک دستگاه tbm استفاده شود.
مهدیه بلوکی صفر فضلی
مقدمه – روش های رایج رتبه بندی و انتخاب مدیران پروژه های عمرانی شهرداری کرج، به علت علمی نبودن از قابلیت اتکاء کمی برخوردار بوده و نتایج حاصل از آنها فاقد اعتبار می باشند. هدف از این پژوهش ارائه مدلی است که با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری و ضمن برخورداری از توان بالاتر، مسئله رتبه بندی و انتخاب را بطور بهینه حل نماید. روش تحقیق – از آنجایی که در مسأله ی انتخاب مدیران پروژه های عمرانی شاخص های زیادی دخیل هستند، این پژوهش بکارگیری روش های تصمیم گیری چند شاخصه را پیشنهاد می کند. در این پژوهش دو مدل vikor فازی و topsis فازی در رتبه بندی و انتخاب مدیران پروژه های عمرانی شهرداری کرج ارائه می شود. روش vikor رتبه بندی گزینه ها را بر اساس یک راه حل ایده آل انجام می دهد، در حالی که روش topsis گزینه بهینه را بر اساس دو راه حل ایده آل و ضد ایده آل انجام می دهد. پس از رتبه بندی کاندیداها توسط مدلهای ارائه شده، نتایج بدست آمده مورد مقایسه قرار می گیرند. به منظور به کارگیری مدل مفهومی پژوهش در انتخاب مدیران پروژه های عمرانی شهرداری کرج؛ جامعه آماری کلیه پروژه های عمرانی شهرداری کرج در نیمه دوم سال 1389در نظر گرفته شد که از این میان 30 پروژه به عنوان نمونه انتخاب گردید، سپس با استفاده از اطلاعات ارائه شده از سوی شهرداری کرج، تعداد 117 کاندیدا برای مدیریت این پروژه ها شناسایی گردیدند. بنابراین پژوهش حاضر از جمله تحقیقات کاربردی بوده، مدلی را در حل مسئله رتبه بندی و انتخاب ارائه می نماید. یافته های پژوهش –وزن شاخص های موثر در انتخاب مدیر پروژه های عمرانی با توجّه به نظرات گروههای مختلفی از خبرگان تعیین، بدین ترتیب هر شاخص به میزان اهمیّت آن در ارزیابی کاندیداهای متقاضی مدیریت پروژه های عمرانی شهرداری کرج، دخیل می گردد و رتبه هر کاندیدا با توجّه به مدل های ارائه شده، مشخص می شود. به منظور مقایسه نتایج حاصل از دو مدل ارائه شده و انتخاب مدل بهینه، نتایج رتبه بندی مورد مقایسه قرار گرفت. مقایسه این مدلها، شباهت ها و تفاوت های آنها را آشکار نموده، همچنین برتری روش vikor فازی بر روش topsis فازی را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه گیری – نتایج پژوهش ضمن ارائه رتبه بندی کاندیداها نشان می دهد که گرچه نتایج حاصل از رتبه بندی کاندیداها توسط دو مدل ارائه شده کاملاً نیست، اما رتبه بندی کاندیدها در این دو روش تقریباً یکسان و کاندیداهای انتخاب شده نیز جز در تعدادی معدود یکسان هستند.
لیلا یزدانی کرگانرود محسن الوندی
مقدمه - در محیط رقابتی امروز، مدیران شرکت ها با چالش اساسی رو به رو هستند، سعی دارند تا سازمانهای خود را به سازمانهایی رقابتی تبدیل نمایند؛ از آنجایی که در عصر اقتصاد مبتنی بر دانش، فعالیتهای ارزش آفرین سازمانها فقط متکی به دارایی های مشهود آنها نیست، استفاده از مدلهای ارزیابی چند بعدی نظیر کارت امتیاز متوازن که از منظرهای مختلف سعی در ارزیابی عملکرد دارد، گسترش یافته است. اما رویکرد کارت امتیازی متوازن روابط میان منظرها و هم چنین شاخص های هر منظر را در نظر نمی گیرد از این روهدف این تحقیق، تعیین مجموعه ای از شاخص های کلیدی عملکرد مناسب برای منظرهای کارت امتیاز متوازن و بررسی روابط علی میان و الویت بندی آنها در شرکت ساپکو(تأمین کننده قطعات شرکت ایران خودرو) است.
سید مصطفی معمارزاده محسن الوندی
امروز در بازارهای رقابتی، بنگاه هایی که قابلیت پیش بینی آینده را دارند و می توانند به سرعت به فرصت ها پاسخ دهند، به عنوان رهبران محیط کسب و کار باقی خواهند ماند. مدیریت زنجیره ی تأمین نیز به دلیل تأثیرش بر روی رقابت پذیری شرکت ها در اقتصاد جهانی امروز یک موضوع مهم و اساسی برای تحقیقات دانشگاهی است، و به عنوان یک مفهوم معاصر که باعث دستیابی به هر دو مزیت عملیاتی و استراتژیک می شود شناخته شده است. از سوی دیگر تحول به عنوان عامل شتاب دهنده ای است که هر بنگاه اقتصادی را ملزم می سازد با دقت و هوشیاری تغییرات را تحت نظر قرار دهد، و حتی پا را فراتر گذاشته و قابلیت حرکت و پیشرفت را همگام با تغییرات در خود ایجاد نماید. لازمه ی چنین کاری وجود قدرت تصمیم گیری در شرایط مختلف می باشد. در این تحقیق بر آن هستیم که معیارهای انتخاب تأمین کننده را در زنجیره ی تأمین الکترونیکی، به منظور توسعه و شناسایی معیارهای انتخاب تأمین کننده در شرکت سایپا شناسایی نموده و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره تحت محیط فازی، الگویی سیستماتیک برای اولویت بندی تأمین کنندگان در زنجیره ی تأمین الکترونیکی در شرکت سایپا ارائه نماییم. جهت تعیین معیارهای اثربخش، پس از مرور ادبیات موضوع و جلسات مختلف با کارشناسان، از روش دلفی استفاده گردید و همچنین اولویت بندی معیارها از طریق فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام شده است. سپس رتبه بندی تأمین کنندگان سایپا با استفاده از روش رتبه بندی برتری و عدم برتری و ویکور فازی انجام شد. نتایج نشان می دهد روش ویکور فازی رتبه بندی بهتری نسبت به روش رتبه بندی برتری و عدم برتری ارائه می دهد. با توجه به این مطالعه شرکت های سازه گستر، سالار خودرو و رایان خودرو به عنوان بهترین تأمین کنندگان در زنجیره تأمین الکترونیکی سایپا شناخته شده اند. نتایج تحقیق سه نوآوری را نشان می دهد؛ اولین نوآوری استخراج 13 معیار به منظور رتبه بندی تأمین کنندگان در زنجیره ی تأمین الکترونیکی است، که این معیارها برای اولین بار در این تحقیق نشان داده شده است. نوآوری دوم نشان می دهد از میان 13 معیار ضروری برای رتبه بندی تأمین کنندگان، 4 معیار کیفیت محصول، پیگیری آنلاین سفارش، زمان تحویل و کیفیت اطلاعات آنلاین از اهمیت بالایی برخوردارند. نوآوری سوم این تحقیق معرفی یک روش جدید تصمیم گیری چند معیاره با نام سیویکور است.
مهری سلطانی سید مجید الهی
: ارزیابی عملکرد مراکز پژوهشی می تواند تصویری شفاف تر، از چگونگی فعالیت های پژوهشی را به مدیران و مجریان ارائه نماید تا آن ها بتوانند آگاهانه تصمیمات لازم را در جهت تقویت و یا اصلاح و ادامه برنامه بگیرند. در سال های اخیر چارچوب های مختلفی برای ارزیابی مراکز پژوهشی ارائه شده است که هر کدام از این چارچوب ها با توجه به چند بعد محدود سازمان را مورد ارزیابی قرار دادند. هدف از این پژوهش ارائه چارچوبی جامع برای ارزیابی عملکرد موسسات پژوهشی دولتی در ایران است. در این پژوهش سعی شده با بررسی پیشینه موضوع و نظر خبرگان، چارچوب جامعی برای ارزیابی عملکرد موسسات پژوهشی ارائه گردد که در برگیرنده مهم ترین معیارهای ارزیابی باشد. سپس با استفاده از تکنیک دیمتل روابط بین معیارها تعیین می شوند. برای به دست آوردن اهمیت و رتبه بندی معیارها از فرایند تحلیل شبکه ای استفاده می شود. در نهایت گزینه های انتخابی با تکنیک تاپسیس رتبه بندی می شود
علی صداقت سرشت صفر فضلی
هدف پژوهش: امروزه پیچیدگی روزافزون پروژه ها به عنوان یکی از علل و عوامل شکست پروژه ها در دستیابی به اهدافشان در نظر گرفته می شود. در این راستا پژوهش های متعددی جهت شناسایی ابعاد و عوامل پیچیدگی پروژه ها صورت گرفته است ولی در عین حال بررسی رابطه میان این عوامل و همچنین ارائه معیاری برای اندازه گیری این پیچیدگی کمتر کار شده است. این پژوهش رویکردی را جهت اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه ارائه می نماید و نحوه کاربرد آن را در پروژه احداث کارخانه شرکت مایع سازی گاز طبیعی ایران نشان می دهد. هدف از این پژوهش شناسایی مهم ترین و اثرگذارترین ابعاد و عوامل پیچیدگی پروژه، کشف رابطه میان این عوامل و در نهایت ارائه معیاری برای اندازه گیری پیچیدگی در پروژه ها می باشد. روش پژوهش: پژوهش پیش رو، از نظر هدف یک مطالعه توسعه ای از نوع کاربردی می باشد و از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه-ای و میدانی انجام می گیرد. پژوهشگر پس از بررسی جامع مبانی نظری و ادبیات موضوع، با استفاده از روش دلفی و نظر خبرگان، مهمترین عوامل شناسایی شده را انتخاب می نماید و در ادامه با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری، روابط میان این عوامل را کشف می کند. در نهایت با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه، وزن هر یک از پروژه های احداث کارخانه شرکت مایع سازی گاز طبیعی ایران اندازه گیری می گردد که می تواند به عنوان میزان پیچیدگی هر کدام لحاظ گردد. علاوه بر این، میزان اثرگذاری و اثرپذیری، و وزن هر یک از عوامل پیچیدگی پروژه نیز بدست می آید. یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهد که هفت بعد محیط، سازمان، اهداف، ذینفعان، وظایف، تکنولوژی و سیستم های اطلاعاتی به عنوان ابعاد اصلی پیچیدگی پروژه می باشند. علاوه بر این، 19 عامل از میان 48 عامل شناسایی شده به عنوان مهم ترین عوامل پیچیدگی در نظر گرفته می شوند. نتایج بکارگیری روش مدلسازی ساختاری تفسیری ارائه کننده شبکه روابط میان 19 عامل شناسایی شده می باشد. همچنین بر این اساس نشان می دهد که عوامل تعداد ذینفعان و اثرات سیاسی به عنوان زیربنایی ترین عوامل پیچیدگی پروژه می باشند. براساس نتایج فرآیند تحلیل شبکه، پیچیدگی پروژه شماره یک نسبت به دو پروژه دیگر بیشتر می باشد و مقدار نسبی آن برابر 0.614 می باشد. بعد ذینفعان و عامل تنوع سلیقه و دیدگاه های ذینفعان نیز به عنوان مهم ترین عامل پیچیدگی پروژه بدست آمده است. نوآوری های پژوهش: برای نخستین بار است که در ایران مسأله پیچیدگی در پروژه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین با توجه به مقایسات صورت گرفته با سایر پژوهش های مشابه در این زمینه، می توان بیان کرد که برای نخستین بار است که عوامل پیچیدگی پروژه در هفت بعد دسته بندی می-گردد. علاوه بر این برای بار اول می باشد که روابط میان مولفه های پیچیدگی پروژه مورد بررسی قرار می گیرد و شبکه آن ترسیم می گردد. در نهایت برای نخستین بار می باشد که از روش فرآیند تحلیل شبکه برای اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها استفاده می شود. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر چهارچوبی مشتمل از روش های دلفی، مدلسازی ساختاری تفسیری و فرآیند تحلیل شبکه به منظور اندازه گیری میزان پیچیدگی پروژه ها ارائه شده است. این چهارچوب به مدیران پروژه کمک می کند تا برای کنترل و مدیریت پیچیدگی روزافزون پروژه های خویش مهمترین و زیربنایی ترین منشا ایجاد پیچیدگی را شناسایی نمایند، نحوه اثرگذاری مولفه های پیچیدگی را شناسایی نمایند و در نهایت از معیاری کمی برای بیان پیچیدگی پروژه های خویش استفاده نمایند.
کیوان پلویی صفر فضلی
هدف پژوهش: ناتوانی نظام برنامه ریزی مسکن در تأمین مسکن ناشی از فقدان نظام جامع مدیریت مسکن در عرصه های نظری، تجربی و اجرایی می باشد. علاوه بر این، صنعت مسکن در ایران با مشکلات دیگری از جمله بی ثباتی در قیمت ماده اولیه، بی ثباتی قوانین و مقررات مربوط به تولید و سرمایه گذاری، ضعف زیر ساخت های حمل و نقل و تأمین مواد اولیه، اعمال تحریم های بین المللی علیه کشورمان و ... مواجه است. این مشکلات در صنعت مسکن از یک سو و نیاز مشتریان که همزمان خواهان واکنش سریع، هزینه های کمتر و سفارشی سازی بیشتر هستند موجب شده تا شرکت های انبوه ساز مسکن در ایران به منظور افزایش قدرت رقابت پذیری خود بطور موثر بر تغییرات مستمر، پیوسته و غیر منتظره، و نیز چالش های مشتریان متقاضی مسکن با کیفیت بالا و هزینه اندک، و همچنین فایق آمدن بر نیازهای خاص و متغیر آن ها به دنبال راهکارها و سیستم های تولیدی جدید باشند. چابکی بعنوان راهبردی برای توانمندسازی شرکت های انبوه ساز مسکن به منظور حفظ مزیت رقابتی و بقا در محیط متلاطم و متغیر صنعت مسکن ایران مطرح می شود. در چنین محیطی رویکردهای گذشته در زنجیره ی تأمین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند. لذا هدف اصلی این پژوهش این است که شرکت های انبوه ساز مسکن در ایران چگونه می توانند به چابکی در زنجیره تأمین خود برسند. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر نوع، یک تحقیق توصیفی- تحلیلی است و از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی است. برای انجام این پژوهش پس از بررسی ادبیات پژوهش با استفاده از ابعاد و شاخص های شناسایی شده از ادبیات موضوع با استفاده از نظر خبرگان ابعاد و شاخص های نهایی چابکی زنجیره ی تأمین شناسایی شده سپس از روش مدلسازی ساختاری تفسیری برای تعیین و تأیید روابط ابعاد و شاخص ها و ارائه ی مدل چابکی زنجیره ی تأمین شرکت های انبوه ساز مسکن در ایران استفاده شده است و سپس به کمک فرایند تحلیل شبکه ای (anp) اهمیت معیارها و زیرمعیارها (شاخص ها) محاسبه شده است. یافته ها: در نتیجه بررسی ادبیات پژوهش و همچنین نظر خبرگان، 8 معیار (جامعه، دولت، مالی، فناوری اطلاعات، بازار، مشارکت، کیفیت و تکنولوژی) و همپنین 22 شاخص برای چابکی زنجیره ی تأمین شرکت های انبوه ساز مسکن در ایران شناسایی شده اند. سپس نتایج به دست آمده با استفاده از تکنیک مدلسازی تفسیری ساختاری، تجزیه و تحلیل و در نهایت ارتباط و توالی معیارها و شاخص ها به دست آمد. ارتباطات به دست آمده نشان داد که معیار دولت و شاخص های سرمایه گذاری های زیربنایی، فرهنگ، قوانین و پاسخگویی به مسائل اجتماعی و زیست محیطی، اساس چابکی را در زنجیره ی تأمین شرکت های انبوه ساز مسکن تشکیل می دهند. با توجه به هدف اصلی این پژوهش (چابکی زنجیره ی تامین)، در میان معیارها و شاخص های شناسایی شده، معیار بازار با وزن 0.22341 و شاخص قوانین با وزن 0.14631 به ترتیب بالاترین معیار و شاخص این پژوهش انتخاب شده اند. با توجه به وزن های بدست آمده برای معیارها و شاخص ها، امتیاز چابکی زنجیره ی تامین شرکت انبوه سازان میثاق مرآت اندازه گیری شد که امتیاز کسب شده توسط این شرکت، امتیاز 2 از 5 بوده است یعنی زنجیره ی تامین این شرکت حدود 40% می باشد. نوآوری های پژوهش: اولین نوآوری این پژوهش طراحی مدل چابکی زنجیره تأمین در صنعت مسکن که این موضوع برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفته است. نوآوری دیگر این پژوهش، برای اولین بار است که معیارها و شاخص های چابکی زنجیره تأمین شرکت های انبوه ساز مسکن شناسایی و معرفی شدند و نوآوری دیگر در این پژوهش استفاده از یک رویکرد ترکیبی از مدلسازی ساختاری تفسیری (ism) و فرایند تحلیل شبکه ای (anp) برای سنجش چابکی زنجیره ی تامین در صنعت انبوه ساز مسکن می باشد. نتیجه گیری: این پژوهش از دو تکنیک معتبر ism و anp برای به دست آوردن مدل چابکی زنجیره ی تامین استفاده کرده است این مدل به مدیران زنجیره ی تأمین در برنامه ریزی استراتژیک کمک می کند تا بتوانند چابکی زنجیره ی تأمین را بهبود ببخشند و بدانند برای رسیدن به چابکی در زنجیره ی تأمین خود باید بر روی کدام معیارها و شاخص ها سرمایه گذاری کرده و آن ها را تقویت کنند.
عمادالدین مرتضوی محسن الوندی
تأثیر برداشت کارکنان از فضای کاری بر کیفیت خدمات برداشت شده و همچنین تأثیر متقابل عوامل درونی کارکنان همچون هدفمندی کارکنان (یادگیری و عملکردی)، رضایتمندی شغلی و احساس خود سودمندی در هر سازمانی بویژه سازمانهای خدماتی می تواند بسیار مهم و مورد توجه باشد. بویژه با توجه به اهمیت روزافزون صنعت گردشگری و درآمدهای بالقوه موجود در این صنعت و اهمیت بحث اقامت در آن، مسائل مدیریت منابع انسانی با تأکید بر عناصر بازاریابی خدمات نیازمند مطالعه جدی و هدفمند می باشد. در این تحقیق تأثیر متقابل این عوامل در قالب یک مدل، و با تأکید بر مباحث بازاریابی خدمات مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. روش: این تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی است و از لحاظ هدف، کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز میدانی-پیمایشی بوده، و جامعه آماری، کارکنان هتلهای گروه پارسیان در تهران می باشد. تعداد 122 پرسشنامه پر شده از سوی آنها، داده های این پژوهش را تشکیل می دهند، که روایی و پایایی آنها پیشتر مورد تایید قرار گرفته است. تأثیر متقابل داده ها از دو روش رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج، نشان از تایید ارتباطات متقابل متغیرها با هم دارند. فضای کاری بر هدفمندی کارکنان و رضایتمندی ایشان تأثیر مثبت دارد، ولی تأثیر مستقیم آن بر کیفیت خدمات برداشت شده نه کاملا تایید می شود و نه رد. احساس خود سودمندی بر هدفمندی های کارکنان، و همچنین کیفیت خدمات برداشت شده تأثیر مثبت دارد، ولی تأثیر آن بر رضایتمندی شغلی تایید نمی شود. تأثیر هدفمندی ها بر رضایتمندی شغلی و کیفیت خدمات ادراک شده و تأثیر رضایتمندی شغلی بر کیفیت خدمات نیز مورد تایید قرار می گیرند.و در نهایت، نقش میانجی خود سودمندی در ارتباط میان هدفمندی ها و کیفیت خدمات برداشت شده، تایید می شود. نتیجه گیری: با استفاده از نتایج این تحقیق می توان به اهمیت تامین فضای کاری مناسب در عملکرد سازمانها و رضایتمندی شغلی کارکنان آنها پی برد. و اینکه اهمیت توجه بیشتر به اهداف و تمایلات درونی کارکنان از جمله احساس خود سودمندی در زمان استخدام، می تواند تضمین کننده کارایی بالاتر سازمان و همچنین کیفیت بالاتر خدمات ارائه شده باشد. در این خصوص و موارد دیگر، پیشنهادهای مفیدی ارائه می گردد.
محمد اسدی صفر فضلی
هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر عوامل سه گان? استراتژی بازاریابی، ارزش ادراک شده توسط مشتری و کیفیت ارتباط با مشتری بر وفاداری مشتری در رستوران های زنجیره ای است. همچنین نقش میانجی ارزش ادراک شده توسط مشتری و کیفیت ارتباط با مشتری در رابط? بین استراتژی بازاریابی و وفاداری نیز مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش: این مطالعه در بین مشتریان شعب رستوران زنجیره ای پدرخوب در سطح شهر تهران صورت گرفته است. به منظور جمع آوری داده ها، از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. با توجه به نیاز حداقل 385 پرسشنامه، تعداد 600 پرسشنامه در 5 شعب? «رسالت»، «تیراژه»، «میلاد نور»، «امیرآباد» و «گاندی» توزیع شد که از بین 453 پرسشنام? برگشت داده شده، 392 عدد از آنها قابل استفاده بود. تحلیل داده ها و آزمون فرضیات با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر انجام شده است. نتایج: نتایج تحلیل، اثر هم? متغیرهای پیش گفته بر وفاداری و همچنین اثر استراتژی بازاریابی بر ارزش ادراک شده و کیفیت ارتباط با مشتری و همچنین اثر ارزش ادراک شده بر کیفیت ارتباط را تأیید می کند. اما، میزان این تأثیرها متفاوت بوده و همین تفاوت ها مبنای تفسیر نتایج هستند. نوآوری: انطباق کامل نتایج پژوهش با ادبیات نظری وفاداری (مدل اولیور) و تبیین متغیرهای ارتباطی موثر بر وفاداری در قالب ایعاد کیفیت ارتباط با مشتری از جمل? مواردی هستند که در مطالعات مشابه در مورد وفاداری کمتر به چشم می خورند. یافته ها: براساس نتایج، به لحاظ اثر مستقیم، کیفیت ارتباط با مشتری بیشترین تأثیر را بر وفاداری دارد اما با لحاظ نمودن آثار غیر مستقیم و متغیرهای میانجی، استراتژی بازاریابی بیشترین اثر را بر وفاداری داشته است.
مهرداد منصوردهقان صفر فضلی
هدف پژوهش: در دنیای امروز، موضوع مدیریت موفق پروژه ها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. پروژه ها به طور معمول بر اساس برنامه زمانبندی و هزینه های بودجه بندی شده ای که برای آنها در نظر گرفته شده است، انجام نمی شوند، مگر آنکه در هر دوره به طور منظم مورد بازبینی و کنترل قرار گیرند. یکی از بهترین سیستمهای کنترلی پروژه، تکنیک مدیریت ازرش کسب شده می باشد، که امکان شناسایی نقاط انحراف از برنامه را برای مدیران پروژه فراهم می کند. بزرگترین نقطه ضعف این سیستم کنترلی، عدم توجه به ریسک و عدم اطمینان می باشد. ریسک شرایط محتملی است که از محیط بیرون یا درونی پروژه به آن تحمیل می شود، و باید با مدیریت موثر و اثربخشی، شناسایی، تحلیل و پاسخ داده شوند. با وجود گستردگی استفاده از تکنیکهای مدیریت ریسک، اما مدیریت ریسک نیز دارای نقطه ضعف بزرگی است و آن این است که تکنیکهای مدیریت ریسک، آینده نگر هستند و توجهی به پیشینه روند پیشرفت پروژه در گذشته ندارند. با توجه به شرایطی که ریسک بر پروژه تحمیل می کند، پروژه در طول چرخه حیات خود، دچار انحراف خواهد شد و مدیران باید با انجام اقدامات اصلاحی، سعی در کاهش انحرافات داشته باشند. اما عملکرد غیرعلمی مدیران و تصمیمات شتاب زده آنها، سرانجامی جز شکست برای پروژه نخواهد داشت. به عبارت دیگر، قبل از انجام اقدامات اصلاحی، باید مشخص گردد که آیا انحراف رخ داده در پروژه، باعث شده است که پروژه وارد فاز بحرانی شود یا خیر؟ لذا نیاز به سیستم کنترلی جدیدی می باشد که نقاط ضعف سیستمهای دیگر را برطرف کند و با ادغام نقاط قوت آنها، باعث افزایش هم افزایی کنترل و ارزیابی پروژه شود. هدف این پژوهش، طراحی مدل ترکیبی از تکنیک ارزش کسب شده و مدیریت ریسک می باشد، که در پی بررسی این موضوع است که آیا میزان انحراف رخ داده در پروژه، از آستانه ریسک پروژه فراتر رفته است یا خیر؟ لذا تصمیم گیری مدیران جهت انجام اقدامات اصلاحی، باید بر اساس حدود انحراف و آستانه ریسک انجام گیرد. به عبارت بهتر، در صورت فراتر رفتن انحراف از آستانه ریسک، نیاز به اقدامات اصلاحی می باشد. همچنین جهت برطرف کردن ابهام و سربستگی در بیان میزان پیشرفت فعالیتهای پروژه، از منطق فازی در فازی سازی شاخصهای تکنیک ارزش کسب شده استفاده شده است. روش پژوهش: این پژوهش یک پژوهش توسعه ای کاربردی است. همچنین با توجه به اینکه محقق در این پژوهش به دنبال شناسایی و مطالعه متغیرها و عوامل موجود در کنترل وضعیتهای پروژه و همچنین به دنبال روابط بین این عوامل می باشد؛ این پژوهش از نظر ماهیت روش، پژوهشی توصیفی-تحلیلی است. از آنجایی که این پژوهش، یک مطالعه آماری نمی باشد، لذا جامعه آماری و حجم نمونه کاربردی ندارد. همچنین شرکت تحت بررسی این پژوهش، ”شرکت مهندسی و ساخت بویلر مپنا“ می باشد که برای گردآوری اطلاعات، از سه گروه کارشناس و خُبره استفاده شده است. گروه اول، کارشناسان برنامه ریزی و کنترل پروژه، گروه دوم، کارشناسان تحلیل و ارزیابی ریسک و گروه سوم، خُبرگان پروژه. لازم به ذکر است که تعداد خُبرگان استفاده شده، 10 تن از متخصصین افراد در حوزه های مختلف می باشد. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش به دو دسته تقسیم شدند. یکی مربوط به شناسایی و رتبه بندی ریسک با شاخص r و دیگری تحلیل پروژه با مدل ترکیبی. در فاز شناسایی ریسک، از بین 24 ریسک شناسایی شده، ریسک ”تغییرات اقتصادی/تغییر نرخ ارز و تورم“، به عنوان با اهمیت ترین ریسک انتخاب شد و سناریو پروژه، بر اساس این ریسک طراحی گشت. همچنین نتایج در فاز تحلیل پروژه نیز به سه دسته مجزا تقسیم بندی شد. ابتدا پروژه با تکنیک ارزش کسب شده فازی مورد تحلیل قرار گرفت که نتایج حاکی از این بود که پروژه در آخرین دوره پیشرفت، از نظر هزینه نسبت به بودجه مصوب بیشتر هزینه نموده و از نظر زمان نیز نسبت به زمانبندی اولیه، عقبتر می باشد. همزمان با تحلیل تکنیک ارزش کسب شده فازی، ریسک پروژه نیز مورد تحلیل قرار گرفت و در نهایت آستانه های ریسک زمان و هزینه حاصل شد. آستانه های ریسک نشان دادند که حداکثر انحراف مجاز در حوزه زمان برابر با 17,1 دوره و در حوزه هزینه نیز برابر 79922 دلار می باشد. در قسمت آخر نیز پروژه با مدل ترکیبی مورد تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که انحراف زمان پروژه، پایینتر از آستانه ریسک زمان و انحراف هزینه پروژه، بالاتر از آستانه ریسک هزینه قرار دارد. نوآوری های پژوهش: یکی از مهمترین نوآوری های پژوهش این است که در کنار ارائه مدل ترکیبی از شاخصهای فازی انحراف زمان و هزینه، نگاه این پژوهش به بحرانی بودن و یا بحرانی نبودن، قطعی نبوده و این دو حالت را، در کنار هم مورد ارزیابی قرار داده و پروژه را از این حیث، با درجه امکان پذیری عدد فازی مورد سنجش قرار می دهد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که پرژه در حوزه زمان، عقبتر از برنامه زمانی است، و در حوزه هزینه نیز بیشتر از بودجه مصوب هزینه کرده است. به عبارت دیگر، وخامت اوضاع در برنامه های پروژه وجود دارد، و باید هرچه سریعتر اقدامات اطلاحی ایجاد گردد. اما زمانیکه انحرافات با آستانه های ریسک مقایسه شدند، نشان داده شد که عقب ماندگی زمانی پروژه، کمتر از آستانه ریسک است. بدین معنی که پروژه با اینکه در حوزه زمان، عقب است، اما هنوز وارد فاز بحرانی نشده است. اما در حوزه هزینه نتایج بدست آمده حاکی از این بود که وخامت اوضاع باعث شده است که پروژه از حالت طبیعی خود خارج شود. لذا پیشنهاد می شود که در عین تلاش برای کاهش وخامت اوضاع در برنامه زمانی، نیازی به انجام اقدامات اصلاحی اساسی در برنامه زمانبندی نیست؛ به علت اینکه پروژه در حوزه زمان، در وضعیت غیربحرانی قرار دارد. اما در حوزه هزینه به علت قرارگرفتن در وضعیت نسبتاً بحرانی، و فراتر رفتن انحرافات هزینه از آستانه ریسک، باید هرچه سریعتر اقدامات اصلاحی انجام گردد تا بیشتر از این پروژه وارد وضعیت بحرانی نشود.
فرزانه سیفی عبدلی محسن الوندی
چـکـیده مقدمه: در طول دو دهه ی اخیر بخش قابل توجهی از تمرکز سازمان ها بر روش های مدیریت هزینه ها (cost management)، و رشد درآمدها (revenue growth) معطوف گشته است. توجه صرف به مدیریت هزینه یا رشد درآمد به مفهوم از دست دادن فرصت بهره مندی از دیگری است. به این ترتیب چیزی که لازم به نظر می رسد ایجاد توازن و هماهنگی بین این دو می باشد؛ اما چگونه این توازن اتفاق می افتد؟ ارزیـابی ارزش هر مشتری، تخصــیص بهینه ی منابع در میان مشتریان سودآور، و نیز هزینه یابی صحیح تعدادی از عواملی می باشند که در ایجاد توازن بین هزینه ها و درآمدها نقش کلیدی را ایفا می نمایند. هدف پژوهش حاضر رتبه بندی ارزش دوره ی عمر مشتریان به عنوان یکی از راه کارهای شناسایی مشتریان سودآور می باشد. روش پژوهش: در این پژوهش به کمک مدل ارتباط با مشتری lrfm وضعیت چهار متغیر : مدت رابطه (length of relation)، زمان آخرین تراکنش (recent transaction time)، فراوانی خرید (frequency of buying) و ارزش پولی (monetary) در پیش بینی سودآوری مشتریان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از جهت روش اجرا توصیفی- پیمایشی محسوب می گردد. موردکاوی در بانک صنعت و معدن انجام شده و رویه ی آن از متدلوژی crisp پیروی می نماید. یافته های پژوهش: نتایج به دست آمده از فراینـد خوشه بندی k-mean، تعداد 9خوشه از مشتریان را در مـیان داده- های اولیه نشان می دهد که هر یک از الگوی lrfm منحصر به فردی پیروی می نمایند. مشتریان با الگوی l?r?f?m? (مشتریان از دست رفته ی مصرف کننده) دارای بالاترین رتبه ی clv می باشند، تنها 1مشتری از این الگو پیروی می نماید. از نظر فراوانی الگوی l?r?f?m? (مشتریان جدید نامطمئن) با تعداد 128 مشتری، 42% مشتریان بانک را شامل می گردد. نوآوری های پژوهش: در طی پژوهش حاضر مدل ارتباط با مشتری lrfm برای نخستین بار در ایران و در صنعت بانکداری مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای نخستین بار متغیرها به منظور فرایند خوشه بندی با استفاده از روش آنتروپی شانون وزن دهی شده اند. اعتبارسنجی خوشه بندی به کمک شاخص rs نیز از دیگر نوآوری های خاص این پژوهش می باشد. نتیجه گیری: این پژوهش از تکنیک خوشـه بندی k-mean برای دسته بندی مشـتریان بانکی استفاده نموده، و با ارائه ی تصویری جامع از ارزش دوره ی عمر مشتریان به رتبه بندی مشتریان بانک صنعت و معدن می پردازد، که می تواند مدیران شعب بانک ها را در شناسایی مشتریان سودآور و اولویت بندی آنها یاری نماید. کلمات کلیدی: ارزش دوره ی عمر مشتری (clv)، مدل ارتباط با مشتری lrfm، خوشه بندی k-mean، شاخص rs، متدلوژی crisp
سید یاسر شریعت صفر فضلی
هدف پژوهش: هدف انجام این پژوهش بررسی تأثیر عوامل درونی شامل: جایگاه سازمان در منحنی دوره عمر و ساختار سازمانی و عوامل محیطی شامل سرعت سنج صنعت و عدم اطمینان محیطی بر اثر بخشی استراتژی های سازمان می باشد. همچنین نقش واسطه ای انعطاف پذیری استراتژیک در این مدل مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش و رویکرد پژوهش: به منظور آزمون فرضیه های مورد نظر 201 سازمان فعال در 16 صنعت مختلف انتخاب شده و با استفاده از ابزار پرسشنامه داده های مورد نظر گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و ماتریس کوواریانس استفاده شده است. نتایج پژوهش: نتایج پژوهش نشان می دهد که جایگاه سازمان در دوره عمر بر انعطاف پذیری استراتژیک و عملکرد سازمان تأثیر گذار است و همچنین ساختار سازمانی تأثیر معناداری بر میزان انعطاف پذیری استراتژیک سازمان داراست. علاوه بر این، دو متغیر محیطی سرعت سنج صنعت و عدم اطمینان محیطی نیز بر روی عملکرد سازمان دارای تاثیر معنادار هستند. کاربردهای پژوهش: سازمان هایی که در صنایع با سرعت سنج سریع فعالیت دارند و همچنین سازمان هایی که با محیط متلاطم و نامطمئنی در ارتباطند، برای رسیدن به عملکرد بهتر می بایست انعطاف پذیری استراتژیک بیشتری داشته باشند. این در حالیست که سازمان هایی که محیط آنها نسبتاً پایدار و با ثبات است می بایست انعطاف پذیری استراتژیک کمتری برای دستیابی به عملکرد بهتر داشته باشند و از استراتژی های پایدار استفاده نمایند.
احمد هاشمی سیاوشانی محسن الوندی
هدف پژوهش: در این پژوهش به بررسی کاربرد روش تحلیل پوششی داده ها به عنوان معیار اساسی انتخاب سهام در پرتفوی می پردازیم. هدف اصلی، استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها جهت ادغام مناسب متغیرهای ارزشی سهام و متغیر قیمت مومنتوم در تشکیل پرتفوی می باشد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از نظر هدف در دسته تحقیقات کاربردی و از نظر روش در دسته تحقیقات توصیفی قرار می گیرد. ما با استفاده از مدل های تحلیل پوششی داده ها، شرکت های بورسی را با استفاده از چهار نوع ترکیب مختلف متغیرهای ورودی و خروجی، در سه دسته پرتفوی تقسیم بندی می کنیم. برای مقایسه از پرتفوی بازار که متشکل از کل شرکت های بورسی می باشد، استفاده می کنیم. سپس با توجه به معیارهای ارزیابی عملکرد به مقایسه پرتفوی ها می پردازیم. یافته ها: نتایج نشان می دهد که استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها ارزش افزوده ای برای انتخاب پرتفوی سهام ایجاد می کند. هنگامی که شرکت های بورسی را به سه دسته تقسیم نمودیم، پرتفوی های بالایی دارای عملکرد بهتری نسبت به پرتفوی بازار داشتند. همچنین ترکیب متغیر قیمت مومنتوم با متغیرهای ارزشی سهام باعث افزایش عملکرد در پرتفوی می شود. نتایج رتبه بندی در مدل ccr مضربی و مدل ابرکارایی یکسان بوده ولی در مدل کارایی متقابل تفاوت داشت. با توجه به نتایج بدست آمده در طول دوره نمونه گیری (1389-1380) ترکیب چهارم در مدل ccr مضربی دارای بهترین عملکرد برای تشکیل پرتفوی نسبت به دیگر ترکیبات و مدل ها می باشد. نوآوری های پژوهش: نوآوری این پژوهش ترکیب متغیر مومنتوم و متغیرهای ارزشی سهام در تشکیل پرتفوی از شرکت های بورس اوراق بهادار تهران می باشد. همچنین روش کارایی متقابل برای اولین بار در ایران برای انتخاب سهام بکار می رود. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که روش تحلیل پوششی داده ها، روش مناسبی برای انتخاب سهام و تشکیل پرتفوی می باشد. همچنین ترکیب متغیر قیمت مومنتوم و متغیرهای ارزشی سهام با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها باعث دید جدیدی برای سرمایه گذاران جهت انتخاب متغیرهای تشکیل پرتفوی می شود.
رویا یعقوبی سید مجید الهی
فرایند تولید و توسعه محصولات با تکنولوژی بالا تا این زمان اینگونه دستخوش تغییر و تحول نبوده است. رشد سریع تکنولوژی و مخاطره در بازارهای جهانی، و تغییرات روزافزون در نیازهای مشتریان، تیم های توسعه محصول جدید را با فشارهای روزافزونی جهت کاهش هزینه ها و کاهش چرخه زمان تولید، با حفظ کیفیت مناسب و قابلیت اطمینان بالا مواجه کرده است. در نتیجه تولید محصولات با تکنولوژی بالا که مطابق با نیازهای مشتریان باشد برای تولیدکنندگان حائز اهمیت است. در این پژوهش به بررسی تأثیر ویژگیهای محصولات با تکنولوژی بالا بر رفتار پذیرش/ اجتناب مصرف کنندگان پرداخته می شود. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی- تحلیلی اسـت؛ و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. جامع? آماری این تحقیق، دانشجویان دانشکده های مدیریت دانشگاههای دولتی تهران هستند و تعداد 391 پرسشنامه مشتمل بر سوالات چندگزینه ای طیف لیکرت و افتراق معنایی تهیه گردید. داده های جمع آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تأثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از نرم افزارهای spss و lisrel تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از این است که ویژگیهای محصولات با تکنولوژی بالا بیشترین تأثیر را بر لذت داشته است (t=14.63, ?=0.85)، و نگرش نیز بیشترین تأثیر را بر رفتار پذیرش داشته است(t=7.02, ?=0.60). در حالی که تأثیر انگیختگی بر رفتار پذیرش/ اجتناب قابل توجه نبود. با تعمیم یافته های حاصل از تحقیق می توان گفت نوآوری تکنولوژی، سودمندی، جاذبه دیداری و سهولت استفاده از طریق نگرش و لذت تأثیرات قابل توجهی را بر رفتار پذیرش می گذارند. نتایج همچنین نشان می دهد که لذت و انگیختگی رفتار پذیرش/ اجتناب را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار می دهد. از اینرو با توجه به این عوامل پیشنهادهایی ارایه خواهد شد.
مهسا مرندی روح الله بیات
فقدان تصویر مقصد مناسب برای بسیاری از نقاط ایران منجر شده است که سفرهای درون مرزی عده زیادی از مردم ایران، تنها به چند شهر خاص، محدود شود. یکی از این مناطق که با وجود قابلیتهای فراوان در صنعت گردشگری، هنوز موفقیتهای اولیه و لازم را در جذب گردشگر نیافته است، شهر تاریخی قزوین است. هدف این تحقیق، بررسی تصویر مقصد شهر قزوین و مقایسه آن با شهر اصفهان به عنوان یک مقصد گردشگری موفق است. جنبه نوآوری این تحقیق، در انجام آن به شکل مقایسه ای میان دو شهر با تصاویر مقصد متفاوت می باشد. این تحقیق از نقطه نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ نوع، توصیفی ـ تحلیلی است. در تحقیق حاضر جامعه آماری گردشگرانی هستند که از مکانهای تاریخی، فرهنگی و گردشگری شهر قزوین در تابستان 1391 دیدن کرده اند، و البته این افراد تجربه سفر به اصفهان را نیز طی حداکثر 5 سال گذشته داشته اند. بر این اساس تعداد 270 پرسشنامه جمع آوری شد. جهت آزمون فرضیه ها از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مثبت تصویر منحصر به فرد، و تصویر عاطفی بر تصویر مقصد شهر قزوین، و تأثیر مثبت تصویر شناختی، و تصویر عاطفی بر تصویر مقصد شهر اصفهان است. در حالیکه تأثیر تصویر شناختی بر تصویر کلی مقصد قزوین، و تأثیر تصویر منحصر به فرد بر تصویر کلی اصفهان، معنادار نبود. همچنین نقش متغیر تصویرکلی به عنوان واسطه میان تصاویر منحصر به فرد و عاطفی با تمایلات رفتاری گردشگران در رابطه با مدل قزوین، و نقش آن به عنوان واسطه میان تداعی های شناختی و عاطفی با تمایلات رفتاری گردشگران در رابطه با مدل اصفهان مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که میزان تأثیر تداعی های برند بر تصویر کلی مقصد در یک مقصد برند شده و یک مقصد فاقد تصویر مقصد مناسب، متفاوت هستند. همچنین تصویر مقصد، نقش مهمی در شکل گیری رفتارهای آتی گردشگران دارد.
فاطمه کریمی صفر فضلی
مدیریت ارتباط با مشتری به معنی تمایل و توانایی تغییر رفتار خود با هر مشتری خاص بر اساس آنچه که هر مشتری خواهان است می باشد. هدف اصلی این پژوهش، طراحـی مـدلی جهت بررسی و مقایسه عوامل موثر بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری در آژانس های مسافرتی شهرهای تهران و شیراز می باشد. که با ترکیب دو مدل ارایه شده توسط گاردیو مورنو در سال 2011 و تامسوک در سال 2011 به عنوان مدل تحقیق استفاده شده است. این پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی است و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. که پس از تأیید روایی و پایایی آن بین 159 آژانس مسافرتی که دارای سیستم مدیریت ارتباط با مشتری بود توزیع گردید و سپس توسط تکنیک معادلات ساختاری مشخص شد که شاخصهای برازش مدل در وضعیت مطلوب قرار دارند. نتایج نشان داد که تمامی متغیرهای مدل بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری موثر می باشند. و بیشترین تأثیر مربوط به متغیر مدیریت دانش می باشد. همچنین با مقایسه مدل تحقیق در دو شهر تهران و شیراز مشخص شد که میزان تأثیر عوامل موثر بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری در آژانس های مسافرتی شهر تهران با شهر شیراز متفاوت است. با توجه به میزان تأثیر متغیرها و مقایسه آنها با یکدیگر مشخص شد که در شهر تهران و شیراز به ترتیب بیشترین متغیر تأثیرگذار بر موفقیت سیستم مدیریت ارتباط با مشتری متغیر فرایند مدیریت مشتری و متغیر مدیریت دانش می باشد.
الهام مهرجو سید مجید الهی
به دلیل گسترش جهانی شدن و پیشرفت های چشمگیر در فناوری و رشد سریع آن شرایط خاصی بر اوضاع صنعت حاکم شده که به موجب آن بسیاری از شرکت ها به تنهایی نمی توانند با این تغییرات سریع خود را همسو و هماهنگ نمایند. اتّحادهای استراتژیک روشی است که در این شرایط می تواند راهگشای بسیاری از مسایل پیش روی شرکت ها باشد. انتخاب شرکا یکی از اصلی ترین و مهم ترین مراحل تشکیل اتحادهای استراتژیک است. اما در ایران پیرامون این موضوع هیچ تحقیقی صورت نگرفته است. هدف این تحقیق تعیین معیارهای انتخاب شرکا در شرکت های کوچک و متوسط ایرانی در صنایع با تکنولوژی پیشرفته و میان شرکت های مرتبط با صنعت هوا و فضا و سپس تعیین وزن اهمیّت آنها جهت رتبه بندی شرکا با استفاده از topsis می باشد. پرسشنامه مورد نیاز این تحقیق با توجه به مقالات بین المللی قبلی در این رابطه به دست آمده است. میزان اعتبار این تحقیق با آلفای بالاتر از 7/0 به دست آمده است. در این رابطه تأثیر مثبت 9 عامل بر انتخاب شرکا، (1)سازگاری و تناسب ساختاری و فرهنگی، (2)سازگاری مدیریتی، (3)تجارب مثبت، (4)اندازه شرکت شرکا، (5)سلامت مالی، (6)سازگاری اهداف و تناسب استراتژیک، (7) وجود منابع مکمل، (8)توانایی فناورانه و میزان نوآوری، (9) شهرت و نیکنامی شریک، به عنوان فرضیه های تحقیق انتخاب شد و این آماره ها در دو زمان قبل و بعد از تشکیل اتّحاد استراتژیک مورد سنجش قرار گرفتند. این دو زمان با توجه به مقاله هولمبرگ و کامینگز که به انتخاب پویای شرکا پرداخته بودند برگرفته شده است. در نهایت این آماره ها با استفاده از آزمون one-t و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 تحلیل شدند که هر 9 فرضیه در زمان حال و 8 فرضیه اول در بالا در زمان آینده تأیید شدند. همچنین وزن اهمیّت هر یک از معیارهای تأیید شده مشخص شد و 17 شرکت برای تخصیص سهام با استفاده از این اوزان و توسط روش topsis رتبه بندی شدند. واژه های مهم: معیارهای انتخاب شرکا، اتّحادهای استراتژیک، تشکیل اتّحاد، topsis، رتبه بندی شرکا
محسن ناری صفر فضلی
مقدمه : امروزه جایگاه ارزیابی و مدیریت عملکرد به عنوان یکی از معتبرترین شاخصهای توسعه یافتگی جوامع و سازمان ها و کلید حیاتی تحقق اهداف توسعه در ابعاد فردی و اجتماعی مشخص شده است. روش های موجود در ارزیابی عملکرد، هر یک نقاط ضعف و قوت مربوط به خود را داشته و گاهاً به دلیل عدم کارایی از قابلیت اتکاء کمی برخوردار بوده، نتایج حاصل از آنها فاقد اعتبار می باشند. هدف این تحقیق، بررسی و مقایسه دو رویکرد ترکیبی بر اساس روش های تصمیم گیری چند معیاره در ارزیابی عملکرد شرکت ها می باشد. روش تحقیق: در این تحقیق دو رویکرد ترکیبی fahp-promethee و fanp-promethee جهت ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شرکت ها پیشنهاد شده است. بردار های وزنی معیار های مورد بررسی با بکارگیری روش های تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) و تحلیل شبکه ای فازی (fanp) به صورت جداگانه محاسبه شده و سپس با رویکرد promethee، عملکرد شرکت ها با استفاده از داده های واقعی معیار ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. در محاسبه وزن معیار ها، نظرات خبرگان با استفاده از پرسشنامه های مقایسات زوجی جمع آوری گردیده و نرخ ناسازگاری آن ها به جهت اطمینان از روایی محاسبه شده است. از آنجا که در نهایت این نرخ در کلیه پرسشنامه ها کمتر از 1/0 بوده، لذا یافته ها قابل اطمینان و اعتماد می باشند. جامعه آماری، شرکت های صنعت مواد و محصولات شیمیایی عضو بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته شده اند و از این میان تعداد 33 شرکت که دسترسی به داده های مورد نیاز آنها در بازه زمانی 1380 تا 1388 مقدور و سال مالی آن ها منتهی به 29 اسفند ماه بوده است به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. در نهایت دو روش مذکور با استفاده از آزمون ها آماری مقایسه شده و نقاط قوت و ضعف، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. امکان سنجی پیش بینی عملکرد با استفاده از رویکرد منتخب نیز به عنوان یک تحلیل تکمیلی در انتها ارائه گردیده است. یافته های تحقیق : ساختار های سلسله مراتبی و شبکه ای معیار های مورد بررسی ایجاد شده و روابط درون گروهی معیار ها مشخص شدند. بردارهای وزنی با استفاده از دو رویکرد fahp و fanp و نظرات خبرگان بدست آمده و از طریق روش promethee ، شرکت ها مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفتند. تفاوت های ظاهری در رتبه بندی دو رویکرد ترکیبی و نیز بردار های وزنی بدست آمده از دو روش وزن دهی مشاهده گردید. بدین جهت از آزمون آماری ? کندال جهت مقایسه دو رویکرد ترکیبی و از ضریب هماهنگی کندال جهت مقایسه دو روش وزن دهی استفاده شد. نتایج آزمون ها حاکی از عدم وجود اختلاف معنی دار در نتایج روش های به کار گرفته شده بودند. بحث و نتیجه گیری: در این تحقیق دو رویکرد ترکیبی در تصمیم گیری چندمعیاره ارائه و نتایج آن ها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. در میان مطالعات گذشته تا کنون روش های ترکیبی مذکور در ارزیابی عملکرد و رتبه بندی شرکت ها مورد استفاده قرار نگرفته و مقایسه آماری از نتایج آن ها صورت نپذیرفته است که این خود از نوآوری های این تحقیق به حساب می آید. با اینکه نتایج حاصل از مقایسه دو رویکرد ترکیبی و نیز دو روش وزن دهی، یکسان بودن نسبی آن ها را به همراه داشت، اما هر یک از این روش ها، به خصوص روش های وزن دهی دارای نقاط ضعف و قوتی می باشند که نباید نادیده گرفته شوند. تفاوت در تعداد مقایسات زوجی، سهولت در دستیابی به خبرگان، زمانبری انجام محاسبات، قابلیت استفاده در مسائل بزرگ، پیچیدگی و واقعیت گرایی از مهمترین تفاوت های بین روش های وزن دهی بودند. همچنین یافته های نشان می دهند که با بالا رفتن تعداد معیار ها، نتایج دو روش وزن دهی و به تبع آن دو رویکرد ترکیبی، به یکدیگر نزدیک می شوند. از این رو، به صورت تجربی استفاده از روش fahp-promethee در مسائل با تعداد معیارهای بالا و روش fanp-promethee در مسائل نسبتاً کوچکتر پیشنهاد می گردند.
متین رشیدی آستانه صفر فضلی
بیان مسأله و هدف پژوهش: امروزه، فرایند تسهیم دانش از مرزهای سازمانی فراتر رفته و مسأله تسهیم دانش میان شرکت ها و سازمانهای مختلف برای بهبود عملکرد آنها مطرح می باشد. با پیدایش فرایند برون سپاری و توجه سازمانها به آن، اشتیاق مدیران به برون سپاری خدمات شرکت و سازمانشان افزایش یافت اما آنچه ذهن آنها را به خود مشغول می کرد، نحوه تعامل با ارائه دهندگان خدمات برون سپاری شده بود. به نظر می رسد، تسهیم میان شرکتی دانش می تواند یکی از راهکارهای حل این مشکل باشد. هدف این پژوهش، بررسی نقش تسهیم دانش میان شرکت های برون سپار و شرکت های ارائه دهنده خدمات لجستیک در رضایت از عملکرد ارائه دهندگان خدمات لجستیک در شهرک های صنعتی استان گیلان است. جنبه نوآوری این پژوهش، بررسی تسهیم میان شرکتی دانش به همراه عوامل روابط متقابل، فرایندهای ارتباطی و مشارکت میان شرکتی در خدمات لجستیک برای اولین بار در ایران است. روش شناسی پژوهش: این تحقیق به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ نوع، توصیفی ـ همبستگی است. این پژوهش با مشاکت 165 نفر از مدیران شرکت های مستقر در شهرک های صنعتی استان گیلان که حداقل یکی از فعالیت های خود را برون سپاری کرده اند و تعداد کارکنان آنها متجاوز از 20 نفر باشد، انجام شده است. جهت آزمون فرضیه ها از رگرسیون خطی چندگانه، تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از تاثیر مثبت تسهیم میان شرکتی دانش، تعامل رابطه متقابل با تسهیم میان شرکتی دانش و فرایندهای ارتباطی بر رضایت، و تسهیم میان شرکتی دانش بر فرایندهای ارتباطی است. در حالی که تسهیم میان شرکتی دانش بر مشارکت میان شرکتی، و مشارکت میان شرکتی بر رضایت، تاثیر معناداری را نشان نمی دهد. شرکت های برون سپار اعتقاد دارند که اگر تسهیم دانش و اطلاعات با شرکت های ارائه دهنده خدمات به تامین خواسته هایشان منجر شود، تمایل بیشتری برای تسهیم دانش از خود نشان می دهند. فرایند تسهیم دانش در شرکت هایی که از فرهنگ قوی و حمایت و تشویق مدیران جهت تسهیم دانش برخوردارند، بیشتر دیده می شود. مدیران اعتقاد دارند که در صورت حمایت و فراهم سازی شرایط تسهیم دانش میان دو شرکت، رضایت از خدمات شرکت های ارائه دهنده خدمات بیشتر خواهد شد. همچنین، نتایج نشان می دهد که تعامل شرکت های برون سپار و شرکت های ارائه دهنده خدمات در پرتو رابطه ای منسجم، پایدار وبلند مدت است. شرکت های برون سپار اعتقاد دارند که در صورت برقراری رابطه ای نزدیک با ارائه دهندگان خدمات لجستیک، براحتی می توانند مشکلات موجود میان خود را حل کنند و این تعامل پایدار و دو جانبه در تسهیم سود و زیان و ارائه به موقع خدمات موثر خواهد بود. در پژوهش حاضر، تأیید شد که تسهیم دانش در تقویت فرایندهای ارتباطی نقش موثری دارد ودانش بواسطه فرایندهای ارتباطی در رضایت از عملکرد برون سپاری موثر خواهد بود. مدیران شرکت ها معتقدند که برای تقویت تسهیم و تبادل دانش، باید بسترهای لازم برای ایجاد سیستم های اطلاعاتی و شبکه های ارتباطی را فراهم کنند. شرکت ها با سرمایه گذاری در زمینه سیستم های اطلاعاتی و تجهیز شبکه های ارتباطی می توانند دانش را به موقع، سریع و صحیح در اختیار یکدیگر قرار دهند و از بازخورد عملکرد اطلاع یابند. بنابراین فرایندهای ارتباطی یکی از ملزومات تعیین کننده در ایجاد رضایت از عملکرد ارائه دهندگان خدمات لجستیک است. در انتها، تاثیر تسهیم دانش بر مشارکت میان شرکتی و نقش مشارکت در ایجاد رضایت رد شد. زیرا نتایج نشان داد که شرکت ها تمایلی برای مشارکت بخصوص در زمینه آموزش منابع انسانی یا سرمایه گذاری سیستم های اطلاعاتی و ارتباطی ندارند. در بررسی معیارهای رضایت، شرکت ها انتظار دارندکه ارائه دهندگان خدمات لجستیک، خدمات را به موقع، با کیفیت بالا و به سهولت ارائه دهند و کارکنان آنها از مهارت و صلاحیت لازم برای ارائه خدمات برخوردار باشند. بنابراین مدیران شرکت ها اعتقاد دارند که رضایت از شرکت های ارائه دهنده خدمات لجستیک نمی تواند در گرو مشارکت میان شرکتی باشد.
رضا رضایی محسن الوندی
روش پژوهش:پژوهش حاضرازنظرنوع،یکتحقیق توصیفی-تحلیلی محسوب می شود و ازنظرهدف،توسعه ای-کاربردی است که با بهره مندی از ادبیات پژوهش و تکنیک دلفی معیار ها و شاخص های نهایی ارزیابی عملکرد مالی را بر دو اساس حسابداری و ارزش شناسایی، سپس جهت تعیین وزن آن ها از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است ودر نهایت شرکت ها از طریق روش ویکور رتبه بندی شده اند. یافته های پژوهش:در نتیجه بررسی ادبیات پژوهش و همچنین نظر خبرگان، دو معیار (ارزیابی عملکرد مبتنی بر حسابداری و ارزیابی عملکرد مبتنی بر ارزش) و همچنین 8 شاخص برای ارزیابی عملکرد شرکت های حاضر در گروه صنعت خودرو و ساخت شناسایی شده اند و در نهایت با وزن دهی معیار ها و شاخص ها، رتبه بندی شرکت های مذکور حاصل می شود. نوآوری های پژوهش:نوآوری این پژوهش ارائه مدل ارزیابی عملکرد مالی در شرکت های حاضر در گروه صنعت خودرو و ساخت قطعات به صورت ترکیبی از رویکرد های مبتنی بر حسابداری و ارزش و همچنین استفاده از روش های تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور جهت تعیین وزن معیارها و شاخص ها و رتبه بندی شرکت ها، می باشد. نتیجه گیری:در پژوهش حاضر چهار چوبی مشتمل از روش های دلفی، تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور به منظور ارزیابی عملکرد شرکت ها و رتبه بندی آن ها ارائه شده است. این چهار چوب می تواند به شرکت ها در تشخیص جایگاه خود در صنعت و تنظیم استراتژی های لازم جهت حفظ یا بهبود موقعیت خود کمک شایانی نماید.
رضا رضایی محمد رضا صلح جو
پژوهش حاضر به تاثیر ارزش ویژه شناسه مقصد گردشگری بر قصد بازدید مجدد (مطالعه موردی: شهر شیراز) پرداخته است. مولفه های ارزش ویژه شناسه مقصد شامل آگاهی از شناسه مقصد، تصویر ذهنی از شناسه مقصد، کیفیت شناسه مقصد، ارزش شناسه مقصد، وفاداری به شناسه مقصد، رضایت گردشگر از شناسه مقصد و قصد بازدید مجدد می باشد. نوع تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مسافرانی که در طی شش ماهه ی اول سال 1392 به این شهر سفر کرده می باشد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بوده است. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار spss و لیزرل انجام شده است. بررسی نتایج نشان داد که رابطه بین آگاهی از شناسه مقصد و ارزش شناسه مقصد، متغیر تصویر ذهنی از شناسه مقصد بر ارزش شناسه مقصد و رضایت از مقصد، متغیر کیفیت شناسه مقصد بر ارزش شناسه مقصد و وفاداری به شناسه مقصد، ارزش شناسه مقصد بر وفاداری به شناسه مقصد، رضایت از شناسه مقصد بر وفاداری شناسه مقصد و قصد بازدید مجدد و در نهایت وفاداری به شناسه مقصد بر قصد بازدید مجدد معنی دار می باشد.
مائده امیری محسن الوندی
هدف: گسترش استفاده از اینترنت و فناوری جدید موجب تغییر در استراتژی شرکت ها به منظور استفاده از این مدل جدید ارتباط برای برقراری تعامل بهتر با مشتریان شده است. از ابزارهایی که فناوری جدید برای شرکت ها فراهم کرده، رسانه های تعاملی و شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر، وب سایت شرکت ها، انجمن های کاربران، صفحات طرفداران است. ویژگی های منحصر به فرد این نوع رسانه ها ارتباط بین افراد را تغییر داده و آنها را به ابزار مورد علاقه شرکت ها برای ارتباط با مشتریان تبدیل کرده است. هدف از این تحقیق تاکید بر مهمترین ویژگی های رسانه های تعاملی نظیر اطلاع رسانی، سرگرم کنندگی، تعامل، سودمندی، و شخصی سازی و بررسی تاثیر آنها بر نگرش مشتریان نسبت به شرکت است. در مرحله بعدی تاثیر نگرش مشتریان نسبت به شرکت بر روی میزان اعتماد و تعهد آنها نسبت به شرکت و قصد خریدشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. روش شناسی : این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و از نظر هدف در گروه تحقیقات کاربردی جای می گیرد. همچنین از دیدگاه گرد آوری داده ها به عنوان یک تحقیق میدانی و بر اساس آزمون فرضیه می باشد. یک نمونه 467 نفری از استفاده کنندگان اینترنت و رسانه های تعاملی از میان دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شد که منجر به دریافت 385 پاسخ معتبر گردید. همچنین به منظور آزمون فرضیه ها از آزمون های رگرسیون خطی ساده، چند گانه و همچنین تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها : تحقیق حاضر بیانگر این است که هر یک از ویژگی های رسانه های تعاملی به صورت جداگانه بر روی نگرش مشتریان نسبت به شرکت اثر می گذارد؛ و نگرش مشتریان نیز بر روی قصد خرید، اعتماد، و تعهد آنها موثر است. اما زمانی که تاثیر این ویژگی ها به طور همزمان بر نگرش مشتری بررسی گردید، مشاهده شد که دو متغیر شخصی سازی و سرگرم کنندگی تاثیر زیادی بر نگرش مشتریان نسبت به شرکت ندارد. کاربردها : نتیجه این پژوهش شامل نکات مهمی برای بازاریابان و شرکت هایی است که تمایل به ایجاد یک مدل تجاری موفق برای تاثیرگذاری بر نگرش مشتریان و سود بردن از افزایش تمایل آنها به خرید دارند. در این تحقیق پنج نمونه از مهمترین ویژگی های رسانه های تعاملی و تاثیر آنها بر نگرش مشتریان به دو صورت جداگانه و همزمان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که این پژوهش در ایران برای نخستین بار انجام می شود، همچنین بررسی همزمان عوامل نیز در تحقیقات پیشین انجام نشده است. درباره نتایج این تحقیق به بازاریابان و مدیران در انتخاب و به کارگیری مناسب ترین رسانه که در راستای استراتژی شرکت است، کمک شایانی می کند.
محسن هوشنگی صفر فضلی
شرکت¬های تولیدی به مقدار زیادی به تامین¬کنندگان خود برای تامین مواد اولیه، کالا و خدمات متکی هستندکه مدیریت آنها برای موفقیت شرکت¬ها حیاتی است. در این تحقیق ارتباطات خریدار– تامین¬کننده با نگرش سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عواملی که بر این ارتباطات تاثیرگذار است مورد بررسی قرار می¬گیرد تا مشخص ¬شود چگونه سرمایه اجتماعی باعث بهبود روابط خریدار- تامین¬کننده و افزایش عملکرد خریدار می¬شود. روش: این تحقیق از لحاظ هدف هم بنیادی و هم کاربردی است، و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می¬باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه¬ای و میدانی است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران خرید و تدارکات شرکت¬های تولیدی استان قزوین هستند. تعداد 113 پرسشنامه معتبر از هر 8 شهرک صنعتی استان قزوین جمع آوری شده است. داده¬های جمع آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تاثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته¬ها: یافته¬های تحقیق حاکی از آن است که بعد ارتباطی با ضریب مسیر برابر 414/0 و آماره t برابر 546/4 و بعد ساختاری با ضریب مسیر برابر 448/0 و آماره t برابر با 45/5 بر رضایت خریدار از ارتباطش با تامین¬کننده تاثیر مثبتی دارند. همچنین رضایت خریدار با ضریب مسیر برابر 84/0 و آماره t برابر با 048/32 تاثیر مثبتی بر عملکرد خریدار دارد. در حالی که بعد شناختی تاثیر مثبت معناداری بر رضایت خریدار ندارد. در میان شاخص¬های بعد ارتباطی اعتماد، وابستگی و تعهد خریدار و در میان شاخص¬های بعد ساختاری ارزیابی تامین¬کننده، ارتباطات شبکه-ای و توسعه تامین¬کننده تاثیر قابل توجهی بر رضایت خریدار دارد. اما هیچ یک از شاخص¬های بعد ارتباطی تاثیر معناداری بر رضایت خریدار نداشته¬اند. بحث و نتیجه¬گیری: با تعمیم یافته¬های حاصل از تحقیق می¬توان گفت سرمایه اجتماعی تاثیر قابل توجهی بر روابط خریدار و تامین¬کننده دارد. بخصوص دو بعد ساختاری و ارتباطی از طریق رضایت خریدار تاثیر مثبتی بر عملکرد خریدار دارند. این پژوهش برای مدیران این حقیقت را روشن می¬سازد که آنها با سرمایه¬گذاری بر روی متغیرهای سرمایه اجتماعی در روابطشان با تامین¬کنندگان نه تنها ضرر نمی¬کنند بلکه یک مزیت رقابتی از طریق بهبود عملکرد (شامل نوآوری، کیفیت، تحویل، انعطاف¬پذیری و هزینه) به دست می¬آورند.
علیرضا ضیایی موید صفر فضلی
پیشرفت در تکنولوژی همیشه به عنوان یک ابزار ارزنده برای بازاریان بوده است تا بتوانند فعالیت های خود را در جهان گسترش دهند. بنابراین تکنولوژی های جدید مورد آزمایش قرار می گیرند تا بتوان فهمید آیا با استفاده از آن امکان شناخت مشتریان و تعامل بهتر وجود دارد یا خیر؟ تبلیغات بر بستر تلفن همراه موضوعی جدید در کشور است و میزان قبول کردن و اثرپذیری آن مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است، لذا در این تحقیق عوامل موثر بر دیدگاه و قصد خرید بررسی گردید. این تحقیق به روش میدانی - پیمایشی انجام شده و با توجه به تعداد دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران، نمونه گیری بصورت تصادفی و به میزان 384 عدد از طریق پخش پرسشنامه انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های پیرسون، رگرسیون خطی، چندگانه و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج بررسی ها نشان داد که عوامل موثر بر روی نگرش به تبلیغات پیامکی موارد زیر می باشد: سرگرم کننده بودن، غنی بودن از اطلاعات، اعتبار منبع تبلیغ، مفید بودن برای اقتصاد، ارزش و رنجش. اثربخشی تمامی متغیرها (بجز رنجش) بر نگرش مثبت ارزیابی گردید. رابطه اعتماد با پذیرش تبلیغات پیامکی و قصد خرید نیز مثبت ارزیابی شد. بعلاوه، پذیرش تبلیغات پیامکی بر روی قصد خرید بصورت مثبت اثربخش است.
آرزو ترابی مجید الهی
همراه با رشد سریع مالکیت و استفاده از تلفن همراه، تبلیغات موبایلی به¬عنوان یک راه ارتباطی مهم ظهور کرد. در این زمینه به-طور خاص، تبلیغات پیامکی بسیار موفق بوده¬اند. ضمن اینکه یک توافق عمومی در رابطه با پیامک¬های تبلیغاتی وجود دارد که آن یک رسانه ایده¬آل برای دسترسی به مصرف کنندگان جوان است. هدف تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر واکنش مصرف کنندگان جوان به تبلیغات پیامکی است. در این تحقیق از تئوری هنجارهای اجتماعی و مدل پذیرش تکنولوژی بسط یافته استفاده شده است. تحقیق حاضر رابطه بین هنجارهای اجتماعی، ادراکات نادرست، سودمندی و سهولت استفاده درک شده، نگرش به تبلیغات پیامکی و پذیرش آن را مورد بررسی قرار می¬دهد. این تحقیق از نقطه نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ نوع، توصیفی- تحلیلی- همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر، دانشجویان چهار دانشگاه مهم شهر قزوین است. بر این اساس تعداد 380 پرسشنامه جمع آوری شد. . جهت آزمون فرضیه¬های تحقیق از تکنیک رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می¬دهد که هنجارهای اجتماعی و ادراکات نادرست، سودمندی درک شده تبلیغات پیامکی را پیش بینی می-کند، اما تنها هنجارهای اجتماعی بر سهولت استفاده درک شده تبلیغات پیامکی تأثیر قابل توجه دارد. همچنین سودمندی درک شده، نگرش به تبلیغات پیامکی را پیش بینی می¬کند، در حالی¬که سهولت استفاده درک شده، تأثیر معنی¬داری بر نگرش ندارد. در نهایت اینکه نگرش به تبلیغات پیامکی، تأثیر قابل توجهی بر پذیرش آن از سوی مصرف کنندگان جوان دارد.
علی حسینی مروست صفر فضلی
در دنیای امروز، فناوری اطلاعات بر همه مسائل جاری در همه صنایع تأثیرگذار می¬باشد. یکی از مهم ترین مواردی که بی¬شک تحت تأثیر فناوری اطلاعات و شاخه¬های آن قرار می¬گیرد، عملکرد زنجیره تأمین می¬باشد. در عین حال، فرایند مهم زنجیره تأمین همواره مورد توجه مدیران ارشد شرکت ها می¬باشد. لذا در این تحقیق برآنیم تا نقش فناوری اطلاعات در بهبود عملکرد زنجیره تأمین را بر اساس دیدگاه مدیریت دانش بررسی نمائیم، زیرا از آنجا که بهبود عملکرد زنجیره تأمین می تواند در گروی بهره¬گیری از دانش و تجارب همه افراد درگیر در زنجیره میسر گردد، لذا نقش مدیریت دانش در این امر، جلوه بیشتری به خود خواهد گرفت. روش: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می¬باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه¬ای و میدانی است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران صنعت کاشی ایران می باشد که در آن، مدیران واحد لجستیک هر شرکت، مد نظر قرار گرفته است. تعداد 136 پرسشنامه معتبر از شرکت های کاشی و سرامیک کشور جمع آوری شده است. داده¬های جمع آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تأثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته¬ها: یافته¬های تحقیق حاکی از آن است که قابلیت رابطه¬ای فناوری اطلاعات بر مدیریت دانش تأثیر مثبت دارد. وابستگی خریدار – فروشنده بر سطح ارتباط قابلیت رابطه¬ای فناوری اطلاعات بر مدیریت دانش تأثیر مثبت دارد در حالیکه در ارتباط قابلیت¬های زیرساختی فناوری اطلاعات و مدیریت دانش نقشی ندارد. در نهایت بر اساس یافته¬های آماری تحقیق، تأثیر مثبت مدیریت دانش بر عملکرد زنجیره تأمین اثبات شده است. نتیجه¬گیری: با تعمیم یافته¬های حاصل از تحقیق می¬توان گفت مدیریت دانش بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیر مثبت و مستقیم دارد، و بر اساس نتایج پژوهش و مدل مفهومی مربوط، با توجه به ارتباط قابلیت¬های فناوری اطلاعات با مدیریت دانش، به این نتیجه خواهیم رسید که فناوری اطلاعات بر عملکرد زنجیره تأمین تأثیر مثبت دارد. این پژوهش برای مدیران این حقیقت را روشن می¬سازد که آنها با سرمایه¬گذاری بر روی بهبود شرایط فناوری اطلاعات، نه تنها ضرر نمی¬کنند بلکه یک مزیت رقابتی از طریق بهبود عملکرد زنجیره تأمین به دست می¬آورند. کلمات کلیدی: عملکرد زنجیره تأمین، مدیریت دانش، وابستگی خریدار- فروشنده، قابلیت¬های فناوری اطلاعات.
سید سعید میرحسینی صفر فضلی
مقدمه: در دهه 90 میلادی با توجه به پیشرفت فناوری ارتباطات و اطلاعات، ایده سیستم یکپارچه ای که تمام بخش های سازمان را پوشش دهد، مطرح شد و حاصل این ایده، سیستم یکپارچه برنامه ریزی منابع سازمان (erp) بود. با توجه به نرخ بالای شکست در پیاده سازی این سیستم ها در این مطالعه مدلی برای پشتیبانی از اجرای پروژه های erp با رویکرد پویایی های سیستم طراحی شده است. پویایی های سیستم روشی برای مطالعه و مدیریت سیستم های پیچیده و دارای بازخورد است. روش تحقیق: این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق کاربردی می باشد. از نظر ماهیت، با توجه به اینکه در فاز نخست به دنبال مطالعه متغیرها و بررسی روابط علت و معلولی حاکم بین آنها و اثرات آنها بر پیاده سازی پروژه های erp هستیم، پژوهش ما از نوع علّی است و در فاز دوم به دلیل دستکاری متغیرها به منظور ارزیابی سناریوهای مختلف، یک تحقیق آزمایشی است. روش جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای و میدانی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تعدادی از خبرگان، کارشناسان و مدیران پروژه های erp در چند استان کشور می باشد. یافته ها: در این تحقیق پس از مطالعه ادبیات موضوع و بررسی نظرات خبرگان، شش بخش به نام های اهداف erp، مدیریت، تکنولوژی، کاربران، منابع و نگرش نسبت به erp برای مدل در نظر گرفته شد و نمودارهای علت و معلولی و جریان مدل به منظور شبیه سازی رفتارهای پویای سیستم ترسیم گردید. در نهایت پس از اعتبارسنجی مدل، با شناسایی پارامترهای سیاستی طبق نظر کارشناسان و متخصصین امر و انجام مداخلاتی در این پارامترها، کار شبیه سازی آغاز شد و سناریوپردازی صورت گرفت. بحث و نتیجه گیری: با جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از شرکت چای گلستان به عنوان مطالعه موردی این پژوهش جهت راه اندازی مدل و انجام شبیه سازی در چندین اجرای مختلف، هفت سناریو جهت دستیابی به سناریوی بهبودیافته مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که افزایش میزان آموزش نیروهای کارآموز بیشترین تأثیر را در کاهش میزان هزینه و مدت زمان پیاده سازی erp دارد. میزان رضایت و انگیزه کاربران نیز در تسریع روند پیاده سازی نقش بسزایی دارد.
کبری سعادتمند صفر فضلی
مقدمه: پیاده سازی سیستمهای erp فرایندی زمانبر و پیچیده بوده و موارد زیادی از پیاده سازی ناموفق این سیستمها گزارش می شود. بنابراین پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستمها نیازمند توجه ویژه به عوامل کلیدی موفقیت و شکست می باشد. مدیریت پروژه و مهندسی مجدد فرایندها به عنوان عوامل کلیدی موفقیت و مقاومت در مقابل تغییر و وظیفه گرایی به عنوان عوامل کلیدی شکست پروژه های erp، مورد بررسی قرار می گیرند تا مشخص شود چگونه پیاده سازی سیستم erp می تواند باعث بهبود یا افت عملکرد سازمانها شود. روش: این پژوهش از لحاظ هدف هم بنیادی و هم کاربردی است، و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. تعداد 105 پرسشنامه معتبر از مدیران و کارشناسان مرتبط با سازمانهای صنعت نفت جمع آوری شده است، داده های جمع آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تاثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه، و معادلات ساختاری با نرم افزار اس. پی.اس.اس 19 و لیزرل 8/8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که متغیر مهندسی مجدد فرایندها و متغیر وظیفه گرایی بر پیاده سازی سیستم erp تاثیر مستقیمی دارند. همچنین پیاده سازی سیستم erp تاثیر مستقیمی بر عملکرد سازمانها دارد. در حالی که متغیر مدیریت پروژه و مقاومت در مقابل تغییر تاثیر مستقیم معناداری بر پیاده سازی سیستم erp ندارند، مدیریت پروژه از طریق مهندسی مجدد فرایندها و وظیفه گرایی تاثیر غیرمستقیمی بر پیاده سازی erp دارد علاوه بر این نیز مقاومت در مقابل تغییر از طریق مهندسی مجدد فرایندها تاثیر خود را بصورت غیرمستقیم بر پیاده سازی erp می گذارد. بحث و نتیجه گیری: یافته های حاصل از پژوهش برای مدیران این حقیقت را روشن می سازد که آنها با شناخت بر روی عوامل کلیدی در پیاده سازی erp نه تنها احتمال شکست پروژه را به حداقل می رسانند بلکه یک مزیت رقابتی از طریق بهبود عملکرد (شامل بهره وری، کیفیت، تحویل و هزینه) به دست می آورند.
فراهه پسیان روح اله بیات
در دنیای رقابتی امروز سازمان ها همواره در پی بهبود عوامل تاثیرگذار داخلی و خارجی خود جهت ایجاد مزیت رقابتی و کسب سهم بیش تر بازار می باشند. به رغم آنکه در ادبیات بازاریابی به مفاهیم کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بسیار پرداخته شده است، ارتباط بین این مفاهیم با وفاداری کارکنان و در نهایت عملکرد سازمان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. در ایران نیز تاکنون پژوهشی که به بررسی زنجیره وفاداری کارکنان، کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بر عملکرد سازمان به صورت یکپارچه و هم زمان در یک سازمان خدماتی بین سازمانی یا b2b بپردازد، صورت نگرفته است. لذا در این پژوهش سعی شده است به بررسی مسیر تاثیر رضایت و وفاداری کارکنان، کیفیت خدمات، رضایت و وفاداری مشتری بر عملکرد سازمان با روش مدل سازی معادلات ساختاری پرداخته شود. مدل سازی معادلات ساختاری یک تکنیک تحلیل چند متغیره نیرومند از خانواده رگرسیون است که مجموعه ای از معادلات رگرسیون را به طور همزمان مورد آزمون قرار دهد. داده های این پژوهش از آبان الی دی ماه 1391 گردآوری شده و قلمرو مکانی مجموعه شرکت های گروه همکاران سیستم در 20 استان کشور می باشند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که از هفت فرضیه مطرح شده در این پژوهش، شش فرضیه مورد تایید قرار گرفته است. به طوری که در صنعت نرم افزاری ایران، رضایت کارکنان بر وفاداری کارکنان و وفاداری پرسنل با کیفیت خدمات، کیفیت خدمات با رضایت مشتری و رضایت مشتریان با وفاداری ایشان و وفاداری مشتریان با عملکرد سازمان رابطه ای مستقیم و مثبت دارد. از دیگر یافته های پژوهش بیان می دارد هزینه جابجایی، یک متغیر تعدیل کننده در رابطه میان رضایت مشتری و وفاداری مشتری می باشد که در مقابل فرضیه رد شده این پژوهش ثابت می نماید رقابت بازار نمی تواند یک متغیر تعدیل کننده در رابطه میان رضایت مشتری و وفاداری مشتری در صنعت نرم افزاری ایران باشد. با توجه به یافته های این پژوهش و جهت بهبود کیفیت خدمات، افزایش رضایت مندی و نگهداشت مشتریان و در نتیجه شاخص های سودآوری، بایستی به توانمندسازی کارکنان و موضوع جبران خدمت که از مهم ترین عوامل موثر بر رضایت و وفاداری کارکنان می باشند، توجه ویژه ای داشت و در راستای تدوین برنامه های آموزشی کارکنان، افزایش روحیه مشتری محوری، ارتقای شاخص همدلی، افزایش سطح تخصص کارشناسان و ایجاد اطمینان خاطر در مشتریان اهتمام ورزید.
زهرا امین افشار صفر فضلی
کسب مزیت رقابتی، سهم بیشتری از بازارها و سود از اهداف همه¬ سازمان¬هاست. وجود هماهنگی و همکاری بین اعضای زنجیره تأمین همواره از عواملی بوده که مدیران زنجیره تأمین در جهت آن گام برداشته¬اند زیرا وجود همکاری و هماهنگی در کاهش هزینه¬ها، افزایش سرعت تصمیم¬گیری، تغییر محصول طبق نظر مشتریان، افزایش توان رقابت در مقابل تغییرات سریع و ناگهانی، کاهش انبارداری، مشتری¬مداری و... خواهد شد. در این تحقیق سعی خواهد شد تا تأثیر محرک¬های زنجیره تأمین بر یکپارچگی زنجیره مورد بررسی قرار گیرد، در این بین از فرهنگ سازمانی به عنوان عامل میانجی و تعدیل¬کننده¬ این رابطه استفاده شده است. و در نهایت تأثیر یکپارچگی بر عملکرد سازمانی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. روش: این تحقیق از لحاظ هدف هم بنیادی و هم کاربردی است، و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی می¬باشد. روش جمع¬آوری اطلاعات کتابخانه¬ای و میدانی است. جامعه آماری این تحقیق، مدیران تدارکات و داخلی شرکت¬های تولیدی شهرک¬های صنعتی استان قزوین می¬باشند. تعداد 134 پرسشنامه معتبر از هر 8 شهرک صنعتی استان قزوین جمع¬آوری شده است. داده¬های جمع¬آوری شده به منظور بررسی رابطه میان متغیرها و تأثیر آنها بر یکدیگر، با استفاده از روش حداقل مربعات جزیی و با نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته¬ها: طبق آنچه که از نتایج تحلیل داده¬ها به دست آمد، محرک¬های داخلی بر یکپارچگی زنجیره تأمین تأثیر مثبت و معناداری داشت، اما محرک¬های خارجی بر یکپارچگی هیچ تأثیر مثبتی نداشت. بررسی اثر تعدیل¬کنندگی فرهنگ سازمانی نشان داد که در این تحقیق هیچ کدام از ابعاد فرهنگ سازمانی بر رابطه بین محرک¬ها و یکپارچگی زنجیره تأثیر مثبتی ندارد. و در نهایت یکپارچگی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد سازمان¬های تولیدی استان قزوین داشت. بحث و نتیجه¬گیری: با توجه به نتایج تحقیق می¬توان این¬گونه بیان کرد که وجود یکپارچگی، هماهنگی و همکاری بین اعضای زنجیره تأثیر بسیار مثبتی بر افزایش و بهبود سطح عملکرد سازمان¬های تولیدی مورد تحقیق دارد. همین طور وجود عواملی همچون مشتری¬مداری و سود و مزایای مورد انتظار بر ایجاد یکپارچگی بین اعضا تأثیر بسیاری دارند. اما وجود عدم قطعیت¬ها بر این یکپارچگی تأثیر نخواهد داشت. لازم است تا مدیران با توجه به این مباحث بر ایجاد و افزایش همکاری با دیگر اعضا و سرمایه¬گذاری بر روی متغیرهای تأثیرگذار در این رابطه به مزایای زیادی همچون؛ افزایش عملکرد، بهبود روابط و کسب سود بیشتر، سهم بازار بیشتر و... دست یابند.
حامد کرمی سید مجید الهی
عملکرد برند و تجربیات مصرف کنندگان در حوزه کیفیت و سلامتی محصولات، دو عامل مهم در شکل-گیری اعتماد به برند و اطمینان مصرف کنندگان است که نقش مهمی در افزایش وفاداری برند در صنایع لبنی دارند. این پژوهش تلاش دارد تا با مطالعه عوامل موثر بر اعتماد به برند، تاثیر این متغیر را بر اطمینان مصرف کنندگان و وفاداری برند در حضور نقش میانجی اعتماد به صنعت بررسی نماید.
مهدی علیزاده صفر فضلی
چکیده ندارد.
واحد آغشلویی صفر فضلی
چکیده ندارد.
نفیسه رضایی صفر فضلی
چکیده ندارد.
محمد افتخارمنش محسن الوندی
رقابتی شدن محیط کسب و کار، ضرورت ایجاد یکپارچگی درون سازمانی و برون سازمانی در محیط زنجیره تأمین و تحول گسترده در حوزه فناوری سیستم های اطلاعاتی، عوامل اصلی شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان بوده اند. این سیستم ها با ایجاد یکپارچگی مدیریتی و عملیاتی درون سازمانی و برون سازمانی و تسهیل و تسریع فرآیندهای کسب و کار، کارایی و اثربخشی عملیاتی سازمان ها را افزایش داده و آنها را برای حضور در بازار رقابتی آماده می نمایند. امروزه در بین مجریان پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان erp این اجماع وجود دارد که یکی از دلایل اصلی شکست در پیاده سازی این سیستم ها، انتخاب یک سیستم نامناسب می باشد. در این تحقیق به بررسی مدل انتخاب برنامه ریزی منابع سازمان erp در صنعت توزیع ایران پرداخته می شود. به این منظور ابتدا اجزای مدل انتخاب (فرآیندهای اصلی انتخاب برنامه ریزی منابع سازمانerp و معیارهای متداول در انتخاب برنامه ریزی منابع سازمان erp) از ادبیات استخراج، سپس به روش دلفی با استفاده از نظر خبرگان erp، زیرفرآیندهای مرتبط با فرآیندهای اصلی و همچنین معیارهای اصلی و زیرمعیارهای مرتبط با معیارهای اصلی انتخاب، شناسایی شده اند. در نتیجه مدل مناسب انتخاب erp با نظر خبرگان erp در ایران حاصل گردیده است. در انتها الویت بندی معیارهای انتخاب برنامه ریزی منابع سازمان erp در صنعت توزیع با نظرسنجی از خبرگانerp در صنعت توزیع مشخص گردیده است. از نتایج دیگر این پژوهش یافتن معیارهایی در فرآیند انتخاب erp می باشد که در ادبیات تحقیق ذکری از آنان به میان نیامده است.
سعید فلاح تفتی صفر فضلی
یکی از چالشهای اصلی توسعه دولت الکترونیک در کشورهای درحال توسعه، نبود آمادگی الکترونیکی برای توسعه دولت الکترونیک است. در کشور ما نیز یکی از دلایل عدم توسعة دولت الکترونیک در نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی را عدم آمادگی الکترونیکی بیان میکنند. این تحقیق با مرور مهم ترین مدل های ارزیابی آمادگی الکترونیکی در سطح ملی و سازمانی ضمن معرفی مدل مفهومی آمادگی الکترونیکی که تلفیقی از دو مدل kpmgو p3i3 است، با استفاده از تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی به محاسبة نمره آمادگی الکترونیکی و نیز اولویت بندی معیارها و زیرمعیارهای مدل مذکور پرداخته است. این مدل مفهومی ضمن در برگرفتن مشترکات سایر مدل های موجود, برپایه شرایط حاکم برصنعت it کشور تدوین شده است. همچنین از آنجایی که معیارهای سنجش اهمیت شاخص ها از نوع کلامی و کیفی هستند، باتوجه به مزیت تکنیک سلسله مراتبی فازی که استفاده از طیف کیفی و فازی برای رتبه بندی گزینه ها است، داده های لازم برای اولویت بندی شاخص های ارزیابی آمادگی الکترونیکی با طیف فازی جمع آوری و در نهایت با استفاده از تکنیک تحلیل سلسه مراتبی فازی، معیارها رتبه بندی شده اند. از نتایج مهم این تحقیق محاسبة عدد آمادگی الکترونیکی(3/87 باتوجه به نمرة حداکثری 5) و نیز اولویت بندی شاخصهای آمادگی الکترونیکی برای یک سازمان نمونه بوده است.در تحقیقات بعدی می توان سنجش آمادگی الکترونیکی را با سایر روش های mdam انجام داد و نتایج آنرا با این تحقیق مقایسه کرد.
مریم کارگر هشجین محمد حسین قایمی
این تحقیق به بررسی محتوای اطلاعاتی نسبی و محتوای اطلاعاتی افزاینده سود حسابداری و جریان های نقدی و نقش ویژگی های شرکتی شامل ناپایداری سود، اندازه شرکت، اهرم مالی و فرصت های رشد در محتوای اطلاعاتی این دو معیار، در بازار سرمایه ایران می پردازد. سود حسابداری به عنوان معیار اولیه تصمیم گیری همواره مورد توجه بوده است، به طوری که تحقیقات طی چند دهه گذشته نشان داده است که سود حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری در مقایسه با جریان های نقدی است. به منظور بررسی موضوع تحقیق، محتوای اطلاعاتی سود و جریان های نقدی در توضیح بازده سهام با استفاده از اطلاعات صورت های مالی و بازده سهام 1633 مشاهده به صورت سال-شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1376 تا 1386 و با بهره گیری از روش تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، به کمک نرم افزارهای اس.پی.اس.اس و ای ویوز، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که؛ محتوای اطلاعاتی نسبی سود حسابداری بیشتر از محتوای اطلاعاتی نسبی جریان های نقدی است، همچنین هر دو معیار دارای محتوای اطلاعاتی افزاینده نسبت به یکدیگر می باشند با این تفاوت که محتوای اطلاعاتی افزاینده سود برای جریان های نقدی بسیار قابل ملاحظه تر است. نتایج بررسی بر اساس ویژگی های شرکتی نشان داد که در شرایط ناپایداری سود، محتوای اطلاعاتی سود حسابداری کاهش یافته است ولی محتوای اطلاعاتی جریان های نقدی متاثر از کیفیت سود (پایداری یا ناپایداری سود) نیست. همین طور محتوای اطلاعاتی سود حسابداری برای شرکت های بزرگ و کوچک متفاوت است لیکن محتوای اطلاعاتی جریان های نقدی برای شرکت های کوچک و بزرگ تفاوت ندارد. همچنین محتوای اطلاعاتی سود برای شرکت های با درجه اهرم مالی بالا کمتر است ولی محتوای اطلاعاتی جریان های نقدی متاثر از اهرم مالی نیست و در نهایت محتوای اطلاعاتی سود و جریان های نقدی متاثر از فرصت های رشد شرکت نیست.
صالح منصوری صفر فضلی
تصمیم گیری به عنوان بخش جدایی ناپذیری از ادبیات مدیریت مطرح است، به طوریکه افرادی چون سایمون و دراکر مدیریت را مترادف با تصمیم گیری می دانند. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل پوششی داده ها از معروفترین فنون تصمیم گیری می باشند که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجا که مقایسه فنون مهم تصمیم گیری از محورهای جدید و شایع در علوم مدیریت است تا از منظر این مقایسات، محدودیت ها، توانایی ها، قوت و ضعف روش های مختلف شناخته و در جهت بهبود آنها تلاش شود، هدف این تحقیق، به کار گرفتن دو روش از مهمترین و پرکاربرد ترین روشهای تصمیم گیری چندمعیاره، یعنی مقایسه تکنیک های تحلیل پوششی داده ها و فرایند تحلیل سلسله مراتبی و سنجش توان آنها در قیاس با یکدیگر در یک مطالعه میدانی است. بستر این پژوهش با شناسایی شاخص های کلیدی تصمیم گیری در خصوص خرید و فروش سهام از جانب سرمایه گذاران بورس و ثبت اطلاعات خرید و فروش سهام آنان در یک بازه زمانی یک ساله فراهم شده است. از آنجا که عملکرد مناسب یا نامناسب افراد در بورس به معنای کسب سود یا زیان در عملیات خرید و فروش سهام است، لذا در سایه مقایسه دو رویکرد تصمیم گیری ، به ارزیابی عملکرد دارندگان سهام و بررسی شاخص های تاثیر گذار بر تصمیم گیری آنها در خرید و فروش سهام در بورس نیز پرداخته شده که می تواند کمک شایانی به دیگر خریداران و فروشندگان سهام در دستیابی به سود بیشتر بنماید. در این تحقیق به جای پرداختن مستقیم به عملکرد افراد، کارایی شاخص های مورد استفاده آنان مورد بررسی قرار گرفته است. بدین ترتیب شاخص های کلیدی تصمیم گیری افراد در خرید و فروش سهام در بورس اوراق بهادار تهران شناسایی شده و با استفاده از تکنیکهای تحلیل پوششی داده ها(dea) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(ahp)، به اولویت بندی این شاخص ها پرداخته و پس از آن مقایسه رتبه بندی انجام شده توسط این دو رویکرد انجام شده است. در واقع در این پایان نامه از بین فنون سخت تصمیم گیری، تحلیل پوششی داده ها(dea) و از بین فنون نرم تصمیم گیری، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) انتخاب شده است و توان آنها در یک مطالعه میدانی در اولویت بندی شاخص ها با یکدیگر مقایسه می شود .
مهدی بیطرفان محسن الوندی
حفظ و توسعه بازار و یا به عبارت دیگر، بقا در دنیای پررقابت امروز از مهمترین مسائلی است که در هر کسب و کاری مطرح می باشد و در این راستا تکنولوژی نقش بسزایی ایفا می کند. در شرکت های داروسازی، تکنولوژی یکی از کلیدی ترین فاکتور های موفقیت می باشد. با توجه به اینکه برای دستیابی به تکنولوژی، منابع بسیاری اعم از مالی، انسانی و زمانی صرف می گردد، می بایست به این نکته توجه نمود که این منابع به صورت بهینه صرف گردند و سرمایه گذاری بر روی تکنولوژی های مناسب صورت پذیرد. از این منظر ارزیابی تکنولوژی ها به منظور توسعه امری ضروری و اجتناب ناپذیر محسوب می شود. در این تحقیق بر آن هستیم که شاخص های اثربخش انتخاب تکنولوژی به منظور توسعه در شرکت داروسازی اسوه را شناسایی نموده و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، الگویی سیستماتیک برای اولویت بندی شاخص ها ارائه نماییم. جهت تعیین شاخص های اثربخش، پس از مرور ادبیات موضوع و جلسات مختلف با مدیران، از روش دلفی استفاده گردید و همچنین اولویت بندی شاخص ها از طریق پرسشنامه انجام شده است. شایان ذکر است پرسشنامه دارای دو بخش است که قسمت اول آن داده های لازم جهت روش ahp و قسمت دوم آن داده های روش topsis را فراهم می نماید. در نهایت اولویت بندی داده ها با استفاده از روش های مذکور انجام گردید و نتایج زیر بدست آمد: • شاخص های و عوامل موثر بر انتخاب تکنولوژی برای توسعه، تنها شاخص های مالی نبوده و شاخص های دیگری اعم از مسائل سیاسی و یا تاثیرات پس از توسعه تکنولوژی نیز تاثیرگذار می باشند. • پس از اولویت بندی شاخص ها با استفاده از روش ahp مشخص گردید که مسائل سیاسی در کشور ما مهمتر از شاخص های مالی می باشد که دلیل این امر عدم توانایی بالای داخلی در خصوص تکنولوژی های مرتبط با صنعت داروسازی می باشد. • میان اولویت بندی با استفاده از روش ahp و topsis، تفاوت معنی داری وجود دارد.
سینا مدنی صفر فضلی
کمبود منابع همواره یکی از دغدغه های مدیرا ن سازمانهای امروزی می باشد بنحوی که این کمبود در هر برهه زمانی شکلی خاص بخود گرفته است . انتخاب پروژه در واقع به معنی اولویت بندی پروژه ها و تخصیص منابع سازمان فقط در بین پروژه هایی می باشد که دارای بالاترین اولویت می باشند ، تا بواسطه این انتخاب و تخصیص، سود سازمان حداکثر گردد. در انتخاب پروژه عوامل مختلفی از جمله معیارهای کمی و کیفی تاثیر گذار می باشند که پروژه ها با توجه به آنها اولویت بندی و انتخاب می گردند . شایان ذکر است که همواره در بین این معیارها روابط متقابل و دوگانه ای وجود دارد که مد نظر قرار دادن این روابط بر نتایج اولویت ها و انتخاب تاثیر گذار است. هدف این پایان نامه ارائه یک روش نظام مند می باشد که روابط درونی میان معیارها را در نظر گرفته و با توجه به این روابط پروژه ها را اولویت بندی نماید و منابع سازمان را به پروژه هایی با اولویت بالاتر تخصیص دهد . در این پایان نامه پس از مشخص شدن معیارها و گزینه ها ، با استفاده از روش دلفی فازی و فرآیند تحلیل شبکه ای و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نسبت به اولویت بندی پروژه ها اقدام می گردد و در گام بعدی منابع سازمان با استفاده از برنامه ریزی آرمانی صفر-یک در بین پروژه هایی تخصیص می یابد که دارای اولویت بالاتری هستند . در گام بعدی نتایج حاصل از دو مدل با یکدیگر مقایسه می شود تا مدل برتر معرفی گردد . نتایج اجرای مدل مورد نظر در سازمان مورد مطالعه بگونه ای بوده است که از بین معیارهای مورد نظر شش معیار جهت بکارگیری در دو مدل انتخاب شده اند و با توجه به نظرات خبرگان روابط درونی میان معیارها شناسایی گردیده و با توجه به اوزان بدست آمده از فرآیند تحلیل شبکه ای و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مدل برنامه ریزی آرمانی صفر-یک فرموله شده است بطوریکه با حل این مدل از بین هفت پروژه مدنظر پنج پروژه انتخاب و منابع سازمان در بین آن پنج پروژه تخصیص داده شده است . و در نهایت مدل ترکیبی فرآیند تحلیل شبکه ای و برنامه ریزی آرمانی صفر و یک بعنوان مدل برتر انتخاب گردیده است .
صفر فضلی عادل آذر
موضوع این رساله ارائه مدلی جامع برای ارزیابی عملکرد مدیران است که یکی از مشکل ترین جنبه های مدیریت منابع انسانی است . ارزیابی عملکرد دارای فرآیند مشخصی است که یکی از مهمترین مراحل این فرآیند ، تعریف شاخص یا شاخص های ارزیابی است . مطالعات نشان می دهد که مدلهای ارزیابی عملکرد تحتت تاثیر شاخص های ارزیابی است و شاخص ها نیز براساس گرایش های نظری موجود شکل گرفته اند . بطور کلی سه گرایش اصلی دراین زمینه وجود دارد که انجام ارزیابی براساس هر کدام از گرایش های نظری ، دارای مزایا و معایبی است ، از جمله معایب آنها ، ذهنی بودن ، دقیق نبودن و نداشتن قابلیت اجرایی است .