نام پژوهشگر: محمد توکلی
محمد توکلی محمدحسن فیض
در این پژوهش با ساخت سلول فوتوولتائیک لایه نازک دو لایه ای ناهمگون آلی بر پایه ی cupc/c60، نشان داده شد که مواد مورد استفاده در سلول با ساختار ito/pedot:pss/cupc/c60/ebl/ag شرایط اپتیکی لازم به منظور ایجاد طیف های جذب و عبور مناسب جهت جذب بهینه در لایه فعال را برآورده می کنند. نقش لایه سدکننده اکسایتون (ebl) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و دیده شد با استفاده از این لایه مشخصه های اصلی سلول شامل: چگالی جریان مدار کوتاه jsc، ولتاژ مدار باز vocو بازدهی تبدیل توان pη این سلول به میزان قابل توجهی افزایش می یابند. سپس با لایه نشانی یک لایه پلیمر رسانای آلی (pedot:pss ) روی آند ito، با تابع کار بالاتر نسبت به ito، اثر افزایش تابع کار آند بر بهبود عملکرد سلول مورد تائید قرار گرفت. تاثیر دمای زیر لایه در حین لایه نشانی الکترود فلزی کاتد بر مشخصه های مذکور سلول فوق بررسی و نشان داده شد با افزایش دمای زیر لایه تا مقدار نهایی این مشخصه ها به طور پیوسته افزایش می یابند. در مورد آهنگ لایه نشانی کاتد و اثرهای مثبت ومنفی آن روی عملکرد سلول بحث شد و برای کاتد نقره بهینه آهنگ لایه نشانی برابر با به دست آمد. همچنین پایداری سلول های فوتوولتائیک دو لایه ای آلی مورد بررسی قرار گرفت و تغییر مشخصه های مهم سلول با ساختار ito/pedot:pss/cupc/c60/bcp/ag با گذشت زمان اندازه گیری شدند. سپس عوامل ممکن برای افزایش اولیه ولتاژ مدار باز وکاهش آهسته ی آن در ادامه و برای کاهش پیوسته ی چگالی جریان مدار کوتاه و بازدهی تبدیل توان، بیان شدند. معلوم شد که خود الکترود نقره می تواند تا حد قابل توجهی در محافظت سلول در مقابل تخریب و کاهش آهنگ نزول مشخصه های مذکور سلول موثر باشد. در پایان نشان داده شد که با جایگزینی bphen با bcp به عنوان یک لایه سدکننده اکسایتون، پایداری سلول می تواند تا حد بسیار زیادی بهبود یابد.
حمید مهرجو احمد مدرس
چکیده تحقیق پیش رو جهت بررسی موانع کاربری سامانه های رایانه ای حسابداری در شرکت های کوچک استان اصفهان شکل گرفته است. جهت تحقیق دو گروه از شرکت ها مورد بررسی قرار گرفته اند. گروه اول شرکت هایی که از مزایای استفاده از سامانه رایانه ای بهره مند شده اند و گروه دوم شرکت هایی که هنوز از سامانه سنتی حسابداری استفاده می کنند و از مزایای فناوری روز بهره مند نشده اند. دلیل استفاده از دو گروه بیان شده آنست که معلوم شود چه عامل مهمی موجب استفاده از سامانه رایانه ای بوده و چه مشکلات مهم احتمالی برای شرکت های استفاده کننده از سامانه سنتی برای استفاده از فناوری روز وجود دارد. در این تحقیق اثر 4 عامل مهم بر استفاده از سامانه رایانه ای حسابداری شامل خصوصیات فردی مالک/مدیر، ویژگی های فناوری اطلاعات، ویژگی های شرکت و خصوصیات محیطی که شرکت در آن فعالیت می کند مورد بررسی قرار گرفت. از عوامل بررسی شده دانش مالک/مدیر از کاربری رایانه، فناوری اطلاعات، دانش حسابداری و نیز میزان بررسی اطلاعات مالی توسط مالک/مدیر، از خصوصیات فردی بوده که بر استفاده سامانه رایانه ای حسابداری موثر بوده است. همچنین عواملی چون قیمت نرم افزار، نحوه کاربری نرم افزار، کیفیت آموزش نرم افزار، هزینه های نصب و راه اندازی نرم افزار از ویژگی های فناوری اطلاعات بوده که بر استفاده از سامانه رایانه ای حسابداری تاثیر داشته اند. در نهایت عوامل اندازه شرکت، حجم معاملات شرکت، میزان نیازمندی مالک/مدیر به اطلاعات مالی به موقع، حفظ عامل رقابتی با شرکت ها و میزان دسترسی به حسابداران خبره عوامل مرتبط با ویژگی های شرکت و محیط تجاری که شرکت در آن فعالیت می کند بوده که بر استفاده از سامانه رایانه ای حسابداری تاثیر داشته است. در میان موارد بررسی شده سطح تحصیلات مالک/مدیر، پایین بودن منفعت نرم افزار در مقابل هزینه های آن، عدم دسترسی به نرم افزار مناسب، نداشتن وقت کافی مدیریت، نداشتن منابع مالی کافی، حسابدار شرکت، محاسبه مالیات و مقررات موجود عوامل بدون تاثیر بر استفاده سامانه رایانه ای حسابداری بوده اند.
محمد توکلی منصور زیبایی
یکی از مشکلات متعددی که امروزه کشور افغانستان با آن مواجه است، کشت خشخاش می باشد. جهت رفع این مشکل، استراتژی های زیادی مانند ریشه کن کردن، ممنوعیت و فرصت های معیشتی جایگزین به کار رفته است. اما حقیقتا این تلاش ها آنگونه که مورد انتظار بوده، موفقیت آمیز نبوده اند. این باور وجود دارد که کشت خشخاش با توسع? فرصت های قانونی معیشتی به طور خودکار کاهش می یابد. هرچند توسع? فرصتهای معیشتی در تشخیص انگیزه ها و عوامل گوناگونی که بر تصمیم خانوار جهت کشت محصولات مخدر غیرقانونی موثرند، ناموفق بوده و همچنین این حقیقت را که این انگیزه ها و عوامل بسته به گروه های متفاوت اجتماعی اقتصادی مناطق مختلف افغانستان متفاوت می باشد را نادیده پنداشته است. هدف از این مطالعه، بررسی سیاست های جایگزین کشت خشخاش با استفاده از مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت (pmp) در سطح مزرعه نماینده (rf) می باشد. pmp به منظور غلبه بر خصیصه تجویزی مدلهای برنامه ریزی ارتقا یافته است. هدف اصلی pmp این است که حتی الامکان تصویری حقیقی از شرایط را ارائه نموده و سپس رفتار کشاورزان را به عنوان پارامترهایی که هدف مداخله سیاست کشاورزی است، شبیه سازی نماید. بنابراین، pmp به شرط آنکه داده های کافی برای کالیبره کردن مدل وجود داشته باشد، برای تحلیل اثرات سیاست های کشاورزی بسیار عملی است. زمانی که داد? تجربی دردسترس نبود، یک مدل برنامه ریزی خطی برای مزرعه نماینده گروه های همگن، مورد استفاده قرار گرفت. داده های سطح مزرعه از یک نمونه کشاورزان خشخاش کار استان دایکندی بخش کیتی به دست آمد. روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای برای انتخاب زارعین نمونه بکار گرفته شد. در مرحل? اول هفت آبادی (هوشی، رویان، کیسو، ملمنجک، سرتیغان، هزاردرخت و تجریب) انتخاب گردید. در مرحل? دوم، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 132 زارع خشخاش کار برای مصاحبه و جمع آوری اطلاعات موردنیاز مزارع در سال 2010 انتخاب شد. از آنجا که ساختن یک مدل برای هر مزرعه وقت گیر، پرهزینه و ناکارآمد می باشد، تجزیه و تحلیل خوشه ای داده های مزارع ازجمله نسبت های زمین به محصول، زمین به کارگر، زمین به آب، زمین به سرمایه و درآمد خالص به ازای هر جریب برای پیدا کردن گروه های همگن در مزارع نمونه به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل خوشه ای، مزارع نمونه را به 3 گروه تقسیم کرد. مزرعه های متوسط هر گروه بعنوان نمایند? مزارع انتخاب شدند. نتایج نشان داد که خشخاش، برخلاف بقیه محصولات که فقط برای تأمین نیازهای اولی? معیشتی کشت می شوند، تنها محصول نقدی است. حذف خشخاش، تأثیر بسیار مشهودی بر درآمد کشاورزان گذاشت و بازده برنامه ای را از 7/34 تا 68 درصد کاهش داد. این بررسی همچنان نشان داد که زعفران، تحت شرایط کنونی، یک جایگزین جدی برای خشخاش بخصوص برای مزرعه نماینده گروه 2 می باشد. اما حاشیه خرده فروشی خشخاش بسیار بالا می باشد و اگر بخشی از این حاشیه به زارع برسد، محصول دیگری نمی تواند با آن رقابت نماید. به زبان دیگر، اگر قیمت سرمزرعه خشخاش 80 هزار افغانی به ازای هر من (هر من حدودا 5 کیلوگرم) شود، زعفران نمی تواند یک محصول جایگزین باشد. نهایتا این نتیجه حاصل شد که سیاست های پولی و غیرپولی گندم و ذرت می تواند ضررهای اقتصادی ناشی از کشت خشخاش را کاهش دهد.
محمد احمدی عامل محمد توکلی
دلایل و شواهد رصدی که در دو دهه ی گذشته بدست آمده است نشان می دهد که عالم اکنون در دوره شتاب دار قرار دارد . تحقیقات گسترده ای در توجیه این پدیده انجام و مدلهای مختلفی ارائه شده است در این پایان نامه ما به بررسی مدل گاز چاپلین تعمیم یافته وارزیابی بوسیله تشخیص گر پیدا کننده حالت می پردازیم . در ابتدا شواهد رصدی که ما را به انرژی تاریک می رسانند مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس معادلات فریدمن، بررسی شناخت ماده تاریک و تابش های میکروموج زمینه کیهانی را مورد بحث قرار خواهیم داد. در بخش نهایی خواهیم دید گاز چاپلین تعمیم یافته بعد از حل معادلات مربوطه ورسم نمودار ها چقدر به داده های کیهانی نزدیک است.
محمد توکلی میرعلیرضا دریابیگی
1- بیان مسئله: «یکی از اندیشه های قرن بیستم توجه به سنت زبان کاوی است. فردنیان دوسوسور زبان شناس ساختار باور چارلز سندرس پیرس نشانه شناس آمریکایی آغازگر نقدی اساسی بر فلسفه سوژه رنه دکارت و ایمانوئل کانت شدند- نقدی که طبق آن جایگاه شناخت، زبان و نشانه ها هستند نه فراگردهای ذهنی» ( باکلند،52، 1390) .تقریباً همزمان با سوسور در آن سوی اقیانوس اطلس در آمریکا نیز منطق دانی بنام پیرس هم روی طرح نشانه شناسی کار می کرد. این دو بعنوان اولین نگره پردازان در حوزه علم نشانه شناسی شناخته شده اند. نشانه شناسی به مثابه روش پژوهشی از حدود 1950 وارد عرصه علوم شد و به دلیل گستردگی مباحث در عرصه فلسفه، زیبایی شناسی و ارتباطات پژوهش هایی به انجام رسانید.«این سیر اندیشه در سده بیستم، درنظریه فیلم بازتاب یافته است، به ویژه درتغییر موضع از «نظریه کلاسیک فیلم» (آندره بازن، رودلف آرنهایم و دیگران) به «نشانه شناسی کلاسیک فیلم» (پژوهش های نخستین کریستین متز بر پایه زبان شناسی ساختار باور)»(همان، 52-53).آنچه هم اکنون در این پژوهش مدنظر است حوزه نشانه شناسی فیلم است که مانند سایر بررسی های نشانه شناختی،پایگان نشانه ای دو سطحی است که مانند سایر بررسی های نشانه شناختی، پایگان نشانه ای دو سطحی رایج را اختیار کرده (سطوح آشکار/سطوح پنهان) و فرضیه هایی برای توصیف سطوح پنهان (دلالت های ضمنی) عرضه می کند، «نشانه شناسان معتقدند: فیلم به مثابه زبان رمز گذارده است و در سطح زیرین خود نظامی خاص و مستقل دارد که می توان این واقعیت نهفته خاص را با استفاده از روش های زبان شناسی ساختار باور بازسازی کرد» (همان،55). کریستین متز نخستین کسی بودکه مقوله های دلالت فیلم را از زبان شناسی استخراج کرد و این کار اعتبار بنیانگذاری رشته جدیدنشانه شناسی سینما را برای او به ارمغان آورد. متز بروشنی سرسپرده زبان شناسی ساختاری و نوشته های سوسور بود. «به عقیده متز می توان از برخی اصطلاحاتی که در عالم زبان شناسی طرح و شرح شده اند، مانند دال و مدلول و محور هم نشینی و جانشینی در بررسی زبان سینما بهره گرفت، زیرا این اصطلاحات به ویژگی هایی مربوط اند که مشترک میان نظام زبان و دیگر رمزگانه است. زبان شناسی ممکن است شاخه ای از نشانه شناسی باشد، ولی آگاهی از روش ها وابزارهای آن برای پژوهش درعرصه نشانه شناسی بسیار ارزشمند است.» (نیکولز،1378،82). او در تعریف نشانه شناسی می گوید: «نشانه شناسی تصویر و سینما، تفسیر زیبایی شناسانه گرامر یک فیلم است» (استم،1383،28).اگر بدنبال ماهیت زبان شناسی فیلم باشیم باید با این دید به سراغ آن برویم: «زبان شناسی فیلم که متز منشأ آن را به هم گرایی زبان شناسی و عشق به سینما نسبت میدهد، با سوالاتی از این دست کاووش می شود: آیا سینما یک نظام زبان (لانگ) است یا صرفاً زبانی هنری (لانگاژ)؟(مقاله ی متز تحت عنوان «سینما: لانگ یا لانگاژ»(1964) مقاله ای بنیادین در این حوزه ی پژوهشی بود). آیا می توان از روشهای زبان شناسی برای مطالعه رسانه ای «تصویری» چون فیلم استفاده کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا در سینما معادلی برای نشانه ی زبانی وجود دارد؟ اگر نشانه ی سینمایی وجود دارد، آیا رابطه ی میان دال و مدلول در چنان نشانه ای «انگیخته» است یا مانند نشانه زبان «دلبخواهی»(قراردادی) است؟ (از دید سوسور رابطه ی بین دال و مدلول «دلبخواهی است»، نه فقط به این معنا که نشانه های منفرد هیچ رابطه ای ذاتی و جوهری بین دال و مدلول را نشان نمی دهند، بلکه هم چنین به این معنا که هر زبان، برای آنکه معنا تولید کند، به گونه ای «دلبخواهی» پیوستار صوت و همچنین معنا را تقسیم می کند.) «ماده ی بیان» در سینما چیست؟ آیا نشانه های سینمایی، به اصطلاح «پیرس» تصویری(شمایلی) است، نمادین است یا نمایه ای و یا ترکیبی از این سه؟ آیا در سینما هیچ معادلی برای «تولید دوگانه ی» زبان (یعنی واجها به مثابه واحدهای کمینه ی صداوتک واژها به مثابه ی واحدهای کمینه معنا) وجود دارد؟ آیا سینما هم دارای دستور تجویزی است؟ معادل علائم سجاوندی در سینما چیست؟ فیلم چطور معنی تولید می کند؟ فیلم ها چطور درک می شوند؟ در پس زمینه ی این بحثها، موضوعی روش شناختی نهفته است. به جای طرح یک رویکرد بنیادی و هستی شناختی – سینما چیست؟ توجه به سوالاتی در رابطه با روش معطوف شده است. گذشته از این سوال که آیا فیلم زبان (یا مشابه زبان) است، پرسش گسترده تری مطرح است و آن این که آیا نظام های فیلمی را می توان باروشهای زبان شناسی ساختگرا یا هر روش دیگری در زبان شناسی مطالعه کرد.» (استم،117-118، 1383). همچنین درادامه و از قول کستی (1999)دیدگاه متز را این گونه خلاصه می کند «حرکتی است از «الگوی هستی شناختی» بازن به سوی الگوی «روش شناختی» (همان،118) از نکات حائز اهمیت دیگر که بایستی بعد از روش متز به آن اشاره کرد تمایزی ست که متز میان فیلم و سینماقائل می شود: «از دید متز سینما یعنی نهاد سینما در گسترده ترین مفهوم آن به مثابه ی یک واقعیت اجتماعی- فرهنگی که در برگیرنده ی رویدادهای پیش از فیلم (زیربنای اقتصادی نظام استودیویی، فناوری)، پس از فیلم(توزیع، نمایش و تأثیرات اجتماعی یا سیاسی فیلم)، و غیرفیلمی(دکورسالن نمایش، آیین اجتماعی فیلم دیدن و سینما رفتن) است.در همان حال «فیلم» در حکم اشاره ای است به یک گفتمان عینیت یافته یا متن؛ نه ابژه ی فیزیکی که در درون جعبه است، بلکه متنی دلالت گر. در عین حال، او اشاره می کند که کل نهاد سینما هم وارد عرصه ی چند بعدی بودن فیلم ها که در حکم گفتمان هایی محدود و سرشار از معنای اجتماعی، فرهنگی و روان شناختی هستند، می شود.به این ترتیب متز دوباره تمایز میان فیلم و سینما را درون مقوله ی«فیلم» که اکنون در حکم «موضوع خاص» و مناسب نشانه شناسی فیلم شناخته شده است، طرح می کند. به این تعبیر «امر سینمایی» نه معرف صفت بلکه معرف کلیت فیلم هاست. او استدلال می کند که رابطه ی فیلم با سینما مانند رابطه ی یک رمان با ادبیات و یا یک مجسمه با مجسمه سازی است. اولی اشار دارد به فیلم منفرد که یک متن است و دومی به آن کلیت آرمانی، کلیت فیلم ها و خصیصه هایشان[] پس متز در مورد موضوع نشانه شناسی به این نتیجه می رسد: مطالعه ی گفتمان ها، متن ها و نه سینما به مفهوم گسترده و نهادی کلمه»(همان،119). همانطور که بیان شد مهمترین دستاورد علمی متز معرفی شش نظام نشانه شناسانه در سینمای گویا(ناطق) بود. او اعلام داشت: برای شناخت سخن فیلمی یعنی برای بررسی ابزار بیان سینمایی باید این شش نظام را شناخت و در تجزیه وتحلیل فیلم بکار برد. این نظام های شش گانه عبارتنداز: «1. نظام نشانه های تصویری، 2. نظام نشانه های حرکتی، 3. نظام نشانه های زبان شناسیک گفتاری، 4. نظام نشانه های زبان شناسیک نوشتاری، 5. نظام نشانه های آوایی غیرزبان شناسیک، 6. نظام نشانه های موسیقیایی» (احمدی،1384،93). متز در توضیح الگوی نشانه شناسیک خود می گوید: «سینمای گویا (ناطق) نظام دلالت گون پیچیده ای است که در آن پیام ها از کارکرد شش نظام نشانه شناسیک متفاوت تشکیل می شوند. عناصر این نظام ها می توانند به گونه ای همزمان بکار روند، اما کمتر هر شش نظام با هم یکجاو در یک لحظه به کار می آیند. بنیان کار سینمای گویا نظام نشانه های تصویری و نظام نشانه های حرکتی، همراه با یکی از نظام های نشانه شناسیک آوایی است. می توان فیلمی را در نظر آورد که در آن موسیقی به هیچ شکل به کار نرود، یا به هر دلیل آواهای غیر زبانشناسیک حذف شوند، یا مکالمه ها یکسر حذف شوندو فقط تفسیر خارجی به گوش رسد، یا موسیقی کار تفسیر خارجی را انجام دهد، اما نمی توان فیلمی را بدون نشانه های تصویری متصور شد. به همین شکل فیلم بدون حرکت بی معناست، حرکت عنصری گوهرین در سینماست. حتی اگر نماها از تصاویری تشکیل شوند که در آنها هیچ حرکتی به چشم نیاید و خود نماها ساکن باشد (دوربین ثابت) باز محدودیت زمان گردش فیلم در دوربین، شکلی از تقطیع نماها و تدوین را گریز ناپذیر می کند. از سوی دیگر فرض وجود فیلمی که در سراسر آن هیچ شکلی از نشانه های آوایی و موسیقیایی به کار نیایند، فرضی ممکن است، اما نمونه های زیادی در سینما وجود ندارد» (همان،93-94).متز با این توضیحات به اثبات کارایی و اهمیت شش نظام نشانه شناسانه خود دست می زند و پژوهشگران و علاقمندان این حوزه را در استفاده از این روش به نوعی متقاعد می کند. استفاده از نظام نشانه شناسانه متز توسط پژوهشگران حوزه سینما بیشتر معطوف به سینمای داستانی بوده وکمتر پژوهشی را می توان یافت که با استفاده از الگوی متز دست به بررسی سینمای مستند زده باشد.برآنیم تا با استفاده از آراء ونظریات و روش نشانه شناسانه کریستین متز به بررسی وتحلیل نشانه شناسانه ی فیلم های مستند شهری و اجتماعی دهه های 1340،1350 شمسی با نگاه به آثار کامران شیردل، خسروسینایی، منوچهر طیاب بپردازیم.دهه های 40و50 شمسی جزو دوران جریان ساز در تاریخ سینمای ایران است که به دلیل ویژگی های منحصر به فرد فیلم ها و فیلمسازان از آن بعنوان موج نوی سینمای ایران یاد می شود. در کتاب تاریخ جامع سینمای جهان آمده است: «در سالهای 1966،1976 میلادی یک نهضت فیلمسازی ملی و پیشرو در سینمای ایران سر برآورد و این هنگامی بود که تحصیلکردگان سینما از خارج به ایران آمدند و نخستین فیلمهای سینمایی خود را (که اکثر قریب به اتفاق آنها مستند بودند) را ساختند. (ا.کوک، 1381،506) متأسفانه از آن نامگذاری افتخارآمیزو پرطمطراق تا به امروز کمتر شاهد پژوهش های جدی پیرامون موج نوی سینمای مستند ایران وآثار فیلمسازانش بوده ایم. لذا برآن شدیم تا در این پژوهش سه مستند ساز برجسته تاریخ سینمای ایران که اتفاقاً در آن دوران همگی پس از تحصیل سینما در اروپا به ایران بازگشته و شروع به تولید فیلم مستند کردند، به نامهای کامران شیردل، خسروسینایی، منوچهر طیاب را به عنوان مطالعه ی موردی انتخاب وفیلمهای مستند شهری و اجتماعی شان در دهه های 40و50 شمسی را مطالعه و بررسی نشانه شناسانه نمایم.بررسی و تحلیل نشانه شناسانه ی این آثار ما را به لایه های زیرین و دلالت های ضمنی (پنهان) موجود در هریک از فیلم ها رهنمون می سازد و بدین مدعی پاسخی علمی پژوهشی می دهد که آیا اساساً آن طور که بیان می شود سینمای مستند ایران در دهه های 40و50 شمسی دچار تحول جدی واساسی در زمینه ی فرم و محتوا گردیده بود؟ آیا اتلاق نام "موج نو" براین جریان تاریخی دور از واقعیت است و یا حقیقی ست بلاشک؟ در فصول این پژوهش سعی شده محور اصلی تحقیق که همان بررسی و تحلیل نشانه شناسانه (با تکیه بر آراء و نظریات متز) همواره مدنظر باشد. در فصل دوم این پژوهش به تاریخچه و خاستگاه علم نشانه شناسی و بیان آراء و نظریات نگره پردازان اولیه و کلاسیک این رشته پرداخته ایم. این فصل ضروری است از آن جهت که مباحث مطرح شده در نشانه شناسی سینما همگی ریشه درنگره های کلاسیک و آراء و نظریات ابتدایی نشانه شناسانی چون سوسور دارد. (بخصوص نظریات کریستین متز). فصل سوم به نشانه شناسی سینما و تصویر اختصاص دارد. در این فصل به تفصیل توضیحاتی در باب نشانه شناسی سینما و تصویر از منظر نظریه پردازان این علم ارائه شده در ادامه آراء و نظریات کریستین متز در خصوص با سینما، فیلم، نشانه شناسی فیلم و نظام شش گانه ی نشانه شناسیک وی به رشته تقریر درآمده است. فصل چهارم این پژوهش تعاریف گوناگون فیلم مستند از منظر نگره پردازان مطرح از ابتداء تاکنون ارائه و چگونگی آغاز و شکل گیری سینمای مستند در جهان توضیح داده شده است.معرفی و بررسی گونه ها و زیرگونه های فیلم مستند، بخصوص تعاریف گوناگون در خصوص با گونه ی مستند اجتماعی از منظر صاحبان آراء در کنار بررسی تاریخ سینمای مستند ایران بویژه در دهه های 40و50 شمسی دیگر مطالب گنجانده شده در فصل چهارم را تشکیل می دهند.فصل پنجم، پژوهش به بررسی و تحلیل نشانه شناسانه فیلم های مستند شهری و اجتماعی دهه های 40و50 شمسی با نگاه به آثار کامران شیردل، خسرو سینایی و منوچهرطیاب و با تکیه بر آراء و نظریات کریستین متز، پرداخته است.
محمد توکلی منصوره علیقلی
مدیریت ریسک، فرآیند نظام یافته شناسایی، تحلیل و پاسخگویی به ریسک های پروژه به منظور بیشینه نمودن نتایج وقایع مثبت و کمینه نمودن پیامدهای وقایع ناگوار و منفی است که می تواند روی اهداف اصلی سازمان تاثیرگذار باشد. در این فرآیند ارزیابی ریسک ها یک فاز بسیار مهم است، زیرا اثر بخشی پاسخ ها انتخابی برای ریسک ها مستلزم ارزیابی دقیق ریسک می باشد. لذا در این پایان نامه یک روش سیستماتیک که ترکیبی از روش های تصمیم گیری چند شاخصه و فرآیند تحلیل کیفی ریسک می باشد، جهت ارزیابی ریسک های صادرات مایعات گازی ارائه شده است. همچنین از آنجایی که فرآیند مدیریت ریسک پروژه دارای مراحل مختلفی می باشد، لذا مراحل پیش از فاز پاسخگویی شامل شناسایی ریسک ها، آنالیز کیفی ریسک ها و انتخاب ریسک های بحرانی جهت پاسخگویی نیز انجام شده است. ابتدا از طریق ساختار شکست پروژه (rbs)، 62 ریسک در پروژه شناسایی شده است. در مرحله تجزیه و تحلیل کیفی با توجه به نظرات خبرگان و تعیین ضریب بحرانی بودن ریسک ها، 23 ریسک بحرانی پروژه انتخاب شده است. سپس جهت تعیین درجه اهمیت ریسک ها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) استفاده شده است. در نهایت با توجه به وزن های به دست آمده ، ریسک های انتخابی اولویت بندی شده است.
محمد توکلی علیرضا فتوحی
در فصل اول مروری خواهیم داشت بر تحقیقات انجام شده تاکنون در زمینه کاربرد الاستیسیته غیرموضعی در موضوعاتی همچون نابجایی ها و ترک ها که در ابتدا به معرفی تحقیقات انجام شده در زمینه نابجایی ها و سپس به بیان تحقیقات مرتبط با موضوع ترک پرداخته می شود. در فصل سوم ابتدا معادلات اساسی مربوط به تئوری الاستیسیته غیرموضعی که جهت تحلیل مسئله مورد استفاده قرار گرفته بیان می شود و در نهایت مسئله مورد بررسی بیان خواهد شد.در فصل چهارم به بیان مقدمه ای در مورد انواع مود در ترک ها پرداخته می شود و سپس به بیان معادلات آن و حل مسئله پرداخته می شود. برای حل مسئله ترک از تئوری نابجایی ها استفاده می شود که با استفاده از حل نابجایی که در فصل قبل آمده این کار صورت می گیرد. معادلات انتگرالی مسئله ترک با بکار گیری روش توزیع نابجایی استخراج می شود. از حل این معادلات توابع مجهول چگالی نابجایی بدست می آید. سپس با معلوم بودن مقدار تابع چگالی نابجایی توزیع تنش در نوک ترک و خارج از آن بدست می آید.در فصل پنجم جهت نشان دادن قابلیت روش توزیع نابجایی برای حل مسائل چندین ترک، چند مثال مختلف حل شده است. در تمامی مثال ها تنش بر روی ترک اعمال شده است. . اعتبار سنجی این روش با در نظر گرفتن یک ترک تحت بار برشی ثابت پادصفحه ای و با توجه به متغیر انجام شده است که a پارامتر شبکه، عددی ثابت و نصف طول ترک می باشند. سپس مسئله دو ترک مستقیم همراستا و مثالهایی از دو ترک و همچنین مساله دو ترک خمیده نیز حل شده است.در فصل ششم به منظور تکمیل بحث این تحقیق و برای ارائه ی یک نتیجه گیری از آنچه در فصلهای قبل مطرح شد، در اینجا یک جمع بندی کلی از این پژوهش به عمل آورده و پیشنهاداتی برای کارهای آینده خواهیم داشت.
محمد موسی احسانی مهدی اعرافی
رساله حاضر با عنوان "کفارت صوم و موجبات آن" دارای سه فصل و هشت گفتار و نتیجه گیری از کل مبحث می باشد. فصل اول: دربردارنده سه گفتار است که بمانند همه پژوهش ها، مفاهیم و واژه های کلیدی تحقیق به ترتیب کاربری هریک نظیر صوم، افطار، قضاء و تخییر، از منظر اهل لغت و اصطلاح در گفتار اول واکاوی و بررسی شده است. در گفتار دوم به پیشینه روزه و کفاره اشاره و از دیدگاه صاحبان ادیان و مکاتب به مسأله نگرسته شده است، چون که در بین همه مکاتب روزه و کفاره در اشکال مختلف مرسوم و رایج بوده است. گفتار سوم، متضمن بیان اقسام کفاره است.که اکثر فقیهان آن را در قالب کفاره ای معینه، مرتبه، مخیره و مرتبه و کفاره جمع یادآوری و به موازات آن به موارد کاربری هریک نیز اشاره کرده است. فصل دوم: مباحث آن در سه گفتار گردآوری شده است و در گفتار اول مطالب مفطرات صوم که در اصل همان موجبات کفاره صوم است آورده و هر یک از منظر فقهاء مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سعی شده است که بین دیدگاه و نظرات مختلف همخوانی بوجود آید. در گفتار دوم، مباحث اقسام صومی که افطار عمدیش زمینه ساز عقوبت کفاره است. مثل روزه ماه رمضان و قضای آن، روزه نذر معین و روزه اعتکاف آورده، و نوع کفاره هر یک بیان و به دیدگاه و ادله فقهاء در پیرامون آن پرداخته و در سایه سار دیدگاه مشهور، نظر مختار آورده شده است. گفتار سوم، محور بحث در این گفتار در باره تکرر موجب است که آیا تکرر سبب زمینه ساز تکرار کفاره نیز می شود. فصل سوم: دارای دو گفتار است که در گفتار اول مطالب مرتبط به خصال کفاره، نظیر عتق رقبه، صوم شهرین متتابعین و اطعام ستین مسکین مورد بحث قرار گرفته است. گفتار دوم، از فصل سوم متضمن مباحث عجز از خصال کفاره است و مقصود از آن کسی است که قادر بر انجام هیچ یک از خصال کفاره نیست. در این زمینه، گروهی از فقها قائل به هیجده روز روزه و صدقه بما امکن هستند، در حالیکه عده دیگر تنها صدقه بماامکن را واجب می دانند، اما قول مختار دیدگاه شهید و علامه است که قائل به تخییر بین روزه و صدقه است.
محمد توکلی حجت فلاح توتکار
اختناق و خفقان حاکم بر فضای سیاسی کشور در دوره حکومت پهلوی به ویژه پس از قیام 15 خرداد 1342 موجب شد که جامعه تا حد انفجار پیش برود. با روی کار آمدن جیمی کارتر در ایالات متحده آمریکا و شعار وی مبنی بر رعایت حقوق بشر، شاه نیز به ناچار تحت فشار سازمان های بین المللی تصمیم به ایجاد فضای باز سیاسی گرفت. به وجود آمدن چنین فضایی پس از سالها سرکوب و زندانی کردن فعالان و کنش گران سیاسی، موجب ایجاد تکاپوی گسترده و بروز اعتصابات پراکنده با رنگ و بوی صنفی – رفاهی در کشور شد. با آغاز مخالفت ها و مبارزات آشکار بر ضد رژیم از نیمه دوم سال 1356ش، و کشته شدن عده ای از مردم در این مبارزات، مبارزه رودررو با ارتش کاملا مسلح، امیدوار کننده به نظر نمی رسید. ازینرو مبارزان به فکر افتادند برای شمول بیشتر مبارزه و ناکارآمد کردن دستگاه سرکوب رژیم، اعتصاب های صنفی – رفاهی را به خواسته های سیاسی گسترش دهند. بدین ترتیب اعتصاب های رفاهی رفته رفته جای خود را به اعتصابهای سیاسی داد و موجب شد تا تمام تلاشهای رژیم برای ایجاد آرامش و بازگرداندن اعتصابیون به سر کار با شکست مواجه شود. نهایتا با در دست گرفتن ابتکار عمل توسط امام خمینی و صدور اعلامیه ها و تعیین اشخاص برای سازماندهی اعتصابات از جانب ایشان، اعتصابیون در یک حرکت منسجم و هماهنگ در فروپاشی رژیم محمدرضا پهلوی نقش اساسی ایفا کردند.
محمد توکلی محمدتقی دیبایی
چکیده ندارد.
محمد توکلی
هدف از این پروژه طرح و ساخت یک واحد محاسباتی کامپیوتر دیجیتال است . کاربرد این واحد محاسباتی برای نشان دادن اصول کار سیستم های محاسباتب کامپیوتر دیجیتال در آزمایشگاه جهت آموزش میباشد. بعنوان مثال اصول انجام چهار عمل اصلی با اتصالات مناسب و یا سرعت های مختلف بوسیله این سیستم قابل نشان دادن است . این اعمال میتواند برای اعداد دودوهی تا حداکثر شش رقمی انجام شود و قابل توسعه برای اعداد بیش از شش رقم نیز میباشد. واحدهای اصلی طرح شده در این سیستم عبارتند از ثبت کننده های دو طرفه، شمارشگر، مدارهای "و" مدارهای "یا" همزمان کننده، شروع کننده، تاخیر دهنده، جمع کننده، حافظه و فلیپ فلاپ میباشند. طرح این سیستم چنان است که طرز کار هر کدام از این واحدهای جزئی نیز قابل نشان دادن برای درک اصول آن میباشد. از نظر ساختمانی این واحدها طوری ساخته شده اند که میتوان براحتی آنها را در هر جای مناسب بر روی شاسی نصب کرد و یا بیرون آورد. منبع تغذیه از پشت شاسی به پایه های این واحدها متصل میگردد. منبع تغذیه دارای دو قطب 12+- ولت و زمین میباشد و لذا برای جلوگیری از اشتباه در سوار نمودن واحدهای مختلف بر روی شاسی پیش بینی های لازم بعمل آمده است هر کدام از این واحدهای مستقل دارای وروردی و خروجی جداگانه است که بعضی از آنها دارای چراغ نشان دهنده و همچنین همزمان کننده میباشند. برای تحقیق کارآئی سیستم در شرایط محیطی متفاوت مانند درجه حرارت آزمایشهای مختلفی انجام و نشان داده شد که دستگاه از ضریب اطمینان قابل توجهی برخودار است . مدارهای این واحد محاسباتی از ترانزیستور و دیور ساخته شده است . کل قطعات بکار رفته 2661 عدد میباشد که این تعداد شامل 231 ترانزیستور و 180 دیور میباشد سیستم فوق تکمیل و اینک در آزمایشگاه دیجیتال بخش مهندسی برق و الکترونیک موجود و قابل استفاده میباشد