نام پژوهشگر: سید محمود سید

بررسی تأثیرات سبک معماری عثمانی و ایرانی بر یکدیگر 1620-1520 م
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  زهره حسن نژاد   سید محمود سید

همزمان با شروع قرون جدید، دو قدرت ایران و عثمانی در آسیا شکل گرفتند. هم مرز بودن این دو کشور، دین اسلام و .. باعث به وجود آمدن مشترکات زیادی بین این دو کشور گردید. از جمله این مشترکات تاثیر معماری این دو کشور بر یکدیگر بوده است. تاسیس سلسله صفوی نه تنها ایران را از هرج و مرج ناشی از قدرت نمایی حکام ریز و درشت به تثبیتی دگرباره رهنمون ساخت که پس از نه قرن مبادی استقلال آن را نیز فراهم کرد. استقلالی که مبتنی بر شعایر صوفی- شیعی شاه اسماعیل برای نخستین بار نهادینگی تشیع را به ارمغان آورد. همزمان از یک طرف دولت عثمانی و هم پیمان او یعنی ازبکان که هر از چند گاهی مناطق عراق عجم را عرصه تاخت و تاز خود قرار می دادند ایران را محل آسیب پذیری قرار می داد با روی کار آمدن شاه عباس در ایران و صلح با عثمانی تا اندازه زیادی از این تاخت و تازها کاسته شد قدرت متمرکز- مرزهای امن، نهادها و زیر ساخت های جدید- حمایت از فرهنگ و هنر به خصوص معماری برقراری ثبات عمومی در کشور شکوفا نمودن اقتصاد و ... امنیتی را در کشور به وجود آورد که باعث شود هنرمندان و دانشمندان به تبادل علوم و هنر بپردازند. در این تحقیق پژوهشگر قصد دارد به بررسی گوشه ای از وضعیت معماری در دوره صفویه در زمان شاه عباس یکم و سلطان سلیمان قانونی بپردازد. کلیدواژه: معماری، شاه عباس، سلطان سلیمان عثمانی.

بررسی اوضاع سیاسی و اقتصادی عصر مظفرالدین شاه و نقش آن در جنبش مشروطیت
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  محرمعلی ضیائی دفرازی   سید محمود سید

دوره قاجار به دلیل نفوذ جریان روشنفکری در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران و تحت تأثیر قرار گرفتن ماهیت سلطنت پادشاهی و استبدادی از آن و نیز عقد قراردادهای استعماری و ننگین اقتصادی – سیاسی از حساس ترین و با اهمیت ترین دوره های تاریخی در ایران است. تغییرات ماهوی و سیاسی حکومت در ایران در دوره قاجاریه به ویژه عصر مظفرالدین شاه معلول عوامل متعددی در داخل و خارج کشور بوده. حکومت پنجاه ساله ناصرالدین شاه میراثی ماندگار برای پادشاه بعد از خود به جای گذاشت. این میراث در دو حوزه سیاسی و اقتصادی یادگاری میمون و مبارک نبود، اوضاع اقتصادی کشور در دوره حکومت ناصرالدین شاه به ویژه در دهه پایانی آن نه تنها نشانی از رشد و توسعه و رونق نداشت، بلکه نشان دهنده سیر واپسگرایانه کشور بود. ایران در عرصه اقتصاد در حکومت ناصری به ویژه در دهه پایانی آن از نمره مثبتی برخوردار نمی شد. در حوزه سیاست نیز کشور شرایط بهتری نداشت، گسیختگی نیروی انسانی، نفوذ گسترده نیروی خارجی، عدم حضور مردان کارآمد در عرصه سیاست، شرایط نامطلوبی برای کشور رقم زده بود. در چنین شرایطی مظفرالدین شاه به سلطنت رسید. دوران سلطنت او هر دو بحران شدت بیشتری یافت. در حوزه اقتصاد وضعیت به مراتب اسفناکتر شد، ایران برای نخستین بار مقروض دولت های خارجی گردید. بدون آنکه وام های به دست آمده گره ای از مشکلات کشور بگشاید، شرایط اقتصادی جامعه موجب نارضایتی اقشار گوناگون اجتماعی گردید و هر روز بر دامنه نارضایتی افزوده گشت، در میدان سیاست نیز اوضاع به مراتب نامساعدتر بود. ضعف شاه و عدم تسلط او بر اوضاع کشور، رقابت سخت و زیان آور عناصر مختلف سیاسی در کشور، عدم شناخت بحران در جامعه، منفعت طلبی و سودجویی، اوضاع سیاسی کشور را به شدت بحرانی کرد، در چنین وضعیتی عنصر خارجی نیز به بهترین شکل در راستای منافع خویش می کوشید و بهره مند می گشت. مجموعه ای از این شرایط بحران را در جامعه عمیق تر می نمود. به تدریج به موج نارضایتی می افزود. دولت مردان به دور از هیچ گونه اندیشه تخته بند منافع خویش بودند و پادشاه نیز در غفلت کلی از اوضاع به سر می برد. مجموعه این عوامل به تدریج زمینه ساز جنبش مشروطیت گردید.