نام پژوهشگر: مهدی رهگذر
رقیه محمدی فاطمه بهنیا
بررسی تأثیر مداخلات کاردرمانی بر مشکلات ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال ویژه یادگیری ریاضی پایه دوم تا پنجم دوره ابتدایی می باشد. در این مطالعه تجربی، 40 دانش آموز پایه دوم تا پنجم با مشکل اختلال یادگیری ریاضی از مراجعین به مرکز اختلال یادگیری شهر اردبیل به عنوان نمونه انتخاب شده و به روش بلوک های تبدیل شده تصادفی به دو گروه مداخله(20 نفر) و گروه شاهد(20 نفر) تقسیم شدند. ابتدا دانش آموزان دو گروه توسط آزمون ایران-کی مت مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس مداخلات کاردرمانی (20 جلسه برای هر دانش آموز ) در گروه مداخله به اجرا درآمد و مجدداً اعضای هر دو گروه مورد ارزیابی آزمون ایران- کی مت قرار گرفتند. آزمون تی مستقل، بین میانگین نمرات مشکلات ریاضی و زیر مجموعه های درک مفاهیم اساسی، عملیات و کاربرد ریاضی دو گروه مداخله و شاهد، در مراحل قبل و بعد از مداخله از نظر آماری اختلاف معناداری نشان نداد (05/0<p). آزمون تی زوجی، در گروه مداخله بین میانگین نمرات مشکلات ریاضی و زیر مجموعه ها قبل و بعد از مداخله اختلاف معنادار نشان داد (05/0>p). اما در گروه شاهد به جز مشکلات ریاضی در بقیه متغیرها اختلاف معنادار نبود (05/0<p). مداخلات کاردرمانی بر بهبود مشکلات ریاضی و سه زیر مجموعه درک مفاهیم اساسی، عملیات و کاربرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال ویژه یادگیری ریاضی از لحاظ کلینیکی مؤثر بوده است اما میزان این تأثیر نسبت به گروه شاهد معنادار نبوده است.
مهری محمدی رضا نیلی پور
اختلال ویژه زبان به شرایطی اطلاق می شود که کودک در حوزه توانایی های زبانی مشکلات قابل توجهی نشان داده در حالیکه از شنوایی و هوش غیر کلامی طبیعی برخوردار است و علائم واضحی از صدمات عصبی و مشکلات عاطفی نشان نمی دهد. مهارت تعریف واژه بر اساس دانش زبانی و فرا زبانی صورت می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی مهارت تعریف واژه کودکانsli در دو جنبه محتوایی و ساختاری است که با گروه طبیعی هم سن مورد مقایسه قرار می گیرد. 32 کودک در مطالعه شرکت کردند. 16 کودک sli به روش نمونه گیری در دسترس و 16 کودک طبیعی نیز به شیوه تصادفی انتخاب شدند. سپس آزمون تعریف واژه، شامل 14 واژه اسمی آشنا و پرکاربرد از هفت مقوله (شامل: وسایل غذاخوری، حیوانات، وسایل حمل و نقل، اعضاء بدن، شغل و سمت، میوه ومکان) اجرا گردید. نتایج با استفاده از روشهای آماری تی- تست مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که تفاوت معناداری درمیانگین جنبه محتوایی و ساختاری تعریف واژه بین دو گروه وجود دارد. میانگین امتیاز محتوا در گروه طبیعی 87/ 45 و در گروه مبتلا 33/18 از 70 امتیازبود (0/025= p). میانگین امتیاز ساختارنیز در گروه طبیعی 48/87 و در گروه مبتلا 38/18 از 70 امتیاز بود (0/012= p). با توجه به یافته های پژوهش مشکلات زبانی کودکان sli اجازه بازنمایی کامل معنایی برای تشکیل و ارائه یک فرایند کامل از تعریف واژه را به آنها نمی دهد. با وجودیکه مهارت تعریف واژه در کودکان sli ضعیف است با طبقه بندی جنبه محتوایی و ساختاری تعریف واژگان اسمی مورد استفاده در این مطالعه همخوانی دارد. بنابراین امکان تقویت این مهارت با برنامه ریزی و مداخله درمانگران گفتار و زبان وجود دارد.
محمد طاهری معصومه پورمحمدرضای تجریشی
طبق نظریه دلبستگی، رفتار مادرانه و واکنش های مادر نسبت به فرزند خود تحت تأثیر سبک دلبستگی مادر قرار دارد؛ چرا که آنها بر اساس تجارب دوران کودکی خود از والدین به واکنش های هیجانی فرزندان خویش، پاسخ می دهند و شخصیت آنها را رقم می زنند. مادران با دلبستگی ایمن بیشتر از مادران نا ایمن، گرم، حمایت کننده و حساس هستند و در حل مسائل به کودکان خود کمک بیشتری می کنند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک دلبستگی مادران با بلوغ اجتماعی فرزندان پسر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مقطع راهنمایی شهر شیراز در سال تحصیلی 88-87 به اجرا در آمد. در این مطالعه همبستگی با استفاده از نمونه گیری تمام شماری، تعداد 137دانش آموز عقب مانده ذهنی مقطع راهنمایی شیراز در هر سه پایه اول، دوم و سوم (سال 1388) به همراه مادران آنها مورد مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت انجام بررسی و جمع آوری داده های مربوط به سبک دلبستگی مادر از پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (aas) (هازان و شیور، 1987) و اطلاعات مربوط به بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی به وسیله آزمون بلوغ اجتماعی واینلند (1965) استفاده شد. در این مطالعه از آزمون کلموگروف ـ اسمیرنوف (برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها)، همبستگی اسپیرمن (برای بررسی رابطه میان متغیرها) و تحلیل واریانس (برای مقایسه میانگین های سه گروه) همچنین از آزمون تعقیبی شفه (برای مقایسه های دو به دو) استفاده شد. یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن در مادران با بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی مقطع راهنمایی شهر شیراز (1388) ارتباط مثبت معنادار داشت (001/0p<). سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی در مادران با بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی شهر شیراز (1388) ارتباط منفی معنادار دارد (019/0p=). سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا در مادران با بلوغ اجتماعی دانش آموزان پسر عقب مانده ذهنی شهر شیراز (1388) ارتباط منفی معناداری دارد (001/0 p<). تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی مادران بر روی بلوغ اجتماعی فرزندان پسر عقب مانده ذهنی آموزش پذیر آنها تأثیر دارد؛ به این معنا که هر چه سبک دلبستگی مادران ایمن تر باشد، نمره آزمون بلوغ اجتماعی فرزندان پسر آنها بالاتر و هر چه سبک دلبستگی مادران ناایمن تر (اجتنابی و دوسوگرا) باشد، نمره آزمون بلوغ اجتماعی فرزندان پسر آنها کمتر می باشد. از نتایج این تحقیق می توان خانواده و مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر، مشاوران، روانشناسان، محققان و دست اندرکاران را به اهمیت سبک دلبستگی مادر به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر در بلوغ اجتماعی فرزندان آگاه کرد (چرا که سبک دلبستگی ایمن از رشد ناسالم کودک جلوگیری می کند)؛ همچنین راهکارها و آموزش های مناسبی جهت افزایش حساسیت و مسئولیت والدینی اتخاذ کرد، زیرا منجر به افزایش دلبستگی ایمن والدین می شود. همچنین با به کار بستن مداخله های درمانی مانع از بروز عوارض ناشی دلبستگی ناایمن مادر شده، نیز موجب ارتقاء بلوغ اجتماعی فرزند عقب مانده ذهنی آموزش پذیر شده تا بتواند به عنوان فردی مستقل و مفید در جامعه شناخته و زندگی کند.
اشکان ابوالقاضی جلال یونسی
تقریباً یک چهارم کل سرطان های زنان را سرطان پستان تشکیل می دهد که دومین عامل مرگ ناشی از سرطان ها می باشد. از دست دادن پستان ها به همراه عوارض جانبی درمان های کمکی، مشکلات متعددی را برای بانوان مبتلا به سرطان پستان ایجاد می کند. سرطان پستان، از زمان تشخیص بیماری، برای بیماران همراه با استرس و نگرانی شدید است و می تواند منجر به افسردگی و انزوا طلبی مبتلایان گردد و کیفیت زندگی آنها را در همه جنبه ها تحت تأثیر قرار دهد. از آنجا که برنامه های مدیریت استرس، قادر به آموزش مهارت های لازم جهت مقابله و مدیریت استرس زا ها هستند، همواره برای بیماری های مزمن، قابل استفاده هستند. در این پژوهش از برنامه آموزش مهارت های مدیریت استرس مبتنی بر شناختی رفتاری استفاده شده است تا بتوان روی آگاهی و شناخت بیماران و نحوه تفکر آنها در مورد استرس تأثیر گذاشت و با برنامه های رفتاری و کارامد، مهارت ها را به آنها آموزش داد. پژوهش حاضر یک مطالعه با طرح پژوهشی شبه آزمایشی است که بر اساس طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است. آموزش مدیریت استرس متغیر مستقل و کیفیت زندگی متغیر وابسته پژوهش می باشند .ضمن اینکه افراد دو گروه در شرایط یکسان از نظر درمان و مراحل بیماری قرار دارند و این در حالیست که فقط گروه آزمایش در 10جلسه آموزش مدیریت استرس شرکت کرده است. جامعه آماری این پژوهش، بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بخش جراحی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی تهران، درسال 1388 می باشند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری هدفمند می باشد و در نهایت 10 نفر در گروه آزمایش و 9نفر در گروه کنترل به عنوان افراد نمونه حضور داشتند(21=n).سه حیطه کیفیت زندگی شامل کیفیت زندگی عمومی،عملکردی و علائم توسط آزمون کیفیت زندگی qlq-c30 ، در قبل و پس از مداخله، در دو گروه سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که برنامه آموزش مهارت های مدیریت استرس مبتنی بر شناختی رفتاری، توانسته است روی سه حیطه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان تأثیر گذار باشد) p <0/05). نتایج این تحقیق نشان می دهند، درصورتی که از مهارت های شناختی رفتاری در طرح ریزی برنامه های درمانی استفاده شود، خصوصاً در مورد بیماران مبتلا به سرطان پستان، به دلیل آنکه روی فرایند شناخت افراد و نحوه تفکر صحیح به دور از تحریفات شناختی و افکار غیر منطقی تأثیر دارد، قادر خواهد بود بر بهبود کیفیت زندگی عمومی و عملکرد شخصی فرد نقش موثری را ایفا کند.
مریم قاسمی کیان نوروزی
روش مطالعه: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهی قبل و بعد است که در سال1388 بر روی 60 سالمندزن عضو کانون بازنشستگان صدا و سیمای تهران انجام شد.نمونه ها به روش در دسترس جمع آوری و به روش بلوکهای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمون تخصیص داده شدند. مداخله به مدت 3 ماه انجام شد.داده های مطالعه با پرسشنامه های دموگرافیک، خطر سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس و درگیری اجتماعی پس از سنجش روایی از طریق اعتبار محتوی و پایایی از طریق آلفای کرون باخ ،جمع آوری شد. بعد از گردآوری اطلاعات قبل از مداخله،برنامه ورزشی تای چی توسط مربی متخصص در این ورزش وتحت نظر محقق به مدت 3 ماه ،هفته ای دو بار در گروه آزمون اجرا شد.بعد از مداخله مجدداَ پرسشنامه ها توسط سالمندان (دو گروه) تکمیل گردید وتحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 و با استفاده از آزمونهای تی مستقل،کای اسکوئر،من ویتنی و ویلکاکسون انجام شد. یافته ها :دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک همسان بوده و اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت.بین دو گروه از نظر میزان ریسک سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس ودرگیری اجتماعی قبل از مداخله تفاوت معنی دار آماری وجود نداشت ولیکن پس از مداخله بین دو گروه کنترل و آزمون تفاوت آماری معنی داری وجود داشت(p<0.05) . نتیجه گیری:یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که اجرای برنامه ورزشی تاچی بر خطر سقوط،ترس از سقوط،عزت نفس ودرگیری اجتماعی تاَثیر داشته است لذا پیشنهاد می شود برنامه ورزشی تای چی به عنوان یک درمان غیر دارویی و مکمل در جهت توانمندسازی و فعال سازی سالمندان بکار گرفته شود.
شاهین امینی مهشید فروغان
هدف از این مطالعه، مقایسه عزت¬نفس و ابعاد مختلف آن در دانش¬آموزان 13 تا 20 ساله معلول و غیرمعلول بود. این مطالعه از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی است. دانش¬آموزان معلول جسمی مدارس شهر ری با تعداد مشابه دانش¬آموزان غیرمعلول انتخاب شده بصورت تصادفی از مدارس هم¬تراز همین منطقه، مقایسه شدند. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از دو پرسشنامه اطلاعات فردی و فرم 58 سئوالی عزت¬نفس کوپراسمیت، استفاده نمودیم. حجم نمونه از هر گروه معادل 54 نفر بود. جهت تحلیل داده ها، از آزمونهای آماری کولموگروف اسمیرنوف، مربع کای، لوین، پیرسون، tمستقل و uمن ویتنی استفاده شد. میانگین سن دانش¬آموزان نوجوان معلول معادل 15.95 با انحراف معیار 2.34 و میانگین سن گروه غیرمعلول معادل 15.24 با انحراف معیار 1.56 بدست آمد. در هر گروه 31 دختر و 23 پسر وجود داشت که تفاوت معناداری در سن و جنس بین دو گروه وجود نداشت. عزت¬نفس دانش-آموزان نوجوان معلول در بعد اجتماعی بطور معنادار کمتر از گروه غیرمعلول بود (0.046=p). همچنین هرچند تفاوت معناداری در عزت¬نفس (اصلی) بین دو گروه معلول و غیرمعلول وجود نداشت (0.15=p)، ولی عزت¬نفس (اصلی) دانش¬آموزان دختر معلول پائینتر از دختران غیرمعلول بود (0.013=p). همچنین بطور معناداری معدل تحصیلی دانش¬آموزان نوجوان معلول پائینتر از گروه غیرمعلول بود (p=0.00) توجه بیشتر دستگاههای اجرائی به ابعاد اجتماعی معلولیت در دانش¬آموزان معلول، خصوصا در زیرگروه دختران حائز اهمیت می¬باشد.
صفورا پورنجف رضا وهاب کاشانی
موضوع: پوکی استخوان به عنوان شایعترین بیماری متابولیک استخوان،یکی از عوامل مهم ایجاد کایفوز پشتی ستون فقرات و افزایش احتمال خطر سقوط است. استفاده از ارتزها یکی از روش های درمانی است که در خصوص ارزشمندی آنها برای بهبود تعادل اتفاق نظر وجود ندارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر ارتز وزنه دار کایفوز بر میزان خطر سقوط در زنان مبتلا به پوکی استخوان اولیه بود. روش بررسی: طی یک مطالعه کارآزمائی بالینی 31 نفر خانم مبتلا به پوکی استخوان اولیه بصورت در دسترس مورد ارزیابی قرار گرفتند.20 نفردر گروه تمرین درمانی ،تمرینات تعادلی و نیز تقویتی عضلات اکستانسور پشت را بطور روزانه و بمدت 4 هفته انجام دادند و 11 نفر در گروه بریس علاوه بر انجام تمرینات فوق از ارتز وزنه دار کایفوز به مدت زمان 1 ساعتی در روز( صبح و عصر) استفاده کردند. تست های ارزیابی تعادل timed up and go(tug)،functional reach و unilateral stance(ust) قبل و بعد از مداخله مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج: پس از 4 هفته ،19 نفر در گروه کنترل و 9 نفر در گروه بریس مراجعه و مراحل پی گیری را کامل کردند.افراد مورد مطالعه در دو گروه در ابتدای بررسی از نظر متغیر های دموگرافیک و نیز تست های تعادلی مورد آزمون با یکدیگر تفاوتی نداشتند( 05/. ? p ). یافته ها نشان دادند که پس از مداخله در هر دو گروه بهبود واضحی در تست های tug و functional reach دیده شد. که این بهبود در گروه آزمون بیشتر بوده و تفاوت دو گروه معنی دار بود ( 05/.<p ). در نتایج تست ust تفاوت معنی داری دیده نشد( 05/. ? p ). نتیجه گیری: بکارگیری ارتز وزنه دار کایفوز در بهبود تست های تعادلی بالینی tug و functional reach موثر است و می توان از آن به عنوان درمان کمکی جهت کاهش خطر سقوط استفاده کرد. کلید واژه ها: پوکی استخوان،کایفوز،ارتز وزنه دار کایفوز،سقوط ، ورزش
راضیه بذرگر حمیدرضا خانکه
مقدمه: مدیریت بحران نقش مهمی در کسب آمادگی بیمارستانها برای پاسخ به بلایا ایفا می کند. بنابراین هماهنگی، برنامه ریزی و سازمان دهی در ارتقای آمادگی بیمارستانها در مرحله پاسخ گویی به بلایا مفید است.از آنجایی که بر اساس مطالعات انجام شده هماهنگی از مشکلات اصلی مدیریت حوادث در ایران می باشد، استفاده از مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی به عنوان یک راهکار در نظر قرار گرفته است ، لذا هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر استقرار مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی برمیزان آمادگی بیمارستانی در شرایط شیبه سازی شده در بیمارستان شهید رجایی شیراز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه نیمه تجربی است. که در بیماستان شهید رجایی شیراز انجام شد. اعضای کمیته بحران بیمارستان به عنوان نمونه انتخاب شد ندچک لیست "آمادگی مقابله با بلایا" به عنوان ابزارمطالعه به منظور بررسی آمادگی بیمارستانی مورد استفاده قرار گرفت .مداخله شامل کارگاه یک روزه مدیریت بلایا و استقرار مدل مدیریت بحران مبتنی بر هماهنگی و اجرای سناریو بوده است .فبل از مداخله و یک ماه بعد از مداخله آمادگی بیمارستان توسط چک لیست اولیه با انجام مانور مورد ارزیابی قرار گرفت.درپایان نتایج قبل و بعد از مداخله با استفاده از جداول آماری مقایسه گردید . نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که نمرات در تمامی بخش های پرسشنامه (هماهنگی ، برنامه ریزی، سازمان دهی، آموزش و .. ) در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون اختلاف آماری معنی داری داشتند. همچنین نمره کل آمادگی بیمارستان از29.56 در پیش آزمون به86.84 در پیگیری ارتقاء یافت . نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد، که استقرار مدل مدیریت مبتنی بر هماهنگی علاوه بر این که آمادگی بیمارستان را بمنظور پاسخ گویی به بلایای طبیعی احتمالی ارتقاء می دهد. هماهنگی عوامل درگیر را نیز بهبود می بخشد .
فریبا قادری افسون نودهی مقدم
اهداف: هدف این مطالعه بررسی تاثیر گردن درد غیر اختصاصی مزمن بر الگوی فعالیت عضلات کمربند شانه ای بود. روش ها: ویژگیهای زمانی و شدت فعالیت عضلات شانه در حین حرکت الویشن در صفحه اسکاپولا در دو گروه با و بدون گردن درد غیر اختصاصی مزمن مورد مقایسه قرار گرفت. یکی از گروها شامل 20 بیمار مبتلا به گردن درد غیر اختصاصی مزمن (سن 91/8±90/30) بود و گروه دیگر شامل 20 فرد سالم بدون علامت (سن 92/8±25/31) بود که از نظر سن و جنس و سمت غالب با افراد بیمار جور شده بودند. فعالیت الکترومیوگرافی سطحی از عضلات دلتوئید قدامی و میانی و تراپزیوس فوقانی و تحتانی با فرکانس نمونه برداری 1500 هرتز در 10 ثانیه ثبت شد. هر آزمودنی 3 بار حرکت الویشن دینامیک را با وزنه ای معادل 30-25% حداکثر نیروی عضلانی اندام فوقانی انجام می داد. نتایج: با استفاده از آزمون تحلیل چند متغیره مشخص شد که بجز در مورد زمان تاخیری شروع فعالیت عضله دلتوئید میانی که در گروه بیماران بطور معنی داری بیشتر بود و زمان تاخیری حداکثر فعالیت عضله تراپزیوس فوقانی که در بیماران بطور معنی داری کمتر بود ، در بقیه موارد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. ولی تفاوتهای موجود بین دو گروه قابل بررسی بود بطوریکه در افراد با علامت گردن درد در غیر اختصاصی مزمن زمان تاخیری شروع فعالیت عضله و لحظه به حداکثر رسیدن فعالیت عضلات مورد بررسی افزایش یافته بود و سطح فعالیت دینامیکی عضلات که با حداکثر انقباض ارادی عضله نرمال سازی شده بود کاهش یافته بود. نتیجه گیری: از نتایج ذکر شده چنین بر می آید که گردن درد غیر اختصاصی مزمن الگوی فعالیت عضلات شانه را تغییر می دهد ، بخصوص در مورد عضله تراپزیوس فوقانی که با قرار گرفتن در طول کوتاه در بیماران گردن درد مزمن بر حرکت اسکاپولوهومرال موثر است . ولی احتمالاً با حجم نمونه بزرگتر این تفاوتها از نظر آماری معنی دار خواهد شد. کلمات کلیدی: گردن درد مزمن- شانه- الکترومیوگرافی سطحی – الگوی فعالیت عضلات
شبنم دانشی علی چابک
هزینه کردکمکها به آنان" هدف : شناخت اعتماد خیرین مازندران نسبت به سازمان بهزیستی استان با ارائه گزارش نحوه هزینه کردکمکها به آنان بوده است. روش بررسی : در این مطالعه مقطعی-توصیفی، 67 نفر از خیرین مازندرانی که دو سال پیاپی با سازمان بهزیستی این استان مشارکت داشته و کمکهای خود را اعم از نقدی و غیر نقدی در اختیار آن قرار داده اند،و نیز رقم کمکهای آنان سالانه بیش از پنج میلیون ریال بوده و گزارش نحوه هزینه کرد کمکهایشان را از مسئولین سازمان دریافت نموده بودند؛انتخاب گردیدند و از نظر اعتماد و نیز عملکرد سازمان بهزیستی در مورد ارائه گزارش نحوه هزینه کرد کمکهایشان ]به تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل مورد مطالعه واقع شدند.با کسب اجازه از ریاست محترم واحد مشارکت سازمان بهزیستی این استان و نیز اخذ رضایت آگاهانه از خیرین مورد پژوهش،پرسشنامه ها جهت تکمیل کردن در اختیارشان قرار گرفت.برای توصیف داده ها از آزمون توصیفی کراس تبولاسیون و برای ارزیابی همسانی متغیرهای اصلی و زمینه ای، در دو گروه به تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل،از آزمون مربع کای استفاده شد. یافته ها : اعتماد خیرین مازندرانی مورد مطالعه، نسبت به سازمان بهزیستی استان با ارائه گزارش نحوه هزینه کرد کمکهایشان به آنان، هم به تفکیک جنسیت و هم به تفکیک وضعیت تأهل،در حد زیاد و کاملا" زیاد بود. نتیجه گیری : ارائه گزارش نحوه هزینه کرد کمکهای خیرین به خودشان ،توسط سازمان بهزیستی، در حفظ اعتماد آنان موثر می باشد.
معصومه معارف وند مصطفی اقلیما
مقدمه: مداخلات اجتماع محور بر اساس یکی از مهمترین رویکردهای مددکاری جامعه ای انجام می گیرند که به توسعه محلی مشهور است و در آن مداخلات به طور مشخص با تمرکز بر اجتماعات محلی طراحی و در حوزه های مختلف اجرا می شوند. در این پژوهش که به روش اقدام پژوهی مشارکتی و به صورت mixed methods انجام شد، تأثیر مداخلات اجتماع محور بر پیشگیری از عود اعتیاد مورد بررسی قرار گرفت. روش: فاز اول: با مشارکت 23 نفر از مشاوران همتا در جلسات fgd تجربه های موجود در زمینه پیشگیری از عود ثبت و طبقه بندی شدند. در فاز دوم پروتکل پیشگیری اجتماع محور از عود اعتیاد با همکاری مشاروان همتا و کارشناسان در جلسات fgd تدوین شد. در فاز سوم به منظور کارآزمایی اجتماعی پروتکل 71 نفر معتاد به مواد افیونی که در مراکز درمان اقامتی کوتاه مدت پذیرش شده بودند، به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. مداخلات پیشگیری اجتماع محور از عود اعتیاد در 7 محله که گروه آزمایش در آنها ساکن بودند، در دو شهر تهران و کرج انجام گرفت. مراحل ارزیابی محله ها، بسیج اجتماعی، تشکیل تیم های محلی، طراحی و اجرای پروژه های پیشگیری از عود اعتیاد و ارزشیابی عملکرد تیم ها در محله ها انجام گرفت و وضعیت شرکت کنندگان از نظر عود در دو مرحله (45 روز و 90 روز پس از ترخیص) بررسی شد. یافته ها: 36 پروژه پیشگیری اجتماع محور از عود اعتیاد در محله ها انجام گرفت. تعداد معتادان دو گروه آزمایش و گواه که در پرهیز باقی ماندند، به طور معناداری متفاوت بود (0.004== 9.244, df=1, p ). علاوه بر این تعداد شرکت کنندگان گروه آزمایش که سابقه لغزش های مکرر داشتند و در پرهیز باقی ماندند، از افراد با سابقه مشابه در گروه گواه به طور معناداری بیشتر بود (0.008= p , 1df= , 8.046= ). میان مدت مشارکت افراد گروه آزمایش در فعالیت های محلی و مدت مانایی در پرهیز رابطه معنادار بدست آمد (023/0=p و 38/0=r). بحث و نتیجه گیری: مداخلات پیشگیری اجتماع محور از عود اعتیاد می تواند با تغییر نگرش افراد محلی فرایند شکل گیری شبکه های حمایت از بهبودی را تسهیل نموده اطلاعات افراد محلی را در مورد ضرورت مشارکت آنها در پیشگیری از عود افزایش دهد.
الهه کاظمی مسعود کریملو
رگرسیون لوجستیک مدلی عمومی برای تحلیل داده های پزشکی و اپیدمیولوژیکی می باشد و اخیراً محققین معدودی تحقیقات خود را به تحلیل مدل های رگرسیون لوجستیک با وجود مقادیر گمشده در متغیرهای کمکی معطوف داشته اند. در بسیاری از پژوهش ها محققین با مجموعه داده هایی مواجه هستند که دارای مقادیر گمشده است. گمشدگی تهدید عمده ای برای درستی نتایج حاصل از مجموعه داده ها محسوب می شوند و اجتناب از آن بسیار مشکل است. تمامی روش های برآورد پارامترها بر پایه فرض کامل بودن مجموعه داده ها استوار است و تحت برقراری این شرایط منجر به برآوردهایی نا اریب می شوند. در مطالعات انجام شده ثابت شده است که در صورت وجود مقادیر گمشده تصادفی در مجموعه داده ها برآوردهای حاصل، دیگر نااریب نخواهند بود و با افزایش نسبت گمشدگی ، مقدار اریبی نیز افزایش خواهد یافت. ساتن و کارول تابع درستنمایی ویژه ای را برای برآورد پارامترهای مدل رگرسیون لوجستیک وقتی که مقادیر کمکی z به طور کامل مشاهده شده و مقادیر متغیر کمکی x دارای مقادیر گمشده از نوع مکانیسم گمشدگی تصادفی (mar) باشند، معرفی کرده اند. در این پژوهش از این تابع درستنمایی در تحلیل بیزی برای برآورد پارامترهای مدل رگرسیون لوجستیک استفاده شده است و نتایج به دست آمده با روش های جانهی چندگانه و واحد کامل مقایسه شده است. روش های مذکور را بر روی داده های شبیه سازی شده و داده های دندانپزشکی اجرا کرده و پس از مقایسه نتایج حاصل از سه روش مذکور نتیجه گرفته شد که اگر مکانیسم گمشدگی تصادفی باشد، به کارگیری تحلیل بیزی با تکنیک mcmc منجر به برآوردهای دقیق تری نسبت به روش جانهی چند گانه و روش واحد کامل می شود.
مینو دیانت خواه مهدی رهگذر
در تحلیل بقاء مخاطره های رقابتی زمانی مطرح می شوند که افراد تحت مطالعه با چندین علت شکست روبرو باشند. در این صورت مجموعه داده ها شامل زمان تا وقوع شکست و متغیر نشانگر (مبین علت شکست) می باشد. تحلیل مخاطره های رقابتی بر اساس دو مقدارمخاطره علّی-اختصاصی و تابع بروز تجمعی انجام می شود،که به دو شیوه کلاسیک و مدرن تجزیه و تحلیل می شوند. شیوه کلاسیک، شامل مدل سازی احتمالات شکستی است که با استفاده از مشاهدات مجموعه واقعی (مبتنی بر احتمالات خام)، یا مجموعه ای فرضی (مبتنی بر احتمالات خالص) انجام می پذیرد؛ و در تحلیل مدرن مبتنی بر برآورد پارامترهای مدل های رگرسیونی است.تفاوت اصلی در روش های رگرسیونی مورد استفاده در لزوم برقراری یا عدم برقراری فرض متناسب بودن است. این پژوهش به تحلیل داده های حوادث قلبی عروقی در مطالعه کوهورت اصفهان که توسط مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان جمع آوری شده،می پردازد. برای تحلیل داده ها، از مدل های کاکس، فاین و گری، روش دوجمله ای و روش متغیرهای ساختگی استفاده شده و تمامی محاسبات توسط نرم افزار(2.12.0) انجام گردیده است. نتایج ارائه شده تفاوت هایی در برآورد پارامترها و واریانس ها بین مدل ها را نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد که مدل های نیمه پارامتری ضربی (روش دو جمله ای) و لگ –لگ مکمل (روش متغیرهای ساختگی) بهترین برازش را برای داده ها فراهم کرده است.
فریبا یادگاری مجتبی عظیمیان
هدف. کنش پریشی کلامی و دهانی، نشانگر اختلال برنامه ریزی حرکات دهانی کلامی و غیر کلامی هستند. هدف تحقیق حاضر شناسایی بیماران دارای کنش پریشی دهانی و کلامی ، میزان هم رویدادی و شدت آن و شناسایی مناطق آسیب دید? مغزی در آنان بود. روش بررسی. در این مطالع? غیر تجربی، 55 بزرگسال شامل22 زن و 33 مرد با دامنه سنی 23 تا 84 سال و دارای ضایع? مغزی چپ به روش در دسترس انتخاب و با آزمایه های کنش پریشی کلامی و کنش پریشی دهانی(فرم درک دستورات و تقلیدی) ارزیابی و فیلم برداری شدند. دو آسیب شناس گفتار و زبان شدت کنش پریشی را نمره گذاری کردند که برای روایی ملاکی آزمایه ها و تحلیل شدت مورد استفاده قرار گرفت. تصاویر mri یا ct scan بیماران توسط نورورادیولوژیست بررسی و مناطق آسیب دید? مغزی مورد نظر شناسایی گردید. تحلیل داده ها با آزمون کلموگروف- اسمیرنوف ، آزمون تی مستقل ، ضرایب همبستگی پیرسون، اسپیرمن ، فی ، ضریب توافقی سی و آزمون خی دو با استفاده از نرم افزار spss نسخ? 12 انجام شد. یافته ها. بر اساس فرم درک دستورات، 42 بیمار و با فرم تقلیدی، 41 بیمار هر دو نوع کنش پریشی را با همبستگی معنی دار نشان دادند (001/0 p<،75/0r=) و(001/0 p<،66/0r=). با فرم درک دستورات 6 نفر بدون کنش پریشی و 7 نفر فقط یک نوع کنش پریشی داشتند. با فرم تقلیدی 7 نفر بدون کنش پریشی و 7 نفر فقط یک نوع کنش پریشی داشتند. مقایس? هم رویدادی اختلالات با فرم درک دستورات (59/0phi=) و شدت های مختلف کنش پریشی دهانی و کلامی(68/0c=) ، و با فرم تقلیدی(60/0phi=) و شدت های مختلف کنش پریشی دهانی و کلامی(65/0c=) ، نشانگر توافق نسبتا بالا بود (001/0 (p<. در شدت خفیف تا متوسط کنش پریشی دهانی ، آسیب اینسولا و بروکا معنی دار بود (05/0 (p< ، اما در شدت خفیف تا متوسط کنش پریشی کلامی فقط آسیب اینسولا معنی دار بود (05/0 .(p< نتیجه گیری. هم رویدادی بالای کنش پریشی دهانی و کلامی نشان می دهد که کنترل حرکتی گفتار تحت تاثیر کنترل حرکتی عمومی تر قرار دارد . آسیب اینسولای چپ در هر دوی بیماران دچار کنش پریشی کلامی و دهانی ، از وجود مراکز مغزی مشترک برای کنترل حرکات دهانی کلامی و غیر کلامی حمایت می کند.
لیلا چراغی مهدی رهگذر
داده های پیشامدهای بازگشتی در مطالعات طولی که هر فرد ممکن است پیشامد مورد نظر را بیش از یک بار تجربه کند به کار می رود. به عنوان مثالی از این داده ها می توان به عودهای بازگشتی اسکیزوفرنیا اشاره کرد. در این حالت بین زمان وقوع پیشامدها برای هر فرد ممکن است همبستگی وجود داشته باشد. همبستگی ناشی از دو علت می باشد؛ 1- ناهمگنی بین افراد، در هر مطالعه ای در برخی از افراد به علت اثرهای ناشناخته یا غیر قابل اندازه گیری، نرخ وقوع پیشامد بالاتر یا پایین تر از افراد دیگر می باشد. 2- همبستگی بین پیشامدها، تکرار یک پیشامد می تواند احتمال وقوع پیشامدهای بعدی را افزایش دهد. در این تحقیق چند مدل را که در هنگام وجود ناهمگنی بین افراد و همبستگی بین پیشامدها به کار می رود، برای تحلیل داده های حاصل از عودهای بازگشتی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بستری در مرکز آموزشی-درمانی رازی به کار برده و آن ها را باهم مقایسه کرده ایم. در بسیاری از روش های موجود در تحلیل داده های پیشامدهای بازگشتی به براورد تابع مخاطره به عنوان تابعی از مقیاس زمان کل (زمان از شروع پیگیری تا وقوع پیشامد مورد نظر) پرداخته می شود. در بعضی دیگر از روش ها از مقیاس زمان gap (زمان بین دو پیشامد متوالی) استفاده می شود. در این تحقیق به برازش مدل های شکنندگی بر اساس مقیاس زمان کل و مقیاس زمان gap که از اثرهای تصادفی برای ارزیابی ناهمگنی استفاده می کنند، می پردازیم. برای ارزیابی همبستگی پیشامدها نیز از تحلیل های شرطی مبتنی بر مدل نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس و مدل پارامتری لگ نرمال شرطی استفاده می کنیم. تحلیل های شرطی شامل برازش مدل های شرطی نوع اول، شرطی نوع دوم، مدل رگرسیونی شرطی مبتنی بر مدل مخاطرات متناسب و بر اساس زمان gap و مدل رگرسیونی شرطی مبتنی بر مدل پارامتری لگ-نرمال و بر اساس زمان gap می باشد. در بین مدل های شکنندگی، مدل شکنندگی با مقیاس زمان کل بر اساس مقدار ضریب تعیین بیشتر و در بین مدل های شرطی، مدل شرطی نوع اول بر اساس معیار اطلاع آکائیک کمتر برای تحلیل داده های عودهای بازگشتی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بستری در مرکز آموزشی-درمانی رازی پیشنهاد می شوند. از نرم افزارهای r نسخه 2.11.0 و sas نسخه 9.1 برای برازش مدل ها و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.
نجیمه ترکش اصفهانی مهدی رهگذر
اثرات متقابل پلی مورفیسم های ژنتیکی از عوامل مهم ابتلا به بیماری های پیچیده نظیر آلزایمر است. در مطالعات وابستگی ژنتیکی تعیین ترکیبی از پلی مورفیسم ها و اندازه گیری میزان اهمیت آن ها در افزایش خطر بروز چنین بیماری هایی مدنظر است. هدف این تحقیق استفاده از رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی در شناسایی اثرات متقابل پلی مورفیسم های ژنتیکی موثر در ابتلا به آلزایمر بوده است. در یک بررسی مقطعی، 101 سالمند مبتلا به آلزایمر و 109 سالمند بالای 65 سال غیرمبتلا به آلزایمر وارد مطالعه شدند. سنجش ژن های موثر در ابتلا به آلزایمر، در دو گروه به کمک روش های تشخیصی مولکولی انجام شد و از تکنیک pcr-rflp برای ارزیابی پلی مورفیسم های موردنظر در ژن های apoe، abca1، calhm1، ccr2، gsk3?، tau، tnf-?،saitohin و vdr استفاده و سپس از رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی برای یافتن اثرات متقابل بین این پلی مورفیسم ها و اندازه گیری میزان اهمیت هر یک از آن ها استفاده شد. از الگوریتم جستجوی تبرید تدریجی برای یافتن ترکیبات منطقی مهم در کل فضای جستجو استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار r نسخه 2.13.2 انجام شد. از میان همه اثرات تکی و متقابل مشخص شده توسط رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی، اثر انفرادی پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی واقع در ژن saitohin، اثر متقابل دو تایی بین پلی مورفیسم های ژن های saitohin و apoe و اثر متقابل سه تایی بین پلی مورفیسم های ژن های saitohin، vdr و apoe بر خطر بروز آلزایمر موثر به دست آمد. رویکرد خصیصه گزینی رگرسیون منطقی برای کشف اثرات متقابل مطالعات وابستگی ژنتیکی با تعداد متغیر زیاد رویکرد مناسبی بوده و پیشنهاد می شود.
سمانه حسین زاده سقراط فقیه زاده
زمینه: در داده های حوادث بازگشتی که در آن یک حادثه برای فردی چندین بار تکرار می شود، همبستگی به وجود می آید. بررسی اثر عوامل خطر بر فاصله زمانی بین حوادث در این داده ها بیشتر مورد توجه است. برای تحقق این هدف استفاده از مدل خطرات متناسب کاکس به خاطر پیش فرض استقلال داده ها مناسب نیست. با مدل شکنندگی که وابستگی حوادث را در مدل لحاظ می کند، استنباط های کاراتری بدست می آید. یکی از مفروضات این مدل ثابت بودن شکنندگی در طول مدت پیگیری است که می تواند ناکافی باشد. این امکان وجود دارد که هر چه فاصله بین حوادث بیشتر شود، وابستگی آنها نیز کمتر شود یا شکنندگی بعد از شکست اول کاهش یا افزایش یابد. لذا مدل هایی با شکنندگی وابسته به زمان، واقعی تر هستند. هدف این مطالعه بررسی و برازش مدل شکنندگی وابسته به زمان بر فاصله زمانی بین حوادث بازگشتی است. مواد و روشها: حوادث بازگشتی مورد مطالعه ظهور علامت دیسشارژ ied در نوار مغزی 56 بیمار مبتلا به صرع بود. دو مدل شکنندگی وابسته به زمان بر فاصله زمانی بین حوادث با روش برآورد مربع بندی گاوسی برازش شد. شبیه سازی جهت بررسی برآورد مدل ها انجام شد. نتیجه: دو عامل سن و وضعیت جانبازی از عوامل تاثیر گذار بر فاصله زمانی بین دیسشارژها هستند. معنی دار بودن واریانس شکنندگی نشان می دهد که وجود اثر تصادفی در این داده ها ضروری است. مدل اول شکنندگی وابسته به زمان مدل مناسبی نبود ولی مدل دوم شکنندگی وابسته به زمان نشان داد که عامل تصادفی با اثر جمعی یک عامل اثر گذار بر فاصله زمانی بین حوادث است ولی شکنندگی با اثر ضربی معنی دار نبود. شبیه سازی اریبی کمتری را برای مدل دوم شکنندگی وابسته به زمان نشان داد. بحث: مدل شکنندگی وابسته به زمان بهتر از مدل شکنندگی برازش شد. روش برآورد کوادراتور گاوسی یک تکنیک مناسب و کاربردی برای برازش مدل های شکنندگی وابسته به زمان است. کلمات کلیدی: شکنندگی وابسته به زمان، حوادث بازگشتی، کوادراتور گاوسی، صرع
ابوالفضل صالحی لعیا غلامی تهرانی
چکیده: زمینه و هدف: عدم توازن بین زیرساختهای دخیل در آواسازی می تواند منجر به برهم خوردن توازن و افزایش تنش عضلانی مکانیزم آواسازی و در نهایت اختلال صوتی گردد. با توجه به ناکارآمدی برخی روش های صدا درمانی سنتی و رایج در سطح کشور، روش درمان دستی صدا معیار به لحاظ نظری یکی از کوتاهترین روش ها در کاهش یا ازبین بردن اختلالات پرکاری صوتی است. این روش با الگو گرفتن از درمانهای دستی متعارف و استفاده از صداسازی در راهبری فرایند درمان ارائه شده است. این پژوهش ضمن معرفی روش، به تعیین تاثیر آن بر اختلالات پرکاری صوتی پرداخته است. روش بررسی: 20 نفر بزرگسال دچار پرکاری صوتی با سابقه حداقل 3 ماه اختلال صوتی به شیوه مداخله ای قبل و بعد تحت 15 جلسه درمان دستی صدا معیار قرار گرفتند. صدای بیماران از جنبه های آکوستیک، ادراک شنیداری، استروبوسکوپی، احساس ناراحتی در مجرای صوتی و کیفیت زندگی بیماران متاثر از اختلال صوتی، قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش تغییرات معناداری را در بهبود پارامترهای آکوستیک پس از درمان نشان می دهد. تغییرات واکه /a/ شامل کاهش جیتر (p = 0.003) و شیمر(p = 0.000) و افزایش نسبت هارمونی به نویز (p = 0.000) و تغییرات واکه /i/ شامل افزایش نسبت هارمونی به نویز (p=0.009) و کاهش جیتر (p=0.020) می باشد. کاهش شیمر واکه /i/ معنادار نمی باشد p = 0.170)). تغییرات در پارامترهای ارزیابی های ادراکی، استروبوسکوپی، احساس ناراحتی در مجرای صوتی و کیفیت زندگی معناداری قدرتمندی (p=0.000) را در جهت بهبود آنها نشان می دهد. نتیجه گیری: درمان دستی صدا معیار بعنوان روشی جدید و تاثیرگذار می تواند در درمان اختلالات پرکاری صوتی مورد استفاده قرار گیرد. واژگان کلیدی: درمان دستی صدا-معیار، اختلالات پرکاری صوتی ، ارزیابی ادراکی شنیداری، آکوستیک، استروبوسکوپی
طاهره سیما شیرازی عبدالله موسوی
چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال در دانش آموزان نارساخوان فارسی زبان بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، توصیفی-تحلیلی، ابتدا دانش آموزان پایه دوم ابتدایی بر اساس نمرات درستی خواندن (که با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن و آزمون خواندن و نارساخوانی محاسبه شد)، به دو گروه رساخوان و نارساخوان تقسیم شدند و سپس از بین آن ها، 21 دانش آموز نارساخوان و 32 دانش آموز رساخوان انتخاب شدند و خرده آزمون های پردازش واجی (آگاهی واجی و سرعت نامیدن)، پردازش شنیداری مرکزی (تفکیک زمانی و پردازش شنوایی دوگوشی) و حافظه فعال (مدار واجی، اجرا کننده مرکزی و صفحه دیداری -فضایی) برای ایشان اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، تی زوجی، ویلکاکسون، ضریب های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تحلیل های چند متغیره، کای اسکوئر و فیشر استفاده شد. یافته ها: نارساخوانها در تمام متغیرها به جز پردازش شنوایی دوگوشی به طور معناداری امتیازات کمتری نسبت به رساخوان ها کسب کردند (05/0 p<). پردازش واجی در نارساخوان ها با درستی و سرعت خواندن و در رساخوان ها با سرعت خواندن همبستگی معنادار داشت (05/0 p<). اما در هیچیک از دو گروه، همبستگی خطی معناداری بین پردازش شنیداری مرکزی یا حافظه فعال با خواندن مشاهده نشد. 6% از رساخوان ها و 90% از نارساخوان ها مشکلات پردازش واجی، 20% از رساخوان ها و 80% از نارساخوان ها مشکلات حافظه فعال و 38% از رساخوان ها و 62% از نارساخوان ها مشکلات پردازش شنیداری مرکزی داشتند. 85% نارساخوان ها ترکیبی از دو یا سه مشکل را نشان دادند در حالیکه هیچیک از رساخوان ها ترکیبی از مشکلات را نشان ندادند. کمتر از 6% از رساخوان ها و بیشتر از 56% از نارساخوان ها در دو یا بیش از دو خرده آزمون از آزمون های آگاهی واجی، سرعت نامیدن و مدار واجی مشکل داشتند. نتیجه گیری: اغلب نارساخوان ها ترکیب های متفاوتی از مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال را نشان می دادند که می تواند حاکی از همگن نبودن نارساخوانی باشد، اما در تمامی این ترکیبات مشکل پردازش واجی وجود داشت که موید نقص واجی مرکزی در نارساخوانی است. کلید واژه ها: نارساخوانی، خواندن، پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی، حافظه فعال
زهرا سلیمانی لعیا غلامی تهرانی
زمینه و هدف:با توجه به اهمیت ارزیابی زبان با استفاده از گفتار روایتی ، هدف از این پژوهش ساخت پروتکلی برای ارزیابی گفتار روایتی در زبان فارسی بوده است. سپس از این پروتکل برای ارزیابی مهارت زبانی کودکان طبیعی و آسیب ویژه زبانی 6-5 ساله استفاده شد تا مشکلات زبانی کودکان آسیب ویژه زبانی مشخص گردد . روش اجرا: ابزار هنجار گفتار روایتی ادمونتن متشکل از 6 داستان برای استخراج گفتار روایتی انتخاب شد. داستان ها مطابق با فرهنگ ایران تغییر داده شد. ویژگی های روان سنجی این ابزار در زبان فارسی محاسبه شد. پس از تهیه پروتکل، تصاویر داستان ها به دو گروه کودکان طبیعی(48 نفر) و آسیب ویژه زبانی( 15 نفر) 6-5 ساله ارائه گردید و نمونه گفتاری آن ها جمع آوری و ضبط شد. پس از نسخه برداری داستان ها، آن ها از نظر نحو یعنی ساختار جمله(جمله مرکب نا هم پایه، جمله مرکب هم پایه، جمله سوالی، جمله منفی و کل جمله)، عناصر ربط(حروف ربط، ارجاع، اولین اشاره) و نوع کلمه(اسم، صفت، قید، فعل) و معنی شناسی( تعداد کل کلمه، انتقال اطلاعات) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج بررسی انواع روایی در تهیه پروتکل توسط افراد خبره بالای 80 درصد به دست آمد. نتایج بررسی پایایی آزمون- بازآزمون در کل داستان ها نشان داد در متغیرهایی مانند انتقال اطلاعات که تحت تأثیر تمرین و یادآوری قرار می گیرند، قابلیت تکرارپذیری اندک است( 08/0p=)، اما در اکثر متغیرها بین دو مرحله اجرا همبستگی وجود دارد (05/0p<). نتایج بررسی پایایی درون ارزیاب و بین ارزیاب ها در نسخه برداری و تحلیل داستان ها نیز حاکی از ثبات اندازه گیری بوده است. مقایسه گفتار روایتی کودکان طبیعی و آسیب ویژه زبانی در کل داستان ها نیز نشان می دهد، بین میانگین دو گروه در ساختار جمله در متغیرهای جملات مرکب نا هم پایه، هم پایه و تعداد کل جمله، در عناصر ربط در متغیرهای حروف ربط علّی، تقابلی و اضافی، اشاره ، مالکیت، تعداد کل عناصر ربط و اولین اشاره، در ساختار کلمه در متغیرهای اسامی، صفت مطلق، قید و در معنی شناسی در متغیرهای تعدادکل کلمه و انتقال اطلاعات تفاوت معنی دار وجود دارد(05/0>p). نتایج بررسی صرف در کلمات قابل صرف اسم، صفت و فعل نشان داد، بین میانگین دو گروه تفاوت معنی دار وجود ندارد. نتیجه گیری: ابزار تهیه شده دارای روایی و پایایی است. تفاوت بین دو گروه در جملات مرکب نا هم-پایه، جملات مرکب هم پایه، تعداد کل جملات ، تعداد کل کلمات به کار رفته در داستان ها و میزان انتقال اطلاعات در مطالعات دیگر نیز نشان داده شده است. اما عدم مشاهده تفاوت معنی دار در صرف کلمه ضرورت پژوهش های بیش تری را در کودکان آسیب ویژه زبانی در زبان فارسی نشان می دهد.
آرزو ایمانی فولادی کیان نوروزی تبریزی
چکیده : مقدمه: بالا بودن استرس شغلی در سرپرستاران که در رابطه با تأمین آرامش و سلامت کادر پرستاری و بیماران خود مسئولند اهمیت زیادی دارد، و از آن جا که بخش عمده ای از استرس آن ها ناشی از نقش سرپرستاران به دلیل حجم کاری زیاد و تقاضاهای متضاد و مبهم محیط کار می باشد، مدیریت زمان با توجه به تأثیری که بر انجام به موقع کارها و دستیابی به اهداف دارد به عنوان راهبردی جهت مقابله با استرس ناشی از نقش سرپرستاران موثر خواهد بود. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت های فردی و سازمانی مدیریت زمان بر استرس شغلی سرپرستاران شاغل در بیمارستان روانپزشکی رازی انجام شده است. جهت دستیابی به این هدف تعداد 19 نفر از سرپرستاران بیمارستان روانپزشکی رازی به عنوان گروه آزمون و 18 نفر از سرپرستاران بیمارستان روزبه که حائز معیارهای انتخاب پژوهش بودند، به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند که به علت کمبود حجم نمونه، کل جامعه به عنوان نمونه در در نظر گرفته شد. در ابتدا میزان استرس شغلی در سه بعد بار کاری، تضاد و ابهام نقش و بعد کلی و مهارت های فردی مدیریت زمان به طور جداگانه و مهارت های سازمانی مدیریت زمان در چهار بعد تدوین و اولویت بندی اهداف، مکانیک زمان، کنترل بر زمان و برقراری نظم و سازماندهی و بعد کلی توسط پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفت. سپس طی 2 جلسه کارگاهی 4 ساعته مهارت های مدیریت زمان به سرپرستاران گروه آزمون آموزش داده و بعد از گذشت 4 هفته مجدداً در هر دو گروه آزمون و شاهد میزان استرس شغلی و مهارت های مدیریت زمان مورد سنجش قرار گرفت و نتایج توسط آزمون های آماری کای دو، آنالیز واریانس، تی مستقل، تی زوجی و آنالیز کوواریانس مشخص گردید. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین میانگین استرس شغلی در دو گروه قبل از مداخله تفاوت معنی دار بود.(p<0.05) وبین میانگین مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان قبل از مداخله تفاوت معنی دار نبود(p>0.05). اما بعد از انجام مداخله بین میانگین استرس شغلی ، مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان دو گروه تفاوت معنی دار بود. .(p=0.000)در گروه آزمون بین میانگین استرس شغلی ، مهارتهای فردی و سازمانی مدیریت زمان قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی دار مشاهده شد. (p=0.000) نتایج : نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارت های مدیریت زمان در بعد فردی و سازمانی باعث کاهش استرس شغلی سرپرستاران شده است. واژه های کلیدی: استرس شغلی، مهارت فردی و سازمانی مدیریت زمان، سرپرستاران
اکبر دارویی عباس پورشهباز
هدف: ارزیابی وضوح گفتار از مهم ترین فعالیت های بالینی به شمار می رود که با آن میزان پیشرفت مداخلات درمانی سنجیده می شود. این پژوهش با سه هدف انجام شد: تهیه ابزاری روا و معتبر برای سنجش وضوح گفتار کودکان کم شنوا، بررسی امکان جایگزینی شیوه ای کوتاه تر و ساده تر برای ارزیابی وضوح گفتار، بررسی امکان جایگزینی شنونده ی در دسترس برای قضاوت درباره ی وضوح گفتار. روش: ابتدا در مطالعه ی روش شناختی، آزمون وضوح کلمات با دو زیرآزمون کلمات تکراری و تصویری، و آزمون وضوح جملات طراحی شد. سپس در مطالعه ای غیرتجربی، نمونه های گفتاری 26 کودک کم شنوای دوطرفه ی حسی-عصبی 4 تا 7 ساله که به روش در دسترس انتخاب شده بودند (شامل کلمه، جمله، بازگویی داستان و گفتار محاوره ای) ضبط شد و برای قضاوت دراختیار 104 شنونده (مادر، ناآشنا، کم تجربه و باتجربه) قرار گرفت. نمره ی وضوح نمونه های گفتاری با تقسیم تعداد کلمات صحیح تشخیص داده شده توسط شنوندگان بر تعداد کل کلمات بیان شده توسط کودکان محاسبه شد. داده ها با استفاده از نسخه ی شانزدهم نرم افزار spss تحلیل شد. مقایسه ی وضوح نمونه های گفتاری با روش تحلیل چندمتغیره و تی زوجی و مقایسه ی نمرات حاصل از قضاوت شنوندگان با روش اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ زیرآزمون های وضوح کلمات تکراری و تصویری و جملات، به ترتیب 96/0، 95/0 و 98/0 به دست آمد. پایایی آزمون-بازآزمون ارزیابی های مختلف بین 98/0 تا 99/0 بود. مقایسه ی نمرات وضوح نمونه های مختلف گفتاری حاکی از تفاوت معنی دار میان آنها بود (p<0/001). به جز بازگویی داستان، وضوح سایر نمونه های گفتاری با وضوح گفتار محاوره ای تفاوت معنی دار داشت (p<0/032). قضاوت 4 گروه شنونده درباره ی وضوح 5 نمونه ی گفتاری کودکان کم شنوا با یکدیگر تفاوت داشت (p<0/001). قضاوت شنوندگان ناآشنا با شنوندگان کم تجربه در 3 نمونه ی گفتاری یکسان بود. نتیجه گیری: از آزمون های وضوح گفتار می توان در محیط های بالینی برای سنجش توانایی ارتباطی کودکان کم شنوا استفاده کرد. به منظور ارزیابی وضوح گفتار، می توان نمونه ی بازگویی داستان را به عنوان جایگزین گفتار محاوره ای به کار برد. هم چنین می توان به جای شنونده ی ناآشنا از قضاوت شنونده ی کم تجربه استفاده کرد.
مریم رحمتی مهدی رهگذر
زمینه: داده های بازگشتی یکی از انواع مهم داده های بقا هستند که ویژگی عمده آن ها، همبستگی بین مشاهدات هر فرد است. بررسی اثر عوامل خطر بر فاصله زمانی بین حوادث در این داده ها مورد توجه است اما در صورت نادیده گرفتن این همبستگی، برآوردهای به دست آمده اریب و مقدار اطلاع موجود در داده ها بیش از اندازه واقعی برآورد می گردند. همبستگی بین داده های بازگشتی ناشی از دو منبع ویژگی های فردی و هم چنین اثر پیشامدهای قبلی است لذا برای تحلیل چنین داده هایی از مدل های مخاطرات متناسب پارامتری (مانند وایبل) یا نیمه پارامتری (مانند کاکس) استفاده می شود که با وارد کردن یک اثر تصادفی یا شکنندگی در مدل اصلاح می شوند. هدف این پژوهش، برازش مدل شکنندگی بر فاصله زمانی بین حوادث بازگشتی تحت رویکرد بیزی است. رهیافت بیزی استنباط را براساس توزیع دقیق پسین و با انتخاب توزیع پیشین مناسب انجام می دهد و تحت تأثیر حجم نمونه قرار نمی گیرد. مواد و روش ها: در پژوهشی گذشته نگر اطلاعات مندرج در پرونده 159 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی با حداقل یک بار عود، که از ابتدای سال 1382 تا پایان سال 1384 اولین پذیرش را در مرکز آموزشی-درمانی روانپزشکی رازی تهران داشته اند و از نظر عود بیماری پیگیری شده اند، استخراج گردید. برای شناسائی عوامل خطر این زمان ها، مدل شکنندگی رخداد وابسته که اثر جداگانه ای برای ترتیب حوادث در نظر می گیرد و یک مدل زمان شکست شتابنده نیمه پارامتری به عنوان جایگزینی برای مدل مخاطرات متناسب به فاصله زمانی بین عودها تحت رویکرد بیزی برازش داده شد و فواصل اطمینان بیزی برای پارامتر های مدل ها برآورد گردید. از نرم افزار winbugs برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: دو عامل جنسیت (ci95%=(0/027, 0/572)) و وضعیت تأهل ((ci95% =(-0/835, -0/215) از عوامل تأثیر گذار بر فاصله زمانی بین عودها شناسایی شدند. معنی دار نبودن واریانس شکنندگی (ci 95%=(0/000, 0/057)) نشان می دهد که ناهمگنی در میان افراد وجود ندارد اما معنادار بودن اثر رخداد وابسته (ci 95%=(-1/698, -1/209))حاکی از وابستگی زمان های عود برای هر فرد است. پارامتر شکل توزیع وایبل در مدل شکنندگی رخداد وابسته مخاطره کاهشی را نشان داد اما در مدل زمان شکست شتابنده نیمه پارامتری نشان داده شد که با افزایش زمان بقا مخاطره وقوع عودها افزایش پیدا می کند. نتیجه گیری: با توجه به ملاک dic مدل شکنندگی نرمال با در نظر گرفتن فرم تابعی نمایی برای اثر رخدادوابسته به عنوان مدل مناسب تر برای برازش به داده ها انتخاب شد.
مرتضی فرازی آناهیتا خدابخشی کولایی
? چکیده مقدمه: لکنت یکی از بیماریهای بحث برانگیز و یک اختلال گفتاری چند وجهی روانی ـ حرکتی است که در جریان طبیعی گفتار فرد روی می دهد و همراه با تغییرات رفتاری، شناختی و نگرشی است. هدف: هدف این مطالعه تدوین پروتکل روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری به زبان فارسی و تعیین اثربخشی آن در درمان افراد لکنتی بزرگسال بود. روش پژوهش: این پژوهش با یک مطالعه متدولوژیک برای تعیین روایی و پایایی ابزار پژوهش و یک مطالعه شبه تجربی برای تعیین اثر بخشی روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری در درمان افراد لکنتی بزرگسال(19نفر)انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود که از میان مراجعان لکنتی بزرگسال 30-18ساله به مراکز گفتار درمانی شهر تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از نسخه فارسی آزمونssi-3(رایلی2009)و آزمون نیمرخ شناختیwasspرایت و آیره(2009) استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از برآورد پایایی با امتیاز 98/0 برای متن 200 کلمه ای و برآورد دامنه 99/0-76/0 برای تمام خرده مقیاسهای آزمون نیمرخ شناختی می باشد. همچنین نتایج، آشکار ساخت که تفاوت معنی داری بین میانگین روانی گفتار، میانگین روانی خواندن شفاهی و میانگین خرده مقیاس های نیمرخ شناختی با رویکرد تلفیقی و رویکرد شکل دهی روانی گفتار در دو گروه وجود دارد(001/0p<). نتیجه گیری: روش تلفیقی شناختی ـ گفتاری در درمان لکنت بزرگسال در مقایسه با رویکرد شکل دهی روانی گفتار اثر بخش تر بوده و استفاده از آن به همه گفتار درمانگران توصیه می شود
محمد مجید اوریادی زنجانی هاشم شمشادی
هدف: از زمان ابداع کاشت حلزون، محققان به بررسی میزان پیشرفت ارتباطی و آموزشی پیش و پس از کاشت حلزون در کودکان پرداخته اند. بر این اساس، هدف این پژوهش مقایسه نمرات رشد مهارت های شنیداری، زبانی و گفتاری به دنبال استفاده از دو روش مداخله ای شنیداری (تک حسی) و شنیداری-بینایی (دوحسی) جهت آموزش دو گروه از کودکان ناشنوای پیش زبانی کاربر کاشت بود. روش بررسی: جهت انجام این پژوهش روش کارآزمایی بالینی تصادفی به کار برده شد. مطالعه حاضر در مرکز آموزشی و توان بخشی خانواده و کودک ناشنوای سروش شیراز اجرا شد. تعداد 30 کودک ناشنوای فارسی زبان از لحاظ معیارهای ورود مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت تعداد 22 کودک واجد شرایط تشخیص داده شدند. سن این کودکان بین 27 تا 66 ماه و سن کاشت آنها بین 15 تا 63 ماه بود. این کودکان به طور تصادفی در قالب دو گروه شنیداری و شنیداری-بینایی قرار داده شدند و هر گروه متشکل از 11 کودک بود. در هر گروه، رشد مهارت های درک شنیداری، زبان درکی، زبان بیانی و گفتار پیش و پس از مداخله با استفاده از ابزارهای ارزیابی معتبر برای کودکان فارسی زبان اعم از مقیاس رشدی نیوشا، آزمون ادراک شنیداری توانا، آزمون اندازه گیری وضوح گفتار و روش های مکالمه و توصیف تصویر مورد سنجش قرار گرفت. جهت مقایسه داده ها از آزمون های آماری کلموگروف-اسمیرنف، مجذور کای، تحلیل واریانس چندمتغیره، تی مستقل، تی زوجی و ویلکاکسون استفاده شد. یافته ها: تفاوت معنی داری بین رشد مهارت های شنیداری، زبان شفاهی و گفتاری دو گروه یافت نشد. کودکان هر دو گروه مورد مداخله با روش شنیداری و روش شنیداری-بینایی در اکتساب مهارت های شنیداری، زبان درکی، زبان بیانی و گفتار نسبت به پیش از مداخله، پیشرفت معنی داری(001/0p<) پیدا کرده بودند. نتیجه گیری: به طور کلی، زبان شفاهی در هر دو گروه تک حسی و دوحسی رشد معنی داری داشت. بنابراین، هر دو روش شنیداری و شنیداری-بینایی موثر بودند. بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه، جهت آموزش و توان بخشی آن دسته از کودکان کاربر کاشتی که پیش و پس از کاشت به واسطه دریافت و استفاده از سمعک مناسب و همچنین، برقراری ارتباط شفاهی با والدین و اطرافیان در معرض محرکات شنیداری و زبان شفاهی مناسب قرار گرفته اند، ضرورتی به محدود کردن دسترسی کودک به اطلاعات بینایی از طریق لب خوانی وجود ندارد. این پژوهش با شماره irct201109267637n1 در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران به آدرس اینترنتی irct.ir به ثبت رسیده است.
آتوسا مددکار سبحانی مسعود کریملو
پلی مورفیسمهای تک نکلئوتیدی گوناگونی ژنتیکی در طول ژنوم می باشند که حداقل در یک درصد از جمعیت رخ می دهند. پژوهشگران معتقدند که نقشه های پلی مورفیسم تک نکلئوتیدی، آن ها را در یافتن ژن های موثر در ابتلا به بیماری های پیچیده ای از جمله: بیماری های قلبی-عروقی، دیابت و سرطان ها کمک شایانی خواهد نمود. هنگام بررسی همزمان چندین پلی مورفیسم تک نکلئوتیدی در بیماری شایع معمولاً نقش هر پلی مورفیسم تک نکلئوتیدی آنقدر کوچک است که این تأثیر با روش های کلاسیک آماری قابل تشخیص نمی باشند؛ از طرف دیگر بسیاری از این اثرات به صورت ضربی با بیماری مورد نظر ارتباط دارند (اثر متقابل هر پلی مورفیسم با پلی مورفیسم دیگر یا اثر متقابل هر پلی مورفیسم با عوامل محیطی) و این امر تشخیص پلی مورفیسم های مرتبط با بیماری و در نتیجه تعیین پیش آگاهی ابتلا به بیماری را مشکل می سازد. روش های یادگیری ماشینی با استفاده از اطلاعات مجموعه آموزشی یا یادگیری، پیش بینی های آینده را بر اساس الگو یا قواعد یاد گرفته شده انجام می دهند. این روش ها در دهه اخیر، یکی از روش های مرجع در تحلیل پلی مورفیسم های تک نکلئوتیدی به شمار می روند. از طرفی روش های یادگیری ماشینی بر مبنای درخت نه تنها تفسیر ساده ای دارند، توانایی تحلیل همزمان پلی مورفیسم های تک نکلئوتیدی را نیز دارند. در این مطالعه از داده های مرتبط با پلی مورفیسم های تک-نکلئوتیدی در پیش بینی ابتلا به بیماری شریان های کرونری استفاده شد. در این مطالعه ارتباط پلی مورفیسمهای تک نکلئوتیدی در دو ژن ldlr و pcsk9 با بیماری شریان های کرونری مورد بررسی قرار گرفت. هدف مطالعه، تشخیص پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی تاثیرگذار با استفاده از الگوریتم های رندم فارست و درخت کلاس بندی-رگرسیونی بوده؛ در ضمن این دو الگوریتم در نحوه عملکرد پیش بینی خود مقایسه گردیدند. با توجه به آمار مرگ و میر و ناتوانی ناشی از شریان های کرونر، امکان غربالگری و تشخیص افرادی که از نظر ژنتیکی مستعد این بیماری باشند، می تواند در کاهش هزینه های درمان از مسیر پیشگیری و کنترل بروز بیماری در افراد با خطر بالا تأثیرگذار باشد. با توجه به مدل پیشنهادی، می توان با کنترل عوامل محیطی خطرزا موجب کاهش بروز بیماری در افراد سالمی که دارای استعداد ژنتیکی ابتلا به بیماری تشخیص داده می شوند، شد. این مدل اثرات متقابل میان پلی مورفیسم ها را نیز به ترتیب توالی که در درخت آمده اند، مشخص نمود. این مطالعه یکی از نخستین مطالعات بر مبنای مقایسه روش های یادگیری ماشینی در مطالعات ژنتیکی است. در پژوهش حاضر، درخت کلاس بندی-رگرسیونی عملکرد نسبتا بهتری در ارائه پیش آگهی در بیماری شریان های کرونر نشان داد. این روش نه تنها پلی مورفیسم های تأثیرگذار در بیماری مورد نظر را معرفی می نماید، بلکه مدل درختی را برای طبقه بندی افراد به افراد مستعد به بیماری و افراد با خطر کمتر در مواجه به این بیماری معرفی می نماید. هرچند که تشخیص پلی مورفیسمهای تاثیرگذار توسط مدل، محققان را در یافتن پلی مورفیسم های مرتبط با بیماری شریان های کرونری کمک می نماید، اما مدل پیش بینی معرفی شده نیازمند بررسی های بیشتر است و تعمیم نتایج به صورت کلی کاوش های بیشتر را در این زمینه می طلبد.
راضیه بیدهندی یارندی عنایت اله بخشی
مقدمه: یکی از روش های متداول در بررسی ارتباط بین متغیر پاسخ پیوسته و متغیر پیشگو، دو حالتی کردن آن و استفاده از مدل رگرسیون لوجستیک می باشد. چالش های ایجاد شده در این روش از لحاظ آماری بحث برانگیز می باشد، از دست دادن اطلاعات در حین دو حالتی کردن که منجر به کاهش توان آزمون و افزایش حجم نمونه می شود از جمله آن ها است، اگرچه توانایی برآورد نسبت شانس در این حالت و بررسی ارتباط بین متغیرها وسوسه بر انگیز است. هدف از این مطالعه بررسی روشی است که در آن بدون دو حالتی کردن متغیر پاسخ پیوسته و با استفاده از داده های واقعی و بدون از دست دادن اطلاعات، برآوردی کارا از نسبت شانس گزارش شود . مواد و روش ها: در این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه روش رگرسیونی معرفی شده شده و روش لوجستیک، داده های دور سوم طرح ملی بررسی عوامل خطر بیماری های غیرواگیر بکار گرفته شده است. این مطالعه مقطعی مبتنی بر جمعیت، در سال 2007 در مرکز کنترل بیماری های وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و مبتنی بر رویکرد گام به گام سازمان بهداشت جهانی انجام گرفته که بعد از خارج کردن زنان باردار، افرادی دیابتی با قند خون ناشتا کنترل شده توسط دارو (fbg<126 mg/dl) و افراد با اطلاعات معیوب، آنالیز بر روی 17152 نمونه از جمعیت ایرانیان بالغ انجام شد. به منظور بررسی ارتباط بین قند خون ناشتا به عنوان متغیر پاسخ پیوسته و متغیرهای پیشگو سن، محل سکونت، کلسترول، فشار خون، اندازه دور کمر، فعالیت فیزیکی و مصرف سبزیجات، نسبت شانس به دو روش بدون نقطه برش و روش لوجستیک با استفاده از نرم افزار r( نسخه 2.14.1 ) برآورد شده است. یافته ها: در حالی که نسبت شانس های حاصل از دو روش تقریبا با هم برابر بودند، برآوردهای نسبت شانس حاصل از روش بدون نقطه برش از لحاظ آمارای کاراتر و فاصله اطمینان های متناظر کوتاه تر بودند، به طوری که طول نسبی فاصله اطمینان ها برای روش متداول لوجستیک حداقل 98/1 برابر روش بدون نقطه برش بدست آمد. همچنین کارایی روش بدون نقطه برش حداقل 2 برابر روش لوجستیک در تمامی موارد بدست آمد. نتیجه گیری: هنگامی که هدف از مطالعه بررسی ارتباط بین متغیرها و برآورد نسبت شانس باشد، روش بدون دو حالتی کردن متغیر پاسخ پیوسته می تواند جایگزینی مناسب برای روش لوجستیک باشد. واژگان کلیدی: نقطه برش، متغیر پاسخ پیوسته، رگرسیون لوجستیک، نسبت شانس، عوامل خطر دیابت
آرام کریمیان حمید رضا خانکه
در هنگام وقوع حوادث و بلایا بیمارستان ها و مراکز بهداشتی - درمانی جز اولین واحدهایی هستند که ارائه خدمات بهداشتی- درمانی بهینه و به موقع آنان، میتواند در کاهش مرگ ومیر و نجات مصدومان نقش حیاتی و تعیین کننده ای داشته باشند. حوادث و بلایا همیشه تاثیر منفی بر سلامت عمومی و رفاه جمعیت آسیب دیده می گذارند و مراقبت های بهداشتی عامل اصلی بقا در این زمینه هستند. بیمارستان ها جز اولین مراکزی هستند که در گیر عوارض ناشی از حوادث غیر مترقبه می شوند.این حوادث مشکلات منحصر به فردی را ایجاد میکنند که پاسخ به آنها نیازمند آمادگی میباشد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزش اصول آمادگی بیمارستانی بر اساس برنامه ملی بر میزان آمادگی پاسخگویی بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری تهران به حوادث و بلایا میباشد پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی قبل و بعد میباشد. بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری تهران به عنوان محیط پژوهش به صورت غیر تصادفی انتخاب شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، چک لیست استاندارد سازمان بهداشت جهانی است که شامل 9 مولفه و 92 سوال میباشد که پس از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها به روش مصاحبه و مشاهده توسط محقق جمع آوری شد. برنامه آموزشی که شامل کارگاه یک روزه آمادگی بیمارستانی در مقابل حوادث و بلایا بر اساس برنامه ملی بود به مدیران و اعضای کمیته بحران بیمارستان آموزش داده شد یک ماه بعد مجددا ابزار توسط خود محقق تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (روش چشمی) انجام گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نمره کلی آمادگی بیمارستان از 178 به 210 در پیگیری نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است. نتایج این پژوهش حاکی از تاثیر مثبت آموزش برنامه ملی مقابله با حوادث و بلایا در افزایش آمادگی پاسخگویی بیمارستان به حوادث و بلایا می باشد. توصیه می شود به منظور ایجاد و حفظ آمادگی بیمارستان ها، آموزش و اجرای برنامه ملی جز برنامه های اصلی این نهاد ها قرار گیرد.
حسین محققی کمال حسن رفیعی
مقدمه: هدف این مطالعه تدوین یک شاخص بومی رفاه اجتماعی با ابعاد مختلف، ارزیابی روند رفاه اجتماعی با استفاده از آن و بررسی مهمترین عوامل مرتبط با آن می باشد. روش: نخست شاخصی برای سنجش رفاه اجتماعی در ایران و متناسب با شرایط این کشور طراحی شد و سپس روند رفاه اجتماعی در 44 سال اخیر از 1347 تا 1390 اندازه گیری گردید. ابعاد شاخص رفاه اجتماعی به روش دلفی انتخاب و با تحلیل عاملی اکتشافی مناسب تشخیص داده شدند. برای ترکیب ابعاد، مقادیرآنها به نمره z استاندارد شدند. برای آزمون تحلیل حساسیت از جدول وزنی یکسان و تورش دار استفاده شد. سپس با استفاده از روش رگرسیون برداری با وقفه های توزیعی عوامل موثر بر شاخص جدید بررسی و تحلیل گردید. یافته ها: با توجه به طولانی بودن دوره بررسی، شاخص رفاه اجتماعی فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است اما بطور کلی شیب شاخص تا اواسط دوره کاهشی و بعد از آن افزایشی بوده است. بر اساس شاخص رفاه اجتماعی، بهترین و بدترین عملکرد به ترتیب مربوط به سالهای1351 و 1368 می باشد. علاوه براین، نتایج نشان داد که شاخص های رفاه سن و شاخص رفاه اقتصادی در طول سه برنامه توسعه یعنی 1368 تا 1382 تغییر چندانی نکرده اند اما شاخص ترکیبی رفاه اجتماعی به دلیل داشتن ابعاد و بیانگرهای بیشتر و متنوع تر، تغییرات رفاه اجتماعی را بهتر نشان می دهد. استان یزد و استان سیستان و بلوچستان به ترتیب بهترین و ضعیف ترین عملکرد را در شاخص رفاه اجتماعی استان های کشور به خود اختصاص دادند. همچنین در بین عوامل موثر بر شاخص رفاه ایران، صنعتی شدن در بلندمدت بیشترین تاثیر را بر آن داشته است. بحث: انتظار می رود نتایج این پژوهش در زمینه ساخت شاخص بومی رفاه اجتماعی ایران، امکان ارزیابی و پایش مستمر سیاست ها و برنامه های رفاه اجتماعی را میسر سازد.
سعیده بهرامپوری اصغر دالوندی
تشخیص سریع و صحیح سکته¬مغزی توسط پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی، نقش غیرقابل انکاری در ارتقاء درمان بیماران و کاهش عوارض و مرگ ناشی از سکته¬مغزی ایفا می کند. امروزه ابزارهای مختلفی در جهان جهت تشخیص سکته مغزی در فاز پیش¬بیمارستانی به کار گرفته می شود. مطالعه حاضر باهدف تعیین تأثیر آموزش به¬کارگیری ابزار ایرانی تشخیص پیش¬بیمارستانی سکته¬مغزی توسط پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی اراک انجام شده است. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است. 28 نفر از پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی، با توجه به معیارهای ورودی و با نمونه-گیری در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله برنامه آموزشی مبتنی بر گویه¬های ابزار در دو جلسه 3 ساعته دریافت کردند. ابزار به مدت 2 ماه توسط گروه مداخله به¬کار¬گرفته شد. حساسیت¬تشخیص و میانگین زمان¬انتقال بیماران به مدت 2 ماه قبل و بعد از مداخله بررسی شد. داده¬های مطالعه از پرونده بیماران بستری و فرم¬های اورژانس¬پیش¬بیمارستانی جمع¬آوری و با استفاده از نرم¬افزار(19) spss و آزمونهای کای¬دو، دقیق فیشر و من¬ویتنی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: در مدت مطالعه 65 بیمار توسط پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی به بیمارستان منتقل شدند. حساسیت تشخیص سکته¬مغزی توسط پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی در گروه کنترل قبل و بعد از مداخله(3/33% به جای 6/28%و 000/1=p)، گروه کنترل و مداخله قبل از مداخله(3/33% به جای3/33%و 000/1=p) ازنظر آماری تفاوت معناداری نداشتند. اما حساسیت تشخیص سکته¬مغزی در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله(3/33 %به جای%75و 040/0=p) و گروه کنترل و مداخله بعد از مداخله(6/28% به جای%75و 047/0=p) به طور معناداری بهبود یافت. مقایسه میانگین زمان¬انتقال بیماران سکته¬مغزی در گروه¬های کنترل و مداخله، قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نداشتند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، آموزش و به¬کارگیری ابزار تشخیصی موجب بهبود حساسیت تشخیص سکته-مغزی توسط پرسنل¬فوریتهای¬پزشکی گردید. لذا پیشنهاد می¬شود به منظور بهبود وضعیت مراقبت و درمان بیماران سکته¬مغزی، ارائه آموزش پیرامون سکته¬مغزی و به¬کارگیری ابزار¬های تشخیص پیش¬بیمارستانی سکته¬مغزی، در برنامه¬های آموزش مداوم پرسنل-فوریتهای¬پزشکی گنجانده شود. همچنین توصیه می¬شود مطالعه¬ای مشابه در جامعه بزرگ تر و زمان بیشتر انجام گردد.
یونس امیری شوکی مهدی رهگذر
هدف: کم بودن وضوح گفتار ناشنوایان، یکی از بارزترین و مهم ترین ویژگی های گفتار آن ها است. افزایش وضوح گفتار یکی از مهم ترین نتایج آموزش مطلوب است. هدف از انجام این پژوهش بررسی امکان افزایش وضوح واحدهای زنجیری گفتار ناشنوایان بزرگسال بدون تکیه بر حس شنوایی و با تکیه بر سایر حواس همچون حس لمس، بینایی و حس حرکت بود. این واحدهای زنجیری عبارتند از واج ها، هجاها، کلمات یک، دو و سه هجایی و جملات. روش: وضوح واج ها، هجاها، کلمات یک، دو و سه هجایی و جملات چهار فرد ناشنوای پیش زبانی بزرگسال قبل و بعد از درمان مورد بررسی قرار گرفت. قبل از درمان، گفته های ناشنوایان ضبط شد، سپس درمان ارائه شد و همان موارد مجددا ضبط شد. آنگاه، سه فرد شنوا که با گفتار ناشنوایان آشنایی چندانی نداشتند موارد ضبط شده را گوش کردند و بر اساس قضاوت های نوع اول، دوم و سوم مورد مقایسه قرار دادند. سپس داده ها استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. در مورد واج ها، نمودارهای اسپکتروگرام قبل و بعد از درمان نیز رسم شد و مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: براساس قضاوت های سه فرد فارسی زبان، پس از درمان میزان وضوح گفته های تمام ناشنوایان به میزان های مختلفی افزایش یافته است. اثر بخشی درمان به گونه ای بوده است که بر اساس قضاوت نوع اول، در سطوح مختلف تقریبا بین 19 تا 90% افزایش وضوح داشته اند؛ و طبق قضاوت نوع دوم، تقریبا از 59 تا 100% انواع گفته های بعد از درمان واضح تر از قبل تشخیص داده شده اند. بر اساس قضاوت نوع سوم نیز درصد واضح تر بودن هر مورد در مقایسه با قبل یا بعد مشخص شده است. یافته های این پژوهش نشان داد که ممکن است اسپکتروگرم بتواند تغییرات ایجاد شده در اثر درمان را نشان دهد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مبنی بر امکان پذیر بودن افزایش وضوح گفتار بدون بازخورد شنیداری، با یافته های تنها پژوهش مشابه خارجی همخوانی دارد با این تفاوت که آن ها حرکت خاصی از زبان در مورد تولید یک واج از قبل آموخته شده را در ناشنوایان بعد از زبان آموزی بررسی کردند ولی این پژوهش امکان پذیر بودن یادگیری بیان کلامی بدون کمک شنوایی، در سطوح مختلف واج تا جمله در ناشنوایان پیش زبانی را اثبات کرد.
ابراهیم ایجابی مسعود کریملو
مقدمه: آگاهی بیمار از مزایا و معایب هر یک از روش های درمان یا توانبخشی و تطبیق آن¬ها با خواسته ها و شرایط خود کمک زیادی در تصمیم گیری صحیح جهت تعیین روش مناسب و هماهنگ با نظر پزشک معالج می نماید. در این زمینه بیمار می بایست عواملی چون موفقیت، راحتی، سرعت، هزینه، ... را مورد توجه قرار دهد. البته پزشک در تشخیص روش مناسب عمدتاً موفقیت روش را مد نظر قرار می دهد. ممکن است روشی موجود باشد که بسیار راحت و بدون علائم باشد ولی فرد به درمان کامل نرسد، در این صورت چنین روشی بی ارزش خواهد بود. مواد و روش¬ها: در این مطالعه به منظور بررسی و اولویت¬بندی روش¬های درمان سعی شد روش¬های آماری و تحلیل سلسله مراتبی(ahp) و تکنیک¬های چند معیاره بکار گرفته شود. در مطالعه موردی اول با استفاده از تکنیک تاپسیس روش¬های سم¬زدایی بیماری اعتیاد( شامل چهار روش علامتی، روش نگهدارنده (جایگزینی)، روش سم زدائی سریع و روش سم زدائی فوق سریع )، بررسی و اولویت¬بندی شدند. و در مطالعه موردی دوم روش¬های درمان بیماری¬های قلبی(روش درمان داروئی، روش بای پس، روش آنژیوپلاستی، icd و pace maker) با استفاده از تکنیک تاپسیس بهبود یافته ارزیابی و اولویت-بندی گردیدند. یافته¬ها و نتیجه¬گیری: الف) از یافته ها مطالعه موردی اول نتیجه گیری شد که روش سم زدائی نگهدارنده با ضریب نزدیکی 653446/0 در مقایسه با سایر روش ها در اولویت اول قرار دارد. بقیه روش ها به ترتیب اولویت روش سم زدائی سریع (rd) با ضریب نزدیکی 547213/0، روش سم زدائی علامتی با ضریب نزدیکی 52377/0 و روش سم زدائی فوق سریع (urd یا urod) با ضریب نزدیکی 444014/0 می باشند. ب) از یافته ها مطالعه موردی دوم نتیجه گیری شد که روش درمان داروئی با ضریب نزدیکی 659797/0 در مقایسه با سایر روش¬ها در اولویت اول قرار دارد. بقیه روش ها به ترتیب اولویت روش آنژیوپلاستی با ضریب نزدیکی 654508/0، icd با ضریب نزدیکی 650213/0، pace maker با ضریب نزدیکی 52096/0 و روش بای پس با ضریب نزدیکی 293259/0 می باشند.
محمدجواد آزادچهر مهدی رهگذر
تنوع علت های مرگ در جوامع سالمندی بالاست بنابراین برای بررسی و تحلیل زمان تا مرگ افراد در چنین جوامعی می توان از مدل های مخاطرات رقابتی استفاده کرد. هدف از این مطالعه، شناسایی برخی عوامل موثر بر زمان تا مرگ سالمندان با استفاده از مدل مفصلِ مخاطرات رقابتیِ تحلیل بقا با رویکرد بیزی می باشد. در یک مطالعه طولی گذشته نگر، اطلاعات مندرج در پرونده 510 سالمند پذیرش شده در مجتمع سالمندان گلابچی کاشان استخراج شد. برای شناسایی عوامل موثر بر زمان تا مرگ سالمندان، تشخیص-های پزشکی مندرج در پرونده سالمندان مدنظر قرار گرفت، سپس مدل مخاطرات رقابتی با استفاده از تابع مفصل کلایتون تحت رویکرد بیزی بر داده ها برازش داده شد و فواصل باورمند برآورد گردید. از نرم افزار winbugs برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. در بررسی مدل تک متغیره، بر زمان تا مرگ سالمندان به علت بیماری های قلبی عروقی، عوامل سن در آغاز پذیرش، فشار خون بالا، وجود سابقه بیماری قلبی در فامیل، سابقه سکته قلبی و سابقه سکته مغزی دارای اثری معنادار بودند. درمدل چندگانه، بر زمان تا مرگ سالمندان به علت بیماری های قلبی عروقی، متغیرهای قرار داشتن در گروه سنی بین 75-90 سال در آغاز پذیرش ((3/67,1/26)=ci95%; 1/2 hr=) و سابقه سکته مغزی ((3/32,1/28)=ci95%; 2 hr=) دارای اثری معنادار بودند. برخی عوامل موثر نظیر سن در آغاز پذیرش ، فشار خون بالا، وجود سابقه بیماری قلبی در فامیل، سابقه سکته قلبی، سابقه سکته مغزی، میزان تحرک و مشکل کلیوی بر زمان تا وقوع مرگ در سالمندان شناسایی شدند، لذا توصیه می شود در اقدامات درمانی وپیشگیرانه به منظور افزایش زمان بقا برای سالمندان عوامل مذکور نیز مدنظر قرار گیرند.
مریم ذبیحی پورسعادتی مصطفی اقلیما
با شیوع روزافزون بیماری های روانی و تغییر نظام سلامت به سوی موسسه زدایی و درمان های مبتنی بر اجتماع، بار مراقبت از بیماران روانی بیش از پیش بر دوش خانواده های آنان است که چنانچه این امر مورد توجه متخصصان قرار نگیرد، می تواند سبب بروز بیماری های جسمی و روانی در مراقبان گردد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر الگوی سیستمی مداخله مددکاری اجتماعی با رویکرد مدیریت مورد بر کاهش بار مراقبت در مراقبان خانگی بیماران دارای اختلالات روانی مزمن بود. این مطالعه از نوع مطالعات آزمایشی با گروه آزمون و شاهد بوده که بر روی 70 نفر از مراقبین بیماران دارای اختلالات روانی مزمن بستری در مرکز روانپزشکی رازی انجام شد. نمونه های پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (35نفر) و شاهد (35) تقسیم شدند. گروه آزمون مورد مداخله 6 ماهه مدیریت مورد به شیوه یکپارچه قرار گرفت و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسش نامه های دموگرافیک بیمار و مراقب و فشار مراقب (fbis) در زمان بدو ورود، 2 ماه و 6 ماه پس از شروع مداخله تکمیل گردید. داده ها بوسیله نرم افزار spss و با روش های آماری خی دو، یومان ویتنی و تحلیل واریانس مکرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در مراحل دو ماه پس از شروع مداخله و پایان مداخله، میانگین نمرات بار کلی مراقبت در مراقبان خانگی بیماران دارای اختلالات روانی مزمن در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری کاهش یافت. این الگوی مداخله در ابعاد بار عینی (000/0=p) و بار ذهنی (000/0=p) نیز معنادار بوده که به معنی ارتقای سطح این ابعاد پس از مداخله در گروه آزمون می باشد؛ به طوری که در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله دو ماه پس از شروع مداخله کاهش بار بیشتری در هر دو بعد گزارش شده است. مراقبت از بیماران دارای اختلالات روانی مزمن در خانواده فشار زیادی را به مراقب اصلی وارد می کند. انجام مداخلات مددکاری اجتماعی با رویکرد مدیریت مورد می تواند در بهبود بار مراقبان موثر باشد.
وحیدرضا خدابنده ابراهیم پیشیاره
هدف از این تحقیق تعیین ارتباط هر یک از زیر مجموعه های ادراک بینایی با مولفه های دقت و سرعت مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی پایه دوم می باشد . در این مطالعه مقطعی و تحلیلی ، تعداد 24 نفر دانش آموز فلج مغزی پایه دوم دبستان (10دختر و 14 پسر) در سال تحصیلی 1393 - 1392 بصورت قابل در دسترس از کلینیکهای شهر تهران براساس مناطق جغرافیایی شمال ، جنوب ، شرق و غرب انتخاب شدند. مهارتهای ادراک بینایی با آزمون مهارتهای ادراک بینایی غیر وابسته به حرکت (tvps-r) و مهارت خواندن نیز بوسیله آزمون تشخیصی خواندن مورد سنجش قرار گرفت . یافته ها : یافته های مطالعه مورد آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین نمرات استاندارد هفت حوزه ادراک بینایی با دو مولفه مهارت خواندن در دانش آموزان فلج مغزی رابطه معناداری وجود دارد. تمییز بینایی با دقت (p < 0/001) با سرعت (p < 0/001) ، حافظه بینایی با دقت (p = 0/002) با سرعت (p = 0/004) ، روابط فضایی- بینایی با دقت (p < 0/001) با سرعت (p < 0/001) ، ثبات شکل بینایی با دقت (p = 0/003) با سرعت (p<0/001) ، حافظه توالی بینایی با دقت (p = 0/023) با سرعت (p = 0/028) ، شناخت شکل از زمینه با دقت (p = 0/010) با سرعت (p = 0/011) ، اکمال بینایی با دقت (p = 0/009) با سرعت (p = 0/009) در ارتباط است . ارتباط هر یک از مهارتهای ادراک بینایی با دقت و سرعت مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی کلاس دوم مشهود است و می توان به منظور بهبود مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی از این تمرینات ادراک بینایی استفاده کنیم .
لیلا قسیسین محمدعلی نظری
هدف: نقایص واژه یابی، مشکل اصلیِ بیماران زبان پریش است. درحالی که افراد طبیعی در کسری از ثانیه قادر به بازیابی یک واژه هستند، تکالیف مشابه در افراد زبان پریش ممکن است دقیقه ها به طول انجامد و سرانجام نیز به شکست منتهی شود. درک صحیح از مشکلات واژه یابی بیماران زبان پریش یکی از مهم ترین فعالیت های بالینی است. با ارائه ی مدل های دستیابی واژگانی راه برای درک بهتر ماهیت این اختلال مهیا شده است. هدف از مطالعه-ی کنونی بررسی خطاهای نامیدن در دو نوع زبان پریشی روان و ناروان ازلحاظ کمی و کیفی بر اساس مدل دو مرحله ای و تعیین ماهیت مراحل دستیابی واژگانی در این دو نوع زبان پریشی بود. همچنین در این مطالعه تأثیر یکی از متغیرهای واژگانی یعنی بسامد رخداد واژه بر تعداد پاسخ های صحیح و خطاهای معنایی، واجی و حذف مورد بررسی قرار گرفت. روش: در این پژوهش توصیفی- مقطعی و تحلیلی ماهیت مراحل دستیابی واژگانی در بیماران زبان پریش روان و ناروان مشخص شد. ابزار بررسی مراحل دستیابی واژگانی نامیدن تصاویر بود که بدین منظور در ابتدا اطلاعات هنجار برای این تصاویر تهیه شد. در تهیه ی این مجموعه 206 فرد سالم(102 زن و 104 مرد بالای 40 سال) شرکت داشتند. سپس با تحلیل الگوهای نامیدن بر اساس مدل دو مرحله ای تعاملی و محاسبه ی وزن پارامترهای معنایی و واجی در 45 بیمار(18 زن و 27 مرد) زبان پریش روان و ناروان(21 روان و 24 ناروان) و ثبت پتانسیل وابسته به رخداد در 10 بیمار روان و 10 بیمار ناروان ماهیت مراحل آسیب دیده مشخص شد. در تحلیل اطلاعات به دست آمده از درصد، آزمون من ویتنی یو، ضریب همبستگی پارشیال، آزمون ویلکاکسون و شیوه ی انتخاب چندگانه استفاده گردید. یافته ها: یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که در هر دو گروه بیمار بسامد رخداد خطاهای معنایی بیش از خطاهای دیگر بود. درصد رخداد این خطا در بیماران زبان پریش ناروان 51/13% و در بیماران روان 4/7% بود. آزمون من ویتنی یو این تفاوت را معنادار نشان داد(05/0p<) و بیماران زبان پریش ناروان مرتکب خطاهای بیشتری می شدند. وزن پارامترهای معنایی و واجی نیز نشان داد که بیماران زبان پریش ناروان در بازیابی واژه مشکلات بیشتری را نشان می دهند. بر اساس شیوه ی انتخاب چندگانه مشخص شد که نوع زبان پریشی قادر به پیش بینی نوع خطا نبوده و تطابقی میان نوع زبان پریشی و نوع خطا وجود ندارد. نتایج حاصل از ثبت پتانسیل وابسته به رخداد(05/0p<) نیز این یافته ها را تأیید کرد. آزمون همبستگی پارشیال نشان داد که بسامد رخداد واژه با تعداد پاسخ های صحیح(332/0r=،001/0> p=) نسبت مستقیم و با خطاهای معنایی(353/0-r=،001/0> p=)، واجی(112/0- r=، 009/0 p=) و حذف(131/0- r=، 012/0 p=) نسبت معکوس دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دو مرحله ی دستیابی واژگانی یعنی مرحله ی بازیابی واژه و بازیابی واجی در دو گروه بیمار زبان پریش آسیب دیده است اما بیماران زبان پریش ناروان در بازیابی واژه مشکلات بیشتری دارند. ماهیت زیر بنایی اختلال در این دو گروه بیمار متفاوت بود. در این پژوهش تأثیر یکی از متغیرهای واژگانی یعنی بسامد هم مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه ی کنونی نشان داد که بسامد بر روی پاسخ صحیح و نوع خطا تأثیرگذار است.
کامیار قصیری محمد رضا صفری
در اغلب افراد دارای قطع عضو مکانیسمهای انتقال گرما، تابش، تبخیر، و هدایت گرمایی به سبب وجود سوکت پروتز، کم شدن سطح بدن و نیز مشکلات عروقی دچار اختلال می باشند. همچنین افراد دارای قطع عضو در طی فعالیتهای روزانه خود با تنشهای گرمایی مواجه هستند و متاسفانه پروتزها فاقد طراحی مناسب برای انطباق با این گونه تنشها می باشند. افزایش دما در داخل سوکت منجر به افزایش نیروی اصطکاک بین لاینر و پوست می شود و با تغییر در نحوه توزیع فشارها در سطح تماس سوکت با پوست باعث تسریع آسیب بافت توسط فشارهای اعمالی سطحی می شود و سلامت پوست را به خطر انداخته و ضمن ایجاد ناراحتی، تعریق پوستی، بوی نامطبوع، باعث کاهش تعلیق پروتز شده و میزان استفاده از پروتز را کاهش می دهد. هدف این رساله طراحی، ساخت و ارزیابی عملکرد یک سیستم اندازه گیری و کنترل دمای داخل سوکت پروتز زیر زانو می باشد.
اعظم صفار اکبر بیگلریان
سرطان خون مربوط به بافت های خون ساز بدن است وسومین سرطان شایع در ایران است. میزان بقای پس از تشخیص و عوامل موثر بر آن یکی از شاخص های مهم ارزیابی روش های درمانی است. هدف این پژوهش کاربرد مدل های شکنندگی در تحلیل بقای بیماران مبتلا به سرطان خون و یافتن بهترین مدل برای برازش به داده و گزارش عوامل موثر بر بقای بیماران براساس این مدل است.تأکید بر متغیرهای سن در زمان تشخیص، با توجه به مدلهای برازش شده داشتن سابقه سرطان در خانواده، محل سکونت اهمیت زیادی در پیش آگهی مرگ بیماران خواهد داشت.
سید امیر حسین صحیح النسب محمد علی حسینی
: از مجموع 164 نفر کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد با میانگین سنی 63/36 سال و سابقه ی کاری 65/153 ماه، مورد بررسی، 2/51 درصد مرد (84 نفر) و 8/48 درصد زن (80 نفر) بودند؛ که از این تعداد 146 نفر (89 درصد) متأهل و 18 نفر (11 درصد) مجرد بودند و همچنین کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد از لحاظ فراوانی فرسودگی شغلی، اکثریّت کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد خستگی هیجانی متوسط (8/59 درصد)، زوال شخصیت کم (2/62 درصد) و فقدان موفقیت های فردی شدید (8/51 درصد) داشتند. همچنین از لحاظ شدت فرسودگی شغلی، اکثریّت کارکنان سازمان بهزیستی استان یزد خستگی هیجانی کم (5/91 درصد)، زوال شخصیت کم (28/67 درصد) و فقدان موفقیت های فردی شدید (60 درصد) داشتند.: اکثریت واحدهای مورد پژوهش در بعد فراوانی خستگی هیجانی میزان متوسطی را تجربه می کنند و توصیه می گردد که برخی برنامه های آموزشی و کارگاه های مهارتی جهت کاهش فرسودگی شغلی برای کارکنان برگزار گردد.
قنبر پناهی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
ایوب نافعی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
احمد زارعی اسفندآبادی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
شهرام حیدریان مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
مرتضی شاطر حسینی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
ساره زرشناس مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
نادر فلاحیان سیچانی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
حسین رضایی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
مهدیه احمدی خالدی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
ملوک عیوضی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
محمد موسوی خطاط مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
امیرحسن کهن مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
پریسا رسولی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
حسین موسوی ابراهیم آبادی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
راضیه عالمی مهدی رهگذر
چکیده ندارد.
مهدی منوچهری حمیدرضا خرم خورشید
بیماری آلزایمر یک اختلال مولتی فاکتوریال بوده و شایعترین عامل دمانس در جهان می باشد. مطالعات بیشماری نشان داده اند که پاسخ های التهابی دارای نقش مهمی در آسیب زایی بیماری آلزایمر می باشند. یافته های اخیر نشان می دهد که بیان برخی از سیتوکین های پیش التهابی و گیرنده های کموکینی در بیماران آلزایمری افزایش می یابد. واریاسیون های نوکلئوتیدی در ژن های کد کننده مولکول های التهابی ممکن است بر فعالیت های بیولوژیکی آنها و بنابراین ریسک بیماری آلزایمر موثر باشد. در این مطالعه سه واریاسیون معمول ccr5∆32،ccr2-64i وtnf-α -308g/a در 156 بیمار و 161 کنترل سالم مورد بررسی قرار گرفتند. فراوانی این واریاسیون ها با استفاده از pcr-rflp و الکتروفورز ژل پلی اکریلامید تعیین شد. بعد از آنالیز آماری هیچ تفاوت معناداری در فراوانی ژنوتیپ های مطالعه شده در بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد.(p>./05) همچنین بعد از دسته بندی بر اساس حضور آلل 4ε ژن apoe ، هیچ تفاوت معناداری بین افراد بیمار و کنترل مشاهده نشد. بر اساس این یافته ها ، نتیجه گیری می شود که این واریاسیون ها نقشی در ریسک ابتلا به بیماری آلزایمر تک گیر در جمعیت ایرانی ندارند.
نرجس نبوی ثالث مهدی رهگذر
مقدمه: کمر درد یکی از بیماریهای شایع و پر هزینه می باشد. تمرین درمانی یکی از روشهای درمانی است که به طور وسیع برای درمان بیماران مبتلا به کمر درد استفاده می شود. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر تمرینات ثباتی در درمان کمر درد مزمن غیر اختصاصی بود. روش بررسی: در این مطالعه بالینی تصادفی 41 بیمار مبتلا به کمر درد مزمن غیر اختصاصی شرکت کردند. بیماران بعد از امضاء فرم رضایتنامه، به طور تصادفی به دو گروه مورد( 20 نفر) و شاهد( 21 نفر) تقسیم شدند. گروه مورد تمرینات ثباتی به همراه الکتروتراپی و گروه شاهد تمرینات رایج به همراه الکتروتراپی را به مدت شش هفته دریافت کردند. متغیرهای درد، ناتوانی، دامنه حرکتی ناحیه کمر(خم شدن به جلو و عقب) و ابعاد عضلات ترانسورس ابدومینوس و مولتی فیدوس به ترتیب توسط شاخص دیداری ارزیابی درد، معیار ارزیابی ناتوانی عملکردی، تست دو بار اصلاح شده شوبر و اولتراسونوگرافی قبل و بلافاصله بعد از درمان اندازه گیری شد. یافته ها: تحلیل داده های بدست آمده با استفاده از تی وابسته برای درد، ناتوانی، دامنه حرکتی ناحیه کمر(خم شدن به جلو و .(p < 0/ عقب) و ابعاد عضلات ترانسورس ابدومینوس و مولتی فیدوس بهبودی قابل توجهی را در هر گروه نشان دادند( 001 اگر چه تحلیل داده ها با استفاده از تی مستقل بین دو گروه بهبودی در گروه مورد را نسبت به گروه شاهد نشان می دهد، اما .(p>0/ این بهبودی به لحاظ آماری معنادار نمی باشد( 05 نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که هر دو روش درمانی برای بیماران مبتلا به کمر درد مزمن موثر است و تفاوت معناداری بین آنها وجود ندارد. مطالعات بیشتر با حجم نمونه بزرگتر توصیه می شود.
زهرا پوراسماعیلی گسکره مهدی رهگذر
مطالعه حاضر به بررسی و مقایسه تاثیر روشهای رایج گفتاردرمانی و پکس بر رشد مهارتهای ارتباطی کودکان درخودمانده بی کلام 8-4 ساله پرداخت.روش شناسی: در این مطالعه 10 کودک درخودمانده بدون کلام شامل گروههای کنترل و آزمایش با روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و از لحاظ شاخصهای رشدی گوش کردن، زبان دریافتی،زبان بیانی،گفتار،شناخت و ارتباط اجتماعی با یکدیگر همتاسازی شده بودند. مداخله در هر دو گروه به مدت 3 ماه بطور 24 ساعت انجام شد. یافته: یافته ها نشان دادند که هر دو گروه در شاخصهای رشد پیشرفت داشتند اما رشد گروه آزمایش در مهارتهای گوش کردن،زبان دریافتی، شناخت و ارتباط اجتماعی بیشتر از گروه کنترل بود.نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که پکس در مقایسه با روشهای رایج گفتاردرمانی روش بهتری برای آموزش ارتباط به کودکان درخودمانده بدون کلام است و برای سایر کودکان درخودمانده می تواند بعنوان روش آموزشی مکمل در کنار سایر روشهای درمانی مانند گفتاردرمانی مورد استفاده قرار بگیرد و می تواند بعنوان زمینه ساز ، سازمان دهنده یا تسهیل کننده رشد مهارتهای ارتباطی حتی گفتار قبل از دریافت مداخلات گفتاردرمانی ، همزمان با آن و یا به تنهایی به عنوان یک روش ارتباطی جایگزین بکار رود. کلمات کلیدی: گفتاردرمانی، پکس، کودکان درخودمانده بدون کلام، مهارتهای ارتباطی، شاخص رشدی نیوشا
امیر چرخیان حسین فکرآزاد
هدف این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در افراد مبتلا به hiv مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران بود. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه این پژوهش تمامی مردان و زنان مبتلا به hiv مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر تهران بود که به صورت تصادفی ساده، نمونه ای به حجم 120 نفر (40 زن و 80 مرد) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از چک لیست، پرسشنامه کیفیت زندگی sf-36 و حمایت اجتماعی ss-a استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آماری کلوموگروف -اسمیرنوف ، پیرسون و اسپیرمن، t مستقل، u مان ویتنی، کای اسکوئر و آزمون مقایسه دو ضریب همبستگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها: رابطه معنادار مثبتی بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی کلی در زنان و مردان مبتلا به hiv دیده شد. در گروه مردان حمایت اجتماعی با هر دو بعد جسمانی و روانی کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار داشت، در صورتی که در زنان حمایت اجتماعی تنها با بعد روانی کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار داشت. در بیماران مبتلا به hiv، همانند سایر بیماری های مزمن، حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی رابطه مثبت معنادار دارد.
مهدی رهگذر عباس سینک
چکیده ندارد.
زینت بهنام شهین نعمت زاده
نتایج پژوهش : برخی از یافته های مهم تحلیلی پژوهش حاضر بدین شرح است ، 1 - بین میانگین تعداد حروف اضافه و ربط و کاربرد صحیح آنها هم در گفتار و هم در نوشتار دانش آموزان کم شنوا و شنوا به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد . 2 - تفاوت آماری بین میانگین موارد صحیح کاربرد فعل مرکب در گفتار و نوشتار دانش آموزان شنوا با دانش آموزان کم شنوا معنادار است . 3 - بین میانگین تعداد خطاهای مطابقت فعل با فاعل و نیز میانگین موارد صحیح کاربرد افعال زمان حال در گفتار و نوشتار دانش آموزان کم شنوا و شنوا تفاوت معنادار است اما بین میانگین تعداد کلمات مرکب در گفتار و نوشتار دو گروه آزمودنی تفاوت آماری معناداری وجود ندارد. 4 - مقایسه بین متغیرهای دستوری در گفتار و نوشتار مشخص کرد که تفاوت آماری بین میانگین تعداد حروف ربط در گفتار آزمودنیهای دو گروه با نوشتار آنان ، موارد صحیح کاربرد فعل ساده در گروه کم شنوا، میانگین تعداد افعال زمان حال در گروه کم شنوا ، میانگین تعداد افعال زمان حال و موارد صحیح کاربرد آن در گروه شنوا معنادار بود. همچنین میانگین طول جمله آزمودنیهای کم شنوا با مقیاسهای واژه ای و تکواژی بیش از میانگین طول گفته آنها بوده و تفاوت آنها از نظر آماری معنادار بود. در گروه شنوا بین میانگین طول جمله و میانگین طول گفته با مقیاس واژه ای تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
محمد خیاط زاده ماهانی محمدحسین سروری
ادراک بینایی فرآیندی است که توسط آن اطلاعات بینایی ، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . این فرآیند شامل یکسری مهارتها می باشد. برای بررسی مهارتهای ادراک بینایی آزمونهای متعددی طراحی شده است. یکی از این آزمونها ، آزمون ادراک بینایی tvps-r می باشد. دراین تحقیق ، جهت بررسی مهارتهای ادراک بینایی کودکان 9-7 ساله شهر تهران ، از آزمون tvps-v استفاده گردید. نمونه مورد نظر شامل 250دانش آموز دختر و پسر 9-7 ساله عادی پایه های تحصیلی اول تا سوم پنج منطقه آموزش و پرورش شهر تهران بود. نتایج نشان داد که مهارتهای ادراک بینایی در بین دانش آموزان دختر و پسر اختلاف معنی داری نداشت.ولی دانش آموزان گروههای سنی مختلف در زمینه مهارتهای ادراک بینایی اختلاف معنی دار داشتند.اختلاف بین دانش آموزان مورد مطالعه در مناطق پنجگانه جغرافیایی در زمینه مهارتهای ادراک بینایی معنی دار بود.