نام پژوهشگر: متین اسماعیلی
متین اسماعیلی طهمورث سهرابی
هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین در پنج عامل(انعطاف پذیری، هزینه، مسئولیت پذیری، مدیریت دارایی، قابلیت اطمینان)با استفاده ازمدل(scor) و شناسایی ورتبه بندی شاخص های ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین با تکنیک تاپسیس فازی(ftopsis) در شرکت سایپا می باشد.جامعه آماری پژوهش حاضر را 296 نفر از مدیران و کارشناسان زنجیره تأمین در سایپا تشکیل می دهند که تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران 167 نفر می باشد. ابتدا شاخص ها(ابعاد) اصلی زنجیره تأمین پس از مطالعه و مرور مبانی نظری و پیشینه ی پژوهش شناسایی و پس از تایید خبرگان و اساتید دانشگاهی متخصص در حوزه تولید پرسش نامه ای طراحی(پس از تأیید روایی و پایایی)،بین 167 نفر از خبرگان شرکت سایپا در امر ارزیابی زنجیره تأمین توزیع شد. جهت نائل شدن به نتایج واقع گرایانه از طیف فازی و مفاهیم فازی مدد جستیم که داده های پرسش نامه شماره یک میانگین اهمیت فازی نظر خبرگان اخذ شده و وزن فازی اهمیت عوامل به دست آمد سپس با استفاده از روش مرکز ناحیه اعداد فازی قطعی سازی شده و با تکنیک آنتروپی شانون به وزن دهی و رتبه بندی شاخص ها پرداختیم. از آن جایی که متناسب با موضوع پژوهش به دنبال ارزیابی عملکرد زنجیره تأمین سایپا بودیم نیازمند شناسایی زیر شاخص هایی در هر بعد پنجگانه بودیم که مجموعاً 20 زیر شاخص به ازای هر بعد چهار زیر شاخص شناسایی شد سپس پرسش نامه شماره دو به منظور بررسی عملکرد زنجیره تأمین سایپا طراحی و پس از تایید روایی و پایایی بین خبرگان توزیع شد. نتایج حاصل از داده های پرسش نامه شماره دو در تکنیک تاپسیس فازی قرار گرفت و پس از رتبه بندی عملکرد شرکت سایپادر پنج بعد مورد نظر بدین شرح می باشد که در بعد مسئولیت پذیری رتبه اول، مدیریت دارائی رتبه دوم و ابعاد، هزینه، انعطاف پذیری و قابلیت اطمینان رتبه های عملکردی سوم تا پنج را در زنجیره تأمین به خود اختصاص دادند. که این با توجه به اهمیت و وزن دهی که توسط خبرگان در پرسش نامه شماره یک داده شده بود، متفاوت بود که خبرگان اهمیت انعطاف پذیری در تولید را به لحاظ اهمیت بیش تر می دانند که عملکرد شرکت در این بعد دارای رتبه اول می باشد که از این نظر عملکرد شرکت در حد مطلوبی قرار دارد و اما هزینه دارای رتبه دوم از لحاظ اهمیت می باشد که این بعد نیز پس از ارزیابی مشخص شد که دارای رتبه سوم می باشد.می توان نتیجه گرفت که عملکرد شرکت با نظرات حبرگان در خصوص اهمیت هر بعد دقیقاً همراستا نیست و کارشناسان و مدیران باید با رفع نواقص و کاستی های این تناقض عملکرد را افزایش دهند.