نام پژوهشگر: آقافخر میرلوحی
مرضیه بقایی نیا آقافخر میرلوحی
این پژوهش با هدف ارزیابی فنوتیپی نتاج گزینش یافته از جوامع دارای تنوع طبیعی و القایی در اسپرس و نیز گروهبندی و تعیین روابط بین صفات و معرفی بهترین والدین از بین هر دو جامعه انجام گردید.تنوع قابل ملاحظه ای برای صفات عملکرد علوفه تر و خشک، درصد ماده خشک، دیرزیستی و حساسیت به سفیدک سطحی در هر دو جامعه مشاهده گردید. مقایسه ضریب تنوع فنوتیپی و ضریب تنوع درون جوامع بین فامیل های موتانت و غیرموتانت در سال اول اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد در حالی که در سال دوم از نظر صفت درصد ماده خشک غیرموتانت ها تنوع فنوتیپی بالاتری نشان دادند. مقایسه میانگین موتانت ها و غیرموتانت ها تفاوت معنی داری را برای صفات تعداد ساقه در واحد سطح، ارتفاع بوته، نسبت برگ به ساقه، درصد ماده خشک و امتیاز رشد بهاره نشان داد که از بین این صفات فامیل های موتانت تنها برای صفت نسبت برگ به ساقه و فامیل های غیرموتانت برای سایر صفات برتری داشتند. نتایج اثر متقابل فامیل*سال نشان داد که اثر متقابل برای تمام صفات به جز صفت ارتفاع بوته معنی دار بود. نتایج قابلیت ترکیب پذیری عمومی صفات نشان داد که از نظر این شاخص موتانت ها از ترکیب پذیری عمومی کمتری برای اکثر صفات برخوردار بودند. تجزیه کلاستر بر اساس مقادیر ترکیب پذیری عمومی در هر یک از جوامع موتانت و غیرموتانت منجر به 4 گروه مجزا گردید. به طوری که بر اساس آن فامیل های موتانت 8، 9، 10، 11، 12، 13، 18، 36، 39 و 40 و فامیل های غیرموتانت 1، 3، 5، 6، 7 و 9 بر مبنای قابلیت ترکیب پذیری عمومی برای صفات مهم به عنوان بهترین والدین برای ایجاد واریته ترکیبی معرفی شدند. به طور کلی القاء موتاسیون رابطه بین برخی خصوصیات را تغییر داد به عنوان مثال همبستگی عملکرد علوفه خشک با تعداد شاخه فرعی در غیرموتانت ها منفی بود در حالی که این همبستگی در موتانت ها مثبت بود. همبستگی درصد برگ با تعداد ساقه در بوته در موتانت ها مثبت ولی در غیرموتانت ها منفی بود. مقایسه تجزیه عامل ها در دو جامعه نشان داد که فامیل های موتانت توانستند با تعداد عامل کمتری واریانس بیشتری را نسبت به فامیل های غیرموتانت توجیه کنند. نتایج تجزیه کلاستر در موتانت ها و غیرموتانت-ها، تنوع و گوناگونی بالا در هر یک از جوامع را تأیید کرد به طوری که بر اساس آن گروه های دارای خصوصیات برتر مشخص شدند. در گروه اول موتانت ها ژنوتیپ هایی قرار گرفتند که در سال اول فقط تا مرحله رشد روزت پیش رفته و وارد مرحله ساقه دهی نشدند و به نظر می رسد موتاسیون روی این ژنوتیپ ها اثر گذاشته و نیاز به بهاره سازی را در آن ها ایجاد کرده باشد. همچنین آلودگی این گروه به سفیدک سطحی حداقل بود و برای نسبت برگ به ساقه حداکثر میانگین را دارا بودند. در مجموع نتایج نشان داد که دامنه تنوع ژنتیکی وسیعی در هر یک از جوامع موتانت و غیرموتانت وجود دارد که میتواند در برنامه های اصلاحی آتی مورد استفاده فرار گیرد.
مرضیه دادخواه دستجردی آقافخر میرلوحی
اسپرس (onobrychis viciifolia scop) یک گیاه علوفه ای چند ساله است که به شرایط محیطی کشور سازگاری بالایی داشته و به عنوان علوفه زراعی و مرتعی مورد استفاده قرار می گیرد. تحقیق حاضر به عنوان یکی از گام های اصلاحی و به منظور بررسی سازگاری و تنوع ژنتیکی صفات مختلف 21 توده (ایرانی) اسپرس طی دو سال (1388 و 1387) انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام پذیرفت. برای تمام صفات ضرایب تنوع ژنتیکی کوچکتر از ضرایب تنوع فنوتیپی بود. ضرایب تنوع ژنتیکی برای عملکرد علوفه بالاترین و برای صفات فنولوژیک و ارتفاع بوته کمترین حاصل گردید. همچنین نتایج نشان داد که تنوع درون جمعیتی قابل ملاحظه ای برای خصوصیات مختلف وجود دارد. وراثت پذیری عمومی بالا (بیش از 50 درصد) برای صفات عملکرد علوفه خشک، درصد برگ، درصد ساقه، ارتفاع بوته و تعداد ساقه در بوته مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس تفاوت معنی داری بین نمونه های اسپرس مورد مطالعه برای تمام صفات نشان داد. وجود اثر متقابل توده * سال برای صفات بیانگر واکنش متفاوت توده ها در بروز صفات طی سال های مختلف بود. نتایج نشان داد که یک اکوتیپ از خوانسار دارای بیشترین عملکرد علوفه خشک و یک اکوتیپ از سمیرم دارای کمترین عملکرد علوفه خشک بودند. توده های فرادنبه و خوانسار1 دارای بیشترین (2/07 و 2/04 به ترتیب) نسبت برگ به ساقه بودند. هبستگی عملکرد علوفه خشک با صفات درصد ماده خشک، درصد ساقه، تعداد ساقه در واحد سطح و تعداد گره ، مثبت و با درصد برگ و نسبت برگ به ساقه منفی و معنی دار بود. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات درصد ساقه و ارتفاع بوته بیشترین تغییرات عملکرد علوفه خشک را توجیه نموده اند. نتایج تجزیه ضرایب مسیر نشان داد که صفات درصد ساقه و ارتفاع بوته بیشترین اثر مستقیم و مثبت را روی عملکرد علوفه خشک داشته است. تجزیه به عامل ها پنج عامل پنهانی را مشخص ساخت که با توجه به صفات تأثیرگذار در آن ها به ترتیب عامل اجزای عملکرد علوفه، پتانسیل بقاء و رشد در پایان سرما، حجم تک بوته، توان استقرار و درصد ماده خشک نام گذاری شدند. این عوامل پنهانی 75 درصد تغییرات را توجیه نمودند. تجزیه خوشه ای با استفاده از صفات مورفولوژیک و زراعی کلیه نمونه ها را در سه گروه قرار داد بطوری که بر مبنای فواصل بین نمونه ها دورترین و نزدیکترین نمونه ها برای برنامه های اصلاحی آتی شناسایی شدند.
محسن سلیمانی امین آبادی مجید افیونی
آلودگی خاک و روش های حذف آلاینده ها یکی از مهم ترین موضوع هایی است که در دهه های اخیر به آن توجه زیادی شده است. با توجه به اهمیت آلاینده های آلی و معدنی در سلامتی انسان و محیط زیست، پاک سازی آن ها از محیط امری ضروری است. روش های مختلفی برای حذف آلاینده های خاک وجود دارد که به طور کلی به سه دسته شیمیایی، فیزیکی و زیستی (بیولوژیک) تقسیم می شوند. به علت آثار جانبی روش های فیزیکی و شیمیایی و نیز به دلیل هزینه های بالای آن ها، در سال های اخیر به روش های زیستی و به ویژه گیاه پالایی توجه زیادی شده است. گیاه پالایی به استفاده از گیاهان برای حذف، تثبیت و برداشت آلاینده های آلی و معدنی گفته می شود که روشی سازگار با محیط زیست، ارزان قیمت و قابل استفاده در سطح وسیع است. پژوهش های جدید در این زمینه به افزایش کارایی این روش معطوف شده است. یکی از جدیدترین راهکارهای پیشنهاد شده برای افزایش کارایی گیاه پالایی، استفاده از روابط همزیستی باکتری ها و قارچ ها با گیاهانی است که برای فرآیند گیاه پالایی استفاده می شوند. قارچ های اندوفایت که به طور سیستمیک در اندام هوایی برخی گیاهان علفی وجود دارند، قادر به افزایش مقاومت گیاه میزبان به تنش های زیستی (مانند آفات و بیماری ها) و غیر زیستی (مانند خشکی، شوری و سمیت فلز ها) هستند. در این پژوهش، کارایی پالایش عناصر کادمیم، آرسنیک (در محیط هیدروپونیک و خاک) و هیدروکربن های نفتی (در محیط خاک) توسط گیاهان فسکیوی بلند (festuca arundinacea) و فسکیوی مرتعی (festuca pratensis) حاوی و بدون قارچ های اندوفایت neotyphodium بررسی شده است. پنجه های گیاهان درمحیط هیدروپونیک حاوی 0، 5، 10 و 20 میلی گرم کادمیم در لیتر و 0، 1، 2، 3، 10، 20 و 40 میلی گرم آرسنیک در لیتر به مدت 8 هفته به صورت جداگانه کشت شدند. هم چنین گیاهان مذکور در محیط خاک آلوده شده به کادمیم و آرسنیک حاوی 0، 10، 20 و 40 میلی گرم در کیلوگرم از هر عنصر به طور جداگانه و در حضور و عدم حضور کلات نیتریلوتری استیک اسید (nta) در خاک به مدت 2 ماه در گلخانه های دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان کشت گردیدند. در پایان آزمایش وزن خشک اندام هوایی و ریشه، برخی شاخص های فتوسنتزی و غلظت کادمیم و آرسنیک ریشه و اندام هوایی (با استفاده از دستگاه های جذب اتمی مجهز به شعله و کوره گرافیتی) اندازه گیری گردید. هم چنین گیاهان مورد آزمایش در شرایط گلخانه در خاک آلوده به مواد نفتی (نمونه برداری شده از لندفیل شماره 3 پالایشگاه تهران) به مدت 7 ماه کشت گردیدند. غلظت 19 ترکیب هیدروکربن آروماتیک چندحلقه ای (pah) وکل هیدروکربن های نفتی (tph) با استفاده از دستگاه gc-ms و gc-fid قبل و بعد از کشت گیاه در خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که گیاهان مورد مطالعه پتانسیل قابل توجهی در انباشت کادمیم در ریشه و اندام هوایی خود دارند که چند برابر مقدار استاندارد معین شده برای گیاهان بیش انباشتگر کادمیم بود. با این وجود، پتانسیل انتقال کادمیم از ریشه به اندام هوایی در این گیاهان کمتر از مقدار به دست آمده برای گیاهان بیش انباشتگر بود. به نظر می رسد توانایی گیاه فسکیوی مرتعی نسبت به فسکیوی بلند برای جذب و انباشت کادمیم در بافت های گیاهی بیشتر است. وجود قارچ های اندوفایت موجب افزایش کارایی گیاه پالایی کادمیم از طریق تولید زیست توده بیشتر (8 تا 26 %) ، افزایش انباشت این عنصر در بافت های گیاه (6 تا 16 %) و نیز افزایش تحمل گیاه به تنش کادمیم گردید. اضافه کردن کلات nta نیز باعث افزایش 5/1 تا 3 برابری انباشت کادمیم در اندام های گیاه و انتقال بیشتر آن از ریشه ها به اندام های هوایی گردید که این امر در فرآیند گیاه پالایی شاخصی مهم محسوب می شود. به دلیل تحمل بیشتر گیاهان دارای اندوفایت به غلظت های بالای کادمیم، به نظر می رسد که استفاده از این گیاهان می تواند برای پالایش خاک هایی که میزان آلودگی کادمیم آن ها بالاست، مانند خاک های نزدیک به صنایع ذوب فلز ها، موثر باشد. میزان انباشت آرسنیک در گیاهان مورد مطالعه پایین تر ازآستانه تعریف شده برای گیاهان بیش انباشتگر بود. وجود قارچ های اندوفایت در گیاه منجر به کاهش انتقال آرسنیک از ریشه به اندام هوایی گردید. وجود آرسنیک در محیط (هیدروپونیک و خاک) به کاهش زیست توده ی ریشه و اندام هوایی گیاهان مورد مطالعه ( با و بدون اندوفایت) منجر شد که بیانگر تنش زیستی وارد شده به گیاهان و اختلال در رشد آن ها بود. اضافه کردن کلات nta به خاک باعث افزایش معنی دار برداشت آرسنیک توسط گیاه از خاک شد ولی اثری بر انتقال آن از ریشه به اندام هوایی نداشت. کشت گیاهان مورد مطالعه (با و بدون اندوفایت) منجر به افزایش تجزیه کل هیدروکربن های نفتی (از 30 به 70 %) و هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (از 20 به 60 %) در خاک شد. تفاوتی در تجزیه tph و pah در ریزوسفر دو گیاه مشاهده نشد. کشت گیاهان مذکور در خاک موجب افزایش کل باکتری های خاک و باکتری های تجزیه کننده نفت، افزایش فعالیت آنزیم دهیدروژناز در خاک و مقدار ترکیب های فنولی موجود در خاک گردید. گیاهان حاوی اندوفایت توانایی بیشتری (حدود 10 % کارایی بیشتر) درافزایش تجزیه کل هیدروکربن های نفتی و آلکان های با زنجیره کوتاه تر (c10-c25) در محیط ریشه نشان دادند که علت این امر می تواند افزایش زیست توده ریشه، افزایش ترشحات ریشه (از جمله ترکیب های فنولی محلول در آب) به خاک و به تبع آن ها افزایش فعالیت ریزسازواره های تجزیه کننده نفت در خاک باشد. لذا به نظر می رسد کشت گیاهان حاوی اندوفایت برای گیاه پالایی هیدروکربن های نفتی در خاک مفید خواهد بود.
پرندیس کاظمی آقافخر میرلوحی
چکیده: گندم گیاهی است از خانواده gramineae و جنس triticum گیاهی است تک لپه که از نظر ارزش اقتصادی بیشترین اهمیت را در میان گیاهان دارا می باشد. با توجه به مناطق رشد گندم می توان اظهار داشت، ایران یکی از مراکز تنوع و کشت انواع گندم است و در این بین گندم تریتیکوم بوئتیکوم که از گندم های بومی و وحشی ایران می-باشد از اهمیت بسیار زیادی برای کارهای اصلاحی و اقتصادی برخوردار است. روش معمول در تفکیک و ارزیابی جمعیت های یک گیاه، مقایسه تفاوت های موجود در طرز رویش افراد جمعیت در زمان و مکان های مختلف و مطالعه مستقیم ژنوم و تجزیه و تحلیل نشانگرهای بیوشیمیایی و ملکولی می باشد. در این پژوهش به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی درون ارقام تریتیکوم بوئتیکوم و نیز مقایسه رابطه ژنتیکی آنها با بعضی ارقام مونوکوکوم از روش issr(inter simple sequence repeat) که روشی مبتنی بر آغازگرهای ریز ماهواره می باشد استفاده گردید. بر اساس نشانگرهای issr از 53 آغازگر به کار رفته، 22 آغازگر تگثیر قابل قبولی نشان دادند و در کل 305 باند مشاهده شد که از بین این تعداد نوار 275 نوار چند شکلی مناسبی معادل 16/90 درصد تولید کردند طبق دندروگرام حاصل از الگوی باندی issr با استفاده از دو نرم افزار arlequin v 3.1 و ntsys v.pc- 2.02e، ارقام تریتیکوم مونوکوکوم و تریتیکوکوم اورارتو7 گروه طبقه بندی شدند و بر این اساس گونه های مونوکوکوم و اورارتو در گروه هایی نزدیک به تریتیکوم بوئتیکوم قرار گرفتند. در نشانگر issr بیشترین درصد تنوع مربوط به ارقام بوئتیکوم استان لرستان وکردستان بین 33/0-32/0 و کمترین آن متعلق به کرمانشاه و تهران23/0- 12/0بود. همچنین بر اساس مقادیر ضریب تشابه ژنتیکی این روند تکرار و این نتایج به اثبات رسید. در این تحقیق ارقام ومونوکوکوم مورد بررسی تشابه زیادی را با بوئتیکوم ها نشان دادندو نشانگر issr هر دو ژنوتیپ را به خوبی تفکیک کرد، پس می-توان اینچنین نتیجه گیری کرد که ممکن است منشأ مونوکوکوم و بوئتیکوم یکسان باشدو با توجه به اینکه بیشترین درصد تنوع ژنتیکی برای تریتیکوم بوئتیکوم در غرب ایران است می توان گفت احتمال دارد منشأ مونوکوم و اورارتو نیز غرب و شمال غرب ایران باشد.بر اساس نتایج pco( تجزیه به مختصات اصلی) که در سه مولفه اول86/37درصد از تغییرات داده ها توجیه شد، نیز نشان داد نشانگر issr در کل ژنوم گندم های مورد نظر ما پراکنده هستند و به خوبی توانایی تفکیک ارقام گندم را دارا هستند. کلمات کلیدی: تریتیکوم بوئتیکوم، تریتیکوم مونوکوکوم، issr، ضریب تشابه ژنتیکی
امین ویسی پور آقافخر میرلوحی
این پژوهش به منظور بررسی تحمل به خشکی توده های مختلف اسپرس از نظر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این آزمایش تعداد 21 توده محلی و رقم اسپرس طی چهار چین در قالب طرح کرت های خرد شده در زمان و در دو محیط رطوبتی عدم تنش و تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش خشکی میزان تنوع ژنتیکی را برای اکثر صفات کاهش داد. در هر دو شرایط رطوبتی ضرایب تنوع ژنتیکی برای عملکرد علوفه بیشترین و برای درصد ماده خشک، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی و کلروفیل کمترین میزان حاصل گردید. صفات محتوای پرولین، ارتفاع بوته، درصد آب نسبی برگ و طول خوشه به ترتیب با 87، 85، 83 و 82 درصد بیشترین میزان وراثت پذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج نشان داد که تنش خشکی صفات درصد برگ، نسبت برگ به ساقه و محتوی پرولین را بطور معنی داری افزایش داد درحالی که عملکرد علوفه، اجزای عملکرد و سایر صفات بطور قابل ملاحظه ای کاهش نشان دادند. نتایج تجزیه واریانس تفاوت معنی داری بین ارقام اسپرس برای تمام صفات به غیر از نسبت کلروفیل (a/b) و کاروتنوئید نشان داد. براساس نتایج مقایسه میانیگن در شرایط عدم تنش ارقام کبوترآباد، فریدون شهر201 و خوانسار2 و در شرایط تنش خشکی ارقام کبوترآباد، فریدون شهر201 و جنت آباد دارای بیشترین عملکرد علوفه خشک بودند. ارقام اراک و آقاداش (سمیرم) در شرایط عدم تنش و ارقام اراک، خوانسار، آقاداش (سمیرم) و جویفورت (فریدون شهر) در شرایط تنش بیشترین نسبت برگ به ساقه را داشتند. مقایسه میانگین چین ها نشان دادکه بیشترین کاهش عملکرد علوفه خشک (33 درصد) و بیشترین افزایش نسبت برگ به ساقه (67 درصد) در اثر تنش خشکی در چین چهارم رخ داد. نتایج نشان داد که اگرچه محتوای پرولین در شرایط تنش خشکی بیش از 6 برابر افزایش نشان داد ولی با عملکرد و شاخص های تحمل به خشکی همبستگی نداشت. براساس ضرایب همبستگی رتبه شاخص های تحمل و حساسیت به تنش با عملکرد علوفه خشک تحت دو محیط رطوبتی، شاخص های sti و gmp به عنوان شاخص های برتر انتخاب شدند. نتایج نشان داد که براساس شاخص sti رقم فریدون شهر201 متحمل ترین و ارقام اراک، خوانسار، فرادنبه (بروجن)، آقاداش (سمیرم) و رقم پرلی (سوئیسی) حساس تر به شرایط تنش خشکی می باشند. نتایج بای پلات شاخص ها نشان داد که ارقام فریدون شهر201، خرم آباد، جنت آباد، دامنه (فریدن) و اصفهان دارای پتانسیل عملکرد بالا و حساسیت کمتر به تنش خشکی می باشند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای در شرایط عدم تنش نشان داد که درصد ساقه، درصد ماده خشک و تعداد ساقه در واحد سطح بیشترین سهم را در توجیه عملکرد علوفه خشک داشتند در حالی که در شرایط تنش صفات درصد ساقه، درصد ماده خشک و ارتفاع بوته دارای بیشترین سهم بودند. تجزیه به عامل ها در شرایط نرمال و تنش خشکی منجر به شناسایی پنج عامل پنهانی شد که در شرایط نرمال 90 درصد و در شرایط تنش خشکی 87 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. در شرایط عدم تنش این عوامل پنهانی به ترتیب شامل عامل تولید علوفه، عامل اجزای عملکرد، عامل زایشی، عامل فتوسنتزی و عامل فنولوژیک و در شرایط تنش خشکی به ترتیب شامل عامل اجزای عملکرد علوفه، عامل فتوسنتزی، عامل زایشی، عامل محتوای پرولین و عامل درصد ماده خشک بود. نتایج تجزیه خوشه ای در هر دو محیط رطوبتی توانست ژنوتیپ های با فاصله ژنتیکی بیشتر را شناسایی کند. نمونه های دارای فاصله ژنتیکی بیشتر می توانند پس از مطالعات بیشتر به عنوان کاندیداهای مناسب برای پیشبرد برنامه های اصلاحی در جهت توسعه ارقام جدید مورد استفاده قرار گیرند.
مریم ابراهیمیان آقافخر میرلوحی
کمبود آب یکی از مهمترین عوامل محدود کننده در تولید محصولات زراعی در نواحی خشک و نیمه خشک دنیا است. عدم وجود منابع آب کافی برای تولید گیاهان علوفه ای بویژه گراس ها و حفظ کیفیت آنها یکی از بزرگترین محدودیت ها در مراتع کشور به شمار می رود. فسکیوی بلند یکی از گراس های سردسیری است که از تحمل به خشکی بالایی برخوردار است. اگرچه این گیاه در ایران پراکنش بالایی دارد ولی مطالعات اصلاحی اندکی بویژه در مورد تحمل به تنش خشکی در آن انجام شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تنش خشکی و زمان گلدهی بر برخی صفات مورفولوژیک، فنولوژیک و فیزیولوژیک در75 ژنوتیپ فسکیوی بلند (festuca arundinace) (25 ژنوتیپ زودرس و 25 ژنوتیپ دیررس انتخاب شده از نتاج پلی کراس به همراه 25 ژنوتیپ والدی) انجام شد. ژنوتیپ ها در دو محیط رطوبتی (تنش و عدم تنش) و در هر محیط بصورت طرح دوبار خرد شده برای سه گروه طی دو سال (1388 و 1389) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در شرایط مزرعه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه تنش خشکی تأثیر معنی داری بر کلیه صفات به جز دیرزیستی، روز تا خوشه دهی، روز تا گرده افشانی و طول برگ پرچم داشت. بین گروه ها از نظر صفات تعداد ساقه بارور، عرض برگ پرچم، روز تا گرده افشانی، درصد ماده خشک برداشت اول و دوم، عملکرد خشک رشد مجدد، نسبت برگ به ساقه، محتوای پرولین و کاراتنوئید اختلاف معنی داری مشاهده شد. نتایج نشان داد که گروه زودرس نسبت به والدین و گروه دیررس از عملکرد و نمود بهتری برخوردار بود. تفاوت بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات به غیر از محتوای آب نسبی برگ برداشت دوم و نسبت مجموع کلروفیل به کاراتنوئید معنی دار بود که حاکی از تنوع بالا از نظر صفات مختلف می باشد. از آنجایی که وراثت پذیری اکثر صفات نیز بالا بود می توان نتیجه گرفت که قسمت اعظم این تنوع احتمالاً مربوط به آثار ژنتیکی است. نتایج نشان داد عملکرد علوفه خشک با روز تا خوشه دهی و روز تا گرده افشانی همبستگی منفی و با ارتفاع بوته، قطر یقه، تعداد ساقه و بسیاری دیگر از صفات مورفولوژیک همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی مثبت داشت بنابراین می توان با انتخاب غیر مستقیم به ژنوتیپ هایی با عملکرد مطلوب دست یافت. بر مبنای نتایج رگرسیون گام به گام، در شرایط عدم تنش رطوبتی تعداد ساقه و در شرایط تنش رطوبتی قطر یقه بیشترین تنوع عملکرد علوفه را توجیه نمودند و می توانند به عنوان یک شاخص در گزینش قابل توصیه باشند. تجزیه به عامل ها، برای کلیه صفات، در شرایط عدم تنش رطوبتی هشت عامل و در شرایط تنش رطوبتی هفت عامل پنهانی را مشخص نمود که بیش از 80 درصد از تنوع موجود را توجیه نمودند. در هر دو محیط رطوبتی (تنش و عدم تنش) با استفاده از تجزیه خوشه ای ژنوتیپ هایی با عملکرد بالا از سایر ژنوتیپ ها جدا شدند. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش بهترین ژنوتیپ ها، تحت شرایط تنش رطوبتی معرفی شدند. در نهایت نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی زیادی بین ژنوـیپ های مورد مطالعه برای تحمل به تنش خشکی وجود دارد و در هر گروه (زودرس، دیررس و والدین) می توان نسبت به شناسایی ژنوتیپ های برتر که بتوانند برای ایجاد واریته های ساختگی مناسب مورد استفاده قرار گیرند، اقدام کرد. .
مهدیه پارساییان آقافخر میرلوحی
این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی 24 لاین داخلی و خارجی کنجد با استفاده از صفات مورفولوژیک-زراعی و نشانگرهای مولکولی issr و تخمین پارامتر های ژنتیکی صفات زراعی و کیفی مختلف با ارزیابی هیبریدهای f1 و f2 حاصل از تلاقی 9 لاین داخلی و خارجی کنجد در یک طرح دای آلل طی سال های 88-1385 در دانشگاه صنعتی اصفهان به اجرا در آمد. همچنین بررسی وجود اپیستازی در تلاقی دو لاین متفاوت کنجد با آزمون تجزیه میانگین نسل ها انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات اختلاف معنی داری دارند. نتایج تجزیه ژنتیکی، قابلیت ترکیب پذیری عمومی معنی داری را برای کلیه صفات در نسل های f1 و f2 نشان داد. قابلیت ترکیب پذیری خصوصی نیز برای کلیه صفات به استثنای درصد خاکستر و اسید استئاریک در نسل f2معنی دار بود. دو لاین داخلی ورامین2822 و یکتا بهترین ترکیب شونده های عمومی از نظر عملکرد دانه و مهمترین صفات وابسته به آن از جمله تعداد کپسول در بوته و دانه در کپسول بودند. ضمن اینکه لاین داراب1 بهترین ترکیب شونده عمومی از نظر میزان روغن دانه بود. بر اساس نسبت میانگین مربعات gca به sca آثار افزایشی نقش بیشتری در کنترل صفات روز تا گلدهی و رسیدگی، ارتفاع بوته و ارتفاع تشکیل اولین کپسول، تعداد شاخه میوه دهنده، وزن هزار دانه، میزان خاکستر و درصد اسید اولئیک داشتند که مبین کارایی انتخاب مستقیم برای این صفات بود. در حالی که آثار غیرافزایشی سهم بیشتری را در ایجاد واریانس ژنتیکی برای صفاتی نظیر تعداد دانه در کپسول، عملکرد دانه و میزان روغن و نیز خصوصیات کیفی شامل میزان اسید لینولئیک و فسفر دانه ایفاء نمودند. در کنترل ژنتیکی صفات تعداد کپسول در بوته، میزان پروتئین و کلسیم دانه و نیز اسید استئاریک و پالمتیک هر دو اثر افزایشی و غیر افزایشی ژنها از اهمیت بالایی برخوردار بودند. نتایج تجزیه به روش هیمن نشان داد که توارث سیتوپلاسمی سهمی در کنترل صفات ارتفاع بوته، ارتفاع تشکیل اولین کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، میزان پروتئین، خاکستر و اسیدهای چرب استئاریک و لینولئیک نداشت. بالاترین میزان هتروزیس به دست آمده برای صفات تعداد کپسول در بوته و عملکرد دانه به ترتیب با 2/62 و 85 درصد برتری نسبت به والد برتر در هیبرید tn240 × زودرس مشاهده شد. در بین اجزای عملکرد دانه، صفات تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و وزن هزار دانه بیشترین تاثیر را بر میزان عملکرد دانه در بوته داشتند که در تجزیه ضرایب مسیر نیز از بالاترین اثر مستقیم مثبت بر عملکرد دانه در بوته در هر دو نسل f1 و f2 برخوردار بودند. بدین ترتیب انتخاب غیر مستقیم برای این صفات به ویژه تعداد کپسول در بوته، از کارایی بالایی در برنامه های به نژادی این گیاه برخوردار است. نتایج تجزیه میانگین نسل ها و آزمون های مقیاس مشترک نشان دهنده کفایت مدل افزایشی- غالبیت در توجیه تنوع خصوصیات زراعی و کیفی ارزیابی شده در تلاقی دو والد متفاوت هندی و ورامین2822 بود. نتایج بررسی تنوع ژنتیکی منجر به گروهبندی متفاوت ژنوتیپ ها بر اساس مارکر های مولکولی و غیر مولکولی شد. تطابقی بین الگو های تنوع ژنتیکی و توزیع جغرافیایی ژنوتیپ ها مشاهده نشد که جهت اجرای پروژه های به نژادی در این گیاه لزوم توجه به گزینش ژنوتیپ ها بر اساس تنوع ژنتیکی و نه صرفا تنوع جغرافیایی را مورد تاکید قرار می دهد.
فاطمه امینی آقافخر میرلوحی
فسکیو بلند (festuca aurondinace schreb)مهمترین گونه علوفه ای و چمنی در جنس فستوکا است. تولید ارقام ساختگی متداولترین روش اصلاحی در گیاهان علوفه ای و چمنی می باشد. رقم ساختگی از تلاقی تصادفی تعدادی ژنوتیپ با قدرت ترکیب پذیری عمومی بالا ایجاد می شوند. موفقیت در تهیه ارقام مذکور منوط به انتخاب صحیح والدین با سطوح تنوع بهینه و قدرت ترکیب پذیری عمومی بالا است. هدف از این مطالعه بررسی امکان بهبود صفات مهم مورفولوژیک و زراعی نتاج نسل اول و نتاج نسل دوم جوامع ساختگی فسکیو بلند حاصل از تلاقی والدین منتخب از یک ژرم پلاسم متنوع فسکیو بلند بود. کارایی نشانگرهای مولکولی est-ssr به همراه صفات مورفولوژیک و زراعی برای تعیین بهترین سطح تنوع ژنتیکی والدین مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور برای نشانگرهای مولکولی و نشانگرهای مورفولوژیک هر کدام دو خزانه پلی کراس شش والدی با سطوح متفاوت (کم و زیاد) تنوع ژنتیکی تشکیل شد. خزانه پلی کراس پنجم نیز از تلاقی شش والد با بیشترین قدرت ترکیب پذیری عمومی حاصل شد. تنوع ژنتیکی نتاج نسل اول و نتاج نسل دوم برای صفات مورفولوژیک و زراعی طی دو سال ارزیابی شد. مجموعه ای از صفات از جمله امتیاز رشد بهاره، تعداد روز تا خوشه دهی، تعداد روز تا گرده افشانی، ارتفاع بوته، تعداد ساقه بارور، عرض برگ پرچم، طول برگ پرچم، طول خوشه، عملکرد بذر در هر بوته، عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک قطر یقه ثبت گردید. همچنین تنوع ژنتیکی نتاج نسل اول پنج جمعیت ساختگی با نشانگرهای مولکولی est-ssr که قبلا برای انتخاب والدین استفاده شده بود، ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که وجود تنوع مولکولی بیشتر در بین والدین منجر به کاهش معنی دار در نتاج نسل دوم برای صفت تعداد روز تا خوشه دهی گردید. مقایسه صفات مورفولوژیک در این مطالعه نشان دادکه نتاج نسل اول و نتاج نسل دوم والدین با بیشترین فاصله نشانگرهای مولکولی، دارای بیشترین عملکرد بذر و عملکرد علوفه خشک بودند. بنابراین انتخاب بر اساس تنوع نشانگرهای مولکولی روش مناسبی برای بهبود صفات کمی عملکرد بذر و عملکرد علوفه در نتاج واریته ساختگی می باشد. تنوع ژنتیکی نشانگرهای مولکولی در نتاج نسل اول جمعیت های که والدین آنها دارای بیشترین فاصله ژنتیکی بودند بالاتر بود. نتایج این مطالعه نشان داد همبستگی مثبت بین تنوع ژنتیکی مولکولی والدین پلی کراس و عملکرد علوفه خشک در نتاج وجود داشت. گروهبندی نتاج نسل اول و نتاج نسل دوم بر اساس صفات مورفولوژیک با استفاده از تجزیه به عاملها نتوانست نتاج پنج جمعیت مورد مطالعه را به طور کامل از هم تفکیک کند. عدم تفکیک نتاج به جمعیت های مربوطه در نتاج نسل دوم بسیار بارزتر بود. دامنه تغییرات مربع فاصله اقلیدسی گسترده و در نتاج نسل اول از 23/5 بین جمعیت سوم (والدین با بیشترین فاصله نشانگر مولکولی) و جمعیت چهارم (والدین با کمترین فاصله نشانگر مولکولی) تا 88/34 بین جمعیت دوم (والدین با کمترین فاصله صفات مورفولوژیک) و جمعیت پنجم (والدین با بیشترین قدرت ترکیب پذیری عمومی) مشاهده شد. دامنه تغییرات مربع فاصله اقلیدسی نتاج نسل دوم از 43/17 بین جمعیت دوم و جمعیت چهارم تا 95/54 بین جمعیت اول (والدین با بیشترین فاصله صفات مورفولوژیک) و جمعیت پنجم مشاهده شد. در مقایسه با نشانگرهای مولکولی، انتخاب والدین بر اساس صفات مورفولوژیک تا حدی غیر قابل اطمینان و غیر کارا برای تمایز ژنوتیپ های نزدیک می باشد. با این حال صفات مورفولوژیک برای ارزیابی های اولیه ساده تر، سریع تر و ارزانتر هستند.
لاوین خدایی قدرت اله سعیدی
اگر چه بهبود عملکرد دانه و میزان روغن گلرنگ یکی از مهمترین اهداف اصلاحی گلرنگ به شمار می آید، اما بدون شک مصارف جانبی این گیاه در صنایع تولید دارو و لوازم بهداشتی، رنگ های خوراکی و تهیه چاشنی بسیار چشمگیر است، که نیاز به بهبود کمیت و کیفیت صفات مرتبط را ضروری می سازد. در این مطالعه به منظور بررسی تنوع میزان ترکیبات فلاونوئیدی(فنولیکی) موجود در برگ و بذر گیاه و نحو? تأثیر تاریخ کاشت بر میزان این ترکیبات، از جمعیت ژنوتیپ های اهلی، وحشی و ژنوتیپ های حاصل از تلاقی بین گونه ای نسل f5 گلرنگ استفاده شد. 19 ژنوتیپ مورد نظر در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در دو فصل زراعی بهار و تابستان کشت شدند. همچنین ارتباط بین میزان ترکیبات فلاونوئیدی و نحو? تأثیر رنگ بذر بر کنترل جمعیت مگس گلرنگ acanthiophilus helianthi مورد بررسی قرار گرفت. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد بین ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ تمام صفات مورد بررسی اختلاف بسیار زیادی وجود داشت. اثر تاریخ کاشت نیز بر تمام صفات مورد مطالعه به جز قطر غوزه، میزان فلاونوئید برگ و نسبت بذور رنگی بسیار معنی دار بود. میانگین صفات مرتبط با رشد رویشی کل ژنوتیپ ها در تاریخ کاشت اول بطور معنی داری بیشتر از تاریخ کشت دوم بود. ژنوتیپ های وحشی تعداد غوزه در بوته بیشتری نسبت به ژنوتیپ های اهلی داشتند اما تعداد دانه در غوزه آنها بطور معنی داری کمتر از ژنوتیپ های اهلی بود. میانگین درصد روغن موجود در هر سه دسته ژنوتیپ های مورد مطالعه در تاریخ کشت دوم بطور معنی داری بیشتر از تاریخ کاشت اول بود. ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر فراوانی مگس گلرنگ تنوع بالایی را نشان دادند. اثر تاریخ کاشت هم بر این فراوانی معنی-دار بود. ژنوتیپ های حاصل از تلاقی بین گونه ای با پوسته دانه مشکی و پوسته دانه سفید از نظر جمعیت مگس گلرنگ موجود در روی بوته تفاوت بسیار معنی داری با هم داشتند به طوری که در ژنوتیپ های حاصل از تلاقی با پوسته بذر مشکی بطور معنی داری تعداد مگس گلرنگ، کمتر از ژنوتیپ های مشابه با پوسته بذر سفید بود که نشان می دهد رنگ بذر در ایجاد مقاومت به مگس گلرنگ موثر است. ترکیبات فلاونوئیدی موجود در بذر این دو گروه نیز با هم اختلاف بسیار زیادی داشتند. در بررسی تجزیه خوشه ای مشخص گردید که ژنوتیپ های دارای پوسته رنگی کاملاً متمایز از ژنوتیپ های حاصل از تلاقی با پوسته سفید هستند. تاریخ کاشت بر میزان ترکیبات فلاونوئیدی بذر بسیار معنی دار بود، اما بر میزان ترکیبات فلاونوئیدی برگ موثر نبود. بیشترین میانگین مقدار ترکیبات فلاونوئیدی بذر در ژنوتیپ حاصل از تلاقی با پوسته مشکی3 و کمترین مقدار آن در ژنوتیپ اراک اهلی 2811 بود. در تجزیه علیت، اثر تعداد دانه در غوزه بر عملکرد بسیار معنی دار بود و همبستگی بسیار بالایی با عملکرد داشت. قطر غوزه نیز از طریق این صفت بر عملکرد تأثیر گذار بود. همچنین تجزیه علیت نشان داد که پوسته رنگی بذر بیشترین اثر مستقیم و منفی را بر فراوانی مگس گلرنگ دارد، همچنین ترکیبات فلاونوئیدی بذر تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بیشتری بر کاهش تعداد مگس گلرنگ نسبت به ترکیبات فلاونوئیدی برگ روی ژنوتیپ ها داشت. ترکیبات فنولیکی بذر از طریق پوسته رنگی دانه بر کاهش تعداد مگس گلرنگ تأثیر می گذارد.احتمالاً بتوان با استفاده از این صفات، ژنوتیپ های مقاوم به مگس گلرنگ را تولید نمود.
بهرام عراقی آقافخر میرلوحی
علف باغ (dactylis glomerata l. ) و بروم گراس نرم (علف پشمکی) (l. bromus inermis ) از مهمترین گراس های چند ساله مراتع ایران می باشند که قابلیت کشت بصورت مخلوط با لگوم ها وهمچنین به صورت خالص را دارا می باشند. وجود تنوع ژنتیکی در جمعیت های موجود در کشور تولید ارقام ساختگی با عملکرد و کیفیت بالاتر را امکان پذیر می سازد. این مطالعه به منظور برآورد میزان تنوع ژنتیکی صفات مختلف از طریق ارزیابی بین و درون جوامع پلی-کراس در دو گونه علف باغ و بروم گراس نرم ، بررسی قابلیت ترکیب پذیری عمومی ویژگی های مرفولوژیک، صفات مرتبط با عملکرد و کیفیت علوفه به منظور شناسایی و معرفی ژنوتیپ های مناسب از نظر خصوصیات کمی و کیفی مهم جهت تولید واریته های ساختگی، برآورد پارامترهای ژنتیکی از جمله اثرات افزایشی ژنها، وراثت پذیری عمومی و خصوصی برای صفات مختلف انجام شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در همه صفات اندازه گیری شده در هر دو سال تنوع قابل ملاحظه-ای وجود داشت. بیشترین ضرایب تنوع فنوتیپی بروم گراس نرم در سال اول مربوط به قطر یقه و عملکرد علوفه خشک و در سال دوم مربوط به ارتفاع و طول خوشه بود. نتایج تجزیه واریانس اثر سال برای صفات روزتاخوشه دهی، روزتاگرده افشانی، ارتفاع بوته، تعداد ساقه و قطر یقه را برای هر دو گیاه در سطح احتمال یک درصد معنی دارنشان داد. فامیل های مورد مطالعه در بروم گراس نرم از لحاظ تمام صفات در سطح احتمال یک درصد تفاوت معنی دار نشان دادند. مقایسه عملکرد سالانه نشان داد فامیل 4 با متوسط عملکرد 89/13 تن در هکتار در هر دو سال فامیل برتر در تولید علوفه خشک بوده است. فامیل 4 از علف باغ در سال اول و فامیل 18 در سال دوم دارای بیش ترین عملکرد ماده خشک بودند. در سال 90 فامیل های 5 ،6 و 23 بروم گرا س نرم بیشترین مقدار ترکیب پذیری عمومی برای صفت روزتاخوشه دهی و همچنین روزتاگرده افشانی را دارا بودند. برای صفت عملکرد علوفه خشک در سال 89 و 90 فامیل 4 بیشترین مقدار ترکیب پذیری را داشت. در علف باغ بیش ترین ترکیب پذیری برای صفات فنولوژیک به فامیل های 13و20 اختصاص داشت. برای صفت عملکرد علوفه خشک در سال 89 فامیل 4 و در سال 90 فامیل 18 بالاترین مقدار ترکیب پذیری عمومی را داشتند. صفات فنولوژیک در هر دو گونه وراثت پذیری بالائی را نشان دادند. نتایج وراثت پذیری بدست آمده از رگرسیون والد نتاج نیز در اکثر صفات با نتایج حاصل از فامیل های ناتنی همخوانی داشت. وراثت پذیری عملکرد علوفه بروم گراس نرم براساس داده های یک سال 46درصد، بر اساس دو سال 49 و به روش والد-نتاج 24 درصد بدست آمد. وراثت پذیری عملکرد علوفه برای علف باغ براساس داده های یک ساله 20درصد، بر اساس دو سال 28 و به روش والد-نتاج 27 درصد بدست آمد. همبستگی بین روز تا خوشه دهی با صفات روز تا گرده افشانی، طول برگ پرچم، طول خوشه، رشد بهاره، دیرزیستی و درصد ماده خشک در بروم گراس نرم معنی دار بود. همبستگی معنی داری بین عملکرد علوفه خشک با ارتفاع و تعداد ساقه در هر دو گیاه مشاهده شد. گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای در محل فاصله اقلیدسی 5/1 توانست ژنوتیپ های بروم گراس نرم را درسه گروه مجزا قرار دهد. گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای در محل فاصله اقلیدسی22توانست فامیل های علف باغ را در دو گروه مجزا قرار دهد.
عباس نوروزی محمد رضا سبزعلیان
تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش عملکرد گیاهان در جهان دارد. این آزمایش به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر برخی صفات بذری، مورفولوژیک و فیزیولوژیک روی 75 ژنوتیپ فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) (25 ژنوتیپ زودرس و 25 ژنوتیپ دیررس انتخاب شده از نتاج پلی کراس به همراه 25 ژنوتیپ والدی) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال 1390 انجام شد. ژنوتپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش خشکی و تنش خشکی) در سه گروه به صورت تجزیه مرکب در قالب کرت های خرد شده در سال 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه تنش خشکی تأثیر معنی داری بر کلیه صفات به غیر از روز تا خوشه دهی و روز تا گرده افشانی داشت. همچنین بین گروه ها از نظر همه صفات بذری مورد بررسی به غیر از دو صفت طول خوشه و تعداد دانه در بوته اختلاف معنی داری وجود داشت. بین ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر صفات بذری همانند صفات علوفه ای اختلاف معنی داری وجود داشت که حاکی از تنوع بالا از نظر صفات مختلف می-باشد. تجزیه به عامل ها، برای همه صفات، در شرایط عدم تنش و تنش رطوبتی پنج عامل پنهانی را مشخص نمود که بیش از 80 درصد از تنوع موجود را توجیه نمودند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات تعداد دانه در خوشه، تعداد خوشه بارور و وزن هزار دانه در حالت شاهد و تنش به ترتیب 90 و 88 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد بذر در بوته را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر صفت عملکرد بذر نشان داد که در حالت شاهد و تنش صفت تعداد خوشه بارور به ترتیب با 52 و 55 درصد اثر مستقیم، بیشترین تاثیر مستقیم را بر روی عملکرد داشته است. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد بذر در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که بین ژنوتیپ ها در هر سه گروه ژنوتیپی برای تمام شاخص ها اختلاف معنی داری وجود دارد که نشان می دهد بین ژنوتیپ ها تنوع ژنتیکی خوبی وجود داشته و می توان از این شاخص ها برای گزینش ژنوتیپ های متحمل استفاده نمود. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش رطوبتی معرفی شدند. بر طبق نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و نمودار سه بعدی می توان ژنوتیپ های 3 زودرس و 15 والدینی را که هر دو بومی ایران هستند، به عنوان ژنوتیپ های دارای عملکرد بذر و علوفه بالا در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی معرفی کرد.
مریم زاهدیان نژاد محمدرضا سبزعلیان
رابطه همزیستی بین برخی از گیاهان خانواده گرامینه و قارچ های اندوفایت از خانواده claviceptacea که پیش از این به عنوان انگل ساده گیاهان محسوب می شدند، شناخته شده است. این قارچ ها به صورت بین سلولی در غلاف برگ گیاهان رشد می کنند، سپس از طریق نفوذ در تخمدان، وارد بذر شده و در لایه آلورن باقی می مانند. حضور این قارچ ها در گیاه باعث ایجاد مقاومت در برابر خشکی، بهبود فتوسنتز و مقاومت به آفات و بیماری میزبان می شود که این مقاومت گیاه در برابر تنش های زنده و غیرزنده در اثر تولید آلکالوئید توسط قارچ اندوفایت در گیاه ایجاد می گردد. آلکالوئیدهای متعددی از قبیل لولین، پیرامین، لولیترم، ارگووالین در گیاهان همزیست با اندوفایت ها گزارش شده است. بنابراین آگاهی از حضور ژن های بیوسنتز کننده آلکالوئیدها، مطالعه جزئیات آنها و وظیفه این ژن ها در به زراعی و به نژادی گیاهان میزبان اندوفایت کمک فراوانی به شناخت این همزیستی خواهد نمود. نگهداری چنین جوامع سودمند در داخل میزبان های زراعی می تواند به پایداری تولید در طی سال ها ومکان ها منجر گردد و منابع ژرم پلاسم جدیدی را برای انتخاب گیاهان در مقابل انواع تنش-های زیستی و غیرزیستی در اختیار محققین قرار دهد. در این پژوهش که به منظور ردیابی ژن های مرتبط با آلکالوئیدهای حشره کش در قارچ های اندوفایت موجود در گراس های علفی melica persica،festuca arundinacea ، lolium prenne و bromus tomentellus صورت گرفت، ابتدا قارچ های اندوفایتneotyphodium از این میزبان جداسازی و شناسایی گردید. خصوصیات مورفولوژیک هرکدام از جدایه های قارچی روی محیط کشت pda مورد بررسی قرار گرفت و پس از استخراج dna ژنومی از جدایه های اندوفایت، تعلق آن ها به جنس neotyphodium با جفت آغازگرهای is1 /is3، its1/its4و 11-1/11-2 تائید گردید. تعدادی از قارچ های این جنس با آغازگر is1/is3 باندی با 444 جفت باز و تعدادی از جدایه ها نیز با آغازگر 11-/11-2 باندی با 1000 جفت باز تولید کردند، اما هیچ کدام از جدایه های قارچ با آغازگر its1/its4 باندی تشکیل ندادند. بر اساس خصوصیات مورفولوژیک و ترکیب آغازگر، اندوفایت هایی از جنس neotyphodium از میزبان های f. arundinaceae، l. prennea، m. persicaو b.tomentellus جداسازی شد. به منظور ردیابی ژن های موثر در سنتز آلکالوئیدهای لولین، پیرامین، ارگووالین و لولیترم از این جدایه ها از واکنش pcr و با به کارگیری جفت آغازگرهای اختصاصی ,lola ,lolc ,lolf ,ltmba ,ltmca ,per5 ,per3 neo-per و lpsa استفاده شد که منجر به تکثیر قطعات (bp) 461، 273، 239، 403، 697، 519، 651 و 591 در طیف وسیعی از جدایه های قارچ اندوفایت گردید. حضور باندهایی با اندازه مشخص در تعدادی از نمونه های مورد بررسی به عنوان دلیلی بر احتمال وجود ژن-های lpsa, lol, ltm, وpera ارزیابی شد. نتایج نشان داد که از بین کل جدایه ها ، تنها جدایه lpmd متعلق به میزبان lolium دارای همه ی باندها با اندازه قطعات ذکر شده بود که احتمال حضور همه ژن های موردنظر را در این نمونه تائید می کند. در حالی که در جدایه lpseمتعلق به میزبان lolium وجدایه mpde متعلق به میزبان melica هیچ کدام از باندها مشاهده نشد، که دلیلی بر عدم وجود این ژن ها در نمونه های مزبور ارزیابی شد. به کارگیری چنین روشی و استفاده از آغازگرهای این ژن ها در تحقیق حاضر، نشان داد که ردیابی حضور توالی این ژن ها در قارچ های اندوفایت جدا شده از نمونه های گیاهی ایران با استفاده ازpcr ممکن می باشد و شاید روشی آسان و ارزان برای ارزیابی جمعیت های مختلفی از اندوفایت های مناطق مختلف کشور باشد.
محسن جعفرزاده محمد مهدی مجیدی
فسکیوی بلند یا علف بره نی مانند با نام علمی festuca aurondinace schrab از مهمترین گونه علوفه ای در این خانواده می باشد. ایجاد رقم ساختگی مرسوم ترین روش اصلاحی در این گیاه است. نخستین نسل ساختگی از طریق آمیزشهای تصادفی بین چندین والد به وجود می آید که جمعیتی نا همگن، متشکل از ژنوتیب های مختلف ومتناسب با تنوع والدین می باشد. انتخاب والدین تلاقی که معمولا بر اساس صفات ظاهری است مهمترین بخش این فرایند می باشد. این مطالعه در ادامه مطالعه امینی و همکاران با هدف ارزیابی تنوع مولکولی نتاج نسل دوم دو جمعیت ساختگی فسکیو بلند که والدین یکی بر اساس تنوع مورفولوژیک و دیگری بر اساس تنوع ملکولی انتخاب شده بودند صورت گرفت. . تنوع ژنتیکی 60 ژنوتیپ تصادفی از هر جمعیت با استفاده از 23آغازگر est-ssr ارزیابی شد. از بین 23 آغازگر آزمون شده ، تعداد 18 آغازگر بر اساس تولید باند های چند شکل با وضوح قابل قبول گزینش گردیدند که در مجموع 80 باند (93/4 باند به ازای هر آغازگر) تولید کردند. از این تعداد 71 قطعه (94/3 باند به ازای هر آغازگر) چند شکلی نشان دادند. ضرایب تشابه ژنتیکی درون جمعیتی که بر اساس والدین با بیشترین فاصله صفات فنوتیپی (جمعیت1) به وجود آمده بود در دامنه 51/0 تا 95/0 و برای جمعیتی که بر اساس والدین با بیشترین فاصله مولکولی(جمعیت2) به وجود آمده بود در دامنه 48/0 تا 96/0 قرار داشت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیشترین مقدار f زمانی به دست می آید که دندروگرام در محل ضریب 62/0 و 69/0 بترتیب برای جمعیت 1 و جمعیت2 برش داده شود. در این محل برش جمعیت اول به 10گروه و جمعیت دوم به 21 گروه تقسیم گردید. برای هر دو جمعیت به صورت مجزا، تجزیه به مولفه های اصلی همخوانی چندانی با تجزیه خوشه ای نداشت. تجزیه واریانس مولکولی بین این دو جمعیت صورت گرفت. براین اساس 17/74درصد از تنوع مشاهده شده مربوط به درون جمعیت ها بود و تنها83/25 درصد از تنوع در بین جمعیت ها مشاهده شد. میانگین مربع فاصله اقلیدسی بین جمعیت 1 و جمعیت 2 برابر با 19/0 بدست آمد که در نتاج نسل اول بین این دو جمعیت برابر با 13/0 بوده است. تنوع ژنتیکی نشانگرهای مولکولی در جمعیت2 بیشتر از جمعیت 1 بود. این نتایج نشان داد که کارایی استفاده از نشانگرهای مولکولی که کمتر تحت تاثیر عوامل محیطی هستند در انتخاب والدین بیشتر از نشانگرهای مورفولوژیک است و احتمال بیشتری وجود دارد که تنوع انتخاب شده در والدین به فرزندان نسل های بعد منتقل شود.
کبری اسپنانی محمد مهدی مجیدی
این مطالعه به منظور بررسی صفات پا کوتاهی و زود رسی در گلرنگ و امکان انتقال این دو صفت از گیاه پا کوتاه با عملکرد پایین به گیاه پابلند با عملکرد بالا و همچنین تاثیر تنش خشکی در بروز صفات در سال زراعی 89 تا 91 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و در دو محیط رطوبتی عدم تنش( آبیاری پس از 80 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a) و تنش رطوبتی (آبیاری پس از 180 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a) و در نتاج f2 حاصل از تلاقی های درون گونه ای انجام شد. مواد گیاهی شامل ژنوتیپ های والدی c4110،pi537652 ، a82و نتاج f2 حاصل از تلاقی های درون گونه ای این ژنوتیپ ها بود. نتایج نشان داد که ژنوتیپ های مورد بررسی که شامل گیاهان والدینی پابلند با عملکرد بالا و پاکوتاه با عملکرد پایین و هیبرید های f2 بین آنها بود از نظر صفات ارتفاع، روز تا رسیدگی و عملکرد تفاوت معنی داری با هم داشتند که این امر امکان انتخاب در بین ژنوتیپ ها را بوجود می آورد. نتایج مقایسه میانگین صفات در گیاهان والدینی و هیبرید نشان داد که تقریبا در تمام صفات اندازه گیری شده بخصوص صفات ارتفاع و زمان رسیدگی بیشترین میانگین ها درگیاهان والدینی پابلند و کمترین مربوط به گیاه والدینی پا کوتاه بود و در گیاهان هیبرید میانگین مقادیر صفات گیاهان والدینی مشاهده شد. تنش خشکی نیز تاثیر معنی داری روی تمام صفات بجز روز تا ساقه دهی داشت و تمام صفات در شرایط تنش رطوبتی کاهش پیدا کردند، بطوریکه زمان رسیدگی 42/20 درصد، ارتفاع 16/4 درصد و عملکرد 92/56 درصد کاهش داشتند. وراثت پذیری بالای صفات بجز روز تا غوزه دهی و اختلاف کم بین ضرایب تغییرات فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که اکثر تنوع مشاهده شده ناشی از عوامل ژنتیکی است. در همه گیاهان هیبرید دو گروه ژنتیکی پابلند (دیررس) و پا کوتاه (زودرس) ازهم تفکیک شدند که جدول تجزیه واریانس این گروه های ژنتیکی نشان داد که اثر گروه های ژنتیکی بر همه صفات بجز وزن صد دانه بسیار معنی دار بود. اثر متقابل تنش در گروه های ژنتیکی هم در همه صفات بجز تعداد غوزه در بوته، تعداد انشعاب اصلی و وزن صد دانه معنی دار بود. جدول مقایسه میانگین صفات در گروه های ژنتیکی مختلف در شرایط عدم تنش رطوبتی نشان داد که گروه های ژنتیکی در تمامی صفات تفاوت معنی داری با هم دارند و بیشترین میانگین ها برای تمام صفات متعلق به گروه ژنتیکی پابلند است. در شرایط تنش رطوبتی نیز بجز صفت وزن صد دانه که تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد، همین روند مشاهده گردید. مقایسه میانگین گروه های ژنتیکی برای صفات مختلف در شرایط عدم تنش و تنش رطوبتی نشان داد که در گروه ژنتیکی پا بلند بجز روز تا ساقه دهی و تعداد غوزه در بوته که تفاوت معنی داری با هم نداشتند و صفت تعداد انشعاب اصلی که در شرایط تنش بیشتر بود، بقیه صفات میانگین بالاتری در شرایط عدم تنش نسبت به شرایط تنش رطوبتی داشتند. در گروه ژنتیکی پا کوتاه نیز این روند در همه صفات بجز روز تا ساقه دهی، وزن صد دانه و ارتفاع که تفاوت معنی داری با هم نداشتند و صفت تعداد غوزه در بوته و تعداد انشعاب اصلی که در شرایط تنش بیشتر بود، دیده شد. تجزیه رگرسیون صفات ارتفاع در برابر روز تا رسیدگی در گیاهان هیبرید f2، دو گروه زودرس و دیررس و پا کوتاه و پا بلند را کاملا از هم تفکیک کرد. نتایج نشان داد گیاهان پا کوتاه زودرس و گیاهان پا بلند دیررس می باشند. نتایج تجزیه ژنتیکی گیاهانf2 از طریق آزمون کای اسکوئر و واریانس ژنتیکی حاکی از آن بود که در کنترل صفات ارتفاع و روز تا رسیدگی احتمالا یک ژن موثر می باشد که با آلل a و b برای ژن غالب و آلل a و b برای ژن مغلوب نشان داده شدند.
سمیرا شجاعی فر محمد رضا سبزعلیان
رازیانه foeniculum vulgare mill.)) از خانواده چتریان ( umbelliferae= apiaceae)، گیاهی چند ساله و از قدیمی ترین گیاهان دارویی و ادویه ای ایران است که امروزه از آن در صنایع غذایی، دارویی، آرایشی و بهداشتی استفاده می شود سرزمین اصلی این گیاه نواحی مدیترانه و جنوب اروپا است. این پژوهش به منظور تعیین میزان تنوع ژنتیکی صفات مورفولوژی و مولکولی 18 توده جمع آوری شده رازیانه از مناطق مختلف کشور و 2 توده خارجی (اروپایی) به عنوان شاهد در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار به مدت دو سال زراعی( 1391-1390 ) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا تجزیه مرکب برآورد شد و سپس تجزیه های آماری برای هر سال جداگانه محاسبه شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها در هر دو سال مورد بررسی بیانگر تنوع گسترده برای اکثر صفات مورد مطالعه بود. توده اصفهان ii در سال زراعی اول با 39 گرم و توده تبریز در سال زراعی دوم با 42 گرم بیشترین میزان عملکرد دانه در بوته را داشتند. مقدار وراثت پذیری عمومی صفات مورد بررسی در هر دو سال متوسط تا زیاد برآورد شد. تجزیه مرکب داده ها نشان دادکه اثر متقابل ژنوتیپ در محیط برای تمام صفات به جز صفات وزن هزار دانه و عرض دانه معنی دار بود. بررسی ضرایب هم بستگی صفات در سال زراعی اول نشان داد که صفات روز تا 50% گل دهی، روز تا 50% رسیدگی، روز تا 90% رسیدگی و تعداد چتر بارور و در سال زراعی دوم صفات تعداد چتر بارور، قطر گل آذین و وزن هزار دانه با عملکرد دانه در بوته دارای هم بستگی بالا و معنی داری بودند. نتایج رگرسیون مرحله ای در سال زراعی اول و دوم نشان داد که به ترتیب صفات ارتفاع و تعداد چتر بارور بیشترین نقش را در توجیه تغییرات عملکرد دانه در بوته ایفا کردند. نتایج تجزیه مسیر نیز تأکید بر نقش مهم آثار مستقیم این صفات در عملکرد دانه در بوته داشت. نتایج تجزیه به عامل ها و تجزیه خوشه ای تنوع و گوناگونی بالا را در هر یک از سال های مورد بررسی در بین توده های مورد آزمایش تأیید کردند. از آنجایی که صفات مورد بررسی کمی بودند و محیط هم تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی آن ها داشت، وجود اختلاف در تجزیه های آماری در بین دو سال مورد بررسی دور از انتظار نبود. هشت آغازگر issr استفاده شده در مجموع 64 باند dna در نمونه ها تکثیر کردند که از این تعداد 62 باند (97 درصد) ،چند شکل بودند. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده (sm) و الگوریتم میانگین فاصله upgma، 20 جمعیت مورد بررسی را در 4 گروه طبقه بندی کرد. با توجه به محدودیت تعداد آغازگرهای مورد استفاده در این طرح تنوع مولکولی اکثر توده ها منطبق بر تنوع جغرافیایی آن ها نبود. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی تعدیل شده با نمودار خوشه ای تقریباً مشابه بود. نتایج تجزیه واریانس مولکولی(amova)، نشان داد که اکثر واریانس ژنتیکی بین گروه های جغرافیایی در جمعیت ها وجود دارد. ضریب هم بستگی کوفنتیک بین ماتریس های تشابه بر مبنای صفات مورفولوژی و داده های مولکولی برای هر دو سال مورد بررسی عدم وجود شباهت معنی داری را نشان داد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که تنوع ژنتیکی قابل توجهی از نظر صفات مهم زراعی و مولکولی در بین توده های مورد بررسی وجود دارد در نتیجه بسته به هدف برنامه های اصلاحی، جمعیت مورد مطالعه زمینه ژنتیکی مناسبی را جهت انتخاب ژنوتیپ های برتر فراهم می کند.
مصطفی ارژنگ خلیل زینعلی نژاد
گیاهان علوفه ای با تامین غذای دام، جایگاه ویژه ای در تولید پروتئین مورد نیاز انسان دارند. از جمله گیاهان علوفه ای که در ایران می تواند در جبران کمبود علوفه نقشی مهم داشته باشد، گیاه اسپرس است. ایران از مراکز تنوع اسپرس محسوب می شود و دارای ذخایر ژنتیکی ارزشمندی از این گیاه است. در بیشتر منابع علمی قابل دسترس اسپرس گیاهی دگرگشن معرفی شده ولی میزان و نحوه انجام دگرگشنی کاملا مشخص نمی باشد. شناخت سیستم گرده افشانی این گیاه در پیش برد برنامه های اصلاحی بسیار موثر و لازم است، بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان دگر گشنی در گیاه اسپرس در شرایط طبیعی و شرایط کنترل شده با استفاده از نشانگر issr انجام شد. بر اساس طرح اولیه آزمایش برای تعیین میزان گرده افشانی، از هر ژنوتیپ 4 کلون تکثیر شد. ابتدا پلی مورفیسم آن ها با استفاده از نشانگر issr بررسی شد. کلون ها در اردیبهشت ماه 1390 در سه منطقه مجزا در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در دو تکرار کشت شدند. در هر منطقه سه ژنوتیپ با دو تکرار برای گرده افشانی آزاد و همان سه ژنوتیپ با دو تکرار برای گرده افشانی کنترل شده کشت شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس برای صفات مربوط به عملکرد بذر و عمل تریپینگ مصنوعی در اسپرس نشان داد بر خلاف مطالعات قبلی که میزان دگرگشنی اسپرس را بین صفر و 37 درصد بیان کردند میزان دگرگشنی اسپرس 100 درصد برآورد شد، که در برنامه های اصلاحی بر اساس اهداف آزمایش بسیار مهم و ضروری است. بررسی صفات مربوط به مرحله زایشی گیاه (صفت تعداد خوشه و گل در خوشه) در دو محیط گرده افشان و کنترل شده نشان داد که مرحله زایشی گیاه تحت تاثیر محیط نیست ولی رشد رویشی گیاه در طول فصل رشد تحت تاثیر شرایط گرده افشانی گیاه قرار می گیرد. ارزیابی حاصل از داده های مولکولی نشانگر issr نشان داد نتاج نسل s1 با والد مادری خود از نظر ژنتیکی تفاوت دارند و در واقع نتایج تجزیه واریانس صفات مربوط به عملکرد بذر را تایید کرد. گروه بندی نسل s1 و والدین در هر منطقه نشان داد که نتاج نسل s1 با والد مادری خود در یک گروه قرار نمی گیرند و در کل دندروگرام بصورت یکنواخت پخش می شوند. این مطلب بیانگر این است که تنوع موجود در والدین با انجام دگرگشنی تقریبا به صورت یکنواخت در نتاج نسل s1 پخش شد. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد نتاج نسل s1 حاصل از هر ژنوتیپ با والد مادری خود در یک گروه قرار نمی گیرند و به طور کلی نتایج گروه بندی صفات و نتایج تجزیه واریانس مربوط به عملکرد بذر را تایید کرد.
احسان شیخ الاسلام اصفهانی آذر شاه پیری
سیستم تیوردوکسین وابسته به nadph (nts) که متشکل از nadph، تیوردوکسین ردوکتاز وابسته به nadph (ntr) و تیوردوکسین h (trx h) می باشد، با احیای باندهای دی سولفیدی در پروتئین های هدف درگیر در فرآیندهای مختلف سلولی، دارای یک نقش تنظیمی پس از ترجمه در سلول است. بر خلاف سلول های پروکاریوت و پستانداران، گیاهان یک سیستم ntr/trx پیچیده شامل چندین ایزوفرم ntr و trx h دارند. بنابراین سوال مهمی که باید پاسخ داده شود این است که آیا برهم کنش بین ایزوفرم های مختلف ntr و trx h اختصاصی است یا خیر. با جستجو در پایگاه اطلاعاتی ژنوم برنج (oryza sativsa l.)، ما نه ژن بالقوه که trx h را رمز می کنند و چهار ژن بالقوه که ntr را رمز می کنند شناسایی کردیم. فرم های تراریخت دو ایزوفرم osntr (osntr1 و osntr2) و سه ایزوفرم ostrx h (ostrx1، ostrx20 و ostrx23) به طور دگرساخت در باکتری e. coli به صورت پروتئین های his-tag با مقادیر قابل توجه تولید و سپس با استفاده از کروماتوگرافی جذبی خالص سازی شد. این کار امکان بررسی برهم کنش in vitro بین ایزوفرم های مختلف ntr و trx h از یک موجود زنده را فراهم ساخت. به این منظور، پارامترهای کینتیکی osntrها در برهم کنش با سه ایزوفرم ostrx با استفاده از آزمون dtnb تعیین شد. نتایج این آزمون نشان داد که بر خلاف ostrx1 و ostrx23، ایزوفرم ostrx20 توسط osntr احیاء نشد. هر دوی osntr1 و osntr2 پنج برابر تمایل بیشتری به ostrx1 نسبت به ostrx23 داشتند. با این حال مقدار kcat برای هر دو ایزوفرم ostrx تقریباً مشابه بود. این نتایج نشان می دهد که برهم کنش ایزوفرم های ntr و trx در nts اختصاصی است. به علاوه، برای بررسی امکان احیای ایزوفرم های ostrx توسط گلوتاتیون (gsh)، احیای انسولین در حضور gsh و هر یک از ایزوفرم های ostrx اندازه گیری شد. ostrx20 به طور موثری توسط gsh احیاء شد که نشان می دهد احتمالاً سیستم گلوتاتیون مسئول احیای ostrx20 است. همچنین، در مطالعه ی حاضر تحمل سلول های بیان کننده ی پروتئین های تراریخت در پاسخ به تنش های اکسیداتیو مانند h2o2 و اتانول نسبت به شاهد از طریق رسم نمودار رشد آن ها مقایسه شد. در مقایسه با سویه های بیان کننده ی osntr2، سویه های بیان کننده ی osntr1 میزان رشد بیشتری در حضور h2o2 و اتانول داشتند. علاوه بر این، سویه های بیش بیان کننده ی ostrx23 و ostrx1 به ترتیب در مقایسه با ostrx20 میزان تحمل بیشتری در حضور h2o2 نشان دادند، در حالی که میزان تحمل اتانول تفاوت قابل ملاحظه ای بین این سویه ها نداشت. ما همچنین برای اولین بار سویه هایی تولید کردیم که پس از تلقیح iptg قادر به بیان هم زمان osntr1 با هر یک از ایزوفرم های ostrx بود. برای این منظور محصول های pcr تولید شده متشکل از پروموتر، جایگاه اتصال ریبوزوم و هر یک از ژن های رمزکننده ی ایزوفرم های ostrx به پلاسمید pet-28a حاوی ژن osntr1 الحاق شد. به این ترتیب سه ساختواره حاوی ژن های رمزکننده ی osntr1/ostrx1، osntr1/ostrx20 و osntr1/ostrx23 تولید و به باکتری e. coli انتقال داده شد. آماده سازی این سویه ها ما را قادر ساخت تا در محیط in vivo به بررسی برهم کنش osntr1 با هر یک از ایزوفرم های ostrx بپردازیم. از بین این سویه ها، تحمل سویه ی هم بیانی osntr1/ostrx1 در پاسخ به تنش h2o2 بیشتر از سویه های بیان کننده ی osntr1 یا ostrx1 تنها بود. این نتایج نشان می دهد که osntr1 برهم کنش بالاتری با ostrx1 در محیط in vivo دارد که در توافق با نتایج آزمون های in vitro است.
مسیح اله فروزمند مسعود علیخانی
این مطالعه به منظور بررسی اثر هیبرید ذرت و مرحله بلوغ در هنگام برداشت بر برخی از صفات زراعی گیاه، کیفیت تخمیر و ارزش غذایی سیلاژ آن و عملکرد گاوهای شیرده در قالب سه آزمایش جداگانه انجام گرفت. در آزمایش اول و دوم هیبریدهای سیتگل کراس 604، تری وی کراس 637 و سیتگل کراس 704 کاشته شد. در آزمایش اول بوته های هیبریدهای مورد آزمایش در شش مرحله بلوغ شامل مراحل ابریشمی، تاول زنی، شیری، خمیری، اوایل دندانه ای و اواخر دندانه ای برداشت شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها در قالب آزمایش کرتهای خرد شده یا طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی انجام گرفت. نتایج نشان داد که هیبرید های مورد مطالعه از لحاظ ارتفاع گیاه، درصد دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، ماده آلی و خاکستر استوور همچنین نسبت ساقه به استوور و نسبت ساقه به کل اندانهای هوایی گیاه، قطر ساقه، تعداد برگ، نسبت پوست بلال به استوور، وزن تاسل، نسبت تاسل به استوور، نسبت تاسل به کل اندامهای هوایی گیاه، وزن خشک چوب بلال، نسبت خشک چوب بلال به کل اندامهای هوایی گیاه و تعداد ردیف دانه روی بلال با هم تفاوت معنی داری داشتند.ولی از لحاظ سایر صفات اندازه گیری شده بین هیبریدهای مذکور اختلاف آماری مشاهده نشد. همچنین نتایج این آزمایش نشان داد که مرحله بلوغ ذرت بر وزن تر، وزن خشک و درصد ماده خشک کل اندامهای هوایی گیاه، وزن تر و خشک استوور، نسبت تر و خشک استوور به کل اندامهای هوایی گیاه، درصدماده خشک، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، پروتئین، ماده آلی و خاکستر استوور، وزن ساقه، نسبت ساقه به استوور و کل اندامهای هوایی گیاه، قطر ساقه، تعداد و وزن تر برگ، نسبت برگ به کل اندام های هوایی گیاه، .... و دانسیته دانه تاثیر معنی داری داشته است، اما تاثیری بر ارتفاع گیاه، نسبت برگ به استوور، تعداد بلال و تعداد ردیف دانه روی بلال نداشت. برای انجام آزمایش دوم هیبریدهای مورد مطالعه در مراحل شیری، خمیری، اوایل دندانه ای و اواخر دندانه ای برداشت شد و با علوفه خرد شده آن ها 36 عدد سیلوی آزمایشگاهی تهیه گردید. در آزمایش سوم هیبریدهای تری وی کراس 627 و سینگل کراس 704 در قطعه زمینی جداگانه کشت و هر کدام در دو مرحله متفاوت بلوغ برداشت شدند. نتایج سه آزمایش مشخص کرد که بین هیبریدهای مورد آزمایش از لحاظ معیارهای مورد آزمایش اختلاف قابل توجهی وجود نداشت و مرحله بلوغ ذرت به هنگام برداشت تاثیر معنی داری بر کیفیت سیلاژ حاصل و عملکرد گاوهای شیرده تغذیه شده با آن داشت، همچنین نتایج نشان داد که بهترین کیفیت سیلاژ و عملکرد گاوهای شیرده با برداشت علوفه ذرت بین مراحل اوایل تا اواخر دندانه ای حاصل شد.
الیاس مرتضوی بهزاد قره یاضی
به منظور بررسی وضعیت تنش شوری در چهار رقم برنج ایرانی به نامهای زاینده رود طارم مولایی نعمت و چرام 2 و انتخاب رقم برای انتقال ژن به گونه ای که دارای تحمل تنش شوری مناسبی باشند بدون آنکه از تنظیم اسمزی با مواد اسمولیت آلی استفاده نمایند، پژوهشی در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی و دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این پژوهش ابتدا با آزمایش های متعدد وضعیت تحمل شوری ارقام مورد مطالعه در محیط درون شیشه ای مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایشها که با کشت بذر ارقام مورد مطالعه در محیط کشت ms محتوی مقادیر مختلفی از nac1 شامل صفر 80604020 و 100 میلی مول انجام شد واکنش کالوسزایی و باززایی ارقام مورد مطالعه و نیز محتوای یونهای سدیم پتاسیم کلسیم قندها پرولین و پروتئین در کل سلولها و نیز در شیره سلولی حاصل از کالوس مورد اندازه گیری و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع این مطالعات نشان دادند که ارقام زاینده رود و طارم مولایی دارایی بهترین تحمل شوری در محیط دورن شیشه ای هستند و در عین حال کمتر از دو رقم دیگر از اسمولیتهای آلی برای تنظیم اسمزی استفاده می نمایند و علاوه بر این کالوس زایی و باززایی خوبی نیز دارند. این نتایج بخ این معنی بودند که این دو رقم کاندیداهای مناسبی برای انتقال ژن به شمار می روند.
محمدرضا جزایری عبدالمجید رضایی
غلات اهمیت بسیاری در تعلیف دام دارند رشد جمعیت و افزاش تقاضا برای تولیدات دامی و پروتیینی و عدم تعادل بین تعداد دام موجود و علوفه مورد نیاز آنها در کشور بر اهمیت در گسترش کشت گیاهان علوفه ای و توسعه برنامه های تحقیقاتی جهت افزایش عملکرد تاکید دارند از طرفی شرایط اقلیمی خشک تا نیمه خشک در اکثر نقاط این باعث می گردد تا کاهش بارندگی در برخی سالها منجر به بروز تنش خشکی و محدودیت در تولید گیاهان زراعی شود لذا این مطالعه با هدف ارزیابی پتانسیل تحمل خشکی 20 ژنوتیپ یولاف شامل 14 رقم معرفی شده در کانادا و دو رقم معرفی شده در آمریکا و سوییس و 4 لاین پیشرفته ترکیه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی تحت و دو تیمار آبیاری بر مبنای +-70 و 3+-130 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس a در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت بین ژنتیپ ها به جز برای ارتفاع در مرحله خوشه دهی در هر دو محیط رطوبتی ارتفاع در مرحله رسیدگی در شرایط عادی رطوبتی و عملکرد بیولوژیک در شرایط تنش رطوبتی از لحاظ سایر صفات در هر دو محیط معنی دار بود نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که تنش رطوبتی تاثیر معنی داری بر تمام صفات تعداد روز تا خوش دهی و رسیدگی عملکردهای دانه و بیولوژیک وزن هزار دانه و میزان نسبی آب برگ و طول و عرض برگ پرچم معنی دار بود ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که عملکرد دانه با شاخص برداشت و میزان نسبی برگ در هر دو رژیم رطوبتی و با ارتفاع بوته در مرحله رسیدگی در شرابط بدون تنش رطوبتی همبستگی مثبت و معنی دار و با تعداد روز تا خوشه دهی همبستگی منفی و معنی داری داشت نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر برای عملکرد دانه در واحد سطح نشان داد و شاخص برداشت از طریق تعداد دانه در خوشه بود برای ارزیابی مقاومت به خشکی این ارقام از شاخص های تحمل (tol)و متوسط تولید (mp) روزیل و هامبلین شاخص حساسیت به خشکی (ssi) فیشر و مورر و شاخص های میانگین هندسی تولید (gmp) , jplg fi jka (sti) فرناندز استفاده شد و مشخص گردید کهsti مناسب ترین شاخص برای شناساییی و معرفی ژنوتیپ های متحمل تر می باشد لذا براساس این شاخص این ارقام بویر پیسلی به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ ها معرفی گردیدند.
فرشته رستم خانی آقافخر میرلوحی
این آزمایش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و مورفولوژیک روی 28 ژنوتیپ گندم (triticum aestivum) در شرایط تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال1391 انجام شد. ژنوتیپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش خشکی و تنش خشکی) در قالب طرح بلوک کامل با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر تمام صفات مورد مطالعه به جز محتوی نسبی آب برگ و میزان کلروفیل در شرایط بدون تنش و از نظر تمام صفات به جز محتوی نسبی آب برگ و محتوی کلروفیل برگ در شرایط تنش در سطح احتمال 1% تفاوت معنی داری مشاهده شد. این امر نشان دهنده تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های مورد بررسی از لحاظ صفات مورد مطالعه و واکنش متفاوت این ژنوتیپ ها به شرایط تنش آبی می باشد. اثر متقابل رقم و محیط برای اکثر صفات معنی دار مشاهده شد که حاکی از واکنش متفاوت ژنوتیپ ها به محیط های رطوبتی می باشد. در مقایسه میانگین ها مشاهده گردید تنش آبی موجب کاهش تمام صفات به جز میزان پرولین و وزن صد دانه شد. بیشترین درصد کاهش به ترتیب مربوط به صفات تعداد دانه در سنبله (69/34 %)، عملکرد دانه (59/31 %) و تعداد سنبله در متر مربع (14/25 %) بود. در شرایط بدون تنش ژنوتیپ های شماره 21، 24 و 27 دارای بیشترین وزن 100 دانه و عملکرد دانه بودند. در شرایط تنش آبی نیز ژنوتیپ های شماره 6، 9 و 19 از نظر وزن 100 دانه و ژنوتیپ های شماره 9، 22 و 28 از نظر عملکرد دانه به عنوان مطلوب ترین ژنوتیپ ها شناسایی شدند. میزان همبستگی صفات در شرایط تنش آبی به میزان چشمگیری کاهش یافته است. در بین اجزای عملکرد در شرایط تنش بیشترین همبستگی بین تعداد دانه و عملکرد دانه (653/0= r) و در شرایط بدون تنش بیشترین همبستگی بین وزن کل سنبله ها با عملکرد دانه (664/0=r) مشاهده شد. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات وزن 100 دانه، وزن کل سنبله ها، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و طول سنبله در حالت شاهد و صفات تعداد دانه در سنبله، وزن کل سنبله ها و طول برگ در حالت تنش به ترتیب 98 و 97 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد بذر را توجیه کردند. نتایج تجزیه خوشه ای در شرایط تنش و فاقد تنش خشکی بر اساس صفات اندازه گیری شده ژنوتیپ های مورد بررسی را به ترتیب در سه و دو گروه کلی قرار داد که نقطه برش بر اساس نتایج تابع تشخیص مورد تایید قرار گرفت. نتایج همبستگی میان شاخصهای مقاومت به خشکی و عملکرد در شرایط تنش و بدون تنش نشان داد که شاخصهای sti، mp و gmp برای انتخاب ژنوتیپهای با عملکرد بالا در هر دو شرایط مناسب میباشند. نتایج بای پلات شاخص ها و تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش ژنوتیپ های شماره 22، 26، 19، 21، 10، 24، 27، 6، 8 و 28 را به عنوان بهترین ژنوتیپ ها از نظر عملکرد بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی شناسایی کرد. تجزیه خوشه ای بر اساس شاخص های برتر ژنوتیپ های مورد مطالعه را به دو گروه کلی تفکیک کرد که این نتایج با نتایج حاصل از ترسیم بای پلات گابریل و ترسیم سه بعدی کاملا مطابقت داشت. بین ژنوتیپ های تتراپلوئید و هگزاپلوئید از نظر صفات مورد بررسی تفاوت چندانی وجود نداشت.
محمدرضا سیاوشی محمدرضا سبزعلیان
رازیانه foeniculum vulgare mill.)) از خانواده چتریان،گیاهی چند ساله و از قدیمی ترین گیاهان دارویی و ادویه ای ایران است. منظور از خویش آمیزی، تلاقی بین افرادی است که خویشاوندی آنها نسبت به افرادی که به طور تصادفی در یک جمعیت تلاقی می یابند، بسیار بیشتر است. شدیدترین حالت خویش آمیزی، تلاقی هر فرد با خودش از طریق خودگرده افشانی است. این آزمایش به منظور برآورد تاثیر میزان خویش آمیزی بر روی صفات مورفولوژیک و درصد اسانس تود های حاصل از خودگشنی رازیانه بر اساس دو آزمایش به ترتیب طی سال های زراعی 1392-1391 انجام شد. آزمایش اول به منظور برآورد درصد خودگشنی و تولید نتاج خودگشن و دگرگشن بر روی 20 توده رازیانه انجام شد. در این آزمایش آنالیز داده ها به منظور برآورد اثر خودگشنی بر روی تود ها بر اساس تجزیه کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی انجام شد. نتایج تجزیه واریانس کرت های خرد شده نشان داد که اثر حالت گرده افشانی برای کل صفات معنی دار بود، این نتایج نشان می دهد که خودگشنی به طور معنی داری بر روی کل صفات تاثیر گذار بوده است. همچنین اثر ژنوتیپ برای کل صفات معنی دار بود این نتایج نشان می دهد که بین ژنوتیپ ها تنوع قابل ملاحظه ای از نظر کل صفات وجود داشت که نشان دهنده تنوع و گوناگونی بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه است. مقایسه میانگین نشان داد که در حالت دگرگشنی توده تبریز بیشترین و توده کرمان کمترین و در حالت خودگشنی توده اصفهان(ii) بیشترین و توده کرمان کمترین، تعداد دانه را در بوته داشتند. در دو حالت دگرگشنی و خودگشنی صفات تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در چتر، وزن دانه در چتر و وزن دانه در بوته همبستگی مثبت و معنی داری با یکدیگر نشان دادند. آزمایش دوم به منظور برآورد تاثیر میزان خویش آمیزی بر روی صفات مورفولوژیک و درصد اسانس نتاج حاصل از خودگشنی و دگرگشنی توده های رازیانه در قالب طرح لاتیس ساده (8×8) اجرا گردید. از بین و داخل 20 توده مورد بررسی در آزمایش اول 32 بوته که تعداد بذر کافی در دو حالت دگرگشنی و خودگشنی تولید کرده بودند انتخاب شدند و در نهایت 32 ژنوتیپ خودگشن و 32 ژنوتیپ دگرگشن، جمعا 64 ژنوتیپ مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس بر اساس طرح لاتیس نشان داد که ژنوتیپ های مورد مطالعه از لحاظ تمام صفات زراعی به جز صفت قطر تاج پوش اختلاف بسیار معنی داری با یکدیگر داشتند. میانگین کل صفات بجز تعداد روز تا 50% سبز شدن، تعداد روز تا 50% گلدهی و نسبت قطر تاج پوش به ارتفاع در اثر خویش آمیزی کاهش پیدا کردند. نتایج حاصل از همبستگی، صفت ارتفاع در دو گروه ژنوتیپ های دگرگشن و خودگشن با صفات روز تا 50% گلدهی، تعداد انشعاب فرعی و نسبت ارتفاع به انشعاب فرعی همبستگی مثبت و معنی داری داشت. با انجام تجزیه به عامل ها، 5 عامل در ژنوتیپ های دگرگشن و 4 عامل در ژنوتیپ های خودگشن استخراج شد که به ترتیب عامل ها روی هم رفته 89 و 78 درصد از تغییرات را به خود اختصاص دادند.
مهشید پیربویری آقافخر میرلوحی
کلزا از جمله گیاهان دانه روغنی است که به علت دارا بودن صفات مثبت زراعی نظیر مقاومت به سرما، مقاومت به کم آبی، تحمل شوری، ارزش تناوبی بالا، کنترل علف های هرز، دارا بودن ژنوتیپ های بهاره و پاییزه ، عملکرد مناسب و کیفیت روغن نسبت به سایر دانه های روغنی مورد کشت در کشور برتری دارد. به طور کلی دست یابی به تنوع ژنتیکی در گیاهان زراعی به منظور حفاظت از منابع ژنتیکی، توسعه ی زمینه ی ژنتیکی و کاربرد در برنامه های اصلاحی بسیار ضروری است. در این میان خویشاوندان وحشی براسیکا نیز دارای صفات زراعی مطلوب و مفید از قبیل نر عقیمی سیتوپلاسمی و هسته ای، مقاومت به بیماری ها و حشرات و نماتدها، مقاوم به تنش-های سرما، شوری و خشکی می باشد که می توانند در برنامه های اصلاحی مفید واقع شوند. این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون برخی از گونه های جنس براسیکا با بهره گیری از روش های کلاسیک و مولکولی انجام گردید. در مطالعه ی اول به بررسی تنوع ژنتیکی بین 36 ژنوتیپ از 6 گونه ی جنس براسیکا از طریق ویژگی های مورفولوژیک و بهره گیری از روش های چند متغییره آماری پرداخته شد. نتایج حاکی از تنوع بسیار بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه بود. تجزیه خوشه ای توانست گونه ها را تا حدود زیادی از همدیگر جدا کند. در آزمایش دوم با استفاده از 23 آغازگر issr به بررسی تنوع ژنتیکی 56 نمونه از 10 گونه ی جنس براسیکا پرداخته شد. این آغازگرها در مجموع 186باند چند شکل تولید نمودند. نتایج نشان داد که تنوع زیادی بین اکسشن های مورد مطالعه وجود داشت، با این وجود تنوع بین ژنوتیپ های زراعی گونه ی b. napus از گونه های وحشی کمتر بود. نتایج تجزیه خوشه ای توانست گونه ها را به خوبی از همدیگر جدا کند. نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نیز گروه بندی ژنوتیپ ها را تایید کرد. نتایج تجزیه واریانس مولکولی (amova) بین گونه ها نشان داد که 46/35 درصد از تنوع مربوط به بین گونه ها و بقیه تنوع مربوط به درون گونه ها بود. نتایج این تحقیق حاکی از همبستگی پایین (05/0 درصدی) بین نمودار خوشه ای حاصل از داده های مورفولوژیک با داده های نشانگرissr بود. با این وجود استفاده از نشانگر issr در مقایسه با داده های مورفولوژی بهتر توانست قرابت ژنتیکی بین ژنوتیپ ها و گونه های مورد بررسی را تعیین کند که حاکی از کارایی این نشانگر در تمایز بین ژنوتیپ های جنس براسیکا است.
محمدتقی ربانی قدرت الله سعیدی
تحقیق حاضر با هدف تعیین تلاقی پذیری گونه اهلی گلرنگ (carthamus tinctorius) با گونه وحشی (c. oxyacantha)، تعیین سهم ژنوم والدین اهلی و وحشی، بررسی کارآیی انتقال نشانگرهای ژنتیکی والدینی در طی تلاقی گونه وحشی با گونه اهلی گلرنگ و مشخص نمودن سهم هر گونه والدی در انتقال صفات به منظور تعیین سهم ژنوم والدین اهلی و وحشی در نتاج 2f حاصل از تلاقی سه تلاقی بین گونه ای بین دو ژنوتیپ اهلی (111c و4110c ( و یک نمونه گلرنگ وحشی(2isf) با استفاده از 25 آغازگر issr انجام گرفت. در مجموع 524 باند (8/22 باند به ازای هر آغازگر) تکثیر شد که از این تعداد 193 باند (48/38% باندها و 8/8 باند چندشکل به ازای هر آغازگر) بین والدین چندشکلی نشان دادند. میانگین چندشکلی مشاهده شده برای آغازگرهای مبتنی بر تکرارهای (ga)n برابر 4/34 درصد، برای آغازگرهای مبتنی بر تکرارهای (ct)n معادل 1/36 درصد، برای آغازگرهای مبتنی بر توالی های تکراری (ca)n مساوی با 6/40 درصد و برای توالی های تکراری (gt)n برابر 2/45 درصد بود. در جمعیت 2isf×4110c (جمعیت 1) از 193 نشانگر والدینی، حداکثر 138 و حداقل 78 نشانگر و بطور متوسط 3/122 نشانگر والدینی به هریک از نتاج 2f به ارث رسیده بود. در جمعیت 4110c× 2 isf(جمعیت 2) از 192 نشانگر رتبه بندی شده والدینی، حداکثر 162 و حداقل 101 نشانگر والدینی با میانگین 3/ 137و در جمعیت 2isf×111c (جمعیت 3) از مجموع 192 نشانگر والدینی حداکثر 152 و حداقل 109 و بطور میانگین 133 در نتاج 2f قابل تشخیص بودند. نتایج نشان داد که در هیچکدام از تلاقی ها، تمامی نشانگرهای والدینی به نتاج 2f منتقل نشده است. کارایی انتقال پذیری نشانگرهای والدینی در تلاقی اول برای والدینی اهلی و وحشی به ترتیب برابر با 8/70 و 8/67 درصد، در تلاقی دوم برای والدین اهلی و وحشی برابر با 73 و 3/73 درصد و برای تلاقی سوم برابر با 6/76 و 6/67 درصد محاسبه شد. تجزیه و تحلیل نسبت های بدست آمده در نتاج 2f با نسبت مورد نظر 1:1 با استفاده از آزمون کای اسکویر در سطح احتمال 5% نشان داد که در تلاقی 2isf×4110c، وراثت نشانگرهای والدینی از نسبت مورد انتظار 1:1 انحراف داشته و حدود 10% نشانگرهای والدینی در سطح احتمال 5% از نسبت مورد انتظار انحراف دارند. ولی در تلاقی های 4110c× 2 isfو 2isf×111c هیچگونه انحرافی از نسبت مورد نظر در سطح احتمال 5% مشاهده نشد. برای بررسی اثر پایه مادری بر انتقال پذیری نشانگرهای اختصاصی والد مادری از آزمون t جفت شده استفاده شد. نکته قابل توجه در این تلاقی ها این بود که با قرار گرفتن والد وحشی به عنوان والد مادری، وراثت پذیری باندهای اختصاصی والد وحشی حدود 5/6 درصد افزایش یافت. نتایج حاصل از مقایسه میانگین نشانگرهای والد وحشی در تلاقی های اول و دوم نشان داد که اثر مادری بصورت معنی داری بر انتقال پذیری نشانگرهای اختصاصی والد مادری داشته و سبب افزایش تعداد نشانگرهای والد وحشی در نتاج 2f شده است. احتمالاً وقوع خطا و وجود خودناسازگاری بیشتر در جمعیت 2isf×4110c عامل اصلی مشاهده انحراف تفرق در جمعیت مذکور شده است.
مهدی معصومی باقرآبادی آقافخر میرلوحی
در بیشتر کشور های دنیا آلسترومریا به عنوان یکی از محصولات اصلی گلکاری، دارای ارزش اقتصادی و زینتی بالایی می باشد. از دلایل مهم این امر می توان به تنوع رنگ و شکل گلها ، کشت و کار بسیار ساده آن ، نیاز به انرژی پایین در تولید گلخانه ای و نهایتا عمر قفسه ای یا گلجایی طولانی آن اشاره نمود. علاوه براین ،اهمیت این گیاه به عنوان گل حاشیه ای و گلدانی بر کسی پوشیده نیست. به طور معمول گیاه آلسترومریا به روش غیر جنسی واز طریق ریزوم قابل تکثیر است اما راندمان این روش نسبتا پایین و حدود 5 ریزوم در سال است و امکان توسعه بیماریهای ویروسی بسیار زیاد است. با توجه به این مطالب و نیز خصوصیات هتروزایگوتی بالای گیاه آلسترومریا ، استفاده از تکنیک های ریز ازدیادی برای تکثیر آلسترومریا در مقادیر زیاد ضروری به نظر می رسد. اندام زایی مستقیم و تولید از طریق کالوس از مدل های مطلوب برای باززایی گیاه می باشد. از این تحقیق شرایط مطلوب برای کالوس زایی از تخمدانهای نصف شده و باززایی مستقیم آلسترومریا از گل آذین نابالغ ، هیپوکوتیل و جوانه ریزوم بدست آمده است. به منظور ایجاد کالوس ، جدا کشت های مختلف بروی محیط کشت ms مایع و جامد حاوی غلظت های مختلف 2,4-d ، naa و در ترکیب با 5/0 میلی گرم در لیتر bap قرار داده شدند. بهترین کالوس زایی در محیط کشتms مایع حاوی 5/1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و 5/0 میلی گرم در لیتر bap صورت گرفت. برای ایجاد گیاه کامل از این کالوس ها سطوح مختلف هورمون bap مورد ارزیابی قرار گرفت اما در هیچ یک از محیط ها گیاهچه حاصل نگردید. به منظور باز زایی مستقیم ، جداکشت های مختلف بروی محیط کشت ms حاوی غلظت های مختلف ba،kin و در ترکیب با 1 میلی گرم در لیتر naa قرار داده شدند. در گل آذین نابالغ بالاترین راندمان القای شاخه دهی 24/2 شاخه به ازای هر نمونه کشت شده در محیط حاوی 5/2 میلی گرم در لیتر ba و 5/3 میلی گرم در لیتر kin مشاهده شد و بیشترین در صد ریشه دهی در محیط حاوی 5/1 میلی گرم در لیتر ba و 5/2میلی گرم در لیتر kin صورت گرفت. اضافه نمودن naa تاثیری در ریشه دهی از این نمونه ها نداشت و ریشه دهی پس از یک تا دو دوره زیر کشت در همان محیط های قبلی صورت گرفت. در کشت هیپوکوتیل بیشترین مقدار شاخه دهی در محیط کشت حاوی 1 میلی گرم در لیتر ba و 5/0 میلی گرم در لیتر naa مشاهده شد و افزایش در ba باعث کاهش راندمان تکثیر از این قسمت از گیاه شد. پس از انتقال نمونه های ساقه دار به محیط های ریشه دهی بیشترین تعداد نمونه ریشه دار و بیشترین طول ریشه های ایجاد شده به ترتیب در محیط حاوی 4 و 1 میلی گرم در لیتر naa به همراه 5/0 میلی گرم در لیترba مشاهده شد. در مورد جوانه ریزوم بیشترین تعداد نمونه القا شده در محیط حاوی 4 میلی گرم در لیتر ba و 5/0 میلی گرم naa مشاهده شد . افزایش در غلظت ba باعث کاهش طول ساقه های حاصل گردید. بیشترین تعداد ریزوم ایجاد شده نیز از کشت جوانه ریزوم در محیط حاوی 1 میلی گرم در لیتر ba صورت گرفت. بررسی کاریوتیپی آلسترومریا لیگتو هیبرید نشان داد که این گونه دیپلویید و دارای 16 کروموزوم بوده است ]16=x2=n2 [ . فرمول کاریوتیپی مجموعه هاپلوییدی st + sm + m6 بوده و کروموزومهای 3، 4، 5، 6، 7و 8 متاسنتریک ، کروموزوم شماره 1 ساب متاسنتریک و کروموزوم شماره 2 ساب تلوسنتریک بود.
ایوب مالکی آقافخر میرلوحی
خانواده نعناعیان (lamiaceae) از بزرگترین خانواده های گیاهی است. گونه های موجود در این تیره از اهمیت بالایی به لحاظ دارویی برخوردارند. جنس نعناع(mentha) یکی از جنس های مهم این خانواده و دارای پراکنش وسیع و اهمیت تجاری قابل ملاحظه ای است. این جنس دارای تعداد زیادی گونه و هیبرید می باشد. در این بررسی تعداد 13 ژنوتیپ(کلون) نعناع، شامل سه ژنوتیپ نعناع متعلق به گونه m. spicata، شش ژنوتیپ متعلق به گونه m. piperita، سه ژنوتیپ متعلق به گونه m. longifolia و یک ژنوتیپ متعلق به گونه m. aquatica در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه چاه اناری دانشگاه صنعتی اصفهان در سال 1391-1392 مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش اول بمنظور بررسی ویژگی های رویشی و سامانه زایشی انجام شد. سپس بمنظور برآورد درصد جوانه زنی بذر حاصل از خود گرده افشانی و آزاد گرده افشانی آزمون جوانه زنی با 3 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. همچنین در ارزیابی سوم تلاقی بین و درون گونه ای و به طور کاملا کنترل شده در بین ژنوتیپ ها بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمایش اول انجام شد. تعداد و درصد باروری دانه های گرده موجود در هر بساک با روش رنگ آمیزی به روش استوکارمن اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس صفات در بین ژنوتیپ ها، اختلاف معنی داری را برای همه صفات مورد مطالعه نشان داد. در بین نمونه های مورد بررسی، ژنوتیپ های متعلق به گونه m. longifolia و m. aquatica و یک ژنوتیپ از گونه m. spicata دارای گل کامل بودند. همچنین دو ژنوتیپ از گونه m. spicata فقط دارای گلهای ماده بارور بودند ولی در مقابل تمام ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita با وجود داشتن گل ماده، عقیم بودند. بین نمونه های مورد بررسی ژنوتیپ خوراکی لرستان از گونه m. spicata با 344 عدد گرده(مجموع زنده و مرده) در هر بساک بیشترین تعداد گرده در بساک را به خود اختصاص داد. دامنه تغییرات درصد گرده زنده از 5/51 درصد در ژنوتیپ خوراکی لرستان از گونه m. spicata تا 7/67 درصد در ژنوتیپ پونه اصفهان از گونه m. longifolia متغیر بود. ژنوتیپ پونه همدان از گونه m. longifolia با میانگین 6/12 سانتی متر و 1617 عدد بیشترین و ژنوتیپ آبی عباس آباد از گونه m. aquatica با 7/2 سانتی متر و 90 عدد کمترین طول سنبله و تعداد گلچه در سنبله را در بین ژنوتیپ ها به خود اختصاص دادند. دامنه تغییرات تعداد بذر خود گرده افشان در هر سنبله اصلی در بین ژنوتیپ های مورد بررسی از صفر در ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita تا 379 عدد بذر در ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia متفاوت بود. دامنه تغییرات تعداد بذر آزاد گرده افشان در هر سنبله اصلی نیز از صفر در ژنوتیپ های متعلق به گونه m. piperita تا 882 عدد بذر در ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia متفاوت بود. بدین ترتیب ژنوتیپ پونه کرج از گونه m. longifolia بیشترین تعداد بذر حاصل از خود گرده افشانی و آزاد گرده افشانی را در بین ژنوتیپ های مورد بررسی به خود اختصاص داد. هر شش ژنوتیپ متعلق به گونه m. piperita کاملا عقیم بوده و نتوانستند بذر تولید کنند. نتایج نشان داد که میزان دگرگشنی نعناع بین 30 تا 100 درصد است و این میزان با توجه به جنسیت گل در ژنوتیپ های مختلف متفاوت است. وزن هزار دانه در بین ژنوتیپ ها از 058/0 تا 095/0 گرم متغیر بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشه ای ژنوتیپ های مورد مطالعه، بر مبنای صفات جنسی مورد ارزیابی نمونه ها را در 2 گروه طبقه بندی کرد که گروه بندی، گونه های دو جنسی و تک جنسی را از همدیگر تفکیک کرد. بیشترین درصد جوانه زنی بذر خود گرده افشان در ژنوتیپ پونه کرج(7/74 درصد) و بیشترین درصد جوانه زنی بذر آزاد گرده افشان در ژنوتیپ خوراکی ده بالا(78 درصد) مشاهده شد. با توجه به اینکه در هر گلچه امکان تولید بیش از یک بذر (تا 4 بذر) وجود داشت، دامنه درصد بذر هیبرید به ازاء هر سنبله (20 گلچه) نیز از صفر تا 100 درصد مشاهده گردید. بیشترین بذر از تلاقی پونه اصفهان(والد نر) و خوراکی ده بالا(والد ماده) حاصل گردید. نتایج این مطالعه نشان دهنده امکان تولید بذر هیبرید نعناع از طریق تلاقی های بین و درون گونه ای است که می تواند منشاء تولید تنوع ژنتیکی جدید برای اصلاح نعناع باشد.
سهیلا احمدی کفرودی آذر شاه پیری
متالوتیونین ها (mt) گروهی از پروتئین های غنی از آمینواسیدهای سیستئین و با وزن مولکولی کم (5 تا 10 کیلودالتون) هستندکه می توانند از طریق گروه تیول آمینواسیدهای سیستئن به فلزات متصل شوند. بیشتر مطالعات بر روی mt ها در گیاهان به بررسی بیان این ژن ها در بافت های مختلف محدود شده است و تحقیقات اندکی تاکنون بر روی نقش و ساختار mt ها صورت گرفته است. تحقیق حاضر با هدف حذف انتهای کربوکسی از ایزوفرم osmti-1b متعلق به تیپ یک mt برنج و تولید فرم موتاسیون یافته n-osmti-1b و بررسی نقش آن در ایجاد تحمل به تنش فلزات کادمیوم و نیکل در مقایسه با فرم طبیعی آن (osmti-1b) انجام شد. به منظور تولید قطعه ژنیn-osmti-1b از ژن osmti-1b پرایمراختصاصی طراحی و ژن مورد نظر توسط pcr تکثیر و در ناقل بیانی pet41a همسانه سازی گردید. پس از تائید صحت همسانه سازی با استفاده از توالی یابی، دستواره تولید شده به میزبان بیانی e. coli سویه ی rosetta(de3) منتقل شد. با القاء بیان پروتئین توسط iptg، میزان قابل توجهی از پروتئین gst-n-osmti-1b تولید شد. تحمل سویه های بیان کننده ی پروتئین های gst-osmti-1b و gst-n-osmti-1b به فلزات سنگین از طریق ترسیم منحنی رشد باکتری ها در حضور نمک های cdcl2 و nicl2 و هم چنین اندازه گیری میزان کاهش فلز از محیط کشت با استفاده از دستگاه طیف سنجی جذب اتمی (aas) بررسی شد. با خالص سازی پروتئین نوترکیب، امکان بررسی تمایل و ظرفیت اتصال آن به فلزات کادمیوم و نیکل در مقایسه با فرم طبیعی gst-osmti-1b فراهم گردید. به این منظور از روش های مختلف شامل بررسی تغییر در الگوی جذب نور و همچنین واکنش با معرف اِلمن استفاده گردید. نتایج حاصل از بررسی منحنی رشد سویه ی موتاسیون یافته به فلزات نشان داد که بیان پروتئین gst-n-osmti-1b موجب افزایش تحمل سلول های باکتری به فلزات کادمیوم و نیکل می شود. اندازه گیری میزان فلز کاهش یافته از محیط کشت توسط طیف سنجی جذب اتمی نشان داد سویه ی موتاسیون یافته قادر است 4/7 % از فلز کادمیوم و 63/3 % نیکل را از محیط کشت جذب کند که این میزان برای سویه بیان کننده پروتئین کامل gst-osmti-1b برای کادمیوم 71/11 % و برای نیکل 22/8% بود. مقایسه مقدار فلز جذب شده در این دو سویه نشان داد که این میزان در سویه بیان کننده پروتئین gst-n-osmti-1b به دلیل حذف انتهای کربوکسی که موجب کاهش ظرفیت جذب فلز می شود، کمتر می باشد. برای بررسی قابلیت اتصال پروتئین gst-n-osmti-1b به کادمیوم و نیکل در شرایط درون سلولی از واکنش پروتئین های موتاسیون یافته تولید شده در محیط حاوی فلز و بدون فلز با معرف المن استفاده شد. نتایج نشان داد که سرعت اولیه واکنش معرف المن با پروتئین در فرم بدون فلز بیشتر از پروتئین های حاوی کادمیوم و نیکل بود که این موضوع بیانگر جذب این دو فلز توسط پروتئین می باشد ولی نسبت به پروتئین gst-osmti-1b این واکنش از سرعت کمتری برخوردار است که علت آن کمتر بودن گروه های تیول آزاد آن می باشد. برای بررسی واکنش المن با پروتئین هایی که به صورت مستقیم در معرض فلز قرار گرفته بودند، ابتدا فرم عاری از فلز (آپو پروتئین) آنها با استفاده از روش اسیدی کردن تولید و سپس در معرض فلزات کادمیوم و نیکل قرار گرفتند که نتایج بدست آمده در شرایط درون سلولی را تائید کردند. همچنین بررسی تغییر در الگوی جذب نور پروتئین موتاسیون یافته نتایج جذب کادمیوم و نیکل را توسط این پروتئین تائید کرد. به طور کلی نتایج بدست آمده، فعالیت پروتئین موتاسیون یافته را در جذب فلز حتی بدون انتهایی کربوکسی تأیید می کند که این موضوع بیانگر قابلیت اتصال انتهای آمینو به طور مستقل از انتهای کربوکسی به فلز می باشد.
مریم داودی محمدرضا سبزعلیان
تولید بذر از طریق خودگشنی به عنوان مهمترین سیستم تولید مثلی در تولید و حفظ ژنوتیپ گیاهان بخصوص در فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) که برای احداث چمن و تولید علوفه استفاده می شود کاربرد اصلاحی دارد. این گیاه با قارچ اندوفایت neotyphodium coenophiallum همزیستی دارد. این همزیستی موجب بالا رفتن عملکرد علوفه و بذر در گیاه می گردد و گیاه را در برابر آفات و بیماری ها حفاظت می کند. تغییر در ژنوتیپ گیاه به دلیل دگرگشنی می تواند درکاهش میزان اثر قارچ های اندوفایت تاثیر بسزایی داشته باشد. این آزمایش به منظور بررسی میزان خودگشنی و دگرگشنی در ژنوتیپ های مختلف فسکیوی بلند و تاثیر قارچ اندوفایت در میزان خودگشنی و دگرگشنی انجام شد. مواد ژنتیکی این آزمایش شامل 11 ژنوتیپ خارجی به همراه 6 ژنوتیپ جمع آوری شده از ایران بودند که در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با سه تکرار کشت گردیدند. در زمان خوشه دهی و قبل از گلدهی به تعداد نه خوشه از هر ژنوتیپ توسط پاکت کاغذی پوشانده شد و خودگشنی اجباری صورت گرفت و سایر خوشه های گیاه برای انجام آزاد گرده افشانی بررسی گردیدند. صفات طول پدانکل، سطح برگ پرچم، قطر بوته، ارتفاع بوته، تعدادخوشه، وزن تر، سبزینگی برگ پرچم، درصد دانه گرده زنده، تعداد بذر در خوشه خودگشن، تعداد بذر در خوشه دگرگشن، درصد خودگشنی، وزن 100 دانه خودگشن، وزن 100 دانه دگرگشن، نسبت وزن دانه در خوشه خودگشن به دگر گشن مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن و تعداد بذر در خوشه دگرگشن دارای ضرایب تنوع ژنتیکی بالایی بودند که نشان می دهد این صفات کمتر تحت تاثیر محیط قرار می گیرند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که در بین ژنوتیپ های مطالعه شده، دو ژنوتیپ خارجی jaguar2 و silverado و ژنوتیپ ایرانی سُه دارای درصد خودگشنی به ترتیب 66/16%، 58/1% و 58/93% بودند. ژنوتیپmonarch هم دارای بیشترین درصد تولید بذر دگرگشن بود. این نتایج نشان می دهد که امکان تولید بذر خودگشن و احتمالاً تولید لاین خالص در ژنوتیپ های فسکیوی ایرانی و خارجی وجود دارد. تجزیه به عامل ها نشان داد که 85% از تغییرات موجود در صفات را 2 فاکتور اول توجیه می کنند. عامل اول 80 در صد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد که صفات تعداد بذر در خوشه خودگشن، درصد خودگشنی، وزن بذر 100دانه خودگشن و نسبت وزن دانه خودگشن به دگرگشن در خوشه بیشترین تغییرات را در این فاکتور توجیه نمودند. لذا این عامل تحت عنوان عامل مخزن بذرخودگشن نامیده شد. عامل دوم 5 درصد از واریانس را توجیه نمودکه در ضرایب عامل دوم، قطر بوته، وزن تروارتفاع بوته بیشترین نقش را داشت که عامل دوم به نام عامل عملکرد نامگذاری شد. به منظور بررسی تاثیر قارچ اندوفایت (neotyphodium coenophialum) در میزان خودگشنی و دگرگشنی از دو ژنوتیپ حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت استفاده گردید و ارزیابی داده ها با استفاده از آزمایش فاکتوریل 2*2 صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد اثر اندوفایت بر اکثر صفات معنی دار است و همچنین نتایج تجزیه واریا نس نشان داد اثر متقابل ژنوتیپ و اندوفایت در صفات وزن تر گیاه، سبزینگی برگ پرچم، تعداد بذر در خوشه دگرگشن و درصد خودگشنی معنی دار است که این اختلاف نشان می دهد اثر اندوفایت در ژنوتیپ های مختلف متفاوت می باشد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها حاکی از افزایش میزان خودگشنی و دگرگشنی در حضور قارچ اندوفایت بود. این نتایج احتمالاً به علت تغییرات هورمونی ناشی از حضور قارچ اندوفایت در گیاه است که باعث افزایش عملکرد علوفه و بذر در گیاه می شود
زهرا زندی آتشبار محمدرضا سبزعلیان
گلرنگ زراعی(carthamus tinctorius l.) از اولین گیاهانی است که در خاور نزدیک، هند، چین و ژاپن کشت می شده و احتمالاً در شمال شرقی هند و خاورمیانه اهلی شده است. این گیاه در کشور ایران نیز از دیرباز به صورت زراعت فرعی و با هدف تهیه رنگ از گل های آن کشت می شده است. کشت این گیاه به دلیل دارا بودن اسید چرب غیر اشباع و ضروری لینیولئیک، کیفیت تغذیه ای بالای آن که در برخی ارقام در حد روغن زیتون می باشد، مصارف دارویی قابل ملاحظه و سازگاری بسیار بالا برای رشد در اقلیم خشک و نیمه خشک ایران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.هدف اصلی اصلاح گران گلرنگ تولید و معرفی ارقامی با عملکرد بالا می باشد. با توجه به بررسی های مختلف عملکرد دانه در گلرنگ از طریق ژنتیکی و محیطی تحت تأثیر تعداد غوزه در بوته، تعداد دانه در غوزه، قطر غوزه و وزن صددانه قرار می گیرد. این پژوهش در سال 1391-1392 با هدف بررسی ژنتیک قطر غوزه به عنوان جزء عملکرد گلرنگ و همبستگی آن با میزان عصاره دارویی در گلرنگ انجام گرفت. بدین منظور دو ژنوتیپ اخذ شده از بانک ژن آمریکا که از نظر صفت قطر غوزه تفاوت زیادی داشتند به عنوان والدین شرکت کننده در تلاقی انتخاب شدند. یکی از والدینpi53بود که ژنوتیپی پاکوتاه، زودرس و خارداربا غوزه هایی بسیار کوچک با میانگین 6/19 میلیمتر بوده وگلبرگ های زرد رنگی داشت. ژنوتیپ دیگر، با نام piglپا بلند و خارداربوده و دارای غوزه های بسیار بزرگ با میانگین 38 میلیمتر و گلبرگ های قرمز بود. پس از انجام تلاقی های مستقیم و معکوس، به منظور استحصال بذر f2و بررسی صفات در نسل f1 بذور هیبرید کشت و گیاهان حاصل خودگشن شدند. بذور f2 کشت شده و صفات قطر غوزه و سایر اجزاء عملکرد روی آن ها اندازه گیری شد. بر اساس نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس صفات، ارتفاع بوته، قطر غوزه، تعداد ساقه جانبی در بوته و تعداد دانه در غوزه در نتاج f2 وراثت پذیری عمومی بالایی داشتند. وراثت پذیری عمومی این صفات به ترتیب 92، 91، 88 و 3/73 درصد برآورد شد.نتایج همبستگی بین صفات نشان داد که با افزایش قطر غوزه، مقدار رنگدانه های موجود در گلبرگ و تعداد بذر در غوزه افزایش می یابد و رنگ گلبرگ قرمز غالبیت دارد.با استفاده از واریانس ژنوتیپی نتاج f2 وفنوتیپی والدین، مشخص شد که احتمالاً یک جفت ژن کنترل کننده صفت قطر غوزه می باشد. استفاده از این ژن ممکن است در برنامه های اصلاحی آینده، افزایش عملکرد را در پی داشته باشد.
سکینه مهرانی الیاس مرتضوی
در این پژوهش به منظور دستیابی به برنج تراریخته فاقد ژن نشانگر انتخابی ، ساخت پلاسمید بیانیpabrii-mtld حامل ژن مانیتول-1-فسفات دهیدروژناز (mtld) و فاقد ژن مارکر انتخابی در گیاه با پلاسمیدهایpcabmldii و ptra132 برای بهره گیری از آن در روش تراریزش توام( ( co-transformation با پلاسمید دارای ژن مقاومت به هیگرومایسین به عنوان نشانگر انتخابی در گیاه انجام شد. در روش تراریزش توام ژن مورد نظر و ژن نشانگر بر روی ناقل های پلاسمیدی متفاوتی واقع شده و به عنوان قطعات ناپیوسته به ژنوم معرفی می شوند. ژن مورد نظر و ژن نشانگر در طی تفکیک و نوترکیبی که در طول تولید مثل جنسی رخ می دهد از هم جدا می شوند .برش آنزیمی پلاسمید pcabmtldii با آنزیم های برشی ecori و bamhiمنجر به ایجاد قطعه 8/1 کیلوبازی گردید که شامل تمام ناحیه کدکننده ژن ساختاری mtld و توالی ترمیناتوری نوپالین سنتتاز و بدون توالی پیشبر بود. در ادامه، این قطعه 8/1کیلو بازی در جایگاه ecori وbamhi پلاسمید تغییریافته ptra132 وارد شد که در آن ناحیه کدکننده هیگرومایسین فسفوترانسفراز و توالی ترمیناتوری نوپالین سنتتاز حذف شده بود. در پلاسمید نوترکیب حاصل موسوم به pabrii-mtld، ژن mtld که با ساخت و تجمع مانیتول در سیتوپلاسم سلول باعث افزایش تحمل تنش های شوری و خشکی می گردد، توسط پیشبر 35s ویروس موزائیک کلم موجود در پلاسمید ptra132 هدایت می شود . صحت ساخت ناقل های پلاسمیدی نوترکیب حاوی ژن مانیتول- 1- فسفات دهیدروژناژ با استفاده از آنالیز هضم dna و با استفاد از آنزیم های برشی bamhi ، ecori ،hindiii وpsti ونیز آنالیز واکنش زنجیره ای پلیمراز مورد تأیید قرار گرفت. درادامه، پلاسمیدهای pabrimtld و ptra132 (حامل ژن hph) به کالوس های جنین زایی که از بذور رسیده منشا گرفته ودارای توان تقسیم سلولی وباززای بالایی بودند ، به روش ریزپرتابه معرفی شدند. سلول های تراریخته احتمالی از بافت های بمباران شده پس از 3 دوره گزینش(به فاصله 21-14 روز) در محیط کالوس زای n6 حاوی 50 میلی گرم در لیتر هیگرومایسین b شناسایی شدند. نهایتا کالوس های مقاوم به هیگرومایسین در محیط باززای ms حاوی50 میلی گرم در لیتر هیگرومایسین b باززا شدند. در این پژوهش چند گیاه برنج تراریخته که حامل هردو ژن mtld و ژن مارکر( (hphبودند به دست آمد و ادغام هردو ژن در این گیاهان برنج به روش آنالیز زنجیره ای پلیمراز تأیید شد.
سهیلا اسپنانی محمد مهدی مجیدی
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر خویش¬آمیزی اجباری بر خصوصیات مورفولوژیک و زراعی در دو گونه علوفه¬ای علف باغ (dactylis glomerata) و علف پشمکی (bromus inermis) در سال زراعی 92¬-¬91 انجام شد. طی سال¬های گذشته تعداد 25 رقم از دو گونه علف باغ و علف پشمکی مستقر شده بودند. در سال 1391 تعدادی بوته از هر جمعیت انتخاب شد، و در هر بوته نیمی از خوشه¬ها خودگشن و به نیم دیگر اجازه آزادگرده¬افشانی داده شد. بذور خودگشن (1s) و آزادگرده افشان (op) حاصله به همراه والدین (0s) مواد ژنتیکی این آزمایش را تشکیل دادند. برای هر گونه، پژوهش به صورت آزمایش اسپلیت¬پلات در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. جمعیت¬های خودگشن، آزادگرده¬افشان و والدینی به عنوان فاکتور اصلی و 25 ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بالاترین تنوع فنوتیپی برای اکثر صفات در علف باغ و علف پشمکی در جمعیت خودگشن مشاهده شد که حاکی از تنوع بالا در این جمعیت است. مقایسه میانگین صفات بین سه جمعیت مورد مطالعه در علف باغ نشان داد در جمعیت خودگشن عملکرد علوفه خشک چین اول و دوم کاهش معنی¬داری (44، 20 درصد) نسبت به والدین داشت. جمعیت آزادگرده¬افشان نیز تفاوت معنی¬داری با جمعیت والدین از نظر این صفات داشت. در گیاه علف پشمکی اکثر صفات در جمعیت خودگشن و والدینی اختلاف معنی¬داری با هم نشان ندادند. در این گیاه جمعیت خودگشن زودرس¬تر از والدین بود و کاهش معنی¬داری نیز از نظر ارتفاع نسبت به جمعیت والدینی نشان داد. بیشترین مقدار واریانس ژنتیکی در جمعیت آزادگرده¬افشان و خودگشن علف باغ به ترتیب مربوط به صفت عملکرد علوفه¬ترچین اول و دوم بود. در جمعیت¬های خودگشن و آزادگرده¬افشان علف پشمکی نیز بیشترین مقدار واریانس ژنتیکی متعلق به عملکرد علوفه¬تر چین اول بود. واریانس ژنتیکی و واریانس محیطی برای اکثر صفات در هر دو گونه در جمعیت خودگشن بیشتر از جمعیت آزادگرده¬افشان بود. وراثت¬پذیری عملکرد علوفه خشک برای جمعیت خودگشن و آزادگرده¬افشان در گیاه علف باغ به ترتیب 6 (عمومی) و 22 (خصوصی) درصد و وراثت¬پذیری خصوصی به روش والد¬-¬نتاج 17 و 28 درصد برآورد گردید. وراثت¬پذیری عملکرد علوفه خشک برای جمعیت خودگشن و آزادگرده¬افشان در گیاه علف پشمکی به ترتیب 68/14 (عمومی) و 33 (خصوصی) درصدو وراثت¬پذیری خصوصی به روش والد¬-¬نتاج 3 و 28 درصد برآورد گردید. بر اساس نتایج قابلیت ترکیب¬پذیری در جمعیت آزادگرده¬افشان در گیاه علف باغ مشخص شد که در صفت عملکرد علوفه خشک ژنوتیپ¬های 9، 5،24 و 6 بالاترین مقادیر را نشان داد. در گیاه علف پشمکی نیز برای این صفت ژنوتیپ-های 6، 1 و 20 ترکیب¬پذیری بیشتری داشتند. نتایج نشان داد که به نظر می¬رسد، آزمون نتاج خودگشن و آزادگرده¬افشان از کارایی کافی برای انتخاب والدین در هر دوگونه برخوردار است. با توجه به تولید گیاهچه¬هایی با قابلیت بقا وعملکرد مطلوب گیاهان در هر دو گونه مورد بررسی احتمال ایجاد اینبرد لاین برای انجام مطالعات اصلاحی امکان¬پذیر است.
احسان عطایی محمد رضا سبزعلیان
خانواده چتریان apiaceae(umbeliferae) دارای 300 تا 455 جنس و 3000 تا 3750 گونه می باشد. این خانواده دارای تعدادی از گیاهان زراعی- دارویی می باشدکه انسان از آنها به صورت روزمره به عنوان سبزیجات و یا از عصاره ی آنها به عنوان نوشیدنی استفاده می کند. عرصه رویش اکثر جنس های این تیره مناطق مدیترانه ای، ترکیه، ایران و ترکمنستان است و این مناطق را خاستگاه اولیه این گیاهان می دانند. از شاخص ترین این گیاهان می توان به هفت گونه ی رازیانه با نام علمیfoeniculum vulgare m ، شوید با نام علمیanethum graveolens l. ، زیره سبز با نام علمیcuminum cyminum ، هویج فرنگی با نام علمیdaucus carota ، هویج ایرانی(زردک) با نام علمی pastinaca sativa ،گشنیز با نام علمیcoriandrum sativum l. و جعفری با نام علمیpetroselinum crispum اشاره کرد. این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درون گونه ای و بین جنس های نام برده به وسیله بررسی برخی صفات مورفوفنولوژیک در راستای تعیین روابط خویشاوندی آنها و همچنین ارزیابی سیستم زادآوری این گیاهان از نظر میزان خودگشنی و دگرگشنی، در قالب طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که گونه های مورد مطالعه از نظر اکثر صفات مورد بررسی هم پوشانی اندکی دارند. بازه تغییرات توده های مورد مطالعه از نظر شاخص توان خودگشنی بیانگر این موضوع بود که هفت گونه مورد مطالعه از لحاظ نوع سیستم زادآوری در سه گروه خودگشن، دگر گشن و حد واسط قرار می گیرند به نحوی که گونه زیره سبز با شاخص توان خودگشنی 16/69 درصد تنها گونه خودگشن و دو گونه گشنیز و جعفری با 21/43 و 46/32 درصد خودگشنی دو گونه حد واسط بودند. شاخص توان خودگشنی برای گونه های رازیانه، شوید و هویج به ترتیب 87/8 ، 85/11 و 92/16 درصد بود که نشان دهنده دگرگشن بودن این سه گونه می باشد. نتایج تجزیه خوشه ای بر اساس 13 صفت مورد مطالعه نشان داد که 28 ژنوتیپ این پژوهش در هفت گروه تقسیم شدند. از هفت گونه موجود شش گونه به طور کامل از هم جدا شدند و تنها گونه های هویج و زردک در یک گروه قرار گرفتند. همچنین نه توده رازیانه به دو گروه زودرس و دیر رس تفکیک شدند. نتایج آزمون f بیل برای گروه های حاصل از تجزیه خوشه ای بیانگر این موضوع بود که در مجموع صفات طول و عرض دانه، نسبت ارتفاع به تعداد شاخه فرعی، ارتفاع، تعداد شاخه فرعی، تعداد روز تا 50% گلدهی و تعداد روز تا 50% میوه دهی بیشترین نقش را در تفکیک گروه ها داشتند. بای پلات حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی نیز گروه بندی بر اساس تجزیه خوشه ای را تایید کرد. تجزیه تابع تشخیص برای تمام گونه ها نشان داد که تمام گونه ها به غیر از زردک و هویج از یکدیگر متمایز هستند و صفات طول و عرض دانه بیشترین نقش را در تفکیک گونه های یک ساله و دو ساله از یکدیگر داشتند. تجزیه تابع تشخیص برای گیاهان با عادت رشدی یک ساله و دو ساله به صورت مجزا، تمایز گونه های موجود در هر گروه را بهتر نشان داد. برای گونه های یک ساله، صفات عرض دانه، طول دانه و درصد اسانس بیشترین نقش را در تفکیک گونه ها داشتند و برای گونه های دو ساله صفات وزن هزار دانه و عرض دانه بیشترین تاثیر را داشتند. دو گونه شوید و هویج بیشترین فاصله را نسبت به هم داشتند و گونه های زردک و هویج بیشترین شباهت را در بین تمام گونه ها دارا بودند. در بین گیاهان با عادت رشدی یک ساله شوید و گشنیز نزدیکترین گونه ها به یکدیگر بودند و دو گونه رازیانه و شوید بیشترین فاصله را نسبت به یکدیگر داشتند. در بین گونه های دو ساله جعفری با زردک فاصله کمتری نسبت به گونه هویج داشت.
آزاده شیبانی راد آقافخر میرلوحی
چکیده: گندم های پوشینه دار از قدیمی ترین گونه های اهلی شده از جنس triticum می باشند که منبع ژنتیکی ارزشمندی به شمار می آیند. در سال های اخیر چند نمونه گندم پوشینه دار، از نواحی مرکزی ایران جمع آوری شده اند که بر اساس خصوصیات مورفولوژیک و گزارشات قبلی، فرض بر spelt بودن این نمونه ها بوده است. اما آزمایشات سیتوژنتیک، تتراپلویید بودن آنها را نشان داده لذا بررسی ژنوم و قرابت این گندم ها با گندم های دیگر ضروری به نظر می رسید. بدین منظور، چندین تلاقی بین این گمدم هت و گندم هایی با سطوح پلوییدی مختلف انجام گردید. بررسی تلاقی پذیری دو نمونه گندم پوشینه دار زرنه و جونقان با سه رقم گندم دوروم نشان داد که تلاقی پذیری جونقان با تمامی گندم های مورد آزمایش نسبت به زرنه بیشتر بود. رقم آریا بیشترین تولید بذر را در مقایسه با سایرین داشت. مشاهدات میکروسکوپی در مرحله متافاز میوزی هیبرید های 1f حاصل از تلاقی های آریا×زرنه، آریا× جونقان، شوا×زرنه و شوا×جونقان مشخص نمود که ژنوم زرنه و جونقان aabb می باشد. در هیبرید هایی که از زرنه به عنوان والد پدری استفاده شده بود ناهنجاری های بیشتری مشاهده گردید. بررسی رفتار میوزی هیبرید ها بیانگر نزدیکی ژنتیکی بیشتر رقم آریا با زرنه و جوقان است که این امر با میزان بیشتر بذر به دست آمده از تلاقی ها تطابق داشت. در حالی که رقم شوا ناهنجاری های بیشتری در ترکیب با زرنه و خصوصا در ترکیب با جونقان نشان داد. در مرحله بعد سهم ژنوم والدی در جمعیت های 2f حاصل از تلاقی های کرخه×زرنه، کرخه×جونقان، قدس ×زرنه و تتراusa×زرنه با استفاده از نشانگر issr تعیین گردید. آزمون کای اسکوئر جهت بررسی وجود نسبت 1:1 در نتاج 2f هر جمعیت مورد استفاده قرار گرفت. نتایج انحراف تفرق معناداری در جمعیت قدس×زرنه وکرخه×زرنه نشان دادند. از عوامل ایجاد کننده انحراف در این جمعیت می توان به وجود ناهنجاری های میوزی، وجود عوامل کشنده گرده و اثر متقابل هسته و سیتوپلاسم اشاره کرد.
مرضیه افضلی عبدالمجید رضایی
چکیده این مطالعه به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی خصوصیات زراعی در 16 رقم کنجد در سال زراعی 87-1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین ارقام مورد بررسی از نظر کلیه صفات مورد ارزیابی از جمله تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه درکپسول و وزن هزار دانه و همچنین عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح تفاوت معنی¬دار وجود داشت. برای کلیه صفات ضرایب تنوع فنوتیپی بزرگتر از ضرایب تنوع ژنتیکی بودند و در اکثر موارد این دو نوع ضریب تنوع اختلاف کمی با هم داشتند. بیشترین ضریب تنوع مربوط به تعداد انشعاب در بوته وکمترین آن مربوط به تعداد روز تا گلدهی بود. همچنین وراثت¬پذیری عمومی نسبتاً بالایی برای کلیه صفات مشاهده شد. صفات تعداد روز تا گلدهی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت همبستگی بالایی را با عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح نشان دادند. براساس نتایج حاصل از رگرسیون مرحله¬ای برای عملکرد دانه در بوته، سه صفت تعدادکپسول در بوته، وزن هزار دانه و تعداد دانه در کپسول به ترتیب دارای اهمیت بودند ودر مجموع 79 درصد از تغییرات آن را توجیه نمودند. برای عملکرد دانه در واحد سطح نیز سه صفت تعداد کپسول در بوته، وزن هزار دانه و تعداد دانه در کپسول به ترتیب مهمترین عوامل موثر در ایجاد تنوع بودند ودر مجموع 75 درصد از تغییرات آن را توجیه نمودند. نتایج تجزیه مسیر نیز نشان داد که وزن هزار دانه بیشترین اثر ژنتیکی مستقیم و مثبت را بر عملکرد دانه در بوته و عملکرد دانه در واحد سطح داشت. به طورکلی نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که برای کلیه صفات مورد مطالعه تنوع ژنتیکی بالایی بین ارقام وجود داشت و انتخاب برای بهبود آنها می¬تواند موثر واقع شود. در برنامه¬های به¬نژادی کنجد نیز برای دستیابی به عملکرد بالا و مطلوب می¬توان سه صفت تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و وزن دانه را به ترتیب اهمیت به عنوان معیار های انتخاب در نظر گرفت و یا آنها را در یک شاخص انتخاب ادغام نمود.
سمانه سیاپوش آذر شاهپیری
لایه آلرون لایه ای نازک در بذر غلات می باشد که در جوانه زنی بذر نقش کلیدی دارد. امکان جداسازی لایه آلرون بذر جو از سایر بافت های بذر و هم چنین کشت آن در بافر مناسب، باعث شده است تا محققان آن را به عنوان سیستم مدل برای مطالعه سیگنال های گیاهی در سطح مولکولی استفاده کنند.تا به حال به کمک این سیستم، میزان سنتز و فعالیت آنزیم ها و پروتئین های مختلف در رشد و جوانه زنی بذر مورد ارزیابی قرار گرفه اند. از جمله ی این مطالعات بررسی اثرهورمون ga بر تولید و ترشح آنزیم آلفاآمیلاز به عنوان مهمترین آنزیم در هیدرولیزآندوسپرم نشاسته ای می باشد. اما تاکنون در مورد نقش هورمون اتیلن بر روی چگونگی سنتز و ترشح آنزیم های آلفاآمیلاز و لیمیت دکستریناز که هر دو در لایه آلرون و در پاسخ به هورمون ga، تولید می شوند اشاره ای نشده است. در این مطالعه سعی شد تا نقش هورمون گیاهی اتیلن بر روی سنتز و ترشح پروتئین-های القا شده با هورمون جیبرلیک اسید از لایه آلرون مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور لایه آلرون به مدت 24 ساعت با هورمون ga درغلظت 5 میلی مولار انکوبه شد. سپس، بدون تعویض بافر در حضور ga هورمون اتفن به غلظت های مختلف 0، 1/0، 1، 10، 100، 250، 500، 1000، 2000 5000 و 10000 ppm اضافه شد. پروتئین محلول از لایه آلرون استخراج و بر روی ژل sds-page الکتروفورز شد. همچنین، بافر کشت مربوط به هر تیمار جمع آوری و پروتئین های آن با استفاده از رسوب دهی تغلیظ شد و بر روی ژل sds-page الکتروفورز شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت اتفن تا 10000 ppm، میزان پروتئین کل باقی مانده در لایه آلرون کم شده و از طرف دیگر مقدار پروتئین های خارج شده از لایه آلرون به طور قابل توجهی افزایش یافته است. برای بررسی تغیرات کمی، میزان پروتئین های محلول به روش برد فور تعیین غلظت شد. به منظور تعیین اثر هورمون اتفن بر روی سنتز و ترشح آنزیم آلفاآمیلاز به کمک آنتی بادی های مربوط به هر آنزیم از تست وسترن بلات استفاده شد . این آزمایش نشان داد میزان آزاد سازی هر دو آنزیم با افزایش غلظت اتفن اعمال شده بیشتر می شود. با توجه به تاثیر اتفن بر روی افزایش فعالیت زایلاناز که در تحقیقات قبلی به اثبات رسیده است، آزادساری پروتئین ها در اثر اتفن را می توان ناشی از اثر هورمون اتیلن بر ساختمان دیواره سلولی سلول های لایه آلرون دانست. تاثیر القایی اتفن در آزاد سازی پروتئین ها در مورد آنزیم ld نیز مشاهده شد. بطوریکه با وجود اینکه خروج این آنزیم از آلرون های تیمار شده با ga بعد از 24 ساعت مشاهده نشد و معمولا خروج این آنزیم تا 72 ساعت تیمار با ga به تاخیر می افتد با حضور اتفن در بافر خروج آن نیز القا می گردد.
عباس صالحی آقافخر میرلوحی
در گیاهان، خودناسازگاری مانع تولید بذر خودگشن می شود. عدم تولید بذر خودگشن امکان تولید ژنوتیپ های خالص را غیرممکن می کند و مانع از انجام برخی روش های اصلاحی می شود. چچم (lolium pernene) چندساله، یکی از علف های پرکاربرد در مناطق معتدله است. حضور قارچ های اندوفایت باعث عملکرد بالا در گیاه میزبان می گردد. با توجه به آثار گسترده ای که قارچ بر گیاه میزبان دارد این مطالعه به منظور بررسی اثر حضور قارچ اندوفایت، در تولید بذر خودگشن و برخی دیگر از صفات گیاه چچم انجام شد. این پژوهش، در دو سال 1393-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان (چاه اناری) اجرا گردید. مواد ژنتیکی این مطالعه، 64 کلون، شامل 32 کلون حاوی اندوفایت و 32 کلون عاری از اندوفایت بود که از مناطق مختلف کشور، بخصوص شمال و شمال شرق جمع آوری شده بودند. آزمایش بر اساس طرح بلوک کاملاً تصادفی و به صورت آشیانه ای با دو تکرار در مهر ماه 1391 کشت گردید. صفات مورفولوژیک و زراعی طی یک دوره رشد دو ساله ارزیابی و ثبت گردیدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در صفات وزن خشک، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه حاصل از هر بوته در شرایط حضور و عدم حضور قارچ اندوفایت در سال اول تفاوت معنی دار وجود داشته است. در سال دوم تفاوت بین گیاهان همزیست و عاری از اندوفایت برای صفات وزن خشک، تعداد بذر دگرگشن و تعداد پنجه معنی دار بوده و برای صفات ارتفاع، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، نسبت خودگشنی و وزن هزار دانه تفاوت معنی داری وجود نداشت. همچنین در صفات ارتفاع، وزن خشک، وزن کل بذر، تعداد بذر خودگشن، تعداد بذر دگرگشن، نسبت خودگشنی و تعداد پنجه هر بوته بین ژنوتیپ های حاوی اندوفایت و بدون اندوفایت، در سال اول و دوم ارزیابی تفاوت معنی دار وجود داشت. در ارزیابی سال اول صفت وزن کل بذر بیشترین ضریب تغییرات ژنتیکی ( 22/1) را در شرایط حضور اندوفایت داشت، درحالی که در شرایط بدون حضور اندوفایت این صفت ضریب تغییرات کمتری (84/0) داشت و در این شرایط تعداد بذر خودگشن دارای تغییرات بیشتری (75/1) بود. در سال دوم ارزیابی دو صفت وزن کل بذر و تعداد بذر خودگشن در حالت حضور و عدم حضور اندوفایت دارای بیشترین تغییرات بودند. در تجزیه خوشه ای سال اول ژنوتیپ های همزیست با اندوفایت از ژنوتیپ های غیر همزیست با اندوفایت جدا نشدند. ولی هریک از زیر گروه ها شامل ژنوتیپ های عاری و حاوی اندوفایت بودند که به طور نسبی تفکیک شده بودند. دندروگرام حاصل سال دوم نیز مجدداً 6 گروه مجزا را مشخص نمود. تجزیه به عامل ها نشان داد 3 عامل تنوع موجود در بین صفات را به میزان بیش از 58 درصد توجیه نمودند. عامل اول 75/24 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل خودگشنی نامیده شد. عامل دوم 17/19 درصد از واریانس را توجیه نمود که به نام عامل عملکرد ماده خشک نام گذاری شد. عامل سوم 53/14 درصد از واریانس بین صفات را به خود اختصاص داد و این عامل ذخیره ماده خشک نامیده شد. در سال دوم سه عامل اول در مجموع 55 درصد از تنوع موجود بین صفات را توجیه نمودند.اندوفایت تولید بذر خودگشن و دگرگشن را در چچم های ایرانی افزایش داد. تنوع موجود بین جمعیت های چچم ایرانی به ویژه از نظر تولید بذر خودگشن امکان اصلاح این گیاه برای شرایط اقلیمی ایران را خواهد داد.
سمیه امیری آقافخر میرلوحی
کلماتیس اصفهانی از جنس کلماتیس، طایفه کلماتیده و تیره آلاله گیاهی چندساله، دارویی، زینتی و علوفه ای است. منشأ اصلی این گیاه ایران و ترکیه می باشد. یکی از مزایای آن گیاه کلماتیس، بومی بودن و سازگاری بسیار زیاد آن به تنش¬های محیطی است. خشکسالی و تنش حاصل از آن یکی از مهم¬ترین و رایج¬ترین تنش¬های محیطی است که تولیدات کشاورزی را در کشور و خصوصا منطقه اصفهان با محدودیت روبرو می¬سازد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تنش خشکی متوسط و شدید بر خصوصیات ریختی و بیوشیمیایی و ارتباط آن با تحمل به خشکی در گیاه کلماتیس در مزرعه انجام شد. جمعیت گیاهی که منشا آن سمیرم بود در سال زراعی (1392-1391) در سه سطح تنش خشکی (شاهد، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید) در مزرعه باغ¬ اناری واقع در دانشگاه صنعتی اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اعمال تیمارها، نتایج نشان داد که تنش رطوبتی تأثیر معنی¬داری روی اکثر صفات داشت. اثر تنش خشکی بر وزن خشک معنی¬دار بود به¬گونه¬ای که کاهش وزن از شاهد به تنش خشکی متوسط و شدید به ترتیب 36/21و 87/28 درصد بود. با این حال تنش رطوبتی نسبت به حالت شاهد میزان کاروتنوئید، کلروفیل a، پرولین، درصد اسانس و فعالیت آنزیم پراکسیداز را به طور معنی¬دار افزایش داد. در این مطالعه کمترین مقدار درصد اسانس برگ¬ها در سطح تنش شدید (0/29) و بیشترین مقدار آن در سطح تنش متوسط (0/65) مشاهده شد. سطح متوسط تنش باعث افزایش درصد اسانس گردید اما سطح بالای تنش باعث کاهش درصد اسانس شد. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک مورد بررسی در هر سه شرایط تنش رطوبتی دارای دامنه تغییرات وسیعی بودند که احتمالاً نشان دهنده تنوع توأم حاصل از تغییرات ژنتیکی بوته¬ها و تأثیر تنش خشکی در این صفات می¬باشد. نتایج تجزیه و تحلیل تولید بذور حاصل ازخودگشنی نشان داد که احتمالاً ماهیت گیاه کلماتیس خودگرده ¬افشانی با امکان درصد بالایی از دگرگرده افشانی می¬باشد. بنابراین تولید لاین خالص و انجام سایر مطالعات ژنتیکی در این گیاه امکان¬پذیر است. علاوه بر پژوهش¬های انجام شده با توجه به دوره گل¬دهی طولانی، گل¬آذین بزرگ و مقاومت به ریزش دانه در این گیاه، احتمالا می¬توان این گیاه را جهت زیبا سازی فضای سبز مورد توجه قرار داد.
فاطمه احمدی آقافخر میرلوحی
دانه های روغنی ازمحصولات با ارزش کشاورزی و ماده اولیه صنایع روغن¬کشی محسوب می¬شوند. کشور ما جزء کشورهای واردکننده روغن می¬باشد و برای رفع این کمبود باید کارهای اصلاحی بیشتری صورت گیرد. راه حل دیگر معرفی گیاهان دانه روغنی جدید با خصوصیت سازگاری به شرایط ایران می¬باشد. نوروزک (salvia leriifolia benth.) گیاهی پایا از تیره نعناع و بومی استان¬های خراسان، سمنان و قسمتی از افغانستان است. هدف این پژوهش مقایسه سه تاریخ کاشت نیمه اول و دوم فروردین و نیمه اول اردیبهشت در شرایط اقلیمی اصفهان، بررسی تنوع، سازگاری، میزان عملکرد اقتصادی، کیفیت و کمیت روغن گیاه و بررسی صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه نوروزک بود. این مطالعه بر روی یک توده بذر جمع آوری شده از خراسان جنوبی در سال های 1391-1393صورت گرفت. صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک از جمله تعداد برگ در بوته، ارتفاع بوته، تعداد شاخه گل دهنده، تعداد و وزن بذر در هر بوته در شرایط خودگشن و دگرگشن، ارتفاع شاخه گل دهنده، درصد اسانس، کمیت و کیفیت روغن و میزان ترکیبات فنولیک بررسی گردید و اطلاعات مربوط به تمام بوته ها برداشت شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاریخ کاشت در بین صفات مورفولوژیک تنها بر روی تعداد شاخه گل دهنده، ارتفاع شاخه گل دهنده ، نسبت خودگشنی و قطر تاج پوش تاثیر معنی دار داشته است و از میان صفات فیزیولوژیک بر روی صفات سبزینگی، کاروتنوئید، درصد روغن و درصد اسانس برگ تاثیر معنی داری داشت. روغن دانه گیاه با حدود 28 درصد حاوی بیش از 70 درصد اسیدهای چرب اولئیک و لینولئیک بود که احتمالا قابلیت استفاده خوراکی را خواهد داشت. با توجه به اینکه در این پژوهش میزان بذر تولید شده در شرایط خودگرده افشانی نسبت به شرایط دگر گرده افشانی، به ازای تعداد شاخه گل دهنده برابر، کمتر می باشد، این گیاه احتمالا دگرگرده افشان است که البته دگرگرده افشان اجباری نیست و دارای درصد کمتری خودگرده افشانی نیز هست. با توجه به تمامی صفات، احتمالا تاریخ کاشت دوم (نیمه دوم فروردین) برای کشت این گیاه در اصفهان قابل توصیه است.
ُسیاره ایرانی محمد مهدی مجیدی
این پژوهش طی سه مطالعه جداگانه انجام شد. خانواده های ناتنی پلی کراس و آزاد گرده افشان در برنامه های اصلاح نباتات به منظور برآورد اطلاعات ژنتیک کمی، روش های متداول و با کارایی بالا هستند. در مطالعه اول 30 خانواده ناتنی اسپرس (16 پلی کراس و 14 آزاد گرده افشان) در دو سال تحت شرایط بدون تنش و تنش خشکی (آبیاری پس از تخلیه 40 و 80 درصد رطوبت قابل استفاده خاک) از نظر صفات مورفولوژیک، زراعی و فیزیولوژیک مورد ارزیابی قرارگرفتند. مواد گیاهی کلونی با ژنوتیپ های یکسان در برنامه های اصلاحی به منظور برآورد دقیق اثر محیط، اثر متقابل ژنوتیپ × محیط و تخمین پارامترهای ژنتیکی استفاده می شود. در مطالعه دوم، به منظور بررسی تنوع ژنتیکی بین و درون توده های اسپرس ایرانی از طریق ارزیابی کلونی 177 ژنوتیپ (21-11 ژنوتیپ از 11 اکوتیپ) از طریق برش طوقه به هشت کلون تقسیم شدند و از نظر صفات مختلف در گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مطالعه سوم، درصد انتقال پذیری نشانگر های جنس medicago بر روی جنس اسپرس بررسی و تنوع ژنتیکی مولکولی و مورفولوژیک گونه های مختلف اسپرس مطالعه گردید.
سجاد اسکینی آقافخر میرلوحی
گونه های وحشی گلرنگ منبع مهمی از ژن های مفید هستند که می توانند از طریق تلاقی بین گونه ای پایه ژنتیکی ارقام زراعی را گسترش دهند. این پژوهش در قالب دو مطالعه جداگانه انجام گردید. مطالعه اول به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، تحمل به خشکی و ارزیابی پتانسیل تولید 140 فامیل از 8 جمعیت f3 حاصل از تلاقی 3 گونه اهلی و وحشی گلرنگ شامل c. tinctorius، c. palaestinus و c. oxyacanthus انجام پذیرفت. دو ژنوتیپ از گونه زراعی گلرنگ با نام “i” و “c” با گونه c. palaestinus (p) و گونه c. oxyacanthus (o) به صورت مستقیم و متقابل تلاقی پیدا کردند. همه فامیل های f3 به همراه ژنوتیپ های والدینی، در دو محیط عدم تنش و تنش خشکی به صورت طرح لاتیس ساده با دو تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه دوم به منظور بررسی نحوه توارث صفات کیفی بر روی 240 فامیل از 5 جمعیت f3 حاصل از تلاقی 3 گونه اهلی و وحشی گلرنگ شامل c. tinctorius، c. palaestinus و c. oxyacanthus انجام شد. نتایج مطالعه اول نشان داد، بین همه فامیل های f3 مورد بررسی و همچنین بین تلاقی های مختلف f3 اختلاف بسیار معنی داری برای تمامی صفات وجود داشت که حاکی از تنوع بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه می باشد. بر اساس نتایج مطالعه دوم، صفات مضرس بودن حاشیه برگ روزت، خارداری، شکل براکته و شکل دانه عمل ژنی غالبیت کامل و صفات فرورفتگی برگ روزت و اندازه براکته عمل ژنی غالبیت ناقص را از خود بروز دادند.
وحید محسنی آقافخر میرلوحی
از تلاقی بین گونه ای، بخصوص تلاقی با گونه های وحشی می توان به منظور افزایش تنوع ژنتیکی و ایجاد ارقام جدید استفاده نمود. در این راستا این پژوهش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، ارزیابی تحمل به تنش خشکی و توارث پذیری صفات بر روی هفت جامعه f2 حاصل از تلاقی گونه اهلی با دو گونه وحشی گلرنگ (c. palaestinus و c. oxyacanthus) انجام پذیرفت. دو ژنوتیپ از گونه زراعی گلرنگ با نام “i” و “c” با گونه c. palaestinus (p) و گونه c. oxyacanthus (o) به صورت مستقیم و متقابل تلاقی پیدا کردند. تلاقی ها به همراه والدین (تیمارها) در دو محیط رطوبتی (عدم تنش و تنش خشکی) به صورت تجزیه مرکب در قالب طرح پایه بلوک های کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس شاخص های میانگین حسابی عملکرد (mp)، میانگین هندسی (gmp)، تحمل به تنش (sti) و شاخص مقاومت نسبی (snpi)، تلاقی های pi، ip، cp و pc بیشترین مقدار تحمل به خشکی را داشتند. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص-های sti، gmp و snpi به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش متحمل ترین تلاقی ها به تنش رطوبتی معرفی شدند. در بررسی توارث پذیری صفات اندازه گیری شده، حاشیه برگ روزت، خارداری، خار در نوک براکته، شکل براکته، جهت گیری نوک براکته و شکل بذر عمل ژنی غالبیت کامل (نسبت 3:1) و صفاتی نظیر شکل برگ روزت و اندازه براکته عمل ژنی غالبیت ناقص (نسبت 1:2:1) را از خود بروز دادند. در بررسی رنگ گل اولیه در تلاقی های pi و ip عمل ژنی غالبیت ناقص (نسبت 1:2:1) و برای سایر تلاقی ها انواع اپیستازی دیده شد. نتایج توارث پذیری رنگ بذر در تلاقی های po، co و io عمل اپیستازی غالب (نسبت 12:3:1) را نشان داد.
مریم صفاری آقافخر میرلوحی
خشکی یکی از مهم ترین عوامل کاهش تولید گیاهان زراعی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود. این مطالعه به منظور ارزیابی تحمل به تنش خشکی گونه های اهلی و وحشی جو از طریق شاخص های تحمل و حساسیت به تنش (tol، mp، gmp، ssi و sti) و برخی از صفات فیزیولوژیک انجام شد. مواد ژنتیکی در مطالعه اول شامل 90 ژنوتیپ جو زراعی (hordeum vulgare ssp. vulgare l) و اسپانتانئوم (h. vulgare ssp. spontaneum c. koch) و در مطالعه دوم 64 ژنوتیپ متعلق به 15 گونه وحشی جنس hordeumبودند که در قالب سه محیط رطوبتی از نظر صفات مورفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد به صورت تجزیه مرکب در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
فاطمه السادات مصطفوی فروشانی آقافخر میرلوحی
این پژوهش در دو مطالعه جداگانه با هدف بررسی تنوع ژنتیکی گونه های جنس جو در سه محیط رطوبتی مختلف انجام گرفت. در مطالعه اول 90 ژنوتیپ جو زراعی (hordeum vulgare) و جو وحشی اسپانتانئوم (h. vulgare ssp. spontaneum ) و در مطالعه دوم 64 ژنوتیپ از 15 گونه وحشی جو در سال زراعی 92-93 در سه محیط عدم تنش، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید از نظر عملکرد و صفات مورفولوژیک ارزیابی شدند. در هر دو مطالعه نتایج حاکی از تنوع ژنتیکی بالا بین ژنوتیپ ها از نظر صفات مختلف بود. در مطالعه اول تنش خشکی متوسط مقادیر اکثر صفات را کاهش داد. در این شرایط روز تا سنبله دهی، تعداد پنجه ، ارتفاع بوته و تعداد دانه در بوته در شراایط تنش کاهش نیافتند. در شرایط تنش خشکی شدید مقادیر همه صفات به جز تعداد پنجه کاهش یافت. در مطالعه دوم مقادیر صفات تعداد پنجه، تعداد دانه در بوته، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در شرایط تنش خشکی متوسط بیشتر از شاهد بود بود که می تواند به علت سازگاری ژنوتیپ های وحشی به محیط خشک باشد. در شرایط تنش خشکی شدید تعداد دانه در بوته و عملکرد دانه نسبت به شرایط شاهد تغییر معنی داری نداشت. با بررسی مقایسه میانگین عملکرد دانه گونه های h. vulgare ssp. spontaneum ، h. vulgare، h. murinum و h. marinum نشان داده شد که در هر سه محیط رطوبتی میانگین عملکرد جو زراعی بیشتر از جو اسپانتانئوم و میانگین جو اسپانتانئوم بیشتر از دو گونه h. murinum و h. marinum بود.
سمیه قاسمی فرشید نوربخش
رابطه همزیستی بین قارچ های اندوفایت با گیاهان فسکیوی بلند در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. اندوفایت های نیوتیفودیوم بدون ایجاد هیچ گونه علایم ظاهری بر روی گیاه میزبان، در اندام های هوایی این گیاهان رشد کرده و خصوصیات مهمی همچون بهبود عملکرد و مقاومت به انواع تنش های زیستی و غیر زیستی را به گیاه میزبان خود اعطا می کنند. بخشی از مزیت های این رابطه همزیستی مربوط به تولید آلکالویید های سمی توسط این قارچ است. بنابراین در حضور اندوفایت، از یک طرف به علت افزایش تولیدات گیاهی، کربن بیشتری به خاک افزوده می شود و از طرف دیگر به علت وجود آلکالویید در این بقایا، کیفیت سوبسترای آلی تغییر می کند. از آنجایی که ترکیب شیمیایی و بیوشیمیایی بقایای گیاهی نقش اساسی در تجزیه آنها دارد، این پژوهش با هدف مطالعه تأثیر همزیستی اندوفایت بر تجزیه پذیری بقایای فسکیوی بلند و برخی فعالیت های آنزیمی در خاک انجام شد. به این منظور از خاک سطحی (صفر تا 15 سانتیمتری) دو منطقه چم-آسمان و شرودان نمونه برداری مرکب صورت گرفت. نمونه های گیاهی نیز از دو ژنوتیپ گیاه فسکیوی بلند (b و c) که هر کدام در دو وضعیت حاوی و عاری از اندوفایت (e+ و e-) بودند، از مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان تهیه شد. در مرحله نخست، خاک های مورد مطالعه با یک درصد کربن آلی بقایای گیاهی فسکیوی بلند شامل be+، be-، ce+ و ce- تیمار شدند. سپس نمونه های خاک به مدت 2 ماه برای مطالعه معدنی شدن کربن و 3 ماه به منظور بررسی معدنی شدن خالص نیتروژن، تغییرات خالص غلظت آمینواسیدها، برخی فعالیت های آنزیمی خاک و فعالیت آرجینین آمونیفیکاسیون، در دمای 25 درجه سانتی گراد و رطوبت معادل 50 درصد ظرفیت نگهداری آب، در سه تکرار انکوباسیون گردیدند. نتایج نشان داد، بقایای گیاهی فسکیوی بلند از نظر نیتروژن کل فقیر بوده و دارای مقادیر قابل توجهی ترکیبات مقاوم به تجزیه مانند سلولز، همی سلولز و بخصوص لیگنین می باشند، لذا این بقایا به علت داشتن c/n زیاد (بیشتر از 175) از کیفیت پایین تجزیه پذیری برخوردار هستند. مقدار کل سلولز، همی سلولز و لیگنین به عنوان منابع کربن در ژنوتیپ c فسکیوی بلند بیشتر از ژنوتیپ b آن است و بالعکس از لحاظ نیتروژن کل فقیر می باشند. حضور اندوفایت نیز باعث افزایش مقادیر کربن، همی سلولز و لیگنین در بقایای فسکیوی بلند شده، اما نیتروژن کل بقایای حاوی اندوفایت کمتر از بقایای عاری از اندوفایت است. در تمام تیمارها معدنی شدن کربن با زمان دارای توزیع نمایی بوده و روند آن از سینتیک رده اول تبعیت نمود. در خاک چم-آسمان تأثیر اندوفایت بر روند معدنی شدن کربن منفی و در ژنوتیپ c با گذشت زمان تأثیر کاهنده آن بارزتر گردید. در خاک شرودان نوع ژنوتیپ و حضور اندوفایت نتوانست بر روند معدنی شدن کربن اثر قابل توجهی داشته باشد. حضور اندوفایت در بقایای گیاهی فسکیوی بلند باعث کاهش معدنی شدن خالص نیتروژن، تغییرات خالص غلظت آمینواسیدها، فعالیت آرجینین آمونیفیکاسیون و برخی فعالیت های آنزیمی در خاک های مورد مطالعه گردید. در مرحله دوم به منظور بررسی روند زمانی معدنی شدن نیتروژن و تغییرات خالص غلظت آمینواسیدها در خاک شرودان، معادل یک درصد کربن آلی بقایای be+ وbe- به خاک اضافه و به مدت 22 هفته در دمای 25 درجه سانتی گراد و رطوبت معادل 50 درصد ظرفیت نگهداری آب انکوباسیون گردیدند. خاک های تیمار شده با بقایای گیاهی فسکیوی بلند در هفته اول انکوباسیون، ایموبیلیزاسیون شدید نیتروژن نشان دادند که تا هفته چهارم با شدت کمتر ادامه داشته و سپس روند رو به افزایشی را دنبال می-کند. همچنین بیشترین مقدار کاهش غلظت آمینواسیدها طی هفته اول انکوباسیون مشاهده شد. تغییرات خالص غلظت آمینواسیدها و به دنبال آن سرعت معدنی شدن نیتروژن در خاک های تیمار شده با بقایای حاوی اندوفایت کندتر از خاک های تیمار شده با بقایای عاری از اندوفایت است و این اختلاف با گذشت زمان بیشتر می شود. نتایج همبستگی های ساده خطی نشان داد در خاک چم آسمان معدنی شدن یا ایموبیلیزاسیون خالص نیتروژن (nm/i) همبستگی معنی داری با نیتروژن کل (***89/0r= )، نسبت کربن به نیتروژن (***84/0r= -)، همی سلولز به نیتروژن (***89/0r= -) و لیگنین به نیتروژن (***83/0r= -) دارند. در خاک شرودان نیز همبستگی معنی داری بین nm/i با نیتروژن کل (***92/0r= )، نسبت کربن به نیتروژن (***93/0r= -)، همی سلولز به نیتروژن (***9/0r= -) و لیگنین به نیتروژن (***86/0r= -) مشاهده شد.
فرهاد آهک پز آقافخر میرلوحی
این تحقیق به منظور ارزیابی خصوصیات سیتوژنتیکی 17 توده بومی گیاه فستوکا آروندیناسه که از نقاط مختلف ایران جمع آوری شده بودند، اجرا گردید. نتایج شمارش کروموزومی نشان داد که 10 توده هگزاپلوئید و 7 توده دیپلوئید می باشند. معلوم گردید که توده های دیپلوئید متعلق به گونه فستوکا پراتنسیس بوده و فسکیوی مرتعی نام دارند. نتایج تجزیه کاریوتیپی و دسته بندی کاریوتیپها به روش استبینزنشان داد که توده های هگزاپلوئید و دیپلوئید در دسته کاریوتیپی 1a و 2a قرار می گیرند و بنابراین از نظر کاریوتیپی متقارن اند.
قاسم محمدی نژاد عبدالمجید رضایی
این پژوهش به منظور بررسی آثار متقابل ژنوتیپ * محیط برای عملکرد و سایر خصوصیات زراعی 9 ژنوتیپ یولاف متشکل از 4 رقم کانادایی و 5 لاین اصلاحی ترکیه و جو ماکوئی به عنوان شاهد در 6 محیط(شرایط مختلف رشد و نمو شامل سه تاریخ کاشت 20 مهر، 10 آبان و سه تراکم کاشت 300 ، 375 و 450 بذر در متر مربع) در سال زراعی 80-1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان صورت گرفته است.
راشین گنجعلی آقافخر میرلوحی
رابطه همزیستی بین قارچهای اندوفایت و گیاهان علفی تیره گرامینه یکی از انواع همزیستی است که از دهه 1950 شناخته شده است. از آنجا که ایران تنوع گیاهی بسیار وسیعی دارد و یکی از خاستگاههای گیاهان تیره گرامینه می باشد و نیز به این دلیل که قارچهای اندوفایت احتمالا رابطه اختصاصی با میزبان دارند ، بررسی تنوع ژنتیکی اندوفایت های گراس های علفی ایران ضروری به نظر می رسد. در راستای این هدف، 20 جدایه قارچ از چهار میزبان علفی جداسازی گردید.