نام پژوهشگر: مختار ملکپور
زهره لطیفی مختار ملک پور
این تحقیق به منظورمقایسه تأثیر مداخله آموزش رفتاری و شناختی بر میزان تعارضات بین فردی و خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری انجام شد.این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری در سال تحصیلی 87 -86 در استان اصفهان بودند که ازبین آنان تعداد60 نفر از مراجعین به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنیها بر اساس تیم تشخیصی و با توجه به نمرات هوش در آزمون و کسلر و آزمون های تشخیصی خواندن ، املاو ریاضیات برای شرکت در تحقیق مورد سنجش وتایید قرار گرفتند. از بین این 60 نفر، 20 دانش آموز به طور تصادفی در گروه مداخله رفتاری و 20 دانش آموز در گروه مداخله شناختی و 20 دانش آموز در گروه کنترل قرار داده شدند. گروههای مداخله به مدت 10 جلسه طی دو ماه و نیم به صورت هفتگی تحت مداخله به سبک رفتاری و شناختی قرار گرفتند. ولی گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش آزمون" موقعیت های مبهم اجتماعی برای سنجش تعارضات بین فردی " و" آزمون خودکارآمدی" بود . پس از اعمال مداخله و اندازه گیری مجدد تعارضات بین فردی و خودکارآمدی در مرحله پس آزمون و پیگیری (یک ماه بعد از اتمام مداخله)، نتایج استخراج و با استفاده از نرم افزارspss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که مداخله رفتاری و شناختی به صورت معناداری تعارضات بین فردی گروههای آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پی گیری کاهش داده است و در افزایش خودکارآمدی عمومی آنان نیزموثر واقع شده است. همپچنین این آموزش باعث کاهش معناداری در کیفیت اسناد نیت از عمدی بودن به اتفاقی بودن؛ واکنش مناسب رفتاری نسبت به تعارضات بین فردی و استفاده از روش حل مسئله به جای کناره گیری یا پرخاشگری و تغییر سوگیری در نوع خود کارآمدی، دانش آموزان گروه های آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. علاوه بر این مداخله در افزایش خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی اجتماعی و همچنین خودکا رآمدی هیجانی موثر بوده (p<0.0001) اما بر خود کار آمدی خواندن گروه های آزمایش تاثیر معنا داری نشان نداد.مقایسه بین دو روش مداخله بیانگر آن است که به طور کلی در مرحله پس آزمون اثربخشی مداخله رفتاری بر کاهش تعارضات بین فردی بیشتر و مداخله شناختی بر افزایش خودکارآمدی اثربخشی بیشتری داشته است و در مرحله پی گیری تفاوت معنا داری بین دو روش وجود نداشته است.بنابراین،با توجه به اینکه علاوه بر مشکل یادگیری، دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری از لحاظ اجتماعی آمار بالاتری از افسردگی، تنهایی و عزت نفس پایین را تجربه می کنند با انجام مداخله های فوق می توان به بهبود روابط بین فردی و سلامت روانی آنان کمک نمود.