نام پژوهشگر: علی حمیدینیا
علی حمیدی نیا تیمور مالمیر
این پژوهش بر اساس نظریات ساختارگرایان حلقه ی پاریس (لوی استراوس و گرماس)، به نقد ساختار داستان سیاوش می پردازد.در این پژوهش سعی بر آن بوده که با دور بودن از کلی گویی و روش های توصیفی که شکلی سنتی در نقدهای ادبی است، با بهره گیری از نظریات منتقدین ساختارگرا با کمینه سازی و روایت شناسی داستان سیاوش به دستور روایی و ژرف ساخت بنیادین این کهن الگو دست پیدا کنیم. بر طبق نتایج به دست آمده، داستان سیاوش پیش از فردوسی راویان دیگری نیز داشته است. در گونه های روایتی نیز گاه راوی تبدیل به کنشگری ایدئولوگ می شود. همچنین در حوزه روایت شناسی با بهره گیری از الگوی کنشگران گرماس به بنیادها و اسطوره-واج های روایتی، دست پیدا کردیم. ما پس از کمینه سازی روایتی داستان سیاوش به شش کمینه ی اسطوره ای رسیدیم که عبارتند از: 1- تقابل پدر و پسر 2- ازدواج با محارم 3- حضور زن جادو (دوره ی پسا- کشاورزی) 4- آزمون قهرمان 5- مرگ قهرمان 6- رستاخیز قهرمان. داستان سیاوش همتایان دیگری نیز در اساطیر ملل گوناگون دارد که با این شاخص روایی (داستان سیاوش)یا مطابقت کامل داشته و یا دچار جابجایی، شکستگی و آمیختگی اسطوره ای شده اند. در نهایت پس از بررسی های ساختاری مشخص شد که داستان سیاوش متعلق به کهن الگویی جهانی و بشری است.