نام پژوهشگر: سیما حسندخت فیروز
سیما حسن دخت فیروز ارسلان گلفام
استعاره یکی از مهم ترین موضوعاتِ مورد بحث در زبان شناسی شناختی است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی دو دیدگاهِ سنتی و شناختی و نیز بررسیِ اشعارِ فروغ فرخزاد در چارچوب شناختی است. به این منظور ابتدا به تفاوت های دو دیدگاهِ سنتی و شناختی پرداخته می شود. در این راستا علاوه بر آثارِ محققانِ غربی، آثارِ پژوهشگرانِ ایرانی نیز مورد مطالعه قرار می گیرد و به چهارده مورد از تفاوت های برجسته ی این دیدگاه و نظریه ی شناختی اشاره می شود. در ادامه تلاش می شود تا تقسیم بندیِ «نظریه ی معاصر استعاره» در بررسی و تحلیلِ اشعارِ فروغ فرخزاد به کار گرفته شود. بدین منظور داده ها از تمامیِ دفاتر شعری فروغ به نام های «اسیر»، «دیوار»، «عصیان»، «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» جمع آوری و بر این اساس مشخص می شود که شش استعاره ی بنیادین زمان، حالت، هدف، نیرو، کنش و تغییر در اشعار فروغ وجود دارند و به دو دسته ی کلی تر تقسیم می شوند. دسته ی اول استعاره های «زمان، مکان است»، «حالت، مکان است»و «هدف، مکان است» می باشد؛ و دسته ی دوم استعاره های «نیرو، حرکت است»، «کنش، حرکت است» و «تغییر، حرکت است» را شامل می شود. در این میان دو استعاره ی «حالت، مکان است» و «زمان، مکان است» بیش از استعاره های دیگر به چشم می خورند و استعاره ی «نیرو، حرکت است» هم کمترین کاربرد را دارد. در بخش بعدی ساز و کار های تفسیرِ این اشعار از سه راهِ استعاره های عام، بسطِ استعاره های قراردادی، و استعاره های تصویری مورد توجه قرار می گیرد و با ارائه ی شواهدی از دیوانِ اشعارِ فروغ، وجود هر سه این ساز و کار ها در اشعار به اثبات می رسد. سپس به نمونه هایی از تشخیص، به عنوانِ یک استعاره ی هستی شناسانه، اشاره می شود و در پایان نیز با توجه به داده هایی از سراسرِ دیوانِ اشعار فروغ، و با در نظر گرفتنِ اصولِ استعاره از دیدگاهِ شناختی، یک بررسی موردی انجام می شود تا کاربرد این نظریه در تحلیلِ یک شعر مشخص گردد.