نام پژوهشگر: محمدحسین یزدانی‌راد

وضعیت سیاسی و اجتماعی صوفیان در دوره صفویه (از شاه اسماعیل تا شاه عباس کبیر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی - پژوهشکده تاریخ 1388
  محمدحسین یزدانی راد   احسان اشراقی

گرایشهای صوفیانه در تاریخ دینی ایران پس از اسلام همواره وجود داشته است . اما ماهیت و نسبت این گرایشها با ساختار سیاسی و دینی با آنچه در دوره صفویان روی داد متفاوت بود.این بررسی در پی آنست تا روشن سازد که در سال های فرمانروایی صفویان ساختار سیاسی چگ.نه بود و چه پیوندی با نهاد طریقتی صفویه داشت؟ رابطه این نهاد با ساختار دینی چگونه بود؟ رابطه نهاد طریقتی صفویه با گروه های دیوانسالاری چگونه بود؟ و سایر گروههای طریقتی این عصر کدامند و چه نقشی در تحولات سیاسی و اجتماعی این دوره بر عهده داشتند؟اگر بخواهیم تحولات نهاد طریقتی صفویه را در بستر تاریخ سیاسی صفویان بررسی کنیم این نهاد سه دوره مشخص را از ابتدای حکومت صفویه تا مرگ شاه عباس کبیر طی کرده است: دوره تأسیس اوج قدرت نهاد طریقتی صفویه، دوران گذار ( نوسان قدرت) دوران شکوفایی و برقراری موازنه قدرت(انحطاط تدریجی و کاهش قدرت).انحطاط تصوف صفوی و دگرگونی خط سیر تحول آن تحت تأثیر چند عامل پر اهمیت اتفاق افتاد. از سویی ساختار سیاسی دیگر رفتارهای صوفیانه از نوع قزلباشی گری را در شهریاری خویش ناکارآمد و مزاحم تلقی می کرد و از سویی دیگر به دلایل گسترش و پخش اندیشه های شیعه گری و قدرت یافتن حاملان تعالیم شیعه یا علمای متشرع این مذهب یک مانع عمده در راه حکومت صوفیانه ایجاد شد. در کنار این عوامل تضاد درونی گروه های قزلباشی که ریشه قومی و قبیله ای داشت نیز در این فرایند نقش موثری ایفا کرد.علیرغم فشارهای ساختار سیاسی با همراهی ساختار دینی بر صوفیان در این دوره تصوف به چند صورت ادامه حیات داد: در عنوان سلاطین صفوی ، درویشان بی طریقت با ارتباط یا بی ارتباط با مراکز سلسله های تصوف ، حکیمان صفوی.