نام پژوهشگر: علی‌رضا بابایی‌آریا

جریان شناسی تاریخی فقه سلفی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1388
  علی رضا بابایی آریا   محمّدتقی فخلعی

منظور از «جریان‏شناسی تاریخی فقه سلفی»، شناسایی مجموعه‏ی مبانی، مناهج و دیدگاه‏های فقهی سلفیان از هنگام پیدایش تاکنون و نیز، عوامل پیدایش و احیاناً تطوّر و تحوّل آن‏ها است.این شناسایی که از طریق واکاوی جداگانه‏ی زندگی، شخصیت، عقاید و دیدگاه‏های فقهی پیشوایان برجسته و تأثیرگذار سلفی در وهله‏ی نخست و سپس تطبیق، مقایسه و مقارنه‏ی آن‏ها با یکدیگر انجام می‏شود، به روشنی نشان می‏دهد که سلفیه یک «جریان»، به معنای رویکرد و رویه‏ای مشترک میان بخشی از مسلمانان بوده که به طور طبیعی، در برابر تحولات جهان اسلام و در بستر تاریخ اسلامی به وجود آمده و نصوص شرعی و اجماع و اقوال سلف صالح را مبنا قرار داده و تحت تأثیر عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مختلف، گسترش و تطوّر یافته و سه دوره‏ی متفاوت‏ را تجربه کرده است: دوره‏ی نخست که از اوایل سده‏ی دوم با ظهور اصحاب حدیث در برابر اصحاب رأی، آغاز شده و در اواسط سده‏ی سوم با احمد بن حنبل به اوج رسیده و سپس به طور نزولی تا اواخر سده‏ی چهارم با بربهاری و ابن بطه، ادامه یافته و توسط این دو، تغییراتی در روش و سبک خود ایجاد نموده و عمل‏گراتر شده است. دوره‏ی دوم که از اواخر سده‏ی چهارم و اوایل سده‏ی پنجم، با ابن عقیل آغاز شده و در اواسط سده‏ی هفتم با ابن تیمیه و ابن قیم الجوزیه به اوج رسیده و به زودی در اثر غلبه‏ی تشیع و تصوّف و پاره‏ای عوامل دیگر، به حاشیه رانده شده است. تا آنکه پس از قدرت یافتن عثمانی‏های حنفی و صفوی‏های شیعی و سپس ورود استعمارگران غربی، در سده‏ی دوازدهم و سیزدهم به دوره‏ی سوم رسیده و اجباراً به دو شیوه‏ی متفاوت نوسلفی در شمال افریقا و وهابی در منطقه‏ی نجد روی آورده است. شیوه‏ی نوسلفی کوشیده است بر پایه‏ی آرمان سلفیه که بازگشت به سنت سلف صالح است و مبانی سلفیه که پیش از هر چیز نصوص و سپس اجماع و قیاس است و با تأکید بیش از پیش بر تمایز میان عبادات و عادات، گونه‏ای عقل‏گرایی سازگار با دوران جدید را در پیش بگیرد و شیوه‏ی وهابی بدون توجه به دوران جدید، گاهی از سلفیان پیشین نیز عقل‏گریزتر شده و به خاطر داشتن روش و سبک فقهی متفاوت، از مبانی و اصول فقهی سلفیه، به دیدگاه‏های فقهی تازه‏ای به ویژه در ذیل عنوان توحید و شرک راه یافته است. هر چند نهایتاً این دو شیوه‏ی متفاوت نیز توسط محمد رشید رضا به یکدیگر نزدیک شده و پیوند خورده و اکنون به صورت محسوس، تنها شیوه‏ی وهابی در حصار یک حاکمیت سیاسی، باقی مانده است. اگر چه برخی معتقدند که شیوه‏ی وهابی نیز به اقتضای دوران جدید، رو به پایان است.