نام پژوهشگر: عبدالناصر محبی
سیروس صادقیان غلامعلی کجوری
سلنیوم یکی از عناصر کمیاب است که نقشی اساسی را در زندگی جانداران ایفا می نماید. یکی از مهمترین نقش های این عنصر شرکت در ساخت گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) و تیوردوکسین ریدوکتاز (trxr) است. نانو سلنیوم ذره ای قرمز رنگ است که از طریق افزودن آلبومین سرم گاوی (bsa ) به سیستم ردوکس سلنیت و گلوتاتیون ساخته می شود. مجموعه ای از نانوسلنیوم با اندازه های مختلف از طریق تغییر غلظت bsa به دست می آید. مشخص شده است زمانی که اندازه ذرات به مقیاس نانومتر کاهش می یابد خواص جدیدی مانند اثرات کوانتومی و واکنش پذیری بالا در محدوده ای وسیع تر آشکار می شود. نانوسلنیوم قابلیت زیستی مشابهی با سلنیت دارد در حالی که خواص توکسیک نانوسلنیوم 7 برابر کمتر از سلنیت است . خاطر نشان می سازد که نقش زیستی و مسمومیت زای سلنیوم وابسته به ترکیب آن و فرمول شیمیایی سلنیوم مورد مصرف است. سلنومتیونین و مخمر غنی شده با سلنیوم دو فرم از متداول ترین ترکیبات سلنیوم هستند که در طب انسانی و حیوانی مورد استفاده خوراکی قرار می گیرند. این ترکیبات از قدرت زیستی مناسبی برخوردار بوده و کمترین سمیت را نسبت به سایر ترکیبات سلنیوم دارا هستند. لذا در تحقیق حاضر با تجویز خوراکی نانوسلنیوم ذره ای قرمز رنگ به ارزیابی تأثیر آن بر قدرت کموتاکسی و شدت انفجار تنفسی نوتروفیل ها و خاصیت آنتی اکسیدانی آن ها پرداخته شد و مقایسه ای میان اثرات نانوسلنیوم و سلنیت سدیم خوراکی نیز صورت گرفت. بدین منظور 15 رأس گوسفند با متوسط سنی 5/1 سال، در سه گروه تیمار یک، تیمار دو و شاهد به طور کاملاً تصادفی دسته بندی شدند و با انجام آزمایشات cbc و انگل شناسی از سلامت کامل آن ها اطمینان حاصل شد. سپس به گروه تیمار یک داروی نانوسلنیوم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بدن و به گروه تیمار دو سلنیت سدیم با دوز یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت ده روز خورانده و از گوسفندان به ترتیب در روز های صفر (قبل از خوراندن نانوسلنیوم و سلنیت سدیم)، ده، بیست و سی پس از خوراندن دارو از ورید وداج خونگیری به عمل آمد و سه دسته آزمایش شامل آزمون های cbc، آزمایشات بررسی فعالیت نوتروفیل ها (leading front و احیای nbt) و بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی (tbars) به انجام رسید. نتایج بدست آمده با بهره گیری از نرم افزار سیگمااستات ver 2 و آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون کمکی توکی در سطح 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج تحقیق حکایت از آن داشت که شدت انفجار تنفسی در دام های گروه تیمار یک و دو دچار افزایش معناداری در روز سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) شده (05/0p<) و در روز های دیگر اختلاف معنی داری مشاهده نشد. قدرت کموتاکسی نوتروفیل ها در دام های گروه تیمار یک و دو از روندی افزایشی و معنادار در روز های ده، بیست و سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بود (05/0p<) در حالی که این افزایش در روز ده در گروه تیمار یک نسبت به گروه تیمار دو و گروه کنترل در همان روز معنادار بود (05/0p<) از روز بیست به بعد در هر دو گروه تیمار از قدرت کموتاکسی کاسته می شود اما این افت در گروه تیمار دو در روز سی نسبت به روز بیست معنادار گزارش گردید (05/0p<) در حالی که این افت در قدرت کموتاکسی در گروه تیمار یک معنادار نبود. شمارش گلبول های سفید نیز حکایت از آن داشت که در هر دو گروه تیمار یک و دو تعداد آن ها تا روز بیست از روندی افزایشی و معنادار نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بوده است (05/0p<). از این روز به بعد تعداد گویچه های سفید در هر دو گروه تیمار رو به کاهش نهاد، که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. تعداد مطلق نوتروفیل ها در هر دو گروه تیمار تا روز بیست از روندی افزایشی و معنادار نسبت به سطح پایه (روز صفر) برخوردار بود (05/0p<) پس از این روز تعداد نوتروفیل ها در هر دو گروه رو به کاهش نهاد که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) هشت دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. همچنین تعداد نوتروفیل ها در گروه تیمار یک در روز ده نسبت به گروه تیمار دو و گروه کنترل افزایش معناداری را نشان می دهد که در گروه تیمار یک روند کندتری داشته است، به طوریکه در روز سی تعداد گویچه های سفید در این گروه همچنان افزایش معناداری نسبت به سطح پایه (روز صفر) دارد (05/0p<) در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. در حالی که این یافته در گروه تیمار دو مشاهده نگردید. تعداد مطلق لنفوسیت ها در هردو گروه تیمار یک و دو تا روز بیست روندی کاهشی و معنادار را نسبت به سطح پایه (روز صفر) نشان می دهد اما این کاهش در تعداد لنفوسیت ها در رنج نرمال تعداد لنفوسیت های گوسفند صورت پذیرفته است. میزان tbars در هر دو گروه تیمار یک ودو در روز های بیست و سی نسبت به سطح پایه (روز صفر) افزایش معناداری وجود دارد (05/0p<) به طوری که این افزایش در گروه تیمار دو با شدت بیشتری صورت پذیرفته است و این نشان می دهد که نانوسلنیوم خاصیت آنتی اکسیدانی بهتری نسبت به سلنیت سدیم دارد. در مجموع می توان گفت که نانوسلنیوم توانسته است منجر به افزایش سریع تر گویچه های سفید خون، افزایش نوتروفیل ها و افزایش در قدرت کموتاکسی و میزان tbars نوتروفیل ها گردد و بازگشت آن ها به سطح پایه را در مقایسه با سلنیت سدیم به تأخیر اندازد.
محمد حسین مفتونیان عبدالناصر محبی
این مطالعه به منظور ارزیابی تغییرات غلظت سرمی گلوکز و عملکرد کلیه ها در طی بیهوشی عمومی با پروپوفل در موش های دیابتی شده با آلوکسان انجام شد. برای این منظور، ?0 موش به طور تصادفی به دو گروه مساوی دیابتی شده و سالم تقسیم شدند. دیابت، با تزریق داخل صفاقی آلوکسان (mg/kg bw ?80) ایجاد گردید. موش های هر یک از گروه های دیابتی شده و سالم متعاقباً به ? گروه آزمایشی ? تایی تقسیم شدند. به موش های گروه شاهد در هر یک از دو گروه دیابتی شده و غیر دیابتی، ml ?/0 سرم فیزیولوژی تزریق گردید. به چهار گروه باقیمانده، از یک تا چهار دوز پروپوفل (mg/kg bw ?00) با فواصل زمانی ?0 دقیقه ای به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در هر گروه ?0 دقیقه پس از آخرین تزریق به منظور اندازه گیری غلظت سرمی گلوکز، ازت اوره خون (bun) و کراتینین، نمونه گیری صورت گرفت. نتایج حاکی از افزایش معنادار میزان غلظت سرمی گلوکز، bun و کراتینین در موش های دریافت کننده ی آلوکسان نسبت به موش های غیر دیابتی بود. همچنین تزریق دوزهای مختلف پروپوفل، تغییر معناداری در مقادیر سرمی گلوکز، bun و کراتینین در موش ها ایجاد نکرد. چنین به نظر می رسد که پروپوفل در موش های دیابتی شده با آلوکسان، هیچ اثر جانبی بر روی غلظت سرمی گلوکز و عملکرد کلیه ها ندارد.
معصومه حیدری افشین جعفری دهکردی
چکیده قلب و عروق از حیاتی ترین ارگانهای بدن می باشند که عملکرد هر یک وابسته به دیگری است. آریتمی ها با تأثیر بر نظم کار قلب در فعالیت خونرسانی اشکال بوجود می آورند و مهم ترین روش شناخت آنها الکتروکاردیوگرافی است. تغییرات الکترولیتهای سرم می تواند عامل مهمی در ایجاد آریتمی قلبی باشد. در این مطالعه از 50 رأس گاو کم تولید و 50 رأس گاو پر تولید گاوداری زاگرس شهرکرد، نمونه خون از ورید دمی و الکتروکاردیوگرافی به روش قاعده ای- رأسی اخذ شد و مقدار الکترولیتهای سرم آنها از جمله سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن، کلسیم و فسفر اندازه گیری گردید. کلیه الکتروکاردیوگرام ها برای شناسایی وجود یا عدم وجود آریتمی و انواع آنها مورد بررسی قرار گرفتند. غلظت سدیم، پتاسیم، منیزیم، آهن و فسفر سرم در بین دو گروه هیچ اختلاف معنی داری نداشت ولی کلسیم در گروه کم تولید با مقدار 23/0 ± 75/7 میلی گرم در دسی لیتر و در گاوهای پر تولید با متوسط 18/0 ± 48/8 میلی گرم بر دسی لیتر اختلافی معنی دار را در بین دو گروه نشان داد(05/0p<). در گروه کم تولید 62 درصد و در گاوهای پرتولید 46 درصد آریتمی مشاهده گردید. در گاوهای پرتولید آریتمی سینوسی 95/86 درصد و پیشاهنگ سرگردان 05/13 درصد تخمین زده شد در صورتی که در گاوهای کم تولید علاوه بر این دوآریتمی (آریتمی سینوسی با 7/34 درصد و پیشاهنگ سرگردان با 45/22 درصد)، آریتمی های دیگری چون برادی کاردی 37/18 درصد، تکی کاردی سینوسی 20/10 درصد، ضربان زودرس دهلیزی 04/2 درصد، فیبریلاسیون دهلیزی 16/8 درصد، بلوک سینوسی- دهلیزی 04/2 درصد و تکی کاردی دهلیزی 04/2 درصد نیز ملاحظه شد. 30 درصد از گاوهای پرتولید و 14 درصد از گاوهای کم تولید در الکتروکاردیوگرام خود، موج p دو قله ای را نشان دادند. همچنین ضریب همبستگی بین غلظت کلسیم خون گاوهای کم تولید و فراوانی آریتمی ها در آنها، برابر 73/0 بود. واژگان کلیدی: قلب و عروق، الکتروکاردیوگرافی، الکترولیت، گاو پرتولید، گاو کم تولید.
شیما بلالی دهکردی افشین جعفری دهکردی
چکیده: قلب و عروق از حیاتی ترین ارگانهای بدن می باشند که نقش اصلی در انتقال مواد غذایی، دفعی و گازهای مفید و مضر برعهده دارد. سلامت قلبی- عروقی بر روی کلیه فعالیتهای دامها بخصوص بر روی رشد و تولیدات آنها تأثیرات فراوانی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، این مطالعه سلامت قلبی- عروقی گاوهای پرتولید و کم تولید را بر اساس سنجش بیومارکرهای عضله قلب و الکتروکاردیوگرافی ارزیابی خواهد نمود. مطالعه حاضر بر روی گاوهای کم تولید و پرتولید گاوداری صنعتی زاگرس انجام شد. 50 رأس گاو پرتولید و 50 رأس گاو کم تولید که از نظر شرایطی مثل سن، تعداد شکم زایش و ... تقریباً به هم نزدیک بودند انتخاب شدند. از هر رأس گاو با استفاده از اشتقاق قاعده ای – راًسی یک نوار قلب اخذ شد سپس از ورید دم این گاوها نمونه خون گرفته شد. آنزیم های ast، ck، ck- mb، ldh و تروپونین i اندازه گیری شدند. طبق نتایج به دست آمده، میانگین غلظت سرمی آنزیم های ast و ldh و ck-mb و تروپونین i در دو گروه گاوهای کم تولید و پرتولید اختلاف معنی داری را نشان دادند. میانگین غلظت سرمی آنزیم ast درگاوهای کم تولید u/l89/127 و در گاوهای پرتولید u/l25/67 و میانگین غلظت سرمی آنزیم ldh در گاوهای کم تولید u/l14/153±96/1402و در گاوهای پرتولید u/l 167/117±9/1005و میانگین غلظت سرمی آنزیم ck-mbدر گاوهای کم تولید u/l12/5±89/39 و در گاوهای پرتولید u/l 68/3±85/27 و میانگین غلظت سرمی تروپونین i در گاوهای کم تولید ng/ml04/0±67/0و در گاوهای پرتولید ng/ml 02/0±55/0 به دست آمد. اختلاف مقادیر این آنزیم ها به غیر از ckدر دو گروه گاو پرتولید و کم تولید در سطح 05/0 > p معنی دار بود. در بررسی به عمل آمده بر روی الکتروکاردیوگرافی حاصل از گاوهای پرتولید و کم تولید آریتمی هایی دیده شد. 46 درصد از گاوهای پرتولید و 62 درصد از گاوهای کم تولید آریتمی نشان دادند. در گاوهای پرتولید آریتمی سینوسی و آریتمی پیشاهنگ سرگردان و در گاوهای کم تولید آریتمی سینوسی، پیشاهنگ سرگردان، تکی کاردی سینوسی، برادی کاردی سینوسی، ضربان زودرس دهلیزی، بلوک سینوسی – دهلیزی و تکی کاردی دهلیزی مشاهده شد. 30 درصد از گاوهای پرتولید و 14 درصد از گاوهای کم تولید در الکتروکاردیوگرام خود، موج p دو قله ای را نشان دادند.
پریسا رییسی دهکردی عبدالناصر محبی
لنگش یکی از معضلات جهانی صنعت پرورش گاو شیری است که سبب تحمیل هزینه های سنگین به تولیدکنندگان می شود. این بیماری پس از ورم پستان و بیماری های تولید مثلی به عنوان سومین عامل مسبب زیان های اقتصادی در صنعت گاوداری مطرح است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات احتمالی فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز استخوانی در گاوهای مبتلا به لنگش است. مطالعه حاضر بر روی 100 راس گاو مبتلا به دو بیماری سردسته بیماری های بافت شاخی سم ( زخم کف سم و جراحات خط سفید) انجام شد. نمونه خون با استفاده از ونوجکت حاوی هپارین از ورید دم گرفته شد. متناظر با مشخصات سنی و تعداد شکم زایش دام های مبتلا به لنگش، از گاوهای سالم گله نیز به عنوان کنترل خونگیری به عمل آمد. دام های بیمار مراحل درمانی خود را طبق روش های معمول درمان گذرانده و پس از یک ماه ضمن ثبت وضعیت اتدام حرکتی و بهبودی دام، از گاوهای مبتلا مجددا خونگیری به عمل آمد. آنزیم های balp، astو ggt اندازه گیری شدند. طبق نتایج به دست آمده،اختلاف معنی داری در فعالیت پلاسمایی آنزیم آلکالین فسفاتاز استخوانی گاوهای مبتلا به زخم کف سم در هنگام تشخیص اولیه در مقایسه با گاوهای سالم مشاهده شد. اختلاف مقادیر این آنزیم در گاوهای مبتلا به زخم کف سم به ترتیب با شکم زایش 2و1، 4و3، 6و5 و بالاتر از 7 ؛ در سطوح 066/0 > p، 001/0 > p،009/0 > pو در سطح 023/0 > pمعنی دار بود. اختلاف معنی داری در فعالیت پلاسمایی balp در گاوهای مبتلا به بیماری خط سفید نسبت به گاوهای سالم مشاهده نشد. ارتباط آماری مستقیمی بین میزان فعالیت پلاسمایی balp در گاوهای مبتلا به زخم کف سم با تعداد نوحی درگیر سم با ضریب اطمینان 001/0 > p و شیب خط 623/0 r= مشاهده شد.
پریسا هاشمی فرد دهکردی عبدالناصر محبی
لنگش در گاوهای شیری، از عوامل عمده کاهش تولید و زیان های اقتصادی صنعت دامپروری محسوب می شود. استفاده از حمام سم به عنوان روشی کارآمد جهت مقابله با بروز و جلوگیری از پیشرفت عفونت های سم در گله های گاو شیری مطرح است. امروزه فرمالین به عنوان ماده ضدعفونی کننده انتخابی در حمام سم مطرح است. فرمالین علاوه بر اثرات ضد میکروبی، سبب ضخیم شدن استراتوم کورنئوم می شود و از این طریق امکان نفوذ آنزیم های پروتئولیتیک باکتری ها را به بافت های حساس محدود می نماید. هدف از این مطالعه ارزیابی غلظت فرمالین حمام سم، متعاقب عبور تعداد مختلفی از گاوهای شیری است. مطالعه حاضر در گاوداری صنعتی با 2500 راس گاو شیری انجام شد.در ابتدا با استفاده از فرمالین تجاری 37 درصد، غلظت محلول استحمام 4 درصد تهیه شد. سپس نمونه ها از محلول فرمالین موجود در حمام سم، قبل از عبور گاوها و بلافاصله بعد از عبور هر 50 راس گاو تا هنگام پایان استحمام و یا تعویض محلول شست و شو، برداشت شد. غلظت فرمالین در نمونه ها با روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. اساس این روش واکنش فرمالین با فنیل هیدرازین در حضور فروسیانید پتاسیم و در محیط قلیایی است. پس از جمع آوری اطلاعات داده ها با استفاده از نرم افزار آماری sigmastat مورد مطالعه قرار گرفتند. پس از آن میانگین های غلظت فرمالین متعاقب عبور هر دسته 50 راسی از گاوها از حمام فرمالین با استفاده از روش آنالیز واریانس یک طرفه (one way anova) با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفتند. در مطالعه حاضر میانگین غلظت فرمالین پس از عبور 200 راس گاو از حمام سم روباز و یا مسقف به کمتر از 2% رسید و حداقل غلظت موثر فرمالین دو درصد ذکر شده است. دمای منطقه در دفعات مختلف نمونه گیری بین 27 تا 33 درجه سانتی گراد در تغییر بود. مقایسه آماری غلظت فرمالین در نمونه های اخذ شده در درجه حرارت های مختلف، اختلاف معنی داری را نشان نداد. تاثیر زمان نیز بر میزان فرمالین حمام سم، بدون عبور گاوها نشان دهنده عدم تغییر معنی دار غلظت فرمالین پس از گذشت 60 دقیقه از آماده سازی حمام می باشد. چنین به نظر می رسد که در شرایط انجام این مطالعه، عوامل محیطی تاثیر چندانی بر غلظت فرمالین حمام سم نداشته اند و در این زمینه تنها تعداد گاوهای عبوری واجد نقش تعیین کننده بوده است.
ترکان شکوهی دهکردی محمدرضا محزونیه
تحقیق حاضر بر 8 رأس الاغ ماده در محدوده سنی 2 تا 5 سال و وزنی 130 تا 190 کیلوگرم با هدف تعیین اثرات مکمل نمودن نانوذره سلنیوم بر تغییرات سرمیtbars((thiobarbituric acid reactive substance سوپراکسید دیسموتاز((sod)(super oxide dismutase))، کاتالاز، سلنیوم، مس و روی به دنبال القاء ورزش سنگین به انجام رسید. بدین منظور حیوانات به طور تصادفی در دو گروه شاهد و تیمار قرار گرفتند و نانوذره سلنیوم به میزان 5/0 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن در طی ده روز به گروه تیمار و آب مقطر به گروه شاهد خورانده شد. در پایان این دوره ضمن اخذ نمونه خون، حیوانات وادار به یورتمه (10 دقیقه)، تمرین سنگین (چهار نعل به مدت 15 دقیقه) و راه رفتن به مدت 15 دقیقه شدند[7]. در ادامه و طی زمان های 2، 24 و 72 ساعت پس از ورزش اقدام به خون گیری از ورید وداج وتعیین میزان فعالیت sod، کاتالاز، tbars و غلظت سرمی سلنیوم، مس و روی سرم شد. نتایج حکایت از آن داشت که مکمل نمودن سلنیوم منجر به افزایش معنادار سطح سلنیوم سرم و برعکس کاستن از سطح سرمی مس و روی می شود. در همین ارتباط القاء ورزش منجر به افزایش سطح سرمی سلنیوم در هر دو گروه شاهد و تیمار و به ترتیب افزایش و کاهش سطح سرمی مس و روی در گروه تیمار و شاهد می شود. از سوی دیگر مکمل نمودن سلنیوم و القاء ورزش تغییر چندانی در سطح سرمی فعالیت tbars ایجاد ننموده و برعکس منجر به افزایش سطح سرمی sod و کاتالاز در 2 ساعت پس از ورزش میشود. این یافته ها حکایت از تأثیر مثبت مکمل نمودن نانوذره سلنیوم بر فعالیت آنتی اکسیدانی دارد که می تواند نقش مهمی را در پایداری غشاء سلول بر عهده داشته باشد. کلمات کلیدی:نانوذره سلنیوم,الاغ,کاتالاز,
پگاه صفایی بروجنی عبدالناصر محبی
در مطالعه حاضر تغییرات احتمالی شاخص های زیستی وضعیت اکسیداتیو در گاو های شیری، متعاقب افزودن روغن سویا به جیره در چند هفته انتهایی آبستنی مورد ارزیابی قرار گرفته است. گاوهای شیری، در دوره ی انتهای آبستنی با تغییرات و چالش های متابولیکی شدیدی مواجه می شوند، به دنبال این تغییرات تولید رادیکال های آزاد افزایش می یابد و استرس اکسیداتیو در حیوان رخ می دهد. استفاده از چربی های گیاهی از جمله روغن سویا در جیره گاو های شیری، می تواند به عنوان عامل خارجی تشدید کننده استرس اکسیداتیو در طی این دوران مطرح باشد. با این حال اثرات مصرف این گونه اسید های چرب بر وضعیت اکسیداتیو گاوهای شیری مورد برسی قرار نگرفته است. در این تحقیق تعداد 20 راس گاو شیری 4 ساله (3 شکم زایش) از نژاد هلشتاین با شرایط بدنی یکسان و سن آبستنی 260روز انتخاب و به دو گروه 10 راسی تقسیم شدند. گروه کنترل جیره گاوهای خشک را دریافت نمود، در حالی که گروه دیگر با جیره حاوی روغن سویا به میزان 67/1% تغذیه شدند. در طول دوره سه هفته ای آزمایش، نمونه خون به صورت هفتگی اخذ و پلاسمای آن جدا شد. سنجش پراکسیداسیون لیپیدها، اندازه گیری فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز سرم به عنوان شاخص های زیستی وضعیت اکسیداتیو در گاوهای شیری آبستن، بررسی و مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه افزایش غلظت مالون دالدئید سرم و فعالیت پلاسمایی آنزیم کاتالاز درسه هفته انتهایی آبستنی و کاهش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز پلاسما، در هفته منتهی به زایش را در هر دو گروه آزمایشی گاوها نشان می دهد، که تنها در مورد گروه کنترل از نظر آماری معنی دار بود و اختلاف آماری معنی داری در میزان شاخص های زیستی مرتبط با وضعیت اکسیداتیو گاوها در بین دو گروه آزمایشی مشاهده نگردید. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن روغن سویا به جیره گاوان شیری در 3 هفته انتهایی آبستنی در مقایسه با گروه کنترل، تاثیری بر میزان استرس اکسیداتیو نداشته است.
شیدا مدرسه قهفرخی شهاب بهادران
چکیده برای بررسی تأثیر مقادیر مختلف برگ توت سفید بر بازده رشد و میزان اکسیداسیون لاشه در جوجه های گوشتی، تعداد 180 قطعه جوجه گوشتی راس 308 یک روزه خریداری شد و به 4 گروه 45 قطعه ای تقسیم بندی گردید. به شکلی که گروه 1 دریافت کننده ی جیره پایه، گروه 2 دریافت کننده ی جیره پایه به اضافه 25/0% برگ توت سفید، گروه 3 دریافت کننده جیره پایه به اضافه 5/0% برگ توت سفید و گروه 4 دریافت کننده جیره پایه به اضافه 1% برگ توت سفید در کل دوره آزمایش بود. جوجه ها از 1 تا 42 روزگی تحت شرایط استاندارد بر روی بستر پرورش یافتند. در سنین 14، 28 و 42 روزگی همه گروه ها وزن کشی شده و میزان دان مصرفی هر گروه تعیین شده و ضریب تبدیل غذایی هر پن محاسبه شد. در 42 روزگی پس از کشتار، از هر گروه 5 نمونه عضله ران و 5 نمونه عضله سینه در پاکت های پلاستیکی بسته بندی و به مدت 12 روز در دمای یخچال نگهداری گردید. برای بررسی پیشرفت اکسیداسیون در نمونه ها هر 3 روز یکبار از نمونه های نگهداری شده در یخچال نمونه برداری شد و میزان اکسیداسیون مورد بررسی قرار گرفت. در روز اول آزمایش بین گروه?های مختلف تیمار، هیچ تفاوت معناداری از نظر اکسیداسیون لیپیدها دیده نشد ولی در سایر روزها این تفاوت بین گروه?های کنترل در مقایسه با تیمار 5/0% و 1% مشاهده شد که این موضوع بیانگر عدم اثر میزان 25/0% برگ توت سفید در جیره است. در روز 12 نیز در تیمار 1% میزان اکسیداسیون کمتری نسبت به گروه تیمار 5/0% مشاهده شد. با وجود کاهش معنی?دار وزن نهایی بدن (05/0›p) در گروه دریافت کننده 1% برگ توت در جیره، می?توان افزودن 5/0% برگ توت در جیره را جهت افزایش زمان ماندگاری گوشت در یخچال بدون اثر سوء بر وزن بدنی و بازده رشد جوجه?های گوشتی توصیه نمود. کلمات کلیدی: برگ توت سفید، اکسیداسیون، جوجه گوشتی.
بهناز احمدی عبدالناصر محبی
در مطالعه حاضر تغییرات احتمالی شاخص های زیستی وضعیت اکسیداتیو در گاو های شیری، متعاقب افزودن روغن نخل به جیره در چند هفته انتهایی آبستنی مورد ارزیابی قرار گرفته است. گاوهای شیری، در دوره ی انتهای آبستنی با چالش های متابولیکی شدیدی مواجه می شوند که با افزایش تولید رادیکال های آزاد افزایش می یابد و استرس اکسیداتیو همراه می شود. افزودن چربی ها به جیره ی گاوهای شیری، راهکاری برای افزایش چگالی انرژی جیره و تولید شیر در گاوهای شیری است. با این حال، اثرات مصرف چربی ها بر وضعیت اکسیداتیو گاوهای شیری مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق تعداد 20 راس گاو شیری 4 ساله (3 شکم زایش) از نژاد هلشتاین با سن آبستنی 260 روز انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل جیره ی گاوهای خشک را دریافت نمود، در حالی که گروه دیگر با جیره-ی حاوی روغن نخل به میزان 67/1% تغذیه شدند. در طول دوره سه هفته ای آزمایش، نمونه ی خون به-صورت هفتگی اخذ و پلاسمای آن جدا شد. سنجش پراکسیداسیون لیپیدها، اندازه گیری فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز پلاسما به عنوان شاخص های زیستی وضعیت اکسیداتیو در گاوهای شیری آبستن مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاکی از افزایش غلظت tbars پلاسما و فعالیت پلاسمایی آنزیم کاتالاز در سه هفته ی انتهایی آبستنی بود. بااین وجود، این افزایش تنها در گروه کنترل معنی دار بود. فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز پلاسما، در هفته ی منتهی به زایش در هر دو گروه آزمایشی دچار کاهش معنی داری شد. با این حال درگاوهای دریافت کننده ی روغن نخل، مقدار tbars سرم کاهشی نسبی در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. بر اساس این نتایج، چنین به نظر می رسد که افزودن روغن نخل به جیره، می تواند سبب بهبود وضعیت اکسیداتیو دام ها در سه هفته انتهایی آبستنی شود.
صفورا نجفی دهکردی عبدالناصر محبی
در مقایسه با آردی، تغذیه با پلت میزان رشد طیور را با استفاده از افزایش مصرف خوراک بهبود بخشیده است. آن چه باعث افزایش کارایی دان پلت شده می باشد، ممکن است ناشی از افزایش قابلیت هضم شدن، کاهش توانایی در جدا سازی اقلام خوراک، کاهش مصرف انرژی در هنگام دریافت غذا و افزایش خوش خوراکی غذا باشد. اما آن چه که اهمیت دارد کیفیت پلت است که باید مورد توجه قرار گیرد [78]. امروزه پرورش جوجه گوشتی یک روزه در مدت 6 هفته، بیش از 50 برابر افزایش وزن پیدا می کند و چنین روندی در میان حیوانات تقریباً منحصر به فرد است. بنابراین در پی این رشد سریع، احتمال بروز اختلالات متابولیکی افزایش می یابد چنان که با افزایش سرعت رشد و بالا رفتن میزان فعالیت های متابولیکی، نیاز به اکسیژن در پرنده افزایش یافته و منجر به کمبود اکسیژن یا هیپوکسی می گردد که در واقع عامل اصلی و آغاز روند بروز سندرم آسیت در جوجه های گوشتی محسوب می گردد. میزان وقوع آسیت در مناطق مختلف بر اساس نوع آب و هوا، وضعیت جغرافیایی از لحاظ ارتفاع و شیوه مدیریت منطقه متفاوت و بین 30-1 % گزارش می شود. در ایران سالانه حدوداً 900 میلیون قطعه جوجه گوشتی تولید و در مناطق مختلف کشور با شرایط جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت، در مناطق هم سطح تا ارتفاع بالاتر از 2200 متر از سطح دریا (مانند شهرکرد) پرورش می یابند. با توجه به روش های مدیریتی و ترغیب به گزینی نژاد های جوجه گوشتی سریع الرشد با ضریب تبدیل غذایی مناسب، پیش بینی می گردد که میانگین تلفات ناشی از وقوع سندرم آسیت در ایران بالا باشد. با احتساب تعداد 900 میلیون قطعه جوجه گوشتی پرورشی در سال و تلفات 1 الی 5 % آسیت، سالانه 9 الی 45 میلیون قطعه جوجه 2-1 کیلو گرمی 6-4 هفته تلف که خسارات وارده ناشی از آن به صنعت طیور کشور 15 الی 75 میلیارد تومان برآورد می گردد [121 ،67 ،55 ،53 ،8]. از آن جایی که در مناطق مرتفع مانند منطقه ی چهارمحال و بختیاری سرعت رشد و استفاده از جیره های پلت می تواند منجر به آسیب های متابولیکی مانند سندرم آسیت و کاهش رشد و عملکرد طیور گوشتی شود، به نظر می رسد بررسی چگونگی استفاده از این شکل غذایی ضروری است.
فاطمه اربابی غلامعلی کجوری
عنصر سلنیوم به صورت مستقیم و غیرمستقیم (به واسطه شرکت در ساختار برخی آنزیم ها)، نقشی بسیار مهم در پیشگیری از ایجاد شرایط استرس اکسیداتیو در بدن دارد. هدف از انجام مطالعه ی حاضر بررسی تأثیر نانوسلنیوم بر الگوی وزن گیری و اثرات آنتی اکسیدانی آن به واسطه اندازه گیری مقادیر tbars، sod، کاتالاز، سلنیوم، مس و روی سرم بره نوزاد می باشد. تعداد 12 راس بره نوزاد به طور کاملاً تصادفی به دو گروه شاهد و تیمار تقسیم شدند. بره های گروه تیمار بمدت 7 روز متوالی (روزانه mg/kg1/0 نانوسلنیوم) تحت تجویز نانوسلنیوم خوراکی قرار گرفتند. بره های گروه شاهد نیز در طی این مدت آب مقطر دریافت کردند. قبل از شروع آزمایش تمامی بره ها توزین و از آن ها خون گیری به عمل آمد. 7، 14و 28 روز پس از خوراندن نانوسلنیوم، بره ها مجدداً توزین و مبادرت به انجام خون گیری شد و مقادیر pcvو گلبول قرمز خون محاسبه و برای تعیین اثرات آنتی اکسیدانی نانوسلنیوم فعالیت آنزیم های کاتالاز، sod و tbars سنجیده شد. همچنین در هر بار خون گیری، میزان عناصر سلنیوم، مس و روی سرم سنجیده شد. میزان سلنیوم گروه تیمار روندی افزایشی داشت، به طوری که در تمامی روزهای خون گیری با یکدیگر و در روزهای 7، 14 و 28 با گروه شاهد تفاوت (افزایش) معنی داری داشت (05/0>p). میزان مس و روی سرم در روز 7 در گروه تیمار بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0>p). سطح فعالیت sod گروه تیمار در روز 28 بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد در همین زمان بود(05/0>p). میزان tbarsگروه تیمار در روز 28 بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0>p). همچنین الگوی وزن گیری بره های گروه تیمار در تمامی روزهای توزین روندی افزایشی و معنی دار داشت (05/0>p). میزان pcv گروه تیمار در روز 7 و 14 بطور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود(05/0>p). در مجموع، نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر تأثیرات مثبت نانوسلنیوم بر الگوی وزن گیری و اثرات آنتی اکسیدانی آن در سرم بره نوزاد می باشد.
امیر دهقانی سامانی خداداد پیرعلی خیرآبادی
گونه های هموپروتئوس اغلب به صورت انگل های مخفی در بدن پرندگان هستند. رایج ترین انگل خونی که در کبوترها یافت می شود هموپروتئوس کلومبه است. تشخیص آلودگی به این انگل نسبتا دشوار است. وقوع استرس های اکسیداتیو متعاقب پاسخ های ایمنی در مقابله با آلودگی های انگلی نکته ی مهمی است که در آلودگی های انگلی باید مورد توجه قرار گیرد. در این مطالعه اثر آلودگی با انگل خونی هموپروتئوس کلومبه بر تابلوی خونی و شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان در 100 کبوتر مورد بررسی قرار گرفت. پس از مشاهده ی گسترش های خونی تهیه شده از ورید بال و تشخیص موارد آلوده به این انگل، شمارش تام و تفریقی گلبول های سفید مبتلایان صورت گرفت. به علاوه تست های مربوط به مطالعه ی شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان شامل: سنجش فراورده های پراکسیداسیون چربی های خون، توان احیای آهن فریک در پلاسما، غلظت اوریک اسید پلاسما و میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز بر روی نمونه ی سرم خون مبتلایان انجام شد. نتایج این مطالعه مشخص کرد که ابتلای به انگل خونی هموپروتئوس کلومبه در کبوتر ها سبب بروز تغییرات چشم گیری در تابلوی خونی مبتلایان می شود که بارز ترین این تغییرات افزایش معنا دار تعداد تفریقی ائوزینوفیل ها و کاهش تعداد تفریقی لنفوسیت هاست. به علاوه میزان پراکسیداسیون چربی های خون، توان احیای آهن فریک در پلاسما، غلظت اوریک اسید پلاسما و میزان فعالیت آنزیم کاتالاز در کبوتر های آلوده به انگل افزایش داشت، اما میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در مبتلایان کاهش یافته بود. علی رغم این که این مطالعه و مطالعات مشابه بخشی از آثار انگل های خونی بر شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان را مشخص می کنند، اما هنوز سئوالات متعددی در مورد آثار انگل های خونی نظیر هموپروتئوس کلومبه بر سایر پارامتر های خونی مبتلایان وجود دارد بنابر این در مطالعات بعدی باید بر روی سایر پارامتر ها تمرکز شود.
مهدی فرهمندیان عبدالناصر محبی
تولک به ریزش دوره ای پرها و پردرآوری مجدد به همراه استراحت به دستگاه تولید مثل اطلاق می شود. از تولک بری مصنوعی با نام تولک بری اجباری یاد می شود؛ استرس اکسیداتیو به عنوان عدم تعادل بین رادیکال های آزاد و ترکیبات آنتی اکسیدانی مطرح است. در طول زندگی پرندگان بعضی از چرخه های فیزیولوژیک القا کننده های استرس اکسیداتیو هستند. از آن جمله می توان به تولید مثل، تولک بری، بیماری و غیره اشاره کرد؛ با انجام این آزمایش، میزان نسبی استرس اکسیداتیو در دو روش تولک بری اجباری مرغ های مادر گوشتی مقایسه می گردد و روشی معرفی می گردد که پرندگان کم تر تحت اثر استرس اکسیداتیو قرار گیرند؛ در این آزمایش از 100 قطعه مرغ مادر گوشتی نژاد cobb 500 با سن 60 هفته استفاده شد که از سن 23 هفتگی شروع به تولید تخم مرغ کرده و تا زمان شروع آزمایش، تولیدشان ادامه داشت. تعداد دو تیمار که هر کدام به عنوان یک روش تولک بری اجباری بود، به صورت زیر اعمال گردید: تیمار 1) روش مرسوم گرسنگی، که مرغ ها به مدت 10 روز از جیره محروم شدند و سپس به مدت 4 روز، از 50 گرم ذرت آسیاب شده به ازای هر پرنده تغذیه شدند. تیمار 2) استفاده از جیره ی حاوی 10000 قسمت در میلیون از عنصر روی به مدت 10 روز، که به مقدار 50 گرم در روز به ازای هر پرنده تغذیه گردید. سپس 4 روز به مقدار 50 گرم از جیره ی پایه در اختیار این تیمار قرار گرفت؛ هر دو تیمار از روز 15 تا 28 از 75 گرم جیره ی پایه تغذیه شدند و از روز 29 تا اوج تخم گذاری از جیره ی تولید استفاده کردند. از هر دو تیمار در ابتدای آزمایش، روز 10، روز 28 و روز اوج تخم گذاری (روز 78) نمونه ی خون بدست آمد. پراکسیدهای لیپیدی و دو آنزیم آنتی اکسیدانِ سرم اندازه گیری شد؛ اندازه گیری tbars مشخص کرد که پراکسیدهای لیپیدی در روز 10 و 78 در تیمار 2 به طور معنی داری کم تر از تیمار 1 بود. مقادیر اندازه گیری شده ی کاتالاز در روز 78 در تیمار 2 به طور معنی داری کم تر از تیمار 1 بود. آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در در روز 10 در تیمار 2 به طور معنی داری بیش تر از تیمار 1 بود. محرومیت از غذا با تخلیه ی پیش ماده های اساسی، افزایش رادیکال های آزاد و القای تنش باعث استرس اکسیداتیو می شود، در حالی که خصوصیات آنتی اکسیدانی روی و عدم قطع غذا در تیمار 2 باعث کنترل آن می گردد. می توان نتیجه گرفت که تولک بری به روش استفاده از مقادیر بالای روی در جیره، به دلیل عدم تغییرات فاحش در وضعیت اکسیداتیو گله از ابتدای تولک بری اجباری تا اوج تولید تخم مرغ، نسبت به روش مرسوم گرسنگی ارجحیت دارد.
رویا جعفرزاده سامانی محمدسعید حیدرنژاد
اخیرا نانوذرات ها برای درمان در زمینه پرشکی مورد استفاده قرار گرفته است، اما بررسی سمیت این نانوذرات کمتر مورد توجه واقع شده است، هدف از این تحقیق، بررسی اثر حاد نانوذرات نقره خوراکی بر فاکتورهای بیوشیمیایی کلیه در سرم خون و الکترولیت های سرم و بافت کلیه می باشد. در این مطالعه تجربی،60 سر موش نژاد بالب سی (balb/c) نر و ماده (باوزن 3±2/24 گرم) تهیه شد، سپس به طور تصادفی به 6 گروه 9 تایی شامل 2 گروه کنترل (نر و ماده) و 4 گروه تیمارتقسیم شدند. به منظور بررسی تعداد سلول های خونی نیزتعداد 6 سر موش به طور تصادفی به 2 گروه (یک گروه کنترل و یک گروه تیمار) تقسیم شدند. درمان خوراکی و روزانه در گروه تیمار1 با محلول 20 ppm و برای گروه تیمار2 با 50 ppmو گروه کنترل با همان مقدار آب مقطرتیمارشد. در روزهای 2، 7 و14، به منظور بررسی سطح سرمی کراتینین، اوره، سدیم، پتاسیم و سلول های خونی، از قلب موش ها خونگیری (کاردیاک پانکچر) صورت گرفت. به منظور بررسی بافت کلیه نیز، برش های بافتی با استفاده از روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین تهیه شد.آنالیز داده ها نشان داد که در دوزهای ppm 20 و ppm 50 نانوذرات نقره باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی بر سطح کراتینین می شود(p<0.05) ، اما تغییر معنی داری بر نیتروژن اوره خون ایجاد نمی کند و نیز در غلظت الکترولیت های سرمی از جمله سدیم و پتاسیم تغییرات معنی داری بین گروه تیمار و کنترل وجود دارد. همچنین مقدار هموگلوبین، بین گروه کنترل و تیمار تفاوت معنی داری نداشت. نانوذرات نقره باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی بر تعداد گلبول های سفید خون و مونوسیت ها می شود ولی تغییرات قابل توجهی را بر تعداد گلبول های قرمز نشان نمی دهند (p<0.05).مطالعات هیستوپاتولوژیک نشان داد که آسیب های وارد شده به کلیه در موش های دریافت کننده ی نانوذرات نقره شامل پرخونی، حضور سلول های آماسی، نکروز سلول های توبولی و گلومرونفریت کلیه می باشد. نتایج نشان می دهد که استفاده از نانوذرات نقره در دوز بالاتر ppm 50 باعث افزایش شدت ضایعات در بافت کلیه می شود.این مطالعه نشان داد که درمان خوراکی نانوذرات نقره دارای اثرات سمی بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی کلیه و الکترولیت های خون می باشد، همچنین باعث تغییرات قابل توجهی بر تعداد گلبول های سفید خون می شوند.
ابوالفضل آخوندزاده دره عبدالناصر محبی
بیماری کوکسیدیوز مهم ترین بیماری انگلی طیور می باشد که به وسیله انگل های تک یاخته ای از جنس آیمریا ایجاد می شود و مشکل قابل توجهی در صنعت طیور دنیا می باشد. بیماری کوکسیدیوز بیشتر از طریق استفاده از داروهای ضد کوکسیدیا که مستقیما به جیره طیور افزوده می شوند، کنترل می گردد. سمدورامایسین از جدیدترین داروهای ضد کوکسیدیوز ساختگی و یونوفوره می باشد که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. جهت بررسی اثرات داروی سمدورامایسین بر وضعیت اکسیداتیو جوجه های گوشتی که برای اولین بار انجام گرفت، تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی راس 308 یک روزه خریداری شد و به 4 گروه 60 قطعه ای (هر گروه شامل 3 پن 20 قطعه ای) تقسیم بندی گردید. گروه های آزمایشی به شرح زیر بود: گروه 2 و 4: دریافت کننده ppm25 سمدورامایسین در جیره در کل دوره آزمایش، گروه 1 (کنترل منفی) و گروه 3 (کنترل مثبت): دریافت کننده جیره پایه بدون دارو. در سن 14 روزگی میانگین وزن همه پن ها یکسان گردید. سپس جوجه های گروه های3 و 4 با 5 10 ×5/1 اووسیست اسپوروله شده و متعلق به چهار گونه آیمریای شایع در ایران شامل آیمریا تنلا (eimeria tenella)104× 8 ، آیمریا ماکسیما (eimeria maxima)104× 2، آیمریا آسرولینا (eimeria acervulina)104× 5/2، آیمریا نکاتریکس (eimeria necatrix)104× 5/2 از راه داخل دهانی چالش شدند. جوجه ها از 1 تا 28 روزگی تحت شرایط استاندارد بر روی بستر پرورش یافتند. برای انجام تحقیق در 14، 21 و 28 روزگی از هر گروه، 20 نمونه خون (5 نمونه به طور تصادفی از هر پن) از ورید بال به میزان 5/2 سی سی بدون ماده ی ضد انعقاد به آزمایشگاه منتقل شد. نمونه های خون با دور 3000 بر دقیقه و به مدت 10 دقیقه جهت جداسازی سرم سانتریفوژ شدند و وضعیت اکسیداتیو مورد بررسی قرار گرفت. در 21 و 28 روزگی میزان مالون دآلدئید به طور معنی داری در گروه کنترل مثبت بالاتر از گروه کنترل منفی بود (05/0p?) .از میان آنزیم های آنتی اکسیدان، در 21 و 28 روزگی فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (sod) به طور معنی داری در گروه کنترل مثبت پایین تر از سایر گروه ها بود. در حالی که، در 28 روزگی فعالیت آنزیم کاتالاز به طور معنی داری در گروه کنترل مثبت بیشتر از گروه کنترل منفی بود (05/0p?). در 21 روزگی frap به طور معنی داری در گروه کنترل مثبت بالاتر از سایر گروه ها بود. در 28 روزگی غلظت اسید اوریک پلاسما به طور معنی داری در گروه کنترل مثبت بالاتر از سایرگروه ها بود. در مجموع نتایج مطالعه حاضر حاکی از اثرات سمدورامایسین در برطرف کردن استرس اکسیداتیو ناشی از آلودگی با مخلوطی از آیمریاهای چهارگانه طیور می باشد
سیمین آقایی وندا محمد سعید حیدرنژاد
امروزه با افزایش استفاده از نانوذرات نقره در محصولات مختلف از جمله محصولات مصرفی و پزشکی، بررسی بالقوه سمیت نانوذرات نقره برای امنیت استفاده کنندگان از این محصولات لازم و ضروری می باشد. نانوذرات نقره می توانند از مسیرهای مختلف از جمله خوراکی وارد بدن شوند، بعضی از مطالعات نشان می دهند که کبد اندام اصلی برای تجمع و ذخیره این مواد می باشد. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثرات حاد نانوذرات نقره بر پارامترهای بیوشیمیایی کبد و نیز بررسی هیستوپاتولوژیک اثر حاد نانوذرات نقره بر بافت کبد طی درمان خوراکی در موش سفید آزمایشگاهی (mus musculus) می باشد. در این مطالعه تعداد 60 سر موش نر و ماده در 6 گروه 9 تایی مورد بررسی قرار گرفتند. این 6 گروه شامل 2 گروه کنترل و 4 گروه تیمار (گروه تیمار 1 و گروه تیمار 2) بودند. موش ها در گروه تیمار به مدت 14 روز تحت تیمار با نانوذرات نقره در 2 دوز متفاوت ( ppm20 و ppm50) قرار گرفتند، اما برای موش ها در گروه تیمار آب مقطر استفاده شد. به منظور بررسی تعداد سلول های خونی نیز تعداد 9 سر موش به طور تصادفی به 2 گروه (یک گروه کنترل و یک گروه تیمار) تقسیم شدند. بعد از 14 روز خونگیری از موش ها انجام شد. سرم خون با استفاده از سانتریفیوژ با سرعت 3000 بمدت 15 دقیقه بدست آمد. غلظت سرمی آلانین آمینوتراسفراز (alt) آسپارتات آمینوتراسفراز (ast) و سلول های خونی با استفاده از اتوآنالایزر تعیین شد. نتایج به کمک آنالیز واریانس دو طرفه (anova) با آزمون دانکن و نرم افزار spss17 تجزیه و تحلیل شد و اختلاف کمتر از 0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. برای بررسی آسیب های بافت شناسی نیز در پایان آزمایشات، نمونه برداری بافت کبد انجام شد و نمونه ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی شدند. در سطح آنزیم های ast و alt کبدی تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروه تیمارها مشاهده شد بطوری که افزایش قابل توجهی از آنزیم های آلانین آمینوتراسفراز(alt)، آسپارتات آمینوتراسفراز (ast) در گروه دریافت کننده از نانوذرات نقره نسبت به گروه کنترل دیده شد (p<0.05). نانوذرات نقره تغییراتی را در سلول های خونی ایجاد می کنند. تغییرات قابل توجهی در تعداد گلبول های قرمز و هماتوکریت بین گروه تیمار و شاهد یافت نشد؛ با این حال، تعداد گلبول های سفید در گروه تیمار نسبت به گروه شاهد به طور قابل توجهی افزایش یافت (p<0.05). بررسی های هیستوپاتولوژیک نشان داد که افزایش دوز نانوذرات نقره، منجر به واکوئله شدن سیتوپلاسم هپاتوسیت ها به همراه دژنراسیون و نکروز برخی سلول ها و تجمع کانونی سلول های آماسی در کبد همراه با پرخونی می شود. این آزمایشات نشان داد که کبد بافت هدف برای تجمع نانوذرات نقره در موش می باشد و استفاده از نانوذرات نقره به صورت خوراکی باعث افزایش فعالیت سرمی آنزیم های alt و ast در سرم خون می شود، همچنین استفاده از نانوذرات نقره به صورت خوراکی باعث آسیب بافت کبد موش ها می شود. همچنین این مطالعه نشان داد که نانوذرات نقره خوراکی باعث تغییرات قابل توجهی بر تعداد گلبول های سفید خون می شود.
محمد قریشی افشین جعفری دهکردی
چکیده سرب با تولید رادیکال های آزاد اکسیژن و از بین بردن منابع آنتی اکسیدان باعث استرس اکسیداتیو در بدن می شود. مهم ترین کاربرد سلنیوم، نقش آن در ساختمان آنزیم های آنتی اکسیدانی از قبیل گلوتاتیون پراکسیداز است که عملکرد آن ها حذف رادیکال های آزاد و گونه های اکسیژن فعال می باشد. نانو ذرات سلنیوم به دلیل قابلیت دسترسی بالا و کاهش اثرات سمی، توجه گسترده ای را به خود جلب نموده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر آنتی اکسیدانتی نانو ذرات سلنیوم بر میزان فاکتور های اکسیدانت خون بوده است. به منظور انجام این تحقیق از 30 سر موش صحرایی بالغ نراستفاده شد. موش ها به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم بندی شدند (گروه 1؛ دریافت کننده جیره تجاری معمول، گروه 2؛ دریافت کننده سلنیت سدیم به میزان 100 میکروگرم، گروه 3؛ دریافت کننده نانو سلنیوم به میزان 100 میکروگرم به صورت گاواژ، گروه 4؛ دریافت کننده استات سرب به میزان ppm1000 در آب آشامیدنی، گروه 5؛ دریافت کننده استات سرب به میزان ppm1000 و 100 میکروگرم سلنیت سدیم در آب آشامیدنی، گروه 6؛ دریافت کننده استات سرب ppm1000 در آب آشامیدنی و نانو سلنیوم به میزان 100 میکروگرم به صورت گاواژ). پس از گذشت 35 روز تمامی موش های صحرایی از هر گروه با استفاده از اتر ابتدا بی هوش و سپس با استفاده از سرنگ از قلب موش خون گیری صورت گرفت و میزان مالون دی آلدهید، کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز سرم به عنوان شاخص هایی از میزان استرس اکسیداتیو محاسبه شدند. همزمان اندازه گیری هماتولوژی نیز بررسی گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که در گروه دریافت کننده سرب به طور معنی داری میزان سوپر اکسید دیسموتاز کمتر از گروه کنترل، گروه دریافت کننده نانو سلنیوم و گروه نانو سلنیوم+سرب بود و گروه دریافت کننده نانو سلنیوم بیشترین میزان sod را نشان داد. نتایج اندازه¬گیری tbars حاکی از این بود که گروه دریافت کننده سرب بیشترین میزان را نسبت به گروه کنترل و سایرگروه ها نشان داد. همچنین گروه دریافت کننده نانو سلنیوم کاهش معنی داری نسبت به گروه سرب داشت. نتایج حاصل از آزمون کاتالاز هیچ گونه اختلاف معنی-داری را بین گروه ها نداشت ولی در گروه دریافت کننده نانو سلنیوم میزان کاتالاز نسبت به گروه سلنیت سدیم افزایش مشخصی داشت. در همه گروه ها میزان pcv کمتر از گروه کنترل بود ولی اختلاف معنی دار فقط بین گروه کنترل با گروه سرب+ نانو سلنیوم مشاهده شد. میزان wbc گروه کنترل از تمامی گروه ها به طور معنی داری بالاتر بود و گروه نانو سلنیوم کمترین اختلاف را با گروه کنترل از نظر کاهش تعداد wbc داشت (05/0>p). نتایج شمارش تفریقی گلبول های سفید نشان داد تمامی گروه ها با گروه کنترل اختلاف معنی دار داشته و کمترین تعداد لنفوسیت نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری متعلق به گروه سرب بود اما در گروه نانو سلنیوم این کاهش کمتر بود. تعداد نوتروفیل های گروه سرب کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل، گروه نانوسلنیوم، گروه سلنیت سدیم و گروه نانو سلنیوم+سرب دیده شد و بین گروه سرب+سلنیت سدیم با گروه سرب+نانو سلنیوم نیز اختلاف معنی دار دیده شد. در شمارش مونوسیت و ائوزینوفیل هیچ گونه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. درمجموع نتایج مطالعه ی حاضر حاکی از آن است که مسمومیت با سرب، باعث استرس اکسیداتیو در بدن می-شود و نانو سلنیوم نسبت به سلنیت سدیم دارای اثرات آنتی اکسیدانی بالاتر در برابر سرب می باشد. همچنین سرب به عنوان سرکوب کننده سیستم ایمنی عمل کرده و باعث کاهش گلبول¬های سفید شده بود.
ایمان امانی محمدرضا اصلانی
اهداف: اندازه گیری مقدار کبدی و کلیوی عناصر ضروری و سمی نشخوارکنندگان کوچک، برای ارزیابی تاثیرات بالقوه این عناصر کمیاب روی سلامتی حیوانات نشخوارکننده منطقه و بالطبع آن خطر انتقال این عناصر به زنجیره ی غذایی انسان، بسیار مهم می باشد. حیوانات: برای انجام این مطالعه ابتدا نمونه های کبد و کلیه از 60 راس گوسفند و 60 راس بز از سنین مختلف (که متعلق به گله های اطراف منطقه بودند) و از هر دو جنس، در کشتارگاه زرین شهر که یک ناحیه احتمالاً آلوده صنعتی می باشد، جمع آوری شد. روند انجام کار: در همه موارد، نمونه کبد از لب خلفی و نمونه کلیه از قدام کلیه چپ برداشت شد. پس از جمع آوری، همه نمونه ها در کیسه های پلاستیکی جداگانه ای قرار داده شده و پس ار بر چسب زدن، بلافاصله به آزمایشگاه منتقل و تا زمان آنالیز، در دمای منهای 18 درجه ی سانتیگراد نگهداری شدند. در زمان آنالیز، نمونه ها مورد هضم و طی مراحلی برای اندازه گیری عناصر ضروری (مس، روی، کبالت، آهن، کروم و نیکل) و عناصر سمی (سرب، کادمیوم، جیوه و آرسنیک) آماده شدند. اندازه گیری فلزات مورد نظر بدین صورت انجام گرفت که برای دو عنصر آرسنیک و جیوه از روش طیف سنجی جذب اتمی و برای بقیه ی عناصر از روش طیف سنجی نشرنوری پلاسمای جفت شده ی القایی2 استفاده شد. ضریب هم بستگی بین دو متغیر، برای بررسی وجود و یا عدم وجود ارتباط خطی بین عناصر مورد نظر و همچنین تاثیر متقابل آن ها روی یکدیگر با استفاده از تست های اسپیرمن و ضریب تغییرات صورت گرفت. اختلافات در حد کمتر از 05/0 معنی دار تلقی شدند. نتایج: هیچ اختلاف معناداری در محتوای کبدی و کلیوی این عناصر بین دو جنس مختلف وجود نداشت. در مورد اختلاف میزان این عناصر بین دو گونه، فقط در مورد آهن کبدی اختلاف معناداری بین گوسفند و بز وجود داشت )029/0 .(p=به طوری که محتوای آهن کبد گوسفندان منطقه ی مورد نظر، به طور معناداری بیشتر از محتوای آهن کبد بزهای منطقه بود. همچنین محتوای آهن کبد گوسفندان مورد مطالعه با افزایش سن، به طور معناداری افزایش یافته بود. نتایج برای دیگر عناصر به این ترتیب بود که غلظت کادمیوم، سرب و مس در کبد و کلیه ی گوسفند و بزهای منطقه ی زرین شهر، در مقایسه با اطلاعات و مقادیر بدست آمده از دیگر کشورها، کمتر بود. اما غلظت آرسنیک، جیوه، آهن، کروم و نیکل این ارگان ها بیشتر از مقادیری بودکه در منابع مرجع آورده شده است. در مورد عناصر روی و کبالت، نتایج بدست آمده با نتایجی که در دیگر مناطق بدست آمده، تقریبا برابر و در محدوده ی طبیعی خود قرار داشتند. میانه و دامنه غلظت بر اساس وزن مرطوب کلیه و کبد گوسفند و بزهای منطقه، به ترتیب (29/4 و 88/9) و (52/1 و 39/4) ppb برای کادمیوم، (249 و 122) و (120 و 54) ppb برای آرسنیک، (75/21 و 7/30) و (7/13 و 15/19) ppb برای جیوه، (75/70 و 159) و (211 و 6/477) ppm برای آهن، (11/7 و 64/11) و (7/20 و 64/46) ppm برای مس، (94/6 و 71/17) و (6/30 و 30) ppm برای روی، (24/0 و 86/0) و (2/1 و 55/1) ppb برای کروم، (48/0 و 93/0) و (9/2 و 6/3)ppb برای نیکل، (12/0 و 09/0) و (29/0 و 33/0) ppm برای کبالت و (9/113 و 65/61) و (8/4 و 4/36) ppb برای سرب بود. بحث: غلظت بالای آهن، آرسنیک، جیوه، کروم و نیکل در بافت های کبد و کلیه گوسفند و بزهای منطقه، به احتمال زیاد مربوط به فعالیت های صنعتی منطقه می باشد و بایستی آن را به عنوان یک خطر بالقوه برای سلامتی انسان و حیوانات منطقه، در نظر گرفت. همچنین پایین بودن غلظت مس کبد و کلیه، احتمالا نشان از کمبود این عنصر ضروری در منطقه دارد و این مسئله می طلبد که ارزیابی مجددی از وضعیت تغذیه ای گله های گوسفند و بز منطقه صورت گیرد که این امر به همکاری بخش های دولتی و بخش های خصوصی بویژه دامپزشکان، نیازمند می باشد. واژه های کلیدی: گوسفند، بز، فلزات سنگین، عناصر ضروری، عناصر سمی، آلودگی صنعتی، طیف سنجی جذب اتمی، طیف سنجی نشر نوری پلاسمای جفت شده ی القایی، کبد، کلیه.
مرجان اسدی خشویی امین نعمت اللهی
جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان به دلیل وجود اسیدهای چرب غیر اشباع مستعد به اکسیداسیون است. در این تحقیق اثر سطوح مختلف عصاره متانولی، اتانولی و آبی گیاه آلوئه ورا بر اکسیداسیون جیره غذایی قزل آلای رنگین کمان مورد آزمایش قرار گرفت و با آنتی اکسیدان سنتزی bht که یکی از آنتی اکسیدان های رایج صنعت غذای آبزیان است مقایسه شد. به منظور بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی مقادیر 1، 5/2 و 5 گرم از عصاره در کیلوگرم جیره به غذای قزل آلا افزوده شد. اثر آنتی اکسیدانی عصاره ها به مدت 6 هفته با اندازه گیری اندیس تیوباربیتوریک اسید اندازه گیری شد. نتایج مشخص کرد قطبیت حلال نقش مهمی در فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره می گذارد. عصاره متانولی آلوئه ورا بیشترین اثر را در به تعویق انداختن اکسیداسیون جیره نشان داد. تیمار 5 گرم در کیلوگرم جیره این عصاره در تمام دوره آزمایش تفاوت معناداری با آنتی اکسیدان سنتزی bht نشان داد. غلظت مشابه این تیمار در عصاره اتانولی و آبی اثر به مراتب بهتری نسبت به آنتی اکسیدان سنتزی بروز دادند. نتایج این تحقیق عصاره متانولی آلوئه ورا را به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی جهت استفاده در صنعت غذای آبزیان توصیه می کند.
صائب محمدی عبدالناصر محبی
کادمیوم یک آلاینده سمی است که هیچ گونه نقش ساختاری در بدن ندارد و در مقادیر اندک برای بدن مضر می باشد.این فلز با افزایش رادیکال های آزاد و کاهش توان آنتی اکسیدانی بدن ایجاد استرس اکسیداتیو می کند و از این طریق سبب اثرات تخریبی در کبد و کلیه می شود.سیستم آنتی اکسیدانی بدن دارای دو بخش آنزیمی و غیر آنزیمی است.سلنیوم و ترکیبات مختلف از آن مثل نانوسلنیوم در ساختار آنزیم های گلوتاتیون پراکسیداز نقش دارند و از این طریق مانع استرس اکسیداتیو می شوند.جهت انجام این مطالعه تعداد 30 عدد موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی 280-250گرم استفاده شد.موش ها به مدت یک هفته جهت تطابق با محیط در شرایط مناسب ازنظر محیطی قرار گرفتند. پس ازآن موش ها به 6گروه 5تایی تقسیم شدند. گروه 1: کنترل، گروه 2:کادمیوم(mg/l2/1)، گروه 3:نانوسلنیوم(mg/kg1/0)، گروه 4:سلنیت سدیم (mg/kg1/0)، گروه 5:کادمیوم+نانو سلنیوم، گروه 6:کادمیوم+سلنیت سدیم. همه گروه ها از جیره تجاری معمولی و آب مقطر استفاده کردند و گروهای تیمار به روش گاواژ دارو دریافت کردند.پس از مرحله ی پرورش موش ها جهت نمونه برداری با اتر بیهوش شدند و کلیه و کبد آن ها جدا شد و جهت تهیه هموژنیت بافتی در فریزر 70- قرار گرفت. بعد از تهیه هموژنیت آزمایش های سنجش میزان فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (gpx)،سوپراکسید دیس موتاز (sod)،کاتالاز (catalase) انجام شد. همچنین از تست tbars جهت سنجش پراکسیداسیون لپیدی، تستcarbonylبرای سنجش اکسیداتیو پروتئین هاو از تست frapنیز جهت سنجش توان آنتی اکسیدانی تام پلاسما استفاده شد.نتایج حاصله از این آزمایش ها با نرم افزارsigmaplotو آزمون آماریanova در سطح معنی دار (05/0p<) آنالیز شدند. نتایج حاصله از آنالیزآماری نشان داد که گروه دریافت کننده نانوسلنیوم در مقایسه با تیمار کادمیوم در کبد و کلیه سبب افزایش معنی دار میزان فعالیت آنزیم های gpx، sod و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسما (frap) و همچنین کاهش میزان carbonyl و tbars می شود. در کل می توان نتیجه گرفت که نانوسلنیوم تأثیر مطلوبی در کاهش استرس اکسیداتیو القائی توسط کادمیوم دارد که این اثربخشی بهتر از سلنیت سدیم است. کلمات کلیدی:کادمیوم، نانوسلنیوم، سلنیت سدیم، استرس اکسیداتیو،کبد و کلیه
ناصر صالحی اردکانی افشین جعفری دهکردی
سرب با تولید رادیکال های آزاد اکسیژن و از بین بردن منابع آنتی اکسیدان باعث استرس اکسیداتیو در بدن می شود. استرس اکسیداتیو نشان دهنده ی عدم تعادل بین تولید رادیکال های آزاد و توانایی سیستم بیولوژیکی در خنثی سازی آنها به واسطه های واکنش پذیر و یا تعمیر آسیب ناشی از آنها می باشد. مهم ترین کاربرد سلنیوم، نقش آن در ساختمان آنزیم های آنتی اکسیدانی از قبیل گلوتاتیون پراکسیداز است که عملکرد آن ها حذف رادیکال های آزاد و گونه های اکسیژن فعال می باشد. نانو ذرات سلنیوم به دلیل توانایی جذب و توزیع بالا در بدن و کاهش اثرات سمی، توجه گسترده ای را به خود جلب نموده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر آنتی اکسیدانتی نانو ذرات سلنیوم بر میزان فاکتور های اکسیدانی بافت کبد و کلیه بوده است. به منظور انجام این تحقیق از 30 سر موش صحرایی بالغ استفاده شد. پس از یک هفته نگهداری و تطابق پذیری، موش ها به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم بندی شدند (گروه 1؛ دریافت کننده جیره تجاری معمول، گروه 2؛ دریافت کننده سلنیت سدیم به میزان mg/kg1/0، گروه 3؛ دریافت کننده نانو سلنیوم به میزانmg/kg1/0، گروه 4؛ دریافت کننده استات سرب به میزان g/lit1 ، گروه 5؛ دریافت کننده استات سرب و سلنیت سدیم ، گروه 6؛ دریافت کننده استات سرب و نانو سلنیوم ). تمامی موش های صحرایی از هر گروه با استفاده از اتر ابتدا بی هوش و سپس اقدام به باز کردن حفره ی شکمی و خارج کردن کبد و کلیه هر کدام از موش های صحرایی شد. میزان مالون دی آلدهید، کاتالاز، سوپر اکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز بافت کبد و کلیه به عنوان شاخص هایی از میزان استرس اکسیداتیو محاسبه شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان فعالیت سوپراکسید دیسموتاز کلیه و کبد در گروه دریافت کننده ی سرب تغییرات قابل ملاحظه ای نسبت به سایر گروه ها نشان داد. به این صورت که مقدار این آنزیم در گروه دریافت کننده ی سرب به حداقل خود کاهش یافته بود. نتایج tbars در گروه دریافت کننده سرب افزایش بیشتری را نسبت به گروه کنترل و سایرگروه ها نشان داد. همچنین میزان مالون دی آلدئید در گروه دریافت کننده نانوسلنیوم و سرب کمتر از میزان آن در گروه دریافت کننده ی سلنیت سدیم و سرب می باشد. نتایج حاصل از آزمون کاتالاز هیچ گونه اختلاف معنی داری را بین گروه ها نداشت. نتایج حاضر نشان دادند فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز کلیه و کبد در گروه های دریافت کننده ی نانوسلنیوم دارای روند افزایشی بوده درحالی که در گروه دریافت کننده ی سرب از یک روند کاهشی نسبت به گروه کنترل پیروی می کند.
بهنام رضایی سعید کریمی دهکردی
به منظور بررسی اثر پروبیوتیک¬ بر رشد، تابلوی خونی و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم بزغاله های در حال رشد، 24 راس بزغاله¬ی بومی با میانگین وزن 7/0±2/19 کیلوگرم و سن 10±120 روز به¬طور تصادفی به 4 جیره آزمایشی اختصاص داده شدند. 1- گروه شاهد که جیره پایه بدون ماده افزودنی (پروبیوتیک) را دریافت نمود، 2- گروهی که جیره حاوی پروتکسین را به میزان 1 گرم در روز به ازای هر بزغاله دریافت نمود، 3- گروهی که جیره حاوی مخمر لووسل اس- سی2 را به میزان 2 گرم در روز به ازای هر بزغاله دریافت نمود و 4- گروهی که جیره حاوی ترکیب 1 گرم مخمر لووسل اس- سی2 و 5/0 گرم پروتکسین را در روز به ازای هر بزغاله به همراه جیره¬ی شاهد دریافت نمود. پس از 14 روز دوره عادت پذیری بزغاله¬ها به جایگاه انفرادی، به¬مدت 74 روز در حد مصرف اختیاری با جیره¬های آزمایشی تغذیه شدند. مقادیر خوراک مصرفی روزانه، تغییرات وزن و نمونه¬-گیری از خوراک، خون و مدفوع بزغاله¬ها انجام پذیرفت. داده¬ها در قالب طرح کاملا تصادفی تجزیه آماری شدند. بر اساس نتایج حاصل در رابطه با خصوصیات عملکرد رشد، و خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی هیچ¬گونه تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (05/0<p). در مورد قابلیت هضم¬پذیری ظاهری ماده خشک، ماده آلی، چربی خام، ndf و adf در بین تیمارها تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (05/0<p). فقط قابلیت هضم-پذیری پروتئین خام در بین تیمارهای مورد آزمایش دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0p<)، که گروه دریافت کننده جیره حاوی پروتکسین در مورد این صفات دارای قابلیت هضم ظاهری بالاتری بود. تفاوت¬های موجود در بین تیمارها در مورد غلظت نیتروژن اوره¬ای خون، پروتئین کل، گلوبولین، نسبت آلبومین به گلوبولین، کلسیم و فسفر از نظر آماری معنی¬دار نبود (05/0<p). غلظت گلوکز، تری¬گلیسیرید، کلسترول، آلبومین در تیمار دریافت کننده پروتکسین نسبت به دیگر تیمارها بالاتر بود و این تفاوت از نظر آماری معنی¬دار بود (05/0>p). فعالیت آنزیم¬های کبدی gpt و got در بین تیمارها دارای تفاوت معنی¬داری بود و بالاترین سطح آن در تیمار دریافت کننده جیره حاوی پروتکسین بود (05/0>p). بیشترین غلظت هماتوکریت در تیمار حاوی پروتکسین بود که از نظر آماری دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p). همچنین غلظت هموگلوبین و گلبول¬های سفید در مقایسه بین تیمارهای 2 و 4 نسبت به گروه شاهد دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p). میانگین درصد منوسیت¬ها و ائوزینوفیل¬ها در بین تیمارها تفاوت معنی¬داری نداشتند (05/0<p)، اما درصد نوتروفیل¬ها و لنفوسیت-ها در بین تیمارها دارای تفاوت معنی¬داری بود (05/0>p)، به¬طوریکه درصد نوتروفیل در تیمار شاهد در بالاترین سطح و در تیمار دریافت کننده پروتکسین در پایین¬ترین سطح بود. همچنین درصد لنفوسیت در تیمار 2 در بالاترین سطح و در تیمار شاهد در پایین¬تر سطح بود. با توجه به مجموع نتایج حاصل از این پژوهش می¬توان نتیجه گرفت که از پروتکسین در جیره بزغاله¬ها با تأثیر مثبت بر فاکتورهای خونی و سیستم ایمنی به¬عنوان یک افزودنی میکروبی مناسب در جیره بزغاله¬های در حال رشد استفاده کرد.
امیر دهقانی سامانی خداداد پیرعلی خیرآبادی
گونه های هموپروتئوس اغلب به صورت انگل های مخفی در بدن پرندگان هستند. رایج ترین انگل خونی که در کبوترها یافت می شود هموپروتئوس کلومبه است. تشخیص آلودگی به این انگل در مراحل شیزوگونی نسبتا دشوار است. وقوع استرس های اکسیداتیو متعاقب پاسخ های ایمنی در مقابله با آلودگی های انگلی نکته ی مهمی است که در آلودگی های انگلی باید مورد توجه قرار گیرد. در این مطالعه اثر آلودگی با انگل خونی هموپروتئوس کلومبه بر تابلوی خونی و شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان در 100 کبوتر مورد بررسی قرار گرفت. پس از مشاهده ی گسترش های خونی تهیه شده از ورید بال و تشخیص موارد آلوده به این انگل، شمارش تام و تفریقی گلبول های سفید مبتلایان صورت گرفت. به علاوه تست های مربوط به مطالعه ی شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان شامل: سنجش فراورده های پراکسیداسیون چربی های خون، توان احیای آهن فریک در پلاسما، غلظت اوریک اسید پلاسما و میزان فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپر اکسید دیسموتاز بر روی نمونه ی سرم خون مبتلایان انجام شد. نتایج این مطالعه مشخص کرد که ابتلای به انگل خونی هموپروتئوس کلومبه در کبوتر ها سبب بروز تغییرات چشم گیری در تابلوی خونی مبتلایان می شود که بارز ترین این تغییرات افزایش معنا دار تعداد تفریقی ائوزینوفیل ها و کاهش تعداد تفریقی لنفوسیت هاست. به علاوه میزان پراکسیداسیون چربی های خون، توان احیای آهن فریک در پلاسما، غلظت اوریک اسید پلاسما و میزان فعالیت آنزیم کاتالاز در کبوتر های آلوده به انگل افزایش داشت، اما میزان فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز در مبتلایان کاهش یافته بود. علی رغم این که این مطالعه و مطالعات مشابه بخشی از آثار انگل های خونی بر شاخص های زیستی سیستم آنتی اکسیدان را مشخص می کنند، اما هنوز سئوالات متعددی در مورد آثار انگل های خونی نظیر هموپروتئوس کلومبه بر سایر پارامتر های خونی مبتلایان وجود دارد بنابر این در مطالعات بعدی باید بر روی سایر پارامتر ها تمرکز شود.
مریم جمالی عبدالناصر محبی
استرس اکسیداتیو درنتیجه عدم توازن بین سیستم های اکسید کننده و آنتی اکسیدان رخ می دهد. اختلال در وضعیت اکسیداتیو طبیعی بافت می تواند اثرات سمی را از طریق تولید پراکسید و رادیکال های آزاد بر اجزای سلول اعمال نماید. آلودگی محیط زیست با کادمیوم موجب ایجاد بیماری های مزمن و بدخیم با عوارض قابل ملاحظه ای در اکثر بافت های بدن می شود. عوارض مسمومیت با کادمیوم از جمله سرطان زایی، ایمونوتوکسیسیتی است. در پی ایجاد رادیکال های اکسیژن که عامل ایجاد استرس اکسیداتیو است شکل می-گیرند. عنصر سلنیوم جزئی از آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز است که بیشترین فعالیت را در کبد و سلول های قرمز خون دارا است و از مهم ترین اجزای متعلق به سلنو پروتئین هاست و بدین ترتیب در کاتابولیسم پراکسیدهای حاصل از اکسیداسیون بافت لیپیدی دخالت می کند و نقش مهمی در حفظ تمامیت غشای سلولی ایفا می کند. نانو ذرات سلنیوم به عنوان یک منبع جدید سلنیوم با خطر سمیت کمتر شناخته شده اند. نانو سلنیم در مقایسه با سلنیت سدیم باعث افزایش بیشتر فعالیت سلنوآنزیم ها می شود. در پژوهش حاضر تأثیر آنتی اکسیدانی نانوسلنیوم و سلنیت سدیم و نقش کادمیوم در ایجاد استرس اکسیداتیو را مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور تعداد 30 سر رت نر به صورت تصادفی به شش گروه تقسیم بندی شدند. گروه اول جیره تجاری معمول را دریافت کردند. گروه دوم جیره معمول وکادمیوم به صورت کادمیوم کلراید که مقدار 1میلی لیتر دریافت کردند. گروه سوم جیره معمول و کادمیوم به صورت کادمیوم کلراید به مقدار 1میلی لیتر و mg/kg 1/0نانوسلنیوم دریافت کردند. گروه چهارم جیره معمول و کادمیوم به صورت کادمیوم کلراید به میزان 1میلی لیتر به همراه mg/kg 1/0 سلنیت سدیم دریافت کردند. گروه پنجم جیره معمول به همراه mg/kg 1/ نانوسلنیوم دریافت کردند. گروه شش جیره معمول به همراه 1/0 میکروگرم سلنیت سدیم دریافت کردند. در روز 35 پس از شروع آزمایش خون گیری از قلب رت ها انجام شد و سپس آزمایش های tbars، کربونیل پروتئین و frap و سنجش میزان فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز (sod)، گلوتاتیون پراکسیداز (gpx) و کاتالاز (cat) بر روی سرم به دست آمده از خون رت ها انجام گرفت. پردازش آماری داده ها کادمیوم باعث افزایش معنی دار در میزان tbars نسبت گروه کنترل شده و نانوسلنیوم باعث کاهش میزان tbars گردیده بود که با گروه کادمیوم اختلاف معنی دار داشت. در آزمایش frap تفاوت معناداری بین گروه ها دیده نشد و کربونیل پروتئین در گروه دریافت کننده کادمیوم بیشترین مقدار افزایش داشت که نسبت به سایر گروه ها داری اختلاف معنادار بود (05/0p<). در سنجش میزان فعالیت آنزیم های sod، cat و gpx بیشترین میزان افزایش فعالیت در گروه نانوسلنیوم و کمترین میزان فعالیت در گروه کادمیوم مشاهده شد که در مورد آنزیم کاتالاز این اختلافات معنادار نبود (05/0p>). نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که استفاده از نانوسلنیوم و سلنیت سدیم در رت های دریافت کننده کادمیوم به طور تجربی منجر به کاهش اثرات زیان بار استرس اکسیداتیو ناشی از مصرف این فلز در سرم می شود.
جواد غلام زاده فودیجی شهاب بهادران
به منظور ارزیابی تأثیر پروبیوتیک پروتکسین بر بازده رشد، مورفولوژی پرزهای روده و شاخص های وضعیت اکسیداتیو در بلدرچین، تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی بلدرچین ژاپنی یک روزه خریداری شده و به 4 گروه 60 قطعه ای به شرح زیر تقسیم بندی گردید. گروه 1 دریافت کننده جیره پایه در کل دوره آزمایش و گروه های 3،2 و 4 دریافت کننده جیره پایه + به ترتیب 005/0%، 01/0% و 02/0% پروبیوتیک پروتکسین در کل دوره آزمایش. جوجه ها از 1 تا 35 روزگی تحت شرایط استاندارد بر روی بستر پرورش یافتند. همه پن ها به صورت هفتگی وزن گیری شده و میزان دان مصرفی هر پن تعیین شده و ضریب تبدیل غذایی هر پن محاسبه شد. در سن 14 و 35 روزگی 7 جوجه از هر گروه از راه ورید گردنی خون گیری شده و پس از جدا نمودن سرم در فریزر 70- جهت بررسی های آنزیمی نگهداری شد. در 35 روزگی از هر گروه 6 قطعه جوجه کشته شده و از سه قسمت روده (قسمت میانی دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم) به اندازه cm3 نمونه گیری و جهت بررسی میکروسکوپی مورفولوژی روده به آزمایشگاه فیزیولوژی ارسال شد. مورفولوژی پرزهای روده با بررسی اندازه پرزها (ارتفاع، پهنا) و ضخامت لایه لامیناپروپریا بررسی گردید. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده تأثیر پروتکسین در بهبود ضریب تبدیل غذایی و وزن بلدرچین در کل دوره پرورش است به طوری که میانگین وزن جوجه های دریافت کننده پروتکسین در هفته سوم و چهارم از نظر آماری معنی دار (05/0>p) می باشد. به علاوه در پایان دوره بین گروه های دریافت کننده پروتکسین نسبت به کنترل ارتفاع و مساحت پرزهای روده در سه قسمت دئودنوم، ژژنوم و ایلئوم بهبود داشت هرچند فقط در مورد ارتفاع ژژنوم معنی دار (05/0>p) بود. همچنین پروتکسین در غلظت 02/0% باعث افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی سرم به ویژه با افزایش معنی دار (05/0>p) سوپراکسید دیسموتاز می شود.
حمیده استکی محمد رضا اصلانی
با افزایش روز افزون سیستم های مخابراتی و نصب آنتن های گیرنده/ فرستنده، افراد به طور خواسته و ناخواسته خود را در معرض تابش امواج گوشی تلفن همراه قرار می دهند. که احتمال اثرات سوء آن ها بر موجودات زتده وجود دارد و برای شناخت و مقابله با این اثرات سوء مطالعات فراوان صورت گرفته است. سلنیوم یکی از عناصر ضروری بدن موجودات زنده با خواص آنتی اکسیدانی آنزیمی و غیر آنزیمی می باشد. در این بین ساختار نانوذرات سلنیوم در مقایسه با سایر اشکال آلی و معدنی سلنیوم سمیت کمتر و کارایی و حاشیه سلامت وسیع تر برخوردار می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات نانو ذرات سلنیوم بر وضعیت اکسیداتیو ناشی از مواجهه رت ها با امواج مایکروویو تلفن همراه به وسیله ارزیابی برخی از شاخص های زیستی استرس اکسیداتیو نظیر سوپراکسید دیسموتاز3(superoxidedismutas3)، کاتالاز(catalase)، گلوتاتیون پراکسیداز(glutathion peroxidase) و مالون دی آلدهاید(malondialdehyd) می باشد. بدین منظور 32 سر رت نر ویستار به وزن تقریبی 280- 250 گرم، به طور تصادفی به چهار گروه 8 تایی: کنترل و گروه-های درمانی نانو ذرات سلنیوم، مایکروویو و نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو تقسیم شدند. دو گروه درمانی مایکروویو و نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو به مدت 40 روز متوالی هر روز دو بار و هر بار نیم ساعت با فاصله زمانی 6 ساعت در مجاورت تلفن همراه درحال مکالمه قرار داده شدند. همچنین دو گروه درمانی نانو ذرات سلنیوم و نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو، روزانه cc1 نانو ذرات سلنیوم را به صورت خوراکی، به روش گاواژ دریافت نمودند. پس از اتمام دوره ی 40 روزه آزمایش رت ها با اتر بی هوش شدند و نمونه های خون گرفته شده، جهت اخذ سرم و انجام آزمایشات به آزمایشگاه ارسال شد و به منظور سنجش آنزیم های sod3، cat، gsh-px و بیومارکر mda به آزمایشگاه ارسال گردید. نتاج حاصل از سنجش: غلظت mda گروه درمانی مایکروویو در مقایسه با سایر گروه ها افزایش معنی داری در غلظت mda نشان داد. گروه نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو در مقایسه با گروه درمانی مایکروویو نشان از کاهش mda داشت ولی نسبت به گروه کنترل و گروه درمانی نانو ذرات سلنیوم افزایش نسبی نشان داد که از نظر آماری معنی دار نبود. فعالیت آنزیم sod3 گروه درمانی مایکروویو کاهش معنی داری نسبت به سه گروه دیگر داشت و گروه نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو نسبت به گروه کنترل و درمانی نانو ذرات سلنیوم کاهش معنی دار و نسبت به گروه درمانی مایکروویو افزایش معنی دار در فعالیت sod3 داشته است. فعالیت cat گروه درمانی مایکروویو افزایش معنی داری نسبت به سایر گروه ها داشته است. گروه درمانی نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو در مقایسه با گروه کنترل افزایش و در مقایسه با گروه درمانی مایکروویو کاهش معنی دار داشته است. در سنجش فعالیت آنزیم gsh-px گروه درمانی مایکروویو نسبت به گروه های درمانی نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو و کنترل کاهش معنی دار در فعالیت gsh-pxداشت و گروه درمانی نانو ذرات سلنیوم+مایکروویو نسبت به گروه های درمانی نانو ذرات سلنیوم و مایکروویو به ترتیب کاهش و افزایش معنی دار نشان داد )05/0>.(p استنتاج: با توجه به نتایج بالا نانوذرات سلنیوم دارای خاصیت آنتی اکسیدانی و محافظتی در برابر استرس اکسیدایتو و رادیکال های آزاد ناشی از مواجهه با امواج مایکروویو تلفن همراه می باشد.
مهسا سید حنایی عبدالناصر محبی
تغییر شیوه زندگی بشر، کاهش فعالیت های فیزیکی، تصنعی شدن وضعیت تغذیه و به طور کلی قرار گرفتن در زندگی ماشینی، که همه حکایت از کم رنگ شدن شیوه های سنتی زندگی دارند، انسان را در معرض تهدید بالقوه زندگی مدرن امروزی قرار داده است. امروزه بشر به این موضوع پی برده که باید سنت کم رنگ شده استفاده از عوامل درمانی طبیعی را دوباره احیا کند و با دخل و تصرف و بهینه کردن آن در حفظ و بقای خود کوشش نماید. در حال حاضر تمایل بسیار زیادی به مصرف مواد غذایی عملگر، یعنی غذاهای دارای ارزش دارویی و تغذیه ای ویژه، علاوه بر خواص تغذیه ای پایه، به وجود آمده است. در این میان مواد غذایی حاوی پروبیوتیک ها از این نمونه ها هستند. از خصوصیات عملکردی پروبیوتیک ها می توان به تعدیل سیستم ایمنی، کاهش کلسترول سرمی، کاهش عفونت های گوارشی، کاهش میزان اسهال های مزمن مسافرتی و هم چنین کاهش میزان سرطان اشاره نمود. گونه های متفاوتی از باکتری های اسید لاکتیک(lactic acid bacteria (lab)) به عنوان پروبیوتیک معرفی شده اند اما بیشترین گونه های معرفی شده مربوط به لاکتوباسیل ها(lactobacillus ) می باشند. از آنجا که ظرفیت های پروبیوتیکی وابسته به سوش می باشند، انتخاب روش های قابل اطمینان برای شناسایی لاکتوباسیل ها از اهمیت خاصی برخوردار است. جنس ها از نظر فنوتیپی ناهمگن هستند و شناسایی سوش های لاکتوباسیل بسیار وابسته به خصوصیات بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی است. برای آن که یک باکتری به عنوان پروبیوتیک معرفی شود، باید چند فاکتور متفاوت ، از جمله قابلیت کاهش کلسترول مورد ارزیابی قرار داد. بررسی ها نشان می دهد، افزایش سطح کلسترول سرمی با حمله های قلبی ارتباط مستقیم دارد. هم چنین پژوهش های متعدد نشان داده اند برخی از لاکتوباسیل ها قادرند سطح کلسترول تام و ldl را کاهش دهند. از این رو یکی از فاکتورها برای انتخاب یک باکتری به عنوان پروبیوتیک، توانایی آن در کاهش میزان کلسترول سرمی می باشد. از این رو در این پژوهش به مطالعه جدایه های مقاوم به محیط اسیدی و املاح صفراوی جدا شده از محصولات لبنی شهرکرد پرداختیم و به شناسایی بیوشیمیایی و ملکولی و بررسی اثر آنها بر کاهش کلسترول محیط پرداختیم به این منظور 15 جدایه با بیشترین مقاومت به محیط اسیدی و املاح صفراوی انتخاب شد و آزمایشات بیوشیمیایی و ملکولی برای شناسایی دقیق تر این باکتری ها انجام پذیرفت. با توجه به نتایج تست های بیوشیمیایی و مولکولی باکتری های جنس لاکتوباسیلوس متعلق به گونه های فرمنتوم و برویس می باشند. نتایج سنجش اثر کاهندگی جدایه های لاکتوباسیلوس با روش بیوشیمیایی سنجش کلسترول تام نشان داد که میزان کاهش کلسترول محیط در بین جدایه مورد مطالعه بین 54/4-90% متغیر می باشد.
لیلا نصیری حسین حسن پور
جهت ارزیابی وضعیت اکسیدان و آنتی اکسیدانی مغز (قدامی، میانی و خلفی) جوجه های مبتلا به هیپرتانسیون ریوی (ناشی از سرما)، تعداد 48 قطعه جوجه ی نر نژاد راس در دو گروه شاهد و تحت استرس سرما (هیپرتانسیون ریوی ناشی از سرما) به مدت 42 روز پرورش داده شدند و سپس میزان پراکسیداسیون لیپیدی، اکسیداسیون پروتئینی، ظرفیت آنتی-اکسیدانی، فعالیت و بیان ژنی آنزیم های کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسیددیسموتاز اندازه گیری شد. میزان پراکسیداسیون لیپیدی و اکسیداسیون پروتئینی در مغز خلفی جوجه های مبتلا به هیپرتانسیون ریوی به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد افزایش یافت درحالی که ظرفیت آنتی اکسیدانی این ناحیه کاهش یافت (05/0>p). در جوجه های مبتلا به هیپرتانسیون ریوی فعالیت سوپراکسیددیسموتاز در هر سه ناحیه از مغز به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت در حالی که فعالیت کاتالاز در مغز قدامی و میانی افزایش یافت (05/0>p). فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز در سه قسمت مغز در بین دو گروه مورد آزمایش تغییر معنی داری نداشت. بیان ژنی کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز (نوع 1 و 2) به طور معنی داری در مغز جوجه های مبتلا به هیپرتانسیون ریوی نسبت به گروه شاهد کاهش یافت درحالی که بیان ژنی گلوتاتیون پراکسیداز افزایش یافت (05/0>p). نتیجه آن که، احتمالا تغییرات ذکر شده در وضعیت اکسیدانی و آنتی-اکسیدانی مغز به خصوص ناحیه ی خلفی آن می تواند بر عملکرد مرکز عصبی قلبی–عروقی و سیستم عصبی سمپاتیک تأثیر گذاشته و هیپرتانسیون ریوی را وخیم تر سازد.
آسیه عباسی عبدالناصر محبی
در این تحقیق به اثرات آنتی اکسیدانی نانوذرات سلنیوم بر کاهش میزان بیومارکرهای استرس اکسیداتیو مغز موش متعاقب مسمومیت تجربی با کادمیوم پرداخته شده است.
ایمان امانی غلامعلی کجوری
چکیده ندارد.
مریم مطبوع ریاحی عبدالناصر محبی
چکیده ندارد.