نام پژوهشگر: آرش امیدی
ساغر ظهوری نظر افضلی
به منظور بررسی کارایی نسبی متیونین هیدروکسی آنالوگ مایع در مقایسه با دی ال متیونین در جوجه های گوشتی بر روی بازده رشد و فراسنجه های خون، تعداد 330 قطعه جوجه سویه راس در دو جنس نر و ماده از سن یک روزگی به مدت 6 هفته با 11 جیره غذایی شامل جیره غذایی شاهد (بدون متیونین)، جیره شاهد به همراه سطوح 0/06، 0/12، 0/18، 0/24و0/30 درصد دی ال متیونین و جیره شاهد به همراه سطوح 0/07، 0/14،0/20، 0/27 و 0/34 درصد متیونین هیدروکسی آنالوگ مایع تغذیه شدند. صفات مورد بررسی میزان مصرف خوراک، وزن بدن، افزایش وزن هفتگی، ضریب تبدیل خوراک، بازده لاشه و نسبت اجزای لاشه به وزن لاشه، کلسترول، قند خون (fbs)، اسید اوریک، کلسیم، فسفر، پروتئین تام، آلبومین، گلوبولین و آنزیم های ast و ggt پلاسمای خون بودند که در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 11 تیمار، 3 تکرار و 10 قطعه جوجه درهر تکرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی متیونین هیدروکسی آنالوگ مایع و دی ال متیونین از نظر وزن بدن، افزایش وزن هفتگی، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی تفاوت معنی داری با جوجه های تغذیه شده با جیره غذایی شاهد داشتند (0/05 >p). جوجه های تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی متیونین هیدروکسی آنالوگ مایع( آلیمت) دارای ضریب تبدیل غذایی بهتر، مصرف خوراک کمتر و رشد بهتری نسبت به جوجه های تغذیه شده با جیره های غذایی حاوی دی ال متیونین بود. هیچ کدام از صفات لاشه تحت تأثیر جیره های غذایی آزمایشی قرار نگرفت (0/05 >p)، اما اثر جنس بر روی برخی از صفات لاشه معنی دار بود (0/05 >p). جیره های غذایی آزمایشی اثر معنی داری بر روی هیچ کدام از پارامتر های خونی در سنین 22 و 44 روزگی نداشت (0/05 >p). زمان نمونه گیری اثر معنی داری بر غلظت آنزیم ggt و پروتئین تام پلاسما داشته (0/05 >p)، به نحوی که با افزایش سن یا مرحله رشد جوجه غلظت آنزیم ggtو پروتئین تام پلاسما افزایش یافت. اثر جنس بر روی فاکتور آلبومین پلاسما معنی دار بود (0/05 >p) به طوریکه جوجه های ماده دارای غلظت آلبومین بیشتری از جوجه های نر بود.
عصمت بیات احمد ریاسی
در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف دانه خلر خام و عمل آوری شده به همراه یا بدون آنزیم بر قابلیت هضم، عملکرد رشد ، موفولوژی روده باریک و متابولیت های خونی جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. دانه خلر در سطوح صفر، 10 و 20 درصد و به دو فرم خام و حرارت داده شده (120 درجه سانتیگراد به مدت 30 دقیقه) جایگزین کنجاله سویا شد. تعداد 300 قطعه جوجه نر راس یکروزه به روش فاکتوریل (5×2 ) و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 10 تیمارآزمایشی با سه تکرار و هر تکرار با 10 جوجه در قفس های استاندارد تقسیم شدند. جوجه ها تا سن 10 روزگی با جیره یکسان تغذیه شدند.11تا 28 روزگی بعنوان دوره رشد و 28 تا 42 روزگی بعنوان دوره پایانی در نظر گرفته شد. محاسبه میزان مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل بصورت دوره ای انجام شد. برای تعیین قابلیت هضم ایلیومی پروتئین، چربی و انرژی از اکسید تیتانیوم به عنوان مارکر استفاده شد. تهیه نمونه بافت از بخش میانی دئودنوم، ژژنوم و ایلیوم در 35 روزگی انجام شد. تهیه سرم خون جهت تعیین غلظت گلوکز، تری گلیسرید، اسید اوریک، کلسترول،کلسیم، فسفر و آهن و همچنین تعیین وزن اجزای لاشه نیز در پایان دوره انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که بین تیمار های مختلف اختلاف معنی داری از نظر میزان افزایش وزن وجود داشت(05/0(p<. تیمار بودن خلر همراه با آنزیم پایین ترین ضریب تبدیل را نسبت به سایر تیمار ها نشان داد. بین تیمار ها بجز در وزن نسبی پانکراس و چربی محوطه بطنی، در وزن نسبی کبد، قلب، طحال، سنگدان اختلاف معنی دار مشاهده نشد (05/0(p<. از نظر وزن نسبی اجزای لاشه اختلافی مشاهده نشد (05/0(p>. بهترین بازده لاشه درسطح حاوی 20 درصد خلر خام همراه با آنزیم مشاهده شد که بجز سطح صفر همراه و بدون آنزیم، سطح 10 درصد خام بدون آنزیم و 10 درصد حرارت داده شده همراه با آنزیم با سایر تیمار های آزمایشی اختلاف معنی داری نشان داد. بین بخش های مختلف روده باریک از نظر طول ویلی و عمق کریپت نیز اختلافات معنی داری مشاهده شد (05/0(p<. قابلیت هضم پروتئین و چربی جیره ها تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت. بین تیمار های آزمایشی از نظر میزان گلوکز،کلسترول،تری گلیسرید، اسیداوریک ،کلسیم، فسفر، آهن خون جوجه ها اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0(p<.
محمدعلی آهنگرانی همایون فرهنگ فر
در این آزمایش 30 راس گوساله شیری هلشتاین (15 راس نر، 15 راس ماده) با میانگین وزن 0/77±40/6 کیلوگرم جهت بررسی تاثیر زمان افزودن یونجه به جیره بر مصرف خوراک، افزایش وزن، بازده غذایی، برخی متابولیت های شکمبه، خون و سن ازشیرگیری مورد استفاده قرارگرفتند. جیره های آزمایشی شامل: 1- جیره حاوی کنسانتره شروع کننده 2- جیره حاوی کنسانتره شروع کننده + یونجه خشک (از روز اول آزمایش) و 3- جیره حاوی کنسانتره شروع کننده + یونجه خشک (از روز 21 آزمایش) بودندکه دارای سطوح یکسان انرژی و پروتئین بوده و از سن 4 روزگی به صورت آزاد در اختیار گوساله ها قرار داده شدند. در طول آزمایش، گوساله ها حدود 10 درصد وزن بدن خود با شیر تغذیه شده و سه هفته بعد از شیر گیری از طرح خارج شدند. ملاک از شیر گیری زمانی بود که گوساله ها مقدار 800 گرم ماده خشک به مدت سه روز متوالی مصرف کنند. داده های حاصل از آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی (با سه تیمار و هر تیمار با 10 تکرار) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتندنتایج نشان داد که میانگین مصرف خوراک روزانه در گوساله های تغذیه شده با جیره های 2 و3، در دوره قبل و بعد از شیرگیری و در کل دوره به طور معنی داری ( p<0/05) بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود. میانگین افزایش وزن روزانه در گوساله های تغذیه شده با جیره 2، در دوره قبل از شیرگیری و کل دوره به طور معنی داری ( p<0/05) بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود اما در دوره بعد از شیرگیری اختلاف، معنی دار نبود. بین میانگین افزایش وزن روزانه گوساله های تغذیه شده با جیره 3، نسبت به گوساله های تغذیه شده با جیره 1 و 2 در سه دوره آزمایش، اختلاف معنی دار مشاهده نشد. میانگین نسبت افزایش وزن به خوراک مصرفی (بازده غذایی) در دوره قبل از شیرگیری و کل دوره بین گوساله های تغذیه شده با جیره های مختلف آزمایشی تفاوت نداشت اما این نسبت در دوره بعد از شیرگیری برای گوساله های تغذیه شده با جیره 1، به طور معنی داری ( p<0/05) بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 2 بود. اختلاف مشاهده شده بین میانگین بازده غذایی گوساله های تغدیه شده با جیره 3 نسبت به گوساله های تغدیه شده با جیره های 2 و 1 در دوره بعد از شیرگیری معنی دار نبود. بین وزن تولد، وزن از شیرگیری و وزن پایانی گوساله ها نیز اختلاف معنی داری مشاهده نشد. میانگین سن از شیرگیری گوساله های تغذیه شده با جیره 2، به طور معنی داری ( p<0/05) پایین تر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 بود. میانگین سن از شیر گیری گوساله های تغدیه شده با جیره 3، از نظر عددی پایین تر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 و بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 2 بود گر چه این اختلاف معنی دار نبود. زمان شروع استفاده از یونجه در جیره، اثر معنی داری بر قوام مدفوع، ph شکمبه، غلظت گلوکز و بتاهیدروکسی بوتیرات خون گوساله های تغذیه شده با جیره های مختلف در هفته های مختلف و در کل دوره آزمایش نداشت. بین میانگین غلظت کل اسیدهای چرب فرار شکمبه گوساله های تغذیه شده با جیره های مختلف در هفته های مختلف، اختلاف معنی داری مشاهده نشد اما در کل دوره، میزان کل اسیدهای چرب فرار شکمبه گوساله های تغذیه شده با جیره 2، به طور معنی داری ( p<0/05) بالاتر از گوساله های تغذیه شده با جیره 1 و 3 بود.
یوکابد اسمعیل پوراخلمد آرش امیدی
هدف این مطالعه بررسی یافته های بالینی و آزمایشگاهی در مسمومیت با ارزن دم روباهی در گوسفند بود. شش گوسفند بومی نر به ظاهر سالم در سن حدود پنج تا شش ماه در این آزمایش استفاده شدند. ارزن دم روباهی در تابستان 1389 در استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند کاشته و برداشت شد، سپس در هوای آزاد خشک گردید و برای استفاده در این آزمایش ذخیره شد. حیوانات در هوای آزاد در مقابل شرایط آب و هوایی حاکم بر منطقه نگهداری شدند. گوسفندان در دوره عادت پذیری به طور آزاد از یونجه و آب به مدت دو هفته تغذیه شدند. در انتهای دوره عادت پذیری، نمونه های خون از سیاهرگ وداج گوسفندان گرفته شد و هماتوکریت، هموگلوبین، غلظت گاماگلوتامیل ترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، منیزیم، فسفر، پتاسیم، بیلی روبین تام و کونژوگه، کراتینین، ازت اوره خون، پروتئین تام، آلبومین و گلوکز اندازه گیری شد. با شروع دوره آزمایش و تغذیه با ارزن دم روباهی، نمونه گیری خون هر هفته به مدت 56 روز انجام شد. در طول دوره آزمایش، علائم حیاتی ثبت شد. سه گوسفند از شش گوسفند نشانه های حساسیت به نور شامل نکروز پوست سر، صورت، گوش ها و پلک ها، پرخونی گوش ها و التهاب کمی در صورت را نشان دادند. در طی دوره آزمایش تفاوت معنی داری در وزن گوسفندان مشاهده نشد، اما تعداد تنفس و ضربان قلب به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین دمای رکتال کاهش معنی داری را در طول دوره آزمایش نشان داد. افزایش معنی داری در غلظت آلانین آمینوترانسفراز، منیزیم، فسفر، پتاسیم، بیلی روبین تام و کونژوگه و کراتینین و همچنین کاهش معنی داری در غلظت گاماگلوتامیل ترانسفراز و ازت اوره خون مشاهده شد. غلظت آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز، پروتئین تام و آلبومین تغییرات معنی داری را نشان ندادند. همچنین غلظت سدیم و گلوگز سرم در دوره آزمایش متغیر بود. نتایج این مطالعه نشان داد که تغذیه با ارزن دم روباهی می تواند موجب نارسائی کلیوی و کبدی در گوسفندان گردد.
معصومه خیریه آرش امیدی
در این تحقیق اثر تزریق ویتامین c بر پارامترهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی خون گوسفندان تحت استرس گرمائی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 8 راس بره نر بلوچی با سن 6-4 ماه در دو گروه با میانگین وزنی 17/3±75/28 در محل سالن متابولیک نگهداری شد.آزمایش به مدت 8 روز با یک دوره عادت پذیری 15 روزه، جمعاً به مدت 23 روز انجام گرفت. در ابتدا گوسفندان به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروهi: گروه شاهد، شامل 4 راس گوسفند در شرایط استرس گرمائی فوقالعاده شدیدو گروهii: گروه تیمار، که شامل 4 راس گوسفند در شرایط استرس گرمائی فوقالعاده شدید(دما40 درجه سانتیگراد؛ رطوبت نسبی 20 درصد؛ معیار دما- رطوبت برابر 6/33) بودند.که به آنها 20 میلیگرم ویتامین c به ازای هر کیلو گرم وزن به صورت داخل عضلانی تزریق شد. برای تعیین پارامترهای خونی، نمونههای خون از ورید وداج همه گوسفندان در روزهای 5،7 ،3 ،1، صفرآزمایش جمع آوری شد. اثر استرس گرمائی بر تعداد تنفس، دمای رکتال و تعداد ضربان قلب نیز مورد بررسی قرار گرفت. تفاوت معنیداری بین تعداد گلبول های سفید، گلبولهای قرمز،درصد هماتوکریت، آلبومین، تری گلیسرید، کورتیزول، تیروکسین(4t)،ترییدوتیرونین(3t) (,tsh4ftو3ft)، تعداد تنفس و ضربان قلب بین دو گروه شاهد وتیمار مشاهده نشد. تفاوت معنیداری بین غلظت گلوکز،پروتئین تام، کلسترول، آسپارتات آمینو ترانسفراز(ast)، آلانین آمینوترانسفراز(alt)، لاکتاتدهیدروژناز(ldh) و هموگلوبین بین دو گروه شاهد وتیمار مشاهده شد(05/0p<). نتایج این تحقیق نشان داد که تزریق ویتامین cمی تواند اثرات مفیدی بر عملکرد فیزیولوژیک گوسفند در برابر استرس گرمائی داشتهباشد.
فاطمه ایزدی یزدان آبادی آرش امیدی
هدف اصلی این تحقیق، مطالعه تجربی یافتههای بالینی و آزمایشگاهی در بزهای تغذیهشده با علوفه خشک شده ارزن دمروباهی بود. شش رأس بز نر بومی به ظاهر سالم با سن تقریبی 6-4 ماه در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. ارزن دمروباهی در سه مرحله رویشی، گلدهی و تولید دانه برداشت و سپس در معرض هوا خشک و برای استفاده در آزمایش به دور از نور خورشید انبار شد. دوره آزمایش، 70 روز بود. علوفه و آب به صورت آزاد در اختیار بزها قرار داشت. در روز صفر آزمایش (پایان دوره عادتپذیری، روز 14) و سپس به فاصله هر هفته یکبارتا پایان آزمایش (روز 70) نمونههای خون از سیاهرگ وداج گرفته شد. پارامترهای بیوشیمیایی خون شامل هماتوکریت، هموگلوبین، گاماگلوتامیلترانسفراز، آلانینآمینوترانسفراز، آسپارتاتآمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، نیتروژن اوره خون، کراتینین، گلوکز، بیلیروبینتام و کونژوگه، آلبومین، پروتئینتام، سدیم، پتاسیم، منیزیم و فسفر اندازهگیری شدند. همچنین در طی آزمایش علائم حیاتی هر 7 روز یکبار ثبت گردید. آنالیز آماری دادهها با روش آنالیز دادههای تکراردار (repeated measurement anova) و استفاده از نرمافزار spss نسخه 16 انجام شد. در مراحل اولیه آزمایش، افزایش معنیداری در دمای رکتال، ضربان قلب و تنفس وجود داشت. سه رأس از بزها نشانههای بالینی مسمومیت شامل کاهش وزن، ادم صورت، پرخونی مخاطات، آبریزش بینی، ترشح اشک، اسهال، کاهش اشتها و اندکی زردی در مخاط چشم را نشان دادند. غلظت سرمی آسپارتاتآمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز، آلانینآمینوترانسفراز، و غلظتهای سرمی سدیم، منیزیم، پتاسیم، فسفر، آلبومین، پروتئینتام، کراتینین، گلوکز، هموگلوبین و درصد هماتوکریت افزایش معنیداری (در سطح 5 درصد) به لحاظ آماری داشتند. غلظت نیتروژن اوره خون در طی آزمایش به طور معنیداری کاهش یافت. بیلیروبینکونژوگه سرم در روز 35 آزمایش افزایش معنیداری به لحاظ آماری نشان داد. اما هیچ افزایش معنیداری در غلظت سرمی گاماگلوتامیلترانسفراز و بیلیروبینتام در طی آزمایش مشاهده نگردید. نتایج حاصله از تحقیق حاضر نشان داد که تغذیه با ارزن دمروباهی پس از 4 هفته میتواند علائم نارسائی کبدی و کلیوی در بزهای مورد مطالعه ایجاد کند. کلمات کلیدی: ارزن دمروباهی ، علائم بالینی، پارامترهای بیوشیمیایی، بز.
مهدی دادی الغار نظر افضلی
چکیده این آزمایش اثر سطوح مختلف زنجبیل بر عملکرد رشد و بعضی متابولیت های خونی جوجه های گوشتی مورد بررسی قرار داد. 240 قطعه جوجه گوشتی نر (سویه راس 308) یک روزه به شش گروه تیماری تقسیم شدندکه عبارت بودند از گروه شاهد(t0) و تیمار های t1 ،t2 ،t3 ،t4 و t5 که شامل جیره شاهد و 1/0 درصد ، 2/0 درصد ، 3/0 درصد ، 4/0 درصد و 5/0 درصد زنجبیل به ترتیب بودند. هر گروه تیماری به چهار زیر گروه به عنوان تکرار که شامل 10 قطعه در هر تکرار بودتد تقسیم شدند. دوره های آزمایش شامل دوره آغازین از 0 تا 10، دوره رشد از 11 تا 24 و دوره پایانی از 25 تا 42 بود. جوجه ها به مدت شش هفته پرورش داده شدند که در پایان هر هفته، مصرف خوراک اندازه گیری و جوجه ها وزن کشی شدند. نمونه های خونی از هشت قطعه جوجه به ازای هر تیمار در روز 42 آزمایش (پایان دوره) به منظور مشخص کردن بعضی متابولیت های خونی گرفته شد و از همان جوجه ها به منظور تعیین بازده لاشه، چربی محوطه بطنی، ران، بال، پشت و گردن، ماهیچه سینه، پا و اندام های داخلی استفاده شد. نتایج نشان داد که تیمار ها تفاوت معنی داری در میانگین مصرف خوراک، افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک، بازده لاشه، چربی محوطه بطنی، ران، بال، پشت و گردن، ماهیچه سینه، طحال، قلب، پا، سنگدان و پیش معده، سطح اوریک اسید، hdl-کلسترول و نسبت آلبومین به گلوبولین نداشتند.(p>0.05) دیگر اندام ها مانند کبد، پانکراس، روده ها (کوچک و بزرگ) با سطوح مختلف زنجبیل تحت تأثیر معنی داری قرار گرفت.(p<0.05) زنجبیل غلظت کلسترول کل، ldl-کلسترول، vldl-کلسترول، کلسیم، فسفر، تری گلیسیرید، پروتئین کل، آلبومین و گلوبولین و آنزیم های گاما گلوتامیل ترانسفراز و آسپارتات آمینو ترانسفراز را به طور معنی داری کاهش داد .(p<0.05) کلمات کلیدی: جوجه گوشتی، زنجبیل، عملکرد، بعضی متابولیت های خونی
سید مسعود بنایی نظر افضلی
این آزمایش به منظور تعیین اثر سطوح مختلف اسیدآمینه ترئونین در شرایط تنش گرمایی بر عملکرد رشد و متابولیت های خونی جوجه های گوشتی نر انجام شد. در این آزمایش از 280 قطعه جوجه ی گوشتی نر سویه ی راس، در قالب 7 تیمار آزمایشی دارای 6 سطح ترئونین (49/0، 54/0، 59/0، 64/0، 69/0، 74/0 درصد) و جیره ی شاهد که بر پایه ذرت-کنجاله سویا (65/0 درصد ترئونین، طبق توصیه های کمیته nrc) بود، استفاده شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی انجام شد. تیمارهای آزمایشی، از 1 تا 28 روزگی با جیره های آغازین و رشد یکسان تغذیه شدند که در 28 روزگی جوجه های با میانگین 980 تا 1200 گرم به سالن آزمایش منتقل شدند و تنش گرمایی به صورت 8 ساعت در شبانه روز اعمال می شد و در خارج از این ساعات، دما طبق راهنمای پرورش نژاد راس تنظیم شده بود. افزودن ترئونین به جیره های دچار کمبود ترئونین، تأثیر معنی داری بر روی افزایش وزن نداشت (p>0.05). همین طور بر روی مصرف خوراک و قسمت های مختلف لاشه تأثیر معنی داری نداشت. همین طور افزودن ترئونین به جیره های آزمایشی دچار کمبود ترئونین، باعث افزایش سطح گلوبولین خون پرنده شد و روند افزایشی داشت (p<0.05). همین طور افزودن ترئونین به جیره های دچار کمبود ترئونین تأثیر معنی داری بر روی میزان اسید اوریک بدن پرنده داشت و اثر افزایشی داشت. گلوکز خون پرندگان در این آزمایش تحت تأثیر معنی دار ترئونین جیره قرار گرفت و روند کاهشی را از خود نشان داد (p<0.05). اما افزودن ترئونین در شرایط تنش گرمایی بر روی سطوح آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، کلسیم، فسفر و پروتئین خون تأثیر معنی داری نداشت.
زهرا ترابی آرش امیدی
تاثیر عصاره زعفران بر نارسایی کلیوی رت چکیده مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات گلبرگ زعفران بر نارسایی کلیوی در موش های صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد. جهت ایجاد نارسایی کلیه در گروه های مورد آزمایش از جنتامایسین سولفات با دز 80 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در این مطالعه، رت های ویستار (n=40) به طور تصادفی در پنج گروه هشت تایی تقسیم شدند. گروه شاهد (سرم فیزیولوژی) و گروه های آزمایشی 1و 2و 3و4 دریافت کننده 40 و 80 میلی گرم بر کیلوگرم ( به ترتیب دز پایین و دز بالا عصاره گلبرگ زعفران) عصاره گلبرگ زعفران به صورت داخل صفاقیدر مصرف همزمان با جنتامایسین سولفات است. در گروه 4 یک هفته قبل از درمان با جنتامایسین دز بالای عصاره گلبرگ زعفران استفاده شده بود (گروه پیشگیری). در طول این مطالعهافزایش قابل توجه در غلظت گلوکز، ازت اوره خون، کراتینین، اسیداوریک و آسپارتات آمینو ترانسفراز بین گروه های درمان وشاهد در موش های صحرایی نر تشخیص داده شد. افزایش سطح سرمی نیتروژن اوره و کراتینین در موش های صحرایی درمان شده با جنتامایسین نشان دهنده نارسایی کلیه است. یافته های بیوشیمیایی مطالعه حاضر با یافته های بافت شناسی در توافق هستند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عصاره گلبرگ زعفران می تواند اثرات مضر جنتامایسین سولفات در کلیه را بهبود بخشد. نارسایی کبد با عصاره گلبرگ زعفران کاهش نیافته است. در حال حاضر پیشنهاد می شود که عصاره آبی- الکلی گلبرگ زعفران اثرات بهبود دهنده در نارسایی کلیوی ناشی از جنتامایسین دارد. کلمات کلیدی: گلبرگ زعفران، نارسایی کلیوی، جنتامایسین
صدیقه راهداری آرش امیدی
زعفران (crocus sativus l.) گیاهی از خانواده زنبقیان است که به مقدار زیاد در ایران کشت می شود. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات گلبرگ زعفران بر سلامت بره ها و همچنین اثرات آنتی اکسیدانی گلبرگ زعفران انجام شد. در این مطالعه بره های نر(14 رأس) به طور تصادفی به چهار گروه، گروه آزمون 1، 2، 3 و گروه شاهد (گروه سرم فیزیولوژیک)تقسیم شدند. گروه های آزمون 1، 2، 3 عصاره 500، 100، 1500 به صورت خوراکی در دو نوبت دریافت کردند. تفاوت معنی داری در سطوح mda تیمارها با شاهد در طی دو دوره خونگیری مشاهد نشد. تفاوت معنی دار در سطوح t-sh بین تیمارها و گروه شاهد مشاهده نشد. سطوح ظرفیت آنتی اکسیدان تام با افزایش دوز زعفران افزایش پیدا کرد و این تفاوت در دوره اول خونگیری معنی دار بود. تفاوت معنی داری در گلوکز، bun، کراتینین، اسید اوریک، کلسترول تام، تری گلیسرید، آلبومین، گلوبولین، پروتئین تام،ast, alp, alt, ggt، بیلی روبین تام، مستقیم و غیر مستقیم بین گروه شاهد با تیمارها در طی دوره آزمایش مشاهده نشد. همچنین ثبت علائم بالینی تفاوت معنی داری را در گروه شاهد با تیمارها نشان نداد. نتایج ممکن است تأیید کند که عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران فعالیت آنتی اکسیدانی دارد و می تواند در سلامت دام استفاده شود. کلمات کلیدی:
امید فانی مکی نظر افضلی
آفلاتوکسین ها ترکیباتی شدیداً سمی، جهش زا و سرطان زا بوده و موجب ناقص الخلقه زایی می شوند. در مطالعات برون تنی (in vitro) ، آفلاتوکسینb1 از طریق تخمیر برنج نیم دانه بوسیله قارچ آسپرژیلوس فلاووس (تهیه شده از مرکز کلکسیون قارچ و باکتری سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایرانptcc no : 5004 (ir111))، تولید شد. اندازه گیری آفلاتوکسین بوسیله روش tlc انجام گرفته و مقدار آفلاتوکسین b1 در برنج نیم دانه 60 میکروگرم/کیلوگرم بود. در مطالعات درون تنی (in vivo) بذر گیاه ماریتیغال (خارمَریم)، از جهت توانایی کاهش اثرات مضر آفلاتوکسین b1 در جیره طیور گوشتی مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از تعداد 216 قطعه جوجه یکروزه گوشتی سویه تجاری رآس 308، در نه تیمار آزمایشی با چهار تکرار و شش قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. گروه اول به عنوان شاهد و سایر گروه ها بصورت زیر تا پنج هفتگی تغذیه شدند؛ 2) ppb 250 آفلاتوکسین b1، 3) ppb 500 آفلاتوکسین b1، 4) 5/0 درصد بذر گیاه خارمَریم، 5) 5/0 درصد بذر گیاه خارمَریم + ppb 250 آفلاتوکسین b1، 6) 5/0 درصد بذر گیاه خارمَریم + ppb 500 آفلاتوکسین b1، 7) 0/1 درصد بذر گیاه خارمَریم، 8) 0/1 درصد بذر گیاه خارمَریم + ppb 250 آفلاتوکسین b1، 9) 0/1 درصد بذر گیاه خارمَریم + ppb 500 آفلاتوکسین b1. تغذیه سطوح آفلاتوکسین به تنهایی، کاهش معنی داری (p<0.05)، در مصرف خوراک، وزن زنده و افزایش وزن هفتگی ایجاد کرد. همچنین مشخص گردید، سطوح مختلف بذر گیاه خارمَریم یا ترکیب بذر گیاه خارمریم و سطوح آفلاتوکسین b1، تأثیر محسوسی بر برخی از موارد ذکر شده دارد. ضریب تبدیل غذایی طی این آزمایش از هفته سوم به بعد تحت تأثیر سطوح مختلف آفلاتوکسین b1، افزایش یافت. در جیره های محتوی سطوح آفلاتوکسین b1، نسبت وزن سینه، چربی بطنی و بورس فابرسیوس به صورت معنی داری (p<0.05) کاهش یافت، در حالی که، نسبت وزن کبد، پانکراس، سنگدان، پیش معده و روده پُر، به مقدار معنی داری (p<0.05) افزایش یافت. تغذیه سطوح آفلاتوکسین b1 به تنهایی تغییر معنی داری در نسبت وزن لاشه، ران، پشت و گردن، پا، بال، قلب و طحال ایجاد نکرد. افزودن سطوح مختلف خارمریم به جیره به تنهایی و در ترکیب با آفلاتوکسینb1 ، تغییرات محسوسی را در نسبت وزن سینه، سنگدان، روده پُر و چربی بطنی ایجاد کرد. در چالش srbc (8%) بعد از گذشت 5 روز از تزریق وریدی در مرحله اول، طیور دریافت کننده جیره های محتوی سطوح آفلاتوکسین، کاهش معنی داری را در مقدار تیتر hi بیماری نیوکاسل نشان دادند، در حالی که، این تغییر در این مرحله در رابطه با مقدار تیتر بیماری آنفولانزا معنی دار نبود. همچنین میزان تیتر hi مربوط به بیماری های نیوکاسل و آنفولانزا، پس از گذشت 7 روز از تزریق عضلانی در مرحله دوم، نشان داد که با افزایش سطح آفلاتوکسین از 250 به ppm 500 به تنهایی، مقادیر تیتر مربوط به بیماری های نیوکاسل و آنفولانزا در این مرحله کاهش یافت. همچنین مشخص گردید که عصاره سیلی مارین موجود در بذر گیاه خارمریم می تواند کاهش تیتر بیماری های نیوکاسل و آنفولانزای ناشی از مصرف آفلاتوکسین به تنهایی، را بهبود دهد. با افزایش سطح آفلاتوکسین b1 به تنهایی، سطوح کلسیم و اسید اوریک سرمی خون به مقدار معنی داری (p<0.05) در تمام طیور دریافت کننده جیره های محتوی آفلاتوکسین b1 بدون افزودن سطوح مختلف بذر گیاه خارمَریم، نسبت به طیور گروه شاهد بالاتر گشت. تیمارهای آزمایشی تغییری در سطوح گلوکز، فسفر، پروتئین تام، آلبومین، بیلی روبین تام و بیلی روبین کُنژوگه سرمی خون ایجاد نکردند. تغذیه آفلاتوکسین b1 به تنهایی، افزایش و کاهش معنی داری را (p<0.05) بترتیب، درسطوح آنزیم های?-gt و alt سرمی خون ایجاد کرده درحالی که سطوح ast سرمی خون جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره آلوده شده با آفلاتوکسین -b1 به تنهایی در پایان دوره تغییر محسوسی را نسبت به گروه شاهد نداشت. ولی، سطوح مختلف خارمریم به تنهایی، تغییری را در سطوح این آنزیم ها ایجاد نکرد. کبد طیور دریافت کننده جیره های محتوی سطوح آفلاتوکسین b1 بزرگ، رنگ پریده، ترد و دارای لبه های گرد شده بودند. کبد طیور سایر تیمارها تغییری محسوسی نسبت به تیمار کنترل نداشتند. افزایش سطوح آفلاتوکسین b1 به تنهایی سبب کاهش معنی داری (p<0.05) را در میزان طول ایلئوم، دئودنوم + ژژنوم و طول کل روده ایجاد کرد. درحالی که طول اجزاء مختلف روده با افزایش سطح بذر گیاه خارمریم به تنهایی، نسبت به گروه کنترل افزایش محسوسی نداشت. نتایج ما این فرضیه را که سیلی مارین موجود در بذر گیاه خارمَریم می تواند جهت کاهش اثرات مضر آفلاتوکسین ها استفاده شود را تقویت کرده و به نظر می رسد که سطح 0/1 درصد خارمریم از سطح 5/0 درصد موثر تر است. با افزایش سطح آفلاتوکسین b1 میزان تلفات نیز افزایش یافت، به طوری که بیشترین و کمترین میزان تلفات به ترتیب متعلق به تیمارهای دریافت کننده سطوح ppb 500 آفلاتوکسین b1 (5/1 درصد) و 0/1 درصد بذر گیاه خارمَریم (صفر درصد)، به تنهایی بود.
فهیمه دانش یار نظر افضلی
در این آزمایش از 216 قطعه جوجه گوشتی نر یکروزه سویه راس (308) استفاده شد و با 9 تیمار در4 تکرار و 6 مشاهده (جوجه) در هر تکرار و بصورت طرح فاکتوریل (3×3) در قالب طرح کاملاً تصادفی شامل سه سطح (dp) پودرهسته خرما (0، 2 و 4 درصد) و سه سطح (afb1) آفلاتوکسین b1 (0، ppb 150 و ppb 300) انجام گردید. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) شاهد بدون afb1 و dp، 2) ppb 150 afb1، 3) ppb 300 afb1، 4) 2 درصد dp، 5) 2 درصد dp و ppb 150 afb1، 6) 2 درصد dpو ppb300 afb1، 7) 4 درصد dp ، 8) 4 درصد dp و ppb 150 afb1، 9) 4 درصد dp و ppb 300 afb1. جهت اجرای این طرح، ابتدا در آزمایشگاه قارچ آسپرژیلوس فلاووس سویه ir 111 در محیط کشت (potato dexterose agar) pda تکثیر شده و سپس بوسیله تخمیر برروی برنج، سم afb1 تولید شد. اندازه گیری میزان سم تولید شده توسط روش tlc (thin layer chromatoghraphy) یا کروماتوگرافی لایه نازک انجام شد، میزان سم afb1 تولید شده بوسیله قارچ آسپرژیلوس فلاووس سویه ir 111، ppm 60 براورد گردید. برازش داده های بدست آمده (داده های هفتگی وزن زنده، افزایش وزن بدن، مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و همچنین نتایج مربوط به فراسنجه های خونی) توسط نرم افزار آماری sas (1991) و با رویه mixed و به طریق داده های تکراردار در طول زمان (هفته ها و یا نوبت های رکوردگیری) انجام گرفت. مقایسه میانگین توسط روش توکی کرامر انجام شد. جیره ها بر اساس احتیاجات توصیه شده توسط کمپانی راس و با استفاده از نرم افزار uffda تنظیم شدند، طول دوره آزمایش 35 روز بود. تفاوت معنی داری از نظر کاهش وزن و مصرف خوراک در تیمارهای محتوی ppb 300 afb1 مشاهده شد (p<0.05). در جیره های محتوی سطح ppb 300 afb1، نسبت وزن لاشه به مقدار معنی داری (p<0.05) کاهش یافت، در حالیکه، نسبت وزن کبد و روده پر به مقدار معنی داری(p<0.05) افزایش یافت. تغییر معنی داری در نسبت وزن پا، پشت و گردن، بال، طحال، پانکراس، بورس فابریسیوس، چربی محوطه بطنی، پیش معده و قلب مشاهده نشد. افزایش معنی دار در وزن سنگدان و ران در سطوح اصلی هسته خرما مشاهده شد. سطوح اصلی afb1 سبب کاهش معنی دار (p<0.05) آلبومین و hdlشدند. تیمارهای آزمایشی تغییری در سطوح کلسیم، فسفر، تری گلیسرید، کلسترول و ldl سرم ایجاد نکردند. افزایش معنی داری(p<0.05) درسطوح آنزیمهای alt، ast و ggt در سطوح اصلی afb1 دیده نشد. در حالیکه، سطوح هسته خرما به تنهایی کاهش معنی داری بر سطح آنزیم ggt داشت (p<0.05). مکمل سازی 4% هسته خرما در تیمارهای آلوده شده با ppb 300 آفلاتوکسینb1 نتایج موثری در جلوگیری از آثار سوء این سم بر روی عملکرد، پارامترهای خونی و کبد جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های حاوی آفلاتوکسین b1 داشت.
فرزانه نعمتی آریا رسولی
مینرال ها مواد ضروری هستند که در تولید مثل، رشد و متابولیسم نقش مهمی دارند. با توجه به متاثر شدن مینرال ها از عوامل محیطی و تغذیه ای و تاثیر متقابل شرایط فیزیولوژیک و مینرال ها سنجش آنها در دوره بارداری دارای اهمیت است. در این بررسی از صد راس گاو نژاد هلشتاین، در نواحی مختلف شهرستان بیرجند خونگیری به عمل آمد. 75 عدد از نمونه ها مربوط به دام های آبستن (سه ماهه اول آبستنی، چهار ماهه دوم آبستنی و دو ماهه آخر آبستنی) بودند و باقی نمونه ها مربوط به گروه تازه زا بود. مقادیر کلسیم، منیزیم، فسفر، مس، روی، آهن پروتئین و گلوکز در سرم گاوها اندازه گیری شدند. براساس نتایج غلظت حاصل سرمی پروتئین تا رسیدن به آبستنی متوسط افزایش (05/0p<) و در انتهای دوره بارداری کاهش پیدا کرد ولی سطح سرمی گلوکز در بین گروه ها اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0p<). با پیشرفت بارداری از مقادیر سرمی منیزیم و مس به صورت قابل توجهی کاسته شد (05/0p<). مقادیر کلسیم، فسفر و روی نیز در طی آبستنی روند کاهشی داشتند که از نظر آماری معنی دار نبود (05/0p>). در این میان مقادیر منیزیم و روی به صورت مشخص (05/0p<) و مس به صورت نسبی (05/0p>) در گاوهای تازه زا افزایش یافتند ولی کاهش کلسیم تشدید شد (05/0p<). آهن تنها عنصری بود که در طول دوره بارداری دچار افزایش نسبی شد که از نظر آماری معنادار نبود. به نظر می-رسد کاهش مینرال ها در طی دوره بارداری احتمالا ناشی از افزایش نیاز مادر و جنین و تداخل احتمالی با سایر عناصر باشد. غلظت سرمی پروتئین تا رسیدن به آبستنی متوسط افزایش (05/0p<) و با نزدیک شدن به زایمان کاهش پیدا کرد. سطح سرمی گلوکز در بین گروه ها اختلاف معنی داری را نشان نداد.
ژیلا ساجدی سلطان آبادی آرش امیدی
در این آزمایش به منظور بررسی ارتباط بین هورمون های تیروئید و پروفایل چربی خون در سه ماه آخر آبستنی از سرم خون 20 نفر شتر یک کوهانه (10 نفر آبستن - 10 نفر غیرآبستن) با میانگین سنی 3 تا 5 سال استفاده شد. میانگین داده ها با نرم افزار آماری spss (نسخه 16) و آزمون آماریkruskal-wallis مقایسه شدند. وجود همبستگی بین هورمون های تیروئیدی و پروفایل چربی در گروه های آبستن و غیر آبستن به روش همبستگی اسپیرمن محاسبه شد. داده ها به صورت میانگین و خطای استاندارد ارائه گردید. چند شکلی احتمالی موجود در ژن tshb شترهای یک کوهانه و فراوانی آللی و ژنوتیپی جایگاه های ژنی tshb در شترهای یک کوهانه نیز انجام شد. محاسبه فراوانی آللی و ژنوتیپی و آزمون کای مربع برای ژن tshb توسط نرم افزار popgen 32 صورت گرفت نتایج مربوط به این بررسی نشان داد که در شترهای سه ماه آخر آبستنی، میانگین غلظت سرمی تیروکسین آزاد به طور معنی داری (05/0>p) کمتر از غلظت این هورمون در شترهای غیرآبستن بود. بین شترهای آبستن و غیرآبستن تفاوت معنی داری برای غلظت هورمون های t3، t4 و tshوجود نداشت. هر چند که غلظت این هورمون ها در شترهای غیر آبستن به طور عددی بیشتر از شترهای آبستن بود. غلظت تری یدوتیرونین آزاد در شترهای آبستن بالاتر از شترهای غیر آبستن بود؛ اما تفاوت معنی داری بین آن ها وجود نداشت. غلظت کلسترول و تری گلیسرید و لیپوپروتئین ها در شترهای آبستن افزایش عددی داشت. نتایج بدست آمده حاکی از وجود همبستگی بالا و مثبت بین هورمون های تیروئیدی در شترهای آبستن بود. همبستگی معنی دار غلظت سرمی t4 با ft4 و tsh به ترتیب (05/0>p ،638/0r=)؛ (01/0>p، 802/0r=) و همبستگی t3 و ft3 نیز برابر با (01/0>p، 802/0r=) بود. همبستگی بین غلظت پروفایل چربی و هورمون های تیروئید در شترهای آبستن و غیرآبستن معنی دار نبود). در شترهای آبستن بین غلظت تری گلیسرید با ldl-کلسترول و vldl-کلسترول همبستگی معنی دار گزارش شد (05/0>p ،502/0r= -)؛ (01/0>p، 890/0r=). همبستگی معنی دار بین کلسترول با hdl-کلسترول در شترهای آبستن مشاهده شد (05/0>p ،542/0r=). همچنین کلسترول و چربی کل در شترهای آبستن و غیرآبستن همبستگی معنی دار نشان دادند (05/0>p، 639/0r=)؛ (01/0>p، 845/0r=). در این بررسی در سرم خون شترهای آبستن همبستگی معنی دار منفی بین لیپوپروتئین-های ldl-کلسترول و hdl-کلسترول مشاهده شد (05/0p<؛ 659/0r=-). نتایج به دست آمده نشان داد که چندشکلی های مشاهده شده در سطح قطعه 706 جفت بازی تکثیر شده ژن زیر واحد بتای هورمون محرک تیروئید، اثر معنی داری با غلظت هورمون های تیروئید و پروفایل چربی نداشت. بر اساس نتایج این پژوهش مکانیسم های قوی هومئوستاتیک در شترهای یک کوهانه با آبستنی سنگین مانع از تغییر متابولیت های خونی و هورمونی در طی تغییرات فیزیولوژیکی شدید این مرحله شده است.
محمد محمودزاده محمد باقر منتظر تربتی
صفات تولید شیر، صفات اقتصادی مهم در صنعت گاو شیری هستند که به عنوان صفات کمی که تحت تأثیر محیط و ژن های زیادی قرار دارند، در نظر گرفته می شود. ژنتیک مولکولی می تواند با روش-های سنتی انتخاب مصنوعی روی فنوتیپ، با بکار گیری انتخاب به کمک نشانگر (mas)، به منظور توسعه سیستم های کارآمدتر انتخاب، توأم شود. ژن های خاصی به عنوان کاندیداهای بالقوه در ارتباط با صفات عملکردی شیر ارائه شده اند، در میان آن ها به نظر می رسد که ژن لاکتوژن جفتی گاوی به دلیل نقش حیاتی آن در توسعه پستان به هنگام آبستنی و شیردهی بعد از زایش، امیدوار کننده باشد. محصول ژن tlr9 برای انتقال لکوسایت ها به محل عفونت ضروری است، که آن می تواند عاملی موثر برای کنترل میزان سلول های بدنی در شیر باشد. هدف از این مطالعه بررسی چندشکلی ژنتیکی ژن-های لاکتوژن جفتی گاوی و tlr9 و ارتباط آن ها با صفات تولید شیر و نمره سلول های بدنی در گاوهای شیری استان خراسان رضوی بود. نمونه های خونی از 150 رأس گاو شیری هلشتاین متعلق به 6 گله جمع آوری شدند و dna به روش بهینه یافته نمکی- کلروفورم استخراج شد. قطعه های مورد نظر 449 جفت بازی از اینترون یک ژن لاکتوژن جفتی و 245 جفت بازی دربرگیرنده اینترون یک ژنtlr9 بوسیله واکنش زنجیره ای پلی مراز(pcr) تکثیرشدند. قطعه ژن لاکتوژن جفتی و tlr9 بوسیله چند شکلی فضایی تک رشته ای به منظور بدست آوردن الگوهایdna تک رشته جدا شده بوسیله الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید تجزیه و تحلیل و با استفاده از رنگ آمیزی نیترات نقره مشاهده شدند. برای ژن لاکتوژن جفتی شش ژنوتیپ با فراوانی های 30/28 (aa)، 49/8 (ab)، 24/29 (ac)، 89/1 (cc)، 24/29(ad) و 83/2(dd) مشخص شد. فراوانی آللی برای a، b، c و d بترتیب برابر با6179/0، 0425/0، 1651/0 و 1745/0 بود. برای ژن tlr9 نه ژنوتیپ aa ، ab، ac، ad، bb، bc، bd، cc و cd بترتیب با فراوانی 15/8، 81/14، 66/26، 04/17، 88/8، 48/1، 92/5، 96/2 و 07/14 بدست آمد. فراوانی آللی بترتیب برای a، b، c و d ، 41/37، 000/2، 07/24 و 52/18 بود. ارتباط چندشکلی و صفات مطالعه شده بوسیله رویه ی mixed نرم افزار sas 9.1 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که ارتباط چند شکلی ژن لاکتوژن جفتی با درصد چربی معنی دار است (012/0> p) و چند شکلی ژن tlr9 ارتباط معنی داری با نمره سلول های بدنی ندارد (0955/0<p).
مونا گل شیخی محمد باقر منتظر تربتی
صفات تولید شیر، صفات اقتصادی مهم در صنعت گاو شیری هستند که به عنوان صفات کمی که تحت تأثیر محیط و ژن های زیادی قرار دارند، در نظر گرفته می شود. ژنتیک مولکولی می تواند با روش-های سنتی انتخاب مصنوعی روی فنوتیپ، با بکارگیری انتخاب به کمک نشانگر (mas)، به منظور توسعه سیستم های کارآمدتر انتخاب، توأم شود. ژن های خاصی به عنوان کاندیداهای بالقوه در ارتباط با صفات عملکردی شیر ارائه شده اند، در میان آن ها به نظر می رسد که ژن گیرنده پرولاکتین (prlr) به دلیل نقش حیاتی آن در انتقال سیگنال از هورمون های لاکتوژنیک به پروموتورهای ژن پروتئین شیر، امیدوار کننده باشد. محصول ژن cd18 برای انتقال لکوسایت ها به محل عفونت ضروری است، که آن می تواند کاندیدای نوید بخشی برای کنترل میزان سلول های بدنی در شیر باشد. هدف از این مطالعه بررسی چندشکلی ژنتیکی ژن های گیرنده پرولاکتین و cd18 و ارتباط آن ها با صفات تولید شیر و نمره سلول های بدنی در گاوهای شیری استان خراسان رضوی بود. نمونه های خونی از 150 رأس گاو شیری هلشتاین متعلق به 6 گله جمع آوری شدند و dna به روش بهینه یافته نمکی- کلروفورم استخراج شد. قطعه های مورد نظر 357 جفت بازی از اگزون هفت ژن گیرنده پرولاکتین و 638 جفت بازی دربرگیرنده اگزون پنج ژنcd18 بوسیله واکنش زنجیره ای پلی مراز(pcr) تکثیرشدند. قطعه ژن گیرنده پرولاکتین بوسیله چند شکلی فضایی تک رشته ای به منظور بدست آوردن الگوهایdna تک رشته جدا شده بوسیله الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید تجزیه و تحلیل و با استفاده از رنگ آمیزی نیترات نقره مشاهده شدند. pcr-rflpبه منظور تعیین جهش نقطه ای در ژن cd18 با استفاده از هضم محصولات تکثیری با آنزیم برشی اندونوکلئاز taqiانجام شد. محصولات هضم در الکتروفورز ژل آگارز یک درصد و تحت رنگ آمیزی اتیدیوم برماید قرار گرفتند. برای ژن گیرنده پرولاکتین سه ژنوتیپ با فراوانی های 368 /0(aa) ، 356/0(ac) و276/0(ab) مشخص شد. فراوانی آللی برای a، b و c بترتیب برابر با 686/0، 136/0و 178/0 بود. برای ژن cd18 دو ژنوتیپ aa و ab بترتیب با فراوانی 694/0 و 306/0 پیدا شد. فراوانی آللی بترتیب برای a و b 847/0 و 153/0بود. ارتباط چندشکلی و صفات مطالعه شده بوسیله رویه ی مختلط نرم افزار sas 9.1 ارزیابی شد. نتایج نشان داد که چند شکلی ژن گیرنده پرولاکتین با تولید شیر بطور معناداری مرتبط است p<0/0266)) و چند شکلی ژن -cd18 بطور معناداری با نمره سلول های بدنی ارتباط دارد (p<0/0251). در مورد صفات تولید شیر و نمره سلول های بدنی بترتیب ژنوتیپ های ac و aa دارای بهترین عملکرد بودند.
مرضیه نادری محمدباقر منتظرتربتی
دیابت با عوارض جدی و مرگ زودرس همراه است، اما تشخیص به موقع و درمان دیابت می تواند در پیشگیری یا تاخیر شروع عوارض دراز مدت موثر باشد. درمان موثر دیابت شامل کنترل قند خون، فشار خون و لیپیدها (چربی ها، مانند کلسترول) است که به طور قابل توجهی می تواند بروز این عوارض را کاهش دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره آبی الکلی کهورک بر روی رت های دیابتی شده با stz و تغذیه شده با غذای چرب در دو آزمایش مختلف بود. برای هر آزمایش، 48 سر رت نژاد ویستار (از 200 تا 250 گرم) به طور تصادفی در قالب طرح فاکتوریل 3 × 2، توزیع با دو گروه دیابتی (سالم و دیابتی / تغذیه شده با غذای چرب و رژیم غذایی سالم) و سه تیمار (دوز 0، 50 و 75 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن عصاره کهورک). پس از تجویز خوراکی عصاره به مدت دو هفته کهورک در افراد سالم باعث افزایش گلبول های قرمز، سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و لنفوسیت گردید، غذای چرب باعث افزایش گلبول قرمز، هموگلوبین، هماتوکریت و کاهش پلاکت شد، دیابت سبب کاهش آلبومین، پروتئین تام و اسیداوریک و افزایش اوره گردید، همچنین کهورک در طرح هیپرکلسترولمی باعث افزایش آلبومین و پروتئین تام و افزایش اوره شد و غذای چرب باعث کاهش اوره گردید.
مریم رحیمی کاکلکی محمدباقر منتظر تربتی
صفات تولید شیر، صفات اقتصادی مهم در صنعت گاو شیری هستند که به عنوان صفات کمی که تحت تأثیر محیط و ژن های زیادی قرار دارند، در نظر گرفته می شود. ژنتیک مولکولی می تواند با روش های سنتی انتخاب مصنوعی روی فنوتیپ، با بکارگیری انتخاب به کمک نشانگر (mas)، به منظور توسعه سیستم های کارآمدتر انتخاب، توأم شود. ژن های خاصی به عنوان کاندیدهای بالقوه در ارتباط با صفات عملکردی شیر ارائه شده اند، در میان آن ها به نظر می رسد که ژن ارسال کننده پیام و فعال کننده نسخه-برداریstat5b) 5b)به دلیل نقش محوری در شیردهی و سوخت و ساز بدن و ضرورت وجود آن به منظور بیان هورمون رشد، امیدوار کننده باشد. محصول ژن cd4 برای شناسایی پاتوژن های خارجی و تسهیل انتقال پیام و فعال سازی سلول های لنفوسیت t به منظور حذف عامل میکروبی ضروری است و می تواند کاندیدای نویدبخشی برای کنترل میزان سلول های بدنی در شیر باشد. هدف از این مطالعه بررسی چندشکلی ژنتیکی ژن های stat5b و cd4 و ارتباط آن چندشکلی ها با صفات تولید شیر و نمره سلول های بدنی در گاوهای شیری استان خراسان رضوی بود. نمونه های خونی از 150 رأس گاو شیری هلشتاین متعلق به شش گله جمع آوری شدند و dna به روش بهینه یافته نمکی- کلروفورم استخراج شد. یک قطعه337 جفت بازی از اگزون 16 ژن stat5b ویک قطعه 212 جفت بازی دربرگیرنده اینترون شش ژنcd4 بوسیله واکنش زنجیره ای پلیمراز (pcr) تکثیرشدند. قطعات تکثیر شده بر روی ژل پلی آکریل آمید الکتروفورز شد و با استفاده از نیترات نقره رنگ آمیزی شدند. برای ژن stat5b پنج ژنوتیپ aa، bb، cc، ab و ad به ترتیب با فراوانی 0/0667، 0/1933، 0/2067، 0/6644، 0/867 مشخص شد. درصد فراوانی آللی برای این ژن برای آلل های a،b ، c و dبه ترتیب 33/33، 41/67، 20/67 و 4/33 بود. سه ژنوتیپ با فراوانی 0/1467(aa)، 0/2267 (bb) و0/6266 (ab) برای ژن cd4 مشاهده گردید؛ فراوانی آللa و b برای این ژن به ترتیب 0/4571 و 0/5429 بود. ارتباط چندشکلی و صفات مطالعه شده بوسیله رویه ی مختلط نرم افزار (9.1) sas ارزیابی شد. نتایج نشان داد که چند شکلی ژن stat5b بطور معنی داری با تولید شیر مرتبط است (0/0004>p). چند شکلی در ژن مذکور با درصد چربی شیر و درصد پروتئین شیر فاقد ارتباط معنی دار آماری بود. نتایج حاصل از بررسی ارتباط چندشکلی های موجود در ژن cd4 با نمره سلول های بدنی نیز نشان داد که ارتباط معنی داری بین این چند شکلی ها و صفت مورد مطالعه وجود دارد (0/0004>p). در مورد صفات تولید شیر و نمره سلول های بدنی به ترتیب ژنوتیپ های cc و aa بهترین عملکرد را داشتند.
نرگس ریاحی نیا محمد باقر منتظر تربتی
با توجه به تجویز روزانه مقادیر زیادی از دارو ها توسط پزشکان، در سال های اخیر توجه زیادی به اثر گیاهان در درمان و پیشگیری مسمومیت ناشی از داروها معطوف شده است. مسمومیت با استامینوفن یکی از علل مهم آسیب های کبدی است. در تحقیق حاضر اثر محافظتی عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران در مسمومیت کبدی حاد ناشی از استامینوفن مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در شش گروه شش تایی توزیع گردیدند. به گروه یک به عنوان شاهد سالم، سرم فیزیولوژی و به گروه دو به عنوان شاهد مسموم، استامینوفن (600 میلی گرم/کیلوگرم) تجویز شد. به گروه های سه و چهار به ترتیب عصاره گلبرگ زعفران با دز های 10 و 20 میلی-گرم/کیلوگرم و به گروه های پنج و شش عصاره گلبرگ زعفران (به ترتیب 10و 20 میلی گرم/کیلوگرم) همراه با استامینوفن (600 میلی گرم/کیلوگرم) تجویز گردید. در پایان دوره برای سنجش پارامتر های بیوشیمیایی و هپاتولوژیک خونگیری از قلب انجام شد و پس از آن جهت بررسی های هیستوپاتولوژیک، کبد حیوانات در فرمالین 10درصد قرار داده شد. تیمار استامینوفن سبب افزایش سطح سرمی آلانین-آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز در موش ها گردید. عصاره گلبرگ زعفران با دز 20 میلی-گرم/کیلوگرم باعث کاهش در میزان آنزیم های ast و alt، هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد گلبول-های قرمز گردید. اما تعداد گلبول های سفید در این دز عصاره افزایش یافت. در بررسی آسیب شناسی، عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران با دز 20 میلی گرم/کیلوگرم، آسیب کبدی ناشی از استامینوفن را مانع شد. تغییرات بافتی با یافته های بیوشیمیایی هماهنگ بود. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران با دز 20 میلی گرم/کیلوگرم در پیشگیری از مسمومیت حاد کبدی موثر است.
اکرم السادات اسداللهی آرش امیدی
مقادیر زیادی از داروها توسط پزشکان به صورت روزانه تجویز می شود. در سال های اخیر، توجه زیادی به استفاده از گیاهان به عنوان دارو معطوف شده است. در تحقیق حاضر اثر محافظتی عصاره هیدروالکلی میوه گیاه کهورک در مسمومیت کبدی حاد ناشی از استامینوفن مورد بررسی قرار گرفت. 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در شش گروه به صورت تصادفی توزیع شدند. به تیمار یک به عنوان شاهد سالم، سرم فیزیولوژی و به تیمار دو به عنوان شاهد مسموم، استامینوفن (600 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن) تجویز شد. به تیمارهای سه و چهار به ترتیب عصاره کهورک با غلظت های 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن و به تیمار های پنج و شش عصاره کهورک (به ترتیب 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) همراه با استامینوفن (600 میلی گرم بر کیلوگرم بر وزن بدن) تجویز گردید. در پایان دوره برای سنجش پارامتر های بیوشیمیایی خونگیری از قلب انجام شد. در تیماردو، استامینوفن به طور قابل توجهی سطح سرمی آسپارتات آمینو ترانسفراز، آلانین آمینو ترانسفراز، کراتینین و اسیداوریک، تری گلیسیرید، ldl-c و بیلی روبین را افزایش و سطح سرمی آلبومین و پروتئین تام را به طور معنی داری کاهش داد. در تیمار درمان، عصاره کهورک با غلظت 50 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش معنی دار آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، کراتینین و ldl-c در مقایسه با تیمار استامینوفن شد. تیمار درمان عصاره کهورک با غلظت 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن باعث کاهش معنی دار در میزان آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز، کراتینین و اسیداوریک، بیلی-روبین و ldl-c سرمی گردید. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد عصاره هیدروالکلی کهورک احتمالاً اثرات جانبی مسمومیت با استامینوفن را کاهش می دهد.
محسن دشتبان آرش امیدی
چکیده یکی از بیماری هایی که می توان توسط رژیم درمانی کنترل و حتی درمان نمود بیماری های قلبیعروقی است.بیماری دیابت قندی یکی از شایع ترین بیماری های سیستم غدد درون ریز بدن محسوب میشودکه توسط عوامل مختلف ژنتیکی، استرس های محیطی، عفونت ویروسی و رژیم غذایی ایجاد میگردد. هیپرکلسترولمی بیماری دیگری است که بیشتر در جوامع صنعتی مشاهده می شود و علت اصلی آن تغذیه نامناسب با مواد غذایی غنی از چربی های اشباع و یا پرکلسترول است.گیاهان دارویی منابع غنی از آنتی اکسیدان های طبیعی هستند که از آن جمله گیاه کهورک را می توان نام برد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر این گیاه بر غلظت های گلوکز و کلسترول خون در موش های صحرایی دیابتی و هایپرکلسترولمی است. در این تحقیق از 48 سر موش صحرایی نر و 48 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار استفاده شد. نیمی از موش های صحرایی نر توسط تزریق استرپتوزوتوسین (stz) دیابتی و نیمی از موش های صحرایی ماده با جیره چرب حاوی چربی حیوانی به مدت چهار هفته تغذیه شدند. سپس، به هر دو گروه حیوانات عصاره میوه گیاه کهورک در دوزهای 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به مدت 12 روز به صورت گاواژ داده شد. پس از اتمام دوره آزمایش حیوانات با کتامین بیهوش شدند و خونگیری به طور مستقیم از قلب آن ها صورت پذیرفت. نتایج این بررسی نشان داد که تجویز خوراکی عصاره ی میوه ی گیاه کهورک در دوزهای 50 و 75 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، به مدت 12 روز، در موش های صحرایی دیابتی شده با stz، باعث کاهش معنی دار ( سطح معنیداری کمتر از 05/0)در میزان گلوکز خون و در موش های صحرایی تغذیه شده با جیره چرب باعث کاهش معنی دار در میزان کلسترول و تری گلیسرید خون می شود. این نتایج احتمالاً مرتبط با خواص آنتی اکسیدانی آلکالوئیدهاوفلاونوئیدهای موجود در گیاه کهورکنظیرکوئرستینمی باشد. دیگر فراسنجه ها در موش های صحرایی دیابتی نظیر کلسترول، تری گلیسرید، ast و alt تغییر معنی داری نشان نداد (سطح معنیداری بیشتر از 05/0). در موش های صحرایی هایپرکلسترولمی نیز فاکتورهای گلوکز، ast و alt تغییر معنی-داری نداشتند (سطح معنیداری بیشتر از 05/0). به طور کلی نتیجه می شود که گیاه کهورک احتمالاً دارای خواص آنتی دیابتی و آنتی هایپرکلسترولمی است و می تواند در درمان دیابت و هایپرکلسترولمی با کاهش میزان گلوکز و کلسترول خون موثر باشد. کلمات کلیدی: دیابت – هایپرکلسترولمی – گیاه کهورک – موش صحرایی.