نام پژوهشگر: عبدالعلی لهسایی زاده
مریم یاسمین شیرازی عبدالعلی لهسایی زاده
مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط در شکل گیری هویت اجتماعی زنان دو نسل شهر شیراز انجام شده است. در این مطالعه از نظریه های آنتونی گیدنز و ریچارد جنکینز جهت تبیین هویت اجتماعی زنان نسل کنونی و نسل گذشته استفاده شده است. در جمع آوری داده از تکنیک پیمایش بهره گرفته شد. این پیمایش بر روی 400 نفر از زنان شهر شیراز که با استفاده از شیوه نمونه گیری چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شده اند صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفت و از آمارهای توصیفی مثل جداول تقاطعی و از آمارهای استنباطی مثل آزمون های مقایسه میانگین f و t، ضریب همبستگی، روش تحلیل رگرسیون دو متغیره و چند متغیره استفاده نموده ایم. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان داد که میانگین نمره هویت اجتماعی زنان نسل کنونی 05/184 و میانگین نمره هویت اجتماعی زنان نسل گذشته 89/191 می باشد. در تجزیه و تحلیل دو متغیره، تفاوت معناداری بین متغیرهای منبع اطلاعاتی، تحصیلات، تحصیلات پدر، درآمد، امکانات رفاهی، رضایت از خود در اجتماع، اعتماد به نفس و گستره شبکه ارتباطی با هویت اجتماعی زنان نسل کنونی بدست آمده و تفاوت معناداری بین متغیرهای وضعیت منزل مسکونی، اعتماد به نفس و گستره شبکه ارتباطی با هویت اجتماعی زنان نسل گذشته به دست آمده است. در تحلیل چند متغیره به ترتیب اولویت اعتماد به نفس و منبع اطلاعاتی (رادیو و تلویزیون داخلی) با هویت اجتماعی زنان نسل کنونی رابطه معناداری داشته و در مجموع 19 درصد از واریانس آن را تبیین کرده اند و سایر متغیرها خارج از معادله رگرسیون قرار گرفتند. همچنین به ترتیب اولویت متغیر اعتماد به نفس، وضعیت منزل مسکونی (اجاره) و گستره شبکه ارتباطی با هویت اجتماعی زنان نسل گذشته رابطه معناداری داشته و در مجموع 5/30 درصد از واریانس آن را تبیین کرده اند و سایر متغیرها خارج از معادله رگرسیون قرار گرفته اند.
ناصر نظریان عبدالعلی لهسایی زاده
توسعه وصنعتی شدن جوامع وقت آزاد زیادی رافراهم کرده است . امروزه ، سرگرمی وگذران اوقات فراغت به عنوان شیوه های موثر ارتقا ذهنی ، فیزیکی وموانع فشارهای اخلاقی به سوء رفتاراجتماعی مورد ملاحظه قرار می گیرد .باتوجه به مسئله درحال توسعه بودن ایران چگونگی گذران اوقات فراغت برای جوانان وبزرگسالان ازاهمیت خاصی برخورداراست . هدف ازاین پژوهش بررسی مقایسه ای شیوه های گذران اوقات فراغت بین جوانان وبزرگسالان می باشد . چارچوب نظری این رساله براساس نظریه بوردیو طراحی شده است . روش تحقیق دراین رساله کمی وتکنیک آن پیمایش وابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل جوانان ( 18 تا29 ساله ) وبزرگسالان (40تا 59 ساله ) می باشد . برطبق جدول لین 400 نفربه عنوان نمونه انتخاب شده اند . شیوه نمونه گیری دراین رساله " نمونه گیری خوشه ایی چندمرحله ایی " است. تجزیه وتحلیل درسطح توصیفی واستنباطی بااستفاده نرم افزار spss صورت گرفته است . آزمون فرضیه ها نشان می دهد که شیوه گذران اوقات فراغت باسطح تحصیلات ، سطح درآمدخانوار برحسب فعالیتهای اجتماعی وفرهنگی ، میزان رفاه اقتصادی خانواده برحسب فعالیتهای اجتماعی ، میزان نفوذ بردیگران وقدرت نفوذ برخانواده ، تاثیر جنس برفعالیت های ورزشی وتاثیر شغل بر حسب فعالیت های اجتماعی وفرهنگی درطی اوقات فراغت ، فعالیت فرهنگی در طی گذران اوقات فراغت ارتباط معنی داری بانوع مسکن و شرایط مادی بانوع فعالیتهای مذهبی و ورزشی دارد .
مینا صفا حبیب احمدی
هدف از انجام رساله حاضر کشف و بازسازی معنایی مفهوم خدا در جوانان بوده است. روش شناسی مورد استفاده برای نیل به هدف فوق نظریه زمینه ای بود. تعداد 77 نفر از جوانان 15 تا 29 ساله شهر شیراز در پژوهش مشارکت نمودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده روش مصاحبه عمیق، جمع آوری و به کمک تکنیک های سه گانه کدگذاری تجزیه و تحلیل گردید. به طور کلی در فرایند تجزیه و تحلیل داده ها بیش از 430 مفهوم، 45 مقوله فرعی و 17 مقوله اصلی خلق شد. مقوله هسته که پس از ترکیب و تلفیق مقولات، بدست آمد، عبارت است از ؛ «تعامل بستر محلی– جهانی و فرایند عرفی شدن مفهوم خدا». هم چنین محقق با کشف ارتباط بین پدیده ها و مقولات بدست آمده، یک مدل نظری و 56 قضیه به عنوان نظریه زمینه ای استخراج نمود. به طور کلی، یافته ها و مقوله های کشف شده ای از قبیل بازاندیشی در مفهوم خدای دینی، نهادی و رسمی، مفهوم خدای فردی، غلبه انتظارات انسان محور، تأثیر بازاندیشانه احساس و مفهوم گناه، افزایش نگرش های بازاندیشانه در حوزه شناختی، نگرش های بازاندیشانه به جامعه و جهت گیری های اخلاقی بازاندیشانه، حاکی از آن بود که تجربه بسترها و منابع جهانی- محلی منجر به تفسیر و معناسازی و سپس اتخاذ راهبردهای خاص و نهایتاً بازاندیشی می شود. با توجه به مدل مفهومی به نظر می رسد بازاندیشی در مفهوم خدا تحت تأثیر برهم کنش دو عامل؛ جهانی شدن و هژمونی دین نهادی رخ داده است و هم چنین عرفی شدن مفهوم خدا دارای ابعادی سه گانه؛ جهت گیری های بازاندیشانه در مفاهیم خدای رسمی و سنتی، جهت گیری های انسان محور و جهت گیری های این دنیایی می باشد.
مجید امیری عبدالعلی لهسایی زاده
در شرایطی که به طور گسترده از پیامدهای جریان مدرنیته و فرایند جهانی شدن در دنیای امروز سخن گفته می شود، مطالعه پیرامون سبک زندگی و عوامل موثر بر آن، چشم انداز مناسبی را برای مشاهده و درک دگرگونی های حوزه های مختلف حیات اجتماعی انسان در دسترس قرارمی دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت دین داری جوانان و ارتباط آن با مولفه های سبک زندگی آنان، تلاشی است که در این راستا صورت گرفته است. پرسش اساسی این تحقیق پیمایشی، این است که درمیان جوانان، رابطه ی بین هرکدام از ابعاد دین داری و سبک زندگی چگونه است؟ ابتدا مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق در این زمینه بررسی شد و سپس پرسشنامه ا ی که با توجه به سوالات تحقیق طراحی شده بود، درمیان 263 نفراز دانش آموزان سال سوم دبیرستان و پیش-دانشگاهی شهر زرقان فارس که به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ی انتخاب شدند، توزیع و تکمیل گردید. براساس یافته-ها، تنوع قابل توجهی در وضعیت دین داری این دسته از جوانان وجود دارد و از میان پنج بعد دین داری سنجیده شده، بین هر کدام از سه بعد اعتقادی، شرعی و اخلاقی دین داری افرادنمونه و سبک زندگی آنان رابطه وجود دارد اما بین هریک از دو بعد مناسکی و تجربی افرادنمونه و سبک زندگی آنان، رابطه ی معنادار وجودندارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه دین در شرایط کنونی هنوز در جامعه ی ما نفوذ دارد اما بازاندیشی مختص زندگی اجتماعی مدرن، زمینه های انفعال یا هم زیستی دین و سنت را با مدرنیته و جهانی شدن، فراهم نموده است. و عناصر جهان-محلی شدن تا اندازه ای در سبک زندگی جوانان، مشهود است.
مرضیه کشاورز عزت اله کرمی
وقوع و استمرار خشکسالی شدید و گسترده کنونی نه تنها بهره وری کشاورزی و توسعه اقتصادی را دستخوش تغییر ساخته، بلکه امنیت غذا و معیشت بسیاری از خانواده های کشاورز و جوامع روستایی بسیاری از مناطق مرکزی، شرقی و جنوبی کشور از جمله استان فارس را نیز به مخاطره انداخته است. همین امر لزوم بررسی و شناخت اثرات خشکسالی را محسوس می سازد. این در حالی است که ماهیت چند بعدی و پویای خشکسالی، شناخت اثرات ناشی از آن را دشوار نموده است. همچنین تلقی خشکسالی به عنوان پدیده ای صرفاً فیزیکی و خارج از نظام اجتماعی، موجب شده که تبیین اثرات خشکسالی بر کارکردهای اجتماعی و سیستم های اقتصادی جوامع محلی دشوار گردد. از سوی دیگر حاکمیت دیدگاه های فن گرایانه بر برنامه های مدیریت خشکسالی و بی توجهی نهادهای دولتی به کارکرد اجتماعی این پدیده از کارایی برنامه های دولتی مدیریت خشکسالی کاسته است. لذا این پژوهش با هدف افزایش شناخت جامعه شناسانه از خشکسالی و اثرات آن انجام گردید تا زمینه بهبود مدیریت خشکسالی و کاهش پیامدهای نامطلوب آن فراهم شود. این پژوهش مشتمل بر سه مرحله مجزا می باشد. مرحله نخست پژوهش به بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر خانوارها و جوامع روستایی اختصاص یافت. در این راستا با استفاده از روش مطالعه چندموردی نسبت به بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر خانوارهای روستایی اقدام گردید. نمونه های مورد مطالعه، از طریق انجام ارزیابی مشارکتی روستا و در قالب سه گروه کمتر آسیب پذیر، منبع فقیر و قبلاً برخوردار ساکن در دو روستای استان فارس مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که نوع و میزان آسیب پذیری خانوارهای روستایی از خشکسالی یکسان نبوده و مجموعه ای از عوامل وابسته و غیروابسته به خشکسالی موجب آسیب پذیری آنان گردیده اند. از سوی دیگر هر چند گروه های کمتر آسیب پذیر و بیشتر آسیب پذیر، اثرات ناشی از خشکسالی را تجربه نموده اند اما اتکای خانوارهای کمتر آسیب پذیر به منابع چندگانه درآمد، موجب کاهش آسیب پذیری آنان از خشکسالی گردیده است. این در حالی است که خانوارهای بیشتر آسیب پذیر اثرات اقتصادی، اجتماعی و عاطفی ناشی از این پدیده نظیر کاهش درآمد کشاورزی، افزایش بدهی، افزایش حجم کار، ناامنی غذایی، کاهش سلامت جسمانی و روانی، دشواری تحصیل، به تاخیر افتادن ازدواج، افزایش تضاد و انزوا را تجربه کرده اند. علاوه بر آن تاثیر خشکسالی بر گروه های مختلف جنسی و سنی متفاوت بوده است. همچنین بمنظور بررسی اثرات اجتماعی خشکسالی بر جوامع روستایی، از روش مردم نگاری مقایسه ای استفاده شد. بررسی مقایسه ای دو روستای دارای خشکسالی متوسط و بسیار شدید نشان داد که کارکرد و تبعات اجتماعی ناشی از خشکسالی در جوامع روستایی مذکور متفاوت است. بنحوی که در روستای دارای خشکسالی متوسط، تنها خانوارهای دارای اقتصاد متکی بر کشاورزی و در روستای دارای خشکسالی بسیار شدید، تمامی خانوارها و نهادهای اجتماعی روستا تحت تأثیر پیامدهای ناشی از این پدیده قرار گرفته اند. همچنین در حالی که وقوع خشکسالی موجب تغییر نظام تولید کشاورزی دو روستا گردیده، تغییرات ایجاد شده در ساختار اجتماعی، ساختار اقتصادی، انسجام اجتماعی، الگوی جمعیت، کیفیت زندگی و تشکل های اجتماعی موجود در روستای دارای خشکسالی بسیار شدید، بیشتر از روستای دارای خشکسالی متوسط بوده است. مرحله دوم پژوهش به بررسی مداخله گریهای انجام شده در راستای مدیریت خشکسالی در دو سطح کلان و خرد اختصاص یافت. در این راستا بمنظور بررسی مدیریت خشکسالی در سطح کلان، نسبت به انجام پیمایش اقدام شد و با استفاده از مدل stair به تبیین نهاده ها و فرایندهای اثرگذار بر عملکرد سازمان جهاد کشاورزی در شرایط خشکسالی مبادرت گردید. ارزیابی مدل کلان مدیریت خشکسالی نیز از طریق بکارگیری رهیافت شبکه بیزی و مدل سازی مسیر pls صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که مدیریت اعمال شده در خصوص نهاده ها، فرایندها و بروندادهای سازمان در شرایط خشکسالی در سطح متوسط یا کمتر از آن بوده است. در عین حال اقدامات انجام شده در زمینه مدیریت خشکسالی، افزایش کارایی زمانی و بهره وری کارکنان کمتر از متوسط بوده و نیازمند بهبود است. همچنین واکاوی علّی مدل مدیریت کلان خشکسالی نشان داد که منابع سازمانی، مدیریت استراتژیک، فرهنگ سازمانی و منابع انسانی تأثیر مستقیم مثبت و معنی داری بر مدیریت کلان خشکسالی داشته اند. در حالی که سازه هایی نظیر سیستم مدیریت، ساختارها و فرایندها، و عوامل محیطی تاثیرمعنی داری بر مدیریت خشکسالی نداشته اند. از سوی دیگر مداخله گری انجام شده در سطح خرد از طریق پیمایش و بهره گیری از چارچوب آسیب پذیری مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا دو شاخص حساسیت و ظرفیت سازگاری با استفاده از برنامه ریزی توافقی محاسبه گردیدند و سپس میزان سازگاری کشاورزان با بهره گیری از منطق فازی ارزیابی شد. یافته های حاصل از تحلیل خوشه ای نشانگر شکل گیری سه گروه دارای سازگاری متوسط، کم و بسیارکم با خشکسالی بود. در حالی که کشاورزان گروه های مختلف از حساسیت و ظرفیت سازگاری متفاوتی نسبت به خشکسالی برخوردار بودند، از نظر میزان بکارگیری راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک مدیریت خشکسالی تفاوت معنی داری نداشتند. علاوه بر آن هر چند عوامل اثرگذار بر گزینش راهکارهای تاکتیکی و استراتژیک گروه های مختلف سازگاری متفاوت بودند اما، مدیریت اعمال شده در سال های قبل نقش بسزایی در تعیین رویکرد مدیریتی کشاورزان در سالهای اخیر داشته است. مرحله سوم پژوهش به بررسی فرایند تصمیم گیری کشاورزان در شرایط خشکسالی و پیامدهای ناشی از اجرای این تصمیمات بر زندگی آنان اختصاص یافت. در این راستا ابتدا با انجام مصاحبه مردم نگارانه در دو روستای استان فارس، قواعد و مدل تصمیم گیری کشاورزان در شرایط خشکسالی استخراج گردید و سپس با انجام پیمایش و بهره گیری از تحلیل درختی به پیش بینی پیامدهای ناشی از مدیریت خشکسالی بر زندگی کشاورزان اقدام شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که مجموعه متنوع و متعاملی از متغیرهای اقتصادی، فیزیکی، طبیعی، ساختاری و شناختی بر روند تصمیم گیری کشاورزان تأثیرگذار بوده اند و شاخص های تصمیم گیری، در تناسب با استمرار و تشدید اثرات خشکسالی تغییر یافته اند. از سوی دیگر شدت و استمرار خشکسالی، و نوع و میزان مدیریت اعمال شده توسط کشاورزان، کیفیت زندگی آنان را دستخوش تغییرات اساسی نموده اند. بنحوی که برخی خانوارها در طول خشکسالی اخیر از شرایط زندگی دشوار و نامطلوبی برخوردار گردیده اند. در این میان رویکرد به استراتژی هایی نظیر افزایش استحصال آب از طریق حفر و کف شکنی چاه، افزایش اتکا به منابع مالی غیرفردی و نیز رها کردن کشاورزی شرایط زندگی کشاورزان را نامساعد ساخته است. در حالی که بهره گیری از تکنولوژی های نوین بهزراعی موجبات بهبود شرایط زندگی آنان را فراهم نموده است. با توجه به یافته های پژوهش، توصیه های لازم برای بهبود خط مشی مدیریت خشکسالی ارائه گردیده است تا ضمن کاهش اثرات نامطلوب خشکسالی، امکان افزایش سازگاری کشاورزان با این پدیده میسر گردد.
شیوا رستگاری حبیب احمدی
یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر ذهن اکثر اندیشمندان و حتی عموم را به خود مشغول کرده است مسأله طلاق می باشد مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مرتبط با گرایش به طلاق مراجعه کنندگان به دادگاه های خانواده( مطالعه موردی: سنندج و پاوه) انجام گرفته است. چارچوب نظری این پژوهش با توجه به تحقیقات پیشین و مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته است، ترکیبی از نظریه های مبادله، توسعه خانواده ،نظریه شبکه ای، همسان همسری، منابع، نظریه های دورکیم و مرتن استفاده شده است. روش تحقیق مورد استفاده روش پیمایشی می باشد و تکنیک و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه همراه با مصاحبه حضوری بوده است. در این تحقیق اطلاعات مورد نظر از کل افرادی که درسه ماهه سوم سال 1390 طلاق داده یا به دادگستری مراجعه کرده و دادخواست طلاق داده بودند جمع آوری شد که کل این افراد 300 نفرهستنند که 150 نفر از آنها از شهرستان پاوه و 150 نفر دیگر از سنندج می باشند. متغیر وابسته تحقیق میزان اقدام به طلاق می باشد که به صورت یک طیف در پرسشنامه آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که ابتدا در قسمت آمار توصیفی، ویژگیهای جمعیتی ،اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان توصیف وتشریح شده است و در قسمت آمار استنباطی با توجه به سطح اندازه گیری متغیرهای مستقل که 13 متغیر می باشد از رگرسیون چند متغیره، تحلیل واریانس استفاده شده است نتایج تحقیق نشان داد که اغلب پاسخگویان مراجعه کننده به دادگاه در سنین جوان بودند، تحصیلات اکثریت آنان در سطح دیپلم و راهنمایی بود.از لحاظ وضعیت اشتغال بیشتر پاسخگویان بیکار بودند. بیشتر پاسخگویان دارای یک فرزند بودند و طول مدت ازدواج آنها هم بین یک تا پنج سال بود. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهند که متغیرهای تحصیلات پاسخگویان، میزان تعارضات زناشویی، میزان دخالت اطرافیان،تصور مثبت از طلاق، میزان تفاهم جنسی، رضایت از تصمیم گیری های اقتصادی و میزان اقدام به طلاق پاسخگویان رابطه معنادار و مستقیم دارند.همچنین سن پاسخگویان،سن ازدواج، تعداد فرزندان، طول مدت ازدواج میزان درآمد خانوار و میزان اقدام به طلاق رابطه معنادار و معکوس دارند. در تحلیل رگرسیون چند متغیره، در معادله پیش بینی گرایش به طلاق پاسخگویان سنندج متغیرهای دخالت اطرافیان و تعارضات زناشویی توانستند 093/0درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کنند و در معادله پیش بینی گرایش به طلاق پاسخگویان پاوه سه متغیر دخالت اطرافیان، تعارضات زناشویی و طول مدت ازدواج توانستند 89/0درصد از تغییرات را پیش بینی کنند.
محسن رییسی جهانگیر جهانگیری
در این مطالعه، به منظور فهم تمایز میان گروه های مختلف جامعه با بهرهمندی از الگوی تبیینی بوردیو، به بررسی مقایسه ای عوامل مرتبط با سبک زندگی مهاجرین و غیر مهاجرین شهر قائمیه مپرداختیم. روش این پژوهش، از لحاظ برخورد با داده ها کمی؛ و اجرای تحقیق با روش پیمایش، و گردآوری داده ها نیز با ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته انجام گرفته است. نمونه تحقیق شامل 200 مهاجر و 200 غیر مهاجر، روش مورد استفاده در این تحقیق جهت دست یابی به نمونه ی پژوهشی، نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده بوده است. بدین ترتیب که ابتدا مناطق چهارگانه ای که توسط شهرداری شهر قائمیه به عنوان مناطق متمایز مشخص شده است به عنوان واحد اساسی نمونه گیری انتخاب شد و سپس در درون هر منطقه بلوک های آن منطقه تعیین ؛ و از تعداد کل بلوک ها ی هر منطقه 10 بلوک به صورت تصادفی انتخاب شدند. در هر بلوک نیز به قید قرعه عددی بین 1 تا 10 برای تعیین فاصل? خانه های مورد نظر جهت پر کردن پرسشنامه تعیین شد. اثر تعاملی متغیر اعتماد اجتماعی، عضویت در انجمن ها، ارتباطات اجتماعی، درآمد والدین، درآمد شخص، تحصیلات مادر، میزان استفاده از رسانه، گوش دادن به موسیقی، میزان دینداری، سن، قومیت، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی برای هر دو گروه مهاجر و غیر مهاجر معنی دار بود. اما رابطه میان متغیرهای مشارکت سیاسی، سطح تحصیلات شخص پاسخگو، سطح تحصیلات پدر، شغل با سبک زندگی، برای افراد بومی تایید ولی برای افراد مهاجر رد شد. همچنین رابطه میان متغیرهای تاهل، جنسیت با سبک زندگی برای هر دو گروه مهاجر و بومی رد شد. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام برای گروه غیر مهاجر تا یازده مرتبه ادامه داشت که متغیر گوش دادن موسیقی سنتی ایرانی به عنوان اولین و قویترین متغیر وارد معادله شده است و به تنهایی توانسته است 35/. از تغییرات واریانس متغییر وابسته این تحقیق را تبیین نماید سایر متغیرها نیز به ترتیب در معادله وارد شده است و نهایتا با وارد شدن متغیر تحصیلات پدر(دیپلم)، مقدار r2 به 611/0 رسیده است. یعنی متغیرهای وارد شده، 1/61 درصد از تغییرات متغیر وابسته را برای افراد غیر مهاجر تبیین کرده اند. در پایان تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام برای گروه مهاجر تا هفت مرتبه ادامه داشت که متغیر مشاهده تلویزیون داخلی به عنوان اولین و قویترین متغیر وارد معادله شد و به تنهایی توانسته است 238/. از تغییرات واریانس متغییر وابسته این تحقیق را تبیین نماید سایر متغیرها نیز به ترتیب در معادله وارد شده است و نهایتا با وارد شدن متغیر قومیت(ترک)، مقدار r2 به 417/0 رسیده است. یعنی متغیرهای وارد شده، 7/41 درصد از تغییرات متغیر وابسته را برای گروه مهاجر تبیین کردند.
حسین محمدی عبدالعلی لهسایی زاده
هدف این پژوهش بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و انسجام هویت قومی میباشد. هویت قومی نوعی احساس پایبندی، دلبستگی وتعهد به اجتماع قومی است که موجب وحدت وانسجام جامعه میگردد و تحت تأثیرعوامل گوناگونی است که میتوان به سرمایه اجتماعی اشاره کرد. سرمایه ی اجتماعی نیز مجموعه منابعی است که از طریق روابط بین فردی ، شبکه ها ی اجتماعی و هنجارهای متقابل و اعتماد بوجود میآید و کنش جمعی را تسهیل میکند. این پژوهش با استفاده از نظر یه گیدنز درمورد هویت و نظر یه وولکاک و نارایان در مورد سرمایه اجتماعی ، به روش پیمایشی به بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی وهویت قومی در بین تعداد 380 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان و پیام نور سنندج پرداخته است . متغیرهای مستقل شامل متغیرهای جمعیت شناختی ، اقتصادی–اجتماعی ، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، تعاملات اجتماعی بوده است. متغیر وابسته پژوهش نیز هویت قومی میباشد. یافته های پژوهش نشان میدهند که بین متغیرهای جنس ، محل سکونت، اعتماداجتماعی، مشارکت، تعاملات اجتماعی و هویت قومی رابطه معناداری وجوددارد. اما رابطه بین متغیرهای سن، ، تحصیلات والدین، درآمد خانواده و هویت قومی معنادار نبود. همچنین رابطه معناداری بین سرمایه اجتماعی و هویت قومی وجود دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که 3 متغیر (مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، ارتباط اجتماعی) درمجموع 36 درصدازتغییرات در متغیر وابسته هویت قومی را تبیین کردند. نمودار تحلیل مسیر نیز نشان داد که متغیر مشارکت اجتماعی نسبت به دیگر متغیرها دارای تأثیر بیشتری بر هویت قومی بود. در پایان نیز پیشنهادات پژوهشی و اجرایی آورده شده است. واژه های کلیدی : سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی، هویت قومی و ...
حمید کیارشی نژاد بیژن خواجه نوری
کیفیت زندگی در طول چند دهه اخیر به مفهوم مهمی در تحقیقات اجتماعی و علوم بهداشتی و تبدیل شده است، با این وجود کیفیت زندگی موضوعی پُر ابهام است و ارائه تعریفی دقیق و مورد توافق از آن بسیار دشوار است. کیفیت زندگی را در ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار داده اند. از جمله عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی، جنگ و بروز مشکلات جسمی و روانی برای افرادی است که بطور مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ حاضر بوده اند. وقوع جنگ تحمیلی در سال های گذشته بسیاری از مشکلات را بر جامعه ایران تحمیل کرد. در این میان اگرچه کیفیت زندگی سربازان و جانبازان دوران جنگ، به اشکال مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، اما جنگ زدگان کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند. از جمله اقشار مهاجر می توان به دبیران اشاره کرد. این تحقیق به منظور بررسی کیفیت زندگی دبیران بازنشسته آبادانی در مقایسه با دبیران بازنشسته شیرازی صورت گرفته است. در این راستا تعداد 400 پرسشنامه محقق ساخته در میان دبیران بازنشسته شیرازی و آبادانی توزیع گردید. براساس چارچوب نظری برگرفته از آرای مازلو و ژان، روابط قابل توجهی بین متغیرهای مستقل و کیفیت زندگی بدست آمد. بر اساس نتایج رابطه معنی داری بین محل تولد، جنسیت، نگرش دینی، عضویت در گروه های اجتماعی، استفاده از رسانه های جمعی، بهره مندی از شبکه های حمایت (دوستان)، شیوه جامعه پذیری در خانواه، درآمد، سطح تحصیلات و طبقه اجتماعی-اقتصادی با کیفیت زندگی وجود دارد. اما بین وضعیت سکونت (بومی/مهاجر)، بُعد خانوار و نگرش سنتی/مدرن با کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود ندارد.
گلناز شجاعیان عبدالعلی لهسایی زاده
هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مرتبط با گرایش جوانان نورآباد ممسنی به مهاجرت بوده است. در این تحقیق نظریه اورت. اس لی به عنوان چارچوب منتخب برگزیده شد. روش بررسی این مطالعه، پیمایش می باشد که در آن با کمک روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، 400 نفر از جوانان (18 تا 32 سال) نورآباد ممسنی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله تکمیل پرسشنامه توسط پاسخگویان انجام شد. شایان ذکر است که اعتبار پرسشنامه تحقیق از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به محاسبات صورت گرفته این ضریب به میزان 93/0 برآورد شده که از نظر بعد آماری قابل قبول است. بعد از اجرای پیمایش، داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به طور کلی از بین متغیرهای ما، متغیر درآمد خانواده، مهاجرت فردی از خانواده، داشتن فامیل خارج از نورآباد، دافعه در مبدأ، دافعه اقتصادی در مبدأ، دافعه علمی- تحقیقاتی در مبدأ، دافعه فرهنگی- اجتماعی در مبدأ، جاذبه در مقصد، جاذبه اقتصادی در مقصد، جاذبه علمی- تحقیقاتی در مقصد و جاذبه فرهنگی- اجتماعی در مقصد با گرایش به مهاجرت رابطه معنا-داری داشته اند.
رضا مظلوم زاده عبدالعلی لهسایی زاده
چکیده بررسی عوامل مرتبط با نگرش به مهاجرت در بین جوانان دبیرستانی شهرستان استهبان به کوشش :رضا مظلوم زاده امروزه یکی از مسائل مورد علاقه پژوهشگران علوم اجتماعی و اقتصاد، بررسی مهاجرت از زوایای گوناگون است. در این میان مهاجرت داخلی سهم عمده ای از این مطالعات را به خود اختصاص می دهد. روند مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به سمت مراکز شهری بزرگ تر و با امکانات بیشتر در حال افزایش است. استهبان یکی از شهرهایی است که با توجه به فضای محدود و ناکافی بودن امکانات موجود، زمینه ای را برای مهاجرت ساکنین و بخصوص جوانان فراهم کرده است. بنابراین باتوجه به اینکه مهاجرت و بخصوص مهاجرت قشر جوان می تواند پیامدهای جدی دربر داشته باشد، پژوهش حاضر بر آن است تا عوامل موثر بر نگرش به مهاجرت را در میان جوانان دبیرستانی استهبان مورد مطالعه قرار دهد. در این راستا تعداد 385 پرسشنامه محقق ساخته در میان دانش آموزان دبیرستانی استهبان توزیع گردید. براساس چارچوب نظری برگرفته از آرای لی و راونشتاین، روابط قابل توجهی بین متغیرهای مستقل و نگرش به مهاجرت بدست آمد. بر اساس نتایج رابطه معنی داری بین طبقه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها، احساس تعلق به محل تولد، میزان دینداری، فاصله مبدأ و مقصد، داشتن اقوام در مقصد، امکانات آموزشی مناسب، وضعیت سکونت مناسب و رفتار مردم شهر مقصد با نگرش به مهاجرت وجود دارد. اما بین سن، جنسیت، شغل پدر، درآمده خانواده، تحصیلات والدین و قومیت با کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود ندارد. واژگان کلیدی: نگرش به مهاجرت، ویژگی های اجتماعی-اقتصادی، ویژگی های فرهنگی، ویژگی های مقصد، جوانان استهبان.
طاهره طاهری عبدالعلی لهسایی زاده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مرتبط با تجربه ی مزاحمت در عرصه ی عمومی علیه زنان 65-15 سال شهر لار می باشد. متغیر های مستقلی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند عبارتند از: سن، تحصیلات، شغل، باور به دین، کلیشه های جنسیتی، باور به حمایت قانون، احساس شرم و آگاهی از گناه. بدین منظور نمونه ای با حجم 400 زن در رده ی سنی 65-15 سال شهر لار با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که متغیر های باور به دین و آگاهی از گناه رابطه ی معنی داری با تجربه ی مزاحمت ندارند. در نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره به ترتیب چهار متغیر شغل، تحصیلات، سن و کلیشه های جنسیتی وارد مدل شده اند که به طور کلی بیشاز 17 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
وحیدرضا نوروزی قطب آبادی عبدالعلی لهسایی زاده
چکیده ندارد.
آرزو حبیبی عبدالعلی لهسایی زاده
چکیده ندارد.
احمد کریمی عبدالعلی لهسایی زاده
چکیده ندارد.
لیلا عظیمی عبدالعلی لهسایی زاده
هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی زنان می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین شاخصهای پایگاه اقتصادی(درآمد و میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی) و جهت گیری ارزشیابانه، احساسی و شناختی رابطه های معناداری وجود دارد. اما بین درآمد و جهت گیری احساسی رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد. همچنین مشاهده شد که بین شاخصهای پایگاه اجتماعی(شغل، تحصیلات ، گستره شبکه ارتباطی و سنت گرایی ) و جهت گیری ارزشیابانه(بجز گستره شبکه ارتباطی) رابطه های مثبت و معناداری وجود دارد.
حسین ملکی عبدالعلی لهسایی زاده
هدف از این تحقیق بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر رضایتمندی توریستی می باشد . نتایج تحقیق نشان می دهد که بین عوامل جمعیتی، اقتصادی، آگاهیهای توریست ، تجربیات توریست ، تبلیغات ، موقعیت سیاسی ایران، جاذبه های توریستی، ملیت ، مذهب و رضایتمندی توریستی رابطه های مثبت و معناداری وجود دارد.
افسانه امیدی عبدالعلی لهسایی زاده
هدف این تحقیق، بررسی جایگاه زنان در اقتصاد غیررسمی از طریق برآورد ارزش خدمات خانگی زنان متاهل و تاثیر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی بر روی ارزش افزوده زنان خانه دار در شهر اردل است .
عماد افروع عبدالعلی لهسایی زاده
هدف این تحقیق دریافت علل و عوامل تاریخی و پیدائی شهرنشینی سریع و ظهو شهرهای اصلی در کشورهای باصطلاح درحال توسعه، بویژه در ایران با مطالعه موردی شهر شیراز در مقاطع 1300 - 57 ه.ش و 1357 - 67 میباشد.دیدگاههای معاصر توسعه و توسعه نیافتگی و نظریات شهری مرتبط با این دیدگاه ها بررسی و دیدگاه مبتنی بر نظام اجتماعی و نظریه شهری مرکز پیرامونی پیشنهاد گردید.هر نظام اجتماعی برخوردار از عناصر سیاسی فرهنگی و اقتصادی مرتبط با یکدیگر بوده و هر کدام میتوانند تحت شرایطی قوه محرکه تغییرات و تحولات اجتماعی محسوب شوند سرمایه داری مرکزی در مقطعی از تاریخ رشد خود دریافته بود که برای تحقق درازمدت منافع اقتصادی خود باید علاوه بر مورد هجوم قراردادن دستگاه اقتصادی کشورهای پیرامونی، دستگاه سیاسی و دستگاه فرهنگی این کشورها را نیز مورد هجوم قرار دهد.سرمایه داری مرکزی ابتدا دستگاه سیاسی وابسته ای را دراین کشورها پیاده مینماید و با رهیافت (استراتژی) تمرکزگرایی که در بطن خود تصمیم گیری متمرکز را بهمراه دارد سیاستهای اقتصادی، فرهنگی خود را اعمال مینماید.حاصل رهیافت فوق و شهرگرا بودن نظام سرمایه داری، شهرنشینی سریع در کنار شبکه شهری ناهمگون، ظهور شهرهای اصلی و بلعیده شدن روستاهای اطراف شهر اصلی در کشورهای درحال توسعه میباشد.درایران، ظهور تمرکزگرایی سیاسی وابسته و اعمال سیاستهای اقتصادی و فرهنگی سرمایه داری غرب مصادف است با روی کارآمدن رضاخان و آغاز سلسله پهلوی.ازاین زمان به بعد پخشایش جمعیت ناموزون گردیده، بتدریج بعنوان یکی از مشکلات حاد اجتماعی مطرح میشود.نتایج تحقیق در مورد مطالعه موردی بیانگر افزایش درصد جمعیت شهری استان فارس از 37 درصد در سال 1335 به 52 درصد درسال 1365 میباشد.این درحالی است که سهم جمعیت شهر شیراز نسبت به کل جمعیت شهرنشین استان فارس از 47/4 درصد درسال 1335 به 52/2 درصد درسال 1365 رسیده است .مساحت شهر شیراز از 22 کیلومتر مربع درسال 1345 به 189 کیلومترمربع در سال 1365 رسیده است .از سال 1335 تا 1367 بتدریج روستاهای عمده ای (بیش از 35 روستا) جذب گسترش شهر شیراز گردیده و بمرور کارکردهای روستائی خودرا از دست داده و میدهند.آمار فوق نشانگر افزایش مستمر شهرنشینی و ناهمگون شدن شبک شهری در این منطقه، گسترش شهر اصلی و بلعیده شدن روستاهای اطراف شهر اصلی میباشد.بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی، علی رغم بدست آمدن استقلال سیاسی بعنوان اولین و مهمترین هدف ، عمدتا" بعلت تداوم رهیافت تمرکزگرایی نرخ توزی ناموزون جمعیت در کشور افزایش پیدا نموده است .چون شیوه تصمیم گیری در توزیع امکانات اقتصادی - اجتماعی تاثیری تعیین کننده داشته و نحوه توزیع این امکانات نیز به نوبه خود تعیین کننده الگوی پراکندگی جمعیت میباشد، لذا گام به سوی تصمیم گیری غیرمتمرکز بعنوان مهمترین راه حل پیشنهاد میگردد .
حمزه تجلی پور عبدالعلی لهسایی زاده
هدف این پژوهش ، بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی - اقتصادی موثر بر رضایتمندی شغلی معلمان اداره آموزش و پرورش منطقه جره -بالاده است . در این پژوهش که به شیوه پیمایشی انجام گردید، سعی شده با تاکید بر دیدگاههای نظری، مخصوصا نظریه های مازلو و هرزبرگ ، تاثیر متغیرهای جنس، سن ، محل تولد ، محل زندگی تا سن 12 سالگی، بومی و غیربومی بودن، میزان تحصیلات ، وضعیت تاهل، تعداد افراد تحت تکفل ، وضعیت استخدامی ، نوع مالکیت منزل مسکونی ، میزان حقوق و مزایای دریافتی ، و سایر درآمدها بر رضایتمندی شغلی معلمان نمونه آماری ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
حسین دهستانی اسفندآبادی عبدالعلی لهسایی زاده
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی دانش آموزان بر جهت گیری ارزشی آنها می باشد. این تحقیق به شیوه پیمایش انجام شده و داده ها به وسیله پرسشنامه از یک نمونه 600 نفری از دانش آموزان پایه سوم متوسطه شهر شیراز جمع آوری شده است. در این تحقیق از نظریات کوهن و انگلهارت جهت تبیین جهت گیری ارزشی استفاده شده است. لازم به ذکر است که جهت گیری ارزشی به دو بعد جهت گیری ارزشی باز برای تغییر و جهتگیری ارزشی محافظه کارانه تقسیم شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین شاخصهای پایگاه اقتصادی (درآمد خانوار، ناحیه محل سکونت، میزان استفاده از وسایل رفاهی، نوع مسکن و میزان استفاده از وسایل ارتباطی نوین) و جهت گیری ارزشی باز برای تغییر رابطه های مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که بین شاخصهای پایگاه اقتصادی و جهت گیری ارزشی محافظه کارانه رابطه های معنادار و منفی دیده شده است. همچنین مشخص شد که بین شاخصهای پایگاه اجتماعی (منزلت شغلی پدر و مادر، تحصیلات پدر و مادر و عضویت والدین در تشکلهای سیاسی و اجتماعی) و جهت گیری ارزشی باز برای تغییر رابطه های مثبت و معناداری وجود دارد، در حالیکه بین شاخصهای پایگاه اجتماعی و جهت گیری ارزشی محافظه کارانه رابطه ها منفی و معنادار است. نتایج تحلل چند متغیر نشان می دهد که متغیرهای احساس امنیت، شیوه تربیتی خانواده، عضویت والدین در تشکلهای سیاسی و اجتماعی، منزلت شغلی والدین و استفاده از وسایل رفاهی متغیرهایی هستند که دارای بیشترین اثرات بوده و در تبیین جهت گیری ارزشی وارد معادله رگرسیون شده اند و توانسته اند در حدود نیمه ازتغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند از طرف دیگر نتایج بدست آمده از تحلیل مسیر گویای این مطلب است که بیش از نیمی از تاثیرات علی متغیر مستقل بر جهتگیری ارزشی، تاثیر علی غیر مستقیم (از طریق متغیرهای واسط یعنی احساس امنیت و شیوه تربیتی خانواده) بوده است که این خود نشان از اهمیت وجود متغیرهای واسط مدل تحقیق می باشد. با توجه به این که در حدود نیمی از واریانس متغیر وابسته (جهت گیری ارزشی) بوسیله مدل تحقیق تبیین شده است، به نظر می رسد مدل نظری تحقیق که برگرفته از نظریات کوهن و اینگلهارت می باشد، برای سنجش جهت گیری ارزشی مدل مناسب و کارآیی بوده است.
نظام اکبری عبدالعلی لهسایی زاده
هدف کلی این مطالعه درک و تبیین فرایند سازگاری مهاجرین ایرانی مقیم امارات عربی متحده بر حسب عوامل اقتصادی، اجتماعی تاثیر گذار بر این فرایند می باشد. پیش فرضهایی که رویکرد نظری این تحقیق را شکل می دهند از مکتب کارکرد گرایی استنتاج شده است. در این مطالعه سازگاری مهاجرین به عنوان یک کنش اجتماعی بر اساس شاخصهایی چون رضایت مندی شغلی، روابط اجتماعی، میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، میزان اعتماد به جامعه میزبان، حفظ آداب و رسوم و نوع مذهب مورد سنجش قرار گرفته است. بطور کلی نتایج این مطالعه نشان می دهد که علی رغم میزان سازگاری نسبتا بالای مهاجرین ایرانی با مولفه های فرهنگی امارت عربی متحده، آنها هویت ایرانی و فرهنگی خود را حفظ نموده و علاقه و دلبستگی آنها به زادگاه خویش همچنان به قوت خود باقی است. وجود چنین خصلتهای روانی- اجتماعی در ایرانیان مقیم امارات عربی متحده می تواند کارکردهای مفیدی برای ایران در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بویژه در جذب سرمایه آنها و سرمایه گذاری در ایران داشته باشد.