نام پژوهشگر: سعید نصراللهنژاد
عباس ایران نژاد اسدالله احمدی خواه
نرعقیمی سیتوپلاسمی(cms) ناشی از بازآرایی در ژنوم میتوکندریایی کاربرد وسیعی در تولید بذر هیبرید دارد. استفاده از نشانگرهای مولکولی علاوه بر کاهش مدت زمان اصلاح و هزینه های تولید بذور هیبرید در گیاهان خودگشن، روز به روز در حال افزایش است. برای تعیین تنوع سیتوپلاسمی توتون، تحقیقی بر روی 32 رقم بارور و10رقم cms توتون انجام گرفت. برای بررسی فاصله ژنتیکی ارقام، از دو آغازگر مولکولی میتوکندریایی fars و یک نشانگر sts میتوکندریایی استفاده شد که نتایج به دست آمده با این نشانگرها نشان می دهد که بین ژنوتیپ های مورد مطالعه تنوع سیتوپلاسمی کافی وجود دارد. در جمعیت تحت بررسی، بیشترین شاخص شانون و pic مربوط به جایگاه ntfarsmt03 بترتیب به میزان 0.6518 و 0.4591 بود. در بین ترکیبات مختلف تیپ- جایگاه بیشترین شاخص شانون وpic در تیپ ویرجنیا بترتیب به میزان 0.57 و 0.39 وکمترین شاخص شانون و pic مربوط به تیپ بارلی به میزان 0.47 و0.33 بود. کمترین فاصله ژنتیکی با معیارهای ds و همنسبی، میان تیپ های بارلی و باسما بترتیب به میزان 0.14 و 0.17 و بیشترین فاصله میان تیپ های باسما و ویرجنیا بترتیب به میزان 0.20 و 0.23 بود. درخت فیلوژنیک حاصل از دو معیار ds و همنسبی با روش جفت گروه های غیر هم وزن از طریق میانگین حسابی(upgma) ترسیم گردید. تیپ ویرجنیا در هر دو درخت واره در یک خوشه مجزا و دو تیپ بارلی و باسما درخوشه دیگرقرار گرفتند. جهت بازشناسی ژنوتیپ های نر عقیم سیتوپلاسمی از ژنوتیپ های بارور طبیعی، یک جفت آغازگر مبتنی بر توالی ناحیه 5 انتهایی ژن میتوکندریایی atp1 (که متصل به orf 274 است) بکار رفت که تولید باندی با اندازه متفاوت در در دو نوع ژنوتیپ در سیستم ژل اکریلامید نمود، به طوری که باند تکثیری مختص ژنوتیپ های بارور طبیعی 130 جفت باز و باند مربوط به ژنوتیپ های نر عقیم 1-2 جفت باز بلندتر بود در نتیجه امکان بازشناسی ژنوتیپ های نر عقیم (cms) از ژنوتیپ های بارور طبیعی فراهم شد. بر اساس نتایج بدست آمده نشانگرهای fars ابزار توانمندی برای مطالعه ژنتیک جمعیت گیاهان است. همچنین جفت پرایمرntmt01 نشانگری توانا در جهت تشخیص توتون های بارور از نر عقیم سیتوپلاسمی (cms) است.
نفیسه کتولی عبدالحسین طاهری
نماتودهای انگل گیاهی یکی از عوامل بازدارنده ی رشد محصولات زراعی و باغی هستند و خسارت های ناشی از آن ها بر محصولات از نظر اقتصادی بسیار قابل توجه است. یکی از مهمترین جنس های بیماریزای نماتودهای مولد گره ریشه meloidogyne می باشد. تاکنون برای کنترل این نماتود روشهای متعددی پیشنهاد شده است. یکی از این روش ها، بکارگیری عصاره گیاهانی است که اثر ضد نماتودی دارند، اما در ایران کار چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. در این تحقیق تعدادی از گیاهان بومی استان گلستان انتخاب شده و فعالیت ضد نماتودی آنها علیه نماتود مولد گره ریشه خیار meloidogyne incognita در آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور تحقیقی در قالب طرح آزمایشی فاکتوریل در پایه کاملاً تصادفی در سطح های عصاره یا روغن، دز و زمان در شرایط آزمایشگاه و طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه به اجرا در آمد. برای این منظور، ابتدا در آزمایشگاه اثر عصاره الکلی برگ و روغن دانه های گیاهان کرچک، زیتون تلخ، درمنه و کلزا در دزهای 0، 50، 100، 200، 300، 400، 500 و 1000 میکرولیتر روی درصد عدم تحرک لاروهای سن دو و تفریخ تخم های نماتود مورد بررسی قرار گرفت. پس از اثبات فعالیت ضدنماتودی، این فعالیت در گلخانه به دو صورت بررسی شد: حالت اول، اضافه کردن عصاره و روغن گیاهان ذکر شده به گلدان حاوی نشای خیار آلوده به نماتود و حالت دوم، غوطه ور کردن نشاء خیار در عصاره الکلی و سپس کشت در گلدان آلوده به نماتود. نتایج نشان داد که تمام گیاهان آزمایش شده دارای فعالیت ضدنماتودی بودند و در مجموع عصارههای الکلی درمنه، زیتون تلخ و کرچک، وروغنهای زیتون تلخ و کرچک بیشترین تاثیر را در عدم تحرک لاروهای سن دوم نماتود، و عصاره الکلی درمنه، روغن زیتون تلخ و روغن کرچک بیشترین اثر را در عدم تفریخ تخم های نماتود مولد گره ریشه در شرایط آزمایشگاه داشتند. نتایج آزمایش های گلخانه ای در دو حالت نشان داد که عصاره الکلی و روغن زیتون تلخ و کرچک علاوه بر این که تعداد گال ها و جمعیت نماتود در خاک را به خوبی کاهش دادند، موجب رشد طولی گیاه نیز شدند. همچنین مشاهده شد که غوطه ورکردن نشاها در عصاره بیش از حالت اول، در کاهش تعداد گالها و جمعیت نماتود تاثیر داشته است. نتایج حاصل از این تحقیق نویدبخش به کارگیری عصاره و روغن این گیاهان در کنترل نماتد مولد گره ریشه به جای سموم شیمیایی می باشد.