نام پژوهشگر: علیمحمد حاضری
علیرضا امین علی محمد حاضری
پژوهش حاضر در صدد بررسی جامعه شناختی مصرف لوازم آرایشی است که در سالهای اخیر افزایش یافته است بنابراین در پی تبیین علت این افزایش است. در همین راستا تلاش شده است تا برای تجزیه و تحلیل موضوع از تئوری های بوردیو، گیدنز و نظریه پردازان مصرف ابداعی(فیسک و دوسرتو) سود برده شود و مساله تحقیق مورد بررسی قرار گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش روش پیمایشی است که داده های پژوهش از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری دختران دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد می باشند. نتایج این مطالعه شامل یافته های توصیفی و تبیینی است که نشان می دهد در بین متغیرهای مدل مفهومی تحقیق کسب اعتبار دارای بیشترین وزن و اثر و تاثیر بر میزان مصرف لوازم آرایشی است و پس از آن افزایش سرمایه اجتماعی زنان جامعه ایران بیشترین وزن و اثر و تاثیر را بر میزان مصرف لوازم آرایشی آنان داشته است در حالی که سرمایه فرهنگی بر مصرف لوازم آرایشی تاثیر نداشته است.
مهدی رفیعی بهابادی محمدرضا طالبان
هدف پژوهش این بود که تحولات دینداری در جامعه ایران را از سال 1353 تا 1388 در آیینه تحقیقات انجام گرفته دنبال کند. با توجه به این که حکومت قبل از انقلاب اسلامی یک حکومت غیر دینی بوده ، اما بعد از انقلاب حکومت جمهوری اسلامی، با انواع سیاست هایی که به کار برد، سعی در اسلامی کردن جامعه از بالا را داشت، سوال اصلی این تحقیق این است که آیا همزمان با اسلامی کردن جامعه از بالا و سیاست های جامعه پذیری سیاسی که حکومت به کار برد، دینداری فردی نیز افزایش یافت یا این که وضع به گونه دیگر است. در قسمت مبانی نظری ما از دو دسته نظریه استفاده کردیم. دسته اول نظریه های سکولاریزاسیون که به بحثی ساختاری می پردازند و اکثر این نظریه ها بر این باورند که دین و دینداری در جهان مدرن به دلایل مختلف رو به افول می رود. در مقابل تئوری های جامعه پذیری سیاسی به نقش عاملیت بها داده و معتقدند که حکومت ها با توجه به منافع و ایدئولوژیشان می توانند افراد جامعه را به طرف آن ایدئولوژی سوق دهند. اما در این پژوهش ما نظریه های سکولاریزاسیون را پایه کار خود قرار داده و بر پایه آن به تدوین فرضیات پرداختیم. در قسمت چارچوب نظری از بین نظریه های سکولاریزاسیون، نظریه اینگلهارت و از طرفی از بین دو نظریه تغییر اجتماعی و چرخه حیات، برای تحلیل تفاوت میزان دینداری در نسل های مختلف، نظریه تغییر اجتماعی را مورد استفاده قرار دادیم. روش این تحقیق، تحلیل ثانوی است و با استفاده از نتایج پیمایش هایی که در سطح ملی از سال 1353 تا 1388 انجام شده است به بررسی تحولات دینداری در جامعه ایران پرداختیم. اهم نتایج به این شرح است: 1- دینداری مردم ایران از سال 1353 تا 1388 در تعداد بیشتری از شاخص ها کاهش و در تعدادی نیز افزایش یافته است. 2- در سال اخیر(1388) دینداری گروه سنی 50 ساله به بالا(جوانان اول انقلاب) نسبت به گروه سنی جوان بیشتر است. 3- احتمالاً بین میزان توسعه اقتصادی-اجتماعی و میزان دینداری رابطه وجود ندارد. 4- احتمالاً بین میزان نابرابری اقتصادی و میزان دینداری رابطه وجود ندارد.
سلیمان پاک سرشت علی محمد حاضری
پژوهش حاضر پیرامون این سوال اساسی سامان یافته است که چه عواملی بروز پدیده تضادهای قومی را در جوامع چندقومی به عنوان یک پدیده دارای الگوهای عام و تکرارشونده تبیین می کنند. مطابق چارچوب نظری این بررسی که مبتنی بر تلفیق رویکردهای نظری نابرابری قومی، تفاوت قومی، نهادی و بسیج منابع است، تضادهای قومی یا به تعبیر دقیق تر کنش جمعی اعتراضی قومی، نوع خاصی از تضادهای اجتماعی و سیاسی است که وقوع آن مستلزم حضور دو مولفه کنش جمعی یعنی نارضایتی قومی و فرصت بسیج قومی است. عواملی مانند نابرابری اقتصادی، اعمال سیاست های ترجیحی قومی، تبعیض قومی و ساختار قومی سلطه ای در یک جامعه چندقومی زمینه نارضایتی قومی و عواملی چون نظام سیاسی در حال گذار دمکراتیک، نرخ پایین سرکوب، تنوع قومی متوسط، میزان تمرکز گروهی قومی بالا، تجربه پیشین تضاد قومی و تضاد گروه همقوم در کشور مجاور زمینه پیدایش فرصت بسیج قومی را فراهم می کنند. بدین ترتیب مفروض آن است که با تکیه بر عوامل فوق می توان بروز یا عدم بروز تضاد قومی را در جوامع چندقومی توضیح داد. بررسی بر روی 107 کشور چندقومی در فاصله سالهای 1980 تا 1999 صورت گرفته و نتایج حاکی از آن است که به جز میزان سرکوب و نرخ نابرابری اقتصادی، سایر متغیرها تاثیر معنی داری بر افزایش ریسک بروز تضاد قومی در جوامع چندقومی دارند.
محمود محمدی علی محمد حاضری
هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل موثر بر انضباط آموزشگاهی دانش آموزان پسر مقاطع متوسطه است.در ابتدا انضباط آموزشگاهی به عنوان یک مسئله اجتماعی مطرح می شود و استدلال می شود که ناهمنوایی ها و بی انضباطی های دانش آموزان در دوران نوجوانی در محیط آموزشگاه می تواند منجر به ناهنجاریها و کجرویهای اجتماعی آنان در جامعه شود و بدین ترتیب نظم اجتماعی را مختل سازد. در تبیین تئوریک این مسئله از نظریه های جامعه پذیری استفاده شد. با بررسی انتقادی نظریه های جامعه پذیری، در نهایت نظریه های کارکرد گرایی و تعامل گرایی به عنوان دستگاه نظری تحقیق انتخاب شدند. با بررسی این نظریات چهار متغیر- پایگاه اجتماعی-اقتصادی خانواده ،روابط انسانی کارگزاران آموزشگاه،همنوایی یا ناهمنوایی دوستان،عملکرد تحصیلی و خودپنداره تحصیلی-به عنوان عوامل موثر بر انضباط آموزشگاهی استخراج شدند. برای تبیین تجربی مسئله ،به گرد آوری داده ها از محیط پرداخته شد.برای گرد آوری داده ها مناسبترین روش،روش پیمایشی بود.277 پرسشنامه از دو منطقه شش تهران و شهرستان اسلامشهر به روش پیمایشی،گرد آوری شد.پس از تحلیل توصیفی داده ها به تحلیل تبیینی مسئله پرداخته شد.بر اساس سطح سنجش متغیر ها و ساختار فرضیات،تکنیک رگرسیون برای داوری در باب فرضیات انتخاب شد.تحلیل رگرسیون یک به یک انضباط آموزشگاهی بر متغیرهای مستقل،فرضیات تحقیق را تایید کرد.در ادامه با کاربرد تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد که پایگاه اجتماعی –اقتصادی خانواده با ضریب بتای05/و روابط انسانی کارگزاران آموزشگاه با ضریب بتای06/کمترین تاثیر را بر متغیر وابسته دارند و عملکرد تحصیلی با ضریب بتای 35/ و خودپنداره تحصیلی با ضریب بتای 32/و ناهمنوایی گروه دوستان با ضریب بتای 26/ بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته دارند. بامقایسه ضریب بتاهای به دست آمده در دو منطقه شش تهران و شهرستان اسلامشهر،به تحلیل تطبیقی عوامل موثر بر انضباط آموزشگاهی در دو منطقه پرداخته شد .در نهایت با رسم مدل تحلیل مسیر در باب دستگاه نظری تحقیق داوری شد.