نام پژوهشگر: ادریس بهشتی نیا
مازیار الهیاری ادریس بهشتی نیا
در این تحقیق سعی شده با استفاده از الگوی سیستمی دیوید استیون موضوع ناکارآمدی احزاب سیاسی در ایران دوران پهلوی مورد آسیب شناسی قرار گیرد. الگوی ایستون به نگارنده این تحقیق، این امکان را داده تا ناکارآمدی احزاب را از زاویه بد کارکردی سیستم سیاسی در حوزه ورودی ها، فرایند تصمیم سازی و نهایتاً کارکرد بازخوراندی مورد بررسی قرار دهد. به نظر نگارنده، سیستم سیاسی در ایران عصر پهلوی اجازه نداد تا احزاب سیاسی کارکردهای خود را در زمینه انتقال انتظارات و حمایتها و همچنین در زمینه تصیم سازی به خوبی انجام دهند این مسأله در حوزه بازخوراندی یا انعکاس واقعیتهای محیطی به سیستم نیز صدق می کند. نهایتاً این ناکارآمدی از نظر نویسنده این تحقیق در فروپاشی سیستم سیاسی پهلوی موثر بوده است.
شایان خنیفر ادریس بهشتی نیا
نوشتار حاضر سعی دارد به بررسی رابطه دانش و قدرت در ایران عصر پهلوی (1357-1304) بپردازد. در این راستا، سوال اصلی این گونه مطرح شده است که رابط? دانش و قدرت در عصر پهلوی چه تأثیری در شکل گیری نوع خاصی از دانش و پس عقلانیت در ایران معاصر داشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که به نظر می رسد دولت پهلوی به دلیل احساس ضرورت تحقق مدرنیزاسیون در ایران، موجب شکل گیری و گسترش نوعی از دانش و به تبع آن نوعی از عقلانیت شده که در عدم تحقق توسعه به معنی درون زاد و پایدار آن موثر بوده است. نوع روش تحقیق پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است.
احمد مرادی ادریس بهشتی نیا
از جمله وسایل فرهنگ و حتی تأثیرگذار بر سازمان خانواده تلویزیون و ماهواره است می تواند در جنبه های مختلف بر هویت نوجوانان تأثیر داشته باشد با این که مردم بر تأثیر منفی استفاده از ماهواره بر جوانان تأکید دارند اما تحقیقات نشان داده که گرایش زیادی نسبت به استفاده از ماهواره در جامعه وجود دارد
مصطفی رحیمی راد ادریس بهشتی نیا
چکیده: هدف اصلی این پایان نامه بررسی تاثیر روشنفکران عصر مشروطه در تحولات اجتماعی(تحول کمی و کیفی نظام طبقاتی) در ایران پس از انقلاب مشروطه می باشد این پایان نامه در پنج فصل و یک نتیجه گیری تدوین گردیده است.روشنفکران یکی از گروههای اجتماعی موثر در جامعه ایران می باشند که تاثیر خاصی بر جریانات اجتماعی بر جای می گذارند و می توانند موجد تغییرات اجتماعی بالاخص در ساختارهای اجتماعی جامعه گردند. روشنفکران ایرانی بالاخص در گرایش لیبرال و لیبرال –سکولار آن تحت تاثیر غرب خواست هایی چون سکولاریسم ،اومانیسم،لیبرالیسم حکومت مشروطه و حاکمیت قانون را طلب می کردند. درباره رابطه بین روشنفکران با طبقات اجتماعی نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد برخی روشنفکران را محصول طبقات اجتماعی و برخی دیگر آن را در فراسوی طبقات و موثر در ایجاد طبقات و شئون اجتماعی جدید می دانند. در این پایان نامه علیرغم اشاره به رویکرد های مختلف در شکل گیری شئون اجتماعی و طبقاتی با شاره به رویکرد وبری به این نتیجه رسید که دیدگاه های فکری و اخلاقی می تواند در شکل گیری طبقات و شئون اجتماعی جامعه در کنار عوامل اقتصادی موثر واقع گردد. از مهم ترین روشنفکران نماینده اندیشه های جدید غربی می توان به میرزا فتحعلی خان آخوند زاده، میرزا یوسف مستشار الدوله و میرزا ملکم خان ناظم الدوله و میرزا عبدالرحیم طالب اف اشاره نمود. اهداف اصلی این روشنفکران تجدید هویت و سنت های ملی ایرانی،منع دخالت روحانیون در سیاست،وضع نظام قانون اساسی جدید به شیوه غرب ،تاسیس نهادهای سیاسی جدید بر اساس حاکمیت ملی و ایجاد مبانی و دولت ملی مدرن بود.زمینه فکری انقلاب مشروطیت ایران نیز در نتیجه عقاید روشنفکران ایجاد گردید.مهمترین اقدامات قانون گذاری مجلس دوم مثل قانون جدید انتخابات قانون تشکیلات عدلیه و محاسبات عمومی زیر نفوذ گروههای روشنفکری و حزب دموکرات اتخاذ شد.در این دوران شکل گیری طبقات متوسط جدید مرهون خواست روشنفکران در توسعه مدرنیزاسیون و توسعه مدرنیسم در جامعه ایران بود.تمام نیروهای اجتماعی با سواد و تحصیل کرده شهری مانند حقوق بگیران دولتی، حقوقدانان،پزشکان، مهندسان، وکلا ،اساتید دانشگاه، تکنیسین ها، مدیران و در کل طبقه متوسط جدید محصول خواست های روشنفکری بالاخص ایجاد نظام جدید بودند.روشنفکران به دو شکل در شکل دادن به طبقه متوسط جدید نقش بازی نمودند اولا از لحاظ سنخ شناسی عضو طبقه متوسط جدید هستند و در مرحله بعد اهداف روشنفکران چون مدرنیسم، سکولاریسم،قانونگرایی و غیره خود منجر به ایجاد دولت مدرن رضاشاهی، دموکراسی و ایجاد طبقات مدرن گردید. در دولت مطلقه مدرن رضاشاهی اگر چه اهدافی چون توسعه سیاسی، دموکراسی برخی خواست های روشنفکران محقق نشد اما اهداف دیگر این گروه چون اصلاحات دموکراتیک و مالی و آموزشی ،نوسازی فرهنگی و .. محقق شد پس مدرنیزاسیون به شیوه غربی با خواسته روشنفکران لیبرالی چون آخوند زاده ،ملکم خان و غیره در دوران رضاشاهی به موقعیت و شئون گروههای سنتی جامعه مانند روحانیون و اشراف آسیب جدی وارد نمود و با ایجاد توسعه طبقه متوسط جدید به گسترش مدرنیزاسیون باعث توسعه طبقه متوسط جدید گردید
هرمز حیدری ادریس بهشتی نیا
حاکمیت مطلقه در ایران ریشه ی طولانی دارد و علاوه بر سیستم حاکمه که دارای ابزارهای لازم برای تداوم آن بودند؛ فرهنگ موجود در میان مردم نیز یکی از عوامل اصلی قوام این مطلقیت بود. حکومت قاجاریه نیز وامدار همین سنت و فرهنگ ریشه دار ایران زمین بود. با شروع زمینه های نهضت مشروطیت این فرهنگ سنتی قوام دهنده برای برهه ای از زمان تحت تاثیر مسافرت ها، تحصیل کرده ها و ارتباطات با کشورهای اروپایی قرار گرفت و متوقف شد. نتیجه ی آن پیروزی نهضت مشروطه و شروع عصر جدیدی در تاریخ ایران بود. با پیروزی این نهضت آن فرهنگ سیاسی سنتی که برای مدتی در سایه قرار گرفته بود دوباره تحت تاثیر مخالفت ها، تضاد منافع، تضاد آراء و عقاید و نفوذ بیگانگان شروع به تاثیر گذاری کرد و نتیجه ی آن منجر به انحراف کشیده شدن و در نهایت شکست مشروطیت شد.