نام پژوهشگر: ایوب آقاخانی
هدی فلاح شهرام گیل آبادی
درحالی که تلاش برای بازتولید جهان واقعی در همه ی هنرها ادامه دارد، نمایش رادیویی هم از این امر مستثنا نیست. با توسعه ی فنّاوری مهندسان صدا تلاش می کنند در شنوندگان این احساس را به وجود آورند که درصحنه حاضر هستند. برای همین است که از 1970 تولید نمایش های باینورال (سه بعدی مبتنی بر هدفون) و در یک دهه ی گذشته تلاش برای تولید نمایش های رادیویی سورند آغازشده است. بااین حال، شیوه ی مدونی برای تولید نمایش رادیویی سه بعدی وجود ندارد و تولیدکنندگان معمولاً راه آزمون وخطا را پیش می گیرند. پایان نامه ی حاضر تلاشی برای بررسی فرآیند از ایده تا پخش نمایش رادیویی در فضای سه بعدی است. پایه ی پژوهش حاضر، نمایش های رادیویی در فضاهای مونو و استریو هستند؛ ما به این سوال پاسخ دادیم که اضافه شدن بعد سوم چه تأثیری بر ماهیت ایده پردازی، نگارش، تنظیم، دکوپاژ، شیوه ی روایت و ژانر خواهد داشت. روش اصلی در این پژوهش، روش اسنادی و کتابخانه ای و استدلال استنتاجی است؛ در این روش، پس از جمع آوری پیشینه ی تحقیق، به جمع آوری نمونه های مختلف باینورال، به عنوان تنها روش سه بعدی سازی رایج در جهان پرداختیم و با تحلیل یکی از آن ها، شرایط ضبط و پخش را به سیستم سورند (به عنوان جایگزین ناقصی برای صدای سه بعدی) تسری دادیم. پس ازآن، با استفاده از چارچوب نظری دریافتیم که فرق عمده ی سیستم های مونو و استریو با سیستم های سه بعدی، موقعیت مخاطب نسبت به صحنه ی شنیداری است. این تفاوت موقعیت باعث می شود که مخاطب قبل از درگیری داستانی با اثر، درگیر شرایط فیزیکی شود که شخصیت اصلی داستان در آن قرار دارد؛که ما را به شیوه ی نگارش «الگوی شخصیت خاموش» رهنمون می کند؛ شخصیتی که هرگز سخن نمی گوید و شخصیت پردازی کمرنگی دارد تا مخاطب بتواند با او همزادپنداری کند. در این پژوهش، ویژگی های دکوپاژی و روایی هم برای این شیوه از تولید نمایش رادیویی تشریح شده است.