نام پژوهشگر: محمدعلی مهدوی راد
راضیه تبریزی زاده اصفهانی احمد عابدی
آنچه این نگاشته در پی آن است، اثبات یک نظام اخلاقی مستنبط از آیات و روایات است که البته مورد تأیید عقل سلیم و فطرت پاک نیز باشد. به نظر می رسد آنچه به عنوان نظام اخلاقی اسلام در آثار عمده اخلاقی ارائه شده است، در حقیقت نظام اخلاقی مسلمین بوده و نه نظام اخلاقی اسلام و بر این اساس شاید بتوان این نظام ها را نظام های اخلاقی غیر اسلامی به شمار آورد. فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان در عرصه اخلاق، بر اساس رویکردهای مختلف فلسفی، عرفانی و تلفیقی، نظریات و معیارهای متفاوتی را در باب فعل اخلاقی و ارزش اخلاقی ارائه داده اند. هر یک از این مکاتب اخلاقی، هر چند از نظر روش استناد و ارائه آموزه های اخلاقی کاملاً با یکدیگر اختلاف دارند اما در یک نقطه مشترک هستند و آن بهره گیری از مبانی غیر دینی در نظام سازی اخلاقی است که البته این به معنای غیردینی بودن شاکله و کلیّت این نظام ها نیست، بلکه حاکی از استنتاج مبانی آنها از منابع غیر دینی است. با بررسی آثار اخلاقی حکیمان و اندیشمندان اسلامی از زمان فارابی تا کنون، درمی یابیم که در بیشتر آنها آنچه به عنوان اخلاق اسلامی مطرح بوده، بهره گیری آنان از مبانی اخلاق یونانی، عرفانی و یا تلفیقی از آن دو است، به عنوان نمونه ای گسترده از نظام سای غیر دینی، باید به این سیر تاریخی در اخلاق مسلمین اشاره نمود که پس از ترجمه کتاب «اخلاق نیکوماخوس» ارسطو به زبان عربی، اکثر اندیشمندان اسلامی آن را سرمشق خود قرار دادند و به تألیف اثر در آن سبک و سیاق پرداختند و در آن آثار، ملاک های ارسطو در باب «فضیلت» و در نهایت «کمال انسان» را به عینه اخذ نموده، رنگ و لعاب دینی به آن دادند، در حالی که اخلاق اسلامی و مبانی آن، با مبانی اخلاق یونانی و عرفانی تفاوت های آشکاری دارد. در نظریه اخلاقی اسلام، ملاک فضیلت و برتری فعل اخلاقی «قرب الهی» است و قرب الی الله نهایت درجه تکاملی انسان است که به وسیله نوع ارتباط معرفتی و درک عمیق رابطه وجودی با خداوند حاصل می شود، بنابراین فضیلت و رذیلت نیز در نظام اخلاق اسلامی، نزدیک شدن و دوری از «قرب» خداوند است، نه عدم رعایت حدّ اعتدال و افتادن در دو طرف افراط و تفریط، چنان که صاحبان کتب اخلاقی مهمی چون «معراج السعاده» این مبنا را در معرفی فضیلت و رذیلت اخلاقی ارائه داده اند. از این رو، با هر رویکردی در اخلاق اسلامی، وصول به قرب الی الله و نزدیکی به کمال مطلق غایت حرکت انسان و مصداق سعادت است. سعادتمندترین انسان از دیدگاه عقل و نقل و شهود کسی است که بیشترین درجه از قرب الی الله را به دست آورد و بدبخت ترین انسان کسی است که بیشترین دوری را از این مقام دارد. اما نقطه اختلاف نظام های اخلاق مسلمین، در راه های وصول به این سعادت است.