نام پژوهشگر: محمود خاکساری مهابادی

مطالعه اثرات کافئین بر تکامل پس از تولد تخمدان موش های صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم 1388
  سحر ادهم   محمود خاکساری مهابادی

کافئین یک آلکالوئید طبیعی متعلق به گروه ترکیبات متیل گزانتین بوده که امروزه در مقادیر مختلف به طور وسیعی مورد مصرف قرار می گیرد. طی دو دهه گذشته، کافئین به عنوان یکی از عوامل خطر ایجاد اختلال در رشد جنین و ناباروری به شمار آمده است. از این رو، این تحقیق با هدف مطالعه اثرات هیستولوژیک و هیستومتریک کافئین بر ساختار بافتی تخمدان طی روند تکامل پس از تولّد موش های صحرایی نژاد ویستار انجام گرفت. برای این منظور، موش های صحرایی مادر طی دوران بارداری و شیردهی از طریق آب آشامیدنی در معرض دوز های پایین و بالای کافئین قرار داده شدند. سپس، تخمدان نوزادان در گروه های مختلف مورد مطالعه در مراحل زمانی مختلف تکامل پس از تولّد از محوطه شکمی خارج و بعد از توزین با کمک ترازوی دیجیتال، در محلول بوئن تثبیت شد. جهت انجام مطالعات میکروسکوپی، پس از آماده سازی نمونه های بافتی، برش های سریال به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین- ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که وزن تخمدان در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین در مقایسه با گروه کنترل در مراحل زمانی مختلف روند تکامل پس از تولّد به طور معنی داری(05/0>p) کاهش نشان داد. تغییرات بافتی در ساختار فولیکول های تخمدانی در گروه های در معرض کافئین مشاهده گردید، به طوری که تعداد فولیکول های آترتیک از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولّد در هر دو گروه دریافت کننده کافئین به طور معنی داری(05/0>p) افزایش نشان داد. علاوه بر این، کاهش معنی دار(05/0>p) تعداد فولیکول های آغازی در تمام مراحل زمانی پس از تولّد در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین و نیز کاهش معنی-دار(05/0>p) تعداد فولیکول های اولیه و ثانویه از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولّد و همچنین کاهش معنی دار تعداد فولیکول آنترال در 14 روزگی و 28 روزگی پس از تولّد در هر دو گروه دریافت کننده کافئین نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. همچنین، مساحت نسبی فولیکول های آترتیک و بافت بینابینی در همه مراحل زمانی تکامل پس از تولّد در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین و از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولد در گروه دریافت کننده دوز پایین کافئین به طور معنی داری(05/0>p) افزایش یافت. بنابراین، نتایج این مطالعه نشان می دهد که مصرف کافئین توسط مادر تکامل ساختار هیستولوژیک و هیستومتریک تخمدان فرزندان را تحت تأثیر قرار داده، موجب کاهش جمعیت فولیکول های تخمدانی شده و از این طریق کارایی تولیدمثلی و میزان باروری فرد را تحت تأثیر قرار می دهد .

بررسی نقش ملاتونین در پیشگیری از اثرات تراتوژنیک داروی والپروات سدیم بر روی سیستم اسکلتی جنین رت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  ام البنین رهگذر   محمود خاکساری مهابادی

نام خانوادگی: رهگذر نام: ام البنین عنوان پایان نامه: بررسی نقش ملاتونین در پیشگیری از اثرات تراتوژنیک داروی والپروات سدیم بر روی سیستم اسکلتی جنین رت استاد راهنما: دکتر محمود خاکساری مهابادی درجه تحصیلی: دکترای عمومی رشته: دامپزشکی دانشگاه: شهید چمران اهواز دانشکده: دامپزشکی تاریخ فارغ التحصیلی: 3/8/89 تعداد صفحه: 95 کلید واژه ها: والپروات سدیم، ملاتونین، ناهنجاری، رت، جنین والپروات سدیم نمک سدیمی والپروئیک اسید بوده و یک داروی ضد تشنج می باشد که در درمان صرع به کار می رود و اثرات تراتوژنیک آن در مطالعات متعددی به اثبات رسیده است.گزارش های متعددی وجود دارد که اثرات تراتوژنیک والپروات سدیم به وسیله داروهای آنتی اکسیدان یا تحریک سیستم ایمنی مادری کاهش می یابد. به نظر می رسد ملاتونین دارای خاصیت آنتی اکسیدانی باشد. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی نقش ملاتونین در پیشگیری یا کاهش درصد وقوع ناهنجاری های اسکلتی ناشی از والپروات سدیم در جنین رت می باشد. این مطالعه در 5 گروه از رت های آبستن (در هر گروه 6 سر) انجام شد. به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین به صورت داخل صفاقی تجویز شد و به گروه های دیگر (گروه های آزمایش) والپروات سدیم با دوز 300 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روزهای هشتم و نهم آبستنی تجویز شد. ملاتونین با دوز 5 و 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن همزمان با والپروات سدیم در دو گروه تجویز شد. در روز بیستم آبستنی، جنین ها از رحم خارج شدند و پس از تعیین طول و وزن جنین ها، مورد رنگ آمیزی آلیزارین قرمز -آلسین آبی قرار گرفته و ناهنجاری ها به وسیله استریومیکروسکوپ مشخص گردیدند. درصد وقوع شکاف کام، مهره شکاف دار و اگزنسفالی در گروه دریافت کننده والپروات سدیم به تنهایی به ترتیب 7/17% ، 20% و20 % بود که به وسیله ملاتونین با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به 16/4% ، 33/8% و 33/8%و به وسیله ملاتونین با دوز 10 میلی گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن به 76/4% و صفر رسید. بنابراین ملاتونین به طور معنی داری می تواند وقوع ناهنجاری های ناشی از والپروات سدیم را کاهش دهد.

بررسی تاثیر ملاتونین و کارودیلول بر ناهنجاری های اسکلتی ناشی از سیکلوفسفامید در جنین موش سوری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  الهام بختیاری   محمود خاکساری مهابادی

سیکلوفسفامید داروی پرمصرف در درمان سرطان می باشد و هم چنین به عنوان یک داروی ایمونوساپرسیو برای جلوگیری از رد پیوند در بیماران استفاده می شود. گزارشات متعددی وجود دارد که اثرات تراتوژنیک این دارو به وسیله تحریک سیستم ایمنی مادر یا آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد. به نظر می رسد که ملاتونین و کارودیلول اثرات آنتی اکسیدانی داشته باشند. بنابراین هدف مطالعه حاضر پیشگیری یا کاهش ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفامید در جنین موش سوری به وسیله ملاتونین و کارودیلول می باشد. این مطالعه روی 25 سر موش سوری آبستن انجام شد که به 5 گروه تقسیم شدند. در روز دهم آبستنی به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین با دوز 1 میلی لیتر به ازای هر 100 گرم وزن بدن تجویز گردید. به گروه دوم سیکلوفسفامید با دوز 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به گروه سوم کارودیلول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به گروه چهارم کارودیلول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن هم زمان با سیکلوفسفامید و به گروه پنجم ملاتونین با دوز 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن هم زمان با سیکلوفسفامید تجویز گردید. همه داروها به صورت داخل صفاقی تزریق شدند. در روز بیستم آبستنی، موش ها به روش ایجاد دررفتگی در ناحیه گردن کشته شدند و پس از خارج کردن جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین و با آلیزارین قرمز- آلسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد ناهنجاری های اگزنسفالی، شکاف کام، مهره شکاف دار و چشم باز در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به ترتیب 30/23، 62/79، 62/79 و 34/88 بود. درصد این ناهنجاری ها در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به همراه کارودیلول به ترتیب به صفر، 45/45، 9/09 و 27/27 و در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به همراه ملاتونین به 4/16، 62/5، 45/83 و 4/16 کاهش یافت. بنابراین کارودیلول و ملاتونین می توانند به طور معنی داری وقوع ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفامید را کاهش دهند.

بررسی اثر پیشگیری کننده ملاتونین و ویتامین e بر روی ناهنجاری های اسکلتی ناشی از آرسنیک در جنین رت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1389
  سعید مهرزادی   محمود خاکساری مهابادی

. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد ناهنجاری های شکاف کام، مهره شکاف دار‏‏، چسبیدن دنده ها و ناهنجاری جناغ در گروه دریافت کننده آرسنیک به ترتیب 50، 50، 20 و 55 بود. درصد این ناهنجاری ها در گروه دریافت کننده آرسنیک به همراه ملاتونین به ترتیب به 33/8، 33/8، 25 و 33/8 و در گروه دریافت کننده آرسنیک به همراه ویتامین e به 22/22، 5/18، صفر و 22/22 کاهش یافت. بنابراین ویتامین e و ملاتونین می توانند به طور معنی داری وقوع ناهنجاری های ناشی از آرسنیک را کاهش دهند.

بررسی تاثیر عصاره آقطی (sambucus elbus) و اریترومایسین بر روی ناهنجاری های اسکلتی و جفتی ناشی از آلبندازول در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1390
  الناز لک   حسین نجف زاده ورزی

گزارشات متعددی وجود دارد که اثرات تراتوژنیک آلبندازول روی جنین را نشان می دهد، همچنین مدارکی وجود دارد که نشان می دهد که علت اصلی عوارض ناشی از آلبندازول متابولیت فعال آن، سولفوکسید آلبندازول است که در کبد تولید می گردد. بنابراین چنانچه بتوان مانع از ایجاد این متابولیت شد یا میزان آن را کاهش داد می توان از عوارض تراتوژنیک آن کاست، به این منظور اریترومایسین به عنوان مهارکننده آنزیم های متابولیزه کننده انتخاب شد. از سوی دیگر رادیکال های آزاد از دلایل عمده اثرات و عوارض ناهنجاری زایی هستند، پس بکارگیری عوامل آنتی اکسیدانی می تواند باعث کاهش این عوارض شود که به این منظور از عصاره آقطی استفاده شد. در این مطالعه تعداد 42 راس موش صحرایی آبستن انتخاب و به صورت تصادفی در 6 گروه درمانی تقسیم شدند. تمامی داروها در روزهای 9 تا 11 آبستنی تجویز شدند و به گروه اول(گروه کنترل) هم حجم با آلبندازول نرمال سیلین به صورت خوراکی، به گروه دوم آلبندازول با دوز mg/kg 30 به صورت خوراکی، به گروه سوم همراه با آلبندازول با دوز فوق عصار? هیدروالکلی اندام های هوایی آقطی با دوز mg/kg 600 به صورت داخل صفاقی، به گروه چهارم آلبندازول به همراه اریترومایسین با دوز mg/kg 60 به صورت داخل صفاقی،به گروه پنجم عصار?ی آقطی همانند گروه سوم و به گروه ششم اریترومایسین همانند گروه چهارم تجویز شد. در روز بیستم آبستنی موش ها بیهوش شدند و جنین ها همراه جفت از رحم خارج شدند، وزن و طول جنین ها آنگاه رنگ آمیزی با آلیزارین قرمز-آلسین آبی انجام شد.سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری مورد مطالعه دقیق قرار گرفتند. جفت جنین ها جدا و بعد از مطالعه ماکروسکوپی در محلول بوئن قرار داده شد و سپس از نمونه ها به روش استاندارد و معمول تهیه مقاطع بافتی، برش های میکروسکوپیک تهیه شده و با هماتوکسیلین-ائوزین، پریودیک اسید شیف و ماسون تری کروم رنگ آمیزی شدند و مورد مطالعه هیستولوژی و هیستومتریک قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه میانگین وزن و طول جنین ها و میانگین وزن و طول،عرض و ضخامت جفت در گروه دریافت کننده آلبندازول به طور معنی داری کاهش یافت. ناهنجاری حاصل از آلبندازول در این تحقیق به صورت شکاف کام 2/42%، وجود دومرکز استخوان ساز در بدنه مهره های سینه و کمر1/14% و تأخیر در پروسه استخوانی شدن 100% می باشد ناهنجاری های اسکلتی به وسیله آقطی و اریترومایسین کاهش یافت و در گروه آلبندازول به همراه آقطی و گروه آلبندازول به همراه اریترومایسین میزان شکاف کام به ترتیب 1/16% و3/27%، دومرکز استخوان ساز به ترتیب0%و4/11% و تأخیر در روند استخوان سازی به ترتیب4/21% و 8/22% تعیین شد. به علاوه میانگین وزن و طول جنین ها و میانگین وزن و طول،عرض وضخامت جفت در دو گروه اخیر نسبت به گروه آلبندازول به طور معنی دار بیشتر بود و در گروه دریافت کننده آقطی و گروه دریافت کننده اریترومایسین ناهنجاری های فوق دیده نشد و در مقایسه میانگین وزن و اندازه جنین و جفت در این دو گروه با گروه کنترل اختلاف معنی دار مشاهده نشد. مطالعات میکروسکوپی نشان داد که در گروه آلبندازول لایه اسپانژیوم دچار تخریب شده و ضخامت این لایه و میانگین تعداد سلول های غول پیکر در این لایه نسبت به گروه شاهد افزایش معنی دار و ضخامت لایه لابیرنت کاهش معنی داری نشان داد. در گروه دریافت کننده آلبندازول به همراه اریترومایسین ضخامت لایه اسپانژیوم و میانگین تعداد سلول های غول پیکر نسبت به گروه آلبندازول به تنهایی تغییر معنی دار نداشت ولی ضخامت لایه لابیرنت افزایش معنی دار را نشان داد. در گروه دریافت کننده آلبندازول به همراه آقطی ضخامت لایه اسپانژیوم و میانگین تعداد سلول های غول پیکر نسبت به گروه آلبندازول کاهش معنی دار و ضخامت لایه لابیرنت افزایش معنی دار داشت.پارامترهای میکروسکوپی مورد مطالعه درگروه اریترومایسین و گروه آقطی با گروه شاهد تفاوتی نداشت.به طور کلی در بررسی حاضر مشخص شد که عصاره آقطی نسبت به اریترومایسین در کاهش عوارض ناشی از آلبندازول روی جنین و جفت موثرتر می باشد.

اثر عصاره متانولی برگ درخت گردو بر آنزیم های مخاطی روده کوچک رت های دیابتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1390
  ایمان پارسی   محمود خاکساری مهابادی

گردو گیاهی است که به عنوان غذا و همچنین در طب سنتی مورد استفاده قرار می گیرد. عصاره برگ های گردو در تحقیقات دیابت به عنوان یک ماده هیپوگلیسمیک مورد استفاده قرار گرفته است. اثر مهاری عصاره برگ های گردو بر فعالیت آلفاگلوکوزیدازها در محیط آزمایشگاه گزارش شده است. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر دیابت بر فعالیت آنزیم های مخاطی روده باریک : سوکراز‏، مالتاز‏، آلکالین فسفاتاز و لوسین آمینوپپتیداز و همچنین اثرات مزمن عصاره برگ گردو بر قند خون و فعالیت این آنزیم ها در رت های دیابتی انجام شد. قند خون ناشتا قبل از درمان اندازه گیری شد. عصاره برگ به صورت خوراکی و داخل صفاقی(ip) به رت های دیابتی تجویز شد. گروه های دیابتی توسط انسولینnph (sc)، عصاره (خوراکی یا ip) و حلال عصاره به مدت 28 روز تحت درمان قرار گرفتند. fbs هموگلوبین گلیکوزیله () و فعالیت آنزیم های مخاطی پس از 28 اندازه گیری شد. fbs در هر دو گروه تحت درمان با عصاره در مقایسه با گروه های دیابتی کترل کاهش یافت، درمان با هر دو روش خوراکی و ip فعالیت مالتاز را که در گروه های دیابتی افزایش یافته بود، کاهش داد. فعالیت سوکراز در گروه-های دیابتی افزایش معنی داری نداشت، ولی در گروه های درمان شده با عصاره تعدیل شد. تفاوتی در فعالیت لوسین آمینوپپتیداز در گروه های سالم، کنترل دیابتی،درمان شده با انسولین و یا به صورت داخل صفاقی دیده نشد، ولی در قسمت میانی روده باریک گروه های درمان شده با عصاره به روش خوراکی افزایش یافت، هر چند اثر مهاری عصاره برگ گردو ممکن است در کنترل هیپرگلیسمی مفید باشد، ولی اثرات مناسب تر هیپوگلیسمیک در گروه های درمان شده به روش خوراکی را احتمالا نمی توان به این موضوع نسبت داد، چرا که این اثرات در هر دو گروه درمان شده با عصاره به روش ip و خوراکی مشابه بود.

بررسی توزیع بافتی و پایداری بیان ژن egfp در بافت بیضه رت متعاقب انتقال ژن وابسته به اسپرم وکتور pires - egfp
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  مینا امیری فراهانی   محمود خاکساری مهابادی

انتقال ژن به واسطه اسپرم (smgt) به منظور تولید انواع مختلف حیوانات ترانسژن مانند حشرات، ماهی‏، پرندگان و پستانداران گزارش شده است. در این زمینه روش های مختلفی برای تزریق dna خارجی به بیضه استفاده می شود. با اینحال در حال حاضر تعیین فاصله بین زمان تزریق dna اگزوژن و جفت گیری‏، جایگاه اصلی و میزان الحاق dna خارجی در اسپرم و بیان و پایداریdna اگزوژن در بیضه نا ممکن می باشد. در مطالعه حاضر پایداری بیان وکتورpires- egfp در ترکیب با لیپوزوم بعد از smgt در بافت بیضه موش صحرایی مورد ارزیابی قرار گرفت. پلاسمید pires- egfp (50 نانوگرم) دارای ژن نشانگر egfpو لیپوزوم کاتیونی dotap در محلول hsb با یکدیگر مخلوط و به بیضه موش صحرایی تزریق گردید. در روزهای 2، 5، 10، 30و 60بعد از تزریق، اقدام به برداشت بیضه ها و ارزیابی سطح بیان ژن egfp با استفاده از روش های rt-pcr ، realtime pcr و میکروسکوپ فلوروسنت شد. گروه های کنترل که تنها dotap یا پلاسمید دریافت کرده بودند در نظر گرفته شدند. با استفاده از میکروسکوپ فلئوروسنت بیان ژن egfp در همه ی نمونه های روز 2 تا 60 بعد از تزریق مشاهده شد. آنالیز بیان ژن egfp به وسیله rt-pcr همراه با نتایج مشابهی بود. نتایج realtime pcr بالاترین سطح بیان ژن در روز 10 بعد از تزریق را نشان داد (05/0>p). کمترین سطح بیان ژن در روز 2 و60 بعد از smgt مشاهده شد (05/0>p). نتایج این مطالعه نشان داد به دنبال استفاده از روش tmgt، dna اگزوژن به طور پایدار تا 60 روز بعد از tmgt بیان می شود، با این حال به دلیل بیان بالاتر ژنegfp در روز 10 بعد از تزریق‏، این زمان بهترین زمان برای جفت گیری می باشد.

مشخصات مورفومتریک بیضه و اپیدیدیم بز بالغ و تاثیر ذخیره سازی آن ها در دمای یخچال بر پاسخ به انجماد اسپرم اپیدیدیمی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  سید کمال الدین حسین زاده ثانی   محمود خاکساری مهابادی

تاکنون مطالعه ای دقیق بر روی پارامتر های مورفومتریک دستگاه تناسلی گونه های بز نر ایرانی صورت نگرفته است و نیز مطالعات کمی در مورد نگهداری و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی بز اهلی صورت گرفته است. هدف کلی مطالعه حاضر بررسی بعضی پارامترهای مورفولوژی بیضه و اپیدیدیم، و همچنین ارزیابی ذخیره-سازی در سرما و انجماد اسپرم اپیدیدیمی بز اهلی بالغ کشتار شده در کشتارگاه اهواز بود. در تمامی زمان های مورد مطالعه پس از ذخیره سازی، اسپرم اپیدیدیمی جمع آوری و آنالیز شد، سپس اسپرم با بیوکسل منجمد گردید. میزان متوسط وزن بیضه ها به همراه اپیدیدیم ها ، بیضه ها و اپیدیدیم به ترتیب 3/114، 48/101 و 86/12 گرم بود. تفاوت بین پارامترهای آنالیز شده چپ و راست به جز وزن اپیدیدیم (05/0>p)، غیرمعنی دار تعیین گردید (05/0<p). پارامتر های اسپرم پس از ذوب نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند. درصد اسپرم های زنده پس از 72 ساعت ذخیره سازی در سرما قابل قبول بود (6/79%). فرآیند انجماد، در تمام زمان های ذخیره سازی، زنده مانی اسپرم را کاهش داد (05/0>p). حرکت پیشرونده اسپرم به صورت معنی داری پس از گذشت زمان ذخیره سازی در سرما و انجماد در تمام گروه های زمانی کاهش یافت (05/0>p). ناهنجاری های دم، سرهای کنده و قطره های سیتوپلاسمی پس از انجماد به صورت معنی داری تحت تاثیر قرار گرفته بود (05/0>p)؛ در پایان، نتایج مطالعه حاضر اثر ذخیره سازی در سرما و انجماد را بر نگهداری اسپرم اپیدیدیمی بز اهلی تایید کرد و بعضی اثرات متقابل هر دو پارامتر را بر ناهنجاری های اسپرم نشان داد.

مطالعه هیستولوژی و هیستومتری آبشش ماهی شیربت (barbus grypus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  آمینه عارفی   محمود خاکساری مهابادی

آبشش یکی از اندام های مهم ماهی ها است که در ماهیان مختلف دارای عملکرد های مختلفی به خصوص تبادل گازهای تنفسی و فرایند های فیزیولوژیکی مهمی مانند تنظیم اسمزی، تنظیم یونی، دفع فرآورده های نیتروژنی و تعادل اسید و باز می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین و شناسایی ساختار بافت شناسی آبشش ماهی شیربت انجام گرفت. تعداد 10 قطعه ماهی شیربت به ظاهر سالم از مرکز تکثیر و پرورش ماهی سوسنگرد صید شده و بلافاصله جهت نمونه برداری به آزمایشگاه بافت شناسی دانشکده دامپزشکی اهواز انتقال داده شد. ماهی ها کالبدگشایی شدند و آبشش آنها از داخل محفظه آبششی که توسط سرپوشی پوشیده شده است خارج شد و از بخش های بالایی، میانی و پایینی کمان آبششی قطعاتی به ضخامت حداکثر 5 میلی متر جهت مطالعه میکروسکوپ نوری تهیه و به منظور پایدار شدن( ثبوت) قطعات در محلول پایدار کننده بوئن قرار داده شدند. آبشش ماهی شیربت از 4 جفت کمان آبششی تشکیل شده است. آبشش در جوانب سر در محفظه آبششی قرار دارد و توسط سرپوش آبششی پوشیده شده اند. هر کمان آبششی در بخش قدامی دارای خار های آبششی است و در بخش خلفی دارای یک هولوبرانش است. هر کمان آبششی در یک طرف تشکیل شده از لاملاهای اولیه که لاملاهای ثانویه از آن ها منشعب شده اند و در طرف مقابل از خار های آبششی تشکیل شده است. لاملاهای اولیه توسط بافت پوششی سنگفرشی مطبق پوشیده شدند و به صورت منقطع قرار دارند زیرا از محور آن ها لاملا های ثانویه جدا می شود. در بافت پوششی لاملاهای اولیه سلول های سلول های تمایز نیافته، سلول های پوششی کناری مکعبی و سنگفرشی، لایه سلول های کلراید و موکوسی وجود دارد. لاملاهای ثانویه دارای یک مرکز عروقی حاوی سلول های ستونی هستند. بافت پوششی لاملاهای ثانویه بسیار نازک بوده و از یک تا دو لایه سلولی تشکیل شده است که شامل سلول های تمایز نیافته و سلول های پوششی کناری است. خار آبششی دارای بافت پوششی مطبق است، که حاوی سلول های موکوسی نیز می باشد و بخش مرکزی آنها توسط استخوان حمایت می شود. نتایج هیستومتریک نشان داد که ضخامت بافت پوششی لاملاهای اولیه آبشش راست و چپ با ضخامت بافت پوششی لاملاهای ثانویه آبشش چپ و راست دارای تفاوت معنی دار است (p? 0.05). ضخامت بافت پوششی بخش بالایی لاملاهای اولیه آبشش سمت راست با ضخامت بافت پوششی لاملاهای اولیه بخش پایینی و میانی آبشش سمت راست تفاوت معنی دار دارد. ضخامت بافت پوششی بخش میانی لاملای اولیه آبشش سمت راست با تمام بخش های بافت پوششی سمت راست و چپ لاملاهای اولیه تفاوت معنی دار دارد. ضخامت بافت پوششی لاملاهای ثانویه با هم تفاوت معنی دار نداشتند. ساختمان بافتی آبشش ماهی شیربت مشابه سایر ماهیان استخوانی است و تفاوتی با سایر ماهیان هم خانواده خود ندارد.

مطالعه اثر کارودیلول و اسانس باریجه روی ناهنجاری های سیستم اسکلتی ناشی از کافئین در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  فردخت رشیدی   رضا رنجبر

کافئین در دوزهای بالا در جوندگان به عنوان تراتوژن شناخته شده است که در نژادهای مختلف موش صحرایی و موش سوری منجر به ناهنجاری اندام ها همراه با شکاف کام می شود. اثرات ناهنجاری زایی برخی از داروها به وسیله آنتی اکسیدان ها و تحریک سیستم ایمنی مادری جلوگیری می شود. همچنین گزارشاتی وجود دارد که کارودیلول و باریجه آنتی اکسیدان هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر پیشگیری یا کاهش ناهنجاری های ناشی از کافئین در جنین موش صحرایی به وسیله کارودیلول و باریجه می باشد. این مطالعه روی 38 سر موش صحرایی آبستن انجام شد که به 6 گروه تقسیم شدند. در روز های نهم تا یازدهم آبستنی به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین تجویز گردید. به گروه های دیگر به ترتیب کافئین با دوز 80 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، باریجه با دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، کارودیلول با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، باریجه هم زمان با کافئین و کارودیلول هم زمان با کافئین تجویز گردید. همه داروها به صورت داخل صفاقی تزریق شدند. در روز بیستم آبستنی، موش ها کشته شدند و پس از خارج کردن جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین و با آلیزارین قرمز- آلسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد ناهنجاری های شکاف کام، در گروه دریافت کننده کافئین 33/33 بود. درصد این ناهنجاری در گروه دریافت کننده کافئین به همراه کارودیلول به 85/2 و در گروه دریافت کننده کافئین به همراه باریجه به 33/8 کاهش یافت. میانگین وزن جنین ها در گروه دریافت کننده کافئین به همراه کارودیلول و کافئین به همراه باریجه به طور معنی داری بیشتر از گروه دریافت کننده کافئین به تنهایی بود. بنابراین کارودیلول و باریجه شکاف کام ناشی از کافئین را کاهش دادند، اما این موضوع نیاز به ارزیابی بیشتری دارد.

مطالعه هیستومورفومتریک و هیستوشیمی پوست نواحی مختلف ماهی شیربت barbus grypus با استفاده از میکروسکوپ نوری و الکترونی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1391
  زهرا بصیر   محمود خاکساری مهابادی

پوست اولین سد دفاعی بدن در مقابل محیط خارجی بوده، اعمال فیزیولوژیک طبیعی بدن را امکان پذیر می کند. با تشکیل اولین خط دفاعی بدن، پوست ماهی می تواند در تماس مستقیم با مواد شیمیایی در آب، انگل ها و سایر میکروارگانیسم ها قرار بگیرد. پوست در ماهی یکی از بزرگترین ارگان ها بوده که تقریبا? 10 درصد از وزن بدن ماهی را تشکیل می دهد. به دلیل تنوع گونه ای بسیار زیاد در ماهیان آب های شور و شیرین تفاوت های ریخت شناختی و عملکردی زیادی در این ارگان وجود دارد . در این پژوهش جهت تعیین ساختار بافت شناسی پوست ماهی شیربت از تعداد 10 نمونه ی بالغ با سن حدود 3 سال در فصل بهار با اندازه های بدنی تقریبا? هم اندازه از هر دو جنس، پس از ثبت مشخصات بیومتری نمونه ها استفاده گردید. نمونه های ماهی از کارگاه تکثیر و توسعه ماهیان آب های بومی استان خوزستان واقع در جاده اهواز به سوسنگرد بوده است. نمونه برداری از پوست نواحی مختلف بدن از جمله پوست ناحیه ی سر، لب بالاو پایین، سبیلک بالاو پایین، ناحیه بالایی، میانی و پایینی تنه و ساقه دمی به ضخامت حدود 5/0 سانتیمتر صورت گرفته وآن ها را در داخل محلول بوئن قرار داده و همچنین نمونه های مورد نظر جهت میکروسکوپ الکترونی نیز داخل محلول گلوتارآلدئید 4 درصد جهت ثبوت قرار گرفتند. سپس مراحل معمول بافت شناسی روی نمونه ها صورت و رنگ آمیزی های مقاطع پارافینی 5 تا 6 میکرونی با رنگ های هماتوکسیلین و ائوزین ، پریودیک اسید شیف و آلسین بلو جهت مطالعه با میکروسکوپ نوری انجام گرفت. نتایج بافت شناسی به روش میکروسکوپ نوری حاکی از آن بود که در پوست نواحی مختلف ماهی شیربت دو طبقه اپیدرم و درم به همراه هیپودرم وجود داشته و ضخامت اپیدرم در نواحی مختلف بدن ماهی مذکور متفاوت بوده ودر ناحیه سر دارای بیشترین ضخامت اما در ناحیه سبیلک دارای کمترین ضخامت بود. در بافت پوششی سنگفرشی مطبق غیر شاخی اپیدرم سلول های جامی شکل، سلول های گرزی شکل به جز در ناحیه لب و ساختاری به نام جوانه چشایی به جز در نواحی پشتی و میانی تنه و ساقه دمی مشاهده گردید. سلول های جامی شکل با واکنش مثبت به رنگ آمیزی پریودیک اسید شیف در تمامی نواحی مشاهده شده و تعداد آن ها در پوست ناحیه سر بیشترین بود. در رنگ آمیزی آلسین بلو این سلول ها دارای دو نوع ترشح اسیدی با بیشترین تعداد و بیشتر نزدیک به سطح و ترشح خنثی با کمترین تعداد و کمی پایین تر از نوع اسیدی بودند. از دیدگاه فراساختاری با استفاده از میکروسکوپ الکترونی عبوری این سلول ها برخلاف سلول های پوششی اپیدرم که دارای سلول هایی با هسته چین خورده می باشند، فاقد چین خوردگی بوده اما اتصالات بین انگشتی بین سلول های جامی شکل و سلول های پوششی اپیدرمی مجاور ایجاد شده بود. همچنین نتایج حاصل از میکروسکوپ الکترونی عبوری در خصوص سلول های گرزی شکل، حاکی از وجود اندامک های سیتوپلاسمی در مجاورت هسته است، که عمدتا? شامل میتوکندری ها، شبکه آندوپلاسمی خشن و تعدادی ریبوزوم می باشد. لایه درم از طبقه اسفنجی به همراه سلول های رنگدانه ای و بافت همبند سست در زیر غشاء پایه و طبقه رتیکولر با بافت همبند سخت نامنظم تشکیل شده است که روی هیپودرم به همراه عروق خونی و چربی قرار گرفته بودند. یافته های تحقیق اخیر با سایر مطالعاتی که توسط محققین دیگر روی دیگر گونه ها انجام گرفته بود، همخوانی داشته اما تفاوت هایی نیز در ضخامت اپیدرم، تعداد و نوع سلول های موکوسی، جایگاه جوانه های چشایی و سلول های گرزی شکل مشاهده گردید که به آن ها پرداخته شده است.

بررسی ارتباط بین ضایعات بیضه با پارامترهای اسسپرم اپیدیدیمی گاومیش در کشتارگاه اهواز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  سعید موسی علی   فرید براتی

هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان ضایعات پاتولوژیک در بیضه گاومیش رودخانه ایی خوزستان و بررسی اثرات آن برروی اسپرم اپیدیدیمی می باشد.در مجموع تعداد117 اسکروتوم به همراه محتوای آن از کشتارگاه نیمه صنعتی اهواز اخذ گردید.در محل نمونه گیری محیط بیضه دان با استفاده از متر پلاستیکی اندازگیری شد.مشخصات مورفومتریک بیضه و اپیدیدیم ثبت و هر نمونه از نظر وجود ناهنجاری های ماکروسکوپی و میکروسکوپی مورد بررسی قرار گرفت. اسپرم اپیدیدیمی جمع آوری شده و شاخص هایی مانند غلظت ، تحرکت و ناهنجاری های اسپرمی بررسی گردید.نتایج عدد 19/34 درصد را برای چسبندگی لایه جداری و احشایی غشای مهبلی را نشان می دهد که در بین فصول مختلف دارای تفاوت معنی دار می باشد(05/0>p).در بین نمونه های موجود 1 مورد نهان بیضگی یکطرفه و یک مورد تومور سلول های سرتولی دوطرفه مشاهده شد که در این 2 مورد هیچ اسپرمی از اپیدیدیم اخذ نشد.در بررسی های میکروسکوپی (234/31، 25/13درصد)از بیضه ها دچار ضایعه تشخیص داده شدند از این میزان(31/16، 61/51 درصد)دچار دژنراسیون عمومی،(31/9، 03/29 درصد)دژنراسیون موضعی،(31/3، 68/9 درصد )ارکیت بینابینی ،(31/2، 45/6 درصد )مبتلا به تومور سلول های سرتولی و (31/1، 23/3 درصد)مبتلا به نهان خایگی تشخیص داده شد.چسبندگی لایه جداری و احشایی غشای مهبلی بر روی پارامترهای اسپرم تاثیری نداشت(05/0>p).پارامترهای اسپرمی و پارامترهای موفومتریک بیضه در مقایسه با دامنه تغییرات95% بیضه های سالم تحت تاثیر ضایعات میکروسکوپیک بیضه قرار گرفت.در نتیجه ممکن است ضایعات پاتولوژیک بافت بیضه اثرات قابل توجهی بر باروری گاومیش رود خانه ای خوزستان داشته باشد.

مطالعه آناتومی و بافت شناسی کلیه ماهی شیربت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  رضا فکوری حاجی یار   محمود خاکساری مهابادی

ماهی شیربتْ متعلّق به خانواده ی کپورماهیان؛ یکی از مهمترین ماهیان پرورشی در جنوب ایران است و کلیه ی این ماهی در مطالعه ی حاضر از نظر آناتومی و بافت شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش ساختار بافت شناسی کلیه ی 10 قطعه ماهی شیربت که دارای میانگین وزنی 21/75±66/444 گرم و طول متوسّط 34/1±88/37 سانتی متر بودند مورد برّرسی میکروسکوپی و هیستومتری قرار گرفتند. پس از خارج ساختن کلیه ها از محوّطه ی بطنی، از قسمت های مختلف کلیه نمونه برداری انجام گرفت و سپس به روش معمولِ تهیه ی مقاطع بافتی، برش هایی به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه و مورد رنگ آمیزی h&e و pas قرار داده شدند. مطالعات ماکروسکوپی نشان داد که کلیه ی ماهی شیربت از نظر موقعیت آناتومیکی در زیر ستون فقرات قرار دارد و مشتمل بر سه بخش سر، بدنه و دم می باشد. همچنین مشاهدات میکروسکوپی نشان داد که کلیه ی ماهی شیربت همانند سایر ماهیان استخوانی، از دو بخش خون ساز و لنفوئیدی و بخش دفعی تشکیل شده است. قسمت قدامی (سر) کلیه ی این ماهی نسبت به قسمت خلفی (بدنه و دم) دارای بافت های خون ساز و لنفوئیدی بیشتری می باشد. ضمن اینکه اختلاف معنی داری در تراکم بافت های خون ساز و لنفوئیدی بین بخش های بدنه و دم کلیه وجود ندارد. در مطالعه ی میکروسکوپیِ بافت های خون ساز و لنفوئیدی به وضوح مراحل رشد و تکامل گلبول های قرمز و سلول های لنفوئیدی مشاهده شدند. لابه لای سلول های خون ساز کلیه، سلول های ملانوماکروفاژ نیز مشاهده گردیدند. قسمت دفعی کلیه ی ماهی شیربت از جسمک های کلیوی و لوله های ادراری تشکیل شده است. در مقاطع بافتیِ تهیه شده که گلومرول در آنها به طور واضح دیده می شود، سلول های اندوتلیال، مزانجیال و همچنین گلبول های قرمز هسته دار به خوبی قابل مشاهده بودند. تعداد جسمک های کلیوی در بخش خلفی کلیه (37/0±14/6) نسبت به بخش سر کلیه (58/0±18/2) بیش از 2 برابر است در حالی که در میانگین قطر جسمک های کلیویِ این دو بخش اختلاف معنی داری وجود ندارد. ضمن اینکه اختلاف معنی داری در تعداد و قطر جسمک های کلیوی بین بخش های بدنه و دم کلیه نیز وجود ندارد. لوله های ادراری از 4 بخش (بخش گردنی، بخش لوله ی پیچیده ی نزدیک که خود شامل دو قسمت می باشد (اوّل و دوم)، بخش میانی و بخش لوله ی پیچیده ی دور) تشکیل شده اند

مطالعه ساختار آناتومی و هیستومورفومتریک حباب روده ای و قسمت های مختلف روده ماهی شیربت (barbus grypus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  مهدی هادی جعفری   محمود خاکساری مهابادی

یکی از ماهیان بومی استان خوزستان، ماهی شیربت می باشد که از گونه های با پراکنش وسیع در استانخوزستان بوده و یکی از گونه های مورد توجه در تحقیقات شیلات در این استان می باشد. این ماهی از خانواده کپور ماهیان می‏باشد. ماهیانی که فاقد معده هستند، قسمت ابتدایی روده به طور ثانویه متسع شده و حباب روده ای نامیده می شود. شناخت ساختار بافت شناسی حباب روده ای و روده در این گروه از ماهیان می تواند به چگونگی تغذیه و هم چنین احتیاجات غذایی جهت توسعه پرورش این نوع ماهی کمک شایانی نماید. در این مطالعه 10 عدد ماهی شیر بت بااز هر دو جنس با میانگین وزنی52/60 ±25/354 گرم و طول میانگین 16/4 ± 25/36 سانتی متر انتخاب شد که پس از آسان کشی، حباب روده ای و روده آن ها جدا گردید و نمونه هایی به ضخامت 5/0 سانتی-متر تهیه و در محلول فیکساتیو بوئن قرار داده شد و پس از طی مراحل برش و رنگ آمیزی h&e وp.a.sبا لنزdino lite و نرم افزار dino capture قسمت های مختلف اندازه گیری و سپس داده ها با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که تعداد سلول های جامی از ابتدا به سمت انتهای حباب روده ای و روده افزایش می یافت. و ارتفاع بافت پوششی در قسمت ابتدایی حباب روده ای و روده نسبت به سایر قسمت ها بیشتر بود. ضمن این که قسمت ابتدایی حباب روده ای و ابتدای روده ضخیم ترین دیواره را نسبت به سایر نواحی دارا بود. همچنین ضخامت لایه عضلانی نیز در قسمت های مختلف حباب روده ای و روده تفاوت نشان داد به گونه ای که ضخیم ترین عضله در قسمت میانی حباب روده ای و قسمت ابتدایی و انتهایی روده مشاهده گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق بیان گر این امر است که ساختار بافتی دیواره حباب روده ای و روده ماهی شیربت در مقایسه با سایر ماهیان هم خانواده از لحاظ ضخامت کل دیواره، ارتفاع بافت پوششی، ضخامت طبقه مخاطی و تعداد سلول های جامی شباهت هایی داشت. در صورتی که در مورد ضخامت لایه عضلانی در قسمت های مختلف و تغیرات آن تفاوت هایی وجود داشت.

مقایسه آرسنیت سدیم و نانوآرسنیت سدیم روی ناهنجاری های ظاهری و اسکلتی جنین های موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  عبداله حاجی   محمود خاکساری مهابادی

آرسنیک یک تراتوژن شناخته شده است که منجر به ناهنجاری های مادرزادی در انسان و حیوانات آزمایشگاهی می شود. از طرفی کوچک تر شدن اندازه ی ذره، واکنش آن را با سایر مواد موجود در بدن تسهیل می کند که می تواند باعث تولید بیشتر رادیکال های آزادی مانند رادیکال آزاد اکسیژن شود. بنابراین هدف مطالعه ی حاضر مقایسه ی اثر آرسنیت سدیم و نانوآرسنیت سدیم بر روی ناهنجاری های ظاهری و اسکلتی جنین موش صحرایی بوده است. این مطالعه روی 23 سر موش صحرایی آبستن انجام شد که به 4 گروه تقسیم شدند. در روز دهم آبستنی به گروه اول(گروه کنترل) نرمال سالین و به گروه های دیگر به ترتیب آرسنیت سدیم با دوز 11 میلی گرم، نانو آرسنیت سدیم با دوز های 1 و 11 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن، بصورت داخل صفاقی، تجویز گردید. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از خارج کردن جنین ها، طول و وزن آن ها تعیین و با آلیزارین قرمز- آلسین آبی رنگ آمیزی شدند. ناهنجاری های سیستم اسکلتی جنین ها بوسیله ی استریومیکروسکوپ بررسی شدند. نتایج نشان داد که آرسنیت سدیم و نانوآرسنیت سدیم باعث ناهنجاری های اسکلتی و کاهش وزن و طول جنین شدند به علاوه که کاهش طول و وزن جنین ها در گروه دریافت کننده ی نانوآرسنیت(11 میلی گرم) در مقایسه با آرسنیت معمولی(11 میلی گرم) معنی-دار بوده است. همچنین وقوع شکاف کام در گروه های نانوآرسنیت افزایش معنی داری داشت. اگر چه میزان جذب جنین در گروه آرسنیت معمولی بیشتر از نانو آرسنیت بود. نتایج مطالعه ی حاضر نشان می دهد که نانوآرسنیت نسبت به آرسنیت معمولی اثرات تراتوژنیک بیشتری دارد. اما برای درک کامل اثرات تراتوژنیک نانوآرسنیت نیاز به مطالعه ی بیشتری می باشد.

: مطالعه اثر ال-کارنیتین روی ناهنجاری های اسکلتی ناشی از سیکلوفسفامید در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  سعیده زارعیان جهرمی   حسین نجف زاده ورزی

سیکلوفسفاماید یک عامل آلکیله کننده سایتوتوکسیک است که به طور وسیعی در درمان حاد بیماری های نئوپلاستیک مختلف و درمان مزمن اختلالات خود ایمن استفاده می شود. سیکلوفسفاماید همچنین به عنوان یک تراتوژن منجر به ناهنجاری های مادرزادی در انسان و حیوانات می شود. گزارشاتی وجود دارد که اثرات سیکلوفسفاماید به وسیله آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد. به نظر می رسد که ال-کارنیتین اثر آنتی اکسیدانی داشته باشد. هدف مطالعه ی حاضر پیشگیری یا کاهش ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفاماید در جنین موش صحرایی به وسیله ال-کارنیتین می باشد. این مطالعه روی 31 سر موش صحرایی آبستن انجام شد که به 5 گروه تقسیم شدند و در روز نهم آبستنی به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین هم حجم سیکلوفسفاماید، به گروه های دیگر به ترتیب سیکلوفسفاماید به تنهایی با دوز 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، سیکلوفسفاماید همراه با ال-کارنیتین با دوز 250 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، سیکلوفسفاماید همراه با ال-کارنیتین با دوز 500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و در گروه آخر ال-کارنیتین با دوز 500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به روش داخل صفاقی تجویز شد. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین شد و با روش رنگ آمیزی آلیزارین قرمز-آلیسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد درصد ناهنجاری های شکاف کام، اگزنسفالی و مهره شکاف دار در گروه دریافت کننده سیکلوفسفاماید به تنهایی به ترتیب 55/55، 77/27 و 34/33 درصد بود در حالی که درصد این ناهنجاری ها در گروه دریافت کننده سیکلوفسفاماید به همراه ال-کارنیتین با دوز 250 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب 42/21، 52/9 و 76/4 درصد بود و در گروه دریافت کننده سیکلوفسفاماید به همراه ال-کارنیتین با دوز 500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب به 84/3، 8 و 8 درصد کاهش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ال-کارنیتین به طور معنی داری وقوع ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفاماید را کاهش می دهد.

مطالعه ی آناتومی و مورفومتری رشد تکاملی قلب جنین گوسفند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  سلماز انصاری منوچهرآبادی   محمود خاکساری مهابادی

گوسفند حیوانی است که به عنوان مدل تجربی در پژوهش های مختلف دامپزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. علی رغم این که قلب به عنوان یکی از حساس ترین اعضای بدن همواره در پژوهش های علوم پایه ی پزشکی مطرح بوده است، اما در خصوص جنین شناسی و رشد تکاملی ماکروسکوپی قلب گوسفند گزارشی در دسترس نبود. لذا مطالعه ی حاضر با هدف بررسی آناتومی و مورفومتری قلب گوسفند در دوره ی جنینی انجام گرفت. در این پژوهش تعداد 41 رأس جنین گوسفند از کشتارگاه جمع آوری شده و در محلول ثبوتی فرمالین 10 درصد تثبیت شد. تمامی جنین ها بر اساس طول فرق سر – دنبالچه (crl) به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول شامل crl 15 و کمتر از 15 سانتی متر، گروه دوم شاملcrl بیشتر از 15 و کمتر از 30 سانتی متر وگروه سوم شامل crl 30 و بالای 30 سانتی متر بود. crl جنین ها از 6 الی 40 سانتی متر بود و در نتیجه سن تخمینی جنین ها از 48 روز تا 120 روز تعیین شد. علاوه بر این وزن و جنس آن ها نیز تعیین گردید. سپس قفسه ی سینه تمام جنین ها از سمت چپ باز شد، قلب از حفره ی پریکارد خارج گردید و ابعاد مورفومتری و خصوصیات مورفولوژی در سه گروه جنین ها مورد مطالعه قرار گرفت. ابعاد مورفومتری جنین ها شامل: وزن قلب، قطر بزرگ قلب، قطر کوچک قلب، محیط قلب، طول لبه ی قدامی، طول لبه ی خلفی، طول بطن راست، طول بطن چپ، ضخامت دیواره ی بطن راست، ضخامت دیواره ی بطن چپ و ضخامت دیواره ی بین بطنی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که روند افزایش وزن جنین ها و پارامتر های فوق تابع افزایش سن جنین ها بود. بررسی نمودار های روند افزایش این پارامتر ها در دوران جنینی، صعود آشکاری را از روز 99 به بعد نشان داد. از نظر مورفولوژی، قلب جنین ها دارای رأس نوک تیز، دهلیز راست و چپ، بطن راست و چپ و شیار کرونری بود. مطالعه ی سطح داخلی بطن ها حضور طناب هایی کوچک را نشان داد. این طناب ها هیچ گونه اتصالی را بین عضلات پاپیلاری و لت های دریچه ای برقرار نمی نمودند و در حقیقت نوار های معتدل کننده ی کوچک بودند. بر اساس نتایج حاصل مشخص شد که هم زمان با رشد تکاملی عمومی بدن و افزایش وزن و طول جنین گوسفند، قلب نیز در تمام ابعاد، رشد تکاملی فزاینده ای را نشان می دهد.

مطالعه اثر نیتروپروساید روی ناهنجاری زایی اسکلتی ناشی از فوروسماید در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  مژگان ثابت   محمود خاکساری مهابادی

فوروسماید به عنوان یک مدر دیورتیک و موثر بر قوس هنله بوده و در درمان فشارخون بالا،نارسایی کلیوی، نارسایی قلبی و سیروز که احتباس سدیم قابل توجه است، استفاده شده و موجب ناهنجاری¬های مادرزادی در انسان و حیوانات می¬شود. نیتروپروساید به عنوان دهنده نیتریک اکساید با اتساع عروق جفت و بهبود خون رسانی به جنین می¬تواند اختلالات خون رسانی و انقباضی جفت و رحم را کاهش دهد. هدف مطالعه حاضر پیشگیری یا کاهش ناهنجاری¬های ناشی از فوروسماید در جنین موش صحرایی به¬وسیله نیتروپروساید سدیم بود. این مطالعه بر روی 28 سر موش صحرایی آبستن در 4 گروه انجام شد که گروه¬ها شامل کنترل، فوروسماید، نیتروپروساید سدیم و فوروسماید به¬همراه نیتروپروساید بود. داروها در روزهای چهاردهم و شانزدهم آبستنی تجویز شدند. فوروسماید با دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن به-صورت خوراکی و نیتروپروساید با دوز 5/. میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن به¬صورت داخل صفاقی استفاده شد. در روز نوزدهم آبستنی موش¬ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین¬ها، قد و وزن آن¬ها تعیین شد و با روش رنگ آمیزی آلیزین قرمز- آلیسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس اسکلت جنین¬های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری¬ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد درصد ناهنجاری¬های شکاف کام، دنده موج¬دار و کاهش استخوانی شدن اندام قدامی و خلفی در گروه دریافت کننده فوروسماید به ترتیب 11/11، 88/68و 20 درصد بود درحالی که درصد این ناهنجاری¬ها در گروه دریافت کننده فوروسماید به¬همراه نیتروپروساید سدیم به¬ترتیب 31/7، 95/21 و 19/12 درصد کاهش یافت. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که نیتروپروساید سدیم به طور معنی¬داری وقوع ناهنجاری¬¬های ناشی از فوروسماید را کاهش می¬دهد.

بررسی ساختار آناتومی و هیستومورفومتریک حباب روده ای و قسمت های مختلف روده ماهی شیربت(barbus grypus)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1392
  مهدی هادی جعفری   محمود خاکساری مهابادی

یکی از ماهیان بومی استان خوزستان، ماهی شیربت می باشد که از گونه های با پراکنش وسیع در استان خوزستان بوده و یکی از گونه های مورد توجه در تحقیقات شیلات در این استان می باشد. این ماهی از خانواده کپور ماهیان می‏باشد. ماهیانی که فاقد معده هستند، قسمت ابتدایی روده به طور ثانویه متسع شده و حباب روده-ای نامیده می شود. شناخت ساختار بافت شناسی حباب روده ای و روده در این گروه از ماهیان می تواند به چگونگی تغذیه و هم چنین احتیاجات غذایی جهت توسعه پرورش این نوع ماهی کمک شایانی نماید. در این مطالعه 10 عدد ماهی شیر بت از هر دو جنس با میانگین وزنی52/60 ±25/354 گرم و طول میانگین 16/4 ± 25/36 سانتی متر انتخاب شد که پس از آسان کشی، حباب روده ای و روده آن ها جدا گردید و نمونه هایی به ضخامت 5/0 سانتی-متر تهیه و در محلول فیکساتیو بوئن قرار داده شد و پس از طی مراحل برش و رنگ آمیزی h&e و p.a.s با لنز dino lite و نرم افزار dino capture قسمت های مختلف اندازه گیری و سپس داده ها با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که تعداد سلول های جامی از ابتدا به سمت انتهای حباب روده ای و روده افزایش می یافت. و ارتفاع بافت پوششی در قسمت ابتدایی حباب روده ای و روده نسبت به سایر قسمت ها بیشتر بود. ضمن این که قسمت ابتدایی حباب روده ای و ابتدای روده ضخیم ترین دیواره را نسبت به سایر نواحی دارا بودند. همچنین ضخامت لایه عضلانی نیز در قسمت های مختلف حباب روده ای و روده تفاوت نشان داد به گونه ای که ضخیم ترین عضله در قسمت میانی حباب روده ای و قسمت ابتدایی و انتهایی روده مشاهده گردید. نتایج به دست آمده از این تحقیق بیان گر این امر است که ساختار بافتی دیواره حباب روده ای و روده ماهی شیربت در مقایسه با سایر ماهیان هم خانواده از لحاظ ضخامت کل دیواره، ارتفاع بافت پوششی، ضخامت طبقه مخاطی و تعداد سلول های جامی شباهت هایی داشت. در صورتی که در مورد ضخامت لایه عضلانی در قسمت های مختلف و تغیرات آن تفاوت هایی وجود داشت.

مطالعه ی اثر کوارستین روی نقایص لوله ی عصبی، ناهنجاری های سیستم اسکلتی و کلیوی ناشی از رتینوئیک اسید در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  ناهید گوهری بهبهانی   رضا رنجبر

در معرض قرار گرفتن جنین موش های صحرایی آبستن با رتینوئیدها که در بدن به متابولیت فعال خود (آل – ترانس رتینوئیک اسید) تبدیل می گردند، باعث ایجاد بدشکلی هایی در اندام های مختلف می شود. گزارشاتی وجود دارد که اثرات رتینوئیک اسید به وسیله آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد.به نظر می رسد کوارستین اثرات آنتی اکسیدانی داشته باشد. هدف مطالعه ی حاضر پیشگیری یا کاهش نقایص لوله ی عصبی، ناهنجاری های اسکلتی و کلیوی ناشی از رتینوئیک اسید در جنین موش صحرایی به وسیله ی کوارستین به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی می باشد. این مطالعه روی 40 سر موش صحرایی آبستن انجام شد. این موش ها به 7 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل، نرمال سالین و گروه های آزمایش به ترتیب آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25)، دی متیل سولفوکساید (dmso)، کوارستین (mg/kg 75)، کوارستین (mg/kg 200)، آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 75) و آل-ترانس رتینوئیک اسید (mg/kg 25) به همراه کوارستین (mg/kg 200) را به صورت داخل صفاقی، در روزهای 10-8 آبستنی دریافت کردند. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین شد. سپس کلیه ی راست و چپ تمامی جنین ها جدا شده و در محلول فرمالین بافر 10% قرار داده شد. پس از آن جنین ها با آلیزارین قرمز-آلیسین آبی، رنگ آمیزی شده و سیستم اسکلتی آن ها با استریومیکروسکوپ مطالعه گردید. سپس از کلیه ها به روش استاندارد و معمول تهیه ی مقاطع بافتی، برش های میکروسکوپی تهیه شده وتمامی آن ها با رنگ آمیزی هماتوکسیلین – ائوزین رنگ آمیزی و از نظر هیستوپاتولوژی بررسی شدند. نتایج نشان داد که میزان ناهنجاری-های شکاف کام، اگزنسفالی و مهره ی شکاف دار در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به ترتیب 76/30، 53/61 و 76/30 درصد بود. همچنین با مصرف رتینوئیک اسید کاهش استخوانی شدن در اندام های خلفی (76/30 درصد) مشاهده گردید، در حالی که درصد این ناهنجاری ها و آسیب های جنینی ذکر شده، با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (03/0>p) کاهش یافت. طول و وزن جنین ها به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت. اما کوارستین نتوانست روی طول جنین ها تأثیر معنی دار (05/0p>) داشته باشد. این در حالی است که وزن جنین ها در گروهی که رتینوئیک اسید به همراه کوارستین(mg/kg 75) دریافت کرده بودند به طور معنی داری (05/0p?) بیش از گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی بود. در بررسی هیستوپاتولوژی مشاهده شد که فضای ادراری و قطر جسمک در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به تنهایی به طور معنی داری (05/0p?) نسبت به گروه های دریافت کننده ی نرمال سالین، دی متیل سولفوکساید و کوارستین افزایش داشت؛ در حالی که این دو شاخص در گروه دریافت کننده ی رتینوئیک اسید به همراه کوارستین به صورت وابسته به دوز کاهش معنی داری (05/0p?) را نشان داد. تعداد جسمک های کلیوی و لوله های ادراری به طور معنی داری (05/0p?) به وسیله ی رتینوئیک اسید کاهش یافت، تعداد لوله های ادراری با مصرف وابسته به دوز کوارستین به طور معنی داری (0001/0>p) افزایش یافت، اما کوارستین نتوانست تأثیری بر تعداد جسمک های کلیوی داشته باشد. از این رو می توان نتیجه گرفت که کوارستین احتمالاً با اثر آنتی اکسیدانی خود می تواند جنین ها را در برابر آسیب های ناشی از رتینوئیک اسید تا حدودی محافظت نماید و از بروز آن ها پیش گیری کند.

اثر اسانس باریجه و مسنا روی ناهنجاری های اسکلتی ناشی از سیکلوفسفامید در جنین موش صحرایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده دامپزشکی 1393
  مهرسا نعمتی   حسین نجف زاده ورزی

سیکلوفسفامید به عنوان یک تراتوژن منجر به ناهنجاری های مادرزادی در انسان و حیوانات می شود. گزارشاتی وجود دارد که اثرات سیکلوفسفامید به وسیله آنتی اکسیدان ها کاهش می یابد. به نظر می رسد که باریجه اثر آنتی اکسیدانی داشته باشد و در مطالعات متعدد اثرات انتی اکسیدانی باریجه به اثبات رسیده است. همچنین مسنا (سدیم 2 مرکاپتو اتان سولفانات) برای کاهش عوارض جانبی سیکلوفسفامید به ویژه التهاب خونریزی دهنده مثانه استفاده می شود. بنابراین هدف مطالعه ی حاضر بررسی اثرات باریجه و مسنا بر روی ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفامید در جنین موش صحرایی می باشد. این مطالعه روی 33 سر موش صحرایی آبستن انجام شد که به 5 گروه تقسیم شدند و در روز سیزدهم آبستنی به گروه اول (گروه کنترل) نرمال سالین هم حجم سیکلوفسفامید و به گروه های دیگر به ترتیب سیکلوفسفامید به تنهایی با دوز 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، سیکلوفسفامید همراه با مسنا با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، سیکلوفسفامید همراه با باریجه با دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و سیکلوفسفامید همراه با مسنا و باریجه به روش داخل صفاقی تجویز شد. در روز بیستم آبستنی موش ها آسان کشی شدند و پس از استحصال جنین ها، قد و وزن آن ها تعیین شد و با روش رنگ آمیزی آلیزارین قرمز-آلسین آبی رنگ آمیزی شدند. سپس سیستم اسکلتی جنین های رنگ آمیزی شده با استفاده از دستگاه استریومیکروسکوپ از نظر ناهنجاری ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد درصد ناهنجاری های شکاف کام، اگزنسفالی، میکروملیا و امفالوسل در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به تنهایی به ترتیب 37/50، 62/50، 16/62و 9/37 درصد بود که درصد این ناهنجاری ها در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به همراه مسنا با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب 28/57، 28/57، 3/57 و 7/14 درصد و در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید به همراه باریجه با دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب به 18/51، 14/81، 3/70 صفر درصد کاهش یافت. در حالی که این درصدها در گروه دریافت کننده سیکلوفسفامید همراه مسنا و باریجه به 18/64، 11/86، 3/38 و صفر درصد کاهش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که باریجه به طور معنی-داری وقوع ناهنجاری های ناشی از سیکلوفسفامید را کاهش می دهد.