نام پژوهشگر: حسین رئیس‌السادات

شاهزادگان مدعی سلطنت صفویه پس از سقوط شهر اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1393
  سعید عظیمی   عباس سرافرازی

حکومت صفویه با داشتن تمامی جنبه های مشروعیت و با پشتوانه 150 سال در راه رسیدن به قدرت توانسته بود علاوه بر محبوبیت بین مردم با قدرت در برابر مهاجمان مقاومت کند و کشور را از سم ستوران دشمن حفظ کند اما در اواخر حکومت صفویه پادشاهان نالایق باعث ضعف حکومت صفویان شدند. حمله ی افاغنه غلزایی در سال 1135 ه. ق به اصفهان و سقوط این شهر را باید پایان عمر حکومت صفویه دانست. اگرچه تهماسب دوم توانست پس از اخراج افغان ها مدت کوتاهی حکومت کند. در دوران حکومت هفت ساله غلزایی ها در ایران و حتی بعد از اخراج آن ها از کشور مدعیان متعددی در گوشه و کنار این سرزمین با انتصاب خویش به خاندان صفویه داعیه حکومت داشتند. بیش تر این مدعیان فرصت طلب مجهول النسب و دروغین بودند که در بحران مشروعیت به وجود آمده پس از سقوط اصفهان در پی نام و نان بودند. اما در میان این مدعیان افرادی بودند که ادعای آنان به دست گرفتن قدرت بسیار پررنگ تر بود. این افراد بیش تر از نسل دختری خاندان صفوی بودند که یا خود ادعا داشتند و یا به نام آن ها قدرت را در دست می گرفتند. مشروعیت صفویه باعث شده بود که پس از سقوط صفویان نام این حکومت از بین نرود و مردم نام نیک این حکومت را در خاطر داشته باشند و همین باعث شد تا روی کار آمدن حکومت قاجار صفوی گرایی مهم ترین اندیشه سیاسی در ایران باشد و مدعیان قدرت برای به دست گرفتن قدرت خویش را به حکومت صفویه منصوب کنند.