نام پژوهشگر: علی افضلی
سعیده محمدزاده مرندی علی افضلی
از منظر قرآن و احادیث، زندگی انسان با رنج و درد آمیخته شده است و هیچ کس را از آن گریزی نیست. هر یک از مصائبی که انسان در زندگی دنیا به آن دچار می شود دارای حکمت و فلسفه خاصی است، برخی از این حکمت ها عبارتند: تنبیه و بیداری انسان، تطهیر و پالایش جان و ..... اما یکی از مهم ترین حکمت کیفرهای دنیوی، مجازات اعمال انسان در برابر گناهان و اعمال نادرست اوست. موضوع این رساله تبین کیفر های دنیوی است که از کلیات آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد: اولاَ عقاب الهی عادلانه است. ثانیاَ مترتب بر اتمام حجت است.ثالثاَ متناسب با جرم است. رابعاَ ترس از عقاب یک ارزش است. خامساَ باید توجه نمود محل اصلی عقوبت آخرت است و ممکن است در این دنیا اتفاق نیفتد. از نظر آیات و روایات اسلامی عقوبت های الهی دارای اقسامی می باشند.البته کیفرهای دنیوی اعمال به آن معنا نیست که تناسب تام و تمام با اعمال داشته باشد، زیرا بسیاری از مجازات ها و کیفرها جنبه تنبهی و بازدارندگی دارند تا انسان را از گرایش و ارتکاب اعمال ناشایست باز دارند. برخی از این کیفر ها ، کیفرهای مادی است که آثار آن به وضوح و به طور محسوس قابل مشاهده است و برخی دیگر، کیفرهای معنوی است که در جان و روان انسان اثر گذار است و به سادگی قابل مشاهده نیست. هر کدام از این کیفرها خود دارای تقسیماتی است: کیفرهای مادی به زیر شاخه کیفرهای فردی و کیفرهای اجتماعی تقسیم می شود . کیفرهای مادی فردی خود به پنج شاخ? : 1ـ تنگنا در زندگی، 2ـ کوتاهی عمر 3ـ فقر و مشکلات اقتصادی 4ـ عذاب های استیصال فردی 5ـ عذاب استدراج.(که معلول علل و عواملی است. که از علایم آن می توان به گناهان و برخورداری از نعمت، عدم شکر گذاری نسبت به نعمت های الهی، عدم ابتلا به بلایا و مصائب، استجابت دعا به هنگام معصیت اشاره کرد.)تقسیم می شوند. و کیفرهای مادی اجتماعی به چهار بخش: 1ـ بلاهای طبیعی برای جامعه،2ـ اختلافات داخلی ،3ـ تسلط اشرار بر جامعه،4ـ عذاب استیصال اجتماعی (ریشه کن کردن قوم و یا فرد دارای جرم می باشد.که در قرآن کریم از استیصال اقوامی چون لوط و افرادی چون قارون سخن به میان آمده است.) تقسیم می شوند. کیفرهای معنوی که بر روح و روان انسان اثر می گذارند از قبیل مهر شدن قلوب، سلب توفیقات معنوی، قساوت قلب و ... می باشد. شایان توجه است که به کیفر خاص برخی از گناهان در قرآن و روایات تأکیده شده است. نکته دیگر در بحث کیفر های دنیوی عقوبت اولیاست که البته دارای شاخصه هایی متناسب با شأن ایشان است.کیفرهای دنیوی قابل پیشگیری و درمان است از عوامل پیشگیری یا دفع می توان به حضور انبیاء و اولیاء و استغفار، صدقه و صله رحم، و از عوامل درمان و رفع می توان به ایمان به خدا و توجه به حضور او و دعا اشاره نمود.
فاطمه سمنگانی علی افضلی
چکیده آنچه که همواره در میان متفکرینِ مسلمان پایبند به معاد، اختلاف افکنده است، کیفیت تحقق معاد، با مد نظر داشتن این سوال است که، اصل بازگشت و معاد، متعلق به کدام مرتبه وجودی انسان می باشد؟ و چه تشابه ها و تفاوت هایی بین ساختار و شکل دنیوی و اخروی انسان وجود خواهد داشت؟ با توجه به رویکرد فوق عموم نظریه پردازان این حوزه، به دنبال پاسخی دقیق به چگونگی وقوع رخداد حشر نبوده اند و تا به حال پژوهشی که مستقلا و به تفصیل به موضوع حشر و نحوه آن بپردازد، ارائه نشده است. پژوهش حاضر به تبیین "چگونگی وقوع حشر و تمامی مراحل آن" می پردازد و سعی می کند مسئله مذکور را از "قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام" استنباط نماید و پا را فراتر از حد و مرز مشخص شده توسط نقل معتبر، نگذارد؛ چرا که با نگرشی جامع به مبادی آموزه های وحیانی، می توان تصویر نسبتا کامل و منسجمی از کیفیت وقایع مربوط به حشر و جزئیات آن بدست آورد، که با در کنار هم قرار گرفتن همه آنها، تناقض و تضاد بنیادی، به چشم نمی خورد. در این پژوهش به ارائه تعریف جامعی از حشر پرداخته شده و بر اساس آن مراحل سه گانه حشر به تفصیل مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نظریه ای که در این پژوهش، در جهت کشف چگونگی و ماهیت "حشر" ارائه گردیده است، مبتنی بر ارکان ذیل می باشد، که گامی نو در تبیین مسئله حشر است. "مشابهت در نحوه خلقت اخروی انسانهایی که همگی از نسل حضرت آدم بوده اند، با خلقت این دنیایی حضرت آدم" (ابو البشر)، اصل زیر بنایی نظریه فوق می باشد. که با بررسی ادله آن، به نتیجه ذیل می رسیم: کیفیت خلقت آغازینِ انسانها که همان نحو? خلقت آدم می باشد، با کیفیت خلقت اخروی انسانها یکسان است. دومین اصل قرآنی و روایی، که راه این نظریه را هموار می نماید، عبارت است از: "شباهت خارج شدن بدنها از زمین به رویش گیاه از خاک"؛ که با توجه به ادله این مسئله، مسائل متعددی اثبات و مدلل می گردد، به گونه ای که جای هیچ نوع مناقشه ای را باز نمی گذارد. علاوه بر موارد فوق این مجموعه مشتمل بر بررسی انواع محشورین و ویژگی های محشر به طور دقیق نیز می باشد. کلید واژه ها: حشر، نفخ صور، طینت، خلق، بازآفرینی، محشر.
سیده شیما انوشه علی افضلی
این پایان نامه در صدد تبیین آرای محمد بن عبدالوهاب ـ پایه گذار فرق? وهابیت ـ در بار? معیارهای توحید و شرک و سپس نقد آن توسط ادل? عقلی و نقلی (قرآن و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم) است. از این رو ابتدا مفاهیم توحید و شرک و اقسام هریک از آن ها از نظر ابن عبدالوهاب معرفی شده، سپس مورد نقد و بررسی و قرار گرفته، پس از آن به طرح معیارها و مصادیق توحید و شرک از نگاه او پرداخته شده است. این معیارها عبارتند از: 1ـ اعتقاد به نافع یا ضار بودن مخلوقات که شامل این مصادیق می شود: استفاده از تمائم، رقْیه و تِوْلَه، به دست کردن انگشتر یا بستن نخ و امثال آن برای دفع یا رفع بلا، تبرک جویی به مخلوقات، ناسزاگویی به روزگار و باد، عقیده به تطیر و تنجیم. 2ـ عبادت غیر خدا که شامل موضوعاتی است مانند خواندن غیر خدا و درخواست از او (شاملِ استغاثه، استعانت، استعاذه، استسقا، التجا، شفاعت و توسل به غیر خدا)، نذر و قربانی کردن برای غیر خدا، اطاعت محض از عالمان و فرمانروایان در معصیت حقتعالی، توکل بر غیر خدا، محبت به غیر خدا و خوف از او، سجده بر غیر خدا، تعظیم و خشوع و انابه نسبت به غیر خدا و ریا و قصد رسیدن به دنیا از انجام اعمال (شرعی). در این قسمت به تبیین نگرش ابن عبدالوهاب نسبت به اموات و طلب حاجت از آنان نیز پرداخته شده است. 3ـ انکار اسما یا صفات الهی 4ـ انکار قضا و قدر الهی در نقد هر یک از این معیارها به فراخور آن، مباحثی پایه و اصلی بدین شرح مطرح گردیده است: بررسی مفهوم علیت از منظر قرآن کریم، بررسی مفهوم عبادت از منظر قرآن کریم، تفاوت معنای عبادت و دعوت (دعا یا خواندن)، بررسی تأثیر موت و حیاتِ اسباب و نیز عجز و قدرت آن ها بر موحّدانه یا مشرکانه بودن اعمال. در مرحل? بعد، هر یک از معیارها و مصادیق آن به طور خاص، با استفاده از آن مطالب پایه و نیز آیات و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ـ که همگی از منابع اهل سنت استخراج شده ـ مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
منیره فرقانی محسن احتشامی نیا
زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق شرک این خطای هجران آفرین، انسان را از اعلی علیین به ادنی مراتب هبوط می دهد. آشفتگی و اسارت، پراکندگی و افتراقِ آدمیان، همه از سر شرکی است که (پنهان و آشکار) بدان دچارند. آتش این هجران و خسران چنان سوزان است که پیش گیری از ابتلای بدان بسی نیکو، و چاره جویی برای مبتلایان بسی لازم و ضروری است. پس با تأسی به آیات قرآن کریم که بهترین راهنمای شرک زدایی و اقام? توحید است زمینه ها و بسترهای شرک را بررسی نموده، آن را بر چهار قسم یافته ایم؛ برخی از آیات، طبع کفران پیش? انسان را زمینه ساز شرک معرفی نموده است. برخی دیگر، معرِّف زمینه های اعتقادی و مبانی نظری شرک است که آسیب های عقل نظری را تبیین می کند. گروه دیگری از آیات معرِّف زمینه های رفتاری شرک است و آسیب های عقل عملی را متذکر می شود. و سرانجام آیاتی که بر زمینه های ارتباطی و اجتماعی شرک تأکید دارند که ناظر بر ارتباطات جنی و انسی است. از سوی دیگر تعمق در برخی از آیات، رابطه و تعامل این چهار زمینه را می نمایاند. به طوریکه تأثیر زمینه های انسان شناختی را بر زمینه های اعتقادی، زمینه های رفتاری و زمینه های ارتباطی شرک به رخ می کشد. و به همین گونه تأثیرگذاری سایر زمینه ها بر یکدیگر را بیان می دارد. بر اساس این شواهد قرآنی و تحلیل های عقلی و ضمنی آن می توان گفت این زمینه ها با هم تعامل دارند و بر یکدیگر دامن می زنند. این در واقع همان تعامل میان ولایت، طبع، عقیده و عمل است. تعقل و توجه به تأثیر متقابل عقیده و عمل، و مناسبات خارجی ناشی از آن، نگرشی نو را در جهت شرک زدایی فراهم می کند. این شرک زدایی مبنی بر آسیب شناسی دو نوع تعامل است: یکی تعاملات عقل نظری و عقل عملی، و دیگری تعاملات ولایت، عقل نظری و عقل عملی است. روایات متعددی موید است که با اصلاح اساسی آسیب های ارتباطی سایر زمینه ها در ره توحید سامان می یابد. اصلاح اساسی آسیب های ارتباطی چیزی نیست مگر تحقق و تداوم یافتن حکومت بر حق حضرت بقیه الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین له الفداء) که در آن مردم و والی حق یکدیگر را ادا نموده تا حق پروردگار که همان اقام? عدل است ادا شود.
علی افضلی محمود شکیب انصاری
هزارو یک شب یکی از کلان ترین آثار ادبی است که در وسعت و تنوّع، غرابت، تغزّل و نیّات اخلاقی، با بزرگترین آثار ادبی جهان مانند ادا،رامایانا و ایلیاد برابری می کند.دربار? این کتاب پژوهشهای مفید و راهگشایی انجام شده است. روایت شناسی رویکردی نوین در مطالع? ادبیات داستانی است و در پی یافتن دستور زبان داستان، کشف زبان روایت، نظام حاکم بر انواع ادبی و ساختار آنهاست. بر اساس نظری? روایت شناسی، مهمترین عناصر تشکیل دهند? روایت داستانی هزارویک شب شخصیّت،راوی،روایت گیر وزمان هستند. داستانهای هزارویک شب را می توان بر اساس الگوی تحلیل قصه های پریان ولادیمیر پراپ، درجداول متعدد بررسی کرد. چگونگی روایتگری شهرزاد، پدیده ای جدای از شرایط او نیست.شهرزاد چه آنجا که خودش راوی داستان ها است و چه آنجا که روایت را به دیگری واگذار می کند یا در فرآیند همزمانی روایی، مشترک با اشخاص داستان، به روایتگری می پردازد؛ در هر فاصله ای که از روایت قرار گرفته باشد، بازگشتِ روایت و سرنخ جریانِ روایی، در دست اوست. مفهوم مهــمی که در هزارو یک شب با آن مواجه ایم، مفهوم استعجاب است. در هزارو یک شب سخن گفتن مساوی با زندگی و سکوت برابر با مرگ است. سرّ توفیق شهرزاد درسخندانی اوست.شهرزاد پیروز می شود چون هم او و هم شهریارو هم تمام اشخاص قصه در این نکته اتفاق نظر دارند که اعجاب برابر با زندگی است. شهرزاد قصه گو با تشخّص بخشیدن به زن،ترسیم حقیقی نیاز زن و مرد به یکدیگر، قراردادن شهریار در موقعیت های مختلف اخلاقی،امتحان کردن های متعدد و تبیین حکمت مرگ و زندگی،توانست شاه خودکامه را به زندگی برگرداند.در این پژوهش، کوشش شده تا در کنار بیان خاستگاه داستانها و تحلیل ساختاری آنها، شیوه های روایتگری شهرزاد، مورد کنکاش قرار گیرد.
زهرا خراسانی قمصری علی افضلی
علم و معرفت، حقیقت آن، راه های دستیابی و شرایط و موانع آن یکی از مهمترین موضوعاتی است که در دین اسلام مطرح شده است. آیات و روایات اسلامی جایگاهی بس رفیع برای شناخت قائل هستند، ماهیت علم را ماهیتی نورانی می دانند و اگر چه راه های مختلفی برای دستیابی به شناخت بر اساس ابزار درکی که خداوند در وجود انسان نهاده ـ حس و عقل و قلب ـ معرفی می کنند، ولی اولا راه های کسب معرفت را منحصر به حس و تجربه و عقل و استدلال نمی دانند، بلکه تقوا و طهارت روحی را نیز یکی از مهمترین عوامل ایجاد شناخت می دانند. ثانیا شرطی را برای راه گشا بودن روش های کسب علم و کار آمد بودن ابزار شناخت ضروری می شمرند، این شرط در قدم اول، دور بودن از هر نوع رجس اعتقادی یعنی کفر، شرک ، نفاق و شک و تردید و در قدم دوم دوری از رجس عملی یعنی گناهان و رذایل اخلاقی است، همان آلودگی هایی که حجاب بر دو نعمت بزرگ خداوند در راه شناخت یعنی عقل و قلب هستند، و این همه حاصل نمی شود جز با روی آوردن به ایمان و یقین و مزین شدن به زینت تقوا و در یک جمله ایجاد طهارت روحی و معنوی در درون انسان. که اگر چنان چه عملی شود هم موجب می شود پیمودن راه های معمول برای طلب علم و فهم، در نهایت منجر به ایجاد نور علم در قلب شود و هم اینکه معرفت هایی که محصول مستقیم تقواست و با این راه ها قابل کسب نیست، برای انسان حاصل شود. تنها در این حالت است که انسان به حقیقت معرفت همراه با تمام فضایل آن نائل می شود، در غیر این صورت آنچه حاصل او می شود علم واقعی نخواهد بود. کلید واژه ها: علم ـ معرفت ـ طهارت (روحی و معنوی) ـ تقوا ـ شناخت
مرضیه شهابی علی افضلی
اثری که امروزه به نام هزارویک شب می شناسیم محصول نوعی در هم آمیزی یا سازگاری آفرینش گری دور و دراز ادبی است که پژواک فرهنگ های گوناگون در آن شنیده می شود. خاستگاه هزار و یک شب هرچه باشد، این قدر مسلم است که هسته ای اساسی از داستان های ملی ومردمی وجود داشته است که با گذر از فرهنگ عام? مردمانی متفاوت، از زمان ها و مکان هایی متفاوت، بهره می گیرد. در واقع زمینه این اثر آن قدر وسیع بود که هرکس توانست داستانی در آن بگنجاند؛ در این چارچوب و قالب وسیع، داستان هایی گوناگون از ادوار مختلف و شاید از تمامی تمدنهای شرق قدیم راه یافته و جا گرفته است.هزارویک شب، یک تاریخ حقیقی است.اهمیت قصه های شهرزاد نه در اصالت و یکپارچگی آن ها بلکه در همان درهم آمیزی و سازگاری فرهنگی و تاریخی است که باعث شده است به قصه های شهرزاد هم چون یک «ما یملک همگانی» نگریسته شود. هزار و یک شب به تنهایی یک «ادبیات گسترده» است؛ نوعی دایره المعارف قصّه است. این اثر، طی سده های متوالی در هم? عالم گردش کرده و در این گردش طولانی، شگفتی ها و نوادر بسیاری دیده، توشه هایی اندوخته، و هر قوم و قبیله ای به تناسب ذوق وسلیقه اش به آن، چیزی افزوده است. برخی پژوهشگران، ریشه ایرانی، هندی، یونانی ، یهودی، عربی برای این مجموعه حکایات، بافته اند. در این پایان نامه برآن هستیم که بر مبنای عوامل درون ساختی ادبی، فرهنگی و اجتماعی، ریشه های داستانها را شناسایی نماییم. نتیجه ای که این پایان نامه بدان رسیده این است که هزار ویک شب نه ادبیات رسمی بلکه ادبیات عامیانه سرزمینهایی است که بر این اثر نقشی بسزا داشته اند وهر کدام نشانه هایی از خود بر جای نهاده اند که نمی توان یکی را حذف ودیگری را بر جای نهاد.این اثر ساخته نه مولفی واحد است ونه سرزمینی واحد بلکه یک متن بینا فرهنگی است. کلید واژه ها: هزار ویک شب، خاستگاه، فرهنگ، ملل
اصغر پوربهرامی رضا اکبریان
چکیده: این رساله در صدد حلّ این مسأله است که چرا ملاصدرا در فلسف? خود رویکرد صدیقین ابن سینا را پذیرفت و مطابق بر مبنای آن تقریری از برهان صدیقین ارائه داد و توماس آکوئینی چنین رویکردی را نپذیرفته و برهانی از سنخ صدیقین اقامه نکرده است. برای حلّ این مسأله، جهت ردّ قول به بداهت وجود خدا و برای رفع اشکالهای هیوم و کانت بر برهانهایی از سنخ صدیقین و وجوب و امکان، نخست به تحلیل معیار تمایز وجوب و امکان فلسفی از مواد ثلاث منطقی می پردازیم. برای تمهید زمینه ای مناسب جهت تحلیل رویکرد ملاصدرا و توماس به برهان صدیقین ابن سینا، به بررسی رویکرد صدیقین در اثبات وجود خدا می پردازیم و پس از بیان دو شرط اصلی برهان مطابق این رویکرد؛ یعنی لزوم عدم وساطت غیر خود در اثبات خدا و دیگری اثبات خدا از طریق خدا، تقریر ابن سینا را مورد مطالعه قرار خواهیم داد و چهار مبنایِ مابعدالطبیعیِ لازم برای این تقریر؛ یعنی تمایز وجود از ماهیت، تحلیلی نو از وجوب و امکان، اشتراک معنوی و تشکیک در مفهوم وجود و ملاک نیاز مندی معلول به علت را ذکر می کنیم و نشان خواهیم داد که تقریر ابن سینا فقط دارای شرط نخست صدیقین است. سپس این مبانی چهارگان? صدیقین ملاک تحلیل رأی ملاصدرا و توماس راجع به برهان صدیقین قرار خواهد گرفت و در نهایت به اثبات خواهیم رساند که ملاصدرا بعد از اثبات اصالت وجود و طرح دو نظام وحدت تشکیکی و شخصی وجود، تقریری از برهان صدیقین بیان کند که در نظام وحدت تشکیکی وجود واجد شرط اول و در نظام وحدت شخصی وجود واجد هر دو شرط صدیقین باشد. همچنین نشان خواهیم داد راه سوم توماس و براهین نظیر آن همگی براهین وجوب و امکان هستند. عاقبت با توجه به مبانی چهارگان? مابعدالطبیعی برای امکان ارائه برهان صدیقین بیان خواهیم کرد که گرچه توماس تمایز مابعدالطبیعی وجود و ماهیت را می پذیرد و بر مبنای آن تحلیل خاصّی از وجوب و امکان و علیّت ارائه می دهد، چون قائل به اشتراک معنوی و در نتیجه تشکیک در مفهوم وجود نیست، نخواهد توانست برهانی از سنخ برهان صدیقین ارائه نماید.
رضا رهنما علی افضلی
در طول تاریخ تفکر بشر دیدگاه های مختلفی پیرامون جایگاه عقل در کسب اعتقادات دینی وجود دارد. بعضی به عقل چندان بهایی نداده و درباره ی آن راه تفریط را پیش گرفته اند و برخی نیز همچون فلاسفه انتظار زیادی از آن دارند و در مورد قدرت و محدوده ی عقل راه افراط را طی کرده اند. اما حقیقت این است که داوری در مورد نقش عقل در کسب معارف دینی به سامان نمی رسد مگر این که حقیقت و توانایی ها و محدودیت های آن به صورت دقیق شناخته شود. این نوشتار در پی پاسخ به این سوال اساسی است که نقش اثباتی و سلبی عقل در قبال اعتقادات دینی چیست؛ بدین معنا که در چه حیطه هایی می توان اعتقادات دینی را به کمک عقل ثابت کرده و نشان داد و نیز چه محدودیت های متوجه معارف عقلانی می باشد. برای رسیدن به پاسخی دقیق برای پرسش فوق، ابتدا می بایست تعریف صحیحی از عقل ارائه شود. با توجه به دریافت درونی انسان ها به عنوان واجدان عقل و نیز تذکر آیات و روایات اسلامی به این نتیجه رسیده ایم که عقل نوری است که از جانب خداوند متعال داده شده و انسان های عاقل به جهت واجد بودن آن، از مجانین، اطفال و... متمایز می شوند. به سبب آن درست از نادرست تشخیص داده می شود و در این تشخیص، فرقی میان حوزه نظری با حوزه عملی وجود ندارد. علاوه بر این عقل به انسان حکم می کند که خوبی ها را اختیار کند و بدی ها را ترک نماید لذا بر اساس آن عاقلان شایستگی مدح و ذمّ پیدا می کنند. این نور الهی معصوم بوده و در کشف کردنش دچار خطا نمی شود و البته حجیت ذاتی نیز دارد. اگرچه عقل معصوم می باشد با این حال به اعتراف قریب به اتفاق اندیشمندان و تصریح آیات و روایات اسلامی و نیز دریافت درونی همه ی انسان ها، دارای حیطه ی کارایی مشخصی می باشد که خارج از این حیطه نه تنها نمی تواند سودمند باشد بلکه تکیه بر آن موجبات گمراهی صاحبش را فراهم می آورد. با در نظر گرفتن دو امر فوق یعنی «تعریف عقل و ویژگی های آن» و «وجود محدودیت در ادراکات عقلی»، به بررسی نقش عقل در پنج مسئله «توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد» و حیطه ی کارایی آن در این مسائل پرداخته ایم. نشان داده ایم که اصلی ترین موضوع عقل در مسئله توحید، خروج از دو حد تعطیل و تشبیه است. به این معنا که عقل از توانایی اثبات «وجود صانع» و «نقص ناپذیری او» برخوردار است. نقص ناپذیری به این معناست که صانع متعال در عین عدم شباهت و سنخیت با مصنوعات، جامع جمیع کمالات می باشد. همچنین مهم ترین محدودیت وی در این امر، کسب معرفت بالکنه و یا معرفت احاطی نسبت به خداوند متعال است. اثبات نموده ایم که تنها راه رسیدن به معرفت خداوند، اعطای آن از جانب خود او می باشد و حقیقتاً معرفت عقلانی راهی به سوی آن ندارد. سپس با تأکید بر مسئله نقص ناپذیری صانع متعال، عدل او را ثابت کرده ایم. بیان نموده ایم که هیچ گونه ظلمی به ساحت خالق متعال راه نداشته و افعال او همگی حکیمانه است. در مسئله نبوت و امامت، نشان داده ایم که «ضرورت وجود رسولان الهی» و «وجود ویژگی هایی خاص در آنان از قبیل ارتباط با غیب، علم و عصمت»، به عنوان اصلی ترین حکم عقل به حساب می آیند. همچنین اثبات صحت ادعای رسولان الهی نیز در حیطه کارایی عقل می باشد. اما در طرف مقابل احکامی از قبیل «آگاهی از کیفیت نزول وحی» و «مقامات انبیا و امامان» در دایره فهم عقلانی قرار ندارند. در بحث معاد نیز ثابت نموده ایم «اثبات اصل وجود آن»، مهم ترین حکم عقل می باشد در حالی که وی از رسیدن به تفصیل جزئیات معاد از قبیل «مراحل آن»، «جسمانی بودن آن» و «مسئله ی خلود» عاجز است.
سعیده زالی علی افضلی
اعتقادات که زیربنا و هندسه فکری و نگرشی افراد را تشکیل می دهد و از آن به جهان بینی نیز تعبیر می شود، مبنایی برای نگرش و رفتار آدمی است. دربار? تأثیر اعتقادات یا همان باورها با اخلاق می توان گفت، انسانی که عقید? خاصی را پذیرفته، خُلقی متناسب با آن، خواهد داشت و اگر بر اثر عواملی از عقید? خود منصرف شود، آن خُلق را نیز از دست می دهد. تناسب جهان بینی و اندیشه با رفتار و عمل، از ضروریات یک نظام فکری منسجم و هدفمند به شمار می رود. اهمیت نظام اعتقادی یا همان جهان بینی چنان است که تمام تحولات اجتماعی، در گرو تغییر و تحول در جهان بینی و نگرش جامعه است. از این رو مشاهده می شود که در قرآن کریم بیشترین تکیه و تأکید پیامبران بر تغییر و اصلاح جهان بینی و اعتقادات مردم است و دعوت به توحید و نهی از شرک و بت پرستی و طاغوت، محور دعوت انبیا را تشکیل می دهد. هم چنین رها کردن انسان ها از قید و بندهای ذهنی و افکار و اندیشه هایی که سد راه انسان ها است، یکی از مهم ترین کارهای پیامبران در قرآن به شمار رفته است. آنچه در این تحقیق مد نظر است، نقش اعتقادات یا همان باور توحید در اخلاق اجتماعی است، که برای این منظور ابتدا به بررسی تأثیر اعتقادات بر اعمال می پردازیم و به دنبال آن به مقایس? ویژگی های افراد دو جامعه ای که یکی باور توحیدی دارد و دیگری ندارد، پرداخته می شود و در نهایت برای اینکه اثرِ باورِ این افراد در اخلاق اجتماعی مشخص شود، بعد از جمع آوری ویژگی های دو گروه، با توجه به آیات قرآن کریم، به اثری که این ویژگی ها در اخلاق اجتماعی می گذارند، می پردازیم.
معصومه احمدی عبدالحسین خسروپناه
چکیده ندارد.
سمیه شرفی جم علی افضلی
عقید? شیعه در مورد فطرت الهی این است که فطرت بخشی از منطق خداشناسی دینی است که همراه با بخش های دیگر، مجموعاً طریق اصیل خداشناسی را نشان می دهد. نکت? حائز اهمیت در این بحث این است که خداوند رحمان بندگان خویش را در اصولی ترین بنیان اعتقادی رها نکرده و حوالت آنان را به معارف بشری واگذار نکرده بلکه از نخستین قدم خلقت انسان و حتی قبل از خلقت جسمانی انسان در چندین مرحله بنیانی ترین معارف را که اساس آن معرفت توحیدی می باشد بالعیان به او نمایانده و با این کار حجت را هم بر او تمام کرده است. در این پژوهش سعی شده تا دیدگاه قرآن و روایات رسیده از پیامبر و امامان شیعه در باب فطرت الهی بررسی شود. و در نهایت نشان داده شده که این اصل اعتقادی در حداقل چهل آی? قرآن ریشه دارد و روایات فراوانی نشان دهند? تواتر معنوی آن هستند. همچنین با مراجعه به تفاسیر مهم شیعه، نصوص و شواهدی جمع آوری شده که بیانگر اعتقاد اکثر مفسران به این اصل اعتقادی است. ولی مع الاسف در مباحث رسمی و کلامی پیشینیان یا اصلاً مطرح نشده و یا به طور جدی بدان پرداخته نشده است. در سال های اخیر نیز که برخی بدان پرداخته اند غالباً در میان ادل? اثبات خدا به عنوان دلیلی ناکافی مطرح شده است. در این رساله پیوند میان فطرت توحیدی با عوالم پیشین به طور مبسوط با استناد به آیات و روایات مطرح گردیده، همین طور برای مقایسه با اندیشه های سایر مکاتب در روش کسب معرفت توحیدی به بیان روش فلسفه و عرفان پرداخته شده است و آرای برخی فیلسوفان معاصر پیرامون فطرت نقد و بررسی شده است. در پایان به برخی شبهات پیرامون فطرت توحیدی و نیز عوالم پیشین پاسخ داده شده است.
سیدحسن هاشمی مزرعه نو علی افضلی
اغلب مباحث مطرح شده در ذیل این موضوع، میان فرق مختلف کلامی، در ذیل تفسیر آیات قرآن بیان و طرح گردیده است. چرا که به نظر می رسد چالش اصلی را ظاهر متضادگونه برخی آیات، ایجاد می کند. متکلمین عموماًدر ذیل تفسیر آیات متعددی، وارد بحث از رابطه علم و اراده الهی با اختیار انسان و نحوه گزینش ایمان و کفر، گردیده اند و هر یک مواضع و رویکردهای مخالفان خویش را به نقد کشیده و به اثبات دیدگاه های خویش پرداخته اند؛ با وجود قدرتمندی این نظریه پردازان در تبیین مواضع خویش، به دلایل گوناگون، ایشان نتوانسته اند تعریف صحیح و سازگار با تمامی اصول وحیانی اسلام، ارائه دهند. و در نتیجه دامنه این بحث به حوزه های دیگر مباحث قضا و قدر و .... نیز کشیده شده است. پویش اصلی این پژوهش، ارائه بیانی روان، درست و سازگار از میان مستندات دین پژوهی، از معنای اختیاری بودن ایمان و کفر، و درنتیجه پاسخ به شبهات این حوزه می باشد. در تبیین مسئله جبری یا اختیاری بودن ایمان و کفر، پس از تبیین معناشناختی کلید واژه های "ایمان"، "کفر"، "جبر"، "اختیار"، "تفویض"، از جنبه های مختلف، به تفاوت کارکردهای هر یک از این واژگان، در جایگاه های مختلف، اشاره گردیده است. چرا که تعیین کارکردهای متفاوت هر واژه در آیات و روایات، در ارائه الگوی نهایی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در ادامه به بررسیآیات و روایاتی، که با صراحت کافی به بیان عاملی از عوامل موثر در ایجاد ایمان و کفر و یا ثبوت آن دو اشاره می کنند، پرداخته ایم. سپس علاوه بر طرح و نقد و بررسی آیات و روایات شبهه انگیز در این موضوع، به بیان دیدگاه امامان معصوم، در این زمینه، پرداخته و بر این دیدگاه و نظریه تاکید می کنیم. بر اساس این دیدگاه، "اختیاری بودن ایمان و کفر"ـ که عبارت است از: "اعتقاد و باور قلبی صادقانه" (ایمان) و یا هر نوع "عقیده و کردار منکرانه نسبت به طاعت خداوند" (کفر)، برترین گزینه انتخابی انسان و با تمایل وی و با پشتوانه قوا و استعدادهای خدادادیش تحقق می یابدـ قابل دفاع می باشد. در آخرین گفتار این پژوهش به بررسی آثار و پیامدهای اعتقاد به هر یک از نظریه های جبری یا اختیاری بودن ایمان و کفر پرداخته ایم.
معصومه موسوی علی افضلی
با بررسی تفسیرکبیر فخررازی، به عنوان تفسیری که نویسنده آن به جبر اعتقاد دارد، و حتی مورد احترام بسیاری نویسندگان پس از خود نیز بوده است و کتاب وی مبنای بسیاری از کتابهای دیگر قرار گرفته است، لازم بود موضوع جبر در کتاب ایشان بررسی شود به همین دلیل موضوع این رساله با موضوع "بررسی استنادات قرآنی فخررازی در اثبات نظریه جبر در کتاب تفسیرکبیر" نام گرفت. از این جهت در فصل اول به توضیح معانی و مفاهیم جبر و احتیار و در فصل دوم تا ششم، آیاتی که ذیل آنها به این موضوع اشاره شده بود مانند: آیاتی که نشان میدهند خداوند خالق اعمال انسان است، و هدایت و ضلالت به دست خدا و به خواست و اراده اوست، همچنین آیاتی که نشان میدهند همه چیز به قضا و قدر خداوند است، آیاتی که نشان میدهند مشیت انسان وابسته به اراده و مشیت الهی است، آیاتی که نشان میدهند اعمال انسان در علم الهی ثبت شده و امتناع از آن ممکن نیست. در پایان هر فصل دلایل عقلی در رد آن عقاید و تفسیر صحیح آنها بیان میشود، سپس آیاتی را که بیان کننده اختیار هستند در ادامه بیان کردیم. همانطور که در متن این رساله به تفصیل آمده است فخررازی به اختیار انسان اقرار میکند ولی خداوند را فاعل اعمال انسان میداند، در رابطه با این تناقض گویی باید بگوییم وی با خود کنار نیامده و نتوانسته میان جبر و اختیار یکی را بپذیرد و در آیات مختلف نظرات متفاوتی را ارائه داده است.
زهره موسوی تکیه علی افضلی
از آنجا که دو موضوع خداشناسی و عقل همواره در طول تاریخ مورد توجه قرار گرفته است، گروهی بر این اعتقاد می باشند که باید برای تمام امور از جمله تمامی مباحث خداشناسی دلیل عقلانی داشت و یا با کمک عقل به تمام مسائل مربوط به آن دست پیدا کرد و گروهی عقل را در موضوع خداشناسی به طور کلی ناتوان می دانند. در این رساله برآنیم رابطه ی عقل و خداشناسی را از دیدگاه امیرالمومنین(علیه السلام) مورد بررسی قرار دهیم. آنچه از مجموعه ی آیات و روایات در بحث خداشناسی و به خصوص سخنان امیرالمومنین(علیه السلام) حاصل می شود این است که باید در خداشناسی خود را از حد تعطیل و تشبیه خارج کنیم به عبارتی نه می توان وجود خداوند و صفات او را نفی کرد و نه می توان برای او شبیه و حدی را تعیین نمود. بنابر مجموعه ی آیات و روایات به ویژه کلام امیرالمومنین(علیه السلام) عقل در مسیر شناخت خداوند دارای توانایی ها و محدودیت هایی می باشد: عقل با مشاهده آیات و کمالات و آثار قدرت و حکمت که بر همه ی هستی حاکم است متذکر خالقی مقتدر، علیم و حکیم شده و او را بدون هر گونه پیش فرضی تصدیق می کند و این اعتراف و تصدیق در معارف اهل بیت(علیهم السلام)، همان اثبات عقلی صانع نامیده شده است. از طرفی عقل به دلیل مخلوقیت و محدویت بر صانع ـ که چه از جهت ذات و چه به لحاظ صفات لایتناهی است ـ توانایی احاطه را ندارد و خود عقل ورود به حوزه ی ذات ربوبی را ناروا و زشت می داند و اعتراف می کند که خداوند در عین سلطه و احاطه مستمر بر همه ذرات عالم امکان از هر گونه تشبیه و مانندی مبراست؛ چرا که در این صورت نوعی محدویت و ترکیب و اجزاء را در ذات باید پذیرفت. لذا حتی در مقام احتجاج هم از هرگونه تشبیه و تمثیل برای اثبات ذات باری باید پرهیز نمود.
امیرحسین منصوری نوری موسی ملایری
چکیده این پژوهش درپی دغدغ? نزدیک شدن به فهم رابط? میان خالق و مخلوق، شکل گرفت و از میان توجیهات موجود در این رابطه، قانون «علیت» و «تجلی» را به عنوان دو توجیه، که کارآمدترین پاسخ ها را به شبهات و دغدغه های موجود می دادند، مورد بررسی و نقد قرار داد. آنچه که در رابطه با رابط? بین علت و معلول به شدت مورد مناقشه است، دو لازم? علیت، یعنی ضرورت و سنخیت است، که در این پژوهش، این دو رابطه بررسی شده و ادل? موافقین و مخالفین مورد نقض و ابرام قرار گرفته است و نتیجه چنان شد که بدون ضرورت و سنخیت اصلاً علت به معنای هستی بخشی معنا ندارد، اما آنچه که در قانون علیت مشکل ساز به نظر می رسد دوئیت و تباین نهفته در این رابطه است، که تالی فاسدهایی مانند توحید عددی، شرک و ... را به دنبال خواهد داشت، به همین دلیل برخی بزرگان، دست از علیت متعارف برداشته و علیت واقعی را همان رابطه تجلی معرفی می نمایند، همین امر سبب شد تا این پژوهش نیز در صدد تبیین و بررسی این نظریه برآید و آن را در مسائلی مانند توحید و فروعات آن، و جبر و اختیار با علیت مقایسه نماید. نتیج? نهایی آن شد که هر دو نظریه با توجه به سطوح مختلف مخاطبین برای پیش برد اعتقاد الهی مفید و قابل تمسکند اما باتوجه به ادل? ذکر شده در بحث تجلی که مهمترین آن ها بی نهایت بودن خداوند بود ـ و ادله دیگر مانند امکان فقری و ... درواقع زیرمجموع? این دلیل قرار می گرفت ـ و پاسخ به اشکالات گرفته شده به این استدلال مانند سازگاری «عدم تناهی خداوند متعال» با «وحدت تشکیکی» و «عین الربط» بودن موجودات دیگر، در نهایت نتیجه آن شد که نظری? تجلی توجیه روشن تری به دست خواهد داد. البته لازم به ذکر است که دلیل بی نهایت مستلزم تفکر و بحث بیشتری است و احیاناً پاسخ بعضی از اشکالات ممکن است کافی نباشد، ضمن اینکه این نظریه را نظریه برگزیده می دانیم، اما روی آن پافشاری متعصبانه نداریم و مدعی وجود برهان قاطع بر این نظریه نیستیم، چرا که در نظر گرفتن جوانب مسئله محتاج زمان بیشتری است و پیشنهاد این پژوهش نیز آنست که بر روی این استدلال تحقیق بیشتری صورت گیرد. کلید واژه: علیت، تجلی، وحدت شخصی، سنخیت، ضرورت، توحید.
علی افضلی قاسم وتر
مهندسان و طراحان سازه می دانند که یکی از کنترل های کلیدی در طراحی سازه کنترل تغییر مکان نسبی طبقات و طراحی ایمن و بهینه سازه است . اغلب مهندسان برای کنترل drift سازه ابتدا به عمیق کردن تیرها می پردازند و با این ترفند drift را کنترل می کنند . این رویکرد باعث زیاد شدن وزن سازه می گردد(تمرکز تیرها در سقف) که همین اضافه وزن باعث افزایش نیروی زلزله و افزایش drift می گردد. حال سوال اساسی این است که آیا می توان این رویکرد را تغییر داد و به جای بزرگ کردن مقطع تیرها ، مقطع ستون ها را افزایش داد، که این کار علاوه بر کاهش drift سازه می تواند به احتمال زیاد منجر به کاهش وزن فولاد به مقدار 6 الی 8 درصد گردد. استفاده از ستون های عمیق در قاب های خمشی فولادی ویژه یک موضوع جدید و نو در زمینه مهندسی عمران می باشد که کار در چنین موضوعی می تواند راه را برای یک انقلاب مهم در بحث طراحی سازه ها ایجاد کند. همین قاب های خمشی ویژه به دلیل کمبود سختی خمشی و جانبی آن در برابر زلزله تغییر شکل های زیادی را تجربه می کند که استفاده از ستون های عمیق می تواند همانند سازه های لوله ای سختی سازه را افزایش داده و باعث کاهش تغییرمکان نسبی طبقات گردد. همچنین در بحث اقتصاد و طراحی بهینه استفاده کم و بهینه از مواد و مصالح به خصوص فولاد می تواند به عنوان یک گام اساسی در طراحی سازه ها نمایان گردد و این خود یک ضرورت است
نسیبه صفری میاندهی علی افضلی
پایان نام? پیش رو با موضوع «بررسی مسأله انقطاع عذاب اخروی از دیدگاه آیات و روایات»، با پژوهش در مسأله عذاب در قیامت از نظر کمی (طول مدت) درصدد پاسخگویی به این مسأله می باشد که با توجه به اینکه قرآن کریم و روایات به صراحت خبر از عذاب گناهکاران در قیامت می دهند آیا این وعد? عذاب به معنای تعذیب جاودانه و همیشگی خواهد بود یا خیر؟ در این میان این مسأله که عده ای از گناهکاران همچون مومنین مرتکب کبیره پس از تحمل عذاب به انداز? گناهانشان و نه بیشتر، از عذاب رهایی خواهند یافت با اتکا به آیات قرآن کریم و نص صریح روایات قابل فهم بوده و مورد تأیید همگان می باشد. در مقابل پیرامون برخی دیگر از گناهکاران که در قرآن کریم و روایات به آنان وعد? خلود در عذاب داده شده است، اختلاف نظر وجود دارد. عده ای با توجه به آیاتی نظیر ?خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ? (بقره، 162)خلود را به معنای دوام و ابدیت گرفته اند، بنابراین مراد از خلود در عذاب را تعذیب جاودانه معنا کرده اند، مطابق این عقیده از آنجا که خداوند در این آیه و آیات مشابه بسیاری وعده خلود در عذاب را بیان نموده است و امکان خلف وعده برای خداوند محقق نیست در نتیجه عذاب همیشگی خواهد بود. اما برخی دیگر خلود را به معنای مدت زمان طولانی می پندارند و عذاب اخروی را پایان پذیر تصور می کنند. ایشان با تکیه بر آیاتی چون?خَالِدینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْ ضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَ بُّکَ? (هود، 107) خلود در عذاب را وابسته به دوام آسمان و زمین دانسته و با توجه به آیاتی که آسمان و زمین را نابود شدنی می دانند، عذاب را پایان پذیر می شمرند. آنچه در این اثر خواهید دانست این است که: انسان ها در قیامت چند گروهند: عده ای که تمام عمر در دنیا در طاعت و بندگی حضرت حق به سر برده اند و سرانجام به درجات بالای بهشت و لقای پروردگار دست می یابند. عده ای دیگر با پرهیز از کبایر تنها مرتکب صغایر شده اند و در نتیجه با توبه از آنها به وعده قرآن به بهشت الهی داخل می شوند. دست? دیگر در زندگی مرتکب کبایر نیز می گردند اما با رجوع به فطرت خداجوی خویش راه حق را یافته و ندای توبه سر می دهند و خداوند نیز آنها را مورد رحمت و مغفرت قرار خواهد داد. گروه بعد کسانی اند که مرتکب گناه چه کبیره و چه صغیره شده اند، اما فرصت توبه نیافته و مرده اند خداوند سرنوشت اینان را موکول به مشیت خود کرده است. گویی آنان در خوف عذاب و رجای مغفرت خواهند ماند. اینان به تناسب اعمال زشتی که مرتکب شده اند یا از همان ابتدا به واسطه اعمال صالحی که از پیش فرستاده اند و یا شفاعت مومنین، فرشتگان، انبیاء و اولیاء و در نهایت خود خداوند بخشوده شده و به بهشت وارد می گردند و یا اینکه به دوزخ رفته و در درکات آن متحمل عذاب های گوناگون می گردند و پس از تحمل عذاب و پاکیزه گشتن از چرکابه های متعفن گناه در نهایت از دوزخ خارج شده و به بهشت الهی وارد می گردند. حاصل اینکه یک گروه الی الابد در دوزخ می مانند و آن همان کافران مشرکند.
رضا میرزایی قاجار علی افضلی
در رساله حاضر در پی پاسخ به این مساله هستیم که معنا و حقیقت فقر ذاتی انسان و آثار نظری وعملی آن چیست؟ شیوه پاسخ به سوال در این تحقیق روش کتابخانه ای بوده است. در باب حقیقت فقر ذاتی گفته شد که فقر ذاتی هویت قرآنی و شناسنامه حقیقی همه انسانهاست؛ بدین معنی که انسان ذاتاً فقیر و نیازمند است و مالک چیزی حتی اعضاء و جوارحش هم نیست و در تمام ابعاد وجودی (ذاتاً و صفتاً و فعلاً) وابسته به ذات باری تعالی است. در موضوع راهکارهای درک فقر ذاتی به این نتیجه رسیدیم که تنها راه وجدان فقر ذاتی علم شهودی و اینکه انسان فقرش راببیند نه اینکه بداند.در فصل آثار نظری درک فقر ذاتی به این نتیجه رسیدیم که با درک عدم استقلال انسان (ذاتاً و صفتاً و فعلاً) به اثبات واجب الوجود و ابطال تسلسل و ربّ واحد می رسیم. و در آثار تربیتی و اخلاقی درک فقر ذاتی به دو اثر ایجابی و سلبی اشاره کردیم.
سمیه درگاهی علی افضلی
این تحقیق شامل سه فصل است؛ فصل اول: دیدگاهها دربار? ولادت و حیات امام مهدی (علیه السلام)، فصل دوم: اثبات ولادت و حیات امام مهدی (علیه السلام) و فصل سوم: پاسخ به شبهات. در فصل دیدگاهها سه دیدگاه کلی وجود دارد: 1ـ انکار اصل و اساس مهدویت؛ 2ـ دیدگاهی که اصل آموز? مهدویت را صحیح می داند اما معتقد است امام مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان متولد می شود؛ 3ـ دیدگاههایی که اصل آموز? مهدویت و همچنین ولادت آن حضرت را صحیح امّآ هر یک مصداق مورد نظر خود را مهدی موعود می داند و لذا فرقه های مختلفی در این دیدگاه وجود دارد. در فصل اثبات ولادت و حیات امام مهدی (علیه السلام)، از سه طریق ادل? نقلی، عقلی و تاریخی استفاده کردیم. ادل? نقلی شامل اخبار عام و اخبار خاص است. از طریق اخبار عام ثابت می شود جانشینان پیامبر دوازده نفرند و امام مهدی دوازدهمین آنان است و اینکه اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا قیامت همراه قرآنند و زمین هیچگاه از امام، حجت و اهل بیت ایشان که امام مهدی مصداق کنونی آن است، خالی نخواهد ماند. در قسمت اخبار خاص این نظریه اعتبار بیشتری می یابد و با توجه به اخبار و نشانه های خاص امام مهدی (علیه السلام) در روایات، معلوم می گردد که ایشان نهمین فرزند از فرزندان امام حسین (علیه السلام) و فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) است که با توجه به شهادت پدر و اصل مسلّم خالی نماندن زمین از امام و حجت، که در اخبار عام ثابت گردید، نه تنها متولد شده بلکه اکنون نیز در قید حیات و در غیبتی طولانی است. در بخش ادل? عقلی، از دو برهان خلف و سبر و تقسیم برای اثبات این دیدگاه استفاده می شود. فرایند اثبات ولادت و حیات امام مهدی (علیه السلام) در برهان خلف به این صورت است که چنانچه خلاف این دیدگاه را بپذیریم، نتیج? حاصل مخالف با مقدمات قطعی است. بنابراین برای رهایی از تالی فاسد گریزی از پذیرش این دیدگاه نمی باشد. در برهان سبر و تقسیم نیز با توجه به چند اصل قطعی و مسلم، هر یک از دیدگاههای مخالف بررسی و اشکالات آنها بیان می شود و با توجه به اصل خارج نبودن حق از امت اسلامی صحت این دیدگاه اثبات می گردد. در بخش ادل? تاریخی ابتدا اخبار خاص جریان ولادت حضرت ذکر می شود که این اخبار بنا به مصالحی تعمّداَ از عموم مسلمین پنهان شده بود و بنابراین تنها در منابع امامیه دیده می شود. سپس اخبار کسانی که حضرت را در کودکی مشاهده کردند، اخبار مربوط به دوران غیبت صغری، شروع غیبت کبری و کسانی که حضرت را در این دوران ملاقات کردند و در ادامه قرائن و شواهد دیگری آورده می شود. در پایان با توجه به چند اصل علوم مربوط به حدیث، چنین نتیجه گیری می شود که اخبار و روایات دالّ بر ولادت و حیات حضرت در مجموع معتبر، قابل اعتنا و مثبت این موضوع هستند و با وجود این اخبار و روایات، هر گونه اعتقادی بر خلاف این دیدگاه، اجتهاد در برابر نص است. در فصل سوّم به شبهات وارد بر هر یک از این ادله (نقلی، عقلی و تاریخی) و شبهات دیگری که به طور غیر مستقیم بر این دیدگاه خدشه وارد می سازد، پاسخ داده می شود.
هادی زارع مهرجردی علی افضلی
چکیده ندارد.
فرناز گودرزی علی افضلی
چکیده ندارد.
علی افضلی عبدالهادی وحیدفردوسی
چکیده ندارد.
زهرا حسام محمدی علی افضلی
چکیده ندارد.
حوران اکبرزاده علی افضلی
جی. ال. مکی، فیلسوف ملحد انگلیسی مدعی است که باورهای دینی فاقد تکیه گاه عقلانی اند. وی برای اثبات مدعای خویش بین سه قضیه ای که مورد قبول خداشناسان است ، ناسازگاری برقرار می کند. این سه قضیه از این قرار است : "خداوند قادر مطلق است "، "خداوند خیر محض است "، "و شر وجود دارد" گرچه در بین قضایای مذکور، تناقض صریحی به چشم نمی خورد اما اگر چند قضیه دیگر را به آنها ضمیمه کنیم، تناقض آشکار می گردد. برای حل مشکل شر، الهیون در طول تاریخ نظریه ها و دفاعیه های مختلف را ارائه کرده اند. مکی برخی از مهمترین این راه حلها را مورد ارزیابی قرار داده و آنها را رد می کند. این راه حلها عبارتند از: -1 شر قرین با خیر است . -2 شر واسطه ضرور برای خیرات است . -3 جهان با وجود شر، بهتر از جهان عاری از شر است . -4 شر مولود اختیار انسان است . به نظر وی تنها راه حل سوم و چهارم در تبیین مسئله شر موفق اند. زیرا در راه حل سوم، مشکل "شرور مستهلک " و در راه حل چهارم مشکل "شر غیر مستهلک است " مورد ارزیابی قرار گرفته اند. اما جان مکی، مشکلات متعددی را مطرح می کند تا این دو راه حل را نیز به بن بست بکشاند. او در پیشنهاد خود مبنی بر اینکه "چه اشکالی داشت که خداوند انسانها را به "گونه ای"می آفرید که همواره به نحو مختارانه خیر را انتخاب می کردند؟"، امکان وقوع جهانی را مطرح می کند که خداوند قادر مطلق باشد و شر نیز وجود نداشته باشد و ... فلسفه اسلامی به خصوص صاحبان سه مکتب مهم فلسفی اسلامی، پاسخهایی را در رابطه با کیفیت ورود شر در قضاءالهی مطرح کرده اند. از نظر آنان شر یا عدمی است و یا منشا عدم است . شرور عدمی مبدا نمی خواهند و منتسب به خداوند نیستند، اما شرور وجودی، از حیث وجودی بودنشان خیر محسوب می شودند و از این حیث که منشاا عدم هستند، شر به حساب می آیند. ایشان راه حلهای دیگری از جمله: نسبی بودن شر، تلازم (ملازمت) خیرات با شرور، واسطه بودن شر برای رسیدن به خیرات برتر و ... مطرح کرده اند. ما در این نوشتار برآنیم که پس از طرح جامعی از نظریات جان مکی و فالسفه اسلامی، شبهه مکی را توسط ادله فلسفه اسلامی نقد و بررسی کنیم.
مرضیه درمان علی افضلی
در این پایان نامه سعی شده تا به تطبیق و مقایسه دیدگاه دو دانشمند و متفکر بزرگ اسلامی یعنی ابوحامد غزالی و ابوالولید ابن رشد درخصوص رابطه علت و معلول پرداخته شود. جان کلام اندیشه غزالی این بود که علم و فلسفه حدود خاص خود را دارند، لذا اعتقاد و ایمان دینی را نمی توان با استدلال علمی و فلسفی فهمید، اگر هم چنین کنیم این ایمان علم زده و عقل زده است و کاری از پیش نمی برد جز اینکه بر شک و حیرت می افزاید.از طرف دیگر، ابن رشد معتقد بود که نظر برهانی در موجودات و جهان هستی حق است و شریعت بدان دستور داده، لذا هرگز به مخالفت با آنچه در شرع آمده منجر نمی گردد. زیرا حق با حق معارضه ندارد بلکه همواره موافق با آن است و بدان شهادت می دهد.