نام پژوهشگر: محمدرضا تمناییفر
مراد مومنی کریم وندی محمدرضا تمنایی فر
هدف از بررسی حاضر ، مقایسه ی هوش هیجانی و تفکر انتقادی در بین دانش آموزان تیز هوش و عادی مقطع متوسطه در سال تحصیلی 88-87 می باشد . این پژوهش از نوع پیمایشی می باشد و با توجه به اهداف تحقیق ، مبتنی بر مقایسه ی هوش هیجانی و تفکر انتقادی در دانش آموزان می باشد ،جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان تیز هوش و عادی مقطع متوسطه شهر کاشانمی باشد برای انجام این پژوهش نمونه ای به حجم 180 دانش آموز عادی با روش نمونه گیری خوشه ای و کلیه دانش آموزان تیز هوش( به علت محدودیت جامعه آماری دانش آموزان تیز هوش در مقطع متوسطه ) انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کالیفرنیا جهت سنجش میزان تفکر انتقادی و از پرسش نامه بار – آن جهت سنجش میزان هوش هیجانی استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آموزان تیز هوش دارای میزان هوش هیجانی و تفکر انتقادی بالاتری نسبت به دانش آموزان عادی هستند و دانش آموزان دختر از میزان هوش هیجانی و تفکر انتقادی بالاتری نسبت به پسران برخوردار بودند
طاهره جوشقان نژاد محمدرضا تمنایی فر
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای راهبردهای مقابله ای و بهزیستی شخصی مادران کودکان با و بدون ناتوانی های یادگیری و مقایسه میزان سازگاری کودکان با و بدون ناتوانی های یادگیری انجام شد. این مطالعه به روش علی مقایسه ای بوده است.جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری و کودکان عادی پایه 3 تا 6 ابتدایی و مادران آن ها در شهرستان قم در سال 92- 91بود،60 نفر از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری و مادران آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس و 60 نفر از کودکان عادی و مادران آنها به روش همتاسازی انتخاب شدند.برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی شخصی (pwi-a) ، راهبرد های مقابله ای(ciss) و سازگاری سینها و سینگ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص آماری آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین بهزیستی شخصی دو گروه از مادران دارای کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین راهبرد های مقابله ای مادران هر دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری دیده شد.علاوه بر این نتایج آزمون tنشان داد که بین سازگاری (عاطفی- آموزشی) هر دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد.
مریم صادقی طاهری محمدرضا تمنایی فر
هدف پژوهش حاضر، رابطه بین مهارت های فراشناختی و تفکرانتقادی دانشجویان دانشگاه کاشان و ارائه مدل آن می باشد.این پژوهش کاربردی بوده وروش آن از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه کاشان است که تعداد 370 نفر با روش نمونه گیری متناسب با حجم به عنوان نمونه انتخاب شده اند؛ ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد آگاهی های فراشناختی با آلفای کرونباخ 0/96 و آزمون مهارت تفکرانتقادی کالیفرنیا فرم ب با پایایی0/67 می باشد و برای تعیین روایی آنها از روایی محتوایی (استفاده از نظر اساتید و کارشناسان ) استفاده شده است. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونt مستقل، تحلیل واریانس ، ماتریس همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که رابطه معناداری بین مهارت های فراشناختی و تفکرانتقادی وجود دارد. همچنین مهارت های حل مساله،نظارت و برنامه ریزی نقش چشمگیری در تبیین نمرات تفکرانقادی دارند. نتایج نیز نشان داد که بین میانگین نمره کسب شده در آزمون مهارت تفکر انتقادی کالیفرنیا و مهارت های فراشناختی با جنسیت، تفاوت معنی دار وجود ندارد.
حکیمه لیث محمدرضا تمنایی فر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی ، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با سازگاری انجام شد .جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه آموزش و پرورش شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 92-91 در شهرستان اراک بود .نمونه پژوهش شامل 430 دانش آموز (230دختر و 200 پسر ) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ، پرسشنامه خودکارآمدی شرر ، پرسشنامه حمایت اجتماعی (mspss) و پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ استفاده گردید. داده ها با آزمون تی ، تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل شد . نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی ، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با سازگاری رابطه معناداری وجود دارد .همچنین ، یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سازگاری دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود ندارد ، اما میزان هوش هیجانی و خودکارآمدی دانش آموزان پسر بیش از دانش آموزان دختر است . تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش هیجانی ،خودکارآمدی و حمایت اجتماعی پیش بینی کننده های موثر سازگاری دانش آموزان هستند .
سمیه سجادی راد محمد امینی
با توجه به نقش و جایگاه اساسی هوش هیجانی در رشد فردی و کسب صلاحیتها و توانمندیهای اجتماعی، این تحقیق کوشیده است تا وضعیت موجود هوش هیجانی و مولفه های پانزده گانه آن را در میان دانشجویان مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور 370 دانشجو از دانشکده های چهارگانه دانشگاه کاشان(علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی، معماری و هنر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بار-آن می باشد که در تحقیق حاضر از نمونه ی 90 سوالی آن که توسط سموعی و همکاران(1383) ترجمه و آماده گردیده است، استفاده شد.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t مستقل) استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که دانشجویان بالاترین میانگین را در مولفه مسئولیت پذیری و پایین ترین آن را در مولفه خــــودابرازی دارا می باشند. همچنین بین دانشجویان دانشکده های مختلف از نظر هوش هیجانی(نمره کل) تفاوت معناداری وجود ندارد. در عین حال میان دانشجویان دانشکده های چهارگانه در برخی از مولفه های هوش هیجانی یعنی خودشکوفایی،همدلی،روابط بین فردی و واقع گرایی تفاوت معناداری مشاهده گردید. از یافته های دیگر این پژوهش، عدم وجود تفاوت معنادار بین دختران و پسران از نظر برخورداری از متغیرهوش هیجانی(نمره کل) بود. با این وجود، میان دانشجویان دختر و پسر در برخی از مولفه های هوش هیجانی یعنی همدلی،مسئولیت پذیری اجتماعی،روابط بین فردی و واقع گرایی تفاوت معناداری ملاحظه گردید که این تفاوت به لحاظ معناداری، به نفع دانشجویان دختر می باشد.علاوه بر یافته های کمی مذکور، این پژوهش با استناد به مطالعات و بررسی های انجام گرفته، تلاش کرده تا الگویی را جهت طراحی برنامه درسی هوش هیجانی در آموزش عالی ارائه دهد که ناظر بر تعیین جایگاه اهداف و عناصر محتوایی هوش هیجانی می باشد.
یعقوب لهرابی گله عباس شکاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی دیدگاه های معلمان دوره ابتدایی درباره تناسب محتوای آموزشی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت با نیازهای آموزشی آنان در ناحیه 1و2 شهرکرد در سال تحصیلی 1387-1386 انجام گرفت. تحقیق از نوع کاربردی است و با روش توصیفی-زمینه یابی انجام شده است . جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق 900 نفر از معلمان دوره ابتدایی ناحیه 1و2 شهرکرد می باشد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده ، تعداد 410 نفر به عنوان نمونه آماری این تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه با مقیاس 5 درجه ی لیکرت استفاده شد که آلفا کرونباخ آن 85/. محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار16 spss ، از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، نمودار و ...) و آمار استنباطی ( آزمون t ، تحلیل واریانس و شفه ) استفاده شد. در این پژوهش، سابقه ی تدریس ، مدرک تحصیلی و شرکت معلمان در دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین دیدگاه معلمان کم سابقه و معلمان باسابقه و همچنین معلمان آموزش دیده با معلمان آموزش ندیده و معلمان دیپلم با معلمان فوق دیپلم و معلمان لیسانس دوره ابتدایی درباره ی چهار مولفه ی به روز بودن، کاربردی بودن ، آگاهی از نیازهای آموزشی معلمان و بهبود عملکرد آنان در محتوای آموزشی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت تفاوت معنادار وجود دارد .