نام پژوهشگر: عبدالرزاق حسامی‌فر

تبیین وتحلیل اخلاق پزشکی با تأکید بر مسئله های مبتلا به در کُردستان عراق
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سه رکه وت رسول حسن   شیرزاد پیک حرفه

در جامعه پزشکی طرح بحث فلسفه اخلاق به دلیل اهمیت حرفه پزشکی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. لذا در این پایان نامه سعی برآن است که به طور عمومی بر مباحث اخلاق پزشکی، مطالب متعارف این علم بررسی و آشانایی پایه ای از اخلاق پزشکی و موضوعات آن فراهم شود و بر این اساس شناخت صحیح و کامل از موضوع راهکارهای علمی و قابل قبول مباحث اخلاق در کردستان عراق شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بنابراین انتخاب این موضوع (تبیین و تحلیل اخلاق پزشکی با تأکید بر مسأله های مبتلا به در کردستان عراق) بر اساس مباحث مهم اخلاق پزشکی در کُردستان عراق می باشد در این راستا آموزش اخلاق پزشکی در دانشگاه ها برای رشته های مرتبط با درمان، حقوق بیماران، پیوند و اهدای عضو و مرگ مغزی، رحم جایگزین، سلول های بنیادی، شبیه سازی و لقاح مصنوعی، سقط جنین، آسان میری مورد ارزیابی قرار گیرد، تا شاید بتوان در اتخاذ موضعی مناسب به مثابه امری که خواه ناخواه با آنها مواجه می شویم، یاری رساند. در پایان نیز سعی بر آن است که از طریق بررسی پیشینه تاریخی و مفاهیم بنیادین، موافقان و مخالفان، بطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد، به همین دلیل حاصل تلاش به نحوی است که قضاوت نهایی را به مخاطب و خواننده واگذار می کند.

بررسی تطبیقی نظریه مطابقت در حکمت متعالیه و فلسفه راسل
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم انسانی 1387
  مهدی اکبری   محمد حکاک

نظریه مطابقت صدق از قدیمی¬ترین نظریه¬ها در بررسی ملاک صدق گزاره¬ها و شناسایی حقیقت است که صدق گزاره را به مطابقت مدلول قضیه با محکی آن (واقع) می¬داند. انتقادات متعددی از سوی شکاکان، نسبی¬گرایان، ایده¬آلیستها و عملگرایان و سایر معرفت شناسان از نظریه مطابقت ارائه شده و نظریات بدیلی به عنوان رقیب نظریه مطابقت صدق مطرح شده است از جمله نظریه تلائم که بیشتر از سوی فیلسوفان ایده¬آلیست مطرح شده است، نظریه عملگرایی صدق که از سوی فیلسوفان عملگرا مطرح شده و نظریه کاهشگرا و ... که البته خود خالی از اشکال نیستند. ملاصدرا و سایر متفکران حکمت متعالیه از جمله علامه طباطبایی و شهید مطهری بر اساس مبانی رئالیستی، ضمن دفاع از نظریه مطابقت صدق تقریر جدیدی را از آن ارائه می¬دهند که مبتنی بر اصول اساسی این مکتب از جمله اصالت وجود، وجود ذهنی، مسبوقیت علم حضوری بر علم حصولی، تعریف واقع به عنوان نفس¬الامر، تبیین نحوه حصول علم - که آنرا امری انشایی از ناحیه نفس دانسته و رابطه میان عالم و معلوم را رابطه ای وجودی و نسبتی اشراقی می¬داند- است.راسل نیز به عنوان فیلسوفی رئالیست که در سنت فلسفه تحلیلی انگلستان جای می¬گیرد بر اساس مبانی منتخب فلسفه خود از جمله نظریه اتمیسم منطقی، نظریه توصیفات، زبان بنیادین و سلسه مراتب زبان و ... ضمن معرفی نظریه مطابقت صدق به عنوان نظریه منتخب خود انتقادات سختی از نظریه تلائم و نظریه پراگماتیستی صدق ارائه می¬کند.موضوع مهمی که بین فلسفه راسل و حکمت متعالیه زمینه ارائه بحثی تطبیقی را فراهم می¬سازد، رئالیسم معرفت شناختی و مبناگرایی هردو فیلسوف در اعتقاد به اصول بدیهی عقلی در دفاع از نظریه مطابقت است. از جمله مشابهت های مبنایی این دو دیدگاه انتخاب قضیه یا باور به عنوان واحد مبنایی صدق وکذب است و یکی از مهمترین اشتراکات این دو دیدگاه تمایز نهادن میان ملاک و معیار صدق است که تصور دقیق این موضوع می¬تواند پاسخگوی برخی از انتقادات مطرح شده بر نظریه صدق باشد. از این منظر مطابقت قضیه با واقع، تنها ملاک صدق است و این امری تحلیلی است اما برای ارزیابی و سنجش قضایایی که مصادیق نظریه مطابقت هستند، می توان از معیارهایی چون تلائم استفاده کرد.