نام پژوهشگر: علی شاهنده
فاطمه گنجی قاسم مصلحی
امروزه مسایل زمان بندی در بسیاری از سیستم های تولیدی و خدماتی کاربرد وسیعی یافته اند. جوهره مسایل زمان بندی به تصمیم گیری در مورد تخصیص منابع و توالی عملیات منحصر می شود. عناصر مهم مدل های زمان بندی،کارها و منابع هستند. در مسایل زما ن بندی، منابع معمولاً «ماشین» و وظایف اساسی «کار» نامیده می شود. در اکثر مسایل زمان بندی فرض می شود ماشین در طول افق برنامه ریزی به طور پیوسته کار می کند. این فرض ممکن است در برخی از حالت ها صحیح باشد، اما با در نظرگرفتن عواملی چون عملیات نگهداری و تعمیر، خرابی ها و یا سایر محدودیت های مرتبط با دسترسی ماشین آلات، این فرض صحیح نیست و ممکن است ماشین پس از یک فاصله زمانی به منظور نگهداری و تعمیرات و یا پس از انجام تعدادی کار برای تعویض ابزار متوقف شود. دو گروه کلی برای مسایل با محدودیت دسترسی در نظر گرفته شده که بر اساس ثابت و یا انعطاف پذیر بودن محدودیت دسترسی تقسیم بندی شده اند که در گروه دوم زمان شروع نت، یک متغیر تصمیم است و تحت عنوان زمان بندی تک ماشین با نت انعطاف پذیر از آن یاد می شود. در این مسایل فرض می شود مدت زمان هر دوره نت از قبل معلوم و نت در بازه زمانی از پیش تعیین شده اتفاق می افتد. در این تحقیق مسایل زمان بندی تک ماشین با یک دوره نت انعطاف پذیر مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا یک طبقه بندی کلی از این مسایل ارائه شده و در چارچوب این طبقه بندی، ادبیات موضوع مسایل قطعی زمان بندی تک ماشین با یک و چند دوره ثابت عدم دسترسی و یک و چند دوره نت انعطاف پذیر مرور شده است. در ادامه مسئله زمان بندی تک ماشین با یک دوره نت انعطاف پذیر با هدف کمینه سازی بیشینه زودکرد مطالعه شده است. از آنجایی که در ادبیات موضوع مطالعه ای بر روی این مسئله مشاهده نشده است، ابتدا پیچیدگی این مسئله بررسی و np hard بودن آن نشان داده شد. برای مسئله فوق یک الگوریتم ابتکاری با توسعه داده شد. همچنین یک رویه دقیق شاخه و کران صفر و یک، به همراه حد پایین و یک اصل غلبه کارا برای حل بهینه مسئله ارائه شد. در این رویه از الگوریتم ابتکاری به عنوان حد بالا استفاده گردید. نتایج محاسباتی برای 3840 مسئله نمونه نشان می دهد رویه شاخه و کران قادر به حل بهینه %47/99 از مسایل شده است. در این تحقیق همچنین مسئله زمان بندی تک ماشین با یک دوره نت انعطاف پذیر با هدف کمینه سازی تعداد کارهای دیرکرددار بررسی شده است. از آنجایی که در ادبیات موضوع مطالعه ای روی این مسئله مشاهده نشده است، ابتدا پیچیدگی مسئله مورد بررسی قرار گرفت و np-hard بودن آن نشان داده شد. در ادامه الگوریتم مور و هاجسون برای مسئله تعمیم داده شد. همچنین یک رویه دقیق شاخه و کران صفر و یک، به همراه حد پایین و چند اصل غلبه برای حل بهینه مسئله ارائه شد. در این رویه از الگوریتم مور و هاجسون تعمیم یافته به عنوان حد بالا استفاده گردید. نتایج محاسباتی برای 3840 مسئله نمونه نشان می دهد که رویه شاخه و کران فوق قادر به حل بهینه %34/97 از نمونه ها شده است، که این امر کارایی رویه ارائه شده را نشان می دهد.
کوثر صادقی ولنی علی شاهنده
با توجه به افزایش فشارهای رقابتی در بازارهای جهانی، و با توجه به تاثیر شبکه های توزیع بر دستیابی به اهداف متنوع، از هزینه کم گرفته تا سطح پاسخگویی بالا، طراحی یک شبکه توزیع مناسب و کارا در زنجیره تامین از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در این پژوهش به منظور شناخت و درک بهتر اهمیت شبکه های توزیع در زنجیره تامین نخست به بررسی جامع زنجیره تامین و سپس به شبکه های توزیع پرداخته شده است. عامل هایی که در طراحی شبکه توزیع موثرند ارائه و مدل های رایج شبکه های توزیع که برمبنای محل تحویل کالا به مشتری و نیز مسیر تحویل کالا به مشتری متمایز می گردند معرفی می شوند. سه مدل عددصحیح مختلط غیرخطی برای طراحی شبکه توزیع ارائه می شود، که در آنها هدف تعیین تعداد و مکان انبارهای توزیع و کارخانه ها و میزان ظرفیت آنها همراه با تعیین استراتژی بهینه انتقال محصول از کارخانه به انبار و مشتری و از انبار به مشتری می باشد. در مدل های ارائه شده امکان انتقال مستقیم محصول از کارخانه به مشتری وجود دارد. مدل اول در حالت تک محصولی ارائه شده است. مدل دوم توسعه مدل اول در حالت چندمحصولی بوده و در مدل سوم محدودیت شعاع توزیع در نظر گرفته شده است. با توجه به آنکه مساله طراحی شبکه توزیع یک مساله np-hard می باشد، بنابراین برای حل آن یک الگوریتم فراابتکاری به نام الگوریتم انبوه ذرات ارائه شده است. نتایج محاسباتی برای ارزیابی عملکرد الگوریتم ارائه شده، نشان دهنده کارایی بالای الگوریتم پیشنهادی می باشد.
سید محمد باقر خاتمی بیدگلی علی شاهنده
مسأله مکان یابی هاب از مسائل نوینی است که در دهههای اخیر در دسته مسائل مکانیابی مطرح شده است. مسأله مکانیابی هاب انتقال کالا از مبدأها به مقصدها است که به جای ارتباط مستقیم میان هر دو نقطه عرضه و تقاضا، کالاها از طریق هاب ها منتقل میشوند. شبکه های هاب به طور گسترده ای در ارتباطات مخابراتی، شبکه های حمل و نقل و تحویل کالا، پست سفارشی و ... کاربرد دارند. هدف مسأله مکان یابی هاب یافتن مکانهای مناسب برای ایجاد هاب و تخصیص نقاط عرضه و تقاضا به آن است، به گونهای که مسیرهای مناسب برای انتقال کالا تشکیل شود که با کمترین هزینه / زمان، جابجایی کالاها انجام گیرد. مدلهای گوناگونی برای این دسته از مسایل توسعه داده شده اند که به دو دسته اصلی مکان یابی هاب مرکز و مکانیابی هاب میانه تقسیم میشوند که در اولی حداقل شدن مجموع هزینهها مدنظر است و در دومی حداقل شدن بیشترین هزینه موجود در شبکه. از جهت دیگر میتوان دسته بندی را روی شیوه تخصیص نقاط غیرهاب به نقاط هاب انجام داد. درصورتی که هر نقطه غیرهاب تنها به یک نقطه متصل گردد، تخصیص تکی و در صورتی که بتواند به بیش از یک نقطه تخصیص داده شود مکانیابی را چندگانه گوییم. تاکنون پژوهش هایی که در حوزه مکان یابی هاب صورت گرفته، تقاضای بین مراکز را به صورت قطعی در نظر گرفته اند، در حالی که تعیین قطعی جریان ها مسئله را از واقعیت دور می کند. مسأله مورد بحث در این پایاننامه دربردارنده حالت میانه بوده و تخصیص در آن به صورت تکی میباشد. همچنین برای هر کدام از هاب ها محدودیت ظرفیت برای انتقال کالا و جریان بین مراکز به صورت فازی در نظر گفته شده است. از آنجایی که برنامه ریزی محدودیت- شانس به عنوان ابزاری قوی برای سیستم های تصمیم گیری تصادفی معرفی شده است، در این مطالعه مسئله مورد نظر با استفاده از برنامه ریزی محدودیت- شانس مدل شد. . در مدل محدودیت- شانس معرفی شده دو تابع نامعین یکی برای تابع هدف و دیگری برای محدودیت ها وجود داشت، که تصمیم گیرنده می بایست سطح اطمینان معینی را برای هرکدام از این توابع نامعین مشخص کند. برای حل مدل شبیه سازی فازی برپایه الگوریتم ژنتیک ترکیبی معرفی شد. از الگوریتم ژنتیک برای جستجو و به دست آوردن جواب بهینه و از شبیه سازی فازی به منظور تخمین مقدار تابع هدف و شدنی بودن هر جواب مورد تحت درجه های اطمینان مشخص شده مورد استفاده قرار گرفت. روش حل ارائه شده به خوبی روی مسئله فازی سازی شده پست استرالیا اجرا شد. با توجه به ارز یابی های صورت گرفته نشان داده شد، با افزایش سطح اطمینان در محدودیت ها جواب امکان پذیر می تواند تغییر کرده و روی تابع هدف تاثیرگذار باشد. همچنین با افزایش سطح اطمینان در تابع هدف، هزینه مورد انتظار طبق آزمایش های صورت گرفته بیشتر خواهد شد.
دانیال خراسانیان قاسم مصلحی
در مدل عمومی کارگاه گردش کاری فرض می شود که ظرفیت انبارهای میانی ماشینها نامحدود است. با این وجود، در بسیاری از مدلهای واقعی کارگاه گردش کاری، انباری بین ماشینها وجود ندارد. در سالهای اخیر، مطالعات نسبتاً زیادی در مورد زمانبندی این مدلها با تابع هدف کمینه سازی دامن? عملیات انجام شده است. با این وجود، مطالعات انجام شده با وجود توابع هدف دیگر به شدت کمیاب است. در این مطالعه سعی شده تا روشهای دقیق و غیردقیق کارایی برای حل مسئل? زمانبندی کارگاه گردش کاری بدون وجود انبار های میانی و با تابع هدف کمینه سازی مجموع زمانهای تکمیل کارها ارائه شود. تاکنون هیچ روش دقیقی برای حل مسئل? مورد بررسی مشاهده نشده است. در این مطالعه، ابتدا دو مدل برنامه ریزی اعداد صحیح صفر و یک مختلط برای مسئل? موردنظر ارائه شده که یکی بر مبنای زمانهای خروج کارها از ماشینها و دیگری بر اساس مدت زمانهای بیکاری و مسدود شدن موجود در زمانبندی هر توالی معین گسترش داده شده است. در ادام? این مطالعه، به منظور ارائ? یک روش دقیق کاراتر برای حل مسئل? موردنظر، یک الگوریتم شاخه و کران توسعه داده شده است. بر این اساس، یک روش ابتکاری برای ایجاد یک حد بالای اولیه به همراه چهار حد پایین و سه دستورالعمل برای قرار گرفتن در ساختار الگوریتم شاخه و کران، توسعه داده شده است. الگوریتم شاخه و کران ارائه شده، موفق به حل بهین? 17 مسئله از دو دست? اول مسائل مرجع تیلارد، در محدودیت زمان 3600 ثانیه شده است. پس از توسع? روشهای دقیق گفته شده، به منظور حل مسائل با انداز? بزرگ، یک الگوریتم فرا ابتکاری حریصان? تکرار شوند? بهبود یافته برای حل غیردقیق مسئل? مورد بررسی ارائه شده است. کارایی این الگوریتم، بسیار بیشتر از کارایی تنها الگوریتم فرا ابتکاری ارائه شده تا قبل از این مطالعه برای حل مسئل? موردنظر، می باشد. در پایان این مطالعه سعی شده تا برای حالت دو ماشین? مسئل? گفته شده، گسترشهایی علاوه بر مطالب گفته شده برای حالت عمومی ارائه شود. بر این اساس، ابتدا نحو? به دست آوردن جواب بهین? دو حالت خاص از این مسئله بیان شده است. سپس، یک روش ابتکاری بسیار کارا، یک حد پایین و سه اصل غلبه توسعه داده شده است. این گسترشها به همراه برخی از گسترشهای صورت گرفته برای حالت عمومی مسئله، در ساختار یک الگوریتم شاخه و کران مورد استفاده قرار گرفته است. الگوریتم شاخه و کران حاصل، موفق به حل بهین? 75 درصد از مسائل تا انداز? 30 کار، در محدویت زمان 3600 ثانیه شده است.
مصطفی پارسا علی شاهنده
شرکت های هواپیمایی از شبکه های هاب و کمان به منظور بهره مندی از محاسن مقیاس اقتصادی آن استفاده می کنند. ولی برخی فرودگاه های هاب به دلیل تمرکز جریان، به خصوص در ساعات اوج از لحاظ ترافیک هوایی مزدحم می شوند و میزان تأخیرات به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد. مدل های معمول ظرفیت دار مکان یابی هاب به تنهایی راه حل مناسبی جهت جلوگیری از این پیامد نامطلوب نیستند. در این پژوهش جهت رفع این مشکل، باند هر یک از فرودگاه ها به طور مجزا به صورت سیستم صف m/g/1 درنظر گرفته شد. مدل های فرعی سه گانه جهت بدست آوردن ظرفیت ورودی بهینه ی هواپیماها به باندهای نشست، برخاست و ترکیبی ارائه گردید. ظرفیت بهینه ی حاصل در مدل نهائی متوسط تأخیرات مطلوب و حضور تعداد معینی هواپیما در هر لحظه بر روی هر باند را تضمین می کند. همچنین تا به حال در مدل های مکان یابی فرودگاه های هاب از تنوع هواپیماها به عنوان عامل تأثیرگذار در طراحی شبکه صرف نظر شده است. در مدل نهائی ارائه شده ضمن برطرف شدن این نقص، نحوه ی تخصیص هر یک از انواع هواپیماها به هر یک از باندها بعد از حل مشخص می شود. نتایج محاسباتی بر روی شبکه ی حمل ونقل هوایی داخلی کشور آمریکا در ساعت اوج سال 2004 نیز نشان می دهد که روش ارائه شده در این پژوهش تعادل بار ترافیک در فرودگاه های هاب را بهتر برقرار می کند و موجب کاهش ازدحام در هاب های شلوغ و افزایش بهره وری هاب های بیکار می شود. ضمناً بیشتر مطالعات پیشین در حوزه ی مسائل مکان یابی هاب بر معیار هزینه های جریان و احداث شبکه متمرکز شده است. خلأ مطالعاتی در این حوزه دیده می شود که بتواند جنبه ها و چالش های واقعی زندگی انسان ها را در مدل سازی دخالت دهد. تأخیرات، آسیب های زیست محیطی (آلودگی صوتی و آلودگی هوا) و انرژی (سوخت مصرفی) از چالش های مهم صنعت حمل ونقل هوایی در حال حاضر هستند. با درنظر گرفتن معیارهای مذکور مدل چندهدفه ی جدیدی با محوریت سه گانه ی اقتصادی، زیست محیطی و انرژی برای مسئله ی مکان یابی هاب ظرفیت دار با تخصیص چندگانه ارائه شد. نتایج حاصل از حل مدل بر روی شبکه ی حمل ونقل هوایی داخلی کشور آمریکا در سال 2004 نشان دهنده ی بهبود این معیارها بود.
سید فرزاد حسینی علی شاهنده
امروزه، بدلیل وجود بازارهای رقابتی و جهانی، تغییرپذیری بیشتری در طرح و تنوع محصولات وجود دارد و دوره عمر عمده محصولات بسیار کوتاه گشته است. لذا در بسیاری از صنایع، محصولات تولیدی با سرعت بالایی در حال تغییر هستند و این مسئله تأثیر مستقیمی بر روی چیدمان تسهیلات دارد. از این رو در سالهای اخیر، مسئله چیدمان دینامیک تسهیلات (dflp) توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است.dflp بر پایه پیش بینی تغییراتی که ممکن است در جریان مواد در آینده رخ دهد، آینده را به دوره های زمانی تقسیم کرده و آرایش کارای تسهیلات را با کمینه کردن مجموع هزینه های حمل مواد و بازآرایی به دست می دهد. امروزه، بدلیل وجود بازارهای رقابتی و جهانی، تغییرپذیری بیشتری در طرح و تنوع محصولات وجود دارد و دوره عمر عمده محصولات بسیار کوتاه گشته است. لذا در بسیاری از صنایع، محصولات تولیدی با سرعت بالایی در حال تغییر هستند و این مسئله تأثیر مستقیمی بر روی چیدمان تسهیلات دارد. از این رو در سالهای اخیر، مسئله چیدمان دینامیک تسهیلات (dflp) توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است.dflp بر پایه پیش بینی تغییراتی که ممکن است در جریان مواد در آینده رخ دهد، آینده را به دوره های زمانی تقسیم کرده و آرایش کارای تسهیلات را با کمینه کردن مجموع هزینه های حمل مواد و بازآرایی به دست می دهد. تأثیر تداخل جریان مواد یک موضوع با اهمیت در طراحی جانمایی تسهیلات است. با اینکه تاکنون گسترش زیادی در مسائل جانمایی تسهیلات انجام شده است، اما تحقیقات کمی جهت در نظر گرفتن تداخلات تحت عنوان قسمتی از یک رویکرد کلی به یک مسئله طراحی جانمایی صورت گرفته است. لذا در این تحقیق ابتدا تداخلات جریان مواد فرموله شده وسپس جهت طراحی بهتر و مناسب تر چیدمان دینامیک تسهیلات تاثیر آن بر روی مسئله چیدمان دینامیک تسهیلات دیده شده است و مدل چندهدفه چیدمان دینامیک تسهیلات با در نظر گرفتن تداخلات جریان مواد ارائه شده است. به دلیل سخت بودن مدل برای حل آن در ابعاد کوچک از برنامه ریزی پویا استفاده شده و برای حل مدل در ابعاد بزرگتر از الگوریتم های فرا ابتکاری ga و pso استفاده شده و با استفاده از داده های موجود در ادبیات موضوع، این روش ها مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داده که استفاده از الگوریتم انبوه ذرات در ابعاد کوچک و الگوریتم ژنتیک در ابعاد بزرگ می تواند مفید واقع گردد.
کسری غلامرضایی ناصر ملاوردی
مکان یابی تسهیلات یکی از مهمترین مسائل مطرح در تصمیمات استراتژیک شرکت های خصوصی و سازمان های دولتی می باشد. مسئله پوشش یکی از مسائل مطرح در زمینه مکان یابی تسهیلات می باشد. در این پایان نامه دو مدل جدید در زمینه مسائل پوشش در فضای پیوسته ارائه می شود. مدل اول مسئله پوشش مجموعه پیوسته (cscp) نام دارد که به جای فضای شبکه ای، بر روی فضای پیوسته دو بعدی پیاده سازی می شود و هدف آن مینیمم کردن تعداد تسهیلات مستقر شده است، به طوری که تمامی نقاط مشتری پوشش داده شود. مدل دوم مسئله پوشش مجموعه پیوسته با در نظر گرفتن تقاضا (cscpd) نام دارد که فرض تقاضای مشتریان و ظرفیت تسهیلات را به مدل اول اضافه می کند و هدف آن مینیمم کردن تعداد تسهیلات مستقر شده است، به طوری که تقاضای تمامی نقاط مشتری به طور کامل پوشش داده شود. این دو مدل به فرم برنامه ریزی غیر خطی مختلط (minlp) می باشند که با یک تقریب ابتکاری به فرم برنامه ریزی خطی مختلط (milp) تبدیل می شوند و کاهش چشمیگری در زمان حل این دو مدل با نرم افزار gams حاصل می شود. یک الگوریتم ابتکاری سه مرحله ای به نام compass برای حل مدل cscp ارائه می شود. اساس این الگوریتم لمی است که بر مبنای آن نقاط مشتری که ناحیه پوشش مشترک دارند در یک دسته قرار می گیرند و به هر دسته یک تسهیل اختصاص داده می شود. اعتبار این الگوریتم با حل 20 مسئله نمونه تصادفی در ابعاد مختلف و مقایسه جواب آن ها با نرم افزار gams مورد سنجش قرار می گیرد. جواب نهایی الگوریتم ابتکاری تا مسائلی با ابعاد 50 گره با 2650 متغیر شامل 2550 متغیر 0 و 1 و 40100 محدودیت، با جواب نهایی نرم افزار gams اختلافی معادل 3% دارد و این نشان دهنده نزدیکی جواب های الگوریتم به جواب بهینه است. زمان حل الگوریتم ابتکاری به شدت کمتر از نرم افزار gams می باشد، به طوری که این الگوریتم مسائلی تا ابعاد 300 گره با 90900 متغیر شامل 90300 متغیر 0 و 1 و 1440600 محدودیت را در مدت زمانی معادل 50 ثانیه حل می کند. الگوریتم ابتکاری بر خلاف نرم افزار gams که برای هر دسته از مشتریان تنها یک نقطه استقرار ارائه می دهد، چند نقطه کاندید برای استقرار پیشنهاد می دهد و این امر باعث می شود تا تصمیم گیرنده آلترناتیوهای بیشتری برای انتخاب داشته باشد.
سپهر جدیدی علی شاهنده
در این تحقیق مسئله مکان یابی p- هاب میانه مورد بررسی قرار می گیرد که هدف آن تعیین نقاط هاب و تخصیص نقاط غیر هاب به نقاط انتخاب شده به عنوان هاب می باشد به گونه ای که هزینه کل حمل و نقل و ایجاد تسهیلات هاب کمینه گردد. مدل پیشنهادی به صورت چند دوره ای در نظر گرفته شده است که در آن تقاضاها به صورت دوره ای تغییر می کنند. دوره ها، به صورت گسسته و محدود در نظر گرفته شده است. مکان تسهیلات هاب در این مسئله ثابت فرض می شوند. همچنین برای تسهیلات هاب پس از پایان دوره، بازگشت سرمایه در نظر گرفته می شود. مقدار تابع هدف به صورت ارزش فعلی محاسبه می گردد. در این تحقیق، سعی شده مدلی ارائه شود که شبکه بین هابی را با در نظر گرفتن هزینه حمل و نقل بین نقاط به صورت گراف ناکامل تشکیل دهد به گونه ای که هزینه حمل و نقل کمینه گردد به این معنی که لزوماً نیازی به ارتباط مستقیم بین دو نقطه هاب وجود ندارد. مدل مزبور به لحاظ دشواری حل مسئله و ماهیت np-hard بودن آن و همچنین با توجه به در نظر گرفتن فرضیات مزبور سعی شده به گونه ای که کمترین متغیرها و محدودیت ها به مسئله تحمیل شود مدل شود. این مدل به صورت بر نامه ریزی غیر خطی باینری (صفر و یک) می باشد. همچنین برای کاهش تعدا متغیرهای مسئله، یک لم کاهشی ارائه شده است. به منظور حل مدل پیشنهادی با استفاده از حل کننده cplex توسط نرم افزار gams، آن را از فرم غیر خطی به فرم خطی تبدیل می کنیم. همچنین در این تحقیق برای حل مدل دو روش، یکی بر اساس الگوریتم شاخه و کران و دیگری بر اساس الگوریتم ژنتیک ارائه شده است. در الگوریتم شاخه و کران پیشنهادی، برای بدست آوردن حد پایین، از روش آزاد سازی لاگرانژ استفاده کرده و برای بهبود این کران پایین از یک روش اصلاح شده بهینه سازی زیر گرادیان بهره برده شده است. جمعیت در الگوریتم ژنتیک پیشنهادی شامل جمعیت اصلی و زیر جمعیت می باشد. که کروموزوم های استفاده شده در زیر جمعیت، نوعی کروموزوم به شکل ماتریس می باشد. این مدل با 80 مسئله نمونه که بر اساس مجموعه داده های cab تولید شده با استفاده از دو روش ارائه شده و همچنین حل کننده cplex حل شده و نتایج بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از مسائل نمونه با هم مقایسه شده و کارایی الگوریتم ژنتیک پیشنهادی نشان داده شده است. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده، الگوریتم شاخه و کران پیشنهادی برای مسائل با اندازه بزرگ مناسب نمی باشد.
میثم غفاری دیزجی علی شاهنده
مسائل مکان یابی هاب از مسائل جدید و از دسته مسائل طراحی شبکه در زمینه مکان یابی می باشد که در دهه های اخیر مطرح شده است. مسئله مکان یابی هاب انتقال جریان از مبدأها به مقصدها است که به جای ارتباط مستقیم میان آنها، جریان از طریق هاب ها منتقل می شود. در این پژوهش یک شبکه هاب و کمان برای حمل و نقل هوایی طراحی می شود که در آن، مجموع زمان های سفر و زمان های انتظار در هاب ها به طور همزمان درنظر گرفته می شود. جهت محاسبه زمان انتظار در هاب ها، هر هاب به صورت یک شبکه باز جکسون متشکل از چهار جزء؛ باندهای فرود، محل های تخلیه، محل های بارگیری و باندهای پرواز درنظر گرفته شده است. جریان های گذرنده از هر هاب، به جریان های ورودی و جریان های خروجی از آن تفکیک شده است. مقدار بهینه نرخ ورود به هر هاب و به دنبال آن متوسط زمان انتظار در هر هاب، هم زمان با مکان یابی هاب ها و تخصیص نقاط غیر هاب صورت می گیرد. مدل پیشنهادی یک مدل برنامه ریزی غیر خطی عدد صحیح بوده که به دلیل پیچیدگی مدل، حل دقیق آن بسیار زمان بر می-باشد، بنابراین از روش های فرا ابتکاری شامل الگوریتم ژنتیک و الگوریتم بهینه سازی تجمع ذرات برای حل مدل پیشنهادی استفاده شده و عملکرد آن ها، نسبت به یکدیگر مقایسه می گردد. در این تحقیق همچنین از رویکرد فازی برای مدل سازی مسئله مکان یابی هاب استفاده شده، به این صورت که تقاضا بین نقاط بصورت فازی درنظر گرفته می شود و مسئله مورد نظر با استفاده از برنامه ریزی محدودیت-شانس مدل شده است. سپس برای حل مدل برنامه ریزی محدودیت-شانس ارائه شده از شبیه سازی فازی بر پایه الگوریتم ژنتیک ترکیبی استفاده می شود.
ناهیدسادات مجلسی نسب علی شاهنده
امروزه، شبکه های پستی، شرکت های حمل ونقل هوایی و شرکت های گردشگری از مدل بیشینه پوشش هاب به منظور بهره مندی از صرفه های اقتصادی حمل و نقل انبوه و پوشش بهینه جریان بین مبادی و مقاصد استفاده می کنند. ولی برخی نقاط هاب به دلیل تمرکز جریان، به ویژه در ساعات اوج دچار تراکم شده و این امر منجر به عدم پوشش مناسب و در نتیجه کارا نبودن شبکه هاب و کمان می شود. مدل های معمول بیشینه پوشش هاب به تنهایی قادر به پیشگیری از این رخداد نامطلوب نیستند. در این مدل ها فرض شده است که هاب ها همواره در دسترس هستند و به تعداد نامحدود سرویس دهنده در آنها وجود دارد. در این پژوهش جهت رفع این مشکل، هر یک از هاب ها بطور مجزا به صورت یک سیستم صف m/m/c در نظر گرفته می شود. آن گاه سه مدل مکان یابی بیشینه پوشش موردانتظار هاب ارائه می گردد که در همه آنها احتمال مشغول بودن هاب ها لحاظ شده است. در مدل اول احتمال اشتغال برای همه سرویس دهندگان و تعداد سرویس دهندگان در همه هاب ها یکسان در نظر گرفته می شود. به منظور قوی تر شدن مدل و نزدیک تر شدن آن به واقعیت، مدل دوم ارائه می گردد که در آن احتمال اشتغال و تعداد سرویس دهندگان در هاب های مختلف، متفاوت و دارای مقدار از پیش تعیین شده است. این مدل از تعداد سرویس دهندگانی که در حال حاضر در هر هاب موجود است استفاده می کند و ممکن است در شرایط واقعی این تعداد برای خدمت رسانی بهینه نباشد. از این رو مدل سوم ارائه می گردد که با در نظر گرفتن احتمال اشتغال متفاوت برای سرویس دهندگان در هاب های مختلف، تعداد بهینه سرویس دهندگان در هر هاب را نیز تعیین می کند. بدلیل اینکه مدل های ارائه شده از نظر پیچیدگی از دسته مسائل سخت می باشند، دو الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و جستجوی ممنوعه برای حل آن ها ارائه می گردد. نتایج حاصل از حل مدل های ارائه شده بر روی شبکه حمل ونقل هوایی داخلی ایالات متحده آمریکا در ساعت اوج سال 2011 نشان می دهد که در مسئله بیشینه پوشش هاب علاوه بر شعاع پوشش، احتمال مشغول و یا آزاد بودن سرویس دهندگان نیز تاثیر بسزایی در انتخاب هاب ها و تخصیص نقاط غیرهاب به هاب ها دارد. همچنین نتایج محاسباتی بر روی شبکه حمل ونقل هوایی داخلی ایالات متحده آمریکا نشان می دهد که الگوریتم های ارائه شده بسیار کارا هستند و در زمان کوتاهی قادرند، جواب های خوبی برای این مسائل بدست آورند.
علی خسروانی ناصر ملاوردی
در طول دهه های اخیر مفهوم مدیریت زنجیره تأمین توسعه یافته و توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. یکی از مهمترین مسائل مدیریت زنجیره تأمین، مسئله ی طراحی یکپارچه زنجیره تأمین است که مقالات و رویکردهای متعددی در این زمینه مطرح شده است. در این تحقیق مسئله طراحی یکپارچه زنجیره تأمین چهارسطحی چند محصولی با در نظر گرفتن سطوح ظرفیت برای واحدهای تولیدی و مراکز توزیع مورد بررسی قرار گرفته است که هدف آن تعیین تعداد و مکان واحدهای تولیدی و مراکز توزیع، تعیین سطح ظرفیت مناسب برای واحدهای تولیدی و مراکز توزیع، انتخاب مد حمل و نقل مناسب جهت ارسال مواد اولیه و محصول میان سطوح مختلف زنجیره تأمین و تخصیص تقاضای مشتریان به مراکز توزیع می باشد به گونه ای که هزینه کل زنجیره تأمین کمینه و تقاضای کل مراکز تقاضا برآورده شود. هزینه های در نظر گرفته شده در این مسئله شامل هزینه استقرار تسهیلات، هزینه متغیر تولید، هزینه نگهداری موجودی، هزینه حمل و نقل و هزینه مدت زمان تحویل می باشد. یکی از ویژگی های مهم این مسئله در نظر گرفتن سطوح مختلف قابل انتخاب برای ظرفیت واحدهای تولیدی و مراکز توزیع است که انعطاف پذیری در تعیین ابعاد واحدهای تولیدی و مراکز توزیع را سبب می شود. در این تحقیق ابتدا یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح برای این مسئله ارائه شده است. سپس با توجه به پیچیدگی مسئله یک روش حل فراابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک ارائه شده است و در پایان مقایسه نتایج حاصل از این الگوریتم با حل دقیق حاصل از نرم افزار gams هم از لحاظ کیفیت جواب و هم از لحاظ زمان حل نشان-دهنده کارایی بالای الگوریتم ژنتیک می باشد.
سعید امامی علی شاهنده
امروزه رقابت ها و همکاری های اقتصادی جهانی، بیش از پیش افزایش یافته است و همچنین، تقاضای مشتریان پیوسته در حال تغییر است. لذا، لازم است که چیدمان تسهیلات سازمان ها، در مقابل تغییرات سریع القایی از محیط های خارجی و داخلی، انعطاف پذیر باشد. بنابراین، طبیعت دینامیک چیدمان تسهیلات باید مورد توجه قرار گیرد. به بیان دیگر، جریان مواد بین بخش ها در طول افق برنامه ریزی (دوره های چندگانه) تغییر می کند و باید این موضوع مورد ملاحظه قرار گیرد. این مسأله، به مسأله چیدمان دینامیک (dflp) معروف است. dflp، مسأله آرایش کارای تسهیلات در طول یک افق برنامه ریزی چند دوره ای است، به طوری که مجموع هزینه های حمل مواد و بازآرایی می نیمم شود. از منظرجامع تر، مسأله چیدمان تنها شامل تجزیه و تحلیل های کمی هزینه های جریان مواد نیست؛ بلکه، اطلاعات کیفی درباره کیفیت و چگونگی فعالیت های مختلف، نیز برروی این مسأله تأثیرگذار می باشند. لذا در این تحقیق، به جهت طراحی بهتر و مناسب تر چیدمان تسهیلات و در نظرگرفتن کلیه عوامل تأثیرگذار در جانمایی تسهیلات، توجه همزمان به توابع فاصله محور و نزدیکی محور مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، مدل چندهدفه چیدمان دینامیک تسهیلات (modflp) ارایه شده است. برای حل این مدل، از رویه ایدآل بهینه سازی مسایل چندهدفه استفاده گردیده است؛ در گام اول این رویه، از دو روش بهینه سازی چندهدفه کلاسیک مجموع وزنی و محدودیت- و سه روش فرا ابتکاری nsga-ii، de، psa استفاده شده است. این روش ها با استفاده از داده های موجود در ادبیات موضوع، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داده است که دو روش فرا ابتکاری nsga-ii و de بهتر عمل کرده اند. در گام دوم رویه بهینه سازی چندهدفه ایدآل، برای انتخاب جواب برتر از مجموعه جواب های ناچیره بدست آمده، روش topsis مورد استفاده قرار گرفته است.
محمد راهدار علی شاهنده
در سال های اخیر، مفهوم زنجیره تأمین بسیار مورد توجه مراکز دانشگاهی و صنعتی قرار گرفته است. مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت مواد و جریان اطلاعات میان اعضای تشکیل دهنده زنجیره اعم از تأمین کنندگان, تولیدکنندگان, توزیع کنندگان, واسطه ها, خرده فروشان و مشتریان می باشد. هماهنگی در زنجیره تأمین نقش مهمی را در عملکرد موفق سیسستم های تولید و موجودی ایفا می کند. اگر هیچ گونه هماهنگی در زنجیره تأمین وجود نداشته باشد، تولیدکننده و خریدار برای حداکثر کردن سود و یا حداقل نمودن هزینه های خود به صورت مستقل تصمیم گیری می نمایند؛ این نوع تصمیم گیری نمی تواند در مقابل نگرش یکپارچه به کل سیستم، بهینه باشد. در این تحقیق، مسأله هماهنگی در زنجیره تأمین یک تولیدکننده- چندخریدار، به منظور تعیین نمودن سیاست های سفارش دهی، برای اقلام فسادپذیر مورد بررسی قرار می گیرد. در این خصوص، در ادبیات موضوع، یک مدل هماهنگی از طریق همگام سازی سیکل های تولید و تحویل برای مسأله یک تولیدکننده- چندخریدار ارایه شده است. به علت آنکه بسیاری از اقلام در شرایط واقعی در طی زمان فاسد شده و از سیستم موجودی حذف می شوند، فرض فسادپذیری اقلام به مدل سیکل های تولید و تحویل همگام شده اضافه شده است. همگام سازی از طریق زمان بندی روزهای تحویل خریداران و هماهنگی آنها با سیکل تولید تولیدکننده می باشد. به این معنا که اقلام بر حسب مقدار موجودی لحظه ای فاسدشده و موجودی کاهش می یابد. برای مسأله مطرح شده با فرضیات مشخص، مدل ریاضی با تابع هدف هزینه ساخته شده و پس از حل، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. مدل های مربوط به سیاست های سفارش دهی با سیکل مشترک و تصمیم گیری مستقل نیز توسعه داده شده اند. نتایج مثال های عددی نشان می دهد که مدل همگام سازی سیکل های تولید و تحویل در مقایسه با دو مدل دیگر بهتر عمل می کند و هزینه سیستم را کاهش می دهد.
الهام تسلیمی رضا حجازی
با توجه به نقش کلیدی عملکرد تامین کننده روی هزینه، کیفیت، تحویل به موقع و سطح خدمات، و با توجه به اینکه بدون داشتن یک مجموعه رضایتبخش از تامین کنندگان نمی توان به تولید با کیفیت بالا و با کمترین هزینه دست یافت لذا انتخاب تامین کننده و نحوه تخصیص سفارش به آن یکی از مهمترین فعالیت های بحرانی مدیریت خرید دریک زنجیره تامین است. از طرفی در موقعیت های واقعی برای مسیله انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش به آن، خیلی از اطلاعات ورودی همچون تقاضای مشتری، ظرفیت تامین کننده برای تولید، فاصله زمانی تحویل محصول و ... در هنگام تصمیم گیری به صورت دقیق مشخص نمی باشند و با عبارات مبهمی بیان می شوند؛ لذا نمی توان از مدل های قطعی استفاده نمود. در اینگونه موارد تیوری مجموعه های فازی ابزاری مناسب برای غلبه بر عدم قطعیت است. در این پایان نامه یک مدلmip دو هدفه در غالب برنامه ریزی chance-constrained برای حل مسیله عدم قطعیت در انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش به آن در مدیریت زنجیره تامین پیشنهاد می شود. که توابع هدف شامل مینیمم کردن هزینه ها و ماکزیمم کردن ارزش کل خرید می باشد. محدودیت ها شامل قرار دادن حد مجاز روی فاصله زمانی تحویل، حد مجاز روی تعداد تامین کنندگانی که برای تامین یک قطعه انتخاب می شوند، محدودیت ظرفیت میزان تولید تامین کننده، ظرفیت روی حمل و نقل و محدودیت برآورده کردن تقاضای مشتری می باشد. فرض بر این است در هنگام تصمیم گیری، تقاضای مشتری، ظرفیت تامین کننده و فاصله زمانی تحویل مشخص ولی نامعین هستند. پارامترهای مذکور جهت انطباق بیشتر با عالم واقعیت به صورت فازی در نظر گرفته شده اند. لذا برای حل برنامه ریزی فازی از برنامه ریزی chance-constrained استفاده شده و یکبار با ترکیب الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی فازی و بار دیگر با ترکیب الگوریتم sa و شبیه سازی فازی با استفاده از نرم افزار مطلب حل شده و نتایج به دست آمده با هم مقایسه گردیده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.که بر اساس نتایج به دست آمده روش شبیه سازی فازی بر اساس الگوریتم ژنتیک از لحاظ مقدار تابع هدف بهتر از روش شبیه سازی فازی بر اساس الگوریتم sa جواب می دهد ولی برای مسایل با ابعاد بزرگ روش شبیه سازی فازی از لحاظ زمان اجرا مناسبتر می باشد.
وحید فامیل دردشتی علی شاهنده
در این تحقیق مسیله طراحی یکپارچه زنجیره تأمین چندمحصولی مورد بررسی قرار می گیرد که هدف آن تعیین بهینه تعداد ومکان مراکز توزیع و تخصیص تقاضای مشتریان به مراکز توزیع و تخصیص مراکز توزیع به تأمین کنندگان است؛ به نحوی که هزینه کل زنجیره تأمین کمینه و تقاضای کل مراکز تقاضا برآورده شود. محدودیت ظرفیت نگهداری محصولات در مراکز توزیع و ظرفیت مسیرهای ارتباطی میان تسهیلات نیز در نظر گرفته می شود. برای بررسی این مسیله دو مدل پیشنهاد شده است که در مدل اول با فرض برنامه ریزی برای افق زمانی بلندمدت، هزینه های سفارش دهی و نگهداری موجودی در مراکز توزیع، نمایانگر هزینه اندازه اقتصادی است. یک ویژگی مهم این مدل پیشنهادی، در نظرگرفتن سطوح مختلف قابل انتخاب برای ظرفیت مراکز توزیع است که انعطاف پذیری در تعیین ابعاد مراکز توزیع را سبب می شود. این مدل به صورت یک مسیله برنامه-ریزی غیرخطی عددصحیح مدل شده و به لحاظ دشواری حل مسیله و ماهیت np-hard آن، یک روش فراابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک برای حل مسیله پیشنهاد شده است. همچنین با استفاده از برخی قضایای معرفی شده در مطالعات پیشین، با استفاده از یک روش آزادسازی لاگرانژ، کران پایین برای مقدار بهینه تابع هدف معرفی و جهت ارزیابی نتایج الگوریتم ژنتیک پیشنهادی، استفاده شده است. با یک ساده سازی در مدل اولیه و حذف محدودیت های غیرخطی، امکان حل مدل توسط نرم-افزارهای برنامه ریزی ریاضی فراهم گردیده و نتایج آن با الگوریتم ژنتیک پیشنهادی مقایسه شده است. مدل دوم، یک مدل دینامیک وابسته به زمان برای مسیله طراحی یکپارچه زنجیره تأمین چندمحصولی، در افق زمانی بلند-مدت ومحدود است که درآن، بازطراحی زنجیره تأمین در هر یک از دوره های زمانی مورد توجه قرار می گیرد. این مدل حالت کلی تری از برخی مفروضات مدل اول را در بر می گیرد و در آن امکان برون سپاری سفارشات مراکز تقاضا به تأمین کننده خارجی لحاظ شده است. مدل پیشنهادی دوم، به صورت یک مسیله برنامه ریزی مختلط عددصحیح، فرموله شده و برای حل آن، یک روش ابتکاری بر اساس روش آزادسازی لاگرانژ پیشنهاد شده است. همچنین در خلال روش پیشنهادی، یک روش ابتکاری جهت استفاده حداکثری از منابع داخلی، به جای برون سپاری به تأمین کننده خارجی پیشنهاد شده است. مقایسه نتایج حاصل از حل مسایل نمونه توسط روش ابتکاری پیشنهادی با جواب های بهینه و کران پایین حاصل از حل مسیله لاگرانژ توسط الگوریتم بهینه سازی زیر گرادیان، نشانگر کارایی روش حل پیشنهادی است.
فرانک فتاحی علی شاهنده
امروزه زنجیره تأمین و مسایل مرتبط با آن مورد توجه بسیاری از محققین و مدیران قرار گرفته است. در این راستا بحث ارزیابی عملکرد به دلیل نقش مهم خود در کنترل و هدایت فعالیت ها در جهت اهداف استراتژیک زنجیره ، از جمله مباحثی است که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است . زنجیره تامین مواد غذایی یکی از انواع زنجیره های تامین می باشد که به دلیل پیچیدگی و اهمیت و نقش آن در زندگی روزمره مردم ، نیازمند توجه خاصی می باشد . صنعت گوشت نیز از جمله صنایع غذایی است که به دلیل اهمیت آن در کشور ، مورد توجه قرار دارد . در این تحقیق به بررسی زنجیره تامین فرآورده های گوشتی و ویژگی ها و خصوصیات آن در جامعه ایران پرداخته شده است . با توجه به حلقه های تشخیص داده شده در این زنجیره و خصوصیات کلیدی آن ، شاخص های مناسبی در سطح استراتژیک و سازمانی جهت ارزیابی عملکرد این زنجیره تعیین و روشی برای رتبه بندی این شاخص ها ارایه گردیده است . در این تحقیق بررسی شده است که مهم ترین شاخص ها در سطح استراتژیک و سازمانی در کل زنجیره و در هر یک از حلقه ها به چه صورت می باشند . همچنین روش کارت امتیازی متوازن با توجه به ویژگی های خاص زنجیره مورد نظر ، بررسی شده است و تعیین گشته که در چنین شرایطی دسته بندی های این روش چه اولویتی نسبت به یکدیگر خواهند داشت.
امیرحسین رجبی زاده علی شاهنده
سرمایه گذاری موفق در ایجاد و توسعه صنایع در هر منطقه از کشور نیازمند شناسائی توانمندی ها و محدودیتهای حاکم بر آن منطقه و اختصاص منابع موجود به صنایع دارای اولویت با توجه به این شرایط است. مطالعات متعددی در کشور با توجه به مزیت نسبی و رقابتی صنایع صورت گرفته که بر اساس شاخص های شناخته شده قدیمی و بطور عمده با استفاده از روش های آماری و به خصوص تاکسونومی عددی به اولویت بندی صنایع پرداخته اند. از مشکلات این روش ها ارائه نتایج با استناد به داده های مقطعی و ابهام در اوزان شاخص های تصمیم گیری است. این مسأله در مطالعات خارجی به علت تفاوت نظام سرمایه گذاری شاخص های متفاوتی دارد و در قالب مدل های طراحی و تخصیص منابع قرار می گیرد. در مطالعه حاضر مدلی به منظور رتبه بندی سرمایه گذاری در گروه مشخصی از فعالیت های صنعتی با استفاده از تصمیم گیری گروهی و راهکارهای چندمعیاره، ارائه شده است که درآن، عوامل موثر بر یک سرمایه گذاری با توجه به ملاحظات ساختاری ، نقش دولت و ملاحظات آمایشی به صورت کمی و کیفی شناسائی و اعتبارسنجی شده و سپس با توسعه یک مدل وزنی و استفاده از روش پرومِتی تقویت شده ادغام می گردند و اعتبارسنجی می شوند. در پایان، مدل ارائه شده در استان قم بکار رفته و پیشنهاداتی بمنظور تحقیقات آتی بیان می شوند.
زهرا شرفی آورزمان جمشید پرویزیان
در فضای تجارت و رقابت فشرده ی کنونی سازمان ها برای تمرکز بر قابلیت های اساسی خود باید سطح برون سپاری فعالیت هایشان را افزایش دهند. این امر با افزایش وابستگی آن ها به تأمین کنندگان و عملکردشان همراه است. بنابراین زمانی که سازمانی قصد می کند محصول با کیفیت و مطلوبی به مشتری خود ارائه نماید نمی تواند نسبت به کارکرد اجزای آن بی توجه باشد، حتی اگر این اجزا به تنهایی ارزش و اهمیت چندانی نداشته باشند. سازمانی که اثر اجزا را در کیفیت محصول نهایی خود می بیند، از توجه به عملکرد تأمین کنندگان آن ها غافل نخواهد ماند. در واقع یک "کل" تنها زمانی به خوبی و در سطح مطلوب عمل می کند که تمام اجزای آن عملکرد مطلوبی داشته باشند. به همین دلیل اقدامات یک سازمان برای بهبود تأمین کنندگانش منجر به ایجاد مزیت رقابتی و برتری عملکرد خود آن ها می شود. توسعه ی تأمین کنندگان با خروج قسمتی از منابع سازمان مترادف است و می توان به آن به مثابه یک مسئله ی تصمیم گیری برای تخصیص بهینه ی این منابع نگاه کرد. به نوعی که اهمیت هر تأمین کننده و اثری که بر محصول نهایی دارد، مدنظر قرار بگیرد و این منابع به گونه ای هزینه شود که بیشترین اثر را برای سازمان به همراه داشته باشد. از طرفی صرفه جویی بیش از حد در صرف این هزینه-ها، منافع بلندمدت سازمان را به مخاطره می اندازد. بنابراین اتخاذ سیاست های مناسب و تخصیص بهینه ی منابع سازمان به تأمین-کنندگان مختلف با توجه به ماهیت آن ها، تأثیر زیادی در موفقیت کوتاه و بلندمدت سازمان خواهد داشت. در بررسی راه های مختلف تعامل یک سازمان با تأمین کنندگانش و ارتقای آن ها باید به دو موضوع توجه شود: اول، اهمیت تأمین-کننده از دیدگاه سازمان خریدار؛ دوم، مشخص کردن وضع موجود (کنونی) هر تأمین کننده و فاصله ی آن تا سطح مورد انتظار سازمان. در این مطالعه این دو مشخصه در کنار هم، مدنظر قرار گرفته و مدلی برای ارتقای تأمین کنندگان ارائه شده که شامل سه بخش تعیین اهمیت و قابلیت تأمین کننده، تعیین فاصله سطح موجود و مطلوب و ارتقای تأمین کننده در مراحل مختلف تعامل با آن است. است. دو بخش اول این مدل ورودی های بخش آخر را که هدف اصلی این مطالعه است، تأمین می کنند. در این مدل ابتدا سازندگان با معیارهای اهمیت تأمین کننده و ریسک تأمین، خوشه بندی می شوند و سپس با مشخص شدن الزامات یا استانداردهایی که سازمان از هر خوشه انتظار دارد و فاصله ی سازندگان از آن ها با توجه به وضع موجودشان، سیاست های متناسب برای تعامل و ارتقای آن ها تعیین می گردد.
ایمان نصوحی علی شاهنده
به¬طور معمول زنجیره های تأمین متشکل از تصمیم گیرندگان مستقل در سطوح مختلف زنجیره هستند. بحث هماهنگ سازی تصمیم گیرندگان مختلف زنجیره تأمین در زمره ی مهم ترین مباحث مدیریت زنجیره تأمین مطرح است. در ادبیات موضوع، مکانیسم-های طراحی قرارداد به¬عنوان راهکارهایی برای هماهنگ¬سازی زنجیره تأمین مورد استفاده قرار گرفته¬اند. یکی از موانع هماهنگ-سازی با استفاده از قراردادها، عدم دسترسی دقیق به اطلاعات موجود در نزد اعضای زنجیره است. به این خاطر توسعه¬ی مکانیسم-های رایج قرارداد برای بکارگیری در شرایط اطلاعات ناکافی یا عدم تقارن اطلاعات اهمیت خاصی دارد. از این رو در این رساله، ابتدا نحوه¬ی طراحی قرارداد برای عضو پایین دست زنجیره ، در شرایط اطلاع ناکافی از هزینه¬ی طرف قرارداد بررسی می¬شود. در این مسئله با در نظر گرفتن یک تولیدکننده به¬عنوان طراح قرارداد و یک خرده¬فروش فعال در محیط مدل روزنامه¬فروش ، سه رویکرد طراحی قرارداد برای استفاده از قرارداد تسهیم سود بررسی شده¬اند. فرض شده تولیدکننده تخمین¬هایی از هزینه¬ی خرده¬فروش با احتمالات مشخص در اختیار دارد. ویژگی¬های بهینه¬ی رویکردها، در حالت¬های خاص حائز اهمیت از جنبه¬های عملی، به¬صورت تحلیلی بررسی شده¬اند. سپس، نحوه¬ی طراحی قرارداد برای عضو بالا دست زنجیره ، در شرایط اطلاع ناکافی ازهزینه¬ی طرف قرارداد بررسی می¬شود. در این مسئله با در نظر گرفتن یک تولیدکننده به¬عنوان طراح قرارداد و یک تأمین¬کننده، یک رویکرد طراحی قرارداد، متفاوت از سه رویکرد مسئله¬ی قبل، برای استفاده از قرارداد بازخرید بررسی شده است. در این مسئله نیز فرض شده تولیدکننده تخمین¬هایی از هزینه¬ی تأمین¬کننده با احتمالات مشخص در اختیار دارد. ویژگی¬های بهینه¬ی این رویکرد نیز برای برنامه-ریزی تأمین مواد به¬صورت تحلیلی بررسی شده¬اند. در انتها، نحوه¬ی طراحی قرارداد با اعضای بالا دست و پایین¬ دست زنجیره، در شرایط اطلاع ناکافی از هزینه¬ و تقاضا بررسی می¬شود. در این مسئله با در نظر گرفتن یک زنجیره تأمین سه سطحی شامل تأمین¬کننده، تولیدکننده به¬عنوان طراح قرارداد و خرده¬فروش، نحوه¬ی صدور سفارش تأمین در شرایط اطلاع ناکافی از هزینه¬ی خرده¬فروش و تقاضای مشتری بررسی شده است. در این مسئله سفارش¬دهی تولیدکننده به تأمین¬کننده، طبق یک قرارداد اختیار خرید دوطرفه است. تولیدکننده برای خرده¬فروش نیز یک قرارداد بازخرید طراحی می¬کند. ویژگی¬های بهینه¬ی این قراردادها به¬صورت تحلیلی بررسی شده¬اند. مسائل بررسی شده برای محیط¬های عملی مختلف با تقاضای تصادفی، محصولات نوع روزنامه¬فروش و صنایع نظامی می¬توانند مصداق داشته باشند.
عباسعلی جعفری ندوشن قاسم مصلحی
در اکثر مسائل زمان بندی فرض می شود مدت زمان پردازش کارها مقدار ثابت و از پیش تعیین شده است. این فرض ممکن است در بعضی از حالت ها درست باشد ولی با توجه به این که ماشین و یا ابزاآلات در طول زمان مستهلک می شود و کارآیی آن پایین می آید این فرض نمی تواند در همه موارد صحیح باشد. به علاوه در برخی از صنایع مانند صنعت فولاد منتظر ماندن یک کار برای پردازش موجب افزایش مدت زمان پردازش میشود. چنین فعالیت هایی، فعالیت های رو به زوال نامیده می شود.در این تحقیق مسائل زمان بندی تک ماشین و چندماشین با فرض زوال مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا یک طبقه بندی کلی از این مسائل ارائه شده و در چارچوب این طبقه بندی، ادبیات موضوع مسائل زمان بندی مرور شده است. در ادامه مسأله زمان بندی تک ماشین با فرض زوال خطی-تکه ای و هدف کمینه سازی تعداد کارهای دیرکرددار بررسی شده است که در آن مدت زمان پردازش هر کار بر اساس یک تابع غیرکاهشی به زمان شروع آن کار وابسته است و تمام کارها نرخ زوال مجزایی دارند. از آنجایی که تاکنون در ادبیات موضوع مطالعه ای بر روی این مسأله مشاهده نشده است، ابتدا پیچیدگی این مسأله بررسی و ثابت شده است که این مسأله np hard است. بنابراین برای حل مسئله فوق یک رویکرد دقیق شاخه و کران ارائه شده است. همچنین یک الگوریتم ابتکاری ارائه شده است که از این الگوریتم برای محاسبه حد بالای مسئله نیز استفاده شده است. نتایج محاسباتی برای 1840 مسأله نمونه نشان می دهد که رویه شاخه و کران ارائه شده می تواند مسائل با ابعاد 28 فعالیت را حل نماید و در برخی از سری ها مسائل با ابعاد بزرگ تر نیز قابل حل می باشد. به طور کلی رویه شاخه و کران قادر به حل بهینه %4/85 از نمونه ها شده، که این امر کارایی رویه ارائه شده را نشان می دهد. همچنین نشان داده شد که متوسط نسبت جواب بهینه به الگوریتم ابتکاری با هدف تعداد کارهای غیردیرکرددار حداکثر 08/1 برابر می باشد که در مقایسه با الگوریتم های ارائه شده در تحقیقات مرتبط با کارهای دیرکرددار این عدد به مراتب بهتر است. با توجه به کارآیی بالای الگوریتم ابتکاری، مسائل نمونه با ابعاد بزرگ نیز حل و نتایج آن ارائه شده است.
امیر خاکباز علی شاهنده
ازدحام ترافیکی یکی از مشکلات اصلی شهرهای بزرگ می باشد که این مشکل از عوامل متعددی نظیر کمبود فضای پارکینگ، عدم استفاده مردم از وسایل نقلیه عمومی و انجام سفر با خودروهای شخصی ناشی می شود. تاکنون راهکارهای متفاوتی برای کاهش ترافیک ارائه شده است که استفاده از پارک - سوار یکی از راهکارهای مناسب و کارا می باشد. کارایی پارک - سوار در گرو استقرار صحیح این تسهیلات بر روی شبکه حمل و نقل می باشد و در صورتی که این تسهیلات به خوبی مکان یابی شوند مزایای زیادی بدنبال دارند، بعضی از این مزایا شامل موارد زیر است: کاهش مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا، کاهش زمان سفر و کاهش ازدحام در نواحی مرکزی شهر. در این تحقیق سعی بر این است تا با ارائه مدلی مناسب، پارک - سوارها بنحوی بر روی شبکه حمل و نقل شهری استقرار یابند که میزان ترافیک کاسته شده از شبکه بیشینه گردد. مدل ارائه شده بر اساس نقاط جمعیتی، مکان های بالقوه برای استقرار پارک - سوار و مراکز متعدد تجاری فرمول بندی شده است. همچنین ضریب رضایت از سفر در این تحقیق لحاظ شده است و از فاکتور زمان برای محاسبه ترافیک شبکه استفاده شده است، بعبارت دیگر ترافیک شبکه برابر است با کل زمان سپری شده توسط تمام خودروهای موجود در شبکه. در ادامه اثبات شده است که زمان حل مدل با استفاده از روش شمارش کامل از تابع نمایی پیروی می کند بنابراین از الگوریتم فراابتکاری برای حل مسائل با ابعاد بزرگ استفاده شده که کارایی و زمان حل مسائل با استفاده از این الگوریتم ارائه شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که الگوریتم فراابتکاری در زمانی مناسب به جوابی مطلوب می رسد. در نهایت، مدل ارائه شده برای مکان یابی پارک - سوار در شهر اصفهان مورد استفاده قرار گرفته و تعیین شده است که چه مکان هایی برای استقرار پارک - سوار مناسب می باشند. همچنین حد بالای تعداد پارک - سوارها نیز مشخص گردیده است.
جلیل امین باشیان علی شاهنده
در این تحقیق مدل های مکان یابی پوششی سلسله مراتبی در یک افق برنامه ریزی چند دوره ای با وجود روند افزایشی تقاضا ارائه گردید. هدف در این مدل ها ایجاد حداکثر پوشش روی نقاط تقاضا با توجه به امکانات در دسترس می باشد. به منظور درنظرگیری پویایی در مدل سازی مسأله، افق برنامه ریزی به چند دوره تقسیم گردید. متفاوت بودن طول دوره های برنامه ریزی، قابلیت جدیدی است که در این گونه از مدل های مکان یابی در نظر گرفته شده است. تجهیزات در دسترس در مدل های ارائه شده دارای تنوع عملیاتی بوده و ارتباط بین آن ها به صورت سلسله مراتبی می باشد. به این ترتیب، مدل پیشنهادی در چندین سطح از تجهیزات معرفی می گردد. محدودیت در جا به جایی تجهیزات بین دوره ها، در ابتدا به صورت حداکثر تعداد جا به جایی مجاز در نظر گرفته شده و سپس این محدودیت ها و محدودیت های مربوط به تعداد تجهیزات در دسترس به محدودیت های بودجه تبدیل شده اند. تغییر تابع هدف مسأله به صورت مجموع هزینه های مربوط به استقرار تجهیزات، بهبود قابل توجهی بر مقدار بهینه ی تابع هدف داشت. یک روش فراابتکاری مبتنی بر الگوریتم ژنتیک برای حل مدل پیشنهادی ارائه شده و با حل نمونه های متعدد، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج عددی حاصل، کارآیی بهتر این روش پیشنهادی را در مقایسه با نرم افزار cplex در نمونه های نسبتاً بزرگ، هم از نظر زمان حل و هم از نظر مطلوبیت جواب ها نشان می دهد. در نهایت، مدل های ارائه شده در مکان یابی مراکز نگه داری و تعمیرات جایگاه های عرضه ی گاز طبیعی فشرده برای مصرف در خودرو های گاز سوز در ایران، به کار گرفته شد و تأثیر الزام پوشش همه ی نقاط تقاضا در پایان افق برنامه ریزی و محدودیت های جدید ثبات پوشش بر خروجی مدل ها تحلیل شد.
علی احمدی دستجردی علی شاهنده
در پایان نامه حاضر فرآیندی جهت برون سپاری قطعات یک محصول و در واقع تعیین نوع منبع تامین هر قطعه با توجه به شرایط هر منبع ارائه شده است. در این فرآیند قطعات قابل برون سپاری با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی می شود. سپس با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی صفر-یک با هدف می نیمم کردن هزینه ها، ضمن تعیین نوع تأمین قطعه(برون سپاری/ درون سپاری)، تامین کننده مناسب نیز تعیین می گردد. در این مدل تأمین کنندگان نسبت به معیارهای انتخابی به کمک تابع زیان تاگوچی ارزیابی شده اند، همچنین هزینه ی پنهان وابستگی بین قطعات در نظر گرفته شده است. نهایتاً مدل ارائه شده در یک مطالعه موردی در زمینه ساخت کمپرسور پکیج cng به کار گرفته شده است و حساسیت مدل نسبت به پارامترهای ورودی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
سپیده اتحاد توکل جمشید پرویزیان
در این تحقیق ارتباط بین آموزش عالی و توسعه اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است . رابطه این دو بصورت حلقه های علت و معلولی نشان داده شده است. پیاه سازی این حلقه ها به روش سیستم های دینامیکی نشان داد که عدم وجود بازار رقابتی ارتباط بین توسعه و آموزش عالی را دچار اغتشاش می کند . از دیگر عواملی که موجب این اغتشاش می شود توزیع درآمد ناعادلانه است . اگر درآمدها متناسب با سهم در تولید ملی تقسیم شود انگیزه ای برای رشد کارهای تخصصی و ارتقا سطح دانش جامعه می شود. بازار رقابتی و توزیع درآمد عادلانه از اتلاف منابع انسانی و سرمایه ها جلوگیری می کنند. اقتصاد رونق می گیرد و زمینه برای سرمایه گذاری های بیشتر و ارتقا سطح تکنولوژی فراهم می شود و این موجب کاهش بیکاری متخصصین می شود.
کامران مهردوست شهرستانی قاسم مصلحی
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین اندازه دسته در محیط فلوشاپ بدون توقف یک محصولی و چندمحصولی با هدف کمینه کردن زمان انجام کار می باشد. تعیین اندازه دسته به معنی شکستن یک دسته به تعدادی زیردسته است که هر زیردسته پس از تکمیل برای ادامه عملیات به ماشینهای بعدی انتقال می یابد به طوری که عملیات بتوانند همپوشانی داشته باشند در این تحقیق یک روش ابتکاری برای شکستن اندازه دسته ارائه شده و نتایج محاسباتی نشان می دهد که این روش در بیش از 98درصد مسائل تولید شده به جوابهای بهینه مسائل دست می یابد و نیز از لحاظ وضعیت مقدار جواب نیز اختلاف جوابهای غیر بهینه بدست آمده با جوابهای بهینه مسائل کمتر از 013/0درصد بوده است مقایسه این روش با مدل برنامه ریزی خطی lp نشان می دهد که زمان حل مسائل در روش جدید حدودا 30 برابر کمتر از برنامه ریزی خطی است. در نهایت از دو روش فرا ابتکاری الگوریتم ژنتیک ga و شبیه سازی سرد شدنsa برای یافتن توالی مساله چندمحصولی استفاده شده است. نتایج حاصل از مقایسه جوابهای دو روش نشان می دهد که روش شبیه سازی سرد شدن قادر است جوابهای بهتری را در زمان کمتر ارائه نماید.
پاشا موقر خانقاه فیروز صدقیانی
بر طبق مطالعات انجام شده کانسار سنگ آهن گل گهر در 55 کیلومتری جنوب غربی شهرستان سیرجان و در یک منطقه دگرگون شده قرار دارد این کانسار از 6 آنومالی مجزا تشکیل شده است که بهره برداری از آنومالی شماره 1 آغاز گردیده است و آنومالی شماره 3 که مورد بحث در این پایان نامه می باشد در مراحل اکتشاف تفصیلی قرار دارد. در آنومالی مود نظر سه نوع ماده معدنی مشخص شده و با توجه به اینکه بیش از 90 درصد از حجم این آنومالی را آهن نوع 101 تشکیل می دهد نتایج مطالعات آماری انجام گفته شده بر روی کل کانسار تشابه محسوسی را با آهن نوع 101 نشان می دهد. میانگین آهن در مکانسار 85/52 درصد می باشد و میانگین وزن فسفر و گوگرد در کل کانسار به ترتیب 122/0 و 351/1 درصد می باشد. مطالعات زمین آماری انجام شده نشانگر وجود واریوگرامهایی با مدل کروی برای عناصر آهن و فسفر و مدل سهمی برای عنصر گوگرد می باشد با توجه به شبکه حفاری موجود برای ترسیم واریوگرامها از امتداد 65 ، 90، 115 درجه استفاده شده است و این واریو گرامها نشان می دهند که عناصر آهن و فسفر دارای ناهمسانگردی هندسی بوده و نسبت ناهمسانگردی برای این عناصر به ترتیب 33/1 و 5/1 می باشد . مدل برازش شده برای عنصر گوگرد یک مدل بدون سقف می باشد لذا دارای شعاع تاثیر و سقف مشخصی نمی باشد و نمی توان در مورد ناهمسانگردی آن بحث نمود . نتایج مربوط به ارزیابی اقتصادی این آنومالی که بحث اصلی این پایان نامه می باشد نشان می دهد که در شرایط حاضر استخراج از این آنومالی به روش روباز به صرفه و اقتصادی نمی باشد ولی امکان اینکه بتوان در آینده از این آنومای بهره برداری نمود وجود دارد. در انتها پیشنهاد شده است که برای بررسی دقیق و اظهار نظر قاطع می بایست طرح بهینه استخراج به روش روباز تهیه گردد و در صورت عدم نتیجه سایر روشهای زیرزمینی ذکر شده مطالعه و بررسی شوند.
محمد کریمی علی شاهنده
تغییرات نوین در دهه گذشته در عرصه فعالیت سازمانها، بویژه مساله توسعه سازمان تجارت جهانی و جهانی شدن اقتصاد باعث تغییرات اساسی در ساختار بازارهای محلی گشته ، بطوریکه نوآوری و تنوع در محصولات تولیدی و سرعت در ارائه آنها به بازار بعنوان معیارهای نوین رقابت ، به معیارهای قدیمی شامل قیمت، کیفیت و تحویل بموقع اضافه شده است. در واقع مفهوم نوین mass customization جاگزین مفهوم قدیمی mass production شده است. این روندها، منجر به ناکارایی روشهای قدیمی مبتنی براصول تولید انبوه گشته و نیاز به روشها و فلسفه های نوین که امکان بقا و پیشرفت یک سازمان را در شرایط نامطمئن و متغیر کنونی تضمین نماید، بخوبی احساس می شود. تولید چابک بعنوان رویکردی جدید برای تحقق این هدف بوده و هدف آن فراهم آوردن بستری می باشد که قابلیت پاسخگویی و سرعت عمل یک سازمان را در مواجهه با تغییرات احتمالی درابعاد مختلف سازمانی مثل بازار ، رقبا، تکنولوژی و عوامل سیاسی/اقتصادی/اجتماعی و همچنین اتخاذ استراتژیهای رقابتی مناسب بهبود بخشد. در این مطالعه ابتدا مفهوم تولید چابک و مفاهیم مرتبط با آن که تاکنون مورد توجه محققین بوده است، تشریح شده و سپس یک چارچوب عملی جهت پیاده سازی مفهوم چابکی در سازمان پیشنهاد گردیده است.