نام پژوهشگر: هوشنگ یزدانی
وحید جلیلیان موسی احمدیان
در دو دهه اخیر توجه قابل توجهی نسبت به نقش تفاوت های فردی در یادگیری بوجود آمده است . این علاقمندی فراگیر بین المللی قویاً توسط نظریه هوش های چندگانه گاردنر (gardner) مبنی بر وجود هشت گونه هوش که تفاوت هایی را در نحوه انجام نقش ها و طریقه یادگیری پدید می آورند تشدید شده است . این رویکرد نوین در رابطه با هوش با تأکید ویژه بر متغیرهای مربوط به یادگیرندگان در زبان آموزی بخصوص در حیطه یادگیری انگلیسی به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی مورد استقبال فراوان قرار گرفته است . هوش فضایی که به عنوان بخشی از ساختارها چندگانه هوش به نظر می رسد نقش مضاعفی را در جنبه های خواندنی و نوشتاری زبان آموزی و تحصیل دانش داراست اغلب مورد کم توجهی قرار گرفته است . اهادف این مطالعه به دو بخش تقسیم می شوند : 1) بررسی رابطه بین هوش فضایی یادگیرندگان زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم و عملکرد یادگیرندگان در آزمون های تکمیل متن, 2) مشخص کردن این نکته که با هوش فضایی یادگیرندگان با چه نوعی از آزمون های تکمیل متن تحلیلی یا ادراکی (بسته به روش حذف کلمات) ، هم بستگی بیشتری را ایجاد می کند از این رو یک مطالعه همبستگی با حضور 41 زبان آموز مرد ایرانی که با پیش آزمون michigan انتخاب شده بودند در جهاد دانشگاهی واحد تهران به اجرا درآمد . نمرات شرکت کنندگان در آزمون هوش فضایی ابتداً با نمرات آنها در آزمون های تکمیل متن مقایسه شد . سپس همبستگی بدست آمده مشاهده تأثیر روش حذف کلمات در آزمون ها تکمیل متن بر روی میزان رابطه بین نمرات هوش فضایی و نمرات بدست آمده از آزمون های تکمیل متن مورد بررسی قرار گرفت .همبستگی های حاصله به لحاظ آماری قابل تأمل و توجه شناخته شدند . نتایج کسب شده در این مطالعه ضرورت بازبینی و تجدید نظر در کاربرد آزمون تکمیل در حیطه یادگیری انگلیسی به عنوان زبان خارجی را مورد تأکید قرار می دهند . همچنین تحقیق بیشتر برای بررسی هر چه بیشتر هوش فضایی و نقش آن در کلاس های زبان پیشنهاد می شود .
افشین اسحق پور هوشنگ یزدانی
چکیده در روند یادگیری زبان دوم, واژگان از اهمیت خاصی برخوردارند; حتی بعضی مواقع به علت ندانستن لغاتی خاص کل مطلب گفته یا نوشته شده قابل فهم نیست. روشها و تکنیکهای مختلفی برای یادگیری لغت پیشنهلد شده است. گروهی از این روشها مربوط به یادگیری لغت به صورت ظمنی هستند. یکی از این روشهای ظمنی میتواند استفاده از استراتژیهای استنباط معنی لغت در متن باشد. به عبارت دیگر, مساله مهم که مورد سوال این تحقیق نیز میباشد این است: آ یا استفاده از استراتژیهای استنباط معنی لغت میتواند منجر به یادگیری لغت شود؟ برای یافتن پاسخ این سوال, از میان 150 نفر دانش آموز سطح upper intermediate در موسسه آموزش عالی صدر , 60 نفر از طریق آزمون ielts انتخاب شدند. از میان این 60 نفر, دو گروه کنترل و آزمایش تعیین شدند. سپس از هردو گروه یک پیش تست 150 لغتی گرفته شد و نا آشنا ترین لغات برای آموزش انتخاب شدند. بدین طریق, لغاتی که بیش از 10% از زبان آموزان میدانستند خط خوردند. از میان این لغات 100 لغت برای استفاده در کلاس انتخاب شدند. در قسمت بعدی تحقیق, به گروه آزمایش,inference group , به مدت 10 جلسه 10 متن داده شد که در هر کدام 10 عدد از لغات انتخاب شده قرار داشتند. این لغات در هر متن فقط یک بار تکرار شده بودند و زیر هر کدام خطی کشیده شده بود. در طول هر جلسه دانش آموزان یک متن دریافت کردند و با توجه به تکنیک های استنباط معنی لغت که قبلا یاد گرفته بودند تلاش میکردند که در طول 30 دقیقه معنی لغات مورد آزمایش را حدس زده و بر روی یک کاغذ بنویسند. در انتهای هر جلسه کاغذها جمع آوری می شدند. گروه کنترل نیز بر اساس روش سنتی آموزش لغت در هر جلسه 10 لغت را همراه با ترجمه فارسی دریافت کردند . لغاتی در پست تست ها در نظر گرفته شدند که توسط 90% از دانش آموزان در گروه آزمایش درست حدس زده شده بودند. بعد از دوران آزمایش 2 پست تست از هر دو گروه گرفته شد. یکی تست ترجمه و دیگری تست چند گزینه ای از لغات درست حدس زده شده. بعد از جمع آوری داده های لازم و تحلیل آماری آنها, از میانگینهای دو گروه t-test گرفته شد. نتایج به دست آمده از این قرار بود. 1- تفاوت معنا داری بین میانگین های آزمونهای pre-test و post test اول در گروه آزمایش وجود داشت. نتیجه آنکه استفاده از استراتژی های استنباط معنی اثر مثبتی بر یادگیری لغت داشتند.2- مقایسه میانگین های پست تست های هر دو گروه با خودشان و دیگری نتایج زیر را به همراه داشتند. هر دو گروه در آزمون چند گزینه ای نسبت به آزمون ترجمه نتایج بهتری را کسب کردند. گروه آزمایش در آزمون چند گزینه ای نسبت به گروه کنترل بهتر ظاهر شد و گروه کنترل در آزمون ترجمه نسبت به گروه آزمایش عملکرد بهتری داشت. بحث های مختلفی از این نتایج قابل استنباط میباشد که نتایج آنها میتواند قابل استفاده برای معلمان و فراگیران زبان انگلیسی باشد.
متین قاضی هوشنگ یزدانی
this study investigates the relationship between field-related cognitive styles and global reading comprehension of hypertext. technically, field dependency is prevailing dominance of field on perception of parts, while global comprehension is skim-like reading to grasp the general content. in this research project, 60 senior and junior students of arak university majoring in english literature and translation participated in three intact groups. group embedded figures test (geft) was administered to determine the extent of field dependency. next, they were asked to complete reading module of ielts to determine their reading proficiency. participants gpa and computer literacy were compiled by self-report questionnaires. hypertext summarization test was conducted while participants were exploring and reading a hypertext webpage, in computer laboratory. data analysis consisted of two-way anova and pearson correlation coefficient, and results revealed no significant interaction between field dependency/ independency (fd/i) and hypertext global reading comprehension (grc). therefore, it was concluded that hypertext is unbiased concerning fd/i for this type of reading. hence, it will not necessarily, as previously expected, lead to disorientation, cognitive overload and poorer comprehension of fd individuals. the implications of the findings for language education are discussed. finally, some tentative suggestions for further research are offered.
سحر امیری مجید عامریان
چکیده تحقیق حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش هیجانی و توانایی درک مطلب خواندن به انجام رسیده است. نمونه مورد پژوهش شامل 73 دانشجو از دانشگاه آزاد اراک بود که بر اساس نمره هایشان در تست توانش زبان انگلیسی میشیگان (1982) و تست هوش جنسن (2003) انتخاب شدند که جهت اطمینان ازهمگن بودن افراد از نظر توانش زبان انگلیسی و بهره هوشی برگزار گردید. ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق شامل پرسشنامه هوش هیجانی باران (1997) و یک تست درک مطلب خواندن بود که پیش از ارائه به نمونه پژوهش توسط محقق طراحی و مورد پیش مطالعه قرار گرفته بود. برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و درک مطلب خواندن در دانشجویان رشته زبان انگلیسی رابطه معنی داری وجود دارد. یافته های پژوهش موکد وجود یک رابطه همزیستانه بین منطق و احساس در طی فرآیند پیچیده درک مطلب خواندن می باشد. از آن جهت که هوش هیجانی قابل تعلیم می باشد و افراد می توانند با پیروی از آموزشهای روانشناختی هوش هیجانی خود را ارتقا بخشند، به طور منطقی می توان ادعا کرد که مدرسین زبانهای خارجه می توانند از طریق آموزش هوش هیجانی به زبان آموزان به طور غیر مستقیم به مهارت درک مطلب آنها کمک نمایند.
حجت اله میرزایی ازندریانی موسی احمدیان
باتوجه به مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه یادگیری زبان های خارجی می توان اینگونه بیان کرد که تعداد زیادی از زبان آموزان ، حتی با وجود برخورداری از دانش زبانی و توانش زبانی بالا ، درحین خواندن و درک مفاهیم متون نوشتاری زبان های خارجی با مشکل مواجه می شوند . تعداد قابل توجهی از این تحقیقات دانش های قبلی و زمینه ای خوانندگان را در خواندن و درک مطلب موثر دانسته و مورد تایید قرار داده اند. این تحقیقات بیانگر این حقیقت است که برای دستیابی به اهداف خواندن و غلبه بر موانع و مشکلات درک مفاهیم ، علاوه بر دانش زبانی زبان آموزان، دانش های قبلی و زمینه ای آنها نیز باید از طریق راهبردهای مناسب فعال شود . براین اساس هدف از این تحقیق تعیین میزان تاثیر فعال سازی دانش های قبلی و زمینه ای خوانندگان مبتدی از طریق تکنیک َ anticipation guides(محرک پیش بینی ) برروی توانایی ها و مهارت های خواندن و درک مطلب ( دانش جویان تازه وارد دانشگاه آزاد ملایر ) می باشد. دو کلاس 37 و 38 نفره در این تحقیق شرکت کردند که همه آنها هردو پیش آزمون را که یکی شامل بخش reading آزمون استانداردpet و دیگری آزمون michigan proficiency test بود را گذراندند . باتوجه به پیش آزمون ها سطح زبانی دانش آموزان یکسان شد و در هرکلاس 25 نفر مشخص شد . درحالیکه یکی از گروه ها به عنوان گروه کنترل فعالیت های معمول کلاس را دنبال می کردند و تکنیک بی اثر می دیدند ، نیمی دیگر به عنوان گروه آزمایش تحت تعلیم تکنیک انتخاب شده قرار گرفتند . آموزش و تمرین تکنیک شامل 5 جلسه بود که به صورت 1 جلسه در هفته برگزار می شد . جلسات آموزشی ، محدود به استفاده از5 درس کتاب درسی دانش آموزان به نام active skills for reading: book 1 (anderson, 2007) بود ، برگزار شد . پس از اتمام جلسات آموزشی ، هر دو گروه آزمون pet استاندارد را به عنوان آزمون نهایی گذراندند و نتایج آزمون ها با استفاده از فرایندهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج آزمون نهایی بیانگر تاثیر مثبت آموزش تکنیک anticipation guides در فعال سازی دانش های قبلی و زمینه ای خوانندگان مبتدی برروی توانایی خواندن و درک مطلب دانش آموزان بود. نتایج بدست آمده از آزمون (posttest)pet تفاوت معناداری را در عملکرد نهایی دو گروه نشان می داد ، پس به طور کلی می توان گفت که آموزش و فعال سازی دانش های قبلی و زمینه ای خوانندگان مبتدی از طریق تکنیک anticipation guides ، عامل کلیدی در بهبود بخشیدن به توانایی و مهارت های خواندن و درک مطلب دانش آموزان می باشد و مولفان کتاب های درسی و معلمان زبان انگلیسی باید به طور جدی اهمیت آموزش این تکنیک را مورد توجه قرار دهند .
اکرم دلفانی هوشنگ یزدانی
this study investigates the cohesive devices used in the textbook of english for the students of psychology. the research questions and hypotheses in the present study are based on what frequency and distribution of grammatical and lexical cohesive devices are. then, to answer the questions all grammatical and lexical cohesive devices in reading comprehension passages from 6 units of 21units that are selected from the book, based on halliday and hasan`s model of cohesion (1976), are counted and their frequency and distribution also are calculated. the findings obtained from this study show grammatical cohesive devices in reading comprehension passages of the selected units are employed more than lexical cohesive devices. in this sense, it can be added that demonstrative references and additive conjunctions among other types of grammatical cohesive devices have high frequencies. in this study, ellipsis and substitutions in the units, because of very low frequencies, are excluded. considering lexical cohesive devices, it is observed that lexical reiteration items are more frequent than lexical collocation. regarding to the results of the study, it can be also derived that the author of the book follows a rather stable pattern in using and employing cohesive devices. for instance, the author always uses demonstrative references and additive conjunction with higher frequencies than other cohesive devices in the units. finally, some pedagogical implications due to the findings and results of the study are presented and also suggestions for further research are offered. key words: discourse, text, discourse analysis, cohesion, cohesive devices, esp approach.
فاطمه اسماعیلی مجید عامریان
کتاب ها و مطالب مربوط به آموزش زبان انگلیسی نقش مهمی را در بسیاری از کلاس های درس ایفا می کنند. امروزه، هجوم حجم وسیع مطالب، معلمان، زبان آموزان و برنامه ریزان درسی را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. این موضوع در کشورهایی که انگلیسی به عنوان زبان خارجی تدریس می شود. بحث وجدل فراوانی به راه انداخته است. در این میان مساله جنسیت یکی از مهمترین موضوعاتی است که این گونه مطالب را تحت تاثیر قرار داده است. بدیهی است که سیستم آموزشی هر جامعه نقشی اساسی در شکل گیری ماهیت جنسیت در اشخاص ایفا می کند. با در نظر گرفتن موارد فوق، این تحقیق به مقایسه دو گروه از کتاب ها یعنی “کتاب های زبان انگلیسی دبیرستانی ایران” و “کتاب های امریکن هدوی” از نظر رویکرد به مساله جنسیت پرداخته است. هدف این تحقیق آشکارسازی ایدئولوژی هر گروه از این کتاب ها در مورد مساله جنسیت است. برای این منظور مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد استفاده قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد که هر دو گروه از این کتاب ها رویکردی تبعیض آمیز در مورد جنسیت دارند. این در حالی است که “کتاب های ایران” بر پایه یک ایدئولوژی فرهنگی قرار دارد و کتاب های “امریکن هدوی” بر پایه ایدئولوژی کاپیتالیسم یا نظام سرمایه داری.
الهام دستجانی فراهانی موسی احمدیان
تحلیل گفتمان انتقادی بر آن است که نحوه شکل گیری گفتمان توسط روابط حاکم بر جامعه و همچنین شکل گرفته شدن این روابط توسط گفتمان را به نمایش بگذارد. این تحقیق در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است تا چگونگی بروز اختلافات ایدئولوژیک در گفتمان روزنامه های لس آنجلس تایمز و تهران تایمز در بازنمایی مسائل برنامه انرژی هسته ای ایران را مورد بررسی قرار دهد. هدف نهایی این تحقیق ، آگاه سازی اقشار جامعه در مورد قدرت زبان در سو دادن به دید گاههای آنها در مورد رویدادهای جامعه است. در این مطالعه ، برای کشف راهکردهای گفتمانمدار بکار گرفته شده در این دو روزنامه ، از مدل ون دایک (2000) استفاده شده است. همچنین، خبرهای مربوط به برنامه انرژی هسته ای ایران از تاریخ 25 اردیبهشت تا 31 خرداد سال 1389 از سایت این دو روزنامه جمع آوری شد و محقق جهت نمایش بهتر اختلافات این دو روزنامه در بازنمایی یک موضوع واحد، تحلیل های خود را بر روی موضوعاتی متمرکز کرد که هر دو روزنامه درباره آنها خبرهایی منتشر کرد. این موضوعات مشترک عبارتند از: 1) قرارداد ایران ، ترکیه و برزیل ، 2) عکس العمل روسیه پس سخنرانی رئیس جمهور ایران ، 3) تصویب چهارمین دور تحریم بر علیه ایران و 4) همکاری برزیل با ایران در توسعه برنامه انرژی هسته ای ایران. پس از تحلیل انتقادی خبرهای انتخاب شده و مقایسه آنها، این نتیجه بدست آمد که این دو روزنامه این موضوعات را به نحوی که با دیدگاههای آنها هم سویی داشته باشند، برای خوانندگان باز نمایی می کنند. این بازنمایی متفاوت ، با استفاده از دو راهکرد کلی مثبت نمایی خود و منفی نمایی دیگران در خبرها بروز پیدا کرد که این دو راهکرد کلی نیز با راهکردهای گفتمانمدار دیگری مانند: کاربرد واژگان ، تکرار، اجماع، اغراق و ابهام در این خبر ها به نمایش گذاشته شدند. در آخر نیز، کاربردهای این تحقیق برای آموزش زبان مورد بررسی قرار گرفت.
راضیه راستین فر هوشنگ یزدانی
این پژوهش به بررسی عملکرد خوانندگان متون زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی در پاسخگویی به سوالات استنباطی جزئی و کلی با در نظر گرفتن سطح بسندگی زبانی آنها می پردازد. ارتباط میان توانایی خواندن و توانایی استنباط نیز سنجیده شده است. به منظور یافتن پاسخ این سوالات، دو آزمون در فاصله زمانی دو هفته برگزار شد. ابتدا آزمون مهارت زبانی ارائه شد. سپس، یک آزمون خواندن شامل سوالات استنباطی و متنی برگزار شد. از میان 106 داوطلب شرکت کننده در آزمون ها، 97 نفر (26 مرد و 71 زن) در هر دو آزمون شرکت کردند. نتایج توسط آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. توزیع نمرات آزمون ها طبیعی مشاهده شد. همبستگی های محاسبه شده حاکی از ارتباطی مثبت و قوی میان مهارت های خواندن و استنباط بود. بعلاوه، ارتباط قوی و مثبت میان سطح بسندگی زبانی و استنباط جزئی نشان داد که با افزایش سطح بسندگی زبانی یادگیرندگان، توانایی آنها در پاسخگویی به سوالات استنباطی جزئی نیز افزایش می یابد. البته، ارتباط مثبت میان سطح بسندگی زبانی و استنباط کلی به اندازه رابطه ی سطح بسندگی زبانی و استنباط جزئی بالا نبود. تفاوت میان دو همبستگی معنادار نشان داده شد به این معنا که، سطح بسندگی زبان و استنباط جزئی ارتباط قوی تری دارند. برای اطمینان یافتن از نتایج حاصله، شرکت کنندگان بر اساس نمره ی کسب شده در آزمون سطح بسندگی زبان به دو گروه بالا و پایین دسته بندی شدند. سپس، برای هر گروه رابطه میان سطح بسندگی زبان و هر دسته از نمرات استنباط جزیی و کلی محاسبه شد. مقایسه میان همبستگی های نتایج بالا را تایید کرد. نتایج تحقیق، پیشهناداتی برای کاربرد این مطالعه و تحقیق بیشتر در این زمینه ارائه می کند.
فاطمه بخشی پور خدایی هوشنگ یزدانی
تفکر انتقادی" به توانایی سطح بالای تفکر اطلاق می شود که افراد را قادر می سازد جهت حل مسائل، از مهارتهایی همچون تجزیه و تحلیل، ترکیب، استدلال، و ارزیابی بهره برند. توانایی تفکر انتقادی در سالهای اخیر توجه پژوهشگران در زمینه ی آموزش زبان دوم را به خود جلب کرده است. هدف، تقویت یادگیری زبان دوم از طریق بالا بردن توانایی تفکر انتقادی زبان آموزان است. در این میان، "مهارت خواندن و درک مفاهیم"، نیز به عنوان یک فرآیند پیچیده ی روانشناختی، خوانندگان را ملزم به بکارگیری مهارتهای ادراکی همچون استنباط، تجزیه و تحلیل، استدلال و ارزیابی می کند. در این زمینه، تحقیق حاضر به بررسی رابطه میان مهارت تفکر انتقادی دانشجویان زبان انگلیسی ایرانی و خواندن و درک مفاهیم آنان می پردازد. به علاوه، این مطالعه سعی دارد توان مولفه های تفکر انتقادی را در پیش بینی عملکرد دانشجویان زبان انگلیسی در مهارت خواندن مورد بررسی قرار دهد. به منظور یافتن پاسخ سوالات تحقیق، پنج گروه از دانشجویان مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه اراک و شهرکرد در سه آزمون تعیین سطح، خواندن، و تفکر انتقادی شرکت کردند. نتایج آزمونها با استفاده از نرم افزار آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. آمار توصیفی نشان داد که توزیع نمرات شرکت کنندگان در هر سه آزمون نرمال می باشد. سپس نتایج تحقیق در دو بخش ارائه شد: ابتدا، تحلیل آماری حاکی از آن بود که بین تفکر انتقادی و مهارت خواندن دانشجویان زبان انگلیسی رابطه ی مثبت وجود دارد. به عبارت دیگر، با افزایش نمره ی آزمون تفکر انتقادی، نمره ی آزمون خواندن و درک مفاهیم شرکت کنندگان افزایش می یابد. تحلیل آماری همچنین توانایی پیش بینی مولفه های تفکر انتقادی درتعیین عملکرد دانشجویان در آزمون خواندن را نشان داد. به علاوه، مولفه های تفکر انتقادی 48 درصد از واریانس نمره ی آزمون خواندن را توجیه می کرد. همچنین، از میان پنج مولفه ی تفکر انتقادی، مولفه ی استنباط، عملکرد شرکت کنندگان در آزمون خواندن را به بهترین شکل پیش بینی می کرد. در انتها، نتایج تحقیق، پیشنهادات برای کاربرد این مطالعه و تحقیقات بیشتر در این زمینه نیز ارائه شد.
اشکان پشنگ زاده موسی احمدیان
همیت متون روایی بعنوان یکی از انواع حائز اهمیتِ متون ادبی و وجود و حضور آن در تمامی ابعاد زندگی و نیز تجربیات فردی و اجتماعی افراد برکسی پوشیده نیست. به بیان دیگر، حضور دائمی روایت های داستانی در هررده ی سنی وهر مکان و زبانی کاملاً محسوس و قابل لمس است. ازین رو، اهمیت و تاثیر کاربرد متون روایی داستانی در آموزش بطورکلی و فراگیری و آموزش زبان اول و دوم بطور خاص از دیر باز مطمح نظر مربیان، روان – زبانشناسان و محققان فراگیری زبان (دوم) بوده است. براین اساس تحقیق حاضر رابطه ی بین کاربرد متون روایی در محیط های آموزش زبان انگلیسی (بعنوان زبان خارجی) و تاثیرات آن بر توانایی خواندن و درک مطلب زبان آموزان را مورد بررسی قرار داد. بدین منظور سه گروه از دانشجویان پارسی زبان رشته ی مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اراک که از لحاظ مهارت های زبانی درسطحی مشابه قرار داشتند در این مطالعه شرکت کردند. دو گروه با نامهای گروه روایی و گروه غیر روایی بعنوان گروه های آزمون و یک گروه نیز بعنوان گروه شاهد در نظرگرفته شد. سه متن روایی و سه متن غیر روایی کوتاه که ازبین تعداد کثیری از متن های روایی و غیر روایی انتخاب شدند، با سهولت خوانش بین 65 تا 75 بعنوان فعالیت های آموزشی در هر یک از گروه های آزمون روایی و غیر روایی مورد استفاده قرارگرفت. هر یک از گروه های آزمون بمدت شش هفته تحت آموزش قرار گرفتند. نمرات حاصل از آزمونهای بعمل آمده از هر سه گروه با استفاده از تحلیل واریانس و آزمون تی مقایسه گردید. نتایج حاصل از پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که تفاوت معنی داری درنمرات حاصل از این آزمون ها در هر دو گروه آزمون وجود دارد. . بعلاوه، مقایسه ی نمرات حاصل از آزمونهای بعمل آمده نشان داد که گروه آزمون روایی نسبت به گروه آزمون غیر روایی به طرز معناداری از عملکرد بهتری برخوردار بوده است. کاربرد نتایج تحقیق در آموزش زبان مورد بحث قرار گرفته است.
حسین رضای خوانساری هوشنگ یزدانی
این پژوهش رابطه میان سبک های شناختی وابسته به محیط و مستقل از محیط را با عملکرد زبان آموزان در آزمون c-test بررسی می کند. در اصطلاح تخصصی، سبک شناختی وابسته به محیط به تسلط بر کلیت محیط اطلاق می شود، به گونه ای که اجزای نهفته در آن محیط به سهولت قابل تمییز نباشند. حال آنکه، در سبک شناختی مستقل از محیط، امکان تمرکز بر هر کدام از اجزاء بدون تداخل سایر اجزا وجود دارد. از سوی دیگر، c-test به عنوان یک گزینه جایگزین برای آزمون cloze مطرح شده است که اگرچه از همان اصل کاهش عبارات حشو آزمونهای cloze پیروی میکند، اما نحوه طراحی آن با حذف نیمه آخر کلمه دوم از جمله دوم هر پاراگراف آغاز و تا پایان به طور یک درمیان ادامه می یابد. در این پژوهش، شصت و هفت دانشجوی سال اول و چهارم رشته های ادبیات و مترجمی زبان انگلیسی دانشگاه اراک به عنوان شرکت کننده در دو گروه کامل حضور داشته اند. در ابتدا، آزمون تعیین سطح آکسفورد (opt ) برای تعیین مهارت زبانی شرکت کنندگان برگزار شد. سپس، از همان افراد خواسته شد تا در آزمون c-test که توسط شخص محقق و با استناد بر فرمول اصلی طراحی آن ساخته شده بود، نیز شرکت کنند. پس از گذشت دو هفته، شرکت کنندگان برای بار دیگر، در یک آزمون گروهی اشکال نهفته (geft ) شرکت کردند تا از این طریق، میزان وابستگی یا استقلال آنها از محیط تعیین گردد. داده های این پژوهش پس از جمع آوری با استفاده از فرمولهای آماری pearson ، spearmans rho ، آنووا (anova ) یکطرفه و آنووا رگراسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج بدست آمده نشان داد هیچ رابطه معناداری مابین سبک های شناختی وابسته به محیط و مستقل از آن با نحوه عملکرد زبان آموزان در آزمون c-test وجود ندارد. بنابر نتایج این پژوهش، هیچ یک از سبکهای شناختی به عنوان متغییرهای مستقل، تاثیر معناداری در آزمون c-test ندارند. کاربرد یافته های این تحقیق و پیشنهادات برای مطالعات آتی، در فصل آخر به تفصیل آمده است.
علی الهامی هوشنگ یزدانی
هدف از انجام تحقیق حاضر، مطالعه و بررسی نقش زنان و مردان در دو مجموعه از کتابهای درسی انگلیسی در قالب تحلیل گفتمان انتقادی و همچنین، بررسی و آشکار ساختن اصول ایدوئولوژیکی مربوط به نقش زنان و مردان در این کتابها است. این دو مجموعه کتاب عبارتنداز: کتابهای انگلیسی سال دوم و سوم دبیرستانی ایران و کتابهای تاپ ناچ 2آ و 2ب. برای انجام این منظور، مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج به دست آمده آشکار ساخت که در هر دو مجموعه از کتابهای درسی، دیدگاهی تبعیض آمیز نسبت به زنان و به نفع مردان اتخاذ شده است اما این دیدگاه تبعیض آمیز در هر دو مجموعه کتابها به میزان یکسانی به کار گرفته نشده است. این به این معناست که در کتابهای انگلیسی سال دوم و سوم دبیرستانهای ایران، این رویکرد تبعیض آمیز به میزان بالایی به کار گرفته شده در حالی که در کتابهای تاپ ناچ 2آ و 2ب، این رویکرد به میزان کمی اتخاذ شده است. افزون بر این، تحقیق حاضر آشکار ساخت که کتابهای انگلیسی دبیرستانی ایران از ایدوئولوژیی فرهنگی و دینی در ارایه نقش زنان و مردان پیروی می کند درحالی که، در کتابهای تاپ ناچ، تا حد امکان سعی شده است نقش زنان و مردان براساس اصل تساوی حقوق زن و مرد ارایه شود.
مریم تیموری الشتر حمید رضا دولت آبادی
هدف این پایان نامه بررسی رابطه احتمالی بین توانش استعاره ای و دانش زبانی است. توانش استعاره ای در اینجا به صورت کلی به معنی درک و تولید استعاره در یک زبان تعریف شده است. برای دستیابی به این مهم، استعاره در خطابت و بیان و ادراک از جنبه نظری به صورت خلاصه شرح داده شد و توانش استعاره ای به عنوان نوعی توانش نو همگام با توانش ارتباطی ودستوری مطرح شد. از جنبه عملی، و به منظور درک بهتری از توانش استعاره ای در کلاسهای انگلیسی، توانش استعاره ای دانشجویان رشته زبان انگلیسی با استفاده از تست تهیه شده توسط نورمحمدی (2010) با عنوان” تست ارزیابی دانش استعاره ای مرسوم انگلیسی “ مورد بررسی قرار گرفت و به منظور اندازه گیری دانش زبانی دانشجویان از تست optاستفاده شد. در این تحقیق 60 نفر از دانشجویان فارسی زبان مشغول به تحصیل در رشته ادبیات انگلیسی شرکت کردند. نمرات بدست آمده از این آزمون ها هم به صورت کلی و هم به صورت طبقه بندی شده محاسبه گردید و با استفاده از spss 16.0 ضریب همبستگی بین متغیر های مورد مطالعه بررسی شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین دانش زبانی دانشجویان ایرانی و توانش استعاره ای آنها رابطه مثبتی وجود دارد. بنابراین این چنین نتیجه گیری شد که دانشجویان با دانش زبانی بالاتر از توانش استعاره ای بالاتری نیز بهره مند خواهند بود. در پایان نیز کاربرد های ممکن این تحقیق برای تدریس زبان انگلیسی شرح داده شد.
اعظم شاهسون هوشنگ یزدانی
این تحقیق رابطه بین هوش هیجانی هوش هیجانی دانشجویان ایرانی،جنسیت و دانش واژگان تولیدی و دریافتی آنان را مورد بررسی قرار می دهد. بعلاوه تلاش گردیده تا ماهیت دانش واژگانی دانشجویان از لحاظ دریافت و تولید در سطح کلی و در سطوح فراوانی مختلف واژه ارزیابی گردد. همچنین رابطه میان دانش وازگانی دریافتی و تولیدی دانشجویان و میزان هوش هیجانی آنان مورد بررسی قرار میگیرد. داده های این تحقیق از طریق چهار آزمون جمع آوری شده است که به ترتیب عبارتند از: آزمون تعیین سطح توانش زبانی آکسفورد (2001)، پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن، آزمون لغت اشمیت و دیگران (2001) و آزمون لغت نیشن و لوفر (1999). نمونه های این تحقیق شامل 59 دانشجو (39 دانشجوی آقا و 20 دانشجوی خانم) می باشد که از میان دانشجویان سال سوم و چهارم مقطع کارشناسی رشته ی ادبیات انگلیسی در دانسگاه قم انتخاب شده اند. نتایج بدست آمده بیانگر این هستند که دانشجویان خانم از هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند
مینا غفرانی اصفهانی هوشنگ یزدانی
این مطالعه به بررسی رابطه میان دریافت شنیداری و میزان تحمل ابهام و سطوح بالا، متوسط و پایین آن در زبان آموزان ایرانی در اصفهان می پردازد.علاوه بر این، تاثیر تدریس ضمنی صورت های خفیف و اتصال گفتاری در تلفظ، بر دریافت شنیداری و تاثیر این آموزش ها و گذر زمان در تغییر سطح تحمل ابهام بررسی شده است. پس از همگون سازی شرکت کنندگان به وسیله آزمون تعیین سطح آکسفورد، 82 شرکت کننده به 4 زیرگروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. به منظور اندازه گیری میزان تحمل ابهام opt نسخه ی ترجمه شده ی ابزار سنجش تحمل ابهام نورتون 1975 و مقیاس سنجش تحمل ابهام در یادگیری زبان دوم الی 1989 اجرا شده است. بخش شنیداری آزمون تعیین سطح آکسفورد برای ارزشیابی قبل و بعد از آموزش دریافت شنیداری به کار گرفته شده است. تحلیل های آماری two-tailed pearson-product correlation, independent and paired-sample t-test and one-way anova، انجام شده اند. ضریب همبستگی میان تحمل ابهام و دریافت شنیداری به دست آمده چندان قابل ملاحظه نبود. سطح متوسط تحمل ابهام همبستگی میانه ی مثبتی با دریافت شنیداری نشان داد. شرح و آموزش ضمنی صورت های خفیف و اتصال گفتاری بر دریافت شنیداری شرکت کنندگان گروه آزمایش بسیار تاثیرگذارشناخته شد. همچنین تفاوتی در سطح تحمل ابهام شرکت کنندگان در یادگیری زبان دوم مشاهده شد، این تفاوت در میان شرکت کنندگان گروه کنترل ناچیز و قابل چشمپوشی بود در حالی که افزایش سطح تحمل ابهام شرکت کنندگان گروه آزمایش به طور قابل ملاحظه ای چشمگیر بود
بیتا بهرامی زیارانی موسی احمدیان
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه ی میان برون گرایی/درون گرایی و عملکرد نوشتار استدلالی و توصیفی دانشجویان ایرانی یادگیرنده زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی براساس نوع نوشتار آنها در دو مقیاس کلی و تحلیلی است. بر این هدف، تعداد 55 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان انگلیسی و همگن از نظر سطح زبان در دانشگاه اراک به عنوان آزمودنی ها انتخاب شدند. آزمودنی ها براساس یک آزمون زبان (آزمون میشیگان) برای تعیین گروه همگن از نظر سطح زبانی (سطح متوسط) و پرسشنامه شخصیت آیزنک به دو گروه شخصیتی(برون گرا/درون گرا) تقسیم شدند. سپس به آزمودنی ها دو فعالیت نوشتاری (توصیفی و استدلالی) داده شد تا برای هر یک متنی بنویسند. تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده نشان داد که میان عملکرد گروه برون گرا و درون گرا در نوع نوشتار توصیفی در مقیاس تحلیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. به علاوه، درمقیاس کلی نیز در عملکرد دانشجویان برون گرا و درون گرا در نوع نوشتاری استدلالی نتایج نشان دادند که دانشجویان درون گرا نسبت به دانشجویان برون گرا عملکرد بهتری داشته اند. بر این اساس چنین می توان نتیجه گرفت که ویژگی شخصیتی زبان آموزان همچون برون گرایی/درون گرایی می توان درکسب مهارت نوشتاری زبان تا حدودی تاثیرگذار باشد. از این رو، به نظر می رسد که با توجه به ویژگی های شخصیتی زبان آموزان در محیط های آموزشی می توانند تاثیر داشته باشد. واژگان کلیدی: برون گرایی،درون گرایی، نوشتار استدلالی، نوشتار توصیفی ، مقیاس کلی ، مقیاس تحلیلی
عارفه سادات خوش نیت حمیدرضا دولت آبادی
این مطالعه سعی کرد تا یک استراتژی مطرح شده توسط رودریگز و مورنو (2009) را برای تدریس اصطلاحات زبان انگلیسی به فراگیران نوجوان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی عملی سازد. استراتژی پیشنهادی آنها استفاده از ترکیب استعاره های مفهومی و بازنمایی تصویری آنها در فیلم های دیزنی برای تدریس اصطلاحات زبان انگلیسی به فراگیران نوجوان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بود. با در نظر گرفتن اهمیت اصطلاحات در هر زبانی و در عین حال سختی یادگیری چنین اصطلاحاتی ، محقق ترغیب می شود تا فرصت طلایی تدریس اصطلاحات به کودکان را از دست ندهد. بنابراین ، این مطالعه سعی کرد تا این استراتژی پیشنهادشده به طور تئوری را برای تدریس اصطلاحات زبان انگلیسی به فراگیران نوجوان ایرانی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در محیط واقعی کلاس اعمال کند. این مطالعه با استفاده از روش ترکیبی انجام شد. اثربخشی این استراتژی به صورت یک تحقیق تجربی با طراحی گروه های آزمایش و کنترل بررسی شد. شرکت کنندگان ، 40 دانش آموز پسر (سن: 12) در یک مدرسه راهنمایی در اراک ، ایران ، بودند. پیش تست و پس تست اجرا شدند. اصطلاحات در گروه آزمایش با استفاده از استعاره های مفهومی بازنمایی شده در سه فیلم انتخاب شده از فیلم های دیزنی تدریس شدند و در گروه کنترل توسط تکنیک های مرسوم. به علاوه ، یک پرسش نامه تشریحی و یک تحلیل کیفی از آنچه در کلاس رخ داد ، به عنوان راهی برای ورود به ذهن شرکت کنندکان به منظور روشن کردن بیشتر دلایل اصلی عملکرد هر دو گروه به کار برده شد. نتایج بیانگر اثربخشی زیاد ترکیب استعاره های مفهومی و بازنمایی آنها در فیلم های دیزنی برای تدریس اصطلاحات زبان انگلیسی به فراگیران نوجوان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی بودند. تصویر کلی نمایان شده از تحلیل های کمی و کیفی ، عملکرد بهتر گروه آزمایش در برابر گروه کنترل را به دو ابزار باارزش در دسترس برای گروه آزمایش نسبت داد: یک ابزار برانگیزنده و "عینی ساز" به عنوان فیلم و یک ابزار مفهومی و نظام مند به عنوان استعاره مفهومی.
قربانعلی واعظی هوشنگ یزدانی
امروزه اھمیت مھارت شنیداری را در یادگیری زبان نمی توان نادیده گرفت. با این وجود، این مھارت اساسی در یادگیری زبان در کلاس درسی به صورت نظام مند تدریس نمی شود. علاوه بر این، توجه کافی به راھبردھای شنیداری در وھله ی عملی تدریس زبان نمی شود. بنابراین، این رساله تاثیر آموزش راھبرد ھای فراشناختی را بر روی عملکرد شنیداری زبان آموزان ایرانی مطالعه می کند. برای نیل به این ھدف، مدل وندرگریفت و تفاقدتری( 2010 ) به عنوان مدل تدریس مھارت شنیداری استفاده شده است. تعداد 72 زبان آموز ایرانی در سطح متوسط به پایین در چھار کلاس موجود واقع در موسسه مجتمع فنی تھران در برنامه ی فشرده ی پنج ھفتگی این تحقیق شرکت کردند. آن ھا به صورت تصادفی به دو گروه تحقیق و شاھد تقسیم شدند به صورتی که گروه تحقیق تعدادی از راھبردھای فراشناختی را بر اساس مدل وندرگریفت و تفاقدتری ( 2010 ) دریافت کردند در حالی که جھت ارزیابی درک مھارت شنیداری ecce گروه شاھد ھیچ راھبرد فراشناختی را دریافت نکردند. از آزمون جھت تقویت تحقیق در ابتدا و malq شرکت کنندگان قبل و بعد از تحقیق استفاده شد. ھمچنین از پرسشنامه ی و ecce انتھای تحقیق و به منظور اطلاع از میزان آگاھی فراشناختی شرکت کنندگان استفاده شده است. نمرات تحلیل spss تحت نرم افزار t-test ھر دو گروه با استفاده از آزمون ھای آماری نمونه ی مستقل و دوگانه malq و ecce شدند. در پایان تحقیق، گروه تحقیق به صورت موثر عملکرد بالاتری نسبت به گروه شاھد در ھر دو از خود نشان دادند که حاکی از این است که آموزش راھبرد ھای فراشناختی نقش مھمی را در بالا بردن malq درک شنیداری زبان آموزان ایفا می کند. از این تحقیق، نیاز مبرم به ترکیب راھبردھا مخصوصا راھبرد ھای فراشناختی در شیوه ی تدریس دیده می شود.
نجمه تیما هوشنگ یزدانی
چکیده تجزیه وتحلیل گفتمان انتقادی به عنوان یک اصل اساسی در ساختار گفتمانی زبان امکان پاسخگویی به سوالاتی را درباره ماهیت ایدئولوژپکی گفتمان فراهم می کند. در حقیقت، هدف نهایی هر مطالعه در حوزه تجزیه و تحلیل گفتمان انتقادی بر ملا کردن ساختار ایدئولوژیکی است که در گفتمان پنهان است. با استفاده از مدل اجتماعی- شناختی وندایک (2000الف)، این مطالعه سعی دارد تا گفتارهای ایدئولوژیکی به کار برده شده توسط باراک حسین اباما و میت رامنی را دردومناظره تلوبزیونی ریاست جمهوری آمریکا که در تاریخ 3 و22 اکتبرسال 2012 برگزارشد، بررسی کند. با این هدف، رونوشت دو مناظره پیرامون مسائل داخلی و خارجی انتخاب شد تا با استفاده از آن ها به شیوه درستی تفاوتها و شباهت های ایدئولوژیکی میان دو کاندبدا و همچنین تفاوت های اجتماعی، سیاسی وایدئولوژیکی که اغلب متمایز کننده شخصیت های سیاسی از یک دیگر است، مشخص شود. با انجام بررسی های کمی و کیفی بر روی داده های جمع آوری شده، نتایج این مطالعه نشان داد که اگر چه هر دو کاندیدا کم و بیش از راهبرد های ایدئولوژیکی مشابهی استفاده کرده اند آن چه که سبب تفاوت های ایدئولوژیکی میان دو کاندیداشده است روش های متمایزی است که آن ها برای رسیدن به هدف نهایی خود که "مثبت نمایی خود" و " منفی نمایی دیگران" است، به کار برده اند. با استفاده ازنتایج این مطالعه چهارچوبی قوی ایجاد می شود که با استفاده ازآن تحلیل گران و دانش آموختگان آموزش زبان می توانند به درک بهتری از کلام و ویژگی های آن برسند. واژگان کلیدی: تجزیه و تحلیل گفتمان انتقادی، مدل اجتماعی- شناختی ون دایک (2000الف)، گفتارهای ایدئولوژیکی، مناظره ریاست جمهوری آمریکا، راهبرد های گفتمانی ،مثبت نمایی خود، منفی نمایی دیگران
میلاد پیراسته موسی احمدیان
this study investigates the effect of teacher’s repetition as an input enhancement technique in explicit teaching of vocabulary items on efl learners’ later retrieval. to this end, 66 persian speaking english learners, aged 18 - 29, homogenized through a standard proficiency test (opt), were chosen and put into two experimental and control groups, each 33 learners. general service list (gsl), a list of the most frequent english words designed by west (1953), was given to all the participants to tick their unknown items. among words unknown to all the participants, 80 words were chosen and taught to both groups during 10 sessions. in the experimental group, teaching was accompanied by repetitions to enhance the input, but in the other group no repetitions were used.
خسرو بهراملو هوشنگ یزدانی
چکیده این مطالعه سعی دارد توان شاخص های لغوی”وکب پروفایل“ را در پیش بینی عملکرد اموزشی دانشجویان مورد بررسی قرار دهد. دانشجویان چهار کلاس از کلاسهای دانشگاه اراک که در کل 108 نفر می شدند در این تحقیق شرکت کردند. انان در رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان انگلیسی مشغول به تحصیل بودند. انشاهایی که دانشجویان به زبان انگلیسی درباره یک موضوع عمومی نوشته بودند برای به دست اوردن شاخص های لغوی” وکب پروفایل“ مورد استفاده قرار گرفت. معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب به عنوان معیارهای سنجش عملکرد اموزشی دانشجویان مورد استفاده قرار گرفتند. از دانشجویان خواسته شد نمره معدل خود را گزارش کنند. برای به دست اوردن نمره کیفیت نوشتار انشاهایی که برای به دست اوردن شاخص های لغوی مورد استفاده قرار گرفته بودند بر اساس معیار سنجش نوشتار جیکوبز و همکاران (1981) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمره درس خواندن و درک مطلب که همه دانشجویان ان را گذرانده بود ند هم به عنوان یک معیار دیگر عملکرد اموزشی مورد استفاده قرار گرفت. سپس همبستگی میان معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب از یک سو و شاخص های لغوی از سوی دیگر مورد بررسی قر ار گرفت. رگرسیون معدل، نمره کیفیت نوشتار، و نمره درس خواندن و درک مطلب علیه شاخص های لغوی نیز بررسی شد. یافته های تحقیق نشان داد که همبستگی معناداری بین شاخص های لغوی و نمره کیفیت نوشتار و نمره درس خواندن و درک مطلب وجود دارد. شاخص های لغوی به ترتیب 17 و 13 درصد از واریانس نمره کیفیت نوشتار و نمره درس خواندن و درک مطلب را توجیه می کرد ند.
زهرا مهرمزین هوشنگ یزدانی
این تحقیق برآن است تا ت?ثیر رنگ کردن لغات جدید و دادن معانی آنها در یک حکایت به زبان خارجی را بر فراگیری لغات جدید، به یاد سپاری آنها و درک مطلب مورد بررسی قرار دهد. سه گروه از دانشجویان ترم دوم، پنجم و ششم (گروه اول و دوم از رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی و گروه سوم از رشته ی مترجمی زبان انگلیسی( دانشگاه اراک در این تحقیق شرکت نمودند که به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه کنترل ملزم شدند که حکایت "شیناشا یا درشکه ی اشاره کننده به جنوب" را بخوانند و به س?الات درک مطلب پاسخ دهند. گروه آزمایش یک نیز همان حکایت را خواندند و به س?الات درک مطلب پاسخ دادند با این تفاوت که کلمات جدید در حکایت رنگ شده بود. گروه آزمایش دو نیز حکایت "شیناشا یا درشکه ی اشاره کننده به جنوب" را خواندند و به س?الات درک مطلب پاسخ دادند. برای این گروه، معانی کلمات جدید در پایین صفحه آورده شده بود. بعد از خواندن داستان از تمام گروه ها دو آزمون لغت – یکی بلافاصله بعد از خواندن داستان و دیگری دو هفته بعد از خواندن داستان– گرفته شد. هیچ یک از گروه ها از گرفتن آزمون ها اطلاعی نداشتند. دادن معانی کلمات جدید در پایین صفحه باعث افزایش چشمگیری در فراگیری لغت، به یاد سپاری آن و همچنین درک مطلب در گروه آزمایش دو در مقایسه با دو گروه دیگر شد. نتیجه حاصل از این تحقیق نشان می دهد که توجه به فرم و معنای لغات جدید و ایجاد ارتباط بین این دو، ت?ثیر مثبتی بر فراگیری لغات جدید، به یاد سپاری آنها و همچنین درک مطلب دارد.
یعقوب هاشمی هوشنگ یزدانی
نخستین هدف این تحقیق، بررسی رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارت نوشتن در فراگیران زبان دوم و تاثیر آنها بر یکدیگر است. هدف دیگر این تحقیق، بررسی تاثیر توانش زبانی بر رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارت نوشتن در فراگیران است. تعداد 89 نفر دانشجوی زبان انگلیسی بعنوان گروه تحیقیق انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات لازم از آزمون تعیین سطح، آزمون ریون، پرسشنامه هوش هیجانی و مهارت نگارش استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده، نشان داد ضریب همبستگی معنا داری بین هوش هیجانی و مهارت نوشتن وجود دارد. این بدان معنی است که درصورت افزایش هوش هیجانی، مهارت نوشتن افزایش می یابد. در حالیکه، نتایج این تحقیق نشان داد که سطح مهارت در رابطه ی بین هوش هیجانی و مهارت نوشتن تاثیری ندارد. بر اساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت هوش هیجانی بر روی مهارت نوشتن فراگیران تاثیر بسزابی دارد. بر این اساس می توان که هوش هیجانی برای موفقیت و پیشرفت تحصیلی کارآمد است. از این رو، به نظر می رسد توجه به هوش هیجانی فراگیران در محیط آموزشی برای موفقیت تحصیلی فراگیران ضروری و مفید می باشد.