نام پژوهشگر: حسین شعبانعلی فمی
مجتبی نوری حسن صدیقی
این مطالعه به بررسی سازوکارهای بهبود تعاملات ترویج با سایر کنشگران نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ایران از دیدگاه متخصصان ترویج می پردازد. این تحقیق به لحاظ هدف و ماهیت، اکتشافی- توصیفی و به لحاظ نوع تحقیق، کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه ی آماری این مطالعه متخصصان ترویج ایران می باشند که شامل 60 نفر عضو هیئت علمی ترویج و آموزش کشاورزی، 45 نفر دانشجوی دکتری ترویج و آموزش کشاورزی و 35 نفر متخصص ترویج و آموزش حوزه ستادی وزارت جهاد کشاورزی می باشند (140n=). ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده که در اختیار تمامی اعضای جامعه قرار گرفته است اما از بین آنها 96 نفر (96n=) پاسخ داده اند یعنی ضریب بازگشت پرسشنامه 5/68 درصد بوده است. پرسشنامه شامل 6 بخش کلی بوده است که در بخش اول و دوم میزان اهمیت و میزان توجه به سازوکارهای بهبود تعاملات ترویج با شش کنشگر دیگر نظام دانش و اطلاعات کشاورزی یعنی آموزش، تحقیق، کشاورزان، تشکل های کشاورزی، شرکت های خصوصی و سیاست گذاران مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش سوم و چهارم نگرش و میزان تعاملات متخصصان سنجیده شده است. در بخش پنجم مشکلات پیوند ترویج با هریک از کنشگران مورد بررسی قرار گرفته است و در بخش آخر ویژگی های فردی و حرفه ای متخصصان بررسی شده است. همچنین نظرات متخصصان پیرامون ارجحیت توجه به پیوند ترویج با سایر کنشگران با روش مقایسات زوجی بررسی شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط پانلی از صاحبنظران علوم ترویج و آموزش کشاورزی مورد تایید قرار گرفت. ضریب پایایی (قابلیت اعتماد)پرسشنامه نیز با انجام آزمون مقدماتی برای قسمتهای مختلف پرسشنامه بین 73/0 تا 97/0 بدست آمد که مبین قابل اعتماد بودن پرسشنامه می باشد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار spss وexpert choice تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از مقایسات زوجی نشان می دهد از دیدگاه متخصصان ترویج، توجه به پیوند ترویج و کشاورزان ارجحیت و اهمیت بالایی نسبت به پیوند ترویج با سایر کنشگران دارد. به لحاظ میزان توجه مجموعه سازوکارهای مطرح شده نیز توجه به پیوند ترویج و تحقیق اولویت اول را کسب کرده است. همچنین نتایج بیانگر آن است که مشکلات پیوند ترویج با کشاورزان و تحقیق بیشتر از مشکلات پیوند ترویج با سایر کنشگران است. بهترین سازوکارها جهت بهبود تعاملات ترویج با سایر کنشگران استفاده گسترده از فناوریهای ارتباطی مدرن، برنامه ریزی، طراحی و بازنگری فعالیت های مشارکتی، استفاده از کشاورزان خبره بعنوان سایت های الگویی برای آموزش دیگر کشاورزان، برگزاری دوره ها و کلاس های آموزشی برای اعضای شرکت ها توسط ترویج دولتی، حضور نماینده ای از ترویج در بدنه سیاست گذاری وزارت جهاد کشاورزی و استفاده از مشوق های مناسب جهت جذب تشکل های کشاورزی شناخته شد. همچنین نتایج نشان می دهد گروههای مورد مطالعه در اکثر موارد پیرامون میزان اهمیت، میزان توجه به سازوکارها و مشکلات مطرح شده توافق نظر دارند. کلمات کلیدی: نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ایران، تعاملات، ترویج، متخصصان ترویج
مریم طهماسبی غلامرضا پزشکی راد
چکیده هدف کلی تحقیق حاضر بررسی سازوکارهای ارتقاء توانمندی دانشجویان تحصیلات تکمیلی کشاورزی جهت ورود به بازار بین المللی اشتغال می باشد. جوامع آماری مورد نظر شامل: 1)کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی در تمام گرایش های کشاورزی دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس در سال تحصیلی 89-1388 می باشد (1896n1=) که از این میان تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از آماره کوکران انتخاب شدند که در نهایت 185 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (185n1=)، 2) کلیه اعضاء هیأت علمی در تمام گرایش های کشاورزی دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت مدرس در سال تحصیلی 89-1388 می باشد (203n2=) که از این میان تعداد 135 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان(1970) انتخاب شدند و در نهایت 104 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (104n2=). ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه متفاوت بود که روایی آن با کسب نظرات گروهی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی بررسی شد. همچنین ضریب اعتبار ابزار تحقیق از طریق انجام آزمون مقدماتی برای پرسشنامه دانشجویان 5/87 و برای پرسشنامه اعضاء هیأت علمی 6/97 بدست آمد. نتایج ارزیابی پرسشنامه دانشجویان نشان داد که توانمندی 7/62% از دانشجویان در حد متوسط می باشد. اکثر دانشجویان (8/84 %) دارای نگرشی مثبت نسبت به جهانی شدن بازارکار کشاورزی می باشند. اکثر افراد (4/71%) از نظر دانش در طیف متوسط قرار دارند. بیشترین دانش در مورد مسائل تخصصی و پس از آن به ترتیب دانش اقتصاد و مدیریت مالی و دانش بین المللی قرار دارند. بیش از نیمی از پاسخگویان مهارتشان را در حد زیاد گزارش نموده اند. بیشترین مهارت به ترتیب مربوط به کار گروهی، یادگیری و کاربرد it بوده و کمترین مهارت در زبان انگلیسی، حل مسأله و ابتکار و کارآفرینی بوده است. تقریبا دو سوم افراد علاقمند به فعالیتهای بین المللی هستند اما میزان مشارکت حدود دو سوم دانشجویان کم ارزیابی شده است. دانشجویان بطور نسبی از کیفیت آموزش، استادان و امکانات دانشگاه رضایت داشتند. تحلیل رگرسیونی نشان داد که، 7/31 درصد (317/0 r2 =) از تغییرات متغیر توانمندی دانشجویان جهت ورود به بازار بین المللی اشتغال از طریق متغیرهای "میزان مشارکت در فعالیتهای بین المللی، مقطع تحصیلی، متغیر مجازی محل تحصیل، رضایت از کیفیت آموزش، و در نهایت علاقه به مسائل و فعالیتهای بین المللی " تبیین می شود. نتایج ارزیابی پرسشنامه هیأت علمی نیز بیانگر آن است که سازوکارهای مبتنی بر کمیت و کیفیت امکانات دانشکاه در رتبه نخست مناسبت قرار گرفته است و پس از آن به ترتیب سازوکارهای مبتنی بر کیفیت علمی استادان و سازوکارهای مبتنی بر برنامه ریزی درسی مناسب می باشند .نتایج سنجش نگرش هر دو جامعه آماری درباره بین المللی کردن آموزش عالی کشاورزی و تدریس دروس تخصصی به زبان انگلیسی نیز نشان داد که در هر دو جامعه میزان موافقت زیاد یا بسیار زیاد بوده است و همچنین نتایج آزمونt نشان می دهد که در این زمینه هیچ تفاوت معنی داری بین اعضاء هیأت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی وجود ندارد و علاوه بر آن، درون هر جامعه نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد که این نشان دهنده توافق نظر جوامع آماری تحقیق در این رابطه می باشد. کلمات کلیدی : جهانی شدن، بازار بین المللی اشتغال، دانشجویان کشاورزی، توانمندی، بین المللی کردن آموزش عالی
معصومه نظری سینا شاپور ظریفیان
نام خانوادگی دانشجو: نظری سینا نام: معصومه عنوان پایان نامه: بررسی وضعیت کارآفرینی جوانان روستایی شهرستان اسدآباد و عوامل موثر بر آن استاد راهنما: دکتر شاپور ظریفیان اساتید مشاور: دکتر رسول محمد رضایی- دکتر حسین شعبانعلی فمی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: مهندسی کشاورزی/ توسعه روستایی دانشگاه: تبریز دانشکده: کشاورزی تاریخ فارغ التحصیلی: آذر 1389 تعداد صفحه: 110 کلید واژه : وضعیت کارآفرینی، جوانان روستایی، اسدآباد چکیده: در دنیای در حال تحول امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمان هایی است که بین منابع کمیاب و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازند. به عبارت دیگر، جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکتی رو به جلو و با شتاب داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند. بنابراین ترویج و اشاعه ی مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهم تر از همه، تربیت جوانان کارآفرین از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. به سبب اهمیت کارآفرینی در اشتغال جوانان، تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت کارآفرینی جوانان روستایی و عوامل موثر بر آن در شهرستان اسدآباد جهت برنامه ریزی لازم برای حمایت از آنان و شناسایی نیازها و فراهم کردن بستر مناسب جهت توسعه فعالیتهای کارآفرینی، صورت پذیرفته است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، تعداد 300 پرسشنامه از جوانان روستایی شهرستان اسدآباد با روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب تکمیل گردید. نتایج وضعیت کارآفرینی در این مطالعه نشان داد که 41 درصد در سطوح مختلف کارآفرینی و 59 درصد غیر کارآفرین بودند. همچنین نتایج نشان داد که عوامل موثر بر وضعیت کارآفرینی متفاوت می باشد. نتایج مدل رگرسیونی برآورد شده، نشان داد که متغیرهای فردی، اجتماعی و اقتصادی با توجه به ضریب رگرسیونی به ترتیب تاثیر مثبت و معنی داری دارند. از ویژگیهای روانشناختی خلاقیت، توفیق طلبی، ریسک پذیری و اعتماد به نفس نیز تاثیر مثبتی بر کارآفرینی داشتند. بر اساس نتایج تحقیق پیشنهاد می شود از سوی مسولان دست اندر کار منطقه، در راستای بهبود وضعیت کارآفرینی جوانان اقداماتی از قبیل برگزاری دوره های آموزش کارآفرینی، ارائه مشاوره در زمینه های فنی و روانشناختی، شناسایی جوانان کارآفرین در جامعه روستایی و حمایت از آنان جهت گسترش ایده های نو، اشتغال زایی و بهره برداری مفید از منابع صورت گیرد. نام خانوادگی دانشجو: نظری سینا نام: معصومه عنوان پایان نامه: بررسی وضعیت کارآفرینی جوانان روستایی شهرستان اسدآباد و عوامل موثر بر آن استاد راهنما: دکتر شاپور ظریفیان اساتید مشاور: دکتر رسول محمد رضایی- دکتر حسین شعبانعلی فمی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: مهندسی کشاورزی/ توسعه روستایی دانشگاه: تبریز دانشکده: کشاورزی تاریخ فارغ التحصیلی: آذر 1389 تعداد صفحه: 110 کلید واژه : وضعیت کارآفرینی، جوانان روستایی، اسدآباد چکیده: در دنیای در حال تحول امروز، کامیابی از آن جوامع و سازمان هایی است که بین منابع کمیاب و قابلیت های مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود رابطه معنی داری برقرار سازند. به عبارت دیگر، جامعه و سازمانی می تواند در مسیر توسعه، حرکتی رو به جلو و با شتاب داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم، منابع انسانی خود را به دانش و مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند. بنابراین ترویج و اشاعه ی مفهوم کارآفرینی، بسترسازی برای فرهنگ حامی کارآفرینی و مهم تر از همه، تربیت جوانان کارآفرین از اهمیت و ضرورت حیاتی برخوردار است. به سبب اهمیت کارآفرینی در اشتغال جوانان، تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت کارآفرینی جوانان روستایی و عوامل موثر بر آن در شهرستان اسدآباد جهت برنامه ریزی لازم برای حمایت از آنان و شناسایی نیازها و فراهم کردن بستر مناسب جهت توسعه فعالیتهای کارآفرینی، صورت پذیرفته است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، تعداد 300 پرسشنامه از جوانان روستایی شهرستان اسدآباد با روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب تکمیل گردید. نتایج وضعیت کارآفرینی در این مطالعه نشان داد که 41 درصد در سطوح مختلف کارآفرینی و 59 درصد غیر کارآفرین بودند. همچنین نتایج نشان داد که عوامل موثر بر وضعیت کارآفرینی متفاوت می باشد. نتایج مدل رگرسیونی برآورد شده، نشان داد که متغیرهای فردی، اجتماعی و اقتصادی با توجه به ضریب رگرسیونی به ترتیب تاثیر مثبت و معنی داری دارند. از ویژگیهای روانشناختی خلاقیت، توفیق طلبی، ریسک پذیری و اعتماد به نفس نیز تاثیر مثبتی بر کارآفرینی داشتند. بر اساس نتایج تحقیق پیشنهاد می شود از سوی مسولان دست اندر کار منطقه، در راستای بهبود وضعیت کارآفرینی جوانان اقداماتی از قبیل برگزاری دوره های آموزش کارآفرینی، ارائه مشاوره در زمینه های فنی و روانشناختی، شناسایی جوانان کارآفرین در جامعه روستایی و حمایت از آنان جهت گسترش ایده های نو، اشتغال زایی و بهره برداری مفید از منابع صورت گیرد.
ثریا پورجاوید حسن صدیقی
هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی، "بررسی سازوکارهای توسعه کشاورزی شهری در شهر تهران" بود. جامعه آماری آن شامل شهروندان مناطق 22 گانه شهر تهران (6758845n=) و کارشناسان مسئول فضای سبز شهرداری تهران (175n=) بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان کارشناسان فضای سبز تعداد 93 نفر و از میان شهروندان مناطق 22 گانه شهر تهران، تعداد 320 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش طبقه ای با انتساب متناسب به عنوان نمونه انتخاب گردید که هر یک از این مناطق به عنوان یک طبقه در نظر گرفته شدند. ابزار تحقیق، دو پرسشنامه بود که روایی آنها بر اساس نظر جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگا ه ها و صاحبنظران مربوطه تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (86/0 تا 97/0 برای پرسشنامه شهروندان و 94/0 و 97/0 برای پرسشنامه کارشناسان). داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از رتبه بندی سازوکارهای اشاعه و توسعه کشاورزی شهری از دیدگاه شهروندان نشان داد که به ترتیب گویه های "فراهم نمودن زیرساخت های لازم" و "فروش ادوات و تجهیزات مورد نیاز به متقاضیان با قیمت و شرایط مناسب" و از دیدگاه کارشناسان به ترتیب گویه های "ارائه خدمات حمایتی از سوی دولت از فعالان و متقاضیان در این زمینه از قبیل اعطای تسهیلات بانکی با بهره کم" و "برگزاری دوره های آموزشی به منظور ارائه آموزش های عمومی و تخصصی برای شهروندان" در بالاترین رتبه ها قرار داشته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که در زمینه موانع و مشکلات توسعه و اشاعه کشاورزی شهری از دیدگاه شهروندان، هفت عامل "آموزشی – تحقیقاتی"، "زیربنایی"، "حمایتی"، "قانونی و سیاستگذاری"، "فنی"،"مالی- اقتصادی" و "فرهنگی" در مجموع حدود 36/67% و در زمینه سازوکارهای اشاعه و توسعه کشاورزی شهری نیز چهار عامل "زیرساختی- حمایتی"، "مطالعاتی – سیاستگذاری"،"آموزشی – اطلاع رسانی" و "مشاوره ای " در مجموع حدود 04/71% از کل واریانس را تبیین نمودند. همچنین نتایج این تحلیل نشان داد که در زمینه موانع و مشکلات توسعه و اشاعه کشاورزی شهری از دیدگاه کارشناسان، شش عامل "آموزشی - تحقیقاتی"، "فنی - تخصصی"، "قانونی - سیاستگذاری"، "زیرساختی"، "دانش و آگاهی"، و "مالی- اقتصادی" در مجموع حدود 28/73% و در رابطه با سازوکارهای اشاعه و توسعه کشاورزی شهری نیز شش عامل "آموزشی"، "زیرساختی"، "حمایتی"، "تشویقی"، "اطلاع رسانی" و "قانونی - سیاستگذاری" در مجموع حدود 17/74% از کل واریانس را تبیین نمودند.
سمیه لطیفی حشمت اله سعدی
تعاونی های فرش دستباف با هدف حمایت از قشر محروم و مولد قالیباف کشور و سازماندهی آن ها در قالب نظام تعاون به منظور دستیابی به عدالت اجتماعی و اقتصادی در این هنر و صنعت ملی تشکیل شده اند. با توجه به اهداف تعاونی های فرش دستباف، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش این تعاونی ها در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان همدان به شیوه پیمایش- توصیفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را مجموع اعضا تعاونی های فرش دستباف استان تشکیل می دهند که بر پایه فرمول کوکران 214 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین با توجه به هدف تحقیق به تعداد برابر (214n=) از قالیبافان غیرعضو تعاونی نیز جهت مقایسه وضعیت اقتصادی- اجتماعی دو گروه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت انتساب متناسب طبقه ای و در مرحله بعد به صورت تصادفی بوده است. مهمترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 81/0 برآورد شد. نتایج حاصل از آزمون t و من ویت نی نشان داد که بین قالیبافان عضو و غیرعضو تعاونی ها به لحاظ شاخص های اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی تفاوت معنی دار در سطح 1 درصد وجود دارد. به طوری که قالیبافان عضو تعاونی از وضعیت بهتری در مقایسه با قالیبافان غیرعضو برخوردار هستند. نتایج حاصل از ضرایب همبستگی نیز نشان داد بین عضویت در تعاونی و برخورداری از خدمات بیمه، دریافت وام و تسهیلات قالیبافی و شرکت در دوره های آموزشی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد. نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد متغیرهای آگاهی اجتماعی، دسترسی به وام و تسهیلات قالیبافی، سطح دانش و آگاهی تخصصی، دسترسی به مواد اولیه و ابزار قالیبافی و تعامل اجتماعی به ترتیب مهمترین سازه های متمایز کننده دو گروه قالیبافان عضو و غیرعضو تعاونی های فرش دستباف هستند و 40 درصد از واریانس نمره تشخیصی توسط این 5 متغیر تبیین می شود. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه متغیرهای مشکل در فروش فرش دستباف، قیمت مواد اولیه تعاونی، میزان رضایت از شغل قالیبافی، نقش واسطه ها در فروش فرش، سابقه قالیبافی و آگاهی اجتماعی در مجموع حدود 3/56 درصد از تغییرات متغیر وابسته (درآمد حاصل از قالیبافی) را پیش بینی می کنند و متغیرهای میزان ارتباط با تعاونی فرش دستباف، میزان رضایت از شغل قالیبافی و سطح دانش و آگاهی تخصصی در مجموع 5/51 درصد از تغییرات متغیر وابسته (آگاهی و تعامل اجتماعی) را تبیین می کنند. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده تعاونی-های فرش دستباف نقش موثری در بهبود وضعیت اقتصادی - اجتماعی قالیبافان استان داشته اند.
سیده مرضیه رازقی روح اله رضایی
هدف از مطالعه حاضر، بررسی عوامل بازدارنده و تقویت کننده توسعه بکارگیری انرژی های تجدیدپذیر در نظام های بهره برداری دهقانی شهرستان تفرش می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را تمامی کشاورزان فعال در واحدهای بهره برداری دهقانی شهرستان تفرش در چهار دهستان بازرجان، رودبار، خرازان و کوه پناه تشکیل می دهند (2470n= ) که بر اساس جدول کرجسی- مورگان، تعداد 300 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی پرسشنامه با نظر پانلی از اساتید، کارشناسان و متخصصان حوزه انرژی مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس های اصلی پرسشنامه بیشتر از 75/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و استنباطی نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنوع فعالیت های تولیدی، تعداد باغ یا مزرعه، کیفیت پایین میوه جات خشک شده بوسیله خورشید، تعداد محصولات سبزی- صیفی، هزینه سالانه گاز منزل، مشارکت زنان در فعالیت های مرتبط با مصرف انرژی و سابقه کار دامداری در حدود 50 درصد از تغییرات مربوط به میزان استفاده متعارف از انرژی های تجدیدپذیر در نظام بهره برداری دهقانی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عاملی نیز حاکی از آن است که عوامل بازدارنده توسعه بکارگیری انرژی های تجدیدپذیر در نظام های بهره برداری دهقانی شهرستان تفرش به ترتیب اهمیت در پنج عامل مکانی- کیفی، ویژگی های فردی، نداشتن مزیت نسبی، دانشی- مالی و تکنولوژیکی قرار می گیرند و در حدود 69/43 درصد از واریانس کل را تبیین می نمایند. همچنین عوامل پیش برنده توسعه بکارگیری انرژی های تجدیدپذیر در نظام های بهره برداری دهقانی شهرستان تفرش به ترتیب اهمیت در پنج عامل دانشی- اطلاعاتی، ویژگی های روانشناختی، بهبود و تنوع بخشی تولیدات کشاورزی، افزایش سطح زیرکشت و توسعه دامداری قرار می گیرند و در حدود 94/44 درصد از واریانس کل را تبیین می نمایند.
مریم تاجری مقم غلامرضا پزشکی راد
استفاده از دانش و اطلاعات به روز و کاربردی توسط کارشناسان ترویج و کشاورزان، نقش کلیدی و مهمی را در بهره-برداری مناسب از عوامل تولید ایفا می کنند. با توجه به رسالت مهم نظام ترویج در امر اطلاع رسانی برای توسعه کشاورزی، استفاده از یک فناوری اطلاع رسانی ارزان و قابل دسترس با قابلیت کاربرد آسان برای نشر دانش و تبادل اطلاعات در شبکه های محلی بسیار مهم می باشد. در این رابطه فناوری تلفن همراه به عنوان بستر ساز اطلاع رسانی، شاید بهترین بدیل برای این منظور باشد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی زمینه ها و عوامل پیش برنده و بازدارنده به کارگیری فناوری تلفن همراه در فعالیت های ترویج کشاورزی توسط کشاورزان و کارشناسان ترویج انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق 333 نفر از کارشناسان ترویج و 147200 نفر از کشاورزان استان خراسان رضوی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب تعداد 126 نفر کارشناس ترویج و 252 نفر کشاورز با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه که پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید استفاده شد و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه معنی داری بین متغیرهای سن، سطح زیر کشت، هزینه دوره ای (دو ماهه) تلفن همراه، تعداد شماره های کشاورز، نگرش نسبت به کارگیری تلفن همراه در فعالیت های ترویج کشاورزی، ادراک نسبت به عوامل پیش برنده به کارگیری تلفن همراه در فعالیت های ترویج کشاورزی، میزان مهارت در زمینه به کارگیری تلفن همراه و میزان به کارگیری تلفن همراه در فعالیت های ترویج کشاورزی وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی، عوامل بسترسازی بهبود کیفیت خدمات، اطلاع رسانی و تشویق، بهبود زمینه های انگیزشی، توسعه زیرساخت های مخابراتی و حمایت های مالی (با تبیین واریانس 47/67 درصد) را به عنوان عوامل پیش برنده به کارگیری فناوری تلفن همراه در فعالیت های ترویج کشاورزی و عوامل فنی، اطلاعاتی- ارتباطاتی، توجیهی- اعتباری، روانشناختی و آموزشی (با تبیین واریانس 86/47 درصد) را به عنوان عوامل بازدارنده به کارگیری فناوری اطلاعات در فعالیت های ترویج کشاورزی بیان می کنند.
منصوره صرامی فروشانی همایون فرهادیان
باتوجه به اینکه نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند، برای دستیابی به توسعه ضروری است زنان مانند مردان در فرایند توسعه مشارکت کرده و به طور کامل از نتایج آن بهره مند شوند ولی متاسفانه از بسیاری جهات در فرایند توسعه ، زنان مورد غفلت قرار گرفته اند و به آنان توجهی در خور و شایسته آنان نمی گردد. در کشور های در حال توسعه ، فرصت های شغلی برای زنان بسیار ناچیز است. نرخ متوسط اشتغال زنان به حدود نصف مردان می رسد. حمایت از زنان و آموزش آنان و همچنین مهارت سازی و توانمند ساختن زنان بعنوان قشر تاثیر گذار و انتقال دهنده فرهنگ و ارزشها ، امری است که باید در برنامه ریزیهای تصمیم گیران و سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد. بررسی وضعیت اشتغال زنان در کشور نشان می دهد که تا پایان سال (1389) 8/3میلیون نفر زن در بخشهای مختلف اشتغال داشته اند. براساس سرشماری مرکز آمار (1385) حدود 22 میلیون نفر از جمعیت کشور در نقاط روستایی زندگی می کنند که از این میان 23/11 میلیون نفر آ نها مرد و 89/10 میلیون نفر زنان تشکیل می دهند. براساس آمارهای موجود، زنان روستایی در صنایع تبدیلی 50%، تولید محصولات زراعی و دامی 22%، صنایع دستی 75% و در امور مربوط به کاشت، داشت و برداشت به ترتیب 25، 24، 4/26 درصد مشارکت دارند. همچنین در امور دامداری 23 درصد، چرای و مراقبت دام 42 درصد و 100 درصد کل پرورش طیور را در روستا انجام می دهند. بررسی عوامل تاثیر گذار بر اشتغال زنان و نحوه تاثیر گذاری فرآیند توسعه برکم و کیف کار آنان از دیگر موارد نظری می باشد. نظر به اینکه ماهیت اشتغال در مناطق روستایی غالباً بر بهره گیری از منابع طبیعی از جمله زمین متکی است، لذا عمده اشتغالات زنان نیز در کشاورزی و فعالیتهای وابسته بدان متمرکز می باشد که بالطبع دارای ویژگیهای خاص خود است بدین ترتیب مطالعه جایگاه اشتغال زنان در تولید روستایی و سهم آنان در اقتصاد اهمیت می یابد. مطالعات انجام شده در جوامع، نشان می دهند که متاسفانه هر چه فقر در یک جامعه بیشتر شود، بار مشکلات آن به صورت تصاعدی روی دوش زنان است و زنان سهم بیشتری از این فقر بر دوش می کشند و این مساله دردناکی است که توسط فائو، یونسکو و سازمان های بین اللملی و تشکل های فعال در امور زنان پیگری شده و مورد توجه قرار گرفته است(عمادی،1380). که یکی از عوامل عقب ماندن زنان از برنامه های توسعه، نبود شناخت کامل از توانمندهای آنان است. در این راستا، این مطالعه درصدد است تا ضمن بررسی تاثیر پروژه های اشتغال زایی زنان روستایی بر معیشت پایدار خانوار در استان مر کزی، به بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان روستایی و اشتغال و جایگاه آنان به عنوان یک عنصر مهم در خانواده مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تحلیل عوامل موثر بر دستیابی زنان روستایی به معیشت پایدار در استان مرکزی می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل تمام زنان روستایی عضو پروژه های اشتغالزایی استان مرکزی که در دوره های آموزش شغلی شرکت کرده و شاغل شده اند می باشد(n=420). با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی بطور متناسب تعداد150 نفر به عنوان حجم نمونه آزمایشی و 100 نفر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظر جمعی از متخصصان تایید شد. تعیین پایایی ابزار تحقیق با انجام آزمون مقدماتی و با استفاده از نرم افزار spssنسخه 18محاسبه شد و مقدار آلفای کرونباخ 89/. به دست آمد.بر اساس نتایج تحقیق، دوره های آموزشی پروژه های اشتغال بیشترین تاثیر را بر روی ایجاد اشتغال، ایجاد نگرش مثبت مردان به توانایی های زنان و درامد برای خانواده داشته است. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که زنان عضو پروژه های اشتغال زایی در مقایسه با گروه شاهد از نظر میزان مشارکت در تصمیم گیریهای امور زندگی از توانایی های بیشتری برخوردار می باشند. تحلیل همبستگی بین متغیرهای سن، درآمد، پس انداز و اشتغال زایی با توانمندی زنان روستایی درسطح 1درصد معنی دار و متغیراشتغالزایی بیشترین تاثیر را بر توانمندی زنان روستایی داشته است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که 4/54 درصد واریانس توانمندی زنان روستایی را سن، سطح تحصیلات، پس انداز و اشتغال تبیین نموده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون; سرمایه اجتماعی، توانمندی ، مشارکت درتصمیم گیریها،درآمد، پس انداز، سیاستهای حمایتی، نقش مردان و سطح تحصیلات، 60 در صد از تغییرات معیشت پایدار را تبیین و اثر مثبت و مطلوبی برخانوارهای تحت پوشش پروژه های اشتغال زایی داشته است. در تبیین مدل علی تحقیق، توانمندی بیشترین اثر مستقیم (60% ) بر دستیابی به معیشت پایدار رادر بر داشت.
مینو عزیزی حسن آباد حشمت اله سعدی
انسان به عنوان رکن اصلی اقتصاد دارای نیازمندی های است که مهم ترین آن ها نیاز به امنیت غذایی و تغذیه سالم است از طرفی امنیت غذایی نقش تعیین کننده ای در سلامت، یادگیری و افزایش کارایی داشته و توسعه انسانی نیز تا حد زیادی در گرو توانایی جامعه در ایجاد امنیت غذایی پایدار و مطمئن است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش آموزش های ترویجی در امنیت غذایی خانوارهای کشاورز شهرستان قروه می باشد. محدوده این مطالعه، روستاهای شهرستان قروه می باشد. اطلاعات مورد نیاز پژوهش، با استفاده از روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه تهیه شده است. به منظور تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن در گویه های مربوط به مشارکت با نهادهای اجتماعی 70/0 ، برای آگاهی های تغذیه ای 85/0 و برای آموزش زنان 75/0 می باشد. جامعه نمونه تحقیق، شامل 200 خانوارکشاورز روستایی شهرستان قروه می باشد که به شیوه نمونه گیری تصادفی در چند مرحله انتخاب شده اند. در تحلیل داده ها علاوه بر آزمون ضرایب همبستگی از رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر برای شناسایی عامل های کلیدی موثر بر امنیت غذایی استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان می دهد که پنج عامل؛ میزان آگاهی های تغذیه ای، مشارکت زنان، شرکت در کلاس های آموزشی- ترویجی، توان اقتصادی و تعداد افراد تحت تکفل(بعدخانوار) بیشترین تأثیر را برامنیت غذایی دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر حاکی از آن است که سازه های ترویجی، آگاهی تغذیه ای، مشارکت زنان، تعداد افراد تحت تکفل، تعداد فرزند با سطح سواد دیپلم و بالاتر، مقدار زمین کشاورزی، تعداد فرزند شاغل غیرکشاورزی و توان اقتصادی بیشترین تأثیر را برامنیت غذایی خانوارهای کشاورز دارند.
یلدا کوثری نظامی زهرا امیری
بخش کشاورزی با وجود اینکه اهمیت زیادی در تأمین امنیت غذایی کشور دارد، تنها راه تأمین معاش روستاییان محسوب نمی شود. ظرفیت های بخش کشاورزی در ایجاد تنوع اقتصادی و فرصت های اشتغال محدود است. از طرف دیگر در جوامع روستایی افزایش مهاجرت روستاییان به شهر و کاهش رفاه نسبی روستاییان رو به گسترش است و سیاستگذاران و برنامه ریزان تلاش می کنند تا از مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری نمایند. در روستاهای کشورهای در حال توسعه فعالیت های غیرزراعی در حال افزایش است. درآمد حاصل از فعالیت های غیرزراعی تأثیر به سزایی در بهبود وضع روستاییان خصوصاً روستاییان فقیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی فعالیت های غیرزراعی در روستاهای شهرستان لنگرود انجام شده است. ابزار اصلی در گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشدکه در سه سطح روستا، خانوار روستایی و همچنین کارشناسان روستایی، توزیع گردید. برای تعیین روایی ابزار سنجش در این پژوهش از نظرات کارشناسان روستایی، استاد راهنما و مشاور استفاده شد. جامعه آماری روستاهای شهرستان لنگرود هستند که در سطح خانوار، 200 خانوار به وسیله فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. روستاهای منطقه مورد مطالعه به صورت نمونه گیری با انتساب متناسب طبقه بندی شده و در نهایت خانوارها در هر روستا به صورت تصادفی ساده تعین شدند. در سطح روستا و کارشناسان روستایی با توجه به قضیه حد مرکزی به دلیل توصیفی بودن این بخش از مطالعه تعداد 30 نمونه در هر سطح انتخاب گردید. از آزمون های آماری، مقایسه میانگین دو جامعه (آزمون t مستقل)، آزمون کروسکال والیس و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش مشخص نمود که از بین متغیرهای مختلف، درآمد ماهیانه از محل شغل اصلی تنها متغیری است که با درصد درآمد غیرزراعی رابطه معنی داری دارد؛ همچنین درصد درآمد غیرزراعی بین گروه های مختلف از نظر محل اشتغال و بازار عرضه خدمت یا محصول تولیدی، تفاوت معنی داری وجود دارد.
سپیده امیری ساروکلائی حسین شعبانعلی فمی
ورود فناوری های جدید به عرصه زندگی، ماهیت رقابت های صنعتی و اقتصادی را بنحوی گسترده تغییر داده است. برای ورود به عرصه رقابت های جهانی تجاری سازی فناوری های جدید یک الزام و ضرورت حیاتی است. تجاری سازی فعالیت پیچیده ای است که منجر به کارآفرینی، استقلال مالی، رشد سازمانی و اقصادی، ایجاد فرصت های جدید در محیط کسب و کار و افزایش نوآوری می گردد، اما با اینکه تجاری سازی امر بسیار مهمی است همیشه این امر با موفقیت انجام نمی شود زیرا که عوامل متعدد بسیاری از جمله عوامل: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فردی، سازمانی،... در آن تاثیر دارند. از این رو این تحقیق با هدف بررسی سازو کارهای بهبود تجاری سازی در شرکت های دانش بنیان انجام شد. این پژوهش از لحاظ جهت گیری و هدف از نوع پژوهش های کاربردی است.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیرعامل های شرکت های دانش بنیان مستقر در مراکز رشد استان تهران و البرز، که جمعا 321 نفر می باشند که با روش نمونه گیری طبقاتی 175 نفر بعنوان حجم نمونه برآورد گردید. ابزار اصلی در این پژوهش پرسشنامه بود که روایی آن بوسیله پانل متخصصان در این رشته و تعدادی از اساتید احراز گردید و برای میزان پایایی پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ برای قسمت های مختلف پرسشنامه استفاده شد و مشخص گردید که ابزار تحقیق دارای اعتماد است. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان داد که: مهمترین محدودیت در تجاری سازی عدم وجود منابع مالی در دسترس برای شرکت های دانش بینان است و بعد از آن تغییر سلایق مشتریان بدلیل تغییر تکنولوژی، عدم تطابق محصولات با نیازهای مشتریان، موانع ذاتی محصول مانند پیچیدگی و چند تخصصی بودن، پیشرفت سریع تکنولوژی، قرار دارند. نتایج نشان داده اند که مهمترین راهکار در بهبود امر تجاری سازی عملکرد خوب محصول در ارضای نیازهای مشتریان است و بعد از آن محصول منحصر بفرد با تقاضای بازار شفاف، دسترسی به خدمات استانداردسازی، استفاده از نیروی های متخصص، پیش بینی دقیق بازار، قرار دارند. نتایج بدست آمده همچنین نشان دادند که مهمترین خدمات در شرکت های دانش بنیان مشاوره مالی و حسابداری هستند در حالیکه شرکت ها بیشترین دسترسی را به خدمات آزمایشگاهی دارند.
نفیسه صلاحی مقدم روح اله رضایی
هدف اصلی این مطالعه بررسی نقش میانجی سرمایه اجتماعی در رابطه بین مدیریت دانش با عملکرد سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان البرز بود. به لحاظ روش تحقیق، این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی - همبستگی به شمار میرفت. جامعه آماری پژوهش 272 نفر از کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان البرز بودند که با توجه به جدول کرجسی - مورگان، تعداد 213 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه¬های استاندارد استفاده گردید. روایی صوری پرسشنامه با نظر پانلی از متخصصان مورد تایید قرار گرفت و روایی سازه (شامل روایی همگرا، تشخیصی و منطقی) و پایایی ترکیبی ابزار تحقیق نیز از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پس از انجام اصلاحات لازم به دست آمد. دادههای گردآوری شده با استفاده از تکنیک چند متغیره مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که دو متغیرمدیریت دانش و سرمایه اجتماعی از اثر مثبت و معنیداری بر متغیر وابسته عملکرد سازمانی برخوردار بوده و در حدود 68 درصد از واریانس آن را تبیین نمودند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق مشخص شد که متغیرسرمایه اجتماعی از نقش میانجی جزئی در رابطه بین متغیر مدیریت دانش با عملکرد سازمانی برخوردار بود.
پگاه مریدسادات عبدالرضا رکن الدین افتخاری
اتخاذ سیاستهای رشد محور در چارچوب نظریه نوسازی در بخش کشاورزی، شکست این سیاستها و در نتیجه شکست بازار، موجب بروز ناپایداریهای اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی در بخش کشاورزی، در سطوح مختلف جهانی، منطقه ای و محلی و در نتیجه تاکید بر توسعه پایدار کشاورزی گردید که استان خوزستان نیز از این امر مستثنا نبوده است. علاوه بر این توسعه پایدار کشاورزی در حال حاضر با چالشهای متعددی نظیر ارتقا بهرهوری و تولید، سودآوری، بازاریابی، امنیت و سلامت غذایی، اشتغال، توسعه فناوریهای مدرن، جهانی شدن، خصوصی سازی، بازارهای آزاد و رقابتی، تغییر الگوهای مصرف و تقاضای مشتریان روبروست. در این راستا توسعه پایدار کارآفرینی در بخش کشاورزی به عنوان راهبرد کلیدی و اثربخش دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی معرفی شده است. مبتنی بر ادبیات کارآفرینی، شکست بازار منبع ایجاد فرصتهای سودآوری و خلق ارزش برای کارافرینان پایدار بوده که در عین حال ارزشهای محیط زیستی و اجتماعی می آفریند. در این چارچوب توسعه پایدار کارافرینی در بخش کشاورزی به ویژه از طریق توانمندسازی کشاورزان، افزایش شمار مزارع پایدار و توسعه نوآوریها و فناوریها، افزایش محصولات سبز و روشهای نوین بازاریابی، دستیابی به اهداف توسعه پایدار کشاورزی به ویژه ثروت و رفاه انسان و اکوسیستم را تسهیل می نماید. برای دستیابی به این هدف اتخاذ سیاستهای مناسب و اثر بخش در چارچوب پارادایم توسعه پایدار ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بر پایه ارائه الگوی سیاست توسعه پایدار کشاورزی با رویکرد کارآفرینانه استوار گردید. در چارچوب این هدف، چهار فرضیه در ارتباط با واکاوی محتوای اسناد سیاستی کلان و بخش کشاورزی جمهوری اسلامی ایران، ارزیابی وضعیت موجود کشاورزی پایدار کارافرینانه در استان خوزستان، تعیین ابعاد سیاستهای مناسب برای توسعه پایدار کشاورزی با رویکرد کارآفرینانه و اهمیت این ابعاد مورد آزمون قرار گرفتند. در این راستا مبتنی بر ادبیات کاوی گسترده در حوزه های توسعه، کشاورزی و کارآفرینی پایدار و سیاستگذاری، در قالب دکترین رساله، با تلفیق توسعه کشاورزی و کارآفرینی در چارچوب پارادایم توسعه پایدار، مدل پیازی کشاورزی پایدار کارآفرینانه متشکل از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی و مولفه ها و اهداف سیاستی (شاخصهای ترکیبی) آن و همچنین الگوی مفهومی پژوهش مبتنی بر مدل سیستمی سیاست و فرایند سیاستگذاری تعیین شد. پژوهش حاضر یک پژوهش پیمایشی کاربردی است که از روشهای تحقیق آمیخته ( کمی- کیفی) در آن استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل واکاوی اسنادی، مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه بود که اعتبار پرسشنامه ها توسط خبرگان و پایایی آنها با آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. برای آزمون فرضیات از روشهای تحلیل محتوا، تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، تحلیل واریانس f (anova) ، آزمون توکی، مدل تصمیم گیری مجموع وزنی سلسله مراتبی، روش وزن دهی آنتروپی شانون، و تکنیک سواک (سوات) استفاده شد. جامعه اماری پژوهش حاضر متناسب با هر یک از فرضیات، خبرگان حوزه کارآفرینی و کشاورزی در سطح کشور و استان و کشاورزان فعال در بخش زراعت در استان خوزستان بودند. نمونه گیری خبرگان با روش هدفمند و کشاورزان به روش تصادفی و انتساب متناسب برای سه منطقه اقلیمی تعیین شده در استان شامل مدیترانه ای، خشک و نیمه خشک بود.
سولماز فیض اله زاده حاصل خدیجه سفیری
دست یابی به معیشت پایدار در خانوارهای زن سرپرست می تواند امنیت احجتماعی و روانی و دست یابی به اعتبارات و تحصیلات و افزایش آگاهی و دانش آنان را بهبود بخشد
عبدالله عابدی پریجایی محمد کریم معتمد
پرورش کرم ابریشم یکی از فعالیت های تولیدی جنبی کشاورزی است. ویژگی هایی نظیر کوتاه بودن دوره پرورش، سرمایه گذاری اندک و درآمدزایی مناسب برای روستاییان، خصوصاً در اوقات فراغت آن ها، به آن جلوه خاص بخشیده است. این فعالیت به دلیل شرایط اقلیمی، جغرافیایی و سابقه طولانی در استان مازندران، پتانسیل های فراوانی برای توسعه دارد. هدف این پژوهش بررسی نقش پرورش کرم ابریشم بر بهبود وضعیت اقتصادی خانوارهای روستایی است. جامعه آماری تحقیق 1150 نوغاندار استان مازندران می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 240 نوغاندار محاسبه گردید. نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای بوده و نمونه ها به صورت تصادفی ساده از هر خوشه انتخاب گردیدند. ابزار اصلی تحقیق پرسش نامه است، روایی آن توسط اساتید و متخصصین تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد.