نام پژوهشگر: پرویز کرمی
پرویز کرمی افشین سلطانی
این پژوهش به منظور بررسی اثر مدیریت های مختلف چرا، درو و قرق بر عملکرد، کالیبراسیون و ارزیابی مدل century 4.5 و شبیه سازی تولید، پویایی کربن آلی و نیتروژن در اکوسیستم های مرتعی سارال کردستان انجام شده است. برای انجام این تحقیق مراتع مانگاهول- زردوان، شامل سایت چرا شده (1) و سایت درو شده (2) و مراتع بهارستان، شامل سایت قرق شده (3)، سایت چرا شده (4)، سایت کشت گندم (مرتع تبدیل شده) (5) در نظر گرفته شد. پوشش گیاهی از نظر مقدار سرپای زنده، سرپای مرده، لاشبرگ و پوشش تاجی هرگونه مطالعه شد. مقادیر کربن، نیتروژن، فسفر و گوگرد گیاه و خاک همچنین لیگنین گیاه در هر 5 سایت اندازه گیری شد. با استفاده داده های تحقیق و منابع علمی پارامترهای مدل تعیین گردید. مقایسات نشان داد که مقادیر میانگین وزن سرپای مرده، لاشبرگ و مجموع کل مواد گیاهی بالای سطح زمین در دو سایت 1 و 2، همچنین سایت 3 و 4 با هم اختلاف معنی داری دارند. مقادیر وزن سرپای مرده، لاشبرگ و مجموع کل مواد گیاهی بالای سطح زمین در سایت 3 نسبت به سایت 4 و وزن سرپای مرده و مجموع کل مواد گیاهی بالای سطح زمین در سایت 2 نسبت به 1 بیشتر بودند؛ لیکن بین وزن سرپای زنده در دو سایت 1 و 2 و سایت 4 و 4 اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. مقایسه کمیت-های شبیه سازی شده با مشاهده شده نشان داد که کارایی مدل century در شبیه سازی تولید، نیتروژن گیاه و خاک و کربن آلی خاک رضایت بخش است. مدل به خوبی اثر مدیریت های مختلف بر میزان تولید، مقدار نیتروژن گیاه و خاک و کربن آلی خاک را نشان داد. نتایج پیش بینی های مدل در خصوص روند تغییرات تولید، نیتروژن و کربن آلی خاک تحت سناریوهای مختلف حاکی از آن است که در دراز مدت (100 سال) تفاوتی بین مولفه های (تولید، نیتروژن و کربن آلی خاک) مرتع تحت قرق با مرتع تحت چرا با رعایت زمان چرا و ظرفیت چرا ایجاد نخواهد شد. در دراز مدت درو علوفه، چرای مفرط و مرتع تبدیل شده و تحت کشت گندم باعث کاهش عملکرد اکوسیستم خواهد شد. بنابراین کاربری زمین به صورت مرتع تحت چرای دام با رعایت زمان و ظرفیت چرایی به عنوان مناسب ترین گزینه پیشنهاد می گردد.
فاطمه ونائی پرویز کرمی
این پژوهش به منظور شبیه سازی پویایی کربن آلی خاک چمنزارهای استان کردستان (منطقه بلدستی و گردنه صلوات آباد دهگلان) و همچنین بررسی اثر تغییر کاربری چمنزار به کشت گندم و یونجه بر برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک انجام شده است. برای شبیه¬سازی پویایی کربن آلی خاک از مدل century استفاده شد. در هر یک از سایت¬های مطالعاتی مناطق معرف تعیین گردید و نمونه برداری خاک و گیاه به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. برای شبیه سازی ابتدا مقادیر کربن، نیتروژن، فسفر و گوگرد گیاه و خاک و همچنین لیگنین گیاه در مناطق مذکور اندازه گیری شد. سپس با استفاده از داده های تحقیق و منابع علمی پارامترهای مدل تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با تجزیه واریانس و استفاده از آزمون دانکن انجام شد. نتایج نشان داد اختلاف معنی داری بین کاربری¬های مذکور در سطح احتمال 5 درصد از لحاظ مقدار کربن آلی، فسفر، هدایت الکتریکی و وزن مخصوص ظاهری وجود دارد. تغییر در کاربری اراضی سبب کاهش کربن آلی و فسفر، تخریب ساختمان خاک، کاهش هدایت الکتریکی و افزایش وزن مخصوص ظاهری شد. در اثر تبدیل چمنزار به کشت یونجه و گندم کربن آلی خاک به ترتیب 32/64 و 87/64 درصد، فسفر به ترتیب 84/25 و 67/45 و هدایت الکتریکی 48 و 52 درصد کاهش پیدا کرده است. وزن مخصوص ظاهری نیز به ترتیب در گندم دیم و یونجه آبی 5/5 و 1/2 درصد افزایش یافته است. مقایسه کمیت های شبیه سازی شده با مشاهده شده نشان داد که کارایی مدل century در شبیه سازی کربن آلی خاک رضایت بخش است. نتایج پیش بینی های مدل در خصوص روند تغییرات کربن آلی خاک تحت سناریوهای مختلف حاکی از آن است که در دراز مدت کربن آلی خاک چمنزار تحت چرای اصولی با رعایت زمان چرا و ظرفیت چرا کاهش نخواهد یافت و لی دروی علوفه، چرای مفرط و خارج از فصل چرا و تبدیل چمنزار به کشت گندم و یونجه باعث کاهش مقدار کربن آلی و در نتیجه کاهش عملکرد اکوسیستم خواهد شد.
کوثر وحیدی نیا بهرام قلی نژاد
این تحقیق با هدف تبیین و تشریح عوامل محیطی و مدیریتی که بر روی الگوی پراکنش پوشش گیاهان مرتعی دخالت دارند، دربخشی از مراتع آریز در استان کردستان انجام گرفت. پس ازتعیین واحد¬های کاری (تیپ¬های گیاهی) اقدام به نمونه¬برداری از گیاهان و تعیین برخی پارامتر¬های گیاهی (تراکم، درصد پوشش،حضور و عدم حضور گونه¬های غالب) شد. پارامتر¬های مختلف محیطی از جمله شیب، جهت، ارتفاع و عوامل مختلف خاکی از جمله عوامل فیزیکی مانند عمق خاک¬، بافت ¬خاک (درصدشن، سیلت و رس)¬¬و عوامل شیمیایی از قبیل اسیدیته، هدایت الکتریکی، ازت،ماده آلی، درصد پتاسیم، فسفر و درصد آهک اندازه¬گیری شد. برای تبیین اثر عوامل مدیریتی بر روی الگوی پراکنش گونه¬های گیاهی، وضعیت مرتع و شدت چرا در تیپ-های مختلف گیاهی به همراه سایر عوامل محیطی اندازه¬گیری گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات خاک، عوامل مدیریتی و پوشش گیاهی از روش آنالیز چند متغیره، تحلیلتطبیقی متعارف و تجزیه به مولفه¬های اصلی استفاده شد، نتایج نشان داد که عوامل فیزیوگرافی مانندارتفاع و از بین عوامل خاکی پارامترهای فیزیکی و شیمیایی مانند رس، پتاسیم، فسفر، شن، ازت و کربن آلی بیشترین تأثیر را در پراکنش الگوی گیاهی در منطقه برعهده داشته اند.
سمیه امانی حامد جنیدی جعفری
به منظور ارزیابی میزان ذخیره سازی کربن و ازت تحت شدت های متفاوت چرای دام، پژوهشی در منطقه حفاظت شده بیجار در استان کردستان انجام شد. منطقه کاملاً حفاظت شده (چرا نشده یا قرق)، منطقه چرای متوسط و منطقه چرای سنگین به عنوان تیمارهای مختلف چرای دام (درمجاورت یکدیگر) و با در نظر گرفتن خصوصیات توپوگرافی یکسان تیمارها انتخاب شدند. نمونه برداری از پوشش گیاهی به صورت تصادفی- سیستماتیک با استقرار 2 ترانسکت 50 متری و 10 پلات 1×1 متر مربعی در منطقه معرف صورت گرفت. به منظور تعیین بیوماس گیاهی، اقدام به نمونه برداری کامل از اندام های هوایی و لاشبرگ در پلات ها گردید. هم چنین به منظور نمونه برداری از اندام زیر زمینی و خاک با توجه عمق متوسط ریشه دوانی گونه های غالب در دو عمق 25- 0 و 50- 25 سانتی متر و به ابعاد 25 سانتی متر مکعب اقدام به حفر پروفیل گردید. در نمونه های خشک گیاهی و خاک، درصد کربن آلی و ازت محاسبه شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و تی استیودنت مستقل با استفاده از نرم افزار spss انجام شد. نتایج نشان داده است که با افزایش شدت چرای دام ترکیب گیاهی از گراس های چند ساله festuca ovina و tomentellus bromusبه گیاه بوته ای artemisia seiberiو گراس نامرغوب aegilops spتغییر یافته است. نتایج بیانگر آن است که تیمارهای چرای دام اثر کاهش چشمگیری بر ذخایر کربن و ازت بیوماس گیاهی و لاشبرگ داشته اند. نتایج توزیع کربن نیز نشان داد که بیش از 98 درصد از کل ترسیب کربن را کربن آلی خاک تشکیل می دهد و همچنین ذخیره کربن در زیتوده زیر زمینی، بیش از زیتوده هوایی می باشد. قابل ذکر است که در طول 43 سال بر اثر چرای متوسط و سنگین دام در منطقه حفاظت شده به ترتیب 3/3 و 9/1تن در هکتار سالانه هدر رفت کربن داشته است. این در حالی است که تنها چرای سنگین به میزان 3/0 تن در هکتار موجب هدررفت ذخایر ازت شده است.
کامبیز توکلی حامد جنیدی جعفری
این تحقیق به منظور بررسی اثر آتش¬سوزی روی برخی از خصوصیات پوشش گیاهی مراتع سنندج صورت گرفته است. به این منظور سه منطقه در اطراف سنندج (با شرایط یکسان)که از 1 تا 3 سال قبل در آنها آتش¬سوزی اتفاق افتاده بود، در نظر گرفته شد. برای نمونه¬برداری از پوشش گیاهی 6 واحدکاری یا سایت (3 سایت آتش¬سوزی و 3 سایت شاهد) انتخاب و در هر یک از سایت¬ها 2 ترانسکت (در راستای شیب و عمود بر شیب) و در امتداد هر ترانسکت 15 پلات مستقر شد (12 ترانسکت و 180 پلات). در داخل پلاتها خصوصیات پوشش گیاهی شامل درصد تاج پوشش گیاهی، خاک لخت، سنگ و سنگریزه، لاشبر و تولید برآورد گردید. تنوع گونه¬ای، یکنواختی و غنا به ترتیب با استفاده از شاخص¬های شانون – وینر، شانون و مارگالف محاسبه گردید. برای مقایسه میانگین¬ خصوصیات گیاهی بین سایت¬های آتش¬سوزی شده و شاهد از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد به غیر از بوته¬ایها، پوشش تاجی در سایر فرم¬های رویشی در سایت¬های آتش¬سوزی به صورت معنی¬داری افزایش یافت. پوشش تاجی کل، درصد خاک لخت و تولید در هر سه سال در اثر آتش¬سوزی دارای افزایش معنی-داری بوده ولی لاشبرگ در اثر آتش¬سوزی بطور معنی¬داری کاهش یافت. آتش¬سوزی بر تنوع در سال اول تأثیری نداشت، اما تنوع در سالهای دوم و سوم پس از آتش¬سوزی افزایش معنی-داری داشت. غنای گونه¬ای در هر سه سال در اثر آتش¬سوزی افزایش معنی¬داری داشت. یکنواختی فقط در سالهای دوم و سوم پس از آتش¬سوزی دارای افزایش معنی¬داری بود. آتش-سوزی باعث افزایش معنی¬دار کلاس خوشخوراکی i و ii شده ولی آتش¬سوزی بر کلاس خوشخوراکی iii در سال اول و دوم تأثیری نداشته اما در سال سوم باعث کاهش معنی¬دار کلاس خوشخوراکی می¬شود. از نتایج چنین استنباط می¬شود که آتش¬سوزی موجب کاهش گونه¬های چوبی و افزایش گیاهان علفی شده و باعث افزایش تولید، تاج¬پوشش، تنوع، غنا، یکنواختی و خوشخوراکی می¬شود. بر اساس نتایج این تحقیق می¬توان آتش را به¬ عنوان یک ابزار مدیریتی ارزان برای احیاء اکوسیستم¬های مرتعی سنندج در نظر گرفت.
پرویز کرمی غلامعلی حشتمی
در این تحقیق کارآیی اشکال و سطوح مختلف پلات بمنظور برآورد علوفه تولیدی در علفزارهای منطقه نیمه استپی یکه چنار واقع در شمال شرق استان گلستان مقایسه شده است. اشکال پلات به ترتیب مربع، مستطیل و دایره و سطوح پلات 25/0، 5/0، 75/0، 1 و 25/1 متر مربع بودند. که در منطقه معرف تیپ علفزار در امتداد هر کدام از پنج ترانسکت تعداد پنج پلات از هر شکل و هر سطح (در مجموع 375 پلات) بطور سیستماتیک _ تصادفی قطع و توزین شد که ضمن آن زمان قطع گیاهان نیز یادداشت گردید. اوزان علوفه قطع شده برحسب فرم های رویشی و برحسب کل علوفه تولیدی در هر پلات بو. نتایج تجزیه واریانس مربوط به داده های برآورد تولید علف گندمیان، پهن برگان علفی و کل علوفه نشان داد که در مورد سطوح پلات اختلاف معنی داری وجود ندارد و بالعکس در مورد اشکال پلات اختلاف معنی دار بوده است. با استفاده از روش ویگرت شکل و سطح بهینه پلات تعیین گردید که مقایسه مربوط به کارآیی آماری برحسب حداقل واریانس، حداقل هزینه و حاصلضرب این دو عامل بود. نتایج بدست آمده نشان داد که پلات 75/0 متر مربعی و شکل دایره دارای بیشترین کارآیی بودند که برای برآورد تولید علوفه در علفزارها توصیه می شوند. همچنین برای ارزیابی علفزارهای منطقه لازمست که حداقل 25 نمونه برداشت گردد.