نام پژوهشگر: صادق آئینهوند
مجید بیاتی خلیل پروینی
فإن هذه الرساله تهدف إلی تبیین جهود الأستاذ محمد محمدی ملایری طوال أکثر من خمسین سنه، الجهود التی تجعل الأستاذ یتمیز عن الآخرین فی مجال دراسه الصلات بین العربیه والفارسیه فی القرنین الأول والثانی للهجره. فیخالف محمد محمدی فی دراساته فکره "عصر الانقطاع" فی القرنین الأول والثانی کما یومن به بعض الباحثین وحاول إثبات مدی التاثیر الفارسی فی الأدب العربی خاصه فی عصره الذهبی.
مهدی افرا صادق آئینه وند
رسول اکرم(ص) برای همه مسلمانان به مثابه انسان کامل و اسوه تمام عیار محسوب می شوند. قول و فعل وتقریر پیامبر(ص) مد نظر تمام مسلمانان است. در قرآن ایشان به عنوان اسوه حسنه معرفی شده است. بدین دلیل مسلمانان علی رغم تمام محدودیتها مانند منع کتابت و ستیز طبقه حاکم با سیره آن حضرت به تدوین سیره پیامبر پرداختند و این حرکت مانع از بین رفتن سیره نبوی(ص) شد. اما طبقه حاکم و جریان های مختلف همانند امویان و آل زبیر به خاطر غرض های سیاسی و قومی دست به جعل حدیث و تحریف روایت پرداختند. و به فضیلت تراشی و فضیلت سوزی پرداختند. و اهل بیت و خود پیامبر را در حد یک انسان عادی تقلیل داده و انواع پیرایه ها و دشنام ها نثار آنان کردند. و سیره پیامبر را آلوده به دروغ و تدلیس و تحریف کردند.
سید محمد موسوی سید احمدرضا خضری
امویان اندلس از سال 138 تا 422 ق با فراز و فرود براندلس فرمان راندند. آنان که از یک سو با خلافت عباسی و از دیگر سو با خلافت فاطمی در تضاد و تقابل بودند، برای ماندگاری در صحنه سیاسی و تداوم اقتدار خود از تمامی ابزارهای سیاسی، مذهبی و فرهنگی از جمله استفاده از جایگاه فقهای مالکی در تثبیت و مشروعیت بخشی به حکومت خود بهره می بردند .
حسن علی حسن زاده هاشم آقاجری
هدف اصلی در این تحقیق بررسی ساختار قدرت در سرزمین حجاز پیش از ظهور اسلام است. در واقع بحث و بررسی اصلی در این تحقیق آن است که سرزمین حجاز، با این که در آستانه ظهور اسلام از دولت واحد و متمرکز برخوردار نبود، اما درهرنقطه از این سرزمین ساختار قدرت به صورت پراکنده وجودداشت وازچارچوب خاصی همچون صاحبان قدرت ،موضوع اعمال حکم (مردم)ونظام حکمرانی که مطابق آن احکام اعمال قدرت می کرد،پیروی میکرد. این ساختار قدرت رامی توان چه درسطح درون قبیله وچه در سطح برون قبیله مشاهده کرد. در درون قبیله، قدرت بربرآیند آثار نسبی و خون و نژاد مشترک استواربودکه براین اساس(( سید و شیخ)) قبیله به خاطر روح نژاد ونسب والای خوددربالاترین رتبه ودر مرحله بعدی اگرپدرومادرافرادقبیله ازیک نسب وخون بودند صاحب قدرت بعداز شیخ قبیله قرارداشت واگر یکی ازآنان ازنسب وخون مشترک قبیله نبوددرمرحله پائین قرار می گرفت.دراین چارچوب موالی وبردگان درپائین ترین رده پایگاه اجتماعی قدرت قرارداشتند.امادر برون قبیله، قدرت در چارچوب ارزش و افتخار و کارکردهایی که برای فردو قبیله به همراه داشت برمی گشت.برطبق این معیار،نهادهاوصاحبان نسب ونسابان ،ثروت وثروتمندان،حسب یاافتخارات نیاکان، شاعران،خطیبان،کهانت وکاهنان،قضاوت و قاضیان،جنگجویان و شجاعان ،افرادمسن،دین،نگهبانان حرم ،ازدواج یاپیوندخویشاوندی بادیگران،داشتن کثرت اولادو خویشاوندان،وجودبت قبیله وحتی برخی زنان می توانستند جزء صاحبان قدرت قرار بگیرند.باوجودچنین رویکردی ونبودن دولت واحد،درنظام قبیلگی جنگ وستیز به وفور یافت می شد.اما سنت ها و قوانینی در میان قبایل رایج و شکل یافته بودکه افراد قبیله را ملزم به رعایت آنها می نمود واز این طریق ،چه در درون قبیله و چه در برون قبیله نوعی تعامل و تعادل و همبستگی ایجاد می کرد . بخش دیگر این پژوهش به بررسی تفاوت ماهیت قبیله با ارکان دولت و عوامل شکل نگرفتن دولت در سرزمین حجاز می پردازد که این امر پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه تحقق پیدا می کند.