نام پژوهشگر: علیرضا شهرکی

ارزیابی بکارگیری هوش تجاری در موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری(مطالعه موردی: شرکت پارس مدیر)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی 1390
  راحیل دژکام   علیرضا شهرکی

استفاده از ابزار های سیستم های اطلاعاتی مانند هوش تجاری امکان استخراج اطلاعات مطلوب را از حجم عظیم داده ها فراهم کرده است. از سوی دیگر مدیریت ارتباط با مشتری در بازاریابی از دیرباز مورد تاکید بوده است. بنابراین در این مطالعه با بررسی تاثیر پیاده سازی هوش تجاری بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری گامی نوین جهت موفقیت سازمان ها برداشته شده است. این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان پایگاه علمی-پژوهشی پارس مدیر است. برای انتخاب نمونه با استفاده از روش گلوله برفی 30 نفر از خبرگان و کارشناسان امر جهت نمونه انتخاب گردید. برای گردآوری داده های اولیه از دو پرسشنامه استفاده شده است. پایایی و روایی هر دو پرسشنامه تائید شده است. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش از تکنیک pls که یک روش مدل سازی مسیر مبتنی بر تحلیل واریانس است، استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل مفهومی تحقیق نشان داد که عوامل زیر بنایی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری در بستر هوش تجاری؛ پشتوانه سازمانی، مدیریت دانش و فناوری اطلاعات می باشد. طبق یافته های تحقیق، دانش-مدیران سازمان و امکانات دانش تاثیر مثبت و مستقیمی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری دارد و یکپارچگی داده ها در سازمان و بلوغ نرم افزاری تاثیر متوسط و بلوغ سخت افزاری تاثیر نسبتا مستقیمی دارد. همینطور حمایت مدیریت ارشد سازمان و نیاز به دانش، از تاثیر کمی بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری برخوردار است. با عنایت به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت هوش تجاری بر موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری تاثیر مستقیم و مثبتی خواهد داشت و عامل پشتوانه سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، سپس مدیریت دانش و در آخر فناوری اطلاعات دارای اهمیت می باشد.

یک روش برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای برای مسئله طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین با تابع تقاضای تصادفی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی صنایع 1392
  سمانه هراتی   علیرضا شهرکی

طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین، جزو مسائل استراتژیک سازمان است که پس از اجرا به سختی قابل بازگشت است. عدم توجه به این موضوع منجر به افزایش هزینه و کاهش رضایت مندی مشتری می شود. هدف طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین تعیین بهینه تعداد، مکان و ظرفیت کارخانه و انبار و تعیین بهترین استراتژی برای توزیع محصول از کارخانه به انبار و از انبار به مشتری است. به دو دلیل تحقیقات فعلی قادر به طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین مناسب نیستند: اولا از آنجایی که طراحی شبکه توزیع زنجیره تامین یک نوع برنامه ریزی بلند مدت است، پارامترهای آن نیز باید برای بلند مدت تخمین زده شوند، اما عموما تخمین های موجود دارای چنین ویژگی نیستند و عمدتا بر اساس داده های گذشته هستند و برای پیش بینی آینده نزدیک کاربرد دارند. از طرفی چون سرمایه گذاری نسبتا زیادی بر اساس داده هایی که دارای قابلیت اطمینان کم هستند، صورت می گیرد، بنابراین مناسب است تا پارامترهای مدل، تصادفی در نظر گرفته شوند. ثانیا اکثر تحقیقات موجود، تعداد سطوح ظرفیت در دسترس را تنها به یک سطح محدود می کنند که در عمل با شرایط واقعی متفاوت است. بنابراین مناسب است تا گزینه های مختلفی برای ظرفیت تسهیلات در نظر گرفته شود. این تحقیق مسئله طراحی شبکه توزیع دو سطحی چند محصولی با تابع تقاضای تصادفی و کارخانه ها و انبارهای چند ظرفیتی در سیستم زنجیره تامین را در نظر گرفته و به طور هم زمان به تعیین بهترین استراتژی برای توزیع محصول از کارخانه ها به انبارها و از انبارها به مشتری ها می پردازد. برای این مسئله یک برنامه ریزی تصادفی دو مرحله ای بر اساس سناریو، با هدف کمینه کردن هزینه کل ارائه می شود. سپس برای حل مدل پیشنهادی به شکل کارا، روش تجزیه بندرز پیشنهاد می شود. به منظور ارزیابی مدل یک مثال عددی ارائه شده که نتایج حاصل از آن نشان دهنده کارایی روش پیشنهادی است. هم چنین دو مثال عددی برای حالت های تک محصولی و چند محصولی به منظور اولویت بندی استفاده از کارخانه ها برای تامین تقاضای انبارهای توزیع و انبارهای توزیع برای تامین تقاضای خرده فروش ها و نحوه جایگزین شدن کارخانه ها هنگامی که تقاضای انبارهای توزیع افزایش پیدا می کند و انبارهای توزیع هنگامی که تقاضای خرده فروش ها افزایش پیدا می کند، ارائه شده است. در نهایت نتایج مدل با مدل امیری (2006) مقایسه شده است که نشان می دهد مدل ارائه شده برتر از مدل امیری است.

ارائه مدل تلفیقی برای ارزیابی و ارائه راهکارهای بهبود چابکی در واحدهای تولیدی، مطالعه موردی سه شرکت تعاونی تولیدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی صنایع 1393
  محمدحسین صمصام   علیرضا شهرکی

تغییر یکی از ویژگی های اصلی سازمان ها در عصر رقابتی جدید است. امروزه، کمتر سازمانی را می توان یافت که در یک دوره چند ماهه یا حتی کوتاه تر، تغییری را در محیط کاری خود شاهد نباشد. یکی از پارادایم های افزایش انعطاف پذیری در مقابل تغییرات، چابکی سازمانی است. در این پارادایم نوین سازمان قادر است توانایی کامیابی در محیط همیشه در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی را به دست آورد. از این رو، در این پژوهش به ارائه یک مدل پرداخته شده است تا بتواند علاوه بر اینکه سطح چابکی مورد نیاز یک واحد تولیدی را تعیین کند وضعیت فعلی چابکی را بررسی نماید و در نهایت برای بهبود سطح چابکی آن واحد تولیدی، راهکارهایی را ارائه دهد. همچنین برخلاف بیشتر مدل های ارائه شده در زمینه چابکی، مدل این پژوهش به صورت تخصصی و عملیاتی به بررسی چابکی در واحدهای تولیدی می پردازد و به نسبت مدل های های مشابه از پیچیدگی کمتری در اجرا برخوردار است. این مدل، تلفیقی از سه مدل جکسون- جوهانسون، کومار- موتوانی و شریفی- ژانگ است و در سه مرحله اجرا می شود. در مرحله اول برای سنجش سطح چابکی مورد نیاز، بوسیله دو مدل جکسون- جوهانسون و شریفی- ژانگ؛ و در مرحله دوم و سوم برای بررسی وضعیت چابکی و ارائه راهکار، از تلفیق دو مدل جکسون- جوهانسون، کومار- موتوانی، استفاده شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی می باشد و به شیوه توصیفی- پیمایشی انجام شده و در هر سه مرحله، از پرسشنامه های استاندارد مقالات جکسون-جوهانسون و شریفی- ژانگ استفاده شد. برای ارزیابی و به کارگیری مدل مطرح شده، صنایع تولید لوله پلی اتیلن و پولیکا برگزیده و سه شرکت تعاونی تولیدی فعال در این صنعت، با نام های "خزر کاوه گستر"، "همت پلیمر توس" و "صنایع پلاستیک آرم"، انتخاب شد. نتایج حاصله از به کار گیری مدل بر روی هر سه شرکت نشان داد که: صنعت تولید لوله پلی اتیلن و پولیکا در محیط کسب و کار آشفته ای فعالیت می کند و به کارگیری راهکارهایی برای فائق آمدن بر این تغییرات امری ضروری است. در آخر نیز به طور جداگانه برای هر کدام از واحدهای تولیدی مورد مطالعه، با توجه به سطح چابکی مورد نیاز و وضعیت فعلی قابلیت های چابکی، راهکارهایی برای بهبود وضعیت چابکی ارائه شده است.

سیاستهای فرهنگی پهلوی دوم و تاثیر آن بر ادبیات نمایشی سالهای (1357-1320) با تاکید بر آثار بهرام بیضایی و محمود دولت آبادی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم سیاسی 1393
  علیرضا شهرکی   عباس سلطانلو

برای بررسی هر چه بهتر و دقیق تر سیاستهای فرهنگی پهلوی دوم در سالهای(1357-1320) و میزان تاثیر گذاری این سیاستها بر فرهنگ آن سالها بویژه ادبیات نمایشی و تئاتر با بررسی نمونه هایی مانند آثار محمود دولت آبادی و بهرام بیضایی ابتدا تاریخچه ای در حد توان مختصر و مفید در مورد ادبیات نمایشی و تئاتر در یونان،روم و ایران پیش و پس از اسلام ارائه شده است.سپس گفتاری در باب تئاتر سیاسی و ویژگیهای آن صورت گرفت.در ادامه به بررسی شخصیت و شیوه نگارش یکی از نویسندگان برجسته تئاتر سیاسی یعنی برتولد برشت آلمانی که به عنوان نمونه و سمبل بسیار موفق تئاتر سیاسی در جهان مطرح می باشد،پرداخته ام.در فصل چهارم به پایه های ایدئولوژی سیاسی،فرهنگی و سیاستهای فرهنگی دوران پهلوی دوم با دقت نظر در تمامی نقاط قوت و ضعف آن دوران اشاره شده و سعی بر این است که در حد توان نما و شمه ای کلی از فضای اجتماعی-فرهنگی آن دوران به خواننده ارائه شود.در فصل پنجم که در حقیقت فصل پایانی بحث نیز می باشد سیاسی ترین نمایشنامه بهرام بیضایی یعنی نمایش چهار صندوق که بر گرفته از اساطیر و داستانهای ایران باستان با نوع نگاه انتقادی به اقشار و طبقات مختلف ایران پیش از اسلام است مورد باز خوانی و بررسی برای نشان دادن میزان دردمندی و انتقاد نگارنده نمایشنامه به برخی گزی های اخلاقی و رفتاری در بین اقشار مختلف مردم در آن دوران و سعی برای ارائه راه حلی اخلاقی برای رفع این نادرستی ها می باشد.در نگاه به آثار محمود دولت آبادی نیز زندگی نامه مختصر و آنچه که خود او و برخی دیگر از افراد در باب شیوه و نوع نگاه او به ادبیات و زندگی بیان داشته اند پرداخته شده و به نمایشها و داستانهای مهم او نیز اشاره شده است که نکته مهم در اکثر آثار دولت آبادی وفاداری وی به روستا و روحیه روستایی است. در نهایت نیز نتیجه گرفته شد که آری در فضای آن سالها و به رغم تمام انتقادات وارد شده به اوضاع جامعه در تمام ابعاد زندگی بویژه بعد فرهنگی باز شخصیت های فرهنگی-ادبی مانند محمود دولت آبادی و بهرام بیضایی از بطن آن سیستم متولد شده،رشد کرده و به درخت تناوری در عرصه ادبیات غنی ایران تبدیل می شوند.

ارائه یک مدل ارزیابی ریسک در مدیریت زنجیره تامین مهندسی طبق سفارش با استفاده از تحلیل بازه ای و روش نمونه گیری مجدد جک نایف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی صنایع 1393
  محمد رضا عدالت سروستانی   محمد رضا شهرکی

باتوجه به تغییرات سریع و گسترده زنجیره ی تامین، سازمان ها برای بقا در چرخه ی رقابت و به منظور اجرای مدیریت اثربخش زنجیره تامین می بایست فرآیند شناسایی و ارزیابی دقیق ریسک را انجام دهند. زنجیره تامین شامل ساختار متنوعی می باشد و در حالی که امروزه تنوع محصولات برای رفع نیازهای مشتریان بسیار زیاد شده است، توانایی تولید سفارشی که در واقع همان ساختار مهندسی طبق سفارش(eto) می باشد، یک مزیت رقابتی محسوب می‎شود. در مواقعی که به دلیل کمبود نیروی متخصص و یا محدودیت زمانی، اطلاعات اندکی وجود دارد؛ برخی از روش های موجود(روش الکتر فازی) رتبه بندی دقیقی از ریسک‎های زنجیره ی تامین ارائه نمی دهند. جهت رفع این مشکل، در این پایان نامه از روش نمونه گیری مجدد جک‎نایف استفاده شده است. علاوه بر این تعیین مقدار دقیق ریسک در واقعیت امری مشکل می باشد، بدین منظور نیز از روش تحلیل بازه ای برای برآورد ریسک ها به شکل بازه با توجه به مفهومِ فاصله اطمینان و نظرات متخصصان استفاده شده است. لذا در این پایان نامه با استفاده از روش نمونه گیری مجدد جک نایف همراه با تحلیل بازه ای به ارزیابی و رتبه بندی عوامل موثر بر مدیریت ریسک زنجیره تامین مهندسی طبق سفارش پرداخته شده است. نتایج محاسبات به روش نمونه گیری مجدد جک نایف همراه با تحلیل بازه ای نشان می دهد که دسته ریسک های وابسته به سفارش، ریسک های محیطی و ریسک های عملیاتی بیشترین اولویت را در بین ریسک های زنجیره تامینِ مهندسی طبق سفارش دارا می باشند. همچنین نتایج مقایساتِ روش پیشنهادی با روش نمونه گیری بوت استارپ و روش الکتر فازی حاکی از آن است که روش پیشنهادی کارآمد بوده و رتبه بندی دقیق تری را نسبت به روش های مذکور ارائه می نماید.

رتبه بندی صنایع هایتک به کمک تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره جهت سرمایه گذاری؛ مطالعه ی موردی در شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی صنایع 1393
  اسماعیل رضایی   علیرضا شهرکی

جهان امروز گرایش به فناوری های جدید دارد و فناوری ها بخصوص فناوری برتر در پیشرفت صنعت و اقتصاد کشور و افزایش توان رقابتی آن نقش بسزایی دارد.فناوری های برتر، ابزارهای قدرتمند برای خلق فرصت های شغلی جدید،بازسازی اقتصاد منطقه ای و اساسی ترین عامل موثر در رقابت پذیری در بازارهای پیچیده امروز می باشد. با توجه به اهمیت استراتژیک فناوری برتر در کشورهای مختلف، مناطق مستعد در کشورها از نظر سرمایه گذاری بر روی صنایع فناوری برتر، باید شناسایی شوند و نظر به اینکه در اکثر مناطق کشور با محدودیت منابع مواجه هستیم نیاز به تعیین اولویت سرمایه گذاری بر روی صنایع فناوری برتر شدیدا احساس می شود در نتیجه رتبه بندی صنایع فناوری برتر جهت سرمایه گذاری ضروری است. هدف از این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی صنایع فناوری برتر با روش رتبه بندی vikor جهت سرمایه گذاری درشهر شیراز می باشد. بدین منظور با مراجعه به تحقیقات انجام گرفته و مطالعه نظرات محققین داخلی و خارجی ، 10 صنعت به عنوان صنایع فناوری برتر شناسایی شدندو ابعاد مرتبط با سرمایه گذاری بر روی صنایع فناوری برتر، نیز شناسایی شد و بر مبنای این مولفه ها، پرسشنامه ای مبتنی بر 36 معیار طراحی گردید و روایی آن از طریق اعضای هیئت علمی گروه مهندسی صنایع مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش نخبگان و فعالان صنایع فناوری برتر شهر شیراز می باشد، که حجم نمونه برابر 58 نفر می باشد. همچنین، با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون وزن معیارها بدست آمد و با روش vikor به رتبه بندی صنایع فناوری برتر پرداخته شد که نتایج حاصل، حاکی از آن است که صنعت داروسازی، داروشناختی و پزشکی دارای اولویت بالاتری نسبت به 9 صنعت دیگر، جهت سرمایه گذاری در شهر شیراز است.

الحاق نمودن مولکولی و مطالعات کیوسار سه بعدی کومفا و کومسیا برروی مهارکننده های گلیکوژن سنتازکیناز-3 (gsk-3) با پایه مالئیمید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم پایه 1393
  علیرضا شهرکی   مسعود نجاتی یزدی نژاد

در این پایان نامه، مطالعات روابط کمّی ساختار-فعالیت سه بعدی و الحاق نمودن مولکولی به منظور یافتن رابطه ای بین خواص مولکولی و فعالیت زیستی برروی مهارکننده های گلیکوژن سنتازکیناز–3 (gsk-3)با پایه مالئیمید به عنوان تثبیت کننده های خلق و خوی و همچنین پیشنهاد ترکیباتی با اثر دارویی بهتر جهت رفع اضطراب و هیجان انجام شد. مدل های کومفا و کومسیا براساس برخط نمودن بر روی بیشترین زیر مجموعه ساختاری مشترک تولید شدند. اعتبارسنجی داخلی و خارجی برای ارزیابی پایداری و قدرت پیشگویی مدل ها انجام گرفت. پارامترهای آماری برتری قدرت پیشگویی مدل کومفا-تمرکز میدانی را بر مدل کومفا و کومسیا نشان دادند. مطالعات الحاق نمودن مولکولی برای یافتن صورت بندی فعال زیستی و همچنین جهت تعیین برهم کنش های کلیدی، موقعیت و جهت گیری هر یک از مهارکننده ها با گیرنده زیستی انجام گرفت. سپس، با استفاده از کانتورهای حاصل از مدل کومفا جهت پیشنهاد ترکیبات فعال جدید به کارگرفته شدند. سرانجام، مطالعات admet روی ترکیبات پیشنهاد شده انجام و با محدوده های استاندارد مقایسه شدند.

استفاده از روش کارت امتیازی متوازن(bsc) برای ایجاد یک ارزیابی عملکرد و مدل روابط در دانشگاه سیستان و بلوچستان بر اساس فرایند تحلیل شبکه¬ای(anp)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی 1393
  امین نقیب طباطبائی   علیرضا شهرکی

ارزیابی عملکرد سازمان¬ها همواره یکی از اساسی¬ترین پیش¬نیازهای تدوین برنامه¬های بهبود و برنامه¬ریزی راهبردی است، که دارای اهمیت بالایی در سازمان می¬باشد. تاکنون مدل¬های گوناگونی برای ارزیابی عملکرد سازمان¬ها مطرح شده است و هر یک با رویکرد خاصی به این منظر نگریسته¬اند. یکی از این مدل¬های راهبردی، روش کارت امتیازی متوازن( bsc) می¬باشد، که به بررسی تعامل بین جنبه-های مختلف سازمان می¬پردازد. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد دانشگاه سیستان و بلوچستان به عنوان یک واحد دانشگاهی با تلفیق روش کارت امتیازی متوازن و روش تحلیل شبکه ای ( anp) تشکیل شده است. پس از شناسایی مولفه¬های چشم¬انداز، ماموریت، اهداف و استراتژی¬های دانشگاه، شاخص¬های عملکرد آنها با استفاده از 4 بعد کارت امتیازی متوازن مورد بررسی قرار گرفت. به بیان دیگر در این مقاله معیارهای هر یک از 4 منظر کارت امتیازی متوازن تشریح و با استفاده از روش تحلیل شبکه¬ای روابط بین معیارها بررسی شده است. سپس امتیاز هر منظر تعیین شده و در انتها راهکارهایی را جهت بهبود عملکرد برای مدیریت اتخاذ می¬نماید. نتایج حاصل از این تحلیل با استفاده از روش تلفیقی مذکور نشان داد که، عملکرد دانشگاه سیستان و بلوچستان در وضعیت قابل قبولی قرار بوده و با تمرکز بر منظر رشدوتوسعه و مشتری می¬توان عملکرد سازمان را بهبود بخشید. همچنین میتوان به طور کاربردی این مدل را برای ارزیابی عملکرد دانشگاه¬ها و موسسات آموزش¬عالی ارائه داد که ضمن ارائه وضعیت موجود برای مدیران موسسات آموزش عالی سراسر کشور، آن¬ها را در نیل به اهداف و استراتژی¬های سازمان، در سریع¬ترین زمان ممکن کمک کند.

شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر پیاده سازی crm در شرکت آب و فاضلاب استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و electere
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده مهندسی 1393
  ساناز آذرسا   علیرضا شهرکی

امروزه بسیاری از کسب و کارها متوجه اهمیت مدیریت ارتباط با مشتری و توان آن برای دست¬یابی به مزیت رقابتی شده¬اند. این سازمان¬ها هم اکنون در حال تغییر فرآیند کسب و کار خود و بهره¬گیری از تکنیک¬ها و فناوری¬هایی هستند که آن¬ها را قادر می¬سازد تا مشتریان جدید را بهتر جذب، مشتریان فعلی را حفظ و ارزش دوره عمر مشتریان خود را بیش¬تر کنند. شرایط مبهم و حضور دست¬اندرکاران با دیدگاه¬ها و زمینه¬های حرفه-ای مختلف کاربرد روش¬های تصمیم¬گیری چندمعیاره مبتنی بر تئوری مجموعه¬های فازی را با گسترش فزاینده¬ای روبه¬رو کرده است. تئوری مجموعه های فازی با بکارگیری عبارات زبانی کارایی بالایی در تصمیم-گیری¬های دارای شرایط ابهام است. این تحقیق در نظر دارد به منظور کمک به شرکت آب و فاضلاب استان سیستان و بلوچستان برای استفاده از تکنولوژی و منابع انسانی در به دست آوردن دیدی بهتر نسبت به رفتارهای تجاری و ارزشی است که هر مشتری برای سازمان ایجاد می¬کند، به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر پیاده¬سازی crm در شرکت آب و فاضلاب استان سیستان و بلوچستان بپردازد. برای این منظور ابتدا با کمک پرسشنامه و آزمون فرضیات تحقیق عوامل موثر را شناسایی کرده و بعد با یاری جستن از ماتریس¬های مقایسات زوجی مبتنی بر متغیرهای کلامی و با کمک روش ahpفازی به جانمایی شاخص¬ها در ساختار سلسله مراتبی به تعیین میزان اهمیت عوامل موثر بر پیاده¬سازی crm پرداخته شده است. نتایج نشان می¬دهد که استراتژی¬ها و اهداف روشن crm، مدیریت پروژه crm، فرهنگ مشتری مدار و تغییر فرهنگ به سوی پاسخ¬گویی مهم¬ترین عوامل موثر بر پیاده سازی crm در شرکت آب و فاضلاب استان سیستان و بلوچستان هستند. بعد از این مرحله به رتبه¬بندی راهکارها با کمک الکتره فازی پرداخته شده و راه¬کارهایی چون تدوین مجدد راهبردهای کسب و کار مشتری مدارانه، طراحی مجدد فعالیت های کاربردی و مهندسی مجدد فرآیندها با در نظر گرفتن راهبرد crm، استفاده از تیم مشاور و مجری خارج از سازمان و استقرار سیستم نظام مدیریت پروژه در سازمان به ترتیب مهم¬ترین و موثرترین راه¬کارهای شناسایی شده در تحقیق می¬باشند.