نام پژوهشگر: زینب علیزاده جورکویه
زینب علیزاده جورکویه فاطمه جان احمدی
تاریخ مغرب اسلامی تا پایان دولت موحدین، با تحولات سیاسی گسترده ای روبرو شد. یکی از مهم ترین عوامل تحولات سیاسی، استفاده از گفتمان مهدویت توسط برخی از رهبران بود. بر اساس تحقیقات به عمل آمده در این رساله با استفاده از منابع تاریخی سه جریان گفتمان مهدویت خوارج، شیعه و اهل سنت در مغرب شناسایی شد. بربرها که از دیرباز با اندیشه منجی گرایانه آشنا شده بودند، با تبلیغات رهبران خوارج صفری مذهب برغواطه، شیعیان ادریسی و فاطمی و دولت اهل سنت موحدین و... به عنوان مدعیان مهدویت روبرو شدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر برای پاسخ به سوال اصلی این پژوهش که بررسی تاثیر گفتمان مهدویت بر تحولات سیاسی مغرب است، به کمک روش تحلیل گفتمان ارنستو لکلوئو و شنتال موف نشان می دهد که مدعیان مهدویت در این دوره زمانی در مغرب، با ایجاد روابط ستیزآمیز و عمل مفصل بندی دال های شناوری چون جهاد، نجات بخشی، عدالت گستری، توحید، امر به معروف و نهی از منکر، تمسک به نسب علوی و... حول نقطه کانونی «مهدی»، گفتمان خود را شکل دادند. رهبران این گفتمان ها به کمک شخصیت های مهم سیاسی، با در دسترس قرار گرفتن، به کسب اعتبار و طرد گفتمان های سیاسی دیگر پرداخته و گفتمان خویش را برجسته ساختند. عاملین این گفتمان ها با تکیه بر ساده اندیشی و نارضایتی قبایل از شرایط سیاسی و اجتماعی، ادعای پیدا شدن علائم آخرالزمانی، بشارت برپایی عدالت، تحریف احادیث و روایات، نمادسازی و تکیه بر شخصیت کاریزماتیک برخی از رهبران، ضمن کسب هژمونی گفتمان خود، به قدرت و مشروعیت سیاسی دست یافتند و موجب تحولات سیاسی در مغرب شدند. با وجود این، استفاده از گفتمان مهدویت در مغرب به دلیل عدم تحقق شعارهای موعودگرایانه و تحریف مهدویت، نتوانست برای مدت طولانی به پایایی قدرت و مشروعیت سیاسی این دولت ها کمک کند. هر چند تمسک به گفتمان مهدویت جهت کسب قدرت هیچ گاه در مغرب اسلامی به پایان نرسید